۸ رمضان ۱۴۱۵ قمری – معناي رحمت معرفت امام زمان (علیه السلام)
معناي رحمت معرفت امام زمان (ع) 8 رمضان 1415
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. كتب عليكم الصيام كما كتب الي الذين من قبلكم.
ماه مبارك رمضان شب هشتم ماه است و هفت روز انشاء الله روزه گرفتهايم و سر سفرة ضيافت الله و مهماني خدا نشستهايم. اميدوارم كه خداي تعالي در اين چند روز از ما با بركت و رحمت و مغفرت پذيرايي كرده باشد و ما هم از اين رحمت و بركت و مغفرت استفاده كرده باشيم. دعويتم فيهم الي ضيافة الله في البركت و الرحمت و المغفره. ديشب دربارة بركت يك مختصر صحبت كرديم. يك مواد يك ماده از مواد اين سفره. سه غذاي مهم سر اين سفره گذاشته شده. يكي اين كه در اين ماه به ما بركت عنايت ميكنند. كه ديشب شرح دادم دوم رحمت، رحمت يا رحم در زبان و در فكر ما غير از اون معناي واقعيشه. رحمت به معناي مهرباني و محبته. شما اگر به كسي رحم كرديد يعني محبت كرديد. در فكر ما اينطوري نميياد وقتي كه ميگيم كه فلاني را بهش رحم كرديم يعني بيچاره بود، ضعيف بود، براي رفع بيچارهگي و ضعفش بهش رحم كرديم و ما هم قدرت داشتيم بهش رحم كرديم. اين معنا در مثال فارسيه. لذا طرف هم ميگه نه نميخواد به من رحم كني، محبت داري محبت بكن اين اشتباهه. رحم به معناي محبته، مهرباني كردن. خدا رحيم است رحم ميكند، به معناي مهرباني كردنه، محبت ميكنه. محبت همان رحمه. مخلوقاتي كه خداي تعالي دارد اينها هر كدامشون بيشتر مظهريت صفات پروردگار را داشته باشند مهربانترند. تا ميرسه به ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام كه اونها رحمن و رحيمند نسبت به مخلوق و تمام مردم را دوست دارند و هدايت اونها را ميخوان و خداي تعالي ارحم الراحمينه. ارحم الراحمين يعني مهربانترينه مهربانها. پر محبترين محبها. يعني خداي تعالي از همه بيشتر انسان را دوست داره. تشبيه كردن به مهر مادر. مادر مهربانيش توأم با يك لطافت خاصي است. غير از مهرباني پدره، گاهي ميشه پدر محبتش به فرزند خيلي زياده اما يك جوري اظهار محبت ميكنه كه اون لطافت را نداره. و بايد هم همين طور باشه ولي مادر طوري اظهار محبت و مهرباني ميكنه كه يك لطافتي داره. سنخ مهرباني پرورگار. و لطف و رحمت پروردگار هم خيلي علني و فوري و ظاهر نيست. انسان در مقابل پروردگار با همة مهربانيش در عين حال يك مهرباني به اصطلاح صريحي را ممكنه زود متوجه نشه. چون خدا خفي الطافه. لطفش زير پرده انجام ميشه. مثل ما نيست كه تظاهر به محبت بكنيم براي جلب بعضي از منافع شخصيمون و كار به پيشرفت طرف نداشته باشيم. اما خداي تعالي مهربانيش را زير پوشش يك پردهاي به انسان نشان ميده. و لذا خدا رحمت كنه استادمون بهش ميگفتم كه خدا چه مهرباني كرده مثلا؟ ميگفت بنشين حساب كن پارسال تا امسال چقدر فرق كردي. چقدر خدا بهت لطف داشته. مجموعش را كه انسان فكر ميكنه ميبينه كه بله خيلي خدا محبت كرده، خيلي عنايت كرده. انسان يك كاري را توي مغازهاش توي ادارهاي توي هر جايي كه بخواد بداره يك الطاف خفيهاي داره، پشت سرش تعريفش را ميكنه، پاداشي بهش ميده. ممكنه حقوقش مثل همة مردم معمولي باشه بخاطر اين كه امتيازي به صورت ظاهر قائل نباشه اما به اون كه محبت خاصي داره يك پاداشهايي، ميگذاره پولي را تو پاكت ميگه اين پاداشه. عيد ميشه يك چيزي اضافه بهش ميده. اگر يك وقتي يك نيازمندي داشته باشه، ماشين اداره را در اختيارش ميگذاره، ميگه ازش استفاده بكن و امثال اينها. اين معناي محبت خاص نسبت به اشخاص خاص.
