۳ جمادي الثاني ۱۴۱۶ – و آت ذي القربي حقه
و آت ذي القربي حقه 3 جمادي الثاني 1416
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. و آت ذي القربا حقه.
در شبهاي گذشته دربارة مختلفي كه ديگران بر ما دارند تا حدي عرايضي عرض شد. يكي از حقوقي كه بسيار اهميت دارد و بايد تمام مسلمانها رعايت اين حقوق را بكنند ذرية پيغمبر اكرم بخصوص فاطمة اطهر سلام الله عليها به مردم مسلمان است. خداي تعالي بعد از اين كه پيغمبر اكرم را سرزنش كردند و گفتند جاء ابتر. كلمة ابتر به معناي مقطوع، كوتاه. كسي كه عقب نداره. كسي كه وقتي خودش رفت ديگه همه چيزش رفته. پشتوانه به اصطلاح ما نداره. چون مردم اون زمان براي دختر كه ارزشي قائل نبودند. اونها طوري بودند كه دختران خودشون را زنده زير خاك ميكردند. وقتي كه يك مردمي فرزند خودش را دختر خودش را زنده زير خاك بكنه، هر چه هم تحت تربيت واقع بشه ذاتا براي دختر ارزشي اونچنان قائل نيست. فاطمة اطهار را به حساب نميآوردند. اخلاقشون اين بود كه منتظر بودند كه پيغمبر اكرم از دار دنيا برود بعد جاي او بنشينند و كم كم همين را يك سلطنت. همين طوري كه يزيد اين كار را تقريبا پياده كردو در اشعاري كه از او باقي مانده، چون يزيد يك شاعر تمام عيار هم بوده. حتي اين شعر اول حافظ الا يا ايها الساقي ادركاسا و ناولها اين اشعار را جزء اشعار يزيده. اين معناي همين روزش را گفته. يا اشياخي، اي كاش بزرگان ما كه در بدر بودند و كشته شدند و يا زنده موندند عقدهاي در دلشون باقي بود اين در چنين كتابي انتقام كشيدن. و كمترين حواسشون اين بود كه خلافت را مقام امامت را مقام علي و رهبري را تبديل كنند به يك سلطنت. سلطنت شرايطي نداره قدرت ميخواد فقط. سلطنت تزكية نفس ديگه عصمت و دانش و تقوا لازم نداره. هر كي قدرمندتر شد اون بايد بر ديگران سلطنت كنه. وقتي كه پيغمبر اكرم را ميديدند خوشحالي ميكردند كه اين ابتره و ديگه بعد از اون كسي نيست كه قدم اسلام را برداره. اين سورة مباركه كه كلمات و قد و اندازه كوتاه و بسيار كوچك. شايد در قرآن سورهاي كوتاهتر از اين سوره نباشه ولي حتما سه آيه بيشتر نداره. و حتي قل هوالله چهار آيه داره بدون بسم الله. اما سورة كوثر سه آيه داره. بسيار كوتاه.
دانشمندان قرآن ميگن معجزهاي كه در سورة كوثر از جهات مختلف و مسائل مختلف مندرج شده و قرار گرفته شايد در سراسر قرآن يك چنين معجزهاي در اين تعداد از آيات وجود نداشته باشه. اين سوره از نظر فصاحت و بلاغت بسيار مهمه. متأسفانه ما نميتونيم دربارة فصاحت و بلاغت قرآن يا اين سورة مباركه در اين مجلس چيزي عرض كنيم. دانشمندان محترمي چه شيعه و چه سني دربارة فصاحت و بلاغت قرآن اونقدر قلم فرسايي كردند كه واقعا انسان مدهوش ميشه. از نظر پيشگويي كه يك معني اعجاز قرآنه. در اين سوره در نهايت درجة عظمت. يك پيشگويي عجيبي كه طبيعت نميتوانست يك چنين مسئلهاي را به ديگران بباورانه و مردم را معتقد بكنه. كه اين پيشگوئي هميني است كه من ميخواهم عرض كنم.
