۱۱ ذی القعده ۱۴۱۴ – تاکید بر تعیین مقصد ، اخلاق ۷۶
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. ان هذا القرآن يهدي للتی هي اقوم. آياتي كه تلاوت كردم مربوطه به سورة اسراء يا سورة بني اسرائيل بود. اين سوره را سورة اسرا گفتند به خاطر اينكه در بدايت سوره سخني از معراج پيغمبر اكرم به ميان آمده و سورة بني اسرائيل ميگويند بخاطر اينكه در اوائل سوره دربارة بني اسرائيل كه لتفسدن في الارض مغلطين. دو مرتبه در روي زمين شما فساد ميكنيد و قدرت پيدا ميكنيد، يك يك مرتبهاش گذشت دفعة دوم منتهي ميشود به وقتي كه اونها وارد مسجد الاقصي ميشن و بيت المقدس را ميگيرند و بعد انشاء الله شما سربازان امام زمان عليه الصلاة والسلام زير ساية حجت ابن الحسن اونها را از مسجد اقصي خارج خواهيد كرد.
در اين آياتي كه تلاوت شد يك جملهاي جلب توجه من را كرد، كه خيلي مختصر ولو اينكه ايام، ايامي است مربوط به عيد غديرخم چون وقتي كه عيد نوروز سيزده روز قدرت داشته باشد مردم را شاد نگه بدارد عيد غدير لااقل دوازده روز بايد اين قدرت را از خود نشان بدهد. من روز اولي كه وارد شدم بخاطر رحلت امام رضوان الله عليه سفارش كرده بودم چراغاني نكنند، ولي امشب گفتم كه چراغها را روشن كنند و ما غذاي روز عيد غدير را امروز و امشب با برادران عزيزمون خواهيم داشت. و لذا اين عيد بزرگ را به همه تبريك عرض ميكنم و اينكه تاخير افتاد به مناسبت عزاي عمومي از همتون عذر ميخوام. ما در روز عيد غدير در كنار خانة خدا به ياد شماها بوديم، دعاي ندبه خوانديم و اشك دوستان ريختند در فراغ حضرت بقية الله ارواحنا لتراب مقدمه الفدا. و امشب هم انشاء الله بسيار مختصر بخاطر اينكه همة مطالبم را امشب نميتونم عرض كنم چون مثل اينكه مجلس شب دوشنبه نظمش بهم خورده و افرادي در جلسه هستند كه يعني منظور بچهها افراد كم سن هستند بعضي مطالبي كه در نظر داشتم نميتونم عرض كنم، فقط به عنوان تبريك عيد، عيد غدير خم بعد از سه روز كه در خدمتتون بوديم و دربارة عيد حرفي نزديم امشب تبريك عرض ميكنيم و انشاء الله كوشش كنيد در هر سال عيد غدير را دوازده روز جشن داشته باشيد. من شماها را ديدم كه در عيد نوروز هيچ برنامهاي نداشتيد. ولي ديد و بازديد عيد غدير را انشاء الله ادامه بديد براي سالهاي بعد كه اين مصيبت هم در بين و در اين دوازده روز نباشد انشاء لله مقيد باشيد كه عيد غدير را تا اول محرم ادامه بديد. و انشاء الله از اول محرم هم اظهار حزن و اندوهتون را بكنيد براي عزاي حضرت ابي عبد الله الحسين عليه السلام كه حضرت رضا عليه الصلاة والسلام به ابن شبيب فرمودند كه وقتي هلال محرم ظاهر ميشه حزن آل محمد ظاهر ميشود و هر شب و هر روز حزنمون افزوده ميشود تا روز عاشورا كه ديگر قراري نداريم.