ذات مقدس پروردگار بلا تشبيح ما هم بايد از خدا ياد گرفته باشيم مثل همان رئيس اداره يك حقوق عمومي به همه ميده. هم اون كارمندي كه بد كار ميكنه، هم اون كارمندي كه خوب كار ميكنه. همه را ماهي مثلا يك مقدار حقوق ميده اما نسبت به اون مثلا كارمند صديق اون كارمند خوش عمل اوني كه هر وقت رئيس اداره ميياد ميبينه كه اين تو اطاقش پشت ميزيش نشسته و مشغول كاره. غيبت خيلي كم داره. بدون دليل از پشت كارش بيرون نميره، به اين، زير نظرش ميگيرهها به اين يك توجه خاصي داره. در بسم الله ارحمن الرحيم كه كلمة رحمن و رحيم را دو بار، يعني هر دوش به يك معناست به معناي رحيمه و رحمان هم به معناي رحيمه اين را بدونيد. به جهت اين كه هر دوش از مبداء رحمه و رحم هم به معناي مهرباني است. مساوي است كه بسم الله الرحمن الرحمن يا بسم الله الرحيم الرحيم يا بسم الله الرحمن الرحيم. هر دوش هر سهاش يك معني داره ولي چرا تكرار كردهاند كلمه را در بسم الله و بخصوص در سورة حمد كه بعد از گفتن بسم الله الرحمن الرحيم باز ميگيم الحمد الله الرب العالمين الرحمن الرحيم در واقع چهار مرتبه يك معنا و يك صفت را به خدانسبت داديم. اينجا روايات زيادي هست در تفسير همين سورة بسم الله در كتاب تفسير برهان رواياتش نقل شده در بحار الانوار هم در به نام السماءالله هست كه رحمان به منزلة حقوقي است كه به همه داده ميشه. و همة كارمندها هر كس (قطع نوار) يا رتبهاش در همين حد باشه صديق باشه يا غير صديق، درستكار باشه يا درست نه كار به اصطلاح يا نادرست هر جوري باشه مشمول رحمانيت پروردگاره. يعني خدا حقوقش را بهش ميده. جان بهش داده، سلامتي بهش داده، چشم بهش داده، زبان بهش داده، گوش بهش داده، از تمام نعمتهاي ظاهري دنيا استفاده ميكنه مثل كارمند صديق درستكار اما نسبت به اونهايي كه درستند، صديقند بندة خوب خدا هستند ، وفادار به پروردگار هستند نسبت به اونها ذات مقدس پروردگار مهرباني خاصي داره. اين كلمة رحيم اون را ميگه، تفسيري كه كردند رحمن يعني اون نعمت عامه. مهرباني عمومي، رحيم يعني مهرباني خصوصي. لذا در روايات دارد كه الرحيم يعني مهرباني خاصه. خوب براي مؤمنين خداي تعالي چي ميگه؟ چه عنايتي داره؟ اول اينكه هدايتشون ميكنه.
الذين جاهدوا فيما و نهدي سبلنا، مثل هر رئيس اداره ميگه هر كس ميخواد كار بكنهها من سر صبح مييام كنار ميزش ميايستم بهش برنامههاي صحيحتر ميدم تا رتبهاش بره بالا. الذين جاهدوا فينا، هر كس كوشش بكنه در راه ما راه دستورات ما، در راه قوانين ما لنهدي سبلنا، حتما و حتما به راه خودمون هدايتش ميكنيم. يعني كمكش ميكنيم. يعني ميگذاريم رتبة بالاتري پيدا بكنه. يعني مقام بالاتري را پيدا بكنه. رئيس اداره ميياد بهش ميگه اگر ميخواي معاون من بشي فلان كار و فلان عمل را انجام بده اين ميشه معاون من. امام زمان عليه الصلاة و السلام بهش ميگه هر روز صبح باور كنيد اين مسائل هست. انسان دلش ميخواد اين مسائل را قاطعانه بگه منتها چه كنيم يك عده هستند كه (قطع نوار). يك عده كورند، يك عده غار نشينند، يك عده محدودند مثل خفاش كه تا ميياد در مقابل خورشيد چشمهاش كور ميشه. كور هست كورتر ميشه. نميشه بعضي از حرفها را گفت والا خدا ميدونه اوني كه من گفتم رئيست ميياد كنار ميزت ميايسته اين را من تشبيهي كردم والا امام عصر ميياد پاي سجادة نماز تو ميايسته وقتي كه تو نمازت را اول وقت بلند شدي خوندي، يك دعايي را خوندي، يك ذكري هم خوندي، خدا به عنوان با عظمتترين هستي كردي، تكبير گفتي، ميياد امام عصر چهار دسته راكنار سجده را تو ميشي از ياران خوب من، تو ميشي معاون من. خدا ميدونه معاونت ميدن. تو ميشي كمك من، معاون يعني كمك. ميگيم كه خدايا الهم الجعلنا من انصائه و اعوانه ببينيد حتي كلمهئ اعوان، اعوان جمع معاونه. خدايا ما را از انصاء امام زمان قرار بده و از معاونهاش قرار بده. خيلي مقام به انسان ميدن ما اينجور خواب نشستيم و به فكر كمالات نيستيم. معاون امام زمان بشيم، معاون خيلي مهمه. از مشاور و از وزير و از رئيس از خدمتون عرض شود از همه بالاتر. اگر معاون آقا معاون رئيس جمهور اگر كسي بشه اصلا اينجا پاش را نميگذاره، خيلي با عظمت ميشه، انسان اگر معاون امام زمان بشه. شما ميگيد الهم الجعلي من انصائه و اعوانه حضرت ميياد بهت ميگه حالا نريد بگيد كه فلاني گفته كه حضرت صبحها ميياد كنار، آخه مطلب را بعضيها خيلي ميپيچونند، ميگن فلاني گفته هر روز صبح حضرت ميياد كنار سجادة من ميايسته و ميگه تو معاون من هم هستي، تمام شد ديگه براي هفت پشتمون كه مردم فحشمون بدن كافيه همين. يك تغيير مختصر ولي نه اينطور نيست همهامون بايد از خدا درخواست كنيم كه حضرت بقية الله به خودش قسم من يقين دارم، حالا هر كي شك داره، شك داشته باشه. من يقين دارم، خدا اين لطف را به من كرده اين را ميگم كه امام زمان هست شما ميگيد اِ، ما هم يقين داريم، خوش به حالتون اما بعضيها يقين ندارند به خدا قسم دروغ ميگن.
