۲۱ شوال ۱۴۱۴-۱۴ فروردین ۱۳۷۳-بیعت با امام زمان علیه السلام اخلاق ۷۲
بيعت با امام زمان (ع) اخلاق 72
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم). و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي سيدنا و مولانا حجة ابن الحسن روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
چند تذكر اين كه كوشش كنيد براي بلند شدن و برخاستن و نشستن و ختم اين جور مسائل غير از توجه كامل به خدا صلوات را نفرستيد. ميخواييد پا شيد، يك صلوات ميفرستيد، ميخواييد بشينيد يك صلوات ميفرستيد، ميخواييد ختم كنيد صلوات ميفرستيد. حواستون جمع باشه صلوات بسيار دعاي بسيار پر اهميتي است كه وقتي انسان شش دنگ توجهش به خداست اونوقت بايد صلوات بفرسته. اگر ميتونيد در حال بلند شدن براي احترام كسي اون شش دنگ توجهتون را به خدا بديد خوب بفرستيد، اگر موقع ختم قرآن، صلوات بفرستيد كه ختم بشه قرآن من نميدونم، اين درست نيست. اگر كه نه ميتونيد همون موقع هم شش دنگ توجهتون را به خدا بديد، چون خيلي مهمه اين مسئلة صلوات در بين ما خيلي يك مسئلة تشريفاتي شده، مگسي دماغ گوينده نشسته اين را ميخواد اين را بپروندش ميگه كه صلوات بفرستيد، ميخواد چايي بخوره ميگه صلوات بفرستيد. عطسه ميزنه ميگه صلوات بفرستيد، اينجور شماها لااقل نباشيد. يعني كوشش بكنيد انشاء الله وقتهايي كه توجهتون خيلي به خدا زياده اون موقع صلوات را بفرستيد چون، ميدونيد صلوات چقدر اهمييت داره؟
بالاترين موجود عالم بشريت گل سر سبد تمام مخلوق خدا پيغمبر اكرمه. شما داريد براي او تقاضاي رحمت از خداي ميكنيد خيلي مقام بايد بالا باشه توي يك همچين تقاضاي رحمت بكنيد و خيلي بايد توجه داشته باشيد تا، مثل اين ميمونه مثلا فرض كنيد كه شما يك فرزند عزيزي داريد و خيلي هم دوستش داريد و خيلي هم بهش ميرسيد يك نفر آمده با حواس پرتي ميگه كه آقا فرزندت بيشتر محبت كن. ميگيد برو بابا تو خيلي اخلاقت، اين يك همچي مقامي است. آل پيغمبر هم گلهاي سر سبدشون ائمة اطهارند. شما وقتي كه ميگيد خدايا رحمتت را بر پيغمبر و آل پيغمبر نازل كن معناش اينه كه بهترين خلق خدا پيغمبر اكرم بعد هم بهترين خلق خدا فاطمة زهرا و امير المومنين و ائمة اطهار. و بعد هم باز توي مردم ديگه فرزندان اينها را خدايا رحمتت را بر اينها بفرست. همين جور براي بلند شدن و نشستن و خيلي مواظب باشيد اين مسئله براتون مهم باشه. حتي توي يك مجلسي هستيد منبري ميگه صلوات، شما كار خودتون را بكنيد همان توجهتون را بديد به پروردگار و بگيد الهم صل علي محمد و آل محمد. همون آياتي را كه الان تلاوت ميكردند البته هر كسي يك حالي و يك مرحلهاي و يك كمالي داره. در هفتة گذشته دربارة كمالات مختلف افراد صحبت كردم. ببينيد افراد با هم فرق ميكنند حضرت زكريا، نادا ربه ندا خفيّا تمام وجودش فرياد بود، خواست بود، ندا بود، ندا را مردمان عرب وقتي كه ميخواد صداش، ميگن ندا. ولي تمام وجود داد بود، كه اني رحم الارض من و اشتعل رأس شيئا. خدايا استخوانها ديگه سست شده و موهاي سرم سپيد شده و متجاوز از هفتاد هشتاد سال عمرمه. و اني خفت موالي من ورائي. آنهايي كه دور من هستند و متصدي امور من هستند همچين بهشون اعتماد ندارم. خدايا يك بچهاي به من بده، خودش سؤال ميكنه و يرثني و يرث آل يعقوب. هم وارث من باشه هم وارث آل يعقوب باشه و خوب هم باشه، رضي هم باشه، همه چيزش خوب باشه، ببينيد ميگه ندائا خفيا. تمام وجود فرياده اما مخفي، خفي. اگر من الان در گوش شما ميخوام صحبت كنم، داد بزنم، ميگي آقا چه خبرته؟! من اينجا هستم شما هم اينجا. چرا داد ميزني. خدا چقدر به ما نزديكه؟ از رگ گردن طبق خود آيات قرآن، از رگ گردن نزديكتره. شما حتي اينقدر آهسته حرف بزنيد كه فقط لبهاتون بهم بخوره باز بلند صحبت كرديد. براي خدا بلنده. اين نزديكه بهت. هر چه ميتوانيد مگر جاهايي كه دستور دادند. مثلا در همين صلوات دستور دادند كه همهاتون با توجه، توجه نگفتند نداشته باشيد فقط شعار بديد. نه. صلوات را دسته جمعي با آهنگ بسيار تؤام با يكديگر، من در نمازهايي كه اينجا فرصت نيست، حالش هم نيست برگردم اعتراض كنم، ميبينيم طرف راست در نماز جماعت صلوات ميفرستند، طرف دست چپ چندتايي، تك تك صلوات ميفرستند. يا هيچكدامتون بلند نفرستيد يا همه با هم. به جهت اينكه دستوره كه ارفع اصواتكم، اين را بخاطر جنبة شعاريتش. اما هيچ منافاتي با جنبة توجه كامل شما به خدا نداره. يعني ميتونيد، انسان واقعا وقتي كه يك چيزي را خيلي شديد ميخواد، صداش بلند ميشه. شما ميگوئيد من ميخوام يك جائي باشم كه داد بزنم يا صاحب الزمان. چون امام زمان را خيلي دوست داريد. چرا داد بزنيد آقا؟ اين حالت طبيعي انسانه كه يك بياباني باشه داد بزنه. چرا؟ براي اينكه زياد ميخوامش. صلوات هم همينطوره. از اين جهت هم گفتند كه همه اتون، البته وقتي كه مجتمع هستيدها، مجتمع هستيد با هم ارفعوا اصواتكم. صداهاتون را با هم بلند كنيد. نميگه ارفع صوتك. تنها صداي خودت را بلند كن. ولي اگر تنها هستيد، تنها هستيد، تنها نشستيد، خدا دور نيست، از رگ گردن بهت نزديكتره. لذا ذكر خفي اهميتش، ارزشش از ذكر جلي بيشتره. يك وقتي استاد ما به من گفته بود كه هميشه به ياد خدا باش، در مجالس و محافل و اينها و بهترين اذكار لا اله الا الله و بهترين دعاها صلواته. ما الان بخوايم بگيم مثلا ميخوايم بگيم محمد بقال بايد احتياط كنيم كه مردم صلوات نفرستند. براي اينكه حواسشون نيست. مخصوصا اگر محمد را بكشه طرف. محمـــد. اللهم… نشد كه. حواستون را بديد به معناي صلوات. خيلي اهميت داره. با كي داريم صحبت ميكنيم و اين دو تا ذكر را به ما گفته بود. لا اله الا الله وقتي انسان آهسته ميگه هيچكس نميفهمه كه لا اله الا الله داري ميخوني، به جهت اينكه لبهايت تكون نميخوره. چون از حروفي كه تويش لب انسان تكن بخوره نداره. اما صلواتهاي معمولي، اين را داره و ما هم، من خودم نشسته بودم جور كرده بودم كه يك جوري صلوات بفرستم كه لبم تكان نخوره. اختراع خودم بود، چون جنبة دعايي داشت نميگم براي شماها. و در اطاق تنهايي وقتي نشستيد تا ميتونيد، بهترين اذكار در مرحلة اول بهترين دعاها صلواته، با توجه. چون هم توش ولايت داره هم دعا داره كه مخ عبادته. هم ذكر خداست. و حتي لا اله الا الله بايد با ولايت تنظيم بشه تا مقبول درگاه پروردگار واقع بشه.
پس انشاء الله دوستان ما، كساني كه در جلسه هستند انشاء الله كوشش كنند صلواتها را براي اين جور چيزها، آقائي ميآد صلوات براش بفرستيد. يكي ميخواد بلند شه، البته من اعتراض ندارم. جنبة اعتراض نيست، جنبة تعليمه. يك وقت نگيد كه آقاي فلاني گفته صلوات بفرستيد اعتراض به ايشان خيال كنيد. نه. جنبة تعليمه. ميخوام انشاء الله روحياتتون، افكارتون هي رشد بكنه. اين تذكر را حتما عمل بكنيد و انشاء الله كوشش بكنيد كه هر وقت صلوات ميفرستيد حتما با توجه به خدا و طلب رحمت براي پيغمبر و آل پيغمبر باشد و خودتون را در يك مقامي خدا اجازه داده كه بدانيد كه واسطة تقاضاي رحمت است از خدا به خلق. و الاّ از نظر كلي اينقدر اين صلوات مهمه اگر دستور نبود، امر الهي نبود، ما حق صلوات فرستادن نداشتيم. روي معناش فكر كنيد. چون خدا، ان الله و ملائكته يصلون علي النبي. تا اينجاش خوب در روايات هم هست كه خدا و ملائكهاش، خدا و ملائكهاش، يصلون علي النبي. ببينيد چيه؟ خدا و ملائكهاش در روايت دارد كه خدا چه جور صلوات ميفرسته؟ مثلا ميگه اللهم صل علي محمد و آل محمد مثلا. نه. ارسال رحمت اين صلوات خداست. يعني خدا رحمتش را نازل ميكنه. و ملائكته، ملائكه چه جور صلوات ميفرستند؟ اينها واسطة ارسال رحمت خدا هستند به پيغمبر و آل پيغمبر. دقت كرديد. تا اينجا خوب ملائكه كارهاي نيستند. همان رحمتي كه خدا ميخواد نازل كنه بر پيغمبر و آل پيغمبر، آنها واسطگي ميكنند و ميفرستند، ميبرند، حالا هر چه هست، رحمت چي هست، براي پيغمبر اهميت داره، حتما بايد از جانب خدا بياد، آن حالا ديگه بحث مفصلي داره. يا ايها الذين آمنوا، اي كساني كه ايمان آوردهايد. اين دستوره. اگر اين نبود ما نميتونستيم صلوات بفرستيم. بس كه مهمه صلوات. آخه اصلا فضولي به ما نيامده. ما كي هستيم كه بگيم خدايا بر پيغمبرت رحمت فرست. ما چه كاريهايم كه از خدا براي پيغمبر رحمت بخوايم. خيلي مقام انسان بايد بالا باشه تا يك چنين تقاضايي بكنه. يك چنين درخواستي بكنه. خيلي بايد انسان شأن عظيمي داشته باشه تا يك چنين تقاضايي از پروردگار بكنه. ولي خوب امر كرده. حالا فلسفهاي داره امرش كه چرا امر كرده. همة افراد مسلمان را خداي تعالي ميخواد اينقدر ببردشون بالا، آنقدر بهشون عظمت بده، آنقدر، البته در صلوات پيغمبر و ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام، اينها زياد مسئلهاي نيستند، يعني مطرح نيستند و اينها را نميخوان مطرح كنند. يعني واقعا درخواست صلوات براي پيغمبر مثلا تنها. پيغمبر اكرم فرمود لا تصلي علي صلاة المبتوره. صلاة اينكه فقط بگيد اللهم صل علي محمد و بس كنيد، اينجوري براي من صلوات نفرستيد. اين معناش اينه كه من به صلوات شما نياز ندارم. البته چرا. چرا اين كار را نكنيد؟ بعله؟ چرا ما. خوب طلب رحمت براي پيغمبر اكرم از خداي تعالي ميكنيم. چه اشكال داره؟ ميگن نه. اگر ميخوايد به من صلوات بفرستيد آلم را ضميمه كنيد. من خودم… مثل اين ميمانه كه يك سفرهاي بيندازند، يك بزرگي كنار سفره بنشينه كه آنهاي ديگه ازش استفاده بكنند. نميخواد، خودش گرسنه نيستها، خودش نشسته. حضرت رضا عليه الصلاة و السلام وقتي كه مسموم شده بودند در آن روز آخر عمرشون، از اباصلت پرسيدند كه غلامان در چه وضعي هستند؟ عرض كرد نهار نخوردند و هيچكدام هم ميل به غذا با اين وضعي كه شما هستيد ندارند. حضرت خودش را مرتب كرد، امام است، تسلط بر خودش پيدا كرد، با اينكه يتململ تململ السرير. مثل مارگزيده به خودش ميپيچيد، قبلش، نشست تا غلامها با خيال راحت غذا بخورند. من نميدونم الان ميتونم اين جمله را خوب بفهمومنم به شماها كه اين سفرة رحمت پروردگار كه همين صلوات باشه پيغمبر و ائمة اطهار كه كنارش نشستند و استفاده ميكند براي اينكه بقية آل ازش استفاده ميكنند اونها هم خيلي زياد دارند. اونها خيلي محتاجند. حالا اين يك بحثي است كه شايد همه درست نگيرند و شايد هم مورد اعتراض هم بعضي قرار بدن و بگن نه چطور ميشه آخه ما، نه اينها هست، پيغمبر اكرم نيازي به صلوات من و شما و تقاضاي، يعني خدا اصلا يك پارچه هر چه رحمت داره بر سر پيغمبر نازل ميكنه و ائمة اطهار منتهي اينها خودشون را مقدمه براي اون ذي المقدمه قرار دادن.
ان الله و ملائكة يصلون علي النبي، به همين جهت است كه صلوات كوتاه يا حرامه يا كراهت داره. چون نهي داره، لا تصلوا عليه بر من صلوات كوتاه نفرستيد. خوب ميگه يا رسول الله خوب براي خودت مال همتون را تقاضا ميكنيم ديگه حالا ديگه به هر حال تعالي نقدا نباشه. ميگه مثل خود خمسه. اگر دقت بكنيد، خدا نيازي به خمس شما داره و علم علي قنمتم من شي فان لالله خمسه يك پنجم خمس شما مال خداست. خدا ميخواد چكار كنه؟ خدا چه نيازي داره؟ لذا در همة روايات داره مال خدا اونچه كه براي خداتون، يك بخشي از شش قسمي كه مال خداست، خدا ميده به پيغمبر. پيغمبر هم كه از دار دنيا رفته ميده به امام، اين ميشه سهم امام. ميبينيد، و سهم امام را در روايات داره كه امام عليه صلات و السلام يد الاهل بيته كه حالا اين يك بحثيه. كه از نظر بعضي از علماي بزرگ سهم امام را احتياطا با سادات بايد دست گردون بكنند. و مصرفهاي ديگه بكنند. اين را شما لازمه، خيلي از علماي ديگه حالا نميخوام اسم ببرم اينها ميگفتند سهم امام را احتياطا چون روايت داره متعدد هم هست روايتش، كه، سؤال ميشه كه سهم امام را امام ميخواد چكار كنه؟ ميگه براي خانوادهاش، براي ساداتي بودند در زمان ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام اينها نيازهايي داشتند سهم سادات براشون كافي نبوده و از سهم امام، خوب مال امامه به اونها داده ميشده. و الان هم بعضي از علما ميگن با سادات فقير احتياطا دستگردون كنيد. والا نه خدا نيازي به خمس شما داره، نه پيغمبر نيازي به خمس شما داره نه هم امام. چرا پس اينجور گفتند؟ براي اينكه سادات از زكات نگيرند، خوب دقت كنيد چون زكات اوثاه عيد الله است اينها چرك دست مردمه. اينها به اصطلاح ضايعاتي است كه مردم بايد بدن اينها براي رفع ناراحتيهاشون براي سلامتيشون بايد اين زكات را بدن، چه زكات فطريه، چه زكات خدمتون عرض شود كه متعارف. اين را به سادات ميگه نديد. به سادات چي بديم؟ پس اينها هيچي نداشته باشند، فقير بمونند؟ نه يك سفرهاي اون طرف انداختند خدا هست، پيغمبر هست، ائمة اطهار هستند اونها هم محترمند بيايند در سر اين سفره بشينند، همان اندازه غذاست و همان كيفييته و همان خصوصيات اما اين سر اين سفره بزرگاني نشستهاند واين عظمت سادات را ميخوان به هر حال مشخص كنند. ميخوام عرض كنم كه گاهي هست كه نياز نيست، شما الان اگر بگيد پيغمبر نياز داره به صلوات ما و در خواست رحمت ما از خدا، دقت ميكنيد اگر اين را بگيد اصلا بي ادبي كرديد و اگر كافر انسان نباشه بي ادبي كرده. يا ائمة اطهار مثلا، نياز دارن. نه. ما كي هستيم كه بريم واسطه بشيم بين خدا و خلق و بگيم خدايا بيا رحمتت را بر پيغمبر رحمت، پيغمبري كه رحمت الله الواسعه است، امام زماني كه رحمت الله الواسعه است، حسين بن علي كه رحمت الله الواسعه است خودشون، و اصلا معدن رحمتند. السلام عليكم يا اهل بيت النبوه و موضع الرساله و مختلف الملائكه ومعدن الرحمه. معدن رحمت اونوقت معدن رحمت، از خدا رحمت براش بخواييم، اين اصلا، ايني كه هست روي اين اصل، چون مجبور شدم يك خرده توضيح بدم نميخواستم دربارة اين موضوع حرف بزنم.
روي اين اصل بايد حتما آل را ضميمه بكنيد و يا صلواتتون غلطه. لذا سني و شيعه نوشتهاند كه پيغمبر اكرم كه فرمود لا تصلوا عليه صلاتا مبتوره، صلات كوتاه، بتري، مبتوره هر دوش هست، يعني صلوات كوتاه بر من نفرستيد از حضرت پرسيدند صلوات كوتاه چه جوريه؟ فرمود: ان تصلوا علي و لا تصلوا علي آلي بر من صلوات نفرستيد و بر آل من صلوات نفرستيد. اين را بدونيدها فكر نكنيد شيعه اين را معتقده نه تمام اهل سنت حتي كتاب قطوري هست، من يك وقتي ديدم توي همين كتابخانة آستانه هست به نام كتاب سعادت الدارين في الصلات علي سيد الكونين يك نفر از اهل سنت نوشته. دربارة اين مطلب بيشتر به اصطلاح بحثش هست كه اگر صلوات فرستاديد حتما بايد آل را هم ضميمه كنيد. اين بيچاره خودش وقتي اسم پيغمبر را ميگفت، ميگفت: صل الله عليه و صلم. آل را ضميمه نميگفت، تو همين كتابها. اين خيلي عجيبه كه من به يك كسي نشان دادم گفت اين رو عادت اين كار را كرده.
والا كتابي در اين موضوع و در تمام خطبههاي نماز عيد و نماز جمعه و اينها وقتي كه اينها نماز ميخونند حتما اسم آل را ميبرند و در نماز حتي، در نماز در تشهد نماز اونها ابتهيات ميگن، ابتهيات لله و رسوله و السلام عليك ايها النبي و رحمت الله و بركاته بعد ميگن الهم صل علي محمد، بعد ميگن اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمد عبده و رسوله الهم صل علي محمد و علي آل محمد كم صلوت علي ابراهيم وعلي آل ابراهيم انك حميد المجيد. اين اصلا جزو واجبات نمازه كه اهل سنت عين اين عبارات را ميگن. اونوقت تمام اهل سنت و شيعه و اينها به آل حساسترند تا خود پيغمبر. لذا شافعي كه يكي از ائمة اربعة اهل سنته مي گه كه يا آل بيت رسول الله حبكموا فرض من الله في القرآن انزلهم من لن يصل عليكم لا صلات له كسي كه بر شما صلوات نفرسته اصلا نمازش درست نيست. اگر لا صلات له معناش، يعني نمازش، نماز نيست راسته چون نماز باطله اگر صلوات بر آل محمد در نماز گفته نشه و اگر هم كه منظور صلواتش درست نيست راسته چون صلات بتري است و صلات بتري و مبتوره خدمت شما عرض شود كه مورد نهي از جانب پيغمبر اكرم است.
همة اهل سنت قبول دارند حتي يك وقتي من در مسجد جامع دمشق كه مسجد اموي ميگن بهش نشسته بودم يك حلقة ذكري عصر جمعه بود برقرار شد اولش صلوات بود اينهاآل را ضميمه نميكردند گفتند حق حرف زدن. من يك چيزي نوشتم دادم به، همين روايت را نوشتم دادم به يكنفر داد دست آن قطبشون. اينها دراويش اهل سنت بودند كه دراويش اهل سنت بهتر از، صوفيهاي اهل سنت بهتر از خود اهل سنتند. خبيثترينشون وهابيها هستند و بهترينشون صوفيها هستند. من نوشتم دادم. نگه داشت، حلقة ذكر بود، نگه داشت حلقة ذكر را. اشاره كرد همه ساكت شدند. گفت از اين به بعد با آل بگيد صلوات را. حق با ايشانه كه نوشته كه اين يا مكروهه چون نهيهها. بنظر من اين نهي حرمت را ميرسونه. كسي روي عناد مخصوصا آل را ضميمه نكنه، روي بغض كه كافره. اما اگر كه اين بي اعتنايي به آل پيغمبر اين كار را بكنه، حرامه. اگر روي غفلت و عادت باشه مكروهه. اينجوري بايد نظر بديم.
بهرحال انشاء الله كوشش بكنيد در مسئلة صلوات خيلي اهميت بديد و صلوات انسان را خيلي بالا ميبره. خيلي و يكي از بدبختيهاي ما اينه اگر ما به يه كسي بگيم روزي پانصد تا صلوات بفرست خيال ميكنه ما (نامفهوم) بارش كرديم. نه بابا. اين مهمه. به يكي گفتم آقا روزي پانصدتا صلوات بفرست. آقا ما را رد نكنيد، ما از راه دور آمديم، از اين حرفهايي كه هميشه دور و بر ما هست. خوب. بي اعتنايي به صلوات نداشته باشيد. لذا من توي برنامههام چون ميدونم اين فكرها هست، توي برنامههام صلوات را نميگذارم. ولي در جلسهاي مثل شب دوشنبه كه ميخوام به همهاتون چيز انشاء الله تذكر بدم، عرض ميكنم كه بالاتر از صلوات در هيچ كتابي، در هيچ خدمتتون عرض شود كه كتاب دعائي، دعايي وجود نداره. اصلا در سراسر اسلام چه در بين اهل سنت و چه در بين شيعه و در هيچ كجا بالاتر از صلوات دعايي، ذكري، خدمت شما عرض شود چيزي كه سبب ترقي و پيشرفت انسان بشه وجود نداره. ولذا بطور كلي به همهاتون توصيه ميكنم كه هرچي ميتونيد صلوات بفرستيد. با توجه. ما اينجا اگر ميگفتيم صلوات بفرستيد، شماها الحمد لله حواستون جمعه، توي مجالس ديگه بود صلوات ميفرستادند. حواستون جمع باشه كه صلوات را با توجه بگيد. با توجه بفرستيد. خيلي اهميت داره. اين يك مطلب.
مطلب بعدي كه مربوط به هم مطلب هفتة گذشته است و هم يك قدري مربوط به شناخت خودتونه كه خودتون را بشناسيد. و مقامات عالية خودتون را انشاء الله درك كنيد. ما هدفمون از اين زحماتي كه براي شماها يا خودتون زحمت ميكشيد، بدونيد، هدفي جز اينكه همهامون انشاء الله از سربازان خوب امام زمان بشيم، نداريم. و هر كس غير از اين ميخواد فكر كنه، من چون حرفهامون در همين حول و حوشه، اگر حرفهاي متفرقة ديگهاي هم ميزنيم باز از يك طريقي به همين جا منتهي ميشه و هيچ كاري به اين جهت نداريم كه تقوامون چي باشه، بهشتمون چي باشه، آخرتمون چي باشه، اين مسائل اصلا براي ما نبايد مطرح باشه. بهشتمون امام زمان بايد باشه. آخرتمون امام زمان باشه. اگر ميتونيد همگام اينجوري حركت كنيد، همه اتون با هم، باشيد. نميتونيد نباشيد. مسئلهاي نيست. كسي از هيچكس از شماها، خودتون آمديد. خدا دعوتتون كرده ولي من دعوتتون نكردم. ميتونيد اين راه را با هم بيائيد. چون توي ترمينال وقتي يك جمعي با هم ميروند، وقتي ميتونند سوار يك ماشين بشوند كه همه اشون يك مقصد داشته باشند. همهاشون يك مقصد داشته باشند. آقا اين ماشين كجا ميره؟ اين ماشين ميره براي اينكه انشاء الله از ياران امام زمان باشه. و من جدا دارم بهتون ميگم. افكارتون را در هر جهت، الحمد لله كسي را نداريم توي جمعمون كه فكر ديگري غير از اين فكر بخواد داشته باشه. اما الان دارم اعلام ميكنم كه همهاتون انشاء الله به ياري پروردگار بايد راهي كه منتهي ميشه به زير ساية پرچم امام زمان، آن راه را انتخاب كنيد. و فكرتون اين باشه. تزكية نفس ميكنيد بخاطر اينكه مقرب امام زمان باشيم. اگر عبادت ميكنيم بخاطر اينكه مقرب به امام زمان باشيم. اگر گناه را ترك كرديد بخاطر اينكه با امام زمان مرتبط باشيد. اگر صفات حميدهاي پيدا ميكنيد به همين جهته و اگر صفات رذيلهاي را ترك ميكنيد بايد به همين جهت باشه. اين را براي اكثرتون جا افتاده. ولي هر كس جا نيفتاده براش و نه اينها را مسئله نميدونه. ميگه كه يك ذكري فلاني به من بده تا من پولدار بشم. من اهلش نيستم. چون من نه دعا نويسم نه… من اين را بهتون عرض كنم، اين فكري كه الان دارم طرح ميكنم، اين من روزي كه از قم در سي و يك سال قبل، شايد سي و دو سال قبل از قم آمدم به مشهد و درسهام را خونده بودم آنموقع، رفقاي فاضل طلبهامون هم هستند. نميشه گفت مثل آقاي رفيعي و آقاي نعمتي و فلان آقايون نميشه گفت كه فاضل معمولي. اين آقايون از فضلاي حوزه هستند كه آقاي رفيعي شايد بهترين طلبهها، بهترين فضلاي درس خارجه و من نميخوام از دوستاني كه اينجا نشستند تعريف زيادي بكنم. شماها بالاخره جسته گريخته اينها را شناختهايد، ميشناسيد. فضلايي حتي در خارج از لباس روحانيت مثل جناب آقاي افشار هستند، اينها درس خارج ميخونند، با استعداد، با فهم، با درك، اينها ميدونند كه انسان يك دوره درس خارج مثلا من در فقه درس مرحوم آية الله بروجردي بودم و او استاد الفقهاي زمان ما هست كه مرحوم آية الله گلپايگاني حتي شاگرد ايشان بود و در اصول هم در سر درس ايني كه ميتونم اسمشون را فعلا ببرم، مرحوم امام رضوان الله تعالي عليه بود. و بعد از سال چهل و يك آمديم مشهد و از آنروز تا همين الان، من هدفم از همة كارها، خدا ميدونه از همة كارها، از كانون بحث و انتقاد، من يادمه بعضي از هفتهها در سؤالات اسمي از امام زمان برده نميشد. خوب افراد سؤالات مختلفي داشتند، نميپرسيدند. اخيرا چرا، الحمد لله بعد از بودن شما آقايون الحمد لله هست، ولي يك وقتهايي بود. قبل از انقلاب مخصوصا اسمي برده نميشد. يك نفر را وادار ميكرديم آقا بيا يك سؤالي از ما بكن. من سؤال كنم؟ بعله. شما دربارة امام زمان عليه السلام چي ميدوني؟ هيچي. خوب سؤال كن ديگه. سؤال ميكرد كه شما دربارة امام زمان، آنوقت ما عمدة مجلسمون را اختصاص ميداديم به اين بهانهها به وجود مقدس امام زمان. و علت اينكه من اين كار را كردم، يك قراردادي بود، من براي همهاتون نميتونم اين قرارداد را بگم، يك قراردادي بود كه من با حضرت بقية الله گذاشتم. و حضرت به، نه اينكه من رفتم نشستم، چون بعضي از رفقا متأسفانه متوجه بعضي از مسائل نيستند. من اين را بهتون بگم، افراد جديدي كه توي جلسه آمدند، چون به همت آقاي نعمتي، ما دوستان جديد زياد پيدا كرديم كه همين امشب يه مقداري با ايشان درگير بوديم باصطلاح. گفتيم ما خيلي با دقت بيشتري رفقاي جديد را ميپذيرفتيم. افراد جديدي زياد داريم. بهرحال اينها بدونند كه در بين آن افرادي كه در مراحل متوسط و بالا هستند، يك ارتباطات روحي و معنوي و حتي ظاهري با امام عصر دارند كه واقعا بعضي از علماي بزرگ نداشتند. اگر همه يك پارچه بوديد، من افراد را بلند ميكردم ميگفتم پاشيد خوابتون را بگيد، پاشيد مكاشفهاتون را بگيد، پاشيد چي بگيد، و همه را من ساكت نگه داشتم. من نميگذارم. الان خوب من اينجا دارم بالاي منبر صحبت ميكنم. من به بعضي از رفقا اگر بگم پاشو، پاشو، حتي توي دفترهايشون نوشتند. پاشو ارتباطت را با امام زمان بگو. و ميشه. همهاتون انشاء الله به اين حرف خواهيد رسيد. و لذا اگر يكپارچه بوديد من يك مطالبي را در اين ارتباط ميتونستم براتون عرض كنم و مسائل خودم را لااقل ميتونستم براتون بگم. ميتونستم بگم چه جور ما قرارداد بستيم. چون يك عدهاتون ميتونيد بفهميد من چه جور قرارداد بستم. چون خودتون از اين قراردادها زياد داريد با حضرت. يك قرارداد روحي حالا، مثلا، شما فرض كنيد خواب، رمز، مثلا اينطورها، در حدودا سي سال قبل، اجمالش را ميگم. يك جائي من را منبر دعوت كرده بودند و مرا ميخواستند اسباب دست قرار بدهند براي كوبيدن مجالس ديگه در آن شهر. منهم پول زيادي هم بهم ميدادند. منبرم آنوقتها خيلي خوب بود. مثل الان اينجوري صحبت نميكرديم. گاهي مساجد مهم تهران مثل مسجد مثلا آسيد عزيز الله و مسجد امام و مسجد خدمت شما عرض شود هدايت و امثال اينها ميرفتيم منبر. مجالس من محرم و صفر آنجا منبر ميرفتم و بقية سال هم مشغول تحصيل بودم. يك شهري دعوتم كردند و از من صاحب مجلس، آني كه پول ميداد و پول مهمي هم ميداد. با وساطت مرحوم آية الله ميلاني هم بود، اون به من گفت كه بايد آن مجلسي كه آنطرف هست بايد خلوت بشه و او كوبيده بشه. از اين حيدري نعمتيهاي سابق. من يك روز رفتم ببينم خوب اگر مجلس بديه اشكال نداره. ديديم نه واقعا هم منبريش بهتر از منه، هم مجلس بهتر از اين مجلسه. نه اينكه از نظر جمعيت بهتر نبود، ولي از نظر معنويت بهتر بود. و جدا اگر او مرا ميكوبيد بهتر بود تا من او را بكوبم. من به صاحب خانه شب آمديم صحبت كرديم، با صاحب، به باني محترم صحبت كرديم آقا اينطور نبايد باشه، اينجوري نشه، اين درست نيست، ما با كساني از دوستان خدا ميدونه، منبريهاي با معنويتي بودند كه من كه تازه ميخواستم منبر برم خوب نميتونستم حرف بزنم، اينها قبل از من ميرفتند منبر، منبرشون را خراب ميكردند كه بدي منبر من براي جمعيت مشخص نشه. با اينجور افراد من بزرگ شدم. من با حاج ملا آقاجان برخورد كردم كه ايشان اصلا توي اينجور مسائل نيست. هرچي بهش گفتم نفهميد. اصلا نميفهميد. مثل حمار. چون هيچوقت فكرتون هم نميره او كي بود. هي ميگفت نه اينها، اين فلان فلان شدهها هي فحش هم ميده، به يك افراد خوب، متدين. ما نصف شب برداشتيم يك نامه نوشتيم كه، چون ماه رمضان بود، سه شب هم منبر رفته بوديم، نامهاي نوشتيم كه آقا آب و هواي، آب و هواي معنوي منظور، آب و هواي اين شهر به ما نساخت. ما رفتيم. خداحافظ. خداي تعالي و امام زمان و اينها آنوقت ماشين اينطوري آماده نبود. از در خانه آمدم بيرون ماشين حاضر شد. ما را برداشت و آورد مشهد. حالا كار ندارم خيلي مفصله. توي راه گفتم آقا امام زمان ما يك از تو يك خواهشي داريم. شما هم اين خواهش را بكنيد و ميتونيد. به جائي رسيديد همهاتون كه ديگه گناه نميكنيد و پاكيد و انشاء الله ميتونيد يك چنين خواهشي را بكنيد. آقا يك خواهش داريم. آقا ما از اين به بعد مجاني براي تو منبر ميريم، مجاني خدمت ميكنيم، مجاني ميدان فلكة گوهرشاد را به نام فلكة صاحب الزمان، همينها، آنوقت كه اين فكرها را نميكرديم، اين جلو آمد و نور ضعيف، تو هم مجاني روزي ما را بده. ما اين نباشه كه بريم منبر تا پول دربياريم. قبول شد. ظاهرا ديگه، از عمل بعدي معلومه كه قبول شد. و تا اين لحظه كه خدمت شما نشستم، من خيلي تخلف كردم، من خيلي بر خلاف قرارداد، خوب انسانه، ضعيفه، ناقصه، خواهي نخواهي، نه اينكه عمدا، خدا نياره آن روزي را براي من كه عمدا تخلف كنم دستورات حضرت بقية الله را يا قراردادم را يا تعهدم را. ولي خوب غفلتا مثلا يك وقتي يك خانة خوبي در كوچة باغ سنگي داشتيم، شلوغ شده بود دورو بر ما و خيلي به زحمت افتاده بوديم. خونه را فروختيم بعنوان انزوا رفتيم در طرقبه آنجا يك خانهاي گرفتيم و گفتيم بريم آنجا. شب آقا را در خواب ديدم فرمود قرارداد يادت رفت. آمدي اينجا راحت شدي و آمدي اينجا راحت باشي! گفتم آقا ببخشيد. برگشتم. يك همچين غفلتهايي شده از طرف من. ولي از طرف آقا وليعصر كوچكترين كم لطفي نشده. به جان خودش قسم كه جان همهامون فداي خاك پاش. اگر بگيد كه، چي بگم، نميتونم بگم براتون، اگر بگيد كه حتي وابسطه به آل من، شما فكر نكنيد، الان جمعيت شما متجاوز از صد نفر هستيد و زنها هم همينطور در شهرها، همة شماها حتي اين را بهتون بگم اگر مريض بشيد، اين آقاي فاني ما مريض شد، اون كسالتي كه ايشان داشت دكترش گفت تو قلبت چطوره و نميشه، عمل كرد و گفت آقاي حريري بالاي سرش بوده ديگه، واقعا صبح ديديدم اين آقا به كرامات و همين آقاي فاني ما خدا حفظشون كنه اگر بشه كراماتش را بگه شما تعجب ميكنيد خوب لطفي است از جانب پروردگار و از جانب آقا. آقا، آقايي ميكنه نه اينكه ما آدم خوبي باشيم نه اينكه ما بندة خوبي باشيم. هيچي. تا اين ساعت حتي به يكي از دوستان ميگفتم كه اگر اسراف نباشه به من اگر بگم الان ميليونها پول به من بده آقا ولي عصر ببينيد، خوب به هر جهت بنا نيست كه بچه داري بكنه، بچه بگد فلان چيز را ميخوام هوس كردم. اينها نيست روي مصلحت. مصلحت باشه اسراف نباشه لطف ميكنند. و اين قرارداد را شما امشب با خدا و امام زمان بگذاريد. اينجا من دل شكسته شدم خيلي. خدايا از طرفي نميتونم يك همچي منبري را اينجا برم و از طرفي هم من زندگيم بستگي به اين كار داره. چون در دهة محرم و ماه رمضان منبر ميرفتم پولي داشتم رفتم دنبال تحصيل. آقا اظهار لطف كردند و ما از اون روز تا به امروز جزء وظائفمه، شما فكر نكنيد كه ما از آسمان اومديم بعد (قطع نوار). اين را خواستهام و دلم هم ميخواد و الان هم به شما عرض ميكنم روزهايي كه اينجا ميشينم شما ميگيد كه، نه من خدمتگذار شماها هستم. خدا ميدونه خودم را خاك پاي شماها اگر شماها به طرف امام زمان حركت بكنيد ميدونم. دلم ميخواد انشاء الله شماها همتون آقا تشريف آوردند يك نفر شماها را كنار ندن. يك نفر شما نگد كه اين به فكر ما نبود به فكر شكمش بود به فكر خدمتون عرض شود كه اداء دينش بود، به فكر ازدواجش بود به فكر خانه دار شدنش بود به فكر نميدونم اين جور چيزهاي مادي بود.
لذا شبها كه نماز استقاثه را كه ميخونيم شما فكر نكنيد امام زمان نميشنوه و ما دروغ ميگيم كه، وقتي كه آقاي نعمتي ميفرمايند كه عرض ميكنم خدمت حضرت ولي عصر حاجتي، من از قول شماها ميگم حاجتي رويتك، حاجتي صحبتك، حاجتك الاكون معك في الدنيا و الاخره، حاجتي انت يا مولاي ما جز تو چيزي نميخواييم. يا دنياي و آخرتي، يا نعيمي و جنتي. ما همه چيزمون بايد، حالا اگر نيستيم بايد تربيت بشيم براي اين جهت. اگر نيستي تربيت بشي اگر هم هستي كه خوشا به حالت و راه تربيت شدنش همينه كه بگيم و بگيم تا از زبان بره توي قلب از توي قلب برگرده به تمام اعضاء و جوارح و ما را اينجوري بسازه. و اي آقاي من، من بهشت بدون امام زمان را ميخواييم چكار كنيم. اينجوري واقعا باشيد. نعمت بدون زير ساية امام زمان، خوب اين همه توي دنيا قلدرها هستند كه پول دارند ثروتمندند، مرفهند، زندگي خوبي دارند ولي امام زمان ندارند مثل يك كپسول نجاست هستند. ما جز تو كسي را نميخواييم به دوستانم در شهرستانها سفارش ميكنم اسم امام زمان ببرين هر چي ميخواين بهتون ميدم به خدا قسم آقايون به جان خود آقا قسم كه الان داره حرفهاي ما را گوش ميده. به جان خودش قسم اگر هر يك از شماها را بگذارند كنار ديوار يك گلوله به خاطر محبتتون به امام زمان به مغزتون بزنند بايد بگيد به به عجب خوش صدايي، عجب خوب است، معناي عاشق همينه. ما انسانيم، ما بايد به انساني عشق بورزيم. ما كه مجنون عامري نيستيم كه به هر چيزي عشق بورزيم. ما بايد به يك موجودي كه خدا بهش محبت داره، امام صادق بهش عشق ميورزه. نشسته بود با انگشتش روي زمين خط ميكشيد امام صادق و گريه ميكرد، ميگفت: پدر و مادرم به قربانت، جانم به قربانت. ما وقتي اين قضيه را دربارة اين مجنون ميگيم، ميگيم لابد بهترين همينه. مجنون نشسته بود ليلي، ليلي مينوشت گر نباشد ميسر، گر نباشد براي من ميسر كام تو، گر ميسر نيست بر من كام وي، عشق بازي ميكنم با نام وي. حالا اين مجنون ديوانة احمقي كه او اين كار را ميكرد. من و شما بايد چكار بكنيم؟ من و شما بايد پيروي از امام صادقمون بكنيم كه شب چهارشنبه شب شهادت اون حضرته و انشاء الله بعد هم يادتون نره كه همتون انشاءالله براي مجلس عزاداري اينجا شركت كنيد. انشاء الله شب چهارشنبه اين امام صادق صدير سيرفي ميگه همين ديدم كه حضرت گاهي كه تنها مينشست، مينشست رو به قبله با امام زمان حرف ميزد. پدر و مادرم به قربانت. گاهي رو ميكرد به مردم، رو اطركته مقدمه ايام حياتي من اگر او را دركش كنم تمام عمرم خدمتگذارش هستم. و چه اشكال داره كه ما هم عشق و علاقهاي به يك چنين فردي پيدا بكنيم. انشاء الله اميداوارم كه همتون، همتون بدون استثنا هر كدامتون هم اشتباهاتي داريد يك خردهاي ضعيفيد، تازه وارد شديد بدونيد راه اينه. به ياري حضرت بقية الله. مبارزه نكنيد، معارضه نكنيد تحت تاثير افراد خشكه مقدس نافهم قرار نگيريد.
من يك تقاضايي كه از شما همتون دارم اين است كه با اين برنامه مبارزه نكنيد، فقط. چون اسباب دردسر هم براي خودتون، البته ما انشاء الله اون آقايي كه ماها را دعوت كرده و ما را به طرف خودش خوانده اون ميدونه چكار بكنه. اگر يك وقتي يك كسي، من تمام مبارزات ميياد به طرف من. خدا ميدونه همچين ميزنن پشت گردن طرف. يك نفر يك روز من را اذيت كرده بود در اين ارتباط نه اينكه حالا من را اذيت بكنند مثلا من را بزنند بخاطر اينكه من آدم بدي هستم، عيبي نداره. ولي بخاطر اين راه و هدف اذيت كرده بود. شب در خواب حضرت را ديدم حضرت فرمودند من گوشش را ميمالم. فردا صبح خود اون آقا گفت گوش من از ديشب كر شده. من بهش نگفتم، الان هم به شماها نميگم، نميدونيد هم كي هست اون طرف. بعد هم سكتة قلبي كرد بعد هم مدتي مريض بود، بعد يك شب من خوابش را ديدم گفتند برو بهش بگو كه به خودش بگو كه اگر ميخوايي اين كسالتت رفع بشه از همان راهي كه رفتي برگرد. رفتم بهش گفتم نه شما اينجوريد و من همچين خوابي ديدم، گفت، گريه كرد، آدم خوبي بود. گفت كه من خودش گفت من حسادتم تحريك شد شما اينجور محبت به رفقا ميكنيد، جلوي غريبهها اظهار محبت نكنيد به من چون واقعا حسادتها تحريك ميشه. حسادت من تحريك شده بود اون حرف را زدم اون كار را كردم و خوب هم شد الحمد الله الان هم خوب است و سر حال است.
امام زمان بلده چكار كنه و لذا دفعم كردن تا حالا هم اينقدر دفع كردن كه واقعا بعضيهاش حتي من راضي نبودم ولي آقا لطف كردن به هر حال نميشه. ولي باز هم بهتون ميگم اين، نميخوام بهتون بگم من عزيز ايشان هستم، نميخوام عرض كنم كه شماها همتون عزيز هستيد ولي راه عزيزي را پيش گرفتيد. يك هدف بزرگي را پيش گرفتيد الذين يصدون ان سبيل الله نباشه كسي. اين مطالب را حالا ما امشب همش به متفرقات تمام شد و هدف را من براي اقايون دوستان عزيزمون بگم و هدف ما اينه. والان هم باز با آقا قرار داد ميزاريم. من هنوز مجلسمون را در اون حد نميدونم مخصوصا خوب تك تكي ممكنه گوشه و كنار باشند كه هر شب، چون فكر نكنيد اين كار را ما ميكنيم خوب بدعته، اين حرف درست نيست كه ما دستمون را تو دست خودمون بگذاريم و با امام زمان تعهد بكنيم. يك شب به زبانم آمد و مال خودم هم نبود اين كار را در شب جمعه اينجا كردم عدهاي خدا ميدونه اينها تغيير حال پيدا كردند شايد چند نفرشون تو مجلس باشند. رفتند عوض شدند، تعهد با امام زمان اين در همين دعاي بيعت كه در مفاتيح هست ميگه دستت را بگذار تو دستت و بيعت كن با امام زمان، هر روز صبح. اين كار خيال نكنيد درست نيست، نه درسته. كه انسان دست، كم كم ميبيني اين دست تو، يك اين دست كه گذاشتي تو دست راست خودت كم كم ميبيني يك نرمي پيدا كرده در همان لحظهاي كه ميگذاري، بعضيها ميدونن من چي ميگم كم كم انشاء الله ميبينه نه دست خودش نيست دست ديگري آمده و دست او را گرفته و ميگه باريك الله.
امام عصر اينقدر مهربانه، اينقدر كلمات مهربانآميزي به دوستانش ميگه كه حساب نداره. من اگر بگم كه اگر يك كسي روي اخلاص راه، نميتونم اين را بگم چي ميگه امام زمان. روي اخلاص راه امام زمان را پيش بگيره و بره جلو ميدونيد امام زمان بهش چي ميگه؟ اقل حرفي كه ميزنه ميگه قربانت برم. اين از اين بالاترها ميگه حضرت. شما فكر نكنيد تو چرا حضرت، نخير آقا خودش مهربانه، دوسته. ميگيره افراد را توي بغل گاهي سر روي شانه من نميخوام مطالب را بگم براتون باز ممكنه براي بعضي سنگين باشه، يك نفر ميگفت حدود نيم ساعت سرم روي شانة حضرت بود. سر حضرت هم روي شانة من هي درد و دل ميكرد هي گريه ميكرد هي صحبت ميكرد، هي گريه ميكرد. من گريه ميكردم تا حالت ضعفي به هر دومون دست داد. شما نميبينيد آقاي مهربانتون را، و اونهايي كه ديدند خوشا به حالشون ميدونن چقدر اين آقا بزرگوار و مهربانه. جانش انسان را بده، بهشتش را بده، آخرتش را بده، ان الله اشتري من المومنين انفسهم شما فكر ميكنيد كه خدا جان شما را ميخره كه بهتون يك بهشت و يك باغ بزرگي بده كه بريد توش بچريد. ان الله الشتري، و ان لهم الجنه. جنتي كه امام زمان توش اون جنت اصلشه. خدايا ما را امشب مورد لطف بيشتر آقامون قرار بده حالا كه شما امشب الحمد الله حال داريد و توجه داريد دست چپتون را بگذاريد توي دست راستتون و دست راستتون مال امام زمان بشه.
آقاجان يا صاحب الزمان ميخواييم باهات بيعت كنيم. دستمون انشاء الله از معصيت نباشد، قلبمون آلوده به معصيت و گناه نباشه. يا بقية الله، آقاجان روحمون سياه، قلبمون سياهه. هر چه باشيم هر كه باشيم هر عملي كه داشته باشيم لايق حرف زدن با شما نيستيم اما چه كنيم خداي تعالي به اما اجازه داده، خودت هم مهرباني خودت هم ما را دوست داري من ميدونم شبهاي احياء چه، با اينكه توي مسجد بود افراد مختلفي هم اونجا بود، ريش تراشيده بود، همه جور بودند، خوب ديدند ديگه من كه نگفتم، من كه نديدم، من كه نگفتم اونچه كه متوجه شدم ديدند رفقا، خودشون هم گفتهاند كه چه دستي به سر همه ميكشيد، چه محبتي به همه ميكرد. يا بقية الله دوستان را كجا كنيم محزون، تو كه تجار حتي با دشمنان نظر داري. امام صادق ديدن نيمههاي شب يك كلوله بار بزرگي روي دوشش گذاشته يك نفر گفت آقا من هم ميخوام خدمت بكنم، كمك بكنم، بهش كمك كرد آمد در خارج شهر مدينه يك عده خوابيده بودند حضرت بالاي سر همة اينها نان و خرما و اينها گذاشت و رفت اين آقا عرض كرد كه آقا اينها همه دوستان شما بودند، حضرت فرمود اينها دشمنان ما هستند. اگر دوستان ما باشند كه اينجوري باهاشون رفتار نميكنيم. اي خدايي كه وقتي يك كسي از تو سؤال ميكنه تو بهش ميگي، يامن يعطي من لم يسئل هو من لم يعرفه تهنن رفع اي خدايي كه به اونهايي كه اصلا تو را نميشناسند محبت ميكني امام زمان هم وجه الله است، روح الله است آيت الله است، نشانة خداست بايد اينطور باشه. يا بقية الله. ميشه دستتون را بياريد زير دست ما يا روي دست ما، ما الان درسته كار مشكله ولي بخاطر رسيدن به مشكلات انشاء الله و خودت هم كمك ميكني يقينا كمك ميكنيد و شما هم به ما محبت ميكنيد، ما به خدا برسيم به شما برسيم به حقيقت ولايت و توحيد برسيم به حقيقت عبوديت و جهاد با نفس برسيم در صراط مستقيم دين قرار بگيريم. يا بقية الله، يا صاحب الزمان آقاجان ما از همين الان با شما قرار ميگذاريم كه ما بندة شما باشيم، مطيع شما باشيم. كاري كه قلب شما را رنجيده ميكنه انشاء الله انجام نديم. شما هم به ما لطف كنيد فقط يك لطف به ما داشته باشيد و اونكه ما را از خواص خودتون قرار بديد. يا بقية الله آيا قبوله؟ خوشا به اون گوشي كه قبولي را شنيده، خوشا به حال اون كساني كه اين مسائل را درك ميكنند.
همه با توجه حالتون را از دست نديد حالتون را از دست نديد توجهتون را به امام زمانتون بديد انشاء الله امشب اين مجلسمون ذخيرة تمام عمرمون و انشاء الله اين مجلسمون براي هميشمون انشاء الله ذخيره باشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.