محرم ۱۴۱۵ قمری – اهميت‌ تعهد و حكمت‌ اخلاق‌ ۷۹

 اهميت‌ تعهد و حكمت‌ اخلاق‌ ۷۹
 بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.
 الحمد لله‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌ لا سيما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء. و اللعنة‌ الدائمة‌ علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.
 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. "و ما امروا الا ليعبدوا الله‌ مخلصين‌ له‌ الدين‌ حنفاء و يقيمون‌ الصلاة‌ و يؤتون‌ الزكاة‌ ذلك‌ الذين‌ القيّمه‌." (سوره بینه/۵)
 اساس‌ خلقت‌، هدف‌ از خلقت‌، امر الهي‌ و خواست‌ پروردگار از خلقت‌ بشر فقط‌ بندگي‌ بوده‌. در اين‌ آيه‌اي‌ كه‌ در سورة‌ بينه‌ تلاوت‌ شد خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد امر نشديد الا ليعبدوا الله‌. به‌ هيچ‌ چيز امر نشديد. آيا ما امر شديم‌ كه‌ زندگيمون‌ را اداره‌ كنيم‌. آيا به‌ ما امر شده‌ كه‌ ما درآمد خوبي‌ داشته‌ باشيم‌. دنيامون‌ را خوب‌ حفظ‌ كنيم‌. آيا به‌ ما امر شده‌ سلامتيمون‌ را رعايت‌ كنيم‌. هيچي‌ امر نشده‌. فقط‌ بندگي‌ امر شده‌. زندگي‌ دنيا و درآمد و كار هم‌ اگر بندگي‌ باشد ارزش‌ دارد. بندگي‌ خدا. بايد در حزب‌ خدا وارد شد. بايد در كارمنداني‌ كه‌ اينها كارمند خدا هستند داخل‌ شد. بايد انسان‌ اگر مي‌خواهد انسانيتش‌ محرز باشه‌، بايد خودش‌ را طوري‌ بسازد كه‌ حتي‌ يك‌ كلمه‌ بر خلاف‌ رضاي‌ خدا حرف‌ نزند. لذا در آخر همين‌ سوره‌ مي‌فرمايد "رضي‌ الله‌ عنهم‌ و رضو عنه‌." خدا از آنها راضيست‌ آنها هم‌ از خدا راضي‌ هستند. اگر غير از اين‌ شد هدف‌ از خلقت‌ در وجود اين‌ شخص‌، دربارة‌ اين‌ شخص‌ كه‌ بندگي‌ خدا را نميكند پياده‌ نشده‌. بندگي‌ كردن‌ يك‌ كار بسيار ساده‌اي‌ است‌ در يك‌ بعد. خوب‌ ما هر كاري‌ كه‌ مي‌كنيم‌ ميگویيم‌ خدايا براي‌ تو مي‌كنيم‌. و كار بسيار مشكلي‌ هم‌ هست‌ در يك‌ بعد ديگر. اگر از راهش‌ وارد شديد بندگي‌ خيلي‌ ساده‌ است‌. يعني‌ مقدمات بندگي‌ را در خودتان‌ ايجاد بكنيد. هر چيزي‌ ممكنه‌ در راه‌ شما قرار بگيرد و مانع‌ از بندگيتان‌ بشه‌. در روايات‌ دارد كه‌ حسد مثلا شيطانه‌. از اين‌ استفاده‌ ميكنيم‌ كه‌ صفات‌ رذيله‌ هر يك‌ شيطانند و مانع‌ از بندگي‌ مي‌شوند. در دنيا اگر بخواهيم‌ بشماريم‌ صدها چيز هست‌ كه‌ اينها سنگهايي‌ است‌ كه‌ توي‌ راه‌ افتاده‌ كه‌ نگذارند ما بنده خدا بشويم‌.
 گناهان‌ كه‌ خودش‌ ضد بندگيست‌. كسي‌ كه‌ گناه‌ ميكند بنده‌ نيست‌. كسي‌ كه‌ معصيت‌ ميكند بنده‌ نيست‌. بحمد الله‌ شماها توبه‌ مي‌كنيد، توبه‌ كرديد، مرحله‌ توبه‌ را ميگذرونيد يا گذرانديد و گناه‌ ديگه‌ دوروبر شما حق‌ ندارد پرسه‌ بزند. دوروبر شما اگر گناهي‌ مي‌آید ول‌ معطليد. چون‌ با يكي‌ از رفقا همين‌ امروز صحبت‌ مي‌كرديم‌. گفتيم‌ ما دوستاني‌ كه‌ داريم‌ شبهاي‌ دوشنبه‌ به‌ قيافه‌هاشون‌ نگاه‌ مي‌كنيم‌ لذت‌ مي‌بريم‌ از اينكه‌ اينها همه‌اشون‌ از گناه‌ حفظ‌ شده‌اند. حالا چند تايي‌ هم‌ گنهكار باشند آنها مثل‌، انشاء الله‌ كه‌ نيستند، خودشون‌ هم‌ مي‌دانند نبايد در اين‌ مجلس‌ بيايند و نبايد، ما هم‌ زياد مزاحمشون‌ نميشيم‌. بعضي‌ از يك‌ سريها، خيلي‌ كم‌، يك‌ حالت‌ نمامي‌، سخن‌ چيني‌، زياده‌ گوئي‌، حرف‌ را از اينجا ببره‌ جاي‌ ديگه‌ كه‌ بشينند حرف‌ بزنند كه‌ بدترين‌ گناهه‌، اين‌ خيانت‌ بدترين‌ گناهه‌. اگر شما انشاء الله‌ با خداي‌ تعالي‌ عهد كرديد و با هر يك‌ از بندگان‌ خدا عهد كرديد، عهدي‌ بستيد بدترين‌ گناه‌ تخلف‌ عهد است. شما وقتي‌ كه‌ روز اول‌ مرحلة‌ توبه‌ را گذرانديد اين‌ را بدانيد كه‌ قدم‌ در راه‌ خدا گذاشتيد و تعهد خودتان‌ را اگر بشكنيد، عهد شكني‌ مال‌ حيوانات است. مثلا انسان‌ با حيوان‌ فرقش‌ همينه‌ كه‌ حيوانات‌ تعهد ندارند. انسانهايي‌ هم‌ كه‌ تعهد ندارند انسان‌ نيستند. انساني‌ كه‌ مسئوليت‌ سرش‌ نميشه‌، تعهد سرش‌ نميشه‌ انسان‌ نيست‌. ما يك‌ مجلسي‌ را با كمال‌ قاطعيت‌، يعني‌ آن‌ قاطعيتي‌ كه‌ از شما من‌ مي‌خواهم‌ خودم‌ بايد بيشتر داشته‌ باشم‌؛ با كمال‌ قاطعيت‌ عرض‌ مي‌كنم‌ دلم‌ مي‌خواهد اينجور مجلسي‌ باشد كه‌ هر يك‌ از شما را انتخاب‌ كرديم‌ خواستيم‌ پشت‌ سرش‌ نماز بخونيم‌ بتونيم‌. و اينجور هست‌ انشاء الله‌. حالا چند نفري‌ هم‌ ممكنه‌ اشتباهي‌ آمدند، آنها بهتره‌ تا ما بهشون‌ نگفتيم‌ كه‌ نياييد، خودشون‌ نياند يا انشاء الله‌ خودشون‌ را درست‌ كنند.