و شما شيعيان خاندان عصمت وطهارت هم انشاء الله همينطور باشيد. و اما اين آية شريفه. ان هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم. قرآنه. وعظي و كلامي بالاتر از قرآن نيست. حتي سخنان پيغمبر اكرم و علي بن ابيطالب و ائمة اطهار به پاية قرآن مجيد نميرسد. قرآن هم الفاظش مال خداست و هم معانيش. به عكس روايات كه فقط معانيش مال خداست. در عين اينكه كلامي بالاتر از قرآن در عالم هستي وجود ندارد، در صورتي هدايت است كه افرادي كه ميخوان از اين قرآن كسب هدايت كنند بايد مقاوم باشند. هر كه مقاومتر بود، هر كه با ثباتتر بود، هر كه استقامتش بيشتر بود، هدايت قرآن براي او زيادتره. از اين جمله من يك استفادة فوق العادهاي كه شايد شرحش را موكول به بعد بكنم، ميخوام براتون داشته باشم. و آن استفاده اين است كه شما برادران و عزيزانم كه انشاء الله به كوري چشم دشمنان امام عصر و دشمنانتون يك روز همانطوري كه اصحاب پيغمبر زير آن درخت با پيغمبر اكرم بيعت كردند، شما هم انشاء الله با حضرت بقية الله روحي فداه بيعت خواهيد كرد و انشاء الله به اين اميد زنده هستيم كه روزي ناممون در طومار اصحاب امام عصر قرار بگيرد، يك مطلب را ميخوام امشب تذكر بدم. و آن اين است كه تمام كلمات زير ساية قرآنه. و قرآن هدايت است براي كسي كه مقاومتر باشد. پس تكليفي كه الان پيش ميآد اين است كه همهاتون بايد در راه و روشي كه انتخاب كرديد تزلزل پيدا نكنيد. سفارشي كه امشب من به شما دارم اين است كه شيطان به انحاء مختلف ممكن است كه به سراغتون بياد. يك ترسيمي متصوفه و افراد قشري و افراد پست از معنويات كردهاند كه با كمال تأسف در مغز اكثر شماها اين ترسيم جاي گرفته. و آن ترسيم اين است كه فكر ميكنيد وقتي به كمال رسيدهايد كه خواب خوب ببينيد، مكاشفه داشته باشيد، طي الارض كنيد، مستجاب الدعوه باشيد. يا مثلا اگر يك كسي اذيتتون كرد نفرين كنيد و فورا او را از پا دربياريد. اين ترسيم از ناحية متصوفه در مرحلة اول، بعد از ناحية افراد قشري، بعد از ناحية ظاهر پرستان و ظاهر بينان. و بعد هم از ناحية كساني كه به هيچ وجه با معنويت و حقيقت ارتباطي ندارند بوجود آمده. هركس خواب بيشتري و خوبتري ببيند او را ما خوبتر ميدانيم. هر كس مكاشفات زيادتري داشته باشد او را ما بهتر قبول داريم. هر كس مستجاب الدعوه باشد به قول ما، خدا تحت فرمانش باشد تا گفت خدا خدا بگه لبيك. و تا گفت اين عمل را، اين دستور را انجام بده بگه چشم. و در حقيقت ايشان فرمانده باشد و خدا فرمانبردار نستجير بالله. و يا اينكه اگر يك كسي اذيتش كرد فورا نفرين كند و او را از پا دربياره. يك همچين فردي را هم ما بهتر دوست داريم و هم خودمون را آرزوي رسيدن به اين كمال را، كمال اصطلاحي را داريم و هم شايد در ذهنمون اين ترسيم فرو رفته باشد كه ولي خدا آن كسي است كه اگر ما اذيتش كرديم و آهي كشيد، از پا دربياييم. همة اينها اشتباهه. دلايل قطعي داريم كه اشتباهه. و من نميخوام دربارة اشتباه و اين ترسيم غلط امشب صحبت كنم. ميخواستم صحبت كنم ولي انشاء الله موكول ميكنيم به جلسات ديگر و جلسات مفصلي كه بايد ولو به ضرب انبردستي هم كه شده از توي مغز شماها اينها را بيرون كنيم. بدانيد هدف ما هيچ يك از اينها