۲۲ شوال ۱۴۱۵ قمری-۳ فروردین ۱۳۷۴ شمسی – معرفت امام و شرایط مرجع

 معرفت‌ امام‌ و شرايط‌ مرجع‌ 22 شوال‌ 1415 – 3/1/74

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الحمد لله‌ و السلام‌ و الصلاة‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌. لا سیما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفدا. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الان‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. يا ايها الذين‌ آمنوا اتقوا الله‌ و كونوا مع‌ الصادقين‌.

 آيه‌اي‌ بود كه‌ با آيات‌ ديگر تلاوت‌ شد. معناي‌ اين‌ آية‌ شريفه‌ اين‌ است‌ كه‌ مردماني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌ايد تقوي‌ داشته‌ باشيد و با صادقين‌ باشيد. يك‌ بحثي‌ هست‌ در بحثهاي‌ اجتماعي‌ و علمي‌ كه‌ ما در مذهب‌ آن‌ را بعنوان‌ بحث‌ امامت‌ مطرح‌ مي‌كنيم‌. ولي‌ در تمام‌ محافل‌ سياسي‌ و كتبي‌ كه‌ در سياست‌ و يا كتابهايي‌ كه‌ در قوانين‌ اجتماعي‌ نوشته‌ شده‌، به‌ اين‌ بحث‌ دقيقا اشاره‌ شده‌ است‌. ما بعنوان‌ بحث‌ امامت‌ خيلي‌ ساده‌ وارد مي‌شويم‌ و آن‌ اين‌ است‌ كه‌ بطور كلي‌ هر جمعيتي‌ كه‌ با يكديگر مي‌خواهند زندگي‌ كنند يا حتي‌ حيواناتي‌ كه‌ اجتماعي‌ هستند و انفرادي‌ زندگي‌ نمي‌كنند، اينها بايد حتما يك‌ قوانيني‌ كه‌ مصلحت‌ همة‌ مردم‌ در آن‌ قوانين‌ هست‌، رعايت‌ كنند. و اين‌ قوانين‌ را بايد تنظيم‌ كنند و در اختيار مردم‌ بگذارند و بعد يك‌ مجري‌ داشته‌ باشد. و الا اگر مجري‌ نداشته‌ باشد قانون‌، از قانون‌ استفادة‌ كاملي‌ نخواهد شد.

 مجري‌ قانون‌ امام‌ است‌. عربي‌ ميگن‌ امام‌، فارسي‌ ميگن‌ پيشوا، در عربي‌ هادي‌ و رهبر در فارسي‌ رهبر و خلاصه‌ دليل‌، راهنما، اينها اسامي‌ مختلفي‌ است‌ كه‌ معناي‌ همة‌ آنها در همان‌ كلمة‌ امام‌ و رهبر خلاصه‌ ميشود. همة‌ مردم‌ بايد داراي‌ امامي‌ باشند. علي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ در نهج‌ البلاغه‌ مي‌فرمايد و انه‌ لابد للناس‌ من‌ امام‌ براي‌ همة‌ مردم‌ لابد است‌ كه‌ امامي‌ باشد. عرض‌ كردم‌ در ميان‌ حيوانات‌ هم‌ آنهايي‌ كه‌ اجتماعي‌ زندگي‌ مي‌كنند، از قبيل‌ مورچگان‌ و زنبور عسل‌، اينها حتما امام‌ بايد داشته‌ باشند. حالا اسمش‌ را بگذارند ملكه‌. آنوقتها ملكي‌ بود و شاهي‌ بود و ملكه‌اي‌ بود، مي‌گفتند ملكه‌. اسمش‌ را هرچي‌ بگذارند يك‌ موجودي‌ كه‌ همه‌ تابع‌ او هستند و او محور است‌ و قطب‌ است‌ و تمام‌ حيواناتي‌ كه‌ با او مي‌خوان‌ زندگي‌ كنند، اطراف‌ او هستند، هرچه‌ مي‌خواد اسمش‌ باشه‌، يك‌ همچين‌ فردي‌ براي‌ حيوانات‌ و انسان‌ كه‌ اجتماعي‌ زندگي‌ مي‌كند بايد وجود داشته‌ باشد. كه‌ قوانيني‌ كه‌ مصلحت‌ همة‌ مردم‌ در آن‌ هست‌، به‌ اجرا بگذارد.

 من‌ نميخوام‌ زياد مثال‌ در بين‌ حيوانات‌ و كيفيت‌ قوانين‌ تكويني‌ كه‌ در حيوانات‌ هست‌ براتون‌ بحث‌ كنم‌. و مي‌خوام‌ هر چه‌ زودتر به‌ نتيجة‌ بحثم‌ كه‌ در اين‌ آيه‌ اشاره‌ شده‌ كه‌ يا ايها الذين‌ آمنوا اتقوا الله‌ و كونوا مع‌ الصادقين‌، به‌ اين‌ مطلب‌ برسم‌. تمام‌ مردم‌ اعم‌ از فاجر، فاسق‌، مسلمان‌، غير مسلمان‌ به‌ اين‌ اصل‌ مسلم‌ معتقدند كه‌ اگر بخواهند مصالح‌ آنها در نظر گرفته‌ شود و طبق‌ مصالحشون‌ نسبت‌ به‌ آنها عمل‌ شود، حتما قوانيني‌ لازم‌ دارند كه‌ اين‌ قوانين‌ مردم‌ را به‌ آنچه‌ مصلحت‌ آنهاست‌ برساند. و يك‌ مجري‌ قانون‌ هم‌ در اين‌ وسط‌ لازم‌ است‌ كه‌ از قدرت‌ فوق‌ العاده‌ برخوردار باشد كه‌ بتواند قانون‌ را اجرا كند. و از علم‌ بالايي‌ برخوردار باشد كه‌ مصالح‌ و مفاسد مردم‌ را بداند. و از پاكي‌ فوق‌ العاده‌ كه‌ تمام‌ منافع‌ را نخواسته‌ باشد جلب‌ خودش‌ بكند. بلكه‌ مصالح‌ مردم‌ را روي‌ صداقت‌ و راستي‌ براي‌ مردم‌ منظور كند. يك‌ چنين‌ فردي‌ لازمه‌ و قوانين‌ صحيحي‌ هم‌ لازمه‌.

 لذا ما بعد از اينكه‌ مسلمان‌ هستيم‌، قوانيني‌ كه‌ به‌ عنوان‌ قانون‌ اساسي‌ و قانون‌ پايه‌اي‌ و قانون‌ كلي‌ از جانب‌ خدا بر خلق‌ نازل‌ شده‌ قرآن‌ مجيده‌. جاي‌ ترديد نيست‌. قرآن‌ قانون‌ اساسي‌ اسلامه‌، قرآن‌ قوانين‌ كلي‌ اسلام‌ در او هست‌ و حاكميت‌ و حكومت‌ هم‌ مال‌ خداست‌ و كلام‌ خدا و سخنان‌ خدا و قوانين‌ خدا براي‌ بشر قانون‌ اساسي‌ اسلامي‌ است‌ كه‌ بايد تمام‌ مردم‌ دنيا كه‌ واقعيتش‌ بعد از اينكه‌ آن‌ امام‌ معصوم‌ با شرايط‌ خاص‌ ظاهر شد، در سراسر عالم‌ بشريت‌ اين‌ قوانين‌ خودش‌ را ظاهر ميكنه‌ و به‌ اجرا گذاشته‌ ميشه‌. پس‌ قرآن‌ قانونه‌. قانون‌ اساسي‌ اسلامه‌، اين‌ قوانين‌ را بايد يك‌ مجري‌ اجرا كنه‌. آن‌ مجري‌ در مرحلة‌ اول‌ امامه‌. پيغمبر اكرم‌ هم‌ امامه‌، ائمة‌ اطهار هم‌ امامند. لذا دربارة‌ پيغمبر در همان‌ دعاي‌ توسل‌ ميگيم‌ يا امام‌ الرحمه‌. يا حضرت‌ ابراهيم‌ اني‌ جاعلك‌ للناس‌ اماما. خداي‌ تعالي‌ به‌ حضرت‌ ابراهيم‌ مي‌فرمايد كه‌ من‌ مي‌خوام‌ تو را امام‌ براي‌ مردم‌ قرار بدم‌. كه‌ حضرت‌ ابراهيم‌ سؤال‌ ميكنه‌ از ذرية‌ من‌ هم‌ امام‌ خواهند بود؟ خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد كه‌ لا ينال‌ عهدي‌ الظالمين‌ اين‌ عهد امامت‌ به‌ كساني‌ كه‌ ظلم‌ به‌ خودشون‌ مي‌كنند و انحراف‌ دارند، اين‌ نميرسه‌.