من تو كتاب پرواز روح نوشتم كه انسان، آخه يك شاعري ميگه چو ذكر دوست ميگويم دهانم ميشود شيرين، من اونجا نوشتم كه امتحان كنيد، با محبت هفتاد مرتبه بگيد يا صاحب الزمان ببينيد دهانتون شيرين ميشه يا نه؟ خدا ميدونه يك نفر اين را جلوي خود من ميخوند و هم من و هم كتاب و همه را مسخره ميكرد. من در عين حال گفتم تجربه بكنيد. تجربه بكنيد منتهي يك وقت هست كه بدتون ميياد از نام مقدس، يا بي تفاوتيد يا عقيده نداريد، اون نه. اما امام زمان را جلوي خودتون تصور كنيد احاطة روحي وجود مقدسش را منظور كنيد بعد بنشينيد با توجه بگيد يا صاحب، هفتاد مرتبه را نميخواد سه، چهار مرتبه بگيد سر تا پا قند ميشيد. سر تا پا شكر ميشيد. حتي در ذائقتون اثر ميگذاره، يعني واقعا دهانتون شيرين ميشه همانطور وقتي كه دعوا ميكنيد دهانتون تلخ ميشه ميگيد دهنم تلخ شد، كامم تلخ شد. چون طرف، اون طرفش را كه ميفهميد اين ورش را هم بايد بفهميد ديگه. اين طرفش را هم بايد بفهميد اونهايي كه داراي عشق مجازي هستند اين را خوب ميفهمند. من اگر بخوام اين را بحثش كنم باز هم بيخوده براي بعضيها. اينهايي كه خيلي عاشق يك چيزي باشند وقتي كه بهش ميرسند همانجا برن تو خودشون ببينند شيرين شدند يا نه! ببينند خوششون آمده، لذتي ميبره. و فتحتما بفهمي بلذيذ مناجاتهم. اين در خدمتون عرض شود كه اذن دخول زيارتهاي ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام هست. ولي چه ميشه كرد خوب ذائقه نداره اين آقا، ده هزار مرتبه يعني ذائقهاش اينطوري خلق شده مريضه كه امام زمان شايد باشه. دست به قلب يك عده بزنه انسان اينها همچين خوب گفتن ديگه حالا، چكار كنيم. مجبوريم اين امام زمان را قبول كنيم ولي شماها اگر معتقد باشيد كه هستيد بحمد الله وجه مشترك ما در اين مجلس كه گرد يكديگر جمع شديم همينه كه انشاء الله همهامون معتقد به وجود مقدس امام زمان هستيم. قبول داريم امام زمان را و من هم اين افتخارم. من از بچه گي پدرم به من گفت امام زمان هست حالا از در اثر تلقين بوده، در اثر اين الطاف وجود مقدسش بوده در اثر هر چي، به خودش قسم اونچنان كه خورشيد را قبول دارم كه وجود داره امام عصر را قبول دارم كه وجود داره، هست امام زمان.
خوب حالا كه هست آيا ما ميشيم معاونش يا نه؟ در دعاها كه ميگيم اگر ميخوايي مشمول رحمت پروردگار اون هم رحمت خاصة الهي واقع بشي كاري بكن، جديتي بكن در عباداتت، در بندگيت، يكي از دوستان همين ماه به من ميگفت كه تو چطور امسال خيلي خوب شبها ما ده پانزده شب تو ماه رمضان بيشتر منبر نميرفتيم امسال از اول ماه و روزها هم باز مسجد ميرم منبر، گفتم كه ميخواييم انشاء الله الذين جاهدوا فينا راست هم ميگه به من كسي تحميل نكرده اين كارها را بكنم. فقط و فقط ما يك وقتي قرار دادي با آقا بستيم كه آقا شما مفت و مجاني روزي ما را بده ما هم مفت و مجان كار ميكنيم. كار من نكردم خدايا تو شاهدي من دروغ نميگم، شكسته نفسي هم نميكنم من هيچ نتونستم وظيفهام را انجام بدم و هميشه شرمندهام در مقابل امام عصر ارواحنا فدا. اما آقا اونچان لطف كرده، اونچنان عنايت كرده كه حتي خدا ميگه همين شماها كه جمع ميشيد اينجاها با عنايات حضرته، والا اين حرفهايي كه من ميزنم همين حرفهاي تكراري است نه ارزش وجودي دارم، نه لايق اين همه محبتهاي شماها هستم. خدا ميدونه من تعجب ميكنم بعضيها اظهار محبت ميكنند ميگم خدايا پردة آبروي من را نريز كه اگر اينها بدونند من كي هستم ولو علمت الارض بذنوبي لساحت بي، اگر زمين بدونه كه من كي هستم من رو به خودش فرو ميبره ولي خوب حالا خدا خواسته يا من اظهر الجميل و ستر القبيل. خدا اصلا از خصوصياتش همينه. همين ديشب به يك نفري كه همين ديشب ميگفت كه من خيلي محبوبيت پيدا كردم وقتي كه سخنراني ميكنم همه جمع ميشن و حرفهاي من را خوب گوش ميدم و ميترسم مثلا بر خلاف قائده باشه، گفتم نه اين كار خداست. لطف پروردگار اونقدر زياده تو يك نيمه قدم، نيمه قدم، خدا ميدونه يك قدم زياده، نيم قدم بردار براي خدا خداي تعالي صدها قدم برات برمي داره. مثالي كه من زدم اينه، يك نفري كه نه دست داره، نه پا داره، نه قدرت داره، نه ماشين داره، نه پول داره، يك رفيق هم انسان داره كه حتي هواپيما در اختيارش باشه. قدرت داره، پول داره، همه چي، اين برمي داره به او نامه مينويسه كه من تو را چون دوست دارم بلند شدم بيام. اين ميگه تو نيا من آمدم. تا شما تا در اطاق رفتي اون ميبيني از تهران خودش را اينجا رسوند. خداي توابه، ما هر چه هم باشيم طائبيم. يك قدم به سوي خدا، يك نيمه قدم، يك اراده بكن خدا خودش را بهت ميرسونه، در آغوشش ميگيره، به خدا قسم.