نيست. هيچ يك از اين حرفها نيست. دو چيز را خداي تعالي در قرآن فرموده و هدف اينه. اول بندگي. هيچگاه بندة خدا نميخواد فرماندة خدا بشه. دعا را طبق بندگي ميكنه. اگر خدا اجابت كرد، اجابت كرده. اگر گفت نه بندة من، صلاح نيست و اجابت نكرد، باز هم راضيست. بنده آن كسي است كه بنده باشه. بنده آن كسي است كه فرمانبردار باشه، و هدف از خلقت اينه. بندهاي، اگر در بين مردم تو را مفتضح كرد، آبرويت را برد و او اين را دوست داشت. تو هم آن را دوست داشته باش. اگر تمام مردم عليه تو قيام كردند، تو يك كلمه نفرين نكني. همانطوري كه امير المؤمنين را لعن ميكردند، سب ميكردند، علي يك كلمه نفرين نكرد. نفرين كه نكرد اگر نفرين كردي منتظر نباش خدا او را از پاش دربياره. خدايا اينهمه من براي تو بندگي كردم. بندگيت به درد نميخوره چون اين فكر را داري. بنده آن كسي است كه بدون هيچ پاداشي، بدون هيچ درخواستي، بدون هيچ اجر و مزدي چون خدا خداست و چون خدا وجدتك اهلا للعباده، من تو را يافتم كه بنده باشم و تو معبود من باشي و دوستت دارم كه بندگي ميكنم، او بندگي بكنه. حالا بهش چيزي دادند، دادند. ندادند ندادند. اگر پشت پاي خودش را نديد نديد. اگر بر طارم اعلي نشست، بازهم براش فرقي نكنه. حتي اگر مفتضحش كردند، بگه چونكه تو خواستهاي باد فداي ره تو سر من، پيكر من، اكبر من، اصغر من. ايني كه ميگن مفتضحش كردند گاهي خدا بعضي از انبياء را در مقام امتحان حتي آبروشون را برده. گفتند چونكه از ناحية توست دوست داريم. تو زخم زني به كه ديگري مرهم. تو زهر دهي به كه ديگري ترياك. و اين را به آقايان عزيزم و محبوبينم، خدا ميدونه، نميخوام زياد اظهار محبت به شما بكنم، شبي كه شب دوشنبهاي كه بعدش ميخواستم از خدمتتون مرخص بشوم، يك حالي شماها داشتيد كه اگر دو سه تا كلمه مثلا حتي ميگفتم اگر از من بدي ديديد، از من راضي بشيد، من رفتم، تمامتون گريههاي فوق العاده يا بعضيهاتون از حال هم ميرفتيد. لطفتون را ميدونم، محبتتون را ميدونم. خدا انشاء الله اين محبت را براي روز قيامت من نگه بداره كه اگر ما را با اعمالمون خواستند بيندازند توي آتش جهنم، چهل نفر بگن خدايا فلاني را ما دوست داشتيم، مؤمن باشند خدا انسان را از آتش جهنم نجات ميده. ولي اين محبت هست و خدا ميدونه منهم اين اندازه ميتونم اظهار محبت كنم كه در كنار خانة خدا، اين را يك وقت به دوستان گفتم، اگر به من يك ميليون بدهند بگن ده دقيقه برو كعبه را نگاه كن يك پول بهرحال اسراف نباشه، صددرصد دسترنج خودم باشه، ميدم برم كعبه را نگاه كنم. اما كعبه را واقعا بدون شما خيلي برام صفا نداشت. دلم ميخواست همهاتون دور من بوديد. و خداي من شاهده وقتي شما را ميبينم يك نشاطي پيدا ميكنم و دوري از شما براي من خيلي سخته. و براي اينكه خودم را راضي كنم دائما در آنجا به ياد شما بودم و حتي گاهي آنقدر متمركز ميشدم روي محبت شما و فرد فرد شما كه تا حدي كه مثل اينكه همهاتون را دور خودم ميديدم. ولي اين مطلب را امشب ميخوام عرض كنم. بدون تعارف، با همة علاقهاي كه بهتون دارم، هر كدام از شما كمال را در اينهايي كه گفتم ميدونيد يا به اين نيت آمدهايد، يا به اين فكر هستيد، من ازتون خواهش ميكنم، تقاضا ميكنم با من رفيق باشيد، ولي