۲۵ جمادی الثانی ۱۴۱۷قمری – ۲۰ شهریور ۱۳۵۷ شمسی – يقظه و بيداري (۴) معناي الحاقه
يقظه و بيداري 4 معناي الحاقه 25 ج 2 1417
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آله الله لا سیما علي بقيه الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم.
ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في آخرت حسنه و قنا عذاب النار. اين آيه را مطرح كردم و قرائت نمودم بخاطر اينكه شب آخر اين جلسه هست و اين مطلب بسيار مهمي كه براي هر سالك الي الله رعايتش لازمه، تذكر دهم. افرادي كه مايلند از عمرشون از زندگيشون از چند روزي كه در دنيا خداي تعالي اونها را آورده، و زندگي ميكنند استفادة كامل بكنند و از هر گونه و افراط و تفريطي محفوظ باشند تكاتي براي اونها لازمه كه توجه داشته باشند. از لحظهاي كه انسان متولد ميشود تا اون ساعتي كه او را در قبر ميگذارند در اسلام دستوره كه تعليم علم را داشته باشيد، علوم را ياد بگيريد و عملا هم دين مقدس اسلام اين كار را انجام داده. در روايات هست كه اطلبوا العلم من المهد الي الهد، كه شعرش هم معروفه و روي تابلوهاي دبستان سابق مينوشتند ز گهواره تا گور دانش بجو. عملا هم اسلام اين را پياده كرده. روز اولي كه طفل متولد ميشود دستور اين است كه اذان در گوش راستش و اقامه در گوش چپش بدن و وقتي هم كه او را توي قبر ميگذارند تلقينش كنند. ديديد ميت را تلقين ميكنند اين معناش اين است كه در اين فاصله خودت برنامهها را داشته باش. اختيار هم خدا بهت داده سرمشق اولي را بهت دادند. وقتي بچه وارد مدرسه ميشه يك سرمشقي بهش ميدن بايد تا پايين صفحه اين سرمشق را بنويسد. و روز آخر هم كه شايد روز اول روز عالم برزخ باشد يك سرمشق ديگري بهش داده ميشه كه اون يا پايان نامة زندگي دنياست يا سر مشق زندگي آخرت است. يعني در آخرت هم شما به همين مطالب بايد توجه داشته باشيد. اين مطالب چي هست؟
بسيار دقيق ولو اينكه ما به وصولاتش فقط اكتفا ميكنيم اما بسيار دقيق اين دو عمل و اين دو دستور از جانب اسلام انجام شده. اذان يك مطلبي است و يك مطالبي دارد كه انسان را به برنامة زندگيش در دنيا آگاه و آشنا ميكند. و اقامه تحكيم همان برنامه است. برنامة زندگي در دنيا همين اذان است. يعني شما اگر بخواييد تمام زندگيتون را خلاصه كنيد كه در چه راهي بايد حركت كنيد بايد به همان اذان توجه كنيد. اول بدانيد كه خداي تعالي بسيار با عظمت است و بزرگتر است از اونچه كه وصف بشود.
سبحان الله اما يصرفون، خدا منزه است از اونكه وصف بشه و ما بايد در مقابل عظمت خداي تعالي و اوصاف پروردگار و ذات مقدسش سر تعظيم فرود بياريم و بگيم الله اكبر. وقتي كه به خدا و عظمت پروردگار اقرار كرديم، بعد بايد رسالت رسول اكرم اين پيغمبري كه خداي تعالي او را نازل كرده، يعني پايين آورده. اينقدر او را پايين آورده كه در لباس بشري قرارش داده. در زيارت جامعه ميگيم كه خلقكم الله انوار فجعلكم بعرشه محتقين حتي من علينا بكم. اي خاندان عصمت، خداي تعالي شما را خلق كرده يك انواري كه در عرش بوديد. اينها عرشي هستند. اينها الهي هستند بعد بشري براي اونها خيلي تنزل است، تنزل داده شده هستند. تفاوت بين پيغمبر اكرم و ائمة اطهار با افراد بشر و فاصلهاشان از نظر روحي خيلي بيشتر از تفاوت حضرت سليمان است كه به صورت مورچه در بيايد و در لانة مورچهها بخواد زندگي كند. پيغمبري كه ماسوءالله تحت ارادهاش هست. پيغمبري كه اگر اراده بكند و بخواهد جهاني مثل اين جهان با يك كلمة كن بوجود بياد اين پيغمبر بياد لباس بشري بپوشد و مانند بشر مثلا مريض بشود، گرسنه بشود، جنبههاي مختلف بشري را رعايت كند براي اينكه ما را هدايت كند. اين را اقلا اقرار بكنيد و شهادت بديم لازمة بيدار بودن از خواب غفلت اين است كه شما شهادت بديد كه پيغمبر اكرم از جانب خدا مبعوث شده براي هدايت ما اين را در مقابلش تسليم باشيم و بعد شهادت به ولايت بديم. اكثرا علما و مراجع فرمودهاند كه اشهد ان علي ولي الله در اذان اقامه، جزء اذان و اقامه نيست ولي رواياتي دارد كه در زمان پيغمبر بعضي از اصحاب خاص مثل سلمان اينها اين شهادت را ميدادن و بعضي از علما جزء اذان و اقامه ميدانند. بحمد لله در بين شيعه حالا چه جزء اذان باشد يا نباشد. چه استحباب داشته باشد يا نداشته باشد جا افتاده كه اگر در يك مسجدي در يك محلي شهادت به ولايت يعني اشهد ان علي ولي الله گفته نشود اون مسجد، اون جمعيت را مطرود ميدارد. اين بحمد الله جا افتاده والا اوائل اينطور نبود، حتي يكي از علماي بزرگ كه نميخوام اسمشون را ببرم چون خيلي بزرگند، در كتاب معروفشون نهي كردن از گفتن اشهد ان علي ولي الله. ولي نور علي بن ابيطالب، حقيقت كار خودش را كرده و در هر كجا كه شهادت به توحيد و شهادت به رسالت رسول اكرم بوده شهادت به ولايت هم همراه او بوده است، و نميشه در يك چنين مسئلة مهمي نام مقدس علي بن ابيطالب و شهادت به ولايت اون حضرت وجود نداشته باشد.
