۹ ذی القعده ۱۴۱۵ قمری – بيداري از خواب غفلت
بيداري از خواب غفلت اصفهان 9 ذي القعده 1415
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
بسم الله الرحمن الرحيم. يا ايها الناس اتقوا ربكم لكم ان زلزلة الساعة شيئا عجيب.
اشكال كار ما اين است كه ما همه چيز را جدي گرفتهايم فقط دين را شوخي گرفتهايم. خدا را شوخي گرفتهايم. آخرت را جدي نگرفتهايم. حتي مرگي كه هر روز جلوي چشممون افرادي ميميرند، اين را هم شوخي گرفتهايم. خداي تعالي با اين مردم بيفكر، با بشر بدون توجه كه همه چيز را شوخي گرفته، در اين سورة مباركه با كمال تندي ميفرمايد يا ايها الناس اتقوا ربكم. اي مردم بپرهيزيد، تقوي داشته باشيد، خداي خودتون را منظور كنيد. ان زلزلة الساعة شيئا عجيب. اين تكاني كه يك روز خواهيد خورد، آن بيچارگي كه يك روز پيش برايتون خواهد آمد، اين خيلي عجيبه! مادر بچة شيردهش را ميگذاره زمين. حامله بچهاش را سقط ميكنه. اينها مربوط به قيامت يك بعدشه كه هست. بعد ديگرش در همين دنياست. در همين دنيا انسان اگر اهل تقوي نبود، و بندة خدا نبود، مثل يك پيچ و مهرهاي است كه در يك كارخانه همه با هم هماهنگي دارند، اين يك پيچ و مهره هرز شده. بايد بازش كنند بيندازندش توي زباله دون.
در همين آياتي كه تلاوت شد خداي تعالي ميفرمايد كه تمام موجوداتي كه در عالم هستند بندگي خدا را ميكنند. و يك عده از مردم. خورشيد، و لله يسجد من في السماوات و من في الارض و الشمس و القمر. هر كه در آسمانها و در زمين است و حتي خورشيد و ماه، اينها طبق دستور پروردگار بندگي ميكنند، نظام خلقت را حفظ ميكنند. حتي حيوانات طبق وحي و الهامي كه به آنها ميشود وظائفشون را انجام ميدهند. فقط تو بشر هستي كه احترامت كردهاند، و لقد كرمنا بني آدم، ما بني آدم را اكرام كرديم، اختيار بهش داديم، فهم بهش داديم، شعور بهش داديم، گفتيم كه خودت انتخاب كن. مثل يك بچهاي كه بزرگ شده، ديگه لازم نيست دستش را بگيريد. خوب و بد را بهش ميگوئيد و او را آزاد ميگذاريد. چون حالا ديگه بهش ميگيد بچه ديگه نيستي تو كه دستت را بگيريم از خيابان عبورت بدهيم. نگذاريم در ميان گرفتاريها و بلاها قرار بگيري. بچه دو ساله باشه، سه ساله باشه، پنج ساله باشه، پدر و مادر يك مقداري بهش ميرسند. اما بچهاي كه پانزده ساله است، بيست ساله است، مردي شده، اين ديگه بايد بد و خوبها را، بدها را، خوبها را بهش گفت و تعليمش داد و اكرامش كرد و احترامش كرد و به حال خودش واش گذاشت تا خودش انتخاب بكنه. خودش به اصطلاح اونچه خوب است عمل كنه و اوچه بد است عمل بكنه. بشر را خداي تعالي احترام كرده، اكرامش كرده. مثل حيوانات كه تمام كارهاشون را بهشون بگويد و الهام كند ربي الذي اعطي كل شي خوفه ثم هدي. خداي من اون خدايي است كه هر موجودي را بهش عطا كرده خلقتش را، و بعد هدايتش كرده كه ميدونيد حيوانات به اندازهاي كه زندگيشون را ادامه بدهند خداي تعالي اونها را راهنمايي كرده بشر را عقل در مقابل همة هدايتهايي كه حيوانات را فرموده بهش داده. عقل داده،اكرامش كرده. متأسفانه بشر عقلش را زير پا گذاشته. جدا” آقايان اگر بنا بود كه ما هم مثل حيوانات زندگي كنيم يعني تمام همتمون كسب و كار و درآمد و بعد خوردن و خوابيدن و زندگي كردن و فرزند دار شدن و امثال اينها باشه اگر اينها تنها ميبود خدا به ما عقل نميداد بهتر بود. اگر بنا بود همينها باشه. چون اين عقل اسباب زحمت شده براي ما. غصه هايي كه ما ميخوريم، حيوانات نميخورند. فكر آيندهاي كه ما داريم كه فردا چه خواهد شد حيوانات ندارند.