مشمول رحميت ميشي، اينقدر پروردگار متعال به ما لطف كرده كه اصلا توي اين نعمتها غرق شديم. عبارت يكي از دعاها اين است كه الهي غمرتني اياديك من را زير نعمت هات غرقم كردي. ماها اينقدر نعمت داريم، يك چشمتون خدايي نكرده كور بشه بعد حضرت رضا شفاش بده اون وقت معني نعمت را ميفهميد. يك كسالتي پيدا كرديد و حضرت رضا شفاش بده، عجب حضرت به ما لطف داشته. بابا اوني كه مريضش نكردن، نگذاشتن مريض بشه، نگذاشتند كور بشه، نگذاشتن فلج بشه او را بيشتر تو دوست بدار، شما دو تا بچه بيشتر داشته باشيد يكي را نگذاريد واكسن بزنيد، همة كارهاش را انجام بديد نگذاريد مريض بشه. يكي را هم نه بي اعتنا شديد بهش مريض شد بردينش دكتر بعد معالجهاش كرديد و بعد خوبش كرديد. كدوم يكي محبوبتره، مورد لطفت بيشتر واقع شده. ماها بايد اينجوري فكر كنيم. حالا اگر يك نفري مثلا يك مرضي داره كه مثلا غير قابل علاجه و حضرت رضا شفاش ميده ميريد فوري پيرهنش را پاره ميكنيد بايد بياييد پيرهنهاي ما را پاره كنند كه حضرت نگذاشتند، البته كسي در اين جهت خوبيش اينه كه اگر بنا باشه پيرهن كسي را پاره كنند بايد پيرهن شما را اول پاره كنند. بله خوب تو كه بهتر از اويي خداي تعالي كه بهتر نگه داشته، نگذاشته تو مريض بشي، نگذاشته سرطان بگيري، نگذاشته كور بشي، نگذاشته افليج بشي، نگذاشته مرضهاي ديگه را پيدا كني، تو ارزشت بيشتره، تو نعمتت بيشتره، تو مورد لطف بيشتر واقع شدي ولو خوب غافلي، غافليم.
يكي از اهل معنا، از بزرگان در سنين جواني من بهم دستور ميداد ميگفت سرت را بگذار به سجده براي هر نعمتي از نعمتهاي الهي يك مرتبه بگو الحمد الله رب العالمين. روزي يك دفعه بد نيست انسان اين كار را بكنه. يك مرحلهاي هست كه اصلا لازم ميشه انسان اين كار را بكنه. حالا تا به اون مرحله برسيد، چرا انسان شاكر نباشه! انسان بگه الحمد الله، چشم داري، الحمد الله. گوش داريم ولي سرتا پاي وجودتتون اون درشتهاشها والا براي هر سلولي كه اين سلول منحرف نشده از وضع خودش و تبديل به سلول سرطاني نشده و تو را بدبخت بيچاره نكرده براي هر سلولي بايد يك الحمد الله ولي و ان تعدوا نعمت الله لا تحصدوها اگر بخواي نعمتهاي الهي را احساء بكنيم نميتونيم. حالا بگو الحمد الله، اون وقتها من يادم اين را من ميگفتم و اينها را ميگم براي شماها هم انشاء الله توجه داشته باشيد عمل كنيد. ميگفتم و خوب ميديدم دلم درد ميكنه مثلا، سرم درد ميكنه يك چيزي كسر داريم اون وسطها، همان وسطهاي الحمد الله كه خدا را بخاطر اون محبتش را جلب كرديم وسطها خدايا اين را براي ما فردا، يك الحمد الله بيشتر بگيم. ميشهها، به خدا قسم بچهاتون را اگر يك همچين كاري بكنيد بگيد بگير، فوري بهتون، ماها بلد نيستيم، سوراخ دعا را گم كرديم دعاهامون مستجاب نميشه، بگو الحمد الله بيا جلو. ميرسه به وضع ماليت ميبيني كه اونجا يك خردهاي وضع ناجوره خوب خدايا اين را هم درست كن من فردا، همين امروز درست كن من يك الحمد الله اضافه ميگم خدا هم دوست داره تو بگي الحمد الله رب العالمين. اگر انسان با خدا رابطهاش را خوب كنه و الذين جاهدوا فينا، جاهدوا، شما از معني جاهدوا يك چيزي شنيديد، جهاد يعني خودكشي نيست، جهاد يعني كوشش، كوشش كنيد.
يك بچه داريد وقتي كه يك حرفي را بهش ميزنيد ميگه چشم اما ميره يادش ميره، ميگه يادم رفت. ميفهميد كه كوشش در انجام اوامرتون نميكنه. اما يك بچه داريد ميگيد اين كار را بكن، اون چيزي كه در دستش ميگذاره زمين ميره اون كار را ميكنه بعد ميياد اين را انجام ميده اين معلومه كه كوشش ميكنه. شما ازش خيلي بيشتر خوشتون ميياد. ماها در مقابل پروردگار گفتيم چشم همهامون گفتيم در روز الست بلي گفتيم امروز به بستر ريا خفتيم. همهامون بلي گفتيم، گفتيم چشم. اما يكي جديه جهاد ميكنه، كوشش ميكنه يكي نه يادش ميره. آيت الله العظمي قمي كه در كربلا بودند و از مراجع تقليد بودند از ايشان نقل ميشه كه ايشان ميگفتند كه يعني بعضي از اصحابشون گفتند كه از ايشان دعوت كرد يك تاجري در كربلا كه فردا شب آقا استاد بياد خونة ما، آقا هم با يك چند نفر از اصحابشون رفتند. زن صاحب خانه گفت كه اشتباه شده، من، اگر نه به من اقلا ميگفت كه امشب مهمان داريم، آقا هم برمي گرده به خونه. فردا يا پس فردا كه اون تاجر را آيت الله قمي ميبينه، بهش ميگه آخه ما را دعوت كردي ما آمديم نبودي. ميگه آقا فراموش كردم ببخشيد. ايشان به اون تاجر ميفرمايد كه اگر استاندار كربلا را، چون كربلا مركز استانه، اگر استاندار كربلا را دعوت ميكردي فراموش ميكردي؟ يك خرده فكر ميكنه ميگه نه فراموش نميكردم. ميگه پس تو بي توجهي كردي، ببينيد انسان واقعا فراموش كرده اما در اثر بي توجهي فراموش كرده. محاله كسي كه خدا را دوست داشته باشه يك روز نمازش را فراموش كنه. به جهت اين كه از صبح كه پا شده نماز صبح را خونده يك لذتي از نماز صبح برده، منتظره كه باز بگن الله اكبر، حي الصلاة باز از اين لذت استفاده كنه حتي از اول وقتش هم فراموش نميكنه. اين معناي جهاده، معناي كوشش كردنه در راه خداست. و الذين جاهدوا فينا لنهدين سبلنا يكي از معناي رحيميت پروردگار اين است كه خداي تعالي هدايتت ميكنه بوسيلة ائمة يهدون بامرنا ائمهاي كه به امر ما مردم را هدايت ميكنند. عرض كردم ميياد كنار ميزت، كنار سجاده ات، كنار نمازت ميايسته ميگه ميخواي معاون من بشي؟ بله آقا قربانت بريم. ما چه لياقت داريم، اصلا تو دعا كردي كه وجعلنا من انصائه و اعوان. اين خيليهها، اين كارها را بكن، خوب تو كه نميشه با اين دروغگويي و با اين به اصطلاح پشت هم اندازي و اين صفات رزيله تو معاون من بشي، اين كارها را بكن بعدش هم يك مشت دستور داري، انسان را ميرسونه به جايي كه بله جزء معاونين حضرت بقية الله خواهد شد. پروردگار متعال در اين ماه رمضان بخصوص، چون سفره افتاده براي رحم، براي مهرباني، براي محبت در اين ماه رمضان شما روزه گرفتيد جهاد كرديد، با نفستون جهاد كرديد، مخصوصا بعضيها حالا در اثر تلقين در اثر هر چي، سحر غذا خورده، آب هم خورده ساعت هشت و نه صبح هم تشنه شده، هم گرسنه بايد انسان جهاد بكنه با نفسش انسان مبارزه بكنه بگه بميري آبت نميدم. جونت بالا بياد غذا نميدم. چرا؟ خدا گفته نخور، اين معناي والذين جاهدوا فينا است. خودت را بكشي ما امروز غيبت نميكنيم معناي والذين جاهدوا فينا است. خودت را قطعه، قطعه بكني من حرف لغو نميزنم. من دنبالم شهوتراني نميرم اين معناي و الذين جاهدوا فينا است. پشت سرش چيه؟ و نهدينا سبلنا، اين معناي اين است خداي تعالي هم مهربانيش به تو متوجه بشه.
اما اگر نه اين روزه هم اينقدر نق بعضيها ميزنند تا غروب ميشه، روزهاي به اين كوتاهي. روزه هم عجيبه آب هم كه بايد حتما خورد ديگه، آب از چيزهايي است كه اگر انسان كم بخوره خيلي ضرر داره، درد كليه ميگيره، نميدونم دردهاي مختلف ميگيره كه خداي تعالي يعني نگذاره خداي تعالي شيطان را كه ما طاعت و بندگي كنيم. البته اگر يك وقتي كسالتي انسان داشته باشه خود دتستور قرآن ميفرمايد كه فمن كان مريضا او علي سفر فعدت من ايام الاخر. اگر يكيتون مريض بود يا در سفر بود يك وقت ديگه روزهاش را بگيره. يريد الله بكم اليصر خدا دوستتون داره ميخواد آسون بگيره براتون. و لا يريد بكم، سخت نميخواد بگيره. مريض شدي روزهات را بخور، رفتي مسافرت روزه را بخور، احتمال مرض هم دادي يك طبيب متدين معتقد روزه اگر بهت گفت كه آقا نه روزه براي تو روزه ضرر داره، واجب ميشه بخوري. ولي خودت ضمينة روزه خوردن را درست نكن. اين معناي جهاده، انسان كوشش در راه خدا بكنه و وقتي كه يك همچين كاري كرد مورد لطف پروردگار واقع ميشه. در همين ماه رمضان گاهي ميشه البته اين بحث ماها نيست بعضيها خيال ميكنند كه من روي منبر ميگم كه شب قدر ممكنه يك كلي از مراحل سير و سلوك را انسان رد بشه و مييان ميگن كه آقا چرا ما شب قدر نشديم اون ديگه دست ما نيست، اون دست خداست ولي اتفاق افتاده كه در همين ماه رمضان مراحلي از مراحل كمالات را انسان طي كرده و بخاطر محبتش به خدا و جهادش با نفس و لطف پروردگار نسبت به او. كوشش بكنيد كه انشاء الله در اين ماه رمضان از سفرة پروردگار كه توش رحمت هم هست. رحمت شامل همة مردم، همة موجودات ميشه. اگر نميشد اصلا وجود پيدا نميكردند منتهي اوني كه ارزش داره رحيميته. رحمته خاصه است، رحمت مخصوص، رحمت مخصوص پروردگار كه من مؤمنين خاصه.
