۱۶ محرم ۱۴۱۵ قمری- شيطان و راه مبارزه با آن
شيطان و راه مبارزه با آن 16 محرم 1415
بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم) و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي سيدنا و مولانا حجت ابن الحسن روحي و ارواحنا العالمين لتراب مقدمه الفدا. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. و قل لعبادي لقول التي هي احسن ان الشيطان يندع بينهم. ان الشيطان كان الانسان عدو مبينا.
اين آياتي بود كه تلاوت شد خداي تعلي ميفرمايد اي پيغمبر بگو به عبادي، بندگان من. اونچه خوبه بديد. حرف خوب بزنيد. با مردم خوب حرف بزنيد و قول لناس حسنا. با مردم نيكو سخن بگوييد. شيطان ميخواد بين شما دعوا ايجاد كنه. شيطان دشمن آشكاراي شماست. خيلي چيزها مربوط به نفسه، يك چيزهايي هم مخصوص شيطانه. نفس انسان هميشه راحت طلبه، راحتيها را ميخواد. نماز نخون، روزه نگير، بخواب. دعوا را پيشنهاد نميكنه، هيچ وقت. نميگه دعوا كن، دعوا زحمت داره، كار زحمت دار را نفس پيشنهاد نميكنه. كارهاي زحمت دار مال شيطانه. چون شيطان دشمن انسانه. ميگه نه لذت ببر همان گناه بكن. نفس ميگه كه، نفس اماره بالسوء ميگه كه لذت را ببر گناه هم بكن. اما شيطان ميگه اينقدر بخيله اين شيطان كه ميگه نه لذت ببر گناه هم بكن. چون انسان تو دعوا لذتي نميبره، ميخواد دعوا كنيد. از شما آقاياني كه در راه تزكية نفس هستيد خيلي من انتظار دارم كه شرح صدر داشتهبه هيچ باشيد. به هيچ عنوان دعوا نكنيد. فحشتون هم دادند چيزي نگيد. كارهايي هم كه دعوا انگيزه نكنيد. چون از لحظهاي كه دعوا شروع ميشه تا وقتي كه پايان پيدا ميكنه، شيطان فعاليت ميكنه.
شما ميگيد پس ما هر چي گفتن، چه اشكال داره هر چي گفتن. تو سري خور باشيم، چه اشكال داره. ظالم پروريه! نه ظالم را شما پرورش نده شما. اينجا بله. منتهي حواست جمع باشه كه راست بگي كه ظالم پروريه، نه اين كه شيطان بهت ياد بده. گاهي انسان خودش متوجه شه كه اينجا شيطان بهش گفته ظالم پروريه يا انسان واقعا ظالم پروري داره ميكنه. اين رفيقته ظالم نيستش كه تو پرورش بش بدي. حالا شيطان اون ضعيف بوده شيطان برش مسلط شده. يك حرفي به تو زده تو ده تا حرف به او نزن. زنت كجا ظالمه، بيچاره. زنه توي خونه اوقاتش تلخ شده، ضعيف بوده، پرخاش كرده به تو. اين ظالم پروريه؟ خيلي جاها هست كه ظالم پروري نيست و ما خيال ميكنيم ظالم پروريه. رفيق هم مسلك شما، همراه شما حالايك كلمهاي اشتباه كرده گفته شما درگير شدي باهاش كه ظالم پروريه. اگر حساب بكنيد ده در، يعني يك در صد اونچه كه شماها خيال ميكنيد ظالم پروريه، ظالم پروري نيست. عفو كنيد، گذشت كنيد. درگير نشيد. قل لعبادي لقول التي هي احسن. ببينيد به بندگان من، هر كسي هم لياقت نداره اين جمله بهش گفته بشه. چون كسي كه شيطان رو دوشش سوار شده و مهارش را در دست گرفته خداي تعالي به او نميگه به بندگانش ميگه، قل لعبادي، بندگان من يقول التي، بگن اونچه را كه اون بهتره. و قولو لناس حسنا به مردم خوب، نيكو حرف بزنيد. اين را من گفتم امشب، چند نفر را تو مجلس ميشناسم كه در اينجا اشتباه كردن. من اينجا انشاء الله خودشون چه با زنشون، چه با فرزندشون، چه با رفيقشون چه با غريبه هميشه خوب حرف بزنيد. احترام كنيد. گفت شين و بفرما و بتمرگ چه معنا داره؟ بگيد بفرماييد. نگيد بنشين. خيلي حرفها هست خلاصه در اينجا كه بقيهاش به عهدة خودتون. با هر كس خوب صحبت كنيد خوب ميشيد. ان الشيطان كان الانسان عدو انسان گوش به حرف دشمنش كه نميكنه. غضب مال شيطانه، غضب بي جا مال شيطانه، اين را بدونيد. با هر كسي ميخواد باشه. يك شخصي آمد خدمت پيغمبر اكرم، پيغمبر اكرم عرض كرد به پيغمبر اكرم كه آقا من خيلي كار دارم يك كلمه بگو خيلي مفيد باشه، خيلي هم مختصر باشه ميخوام برم. پيغمبر اكرم فرمود لاتغضب. غضب نكن. يك كلمه. غضبت را كنترل كن. همة بدبختيها،اين دادگستري اينجا توي اين خيابان هست اين اگر صد در صد نباشه اين نود و نه درصدش مربوط به