ناراحتيهايي كه ما پيدا ميكنيم، حيوانات پيدا نميكنند انساني كه اهل تقوا نيست انساني كه دركش اون قدر نيست كه بفهمد او با يك حيوان فرق ميكنه اين شخص از عقل چه استفادهاي ميكنه؟ جز غصه بخوره. حالا فرض كنيد از عقلش اين استفاده كرد كه تمام كرة زمين را ملك خودش كرد و سندش را به نمام خودش نوشت. چه فايده داره. روزي كه انسان در همين آياته من كوشش ميكنم در اطراف همين آياتي كه تلاوت شد عرض كنم و عرايضم را خدمتون بيان كنم. در همين آياتي كه انسان وقتي كه از دار دنيا ميخواد بره هيچ چيز همراه خودش نميبره. چيزهايي كه فقط به درد همين دنيا ميخوره در همين دنيا باقي ميمانه. ائم از مال قدرت، علوم مادي، علوم مختلفي كه انسان اسمش را علم گذاشته و حال اين كه علم نيست اينها تمامش توي دنيا ميمانه. چي براي انسان باقي ميمانه؟ من نميخوام اونطوري كه همه در منبر ميگن من اون طور حرف بزنم. وقتي انسان ميميره بدنش زير خاك ميره. روحش زير خاك اگر هم خبري از بدن بگيره چند لحظهاي است ولي روح انسان اگر تزكية نفس كرده باشه، اگر خودش را از آلودگيها پاك كرده باشه در اين فضاي بي نهايت ميتونه سير كند و سفر كند و همه جا برود. اگر تزكية نفس نكرده باشه و عقايدش درست باشه. مثل يك خواب بيهوش كنار بدنش ميمانه تا قيامت. و اگر خداي نكرده عقايدش هم درست نباشه من همه چيز را فهميدم جز اين كه خدا را نفهميدم. همه چي را فهميدم ولايت را نفهميدم. همه چي را فهميدم قيامت را نفهميدم. اگر يك چنين حالتي داشت كه قبر براش حفرهاي از حفر جهنم ميشه و تا روز قيامت حالا بعد از قيامت هم كه معلوم تا روز قيامت در عذابه. ماها هيچ وقت فكر كرديم كه اگر مرگ به سراغمون آمد چه خواهد شد؟
فكر ميكنم كه بهتر همين كه فكر نكنيم. غالبا اين طوريم. شما اگر الان بخواهيد يك مسافرتي بريد، يك شهري كه نرفتيد. صد تا سؤال دربارهاش ميكنيد. در اين شهر هتل هست. دوست و رفيقي هست، آب و هواش چطوره، آبش سبكه يا سنگينه، چه چيزهايي مخصوص اين شهره، آيا در اون شهر من چكار دارم كه ميخوام برم؟ اينها سؤالاتي است كه طبعا يا بلديد يا ميپرسيد والا مسافرت به اونجا نميكنيد. حالا اگر بنا شد يك جايي مجبوري بريد. در يك ادارهاي در يك ادارهاي مثلا شما كار ميكنيد شما را مأموريت دادن براي فلان شهر. من يك نفر از مأمورين ادارات بود آمده بود توي مشهد من بهش گفتم، شخصيتي به اصطلاح مسئولين ردة بالا بود. بهش گفتم شما بنا بود چند ماهه قبل بياييد چرا شش ماه تأخير داشتيد. گفت كه من شش ماهي كه تأخير داشتم دوره ميديدم براي مشهد. شش ماه دوره ميديد كه مردم مشهد چطور مردمي هستند. آيا صفاتشون چطوريه؟ چون مسئوليت مهمي داشت ميخواست اينها را بفهمه. شخصيتهاي مشهد كيا هستند؟ اينها خوابشون رگ خوابشون چه جوري هست؟ تمام اينها را سؤال كرده بود و واقعا برخوردي كه با من داشت ديدم من را بهتر از خودم ميشناسه و حتي يك خصوصيات اخلاقی از من ميدونست كه من خودم فكر نكرده بودم. شما ميشه يك كاري بكنيد كه نميريد. از اين دنيا نريد. ميتونيد! اين آقا ميتونست. گفت من ميتونستم بازنشست بشم يا استعفا بدم يا باز خرديد بشم نيام مشهد. ولي شما ميتونيد نميريد؟ نه. كل نفس ذائقة الموت. به پيغمبر اكرم خداي تعالي ميفرمايد انك ميت و انهم ميتون. تو هم ميميره. حتي كسي الان در نظر ما نيست كه نمرده باشه. از هزار سال قبل تا حالا جز حضرت بقية الله ارواحنا فدا كه او هم مثل يك زنداني كه توي زندان باقي مانده باشد تو دنيا باقي مانده. خوب يك هميچين سفر قطعي را چكار كرديد براش؟ چه تحقيقي كرديد؟ همان متدينين نميدونن چي ميشه. همان افراد متدين روي قبرش مينويسند كه آرامگاه، آخه تو از كجا ميدوني كه اينجا آرامگاهه؟ بعد هم اون زير خاكها آرامگاه كجا بود؟ آرامگاه فلان آقاي جنت مكان، رضوان جايگاه. اگر جنت مكانه كه اينجا جاش نيست. اگر رضوان جايگاهه كه اينجا نبايد باشه. جدا” هيچ فكرش را كرديد؟ والموت يعطي بغتة. مرگ دفعة ميياد. هر كدام از شماها سؤال بشه ازتون كه چند تا سكتة لحظه، در همان لحظه مردن سراغ داريد؟ يك چند تايي را بالاخره فكر كنيد يادتون ميياد. من نميخوام خيلي دربارة مردن براتون حرف بزنم.
