۲۶ ربیع الاول ۱۴۱۶ – ائمه رحماني و ائمه شيطاني
ائمه رحماني و ائمه شيطاني
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم) و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي بقية الله في العالمين روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. يوم ندعوا كل اناس بامامهم فمن اوتي كتابه بيمينه فسوف نحاسبه حسابا يسيرا.
اين آيهاي بود كه تلاوت شد و دربارة اين آيه كه دستهبنديهاي بشر را در روز قيامت بيان ميكنه امشب عرايضي عرض ميشود. اميدواريم پروردگار متعال به ما گوش شنوا، چشم بينا، دلي آگاه، عنايت بفرمايد تا آيات شريفة قرآن را بهتر متوجه باشيم. انسان در دنيا حتما بايد براي خودش يك پيشوايي، يك امامي انتخاب كنه. بهترين امامها آن امامي است كه خدا براي بشريت و كل بشر قرار داده است كه در هر زمان يك امام براي تمام افراد بشر قرار داده كه آن امام مطلقه. يعني در تمام چيزها بايد به او اقتدا كرد و او پيشواي همه است. به طور كلي امامت داراي مراحل و مراتب و به قول بعضي از آقايان از مقولة تشكيكه. يعني گاهي ميشه يك نفر با يك آدرس دادن امامه از نظر لغت. شما وارد يك شهري ميشيد، يك آدرسي را ميخوايد. يك نفر پيدا ميشه آدرس را بلده و به شما اين آدرس را ميدهد. اين در اين آدرس امام شماست. يك قدم بالاتر يك چيزهايي، يك معلمي، يك استادي، يك مسائلي را بلده كه شما بلد نيستيد و شما از او ياد ميگيريد. او امام شماست. يا حتي در نماز جماعت. مثلا براي چند دقيقه ميخواهيد عمل واجب مهمي كه خداي تعالي دستور داده بنام نماز، با يك نفر هماهنگش كنيد، هرچه او ميكنه شما هم بكنيد، او ميشه امام شما، امام جماعت يا امام جمعه. يا اگر مرجع تقليدي بود شما خواستيد ازش تقليد بكنيد، او ميشه امام شما در تقليد و احكام.
گاهي انسان در كارهاي بد امامي داره. مثلا يك معصيتي ميخواد بكنيد، بلد نيستيد اين معصيت را انجام بديد، يكنفر پيدا ميشه او بهتر از شما بلده. قمار را بلد نيستيد او يادتون ميشه. او ميشه امام شما. يك عده هستند امامند در كارهاي شر جمعي هستند كه امامند در كارهاي خير. در كار شر امام مطلق شيطانه. يعني در روايت دارد خيلي عجيبه كه هر چي از راههاي هدايت علي بن ابيطالب بلده، شيطان از راههاي گمراهي مقابل او بلده. يعني مثلا فرض كنيد علي بن ابيطالب ميفرمايد اين كار خوبه، ماية كمالات و ترقي توست. شيطان ميدونه كه راه بد كه ماية تنزل توست در مقابل اين كار خوب چي هست. و خداي تعالي او را در اين سطح از علم و، اسمش را نميشه گذاشت علم، جهل و در اين سطح از شيطنت قرار داده براي اينكه دو راه در كنار هم براي همه كس باشد تا انسان با اختيار خودش راه هدايت را انتخاب كند و داراي فضيلت باشه. و بعد شياطين همينطور تا آن كسي كه وقتي بهش آدم ميگه آدرس فلان جا كجاست عوضي نشون ميده. براي اينكه طرف را گمراه كنه. اينهم امام شيطنته.
شيطان از امام مطلقه در بديها و انحرافات و آن كسي كه يك آدرس ناصحيح داده، عمدا البته، اينهم شيطان كوچكه در و امام در انحراف.
بنابراين كلمة امام به همة اينها اطلاق ميشه. هم به بد، هم به خوب. هم به كسي كه راه بد را نشون ميده هم به كسي كه راه خوب را نشون ميده. لذا در قرآن مجيد آمده است كه ذات مقدس پروردگار ميفرمايد كه ائمة يدعون الي النار يك عده امام هستند كه اينها دعوت به آتش ميكنند. يعني انسان را به جهنم مياندازند. خدا رحمت كنه سيد هنگري كه يكي از شعراي بزرگ زمان امام صادق عليه الصلاة و السلامه. اين سيد هنگري از شخصيتهاي بسيار باعظمت شيعه است. ايشان در يكي از اشعارش كه اين اشعار را در آن خوابي كه حضرت رضا ديد، بد نيست نقل كنم.