در زمان پيغمبر ممكن است نبوده، چون بنا نبوده است تشنج ايجاد شود همان مردمي كه وقتي ولايت علي بن ابيطالب را در روز غدير خم از دو لب پيغمبر شنيدند خواستند پيغمبر را از بين ببرند همانها ممكن بود كه اگر اين جمله در اذانشون قرار ميگرفت بخصوص كه هنوز هم وقتش نرسيده ممكن بود نگذارند دين مقدس اسلام پيشرفت كنه. و لذا پيغمبر اكرم گاهي در روايات داريم چند تا روايت هم هست كه بعضي از اصحاب خاص ميفرمودند كه اشهد ان علي ولي الله هم توي نماز بگيد. و بهتر از همه هم همين است كه به همين جمله اكتفا كنيم اشهد ان علي ولي الله. يعني تكرار همين جمله باشه گاهي بعضي مثلا ميگن اشهد ان علي و ابلائه المعصومين حجج الله يا و اشهد ان علي حجت الله بهترش همون است كه اشهد ان علي ولي الله تكرار بشه و گفته بشه. تا اينجا ملاحظه ميفرماييد مربوط به اعتقاد انسان است، بخش اعتقاد است. اعتقاد انسان بايد در اين بخش قرار بگيرد. خدا پيغمبر ولايت يعني اين سه چيز خيلي اهمييت داره. توحيد رسالت ولايت، از اين سه موضوع كه گذشت مسائل مختلفي كه دستور داده شده در اذان هست. اشهد ان، بعد ميگيم كه حي علي الصلاه. صلاه و صلاة و نماز برنامة زندگي است كه اگر من بخوام شرح خصوصيات نماز را و اسرار نماز را عرض كنم امشب كه نه حتي چند شبي ممكن است وقت بگيرد. اجمالا نماز برنامة زندگي انسان است در كرة زمين.
حالا از كجا شروع ميشه؟ چجوري اين برنامه پياده ميشه؟ و چه نحوه بيان ميشه؟ متاسفانه ما هر روز برنامه را ميگيريم مطالعه ميكنيم نه معناش را ميفهميم، نه اگر هم بفهميم نميدونيم يعني چه؟ برنامه و بالاخره از اين نواقص و گرفتاريها ما زياد داريم. بعد ميگه حي علي الفلاح. فلاح، فلاح همين برنامة تزكية نفس است، فلاح يعني رستگاري، فلاح يعني رسيدن به جايي كه انسان ديگر هيچ گرفتاري نداشته باشد. فلاح اون كسي دارد كه، رستگاري مال اون كسي است كه صفات رزيله نداشته باشد، پاك و پاكيزه از نظر اخلاقی باشد و صفات حميده را در خودش ايجاد كند. كه عرض كردم اينها همش حرف داره و بحث داره من فقط ميخوام بگم كه چرا به بچه در روز اول اين اذان و اقامه در گوش چپ و راستش ميگن؟ و بعد ميگه حي علي خير العمل. اي بشر اين جمله خيلي حساس. اگر چه مختصر من ميگم ولي ميفهميد و اين را برنامة زندگيتون قرار بدهيد. كه بشتابيد، تمام كوششتون در زندگيتون اين باشه كه بهترين اعمال را انجام بدهيد. همين فكر اگر تو مغز ما از همان روز اول وارد ميشد كه وارد كردند پدر و مادر ما هم در گوش راست ما اين جمله را گفتند و هم در گوش چپ ما. به دستور پروردگار بهترين اعمال را هميشه در زندگيتون داشته باشيد.
من مكرر اين جمله را گفتم چند روز عقب يك ولي خدا ميدويدم كه يك مطلبي براي من بگويد روز آخر به من گفت هر چي ميدوني خوبه بكن و هر چي ميدوني بده، نكن. اينجا اين جملة اذان و اقامه ميگه كه هر چي بهتر است بكن. شتاب كن به اونچه بهتر است اون عملي كه بهترين است. اگر همين مطلب را همة ما همين امشب تصميم بگيريم كه انشاء الله دوستان و عزيزان هم تصميم ميگيرند كه هر وقت كه شما ميخواهيد كاري را بكنيد بهتريشن را انجام بديد. خير عمل را انجام بديد. عمل بهتر را بكنيد شما ميدونيد بعد از يك مدتي چي ميشه بعد از اينكه اين كار و اين مسئله ملكتون شد؟ مانند معصومين ترك اولا انجام نميديد. يعني معصيت كه نميكنيد بماند، مكروه كه انجام نميديد كه بماند ترك اولا هم انجام نميديد. از بعضي از انبيا كه ترك اولا انجام دادن و در نتيجه مورد، تا حدي مورد غضب پروردگار، بي محبتي پروردگار شدند شما بالاتر ميشيد. يونس كه در همين آياتي كه تلاوت ميشود اسمي ازش برده شده، ايشان كار حرامي نكرد ترك اولا كرد. حضرت آدم ترك اولا كرد، اما شما بهترين عمل را انجام بديد يعني بسنجيد الان فرض كنيد دو تا كار مستحب كنار يكديگر قرار گرفته هر دو مستحب است كدام يك از اين دو مستحب پيش خدا و در نزد پروردگار محبوبتر است اون را انجام بديد. اين معناي حي علي خير العمل است. معناي اين نكتهاي كه در گوش ما ميگن در روز اول تولد اين است كه از اون ساعتي كه دنيا آمديد اين دنيا دار امتحان است دار پر از گرفتاري است، دار البلاء محفوف پيچيده شده به بلا. با مردم مختلف برخورد ميكنيد، با افراد مختلف با جمعيتهاي مختلف در خانه، در زندگي براي شخص خودت بهترين عمل را انجام بده. كار صحيحتر را بكن. اين را هم به ما ميگن بعد ديگه بايد مشغول عمل شد كه در مرتبة دوم كه اقامه در گوش انسان ميگن قد قامت الصلاه است يعني ديگه به پا بايست. برنامه را عمل كن شما ميگيد اين بچة يك روزه چي سرش ميشه كه خداي تعالي به شما گفته كه در گوش او اين حرفها را بزنيد؟ بچة يك روزه خيلي چيزها سرش ميشه. ماها فكر ميكنيم كه هيچ چيزي سرش نميشه. شما يك جوان با استعداد را بگذاريد در يك جايي كه، مثلا در منبع كه انگليسي بلد نباشه فقط از نگاه كردن اشياء مثلا قند را برداره بگذاره اونطرف يك اسمي روي قند بگن از نگاه كردن اشياء در ظرف چند سال ممكنه انگليسي را ممكنه خوب بلد بشه؟ شايد بيشتر از يكي دو سال. كسي هم سر به سرش نميگذارهها. فقط نگاه كنه، گاهي هم چرت ميزنه. شما بچة شير خوار را ميبينيد گاهي چرت ميزنه فقط گاه گاهي كي نگاهي ميكنه. سر دو سال اينقدر خوب صحبت ميكنه نه كسي چيزي بهش ياد داده. اين يك ضبط صوت است. بچة يك روزه يك ضبط صوت بسيار قوي است كه وقتي انسان زبان مادريش يك زباني باشه صد سال از عمرش گذشته ميبينيد مثلا زبان اصليش تركي بوده هنوز لهجهاش تركي است. ميگيد زبان مادري من تركي بوده فراموش نكرده اين اينجوري بوده هنوز اين لهجه درش مانده. پس بچه اونجور نيست كه هيچي نفهمه. ميفهمه، اين را خدا ميدونه و اين را افرادي كه به اسلام ايمان دارند ميدونند. لذا اذان را بگيد، شما ميگيد اگر هم بدانه عربي كه نميدانه ميگيم نه فطرتش، اين كلمات در فطرت اين طفل جا ميگيره با همة معانيش.