 امام‌ بايد معصوم‌ باشه‌. يعني‌ خطا و اشتباه‌ لا اقل‌ نداشته‌ باشه‌. اگر شما وارد مشهد مثلا شديد، يك‌ آدرسي‌ مي‌خوايد. اين‌ شخصي‌ كه‌ آدرس‌ مي‌خواد به‌ شما بده‌، اين‌ خودش‌ آدرس‌ را بلد نيست‌. اين‌ نمي‌تواند براي‌ شما رهبر يا راهنما هر چي‌ مي‌خوايد اسمش‌ را بگذاريد، واقع‌ بشه‌. بايد امام‌، رهبر، كسي‌ كه‌ مي‌خواد راهنماي‌ مردم‌ بر جميع‌ امور باشد بايد حتما از دو چيز برخوردار باشد. اين‌ عقلائي‌ است‌، نه‌ اينكه‌ تنها ما مردم‌ مسلمان‌ اين‌ را بگيم‌. ما شيعيان‌ اين‌ را گفته‌ باشيم‌، بلكه‌ هر عاقلي‌ با دو سه‌ تا مقدمه‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ مي‌رسد كه‌ ما، بشر مصالح‌ و مفاسدش‌ و تمام‌ مصلحتش‌ در زندگي‌ با اجتماع‌ خودشه‌. اين‌ حرفي‌ نيست‌. شما به‌ هيچ‌ وجه‌ نمي‌توانيد تنها زندگي‌ كنيد. در هر چيزي‌ احتياج‌ به‌ همنوعتون‌ داريد. اين‌ يك‌ مطلب‌. مطلب‌ دوم‌ اينكه‌ طبيعي‌ است‌ تضاد منافع‌ بوجود مي‌آد. يعني‌ وقتي‌ قرار شد آدم‌ دور هم‌ زندگي‌ كند، طبعا مي‌خواد منافعي‌ را جلب‌ خودش‌ كنه‌، ديگري‌ هم‌ مي‌خواد همان‌ منافع‌ را جلب‌ بكنه‌ تضاد منافع‌ بوجود مي‌آد. براي‌ اينكه‌ هر كسي‌ به‌ حق‌ مسلم‌ خودش‌ برسد، حتما قانون‌ لازم‌ داره‌ و براي‌ اينكه‌ قانون‌ اجرا بشود، يك‌ نفر لازم‌ است‌ كه‌ هم‌ خودش‌ پاك‌ باشه‌ و هم‌ عالم‌ به‌ قوانين‌ و مصالح‌ مردم‌ باشه‌، اين‌ قوانين‌ را اجرا كنه‌.

 اين‌ چند جمله‌اي‌ كه‌ عرض‌ كردم‌، هر عاقلي‌ كه‌ توي‌ كرة‌ زمين‌ باشه‌ ميگه‌ اين‌ مسئله‌ بدون‌ حرف‌ و بدون‌ چون‌ و چرا واقعيت‌ داره‌ و حقه‌. بنابراين‌ بحث‌ امامت‌ خيلي‌ روشنه‌. خيلي‌ واضحه‌. خداي‌ تعالي‌ در قرآن‌ مي‌فرمايد انما انتم‌ منصر و لكل‌ قوم‌ هاد. هر قومي‌ يك‌ هادي‌ لازم‌ دارد، يك‌ راهنما لازم‌ دارد. بايد هر قومي‌ يك‌ هادي‌ داشته‌ باشد و در تمام‌ دوران‌ زندگي‌ بشر تا زمان‌ غيبت‌ صغري‌، مردم‌ هادي‌ داشتند. از طرف‌ پروردگار متعال‌ يا پيغمبر براي‌ آنها مبعوث‌ كرده‌ بوده‌ خداي‌ تعالي‌ و وقتي‌ هم‌ كه‌ خاتم‌ الانبياء تشريف‌ آورد، كه‌ تمام‌ قوانيني‌ كه‌ بشريت‌ تا روز قيامت‌ به‌ آن‌ نياز داشت‌ بوسيلة‌ قرآن‌ براي‌ بشر آورد، وقتي‌ كه‌ اين‌ قوانين‌ آمد ديگه‌ احتياجي‌ به‌ قوانيني‌ جديدي‌ نيست‌، احتياجي‌ به‌ كتاب‌ جديدي‌ نيست‌، و اين‌ قوانين‌ كامله‌ را در اختيار بشر گذاشت‌، نبوت‌ ختم‌ شد. نبوت‌ فكر نكنيد كه‌ غير از امامته‌. همانطوري‌ كه‌ عرض‌ كردم‌ عين‌ امامته‌. فقط‌ فرقش‌ اين‌ است‌ كه‌ پيغمبر از جانب‌ خدا وحي‌ ميگرفت‌ و امامت‌ ميكنه‌ مردم‌ را. ولي‌ امام‌ از پيغمبر مي‌گيرد و بشر را هدايت‌ ميكنه‌ و امامت‌ بر بشر ميكنه‌. و الا در امامت‌ چه‌ پيغمبران‌ و چه‌ ائمة‌ اطهار و حتي‌ راهنمايان‌ معمولي‌ مردم‌، هاديان‌ مردم‌، اينها هم‌ امامت‌ دارند منتهي‌ امامت‌ جزئي‌ داريم‌، امامت‌ كلي‌ داريم‌. حتي‌ آني‌ كه‌ به‌ شما آدرس‌ ميده‌، فلان‌ جا مي‌خواي‌ بروي‌ از اين‌ خيابان‌ برو، اين‌ امام‌ شماست‌. منتهي‌ امامتش‌ همين‌ اندازه‌، خيلي‌ كوچك‌ و خيلي‌ كه‌. يك‌ امام‌ هست‌ كمه‌ تمام‌ موجودات‌ عالم‌ هستي‌ را امامت‌ ميكنه‌ مثل‌ دوازده‌ امام‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌. يك‌ امام‌ هم‌ هست‌ كه‌ آدرس‌ ميده‌ فقط‌. اين‌ را هم‌ مي‌گن‌ امام‌ او را هم‌ ميگن‌ امام‌.

 ما بحثمون‌ دربارة‌ بشريته‌. كه‌ آيا امام‌ لازم‌ داره‌ يا نداره‌؟ عقل‌ ميگه‌ كه‌ لازمه‌ بدون‌ ترديد. شرايط‌ امامت‌ را هم‌ تا حدي‌ عقل‌ ميگه‌. چون‌ اگر گفت‌ كه‌ كه‌ روز حشر شفيعش‌ كه‌ شود، كوري‌ بيايد عصاكش‌ كور ديگر شود. اگر بنا بشه‌ يك‌ جاهلي‌ اين‌ راهنماي‌ يك‌ جاهل‌ ديگر باشه‌، مثل‌ اينكه‌ يك‌ كوري‌ بياد عصا كش‌ كور ديگر بشه‌. در قرآن‌ مجيد خداي‌ تعاي‌ مي‌فرمايد افمن‌ يهدي‌ الي‌ الحق‌ احق‌ عن‌ يتبع‌. آيا آن‌ كسي‌ كه‌ همة‌ مردم‌ را به‌ حق‌ هدايت‌ ميكنه‌، اين‌ احق‌ است‌ و بهتر است‌ و به‌ حق‌ نزديكتر است‌ كه‌ پيروي‌ بشود و او امامت‌ كند ام‌ لا يا يهدي‌ لا يهدي‌ يا كسي‌ كه‌ نه‌ خودش‌ هم‌ هيچي‌ بلد نيست‌. خود او را هم‌ بايد كس‌ ديگري‌ ام‌ هدايت‌ بكنه‌. فما لكم‌. كيف‌ تحكمون‌. واگذاشته‌ به‌ حكومت‌ خودتون‌، عقل‌ خودتون‌، حاكميت‌ خودتون‌، شما حكم‌ كنيد. چي‌ مي‌گيد؟ آيا افمن‌ يهدي‌ الي‌ الحق‌ احق‌ عن‌ يتبع‌ ام‌ لا يا يهدي‌ لا يهدي‌ فما لكم‌ كيف‌ تحكمون‌. تا زمان‌ اول‌ غيبت‌ صغري‌ امام‌ بود. حالا مردم‌ گوش‌ بدهند يا گوش‌ ندهند. مردم‌ پيروي‌ بكنند يا پيروي‌ نكنند. امام‌ معصوم‌ با همة‌ شرايط‌ در بين‌ مردم‌ بود. خداي‌ تعالي‌ هم‌ مي‌فرمايد يا ايها الذين‌ آمنوا اتقوا الله‌ تقوا داشته‌ باشيد و كونوا مع‌ الصادقين‌ با صادقين‌ باشيد. يعني‌ با معصومين‌ باشيد. صادقين‌ عبارت‌ اخري‌ همان‌ معصومينه‌. با دانشمندان‌ باشيد. فاسئلوا اهل‌ الذكر ان‌ كنتم‌ لا تعلمون‌. اگر كه‌ حقايق‌ و قوانين‌ قرآن‌ را بلد نيستيد از اهل‌ ذكر كه‌ ذكر يكي‌ از اسامي‌ قرآنه‌ و شما هم‌ با اهل‌ ذكر باشيد، با اهل‌ قرآن‌ باشيد. ان‌ كنتم‌ لا تعلمون‌. اگر نمي‌دونيد. اين‌ طبيعيه‌. اين‌ يك‌ مسئلة‌ خيلي‌ واضحيه‌ كه‌ انسان‌ اگر چيزي‌ را نميدونه‌ بايد از عالم‌ بپرسه‌. اگر حتي‌ آدرسي‌ را بلد نيست‌ بايد از كسي‌ كه‌ بلده‌ بپرسه‌. ان‌ كنتم‌ لا تعلمون‌.