من ميخوام بگم همه چي را ما بازي گرفتيم. شيطان نگذاشته دربارهاش تحقيق كنيم. نگذشته كه يك فكري براي عالم بعد از اين عالممون بكنيم. انسان وقتي كه مرد اول راحتيشه. اول زندگيشه. اما براي كيه؟ براي اون كسي كه اقلا يك دورهاي براي عالم آخرت ديده باشه. يك دوره ديده باشه، آقا شما كه مرديد به كي برخورد ميكنيد. هتل هم هست در عالم برزخ يا نه؟ كجا شب ميمونيد؟ با كي سر و كارتونه؟ نميدونيد. يك مشت تصادفا ايام محرمي، ماه رمضاني، همه ميرفتند پاي منبرها ما هم رفتيم يك چيزهايي شنيديم كه اكثرش چون جسته و گريخته است چيزي عايدمون نشده است. شما فكر نكنيد من شماها را ميگم. خود من اگر ميخواست به همانچه كه روي منبر از منبريها شنيدم اكتفا كنم من هم همين جور بودم. واقعا چي ميشه؟ چي ميشه؟ يك راه نجات را كه از قرآن استفاده ميكنم داره. يك راه نجات. يعني خيلي روشن بيان كرده خداي تعالي و اون راه نجات اينه كه قد افلح من ذكيها. رستگار كسي است كه تزكية نفس بكنه. چون ما كارها را جدي نميگيريم و جدي نستيم خدا يازده تا قسم خورده. خيلي مشكله يك راستگو حرفش را اين باور نكنند كه قسم اول را ميخوره باور نكنند. دوم، سوم، چهارم، پنجم تا يازدهم. حالا مگر شماها باور كرديد؟ شما چند نفري اگر باور كرده باشيد اين مردم باور كردند؟ اين ميكرفن تلويزيون را گاهي ميبرند جلوي اشخاص ميگن كه خوشبختي در چيه؟ شما گوش بديد ببينيد چي ميگن مردم. من گوش دادم. خدا ميدونه يك شب مخصوصا گوش ميدادم، كه ببينم يك نفر ميگه خوشبختي در چيه؟ يكي ميگه خونه داشته باشه انسان. مستأجره صاحب خانه اذيتش كرده ميگه خونه داشته باشه خوشبخته. يكي ديگه ميگه چون مجرده ميگه انسان زن خوب داشته باشه خوشبخته. پول داشته باشه خوشبخته. صد نفر را سؤال كنيد يك نفر نميگه خدا گفته كه خوشبختي در پاكيه. و حال اين كه خيلي هم روشنهها. روشنه. شما يك كارگر را بياريد توي خونتون بگيد باغچه را بيل بزن. اين تزكية نفس كرده باشه. تزكية نفس يعني پاك باشه. دزد نباشه. به خدا خيانت نكرده باشه به خودش هم ظلم نكرده باشه. اين آدمي كه معصيت ميكنه اول به خودش ظلم ميكنه، يك كسي كه به خودش ظلم ميكنه به شما رحم نميكنه اين را بدونيد. لذا در قرآن خداي تعالي ميفرمايد كه ان جائكم فاسق بنباء فتبين، اگر يك فاسقي را ديديد آمد يك خبري براتون آورد بهش اعتماد نكنيد. بريد تحقيق كنيد. مطلقا از صراط مستقيم خارجه از يك نفر گناه ببينه و در عين حال بهش اعتماد كنه بگه ولي آدم خوبيه. اصلا محاله اين آدم خوب باشه. مطلقاها.