يعني الان شما شايد روي كلمة حي علي خير العمل دقت نكرده باشيد اما اون بچه در همان روز اول كه روح پاكش در مكتب خاندان عصمت در عالم ارواح درس خونده همة مطالب به يادش ميياد و برنامه ميگيره. لذا در روايات هست كه كل مولود علي الفطره هر بچهاي كه متولد ميشه روي فطرت پاكي كه اسلامي ايماني، واقعي متولد ميشود الا ان عبداه يخددانه او ينسرانه او مثلا ينجسانه پدر و مادر،او را يهوديش ميكنند، او را نصرانيش ميكند او مجوسيش ميكنند. پدر و مادر او را منحرف ميكنند، نه پدر و مادر تنها در مرحلة اول اونها هستند ولي بعد محيط مدرسه. تمام برخوردهايي كه با ديگران دارد اونها بعد او را عوضش ميكند. والا اين طفل يك روزه هنوز يادشه. حتي روايت داره كه گاه گاهي ميبينيد اين طفل مثلا توي گهواره خوابيده گاهي ميخنده، گاهي گريه ميكنه. گاهي مثلا با نشاط است اين مربوط به اون چيزهايي است كه يادش ميياد از عالم ارواح. يادش ميياد كه با دوستانش بوده به گريه ميافته، ارواح دوستانش مييان به ديدنش تبسم ميكنه. در فلسفة عقيقه شما نگاه كنيد در روايات و در همين مفاتيح فلسفة عقيقه اين است كه ميگن بچه هاتون را عقيقه كنيد به خاطر اين است كه وقتي روح اين طفل از عالم ارواح و از عالم زر آمده در اين بدن از ارواح ديگر جدا شده، اينها ناراحتند كه چرا اين دوست ما رفت به عالم ديگر و از ما دور شد دعا ميكنند كه خدايا او را به ما برش گردون. شما اگر عقيقه كرديد خداي تعالي روح اين گوسفند را بجاي روح فرزند شما ميفرسته پيش اونها كه اونها اين دعا را نكنند و فرزند شما بمانه. اين را در فلسفة عقيقه نوشتهاند، عقيقه يكي از مستحبات مؤكد است و اين را دربارهاش نوشتهاند. كه شما اگر عقيقه كرديد فرزندتون باقي ميمانه. روي اين دليل و روي اين اصل است كه به اصطلاح شما، بچهها در همان عالم به اصطلاح خردسالي و كوچكي چيزهايي ميبينند كه ماها نميبينيم.
گاهي بعضي از، نوجوانان خردسال، چون بگم، بچه، طفل شايد براشون كم باشه، نوجوانان خردسال در سنين پنج ساله، شش ساله گاهي كمتر اينها يك چيزهايي مشاهده ميكنند. يك مطالبي گاهي براي انسان بيان ميكنند كه انسان فكر هم نميكنه اين دختر بچه، اين پسر بچه دروغ بگه.باورش انسان نميياد. و از طرفي يك مطالب علمي عميقي را مشاهده ميكنند اينها همش هر چه كه هست، هر چه كه ما به عالم ارواح نزديكتر بشيم غفلتمون كمتر ارتباطمون بيشتر، و هر چي هم كه بزرگتر ميشيم اگر به راه كمالات قدم بر نداريم و خودمون را تزكيه نكنيم به ماديات و دنيا و به لجن زار دنيا نزديكتر و غفلتمون بيشتر ميشه. گاهي انسان بعضي از پيرمردها را در سنين هفتاد سال هشتاد سال ميبينه كه اينها توجهشون به مال دنيا بيشتر از جوانهاست. اين مال اين است كه دور شدن از حقايق. دور شدن از معنويات. بنابراين اذان را در گوش بچه بايد گفت. و برنامة زندگي را به انسان ميدهند. اين اولين روز تولد است كه طلب علم بايد انسان در گهواره بكنه. اطلب العلم من المهد الي الهد. در وقتي كه انسان را در قبر ميگذارند اونجا هم بايد تلقين ميكنند، منتهي اينجا در مرحلة بالاتر و ديگر برنامة زندگي بهش نميگن. اونجا اذا جاء ملكان المقربان وقتي كه اون دوتا ملك مقرب آمدن چي بگو. گرفتار نشي. البته براي افرادي مثل اونهايي كه اهل تزكية نفس هستند اين مسائل روي برنامه است روي استنباط است والا وقتي كه بشير و مبشر و بشير در مقابل نكير و منكر چون همون دو ملك اسمشون اينجا ميشه بشير و مبشر. اونجا نكير و منكر است اونجا بشير و مبشر.