 بالاترين‌ چيزها براي‌ انسان‌ تعهده‌. خيلي‌ كوشش‌ بكنيد كه‌ متعهد باشيد. خداي‌ تعالي‌ هم‌ از ما عهد گرفته‌ روز اولي‌ كه‌ ما را خلق‌ كرد عهد گرفت‌، ميثاق‌ گرفت‌ و همة‌ كارها در آن‌ عهد و ميثاق‌ پيش‌ ميره‌. و انشاء الله‌ كوشش‌ بكنند كه‌ عهد و ميثاق‌ را داشته‌ باشيد. حالا منظور اين‌ نبود كه‌ اين‌ جمله‌ را تذكر بدم‌ الان‌. ولي‌ آمد، پيش‌ آمد و لازم‌ هم‌ هست‌ و كارها را جدي‌ بگيريد. شمايي‌ كه‌ مرحلة‌ توبه‌ را گذرونديد ديگه‌ گناه‌ دوروبرتون‌ نبايد كه‌ بياد. هيچ‌. حتي‌ گناه‌ صغيره‌. يك‌ گناه‌ كوچك‌. حالا من‌ اين‌ دروغ‌ شوخي‌ را بگم‌ ببينم‌ چي‌ ميشه‌. روايت‌ دارد كه‌ لا يذوق‌ المرء طعم‌ الايمان‌ حتي‌ يترك‌ الكذب‌ جده‌ و هزله‌. آقا چرا دروغ‌ گفتي‌؟ شوخي‌ كردم‌. تو بدون‌ كه‌ هر چه‌ ما زحمت‌ بكشيم‌، خودت‌ هم‌ زحمت‌ بكشي‌ و هر چه‌ فعاليت‌ بكني‌ و دعا بخوني‌ امامت‌ فرموده‌ است‌ كه‌ مزة‌ ايمان‌ را نخواهي‌ چشيد تا وقتي‌ كه‌ دروغ‌ را ترك‌ كني‌ چه‌ جديش‌ را چه‌ شوخيش‌ را. چون‌ ممكنه‌ آدم‌ دروغ‌ شوخيش‌ چه‌ ضرري‌ داره‌ يك‌ عده‌ را هم‌ خندوندي‌. اين‌ ضررش‌ اينه‌ كه‌ تو عادت‌ ميكني‌ دروغ‌ جدي‌ هم‌ ميگي‌. خدمت‌ رفقاي‌ كم‌ سنمون‌ هم‌ عرض‌ ميكنم‌ كوشش‌ بكنيد كه‌ دروغ‌ نگيد. يك‌ كلمه‌ دروغ‌ نه‌ شوخي‌ نه‌ جدي‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اينكه‌ زحمت‌ بيخود ميكشيد ديگه‌. لا يذوق‌ المرء طعم‌ الايمان‌. نمي‌چشد انسان‌ طعم‌ ايمان‌ را تا اينكه‌ دروغ‌ را ترك‌ كند چه‌ جديش‌ را چه‌ شوخيش‌ را. دروغ‌ نبايد توي‌ برنامة‌ زندگيتون‌ باشه‌. هيچ‌ گناهي‌. حالا گناه‌ مثل‌ شوخي‌ دروغ‌ شايد گناه‌ كوچكي‌ باشه‌ ولي‌ نبايد باشه‌. آخه‌ دروغ‌ نبايد باشه‌. خوب‌ نميتوني‌ يك‌ عده‌ افراد باوفا نسبت‌ به‌ دين‌، نسبت‌ به‌ باصطلاح‌ دستورات‌ دين‌ انشاء الله‌ داشته‌ باشيم‌ يا نه‌ و در اين‌ عصري‌ كه‌ در همة‌ كارها پيشرفت‌ كردند، انشاء الله‌ در اين‌ جهت‌ هم‌ شماها خودتون‌ را نشان‌ بديد كه‌ پيشرفت‌ بكنيد.
 يكي‌ از مقدمات‌ بندگي‌ خدا اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ تعهدش‌ را حفظ‌ كنه‌. اگر توبه‌ كرد و حرفهاي‌ شعرا را در مقابل‌، مخصوصا اين‌ در مقابل‌ قرآن‌، بيندازيد كنار. حتي‌ فرمودند اگر روايتي‌ بر خلاف‌ آية‌ قرآن‌ بود، فضربوه‌ علي‌ الجدار روايت‌، تا چه‌ برسه‌ به‌ شعر. كه‌ بگه‌ صد بار اگر توبه‌ شكستي‌ باز آي‌. خدا در قرآن‌ مي‌فرمايد و توبوا الي‌ الله‌ توبة‌ نصوحا. توبه‌ بكنيد توبة‌ نصوح‌، توبة‌ نصوح‌ يعني‌ چه‌؟ ان‌ لا تعود فيه‌ ابدا. به‌ هيچ‌ وجه‌، به‌ هيچ‌ وجه‌ در گناهي‌ كه‌ توبه‌ كرديد برنگرديد اگر به‌ سوي‌ خدا حركت‌ كرديد بريد جلو آدمي‌ كه‌ حركت‌ كرده‌ به‌ سوي‌ خدا خوب‌ يك‌ مدتي‌ مرحلة‌ توبه‌ را گذروند باز دو مرتبه‌ گناه‌ كرد باز، خوب‌ داريم‌ بعضي‌ از افراد را ما شايد بعضي‌ها را، آنهايي‌ كه‌ چشم‌ طمعي‌ بهشون‌ داريم‌، اميدي‌ بهشون‌ ولي‌ بسيار ضعيف‌ كه‌ اينها شايد اين‌ دفعة‌ دومش‌ ديگه‌ انشاء الله‌ اصلاح‌ بشوند. خودشون‌ مي‌آن‌ ميگن‌ آقا ما يك‌ مدتي‌ ول‌ كرديم‌ توبه‌امون‌ را شكستيم‌. ممكنه‌ يك‌ دفعه‌ هر جوري‌ هست‌، ولي‌ دفعه‌ سوم‌ ديگه‌ اگر من‌ قبولش‌ كنم‌ خدا قبولش‌ نميكنه‌. اين‌ را بدونيد. ميگن‌ شما چرا اينقدر سخت‌ مي‌گيريد. نه‌ سخت‌ نيست‌. تو خيلي‌ شل‌ گرفتي‌. آمدي‌ در خانة‌ خدا ديگه‌ كجا ميري‌ بهتر از خدا. اين‌ توهين‌ به‌ خداست‌. حالا كه‌ لذت‌ رفتن‌ به‌ سوي‌ خدا را فهميدي‌ با اين‌ اصرار و اشتها اجازه‌ات‌ دادند كه‌ وارد مرحلة‌ توبه‌ بشي‌، ديگه‌ حالا من‌ باز ببينم‌ يك‌ قدري‌ گناه‌ را مزه‌ مزه‌ بكنم‌ ببينم‌ چه‌ جوريه‌ و يك‌ مقداري‌ من‌ گناه‌ بكنم‌ باز توبه‌. در توبه‌ بازه‌. نه‌. در توبه‌ از اينجا ديگه‌ بسته‌ ميشه‌. خودت‌ ميدوني‌. برو انشاء الله‌ دعاي‌ كميل‌ توي‌ صحن‌ انشاء الله‌ توبه‌ات‌ را قبول‌ مي‌كنند. نه‌ اينكه‌ بگي‌ آخه‌ تو كي‌ هستيد؟ نخير ما قبول‌ نمي‌كنم‌. جدي‌ باشيد. نه‌ اينكه‌ بگم‌ من‌ قبول‌ نميكنم‌ خدا هم‌ قبول‌ نميكنه‌. آن‌ راهي‌ كه‌ بخواي‌ بسوي‌ كمال‌ حركت‌ كني‌ اين‌ راهش‌ نيست‌. ممكنه‌ يك‌ آدمي‌، حيوانات‌ هيچ‌ گناه‌ نمي‌كنند اين‌ را شما بدونيد. بچه‌ قبل‌ از سن‌ تكليف‌ برسه‌ هيچ‌ گناه‌ نميكنه‌. شما هم‌ هرچه‌ گناه‌ كرديد خدا بخشيدت‌. بر فرض‌ هم‌ ببخشه‌ در جا زديد. تو همسفر ما نيستي‌. ما مي‌خوايم‌ مسافرت‌ بريم‌. اين‌ حرف‌ را جدي‌ عرض‌ ميكنم‌. مي‌خوايم‌ بريم‌ برسيم‌ به‌ جائي‌ كه‌ الان‌ اگر صداي‌ مقدس‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ بلند شد كه‌ هل‌ من‌ ناصر ينصرني‌ آيا كسي‌ هست‌ كه‌ مرا ياري‌ بكنه‌؟ من‌ عرض‌ كنم‌ آقا اين‌ جمعيت‌ اين‌ جلسة‌ شب‌ دوشنبة‌ ما همه‌اشون‌ ياران‌ شما هستند. حضرت‌ توي‌ سينة‌ يكي‌ نزنه‌ بگه‌ نه‌ اين‌ را من‌ قبول‌ ندارم‌. نداشته‌ باشيم‌. خواهش‌ ميكنم‌ بيائيم‌ و غيرت‌ بكنيم‌. شماها فكر نكنيد تك‌ تكتون‌ انتخاب‌ شده‌ايد. و يك‌ جمله‌اي‌ را شايد نگفته‌ باشم‌ به‌ شما ولي‌ مجبورم‌ بگم‌. يك‌ كسي‌ كه‌ به‌ من‌ مراجعه‌ ميكنه‌ ميگه‌ من‌ مي‌خوام‌ توي‌ تزكية‌ نفس‌ وارد بشم‌ يك‌ چيزي‌ خدا رحمت‌ كنه‌ استادمون‌ به‌ من‌ تعليم‌ داد. من‌ يك‌ ارتباطي‌ مي‌بينم‌ اگر ببينم‌ با خدا در آينده‌ ميتونه‌ ادامه‌ بده‌ و اهل‌ كلك‌ و حقه‌ بازي‌ و اينها نيست‌، تازه‌ بايد يك‌ موثقي‌ داشته‌ باشم‌ تا قبولش‌ كنم‌ و روي‌ تك‌ تك‌ شما اين‌ مسئله‌ انجام‌ شده‌. و اين‌ را بدونيد اگر يك‌ وقت‌ پشت‌ پا زديد به‌ اين‌ راهتون‌، ديگه‌ براي‌ هميشه‌ اين‌ راه‌ را ممكنه‌ نتونيد بريد. ديگه‌ نگيد خوب‌ شما چيه‌؟ خوب‌. تجربه‌ كنيد. هيچ‌ مانعي‌ نداره‌. همتون‌ يكي‌ يكي‌ مي‌تونيد تجربه‌ كنيد. آنهايي‌ كه‌ اشكشون‌ بيشتر بوده‌، زحمتشون‌ بيشتر بوده‌، كساني‌ هستند در بين‌ شما الان‌ حدودا هشت‌ سال‌، ده‌ سال‌، اين‌ برنامه‌ها را انجام‌ دادند. ازشون‌ بپرسيد. آيا ميشه‌ پشت‌ پا زد. بگيم‌ حالا ميريم‌. چند روز ديگه‌ مي‌آئيم‌. اين‌ راه‌ را نميشه‌. اين‌ يك‌ قافله‌ايست‌، مثل‌ يك‌ كاروانيست‌. هر كس‌ بگه‌ من‌ توي‌ اين‌ منزل‌ مي‌مونم‌ بعد مي‌ريم‌ ميرسم‌ نه‌ يك‌ وقتي‌ هم‌ كم‌ محلي‌ شد از طرف‌ خدا و از طرف‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ خودتون‌ را ملامت‌ كنيد. بشينيد حساب‌ بكنيد ببينيد چه‌ كرديد. فلا تمنن‌ الا انفسكم‌. خودتون‌ را ملامت‌ كنيد. الان‌ در بين‌ شماها من‌ همين‌ الان‌ تو چهره‌ها نگاه‌ مي‌كنم‌ در بين‌ شماها افرادي‌ هستش‌ كه‌ يقين‌ دارم‌، يقين‌ دارم‌ كه‌ امام‌ زمان‌ صلوات‌ الله‌ عليه‌ بياد مي‌گيره‌ شماها را باهاتون‌ معانقه‌ مي‌كند، مي‌بوسدتون‌ و به‌ عنوان‌ يار خوبش‌ همراه‌ مي‌بره‌. بعضيها، خوب‌ شما چكار كنيد. چند روزي‌ هم‌ خدمت‌ امام‌ زمان‌ هم‌ باشد مثل‌ رجل‌، شخصي‌ مي‌رفت‌ خدمت‌ امام‌ زمان‌ مشرف‌ مي‌شد به‌ محضر حضرت‌، صابون‌ هم‌ روي‌ بومش‌ بود روي‌ پشت‌ بامش‌ پهن‌ كرده‌ بود كه‌ خشك‌ بشه‌، باران‌ آمد با خودش‌ فكر كرد كه‌ صابونها من‌ از بين‌ رفت‌. صابون‌ كه‌ زيرش‌ آب‌ بيافته‌ كه‌ نمي‌شه‌. خوب‌ ديگه‌ خجالت‌ مي‌كشيد من‌ عقيده‌ام‌ كه‌ اين‌ شخص‌ خجالت‌ مي‌كشيد كه‌ برگرده‌ بردنش‌ پشت‌ خيمة‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ اينها صداي‌ حضرت‌ را شنيدند كه‌ فرمود ردّوه‌ هوا الرجل‌ صابونيه‌ برش‌ گردونيد اون‌ دلش‌ تو صابونهاشه‌. يك‌ وقت‌ اينجوري‌ نباشيد. شماها قدم‌ اولي‌ كه‌ برداشتيد ان‌ الذين‌ قالوا ربنا الله‌، قدم‌ اولي‌ كه‌ برداشتيد اين‌ بوده‌ كه‌ گفتيد پروردگار ما خداست‌، محبوب‌ ما خداست‌. همه‌ چيز ما خداست‌، معشوق‌ ما خداست‌. هر كسي‌ راه‌ للذين‌ آمده‌ اشتباه‌ كرده‌، بعضي‌ چون‌ تازه‌ چند نفري‌ آمده‌اند  من‌ تذكر مي‌دم‌ اشتباه‌ نكنن‌ ، ربنا الله‌ يعني‌ جانم‌، مالم‌، زنم‌، فرزندم‌، شغلم‌، ديگه‌ چي‌ داري‌؟ جان‌ و مال‌ را كه‌ گفتيم‌ همه‌ چي‌ را دادي‌. همه‌ را داديد و خدا را گرفتيد. در آيات‌ و روايات‌ زياد هست‌ كه‌ وجاهدوا باموالكم‌ و انفسكم‌ في‌ سبيل‌ الله‌. توبه‌ معناش‌ اينه‌. ربنا الله‌ خوب‌ بعدش‌ چكار بايد بكنه‌؟ بندگي‌ اگر مي‌خواد بوجود بياد لما ان‌ يعبدوالله‌ مخلصين‌ له‌ الدين‌ بعد بايد چكار بكنيم‌ كه‌ بندة‌ خوب‌ خدا باشيم‌؟ چه‌ چيزهايي‌ مانع‌ بندگيمون‌ مي‌شه‌؟ ترس‌، ترسيدم‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر بكنم‌.  خوب‌ بده‌، مردم‌ چي‌ مي‌گن‌، خجالت‌ كشيدم‌ اينها همه‌ مربوطه‌ به‌ ضعفه‌.ترس‌، ترسيدم‌ برم‌ نصف‌ شب‌، شماها را اينهايي‌ را كه‌ عرض‌ مي‌كنم‌ نيستيد انشاءالله‌، به‌ اين‌ مرحله‌ كه‌ اگر حضرت‌ ولي‌ عصر عليه‌ الصلاة‌ والسلام‌ الان‌ هم‌ ظهور نكنه‌ و شما را به‌ عنوان‌ سرباز انتخاب‌ بكنند، به‌ عنوان‌ يار و ياورشون‌ انتخاب‌ بكنند ممكن‌ است‌ يك‌ وقت‌ نصف‌ شب‌ به‌ شما بگن‌ پاشو برو فلان‌ ولي‌ ما، فلان‌ دوست‌ ما، گرفتاره‌. كجا برم‌؟ تو اون‌ بيابونها. من‌ مي‌ترسم‌ برم‌ تو بيابون‌. من‌ از گربه‌ مي‌ترسم‌ تا چه‌ برسه‌ از گرگ‌. از موش‌ مي‌ترسم‌ تا چه‌ برسه‌ به‌ تاريكي‌. بايد تمام‌ اينها دور ريخته‌ بشه‌. اونها صفات‌ رزيله‌ است‌ اينها ضعفه‌. ببينيد شيطان‌ از همين‌ راه‌ ترس‌ مي‌ياد جلوتون‌ را مي‌گيره‌. مي‌ياد جلوتون‌ را مي‌گيره‌. خوب‌ من‌ به‌ صد جا تكيه‌ دادم‌، اين‌ عنكبوت‌ را ديديد مي‌ايد يك‌ تار لانه‌اش‌ را اينور مي‌چسبونه‌، سرش‌ را اينور. خودش‌ هم‌ كه‌ باد مي‌ياد مي‌ره‌ انه‌ هنالبيوت‌ لندك‌ العنكبوت‌ سست‌ترين‌ خانه‌ها، خانة‌ عنكبوته‌. و از اون‌ سست‌تر اين‌ اعتمادهايي‌ است‌ كه‌ شما به‌ همه‌ چيز مي‌كنيد. اين‌ بابا من‌ اگر اينجور باشم‌ راست‌ بگم‌ شغلم‌ را ازم‌ مي‌گيرند. يك‌ سر خانة‌ زندگي‌ چسبيده‌ به‌ اين‌ شغل‌، به‌ اينجا چسبوندش‌، يك‌ سر ديگه‌اش‌ چسبوندي‌ به‌ اين‌ طرف‌ آبروم‌ مي‌ره‌. اينها همش‌ ضعفه‌. زنم‌ قهر مي‌كنه‌ مي‌ره‌، بچه‌هام‌ بدشون‌ مي‌ياد. رفقا از من‌ متنفر مي‌شن‌. اينها همه‌ مثل‌ اون‌ عنكبوت‌ كه‌ تارش‌ را به‌ همه‌ جا سرش‌ را به‌ همه‌ طرف‌ چسبونده‌، خودش‌ هم‌ اون‌ وسط‌ ايستاده‌ كه‌ از اين‌ راه‌ نون‌ بخوره‌.