ببينيد يك مثالي ميزنم من يك وقتي در يك جايي رفته بودم يك كسي مهماني ميداد مهماني خيلي پر اهميتي بود يك اطاق را براي شخصيتهاي درجه يك گذاشته بود. حتي يكي از مراجع هم تو اون، دعوت بود. خيلي اون اطاق روبه رو بود غذاش چندي فرقي نميكرد اما خيلي تشريفات داشت خيلي احترامات محفوظ بود. يك اطاق را هم براي عموم گذاشته بودند هر كي ميآمد غريبه همين اطاق بودند. ما هم كوشش كنيم تو اون اطاقي كه امام زمان صلوات الله عليه سر سفره نشسته خودمون را اونجا قرار بديم. اونجا يك الطافه خاصهاي پروردگار براي اون عده داره. يك عنايات خاصهاي پروردگار براي اون جمع داره و اون سفره در واقع خدا در اين ماه رمضان خدا دو تا سفره انداخته يكي سفرة رحمانيت، يكي سفرة رحيميت. سفرة رحمانيت خدا شامل همة مردم ميشه، سفرة رحيميت للمؤمنين خاصه، مخصوص مؤمنينه. اون اطاق اگر بريم هم لذت معنوي ميبريم، هم لذت مادي و رحم پروردگار و مهرباني پروردگار شامل همه ميشه. حالا معدن اين مهرباني كجاست ما چكار كنيم كه همه بهمون مهرباني كنند. هر چه خودتون را نزديكتر به معدن بكنيد بيشتر چيز گيرتون ميياد. معدن رحمت خاندان عصمت و طهارت هستند. السلام عليكم يا اهل بيت النبوه و ارساله و مختلف الملائكه و محبت الوحي و معدن الرحمه. معدن رحمتند و براي ما امروز حجت ابن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفدا معدن رحمته. يك قضيهاي براي من يكي دو ماه قبل نقل شد من منبرهاي زيادي براي شما رفتم حتي در نيمة شعبان هر چي ميخواستم اين قضيه را نقل كنم روي منبر كه بودم يادم ميرفت. خيلي عجيب بود. فقط در اين مدت در تهران يادم آمد گفتم، امشب هم همين الان يادم آمد. حالا دعا كنيد اون دعا دستم باشه. يك آيت الله سيد مهدي هستند نجف، از علماي محترمه، من اونچه شنيدم محترمانه ازش نام برده شده، ايشان ميگه در حرم علي ابن ابيطالب عليه الصلاة و السلام نشسته بودم ديدم يك آقايي كه يقين كرده بود حضرت ولي عصر ارواحنا فدا لتراب مقدمه الفداست ايشان پهلوي من نشسته، حتي شمارة تلفن ايشان را هم در نجف به ما دادند كه خود من از ايشان بپرسم البته راويش يكي از علماي محترم و راستگوي پاكستان بود كه اين نوشته را عين خط اين ايت الله را براي من آوردش.
ايشان در كنار حضرت بقية الله ارواحنا فدا نشسته بودند كه بعد در جريان و قبلش و در حين جريان متوجه شده بودند كه ايشان حضرت ولي عصرند، پهلوشون نشسته بود، بعد كه حركت كرده بودند ديده بودند كه ديگه نديدنشون غايب شدن و امثال اينها. ايشان داشتند دعا ميكردند، امام زمان مهمترين كارش، اصلا مهمترين عبادتش دعا كردن براي انسانهاست مهربانتر از اين آقا ميخواييد. ممكنه داشته باشيد! بيشترين كار حضرت اگر نگم تمام كارش، حتي فرج خودش را كه ميخوادها براي رفاه حال شما ميخواد و الا خودش در دنيا باشه، راحته در آخرت باشه راحته كسي كه في جنب الله، همة چيزها مسئلهاي نيست براش، هر چي ميخواد براي شما ميخواد. عرض كردم موندش روي كرة زمين لو الجله ساخت الارض باهلها. اگر امامي در روي زمين نباشد زمين اهلش را در خودش فرو ميبره پس امام زمان عليه الصلاة و السلام حتي تو دنيا كه مونده براي خاطر شما مانده. خداي تعالي ما به خدا عرض ميكنيم خلقته لنا عصمتا و ملازا امام زمان را براي ما نگهدارنده و پناهگاه خدايا خلق كردي. خوب يك همچين خداي مهربان، يك همچين امام زمان مهرباني اون وقت ببينيد دعا، چه جوري دعا ميكنه ميگه كه در كنار مرقد مطهر علي ابن ابيطالب عليه الصلاة و السلام ديدم آقا داره اين دعا را ميخونه من تند نوشتم اين خطه ايشانه نه خط حضرتها، خط همين آيت الله كه من دادم به اين دوست عزيزمون خدا انشاء الله او و پدرش را هر دو را از اصحاب و ياران و معاونين خوب امام زمان قرار بده كه ايشان بنويسند و تابلوش كنيم و اين كلماتي است كه حضرت در كنار قبر امير المؤمنين گفته خيلي با دل سوخته آقا اين جملات را فرموده. الهم، بسم الله الرحمن الرحيم، الهم هذا دينك، خدايا اين دين توست، اين دين اسلام ان الدين ان الله الاسلام دين در نزد خدا اسلامه، خدايا اين دين توست كه براي اين مردم عنايت كردي. اصبح امروز بخاطر نبودن امام زمان بالاي سر اين، اصبح اين دين باكيا لفقر وليك بخاطر نبودن امام زمان تمام دين يك پارچه حزن و اندوه است و گريان است براي فقد ولي تو فصل علي محمد و آل محمد. خدايا ائمة اطهار يكي از خصوصياتش اين است كه هم قبل از دعا و هم بعد از دعا صلوات ميفرستند. الهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرج وليك رحمت، خدايا تعجيل كن فرج وليت را بخاطر مهرباني كه به دينت داري، محبتي كه به دينت داري. ببينيد چه جملة عاليي. پا را كجا گذاشته در دعا! الهم و هذا كتابك خدايا اين قرآن كتاب توست، كتاب اللهه، اصبح بابكي، قرآن هم گريه ميكنه براي فقد وليت تو امام زمان عليه الصلاة و السلام. فصل علي محمد و آله و عجل فرجا وليك رحمت لكتابك خدايا تعجيلي كن فرج وليت را بخاطر مهرباني و محبتي كه به كتابت داري، اين كتاب داره از بين ميره، اين قرآن داره از بين ميره اين احكام قرآن داره از بين ميره. خدايا بخاطر مهرباني به كتابت تعجيلي در فرج وليت بفرما. اين جمله ديگه خيلي انسان را تكان ميده. الهم و هذه اعين المؤمنين خدايا اين چشمهاي مؤمنين از اينجا معناي كساني كه مؤمنند شناخته ميشه اوني كه براي فراغ امام زمان اشك ميريزه مؤمنه. الهم و هذا اعين المؤمنين اين چشمهاي مؤمنين است اصبحت باكيا فقد وليك خدايا زماني را داري ميگذروني كه اين اولياء، اين مؤمنين گريه ميكنند براي دوري از امام زمانشون فصل علي محمد و آل محمد و عجل فرج وليك خدايا تعجيل كن در فرج وليت امام زمان بخاطر محبتي كه به مؤمنين داري. همين رحمت خاصه، الهم صل علي محمد و آل محمد اين دعايي بود كه خيلي تازه است ما خيلي وقته مشرف نشديم ولي اين سالم پاكستاني كه اجازهاش داده بودند بره كربلا اين مطلب را شنيد از دو لب مقدس امام زمان. حالا مهرباني به دين خدا، خدا بخواد به دينش مهربان باشه. به كتابش محبت بكنه، به چشمهاي گريان مؤمنين محبت بكنه بايد امام زمان عليه الصلاة و السلام را برسانه.
پس معني رحمت اين است كه يكي از رحمتهاي پروردگار آمدن حضرت ولي عصره. از طرف خدا هيچ مانعي نيستها. شما فكر نكنيد كه خداي تعالي مثلا اين مهرباني را نكرده به ما بلكه هزار و صد و شصت و يك ساله كه امام زمان را در انتظار گذاشته تا ماها از خواب غفلت بيرون بياييم بخواييمش تا تشريف بيارن. چقدر جمعيت اون حضرت را ميخواد؟ چقدر انتظارش را دارند؟ چقدر مايلند كه ايشان تشريف بيارن؟ اگر دشمني نكنند، معاندت نكنند يقينا اين را بدونيد كه طالب وجود مقدس اون حضرت نيستند. عدة زيادي، مردم زيادي، خدايا امام زمان ما را، ما را از اين قربت بيرون بيار(الهي آمين). در دعاي افتتاح همين شبها ميخونيم الهم انا نشكوه عليه فقد نبينا و غيبت امامنا و غيبت ولينا و كثرت عدونا دشمنان زياد و قلت عددنا، جمعيتمون كم و تظاهر الزمان علينا، همين امشب يك تلفني داشتم از تهران اين معناي تظاهر زمان علينا يك نفر از گويندگان از دوستان ما كه من خودمم نديدمش كه خيلي اظهار محبت به كتابهاي من ميكنه ميگه مجمعي من صحبت از امام زمان از اول ماه رمضان تا حالا زيادتر كردم، اعتراضها شروع شد، تظاهر الزمان دسته جمعي عليه من قيام كردند و ديگه گفتند آقا شما اگر ميخواييد اينجور ادامه بديد ديگه منبر نرو. و تظاهر الزمان علينا. من حتي زياد تحقيق كردم گفتم شايد مثلا فرض كنيد اين حرفها، گفت نه خدا ميدونه شما ميشناسيد ولي جز چيزي كه مورد حملة اينها بود نام مقدس امام زمان بود. يعني چي؟ يعني چي؟ در همين مشهد شما پاي منبرها بريد نه طلبهها نه عمامه بسر كه قبل از همه بدبختر بايد بگم كه من هستم عمامه به سرم، لباس روحانيت را پوشيدم اسمم را نوكر امام زمان گذاشتم از اول تا به آخر منبر يك كلمه از امام زمان حرف نميزنم. من پاي منبري بودم شب نيمة شعبان منبري متوجه هم بود كه امشب شب تولد حضرت ولي عصره ولي يك كلمه حرف نزد از امام زمان و تظاهر الزمان علينا، زمان تظاهر ميكنه، خودش را نشون ميده بر ضرر امام زمان ما و علينا. حالا بايد چه كار كرد؟ من فكر ميكنم بايد شكر بكنيد خدا ميدونه كه وقتي اسم امام زمان را ميشنويد بدتون نميياد.
من ديدم پهلوم نشسته بود، پاي يك منبر اي بابا اين هم كه همهاش امام زمان، امام زمان در آورده. آهسته با خودش ميگفت، ناراحت بودكه چرا اسم امام زمان برده ميشه. يك كسي گفته بود كه فلاني، من را گفته بود ثواب زيادي نداره، خوب راست ميگفت، اين را راست ميگفت. اما علتش اينه كه كتاب ملاقات برداشته نوشته اين كه كاري نداره. كتاب ملاقات، راست هم ميگه اين كه كاري نداره. ولي اين رو عشق نوشته شده. خدا را شكر ميكنم كه من چهار جلد كتاب دربارة امام زمان و به زبانهاي مختلف هم ترجمه شده و در ممالك دنيا هم بحمد الله سيطره انداخته و حضرت ولي عصر هم خودشون الطافي كردن خوب باشه بگن سواد نداره. يك مرد بزرگي را من در صحن علي ابن موسي الرضا عليه الصلاة و السلام ديدم يك گوشه نشسته معلومه كه اهل معنويته. ازش پرسيدم اهل كجايي؟ گفت من اهل نيستم، گفتم يعني چي اهل نيستي، گفت كه اگر اهل بودم با سوادتر، عالمتر، بهتر. گفتم ببخشيد مال كجا هستيد؟ گفت من مال هم نيستم ديدم بدترش كردم. گفتم شما سواد داريد يا نه؟ گفت من چهل ساله زحمت كشيدم كه سواد نداشته باشم. سياهي دل را پاك كنم. سواد گاهي سياهي ميياره. باور كنيد. اي آقا من مهندسم، من دكترم، تزكية نفس يعني چه؟ من مجتهدم تزكية نفس يعني چه؟ همين معناي سواده كه تاريكي ميياره، دل را سياه ميكنه دل را نميگذاره كه انسان حركتي داشته باشه. حالا نه به اين معنا كه من سواد ندارم واقعا به اين معنا نميگفت، معناش اين بود نميدونم خوندن و نوشتن را درست بلد نيستم، خيلي هم گاهي غلط مينويسند گاهي هم غلط حرف ميزنند. ميبينيد ديگه ما هم نوشته هامون در اختيارتون هست و هم گفتارمون ولي يك چيز الحمد الله خدا بهمون لطف كرده كه نيست در لوح دلم جز الف قامت يار، چه كنم حرف ديگر، ياد نداد استادم.
خدا كنه بلد هم نباشيم. خدا كنه، يكي گفته بود امام زمان را اين بلده، گفتم خدا كه راست بگيد. فقط دلم ميخواد امام زمان را بلد باشيم، هيچ چي ديگه بلد نباشيم. هيچ ديگه، ميخواييم چه كار كنيم، رئيس جمهور كجا هر غلطي كرده، رئيس جمهور كجا هر نكبتي بوده، هر چه بوده به ما چه. نيست در لوح دلم همهاتون بگيد، انشاء الله همين طوره هم باشيد و من هم ميگم كه همين طور باشم حجتي باشه در اين شب هشتم ماه مبارك رمضان، خدايا تو شاهد باش، در قلبمون هم قرار بده نيست در لوح دلم جز قامت يار، چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم. خدا رحمت كنه استاد ما مرحوم حاج ملا آقاجان ميفرمود به من كه هر چه ميخواي از امام زمان بخوا، هر چي ميگي از امام زمان بگو. شب وفات پدر من هم هست، نميخوام خيلي در اين جهت قضاوت كنم ولي پدر ما تو اين جهت هم خيلي به گردن من حق داشت. يك حالت انتظار شديدي داشت كه به ما ميگفت گاهي كه فلاني من نميميرم تا زمان ظهور. چون يك خوابي ديده شده بود كه يك جواني خواب ديده بود كه هشت دست لباس رزمي آوردن با هشت تا اسب به هشت نفر كه در يك مجلسي بود، خود اين خواب بيننده نفر نهميشون بوده، گفته بودند كه امام زمان ظهور ميكنه اينها هم لباسها را پوشيده بودند و حركت كرده بودند و رفته بودند براي ياري حضرت. اين خود اون جواني كه اين خواب را ديده بود و از همهاشون جوانتر بود و سرباز بود من البته نديده بودمش در اون اوائل جواني پدرم. ايشان بعد از چندي فوت ميشه، معناي اين كه نبردنش و گفتن بهش نميرسي معناش اين بود. اينها خيلي مسّجر شده بودند. اين هشت نفر تا همين اواخر همهاشون زنده بودند. تا يعني موقع فوت ابوي من. ايشان يك كسالتي پيدا كرده بود ابوي من، من رفتم براي عيادتشون و خدمتشون، چون اكثر روزها ميرفتم خدمتشون، ايشان به من فرمود اين هفته جمعه كه ميياد نه، هفتة ديگه جمعه من از دنيا ميرم. خودش گفت، گفتم آقا شما كه گفتي كه من هستم تا زمان ظهور. فرمود به من گفتند كه ظهور يك خرده عقب افتاد تو برو خستگيت را بگير بعد اگر خواستي بيا. ما ديگه چون، من چون خيلي پدرم را دوست داشتم دلم نميخواست صحبت از مرگ و مير و اينها زياد بشه، ديگه ولش كردم.
جمعة بعدي، جمعة اول كه رسيد رفتم پيشش رفته بودم، به من گفتند كه اين جمعه را نگفتم، خيال كردن كه من آمدم براي اين نيت، نه جمعة ديگه. جمعة ديگه من تو مسجد صاحب الزمان نماز ميخوندم، بعد از نماز هم منبر ميرفتم وسط دو نماز يك شخصي آمد گفت كه ابوي شما، من خودم دلم خالي شده بود يك خردهاي، همچين ناراحت هم بود. ابوي شما گفتن بيايد خيلي حالشون بده. ما ديگه منبر نرفتيم و بعد از نماز فوري رفتيم خونه، چند دقيقهاي ايشان زنده بود، يك نگاهي به من كرد و يك چيزهايي به من فهماند و از دنيا رفت. هشتم ماه مبارك رمضان بود. ايشان خوب فوت شد،براي ما موضوع مبهم ماند. بعد خواب ديدم ايشان را، گفتم چطور شد؟ شما خستگيتون را نگرفتيد. آخه گفتند خستگي بگيريم بعد بياييم. خستگي را نگرفتيد. گفت ديگه نمييام. ديگه نمييام تو اين دنيا جايي كه داريم خيلي خوبه. اينجا آقا هم هستند همه هستند و همان حرفهايي كه پريشبها عرض ميكردم كه ايني كه يك پاش اين دنياست، يك پاش اون دنياست امام زمان عليه الصلاة و السلام هم همين طوره هم اين دنيا هست، هم اون دنياست. هر كس از دنيا بره امام زمان را در اون دنيا بهتر ميبينه در اونجا غايب نيست در اينجا غايبه. طلب مغفرتي كرديد امشب، انشاء الله براي روح ايشان مفيد باشه، ايشان هم خيلي در اين جهت مؤثر بودند.
بچه هاتون را از اول كوچكي تعليم بديد كه نام مقدس امام زمان را زياد ببرند. فراموش نكنند حضرت ولي عصر را. خدا ميدونه گاهي به من ميگفت كه، بچه بودم ميگفت رفتي در را باز كردي يك آقاي با اين خصوصيات، يك خصوصياتي براي من از روايات ميگفت. ميگفت يك خالي مثلا طرف راستش داره، لباسش اينطوره، خصوصياتش اينطوره، ميياد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.