 بنابراين‌ يك‌ مسئلة‌ عقلي‌ است‌، دو دو تا چهارتا، خيلي‌ واضح‌ و خيلي‌ هم‌ روشن‌. حرفي‌ هم‌ درش‌ نيست‌. بعد از غيبت‌ اينجا بحث‌ شروع‌ ميشه‌. كه‌ آيا بشر در زمان‌ غيبت‌ امام‌ كه‌ امام‌ در بين‌ مردم‌ نيست‌. البته‌ اين‌ مطلب‌ را بهتون‌ بگم‌. امام‌ بطور واضح‌ در بين‌ مردم‌ نيست‌. و الا كجاست‌ امام‌؟ امام‌ در همين‌ كرة‌ زمينه‌ و بنفسي‌ انت‌ المغيب‌ لم‌ يخلو مما. و در بين‌ ماست‌ در همين‌ دنيا زندگي‌ ميكند و با همين‌ مردم‌ معاشره‌ حتي‌ و خيلي‌ها هم‌ خدمتش‌ رسيدند و ديدند و بهترين‌ دليل‌ بر وجود كسي‌ ملاقات‌ اوست‌، ديدن‌ اوست‌ و خيلي‌ ديدند. حالا نمي‌خوام‌ دربارة‌ اين‌ مسئله‌ بحث‌ كنم‌. اما اگر ما آدرسش‌ را دقيق‌ نداشتيم‌ و هر مسئله‌اي‌ كه‌ برامون‌ پيش‌ مي‌آد، حوادثي‌ كه‌ برامون‌ بوجود مي‌آد، ما نتونستيم‌ بهش‌ مراجعه‌ كنيم‌ و سؤالاتمون‌ را بپرسيم‌، اين‌ تقريبا در مسائل‌ شرعي‌ مثل‌ اينه‌ كه‌ ما امام‌ نداريم‌. در امور تكويني‌ امام‌ الان‌ حاكمه‌ و دقيقا مثل‌ زمان‌ امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌، در امور تكويني‌ دخالت‌ داره‌. در امور تشريعي‌ هم‌ در خيلي‌ از مسائلي‌ كه‌ مراجع‌ تقليد و علماي‌ بزرگ‌، اينها نمي‌تونند تحقيق‌ كنند و استنباط‌ كنند، حضرتش‌ دخالت‌ ميكنه‌. اما اينطور نيست‌ كه‌ منا لان‌ مي‌خوام‌ بپرسم‌ شك‌ بين‌ سه‌ و چهار را بايد بنا بر چه‌ بگذارم‌؟ اينجا بتونيم‌ بريم‌ رسالة‌ مثلا امام‌ عصر ارواحناه‌ فداه‌ را بگيريم‌ و از او تقليد كنيم‌. اينجا بايد چه‌ كنيم‌؟ اينجا خودشون‌ راهنمائي‌ كردند. همون‌ امام‌، همون‌ باصطلاح‌ رهبر كل‌، همون‌ امام‌ معصوم‌ اينجا فرمودند كه‌ و اما من‌ كان‌ من‌ الفقهاء. ببينيد ما اگر بخوايم‌ از راه‌ صحيح‌ حركت‌ بكنيم‌، قدم‌ به‌ قدم‌ به‌ همينجا مي‌رسيم‌ كه‌ داريم‌ مي‌ريم‌. و اما من‌ كان‌ من‌ الفقهاء .كسي‌ كه‌ فقيه‌ باشه‌.

 فقيه‌ يعني‌ كسي‌ كه‌ دين‌ را بفهمه‌، حقايق‌ دين‌ را درك‌ بكنه‌. يا بعبارت‌ ديگر قرآن‌ را بفهمه‌. يا بعبارت‌ واضحتر روايات‌ را بفهمه‌. يك‌ عده‌ رفتند درس‌ خوندند، يك‌ دوره‌ ادبيات‌ ديدند. يك‌ دوره‌ فقه‌ و اصول‌ ديدند، حالا يك‌ مسئله‌اي‌ را مي‌خوان‌ پيدا كنند از روايات‌ و آيات‌. روايات‌ را مي‌ريزند جلوشون‌ و آيات‌ قرآن‌ را هم‌ نگاه‌ مي‌كنند و از بين‌ آيات‌ و روايت‌ يك‌ مسئله‌اي‌ را، يك‌ حكمي‌ را استنباط‌ مي‌كنند. لذا در دو سطر مثلا در كتاب‌ توضيح‌ المسائل‌ مي‌نويسند كه‌ حكم‌ خدا دربارة‌ مثلا فلان‌ كار شما اينه‌. يا در مسائل‌ حكومتي‌ يا در مسائل‌ سياسي‌، فرقي‌ نميكنه‌. بايد فقيه‌ باشه‌ و بفهمه‌. فقه‌ الفهم‌ در كتابهاي‌ لغت‌ نوشتند. الفقه‌ في‌ لغه‌ الفهم‌. يعني‌ فهيم‌ باشه‌، بفهمه‌، درك‌ داشته‌ باشه‌. يك‌ فردي‌ را پيدا بكنيد كه‌ همة‌ آيات‌ قرآن‌ را بفهمه‌، همة‌ روايات‌ را بفهمه‌. نمي‌خوام‌ عرض‌ كنم‌ كه‌ يك‌ كسي‌ را پيدا كنيد كه‌ همة‌ قرآن‌ را حفظ‌ باشه‌. چه‌ بسا افرادي‌ هستند كه‌ قرآن‌ را حفظند ولي‌ نمي‌فهمند. خيلي‌ هم‌ هستند روايات‌ را هم‌ حفظند ولي‌ باز هم‌ نمي‌فهمند. بايد وقتي‌ كه‌ اين‌ قرآن‌ را باز ميكنه‌ يك‌ آيه‌اي‌ را در مقابلش‌ قرار ميده‌، رواياتي‌ هم‌ كه‌ در همين‌ مضمون‌ از خاندان‌ عصمت‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ رسيده‌، اينها را بفهمه‌ و خلاصه‌ بكنه‌ بده‌ در اختيار شما. يك‌ همچين‌ فردي‌. فقيه‌ يعني‌ اين‌. مجتهد هم‌ اسم‌ ديگشه‌، مستنبط‌ هم‌ اسم‌ ديگشه‌، فرقي‌ نميكنه‌. فقيه‌ و مجتهد و مستنبط‌ و خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ تحقيق‌كن‌ و محقق‌ و متخصص‌ و امثال‌ اين‌ اسامي‌ را ميشه‌ براشون‌ رديف‌ كرد. بفهمه‌. من‌ الفقهاء. خوب‌ اين‌ معلومه‌. يعني‌ علمش‌ را داشته‌ باشه‌.