ديگه توي اين راه نباشيد. اين راه آن راه نيست. راه ديگريست. راه ما اول گناه نكردن، دوم مقاوم بودن، سوم از انحرافات و راههاي غلط در صراط مستقيم قرار گرفتن و تا رسيدن به بندگي. در تمام اين مدت يك دونه خواب خوب نديدي براي من مهم نيست براي شما هم نبايد مهم باشه. در تمام اين مدت يك مكاشفة خوب نديديد براي من مهم نيست براي شما هم نبايد مهم باشه. در تمام اين مدت خدمت امام عصر كه آرزوي ماست، نرسيديد، براي شما مهم نبايد باشه براي منهم مهم نيست. در تمام اين مدت كه شايد پانزده سال طول بكشه، اگر شماها يك دعاتون هم مستجاب نشد، براي من مهم نيست براي شما هم نبايد مهم باشه. و اگر يك نفرين شما هم نگرفت باز براي شما مهم نبايد باشه براي منهم مهم نيست. اين راه ماست. خوب دقت كنيد من اين مطلب را به همهاتون گفتهام در اولين برخوردي كه با شما داشتم. منتها متصوفه، افراد قشري، افراد ظاهربين، افرادي كه با هر چيزي ميخوان بازي كنند منجمله معنوياته، اينها در مغز و فكر شما اينها را قرار دادند. بندگي بكن، بنده باشيد، خدا باشد و شما، شما باشيد و خدا، خدا خواست ثروتمند باشيد، ثروتمند باشيد. خدا خواست فقير باشيد، فقير باشيد. جابر بن عبد الله انصاري پيغمبر را ديده، علي ابن ابيطالب را مدتي خدمتش بوده، استاداني اينطوري داشته، امام حسن مجتبي را ديده، حضرت سيد الشهدا را ديده، حضرت سجاد را ديده، خيلي بايد كامل باشه و كامل هم بود. اما هنوز به آن مرحلة اعلاي بندگي نرسيده بود. بايد درس آخر را امام باقر عليه الصلاة و السلام به او بدهد. فكر نكنيد يك كار آسونيست. من ميخوام بگم كجا ما داريم ميريم. اين ترمينال، اين ماشين شما را به كجا ميبره، اشتباه نكنيد. آنها كه ميخوان برن گناباد يك ماشين ديگه سوار بشن. آنهايي كه ميخوان برن افغانستان يك ماشين ديگهاي سوار بشوند. اين ماشين ميره فرض مثلا نگيم تهران، ميره كربلا انشاء الله. ميره كنار خانة خدا. اين ماشين سوار نشيد. بلندگويي است اين كلام امشب من كه در ترمينال صدا ميزنند ماشين شمارة فلان، اين ماشين به آنجائي كه شما ميخواهيد بريد نميره آقايون و اين مأموريتي است كه من امشب بايد به شماها بگم. شرحش براي بعد. اين ماشين ميره به بندگي خدا شما را ميخواد برسونه كه در اثر بندگي اگر بنده شديد، بشيد خليفة الله. خوب ميفهميد يا نه؟ سوار نشيد. توي راه اسباب زحمت درست نكنيد. نگيد آقا ما ميخواستيم جاي ديگه بريم اشتباهي سوار شديم. ما اين گرفتاري را الان داريم متأسفانه. افراد ميرسند به ما ميگن ما آقا هيچي نميفهميم. ميگم چي؟ مكاشفه نداريم. بفرمائيد پائين. خودم پيادهاشون ميكنم آنها چه بخوان چه نخوان پيادهاشون ميكنيم. آقا ما خواب خوبي نديديم در اين مدت. خوب بفرمائيد پائين. ما كه بنا نبود شما را به خواب برسونيم، بنا بود بيدارتون كنيم. آقا ما امام زمان را نديديم. بفرمائيد پائين. ماشين ديگه ميره به آنجا ميرسه. اِ. امام زمان! بعله. اول معرفت امام زمان. شما بايد طوري بشيد كه همين الان توي اين مجلس با چشم دلتون روح مقدس امام زمان را ببينيد. و الا چه سلامي كه عرض ميكنيد ميگيد السلام عليك يا صاحب الزمان. چه سلامي! بدن مقدس امام زمان را اگر ديديد خوشا به حالتون. و الا اين برنامه به