غضبه. غضب كرده، دعوا كرده بالاخره يكي از دو طرف پا روي حق گذاشته گرفتار دادگستري شده. اين كلمه، كلمة دوم، دو تا تذكر عرض كنم ميترسم فراموشم بشه. يكي اين كه مسئلهاي از مسائل دين كه فكر ميكنم همهاتون شنيده باشيد. هر كس استطاعت داشته باشه كه بره عمره، واجبه عمره برش. يعني اندازهاي كه بره عمره پول داشته باشه. اين را همة مراجع گفتهاند. همة مراجع گفتهاند و من قبلا هم تذكر دادم. و اين حتي شايد ميگيد چرا قبلا شما به ما نگفتيد من خودم هم غافل بودم و شايد هم وقتش نبوده در همين سفر مكه يكي از رفقا خيلي از مكاشفه حرف ميزد ما گفتيم كه ما استاد توييم بالاخره اگر تو مكاشفهاي داشته باشي ما هم داريم. و خيلي من حرف از مكاشفات نميزنم بخاطر اين كه فكر نكنيد هدف و مقصد مكاشفه است. هدف و مقصد بندگي خداست و خليفة الله شدنه و لذا من اينها را نميگم. اين را هم كه ميگم يك مسئلة دينه، مسئلة حكم واجب الهيه. يعني همانطوري كه اگر كسي مستطيع شد حج نرفت اين را بهش ميگن مت او يهوديا او نصرانيا، مستطيع هم شد عمره هم نرفت همينه. اگر مستطيع شد عمره نرفت. شما ميگيد خوب چطور، گاهي ميشه گرماي تابستان به مزاج شما سازگار نيست ولي زمستان ميتونيد عمره بريد واجبه. اونقدر پولي كه حج بريد نداريد ولي پولي كه عمره بريد داريد. الان كه خيلي گرانش كردند صد و هشتاد و پنج تومنه. ولي حج را يقينا بدونيد كه در آينده با سيصد، چهار صد هزار تومن كمتر نميشه. يعني طبعا اينجوري بايد باشه و انصافا هم هميجوري خرج ميشه. پس استطاعت صد و هشتاد و پنج تومن را شما داريد استطاعت چهارصد تومان را نداريد.
و مهمتر، استطاعت آن صحراي عرفات و مني آن مشكلاتي كه واقعا خيلي مشكله براي بعضيها، آن را شما نداريد، اما عمره، عمره خيلي ساده است. وارد مسجد الحرام ميشويد در حالي كه احرام بستهايد. طواف هست و نماز طواف هست و سعي صفا و مروه هست و تقصير و نماز طواف نساء و نماز طواف و نساء، تمام ميشه. مجموع كارهاي عمره غير از احرامش، چون خوب احرام از مسجد شجره ميبنديد، شايد آن طول بكشه، هفت هشت ساعت توي راهيد ديگه بهرحال. غير از آن اعمال عمره شايد يكساعت، يكساعت و نيم طول بكشه، و اين واجبه. چون طواف هر چي هم شلوغ باشه نيم ساعت طول ميكشه. نماز طواف هم مثل نماز صبحه، نماز طواف سريع خونده ميشه مخصوصا توي خلوتي، سعي صفا و مروه هم نيم ساعت الي سه ربع. طواف نساء، مجموعا يك ساعت و نيم، دو ساعت بيشتر اعمال طول نميكشه. ولي رفتن به عرفات و مشعر و خدمت شما عرض شود، جمرات، آنجا خيلي زحمت، دو سه روز زحمت داره. بهرحال ظاهرا اينطوره كه به من خبر دادند نهم فردا فرم پر كردن خدمتتون عرض شود تقاضاي عمره را ميدهند. مينويسند. آقايون هر كدام مستطيع هستند كه از دست نره حالا فعلا، تا ببينيم چي ميشه. انشاء الله تا سي نفر ميتوانند همراه هم باشند. انشاء الله آقاي نعمتي و آقاي گنجي و آقاي فاني و اينها، آقاي رفيعي از مسافرت تشريف آوردند، بالاخره اين آقايون روحانيون هم باشند توي برنامهاتون كه تنها نباشيد. و انشاء الله يك عمرة خوبي حركت كنيد و برويد. تهران هم رفقا مثل اينكه ميخواهند يك جمعي بشوندو حركت بكنند. بهرحال فكر هم نكنيد كه اِ ماها نيستيم. نه. من يادمه مرحوم سيد غلامرضايي بود سعيدي كه شهيد شد، معروف، خيلي توي زندان شهيدش كردند مشهدي بود. ايشان با من با هم بوديم سر درس مرحوم آية الله بروجردي. ايشان يك قالي داشت. رفت خدمت مرحوم آقاي بروجردي، آنوقت قاليش را به اندازة پول يك حج ميدادند. به ايشان گفت من يك قالي دارم، قيمتش خوبه، بالاست. آقاي بروجردي فرمودند كه زير پاي طلبه قالي لازم نيست باشه، بفروش، واجبه، برو مكه. و ايشان هم فروخت و رفت مكه. بعد هم زيلو انداخت زير پايش. استطاعت با داشتن صد و هشتاد هزار تومان پول، صد و هشتاد و پنج هزار تومان، دويست تومان حالا! پانزده هزار تومان هم براي بقية جزئياتش. مستطيعيد و من ميدونم خيلي از شماها مستطيع هستيد. انشاء الله سسستي نكنيد. اين يك تذكر.
تذكر ديگر اينكه، اين هردويش در مكة امسال تقريبا سيصد تومان را نداريد. و مهمتر چون الان موقعش شده. دوميش هم اينكه هر چهل روز يكدفعه من بايد آقايون را ببينم. باهاشون ولو يك دقيقهاي صحبت بكنم. يك خوردهاي بپرسم وضعشون چه جوره. آقاي نعمتي يك خوردهاي زحمت ميكشيدند ميگفتند كه من افراد را تعيين كنم. گفتم نه، ما ميگذاريم به عهدة خودشون، رشد خودشون را بسنجيم و انشاء الله همت خودشون و وضع خودشون و انشاء الله كوشش بكنيد كه قبلا تلفن بزنيد نوبت ملاقات روز شنبه و يكشنبه و سه شنبه را براي خودتون بگيريد. ديگه به اين دفترها مربوط نيست اين، اين دفترها را كه نوشتهاند شنبه بياييد آنها نه. هر وقتي كه تعيين شد و ما انشاء الله روزي چهار پنج نفر را ببينيم، ميشه همهاتون را هر چهل روز يكدفعه ببينيم. پس بنابراين انشاء الله هر چهل روز يك دفعه آقايوني كه مشهد ساكنند ببينيمشون. آنهايي كه در مشهد نيستند بعد از اين بايد شرط باهاشون بكنيم كه هر هشتاد روز يكدفعه بايد ببينيمشون. بهشون بگيد اگر ميتوانند بيايند كه شما قبولشون كنيد و الاّ نه. اين تذكر بعدي.
اما مسئلة مهمي كه بايد خدمت عزيزان عرض كنم و آيهاي هم كه تلاوت كردم مربوط به همين مسئله است و آن موقعيت شيطان از نظر ذات مقدس پروردگار و شما بدانيد كه شيطان بر كرة زمين شخصا احاطه داره. و ضمنا شياطيني هستند، اينها شاگردان او هستند. شاگردان را ايشان از اجنه و انسانها انتخاب ميكنه. لذا شياطين جني داريم، شياطين انسي داريم. و كوشش كنيد كه اگر ميخواهيد بندة واقعي خدا بشويد هم از شيطان انسي فرار كنيد هم از شيطان جني. البته يك مرحلهاي از اين مراحل هست كه شيطان را دستش را قطع ميكنيد. چون اگر مرحلة استقامت را گذرانديد، در راه راست بوديد، محبتتون را به پروردگار تشديد كرديد، با نفستون جهاد كرديد، اين زمينهها را در خودتون بوجود آورديد، آنوقت بندة خدا ميشويد. و وقتي كه بندة خدا شديد و به مقام عبوديت رسيديد، اينجا شيطان خودبخود دستش قطع ميشه. اما از همين اول، از مرحلة اول حركت بسوي خدا بايد تمرين كنيد كه شيطان را خيلي رو ندهيد. و الاّ آنجا هم نميتوانيد موفق بشويد.
شيطان در قصهها و حكايتها خوب هست. كتاب تورات گفته، كتاب انجيل گفته، كتاب اوستاي زرتشتيها گفته است، كتابهاي تمام مذاهب مسئلة شيطان را مطرح كردند. و قرآن هم كه ديگه ميبينيد، مكرر در مكرر بعنوان ابليس، بعنوان شيطان، بعنوان، بعناوين مختلف خداي تعالي در قرآن نامش را برده. و مسلمم هم هست كه وجود داره. شما قصه و حكايت فكرش نكنيد. يك مثالي برايتون بزنم.
فرض كنيد شما در عين اينكه شيطان را نميبينيد، مثل هوا. هوا را ميبينيد؟ نه. اين هوا كه حيات ما بستگي به او داره. يا ماهي توي دريا كه آب حيات ماهي بستگي به آب داره. همانطور چيزي را خداي تعالي خلق كرده در تمام اين كرة زمين مثل هوا، منتهي باهوش، با فهم، با عقل، و البته عقل اصطلاحي. نه عقل روائي. با ادراك. اين در بين ما هست. و اين شيطان همة ما را ميفريبه و تا آخر هم دست از ما برنميداره. وسوسههايش دائما هست، بصورتهاي مختلف وسوسه ميكنه. از هر راهي شما وارد بشويد كه بخواهيد از شرش نجات پيدا كنيد از طرف ديگر بهتون حمله ميكنه. و آنقدر در راههاي مختلف قرار ميگيره و سد راه ميكنه و مانع راه شما بسوي خدا ميشه كه فكرش را حتي نميكنيد. گاهي از راه ديانت وارد ميشه. به حضرت ابراهيم آمد گفت بگو لا اله الا الله. به ابراهيم موحد، ابراهيمي كه جز خدا هيچ چيز را قبول نداره؛ بهش گفت بگو لا اله الا الله. بهش گفت شيطان تو دشمني. من الان نميگويم لا اله الا الله به جهت اينكه دشمن هيچوقت نميتونه دوست انسان باشه. لابد يك نظر خاصي داري. به ما ميآيد ميگه چي؟ ميگه آقا همين وسواسيهايي كه در بين ماها زيادند. آقا اين وضو درست نشد. لاي اين ناخنت يك ذره خودكار رفته آنجا بهرحال، آن را تميزش كن. آدم مدتي آنجا را تميز ميكنه. ميگه خوبه، بدرد من ميخوره. كمكم ميبينيد آنچنان مسلط شد در عبادات شما بر شما كه ديگه شما عبادت را براي خدا نميكنيد. يك وسواسي، اين را بدونيد عبادتش، وضويش، طهارتش، ديگه براي خدا نيست. براي وسوسه است. يك، يك فرد، خوب مثلا اين شستشوي زيادي، اين طرز اداي حروف در نماز، اينها كارهايي نيستش كه نفس انسان دوست داشته باشه، نفس انسان متنفر از اين كارهاست. اكثر وسواسيها را اگر شما ازشون احوال بپرسيد، اينها ميگويند كه ما از اين كار بيزاريم. شايد در هفته يكي دو نفر به من مراجعه ميكنند كه آقا ما وسواسي هستيم، شما يك دعايي يك برنامهاي به ما بده كه ما از اين وسوسه نجات پيدا بكنيم. نفس انسان هيچ اين را نميخواهد. ايني كه من امشب دوست دارم دربارة فرق خاصتههاي شيطان با خواستههاي نفس را بهتون بگم اين است كه اين اندازه معرفت و دانشتون بالا بره كه بعضي از كارها هست فقط شيطان به انسان ميگه. چيزهايي كه نفس انسان دوست نداره. نميخواد انجام بده و بر انسان تحميل ميشه و اين هم زياده. ميياد در گوش شما ميگه خدا يعني چي؟ پيغمبر يعني چي؟ يك فحشي هم به اينها بديم اِ، واقعاها داريم. اين چه فكريه تو سر من آمده. هيچ ناراحت نشو اين تو نيستي اگر تو بودي بدت نميآمد. اين را شما بدونيد. اگر اينجور افكار آمد توي مغزتون و بدتون نيامد شما هستيد. اما اگر بدتون آمد شما نيستي. فكر آمده توي مغز انسان كه از كجا معلوم كه خدايي وجود داشته باشه. ناراحت ميشيد، يك نفر من در كنارش بود در يك جايي، يك مسافرتي يك دفعه ديدم سراسيم بلند شد نشست. گفتم چيه؟ گفت همان جور كه خوابيده بودم توي فكرم آمد كه از كجا معلوم كه خدايي باشه، من پاشدم نشستم منصرف كنم خودم را و ناراحت شده بود. اينجا من بهش گفتم. خوب تو نيستي اگر كنار شما يك نفر نشسته باشه و به مقدسات شما فحش بده شما اولش خوب بهش ميگيد آقا نگو، نكن، ازش متنفريد. اما اگر ميخواييد كه اين ديگه به مقدسات شما فحش نده شما شرح صدر نشون بديد، بي اعتنايي بكنيد، سوژه به دست او نديد، ديگه فحش نميده.
شيطان و شيطان سيرتان چه از انسانها باشند چه از شياطين جني باشند از سوژه باصطلاح پيدا كردن در وجود شما خوششون ميآيد. دنبال نقطة ضعفتون ميگردند ببينند شما از چي بدتون ميآيد، همانرا باصطلاح به شما بگويند. و از همان راه اذيتتون بكنند. اگر يك وقتي توي اذهانتون، توي افكارتون، اينها لازمه كه عرض ميكنمها. چون براي همه هست. توي افكارتون، توي اذهانتون آمد يك چيزهايي كه يا جسارت بود به مقدسات يا اينكه انكار بعضي از مقدسات بود، و شما خوشتون آمد مريضيد و بايد معالجهاتون بكنند. چون مال شماست. اگر يك وقتي از اينكه يك القائي شد، كه يقينا از طرف شيطانه، القاء شد كه از كجا معلوم كه خدا راست باشه؟ از كجا معلومه امام زماني وجود داشته باشه؟ اينجا ميگيد خوب راست ميگه از كجا معلوم. يك خوردهاي رويش فكر ميكنيد و كمكم ميخوابيد و مسئلهاي نيست. اينجا بدونيد كه شما خودتون مريضيد، اعتقاداتتون ضعيفه. اعتقادتتون ضعيفه، بايد درست كنيد، خودتون را بسازيد. اين مسئله. اما گاهي ميشه كه بدتون ميآيد، يعني چي؟ مثل يك وقتي كه انسان يك حقي را داره ميبينه. آسمان را نگاه كرده داره ميبينه روزه. البته اينجا وسوسهاي ممكنه نيايد. همين وسواسيها، دستش پاك شده. شسته، بيشتر از اينهم نميشه شست، پاك شده، اينجا يقين بدونيد شما سالميد و شيطان آمده و داره وسوسه ميكنه. اينجا راهش چيه؟ راهش اينه كه اولا بي اعتنايي بكنيد. بگيد اينقدر از اين حرفها بزن تا جونت دربيايد. جداها. يك چند تا از اين جملات بگو و بعد هم چند مرتبه لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم، چون داروي اين درد لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم بگو، رفع ميشه. خيلي سادهها. و شما بدانيد كه اينهم از شما نيست. خيلي ناراحت نباشيد. شما اين نيستيد كه مثلا بعضيها حتي توي اذهانشون ميآيد كه به مقدسات جسارت ميكنندها. جسارتهايي ميآيد نسبت به بعضي از مقدسات توي اذهانشون. اينها را بدونيد مال شما نيست و مال شيطانه و شيطان هم دنبال اين ميگرده كه شما را خيلي ناراحتتون بكنه و اگر خيلي اظهار ناراحتي كرديد، اين بيشترش ميكنه و خيلي عادي از كنارش، در عين اينكه خيلي بدتون ميآيد، در عين حال شما با لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم گفتن و با اينكه اينقدر از اين حرفها بزن تا جونت دربيايد و با اين مسائل؛ مسئله را زود حلش بكنيد و فراموشش بكنيد تا انبساط درتون بوجود بيايد. تا اگر كه ادامه بدهيد فكرتون را، حالت انقباض بوجود ميآيد و خيلي اذيت ميشويد.
