۲۷ جمادی الاول ۱۴۱۵ قمری – فوائد مهم تزكيه نفس
فوائد مهم تزكيه نفس 27 ج 1 1415
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله و السلام و الصلاة علي رسول الله و علي آله آل الله. لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفدا. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
در معناي عدالت گفتهاند كه گناه كبيره نكند و اصرار بر صغيره هم نداشته باشد. و اگر خداي نكرده حمد و سورهاشون درست نيست، اين خيلي و السلامه. چون كسي كه حمد و سورهاش درست نباشه نمازش باطله و كسي كه به فكر درست كردن حمد و سوره نباشه مثل اينكه نماز نخونده و كسي كه يك ركعت نمازش را عمدا نخونه، كافره. ما با آدمهاي فاسق نبايد سر و كار داشته باشيم. حمد و سوره بايد درست باشه، غلط نداشته باشه،. حروف را درست ادا كنه، فرق بين صاد و سين را بگه. اين اگر نكنه اصلا معاملة در وضع شما اهل كمالات معاملة كافر باهاتون ميشه. نه كافري كه نجس باشه دستتر نشه به بدنش زد. همان مقداري كه فرمودند من ترك الصلاة عامدا متعمدا فقد كفر ولو بركعة. خيلي بايد اين جهت را كوشش كنيد. من يك مهلتي بهتون ميدهم يكي دو روزه، سه روزه، براي اينكه خداي نكرده، خداي نكرده، خداي نكرده يك نفر باشه توي شماها كه حمد و سورهاش درست نباشه، درست كنيد. فرق بين صاد و سين، ح و ه، خدمت شما عرض شود كه عين و همزه، اينها را كاملا بگذاريد و انشاء الله كوشش كنيد كه حروف يرملون را هم ياد بگيريد توي شماها اكثر شماها بلديد. منتهي آنهايي كه بلدند به آنهايي كه بلد نيستند تعليم بدهند و آنهايي كه بلد نيستند از آنهايي كه بلدند ياد بگيرند. اين مطلب قاطعيهها. فردا دوستان گله نكنند كه چرا فلاني دم در وايستاده بود و توي جلسه ما را راه نداد. چون اگر از الان مسامحه بكنيد در حمد و سورة نمازتون و غلط باشه خداي نكرده، نماز صبحتون را با همون حمد و سوره بخونيد مثل اينه كه نخونديد. يك كسي هم كه يك ركعت نمازش را عمدا ترك كنه كافره. اين يك تذكر.
البته خيلي اين حرفهايي كه اهل تجويد گفتند من در نظرات خودم اين نيست كه واجب باشه. ولي غلط نداشته باشيد، حروف را هم صحيح ادا كنيد و بهتر اين است كه حروف يرملون را هم رعايت كنيد. وقف در حركت و وصل به سكون هم نداشته باشيد. وقف به حركت و وصل به سكون خيلي ساده است. اين را بهتون ميگم. مثلا ميگيد بسم الله الرحمن الرحيم يك نفسي بكشيد، يك با تأني، بعد بگيد الحمد لله رب العالمين. يا بگيد بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين. كه البته براتون مشكلتره. يك نفس بكشيد بعد وقف به اصطلاح، وصل به سكون نكنيد. اين را ميگن وصل به سكون. بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين. اين وصل به سكونه و احتمالا نماز باطله. وقف به حركت هم نكنيد. قل هو الله احدُ. الله الصمدُ. لم يلد و لم يولدُ. يعني ميدونيد حرفهاي من من يك دفعه ميبينيد هجوم كردند بهتون و انشاء الله در ماه آينده يك ورقههاي امتحاني براتون هست كه بايد پر كنيد.
اولا عقائدتون بايد بررسي بشه. حضرت عبد العظيم حسني كه اينقدر ارزش دارده بخاطر اين بود كه هر چند وقت يك دفعه به امام هادي عليه الصلاة و السلام عقائدش را عرضه ميكرد. امام هادي ميفرمود كه اين عقيده درسته يا درست نيست. كه البته همة عقايد او را قبول داشتند. و انشاء الله يك دربارة اعمالتون و احكامتون و مسائلتون. دو دربارة عقائدتون سه هم دربارة مرحلتون. پرسشنامههايي انشاء الله خواهيم داشت پرش ميكنيد. اگر انشاء الله اول هفته اومديم، شب يكشنبه من اينجا بودم منتهي شماها تقصير نداشتيد. من تقصير داشتم به جهت اينكه درست خبر بهتون نرسيد كه من شب يكشنبه اينجا هستم و الان هم كه آمدهام، يك عده ظاهرا نيستند. ما مشهد ايني كه ميبينيد رفقاي مشهدتون خيلي پيشرفتشون خوبه اين بخاطر اين است كه يك نفر اگر غايب باشه، من بهشون گفتم كه دو هفته پشت سر هم نيائيد، من ديگه راضي نيستم پاتون را بگذاريد روي فرش من و فعل حرام بكنيد بيائيد. خيلي كوشش بكنيد كه انشاء الله جدي برخورد بكنيد به مسائل. اين هم مطلب دوم راجع به عقائد.