حضرت رضا عليه الصلاة و السلام، راوي ميگه من رفتم به محضرشون فرمودند خوب شد آمدي. ديشب من يك خوابي ديدم. گفتم بفرمائيد آقا. حضرت فرمودند كه من ديشب خواب ميديدم كه يك نردبان صد پله گذاشتهاند. من اين نردبان را رفتم بالا. بعضيها ديديد در مقابل امامشون، در مقابل بزرگترشون پيش دهني ميكنند و البته يكي از امتيازات ملائكه اين است كه لا يسبقونه بالقول هيچوقت سبقت در كلام در مقابل بزرگتر نگيريد. اين خلاف ادبه. اين تا حضرت رضا فرمودند كه همچين نردباني من بالا رفتم و گفت آقا انشاء الله صد سال عمر ميكنيد، صد تا پله داره صد سال عمر ميكنيد. تعبير كرد. خيال كرد حضرت ازش تعبير خواستند. آنهم صبر نكرد حضرت عليه السلام تمام خوابشون را بگند و بعد حضرت فرمود كه هر چي خدا بخواد حالا، صد سال، امام آنهم مثل حضرت علي بن موسي الرضا دنيا و آخرت فرقي نميكنه. چند روز قبل يكي از دوستان از من سؤال ميكرد كه رجعت چطوريه، مرگ چطوريه. گفتم هر وقت به اين مقام رسيدي كه مردن برات مثل لباس عوض كردن شد، آنوقت بدون به يك مرحلة كاملي رسيدي و ائمه عليهم السلام اينطورند يعني وقتي مردند فقط لباس عوض ميكنند. ما فكر نكنيد كه به خاطر مثلا فرض كنيد بعضي از مسائلي كه در فكر خودمون ميگذرد، ما بر سيد الشهدا بايد گريه كنيم. اهل كمال اينطورند كه وقتي فكر ميكنند كه امام با آن عظمت، آمده در بين مردم و مردم علاوه بر اينكه قدر ندانستد، علاوه بر آنكه از وجود مقدسش استفاده نكردند، علاوه بر آنكه از علومش، از حكمتش نتوانستند چيزي درك كنند، توهين هم بهش كردند. آنهم آنهمه توهين. ما براي اينجهت بايد گريه بكنيم. ما براي اين بايد گريه بكنيم كه چرا امام در بين ما نيست. ببينيد در دعاي ندبه يك وقت گفتم، در دعاي ندبه گفتم كه امام صادق عليه الصلاة و السلام ميفرمايد و علي العقائب من اهل بيت محمد و علي صلي الله عليه و آله و سلم فليبك الباكون ببينيد، فاياهم فليندب النادبون بر طيبين از اهل بيت محمد و علي كه رسول اكرم و علي بن ابيطالب باشه گريه بكنند گريه كنندگان، ضجه بزنند ضجه زنندگان، ندبه بكنند ندبه كنندگان كه چي؟ اين الحسن و الحسين. خود اين بالاترين مصيبته كه ما الان اماممون را آدرسش را نداريم. نميدونيم كجا بريم دنبالش. كجا پيداش كنيم. در بين ما نيست. تا ميرسه اين بقية الله.
بنابراين انسان اين حالت را بايد داشته باشه كه مصيبتي كه آنها داشتند ايني كه كشته شدند تنها نبود، اين توهينها بود. ايني كه آنها در بين ما نيستند. بنابراين براي علي بن موسي الرضا عليه الصلاة و السلام صد سال توي دنيا عمر كنه يا ده هزار سال عمر كنه يا يك روز عمر كنه اگر اسباب زحمت نباشد طول عمر براش، يقين بدونيد كه ماية خوشحالي نيست. حضرت فرمود كه من وارد آن ارتفاع كه شدم ديدم كه يك قبهاي از نور هست كه داخلش از خارجش پيداست. من وارد آن اطاق شدم، آن قصر شدم ديدم پيغمبر اكرم نشسته. من تا وارد شدم سلام كرد. حضرت به من فرمودند و عليك السلام. فرمودند به اين آقا هم سلام كن پدرت علي بن ابيطالبه. به ايشان هم سلام كردم. فرمودند به اين خانم هم سلام كن مادرت فاطمة زهراست. به ايشان هم سلام كردم. فرمودند به اين آقاي ديگر هم سلام كن پدرت حضرت مجتبي است. سلام كردم. به اين آقاي ديگر هم سلام كن پدرت سيد الشهداست. سلام كردم. يك پيرمرد هم آن بالاسر حضرت ايستاده. فرمودند به اين سيد شعراء، سيد هنگري هم سلام كن. من سلام كردم. خيلي مقامه. بعد حضرت مثل اينكه در وسط شعراشون ما وارد شديم و مجلسشون وارد شديم و اين را متوقف كرده بودند بخاطر ما، فرمودند كه اشعارت را بخوان، از اول بخوان. شعرها را ايشان شروع كرد به خواندن. اشعارش لام امر لواء مربئوا اشعار مفصلي است كه در آن اشعار دسته بندي ميكنه روز قيامت ائمه را. يك امام مردم را حركت ميده و ميبره تا لب گودي جهنم. همه را ميريزه آن تو. يك امام دومي، در آنجا ميگهها، يك تعبيرات تندي داره، من روي يك جهاتي نميخوام آن تعبيرات را بگم، مردم زيادتري را حركت ميده، اينها را هم ميبره ميريزه توي جهنم. و يك امام ديگر هم هست كه تعبير نعثل داره در آن اشعار، و رايت نقدمها نعثل، نعثل به معناي روباهه. اين امام هم مردم را ميبره ميريزه توي جهنم. اين در اشعارش ميگهها. و رايت يقدمها حيدر. يك پرچم هم حيدر، علي بن ابيطالب كه جان همهامون به قربانش، اون برداشته و مردم را ميبره، از جهنم عبور ميده ميآره وارد بهشتشون ميكنه و اين اشعار مفصله، حالا، حضرت رسول اكرم به حضرت رضا عليه الصلاة و السلام ميفرمايند كه اين اشعار را خودت حفظ كن، به شيعيانت هم بگو اين اشعار را حفظ بكنند. من اين اشعار را عينا در كتاب محضر استاد نوشتم. البته منظور از حفظ بعضي از علما گفتهاند كه در يك كتابي نوشته بشه بعضيها گفتند نه حفظش كنيد، لااقل ترجمهاش را حفظ كنيد. چون خيلي از معارف توي اين اشعار هست. بسيار اشعار بلند خوبيست كه وقتي پيغمبر اكرم به علي بن موسي الرضا بفرمايند كه دستور بده شيعيانت اين اشعار را حفظ كنند يا مستحبه يا واجب ميشه بالاخره.
منظورم اين بود كه امامها گاهي ميشه ميبرند آدم را توي جهنم. صريح قرآنه كه ائمهاي هستند كه دعوت به آتش ميكنند. اين فرقي نميكنهها. همانطوري كه ائمهاي كه دعوت به خوبيها ميكنند از كوچك تا بزرگ همه اشون امامند، ائمهاي هم كه دعوت به جهنم ميكنند از كوچك تا بزرگند. گاهي هم انسان يك آدرس از كسي ميخواد، ميخوام بگم سنخيت امامت را ببينيد. يك آدرس از كسي ميخواد. اين جوري آن آدرس را ميده كه آدم را گيج ميكنه. انسان را منحرف ميكنه. شوخيش گرفته آدرس را بد ميده. اينها همهاش شيطانه. خيلي مواظب باشيد.
حتي اگر يك مسئله ازتون پرسيدند و شما ندونستيد كه اين مسئله حكمش چيه ولي ديديد كه بده بگيد من نميدونم يك چيزي گفتيد. اين شما شديد براي اين آقا امام بسوي جهنم. يعني شيطان آن جلو ايستاده، شما پشت سر او هستيد و در آن رديف و آن صف از ائمة شيطاني هستيد. اگر درست آدرس بديد، درست مسئله را جواب بديد، شما در صفي هستيد كه علي بن ابيطالب عليه الصلاة و السلام جلو ايستاده و شما هم در اين آخر صف ايستاديد. پس كوشش بكنيد كه يك كلمه، خداي نكرده، يك چيزي نگيد كه مردم منحرف بشوند. به نياز مردم خيلي اهميت بديد.
يوم ندعوا كل اناس بامامهم. روز قيامت هم كه ميشه ميگن آقا امامت كي بود يكي ميگه ابي بكر، خوب برو آنجا پرچمش آنجا بلنده. برو زير آن پرچم. يكي ميگه عمر. پرچم او هم آنطرف. برو. بعله. روز قيامت خدا آزاد ميگذاره. شما امامت كيه؟ ابي بكر. شما هم برو آنجا. شنيديم اينها سه نفر يكي هستند. ميگيم كه نه اينها در هر زماني كه بودند هر كس از اينها پيروي كرده بقيه يعني بعد از زمان حياتشون، اينها اختياريند ميخوان برن زير پرچم عمر، زير پرچم ابا بكر، زير پرچم عثمان. و اين را هم بدونيد كه علي بن ابيطالب را آنها قبول به امامت در واقع ندارند. اين را هم بدونيد. به جهت اينكه وقتي انسان يك نفر آدرس ميده مثلا فرض كنيد از اينور. يك نفر هم آدرس مخالف ميده نميتونه هر دوشون را قبول كنه. اگر هردوشون را قبول كرد اسما قبول كرده. مخصوصا به آن آدرس فرد جلويي بيشتر اهميت انسان بده. يا بگه خداي نكرده او افضله. يا بگه كه او مثل اينه. ديگه امامش همين آقاست. لذا اين سه تا امام در روز قيامت پرچمهايي دارند جمعيت زير اين پرچمها ول ميخورند. جمعيت هم زياد. يك دسته هم ميآيند ميگند امامت كيه؟ ما اماممون مولا امير المؤمنينه. به خدا قسم اگر براي همين نعمت خدايي كه ذات مقدس پروردگار به ما عنايت كرده، تمام دوران عمرمون را سر به سجده بگذاريم، شكر كنيم امامي كه احتياج الكل اليه و استغنائه عن الكل يك امامي است كه از هيچكس هيچ مسئلهاي را كه براش مشكل باشه نپرسيد. و همه از او سؤال ميكردند. افتخار ما، ما روزي كه اين كانون بحث و انتقاد ديني را تأسيس كرديم، ديديم بهترين، چون پاسخ به سؤال ميخواهيم بدهيم، بهترين جمله اين جمله است كه در آرم اين بگنجانيم، بهترين افتخار ما به رهبري است كه تنها او در جهان گفت سلوني قبل ان تفقدوني. هر كس بعد از علي بن ابيطالب، خدا رحمت كنه مرحوم علامة اميني را، بعد از علي بن ابيطالب اينجور حرف زد، گفت سلوني قبل ان تفقدوني، خدا همون جلسة اول مفتضحش كرد. آن جلسة اول. خيلي نقل ميكنه. يك عده خواستند تقليد كنند حالا، خواستند بعضيها هستند با همة بي شخصيتي هاشون، ميخوان پاشون را به جاي آن شخص باشخصيت درجة يك بگذارند. علي چيكار كرده كه ما نكرديم؟ علي كيه كه ما نيستيم مثلا؟ يك همچين حالتي دارند. پيغمبر اكرم در رديف پيغمبر اكرم اينها يك عده آمدند. يك مسيلمة كذابي بود كه اسمش بعد كذاب، خودش اسمش مسيلمه بود. اين يك كتابي آورد و يك، گفت منهم پيغمبرم. يك جملاتي گفت كه من يك وقتي با يكي از اين مسلكهاي منحرف صحبت ميكردم. گفت شما معتقديد در كتاب بيان مال علي محمد باب هيچ وحيي، چيزي نيست، كه از جانب خدا باشه؟ گفتم چرا اتفاقا من معتقدم كه هست. گفت چي؟ خيلي خوشش آمد. گفتم آنجا كه ميگه مثلا و لتعلمن الخط الشكسته. خط شكسته را بايد حتما ياد بگيريد. آنهم شكستة فارسي، آخه خط مكسوره را مثلا، خط مكسور مثلا، شكسته ورداشته آورده، توي كتاب عربي! و لا تضربن البيضه علي شيء يقيع ما فيه. تخم مرغ را به جايي نزنيد كه هر چي توش هست ميشكنه و ضايع ميشه و از بين ميره. گفت اينها! گفتم بعله. گفتم خدا اينها را قرار داده، ببينيد يك صفحة باطلي كه به دستتون ميده يك كسي ميگه از معلم هيچي توي اين نيست، هيچ خطي توي اين نيست؟! ميگيم چرا اين خط باطلي كه زده توي اين مال معلمه، مال استاده. اين ضربدر. حالا خداي تعالي ميخواد. مسيلمة كذاب مثلا ميگه كه ان الذين يغسلون ثيابهم و لا يجدون ما يلبسون اولئك هم المفلسون. شما كه عربي نميدونيد اكثرتون داريد ميخنديد. معلومه معناش. كساني كه لباسشون را ميشورند و لباسي ندارند كه بپوشند، اينها بي پولند. خيلي هستند توي مسافرت لباسشون را شستند، من ديده بودم، لباسشون را شستند، لباسي هم نداشتند كه بپوشند ولي پول زياد داشتند. بعد اينها چيه كه تو اين را بعد از قرآن، بعد از قرآن آوردي. قرآن ميگه القارعة و ماالقارعة و ما ادراك ما القارعة. آن ميگه الفيل و ماالفيل له خرطوم الطويل. فيل چه ميدونيد فيل چيه؟ خوب همه ميدونند فيل چيه. فيل بالاخره يا خودش را ديدند يا عكسش را ديدند. آنوقت ميشينه شرح ميده. يك خرطوم طويلي داره و گوشش مثل بادبزن ميمانه. ببينيد اينها را خدا بهش وحي كرده. يعني گذاشته توي مغزش كه اينها را بياره توي اين كتاب بگذاره كه اقلا عقلا درك بكنند كه اين كتاب از جانب خدا نيست. بفهمند. اين همان خطهاي باطله و اين را هم بدانيد در مقابلش خداي تعالي مكرر اين جهت را ميفرمايد كه يك آيه مثل قرآن بياوريد و ادعوا شهدائهم من دون الله. شاهد را هم غير از خدا بياوريد. چون خدا شهادت نميده كه آن كلام شما درست باشه. زماني كه خدا شهادت ميده كه اين كلام درسته يعني قرآن درسته. خدا كجا شهادت داده؟ گفت كفي بالله شهيدا بيني و بينكم و من عندهم علم الكتاب. شهادت خدا اينجاست كه اگر يك كلمه پيغمبر اكرم از فكر خودش ميگفت، يا تؤام با معجزه نبود آيات قرآن، خداي تعالي او را مفتضحش ميكرد. خداي تعالي در قرآن ميفرمايد اگر يك كلمه بي جهت به من نسبت بده من قطع وتينش ميكنم، رگ حياتش را ميزنم. بلكه ميفرمايد كه ان هو الا وحي يوحي علمه شديد القوي. تمام قرآن وحيه. شما سرتاسر قرآن را بگرديد يك كلمه حرفي كه باصطلاح سبك باشه، سست باشه، پيدا نميكنيد. توي روايات ما هستها. نه اينكه بگيد توي روايات هم نيست. نه توي روايات هست چون مخلوط كردند، چون چند جهت داره كه ممكنه باشه. يكي اينكه ترجمة به معنا كردند. روايات را ترجمة به معنا كردند. مثلا رفته خدمت امام نشسته قلم و كاغذ نداشته كه عين كلام امام را بنويسه، آمده اينجا مضمونش را نقل كرده، ترجمه كرده، نقل به معنا كرده، چون در نقل به معنا خيلي مسئله فرق ميكنه، يكي. دوم اينكه يك عدهاي بودند كه البته بحمد الله علما و فقها ميفهمند كه اين روايات كدوم رواياته. يك عده آمدند توي روايات، رواياتي را بوجود آوردند كه يك مشتش روايات اسرائيلياته. يعني يك مطالبي توي كتاب تورات و انجيل هست، مخصوصا توي تورات، كه اينها خرافاته. اينها كتاب خودشون را نتونستند عوض كنند. همينكه بعدها عوض كردند. اما آمدند نصفش را در روايات بوجود آوردند. در قرآن هم نتونستند بوجود بياورند. در روايات ما بوجود آوردند. مثلا كرة زمين روي شاخ گاوه. اين توي توراته. اين را عينا آوردند توي روايات هست. روايات اسرائيليات زياده. حالا من بخوام نقل بكنم خيلي زياد ميشه. همين ديروز بود يا پريروز. صحبت همين بود. يكي از من سؤال كرد كه روايت داره كه از زنها مشورت بكنيد بعد چپهاش را انجام بديد. اين درسته؟ گفتم نستجير بالله. امام ميخواد دعوا توي خانوادهها بوجود بياره. چون بعد از يكي دو مرتبه اين كار را كردند زنه ميفهمه. ميفهمه ميدونه كه تو چپهاش را انجام ميدهي. بعد به كي فحش ميده؟ اول به خودت. بعد ميبينه نه اين بنده خدا تقصير نداره. امام صادق مثلا نستجير بالله اين حرف را زده. توي دل، حالا اگر مسلمان باشه به زبان نميآره، اما توي دلش ميگه عجب امام صادقي بوده. يك همچين كارهايي. خوب اينها اگر قابل مشورت نيستند، مشورت نكنيد. اگر هم نه چرا؟ چرا شماها اين، بعضي از افراد مقدس هم اين روايات را از همة روايات بهتر حفظند. براي اينكه وقتي اگر دعوا كردند با خانمشون، خانم ناقص… اينها را حفظند. براي چي؟ براي اينكه ميخواند يك تسلطي بر زنشون پيدا كنند و بكوبندشون و اين را حربه قرار بدهند براي اينكه يك تفوقي بر زن پيدا بكنند. نه. من اگر نگم كه خانمها پيش خدا ارزششون چون روح پاكتري دارند بيشتره، از مردها پائينتر نيستند.
بعله. يكي از چيزهاي مهمي كه من خودم شخصا غبطه ميخورم اينه كه زنها را خدا زودتر به حضور پذيرفته تا مردها را. براي اينكه ما اين را خودش دليل بر بدبختي آنها ميدونيم. براي اينكه ما هميشه طرفمون را بدبخت ميخوايم معرفي بكنيم. ولي آيا مناجات با خدا، حضور در محضر پروردگار و سخن گفتن با خدا، اين ارزش نداره؟ زن از سن 9 سالگي موفقند ولي پسرها از سن 15 سالگي. ميگند تو آقا هنوز زوده كه بياي به محضر پروردگار. تو حالا باش. هنوز رشد نداري ولي او بياد. و امثال اينها. اينها را نه براي اينكه زنها دارند گوش ميدهند. خدا ميدونه به اين جهت نميگم. چون ماها اصلا ديگه عادت كرديم كه يك عدهاي را پست كنيم، يك عدهاي را كه خودمون جزء آن عده باشيم بالا ببريم. الان صحبت مشهدي و تهراني بشه. مشهديها ميگن مشهديها بهترند تهرانيها ميگن تهرانيها بهترند. ما هم كه جزء مشهديها هستيم ميگيم مشهديها بهترند. دلائلي ميآريم كه مشهديها. اين يك حالت صفت رذيلهاي هست كه در انسان هست. اين صفات رذيله را ما از خودمون دور نميكنيم. اگر مشهدي بودي بهت گفتند مشهديها بدند از اين جهت بدت بياد كه چرا غيبت عمومي را كردي يا تهمت به عموم زدي. نه از اين جهت كه من مشهديم. حالا واقعا اين تهرانيها فلان فلان شدهها مثلا چه فلان! اي بابا. انسان سالم از هيچ يك از اينها نه خوشش ميآد نه بدش ميآد.
من يك وقتي دربارة سلمان فارسي با آن عظمت، داشتم مطالعه ميكردم. يك كتاب قطوري مرحوم حاجي نوري دربارة سلمان فارسي نوشته بنام آلاء الرحمان في احوال السلمان. نوشته كه يك روزي منافقين دور سلمان را گرفته بودند. ببينيد از اين حرف بدتر نميشه. اگر به ما بگن عصباني ميشيم، اوقاتمون تلخ ميشه، مرد حسابي اين حرفها چيه ميزني. پرسيدند ريش تو بهتره يا دم سگ؟ خيلي حرف بديهها. اگر به ماها بگن، ما پا ميشيم كتمون را در ميآريم يا علي. من ديده بودم يك همچين جرياني را، سلمان با كمال ملاطفت و بدون هيچ تكان خوردن، اعصابش را خورد كردن، بدون ناراحتي گفت اگر از صراط رد شدم، توي صراط مستقيم بودم و عبور كردم و رسيدم به بهشت، ريش من و الاّ دم سگ. ببينيد. اين آرامش را داشته باشيد. در مقابل بدگوها و خوب گوها حتي. اگر كسي از تعريف بي جا خوشش آمد، به شما گفتند آقا شما از اولياء خدا هستي، آسمان تحت فرمان توست، چه، فلان. تو ميدوني نيستي. خوشت نياد. بگي فلاني آدم خوبيه. هر وقت به ما ميرسه تعريف ميكنه. اگر تعريف داري خوب حالا. اما اگر نداري نه. اگر بدت هم گفتند حرفهايي بهت زدند. در روايت داره بگيد خدايا اگر آنطوري است كه اين آقا ميگه من را درست كن. اگر كه اينطور نيست كه اين داره ميگه، خدايا اين را درستش كن كه اين حرفها را نزنه. ببينيد چقدر خوبه آدم يك همچين اخلاقی داشته باشه. انسان بايد از اولياء خدا درس بگيره، درس اخلاق بگيره، آرامش داشته باشه. و الا به علي بن ابيطالب عليه الصلاة و السلام توهين ميكردند، حضرت آرامشش را از دست نميداد. مگر يك وقتي كه به مقام مقدس پروردگار يا بخاطر اينكه امامه و نمايندة خداست بهش توهين ميكردند، آنجا چرا. اما ميگه مرور كردم بر يك لعيني. داشت به من جسارت ميكرد. گذشتم. گفتم من را نميگه، اين تحت برنامه. محمد بن مسلم ميآد خدمت امام سجاد عليه الصلاة و السلام ميگه مردم بدند، فلانند. هي مذمت ميكنه. حضرت ميفرمايد نه اينطور نباش. آنهائي كه سنشون از تو كمتره مثل فرزند خودت بهشون مهربان باش. آنهائي كه سنشون از تو بيشتره مثل پدر به آنها مهربان باش و احترام كن. آنهائي كه با تو مساوي هستند، مثل برادر مهرباني كن. اگر شيطان آمد گفت من خوبم به تو گفت من خوبم، گفت من خوبم ولي او بده. بگو نه. آني كه سنش كمتر از منه، كمتر گناه كرده پس بهتره. آني كه سنش بيشتر از منه، بيشتر عبادت كرده پس محترمه. و آن كسي كه سنش با من مساويه، گناهان خودم را يقين دارم، گناه او را شك دارم. گناه يقيني را نبايد گناه مشكوك را نبايد باصطلاح به حساب آورد در مقابل گناه يقيني.