آنجا شما را نميرسونه. من دارم الان اعلام ميكنم. شايد با اين صراحت گفتم حرفها را، ولي به اين صراحت كه امشب ميگم نگفتم. شما آقايون ميخواهيد بريد به جائي برسيد كه يك شب مثل دوست عزيزمون شما را ببرند كنار مسجد الحرام، برگردونند از اين مسائل. من تكذيب كه هيچ، تأييد هم شايد بكنم. اما اين مطلب با سه ساعت پرواز هواپيما و خدمت شما عرض شود كه صد هزار تومان خرج انجام ميشه. اين نيست آقايون. اين نيست. اين ماشين آنجا نميره. من به همين صراحت دارم ميگم. نميگم نياييد حالاتتون را بگيد به من، بنويسيد، اين را توي دفترهايتون بنويسيد، اين براي در مجموع مفيده براي من. ولي دلتون به اينها بستگي پيدا نكنه. ميگيد پس چي؟ هيچي. التماس دعا. ما كه دنبال شما نفرستاديم. هيچي. تو اگر نميفهمي غير از اينه چيز ديگه و مقصد ديگهاي نداري پياده شو. پياده آقا ماشين نگه داريد پياده شو. هدف بندگيست، رسيدن به جائي كه از خودت خواهشي در درونت نداشته باشي و كبر و غرور نداشته باشي و يك مطلب عرفاني خوبي كه خيلي مريد حلاج بود من ديدم دارم ميگه. ميگه حلاج هم، البته او مريد حلاج بودش، خيلي مقام بالايي داشت، ميگفت حلاج هم به مقصد نرسيده، چون گفت انا الحق. هنوز ميگفت من. وقتي كه منيت را از بين برديد، وقتي گفتي كه فقط خدا، فرمان الهي در دلت جاي گرفت، دستت تحت فرمان الهي بود كه دست تو يد الله شد. باز نه بخاطر اينكه يد الله بشه بزني به اين ديوار ديوار بره عقب. نه بخاطر اينكه دستت يد الله بشه بزني توي سينة دشمنت، دشمنت را از بين ببري. نه. خدا مگه از اين كارها ميكنه! دستت يد الله شد، چشمت عين الله شد، خدا آمد در دلت جا گرفت و فرمانده كل قواي تو خدا شد و بندة صددرصد خدا شدي، اين هدف ماست، و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون. اني جاعل في الارض خليفه. بندگي كامل همانا خليفة اللهي همان. خوب شنيديد اين را يا نه؟ اين مطلب امشب را دلم ميخواد آقايون توي گوششون فرو كنند. اگر فرو نكردند يا به زبون خوش خودشون پياده بشوند يا من پيادهاشون ميكنم، بعد از من گله نكنند. راه غير از اينه. و مقاوم باشيد، فكر داشته باشيد، عقل داشته باشيد، بدونيد كه مقصد اين است كه شما به مقام پيغمبر اكرم ميخواهيد برسيد، نه به مقام صددرصدش، يعني او الگو باشد و شما نمونة او. پيغمبر اكرم را در تشهد نماز اول ميگيم عبده، عبده. آن قدرت علي بن ابيطالب را اگر به اندازة بال مگسش را به ما و شما بدهند، خوب به آصف بن برخيا داده بودند ديگه. آنهم هميشه آصف بن برخيا هر چي تخت و ميز و صندلي و اينور آنور بكنه كه كارش نبود. به فرمان سليمان و خواهش سليمان كه او معصوم بود، از اين قدرت آنهم باز سليمان ارتباطش با خدا بود، در واقع به امر الهي اين كار را كرد. و الا يك مورد ديگه آصف بن برخيا پيدا بكنيد كه مثلا فرض كنيد كه اثاثيه ميخواد از خونهاش منتقل بكنه به خونة ديگه، همه را كيش كنه بره آنطرف و راحت. ديگه نه كاميوني بخواد نه هيچي. از اين حرفها نبود. بار را ميگذاشت به اندازة زورش روي دوشش و عرق هم ميريخت ميبرد. همان كسي كه اين قدرت را داره. فكر نكنيد كه، به اندازة آصف بن برخيا اگر ما قدرت داشته باشيم ديگه بعله كيسههاي برنج را ميريم ورمي داريم