۲ محرم ۱۴۱۶- رأفت و مهرباني الهي
رأفت و مهرباني الهي 2 محرم 1416
بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمدلله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
لا يستوي اصحاب النار و اصحاب الجنه. اصحاب الجنة هم الفائزون
آياتي كه تلاوت كردم آيات بسيار تكان دهنده و بسيار پر اهميت بود. اگر چه همة آيات قرآن پر اهميت است اما گاهي يك جملاتي در قرآن خداي تعالي ذكر فرموده كه مثل اينكه يك مقداري خدا از ما گله داره. خدا خيلي مهربانه. خداي تعالي بيشتر دوست داره كه محبتش را ما به مردم برسانيم. ما بعكس عمل كرديم در گذشته. بيشتر عذابش را، فشارش را، آنچه كه يك ظالم قدرتمند نسبت به ضعفاء ممكن است انجام بده، خدا را آنطور معرفي كرديم. شايد در گذشته چون فرهنگ و فكر و عقل مردم زياد رشد نداشته همينطور لازم بوده كه بيشتر از طريق خوف، ترس، مردم را وادار به عمل كنيم. ولي فكر ميكنم اگر آنوقتها اينطوري بوده، در زمان ما مردم رشد فكريشون طوري شده كه با محبت بهتر ميشه اينها را به قوانين، به دستورات وادار كرد. الان در ممالك مختلف، وقتي انسان تاريخ را نگاه ميكنه ميبينه بطور كلي سلاطين گذشته و يا رؤساي جمهور يك قرن قبل و بالاخره زمامداران يك قرن قبل به طور كلي با استبداد، با چوب و فلك، با زندان و ترساندن، مردم را به طرف عمل كردن به قوانيني كه در مملكت بوده وادار ميكردند. اما زمان ما به هيچ وجه در بين جامعة تحصيلكردة رشد پيدا كرده، اين فكر و اين برنامه قابل پذيرش نيست. شما در همين ايران، آنچه را كه زمان صفويه و قاجاريه نسبت به حتي زمان رضاخان ملعون، آنچه را كه نسبت به مردم انجام ميدادند و شايد هم سياست همين را اقتضاء ميكرده، اگر يك روزش را بنا بشه الان انجام بدهند، مردم قيام ميكنند. نه در ايران اينطور باشه. در ممالك ديگر هم همينطوره. در همه جاي دنيا رشد فكري مردم، رشد فكري بشريت بخاطر سواد، بخاطر زحماتي كه در اكتشافات و اختراعات كشيدهاند، بخاطر باز شدن افكارشون هيچ كجاي دنيا، مگر حالا يك جائي باشد كه ما اطلاعي نداشته باشيم، مردم هيچ مملكت حتي مملكتهاي استعماري صددرصد حاضر نيستند كه مثل مردمي كه در فرض كنيد اوائل سلطنت رضاخان بودند، آنجوري باشند. تحت آنطور فشار و اعمال زور و قدرت. آزادي ميخوان، محبت ميخوان. امروز مردم محبت ميخواهند. رعايت حالشون بايد بشه. مطابق محبتشون، مطابق فكرشون، مطابق عقلشون بايد با آنها رفتار بشه. امروز به هيچ وجه نميپسندند كه يك قدرتمندي، يك ديكتاتوري در رأس كار آنها باشه و اينها را ندانسته يا دانسته، وادار به كارهايي بكنه.