راجع به خداشناسي، راجع به قرآن و اعجاز قرآن كه از كتاب دو مقاله انشاء الله استفاده كنيد و راجع به مسئلة سوم راجع به امامشناسي و مقام عصمت و بخصوص حضرت بقية الله ارواحنا فداه. موضوع سومي كه بايد عرض كنم اين است كه انشاء الله عزيزاني، برادران، سروران اگر انشاء الله موفق بشيد هم عزيز خدا هستيد، هم عزيز امام زمان هستيد، هم سرور من هستيد. اگر پيشرفتتون ضعيف باشه من نميدونم. كوشش بكنيد كه انشاء الله پيشرفتتون ضعيف نباشه. من مكرر عرض كردم خدمت آقايان كه فرصتي براي اينكه حالا با تأني ما به كمالات برسيم نداريم. چون آنطوري كه از اماعن نشان ميده احتمالا، من وقت تعيين نميكنم، اما احتمالا ظهور آقا وليعصر نزديكه و بر فرض ظهور به اين نزديكيها نباشه، فرض ميكنيم كه اگر خداي نكرده نباشه، مگه در زمان غيبت نميشه امام زمان را ياري كرد؟ به خدا قسم ما داريم افرادي كه تمام مزاياي بعد از ظهور را همين الان بهشون دادند. يعني مزاياي بعد از ظهور شما خيال نكنيد كه بعد از ظهور دائما همة پنجاه پنج ميليارد جمعيت كنار امام زمان نشستهاند. اينكه معقول نيست. يك حالتي پيدا ميكنند بعد از ظهور كه هر وقت دوست داشته باشند آقا را ببينند، ميبينند. اينها هم همينطورند. به مرحوم آشيخ محمد كوفي وقتي كه در آن لجنزار گير كرده بود و صدا زد يا ابا صالح المهدي ادركني. حضرت تشريف آوردند و از توي لجنزار بيرون آوردند كه در كتاب ملاقات با امام زمان من قصهاش را نوشتهام، بعد عرض كرد كه من انت؟ شما كي هستيد؟ گفت انا المهدي. گفت من حضرت مهدي عليه الصلاة و السلام هستم. گفت بعدا كجا خدمت برسم؟ چون او داشت تشريف ميبرد. فرمود متي تريد. هر وقت تو بخواي. هر وقت تو بخواي با هواي نفس نه. امام عليه الصلاة و السلام بازيچة ما نميشه. خيال ميكنيم همينطوري كه اجنه را تسخير ميكنيم كه دروغه و گفتم براتون كه چطور دروغه و همانطوري كه ما مثلا ارواح را احضار ميكنيم كه بازهم دروغه و گفتم كه چطور دروغه خيال ميكنيم امام زمان را هم ما ميتوانيم احضارش كنيم. نه. متي تريد يعني تو من را خواسته باش من خودم پيشت ميآم. تو به من وابسته باش، تو مثل من باش. تو تمام صفات حسنه را در خودت ايجاد كن، من بندة خدايم تو هم بندة خدا باش، من ولي خدايم تو هم ولي خدا باش. من تحت فرمان پروردگارم تو هم تحت فرمان پروردگار باش. خوب بندة خدا بايد با بندة خدا زندگي كنه، ولي خدا بايد با ولي خدا زندگي كنه. اگر ما انشاء الله توانستيم كه خودمون را از اولياء خدا قرار بديم اگر توانستيم خودمون را از مؤمنين واقعي، خليفة الله بشيم، تزكية نفس كنيم، امام زمان عليه الصلاة و السلام بايد با فساق و فجار بنشينه يا با شماها؟ خودش ميآد به سراغتون. خودش ميآد به منزلتون. خودش تشريف ميآره به در خانهاتون و اين جريان مكرر در مكرر انجام شده و هست امام زمان. اصلا آمد و شد نداره. شما وقتي توي خونهاتون ميايستيد ميگيد السلام عليك يا مثلا داعي الله اگر حضرت بقية الله نميشنوه اين چه سلامي است كه شما ميديد؟ آنهم با كاف خطاب يعني سلام بر تو. توي نماز ميگيد السلام عليك ايها النبي و رحمة الله و بركاته، اگر پيغمبر نميشنوه اين چه سلامي است؟ سلام بر تو اي پيغمبر و رحمت خدا و بركات خدا بر تو باد.
پس ما اگر به همين دستورات دينمون عمل بكنيم و توجه به دستورات دينيمون داشته باشيم، متوجه ميشيم كه هم پيغمبر بر ما احاطة روحي داره هم امام زمان عليه الصلاة و السلام همانطوري كه ذات مقدس پروردگار احاطة روحي، احاطه بر ما دارد و احاطة علمي دارد.