 خداي‌ تعالي‌ در قرآن‌ در سورة‌ عنكبوت‌ همين‌ را مثال‌ مي‌زنه‌. اگر دلت‌ به‌ هر چيزي‌ به‌ غير خدا بستگي‌ داشته‌ باشه‌ مثل‌ خانة‌ عنكبوته‌ كه‌ سست‌ترين‌ خانه‌ها خانة‌ عنكبوته‌. خودت‌ باش‌، شخصيت‌ داشته‌ باش‌، اگر هم‌ مي‌خواي‌ به‌ جائي‌ تكيه‌ كني‌ به‌ خدا تكيه‌ كن‌. خدا دستت‌ را بگيره‌. و اگر اين‌ اعتماد بنفس‌ نباشه‌ و اگر اين‌ توكل‌ به‌ خدا نباشه‌، شما نمي‌توني‌ بندگي‌ خدا را بكني‌. همه‌ ميگيم‌ هر كس‌ از راه‌ رسيد تصميم‌ گرفت‌، خداي‌ من‌ شاهده‌ من‌ يك‌ مدت‌، از اول‌ تكليفم‌ تا يك‌ مدتي‌ كه‌ به‌ خدمت‌ مرحوم‌ استادمون‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ رسيدم‌، هر روز تصميم‌ مي‌گرفتم‌ كه‌ تمام‌ كارهام‌ براي‌ خدا باشه‌ و هر روز هم‌ من‌ موفق‌ نميشدم‌. شما هم‌ مي‌خوايد امتحان‌ كنيد. به‌ جهت‌ اينكه‌ صد تا مانع‌ پيش‌ مي‌آمد. آمدم‌ اين‌ كار را براي‌ خدا بكنم‌ مي‌ترسم‌. مي‌خوام‌ آن‌ كار را براي‌ خدا بكنم‌ خجالت‌ مي‌كشم‌. مي‌خوام‌ آن‌ كار را براي‌ خدا بكنم‌ مثلا فلان‌ كس‌ كه‌ بهم‌ پول‌ ميداده‌ ديگه‌ نميده‌. مي‌خوام‌ اين‌ كار را براي‌ خدا بكنم‌ فلان‌ شخصي‌ كه‌ زندگي‌ من‌ را اداره‌ ميكنه‌، ديگه‌ نميكنه‌. ولي‌ امروز به‌ يكي‌ از دوستان‌ عرض‌ مي‌كردم‌، يك‌ پول‌ حسابي‌ شايد بعضي‌ها يادشون‌ بياد، براي‌ تشكيلات‌ ما براي‌ چه‌ فلان‌ و اينها، من‌ يك‌ كلمه‌ بهش‌ گفتم‌ ريشت‌ را نبايد بتراشي‌، قهر كرد. حالا اگر بعد مي‌گفتم‌ خوب‌ حالا شما بعله‌ با ماشين‌ نمره‌ مي‌زنيد؟ اونهم‌ ميگفت‌ بعله‌. ميشه‌ ديگه‌، مانعي‌ نداره‌، مي‌آمد. براي‌ چي‌؟ من‌ چرا اينقدر صريحم‌ به‌ بچه‌ها، بچه‌هاي‌ خودم‌ را نگاه‌ مي‌كنم‌ اينجاشون‌ را، همون‌ موهاي‌ نرمشون‌ را نتراشند. چرا اينقدر مقيديم‌ كه‌ صريح‌ اينجور حرف‌ مي‌زنيم‌؟ براي‌ چي‌؟ براي‌ اينكه‌ مي‌خوايم‌ پيش‌ بريم‌. نمي‌خوايم‌ مماشات‌ بكنيم‌. شماها انتخاب‌ شده‌ايد. شب‌ جمعه‌ توي‌ كانون‌ ما اينجور شايد قاطع‌ صحبت‌ نمي‌كنيم‌. خوب‌.
 چرا شما گناه‌ مي‌كنيد؟ براي‌ اينكه‌ رفقا خوب‌ گناه‌ مي‌كنند، منهم‌ گناه‌ مي‌كنم‌. تو وابستة‌ به‌ رفقا مگر هستي‌. زنم‌ اين‌ را مي‌خواد، بچه‌ام‌ اين‌ را مي‌خواد، پدرم‌ اين‌ را مي‌خواد. خداي‌ تعالي‌ در قرآن‌ مي‌فرمايد كه‌ ولا تقل‌ لهما اف‌ به‌ پدر و مادر اف‌ نگيد و الا تنهر هما چه‌، چه‌ هر جور مي‌توني‌ احترام‌ كن‌. و ان‌ جاهداك‌ علي‌ تشرك‌ به‌ فلا تطعهما اگر هم‌ گفت‌ كه‌ اين‌ گناه‌ را بكن‌ يا تو را به‌ گناه‌ كشوند طبعا تو اطاعت‌ كردي‌، مشرك‌ شدي‌ در عبادت‌ مشرك‌ شدي‌. يعين‌ مشرك‌ شدي‌ شيطان‌ را عبادت‌ كردي‌. اونجا اطاعت‌ نكن‌ از پدر و مادر نكن‌. لذا در گناه‌، در ترك‌ واجب‌ اصلا اطاعت‌ از پدر و مادر نبايد بكنيد. اگر كرد خدا را فداي‌ پدر و مادرش‌ كرده‌. فلا تطعهما. چرا دستور پدر و مادر باش‌ تو؟ وابسطه‌ به‌ خدا باش‌. خدا چون‌ گفت‌ كه‌ من‌ اطاعت‌ از پدر و مادر بكنم‌ چشم‌ دستش‌ را هم‌ مي‌بوسم‌، پاشم‌ مي‌بوسم‌. چشم‌. اما تا جايي‌ كه‌ خدا گفته‌. شما قاطعييت‌ بايد داشته‌ باشيد اينها را من‌ هي‌ تكرار، اينها اكثرا تكراره‌. چرا قاطعييت‌ بايد داشته‌ باشيد؟ براي‌ اينكه‌ اگر يك‌ وقت‌ كاري‌ را شروع‌ كرديد اگر بگيد كه‌ دو دل‌ باشيد و بكنم‌، نكنم‌، پيش‌ برم‌، پيش‌ نرم‌ همين‌ خودش‌ دام‌ شيطان‌ است‌، شيطان‌ نمي‌زاره‌ شما پيشرفت‌ كنيد صبر بايد داشته‌ باشيد عجله‌ نكنيد.
 خوب‌ اينها همش‌ مقدمات‌ بندگي‌ خداست‌. بندة‌ خدا در صراط‌ مستقيم‌ بايد پيش‌ بره‌. يك‌ ذره‌ انحراف‌ پيدا بكنيد سقوط‌ مي‌كنيد. بنده‌ خدا بايد محبتش‌ منحصرا به‌ خدا باشه‌. بنده‌ خدا بايد نفش‌ را زير پا بگذاره‌. عرض‌ كردم‌ گاهي‌ مي‌شه‌ انسان‌ خيلي‌ از غذاها را در مدت‌ عمرش‌ نمي‌خوره‌ به‌ جهت‌ اينكه‌ مي‌بينه‌ اين‌ غذا فايده‌اي‌ براش‌ نداره‌. خيلي‌ از كارها را مدت‌ عمرش‌ نمي‌كنه‌ براي‌ اينكه‌ لهوه‌. كار لهو نبايد بكنيد به‌ جهت‌ اينكه‌ كار لهو مال‌ نفس‌ عماره‌ است‌ اينهايي‌ را كه‌ مي‌گم‌ البته‌ بايد گام‌ به‌ گام‌ بايد بريد جلو وقتي‌ كه‌ شما اين‌ مراحل‌ را گذرونديد اونوقت‌ مي‌تونيد بندة‌ خدا باشيد. يك‌ وقت‌ مي‌تونيد وارد مرحلة‌ عبوديت‌ بشيد. و الا ميگيد نه‌ تجربه‌ كنيد. آنهايي‌ كه‌ از اين‌ روز اين‌ مراحل‌ را نگذروندند از همين‌ فردا تصميم‌ بگيرند مخلصين‌ له‌ الدين‌، دينشون‌ را براي‌ خدا خالص‌ كنند، همة‌ اعمالشون‌ را. نماز را مي‌ري‌ توي‌ پستو ميخوني‌، كسي‌ نبينه‌، ريا نشه‌. الله‌ اكبر. اينم‌ يادمه‌ كه‌ با خدا هستم‌. سورة‌ حمد را كه‌ شروع‌ ميكنه‌ ذهنت‌ ميره‌ توي‌ اينكه‌ فقط‌ كافيه‌ بياد حواس‌ تو را