ميآريم خونهامون از مازندران، ديگه نميخواد ماشين بگيريم. برنج حمل كنيم به اينجا. اينها نيست. مغزتون را خالي كنيد از اين حرفها. بنده بايد شد، به اندازة بال مگسي از قدرت علي بن ابيطالب را به ما بدهند، بعد ما را پيغمبر اكرم يا مثل پيغمبر اكرم روي دست بلند كنه، به يك مقام معظمي نصبمون كنه، ولي براي حفظ وحدت اسلامي ريسمون را كه به گردنمون انداختند، و در مقابل چشممون در را به پهلوي زنمون زدند و زن روي زمين افتاد و بچهاش سقط شد، يك كلمه حرف نزنيم. به اندازة بال مگسي از آن قدرت را بدهند و حرف نزني براي خدا، شايد بندة خدا بشي، شايد. اينها يك مطالبي نيست كه من از خودم بگم.
حضرت ابراهيم خليل، اين حج كه خدا قسمت همهاتون بكنه و از مسائلي كه بايد من به شما تذكر بدم و همة مراجع فتوا دادهاند اين است كه هر كس مكه مشرف نشده و استطاعت حج را نداره، خوب دقت كنيدها، استطاعت حج را نداره، ولي استطاعت عمره را داره، برش واجب فوريه كه بره عمره. مثلا چطور استطاعت حج را نداره؟ حج مثلا سيصد هزار تومان خرج داره ولي عمره صد هزار تومان. صد هزار تومان داره ولي سيصد هزار تومان ندارم. يا مثلا چون حج در تابستان واقع شده، استطاعت بدني ندارم بروم. واجبه كه عمره را بره. واجبهها. اينهايي كه حج رفتند چون عمره هم انجام دادند. آنها نه. اينهايي كه حج نرفتند. اگر مستطيعند واجبه كه حج بروند. اگر مستطيع نيستند يا نميبرندشون يا پولش را ندارند يا استطاعت بدني ندارند، يكي از اين سه تا، كه اوليش تقريبا زمان ما هست. ولي عمره را ميبرندش، يا در زمستان قرار ميگيره زحمتش كمه ميتونه بره، بدنا ميتونه انجام بده. يا اينكه پولش آنقدر نيست كه بتونه حج بره، واجب فوريه، مثل نماز واجبه مثل خود حج واجبه و همه هم فتوا دادند. اين فتوا منحصر به فرد خاصي نيست. اجماعيه. مخصوصا رساله را، عروه را آورديم ما با جناب آقاي رفيعي و آقاي نعمتي و آقايون خونديم. اجماعيه، تمام مراجع كه بايد بره. اين تذكرش را بهتون بدهم. اكثر شماها مستطيع عمره هستيدها. يادتون باشه. انشاء الله خدا قسمتتون كنه مشرف بشيد. خود حج و خود عمره يك درسي است براي بندگي. بندگي كامل، بندگي خدا، حضرت ابراهيم وقتي ميخواهند بيندازندش توي آتش، هر يك از كارهاي حضرت ابراهيم جز با بندگي با هيچ چيز ديگه جور در نميآد. جبرئيل ميآد ميگه به تو كاري ندارم. من بندة خدا هستم، خدا ميخواد من توي آتش بسوزم ميسوزم. خودش ميدونه. زن و بچهاش را ميبره توي آن كوههاي داغ مكه ميگذاره. باز بنده است. و الا كدوم عاقل زن و بچهاش را حاضر ميشه بره بگذاره توي بيابان. بياباني كه هيچ آب نيست. پسر نازنينش كه خوب هم تربيت شده بود حضرت اسماعيل. ميخواهيد تربيتش را بفهميد، وقتي ميگه اني اري في المنام اني اذبحك. من در خواب ديدم كه تو را بايد ذبح بكنم. گفت يا ابت افعل ما تؤمر. امر الهي را فورا انجام بده. پدر، امر الهي را فورا انجام بده. خدا خواسته كه ما صدامون اينجوري بشه، باشه. من حالا غصه نبايد بخورم و خجالت هم نبايد بكشم. اين پسر را ميگه برو بكشش. ميگه چشم. هيچ دلش هم تكان نميخوره. خداي تعالي هر كاري را به حضرت ابراهيم گفته انجام ميده. اينجور بايد بندة خدا باشيم، مكه هم ميريم براي همينكه بنده بشيم.