آدم خوب اول به خودش ظلم نميكنه. نميشه به شما ظلم به نكنه به خودش ظلم بكنه مگر ديونه است؟ محاله كه به خودش ظلم بكنه و به شما ظلم نكنه. اين بايد اعتماد ازش سلب بشه. ان جائكم فاسق، خيلي صريحه، خيلي هم روشنه، تفسير هم نميخواد. ان يعني اگر آمد شما را فاسقي يك خبري براتون آورد. اگر گفت پولهاتون را بديد دست من كه براتون نگه دارم كه حتما نديد. يك خبري براتون آورده گفت كه فلان كار، فلان طور شده. بنباء فتبين بهش اعتماد نكنيد، بريد تحقيق كنيد. بله. ان تسيبكم قول و جهالت فتسبح علي نادمين. براي اين كه فردا صبح پشيمان ميشيد كه چرا به او اعتماد كرديد. خوب بنابر اين اگر كسي به خدا و به خودش ظلم كرد اين ارزش نداره. حالا چكار كنيم كه رستگار بشيم؟ خوشبختي در چيه؟ خوشبختي در تزكية نفسه. اگر اون كارگر را آورديد توي خونتون. ديديد كه آقا اين آدم پاكيه. خونه را بهش ميسپاريد. خودتون بهش اعتماد ميكنيد. ميدونيد تا شب كه تو خونه كار ميكنه، كارش را خوب انجام ميده و به زنتون هم نگاه نميكنه. اگر پولي اون كنار جلوي چشمش باشه برنمي داره. هم كارش را خوب ميكنه، هم خونتون را نگه ميداره، هم به ناموستون خيانت نميكنه، شما ميريد سر كارتون راحت. شب ميياييد. اما حالا اگر اين تزكية نفس نكرده باشه. اين شخص فاسقي باشه. بايد بالاي سرش وايستي ببيني كار ميكنه يا نه؟ مواظبش باشي دستبردي نزنه. مواظب چشمش باشي كه به زن و ناموست نگاه نكنه. اعتماد نيست بهش. از اين كارگر بگيريد بريد تا شخص اول مملكت. هر كدون تزكية نفس نكرده باشند يعني به مناسبت شأن و مقام و مسئوليتشون انسان دلهرهاش بيشتره نسبت به اون. لذا من در يكي از نوشته هام نوشتهام كه مسئولين مملكت ما اگر همشون يعني واجب ميكردند كه تزكية نفس بكنند هيچ گرفتاري نداشتيم. به خدا ايران ميشد يك مدينة فاضله. ما ديگه توي شهرداري مثلا فرض كنيد رشوه از كسي ميگرفتند. نه روابط حاكم بود، هيچي، هيچ چيز. تزكية نفس، پاك. اي كاش اينطوري بشه. حالا نميشه اقلا جمعي كه دور هم جمع شديم. من اهميت اين جلسه با همين چند نفر را كه انشاء الله چون اميدوارم بيشتر از يك مجلسي كه توي مثلا مسجد سيد برگزار بشه و تمام مسجد هم پر بشه اهميت برام داره. به خدا قسم.
برام هم پيش آمدهها. نه اين كه فكر كنيد پيش نيامده. نه ما جمعيتهايي ديديم. جمعيتهايي ضمينهاش بوده كه باشه. اما يكي از مسائلي كه در عمرمون از تقريبا سي سال قبل كه من بعد از تحصيلاتم آمدم مشهد بهش توجه كردم اين بود كه اين منبرها اين خطبههاي نماز جمعه اين سخنرانيهاي راديو و تلويزيون خوب لازمه، خوبه. اما اون طوري كه پيغمبر اكرم روي يك نفر كار ميكرد، و او را ميساخت و بعد اون شخص مفيد بود براي بقيه اين اهميت بقدري زياده كه اصلا قابل مقايسه نيست با طرف مثال. ولي حالا شماها بياييد و به اين آية شريفه توجه كنيد. خداي تعالي يازده تا قسم خورده كه خوشبختي، رستگاري. خوشبختي دنيا و آخرت نه اين كه فكر كنيد مربوط به آخرت تنهاست نه اين دنيا. توي بازار اون كسي ميتونه خوب زندگي كنه كه معتبر باشه. بعضي از بازاريها به ما ميگن، ميگن پول مطرح نيست انسان ميليونها پول توي بانك داشته باشه ولي اعتبار نداشته باشه. توي بانك هم اعتبار نداشته باشه. پيش خدا اعتبار نداشته باشه. توي بانك چكار ميكنيد كه اعتبار داريد؟ چكار ميكنيد؟ صداقت ، امانت داري. چكي نوشتيد. در اون روز محل داديد. اين اعتبار براتون درست ميكنه. يك چك بي محل داشته باشيد اعتبارتون به هم ميخوره. يك چك بي محل دروغه ديگه. يك دروغ بگيد پيش خدا هم اعتبارتون به هم ميخوره. اين اهميت نداره خدا اعتماد داشته باشه يا نداشته باشه. نه. خدا به انسان اعتبار ميده. اين را بدونيد گاهي ميشه چون صريحه قرآنه. كه خداي تعالي ميفرمايد ان الذين آمنوا و عمل الصالحات سيجعل له الرحمن يبدي. كساني كه عمل صالح ميكنند محبت اونها را خدا در دل مردم مياندازه. اعتبار تو حتي بانك هم ميخواي داشته باشي توي بازار هم داشته باشي، ايمان داشته باش. تزكية نفس كن. پاك باش. شما در هر كجا كه وارد بشيد معتبر بودن ارزش داره. سلمان در محضر علي ابن ابيطالب معتبره. اعتبار داره. هر يك از اصحاب خاص در نزد ائمة اطهار عليهم الصلاة السلام معتبرند. اعتبار دارند. اعتبار پيدا بكنيد. خوب چكار كنيم كه اعتبار پيدا بكنيم؟ هماهنگ خلقت بشيد. من خدا ميدونه يك گياهي جلوم هست. عجب اين بندة خدا باشه و ما بندة خدا نباشيم! شما ميگيد آخه اون چيزي نميفهمه! همين كه خدا به تو فهم داده تو بايد براي او جفتك بزني؟ نه راستي! عقل بهت داده تو بايد مخالفت كني. او كه چيزي را نميفهمه بندة خداست. تمام اين عالم خلقت بندة خدا هستند. چيزي را كه اون قدر اين عالم منظمه كه سيصد سال ديگه در فلان دقيقه و در فلان ثانيه اين كرة زمين، كرة ماه مثلا بين كرة زمين و خورشيد فاصله ميشه. فاصله مياندازه. ميياد جلو. اين گرفتگي پيدا ميشه. اين قدر عالم منظمه. اين كارخانة منظم عالم. بشر هم، مخصوصا بشرهاي معصيت كار خيلي كوچكيم در خدمتون عرض شود در اين كارخانة خلقت.
مثل يك پيچ هرز تلق و تلوق هم راه انداخته. شما چكار ميكنيد اگر توي كارخانه يك پيچ هرزي باشه؟ تا جايي كه بشه نگهش ميدارند. بعد برش ميدارند مياندازنش دور. جاشه كه بشر را خداي تعالي بشر را توي جهنم مياندازه. وقده الناس و الحجاره. همين زباله دانه. خداي تعالي ميفرمايد اگر شما گناه بكنيد سيعت الله بقم و يحب يحبونه. مييان وسايلي براي اين كارخانة خلقت ميخرند جاي شما ميگذارند كه هم خدا ازشون راضي بشه. اذ ان لا عنهم و رضوا عنه خدا ازشون راضي باشه هم خدا از اونها راضي باشه. اينه ديگه. ما بياييم يك تكاني بخوريم امشب. بياييم جدي باشيم. من اين را بهتون بگم شماها اكثرا” افرادي هستيد اهل كمالات و تزكية نفس. حالا قدرتون را جامعه نميدونه من كه ميدونم. اما باز هم بايد تكان بخوريد. يك غافلهاي را اگر يك كاروان دار حركت بده به طرف مكه توي راه هي ميگه آقا تندتر بياييد. به اعمال نميرسيد. به سر وقت به مكه نخواهيد رسيد. در روايتي كه از پيغمبر اكرم نقل شده و اين لازم نيست كه روايت باشه خودمون داريم ميبينيم. اجلوا بالتوبه قبل الموت. كي ميميريد؟ نميدونيم. پس عجله بكنيد به توبه. برگرديم به سوي خدا. تا كي ميخواييم اين را كج را بريم؟ پير ميشن بعد كاري ميكنند اينها كه عمر سعده. عمر سعد وقتي كه بهش گفتند كه حكومت ايران را اون وقت را بهت ميديم تو برو كربلا امام حسين را بكش اين يك شب فكر كرد. مشورت كرد. همه گفتند نكن اين كار را. او آخر شب فكرش به اينجا رسيد كه اگر من اين كار را ميكنم، اگر كه قيامتي بود كه توبه ميكنم اگر قيامتي هم نبود كه خوب دنيامون درست شده. اينجوريه. اين مال عمر سعده. خدايي نكرده شما پشت سر عمر سعد حركت نكنيد. اينجوري فكر نكنيد.