پس بنابراين اگر ميخواهيد توي خانه امام زمان توجه خاص بهت داشته باشه، آنهم نه براي قضاي حوائجت. فكر كني كه خوب ميشه ديگه وقتي امام زمان به من توجه داشته باشه، من ميشم يك فرمانده، فرمان ميدم سرطاني همسايه را شفاش بديد، بگد چشم. مريض اينطرف را شفاش بديد بگن چشم. مريضي را ميآورند دست به سرش بكشيد فورا شفا پيدا كنه كه شما، مردم به شما علاقمند بشوند. خاك بر سر يك چنين بندهاي كه اينطور فكرش باشه كه بخواد نيروي الهي و قدرت امام زمان را در استخدام هواي نفس خودش قرار بده. در اگر انسان به اينجا رسيد كه اكثر افراد به اينجا ميخوان برسند و اينها راهشون از راه ما جداست. راه شما عزيزان راهي است كه من مكرر اعلام كردم بهتون بازهم اعلام ميكنم راه شما عزيزان راهي است كه اگر تمام قدرت الهي را در اختيار شما گذاشتند، مثل امير المؤمنين عليه الصلاة و السلام، و شما بزرگترين ظلم بهتون شد حتي در ديلتون فكر نكنيد كه من از اين نيرو عليه ظالمي كه به من ظلم كرده استفاده كنم. از اين ظالم انتقام بگيرم. و الا شما بندة واقعي خدا نيستيد. هدف اين نيست كه شما به جائي برسيد كه مستجاب الدعوه بشيد. به جايي برسيد كه قدرتمند بشيد. چرا؟ به جهت اينكه بندة خدا بايد بشيد.
مثال زدم براتون. يك پليس، يك باصطلاح محافظ، يك نفر كسي كه ميگذارندش براي محافظت يك تشكيلاتي، يك هفت تير هم بهش ميدهند. يك نفر آمده دشمني شخصي با او داره، يك سيلي به او ميزنه. اين حق داره از اين هفت تير استفاده كنه؟ دولت بهش اجازه ميده؟ شما چي ميگيد؟ نه. ميتوني سيليش بزن خوب تقاص كن. مربوط به قدرت از قدرت شخصي خودت آنهم باز چون تو پليسي، چون تو در اين لباسي، چون تو وابستة به دولتي نبايد اين كار را بكني. اگر خدا بهتون قدرت داد، مثل علي بن ابيطالب عليه الصلاة و السلام به علي عليه السلام آن قدرتي را داده كه ما نخواهيم حتي در قيامت هم نخواهيم فهميد كه علي يعني چه؟ پيغمبر اكرم به عمر فرمود كه علي را نشناخت جز من و خدا. و من را نشناخت جز علي و خدا. و خدا را نشناخت جز من و علي. نه اينكه در دنيا، در آخرت هم نميشناسيم. همان مقداري كه ما ميشناسيم علي بن ابيطالب را و ديديم و شنيديم اينه كه هرچه اراده بكنه ميشه. يك در خيبر را كنده روي دست بلند كرده مردم تعجب ميكنند. پيغمبر ميگه به پاهاش نگاه كنيد. پاهاش در بين زمين و آسمان معلق. رسول اكرم ديد اين بندة خدا خيلي حواسش پرت شد. فرمود پاهاش روي پر جبرئيله. يك چيزي بايد گفته بشه كه اين بود نه اينكه نبود. ولي بايد يك چيزي گفته بشه كه اين حواسش پرت نشه.
همين علي بخدا قسم دلم ميخواد به اين نكته توجه كنيد. من حرفهام تكرار ميكنم براي همين جهته. همين علي با همين قدرت وقتي ميآيند ريسمان به گردنش مياندازند ميكشندش اصلا مثل اينكه به اندازة يك آدم عادي هم قدرت نداره. چرا؟ به جهت اينكه بندة خداست. زنش را نه زن معمولي. فاطمة زهرا كه باز فاطمه را كسي نشناخت جز علي و پيغمبر و خدا. او را آنطور ميزنند. هيچي نميگه. خيلي عجيبه. ماها باشيم يك كسي حالا به حق هم به ما يك جسارتي كرده باشه ميگيم خدايا همين امشب نشونش بده كه بفهمه حتي اين صدمهاي كه خورده از ناحية من بوده. فرق ما در مقام بندگي اينه. ماها راهمون رسيدن به آن مرحلة از بندگي است. به خدا قسم من اين اعتقادمه كه اگر ابو الفضل عليه الصلاة و السلام ميخواست با اراده توي تمام خيمههاي ابا عبد الله الحسين يك خم آب ايجاد كنه، ميتونست. ميتونست. ميگيد خوب چرا نكرد؟ چرا اينقدر العطش گفت؟ ميگيم بندة خدا بود. السلام عليك ايها عبد الصالح المطيع لله. خوب دقت كنيد. خوب مگر خدا بهش گفته بود آب نخور تشنه باش. بله. بله. ما يكي از كارهايي كه توي دنيا بايد بكنيم اين است كه دشمن را بشناسيم. يا رهبرامون نميدونم دشمنانمون را به ما بشناسونند. بله. راهش اينه. راهش اينه كه ما يك كاري بكنيم دشمن شناخته بشه. چطور ميخواستند بني اميه را به ما معرفي كنند؟ تا ما سرنگونشون بكنيم. و تا كساني كه مثل بني اميه هستند، آنها را مردم دنيا نگذارند روي كار بيايند كه متأسفانه بازهم نفهميدند. غير از اين بود كه اگر آب را حاضر ميكردند، نميگذاشتند اصلا جنگ بشه، با اراده تمام كارها انجام ميشد، كسي نميفهميد، آنها امامت نكرده بودند. آنها پيشوايي نكرده بودند. بايد خوب ميدون بدهند دشمن بياد كار خودش را بكنه تا مردم بفهمند كه بني اميه را چرا پيغمبر في كل موقف وقف فيه نبيك صلي الله عليه و آله در هر جائي كه حضرت رسول اكرم ميايستاد لعن ميكرد بني اميه را. آخه بي جهت؟ كمكم مردم مسلمان فكر كرده بودند اينها دعواي فاميلي دارند. يعني اينها بني هاشمند آنها بني اميه، خوب با هم نزاع فاميلي. مثل حيدري نعمتي، اينهم رئيس بني هاشمه بايد هر جا ميايسته بايد آنها را لعنش كنه. نه.
و لذا كمكم گفتند علي و معاويه، حضرت امير ميفرمايد انزل الدهر حتي قيل علي و معاويه. علي يكي، معاويه هم يكي. اين منتهي از بني هاشمه او از بني اميه. كمكم به آنجا رسيد كه گفتند يزيد و حسين. فرقي براشون نداشت. حالا چطور معرفيشون كنند كه حسين با يزيد خيلي فرقشه. چه جوري به ما بفهمونند؟ وقتي كه اصحاب حر بن يزيد رياحي ميآند تشنه هستند، خود حضرت سيد الشهدا ميآد مشك را ميگيره، او نميتونه آب بخوره، مشك را ميآره دستش را اينجوري ميگيره كه او آب بخوره. ولي آنها طفل شيرخوار را حضرت روي دست بلند ميكنه شما از كلمات خود سيد الشهدا بايد متوجه بشيد كه چه منظرهاي داشته علي اصغر، چشمها به گودي نشسته، رنگ پريده، سر به طرف شانه خم شده، زبانش به دور دهانش، خيلي بايد تشنه باشه يك فرد كه زبانش از دهانش بيرون افتاده باشه و دور دهانش بچرخه. كيف يتلظي عطشا. خوب چطور معرفي كنه كه اينها علاوه بر اينكه مسلمان نيستند انسان هم نبودند؟ خودش فرمود ان لم ترحموني، ترحموا هذا الرضيع. اگر به من رحم نميكنيد به اين طفل شيرخوار رحم كنيد. اين معناش چيه؟ يعني اگر شما مسلمون نيستيد، خيلي خوب. مسلمان اگر ميبوديد كه با پسر دختر پيغمبر جنگ نميكرديد. پس بيائيد انسان باشيد. با اين عمل سيد الشهدا به دنيا فهموند كه اينها انسان نبودند. جنگ بين انسان كامل و درندة كامله و اين درنده آمده در رأس امور مردم مسلمان واقع شده. اين معناي عبوديته.
خوب بيائيد جلو طفل شيرخوار را هدف تير قرار بدهند، بدند. آب به خيمهها نگذارند برسه، همه را بكشند، حتي مصائب بسيار تند كربلا اينها بوده براي اينكه ما بني اميه را بشناسيم. بني اميه از خصوصياتشون اين بود شما در هيچ جنگي نشنيديد كه بعد از اينكه كسي را بكشند، بروند عمدا بدنش را زير پاي اسبها قرار بدهند تا خردش كنند. ببينيد چطور معرفي كرد با يك برنامة كربلا بني اميه را. لذا از روزي كه جريان كربلا به وجود آمد، مردم مختلف، تنها بني هاشم نبودند، همه قيام كردند عليه بني اميه. مختار قيام كرد، خدمتتون عرض شود كه بني هاشم قيام كردند تا رسيد به ابو مسلم خراساني حتي او قيام كرد. آخه اينها به درد حكومت نميخورند. فقط شهادت حضرت سيد الشهدا.
و الاّ امام را ما اين اعتقاد را داريم كه امام اراده بكنه همه چيز هست. اراده بكنه يك مخلوقي مثل اين مخلوقي كه خدا خلق كرده، ميتونه ايجاد كنه. اين را من معتقدم. اما بندة خدا هستند. در دعاي ماه رجب كه ماه آينده ماه رجبه، البته ماه بعد از ماه آينده، ماه رجبه بايد بخونيد، اين دعا را بايد مقيد باشيد بخونيد كه اولش همون من اين تكهاش را ميخونم بعدش پيدا بكنيد در مفاتيح بخونيد در هر روز از ماه رجب كه لا فرق بينك و بينهم الا انهم عبادك و خلقك. هيچ جدائي بين تو خدا و بين اين ولاة امر، ائمة اطهار نيست جز اينكه اينها بندة تو هستند. الا انهم عبادك. بندة تو هستند. كاري اگر شما مثلا قبل از اينكه ابي بكر و عمر با علي بن ابيطالب در بيفتند اگر علي عليه السلام شمشير ميكشيد اينها را از بين ميبرد يا اينكه يك گوشهاي مينشوندشون، از كجا ما ميفهميديم كه اينها چقدر خباثت دارند؟ و لولا انت يا علي لم يعرف المؤمنون بعدي.