آقايون بخدا قسم ما از راه دين صددرصد منحرفيم و واقعا بعضي از روايات را گاهي انسان نگاه ميكنه ميبينه واقعا ما كجا و تزكية نفس كجا، كمالات كجا! همان كسي كه تزكية نفس كرده يعني اينطوريه كه امام ميفرمايد كه اگر يك نفر متهم شد، هفتاد نفر راستگو آمدند گفتند فلاني فلان كار بد را كرده ولي خودش ميگه من نكردم. خودش را تصديق كنيد و همة آنها را تكذيب كنيد. ما يك همچين آدمي هستيم. اخلاق منه. آقا همه دارند ميگن. من خودم به يكي از علما گفتم فلان كار را دربارة فلان شخص شما، گفت آقا جو اينجوري شده. جو همة مردم بد ميگن. الان اگر روي كرة زمين حساب بكنيدها، پنج ميليارد مردم كرة زمين به پيغمبر اكرم بد ميگن. پس پيغمبر بده؟ چون غير دين اسلام را دارند. بقيهاشون، بقيهاشون هم باز شيعه است كه پيغمبر واقعي را قبول داره. و الا حتي بعضي از اهل سنت هم ميبيني معرفتشون نسبت به پيغمبر اكرم خيلي ضعيفه. رواياتي نقل ميكنند كه انسان بهتش ميزنه كه يك مسلمان چطور به خودش اجازه ميده يك همچين رواياتي را در كتابهاي صحيحش بياره. ميخوان ائمة خودشون را بالا ببرند پيغمبر را بياورند پائين كه به هم برسونند. ميگه يك روز پيغمبر اكرم دراز كشيده بود دستش را هم گذاشته بود زير سرش دخترهاي مدينه آمده بودند با عايشه ميرقصيدند، آهنگ ميزدند، ميرقصيدند. پيغمبر هم نگاهشون ميكرد. صداي در بلند شد. حضرت فرمود بريد مخفي بشيد. اينها رفتند مخفي شدند. جناب ابي بكر آمد در حضور پيغمبر نشست حرفهايش را زد و رفت. پيغمبر اكرم باز گفت بياييد مشغول بشيد. يكي پرسيد اين كي بود كه، گفت اين آدم باصطلاح مقدس متدينه، از كار لهو و لعب خوشش نميآد. من از اين جهت گفتم. مثل آن وقتي كه شما، نه شماها، يك نفر مثلا نوار ويدئوي گذاشته نگاه ميكنه، يك آدم روحاني وارد ميشه، يك همچين مسائلي. آنها هم پيغمبر را اينجوري ميشناسند. تنها اين شيعه است كه پيغمبر را باصطلاح نمايندة، خليفة الله، جانشين خدا ميدونه و همه چيز او را وحي ميدونه و از جانب پروردگار ميدونه و اينها را روايات باصطلاح جعلي ميدونه و هيچوقت هم توي كتابهاش نقل نميكنه.
امامتون را انتخاب كنيد توي اين دنيا. الحمد لله ما امامي انتخاب كرديم كه همه جا سرفرازيم، سر بلنديم، همه قبولش دارند، تمام مردم دنيا، حتي غير مسلمانها قبولش دارند. همة ائمة ما همينطورندها. امام صادقمون همينطور، سيد الشهدامون همينطور.
ما يك وقتي رفته بوديم در هندوستان. يك شهري هست بنام جاموي كشمير. شيعيان آنجا كه خيلي نبودند، همهاش 150 نفر توي يك شهر چند ميليوني بودند. آنجا يوم الحسين تشكيل داده بودند. روز امام حسين. مناسبتي مثل عاشورا و اينها هم نبودها. سه روز، روزي هشت ساعت سخنراني بود دربارة امام حسين. هر كي هر چي ميخواست دربارة امام حسين بگه. چادرها را در هم زده بودند، جمعيت زياد. همه ميآمدند صحبت ميكردند. هندوها، سيكها، مذاهب مختلف، همه. همه تعريف از امام حسين ميكردند. هر مذهبي هم نيم ساعت بيشتر وقت نداشتند. ببينيد چقدر ميشه. همه قبول دارند سيد الشهدا را. يك نفر قبل از من، من چون از ايران رفته بودم براي من هم يك نيم ساعتي سخنراني گذاشته بودند، قبل از من صحبت ميكرد. اين مذهب سيك داشت. ايشان در سخنرانيش ميگفت مسلمانها فكر نكنيد امام حسين مال شماست. امام حسين امام همه است. همه بايد حق و حقيقت را از سيد الشهدا ياد بگيرند. و سخنراني جالبي كرد كه من در كتاب پاسخ ما يك مقداري از سخنراني او را نوشتم. غير مسلمان بود. اين جمله مال گانديه. رهبر انقلاب هندوستان، او هم اين جمله را گفته كه ما درس انقلاب را از حسين بن علي، كه مال مسلمانهاست ياد گرفتيم. شما ببينيد امام اينجوري خدا به ما داده. امام عصر را به ما مرحمت كرده كه تمام جهان بشريت به آنجا رسيدهاند كه بايد، حتي من ديدم راسل اين جمله را ميگه. ميگه يك نفر كه عالم به همة چيزها باشه و پاك باشه و از قدرت مافوق قدرتها بهرهمند باشه، بايد بياد دنيا را تحت يك حكومت قرار بده. اين بايد باشه. اسلام، مسيحيت، زرتشتيت، اينها ميگن هست، اين شخص هست و آنها ميگن چون نيست، ممكنه كه نشه اين كار. و الا از آرزوهاي بشريته كه بشر يك روز تحت حكومت واحد جهاني قرار بگيره. اينها را من در كتاب مصلح غيبي، در اوايل كتاب مصلح غيبي نوشتهام.