و انشاء الله اين عرايض امشب توي گوشتون باشه. از اين به بعد متوجه باشيد مزيت با كيه در بين روندگان راه عبوديت؟ كسي كه زيادتر خواب ببينه؟ از نظر من نه. مكاشفات زيادتري داشته باشه؟ نه. نماز بيشتر بخونه؟ نه. روزه بيشتر بگيره؟ نه. چي پس؟ ان هذا القرآن، اين قرآنه، يهدي هدايت است، براي كي؟ كسي كه مقاومتش بيشتر باشه، قرص باشيد، محكم باشيد، راهتون را ادامه بديد و از همان لحظة اول اگر درست حركت كنيد ميشيد بندة خدا. بندة خدا هستيد. اين را متوجه باشيد. گفتم اين ماشين، اين ترمينال، هر چي ميخوايد اسمش را بگذاريد، اين كشتي، اين نوكر همهاتون، اين خدمتگزار همهاتون، هدفش اينه كه شماها همهاتون انشاء الله بشيد بندة خدا. مگه الان نيستيد؟ نه. نيستيد. نيستيد. وقتي بندة خدا ميشيد كه يك مثالي قبلا براتون زدم. آن پاسباني بندة دولته كه ميگذارندش در انبار مهمات. هفت تير هم هميشه، چهل سال ميگفت من هفت تير به كمرم بسته شده، تا حالا يك تير هم در نكردم. يك تير بدون اذن دولت در نميكنه. در انبار مهمات هم گذاشتند. علي اينطوري بود. در انبار مهمات قدرت الهي گذاشته بودندش. يك دونه كار بدون اذن خدا نميكرد. تو هم بايد اينطوري باشي. تو نميتوني در انبار مهمات قدرت الهي قرار بگيري، اقلا اين هفت تيري را كه به دستت دادند، اين را بي جهت به طرف هر كسي نگير. آمدند سيلي زدند من ديدم يك بندة خدايي را. يك كسي آب دهن انداخت توي صورتش، جمعي هم وايستاده بودند، منهم بودم. گفت كه، دست كشيد گفت صورتم تبرك شد. علي بن ابيطالب ميگه به من فحش ميدادند مررت، گذشتم و قلت لا يعنيني. من را قصد نكردند. و اين را هم ضمنا بدانيد علي مقامش بالاتر از آني است كه ملاي رومي در ضمن اشعارش به دروغ گفته و جزو فضايل علي بن ابيطالب ما ميدانيم كه وقتي علي بن ابيطالب روي سينة عمر بن عبدود نشست و او آب دهن انداخت به صورت علي، علي بلند شد و يك قدري قدم زد. اين حرف غلطه. علي مقامش بالاتره كه با اين مختصر نفسش بياد توي كار. نه. در مقام فضيلت بعضيها نقل ميكنند. ولي علي خودش ميفرمايد اسفل شيطاني بيدي. نفس من ندارم. جز خدا، خداست، علي مع الحق و الحق مع العلي. يدور حيث دار. با يك آب دهن علي تغيير روحيه نميده كه پاشه و قدم بزنه و خودش را كنترل كنه و بعد بياد بشينه سر عمر بن عبدود را جدا كنه.