اجلوا بالتوبه برگرديد به سوي خدا با كمال استقامت، در راه راست و صراط مستقيم. با مبارزة كامل با نفس. با نفس اماره. هر چيزي را كه ديديد دلتون ميخواد و خدا نميخواد ترك كنيد. مبارزة با نفس اينطوريه. اونچه كه دلمون ميخواد همش بازيه. انما الدينا لعب و لهو دنيا هم بازيه هم بيهده است. آخه بعضيها بازيها هست كه يك چيزي انسان استفاده ميكنه. مثلا يك جامي، طلايي، يك سكهاي چيزي بهش جايزه ميدن. اين بازي هست اما لهو، لهن نيست. اما بعضيها بازيها لهو هم هست. بيهوده هم هست. هي رفتي كار كردي، خوردي. نميگم كار نكنيد. دوستان هم ميدونند كه من بيشتر از هر كسي سفارش به كار ميكنم. منتهي گاهي ميشه كه كار را در متن ميگذاريد. ببينيد شما كارمند يك اداره هر جا فرستادنتون ميريد. چرا به جهت اين كه در متن زندگيتون كارتون را گذاشتيد. اصل اونه. اگر مشهد باشه ميريد، اگر بندر عباس هم باشه ميريد. اگر يك جاي دور دست هم باشه ميريد. هر جا باشه ميريد. چرا؟ براي اين كه اون اصله. دينتون را اصل قرار بديد. قرآن ميفرمايد هل عدلكم تجارة تنجيكم من عذاب اليم. آيا دلالت بكنم، راهنمايي بكنم شما را به يك تجارتي كه شما را از عذاب اليم نجات بده. ميخواييد؟ تعمنون بالله. خدا را جدي بگيريد. اين تعمنون بالله ترجمة خيلي عوامانهاش همينه كه خدا را جدي بگيريد. همانطوري كه نهار ظهرتون را جدي گرفتيد.
خدا را در اول سطر قرار بديد. گاهي انسان دلش به خدا ميسوزه. خدا ميدونه اين خداي به اين مهرباني يك مثالي گاهي ميزنم براي دوستان. تو صف نانوايي ايستاده باشيد. صف آمده جلو رسيده نوبت شما شده. ميگن برو آقا عقب. ميريد. باز دو مرتبه صف ميياد جلو و ميرسه به اول صف باز ميگن برو عقب. اين قدر عقبتون مياندازند از آخر هم كه نوبت باز نوبتتون ميشه اين نون سوختههاي ميز را جمع ميكنند بهتون ميدن ميگن بفرماييد. ما با خدا همين جور رفتار ميكنيم، به خودش قسم. اون وقت اون آخرها ميگه آقا نوبت ما نشد؟ از صبح رفتي مشغول كار شدي، همة كارهات را كردي آمدي خونه اذان ميگن نوبت خدا شده. تشريف ميبريد الان ميخواييد ناهار بخوريد. ناهار ميخوريم، استراحت ميكنيم. باز ميياد نماز جلو، شما برو عقب. باز كارهامون را ميكنيم، كارهامون را ميكنيم دم غروب يك نماز سر و دست پا شكسته كه از اون نون سوخته هم بدتره. تحويل خدا ميديم. خدا ميگه الم الذين آمنوا ان تخشي قلوبهم بذكر الله. آيا وقت اين نشده كه نوبت من نشد؟ آي بيچاره نوبت ما نشد. اين دزد داشت ميرفت از ديوار بالا اين آيه را شنيد تكان خورد بدنش گفت خدايا چرا نوبت تو شده ديگه حالا. من همة دزديهام راكردم، همة بدبختيهام را كردم همة كارها را كردم حالا ديگه نوبت تو شده. واي به حال اون كسي كه باز هم نوبت خداش نشده باشه. خداي به اين مهرباني كه همه چي بهت داده. به خدا قسم تو برو در خانة خدا، برو به طرف خدا. ببين چي برات كسر ميگذارند. من همين امروز داشتم با بعضي از رفقا صحبت ميكردم، همة خوشبختيها نصيب اونهايي است كه اونها اهل تزكية نفسند. الحمد الله نمونههاي زيادي داريم. خدا تمام كارهاشون را درست ميكنه. يوسف عزيز مصر اون وقتي كه تزكية نفس كرده بود زليخا بهش اظهار علاقه كرد. به طرف او نرفت، ترك گناه كرد. يك روز شد عزيز مصر و همين زليخا سر راه او نشسته بود و گدايي ميكرد. وقتي كه دلش را از مردم كند و از حتي يوسف هم كرد خداي تعالي به او جواني داد و به يوسف گفت كه بايد باهاش ازدواج كني. بياييم ما، عرض كردم ما دلم نميخواد كه مجلسي را برگزار كنيم و يك تكاني نخورده باشيم و از خواب غفلت بيدار نشده باشيم و بحمد الله شماها بيداريد.
همين اشك و همين توجهتون دليل بر اين است كه خواب نيستيد. بعضي خوابند كه خداي تعالي دستور فرموده كه خوابها را بيدارشون كن. و بعضي مردهاند واي بر اون وقتي كه خواب انسان منتهي بر مرگش بشه. ديگه خدا هم باهاش حرف نميزنه. پيغمبر اكرم هم دستور داره با اين افراد حرف نزنه. پيغمبر اكرم وقتي كه دربارة كفار مشركين دعا ميكنه و اصرار داره اينها بيدار بكنه خداي تعالي ميفرمايد انك لا تهدي نهبت. لا من تهيد من نهبت و لا كن الله من يشاء انك لا تسمع الموتا. تو به مرده نميتوني چيزي بشنوني. خودتون را آزمايش كنيد. اگر يك مجلس تنبهي بود ديديد تكاني خورديد به فكر اين افتاديد كه خودتون را اصطلاح كنيد از گناه دور بشيد و به طرف خداحركت كنيد اين مطمئن باشيد كه شما زندهايد اما اگر نه براتون فرقي نكرد. اهميت نداديد. بدانيد كه خدايي نكرده قلبتون مرده است ديگه شيطان ميياد به صورت كسي كه معصيت كاره دست ميكشه در اين صورت ميگه وجه لا يفلح ابدا. صورتي كه ديگه رستگار نميشه. خوشحال ميشه. هدف ما از تمام برنامه هايي كه در مشهد يا در شهرهاي مختلفي كه هست همين جمع، جمعي كه هستند داريم اين است كه انشاء الله طوري بشيم كه امام عصر ارواحنا فدا كوچكترين نه به اعمالمون نه به زندگيمون، نه به وضع خانمون، نه به وضع زن و فرزندمون داشته باشه. اين هدف ماست و انشاءالله با حوصله و گام به گام به اين مطلب خواهيم رسيد و اميدواريم خداي تعالي همة شماها را موفق بداره و به مقصد برسانه. خوب فردا شب شب تولد حضرت علي ابن موسي الرضا عليه الصلاة و السلام است. امام رئوف، امام مهربان. امامي كه ما در كنار قبرش معجزاتي ازش ديديم. جدا” عجيبه همين چند ماهه قبل بود بعضي از آقايون ديده بودند شايد تو مجلس هم باشند كساني كه اونجا بودند. يك بچهاي را آوردند پيش من كه دو چشمش به كلي نابينا بود، اين را خيلي من دلم سوخت. بچة تقريبا چهار ساله. گفتند دعا بخون. من دستي به سر و كلهاش كشيدم ولي به پدرش گفتم كه ببر حرم علي ابن موسي الرضا و از گرد و غبار و ضريح به چشم او بمال تا شفا پيدا كنه. اين نوارش هست، حتي نوار فيلمش هست. اين بچه را برده بوده توي حرم روي زانوش نگه داشته بوده. خاك ضريح را بچشمش ماليده بوده گفتند بهش محمد چشمهات را وا نكني تا چشمهات شفا پيدا بكنه. اين بچه با همان حالت بچه گيش ميگه كه يك دفعة ديگه هم بمال. يك مرتبة ديگه هم بمال. اما الان هست شبهاي جمعه ميياد. فردا شب بردانش آوردنش، آوردنش چشمش خوب شده. نظرات پزشكي هست كه اين قبلش گفتند كه اين رگهاي چشمش خشك شده و حالا بعدش هم رفتند آزمايش كردند ديدند نه الحمد الله اين چشمهاش به كلي راه افتاده. علي ابن موسي الرضا امام مهربانه. اگر يك وقتي ديديد كه خدايي نكرده در راه رسيدن به خدا كور شديد سست شديد فورا براي زيارت برويد كنار قبر علي ابن موسي الرضا خدا رحمت كنه استاد ما ايشان با اين كه زنجان بود گاهي كه افرادي از نظر كمالات روحي سست بودند ميگفت برو مشهد كنار قبر علي ابن موسي الرضا. ما زارها مكروب الا كربه. هيچ مكروبي نيست، هيچ آدم غم داري نيست در هر وضعي باشه كه بعضيها غمشون مسائل كمالات روحيشونه. بعضيها غمشون شكمشونه، نانشونه، آخرشونه. هر كس هر غمي داشته باشه حضرت علي ابن موسي الرضا غم او را رفع ميكنه. ما زارها مكروب الا كربه و كان حاجت الا قضا الله حاجته. يك طالب حاجتي نيست كه خدا حاجت او را برآورده نكنه. اگر زيارت كرد حضرت رضا را.
يك كسي يك مكاشفهاي داشت اين را براتون بگم بد نيست. ميگفت كه وارد حرم علي ابن موسي الرضا شدم يك دفعه ديدم كه، يك چيز ديگهاي يادم آمد اين را بهتره عرض كنم. يكي از علماي اهل سنت كه همين تازگي باهاش برخورد ميكرديم، دوستاني كه تو جريان هستند چند نفرشون تو مجلس هستند. ايشان ميگفت كه براي حضرت زهرا در يك مجلسي من خيلي گريه كردم. شب در عالم رؤيا حضرت زهرا را ديدم فرمودند برو مشهد. اونجا سنيهها از علماي اهل سنت هم هست. برو مشهد تا به دست فرزندم. ميگه من اعتنا نكردم. ببينيد امام غريب اينهها. ميگه اعتنا نكردم بعد از شش ماه ديدم باز حضرت رضا را در خواب ميگه چرا مشهد نيامدي؟ ميگه ديدم از خواب كه پاشدم رفتم مشهد. رفتم مشهد توي حرم نشسته بودم، يك قدم به طرف خدا بريد ببينيد كه اينها چند قدم به طرفتون مييان. ميگه كه در مقابل ضريح نشسته بودم ديدم كه حضرت رضا از تو ضريح بيرون آمدند دست گذاشتند سر شانة من ديدم اظهار عطوفت و مهرباني كردند. دوستان را كجا كني محروم تو كه با دشمنان نظر داري. آمده بود پيش من اين آقا. اظهار تشييع ميكرد.ميگفت كه من شيعه هستم و به پاس اين احترام فاطمة زهرا و علي ابن موسي الرضا من را هدايت كردند. قول ميدم كه تمام تركمن صحرا را متوجه اسلام كنم. ببينيد اينجور باشيد. علي ابن موسي الرضا مهربانه. انشاءالله فردا شب عيدي به ما ميدن. ما را از خواب غفلت بيدار ميكنند. و من يك جمله اشاره كنم و عرايضم را تمام كنم انشاءالله. خيلي از مطالب لازم بود عرض كنم فرصت نيست. دربارة برنامه هاتون ولي انشاء الله حالا به مناسبتي عرض ميشه. دعبل آمد خدمت حضرت رضا عليه الصلاة السلام و يك اشعاري را خوند. رسيد به اين شعر، و قبر به بغداد لنفس زكيتي. يك قبري در بغداد هست مال يك نفس زكيه كه اشاره به حضرت موسي ابن جعفر عليه الصلاة و السلام. حضرت فرمود كه يك شعر هم من دارم همانجا جاشه. و قبر بطوس لها من مصيبه. يك قبري در طوس هست كه چقدر مصيبت بر اين قبر وارد ميشود. حضرت رضا در اين دو فرد شعر به اينجا ميرسه شعرش الي الحشر حتي يبعث الله صاحب الزمان البته جملهاي داره كه بايد در مقابل آن بياستيم اين را عرض نميكنم. تا روز حشر. كه شايد حشر صغري منظور باشه. وقتي كه امام زمان انشاء الله قيام كند. آنجا يفر جهنم، حزن را هم در كربات. از خاندان عصمت در اين وقت خداي تعالي وقتي كه امام عصر ظهور كردند، آنوقت از اين كربات و هم و غم اين قبر مطهر كاسته ميشه. اين يك مطلب دربارة حضرت وليعصر كه خبر ميده حضرت رضا عليه الصلاة و السلام و بقدري حضرت رضا احترام ميگذاشت براي امام زمان صلواة الله عليه كه وقتي اسم شريف حجة ابن الحسن را در مقابل حضرت علي ابن موسي الرضا ميبرند، حضرت دستش را ميگذاشت روي سرش ميايستاد، تعظيم ميكرد، ميفرمود صلي الله عليه صلي الله عليه صلي الله عليه.
اميدوارم انشاء الله همهاتون امام زماني باشيد. همهاتون مرضي امام عصر ارواحنا فداه باشيد. همهاتون از ياران خوب آن حضرت باشيد.
نسئلك الله و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان يا الله يا الله يا الله يا الله… پروردگارا به آبروي امام عصر فرج آن حضرت را برسان. الهي آمين. ما را از بهترين اصحاب و يارانش قرار بده. الهي آمين. قلب مقدسش را از ما راضي بفرما. الهي آمين. خدايا گرفتاريهاي مسلمين برطرف برفرما. الهي آمين. خدايا همه را از خواب غفلت بيدار بفرما. الهي آمين. پروردگارا به آبروي حجة ابن الحسن قسمت ميدهيم امراض روحي ما را شفا مرحمت بفرما. الهي آمين. ما را به كمالات روحي برسون. الهي آمين. خدايا ما را قدردان بشريت و انسانيت خودمون بفرما. الهي آمين. خدايا ما را قدر دان عقل و فكر و هوش خودمون بفرما. الهي آمين. پروردگارا به آبروي حجة ابن الحسن اين جمع را از بهترين اصحاب و ياران آن حضرت قرار بده. الهي آمين. امواتمون غريق رحمت بفرما. الهي آمين. خدايا مسئولين اين مملكت، كساني كه به اين مملكت خدمت ميكنند، مسئولين صديق اين مملكت، رهبر عزيز در پناه امام زمان حفظ بفرما. الهي آمين. شهدامون با شهداي كربلا محشور بفرما. الهي آمين. پدر و مادرمون ببخش و بيامرز. الهي آمين. عاقبتمون ختم به خير بفرما. الهي آمين.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.