سيد الشهدا عليه الصلاة و السلام امام همه است. شما از نظر عمل، از نظر گفتار، از نظر كردار، حتي سكوتشون امامت داره، اگر سيد الشهدا در ميان منزل مينشست، مثلا مبتلا به يك مرضي ميشد نستجير بالله و از دنيا ميرفت، اين مرگش امامت نداشت. امام بايد حتي مرگش امامت داشته باشه. يعني حتي اگر خواستيد بميريد اين برنامة به اين مهمي را انجام بديد، اين كه شهيد اينقدر ارزش داره براي همين جهت، يك كاري بكنيد كه ظالم را با عملتون محكوم كنيد. آقا بشريت، مردم دنيا امروز فهميدند كه سيد الشهدا با عملش حكومت بني اميه را، آن حكومت ظالمانه معرفي كرد و به تمام دنيا فهموند سيد الشهدا كه يك چنين حكومتي در رأس كارتون نباشه. ولو مردم نفهميدند ولي او بيان كرد. او گفت. همين گاندي وقتي كه در هندوستان مبارزه ميكنه، به همين مسأله اشاره ميكنه كه نبايد يك نفري كه در دين ما نيست، باصطلاح هم فرهنگ ما نيست، اهل مملكت ما نيست، اين شخص بر ما حكومت كنه. چون حسين بن علي اين كار را كرد. يزيد بن معاويه با سيد الشهدا و ساير مسلمانها فرق داشت. او مشروب ميخورد، قمار ميكرد، معصيتهاي مختلفي ميكرد، اعتقاداتش خراب بود، حضرت سيد الشهدا فرمود يك همچين شخصي، ولو با جانتون باصطلاح به پيش بريد و كشته بشيد و بدترين وضع كشته شدن را هم به خودتون بگيريد، نبايد بگذاريد او روي كار باشه. اين عملش امامه. شما اگر شيعة علي بن ابيطالب باشيد، بايد عملتون امامت داشته باشه براي ديگران. گفتارتون امامت داشته باشه براي ديگران، حتي معاشرت با شما بايد براي همه كس امامت داشته باشه كه فرمود كونوا دعاة الناس باعمالكم، با عملتون مردم را دعوت كنيد به سوي خدا و من احسن قال من دعا من الله كيه بهتر از آن كسي كه اين كلامش مردم را به سوي خدا دعوت كنه. حسين بن علي عليه الصلاة و السلام نميخواست حكومت بگيره. يك آقايي ورداشته توي كتابش نوشته حسين آمده بود حكومت را بگيره موفق نشد. هميشه اين افراد اهل دنيا ميخواهند ائمه را با خودشون مقايسه كردند. يك نفر ديگه ديدم در كتابش نوشته خداي تعالي كانديدش براي جانشيني پيغمبر، شيعه استها، براي جانشيني پيغمبر علي بن ابيطالب بوده، پيغمبر هم علي بن ابيطالب را ميخواسته، مردم ابي بكر را كانديد كرده بودند. و چون آزادي است در اسلام كانديد مردم موفق شد، چون جنبة مردمي داشت ولي كانديد خدا و پيغمبر موفق نشد. اين يك شيعه در كتاب، فكر نميكنم اگر بگم كسي باشه توي مجلس ما كه او را نشناسه، يك آدم معروف. اينجوريم ما. چرا؟ براي اينكه اينجوريم ما. آن آقا اهل احزاب، و اهل كانديد كردن و انتخاب كردن و اين حرفها بوده، اين مسئله را هم برداشته توي كتابش نوشته. با مغز خودمون هميشه ميخواهيم اينها را بسازيم. ما خدا را با مغز خودمون ميسازيم. لذا امام صادق فرمود كل ما يستموه باوهامكم في ادق معاني فهو مخلوق لكم. هر چي كه به مغزت برسه از خدا، اين مخلوق توئه. مال خودت. اين خدا نيست. پيغمبر را هم با مغز خودمون ميسازيم. امامها را هم با مغز خودمون ميسازيم. امام حسين ايني كه تو فكر ميكني نيست. پيغمبر آني كه تو فكر ميكني نيست. خيلي بالاتر از اينها. حالا اي كاش در راستاي آنكه هست ما فكر بكنيم، گاهي ميشه انحراف پيدا ميكنيم. انحراف، آنهم اينجور انحرافي كه عرض كردم. آنوقت در كتاب هم ميآد، در سخنرانيها ميآد، براي مردم گفته ميشه، امامت را، پست امامت را ممكنه ما اشغال كنيم در اين راستا.
حسين بن علي عليه السلام كه امشب شب جمعه است، شب زيارتي مخصوص آن آقاست، امامه. طفل شيرخوارش اگر كشته ميشه ميبينيم امامت داره. اگر برادرش شهيد ميشه امامت داره. اگر روز عاشورا آنها، ما فرزندمون را خيلي دوست داريم ميگيم اقلا يك نيم ساعتي پيش ما بيشتر باش، باشه حالا ديگران هستند بروند كشته بشوند. تو باش. ولي اول كسي كه ميره به طرف لشگر و امام حسين هم اجازه ميده، علي اكبره. زن و فرزندش اسير ميشوند. وقتي كه محمد بن حنفيه پرسيد از سيد الشهدا كه خوب حالا خودت ميخواي كشته بشي، خودت ميخواي بري، چرا اين زن و فرزندت را ميبري گفت ان الله شاء ان يرائه اسيرا. اينها امامت دارند، اينها همه پرتو امامتند. اينها شعاع وجودي امامند. گفت اينها بروند كوفه و شام مردم را رهبري كنند. فرد مظلوم خيلي حرفش تأثير داره مخصوصا مردم بفهمند اين مظلومه. زينب كبري سلام الله عليها در كوفه هر روز بوده، سالهايي كه علي بن ابيطالب آنجا خليفه بوده، با عظمت هم ميشناختنش اما آن سخنراني كه، آن خطبهاي كه در حال اسارت براي مردم كوفه خوند، اين تأثير بزرگ داشت. حتي همين امروز هم تأثير داره. از آه مظلوم، سخن مظلوم، خيلي بايد انسان وحشت كنه. مبادا خداي نكرده انسان مظلومي را صداش را بلند كنيم. خداي تعالي ميفرمايد لا يحب الله جهر بالسوء الا من ظلم.
لذا حسين بن علي عليه الصلاة و السلام آمد كربلا. آمد كربلا. همة اينها هم كه انجام شد مظلوميت سيد الشهدا را بيشتر بر ملا كرد. و آن لحظهاي كه ميفرمايد رضا برضائك، تسليم لامرك، لا معبود سواك، يا غياث المستغيثين، آنجا داره مردم را ارشاد ميكنه كه اگر در يك چنين حالتي، ظالمين شما را انداختند، دست از خدا برنداريد. بازهم در مقام رضا باشيد. در مرحلة رضا باشيد و از خدا راضي باشيد. خوب دلهاتون داره آماده ميشه شب جمعه است، شب زيارتي مخصوص ابي عبد الله الحسينه. چراغها را خاموش كنيد. حالي انشاء الله پيدا كنيم كه اگر به مقدار بال مگسي اشك از چشمانتون، آنهم در اين شب مغفرت و شب جمعه در عزاي ابي عبد الله الحسين جاري بشه، خداي تعالي تمام گناهانتون را ميآمرزه و مورد لطف و محبت پروردگار واقع خواهيد شد.
ابي عبد الله الحسين روي بلندي ايستاده فنظر الي يمينه و شماله. يك نگاهي به طرف راست كرد، يك نگاه به طرف چپ كرد. فلم يرا احد من اصحابه. احدي از اصحابش را نديد. فنادا يا مسلم بن عقيل، يا هاني بن عروه، يا حبيب بن مظاهر، آي مردان بيشة شجاعت، مالي اناديكم فلا تجيبون. چي شده كه من شما را صدا ميزنم، شما به من جواب نميدهيد. اين بدنهاي مقدسة شهدا به حركت درآمد، همانطوري كه گفته بودند اگر هفتاد مرتبه، آقا ابي عبد الله ما را بكشند، آتش بزنند دست از ياري تو بر نميداريم. اما حسين بن علي نميخواست. همانطوري كه داشت با خداي خودش مناجات ميكرد، من يك چند جمله ذكر مصيبت عرض كنم. اگر چه شماها ذكر مصيبت نميخوايد. همينقدر قلبتون را متوجه سرزمين كربلا بكنيد، چند مرتبه آهسته بگيد يا ابي عبد الله، يا حسين بن علي، يا ابا عبد الله دلهاتون محزون ميشه، اشكتون جاري ميشه. اما فرمودند مصائب ما را در مجالستون بگيد، گريه كنيد، عزاداري كنيد، همينطوري كه دارد با خداي خودش مناجات ميكند، يك وقت ديدند سنگي را… آقا ابي عبد الله خم شد با دامن پيراهن خون از جبينش پاك كند، حرمله تير سه شعبة زهر آلود…
بسم الله الرحمن الرحيم. همه رو به قبله. انشاء الله آقامون حجة ابن الحسن روحي فداك به مجلس نظر خاصي خواهند داشت. بسم الله الرحمن الرحيم. الهي عظم البلاء و برح الخفاء و انكشف الغطاء و انقطع الرجاء ضاقت الارض و منعت السماء و انت المستعان و اليك المشتكي و عليك المعول في الشدة و الرخاء. اللهم صل علي محمد و آل محمد. اولي الامر الذين فرضت علينا طاعتهم و عرفتنا بذلك منزلتهم ففرج عنا بحق فرجا عاجلا قريبا كلمح البصر او هو اقرب من ذلك. يا محمد يا علي. يا علي و يا محمد اكفياني فانكما كافيان. فانصراني فانكما ناصران. يا مولا يا صاحب الزمان. يا مولا يا صاحب الزمان. يا مولا يا صاحب الزمان. الغوث الغوث الغوث ادركني ادركني ادركني الساعه الساعه الساعه العجل العجل العجل.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.