بنابراين من اين مقدمه را عرض كردم بخاطر اينكه اگر در زمانهاي گذشته بخاطر نداشتن فرهنگ و نداشتن فكر و به اصطلاح بيسوادي مردم لازم بوده كه مبلغين مردم را از خدا بترسونند تا دست از پا خطا نكنند كه همين جايش را هم من فكر نميكنم در خصوص خدا اينطور باشد. به خاطر اينه خود خدا اين مطلب را بهتر آگاهه و در عين حال پروردگار متعال در آن زماني كه مردم اصلا فرهنگ نداشتند، در زمان جاهليت، اين قرآن نازل شده. سرتاسر قرآن هر كجا خداي تعالي وارد مطلبي شده، با محبت وارد شده. من فكر ميكنم حتي بي فرهنگترين جامعه، اگر از طريق محبت با آنها روبرو انسان بشه، بهتر آنها به دستورات اين شخصي كه محبت به آنها ميكنه، عمل ميكنند. حالا ما از گذشته شايد درست اطلاع نداشتيم يا نداريم. مبلغين گذشته در منابر و در محافل و در مجالس كه در ايام محرم و در ايام ماه رمضان و يا در ايام ماه صفر تشكيل ميدادند، مردم را خيلي از خدا ميترساندند. نكنيد عذاب دارد. نكنيد، آتش جهنم منتظر شماست. حتي گاهي مقدسترين و نزديكترين افراد به خدا، آنها را هم ميترساندند كه مبادا عاقبت بخير نشيد. مبادا در همان لحظة آخر بجاي اينكه بيفتيد توي بهشت، توي جهنم بيفتيد. خلاصه هم در كتب زياد اين مطلب نوشته شده، غير از روايات و آيات قرآن، و هم در سخنرانيهايي كه براي ما نقل ميكنند كه هنوز هم متأسفانه از باب آنها چنين كردند ما هم چنين ميكنيم. گذشتهها اين كار را كردند، ما هم بايد انجام بديم؛ مسئلة خوف و ترس و بيم از خدا مهمترين چيز بوده. و حال اينكه پروردگار متعال از اول قرآن تا آخر قرآن كه نگاه بكنيم در فواتح سور، يعني در شروع سورهها، همه جا ميگه بسم الله الرحمن الرحيم. يعني خداي مهربان، خداي بخشنده، خداي محب، خدايي كه دوستتون داره. اين كلمة رحمان و رحيم معناش اينه كه خدا خيلي دوستتون داره. خدا حتي كفار و دشمنانش را هم اظهار محبت به آنها ميكنه. رحمان به همين معناست. يعني كفار، بت پرستها، كساني كه اصلا خدا را قبول ندارند، ماركسيستها، كمونيستها، همة اينها را خدا دوست داره و به اينها محبت ميكنه و رحمانه نسبت به اينهاست. و رحيمه نسبت به همة كساني كه به او گرايش دارند، او را دوستش دارند. اين را شما بدانيد. حتي در تربيت اطفالتون رعايت كنيد. با محبت بهتر ميشه بچة خردسال دو ساله را تا شاگرد باصطلاح بيست سالهاتون، با محبت بهتر ميتونيد وادارش به درس خوندن، چيز يادگرفتن، بكنيد.
من بچه بودم، يادم نميره، ميخواستند از ما يك كاري بكشند. كاري ما بكنيم. ميگفتند فلاني اين كار را ميكنه چون من را، پدرم ميگفت، چون مرا زياد دوست داره. ما پا ميشديم ميرفتيم اين كار را انجام ميداديم. اما همينجا شما بگيد كه شما بايد اين كار را بكني. ممكنه از ترس كتك الان بكنه. اما يقين بدونيد همينقدر فهميد كه كتكي توي كار نيست نميكنه. محبت اين يك مسئلهاي است در بشر، بشر عاقل، در بشر انسان، بشر با فرهنگ، بيشتر اثر داره تا خشونت. بخدا قسم اگر مردمي كه در رأس كارهاي قدرتهاي دنيا واقع شدند، متأسفانه وقتي قدرت به دست كسي ميافته خيلي سخته كه خشونت همراهش نباشه. ميگه منكه قدرت دارم چرا نگم بايد اينكار را بكني. من كه قدرت دارم چرا نگم تو اگر نكني چه ميكنم. هيچكس مثل خدا نميشه كه اينهمه قدرت، بي نهايت قدرت، خداي تعالي بايد اينطوري كه روي برنامة معمولي طبيعي ما، آن قدرتي كه خدا داره بايد بگيم يا بكن يا ميزنم توي سرت. همان لحظه. تو يك گناه كوچك بكني يك سيلي محكم بخوري. يك عذاب شديدي ببيني. ولي در عين حال، اين خداي با اين قدرت، با اين عظمت، ميگه من شما را دوست دارم. رحمانم، رحيمم، رئوفم، مهربانم، شما را از پدر و مادرتون بيشتر دوستتون دارم. تعبيراتي هست كه من چه عرض كنم؟، كه در روايات و آيات هست اما جرأت نميكنم بگم. بخاطر اينكه شما نشنيديد. اگر الان از من بشنويد، شايد براتون فوق العاده عجيب باشه. شما يك دفعه اگر به خدا بگيد يا به امام زمان بگيد قربونت برم، آنها ده دفعه ميگن، آنها صد دفعه ميگند. من عرض كردم آنچه كه ميدونم و آنچه كه استنباط كردم و آنچه كه فهميدم از آيات و روايات، متأسفانه همين اندازه ميتونم بگم كه خداي تعالي در اول هر سوره، چون چيزي كه بيشتر در هر مقالهاي، در هر روزنامهاي، در هر نوشتهاي جلب توجه ميكنه، آن بخش اوليست كه بوسيلة او مطلب يا مقاله شروع ميشه. آن كلمة درشت اول. در همة سورههاي قرآن ولو سورهاي كه آيهاي، سورة يك سطري، يك بسم الله الرحمن الرحيمي كه انسان ميگه اين بسم اللهش بيشتر، سورة انا اعطيناك الكوثر، فصل لربك و انحر، ان شانئك هو الابتر، در يك خط بيشتر نيست. يك خط هم بسم الله الرحمن الرحيم. در سورة حمد كه نماز را با همة آن عظمتش، كه لا صلاة الا بفاتحة الكتاب، در نماز كه ركن دينه، اين قبلت قبلت ما سواها و ان ردت ردت ما سواها. اگر رد بشه همه چيز رد ميشه، اگر نماز قبول بشه همه چيز قبول ميشه، در اين سوره، در اين عبادت، خداي تعالي گفته سورة حمد را بايد بخونيد. شما اگر سورة حمد را نخونديد اصلا نماز نخونديد. لا صلاة الا بفاتحة الكتاب. شما هيچ نمازي نميبينيد جز سورة حمد را اقلا داره. خوب. اينجا در اين سوره، دو مرتبه گفته رحمان و رحيم. يكي بسم الله الرحمن الرحيم. يكي الحمد لله رب العالمين. مالك يوم الدين. الحمد لله رب العالمين. الرحمن الرحيم. ميبينيد؟ اين معناش چيه؟ معناش اينه كه من تو را دوست دارم. ترساندن بيجا اين را بدونيد، انسان از يك چيزي كه بترسه، از او فرار ميكنه و دوستش هم نميتونه داشته باشه. چرا ما از مرگ اينقدر فرار ميكنيم؟ براي اينكه ترسيديم از مرگ. مردن ترس داره. آنچه كه ما ميبينيم از مردن اين است كه ميبرند ما را ميشورند و بعد هم زير زمين ميكنند. من بچه بودم، كنار قبرستاني ما را بردند. من ديدم كه اين بندة خدا را كردند آن زير. گفتم به پدرم، كوچيك بودم، گفتم آنجا چراغي، چيزي. گفت نه. گفتم ميترسه كه اين. گفت، پدرمون هم خوب از همين منبريها و از همين امثال من چيزهايي شنيده بود. گفت كه بعله آنجا عقرب ميآيد به سراغش، مار ميآيد به سراغش، فشار داره قبر. يك ترسي من برداشتم از مردن خدا ميدونه كه بدنم ميلرزيد. هر وقت پدرم ميخواست بره طرف قبرستان شبها، من نميرفتم. البته بچه بودم آنموقع. همينكه ايشان گفته بود من ميفهميدم. مرده را از دور كه ميديدم يك چند شب خوابم نميبرد. به ياد اينكه بايد ما بريم آن زيرها. قبرستان و همه چيز را ترك كرده بودم. تا خدا رحمت كنه استادمون، يك روز نشست براي ما حرف زد. ما را ساخت. كه تو الان وقتي كه بدن انسان را ميگذارند توي قبر، مثل اينه كه ناخنهايت را گرفته باشي بكني زير خاك. اينجوري براي من توضيح ميداد. هيچ ترسي داري؟ گفت اين بدنهم وقتي از روح جدا شد اينطور حالتي داره.
خدا را، شما خدا را چه جور ميشناسيد؟ براي من شرح بديد. ما اينجا جلسة منبر و اينكه شماها حرف نزنيد فقط من حرف بزنم نيست. خدا اينطوره كه اگر من يك گناه كردم ميبرتم توي جهنم. چقدر؟ تا ابد. و زياد هم سؤال ميشه كه اين چه عذاب نابرابريست. من يك دقيقه يك گناهي كردم، حالا هر گناهي، تا ابد من توي جهنم بمانم خالدين فيها ابدا. از قرآن هم استدلال ميشه. اينجوري ما خدا را ميشناسيم. خيلي ظالم. بخدا قسم ماها را طوري ساختند، بعضي از افراد يك وقتي يكي از مراجع، از اساتيد ما ميگفت منبر را بايد مجتهد، آنهم مجتهد مطلق، بره. و الا امثال من و افراد شبيه به من حق نشستن روي منبر را ندارند. جاي پيغمبره اين مكان. پيغمبر مينشسته. اول منبري كه در اسلام ساخته شد و اول شخصي كه منبر رفت، پيغمبر اكرم و زمان پيغمبر اكرم بود. خوب زمان غيبت است و قحط الرجال است و افرادي مثل من بايد بيايند بنشينند، شما هم بنشينيد و بخواهيد استفاده بكنيد. ما هم كه سليقهاي نداريم كه مثل يك طبيبي باشيم كه نبض مريض را بگيريم و ببينيم كه اين در چه حدي از كسالت هست و حرفها يا داروهايي كه به او ميديم، كاملا مناسب او باشه. يك مجلس اينجوري، افراد مختلف نشستهاند. افراد كم سن هست، مسن هست، جوان هست، همه نشستهاند. شما هيچ طبيبي را ديدهايد اينهمه مريض همه جور مريض داشته باشه آنهم در سنين مختلف، آنهم در امراض مختلف، و همه را بخواهد معالجه بكند با يك سخنراني يك ساعتي. من كه فكر نميكنم در عالم يك همچين طبيب حاذقي وجود داشته باشه. يا يك همچين مريضها و مستمعين گيرندهاي وجود داشته باشه و تمام اين مجالسي كه متأسفانه در سراسر عالم اسلام تشكيل ميشه الا نادر، همينجوره.
ولذا يك وقتي فكر كردم كه اين كار مفيد نيست. اين مفيد نيست. بايد يك يك، فرد فرد، افراد را بررسي بكنم. اگر ميخواهم من مثلا كاري انجام بدم، خدمتي انجام بدم. يك يك افراد را بررسي بكنم، روحياتشون را بسنجم، برنامهاي بهشون بدهم و آنها را باصطلاح يك نحوه تربیتی كه خدا راضي هست انجام بدهم. و حالا در باصطلاح در يك سطح كلي هم اگر ميخواهيم صحبت كنيم، كلياتي كه به درد مردم بخوره. آقا در منبر من الان وظيفة واجبمه كه اين فكري كه تابحال در مغز شما وارد شده كه از خدا مثل از يك ديكتاتور قدرتمند بي حساب كار كن بدون هيچ نظمي، انضباطي هر كاري كه ميخواد بكنه؛ شما را از اين فكر نجات بدم. اينجور نيست. خدا هر كه را دوست داره هدايت ميكنه، هر كه را دوست داره گمراه ميكنه؛ اين در هيچ كجاي قرآن نيست. اگر بهتون گفتند، قرآن را نفهميدند. خداي تعالي هر كه را بخواد عذاب ميكنه هر كه را بخواد عذاب نميكنه ميبره توي بهشت، بدون هيچ انضباطي، بدون هيچ برنامهاي، بدون هيچ قانوني. اين درست نيست. اين اقل كاريست كه من ميتونم در يك اجتماعي بكنم.