پرت‌ كنه‌ بره‌ توي‌ زن‌ و بچه‌ و چه‌ و چه‌ و چه‌. وقتي‌ نماز را سلام‌ ميدي‌ اي‌ بابا اينكه‌ خالص‌ نشد. چون‌ نماز اگر بنا شد خالص‌ بشه‌، بايد همه‌ چيزش‌ خالص‌ براي‌ خدا باشه‌. توجهتون‌ به‌ خدا، اذكار را دقيق‌ و صحيح‌، ركعات‌ نماز مرتب‌، نميدونم‌ همه‌ چيزش‌ خالص‌ براي‌ خدا. اگر اين‌ نماز شما را من‌ كجاش‌ براي‌ غير خدا بوده‌ يا توجه‌ به‌ غير خدا بوده‌، هيچ‌ غير خدايي‌ نداشته‌ باشه‌ توش‌. تا چه‌ برسه‌ به‌ تمام‌ اعمالتون‌ تجارة‌ لا تلهيهم‌ تجارة‌ و بيع‌ عن‌ ذكر الله‌. و ان‌ شاء الله‌ شماها اميدواريم‌ كه‌ به‌ اين‌ كمال‌ موفق‌ بشيد و طوري‌ باشيد كه‌ هستيد انشاء الله‌. من‌ اگر اكثريتتون‌ لااقل‌ اينطور نبوديد من‌ نميگفتم‌ بهتون‌ كه‌ الان‌ اگر يك‌ موقع‌ حالا نه‌ها، اگر الان‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ بگه‌ هل‌ من‌ ناصر ينصرني‌ خوب‌ همه‌امون‌، يك‌ نفر از اين‌ جمع‌ رد نميكنه‌ امام‌ را. اما امام‌ هم‌ اون‌ را رد نكنه‌. امام‌ هم‌ او را رد نكنه‌. بگه‌ تو عادت‌ كردي‌ به‌ دو روئي‌، دروغ‌، خوب‌ آنجا چند روز پيش‌ ما شايد خيلي‌ رعايت‌ كني‌ ولي‌ بعد عادت‌ باز مي‌آد نمي‌تونه‌ آن‌ عادتش‌ را ترك‌ بكنه‌. پاك‌ بايد باشيد. عادت‌ به‌ بندگي‌ بكنيد. ملكة‌ عبوديت‌ درونتون‌ بوجود بياد. تا وقتي‌ كه‌ ملكة‌ عبوديت‌ در ما بوجود بياد آنوقت‌ خلفاي‌ خدا ميشيم‌. مثال‌ زياد براتون‌ زدم‌ و هدف‌ اصلي‌ و حقيقي‌ هم‌ همينه‌ كه‌ انسان‌ بنده‌ بشه‌. وقتي‌ بنده‌ شد آنوقت‌ تمام‌ قوا را مي‌گذارند در اختيارش‌. و ميشيد شما قدرتمند كامله‌ بينهايت‌. هدف‌ آيا خليفة‌ الله‌ شدن‌ و قدرت‌ را در دست‌ گرفته‌ يا هدف‌ بندگيه‌؟ اين‌ يك‌ مسئله‌اي‌ است‌ خودش‌. آيا بخاطر بنده‌ بودن‌ قدرت‌ بهتون‌ مي‌دهند يا بخاطر قدرت‌ داشتن‌ شما را دوست‌ دارند. بعضي‌ افراد هستند ميرن‌ رياضتهاي‌ شيطاني‌ مي‌كشند. اگر شما نديده‌ باشيد من‌ ديدم‌. رياضتهاي‌ شيطاني‌ هست‌. اينها را شيطان‌ كمكشون‌ ميكنه‌. از آينده‌ بهشون‌ خبر ميده‌. از دل‌ اشخاص‌ گاهي‌ خبر ميده‌ بهشون‌. از فرض‌ كنيد كه‌ خيلي‌ مسائل‌ مخفي‌ خبر بهشون‌ ميده‌. از كاري‌ كه‌ ديگران‌ توي‌ خونه‌ كردند به‌ اينها خبر ميده‌. شيطان‌ مي‌آد خبر ميده‌. نشسته‌ اينجا شما خيال‌ مي‌كنيد اين‌ از اولياء خداست‌. شيطان‌ هم‌ روي‌ كاملا به‌ اين‌ شخص‌ ميرسه‌ چون‌ اين‌ بندة‌ شيطانه‌، بنده‌اش‌ را دوست‌ داره‌ شيطان‌، و بهش‌ كمك‌ ميكنه‌. اينها مثل‌ اين‌ افراد كه‌ اكثرا متصوفه‌ اينطوري‌ هستند، من‌ با يك‌ صوفي‌ يك‌ وقتي‌ برخورد كردم‌ در مسجد گوهرشاد، نصفه‌ شبي‌ بود. گفت‌ كه‌ هر چي‌ شما در دل‌ نيت‌ بكنيد من‌ ميگم‌. ما هر چي‌ نيت‌ مي‌كرديم‌ اين‌ مي‌گفت‌. البته‌ بعد شيطنتش‌ را ياد گرفتم‌ها از اون‌ راه‌ الان‌ براي‌ اينكه‌ نميگم‌، هر چي‌ نيت‌ بكنيد من‌ ميگم‌ از آن‌ راه‌ شيطاني‌ كه‌ خدا انشاء الله‌ نياره‌ براي‌ من‌ كه‌ من‌ يك‌ همچين‌ گناهي‌ را بكنم‌ كه‌ بعد به‌ خودش‌ كه‌، بعد از سالها كه‌ به‌ خودش‌ گفتم‌ و همين‌ سال‌ گذشته‌ پيرمردي‌ شده‌ بود، در يك‌ شهري‌ ديدمش‌، ديدم‌ خيلي‌ مفلوك‌ و ذليل‌ شده‌. از راه‌ شيطان‌ رفته‌. ولي‌ آقا عجيب‌ بود هر چي‌ من‌ ميگفتم‌، هر چي‌ من‌ نيت‌ مي‌كردم‌ ميگفت‌. و شيطان‌ بهش‌ خبر ميداد. او مثل‌ سحرة‌ زمان‌ حضرت‌ موسي‌ بود. خوب‌. تو بيا با خدا در ارتباط‌ باش‌، خداي‌ تعالي‌ هم‌ قدرت‌ مافوق‌ را بهت‌ ميده‌ و در اختيارت‌ مي‌گذاره‌. اما نه‌ براي‌ استفادة‌ شما و اينكه‌ شما هر كاري‌ را دوست‌ داشتيد بكنيد. بعضي‌ها مي‌خوان‌ قدرت‌ در اختيارشون‌ باشه‌ تا بتونند، خوب‌ چه‌ از اين‌ بهتر، مثل‌ حضرت‌، مثل‌ فرض‌ كنيد آصف‌ بن‌ برخيا، اين‌ كتابها را ما مدتي‌ است‌ مي‌خواهيم‌ منتقل‌ كنيم‌ در اينجا كه‌ در اختيارمون‌ باشه‌ مشكلي‌ شده‌، همينطور مونديم‌، روم‌ هم‌ نميشه‌ به‌ بعضي‌ از دوستان‌ بگم‌، خلاصه‌اش‌ خوب‌ آصف‌ بن‌ برخيا اگر، با قدرتي‌ كه‌ آصف‌ بن‌ برخيا داشت‌ ما داشتيم‌، يك‌ اشاره‌ كتابها مي‌آمد اينجا چيده‌ هم‌ ميشد. ديگه‌ از اين‌ بهتر. اثاثية‌ خونة‌ شما بنا شد منتقل‌ كنند به‌ منزل‌ جديد. يا علي‌. يك‌ مغازه‌اي‌ هم‌ انسان‌ باز ميكرد، شماره‌ تلفن‌ ميداد. آقا اينجا مثلا چي‌ بار. آخرش‌ اين‌ بود ديگه‌. خوب‌ اين‌ كارها را انجام‌ مي‌داديد. شما فكر نكنيد آصف‌ بن‌ برخيا هميشه‌ اين‌ كارها را ميكرد. يك‌ دفعه‌ اين‌ كار را كرد. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ هميشه‌ هر دري‌ را كه‌ مي‌رسيد يك‌ هولش‌ مي‌داد، ديگه‌ در خيبر، بالاتر از در خيبر كه‌ نبود، به‌ هر دري‌ كه‌ مي‌رسيد در را فشار مي‌داد در مي‌رفت‌ تو. گاهي‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ با كليد هم‌ نمي‌تونست‌، يعني‌ نه‌ اينكه‌ نتونه‌ چون‌ مي‌خواست‌ مثل‌ همه‌ زندگي‌ بكنه‌ اين‌ يك‌ مثالي‌ براتون‌ زدم‌ كه‌ آن‌ پاسباني‌ كه‌ بندة‌ دولته‌ و اسلحه‌ هم‌ به‌ كمرش‌ بسته‌، خوب‌ يك‌ گلوله‌ آقا خالي‌ كن‌ به‌ اين‌ قفل‌ در، قفل‌ ميشكنه‌ ميره‌ تو. هيچوقت‌ ميشه‌ همچين‌ كاري‌ بكنند. كليدي‌ كه‌ در اطاق‌ را باز بكنه‌ ندارم‌. خوب‌ شما راهنمائيش‌ كن‌. با يك‌ گلوله‌، گلوله‌ مال‌ اين‌ كارها نيست‌. گلوله‌اي‌ كه‌ مي‌خواد از توي‌ هفت‌ تير بيرون‌ بياد بايد با اذن‌ دولت‌ باشه‌. بايد طبق‌ بندگي‌ باشه‌. اينجوريه‌ ديگه‌. حالا اگر كسي‌ قدرت‌ آصف‌ بن‌ برخيا را داشته‌ باشه‌ و از راه‌ بندگي‌ به‌ دست‌ آورده‌ باشه‌، اين‌ خيال‌ نكنيد كه‌ با ديگران‌ فرقشه‌. الان‌ امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ با همة‌ قدرت‌، علي‌ بن‌ ابيطالب‌ با همة‌ قدرت‌ اينجا مي‌بود، وقتي‌ مي‌خواست‌ از در بره‌ اگر در بسته‌ بود، منتظر ميشد بيان‌ كليد بيندازند در را باز كنند. شما ميگيد اِ. به‌ آقا جسارت‌ شد. نخير هيچ‌ جسارتي‌ هم‌ نشد و آقا هم‌ بايد از طريق‌ طبيعي‌ كار بكنه‌. همانطوري‌ كه‌ آن‌ آقايي‌ كه‌ هفت‌تير داره‌ براتون‌ مثال‌ زدم‌ تا خوب‌ بفهميد. اين‌ آقايي‌ كه‌ هفت‌ تير داره‌ هيچوقت‌ با گلوله‌ مگر ديوانه‌اي‌ باشه‌ كه‌ هر جا ميره‌ برسه‌ با هفت‌ تير كارش‌ را پيش‌ ببره‌. بگه‌ يك‌ گلوله‌ بزن‌ قفل‌ را بشكن‌ برو بيرون‌ چرا معطلي‌؟! نميكنه‌. دولت‌ او را ممكنه‌ گوشه‌ كنار نبينه‌ كه‌ اين‌ چيكار داره‌ ميكنه‌. ولي‌ خدا مي‌بينه‌. همين‌ امروز اين‌ پاكستانيها مي‌گفتند. مي‌گفتند كه‌ امام‌ زمان‌ شما اگر هست‌، يك‌ وهابي‌ خبيثي‌ گفته‌، اگر امام‌ زمان‌ شما هست‌ من‌ دارم‌ اينقدر فحش‌ بهش‌ ميدم‌. بايد يك‌ سردردي‌ برام‌ پيدا بشه‌. من‌ به‌ آن‌ آقا در جواب‌ گفتم‌ خدا هست‌ يا نيست‌؟ شيعه‌ اينقدر ابابكر و عمر را فحش‌ ميده‌، شما ميگيد ولي‌ خدا هستند، لعنشون‌ مي‌كنند، فحششون‌ ميدهند، بايد شيعيان‌ دنيا را خدا مضمحلشون‌ كنه‌. جواب‌. چرا خدا، خدا كه‌ نميتونيد بگيد نيست‌. حالا ذات‌ مقدس‌ امام‌ زمان‌ هم‌ بندة‌ خداست‌. بندة‌ خداست‌. اگر ابابكر و عمر لعن‌ كردني‌ كه‌ شيعه‌ ديگه‌ نقل‌ مجلسشونه‌. الان‌ اسمشون‌ را كه‌ ببريم‌ شما زير لب‌ لعن‌ مي‌كنيد. اگر اينها ولي‌ خدا مي‌بودند، كه‌ اگر آن‌ حرف‌ درسته‌ اين‌ حرف‌ هم‌ بايد درست‌ باشه‌. اگر اينها ولي‌ خدا مي‌بودند، خدا اوليائش‌ را دوست‌ داره‌، حالا خودشون‌ غيرتي‌ ندارند، ولي‌ خدا كه‌ بايد ازشون‌ طرفداري‌ كنه‌. بايد چيكار كنه‌ خدا با ما؟ بايد ما را مضمحل‌ كنه‌. امام‌ زمان‌ صلواة‌ الله‌ عليه‌ دشمنانش‌ را ميتونه‌ با يك‌ اراده‌، نه‌ امامها، حضرت‌ سيدالشهدا با يك‌ اراده‌، اذا اراد شي‌ء كن‌ فيكون‌، همانطوري‌ كه‌ خدا اگر اراده‌ بكند همه‌ از بين‌ مي‌روند، حضرت‌ سيد الشهدا هم‌ اگر اراده‌ ميكرد همه‌ از بين‌ مي‌رفتند. ولي‌ چرا نكرد؟ براي‌ اينكه‌ اين‌ قدرت‌ را در اختيارش‌ گذاشتند ازش‌ هر استفاده‌اي‌ را كه‌ نمي‌كنند. مثل‌ همة‌ مردم‌ بايد باشند طرف‌. پيغمبر اكرم‌ وقتي‌ در بين‌ مردم‌ مي‌نشست‌، مثل‌ سايرين‌ بود. شماها اگر مي‌خواهيد خليفة‌ الله‌ بشيد، بعضي‌ ممكنه‌ فكر كنند هدف‌ خليفة‌ الله‌ شدنه‌. بعضي‌ها ممكنه‌ فكر كنند كه‌ هدف‌ بنده‌ خدا شدنه‌. اما من‌ فكر مي‌كنم‌ كه‌ هدف‌ بندة‌ خدا شدنه‌ و ما خلقت‌ الجن‌ و الانس‌ الا ليعبدون‌. وقتي‌ انسان‌ بنده‌ شد پشت‌ در انبار مهمات‌ او را مي‌گذارند ميگن‌ كه‌ كليدش‌ هم‌ دست‌ تو و همة‌ اين‌ قدرت‌ در اختيارت‌ مثل‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌. گاهي‌ هم‌ ميگن‌ آقا نه‌، تو بنده‌ هستي‌ قبولت‌ هم‌ داريم‌، حقوقت‌ را هم‌ بيا بگير، دوستت‌ هم‌ داريم‌، ولي‌ كاري‌ باهات‌ نداريم‌. نقدا كاري‌ باهات‌ نداريم‌. مثل‌ امام‌ عصر ارواحنا له‌ الفداء. الان‌ بگذار صبر كن‌ اينها درست‌ بشوند، اين‌ مردم‌ آماده‌ بشوند، و آنوقت‌ بهت‌ كار داريم‌. دقت‌ كرديد. حضرت‌ مجتبي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ اگر دلش‌ مي‌گرفت‌ حتي‌، اگر توي‌ دل‌ مي‌گفت‌ اي‌ خبيثي‌ كه‌ روي‌ منبر نشستي‌ داري‌ امير المؤمنين‌ را سب‌ و لعن‌ ميكني‌ اگر حضرت‌ حتي‌ مي‌خواست‌، مي‌خواست‌ كه‌ او از بين‌ ميرفت‌. ولي‌ چون‌ خدا نمي‌خواد، حضرت‌ مجتبي‌ هم‌ بندة‌ خداست‌، اينها با هم‌ يكي‌ هستند حضرت‌ مجتبي‌ هم‌ نمي‌خواد. حضرت‌ امير المؤمنين‌ هم‌ نمي‌خواد كه‌ عمر از بين‌ بره‌. چون‌ دنيا دار امتحانه‌ بايد باشد و امتحانشون‌ را بدهند.
 پس‌ هدف‌ اصلي‌ آقايان‌ بنده‌ بودنه‌ و بنده‌ شدنه‌. اگر بندة‌ خدا شديد العبودية‌ جوهرة‌ كنه‌ العبوديه‌. به‌ يك‌ مرحله‌اي‌ مي‌رسيد كه‌ مربي‌ ميشيد، بهترين‌ كار عبوديته‌. ببينيد در سورة‌ حمد اول‌ صفتي‌ را كه‌ از صفات‌ الهي‌ را ياد آور ميشيد ميگيد رب‌ العالمين‌ بعد الرحمن‌ الرحيم‌. الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌. رب‌ عالمينه‌ خدا. شما هم‌ مربي‌ بشيد. بنده‌ باشيد تا مربي‌ باشيد. انسان‌ به‌ جائي‌ ميرسه‌ در همين‌ مراحل‌ كمالات‌ كه‌ وقتي‌ با يكي‌ صحبت‌ ميكنه‌ مي‌بينيد زير و رو شد. ما داريم‌ خدا ميدونه‌ آقايون‌ توي‌ شماها افرادي‌ هستند كه‌ با معصيتكارترين‌ افراد مي‌نشينند صحبت‌ مي‌كنند عوض‌ ميشه‌. شما نگيد من‌ با فلاني‌ صحبت‌ كردم‌ عوض‌ نشد. بعضي‌ها مرده‌ هستد آنها را ولشون‌ كنيد. پيغمبر اكرم‌ هم‌ با ابوجهل‌ هر چي‌ صحبت‌ كرد اثر نداشت‌. نه‌ زمينه‌ داشته‌ باشه‌. شما اكثرتون‌ اينطوري‌ هستيد كه‌ خانواده‌ها تحت‌ تأثير شما واقع‌ شده‌اند. تحت‌ تأثير اعمالتون‌، تحت‌ تأثير گفتارتون‌، و عجيب‌تر بعضي‌ از شماها هستيد كه‌ تحت‌ تأثير زنهاتون‌ واقع‌ شديد آمديد توي‌ اين‌ راه‌. مسئله‌ فرق‌ نميكه‌. به‌ جهت‌ اينكه‌ حالا او را خداي‌ تعالي‌ زودتر خواسته‌ و عملش‌، گفتارش‌، اين‌ يك‌ نحوه‌ بعثتي‌ است‌، يك‌ نحوه‌ بر انگيخته‌ شدني‌ است‌، كه‌ انسان‌ عملش‌ مردم‌ را به‌ طرف‌ خدا بكشونه‌. سخنش‌ تأثير بكنه‌. من‌ به‌ اين‌ تعبير به‌ بعضي‌ها ميگم‌، شعاع‌ وجودي‌ شما تأثير ميكنه‌ در اطرافيانتون‌، آنهايي‌ كه‌ زنده‌ هستند، آنهايي‌ كه‌ خوابند، زنده‌اشون‌ ميكنه‌ مي‌آره‌ به‌ طرف‌ راه‌ حق‌. اينجوري‌، اين‌ يك‌ نحوه‌ بعثتي‌ است‌ كه‌ در زندگي‌ شما ايجاد ميكنه‌. از آن‌ لحظه‌اي‌ كه‌ شما پاتون‌ را گذاشتيد به‌ مرحلة‌ توبه‌، شما اسمتون‌ را به‌ نام‌ بندة‌ خدا ثبت‌ كردند. منتهي‌ خوب‌ بايد انشاء الله‌ مقدماتش‌ را انجام‌ بديد. مثل‌ اينكه‌ يك‌ كسي‌ را توي‌ يك‌ اداره‌ قبول‌ كردند اما بايد يك‌ مدتي‌ كار آموزي‌ بكنه‌، يك‌ مدتي‌ كار ياد بگيره‌. اگر روي‌ اخلاص‌، روي‌ واقعيت‌ كه‌ الحمد لله‌ شما اكثرتون‌ اينطوريد، روي‌ حقيقت‌ قدم‌ توي‌ راه‌ كمالات‌ گذاشته‌ باشيد خداي‌ تعالي‌ اسم‌ شما را توي‌ بندگانش‌ ثبت‌ كرده‌، كلامتون‌ تأثير داره‌. خدا ميدونه‌ آقايون‌ بعضي‌ از دوستان‌ هستند كه‌ من‌ گاهي‌ خودم‌ مي‌نشينم‌ نگاه‌ مي‌كنم‌ اين‌ داره‌ حرف‌ ميزنه‌ اما به‌ اعماق‌ قلب‌ طرف‌ داره‌ آنچه‌ كه‌ داره‌ ميگه‌. خود طرف‌ متوجه‌ نيست‌ كه‌ چه‌ بايد بگه‌، خدا به‌ زبانش‌ يك‌ چيزهايي‌ مي‌ياره‌ كه‌ در مردم‌ اثر مي‌كنه‌. جرت‌ ينابيع‌ الحكمه‌ من‌ قلبه‌ الي‌ لسانه‌. و نادي‌ حكمت‌ يعني‌ چشمه‌هاي‌ حكمت‌ از قلبش‌ به‌ زبانش‌ جاري‌ مي‌شه‌، گاهي‌ از قلبش‌ به‌ قلمش‌ جاري‌ مي‌شه‌. حالا اينجا شماها چون‌ نويسنده‌ نيستيد يك‌ وقت‌ خيال‌ نكنيد من‌ خودم‌ را دارم‌ مي‌گم‌، نه‌. مال‌ مشد عباس‌ قمي‌ است‌ رحمت‌ الله‌ و آله‌ مرد با اخلاصي‌ بود. آقا بهتر از او كتابهاي‌ دعا نوشته‌ شده‌ بعد از او. اينقدر مفاتيح‌ و مفتاح‌ و امثال‌ اينها نوشته‌ شده‌ ولي‌ هيچ‌ كدوم‌ اون‌ معنويت‌ مفاتيح‌ را نداره‌. شما كتاب‌ دعا هستش‌ زياد، اما بالاخره‌ اون‌ اخلاص‌ مرحوم‌ آشيخ‌ عباس‌ قمي‌ نوشته‌. كتاب‌ منتهي‌ الامالش‌ را، آقا اين‌ كتاب‌ را هر منبري‌ كه‌ بخواد درست‌ حرف‌ بزنه‌ بايد مطالعه‌ كنه‌. من‌ خودم‌ كتاب‌ منتهي‌ الآمال‌ را نگاه‌ مي‌كنم‌ براي‌ شماها به‌ مناسبت‌ تاريخي‌. كتابهاي‌ ديگه‌ ايشان‌ عجيبه‌. اين‌ چرا؟ براي‌ اينكه‌ بندة‌ خدا بوده‌. وقتي‌ مي‌نوشته‌ اين‌ حكمت‌ از قلبش‌ به‌ قلمش‌ مي‌آمده‌. گاهي‌ حكمت‌ از قلبش‌ به‌ اعمالش‌ نفوذ ميكنه‌. شما جوري‌ حركت‌ مي‌كنيد همه‌ ميگن‌ باريك‌ الله‌. اين‌ حكمت‌ هم‌ به‌ زبان‌ تو،هم‌ به‌ اعمالتون‌، هم‌ به‌ قلمتون‌، هم‌ به‌ خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ چي‌ بگم‌؟ هم‌ معاشرتتون‌ نفوذ ميكنه‌ كه‌ مردم‌، آنهم‌ وقتي‌ كه‌ باصطلاح‌ يكپارچه‌ حكمت‌ شديد، سرتاپا حكمت‌ شديد. مؤمن‌ هم‌ دنبال‌ حكمت‌ مي‌دوه‌. يعني‌ الحكمة‌ ضالة‌ المؤمن‌. حكمت‌ گمشدة‌ شخص‌ مؤمنه‌. وقتي‌ كه‌ پيدا ميكنه‌ جذب‌ ميشه‌.