و يكي از چيزهايي كه شيطان به انسان تلقين ميكنه و در انسان بوجود ميآوره تا انسان از خيلي از كارهاي خوب باز بمانه، عادتهاست. عادت. كوشش بكنيد به هيچي عادت نكنيد. به هيچيها. سيگار و امثال اينها كه اصلا، من اين را به دوستانمون ميگم، من سيگار را حرام ميدونم. همينجور صاف بهتون بگم. ولذا سيگاري را معصيتكار ميشمارمش. همچين خصوصي ديگه بهتون اين كلمات خصوصيه كه در خارج از اينجا هم نميخواهد بگيد، چون به بعضيها برخورد ميكنه. سيگار حرامه از نظر من و سيگاركش هم اگر، خدمتتون عرض شود كه باصطلاح بعنوان دارو استفاده نكنه كه نميفهمم چطور ممكنه بعنوان دارو استفاده بكنند، اين را معصيتكار ميدونم. و لااقل هواي نفس داره. و كسي كه در راه خدا و كمالات قرار ميگيره، نبايد معصيت خدا را بكنه. و يا هواي نفسش را اينقدر اعمال بكنه. عادت به سيگار الحمد لله فكر نميكنم كسي توي ماها كسي داشته باشيم كه عادت داشته باشه و اگر هم هست خودش ديگه نيايد توي مجلس ما. و ظاهرا من نميشناسم يك همچين كسي را و نداريم. اگر كسي ميشناسه همچين كسي را به من معرفيش كنه ولي نداريم. آقاي فاني؟ نداريم الحمدلله.
اما اعتيادهاي ديگه. مثلا عادت به چايي. يعني امروز صبح اگر چايي نخورديد سرتون درد ميآيد. كي اينجوريه توي مجلس ما؟ راست و با صداقت بگه. هان؟ نه نترسيد بگيد. ميخواهم علاجتون بكنم. ديگه؟ ديگه؟ شماهايي كه اينطوريد، از همين الان تا يك هفته چايي نبايد بخوريد. خوب بايد رفع بشه. بعله. از همين امشب. من حتي امشب هم گفته بودم چايي درست نكنند. اگر ميخواهيد گوش به حرف من بدهيد. جدي ميگمها. آنهايي كه معتاد نيستند نميگم بهشون. اينهايي كه عادت كردند كه اگر نخوردند، سردرد ميشوند. چند تا اشاره كردند ما هستيم. جواد آقا شما هم هستيد؟ چايي نخوريد چطور ميشيد؟ كسل هم بشيد نبايد بخوريد. ديگه كسي كه چايي را نخورده، آب جوش براي چي بخوره؟ آب جوش بخوريد، نه عيبي نداره. دقت كرديد يا نه؟ چايي آن كسي كه از اين شب دوشنبه است تا شب دوشنبة ديگه، آن كسي كه سردرد ميشه اگر چايي نخوره، از همين امشب چايي نبايد بخوره. دو شب بگذار سر درد بشه خوب ميشه. ديگه بيشتر از اين نيست. گوش داديد يا نه؟ من خودم نميشم سردرد اگر نخوردم. شما هر كدامتون، آن آقا خيال كرد ما الان ميگيم هر كي معتاد به چاييه ديگه بخوره. نه. ما ميخواهيم شماها را درستتون كنيم. نميخواهيم كه خرابترتون كنيم. نه. قليان كه جزء دوده ديگه. قليان شيره؟ نخير نه. اصلا دود توي دهنش، يك آدم عاقل دود توي دهنش ميكنه فوت ميكنه؟! حالا هر دودي ميخواد باشه. خوب دقت كنيد. انشاء الله هر كس، ببينيد شما با من يك تعهدي داريدها، كسي كه چايي نخورد و سرش درد گرفت، اگر چايي بخوره از تعهد ما خارجهها. و كار حرام كرده. كسي كه سردرد ميشه چايي نخوره، كسي كه مريض ميشه چايي نخوره، كسي كه يك روز نميتونه بره سر كار اگر چايي نخوره، از همين امشب نبايد چايي بخوره. به چيزهايي ديگه هم اعتياد پيدا نكنيد. من ميخواهم بسازمتون، اگر، اگر، بعضي از رفقا نگويند امام زمان شايد ميخواهد بيايد. ما با يك آقاي مدتي توي تلفن بحث ميكرديم كه چرا آقاي نعمتي هر شب راجع به امام زمان صحبت ميكنه. آن بندة خدا اعتراض داشت. فردا نگيد كه فلاني گفته چون امام زمان ميخواهد بيايد شما آماده بشويد. ولي احتمالش كه هست. آقا پاشو بيا. من چايي نخوردم. خوب نخورده باشي، بيا. سرم درد ميگيره. ميخواهم اينجوري نباشيد انشاء الله. اگر بنا شد، ميخواهيم بسازيم خودمون را، اگر بنا شد كه آقا بيايد، دارم تأكيد ميكنم. چه بيايند چه نيايند ما بايد ساخته بشويم. اما ميخواهم يك نتيجهاي از اين عرضم بگيرم، اگر فردا صبح، هر كسي كه هر شيعهاي كه بگه احتمالش هم نيست فردا صبح امام زمان بيايد، او از دايرة تشييع و بنظر من از دايرة اسلام هم خارج ميشه. احتمالش را كه بايد بدهيد. خوب. فردا صبح تشريف آوردند. گفتند آقاي بعضيها ميخواستند بيشتر توجه كنند تا اسمشون را ببرم، آقاي فلاني بيا. ميگه كه آقا من چاييام را بخورم. چايي پر رنگ تند حالا يا كم رنگ، چايي بخورم و بيايم. حالا چايي نخور بيا! سردرد ميشوم تا شب اسباب دردسر ميشوم. بد اخلاق ميشوم، گرفتار ميشوم. خوب ميشه؟ پس خداحافظ شما. با ما ديگه شما نيستيد. پس، جلسة خصوصيه و الاّ توي جلسة شب جمعه اين حرفها را نميزنمها، پس چايي اينجوري شد سرنوشتش. يك هفته معتادين به چايي، چايي نبايد بخورند انشاء الله. و آنهايي هم كه، خودتون را هم گول نزنيد. ميخواهيد يك روز نخوريد ببينيد معتاد هستيد يا نيستيد. اين آزمايشش هم بد نيست. شما همهاتون فردا را چايي نخوريد ببينيد معتاديد يا نه؟ اگر شب سرتون درد گرفت نخوريد تا هفتة ديگه. اگر سرتون درد نگرفت، ميتونيد پس فردايش بخوريد. البته آن ديگه خودتون با خود شماست.
اعتياد به چيزهايي ديگه. مثلا چي؟ چيز ديگه اعتياد هست توي ماها كه مزاحم، چي؟ تسبيح كه ديگه كسي اعتياد نداره. اين مستحبه كه انسان هميشه توي دستش تسبيح باشه. خواب نه، عادت. عادت به يك چيزي كه نبايد عادت بكنيد. خواب كه عادت نيستش. بگيد يك چيزي كه… نوشابه كه اصلا رفقاي ما نبايد بخورند. نوشابه را اصلا نخوريد توي مجالستون هم نباشه. از اين شربت آبليمو درست كنيد. ما مدتي از توي ماه رمضان نوشابه را گذاشتيمش كنار ديگه. اعتياد هم نميآره نوشابه. هان؟ خوب اگر نوشابه هم اعتياد آورد نخوريد. اگر به تسبيح عادت كرديد كه اگر دستتون نباشه، يك نفر توي كتابش نوشته بود كه من اگر شب روزنامه نخونم خوابم نميبره. هر چيزي كه اگر گفتند بيا بگي آقا اين كار را من نكردم، نميتونم بيايم؛ اينها را بايد انشاء الله حذفش بكنيد. حالا البته من تسبيح را فكر نميكنم اعتياد بياره. حالا آنها آدمهايي هستند كه ديگه مراحل استقامت و اينها را نپيمودند. آنها را ولشون كن. و الاّ توي جمع ما نيستند كه عادت به تسبيح كرده باشند، عادت به نوشابه كرده باشند، عادت به چي ديگه؟ انفيه نكشيدها، انفيه اساسا مثلا ناس، ترياك، هروئين، شيره، سيگار، قليان، چپق، پيپ، اينها همه با هم خواهر برادرند. اينها كه نه ديگه. ما چايي را وقتي بحثش را داريم ميكنيم، ديگه انفيه و اينها را بايد گذاشت كنار. چيزي فكر نميكنم اعتياد باشه ديگه. يعني گير باشه انسان. اگر شما جمع گير اون باشيد و بعضي چيزها هست كه خوب انسان عادت كرده كه فرض كنيد اصلاح بكنه، لباسش مرتب باشه، اينها مهم نيست. اينها را اگر گفتي آقا من اجازه بدهيد من لباسم را مرتب كنم، امام زمان راضيه كه شما لباستون را مرتب كنيد. كاري كه مربوط به شيطانه، من دارم بهتون ميگيم آنچه كه شيطان القاء ميكنه كه واقعا اينهايي كه اعتياد ميآوره و انسان معتاد بهش ميشه و انسان مجبور ميشه دائما خودش را اسير به آن چيز بكنه. چون شما متوجه نيستيد يك زنجيري دائما به گردنتون چايي انداخته كه هر روز سر صبح برويد چايي بخوريد. اين زنجيري است كه انداخته. اين اسيرتون كرده. اينها را بايد حذفشون كنيد. نه آنها مثل لباسه ديگه بهرحال. عادت نكنيد بهرحال. خوب بعضي شبها روي زمين ميخوابه، بعضي وقتها روي تشك ميخوابه كه اعتياد نباشه. بالاخره ببينيد بطور كلي شيطان يك دامي داره، يك ريسماني داره كه مياندازه به گردن انسان بنام اعتياد. معتاد شدن به چيزهاي مختلف. حالا يك وقت هست اين اعتياد حرامه مثل سيگار كه نبايد، هم معصيت كردي هم ريسمون باصطلاح معصيت به گردنت انداخته. بعضيش نه معصيت نيست. كسي نگفته چايي حرامه، اما ريسمون شيطان هست. كسي نگفته انفيه حرامه، ولي ريسمون شيطان هست. شيطان با اينجور چيزها شما را در گير يعني نگه نداره. اونكه مكروهه. اگر عادت هم بشه كه بدتر. انگشت شكستن كراهت داره و بعضي از روايات هست كه خدمت شما عرض شود، عمل قوم لوطه و اين ضرر طبي هم داره كه وقتي انسان يك خوردهاي ضعيف شد، مسن شد، ميلرزه دستش و انگشتانتون را به هيچ وجه نشكانيد كه كراهت داره. من نميدونم، نه ديگه، شما كارهاي شيطاني را نكنيد. حالا مثل چايي اگر باشه. حالا من نميدانم قليان چقدر ضرر داره؟ اگر ضررش مثل سيگار باشه كه حرامه اصلا. سيگار دادن دست مهمان فعل حرامه. اينجا بعضيها سيگار ميكشند من ميگويم خوب اينها مرجع تقليدشون جايز ميدونه. از اين نظر فعل حرامي انجام نميدهند كه من نهي از منكر بكنم. ولي خوب من اگر خودم حرام ميدونم و شما كه سيگار را حرام ميدونيد، اگر برديد در دست مهمان، اين مثل باصطلاح زهر را برديد دست مهمان يا يك چيز حرامي را برديد داديد دست مهمان. اگر به آب جوش هم عادت بكنه فرقي نداره با چايي. عادت نبايد باشه. نه، نخير غذا و اينجور چيزها و لباس و غذا (نامفهوم) چيزي كه عادتتون باشه كه الان گفتند پاشو برويم، بگيد كه من اين كارم را نكردم. يك وقت هست نياز به دست به آب داريد. ميگي من نياز به دست به آب دارم. خوب برو. يا من وضويم را بگيرم. اما اگه بگيد من چايي نخوردم چاييم را بخورم، اين را توي سرباز خانه ازتون قبول نميكنند. خلاصهاش. مثل اينكه وقت زياد گذشت.
انشاء الله اميدواريم كه اين تذكرات امشب برايتون مفيد باشه. آنهايي هم كه چايي نخورند سردرد ميشوند غصهاشون نگيره. انشاء الله بعدش خيلي راحت ميشوند. به ما ميگويند خدا پدرت را بيامرزه كه ما را از اين دام، از اين دام شيطاني نجات دادي. آنهايي هم كه شك دارند كه آيا معتاد به چايي هستند يا نيستند، يك روز خودشون را امتحان كنند و چايي نخورند. اگر عصري سردرد شدند انشاء الله يك چند روز تحمل كنند رفع ميشه. فرض كنيد من سرما خوردم اين سردردم رفع بشه. انشاء الله كوشش بكنيد كه اين مسائل حل بشه. نه ديگه، در خواب، آقايون اين را بدونند هميشه به سراغ خواب نروند. بگذارند خواب به سراغشون بيايد. تا جايي كه برايشون ممكنه. يعني وقتي خوابشون آمد بخوابند. وقتي كه نيازي به خواب پيدا كردند، هر وقت بخوابيد خوبه. البته وقتهايي كه هست كه بهتر از وقتهاي ديگه است. اما نه، نياز داريد، همين الان بگيريد بخوابيد. نياز داريد خدمتتون عرض شود كه، بعد از ظهر بخوابيد. نياز داريد قبل از ظهر بخوابيد. مربوط به نيازتون باشه. اين مسئلهاي نداره. اما اگر نه، عادت كرديد، شما حتما بعد از نماز صبح بايد بخوابيد، حالا ولو خوابتون هم نميآيد، از سر شب هم خوابيديد حالا حتما بايد دراز بكشيد و اگر نه بدنتون درد ميياد و اينها، اينها هم البته اعتياده بايد رفعش كنيد. كسي كه بدون هيچ مزاحمتي بتونه صد و هشتاد هزار تومن تهيه بكنه كه به خانهاش به زندگيش صدمهاي كه بعد غير قابل علاج باشه نخوره اين شخص مستطيعه. همين جور كه در حج واجب انسان مستطيع ميشه اينجا هم مستطيع ميشه. به هر حال اين داره، دو سه روزه پولش تو بانكه، بانك هم درش بسته است از رفيقت ميگيري ميدي بعدش. حج عمره غلطه، آقايون اين جمله را بدونيد الان اكثرا عمره را ميگن حج عمره، حجش ديگه، همين عمره. تو اعلامية زيارت نوشته بود كه هر كس حج عمره ميخواد بره بياد اسم نويسي، حج ديگه نيست عمره است. بله اون وقت اگر كه كسي در وسطه سالشه، در وسط سال خمسيشه پولي را خرج كرد براي عمره ديگه اين پول را نبايد خمس بده. جزء مخارج خوراكيشه و براي اينجور چيزهاست. نه، كسي كه خودش حج واجب به گردنشه كه حتما نميتونه بره و كسي هم كه نرفته نيابت نميتونه بره. اكثر زنها با داشتن مهرشون مستطيعند. و اگر هم به شوهر بگن شوهر واجبه كه قبل از اين كه نمازش را بخونه، مهر زنش را بده اين را هم بدونيد. يعني اگر زن طلب بكنه و او داشته باشه كه بده واجبه كه بده چون مثل طلب كاره. مهريه بله ديگه دو هزار تومن مهرية زنه، بيست سال قبل، چهل سال قبل همان را بيشتر طلب نداره. اگر سيگار به دستش داديد يا مثلا كبريت براش كشيديد كمك به معصيته اگر شما گناه بدونيد ولي اگر كه گناه ندونيد مرجع تقليدتون بگه كه گناه نيست اينجا بله، البته باز هم با تزكية نفس منافات داره.
السلام عليك يا ابا عبد الله و علي ارواح التي حلت بفنائك. عليك مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي اليل و النهار و لا جعله الله آخر العهدي مني لزيارتك، السلام علي الحسين روز عاشورا يكي دو تا در زيارت عاشورا كه ميخونديم يكي دو تا نكته به من القا شد. يكي اين كه السلام عليك، دربارة السلام علي الحسينه و علي علي ابن الحسين، اينجا علي ابن الحسين منظور كيه؟ آيا امام سجاده يا علي اكبره؟ به من القا شد كه علي اكبر باشه، به جهت اين كه علي اكبر ارشد شهداي كربلاست. خيلي اين جمله براي من اهميت داشت و امام سجاد چرا نباشه؟ براي اين كه ما در اينجا داريم به شهدا سلام عرض ميكنيم شهداي كربلا سلام عرض ميكنيم و امام سجاد جزء اولاد الحسينه. كه امام باقر را هم شامل ميشه، امام صادق را هم شامل ميشه و حتي حضرت ابوالفضل عليه الصلاة و السلام جزء اصحاب حسينه. پس ما در اينجا السلام عليك يا ابا عبد الله و علي ارواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله ابدا ما بقية و بقي اليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد من لزيارتك. اينجا هم در نسخ بدل هست كه زيارتكم يا زيارتك. اينجا يك جملة خيلي جالبي، اينجا خطاب به خود سيدالشهدا باشه يا خطاب به همهاشون، خوب انسان دوست داره كه به همهاشون باشه كه زيارت همهاشون را باز دو مرتبه نسيب انسان بشه ولي اوني كه جملهاي كه من را خيلي متوجه كرد و حتي پهلوي آقاي نعمتي نشسته بودم گفتم تا آخر اشاره كردم بگيد السلام عليك لزيارتك و لا جعل الله آخر العهد من لزيارتك. اين جمله بود كه القا شد كه هر جا حسين باشه اصحابش هم هست. يعني اگر شما زيارت كرديد سيد الشهدا را اصحابش و اولادش را هم زيارت ميكني. اينها از امام حسين جدا نميشن. اي خدا ميشه ما هم جزء اون اصحابي باشيم كه از امام زمان جدا نشيم. اين نكته خيلي من را متوجه كرد. السلام عليك يا ابا عبد الله و علي الرواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي اليل و النهار و لا جعل الله آخر العهد لزيارتك السلام علي الحسين و علي علي ابن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين الذين بذل من دون الحسين. يا اباعبد الله لقد عظمت الرضيه و جلت المصيبه بك علينا و علي جميع اهل الاسلام اين روزها شايد روزهايي باشد كه زن و فرزند خاندان عصمت در ميان بيابانها از طرف كوفه به شام در حركتند. تمام كساني كه برخورد كردند با اين منظره كه سرهاش مقدس روي نيزه و زن و فرزند خاندان عصمت اينها را با اون وضع به طرف شام ميبردند متأثر ميشدند. شبي است همه در يك جا فرود آمدهاند. يك راهبي هم در اون كنار در يك محلي در يك خانهاي مشغول برنامههاي خودشه يك وقت ديد كه حودجي از آسمان آمد پايين سر صندوقي كه سر مقدس سيد الشهدا در اون بود برداشت و سر را اون خانم به سينه چسباند. صدا زد غريب مادر حسين. آمد نزد عمر سعد، يابن سعد اي پسر سعد سؤال كرد كه كيه رئيس اين غافله؟ اجازه بده اين سر مقدس يك شب پيش من باشه. آمد در مقابل گذاشت دو زانو در مقابل اين سر نشست، گفت من ميدونم تو از اولياء خدا هستي از شخصيتهايي هستي كه اين مكاشفه را تو اين مشاهدات براي من اتفاق افتاد. به من بگو تو كه هستي؟ لبهاي ابي عبد الله باز شد، صدا زد ان الغريب، ان المظلوم، ان الشهيد، عرض كرد آقا ميدونم غريبي، ميدونم مظلومي، تو كه هستي؟ آقا ابي عبد الله حسين خودش را معرفي كرد. اون راهب مسلمان شد آمد اينها را نصيحت كرد ولي در تاريخ دارد كه اين راهب را اونها كشتند بخاطر اين كه مبادا براي ديگران اسرار اينها را فاش كند در اونچه كه ديده. يا بقية الله ايام عزاي ابي عبد الله الحسين است. شما را قسم ميديم به جان ابي عبد الله الحسين همة ما را مشمول محبت و رأفت و رحمت خودتون قرار بدهيد. (الهي آمين).
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.