همين آيهاي كه تلاوت شد، همين آيه ميگه كه لا يستوي اصحاب النار و اصحاب الجنه. مساوي نيستند. يعني دو نفر كه هر دو بندة خدا باشند، خدا يكيشون را ببره توي جهنم، يكيشون را ببره توي بهشت اينها مساوي نبودند، مساوي نيستند. هل يستوي الاعمي و البصير. كور و بينا آيا مساويست؟ هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون. دانا و نادان مساويست؟ كسي كه خودش خودش را جهنمي كرده، اين كس با آن كسي كه خودش خودش را بهشتي كرده و خداي تعالي هم همة افراد را براي بهشت خلق كرده است، اينها مساوي هستند. آخه ما در همان دعاي كميلي كه علي بن ابيطالب عليه الصلاة و السلام ميگه براي توبه است و براي ترساندن است و براي اين كه اهل گناه بترسند در همين دعاي كميل علي بن ابيطالب ببينيد چي ميگه. ميفرمايد كه اتسلط النار علي وجوههم خرط لعظمت او در واقع جواب ماست كه تبليغاتمون درست نيست. آيا مسلط ميشه آتش بر صورتي كه اين سجده كرده. و علي قلوب العترفت بالهيتك له و علي ضمائر حرت من العلم حتي ثارت خاشعه. باطن من آيا آتش مسلط ميشه. آيا قلب من را آتش مسلط ميشه. بعد چي ميگه. هيهات ابدا. ما ذالك الظن بك. علي اين چنين گماني به تو نداره. شما با خودتون فكر ميكنيد خوب لابد ميخواد خدا را تشويق كنه، از اين كارها نكنه خدا. مثل وقتي آدم ميبرنش تو دادگاه مگه ميشه تو آقاي به اين بزرگواري به اين شخصيت، هندوانه بده زير بغلش كه ابدا تو اصلا ظلم نميكني، عليه من حكمي نميدي. خدا اين حرفها، تحت تأثير اين حرفها واقع نميشه. علي بن ابيطالب هم به خودش قسم نميخواد كه خدا را به اصطلاح نستجيب بالله مردش كنه كه از اين كارها نكنه. والا ميكرد، نه. حقيقتا اين طوره. هيهات، هرگز ما ذالك الظن بك. اين چنين گماني من به تو ندارم. و لا اخبرنا. من يك چنين خبري از جايي برام نرسيده. از خلق تو لا كنك تقدست اسمائك يك استثنايي داره كه اون استثناء شماها هم قدرتون عقلتون، فكرتون، فهمتون اين استثناء را قائله. ميفرمايد كه تقدست اسمائك اقسمت ان تملاها من الكافرين. من الجنة و الناس اجمعين و ان تخلد في الهلمعاندين. معاند ميدونيد كية؟ صدامه. چكارش ميكنند. شماها نظرتون چيه؟ روز قيامت صدام را آوردند آبا و اجداد او هر كه تو خط تو در گذشته و آينده هست اون اشغل اشقياء كه روز اول در به پلوي فاطمة زهرا زد، اون اشقل آخرين كه علي بن ابيطالب را شهيد كرد. اون اشقل اشقياي ديگر كه در كرلا حسين بن علي را شهيد كرد اينها را چكارش كنه خدا؟ تخلد فيهل المعاندين. بلكه مهرباني خدا اينه كه اينها را عذابشون كنه. تشفي دل شماها باشه. من يك وقتي يك خوابي ديدم.خواب ديدم كه صحراي محشره، و يك صف طولاني هم، ما آخرهاي صف بوديم. من نميدانستم اين صف را ما براي چي وايستاديم. عادت هم وايستيم، تو خواب وايستاده بوديم. گفتش كه خداي تعالي تمام عذابشون، اختيار عذابش را ميده به دست فرزندان فاطمة زهرا. تا اون كسي كه در به پهلوي فاطمة زهرا زده او را عذابش كنند. وقتي دلشون خنك شدن بعد، بعدي اين صف مال اونه. صف هم خيلي طولاني بود. من گفتم پس ميارزه بياستيم.