گفتند جاء ابتر. آن كسي كه مقطوع النسله، آن كسي كه بعد از خودش نميتواند چيزي باقي گذاشته باشد اون داره ميآيد. اينها را به همديگه گفتند پيغمبر اكرم شنيدند، محزون شدند. چون يكي از چيزهايي كه انسان را بالاخره متأثر ميكنه، همانطوري كه جناب آقاي رفيعي فرمودند زخم زبانه. اذيت و آزار زبانيست. زبانتون را كنترل كنيد كه در روايات دارد كسي كه زبانش را كنترل نكند، اون زبان سرخ در دنيا سر سبز ميدهد بر باد، در آخرت هم تمام وجود انسان را اي كاش به باد ميداد، به آتش جهنم ميسپره. خيلي مراقب زبانتون باشيد. مخصوصا من اين توصيه را به خانمها ميكنم. چون هر كس حرف بيشتر ميزنه طبعا به حرف باطل بيشتر موفقه. و حرف نادرست، گناه، غيبت، تهمت، بيشتر انجام ميده. مواظب حرف زدنهايتون باشيد. در روايات دارد كه بهترين كار صمته. صمت يعني كم حرف زدن، سكوت. كه صمت و سحر و عزلت و ركوع بدوام، ناتمامان جهان را كند اين پنج تمام. البته عزلتش را ما قبول نداريم اگر عزلت از مردم خوب هم منظور باشه. اين عزلت از مردمان بد مفيده براي انسان. در مجالسي كه مشغول غيبت و تهمت و بدگويي به ديگران هستند ننشينيد. عزلت از آنها داشته باشيد. اما صمت روايات زيادي داره، يعني كم حرف زدن. گرسنگي، البته يك وقت هست انسان خودش را بي جهت گرسنگي ميده. اما دستور اسلام اين است كه تا خوب گرسنه نشدي غذا نخور و تا هنوز چند لقمهاي مانده كه سير كامل بشي، دست از غذا بكش. جوع و صمت و جوع و سحر. سحر خيلي مهمه. ولو برخيزي توي رختخوابت بنشيني. يك چند مرتبه يا الله بگي. اينجا آنوقت لذتي داره كه اگر بفهميد، اگر بيدار بشيد. بقدري مناجات با پروردگار در سحر اهميت داره كه يك يا الله آنموقع ارزشش بيشتر از شايد صد تا يا الله در وسط روزه كه حواست اينطرف و آنطرف باشه. سحر و عزلت و ذكر بدوام. دائما مشغول ذكر باشيد. نه اينكه به زبان ذكر بگيم. دلت هميشه متوجه پروردگارت باشه. با خدا حرف بزن. به ياد خدا باش. دوام در ذكر داشته باش. كه در دعاي كميل ميخونيم كه خدايا قلب ما را به ذكرت مدام قرار بده.
اين چند چيز انسان را كامل ميكنه. خيلي بايد انسان در دنيا مواظب اين جهات باشه. افراد حرف مفتگو زيادند. اينها پيغمبر اكرم را به اين جهت سرزنش كردند و گفتند جاء ابتر. پيغمبر رفت منزل. محزون هم بود. خدا لعنت كنه آنهايي را كه پيغمبر را محزون ميكنند و اذيت ميكنند. در همين آيهاي كه تلاوت شد ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخره. كساني كه خدا و پيغمبر را اذيت ميكنند لعنت خدا بر آنها باد. همين الان هم ممكنه ما پيغمبر را اذيت بكنيم. در اثر گناه ما ممكن است پيغمبر اكرم را اذيت بكنيم. لذا در اين آية شريفه خدا ميخواهد از دل پيغمبرش حزن را برداره. آية مباركة ان شانئك هو الابتر. انا اعطيناك الكوثر. من در دهة قبل حدودا شايد هشت شب در تهران، چون بعضي از آنجا اينجا هستند، بعضي از اينجا آنجا بودند. دربارة اين سورة مباركه صحبت كردم. اما اين مقدارش را براي شما هم ميگم كه خداي تعالي با آن منتي كه بر پيغمبر گذاشته، يك فرد بزرگي اگر بيايد به ديدن يك بزرگي اگر هدية كوچكي بياره كه شأن او نباشه، اين را آهسته ميگذاره گوشة طاقچه. اما اگر هديه بزرگ باشه، اهميت داشته باشه. رويش را باز ميكنه، ميآره وسط ميگذاره. اگر باز هم ببينه نه، ممكنه اهميتش بازهم معلوم نشه ميگه ما، ما به اين بزرگيمون اأعطينا، عطا كرديم، باز ما. ببينيد بايد خيلي چيز بزرگي باشه آنهم براي پيغمبر بزرگ. انا اعطيناك الكوثر. نميگه كه فاطمه، كه مردم نفهمند نشناسند. الكوثر. شما به لغت مراجعه كنيد كوثر را همه نوشتهاند به معناي خير كثيره. يعني خوبي زياد. خدا داره ميگه زياد. خداي با آن عظمت ميفرمايد خير كثير. در قرآن مجيد اين خير كثير ترجمه شده و تفسير شده به حكمت. و من يعطي الحكمه فقد اوتي خيرا كثيرا. كسي را كه ما حكمت بهش داديم خير كثير بهش داديم. و من يعطي الحكمه فقد اوتي خيرا كثيرا.
پس به پيغمبر اكرم خداي تعالي حوض كوثر داده يعني حوض حكمت عنايت كرده. و از ظاهر آيه استفاده ميشه ما به تفسير مراجعه نميكنيم. چون در تفسير كوثر خيلي مطلب گفتهاند. ولي ظاهر آيه، وقتي به يك كسي كه بچه نداره گفتهاند مقطوع النسله بخواهند از دلش درآورند، چي را به رخش ميكشند. همان فرزندي را كه داره به رخش ميكشند. ما به تو فاطمه عنايت كرديم. انا اعطيناك مثل اينكه بگيد الفاطمة الزهرا سلام الله عليها. فصلي خداي تعالي پيغمبر را به اين آسوني ولش نميكنه كه باصطلاح خوب دادي، متشكرم. نه. نماز بخوان. تشكر كن. اين را تشكر در مرحلة بسيار اعلي. فصل لربك. قرباني بكن. گوسفند بكشم؟ گاو بكشم؟ نه. و انحر. شتر بكش، شتر بكش. نحر كن. و اين پيام را هم بهت ميدهم، اين دلگرمي را بهت ميدهم كه ان شانئك هو الابتر. همان دشمن تو كه بني اميهاي كه با شما بني هاشم دشمنند اين دشمن را كه گفت جاء ابتر، خودش ابتره.
يكي از علماي بزرگ اهل سنته، مينويسه كه در ظاهرا پنج قرن بعد از هجرت ايشان بوده. مينويسه كه در زمان ما اين معجزة پيغمبر اكرم خيلي روشن شد. كه از نسل فاطمة زهرا سلام الله عليها، چون يك بعد اين كوثر فرزندان فاطمة زهراست. يك انشعاب ديگر اين كوثر علوم فرزندان فاطمة زهرا بحمد الله به دست مردم مسلمان رسيده. يك شعبة ديگرش معنويت و كمالات اخلاق و تزكية نفسه كه از ناحية خاندان عصمت و زراري فاطمة زهرا رسيده كه همون بعد كثرت نسل را آن دانشمند ميگه. ميگه در زمان ما، من چند سال قبل يك آماري از سادات روي زمين نقل ميكردم. حالا زياد خصوصيات آمار در دستم نيست. هشتاد ميليون فرزندان فاطمة زهرا در كرة زمين زندگي ميكنند. اين دانشمند ميگه كه وقتي كه حسين بن علي در كربلا كشته شد، يك فرزند عليل بيمار از او بيشتر باقي نمانده بود. ولي در همانوقت از بني اميه ده هزار گهوارة طلا و نقره بود كه در حركت بود. همان موقعي كه در عاشورا سيد الشهداء شهيد شد. ولي امروز، اين كار را شما بهتر از او ميتوانيد بكنيد. يك تحقيقي بكنيد. در سراسر عالم بگرديد يك نفر خودش را به بني اميه منتسب نميكنه. قطع شد. كل حسب و نسب منقطع. قطع شد، ابتر دشمن توست. ولي شما شايد باور نكنيد من اين را مكرر گفتهام. باور بكنيد چون ميتونيد برويد تحقيق كنيد. من در هندوستان رفته بودم، در يك شهري اسمش نوگاوان سادات بود، اطراف دهليه اين شهر. ما را دعوت كردند. آقا يك شهر از شهرهاي آنجا دهاتش بيشتر از شهرهاي ما جمعيت داره. تا چه برسه به يك شهرك مفصلي. در آنجا گفتند همة مردم اين شهر سيدند، فرزندان فاطمة زهرا سلام الله عليها. شهر ديگري بنام امروها، بخش مهمشون سيد بودند. در همين ايران خودمون هم سادات زيادند.
ما يك وقتي در مكه يك مجلسي بود. علماي اهل سنت بودند. منهم رفته بودم صحبت ميكردم. اونها خيلي به من اظهار محبت كردند. وقتي كه صحبت شد، من چون در همين لباس بودم ديگه احتياج اينكه از من و از مذهب من سؤال كنند نبود. گفتند شما هم در ايران ساداتتون دختر به غير سيد نميده. گفتند اينها همه سيدند. همه از علماء بودند. در مكه و مدينه سادات و فرزندان فاطمة زهرا خيلي زيادند. اينها آنقدر تعصب دارند كه دختر به غير سيد نميدهند. گفتم البته ما هم مكروه ميدانيم كه غير سيد زن بگيره مگر رعايت احتراماتش را كاملا بكنه. در هر كجاي عالم كه برويد فاطمة اطهر يك دختر از پيغمبر باقي مانده. همه جا يابن رسول الله، بيائيد مشهد در كنار قبر علي ابن موسي الرضا ميايستيد ميگيد السلام عليك يابن رسول الله. در تمام اين دنيا مخصوصا ممالك اسلامي، هر كجا ميبينيد يك امامزادهاي است، السلام عليك يابن رسول الله.
ان شانئك هو الابتر. انا اعطيناك الكوثر. حالا كوثر كه خود قرآن به خير كثير و خير كثير را به حكمت تفسير ميكنه و امام هم از اين تفسير استفاده فرموده است، اين خير كثير علم و حكمته. اينها را به دوستان خاندان عصمت و طهارت و زراري فاطمة زهرا و بالاخص فاطمة اطهر، محبينش، اينها بخواهند يا نخواهند، در اثر محبت طبعا تزكيه نفس ميكنند. در اثر تزكية نفس جرت ينابيع الحكمه من قلبه الي لسانه. از قلبش به زبانش ميبينيد منبعهاي حكمت، چشمههاي حكمت جاري ميشه. شما شايد اين را نتونيد خوب حلش كنيد. براي اينكه توجه نداشتيد. گاهي همين شماها كه محب فاطمة زهرا سلام الله عليها هستيد ميبينيد كه يك مطالبي را ميفهميد كه دشمنان فاطمه نميفهمند. يك علومي را خداي تعالي در قلبتون افاضه كرده كه آنهايي كه فاطمه را نميشناسند اين علوم را خدا در قلب آنها افاضه نكرده. حالا نگيد علوم رياضي و علوم طب و اينها قراردادهايي است در بين بشر. خودشون گذاشتهاند. اينها را از نظر باصطلاح دانشمندان علوم روائي علم نميدونند. يك قراردادي است. از حالا به بعد قراردادمون اينه كه اگر مثلا فلان مطلب رياضي را گفتيم اين فلان شكل منظورمونه. اينها علم نيست. نميدونم حتي علم طب، شناخت خواص اشياء، اينها يك قراردادي است. منتهي خداي تعالي يا طبيعت گذاشته و شما مطلع شديد. علم ميدونيد چيه؟ علم آني است كه روح انسان را بسازه. پيغمبر اكرم فرمود العلم ثلاثه. علم سه چيزه. آية محكمه، فريضة عاقله، سنة قائمه. اين سه علمه كه طلب العم فريضة علي كل مسلم و مسلمه والا اگر منظور همة اينها باشه ما بايد همة اينها را ياد بگيريم. اونچه كه واجبه بر هر مرد مسلمان يا هر زن مسلمان اون. اول اعتقادات را درست كن. روز قيامت خداي تعالي تو را پاي هر اعتقادي كه داري ازت سؤال ميكنه اين دليل اين اعتقادت چيه؟ به چه دليلي اين اعتقاد را داري. يك وقت خيال نكنيد اعتقادات را سؤال نميكنند. حتي امام عليه الصلاة و السلام ميفرمايد كه لا اله الا الله. اگر شما يك مهماني دعوت بكنيد غذاي خوبي بهش بديد ولو اين مهمان با شما بد باشه. چون شما كريميد ازش سؤال نميكنيد كه آقا اون نون را تو خوردي اين قيمتش اين بود من برم، اينها را نميگيد. يك مسائل ديگهاي را مطرح ميكنيد. روز قيامت خداي تعالي از رزقي كه به ما داده شايد بخواد سختگيري بكنه با بعضيها از اونها سؤال بكنه اما روز قيامت يكي از خصوصياتش اين است كه سؤال ميشه از نعمت ميفرمايند منظور نعمت ولايته. آخر ما براي تو پيغمبر فرستاديم. چيه اعتقادت نسبت به پيغمبر اكرم. اعتقادت نسبت به خداي تعالي چيه؟ اعتقادت نسبت به امامت چيه؟ پدرم اينطوري بوده من هم اينطوري هستم. درست شد يعني روز قيامت تو دنيا نيست كه هر طور باشه طرفت را قانعش بكني. آخرش هم با دعوا ردش بكني. قيامت خدا هست و در دهنت را ميبنده. اقسموا علي ابوابهم. در دهن زيپش را ميكشه. چون دهنت عادت كرده به دروغگويي، عادت كرده به توجيح گري، آقا خدا را قبول داري، بله، ولي هيچ. ظلم كردي، ميگي نه من ظلم نكردم. تو (قطع نوار) اين چون مشتبهه. اما دستت حرف زد، چون اول حرفشه دروغ نميگه. و تكلمنا ايدهم. دستها، حرف، خدا كه از حلقوم انسان حرف را ميكشه بيرون، از دست هم ميتونه بكشه بيرون. پاهايشون شهادت ميدهند. حالا چطور اين پا حرف ميزنه؟ حالا درختي كه با حضرت موسي درخت حرف نزد؟ با پيغمبر اكرم سوسمار حرف نزد؟ از پا كه حرف ميكشه بيرون. و تشهد ارجلهم. بعله بهش ميگويند هر چي انسان دهنش بسته شده، خودش را اينور آنور ميزنه نگو. نگو تو هم با من ميآئي توي آتش. هيچ. بعله.
ما نميتونيم از حساب فرار كنيم. اول چيزي كه، مسئلهاي كه در شب اول قبر در قيامت مطرحه اعتقاداته. هيچ هم ازتون قبول نميكنند پدرم اينجوري بوده منهم اينجوري بوده. پدرت را هم ميآورند با تو جفتتون را ميكنند توي جهنم. براي خدا فرقي نميكنه.
يك تكاني بخوريم. اعتقاداتمون را تصحيح كنيم. سؤال ميشه ازمون. حضرت عبد العظيم حسني كه قبر شريفش در شهر ري هست، ايشان هر چند وقت يك دفعه ميرفت خدمت امام زمانش كه اين كار را ما هم بايد بكنيم و الحمد لله اين زيارت آل ياسيني كه شبهاي جمعه ميخونيم ما هم اينكار را ميكنيم. در محضر حجة ابن الحسن ميايستيم ميگيم كه و اشهدك يا مولاي، اي مولاي من من تو را شاهد ميگيرم. اشهدك يعني تو را شاهد ميگيرم. و اشهدك يا مولاي اني اشهد لا اله الا الله وحده لا شريك له. تصحيح كنيد اعتقاداتتون را. بريد پيش علما، بزرگان. نه علمايي كه مورد پسند شماست. من اين عالم خوشم ميآيد بروم از او اعتقاداتم را سؤال كنم. اين عالم با من هم مسلكه. برم از او اعتقاداتم را سؤال كنم. بعله، اول پس تو اعتقاداتت را معين كردي، يك هم مسلك براي خودت پيدا كردي. در واقع او اعتقاداتش را با اعتقادات تو هماهنگ ميكنه. اعتقادتتون بايد مستقل. يك انساني كه اين با دلايل عقلي برايت ثابت كنه كه تو اين عقايدت درسته يا درست نيست. خودت هم بفهمي. چون عقيده را نميشه گفت چون آقا گفتهاند كه خدا يكيست، منهم ميگم خدا يكيست. چون آقا گفتهاند كه قيامتي هست منهم ميگم قيامتي هست. فرقي هم نميكنه چه تقليد از پدر مادرت بكني چه تقليد از اعلم مردم روي زمين بكني. نميتونه اعتقاداتت را روز قيامت جواب بده. بايد خودت مجتهد باشي، خودت بفهمي. خودت درك بكني كه اعتقاداتت چيه. به اين مسئله ما اهميت نميدهيم آقايون. جدي باشيد. آقا دلائل عقلي و دلائل قرآني ما بايد داشته باشيد بر يك اعتقاد. اعتقاد از عقد ميآيد يعني گره زدن قلب به اين مسئله، به اين موضوع. ما چطور ميتوانيم روز قيامت جواب خدا را بدهيم. انشاء الله از همين مجلس تصميم بگيريد همهاتون كه اعتقاداتتون را تصحيح كنيد. اگر خوبه، خوشا به حالتون. ميتوانيد جواب خدا را بديد؟ شب كه ميرويد خونه يك اطاق تاريك، خدا را خدا هست، در محضر خدا هستيد. فكر كنيد شب اول قبره. خوب. آقاي مثلا حسين آقا، آقاي علي آقا، آقاي نميدونم كي. شما عقيدهات دربارة خدا چيه؟ اينه اينه اينه اينه. خيلي خوب. ميبيني نه، قلبت گره خورده به اين مطلب و عقلت هم اين را تصديق ميكنه. از اين يكي رد ميشيد. دربارة پيغمبر. دربارة امامت، دربارة قيامت، اينها همينطور. آخه انسان تا كي ميخواد همينجور، معلوم نيست كي هست؟ معلوم نيست چه مذهبي داره؟ ذات مقدس پروردگار بدونيد اينهايي كه به عقائدشون رسيدگي نكردهاند اينها با لامذهبها هيچ فرقي ندارند. چه فرقي ميكنه؟ عقائدتون را تصحيح كنيد. بگيد كه اشهدك يا مولاي اين زيارت آل ياسين را هر كس ميخونه ميبينه كه ما وقتي كه ميخواهيم بگيم كه اعتقاداتتون را در صراط مستقيم قرار بديد ميگيم حتما زيارت آل ياسين را بخونيد، ميگيم اشهدك، امام زمان را در مقابل خودتون بدونيد و اون حضرت از قلبتون اطلاع داره. اشهدك يا مولاي ان مثلا اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له. و ان محمدا صلي الله عليه و آله و سلم (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم) عبده و رسوله. هم عبد خداست هم رسول خداست. تا آخر زيارت، حتي اين ريزهكاريهايش. و ان المرصاد حق. اصلا معني مرصاد ميدونيد يعني چي؟ نميدونيد. در مقابل امام زمان داريد ميگيد اين حقه. و الحشر حق. و الحساب حق. و الجنت و النار حق. و الوعد و الوعيد بهما حق. اينجوري داريم ميگيم.
اين يك مطلب كه اگر محبت فاطمة زهرا سلام الله عليها در دلت بود و اين كوثر و حكمت در دلت جاري شد بدان كه قلبت هم عقد اعتقادات را محكم ميكنه. اين وعدة الهيست. و من يعطي الحكمه فقد اوتي خيرا كثيرا. همين محبت شما نسبت به فاطمة زهرا امشب جمع شديد. امشب شب شام غريبان رحلت فاطمة اطهر، ام الائمه، آن كسي كه اگر من بخواهم خلاصة فضائل فاطمه را كه در كتابها از دو لب مبارك پيغمبر اكرم صادر شده برايتون عرض كنم اقلا ساعتها طول ميكشه. سيدة النساء اهل الجنه. سيدة النساء اهل العالم. سيدة النساء عالمين. محدثه است، بتول است، زهراست. ديگه وقتي كه دشمنان آنطور اظهار ارادت به فاطمة زهرا بكنند و فاطمة زهرا آنقدر قدرت از خودش در بعد از هزار سال كه از وفاتش گذشته نشان بده كه نميدونم ديشب آن فيلم را كه در پرتغال هست ديديد؟ شايد متجاوز، ميگفت صدها هزار مريض شفا پيدا كردهاند در يك جائي كه به نام فاطمة زهرا تشكيل شده. بنام حسين بن علي اگر جائي ساخته بشه. يك حسينيهاي هست در اين ده كيلومتري ساري. اين كه ديگه چشم بندي نيست، بريد ببينيد. حسينيه است. اسم سيد الشهدا روشه. روزي بطور متوسط ده تا مريض سخت را ميآورند آنجا شفا پيدا ميكنه. اين كه ميگم ميانگين گرفتم باصطلاح حساب كردم. بعله. در حرم علي بن موسي الرضا، ديروز آقاي جواهري آمدند گفتند كه سال شفا گرفتن بچة ماست. دو تا چشم، يا حالا يك چشم، نابيناي نابينا. ميبره توي حرم حضرت رضا، خاك ضريح را ميمالند به چشم بچه باز ميكنه، يك سال هم گذشته. با اينكه اطباء گفتهاند كه اين رگهاي چشم خشك شده قابل معالجه نيست. همة مدارك قبل و بعدش هم هست. باز هم بردندش پيش طبيب گفته اين معجزه است. خاك قبر علي بن موسي الرضا. خاك قبر سيد الشهدا. و شفاء في تربته.
امشب ميخواهيد برويم كنار قبر فاطمه؟ اما قبر فاطمة زهرا كجاست. در مدينه كه به اين آساني پيدا نميكنيم. انشاء الله اميدواريم حضرت بقية الله ارواحنا فداه بيايد قبر مادرش را به ما نشان بده. اگر دستمون به قبر فاطمة زهرا ميرسيد، يك سيدي ميگفت در مدينه من خيلي توسل كردم كه من قبر مادرم زهرا را پيدا كنم. در عالم رؤيا حضرت زهرا فرمودند كه قبر فاطمة معصومه را در قم زيارت كن مثل اين است كه قبر ما را زيارت كردهاي. در كنار قبر فاطمة معصومه سلام الله عليها من خودم بودم. آنقدر شفا، چون چند سالي آنجا مشغول درس بوديم، آنقدر شفا ميگرفتند. مردم اگر آقايون چيزي نديده باشند، شفا نگرفته باشند، دنياشون را تأمين نكرده باشند، شب چهارشنبه شب جمعه در آن بيابان جمكران آنهمه جمعيت حاضر ميشه كه جاي سوزنانداز نباشه. من گفتم ده هزار، گفت ده هزار؟! صد هزار هم غالبا بيشتر جمعيت آنجا اجتماع ميكنند. چه ميدانم ما كجا هستيم؟! ماها مثل ما مسلمانها، ما محبين فاطمة زهرا مثل يك گدائي هستيم كه روي گنج نشستهايم دستمون را به طرف مردم دراز كرديم. حالا بيايند در پرتغال بگويند كه فاطمة زهرا معجزه ميكنه. اما اگر اينجا گفتيم كه يك بچهاي را يك طفل شيعهاي، يك طفل مسلماني حضرت زهرا را ديده، حضرت وليعصر را ديده، همه ميگويند اين بچه دروغ ميگه. اين گرفتاري را ما داريم. و الاّ اگر اجازه ميدادند، مردم اجازه ميدادند، آنهايي كه خوابند، آنهايي كه مردهاند، آنهايي كه بوي تعفن جسد مردهاشون تمام شامهها را ناراحت كرده اگر آنها اجازه ميدادند، خدا ميدانه در اكثر خانههاي مردم مسئلهاي مثل مسئلة فاطيما وجود داشت. اكثر خانهها. اين بچههاي خردسال فاطمة زهرا را ميبينند. ما يك باجناقي داريم. اين بچهاش توي بغلش بود. شايد چهار سال، خودش هم آمد اينجا نقل كرد. اين بغلش بود. به پدرش ميگه اين آقايي كه توي ضريح نشسته، اين آقا مثلا با من حرف ميزنه. توي ضريح نشسته. نگاه ميكنه ميبينه توي ضريح كسي ننشسته. آقا اين مكرر با اين صحبت، ولي خوب مگه ميشه نقلش كرد. باشه انشاء الله يك روزي همة حقايق ظاهر ميشه و شما محبين فاطمة زهرا سلام الله عليها سرفراز ميشيد. خداي تعالي نميگذاره كه نور خودش خاموش بمانه. بلكه دشمنان شما اراده ميكنند يطفؤا نور الله بافواههم، ميخواهند با دهنشون، با هواي دهنشون نور خدا را خاموش كنند. و الله متم نوره. خدا تمام ميكنه نورش را. و لوكره المشركون.
اميدواريم خداي تعالي همة ما را از محبين فاطمة زهرا قرار بده. الهي آمين. از پيروان حقيقي علي ابن ابيطالب قرار بده. از شيعيان واقعي حجة ابن الحسن قرار بده. الهي آمين.
خوب شب شام غريبانه. چراغها بيشتر از اين روشن نباشه. حالت تضرع و زاري در خانة بيبي فاطمة زهرا… امشب احتمال شب وفات فاطمه را داره. احتمالي هم هست كه شب شام غريبان فاطمة زهرا باشه. علي ابن ابيطالب سلام الله عليه ايشان فاطمة زهرا را غسل داد. كفن كرد. به خاك سپرد. اين دستها را باز ميكرد، تراب قبر، خاك قبر (نامفهوم) حزن و اندوه هجوم آورد به علي ابن ابيطالب. شروع كرد هايهاي گريه كرد. آن عليي كه كوه صبره، آن عليي كه آن علي ابن ابيطالبي كه در عالم مثلش در صبر و علم و شجاعت وجود نداره. اما آنقدر فاطمه در نزد او محبوبه كه اين اشعار را نسبت ميدهند به علي ابن ابيطالب در كنار قبر فاطمة زهرا. يبكي علي زفراتها محبوسه. يا ليت مع زفراتي. جان علي در بدن علي محبوسه. اي كاش با اشك چشمش از بدنش خارج ميشد. لا خير بعدك في الحياة. انما ابكي مخافة ان تطول حياتي. من گريه ميكنم ميترسم فاطمه بعد از تو زندگيم بطول بيانجامد. من عزاداريهاي آذربايجانيها را بخصوص دوستاني كه در اردبيل داريم ديدهام. من زياد نميخواهم مصيبت بخونم. امشب را تحويل به عزاداري كه آنها ميكنند ميدهم. اميدوارم فاطمة اطهر به همه ما از خدا بخواهد اجر جزيل مرحمت بفرمايد. يبكي علي زفراتها محبوسه. يا ليت خرجت مع زفراتي. لا خير بعدك في الحياة انما ابكي مخافة ان تطول حياتي. خدا ميدونه ديشب آقايون من معمولا بعد از منبر ميروم بيرون. ديشب يك قدري خسته شده بودم، هواي اينجا هم خوب گرم بود. گفتم اينجا نمينشينم. اين صداي يا فاطمه يا فاطمة آقايون مرا زنده ميكنه. و واقعا هم زنده كرد. من ديشب خيلي خسته بودم. بخاطر برنامههايي كه داشتم اين تنفس ميكردم اين هوايي كه نام فاطمة زهرا تويش پخش شده، حالا يك چند لحظه تا آقايون آماده ميشوند مثل ديشب، همه به سينه بزنيد بگيد يا فاطمه يا فاطمه يا فاطمه يا فاطمه…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.