و از همه بالاتر علي ماية امتحان همه بود. خيليها ميگفتند ما مسلمانيم، خيليها ميگفتند ما ايمان به تو اي رسول خدا داريم. حتي آنقدر جانماز آب ميكشيدند در مقابل پيغمبر اكرم كه (قطع صداي نوار)
مسلمانيم، خيليها ميگفتند ما ايمان به تو اي رسول خدا داريم. حتي آنقدر جانماز آب ميكشيدند در مقابل پيغمبر اكرم كه پيغمبر اكرم را باصطلاح به خيال خودشون فريب بدهند. خوب پيغمبر ميتونه از باطنش به مردم بگه اينها يك فريبكاراني هستند. نه. بايد عملا خودشون را نشان بدهند. تا از دار دنيا رفت ارتد الناس بعد النبي الا الثلاث او سبعه. حالا بخواهيم يك عدهاي را استثناء كنيم، يك عدة خيلي قليلي ماندند. بقيه همه مرتد شدند. در يك آيهاي هست ميگه ادخلوا آل فرعون اشد العذاب. آل فرعون را در شديدترين عذاب روز قيامت داخل كنيد مثلا. از امام سؤال ميشه كه چرا آل فرعون، چرا خود فرعون را نميگه. امام ميفرمايد اگر آل فرعون نبودند فرعوني نبود. اگر اطرافياش نبودند فرعوني نبود، يك نفر فرعون چيكار ميتونه بكنه. اگر آنهايي كه دور يك فردي را ميگيرند جاويد باد، زنده باد ميگند نبودند كاري نميتونستند بكنند. ادخلوا آل فرعون. همة گناه با اين افرادي است كه اطراف يك فرد فاسد را گرفتهاند و او را تأييد ميكنند. اگر مسلمانها دور ابي بكر و عمر را نميگرفتند، ابي بكر و عمري نبودند. اگر باريك الله نميگفتند، در يك مكاشفهاي ديشب در يك جلسهاي بود گفتند، مكاشفه تقريبا جديده. يكي از افراد ديده بود كه در روايت هم استفاده ميشه كه وقتي عمر به قنفذ گفت دست زهرا را كوتاه كن، خطابش به قنفذ بود، هر چهل نفري كه علي بن ابيطالب را ميكشيدند به طرف مسجد، ريختند سر فاطمه و همهاشون فاطمة زهرا را زدند. به او گفته، اونها براي خودشيريني، روز عاشوا عمر سعد ميگه شاهد باشيد اول كسي كه تير به خيمههاي ابي عبد الله انداخت من بودم. يك تير انداخت، افتتاح كرد جنايت را. تمام لشگر تير اندازي كردند به طرف اصحاب سيد الشهدا كه پنجاه نفرشون همانجا از دار دنيا رفتند و شهيد شدند.
شما ببينيد گاهي افرادي كه ظالمند، بهشون ميگن به قول معروف برو نميدونم چي بيار، ميره سر ميآره. اگر اينها نبودند، اگر اين مسلمانها نبودند، مسلمانهاي سست عنصر افرادي كه اهل استقامت نيستند، ارزش انساني ندارند اينها اگر نبودند، هيچوقت نه يزيدي بود نه ابي بكري بود نه عمري بود نه معاويهاي بود. تا علي بن ابيطالب ميآمد روي عدالتش يك كاري انجام بده، به يك نفر كه ميخواست مثلا فرض كنيد فرصتطلبي بكنه فشار ميآمد، فورا قهر ميكردند ميرفتند نزد معاويه. يكي از آنها برادر خود علي بن ابيطالب. قهر كرد رفت پيش معاويه. نجاشي يك شخصي است اين مشروب ميخوره در روز ماه رمضان. خوب سلطاني بوده، شخصيتي بوده، بازنشسته شده آمده مسلمان شده. مشروب خورده روز ماه رمضان. علي بن ابيطالب دستور داد شلاقش بزنند. اين خيلي بدش آمد. قهر كرد رفت پيش معاويه. معاويه بهش گفت كه بد كاري كرد علي بن ابيطالب. تو شخصيتي هستي، تو با اين عظمتي كه داري، تو را در ملأ عام شلاق زد. گفت معاويه ميدوني چيه؟ حق با علي بود. او روي عدالت مرا زد. ما كه ميبيني ميآئيم به طرف تو تو هم مثل مايي ما هم مثل تو هستي. بل يريد الانسان ليفجر بعضي قرائتها هست امامه. انسان دوست داره امامش فاجر باشه. ماها دوست داريم، انشاء الله شما كه نه، پيشواتون، آن كسي كه به اصطلاح رهبر شما هست، رئيس شما هست، الان اگر آماري بگيريم اكثر اين مردم ايران، آنهايي كه اهل فسق و فجورند، ميگن اي كاش بعله يك رهبري ما ميداشتيم اين شبها ميآمد توي مجالس رقص، توي مشروبخواري، ما آزاد بوديم از اين جهت، تفريحاتمون آزاد بود، معصيتهامون آزاد بود. انسان دوست داره كه امامش فاجر باشه.
بندة خدا آن كسي است كه داراي استقامت باشه. تمام نيروها را در اختيارش گذاشتند، علي بن ابيطالب فرمود كه اگر نميتونيد مثل من صدرصد باشيد ولي پشت سر من بيائيد. فاعيوني بورع و اجتهاد كمك من باشيد. خودتون را شبيه به من كنيد. پشت سر من حركت كنيد. من توقع ندارم شماها مثال علي بن ابي طالب باشيد ولي كمكم كنيد. با من باشيد. پشتيبان من باشيد. اينكه ميگه فاعينوني كمكم كنيد منظور اين نيست كه مثلا صد كيلو بار را نميتونه ببره خونه، حالا پنجاه كيلوش را شما ببر پنجاه كيلو را او. نه. همين من اگر دروغ نميگم شما هم نگيد. اگر من قدرت ما سوي الله تحت اختيار منه، شما يك قدرت جزئي پيدا كرديد در اثر عبادت حالا دعاتون مستجاب ميه. دعا را هر جائي نكنيد. حساب بكن خدا اگر راضيه آنوقت دعا كن كه اين، اگر يك وقتي دعا كردي، دعا وظيفه است، ديدي دعا مستجاب نشد، بگو هر چه مصلحت خداست. نگو اي بابا. دعاها هم مثل اينكه من بعضي وقتها بعضي افراد ميآيند توي مشهد در كانون بهم ميگن آقا ما رفتيم در حرم حضرت رضا چه كرديم، چه كرديم، چه فلان، دعامون مستجاب نشده. ميگم بخاطر اينكه تو دعوا كردي دعا نكردي. آخه فرق دعا با دعوا اينه كه دعا يعني خواهش ميكنم بديد و بعد دادند دادند، ندادند هم باز انسان متشكره. ولي وقتي دعوا داره انسان قهر ميكنه، آنجا سر و صدا راه مياندازه. خلاصه شكايت ميكنه، گله ميكنه از اين حرفها. و گاهي افرادي هستند خيلي اصرار دارند. ميگم آنقدري كه تو توقع داري خدا گوش به حرفت بده تو گوش به حرف خدا ميدي؟ آخه فرق مولا و بندهاش اينه كه هر چه مولا گفت، بنده بگه چشم. ولي هر چه بنده گفت مولا اگر صلاح دونست ميگه بسيار خوب. حالا ما جامون را با خدا عوض كرديم. هرچه ما ميگيم بايد خدا بگه چشم. هر چي خدا گفته ما اگر حالش را داشتيم انجام ميديم. آنوقت اگر يك وقتي هم خدا انجام نداد دعوا ميكنيم.
كوشش بكنيد انشاء الله كه من نميخوام بگم همهاتون الان در يك مرحلهاي هستيد كه بايد اينجوري باشيد. نه. انشاء الله كم كم بعضيهاتون ميرسيد و بعضيها هم رسيديد. ولي چون مقصد همه بايد به همين مقام بندگي برسيد. و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون. به اين هدف الهي بايد همه برسيد و بندة خدا بشيد تازه نگيد من بندگي ميكنم تا اينكه خدا قدرتش را بگذاره در اختيار من. نه اينهم باز خلاف بندگيه، مقصدي است خلاف مقصد واقعي. اگر انشاء الله خودتون را در اين راه ميبينيد از حالا بايد تمرين اينها را بكنيد. تمرين اين مسائل را بكنيد.
ما بچه بوديم اولياء خدا را ميرفتيم امتحان ميكرديم. ببينيم كي اولياء خداست. خيال ميكرديم اولياء خدا آنهايي هستند كه تا گفتند خدايا بده خدا هم بگه چشم. خدا مطيع اينها باشه. دعايي ميگفتيم بكنيد يا فرض كنيد چيزي را در نظر ميگرفتيم. نه اين بابا هم به درد اينكه از اولياء خدا باشه نميخوره. و امثال اينها. نه اينها نيست. بندگي. بنده بشيد انشاء الله.
از حالا تمرين كنيد. تمرين اين را بكنيد كه فرض كنيد با خودتون تمام قدرت در دست شماست ببينم خدا اجازه ميده كه اين قدرت را در اين راه اعمال بكنم يا نه؟ تا بيائيد كوچك بشيد كوچك بشيد بيائيد تا برسه به اين لباتون. اين لبتون را كه بهم بزنيد از قدرت خدا استفاده ميكنيد. و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم. اين حرفي را كه شما ميزنيد خدا راضيه كه شما بگيد يا نه؟ اين صدايي را كه ميشنويد خدا راضيه بشنويد يا نه؟ اين نگاهي را كه ميكنيد خدا راضيه كه اين نگاه را بكنيد يا نه. چون همة اينها قدرت مال خداست. انا لله همهامون تحت قدرت پروردگاريم. قدرتمون مال خداست. از ملك خدا ما نبايد به خدمتتون عرض شود كه عليه خدا استفاده كنيم. در راه گناه استفاده كنيم. اين را تمرين كنيد. من نميخوام موعظهاتون بكنمها. هيچ بناي موعظه ندارم. ولي ميخوام تمرينتون بدم كه انشاء الله وقتي به مقصد اصلي رسيديد و خليفة الله شديد به فكر اين نباشيد كه ما آنجا كه رسيديم ديگه ميگيم بعله مثل حضرت سليمان كه جن و انس در اختيار باشه و هر چي هم بخواد انجام بشه و بسيار زندگي خوبي خواهيم داشت. پول ميخوايم فوري به ملائكه ميگيم، به اجنه ميگيم پول برامون بيارند. صبحها ديگه نميخواد خودمون را بدخواب بكنيم بريم نون بخريم. به يك ولي خدائي، كسي نون بخره بياره. يا اصلا اراده ميكنيم نون ايجاد بشه. چرا به نانوا مراجعه بكنيم. چرا سوار هواپيما بشيم كه سقوط بكنه، طي الارض ميكنيم ميريم مشهد بريم اينطرف كربلا، همهاش دنبال همين حرفها و همين آجيلها هستيم. و حال اينكه نه اگر داشته باشيم. الان با اراده بخواي بري به مشهد و ميتوني. ولي خدا ميگه نه. از اين مسائل، شما خيال نكنيد آصف بن برخيا هر روز ميتونست مثلا خوب اين آدم خوب كه يك اعلاميه ميداد كه ما مثلا بار را از اينور به آنور حمل و نقل ميكنيم، پول ميگيريم. خدمت شما عرض شود تمام اثاثية خونة شما را منتقل ميكرد به خانهاي كه شما مثلا در مشهد خريديد. خوب ديگه وانت بار و اين حرفها هم لازم نداشت. نه. آنجا يك مورد آنهم براي اينكه خدا در قرآن ثبت كنه با اذن پروردگار. حضرت عيسي ميگه و ابرح الاكمل و ابرص باذن خدا. حضرت امير هم اين حرفها را داره كه من ميتوانم آسمانها و زمين را خلق كنم به يك چشم برهم زدن باذن الله. در همة روايات هست. اگر خدا اذن بده. يعني ماهم بندة خدا هستيم. اگر خدا بگه بكن چشم. خلق شده به عقيدة شيعه و به عقيدة هر عاقلي و به عقيدة هر آدم با فهمي با ارادة ائمه عليهم الصلاة و السلامه. هر چي را گفته خلق كن خلق كردند هر چي را گفته خلق نكن خلق نكردند. بندة خدا هستند. ارادة الرب في مقادير اموره تحبط اليكم و تثبت من بيوتكم. ارادة خدا اصلا وارد ميشه به اينجا بعد از اينجا خارج ميشه. اينجوري ميشه. اين را تمرين كنيد. در هر مرحلهاي هستيد در مرحلة توبه هستيد تا به بالا. هر چه هستيد اين را بايد تمرين كنيد تا برسيد به بندگي. من نميگم همين الان اينجوري بشيد. نه الان نه آن قدرتش را داريد و نه خدمتتون عرض شود مرحلهاش را داريد. و ما حوصلهامون زياده شماهم بايد حوصلهاتون زياد باشه. چون نتيجة زياد و زحمت كم. زحمت كم.
مكرر مثال زدم كه بيست سال شما درس ميخونيد يك ليسانس ميگيريد. يك ليسانس دكتر ميشيد. چيكار ميكني آقا؟ ديگه خوب شد، اين ورقه را ميدم من را استخدام ميكننند. وقتي استخدام كردند خدمت شما عرض شود ماهي هيفده هزار تومان به من حقوق ميدهند. بيست تومانش را ميديم به اجارة خونه. سه تومن هم از اين و اون قرض ميكنيم و بقيهاش هم هوا ميخوريم. همه بيست سال درس خوندهاند براي اين. حالا نه من ميگم ماهي صد هزار تومن بهتون ميدهند كه نداند مثل اون تعارفهاي ديگه
بيست سال زحمت كشيدي ميگيم حالا شما صد سال عمر ميكنيد. بالاتر از اين كه نميشه. توقع هم بيشتر از اين نداريد. خوب بيست سالش كم، ميشه هشتاد سال. شما از سن هفت سالگي هم شروع كرديد. تقريبا حالا ما ميگيم هشتاد سال، براي هشتاد سال شما بيست سال زحمت كشيديد. براي بي نهايت زندگي راحت صددرصد راحت با حقوق خيلي بالا. چند سال دوست داري زحمت بكشي؟ ده سال زحمت بكش به كمال ميرسي. زحمتي هم نداره. هميني كه ميبينيد. چقدر آقا كار ميكنيد شما؟ چقدر زحمت ميكشيد. ده سال. بخدا بي انصافيم خيلي. بعضيها ميآيند ميگند آقا اين مرحله را ما خيلي مانديم توش. چقدر مانديد؟ شش ماه شد. ماها، اين را بهتون بگم، اين برنامهاي كه من خداي تعالي لطف كرده من در اختيارتون گذاشتم اينطوره، و الا يكي دوسال يا يك سال و نيم حد اقل بايد رويش كار كنيد. من خودم ميدونيد چقدر براي شماها زحمت ميكشم. حالا من چيكار ميكنم. گاهي واقعا توي حرم حضرت رضا فقط بخاطر شماها ميرم. وقتي ميآيم بيرون ميبينم من براي خودم اصلا زيارت نكردم. براي يكي يكي از شما زيارت ميكنم. كه هر زيارتي هزار حج و هزار عمره است. توي حساب شما ميگم بريزند اين درآمد را توي حساب شما ميريزند. براي رشد شما خوبه.
صل عليهم. ان الصلاتك سكنن لهم. ميگه كه خذ من اموالهم صدقه. از اموالشون صدقه بگير كه ظاهرا تهرانيها برنامههاشون را اصلا انجام نميدن. بعضي هاشون نميدونم انشاء الله ميدن. اين ماهانهاشون را نميدانم ميدهند، نميدهند. ميدهند؟ انشاء الله. در دو هفتة قبل توي مشهد يك عده عقب افتاده بودند. گفتم تا هفتة ديگه اگر تصفية حساب نكرديد، دم در ميگذاريم راهتون ندهند توي مجلس. بعله. اين چرا خوشبختيش اينه كه ما دفتر داريم، اين پولها كه گرفته ميشه، خرج و دخلش همهاش جداست مربوط به من نيست. من ميتونم بگم. خذ من اموالهم صدقه. از اموالشون صدقه بگير براي كارهاي خير. تطهرهم و تزكيهم، هم پاكشون كن هم تزكية نفسشون، در پيشرفت تزكية نفسشون مفيده كه اين دو تا نتيجة صدقه دادنه. نتيجة مهمتر اينه كه اگر ما بخواهيم پيرو پيغمبر اكرم باشيم بايد اين كار را بكنيم و صل عليهم از خدا بخواه كه خدا صلواتش را بر اينها نازل كنه. رحمت خاصش را. در سرتاسر قرآن آقايون خدا به سه دسته صلوات فرستاده يا به پيغمبرش دستور داده كه به سه دسته صلوات بفرسته. يكي ان الله و ملائكته يصلون علي النبي كه بر پيغمبر اكرم. يكي آنهايي كه صابرين هستند، خيلي مقامشون بالاست كه هر مصيبتي بر آنها وارد ميشه ميگن انا لله و انا اليه راجعون و رسيدن به مقام توحيد و از نظر تزكية نفس خيلي بالايند. آنها هم ميگه اولئك عليهم صلواة من ربهم و رحمه. و سوم آنهايي كه پيغمبر را وادار كرده كه تو صلوات بر آنها بفرست. و صل عليهم و جدا اين را عرض كنم. من گاهي ميگم كه دفتراتون را بياريد دفترها را وقتي من بررسي ميكنم كه هفتة، در ماه گذشته بررسي كردم، خوب هر كدام كه خوب كار نكنيد ميبينم ما چرا زور بزنيم. خودش زور نميزنه ما زور بزنيم. خوب كار نكنيد ممكنه حالا الحمد لله در ماه گذشته ما اينجا نداشتيم. بعضيها ميروند غصه ميخورند كه آقا ما فلان. نه. ولي ممكنه كه ببينيم تنبلي ميكنه، خودش به فكر خودش نيست من به فكرش باشم. آنوقت آن را اسمش را خارج ميكنيم. چون بالاخره زحمت نبايد ما زياد به خودمون بدهيم. خودتون به فكر باشيد. خيلي اهميت بديد.
سكنن لهم. سكن يعني آرامش ميده. وقتي كه پيغمبر بر شما صلوات بفرسته، دوستانتون براي شما دعا كنند و رحمت خاصه را از خدا بخواهند و انشاء الله من كه خدمتگزار شما هستم و همة آرزو و انتظارم اينه كه شماها انشاء الله به يك كمالي برسيد و ما حق كميسيونش را از خدا بگيريم. چون شما وقتي كه انفستون را فروختيد به خدا وما دلالش بوديم، كميسيون ميگيريم. شما كه اين كارها را بلديد ديگه. بعله. انشاء الله به ما بدهند چيزي كه من ذخيرة آخرتم ميدونم همينه، همين حق كميسيوني هست كه از تزكية نفس شماها، از باصطلاح پيشرفت شماها، موفقيت شما و انشاء الله به جائي برسيد كه ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و ان لهم الجنة. خدا جان شما را، وجود شما را ميخره و بهشت در مقابل بهتون ميده و اينجا يه واسطه ميخواد كه اينطوري باشه و من خدا ميدونه هميشه براتون دعا ميكنم و از خدا ميخواهم آن رحمت خاصهاي كه بر پيغمبر اكرم نازل شد بر شما هم نازل بشه. پس فكر نكنيد كه اگر پيشرفت روحي پيدا ميكنيد و الحمد لله همين امروز به يك نفر برخورد كردم با اينكه تازه شروع كرده، آنقدر حالش منقلب بود كه ميگفت خيلي من فرق كردم. افرادي ما داشتيم و داريم كه اينها فاسق و فاجر بودند، بحمد الله الان جزء اولياء خدا شدند. اينها هست. و انشاء الله اميدواريم كه موفق باشيد. كوشش بكنيد تا انشاء الله تا ميتوانيد در همان مرحلهاي كه هستيد، در همان مرحله همت بكنيد كه انشاء الله موفق بشيد.
چيز ديگري به نظرم نميآد كه تذكر بدهم. آقاي يوسف زاده چيزي به نظرتون نميآد؟ حمد و سورههاتون بنا شد كه درست بشه انشاء الله، عقائدتون را تنظيم بكنيد و بيشتر آقاي حسنلو زحمت ميكشند، دربارة عقايد حالا اين را ما خود آقاي فرزانه لطف ميفرمودند تشريف ميآوردند كه خيلي خوب بود. از وجود ايشان، از وجود جناب آقاي يوسف زاده، از دوستان خوب مراحل كمال و بالا ما الحمد لله داريم، جناب آقاي چمني و آن دوستان انشاء الله استفاده بكنيد. خود آقاي بعله، هستند انشاء الله عقائدتون را در صراط مستقيم قرار بديد انشاء الله. و انشاء الله پرسشنامههايي براي ماه آينده.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.