 ما عرض‌ كرديم‌ كه‌ امام‌ دو تا چيز لازم‌ داره‌. در خود امام‌، آن‌ امام‌ كل‌، آن‌ كسي‌ كه‌ تمام‌ عالم‌ بلكه‌ تمام‌ ماسوي‌ الله‌ بايد زير فرمانش‌ باشه‌، دو چيز لازم‌ داره‌. يكي‌ علم‌ يكي‌ عصمت‌. خوب‌ ما توي‌ مردم‌ فقيهش‌ را مي‌تونيم‌ پيدا كنيم‌. خيلي‌ ساده‌ است‌. مخصوصا اهل‌ خبره‌ مي‌تونند زود بفهمند. يك‌ مسئله‌ مي‌پرسند، اون‌ مسئله‌ را مي‌بينيم‌ كه‌ اين‌ آقا، يا درسش‌، سر درسش‌ انسان‌ ميره‌، مي‌بينه‌ اين‌ آقا خوب‌ استنباط‌ ميكنه‌. ميگه‌ اين‌ روايت‌ مثلا ضعيفه‌، آن‌ آية‌ قرآن‌ اين‌ دلالت‌ را داره‌، اين‌ روايت‌ صحيح‌ اين‌ دلالت‌ را داره‌ پس‌ نتيجتا اين‌ مسئله‌ اينه‌. خوب‌ اهل‌ خبره‌ مي‌فهمند. يعني‌ يك‌ عده‌ طلاب‌ فاضل‌ درس‌ خارج‌ خون‌، مي‌فهمند كه‌ اين‌ مجتهد آيا مجتهد هست‌ يا نيست‌؟ يكي‌ هم‌ ميشينه‌ مي‌خونه‌ نمي‌تونه‌ هيچ‌ استدلال‌ هم‌ بكنه‌. هستند توي‌ مدرسين‌ حوزه‌هاي‌ علميه‌ افرادي‌ كه‌ سطح‌ فقط‌ مي‌گويند. نمي‌تونند استنباطي‌ داشته‌ باشند. اما افرادي‌ هم‌ هستند نه‌ مي‌نشينند درسها را با استنباط‌ خودشون‌ بيان‌ مي‌كنند و آن‌ محصل‌ و آن‌ كسي‌ كه‌ يك‌ دوره‌ سطح‌ خونده‌، ميفهمه‌ كه‌ اين‌ خيلي‌ عالي‌ استنباط‌ كرد. حتي‌ مثلا از فلان‌ مجتهد كه‌ توي‌ رساله‌اش‌ استنباطش‌ را نوشته‌ و شرح‌ داده‌، اين‌ بهتر استنباط‌ كرد. حالا يا بهتر استنباط‌ كنه‌، يا مساوي‌ استنباط‌ كنه‌، فرقي‌ نميكنه‌. خلاصه‌ ميتونه‌ استنباط‌ كنه‌. اين‌ شخص‌ را اسمش‌ را مي‌گذارند فقيه‌. امام‌ هم‌ مي‌فرمايد من‌ كان‌ من‌ الفقها.

  خوب‌ بخش‌ دومش‌ هم‌ بايد درست‌ باشه‌. ميشه‌ معصوم‌ هم‌ باشه‌؟ نه‌ ديگه‌. اون‌ معصومي‌ كه‌ نه‌ اشتباه‌ بكنه‌، نه‌ نسياني‌ داشته‌ باشه‌، نه‌ خطائي‌ بكنه‌، اون‌ را ما توي‌ غير از انبياء و ائمه‌ پيدا نمي‌تونيم‌ بكنيم‌. خيلي‌ اشتباه‌ دارند. هيچكس‌ نميتونه‌ ادعا بكنه‌ كه‌ من‌ گناه‌ كه‌ نمي‌كنم‌ هيچ‌، چون‌ گناه‌ نكردن‌ خوب‌ معلومه‌، ساده‌ است‌، ميشه‌. ولي‌ خطا و اشتباه‌ و سهو و اينها هم‌ نكنه‌. اين‌ را نداريم‌ نميشه‌. پس‌ بايد چيكار كرد؟ يك‌ فردي‌ باشه‌ كه‌ تزكية‌ نفس‌ كرده‌ باشه‌. اين‌ حتما لازمه‌. چون‌ بعد از معصوم‌ افراد پرارزش‌ اجتماع‌ آنهائي‌ هستند كه‌ تزكية‌ نفس‌ كرده‌ باشند. ببينيد ما اگر بخواهيم‌ مراحل‌ عصمت‌ و مراحل‌ پاكي‌ را تقسيم‌ بكنيم‌، مرحلة‌ اولش‌ عدالته‌. عدالت‌. شما مراجعه‌ بكنيد به‌ كتب‌ فقهي‌، يا معناي‌ عدالت‌، فلان‌ امام‌ جماعت‌ بايد عادل‌ باشه‌. يعني‌ چي‌؟ يعني‌ بايد واجباتش‌ را انجام‌ بده‌، محرمات‌ را ترك‌ بكنه‌. اين‌ معناي‌ عدالته‌. پس‌ مرحلة‌ اول‌ پاكي‌، عدالته‌. مرحلة‌ دوم‌ پاكي‌ تزكية‌ نفسه‌، مرحلة‌ سوم‌ پاكي‌ عصمته‌.(قطع‌ صداي‌ نوار)

 انسان‌ ميتونه‌، يعني‌ خداي‌ تعالي‌ امر كرده‌ فكر نكنيد كه‌ انسان‌ نميتونه‌ تزكية‌ نفس‌ بكنه‌. نه‌ اگر نمي‌تونست‌ تزكية‌ نفس‌ بكنه‌ و خودش‌ را تالي‌ تلو معصوم‌ و بالاتر از عادل‌ قرار نده‌، خدا امر نمي‌كرد و نمي‌فرمود قد افلح‌ من‌ زكي‌ها. خدا امر كرده‌ كه‌ تزكية‌ نفس‌ كنيد. بلكه‌ پيغمبران‌ آمدند براي‌ تزكية‌ نفس‌ كه‌ لقد جائكم‌ رسول‌ من‌ انفسكم‌ تا ليزكيهم‌ و ليعلمكم‌ الكتاب‌ و الحكمه‌. پس‌ تزكية‌ يكي‌ از اساسي‌ترين‌ كار پيغمبر اكرم‌ و كار انبياست‌. من‌ يك‌ نامه‌اي‌ چندي‌ قبل‌ داشتم‌ از يكي‌ از آقايون‌، خيلي‌ ديدم‌ بندة‌ خدا اشتباه‌ كرده‌. به‌ من‌ نوشته‌ بود كه‌ شما چطور در كتابهاتون‌ نوشتيد كه‌ تزكية‌ نفس‌ بايد كرد. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ در دوران‌ عمرش‌ نتونست‌ تزكية‌ نفس‌ بكنه‌. انوقت‌ شما مي‌خواي‌ بگي‌ مردم‌ تزكيه‌ نفس‌ كنند. لذا وقتي‌ كه‌ شمشير ابن‌ ملجم‌ به‌ فرق‌ نازنينش‌ زد گفت‌ فزت‌ و رب‌ الكعبه‌. يعني‌ از دست‌ نفسم‌ نجات‌ پيدا كردم‌. اينجوري‌ ايشان‌ نوشته‌ بود. خيلي‌ حرف‌ چقدر بي‌ ارزش‌ و كم‌ ارزشه‌. اگر علي‌ نتونه‌ تزكية‌ نفس‌ بكنه‌، ديگه‌ خداي‌ تعالي‌ اين‌ آيات‌ و اين‌ قسمها را اينها را بيخود خورده‌. تزكية‌ نفس‌ يك‌ كار بسيار ساده‌. يعني‌ در مقابل‌ كارهاي‌ مهمي‌ كه‌ شما داريد و نتايج‌ خيلي‌ كمي‌ مي‌گيريد، تزكية‌ نفس‌ ساده‌تر از آنهاست‌. مثلا يك‌ دوره‌ تحصيلات‌ داريد، از اول‌ ابتدائي‌ تا بعد از گرفتن‌ مدرك‌ ليسانس‌، بيست‌ سال‌ شايد طول‌ بكشه‌. حالا بيست‌ سال‌ اگر طول‌ نكشه‌، اقلا هيفده‌ هيجده‌ سال‌ طول‌ ميكشه‌. شما تازه‌ چي‌ داريد؟ يك‌ مدرك‌ داريد. شما را انشاء الله‌، خدا كمكتون‌ كنه‌، يا اين‌ مدرك‌ استخدام‌ مي‌كنند. نصف‌ از خرج‌ ماهتون‌ را بهتون‌ مي‌دهند. بقيه‌اش‌ هم‌ عصرها يك‌ پيكان‌ بخريد و بالاخره‌ مسافر كشي‌ كنيد تا زندگيتون‌ تأمين‌ بشه‌. براي‌ چند سال‌ آقا اين‌ مدرك‌ در زندگي‌ دنيامون‌ بدرد ميخوره‌؟ تا وقتي‌ زنده‌ هستيم‌. از اين‌ كه‌ بهتر نيست‌. از سن‌ بيست‌ و فرض‌ كنيد هفت‌ سالگي‌ تا آخر عمر كه‌ صد و بيست‌ سال‌ هم‌ عمر كنيد. ميشه‌ صد سال‌ شما از اين‌ مدرك‌ استفادة‌ زندگي‌ بكنيد. خيلي‌ خوب‌. تزكية‌ نفس‌ هم‌ در اين‌ دنيا هم‌ در عالم‌ برزخ‌، هم‌ در عالم‌ قيامت‌ و هم‌ در بهشت‌ انسان‌ ازش‌ استفاده‌ ميكنه‌. در دنيا چطور؟ آدم‌ هر چي‌ هست‌ به‌ اعتبارشه‌. معتبر باشه‌. شما يك‌ كارگري‌ مي‌آوريد اين‌ آدم‌ درستيه‌، همين‌ كلمة‌ درست‌. توي‌ خانه‌ باغچتون‌ را بيل‌ ميزنه‌، شب‌ هم‌ هزار تومان‌، پانصد تومان‌، بهش‌ ميديد بره‌. اين‌ اگر درست‌ باشه‌، خونتون‌ را بهش‌ مي‌سپريد، زن‌ و بچه‌اتون‌ را بهش‌ مي‌سپريد، مي‌ريد سر كارتون‌، اينهم‌ كارش‌ را ميكنه‌ هيچ‌ دغدغه‌ هم‌ نداريد. اما اگر نادرست‌ باشه‌، بالا سرش‌ واي‌ مي‌ايستيد، آنطرف‌ نگاه‌ كنيد ديگه‌ كار نميكنه‌. اگر يك‌ چيزي‌ هم‌ گيرش‌ بياد، يك‌ دزدي‌ ميكنه‌ ميره‌. اين‌ فرق‌ آدمي‌ كه‌ پاكه‌ با آدم‌ ناپاك‌. از يك‌ كارگري‌ اينطوري‌ بگيريد بريد تا بالا تا برسيد به‌ مثلا فرض‌ كنيد رئيس‌ جمهور، شاه‌، هر كي‌ مي‌خواد در رأس‌ باشه‌. اين‌ اگر تزكية‌ نفس‌ نكرده‌ باشه‌، پاك‌ نكرده‌ باشه‌، هر چه‌ بالا بره‌ ضررش‌ به‌ جامعه‌ بيشتره‌. اين‌ نهايت‌ يك‌ چند تا بيل‌ كمتر ميزنه‌ و اگر چيزي‌ شما كنار دستش‌ بگذاريد بلند ميكنه‌، اما اگر، شما ديديد شاه‌ تزكيه‌ نشده‌ كه‌ چقدر مردم‌ را به‌ بدبختي‌ و بيچارگي‌ كشاند و مملكت‌ را داشت‌ به‌ اسرائيل‌ و مثلا ابرقدرتها مي‌فروخت‌ با مردمش‌. و زمامدار تزكيه‌ شده‌. خوب‌ اين‌ دو تا را ما در سن‌ خودمون‌ ديديم‌.

 اين‌ فرق‌ مسئله‌ است‌. تزكية‌ نفس‌ اگر يك‌ اداري‌، يك‌ رئيس‌ يك‌ اداره‌، اين‌ تزكية‌ نفس‌ كرده‌ باشه‌. هر كاريش‌ بكني‌ رشوه‌ نميگيره‌، كم‌ كاري‌ نميكنه‌، مأموريني‌ كه‌ زير نظر او هستند، مي‌بينيد همه‌ كم‌كم‌ پاك‌ مي‌شوند. چون‌ يك‌ روايتي‌ داريم‌ و اگر هم‌ روايت‌ نباشه‌، از كلمات‌ بسيار پر قيمت‌ و پر ارزشي‌ است‌ كه‌ الناس‌ علي‌ دين‌ ملوكهم‌. مردم‌ روي‌ طبق‌ دين‌ ملوكشون‌. ملوك‌ اينجا به‌ معناي‌ پادشاهان‌ نيست‌. بمعناي‌ كساني‌ هستش‌ كه‌ مالك‌ روح‌ مردمند. مورد توجه‌ مردمند. مردم‌ بهشون‌ توجه‌ دارند و مردم‌ طبق‌ باصطلاح‌ عمل‌ او عمل‌ مي‌كنند. در روايتي‌ از امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ هست‌ كه‌ كونوا دعاة‌ الناس‌ در يك‌ روايت‌ باعمالكم‌ و در يك‌ روايت‌ بغير السنتكم‌. شما مردم‌ را بسوي‌ خدا و دين‌ بخوانيد با اعمالتون‌. اگر پدر خانواده‌ درست‌ باشه‌، يقين‌ بدانه‌ بچه‌اش‌ درست‌ ميشه‌. مگر مدرسه‌ خرابش‌ كنه‌. اگر رئيس‌ يك‌ اداره‌ درست‌ باشه‌، كارمنداش‌ درستند. مگر اينكه‌ باز از خارج‌ خرابشون‌ كنند. اگر رئيس‌ يك‌ مملكت‌ درست‌ باشه‌، بقيه‌ طبعا يا كم‌كم‌ درست‌ مي‌شوند. چون‌ الناس‌ علي‌ دين‌ ملوكهم‌. اگر شما كه‌ معلم‌ يك‌ مدرسه‌ هستيد، تزكية‌ نفس‌ كرده‌ باشيد، بدونيد بچه‌ها همه‌ درست‌ مي‌شوند. اينطوريه‌. كونوا دعاة‌ الناس‌ باعمالكم‌ يا بغير السنتكم‌. اين‌ مسلمه‌. و انسان‌ با عملش‌ گاهي‌ بهتر ميتونه‌ مردم‌ را هدايت‌ كنه‌ تا با گفتارش‌. گفتار گاهي‌ تأثير نداره‌ ولي‌ عمل‌ تأثير داره‌. بنابراين‌ اگر كساني‌ كه‌ زمام‌ اختيار يك‌ نفر، دو نفر، صد نفر، هزار نفر، يك‌ ميليون‌ نفر را در دست‌ دارند و مردم‌ چشمشون‌ را به‌ او دوخته‌اند، اگر تزكية‌ نفس‌ كرده‌ باشند، همه‌ پاك‌ مي‌شوند. و پاكي‌ خيلي‌ ارزش‌ داره‌. و آنقدر آسانه‌ نسبت‌ به‌ كارهاي‌ ديگمون‌، عرض‌ كردم‌ شما اين‌ ليسانس‌ گرفتن‌ براتون‌ خيلي‌ مشكله‌ ديگه‌. طبيعيش‌ مشكله‌. حالا تا چه‌ برسه‌ به‌ اينكه‌ كم‌ استعداد باشي‌، و پشت‌ كنكور معطل‌ شده‌ باشي‌ و اقبالت‌ نگرفته‌ باشه‌، موقع‌ امتحانات‌ مريض‌ شده‌ باشي‌. حالا طبيعي‌ پيش‌ بره‌ اينقدر طول‌ ميكشه‌. شما نصف‌ اين‌ وقت‌ را بگذار تزكية‌ نفس‌ ميكني‌، در دنيا برات‌ مفيده‌، امين‌ مردم‌ ميشي‌. مردم‌ بهت‌ اعتماد مي‌كنند. مردم‌ زندگيشون‌ را به‌ تو وا مي‌گذارند. در عالم‌ برزخ‌ تا خواستي‌ از دنيا بري‌، ملائكه‌ به‌ استقبالت‌ مي‌آيند. حتي‌ روايت‌ داره‌ كه‌ ملائكه‌ مي‌آن‌ ميگن‌ كه‌ تو اگر مي‌خواي‌ تا آخر دنيا هم‌ بماني‌ اختيار با تو. خدا به‌ ما وحي‌ كرده‌ كه‌ بهت‌ بگيم‌ اختيار با تو مي‌خواي‌ توي‌ اين‌ دنيا بمون‌. مي‌خواي‌ هم‌ بيا. اما آنطرف‌ را نگاه‌ كن‌. نشون‌ مي‌دن‌ يك‌ باغ‌ زرد و سرخي‌، البته‌ ما كه‌ باغ‌ زرد و سرخ‌ كه‌ به‌ مردم‌ نشون‌ مي‌ديم‌، دروغ‌ بهشون‌ ميگيم‌. اما آنها راستش‌ را مي‌گن‌. يك‌ باغاتي‌، يك‌ چيزهايي‌. اصرار ميكنه‌ طرف‌ كه‌ زود باش‌، چرا معطلي‌؟ و لولا آلاجال‌ التي‌ كتب‌ الله‌ لهم‌ لماتوا شوقا الي‌ السواد اگر آن‌ اجلها، آن‌ قراردادهاي‌ الهي‌ نباشه‌ براي‌ مردن‌ اهل‌ تقوي‌ اينها اصلا يك‌ لحظه‌ حاضر نيستند كه‌ توي‌ دنيا بمانند. خوب‌ اين‌ هم‌ عالم‌ سكراتشون‌. عالم‌ برزخ‌ هم‌ كه‌ روحشون‌ آزاد و تمام‌ كرات‌ را در يك‌ چشم‌ بر هم‌ زدن‌ ممكنه‌ بچرخند و ببينند. و بهشت‌ هم‌ كه‌ ما دلائلي‌، ثابت‌ كرديم‌ كه‌ بدون‌ تزكية‌ نفس‌، انسان‌ نميتونه‌ وارد بهشت‌ بشه‌. هر كي‌ مي‌خواد باشه‌. بايد اول‌ تزكية‌ نفس‌ بكنه‌ بعد بره‌ توي‌ بهشت‌. دروغ‌ و ناپاكي‌ اصلا توي‌ بهشت‌ بازار نداره‌. اگر كسي‌ ناپاك‌ بود و دروغگو بود و طماع‌ بود و حريص‌ و بود و مال‌ دوست‌ بود و امثال‌ اينها، يا چشم‌ خيانتكاري‌ داشت‌ و به‌ زنهاي‌ مردم‌ بخواد نگاه‌ كنه‌، آنجا هم‌ كه‌ نميشه‌ ديوارها را ببرند بالا كه‌ مشرف‌ نباشه‌، تو خودت‌ را درست‌ كن‌. اگر اين‌ حرفها باشه‌، باز همين‌ گرفتاريهاي‌ توي‌ دنيا هست‌. پس‌ ببينيد تزكية‌ نفس‌ براي‌ بينهايت‌ زندگي‌ مفيده‌.