 لذا خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد و المؤمن‌…ببخشيد مي‌فرمايد كه‌ ان‌ الذين‌ آمنوا و عملوا الصالحات‌ سيجعلهم‌ الرحمان‌ ودا. كساني‌ كه‌ ايمان‌ داشته‌ باشند و عمل‌ صالح‌ بكنند، چون‌ خدا بهشون‌ حكمت‌ ميده‌، محبت‌ او در دل‌ مردم‌ بوجود مي‌آد. همه‌ دوستش‌ دارند. البته‌ مؤمنين‌ها. ممكنه‌ يك‌ عده‌ افراد غير مؤمن‌ اصلا خوششون‌ هم‌ ازش‌ نياد. همانطوري‌ كه‌ از پيغمبر اكرم‌ خوششون‌ نمي‌آمد. ولي‌ افراد مؤمن‌ از اين‌ شخص‌ حكيم‌ كه‌ حكيم‌ واقعي‌ بايد به‌ اين‌ شخص‌ گفت‌ كه‌ عملش‌ حكمته‌، گفتارش‌ حكمته‌، اخلاقش‌ حكمته‌، به‌ اين‌ جذب‌ ميشوند. وقتي‌ جذب‌ شدند حرفهايش‌ را مي‌پذيرند، تحت‌ تأثير عملش‌، حرفش‌، گفتارش‌ واقع‌ ميشوند. وقتي‌ كه‌ شما بندة‌ خدا شديد، خدا بهتون‌ حكمت‌ ميده‌. چهل‌ روز از مرحلة‌ خلوصتون‌ بگذره‌. شما ميگيد مرحلة‌ خلوص‌ چرا به‌ ما نمي‌ديد؟ حالا هنوز زوده‌ ميده‌. اللهم‌ بيربير. يكي‌ يكي‌ بايد بريد جلو. همة‌ گرفتاريهايي‌ كه‌ همة‌ آنهايي‌ كه‌ نرسيدند به‌ همه‌ چيز مال‌ همين‌ بوده‌ است‌ كه‌ مي‌خواستند قدمشون‌ را بگذارند پلة‌ آخر. نه‌. اگر كسي‌ به‌ مرحلة‌ اخلاص‌ و خلوص‌ برسه‌، چهل‌ روز هم‌ ازش‌ بگذره‌، حالا در اين‌ روايت‌ ميگه‌ من‌ اخلص‌ للله‌ اربعين‌ صباحا، چهل‌ روز ازش‌ بگذره‌ گفتارش‌ حكمت‌ ميشه‌، خودش‌ ميشه‌ حكيم‌، چون‌ بيشتر مذهبيت‌ در لسان‌ داشته‌ و عموميست‌ تقريبا ميگن‌ جرت‌ ينابيع‌ الحكمه‌ من‌ قلبه‌ الي‌ لسانه‌ اگر بخواهيم‌ همين‌ جمله‌ را توسعه‌ بديم‌ من‌ قلبه‌ الي‌ اعضاء وجوده‌ من‌ قلبه‌ الي‌ قلمه‌ من‌ قلبه‌ الي‌ مثلا حتي‌ نظره‌. نگاه‌ ميكنه‌ طرف‌ را جذب‌ ميكنه‌ لذا آنهايي‌ كه‌ مي‌آمدند توي‌ مسجد الحرام‌ مي‌آمدند بهشون‌ سفارش‌ ميشد كه‌ توي‌ گوشهاتون‌ پنبه‌ بگذاريد، چشمتون‌ را هم‌ اينور نگه‌ داريد تا از جلوي‌ پيغمبر رد بشيد. چون‌ حتي‌ نگاه‌ كردن‌ به‌ پيغمبر آنها را جذب‌ مي‌كرد. گفتار پيغمبر آنها را جذب‌ مي‌كرد. چي‌ بگم‌؟ تن‌ صداي‌ پيغمبر آنها را جذب‌ مي‌كرد. با اينكه‌ يكپارچه‌ وجود پيغمبر حكمت‌ بود و معلم‌ حكمت‌ بود. و اين‌ تنها منحصر به‌ پيغمبر اكرم‌ نيست‌ها. من‌ در اكثر شما اين‌ حالت‌ را الان‌ دارم‌ مي‌بينم‌. من‌ در همين‌ جمعيتي‌ كسي‌ را مي‌شناسم‌ يا كساني‌ را بلكه‌ مي‌شناسم‌ كه‌ بخاطر آنها در قوم‌ و خويش‌ و افراد و نزديكانشون‌ ترك‌ گناه‌ و انجام‌ واجبات‌ و رفتن‌ بسوي‌ خدا شده‌. اين‌ جاذبه‌ چيه‌؟ مثل‌ آهنربايي‌ كه‌ شما بكشيد يك‌ مشت‌ آهن‌ عقب‌ سرش‌ كشيده‌ بشه‌. و انشاء الله‌ كوشش‌ بكنيد كه‌، جدا ايني‌ كه‌ عرض‌ ميكنم‌ يك‌ عده‌ از شماها را كه‌ كار بيشتر كرديد اينطوري‌ شديدها. عده‌اي‌ را عقب‌ سر خودتون‌ آورديد. الحمد لله‌. خدا را شكر. و اين‌ معناي‌ اينه‌ كه‌ سرتاپا حكمتيد. آنها هم‌ مؤمن‌ بودند. الحكمة‌ ضالة‌ المؤمن‌ نه‌ ضالة‌ الكافر. آنها هم‌ مؤمن‌ بودند، آنها هم‌ افرادي‌ بودند كه‌ قلبشون‌ اقلا مرده‌ نبوده‌. بطرف‌ حق‌ كشيده‌ شده‌. همين‌ امروز دو نفر در تهران‌، از تهران‌ به‌ من‌ تلفن‌ ميكرد. ميگفت‌ از وقتي‌ كه‌ فلاني‌ در مشهد پيش‌ شما آمده‌، ما احساس‌ مي‌كنيم‌ كه‌ انسانيت‌ يعني‌ چه‌، حقانيت‌ يعني‌ چه‌، دين‌ يعني‌ چه‌، و لذا خواهش‌ ميكنم‌ يك‌ راهنمايي‌ بكنيد ما را، با اينكه‌ در تهران‌، توي‌ يك‌ شهر نيستند، زندگي‌ همديگه‌ را نمي‌بينند ولي‌ من‌ خواستم‌ بپرسم‌ چرا اين‌ حرف‌ را ميزنه‌. گفتم‌ چطور؟ گفت‌ سابقا يا از ما خبر نمي‌گرفت‌ يا وقتي‌ مي‌آمد پيش‌ ما يك‌ خصوصياتي‌ گفت‌ كه‌ طرف‌ خودش‌ بفهمه‌ كه‌ من‌ كي‌ را ميگم‌. وقتي‌ مي‌آمد پيش‌ ما يك‌ خورده‌ ما را نصيحت‌ مي‌كرد و چه‌ و فلان‌ و اينها، حالا يك‌ خدمت‌، يك‌ محبت‌، يك‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ انسانيت‌، گاهي‌ تلفن‌ ميزنه‌ احوال‌ ما را مي‌پرسه‌، گاهي‌ مي‌آد چقدر محبت‌ ميكنه‌، حالا ديگه‌ خصوصيات‌ دقيقش‌ را بگم‌ نمي‌خوام‌ خود آن‌ طرف‌ هم‌ حتي‌ متوجه‌ بشه‌ كه‌ چي‌ بوده‌ جريان‌. و اينطورند. اين‌ معناي‌ است‌ كه‌ وجود حكمت‌ شده‌. آنقدر خدا مهربانه‌. ايني‌ كه‌ ميگم‌ تو يك‌ قدم‌ به‌ طرف‌ خدا بردار، خدا ده‌ قدم‌، من‌ ميگم‌ صد قدم‌، من‌ ميگم‌ خدا بي‌ نهايت‌ قدم‌ خدا برميداره‌ به‌ طرف‌ تو اينه‌ معنيش‌. تو هنوز يك‌ قدم‌ بيشتر برنداشتي‌، يك‌ توبه‌ كردي‌. آقا خدا آنقدر قدم‌ برداشته‌ كه‌ آن‌ كاري‌ كه‌ مي‌خواد در مرحلة‌ خلوص‌ كه‌ اقلا ده‌ دوازده‌ سال‌ طول‌ ميكشه‌ از همين‌ الان‌ شروع‌ كرده‌ بهت‌ بده‌ علي‌ الحساب‌ بهت‌ داده‌. زنش‌ درسته‌، بهت‌ اقتدا كرده‌. نميدونم‌ برادرت‌، پدرت‌، مادرت‌، اينها همه‌ به‌ طرف‌ تو آمدند و به‌ طرف‌ حق‌ و حقيقت‌ حركت‌ كردند. اين‌ آنچه‌ كه‌ گفتم‌ راجع‌ به‌ حكمت‌، آن‌ را در نظر داشته‌ باشيد و قدرش‌ را بدانيد و شكر خدا را بكنيد. مطلب‌ مهم‌ من‌ اين‌ بود و اگر يك‌ وقتي‌ شما ديديد هيچكس‌ به‌ شما نگرويده‌، اين‌ دليل‌ بر اين‌ نيست‌ كه‌ شما، چرا اگر نقصي‌ درتون‌ هست‌، دروغي‌ آمديد توي‌ اين‌ برنامه‌ نه‌ آن‌ را نميگم‌. حالا نقصتون‌ را برطرف‌ كنيد. حالا با صداقت‌ آمديد و كسي‌ هم‌ بهتون‌ گرايش‌ پيدا نكرده‌. اينجا، يعني‌ عقب‌ سر شما راه‌ نيفتاده‌، اينجا گاهي‌ ميشه‌ آنها يك‌ نقصي‌ درشون‌ هست‌. حالا آنطوري‌ كه‌ عايشه‌ خوب‌ يك‌ عمر با پيغمبر زندگي‌ كرد. حفصه‌ يك‌ عمر با پيغمبر زندگي‌ كرد. نميدونم‌ فرعون‌ يك‌ عمر با آسيه‌، زنش‌، زندگي‌ كرد. اينها جذب‌ نكردند. اينها مرده‌هايي‌ بودند در كنار زندگان‌. مرده‌ كه‌ ازش‌ چيزي‌ در نمي‌آد. اين‌ را شما بدونيد. البته‌ گاهي‌ هم‌ ميشه‌ انسان‌ خيلي‌ بايد كار بكنه‌ تا پيشرفت‌ بكنه‌ و موفق‌ بشه‌.
 خوب‌. امشب‌ طبق‌ تقويم‌ شب‌ اول‌ ماه‌ صفره‌. و انشاء الله‌ فردا نماز اول‌ ماه‌ را بخونيد براي‌ سلامتيتون‌ و زيارت‌ هم‌ كه‌ مشرف‌ ميشيد و ماه‌ صفر ماه‌ مصيبت‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ بوده‌. چون‌ در اين‌ ماه‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ در حال‌ اسارتند. شب‌ اول‌ ماه‌…

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *