۱۱ محرم ۱۴۱۵ قمری – انفجار بمب در حرم رضوی
مصيبت جانسوز حضرت رضا 3
«أعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمين و الصلاة و السلام علي سيدنا و نبينا ابی القاسم محمد و علي آله الطيبين الطاهرين لا سيما علي سيدنا و مولانا حجة بن الحسن رُوحي و الأرواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي أعدائهم أجمعين من الآن إلي قيام يوم الدين
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً»[1]
شبِ شام غربيان أبي عبدالله الحسين است، شب عزاي شيعيان جهان است، خدا لعنت كند بنيأميه را كه ظلم و آزار و اذيت به اهلبيت عصمت و طهارت را رواج دادند. يكي از معجزات علي بن موسي الرضا (عليه آلاف التحية و الثناء) اين بود كه آن روز به دعبل فرمود: «وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ يَا لَهَا مِنْ مُصِيبَةٍ»[2] وقتي دعبل اشعار خود را براي حضرت خواند و هريك از فرزندان فاطمه زهرا زهرا را در يكي از نقاط عالم متشتت و دورافتاده از وطن بيان كرد، رسيد به اين شعر «وَ قَبْرٌ بِبَغْدَادَ لِنَفْسٍ زَكِيَّةٍ» يك قبري در بغداد هست، اين تعلق دارد به نفس زكيه، حضرت موسي بن جعفر، ديگر اشعار خود را ميخواست تمام كند، حضرت فرمودند: اينجا يك شعر هم من اضافه ميكنم «وَ قَبْرٌ بِطُوسَ يَا لَهَا مِنْ مُصِيبَةٍ» اين قبر مصيبتها دارد. مكرر در مكرر اطراف اين قبر، شيعيان علي بن ابيطالب به شهادت رسيدند كه كنار هيچ قبري از قبور اهلبيت عصمت و طهارت اين گونه نبوده است.
يك مرتبه به وسيله عبدالمؤمن اُزبك (لعنة الله عليه) از طرف افغانستان به مشهد و خراسان حمله كردند و در حرم مطهر علي بن موسي الرضا صدها نفر، هزاران نفر كشته شدند كه بردند در آن محلي كه قبلاً به نام قتلگاه بود و بعد به نام باغ رضوان شد، آنجا همه را دفن كردند. يك مرتبه به وسيله دولت روسيه در حرم مطهر علي بن موسي الرضا حمله كردند، جمع زيادي به شهادت رسيدند و يك مرتبه هم به وسيله رضا خان ملعون، سر مسئله كشف حجاب و امروز هم كه همه شنيديد روز عاشورا، روز عزا و ماتم شيعيان جهان. يك جملهاي امام جواد درباره زيارت علي بن موسي الرضا دارد كه من فكر ميكنم امروز تحقق پيدا كرد «السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ الَّذِي هَيَّجَ أَحْزَانَ يَوْمِ الطُّفُوفِ»[3] اين جمله عجيب است، سلام بر آن امام مهرباني كه روز عاشورا را به هيجان درآورد، مصيبت روز عاشورا را چندين برابر كرد، اين جمله را در زيارت جواديّه ميخوانيم كه امام جواد در هزار و صد و چند سال، دويست سال قبل خطاب به پدر بزرگوار خود اين جمله را فرموده است و فكر ميكنم تا به حال اين معنا تحقق پيدا نكرده بود «السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ الَّذِي هَيَّجَ أَحْزَانَ يَوْمِ الطُّفُوفِ» آن آقايي كه احزان روز طّف را، روز عاشورا را به هيجان آورد، چندين برابر كرد. امروز عصر وقتي خبر دادند…، خدا لعنت كند منافقين و آنهايي كه اعتقاد به وجود مقدس ائمه اطهار ندارند، آنهايي كه سيرت و صورت آنها از هر حيوان درندهاي پستتر است، آنهايي كه به وسيله يك مزدور انگليسي به نام محمد بن عبدالوهاب اين جمعيت را به جان شيعيان و ائمه اطهار (عليهم الصلاة و السلام) انداخته است. خدا إنشاءالله با دست با كفايت حضرت بقيةالله و شما ياران او، ريشه همه دشمنان اهلبيت عصمت و طهارت را قلع و قمع كند و احدي از اين افراد در روي كره زمين باقي نمانند، چون هر جنگي، هر بمبگذاري ممكن است يك توجيهي داشته باشد اما در حرم مطهر امام رئوف يك عده بچههاي خردسال، يك عده مردماني كه مشغول عبادت هستند و هيچ در امور سياسي وارد نيستند، افرادي كه در روز عاشورا، آن هم بعدازظهر، با كمال اخلاص براي زيارت علي بن موسي الرضا آمدهاند، شما شايد مصائب كربلا را كه ديشب و امروز و روزهاي گذشته ميشنيديد، با خود فكر ميكرديد چطور ممكن است افراد بيگناه را اينطور اذيت كنند؟ اينطور آزار كنند؟ حالا جمله امام جواد را متوجه ميشويد كه يك انسان چطور ممكن است خود را حاضر كند، مواد منفجره ببرد در مطهرترين نقاط عالم… به خدا قسم حرم علي بن موسي الرضا از تمام نقاط روي كره زمين، طبق احاديث و روايات، پاكتر و باعظمتتر است. حالا فرض ميكنيم اينها به اين مسائل اعتقاد ندارند، اما كجا يك انسان، حتي يك حيوان حاضر است همنوع خود را بدون هيچ دليلي، بدون هيچ مبارزهاي، بدونه هيچ جبههگيري، يك عده افراد بيگناه را دركنار ضريح علي بن موسي الرضا به شهادت برسانند و مردم شيعه را عزادار كنند. خدايا روز عاشورا هم تمام شد و امام ما نيامد، خدايا پس چه موقع؟ تا چه موقع دلهاي ما پر از خون باشد؟ تا چه موقع اشكهاي ما جاري باشد؟ تا چه موقع با مردمان قسيالقلبِ حيوانسيرتِ درندهخو روبرو باشيم و زندگي كنيم؟ «عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ تَرَى الْخَلْقَ وَ لَا تُرَى»[4] يا بقيةالله هنوز هم در پرده غيبت هستيد، هنوز هم نميآييد از اين مسلمانهاي بيگناه… شما دستور بدهيد، امر كنيد، آنهايي كه اينطور با شيعه رفتار ميكنند، آنها را مفتضح كنيد تا با چنگ و دندان اينها را ما قطعه قطعه كنيم، يا بقيةالله.
«السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ الَّذِي هَيَّجَ أَحْزَانَ يَوْمِ الطُّفُوفِ» دقيقاً آن ساعتي كه اين كار در حرم علي بن موسي الرضا انجام شد، همان ساعتي بود كه اصحاب و ياران أبي عبد الله الحسين قطعه قطعه روي زمين افتاده بودند. چراغها را خاموش كنيد، شب شام غريبان أبي عبدالله الحسين هست و من ميدانم اين مردم ديگر امشب طاقت ندارند اين همه مصيبت را تحمل كنند، آقا علي بن موسي الرضا شما امروز عاشورا را دوچندان كرديد، اگر حرم مطهر شما غرق در خون شد، اگر دست و سر در ميان حرم شما امروز روي زمين افتاد، أبي عبد الله الحسين «فَنَظَرَ إِلي يَمِينَهُ وَ شِمَالَهُ» همينطوري كه شما نگاه ميكرديد، ميديديد اصحاب شما، دوستان شما، زوار شما، زن و مرد، خُرد و بزرگ روي زمين افتادند، حسين بن علي هم نگاه ميكرد، يك نگاهي به طرف راست كرد، يك نگاهي به طرف چپ كرد «فَلَمْ يَر أَحَداً مِنْ أَصْحَابهِ» همه را كشته ديد. قطعه قطعه روي زمين افتاده بودند، شما شنيديد امروز حتي اطفال خردسال در ميان حرم كشته شدند، امروز عصري خيمههاي أبي عبد الله را كه آتش زدند، زينب كبري خدمت امام سجاد آمد، پسر برادر ما در ميان خيمهها بمانيم، بسوزيم؟ تسليم هستيم در مقابل امر الهي، يا از ميان خيمهها فرار كنيم؟ حضرت فرمود: «عليكن بالفرار» همه شما سر به بيابان بگذاريد. اين زن و بچه در وسط بيابان… امروز يك جملهاي را شنيدم، ديشب أبي عبدالله الحسين… يكي از اصحاب ميگويد: ديدم آقا أبي عبدالله دور خيمهها آمده است، يك چيزهايي را از روي زمين برميدارد، جلو رفتم گفتم: آقا چه كار ميكنيد؟ فرمود: اين اطراف خار هست، فردا كه ميخواهد زن و بچه من سر به بيابانها بگذارند اين خارها را جمع ميكنم كه مبادا پاي آنها فرو برود. اما امشب حضرت زينب (سلام الله عليها) وقتي همه را جمع كرد، ديد بعضی از اطفال نيستند، در ميان بيابان گردش ميكند، اين خارها به پاي اينها رفته است، زير يك خار ديد يكي از اطفال أبي عبدالله الحسين آنجا از دار دنيا رفته است. امروز عصر وقتي اصحاب عمر سعد به خيمهها هجوم كردند، يك نفر ميگويد: ما سه نفر بوديم، وارد يك خيمهاي شديم، اگر شب يازدهم محرّم نبود نميگفتم، وارد يك خيمهاي شديم، ديديم يك بچه سرگردان است، دختربچهاي است، در حدود سن چهار إلي پنج سال، از ترس دست خود را به عمود خيمه گرفته است، بدن او ميلرزد، حلقهاي در گوش او است، اين تكان ميخورد، تا ما را ديد سلام كرد ولي يكي از ما رحم نكرد با شمشير به پهلوي اين طفل زد. امام سجاد مريض است، در ميان يكي از اين خيمهها بستري است، خيمهها را آتش زدند، راوي ميگويد: من ديدم يك خانمي مدام وارد يك خيمه ميشود، باز بيرون ميآيد، داخل خيمه ميشود و بيرون ميآيد، مستآصل شده است، گفتم: چرا فرار نميكنيد؟ فرمود: يك عليلِ بيماري در اين خيمه دارم. يا الله، يا بقيةالله، به خدا قسم آقايان آنهايي كه اين عمل امروز را در حرم مطهر علي بن موسي الرضا كردند از اين اصحاب عمر سعد بدتر بودند، اين كه عرض ميكنم «وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ يَا لَهَا مِنْ مُصِيبَةٍ» قبري در طوس است، چقدر مصيبت به اين قبر بايد وارد بشود؟ «السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ الَّذِي هَيَّجَ أَحْزَانَ يَوْمِ الطُّفُوفِ» اگر بنا بود شب يازدهم محرّم شما معمولي گريه كنيد، امشب بايد قساوت را لمس كرده باشيد، مظلوميت شهدا را، لذا با فرياد، با گريه صدادار و بلند، با ندبه، با ضجه، همه صدا بزنيد: حسينا، وا حسينا، وا حسينا
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.