 لذا امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ شرط‌ مرجع‌ تقليد، رهبر، نايب‌ امام‌، آن‌ كسي‌ كه‌ مي‌خواهد زمام‌ امور مردم‌ در دستش‌ باشد، مي‌بينيم‌ كه‌ مراحل‌ تزكية‌ نفس‌ را بيان‌ كرده‌. صائم‌ لنفسه‌. بايد حتما خود نگهدار باشه‌. خيلي‌ مهمه‌. تزلزلي‌ نداشته‌ باشه‌. مقاوم‌ باشه‌، ترسوندنش‌ نترسه‌. به‌ طمع‌ انداختنش‌ طمع‌ نيفته‌. اينها همه‌ معناي‌ صائم‌ لنفسه‌. اگر تمام‌ كرة‌ زمين‌، تمام‌ آسمان‌، بلا بشه‌ بياد بخوره‌ توي‌ سر اين‌، اين‌ از جاش‌ تكان‌ نخوره‌. المؤمن‌ كالجبل‌ الراسخ‌. مؤمن‌ مانند كوه‌ محكم‌. هيچ‌ تكان‌ نميخوره‌. يك‌ شرط‌ اولش‌ اينه‌. اينجاش‌ ديگه‌ داره‌ همون‌ مرحلة‌ نازلة‌ عصمت‌ را داره‌ براي‌ مرجع‌ تقليد بيان‌ ميكنه‌. كه‌ همون‌ تزكية‌ نفسه‌. صائن‌ لنفسه‌. صائن‌ لنفسه‌. صبور باشه‌، قاطع‌ باشه‌، اعتماد به‌ خدا داشته‌ باشه‌. به‌ هيچ‌ چيز اعتماد نكنه‌. در يك‌ روايت‌ هست‌، مي‌فرمايد ذات‌ مقدس‌ پروردگار اينها دربارة‌ كساني‌ كه‌ خدا دوستشون‌ داره‌ها، مي‌فرمايد كه‌ و عزتي‌ و جاللي‌ لاقطعن‌ عمل‌ كل‌ معمل‌ غير باليأس‌. به‌ عزت‌ و جلالم‌ قسم‌ من‌ قطع‌ مي‌كنم‌ آرزوي‌ هر آرزومندي‌ را كه‌ به‌ غير من‌ اتكا بكنه‌ با يأس‌، نااميدي‌. اينها كساني‌ هستند كه‌ دوستشون‌ خدا داره‌، مي‌خواد تربيتشون‌ كنه‌. و الاّ كساني‌ را كه‌ مي‌خواد ولشون‌ كنه‌، نه‌. برن‌ دنبال‌ كارهاي‌ بعله‌ باصطلاح‌ اتكاي‌ به‌ مدرم‌، واقعا بعضي‌ها مشركند. كه‌ مي‌فرمايد و ما يؤمن‌ اكثرهم‌ بالله‌ الله‌ و هم‌ مشركون‌. خيلي‌ از اين‌ مردم‌ مؤمن‌ اينها ايمان‌ به‌ خدا ندارند بلكه‌ مشركند. از امام‌ سؤال‌ ميشه‌ چطور مشركند؟ همين‌ كه‌ تو بگي‌ من‌ ديدم‌ شما هم‌ حتما ديديد. هر چي‌ انسان‌ ميگه‌ بابا خدا.

 يك‌ نفر زندان‌ افتاده‌ بود ما خيلي‌ فعاليت‌ مي‌كرديم‌ اين‌ از زندان‌ بياد بيرون‌. من‌ شب‌ خواب‌ ديدم‌ كه‌ اين‌ دلش‌ وابستة‌ به‌ رفقايي‌ است‌ كه‌توي‌ دادگاههاي‌ مختلف‌ داره‌. اين‌ بايد به‌ همه‌، چون‌ دوستش‌ داريم‌، به‌ همه‌ متوسل‌ بشه‌، نامه‌اش‌ به‌ آنها برسه‌، آنها براش‌ كاري‌ نكنند، تا وقتي‌ كه‌ از همه‌ مأيوس‌ شد، آنوقت‌ ما نجاتش‌ بديم‌. من‌ خوب‌ خوابه‌ ديگه‌، اهميت‌ ندادم‌. فردا رفتم‌ ديدنش‌ در زندان‌. گفتم‌ كه‌ تو توكل‌ به‌ خدا بكن‌ خدا نجاتت‌ بده‌. گفت‌ آقا شما كه‌ بيرون‌ هستيد به‌ فلان‌ آقا من‌ اون‌ را چند روز مهمانش‌ كردم‌ در خانه‌، او حالا رئيس‌ نمي‌دونم‌ چيه‌. به‌ فلان‌ آقا شما بگو. گفتم‌ آقا ولش‌ كن‌. آخر خوابيم‌. باز هم‌ توجه‌ نكرد. آخر همينطور هم‌ شد. به‌ همه‌ جا نامه‌ نوشت‌، همه‌ جا متوسل‌ شد، همة‌ كارها را كرد و هيچكس‌ هم‌ نتوانست‌ براش‌ كاري‌ بكنه‌، نكردند يعني‌ نتونستند كاري‌ بكنند. وقتي‌ كه‌ كاملا مأيوس‌ شد، اگر خدا كسي‌ را دوست‌ داشته‌ باشه‌ها، اين‌ شخص‌ حالا چطور شد آزاد شد. بله‌. حضرت‌ يوسف‌ توي‌ زندان‌ افتاده‌. متوسل‌ به‌ آن‌ رفيق‌ زندانيش‌ ميشه‌. خداي‌ تعالي‌ جبرئيل‌ را ميفرسته‌ كه‌ تو چطور شد تا حالا ما كارهات‌ را انجام‌ مي‌داديم‌. حالا به‌ كس‌ ديگه‌ كارهات‌ را مراجعه‌ كردي‌. تا حالا طبيبت‌ ما بوديم‌، تا حالا هر حاجت‌ و مشكلي‌ داشتي‌ ما انجام‌ مي‌داديم‌، حالا چه‌ عيبي‌ در ما ديدي‌، چه‌ كوتاهي‌ در ما ديدي‌ كه‌ ما را ول‌ كردي‌ رفتي‌ به‌ دشمن‌ ما متوجه‌ شدي‌. چون‌ دوستت‌ داريم‌، اينها را من‌ ميگم‌، چون‌ دوستت‌ داريم‌، چون‌ مي‌خوايم‌ تربيتت‌ كنيم‌، چون‌ مي‌خوايم‌ رشد روحي‌ پيدا بكني‌، هفت‌ سال‌ ديگه‌ توي‌ زندان‌ بمون‌. بمان‌ تا تربيت‌ بشي‌. ديگه‌ به‌ غير خدا متوجه‌ نشي‌. اعتماد به‌ خدا داشته‌ باشد. اعتماد به‌ هيچ‌ كس‌ نداشته‌ باشد.