مييان بشارت به انسان ميدن. خير مقدم به انسان ميگن. سلام قول من ربي الرحيم. سلام از طرف پروردگار مييارن. اسم اينها نكير و منكر در روايات نيست بشير و مبشر است ولي وقتي كه خداي نكرده انسان گرفتار ماديات و دنيا و معصيت و اونچه كه غير خير العمل است و به اين برنامه عمل نكرده باشد نكير و منكر ميگن. شايد هم با خشونت برخورد كنند. شايد هم سخت گير باشند به هر حال اين مطلب را من به عنوان مقدمه عرض كردم، بخاطر اينكه شما بايد بدانيد. يعني اگر بيدار هستيد، اگر يغظهتون كامله بايد بدانيد كه، نميدانم چطور مثال بزنم، يك نفري كه يك كلاهي سرش رفته، اموالش به تاراج رفته، مبتلا و گرفتار شده اين شخص حالا بيدار شده از خواب غفلت، بيدار شده از خواب غفلت، چه تصميمي ميگيره؟ قطعا تصميم ميگيرد كه بعد از اين مواظب اعمالش، كارهاش باشه، و ديگر كار بد نكنه، اشتباه نكنه. يك روايتي هست كه پيغمبر اكرم فرمود، يا يكي از ائمه عليهم السلام فرمودند كه مومن از يك سوراخ دو دفعه گزيده نميشود. انگشتت را كردي توي يك سوراخ يك زيبوري انگشتت را گزيد باز دو مرتبه انگشتت را حتما توي اون سوراخ نميكني.
اشتباه يك، انسان يك اشتباه كرد، گناه كرد، دفعة دوم ديگر گناه نميكنه. اگر انسان، انسان باشد، و اين كلمة حي علي خير العمل را روز اول شنيده باشد و در مغزش جا داده باشد مگر ممكن است كه، اولا كار بد نميكند، و كار بهتر را انجام ميدهد. ثانيا اگر يك وقتي خداي نكرده يك كار ناشايستي كرد، نا صحيحي كرد حتما دفعة دوم نميكنه. اگر يك شخصي را ديديد هي توبه كرد، باز گناه كرد. اين انسان يا عاقل نيست يا ايمانش درست نيست. چون نميشه عاقل كاري را بكنه و بفهمه اشتباهه و باز دو مرتبه بكنه. در روايتي هست كه المومن، مومن كار بد نميكنه لا يصيع و لا يتعضر. كار بد نميكنه عذر هم نميخواد. نه از خدا عذر ميخواد نه از مردم وقتي كه شما كار بد نكردي چه عذري ميخواييد شماها الان از من عذر نميخواييد، نه، براي چي؟ براي اينكه كار بدي نكرديد. ولي المنافق يصير يتعضّر. هي بد ميكنه هي عذر خواهي ميكنه هر شب ميره در خانة خدا، خدايا من را ببخش، من ما امروز يك مشب گناه باز كرديم. فردا شب هم همينطور، پس فردا شب هم همينطور. يك شخص با ايمان كه به اين جملة حي علي خير العمل و به اين برنامه عمل كرده هيچ وقت معصيت نميكنه، هيچ وقت كار بهتر را حتي ترك نميكنه. و لذا با همين جمله مطلبم را اصل مطلب را من ادامه ميدهم و اون اين است كه چون شب آخر جلسه است يكه تذكراتي براي دوستان عرض ميكنم. غالبا افرادي كه ميخوان آدم خوبي باشند ديگه گناه و معصيت نكنند به سوي خدا حركت كنند فكر ميكنند، بايد از مردم كناره بگيرند، توي جامعه نباشند. تو مسائل سياسي، مثلا علمي تو مسائل مختلف اجتماعي وارد نشن اين اشتباه است به جهت اينكه، اين كار، كار افراد ضعيف است.
شما مثلا فرض كنيد وارد يك اطاقي ميشيد يك خرده گرم است، هواش نامناسب است و يك كار ضروري هم توي اطاق داريد ميگيد من توي اين اطاق گرم نميرم اين هواي نامناسب را استنشاق نميكنم، و از اون كار ضروريتون صرف نظر ميكنيد اين ضعف شماست. قوي باش اينها مسئلهاي نيست يك چند لحظه گرما را تحمل كن، يك چند لحظه هواي كثيف را استنشاق كن و برو كارت را انجام بده.
اينجور نباشيد كه چون جامعه فاسد است. شخصي است به نام محمد ابن مسلم آمده خدمت امام سجاد عليه الصلاة و السلام عرض ميكنه جامعه خراب است، فاسد است من تو جامعه ديگه وارد نميشم دينم ميخوام حفظ بشه، محفوظ بماند. حضرت ميفرمايد كه: صراط مستقيم به تعبير من اين نيست كه تو فكر ميكني. اين مردمي كه هستند يا از تو كوچكترند، سنشون كمتر است، اين عين كلام امام است، يا سنشون از تو بيشتر است يا اين كه در سن از تو بيشتر هستند. اونهايي كه سنشون از تو بيشتر است مثل پدر بهشون احترام كن. اونهايي كه سنشون از كمتر است مثل فرزند بهشون محبت كن و اونهايي كه با تو مساوي هستند در سن مثل برادر باهاشون رفتار كن. اگر شيطان آمد بهت گفت كه نه اينها بد هستند تو اينطور جواب شيطان را بده. اينها درس است، اينها دستور است. اين كه از من بزرگتر است از من بيشتر بندگي خدا را كرده. بيشتر نماز خوانده، بيشتر روزه گرفته پس بر من فضيلت داره. اينكه سنش از من كمتر است كمتر از من گناه كرده پس بر من فضيلت داره و اون كسي كه سنش مساوي است با تو بدون كه در گناهاني كه من كردم دليل دارم ولي گناهان او مشكوك است از نظر من هيچ وقت اون كسي كه گناه يقيني داره بر اون كسي كه گناه مشكوك داره تصوف پيدا نميكنه. ببينيد دستور اين است. يك وقت فكر نكنيد كه شما آدم خوبي شديد و اهل نماز شب،و دو ركعت نماز شب ميخونديد و مثلا گناه نكرديد ديگر نياييد وارد اجتماع بشيد. همه را ترك ميكنيد اين از اشتباهاتي است كه متصوفه مستاسفانه در روح مردم انداختند و مقدسين تنبل و بيكار به مردم تلقين كردن صوفيان يك مرد بي فايدهاي است كه وجودش مضر است براي جامعه. به او امام صادق ميفرمايد عقل المعارفك آشناهات را كم بكن، كمتر توي اجتماع وارد بشو، اين كه به صوفيان صعري حضرت فرموده اين را سرمشق قرار ميدن اما آية شريفة قرآن را كه ميفرمايد: ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في الآخرة حسنه و قنا عذاب النار، خدايا هم دنياي حسنه و هم در دنيا به من نيكي و هم در آخرت به من نيكي عنايت كن و من را از آتش جهنم حفظ كن اين را سرمشق قرار نميدن.
يك وقتي در خدمت يكي از بزرگان من بودم مرد بسيار بزرگي بود ولو در اين مطلبي كه ميخوام عرض كنم اشتباه بود، اشتباهي داشتند ولي در عين حال مرد بزرگي بود از علما بود ايشان ميفرمودند كه ميخواستند من را از تو جامعه به اصطلاح بيرون بيارن چون وجود من را مضر شايد احساس كرده بودند و براي خودم مفيد باشم. ميفرمودند كه يك وقتي بهلول ستوني را گذاشته بود روي زمين، بهلول عاقل كه از اصحاب امام صادق عليه الصلاة و السلام بود و پسر عموي هارون الرشيد بود، كتابي هم حتي در مطالب ايشان نوشته شده به همين نام، به نام بهلول عاقل. اين ستون را در وسط گذاشته بود گاهي ميآمد اينطرف ستون را ميگرفت بلند ميكرد، باز ميگذاشت زمين ميرفت اون ور را ميگرفت باز بلند ميكرد، باز ميگذاشت زمين ميآمد كمر ستون را ميگرفت نميتونست بلند كنه، ايشان براي من ميگفتند، من خودم مدركش را الان نديدم ، يادم نميياد كه ديده باشم ولي ايشان ميگفت و شخصي آمد گفت كه چكار ميكني؟ گفت كه اين سر ستون را دنيا تصور كردم اون سر ستون را آخرت. مييام دنيا را بلند كنم آخرتم روي زمين است، ميرم آخرت را بلند ميكنم دنيام روي زمين است، كمر ستون را كه ميگيرم نميتونم بلند كنم. دوتاش را ميخوام داشته باشه. اين شعار هميشه بوده حتي به اين صورت هم در آمده. من ميدونيد با اينكه در مقابل اين فرد بزرگ من خيلي كوچك بودم يك جملهاي گفتم، گفتم كه به ما دستور استقامت را دادن، دستور صبر و بردباري را دادن. دستور اينكه قدرتمند به ما دادن. به ماگفتن كه قدرت اونچنان پيدا كن، مخصوصا در سنين جواني كه كمر ستون را بگير با يك دست بلند كن روي شانه بگذار و هم دنيا را داشته باش و هم آخرت را. اين مال آدمهاي ضعيف است. اونهايي كه در استقامت كار نكردن است كه دنياشون را مييان درست كنن آخرتشون روي زمين است، آخرتشون درست كنن دنياشون روي زمين است. چرا؟ افرادي كه قوي هستند، قدرت دارند و بايد هم قوي در سير و سلوك باشند هم دنياشون را درست ميكنند هم آخرتشون را. شغل و كار و كسب و مثل مومنيني كه و بلكه مثل اون مرداني كه رجال الله تجارت من البيع ام ذكر الله، اينجور عمل ميكنند يعني در همان لحظهاي كه پشت كسب و كارشون هستند، پشت ميزشون هستند پشت تلفنشون هستند، در همه جا خدا را منظور ميكنند و در همه جا به ياد پروردگار هستند و اينجور چيزها اونها را از ياد خدا باز نميداره. اينجور باشيد. انساني كه اينقدر ضعيف است كه تا چشمش به يك زرق و برقي ميافته حواسش از همه چيز پرت ميشه نه به خدا توجه داره و نه ياد خدا در او هست اين انسان خيلي بيچاره است. قوي بايد شد. لذاست كه عرض ميكنم كوشش بكنيد كه انشاء الله تا ميتونيد هم دنياتون را اصطلاح كنيد و آباد كنيد و هم آخرتتون را. و با هم منافات ندارد گاهي ميشه ترك دنيا سبب ترك آخرت هم ميشه.
من يك درويشي را ديدم يك كلاهي سرش گذاشته بود اين هفت تا ترك داشت، كلي روي اين كلاه براي ما صحبت كرد. اگر ما يك خردهاي دل ميداديم اين كلاه را ميگذاشت سر ما. يكيش ميگفت ترك دنياست، خيلي خوب. يكيش ترك آخرت است، ترك دنيا كرد، ترك آخرت هم كرد يكيش نميدونم ترك چيه، تركها را ميگفت آخريش ترك مولا بود يعني خدا را هم ترك ميكرد. ترك و ترك اين يك ترك دور اين كلاه بود اين اسمش ترك و ترك بود يعني ديگه همه چيز را كه ترك كرده دو مرتبه از يادش ميره حالا بحثي داشت ترك عقبي ديگه نكنيد ترك دنيا هم نكنيد. شما بايد هم دنيا داشته باشيد هم عقبي داشته باشيد. برترين و بهترين هم بايد باشيد. در شغلي كه داريد بهترين باشيد، در راهي كه داريد بهترين باشيد و در اهدافي كه داريد بهترين باشيد. بگيد مشكله خوب، تو مردي. تو به اصطلاح اين كه ميگن تو هم مردي، دلاليل بر خودنمايي است نه مرد، اين رجال اين يك اصطلاحي است مرد، يعني با قدرتي يعني با ارادهاي، ارادهات قوي است. كسي كه از خواب غفلت بيدار شده و يغظه بحمدالله او را گرفت و او ديگر خواب نيست اين شخص بايد اونقدر قوي باشد كه اگر قطعه قطعهاش بكنند يك دونه گناه نكنه. و در عين حال به وظايفش عمل كنه فعال باشه. جدي باشه. وقتش را به بطالت نگذرونه. يكي از اوليا خدا را من ميشناختم اين به من ميگفت كه فلاني من سنش حدود هفتاد سال اون موقعي كه من باهاش صحبت ميكردم داشت به من ميگفت كه من يادم نميياد كه در عمرم ده دقيقه صد در صد بيكار نشسته باشم. خيلي عجيب است و از وقتهاي كوتاه هم كمال استفاده ميكنم. مثلا شما رفتيد خداي نكرده مريض هستيد و در اطاق انتظار نشستيد منتظر نوبتيد اونجا خوب چكار ميخواييد بكنيد؟ ميگيد من از اين وقتها استفاده ميكنم. يعني در همان چند دقيقه يك فكر ميكنم يك مطلبي را، نه اينكه بعضيها روزنامه فقط ميخونند خوب اين هم يك كاري است. ولي فكر ميكنند يك مطلبي را حلش ميكنند و براي زندگي مورد استفاده است. اينجور باشيد. از وقتهاي كوتاهتون، شايد در شبانه روز ما شايد دو سه ساعت وقت كوتاه زايع شدني داريم.
وقت طلاست. بزرگ ديگري ديدم گفته كه از طلا هم بالاتر است چون طلا را انسان گم كرد، زايع كرد ميشه رفت از بازار مثلش را تهيه بكند اما وقت را ديگه تهيه نميتونه بكنه. اون هم اين وقت محدود، وقت محدودي كه ما در دنيا داريم. فكر نكنيد نه ما الحمد الله ما وقتمون زياد است. نه هيچ هم وقت نداريد. فرصت نداريد. بالاي سرتون يكي ايستاده ميگه الرحيم. آماده باشيد كه بايد عجل بالموت، عجل بالتوبه قبل الموت. يك كسي ميگفت كييه وقت توبه؟ چون موت يك لحظة ديگر ممكن است باشه. اين يك لحظه قبلش، عجله. انسان در تمام كارها بايد فعال باشه. من گاهي بعضي از افراد مييان پيشم ميبينم اينها خمودند، اهل تحرك نيستند، اهل كار نيستند خوب از نظر بعضي از به اصطلاح افرادي كه ميخوان اونها را تربيت اخلاقی بكنند اينجور آدمها را بيشتر دوست دارند. آدمهاي بي حال و بي تحرك، گوشة يك خونه افتادهاي خوب اونها ضرري نداري وجودشون ولي من توفيقي براي اينها قائل نيستم كه داشته باشم. بخاطر اينكه اينها در همة كارها تحركشون كم است. تحرك بايد وجود داشته باشه و لذا كوشش بكنيد اين مسئله خيلي مهم است كوشش بكنيد كه هم دنياتون را درست كنيد، مخصوصا جوآنها هم آخرتتون را. يك جوري نباشه كه از حالا كه توي جلسات ديني حاضر ميشيد در مثلا راه سير و سلوك واقع شديد پدر و مادر احساس بكنند كه شما از كار و درس و زندگي ديگر دست كشيديد. بلكه درستون بهتر بشه چون حي علي خير العمل. درستون بهتر، كوششتون بيشتر، فعالييتتون زيادتر بايد بشه. تا بدونن كه واقعا شما به طرف دين حركت كرديد. از وقتي كه اين خانم مثلا آمده توي راه ديانت و دين اين ديگه خونهاش نامنظم است ظهر غذاشون نامرتب است، لباسها كثيف است. آهاي چه خبر شده؟ من شدم يك خانم متدين. اين را بدونيد اسلام بيزار است از اينگونه افراد متدين. از اون روزي كه متدين شديد و تصميم گرفتيد كه بسوي خدا حركت كنيد بايد منظمتر نه يك برابر و دو برابر صد در صد منظمتر از گذشته باشيد. نهار ظهرتون بهتر باشه. و تمام كارهاي خونه. و تو مرد هم كه وارد اين مرحله شدي. بايد كار را به وقت خودش، درآمدت بيشتر، زندگيت بهتر درست در دانشگاه اگر هستي در حوزه اگر هستي در هر كجا كه هستيد بهتر از ديگران باشه. اگر اين غير از اين انجام بشه، خدا ميدونه اين كه ميگم شما ميدونيد من اين حرفها را براي موعظه تنها عرض نميكنم براي عمل عرض ميكنم و ميخوام از دوستانم كه انشاءالله عمل بكنند و از همين لحظه تصميم بگيرند اگر غير از اين باشه بيخود معطليد. يعني چه عرض كنم، مزاحميد، صريح بگم. يك عده اهل تزكية نفس هستند مثل كارواني كه حركت كرده اين كاروان داره ميره به طرف مثلا يك مقصدي يك عده توش تنبل پيدا شدند، تنبل. ما در مكه بوديم كاروانيهاي يك كارواني آمدند به ما گفتند آقا كار اين كاروان بين ده نفر تقسيم شده اين آقا كار نميكنه و مجاني هم آمده براي مكه. و كار اون را ما مجبوريم ما بين خودمون تقسيم كنيم. گفتم مكهاش جايز نيست، حجش باطله، واقعاها حجش باطله به جهت اينكه اين بايد به اندازة خودش كار بكنه. والا حجش درست نيست. رفتم به خودش هم گفتم، گفتم من نميتونم كار كنم. خوب عادت كرده بود تنبلي را. گفتم يك شخصي را به عنوان كارمند بگير براي توي اين كاروان مزد بهش بده او بجاي تو كار كنه والا تو مسئولي. اينجور باشيد و انشاء الله تصميم بگيريد و از شما دوستان ميخوام كه انشاء الله فعال باشيد هم دنياتون را اصلاح كنيد هم آخرتتون را.
و يك مسئلة مهمي هم كه امشب اتفاقا يكي دو بار مورد، دو سه مورد برخورد كردم مسئلة ازدواج است. كسي كه در راه خدا قرار ميگيره اين فقط و فقط در صراط مستقيم بايد حركت كنه. صراط مستقيم. پريشب در همينجا گفتم ، تشريفات بايد القا بشه، كي خوشش ميياد، كي بدش ميياد؟ شما بدونيد بهترين برنامه را هم انجام بديد باز يك عده بدشون ميياد يك عده هم خوششون ميياد. اين هم القا. پدر و مادرها اگر توي مراحل هستند بايد واحب است برشون كه اين كارها را كه بهتون ميگمم بكنند. سهولت را تصحيل را براي ازدواج فرزندانشون چه دختر، چه پسر مخصوصا پدراني كه دختر دارند فراهم كنند. هيچ اشكالي نداره كه پدر دختر بره دنبال داماد خوب. چه اشكالي داره. در اسلام اصلا همين رسم بوده اصلا پيشنهاد ازدواج از ناحية دختر است و هيچي هم لازم نداره، هيچ چيز لازم نداره. ولي متاسفانه ايمان نداريم، خدا را قبول نداريم. صريح عرض كنم. به يكي از دوستان همين امشب گفتم، گفتم اگر پدرت بهت بگه كه همة مخارجت را من ميدم، پدرت هم ثروتمند باشه، تو باز هم دغدقه داري؟ نه. طبعا انسان دغدقه نداره. پدرش هم خيلي ثروتمند است.
خدا در قرآن صريحا گفته وانكر العيال منكم و الصالحين من عبادكم و امالكم ان يكونوا فقراء يغرض الله من فضله آقا فرزندانتون را داماد كنيد، عروس كنيد. اگر فقير باشند، خدا خودش عهده دار شده. من ثروتمندشون ميكنم. نه از جيب بابا نه از جيب نه نه از جيب مثلا اداره نه بانك هيچي من فضله اگر خداي نكرده بگيد اين آيه دروغ است كافريد، مرتد، نجس. حالا پس چرا اينجوري؟ انسان تو دست انداز ميافته. آخه چي ميشه؟ يك خرده مسائلش را حل كنيد. به تو چه كه داماد بعدا چه خواهد كرد. تو مگر رازق او هستي؟ ايمان داره، متدينه، بده دخترت را بهش، خونه داري يك اطاق بهشون بده زندگي كنند، نداري يك جايي را اجاره بكنن، بالاخره مسافر خونه هم ميشه رفت. خدا ميدونه به همين سادگي كه من عرض ميكنم هست. و شماها مسئوليد. يك گناه اگر پسرتون بكنه، يا دخترتون بكنه به گردن شماست و بدانيد قدم از قدم نميتونيد برداريد در راه كمالات. براي چي معطليد؟ روايت داره اگر دختري در خانة پدرش حيض ببينه، خداي تعالي اون پدر را، يعني زمينة ازدواج داشته باشه يك وقت هست خوب نيامدن، حالا به هر حال نميشه چكارش كنيم. زمينة ازدواج داشته باشه و اين مانع بشه بخاطر اينكه دانشگاهش تمام نشده، هنوز درسش تمام نشده، هنوز كوچك است هنوز نميشه اين شخص را خدا لعنت ميكنه. يك خرده جدي بگيريد حرفها را. جوان بحمد الله متدين. بعضي از اين جوآنها را من تضمين ميكنم كه زندگي خوبي خواهند داشت. متدين هم هستند ولي من مگر جرات ميكنم به پدرشون يا مادرشون يا اقوامشون بگم كه اين كار را بكنيد من الان هم اينجا نشستهام دارم ميگم، چون عمومي ميگم مسئوليتي به گردنم نميافته دارم عرض ميكنم والا اگر خصوصي باشه نميگم.
دوستاني ما داريم در همة ستوه هم بودهاند ثروتمند، فقير مسئلهاي نداشتيم سن بالا، سن دختر بالا سن پسر پايين، به عكس. مناسب بوده ازدواج كردند و بحمد الله سعادتمند و خدمت شما عرض شود كه خوشبخت هم بودند. اين مسئله را هم اهمييت بديد مخصوصا تهران اين مسئله خيلي گرفتاري درست كرده. مهرهاي سنگين، جهازيه، جهاز براي دختر مستحب است كه عمل بكند، مستحب است. نكرد هم نكرد. پسر كه واجب است برش كه وسايل زندگي به اصطلاح شرافتش به اندازة شئوناتش، در شئونات زنش تهيه كنه. اين مسئله هم خيلي مهم است انشاء الله چون شب آخر اين مجلس است من تا يك ماه ديگر ممكن است دوستان را نبينم لذا اين تذكرات را ميدم. و تا ميتونيد به ياد خدا باشيد البته يكيش كه مربوط به بعضيهاست. حالا مسئلة مهمش اين است كه فعال باشيد، اهل كوشش باشيد بيكار تو زندگي، يعني بيكاري نداشته باشيد. خيلي از دوستان مييان پيش من ميگن كه ما بازنشست شديم خوب يعني چي؟ يعني خونه برو بخواب، ماشاالله سرحالي، مشغول كار بشو، يك كاري بالاخره گوشه كنار مشغول بشو. يا معلم است نصف روز كار داريم نصف روز بيكاريم. نصف روز يك كاري را انجام بده و اين خيلي مهم است. شب جمعه است شب رفتن به در خانة خداست ما جلسه را مخصوصا گفتيم كه شب آخر شب جمعه باشه. بخاطر اينكه شب رحمت است، شب مغفرت است. شبي است كه فرداي اين شب متعلق به حضرت بقية الله ارواحنا فدا است اين تعلق يعني كارهاتون در دست اين آقاست. امشب بريم در خانة امام زمان با روي سياه با بار گناه. خيلي به خودمون ظلم كرديم به خدايمون ظلم كرديم. پروردگار را از خودمون ناراضي كرديم. توجهي به صراط مستقيم و هدايتهاي الهي نكرديم. حقيقت نماز و عبادت را درك نكرديم.
حالا آمديم در خانة خدا، اين را هم بدونيد آقايون هر چه شما فعال باشيد، كوشا باشيد باز هم اگر خداي تعالي بهتون كمك نكنه هيچ نميتونيد يك قدم بسوي كمالات برداريد خدا بايد بهتون كمك كنه. پروردگار متعال بايد دستتون را بگيره. يك دستتون بايد به دعا دراز باشه يك دستتون مشغول كار باشه. خدايا ليله جمعه است، در روايات داره كه ملكي ميياد صدا ميزنه در آسمان دنيا كه آيا توبه كنندهاي هست كه بياد در خانة خدا، خداي تعالي توبهاش را بپذيره. آيا حاجتمندي هست كه بياد در خانة خدا، خدا حاجتش را بده؟ شماها همه حاجت داريد همه مضطريد. شما در اين دعاي فرج ميخونيد كه الهي عظم البلاء خدايا بر ما بلا سخت شده، عظيم شده، هر كسي بلاي خاصي ممكن است متوجهش شده باشه ولي اونهايي كه اهل كمالاتند، بلاي مفارقت امام زمان از همة بلاها براي اونها سنگينتر است. الهي اشكوا عليك وغيبت نبينا خدايا شكايت به در خانة تو ميكنيم، ما كه پيغمبرمون را نديديم. خوشا به حال اونهايي كه جمال پيغمبر را هر روز ميديدند و غيبت ولينا و غيبت امامنا، امام ما را هم كه در اثر گناهانمون در اثر بي لياقتيمون غائبه و ما نميتوانيم هر روز از اماممون استفاده كنيم. دشمنانمون هم كه زياد است دوستانمون هم كه كم است و كثرت عدونا و قلت عددنا و تظاهر الزمان علينا زمان بر ما تظاهر كرده، غلبه كرده، بر ضرر ما. جوانهاي ما اگر بخواهند با فشار شايد بتوانند به كمالات برسند، والا در ميان جامعه ممكن است خودشان را از دست بدهند. اين همه فشار عظم البلاد و برح الخفا و انكشف الغطا و انقطع الرجا به جايي رسيده كه اميدمون داره قطع ميشه. ذاقت الارض زمين بر ما تنگ شده. به آسمان هم كه نميتوانيم حركت كنيم. خدايا به تو شكايت ميكنيم. شب جمعه است حاجتمون اين است كه هر چه زودتر مولاي ما اماممون اون كسي كه در دعاي ندبه گفته ميشود خلقته و ما عصت و ملازا خدايا تو او را براي ما عصمت و پناه و پناهگاه خلق كردي. ولي ما دسترسي نداريم او را نميبينيم. پروردگارا اين چشمهاي ما اگر چه نالايق است لايق زيارت وجود مقدس امام زمانمون قرار بده. هل عليك يابن احمد سبيل و طربي اي پسر پيغمبر آيا راهي هست كه ما با تو يك ملاقاتي داشته باشيم؟ درد دل كنيم حرفهامون را با شما بزنيم. روزي ميشه كه ما با شما باشيم و در كنار شما باشيم و با شما باشيم. يا بقية الله يا صاحب الزمان ما اگر معرفت به شما داشته باشيم شما كه ما را ميبينيد ما هم بايد با چشم دل شما را ببينيم عرايضمون را عرض كنيم. آقا، يا صاحب الزمان زمان بدي ما مبتلا شدهايم در تاريكي محض قرار گرفتهايم. اميدواريم خداي تعالي با نور جمال شما دنيا را به همين زودي دنيا را روشن كند و مردم دنيا را زير ساية عدل و داد شما قرار بدهد و اين ظلم و جور از ميان مردم برطرف بشود. اگر الان بخواهيد امام زمانتون را پيدا كنيد از روايات استفاده ميشود كه بايد برويد كنار قبر اباعبدالله الحسين. شب زيارتي مخصوص سيد الشهدا است. حالا اگر مايليد يك قدم بلندتري برداريد برويم كنار گودي قتلگاه.
اون لحظهاي كه زينب كبري آمد، چراغها را خاموش كنيد يك حال، انشاء الله شب جمعه است حال بهتري داشته باشيم. زينب كبري دنبال جسد برادر ميگشت چون اون لحظهاي زوالجناح آمد كنار خيمهها، و خبر شهادت ابي عبدالله الحسين را داد زينب آمد در ميان كشتهها ميگشت روي بلندي قرار گرفت از اون بلندي نگاه كرد ديد برادرش در ميان گودي قتلگاه افتاده و شمر جالس علي صدر الحسين. دوان، دوان آمد كنار گودي قتلگاه هر چه گفت اثر نكرد، آمد نزد عمر سعد، يابن سعد ايقتل اباعبدلله و انت تنظر اليه تو داري نگاه ميكني برادرم حسين را؟ ابن سعد رو از زينب گرداند، زينب كبري دستها را روي سر گذاشت، صدا زد اباصيكم مسلم آيا در ميان شما يك نفر مسلمان نيست؟ السلام عليكم يا اباعبدالله. السلام عليك يابن رسول الله. دلهاتون را روانه كنيد كنار قبر ابي عبد الله الحسين عليه السلام شب مخصوص زيارت اون حضرت است.
السلام عليك يا ثارالله و ابن الثاره و وطر الموطور. اشهد انك قد اقمت الصلات و آتيت الركات و امرت بالمعروف و نهيت ان المنكر. و رحمت الله و بركاته. كنار هفتاد و دو تن از ياران ابي عبدالله، خدا قسمتتون كند يك چنين شب جمعهاي. دست جمعي با هم برويم براي زيارت اين عزيزاني كه امام در مقابلشون اين جملات را ميفرمايد: السلام عليكم يا اولياء الله و احبائه، السلام عليكم يا انصار الله السلام عليكم فضتم و قامت الارض التي فيها دخلتم و فوضتم و الله فوض عظيما و يا ليتنا و يا ليتني كنتم معكم. حالا بياييد بريم كنار قبر باب الحوائج ابوالفضل العباس. اين راه را وقتي سيد الشهدا ميرفت راوي ميگه ديدم دو دفعه از اسب پياده شد و يك چيزي را برداشت وقتي نگاه كردم ديدم دستهاي ابوالفضل است. وارد صحن مطهرش ميشيم حواستون جمع بشه. ابوالفضل باب الحوائج است. السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع الله و لرسوله و لامير المومنين السلام عليك و رحمت الله و بركاته. خوشا به حالتون لابد داريد توي حرم بالاخره امام زمانتون را ديديد. اگر نديديدش چشم دلتون را بهتر باز كنيد، يا بقية الله، شما را قسم ميدهيم به خون به ناحق ريختة جد بزرگوارت ابي عبدالله الحسين همين امشب فرجت را از خدا بخواه. (الهي آمين). حالا رو به قبله بايستيد زيارت كنيم حضرت بقية الله ارواحنا فدا را.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.