خوب شب، اين ايام، ايام سرور خاندان عصمت و طهارت بوده و هست و ظاهرا بيست و هشتم ماه ذي الحجه به درك واصل شدن دومي خبيث هم هست. بنا به قولي بعضيها نهم ربيع ميدونند بعضيها بيست و هشتم ميدونند. ايام خاتم بخشي هم هست و بسيار شبهاي با سروريست. انشاء الله اين چند شبي كه از ماه ذيحجه مانده انشاء الله شاد باشيد، سرورتون در خانه اگر كسري داشته، كسرش را تأمين كنيد، و اميدوارم كه ما البته در مكه عيديهايمون را داديم و اينجا من نميدونم شما جمعيتتون طوري است كه نميتونم به همهاتون عيدي بدم. مگر اينكه، نميدونم چيكار كنم آقاي سيدي؟ آي باريك الله. پس همه بايد به من بدهند. شما را هم شريك ميكنم شما بلند شو پول را جمع كن. اينم حرف خوبيست، ميگن عيد سيدهاست فقط بايد به سيدها عيدي داد. حالا من كه اين بالا نشستم و همهاتون ما را ميبينيد. زنده باد آقاي سيدي، حاج آقاي سيدي. حالا براي اينكار ما هميشه مظلوم بودهايم. ما وقت رفتن بشرط اينكه شلوغ نكنيد بهتون عيدي ميدهيم انشاء الله.
امشب ديگه حالا زيارتمون هم، انشاء الله اين حرفي كه گفتيم گوش كنيد، اين را جدي بگيريد و خسته نشيد. طبعا اين وضعي كه من دارم ميگم، خستگي ميآره. خسته نشيد. انشاء الله كوشش بكنيد كه خودتون را با سالهاي قبل كه اهل معصيت و گناه خداي نكرده بعضيهاتون بوديد، مقايسه كنيد و ببينيد خوب پيشرفت كرديد و انشاء الله موفق باشيد. من چند تا دعا… و به امام زماننا يا الله، يا الله، يا الله، يا الله، يا الله… پروردگارا به آبروي آقامون حجة ابن الحسن فرج آن حضرت را برسان. الهي آمين. همة ما را از بندگان خالص خودت قرار بده. الهي آمين. پروردگارا آقا حجة ابن الحسن را از ما راضي بفرما. الهي آمين. همة ما را از بهترين اصحاب و يارانش قرار بده. الهي آمين. خدايا كوشش ما را در بندگي آن حضرت و تمام همتمون را در بندگي و اطاعت آن حضرت قرار بده. الهي آمين. خدايا هدف ما را براي ما مشخص بفرما. الهي آمين. پروردگارا رذايل اخلاقی را از ما دور بفرما. الهي آمين. خدايا به آبروي حجة ابن الحسن همة ما را از اولياي خودت قرار بده. الهي آمين. زيارت خانهات را نصيب همهامون بفرما. الهي آمين. زيارت عتبات عاليات، سيد الشهدا، زير ساية حجة ابن الحسن نصيب همهامون بفرما. الهي آمين. پروردگارا اين ماه محرم و صفر توفيق عزاداري بر سيد الشهدا را به همة ما عنايت بفرما. الهي آمين. و الا فرج حجة ابن الحسن را برسان. الهي آمين. پروردگارا به آبروي وليعصر قسمت ميدهيم گرفتاريهامون، ناراحتيهامون، مرضهاي روحيمون برطرف بفرما. الهي آمين. مريضهاي اسلام، مريضهاي منظور، مريضة منظوره الساعه لباس عافيت بپوشان. الهي آمين. امواتمون غريق رحمت بفرما. الهي آمين. عاقبت امرمون ختم به خير بفرما. الهي آمين. يك فاتحه هم براي پدر و مادر خودتون و شهدا و امام عزيز همه تلاوت كنيد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.