 و ترس‌ از غير خدا هم‌ نداشته‌ باشد. آقا اگر يك‌ مرجع‌ تقليد ترسو بود، مي‌ترسوننش‌. اگر يك‌ مرجع‌ تقليد، اوني‌ كه‌ مي‌خواد جاي‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ بشينه‌، از موهومات‌ مخصوصا بترسه‌. موهومات‌. يكي‌ از مراجع‌ را مي‌گفتند كه‌ من‌ از نظر اين‌ جهت‌ خيلي‌ براي‌ او ارزش‌ قائل‌ بودم‌، مي‌گفت‌ كه‌ برادرش‌ مي‌گفت‌، پشت‌ در خانه‌ كمونيستها و مسلمونها درگير شده‌ بودند. كمونيستها مي‌خواستند بريزند توي‌ خانه‌ آقا را بكشند، در يكي‌ از ممالك‌ ايران‌ نبود. و مسلمانها هم‌ مي‌خواستند جلوي‌ اينها را بگيرند. زد و خورد بود. ما گفتيم‌ بريم‌ ببينيم‌ خود آقا كجاست‌؟ رفتيم‌ ديديم‌ در اطاق‌ كتابخانه‌ داره‌ يك‌ كتابي‌ مطالعه‌ مي‌كنه‌ و چيزي‌ هم‌ مي‌نويسه‌. هيچ‌ ترس‌ ابدا. ترس‌ نباشه‌. از هيچي‌ نبايد بترسيم‌. ترس‌ نباشه‌، صبر باشه‌، اعتماد به‌ خدا باشه‌، اعتماد به‌ غير خدا نباشه‌ و قاطعيت‌ هم‌ بايد باشه‌. انسان‌ وقتي‌ كه‌ فهميد آن‌ كار حقه‌، به‌ هر قيمتي‌ كه‌ شد بايد انجام‌ بده‌.

 خوب‌ دوم‌ چي‌؟ حافظ‌ لدينه‌. يك‌ محافظ‌ باشه‌ براي‌ دين‌. براي‌ دين‌ منظور قوانين‌ دينه‌. قوانين‌ دين‌ نبايد از بين‌ بره‌. عيد نوروز است‌، حالا مردم‌ معصيت‌ مي‌خوان‌ بكنند خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ شما هم‌ توي‌ خونه‌ ديد و بازديد هست‌، قوم‌ و خويشهاي‌ معصيتكار آمدند جلوتون‌ دارند معصيت‌ ميكنند. نميشه‌ حرفي‌ زد. تو حافظ‌ دين‌ نيستي‌. نميشه‌ آخه‌ ميهمانند. مهمان‌ باشه‌. امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر در هر حال‌ واجبه‌. شايد اينجا بهتر هم‌ ازت‌ بپذيرند. خوب‌ حافظ‌ دين‌ باشه‌. يك‌ حكم‌ از احكام‌ الهي‌ نبايد از جاي‌ خودش‌ تكان‌ بخوره‌. استنباطي‌ كه‌ كرده‌ و يقين‌ و يا ظن‌ قوي‌ داره‌ كه‌ اين‌ حكم‌ خداست‌، بايد اجرا كنه‌. حافظ‌ لدينه‌. مخالفا لهواه‌. هواي‌ نفس‌ نداشته‌ باشه‌. هواي‌ نفس‌ نداشته‌ باشه‌. من‌ يكي‌ از اولياء خدا و علماي‌ بزرگ‌ را در قم‌ ديدم‌، يك‌ قدري‌ باهاش‌ نزديك‌ شده‌ بودم‌. ايشان‌ به‌ من‌ مي‌فرمود حتي‌ من‌ غذا كه‌ مي‌خورم‌ مثل‌ دوا مي‌خورم‌. يعني‌ اين‌ غذايي‌ را كه‌ مي‌خورم‌ اول‌ فكر خاصيتش‌ را مي‌كنم‌ نه‌ فكر مزه‌اش‌ را. تا اينجا. لباسي‌ كه‌ مي‌پوشم‌ قبل‌ از اينكه‌ فكر مثلا زيباييش‌ را بكنم‌، ايني‌ كه‌ من‌ لباس‌ پر قيمتي‌ بپوشم‌ و ديگران‌ را ناراحت‌ بكنم‌ و يا فخر بر ديگران‌ بفروشم‌، فكر سردي‌ و گرميش‌ را مي‌كنم‌. اينجوريند. اين‌ معناي‌ مخالفا لهواه‌. هوا ندارند. هوا يعني‌ خواستة‌ دل‌ ندارند. اين‌ نفس‌ امارة‌ بالسوء در من‌ حكومت‌ نبايد داشته‌ باشه‌. حافظ‌ لدينه‌ مخالفا لهواه‌.

 آخري‌ چيه‌؟ مطيع‌ لامر مولاه‌. بندة‌ واقعي‌ خدا باشند. مطيع‌ لامر مولاه‌. بندة‌ واقعي‌. فتطلب‌ في‌ نفسك‌ حقيقة‌ العبوديه‌. من‌ يك‌ وقتي‌ مثال‌ زدم‌ اينجا. سرباز سر مرز كه‌ داره‌ با دشمن‌ جنگ‌ ميكنه‌. اين‌ اگر در ماه‌ يك‌ دفعه‌ بره‌ گوش‌ به‌ حرف‌ صدام‌ بده‌. اين‌ سرباز درستي‌ نيست‌. مطيع‌ لامر مولاه‌ نيست‌. اعدامش‌ مي‌كنند. در ماه‌ هم‌ ولو يك‌ دفعه‌ رفته‌ آنطرف‌، اعدامش‌ مي‌كنند يا نه‌؟ بايد هم‌ اعدامش‌ كنند. ما در روز چند دفعه‌ گوش‌ به‌ حرف‌ شيطان‌ ميدهيم‌. انشاء الله‌ در روز نه‌، در هفته‌. شيطان‌ دشمن‌ خداست‌. فاتخذوه‌ عدوا. شيطان‌ دشمن‌ منه‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد. شما هم‌ او را دشمن‌ خودتون‌ قرار بديد. با دشمن‌ كه‌ انسان‌ سر سازش‌ نداره‌، حرفش‌ را گوش‌ نميده‌. خوب‌ وقتي‌ كه‌ مطيع‌ لامر مولاه‌ شد، آنوقت‌ ميگه‌ فللعوام‌ ان‌ يقلده‌. اينجا عوام‌ بايد ازش‌ تقليد بكنند. عوام‌ معناش‌، آخه‌ ما بعضي‌ وقتها عوام‌ را به‌ عنوان‌ فحش‌ مي‌گيم‌ به‌ اشخاص‌. تو كه‌ عوامي‌، يعني‌ نافهمي‌. نه‌ عوام‌ يعني‌ همين‌ عموم‌ مردم‌. خيلي‌ ساده‌. اينهايي‌ كه‌ نرفتند مجتهد بشوند. يك‌ دكتري‌ داريم‌، يك‌ عوام‌ داريم‌. در مقابل‌ دكترها هم‌ عوام‌ هستند. در مقابل‌ مهندس‌ها هم‌ عوام‌ هستند. در مقابل‌ مجتهدها هم‌ عوام‌ هستند. عوام‌ يعني‌ بقية‌ مردمي‌ كه‌ اينها تخصصي‌ در اين‌ رشته‌ ندارند. اينها بايد از او تقليئد بكنند. فللعوام‌ ان‌ يقلده‌.

 لذا اگر كسي‌ معتقد بشود كه‌ لازم‌ نيست‌ من‌ تقليد بكنم‌، من‌ از يكي‌ پرسيدم‌ گفتم‌ تو از كي‌ تقليد ميكني‌؟ گفت‌ من‌ تقليد نمي‌كنم‌. گفتم‌ نماز مي‌خوني‌ يا نه‌؟ گفت‌ بله‌. گفتم‌ كي‌ بهت‌ گفته‌ نماز اينجور بخوني‌؟ گفت‌ مردم‌ مي‌خونند ماهم‌ مي‌خونيم‌. اسلام‌ به‌ تو ميگه‌ تو از بقال‌ سر كوچه‌ و مادر و پدرت‌ تقليد نكن‌. تو كه‌ خودت‌ نرفتي‌ ببيني‌ نماز صبح‌ چند ركعته‌. از مدرم‌ تقليد نكن‌ از يك‌ مجتهد فقيه‌ صائن‌ لنفسه‌، حافظ‌ لدينه‌، مخالفا لهواه‌، مطيع‌ لامر مولاه‌، بعضي‌ها يك‌ همچين‌ اشتباهاتي‌ را دارند. يا مثلا ما ولايت‌ فقيه‌ را قبول‌ نداريم‌. اصلا نمي‌فهمه‌ ولايت‌ فقيه‌. ولايت‌ فقيه‌ يعني‌ همين‌. امام‌ زمان‌ غايبه‌ يك‌ فقيه‌ صائن‌ لنفسه‌، حافظا لدينه‌، مخالفا لهواه‌، مطيعا لامر مولاه‌، زمام‌ امور مردم‌ را بايد در دست‌ بگيره‌ و همة‌ مردم‌ هم‌ بايد از او اطاعت‌ كنند. و هر كس‌ هم‌ كه‌ اطاعت‌ نكنه‌ از دائرة‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ عقل‌ و انسانيت‌ حتي‌ رفته‌ بيرون‌. براي‌ اينكه‌ انسان‌ لابد للناس‌ من‌ امام‌. لابد است‌ كه‌ هر كسي‌ هر يعني‌ مردم‌ امام‌ داشته‌ باشند. خيلي‌ خوب‌. اين‌ امام‌ يك‌ فاسق‌ فاجر نافهمي‌ باشه‌ يا يك‌ مجتهد صائل‌ لنفسه‌، حافظ‌ لدينه‌، مخالفا لهواه‌، مطيع‌ لامر مولاه‌ باشه‌. كدام‌ يكي‌؟ كيه‌ كه‌ بگه‌ نه‌ همون‌، همون‌ شاه‌ بهتر بود. كسي‌ كه‌ اين‌ حرف‌ را بزنه‌ اصلا كافره‌. يعني‌ بر خلاف‌ قرآن‌ و روايات‌ حرف‌ زده‌. حالا در مورد خاص‌ نمي‌خوام‌ عرض‌ كنم‌. بحث‌ علمي‌ دارم‌ مي‌كنم‌ نمي‌خوام‌ بحث‌ سياسي‌ وارد بشم‌. اما اگر واقعا بگه‌ يك‌ فاسق‌ فاجر خدمتتون‌ عرض‌ شود بي‌ فقه‌ بي‌ تحقيق‌ در امور دين‌ آن‌ زمام‌ ما را داشته‌ باشه‌ ولي‌ مجتهد صائم‌ لنفسه‌، حافظا لدينه‌ نداشته‌ باشه‌. اين‌ بر خلاف‌ قرآنه‌، چون‌ قرآن‌ داره‌ مي‌گه‌ افمن‌ يهدي‌ الي‌ الحق‌ احق‌ الي‌ اليتبع‌ او لا يهدي‌ الي‌ فما لكم‌ كيف‌ تحكمون‌. شما چطور حكم‌ مي‌كنيد؟ همين‌ مسئله‌ صدر اسلام‌ پيش‌ آمد كه‌ مردم‌ منحرف‌ شدند. فرقي‌ بين‌ علي‌ و ديگران‌ گذاشتند. فرقي‌ بين‌ معصوم‌ و غير معصوم‌ نگذاشتند. فرق‌ بين‌ پاك‌ و ناپاك‌ نگذاشتند. فرقي‌ بين‌ آن‌ كسي‌ كه‌ تيشه‌ به‌ ريشه‌اشون‌ داره‌ ميزنه‌ و در دراز مدت‌ آنها را از پا در مي‌آره‌ و بيچاره‌اشون‌ ميكنه‌. خدا ميدونه‌ ما تا دينمون‌ را با دشمنان‌ دين‌ مقايسه‌ نكنيم‌، اگر حتي‌ تشيع‌ را حتي‌ باغير تشيع‌ مقايسه‌ نكنيم‌، نمي‌فهميم‌ كه‌ چه‌ صدمة‌ مهمي‌ در همين‌ ارتباط‌ به‌ بشريت‌ زدند. فرقي‌ بين‌ علي‌ و ديگران‌ نگذاشتند. فرقي‌ بين‌ علم‌ و جهل‌ نگذاشتند. فرقي‌ بين‌ عصمت‌، پاكي‌ و ناپاكي‌ نگذاشتند. از همان‌ روز اول‌ هم‌ شروع‌ شد بدبختي‌ بشر.

 و ما امروز بايد اين‌ فرق‌ را بگذاريم‌. فرق‌ بگذاريم‌ بين‌ يك‌ مجتهد. يك‌ شخصي‌ كه‌ تزكية‌ نفس‌ كرده‌ با يك‌ كسي‌ كه‌ اصلا هيچي‌ نمي‌فهمه‌. فقط‌ يكپارچه‌ هواي‌ نفسه‌. شما بعضي‌ جوانها شايد نديده‌ باشند ولي‌ ما كه‌ ديديدم‌. شك‌ داشتيم‌ كه‌ شاه‌ نماز بلده‌ يا بلد نيست‌؟ كه‌ يك‌ وقتي‌ مي‌گفتند آمده‌ توي‌ حرم‌. يك‌ كسي‌ مي‌گفت‌ نماز خونده‌، يك‌ كسي‌ مي‌گفت‌ نخونده‌. صحبت‌ بود بحث‌ بود كه‌ حالا بلد هست‌ يا بلد نيست‌. قطعا بلد نبود. چون‌ آدم‌ وقتي‌ نماز زياد نخوند، بدل‌ هم‌ نيست‌. هيچي‌. نه‌ براي‌ نمازش‌، هر چيزي‌ كه‌ مملكت‌ را نگه‌ مي‌داشت‌ تازه‌ براي‌ اينكه‌ سلطنت‌ خودش‌ محفوظ‌ بمونه‌. نه‌ براي‌. اما يك‌ فقيه‌ ميگه‌ خدا، يك‌ مرجع‌ تقليد ميگه‌ خدا، يك‌ رهبر ميگه‌ خدا. رهبري‌ كه‌ اسلام‌ تعيين‌ كرده‌ اين‌ فقط‌ ميگه‌ خدا. اين‌ ارزش‌ داره‌ يا او؟ اگر گفتيم‌ نه‌ همون‌. گاهي‌ اين‌ كلمات‌ را من‌ در بعضي‌ از دوستان‌ روي‌ جهل‌ مي‌شنوم‌. بعضي‌ افرادي‌ كه‌ خيلي‌ نفهمند. مي‌گن‌ همان‌ شاه‌ بهتر بود. اين‌ كلام‌ اگر با توجه‌ باشد، كفره‌. برخلاف‌ روايات‌ و آيات‌ قرآنه‌. زمامدار شما يك‌ فرد فاسق‌ باشه‌؟ زمامدار شما يك‌ فردي‌ باشه‌ كه‌ نماز نفهمه‌ يعني‌ چه‌؟ زمامدار شما يك‌ دونه‌ از احكام‌ اسلام‌ را بلد نباشه‌؟ او بهتره‌ براي‌ شما؟ مثل‌ اينكه‌ مثلا براي‌ شما بگن‌ فرض‌ كنيد يك‌ زنبور، مشهديها اين‌ زنبورهاي‌ درشت‌ را ميگن‌ زنبور گاوي‌، يك‌ زنبور گاوي‌، زنبورهاي‌ عسل‌ بگن‌ اين‌ زنبور گاوي‌ بهتر از ملكة‌ خودمونه‌. او بياد بر ما. اصلا معنا نداره‌ و معقول‌ نيست‌.

 بنابراين‌ اين‌ را بايد آقايون‌ بدانند كه‌ تا زماني‌ كه‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ در غيبت‌ هستند و مصلحت‌ مي‌دونند خودشون‌ را ظاهر نكنند و يا خداي‌ تعالي‌ مصلحت‌ ميدونه‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ را ظاهر نكنه‌، اگر كسي‌ (قطع‌ صداي‌ نوار)

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *