۲۴ ربیع الاول ۱۴۱۷ قمری – ۲۰ مرداد ۱۳۷۵ شمسی – شرح آياتي از سوره رحمن
شرح آياتي از سورة الرحمن. 20 مرداد 1375
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله والصلاة والسلام علي رسول الله و علي آله آل الله. لا سیما علي بقية الله روح و اروح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
قال الله تبارك و تعالي فباي آلاء ربكما تكذبان. اين جمله در اين سوره كه يك هفته هست كه تلاوت ميكنيد در سورة رحمن تكرار شده است. اين سوره به مناسبت اين اسمش رحمن است و اول جملهاي كه در اين سوره ذكر شده الرحمن است. رحمن به معناي خداي مهربان است. و تكرار اين كلمة فباي آلاء ربكما تكذبان ارتباط خاصي به اين اسم دارد. در روايات متعتددي در تفسير. بسم الله الرحمن الرحيم در تفسير برحان و در تفسير نور الثقلين و در روايات متعددي كه بسم الله را تفسير و ترجمه كردهاند كلمة رحمن، براش اين معنا را گفتهاند كه بيشتر از همه از زبان امام صادق عليه الصلاة والسلام اين روايت بيان شده. كه رحمن مهرباني خداس به تمام مخلوقاتش. توجه به اين مهرباني، توجه به اين معناي عظيمي كه در الرحمن است براي يك سالك الي الله خيلي اهمييت دارد.
ما در ضمن اذكاري كه گاهي براي دوستان عرض ميكنيم كمتر ذكر الرحمن را به اونها عرض كردهايم بخاطر اينكه اين ذكر مبارك اين نام مقدس اونقدر اهمييت دارد اگر بخواهيم تشبيه كنيم بايد عرض كنيم كه يك قرص پر ويتاميني است كه هر مزاجي نميتواند تحملش كند. هر فردي از افراد بشر هر روحي نميتواند اين غذا را هضم كند. يك غذاي روح بسيار قوي است.
منتهي چون در اين سورة مباركه كه هفتة قبل هم تلاوت شد و اين هفته هم تلاوت شد، كلمة فباي آلاء ربكما تكذبان تكرار شده و خواهي نخواهي جمعي از تلاوت كنندگان اين آيات، خواهي نخواهي ميپرسند از خودشون يا ممكن است از مفسرين سوال كنند، كه چرا اولا تكرار شده؟ و ثانيا چه معنايي دارد؟ معناي فبياي آلاء ربكما تكذبان يعني، ترجمة تحت لفظياش، يعني به چه نعمتهايي از نعمتهاي خدا كه پروردگار شما كما هم ضميرش به جن و انس برمي گردد. يعني جن و انس، تمام جن و انس هم منظور است. تكذيب ميكنيد، باور نميكنيد، اين نعمتها را شما جن وانس چرا در نظر نميآوريد. چون يك مسئلهاي كه خيلي مورد اهمييت دارد و انسان را هميشه به خدا در هر موقعيتي كه انسان باشد به خدا نزديك ميكند ذكر، تذكر نعمتهاي الهي است. شما اگر ميخواهيد سير الي الله بكنيد، اگر مايليد به خدا نزديك بشيد، اگر دوست داريد محبت خدا در دلتون زياد بشود از كارهاي ضروري و لازمي كه بايد در شبانه روز بكنيد و اين گفتار الان من بخاطر اين است كه حتما انشاء الله اين كار را بكنيد اين است كه به اندازة ظرفيتتون، يكي ميتواند به اندازة يك دقيقه، يكي ميتواند دو دقيقه، يكي يك ساعت، يكي دو ساعت، و يكي دائما نعمتهاي الهي را در نظر بياورد. اين خيلي اهميت دارد و نعمتهاي الهي را متذكر كه شد، علاوه بر اينكه از جانب خدا ميداند، يك وقت خداي نكرده تكذيب نكند.
تكذيب نعمتهاي الهي در اين نيست كه بگويد خدا به من نعمت نداده. يا يك نعمتي را نديده و تكذيب كند و دروغ بپندارد. همين كه شما اهمييت ندهيد يك نوع تكذيب است. مثلا شما سلامتيد، در كنار شما شخص سالم در اين سن دهها و صدها بشر از مرضهاي مختلف برخوردارند و گرفتارند، سلامتي شما يك نعمتي است كه در شبانه روز لااقل چند دقيقه براي اين نعمت كه خداي تعالي اگر ميخواييد از دستتون نگيرد، اگر ميخواييد اين نعمتتون دوام پيدا كند، اگر مايليد كه اين نعمتتون زيادتر شود بايد شكر پروردگار را بكنيد. چون انسان در اين موارد يا شاكر است يا كافر است و يا هم بي تفاوت. اگر شاكر بوديد نعمتتون زياد ميشود، قرآن مجيد ميفرمايد لان شكرتم العزينكم اگر شكر كرديد نعمتمون را براي شما زياد ميكنيم.
اگر بي تفاوت باشيد يك نوع تكذيب است كه خداي تعالي در اين آيه ميفرمايد كه فبياي آلاء ربكما تكذبان. و اگر خداي نكرده كافر باشيد. اين كلمة كافر را كه ميگم درست ميگم، اشتباه نميكنم، همين معناي كفران است كافر در حقيقت اون كسي است كه يك حقيقتي براش ثابت شده باشه و كفر بورزه. يعني روي اون حقيقت را پرده بياندازه. كفره در لغت به معناي پرده انداختن است. اگر خدا را هم كسي كافر ميشه حقيقت پروردگار و صفات پروردگار و وجود پروردگار براي او ثابت شده، و اون نديده گرفته اين معناي كفر است. لذا قرآن ميفرمايد و لان كفرتم ان عزابي لشديد. اگر كفران نعمت كنيد يعني نعمت خدا را تكذيب كنيد نديده بگيريد عذاب پروردگار شديد است. در بعضي از اشعار ظاهرا مال سعدي است ميگه شكر نعمت، نعمتت افزون كند، كفر نعمت، نعمتت از كفت بيرون كند. اين كلمة از كفت بيرون كند با كلمهاي كه قرآن بيان فرموده ان عذابي لشديد خيلي فرق داره.گاهي انسان يك نعمتي را فاقد ميشه از دستش ميره، اما عذاب شديد نداره. خداي تعالي بالاتر از اين را فرموده كه ان عذابي لشديد .عذاب دنيا و عذاب آخرت. تنها عذاب آخرت هم نيست. يكي از عذابهاي دنيوي كفران نعمت پروردگار اين است كه انسان فاقد اون نعمت ميشه. يكي اين است كه از كفت بيرون كند. والا دچار يك ناراحتي فوق العادهاي ميشود كه مشكلات زيادي براش پيش ميياد. ما گاهي فكر ميكنيم كه تمام عذابها براي قيامت است. اگر انسان يك اعمالي را انجام داد در دنيا و خداي تعالي فرموده است دربارة اين عملي كه انجام دادي ما عذابت ميكنيم. ميگيم خوب روز قيامت خداي تعالي عذابمون ميكنه. اما خيلي از عذابها كه در روايات و در آيات قرآن هست مربوط به همين دنياست.
من اتفاقا يك روايتي را در جلسه بحث ديروز كانون بحث و انتقاد ديني در مشهد خوندم و الان به نظرم اومد كه يك مقداري از اون روايت مربوط به اين عرايضم ميشه بد نيست اين روايت را از رو بخوانم تا اونهايي كه در صراط مستقيم خيال ميكنند هستند يك مقداري متوجه بشوند كه در صراط مستقيم باز هم نيستند. صراط مستقيم آقايان در روايت دارد كه از مو باريكتر و از شمشير تيزتر. من يك وقتي مثل ميزدم، جادة اتوبان مستقيم، گاهي ميشد فرمان را راننده بطوري كه محسوس نيست بطوري كه بغل دستي نميفهمه كه اين به طرف راست يا طرف چپ پيچاند. از مو باريكتر ميپيچونه طرف راست مثلا، از شمشير تيزتر چون يك شمشير كه خوب به انسان قسمتي از بدن را مجروح ميكنه، اما اگر اين ماشين تو دره افتاد انسان را قطعه قطعه ميكند. فكر نكنيد روايت يك وقتي مبالغه ميكنه نه همينطور است. صراط مستقيم اگر مساحبه و مراقبه درش نباشد كه حتما بايد سالك الي الله بايد محاسبه و مراقبه دائما داشته باشد اگر نداشته باشد براي او جاده از مو باريكتر است و از شمشير تيزتر و خطرناكتر. اين روايت بد نيست. مضمونش خيلي روايتي است كه من شايد تو رفقايي كه اين روايت را دفعة دوم است كه دارن گوش ميدن جناب آقاي افشار هم بشارت دادن، جناب آقاي افشار از دانشمندان هستند، اهل تحصيلات علوم ديني و منبر و سخنگو و بسيار فاضل، درس خارجشون بحمد الله خيلي خوب، و پريشب در مشهد به من گفتند كه، سوالاتي بود من جمله اين كه من به ايشان عرض كردم كه شما چرا اين افتخار را انتخاب نميكنيد كه لباس روحانيت داشته باشيد، البته ايشان در جاهايي كه ميرن با عبا و عمامه ولي خوب دائما نبود و انشاء الله از اين به بعد دائما خواهد شد. من به ايشان عرض كردم اجازه ميديد در كانون بحث و انتقاد كه خوب هم جمعيت زيادتر بود و هم مثلا مشهد بهتر ايشان را ميشناختند ديگر احتياجي به اين عرايض نبود، شما را مفتخر به لباس روحانيت كنيم جوابي ندادند ولي امروز صبح يا ديشب حركت كردند. با ماشين آمديديا هواپيما؟ با هواپيما اگر حركت كرده باشند خسته نيستند خودشون رسوندند اينجا، خوب يك محبتي به من دارن كه من گاهي محبت ايشان را ترمز خيلي شديدي كردم. در سخنهاشون در كلماتشون و واقعا خودم را يك هزارم اون لطفي كه ايشان دارند من در خودم نميبينم و به هر حال اظهار محبت فرمودند، تشريف آوردند خودشون را به اين مجلس رسوندند، كه انشاء الله عمامه و تاج، اين كلمة تاج بعد از انقلاب چون اونهايي تاج ميگذاشتند كه بسيار پست بودند و تاجي كه در روايت داره كه العمامه تاج الملكه عمامه تاج ملائكه است ما مجبور شديم كه اين كلمه را ديگر نگيم. چون گاهي ميشه يك چيز خوب را اونقدر بدها بهش منتصب ميشن كه حتي اسم خوبش را از دست ميده.
به هر حال اينجا انشاء الله ميذارن سرشون در حضور دوستان ساعت آخر روز كه، ساعت آخر روز كه انشاء الله زير نظر حضرت بقية الله ارواحنا فداء ساعت آخر روز متعلق به اون حضرت است انشاء الله معمم باشند و ديگر اين عمامه را براي هيچ مناسبتي از دست ندهند. حالا مناسبات ذكر خير ايشان اين بود كه اين روايت را دو دفعه شنيدند والا امروز يك جمع زيادي از دوستان مشهدمون زير نظر جناب آقاي گلشني كه من خودم اين عقيدهام است كه هر كس بيشتر كمالات روحي داره خادمتر براي مردم خواهد بود. و من به ايشان نميگم استاد ميگم خادم يك عده از دوستان. دوستان خوبي هم دارن و تشريف بردن سوريه و امروز از راه ميرسن يعني صبح تبريز بودند با ماشين بوده و الان رسيدن اينجا و بوي حضرت زينب سلام الله عليها را ميدن. عطر حضرت رقيه را ميدن و از همه مهمتر انشاء الله خودشون را به اين كه از خدمت گزاران و ياران حضرت بقية الله هستند انشاء الله معرفي كردند. به هر حال خيلي از هر دو از آقاي افشار كه تشريف آوردند از آقايون كه واقعا عزيزان من هستند خدا انشاء الله دست ما و دست اين دوستان را و همة شماها را هر چه زودتر به دامن حجت ابن الحسن برساند و توفيق انشاء الله به كمالات و تزكية نفس را بهممون عنايت بفرمايد. خلاصة روايت اين است محمد ابن فضيل ميگه كه به حضرت محمد بن موسي بن جعفر عرض كردم جوئلت فداك خدا من را قربانت كنه، الرجل من اخواني، يك مردي مثلا يك شخصي از برادران من از او براي من چيزي نقل ميكنند. يبلوئني عنه شي، الذي اكله يك چيزي نقل ميكنند از دوستان كه من كراهت دارم كه اين بدي مال او باشد، يك بدي نقل ميكنند. ميگن فلاني فلان كار بد را كرده مثلا. فينكر ذالك اين شخص ميگن نه من نكردم، اون شخصي كه اين بدي را ازش نقل كردند من رفتم به خودش گفتم ميگه من نكردم اين كار را. و قد اخبرني عن قوم ثقات، يك نفر آدم هرزة حرف مفت گو نگفته خوب دقت كنيد، اينكه ميگم صراط مستقيم از مو باركتر است اينجاست. يك آدم معمولي نگفته جمعي از ثقات، ثقه ميگن، آدمهاي درست و حسابي بودهاند. آدمهايي كه روي حرفشون حساب ميشه بودند. اينها نقل كردند كه فلاني فلان كار بد را كرده. خوب معلوم شد يك عده افراد ثقه آمدند، به شما گفتند فلاني فلان كار بد را انجام داده خودش منكره. فقال لي يا محمد. حضرت موسي بن جعفر فرمودند به من اي محمد كذب سمعك و بصرك عن اخيك. هم گوشت را هم چشمت را، تكذيب كن از برادرت. حتي اگر ديدي خودت، خيلي مهمهها، كه او يك كار بدي كرد، يك كاري بكن كه فراموشش بكني اون كار بد او را. كذب، خوب دقت كنيد، روايت خيلي حساسه. كذب سمعك و بصرك عن اخيك. خوب دقت كنيد. ايني كه ميگم خوب دقت كنيد بخاطر اينكه توي ذهنتون بسپاريد، انشاء الله عمل كنيد و الا توي پرتگاهيدها. يعني پشت فرمون نشستيد پرت ميشيد توي دره، اگر عمل نكنيد. فان شهد انه خمسون قسامه، اگر نزد تو آمدند پنجاه نفر آدم ثقه قسم خوردند كه فلاني فلان كار را كرده، پنجاه نفرها، اين روايت را ميخونم، ميگند، شما هم ميشنويد و ميريد. ولي ما اينجوري نيستيم. ميخونيد، توي مغزتون بايد فرو بره و عمل كنيد و اگر عمل نكنيد از تو برنامه خارجيد. نه برنامة من، برنامة الهي. از صراط مستقيم خارجيد. فان شهد عندك خمسون قسامه و قال لك قولا. اگر پنجاه نفر آمدند، همهاشون قرآن دستشون، قسم خوردند كه فلاني فلان كار بد را كرده. البته گاهي در مقام قضاوته، در دادگاهه، آنها حسابش جداست، آنها مسائل ديگه است. ولي همينطور معمولي، و قال لك قولا، يك چيزي براي آن رفيقت، برادر دينيت گفتند، فصدقه، خودش ميگه نهها، فكذبه، همة اين پنجاه نفر بگيد دروغ ميگيد، خودش راست ميگه. ببينيد ما چقدر فاصله داريم با صراط مستقيم. ما كجائيم، دين كجاست؟ يك نفر، ببينيد در همينجا ماها چند نوعيم. يك نوعمون اينطوريم كه خودمون مينشينيم براي ديگران، براي برادران مؤمنمون حرف درست ميكنيم و پخش ميكنيم. اون كه اصلا مسلمان نيست. هيچي. دومي. يك چيزي شنيده، يك كلاغ چهل كلاغ ميكنه. چند تا روش گذاشته ميره به ديگران ميگه. يك خوردهاي داغش كرده. اين نفر دوم. نفر سوم هماني كه شنيده نقل كرده. حالا خودش هم ميگه من نكردمها. نه آقا. همه منكر ميشن. نقل كرده. چهارمي آن كسي است كه خودش معتقد ميشه كه اين آدم بديه. اينها همهاشون اشتباه ميكنند، از صراط مستقيم خارجند. به كسي هم نميگهها. پنجمي آن كسي است كه همانجا يا ديد يا شنيد، اصلا فراموش كنه. مثل اول كه هيچي ازش نديده باشه. اگر غير اين بود، گوش بديد روايت عجيبه. ببينيد ائمه چي ميگن و ما چي هستيم. فصدقه و كذبهم. او را تصديقش كن و همه را تكذيب كن. و لا تعدي ان عليه شيئا تشينه. نگذار توي دلت يا در بين جامعه بدي از كسي بمانه كه او را باصطلاح ماية ذلت او بشه. خوب دقت ميكنيد. و تهتم به مروته. شخصيت او شكسته بشه. نبايد اين كار را بكنيد. اگر اين كارها را كرديد، يعني يكي از آن چهار دسته باشيد. حتي آن دستة آخري كه در قلب خودت او را ديگه بد ميدوني، ذليلش ميدوني، فتكون الذين قال الله عزوجل، جزء آنهائي خواهي شد ان الذين يحبون ان تشيء الفاحشه بالذين آمنوا. اين را بدونيد كساني كه دوست دارند بدي در بين كساني كه ايمان دارند شايع بشه، گفته بشه، ذكر بشه، لهم عذاب اليم. منظورم اين تيكه بود كه آمديم اينجا. براي اينها عذاب دردناك است. يعني اگر غير از اين جوري كه امام فرموده باشيد. آقا پنجاه نفر آمدند به من گفتند، آدمهاي درست و حسابي هم بودند. كه فلاني فلان كار بد را كرده. رفتم به خودش گفتم، اولا كسي كه نميره به خودش بگه، علما، دانشمندان، شخصيتها، به خودش چيكار دارند؟ بيست و پنج ساله ميگه من فلاني را نديدم و در عين حال اينجوريه مثلا. به خودش نميره بگه. و اگر حالا رفت به خودش گفت، گفت نه آقا اين نيست، من اين كار را نكردم. شما گفتي خوب اين پنجاه نفر را نميشه كنار گذاشت، يكنفر را گرفت. و حال اينكه اين يكنفر او، صاحب اين مسئله است. بايد او را شما منظور كنيد. آدمهاي پرحرف اين گرفتاريها را زياد دارند. آدمهاي دهن بين اين حرفها را زياد دارند. لهم عذاب اليم في الدنيا، در دنيا عذاب دردناكي دارند. عذاب دردناك چيه؟ آقا يك مدتي، هيچي، نه مالت را گرفتند، نه سلامتيت را گرفتند، آقا يك مدت يك افسردگي بهت دادند. آقا افسردگي خيال نكنيد كم عذاب دردناكيه. تو يك مدتي اصلا ناراحتم. من زياد ديدم، به ما زياد مراجعه ميشه. يك عذاب دردناكيه. يك مدتي به درد چه كنم چه كنم كه شماها زياد ميگيد، مبتلا ميشه. چيكار كنم كه كارم درست بشه؟ يك گرفتاري برات پيش ميآد. تا بيائي خودت را از اين گرفتاري نجات بدي كلي زمان ميبره. عذاب اليم ايناست. يك روحيهاي بهت داده ميشه كه مدتي حرف حق را نميتوني بشنوي. توفيقات حرف حق شنيدن را ازت ميگيرند. قبض عجيبي بهت دست ميده كه در دل منكر خدا و پيغمبر و همه چي هستي و ناراحتي. اينها عذاب اليم دنياست. يا حالا فقر. گرفتاري، خدمتتون عرض شود كه مسائلي از اين قبيل. مرضهاي غير قابل علاج، اينها هم كه هستش. اينها عذاب اليم. لهم، ببينيد آقايون، گاهي ميشه آدم ميگه من چيكار كردم كه اينجور مبتلا هستم؟ تو آن بندة خدا كه گفت من نكردم اين كار را، توي دلت هم بگي كه بيخود ميگه و كرده و ديگه بهش اعتماد نكني، اين مبتلاي به عذاب اليم ميشي. توفيق پيشرفت در كمالات پيدا نميكني. من اين دفترها را كه گرفته بودم، بعضيها نوشتند كه ما اصلا از اين مراحل تزكية نفس چيزي نفهميديم. و حال اينكه دو دو تا چهارتاست. ببينيد آقا، دو مرحلهاش، دو مرحله است، يكي مرحلة توبه يكي مرحلة استقامت. خداي تعالي در قرآن ميفرمايد كه تتنزلوا عليهم الملائكه، ملائكه بر اينها نازل ميشوند و اينها را از خوف و از حزن نجات ميدن. تتنزل عليهم الملائكه ان لا تخافوا و لا تحزنوا. حالا ملائكه نازل ميشن، اينطور نيست كه تو نشسته باشي، چون همة كارهاي ما بايد از راه چشم و گوش و اينها باشه؟! و همه هم ذهنمون ميره توي اين جهات و اين مسائل. حتي توي تاريكي نشستيم چشممون يك برقي ميزنه خيال ميكنيم ملائكه نازل شده. نه. اينها نيست. تتنزل عليهم الملائكه. ميآن ملائكه، ديده نميشن، يا صداشون شنيده نميشه. غالبا ملائكه اينجوري نازل ميشن، ولي كمكت ميكنند. حزن را ازت برميدارند، خوف را ازت برميدارند، اينها را برميدارند. اينها دو تا مرحله است. چطور شد تو سه چهار تا مرحله را گذروندي هنوز چيزي نفهميدي؟! تقصير كيه؟ قرآن دروغ گفته يا تو خداي نكرده خوب حركت نكردي؟ آقا شما كمك كنيد. من! من چي را كمك كنم؟ من فقط آدرس دهنده هستم. شما اگر آنجا رفتيد آدرس منزل حاج آقاي نعيمي را خواستيد، بهتون نشان دادند، دقيق هم نشون دادند، حالا كمك ديگه هم بايد بكنند؟! آدرس دهنده هستم. من شب جمعه رفتم مشهد. ديروز حركت كردم با اين وضعي كه ميدونيد. شب جمعه و روز جمعه هم از اينور رفتنش مشكله، بليط تهيه كردن و رفتن، خدا خير بده بعضي از دوستان را، به ما ميرسند، كمكمون ميكنند. و هم برگشتنش. رسوندم خودم را توي اين مجلس كه آدرس بهتون بدهم. اما ديگه بقيهاش با خودتون.
لهم عذاب اليم في الدنيا، خيلهها، في الدنيا، نميگه عذاب اليم في الآخره، بالاخره هم ميگه، في الدنيا و الآخره، هم در دنيا هم در آخرت. شيعه هم باشي هست. هر چه ميخواي باشي. آبروي مردم خيلي مهمه. يك انسان يك عمر زحمت كشيده، براي خودش يك موقعيتي درست كرده توي جامعه، يا خداي تعالي يك موقعيتي بهش داده توي جامعه، تو با يك حرف همه را ميدهي به باد، آنوقت منتظري كه خدا بهت نظر لطف هم داشته باشه؟! خيلي حواستون جمع باشه در اين خصوص. منظورم اين تيكه بود كه لهم عذاب اليم في الدنيا و في الآخره. اين روايت ضمنا خيلي مهم بود. توجه داشته باشيد و انشاء الله بهش عمل كنيد و الا از صراط مستقيم خارجيد.
مطلبي كه داشتم عرض ميكردم و شايد بتونم انشاء الله در اين وقت كم تمامش بكنم اين بود. كه نعمتهاي الهي گاهي ميشه كه انسان وقتي كفران ميكنه در همين دنيا گرفتار ميشه. ان شكرتم لازيدنكم و لان كفرتم ان عذابي لشديد. اگر كفران نعمت خدا را بكنيد، در همين دنيا عذاب خدا شديده. همينطور كه ميبينيد در اين روايت هم ميفرمايد كه في الدنيا و الآخره. عذاب خدا در دنيا و آخرت شديده. نعمتهاي الهي را متوجه باشيد. چه اشكال داره همهاتون، حالا چه در مرحلهاتون مؤثر باشه چه نباشه، در شبانهروز يك چند دقيقه، يك چند ساعت، بلكه دائما بگيد خدايا اينهمه به من نعمت دادي. نعمتهايي كه هست، چشم داري، گوش داري، در مقابلش افرادي هستند كه ندارندها، سلامتي سرتاسر وجودتون هست. حضرت صادق عليه الصلاة و السلام اسبشون گم شده بود. حضرت به اصحابشون فرمودند كه اگر اسبم پيدا بشه يك شكري خدا را خواهم كرد كه بالاتر از آن شكر نباشه. اسب را آوردند. البته پيدا شد. حضرت فرمود الحمد لله رب العالمين. حالا اصحاب، آخه اصحاب امام صادق هم مثل ماها بودند ديگه. خيال ميكردند حالا امام صادق پنج شش شب سرش را ميگذاره به سجده و ميگه الحمد لله. ما كميت و خدمتتون عرض شود اينها را مهم ميدونيم. ولي امام صادق عليه الصلاة و السلام يك كلمه، چون همون يك كلمه خيلي مهمه. آن يك كلمهاي كه انسان ميخواد آخر بگه اول ميگه. هزار مرتبه يا اللهي كه ميخواد بگه بعد آن آخريش يا الله واقعي بشه، آن را اول بگه. روحية اينطوري داشته باشيد. حضرت فرمود الحمد لله رب العالمين. بعضي از اصحاب گفتند آقا ما خيال كرديم خيلي شما شكر ميكنيد. فرمود بالاتر از الحمد لله رب العالمين شكري نداريم. الحمد لله رب العالمين. منتهي معناش را بفهميم. براي سلامتي تمام وجودتون يك الحمد لله بگيد. چه اشكال داره. الحمد لله رب العالمين. براي اينكه خونه داريد بگيد الحمد لله رب العالمين. براي اينكه صاحبخانه اذيتتون نميكنه بگيد الحمد لله رب العالمين. براي اينكه يك سرپناهي بالاخره با هر گرفتاري و با نقنق صاحبخونه پيدا كرديد بگيد الحمد لله رب العالمين. خلاصه انسان هميشه آنچه كه نعمت داره بيشتره از آنچه كه مفقوده ازش فاقده و هميشه خودتون را به آن كسي كه پائينتر از شماست مقايسه بكنيد در ماديات. اين يك سفارش تقريبا قاطعانهاي است. همهاتون انشاء الله انجام بديد. ببينيد خيلي اين را دقت كنيد. در ماديات، در نعمتهاي دنيا، خودتون را با آن كسي كه پائينتر از خودتون هست مقايسه كنيد. اگر شما سلامتي بدن داريد با آن كسي كه سلامتي نداره مقايسه كنيد كه بگيد الحمد لله. اينجا شما را شاكر، خوشحال، با فرح قرار داده. در معنويات خودتون را هميشه با آنكه بالاتره مقايسه بكنيد. خودتون را با سلمان مقايسه بكنيد، خودتون را با ابي ذر مقايسه بكنيد كه رشد بكنيد. دقت بكنيد اين دو تا مسئله را فراموش نكنيد.
بنابراين نعمتهاي الهي را يادآور بشيد. آقا چشم دارم بينا، چقدر بهت بدهند چشمات را ميدي. ولي اگر چشمهات خداي نكرده گرفته بشه، چقدر حاضري بدي چشم داشته باشي؟ آن اندازه برات قيمت داره ديگه. نعمتهاي پروردگار را تكذيب نكنيد بلكه هميشه به ياد بياريد. ارتباطش با الرحمن چيه؟ در معناي رحمان به آن حقيقت رحمان، من زياد نميتونم صحبت كنم، بخاطر اينكه مال يك افرادي است كه در مراحل بسيار بالايي هستند و معناي واقعي رحمان اين معنايي است كه اگر بخواد توي ذهن انسان بياد، حتما انسان بايد از مرحلة بسيار بالايي برخوردار باشه. ولي معناي ظاهريش را عرض ميكنم. رحمان يعني مهربان به همة موجوداتي كه خدا خلق كرده. حتي شما فكر ميكنيد كه به شمر و يزيد ديگه خدا مهرباني نداره. چرا. به خاطر اينكه بهشون چشم داده، دو بعد داره. نسبت به اعمالشون خداي تعالي خيلي غضبناك. بلكه اعمال آنها سبب خواهد شد كه تمام نعمتها را ازشون خواهد گرفت و تمام مهربانيها را از آنها سلب خواهد كرد. اما الان روزي بهشون ميده، حيات بهشون داده، اگر در دنيا باشند، البته شمر و يزيد را كه مثال زدم براي همان زمانه. الان ديگه نعمتها همهاش كه ازشون سلب شده. اما مثل شمر و يزيد هم باز ما داريم كه حالا اين معناي رحمانه. الرحمن لجيمع الخلائق. خداي تعالي به جن و انس ميفرمايد كه شما چگونه تكذيب ميكنيد نعمتهاي خدا را، چون نعمتهاي خدا شامل جن و انس اعم از كافر و مسلمان ميشه. لا من يعطي من سئله، يا من يعطي من لم يسئله و لم يعرفه تهنن منه و رحمه. افرادي هستند كه از خدا اصلا نميشناسند كه از خدا سؤالي بكنند، درخواستي بكنند. اصلا خدا را قبول ندارند. دشمن خدا هستند. خدا در عين حال در را باز كرده ميگه بيا سر سفرة احسان من بشين و استفاده بكن تا بعد ببينيم چي ميشه. ما حالا مهرباني ميكنيم به تو تا بعد ببينيم كه تو با ما چگونه برخورد خواهي كرد كه ان عذابي لشديد.
پس در اين سورة رحمان كه تلاوت كرديد خداي تعالي اسم اين سوره را رحمان گذاشته، يعني نعمتها، احدي از جن و انس نميتونه بگه خدايا به من نعمت ندادي كه من نعمت تو را تكذيب بكنم يا نكنم. نه. همه را نعمت داده. همه سر سفرة احسان پروردگار نشستهاند. الان بدترين خلايقي كه روي كرة زمين باشه، شما تصور كنيد اين شخص را خداي تعالي داره بهش روزي ميده، بينايي چشم ميده، شنوايي گوش ميده، سلامتي بهش داده، هستش ديگه. هستي بهش داده. يك چنين خداي مهربانيست خداي تعالي. بنابراين كلمة الرحمن نعمت انسان را زياد ميكنه اگر انسان بخصوص تكرار بكنه و براي همة افراد اين يك تا دست، خيلي مهمه. چون صلوات هم دعاست، هم روايته و هم ذكر خداست. معناش هم اينه كه خدايا رحمت خاصهات را بر پيغمبر اكرم و اولاد پيغمبر اكرم نازل بفرما تا روز قيامت. زياد صلوات بفرستيد. هيچ لازم نيست كه مثلا صد تا، دويست تا، هزار تا، ده هزار تا، هر چي ميتونيد. بيكار نشستي آقا صلوات بفرست. اين يك. خيلي براي پيشرفت روحياتتون و كمالاتتون مفيده. يكي هم اگر توي جمع بوديد. خدا رحمت كنه استاد انسان، بعضيها هستند خيلي دقيق، مخرج صاد صلوات را با يك سوت همهكس فهمي ميگن و حواس مردم را هم پرت كنه، اگر يك جائي بودي توي جمع و خواستي هيچكس نفهمه كه تو ذكر خدا را ميگي، لا اله الا الله بگو. لا اله الا الله از خصوصياتش اينه كه لب انسان هم تكان نميخوره. الان يك امتحان بكنيد، لا اله الا الله بگيد، لبتان تكان نميخوره. اينجوريه. لا اله الا الله زياد بگيد، يك روايتي داره كسي كه صد تا لا اله الا الله در روز بگه، هيچكس بهتر از او در آن روز نيست مگر كسي كه بيشتر از او لا اله الا الله گفته باشه. گوش ميديد. شما اينقدر بگيد كه بيشتر از شما كسي نگفته باشه تا شما بهترين دوستان و سالكين الي الله انشاء الله باشيد.
خوب من بيشتر از اين نميخوام عرض، مطالبي عرض كنم. فقط يك چند كلمه از جناب آقاي افشار تقاضا ميكنيم كه قبل از اينكه عمامه بگذاريم روي سرشون، چون ميخوام آنموقع كه ميايستيم براي زيارت آل ياسين، عمامه را روي سر ايشان بگذاريم و تحويل بديم ايشان را به امام عصر ارواحنا فداه تا حقيقتا همينطوري كه هستند امضا بشه يار بودن ايشان براي حضرت وليعصر ارواحنا فداه. لذا من عرايضم را همينجا تمام ميكنم و بلندگو را بديد به ايشان يا ايشان بيان اينجا بنشينند.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله و الصلاة علي رسول الله و آله آل الله. لا سیما علي سيدنا و مولانا بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء. الحمد لله الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لولا ان هدانا الله. به لحاظ اينكه وقت عزيزان را نگرفته باشم همينقدر عرض ميكنم كه لباس مقدس روحانيت كه لباس پيامبر اكرم عليه و آله السلام و ائمة معصومين صلواة الله عليهم اجمعين است، بسيار مقدس، معظم و والاست. سالهاست لياقت حضور در حوزة علميه را دارم اما براي استفادة از اين لباس خود را لايق نميدانستم. در جلسات مختلف حضرت استاد بارها به صورت دوستانه و با محبت و عنايت به من فرموده بودند. اما چون امر نبود، بنده هم شانه خالي ميكردم. تا شب جمعة گذشته فرمايشي فرمودند كه من خداي خود را شاهد ميگيرم كه از فرمايش ايشون كه عرض كردم اگر امر است ميپذيرم. چنان حالي به من دست داد كه حتي از نظر جسمي فشاري به من آورد و تا حدود نيمه شب ديشب خانه افتاده بودم. اما امروز بلافاصله در اولين فرصت دنبال تهية بليط رفتم و خواستم از خدا كه عنايت كنه. خدا هم لطف كرد كه بتونيم زودتر شرفياب بشيم و امر ايشون را اطاعت كرده باشيم. شاكرم خدا را از اينكه تونستم اين لياقت را پيدا كنم و در خدمت حضرت استاد و شما عزيزان باشم. خواهش من اينه كه براي بنده و امثال بنده دعا كنيد. حفاظت و نگاهباني اين لباس مقدس بسيار سخته. خداي نكرده خطايي اگر از ما سربزنه به پاي فرد گذاشته نميشه. اگر مباهاتي در اين لباس باشه براي صاحبان لباس، خاندان عترت صلوات الله عليهم. اميدواريم خداوند منان به بركت انفاس قدسية شما در اين ساعات آخر و ساعت آخر روز شنبه كه امروز از طرفي منسوب است به پيامبر اكرم عليه و آله السلام و اين ساعت هم مختص است به حضرت وليعصر ارواحنا فداه. دعا كنيد، ياري كنيد، همه ارشاد كنيد، به همديگه تذكر بدين تا بهتر و بهتر باشيم. خدايا به عظمت وليعصر و به آبروي حضرتش قسمت ميدهيم آبرومون در دنيا و آخرت حفظ فرما. الهي آمين. به عظمت حضرتش قسمت ميدهيم تعجيل در امر فرجش بفرما. الهي آمين. خدايا به عظمت حضرتش تو را ميخوانيم ما را براي درك محضرش لايقمون فرما. الهي آمين. همة ما را، زن و مرد، جزء سربازان صديق آقامون امام زمان قرار بده. الهي آمين. پروردگارا ساية پربركت رهبرمون بر سر همهامون مستدام بدار. الهي آمين. طول عمر با عزت و شرافت جهت اعتلاي نام مقدس حضرت حجة ابن الحسن ارواحنا فداه به استاد عزيزمون مرحمت فرما. الهي آمين. خدايا بزرگترين نعمتي كه به ما دادي، همين نعمت كه ما از او غافليم، ما را متوجه آن نعمت بفرما. الهي آمين. ما را قدردان و شاكر بر اين نعمتت بفرما. الهي آمين. و صل علي محمد و آل محمد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.