خوب اين همه را، هر كه محبت خدا نسبت به اين همه شهيدي كه در جبههه كشته شد و شهيد شد. اين همه خانوادهها، خوب صدام را اگر عذابش نكنند اين خانوادة شهدا ناراحت ميشن. به اينها بي محبتي شده. والا هيهات، هيهات. ما ذالك الظن بك. خوب پس بريم گناه بكنيم. يك عده افراد خيلي بي سواد. خيلي به وجدان، خيلي نفهم ميگن حالا ما پس بريم گناه بكنيم خدا كه ميبخشه، خدا كه مهربانه. اگر يك كسي به شماها مهرباني كرد بايد اذيتش كرد. بدي بكنيد با او؟ نه سؤال. رفتيد خانة يك كسي خيلي صاحب خانه به شما مهرباني كرده از دم در همش قربون و صدقتون شد و سفرة خوبي براتون انداخته و محبت هم كرده و حتي به شما گفته كه اگر به صورت من سيلي هم بزنيد من قربون و صدقتون ميشم. اين حالا كه سيلي آزاده يك چند تا سيلي، اين را شما چجور آدمي ميبينيد اين آدم اينطوريه چطور آدميه؟ اين را چند تا سيلي بزنيد حالا كه مسواك زدن آزاد شده. اون كسي كه با همة محبتهاي خدا گناه بكنه چجور آدميه؟ ولي اولياء خدا با همان چشم بهشون نگاه ميكنند. بشر به اون چشم بهش، الان شماها هيچ كاري نداريد اين را مجسم كنيد جلوي خودتون، مهماني رفتيد صاحب خانه دم در دست به سينه. قربون و صدقتون ميشه، كفشهاتون را حتي واكس ميزنه، من نميخوام بگم ميترسم به خداي تعالي و به عظمتش والا خدا همة مهربانيها را ميكنه. همه چي بهتون ميده، همه چي بهتون ارزاني داشته. سفرة مفصل انداخته سر ظهر هم گفته آقا، آقاي محترم، ميخواد امتحانت كنه يك دونه سيلي هم به صورت من بزن ولي من باز هم قربون و صدقهات ميشم. يا ببينيد اين مهمان يك سيلي زد. يقينا پستترين اذكار اينجوري فكر ميكنه كه هر چه آب دهن انسان داره بريزه تو صورت اين سيلي زننده. ميشه اينجور؟ چقدر انسان بايد نفهم باشه كه خدا را يقين بكنه. ماها غفلت داريم كه معصيت ميكنيم. خدا را يقين بكنه و نعمتهاي خدا را ببينه و محبتهاي خدا را بشنوه و بدانه كه خدا حتي او را به جهنم هم نميبره هر چه هم گناه بكنه، اينجوري بايد با مردم صحبت كرد. يك وقتي من كتاب انوار زهرا را مينوشتم، به رواياتي برخورد كردم كه در اين روايات آمده كه سادات مثلا از آتش جهنم آزاداند. حالا من داشتم اينها را بررسي ميكردم يك نفري به من گفتش كه خوب بعد يعني گناه آزاده، گفتم اينجوري فرض كن. گفت خوب، خوب شد، ميريم تند تند گناه ميكنيم. گفتم فلاني من از وقتي اين روايت را ديدم، حالا نميخوام تزكية نفس كنم، غفلت و نميخوام خودم را خوب معرفي كنم، غفلت زياد هست، و كارهايي هست كه انسان ممكنه كه انسان بدترين گناه را خداي نكرده بكنه و بدترين عذاب را هم بكشه. اما گفتم بهش، گفتم از وقتي اين روايات را من ديدم به خدا قسم سختمه يك كار مكروه انجام بدم. آخه يعني چي؟ اگر يك كار مكروه، مكروه مثلا چيه؟ شما را صاحب خانه دعوت كرده خيلي هم مفصل حالا اين محبتها كه اصلا اين صاحب خانة با همة اين محبتها كجا و خدا كجا؟ همه جور بهتون محبت كرده اون وقت اين دوست نداره كه شما چهار زانو بنشينيد دوست داره دو زانو بنشينيد. نگفته هم بنشينيد، اگر هم گفته حالا به نحو استحباب. شما بيا و چهار زانو بنشين ميگيد نه او دوست داره من دو زانو بنشينم. ما خودمون تو مجالس رفتيم. صاحب خونه دوست داشته ما پشت ميز غذا بخوريم. خورديم. صاحب خانه دوست داشته سفره بياندازه، پاي سفره نشستيم. يك جا رفتم ديدم صاحب خانه دوست داره من دستهام را بشورم و بعد غذا بخورم. آفتابه و لگن آورده من دستهام را شستم. صاحب خانه دوست داره. حالا چرا من، مگر من اسيرم، مگر من بندة اويم؟ نخير. تو اسير محبت باش، اسير انسانيت باش، اسير چه عرض كنم، اسير انسانيت باش. اين محبت به تو كرده اين هم دوست داره. آقا دوست داره كه خداي تعالي دوست داره هيچ عذابي هم فرض كنيد نيست. هيچ كتكي هم تو كار نيست، دعوايي هم تو كار نيست اين همه بهت محنت داده. دوست داره كه تو تازه اون كارهايي كه نميكني براي او بكني. براي خودمون بكنيم. نماز مال خودمونه، روزه مال خودمونه حج مال خودمونه. هر چه داريم مال خودمونه. يك روايت داره دربارة خمس امام ميفرمايد: كه تمام اونچه كه در زمين هست اين مال ائمه اطهاره، خدا براي اونها خلق كرده. خدا اونها را به شما بخشيده، يعني ائمه به شما بخشيدن. از اين ور حساب بكنيد. هر چه نيازمنديد شما اصلا پنج يكش را هم نميخواد بديد. اونچه كه نياز نداري و زيادتر از زندگي شخصيته اين چهار تاش مال تو يكيش را به حساب مال بده. آخه اينجوريه. انسان اگر ميخواد گناه بكنه فكر بكنه كه گناه كي را بكنه. شما گناه شيطان را هر چي دلت ميخواد بكن. هر چه او گفت بگو نه كسي به شما حرفي نداره. حقش هم هست. دشمنه، انسان بايد با دشمن مبارزه بكنه. اگر يك پيامي از طرف صدام به لشگرهاي اسلام ميآمد ميرسيد كه ما خواهش ميكنيم كه شما امشب بگذاريد بعد حمله بكنيد. اِ. دشمن را انسان حرفش را گوش نميده. اين طبيعي است. اما دوست را بايد انسان اينجور بكنه؟ ما ببينيم در شبانه روز، واقعا مربوط به فرهنگمون، فقط مربوط به فرهنگمونه. اگر شما معصيت كار را ديديد بدونيد آدم خيلي نفهميه. مگر معتقد به خدا نباشه. شما هر گناهكاري را ديديد بدونيد اين آدم بايد خيلي فقط چه عرض كنم از تعبيرات، از پس زبان خارج ميشه بگيد آخه تو بدبخت چيت مال خودته؟ همش مال خداست. يك دست دندان آقا، انسان دندونهاش شما ببينيد چقدره قيمتش؟ اين دندونهايي كه از اول عمرت تا حالا، اين چشمي كه داري، اين گوشي كه داري. اين نعمتها از سر تا پات نعمت. و بعد هم وقتي از مادر متولد شدي جناب آقاي ميليونر، ميلياردر، نميدونم چه. حالا يك گوشة كارت، با خدا دعوا ميكني.
همش محبت، همش عنايت بوده. به خودش قسم كه اگر (قطع نوار) اين را بسنج ببين چه بت كرده. يك كاري خودت كاري. خودت پرت بودي والا خداي تعالي از كسي كسر نميگذاره. اون وقت خدايي به اين همه محبت، با اين همه نعمت با اين همه عنايت اون وقت ما بگيم حالا، يكي گفته بود پيغمبر گفته كه گناه آزاده. ما هم ميريم گناه ميكنيم. برو بكن وجداني اگر داشته باشي. انسانيت اگر داشته باشي. عذابت از همين الان شروع ميشه و تو ميخوره. من برام اتفاق افتاده شما هم حتما گاهي ممكنه حالا ميتونيد تصورش را بكنيد يك جايي رفته باشيد كه خيلي محبت كرده باشه خيلي عنايت كرده باشه يك كاري كرده باشيد اين را رنجونده باشيد. به خدا قسم گاهي ميشه انسان ميگه اين كاش زمين دهن باز ميكرد من ميرفتم اين تو. عذاب وجدان بدتر از عذاب جهنمه گاهي. براي افرادي كه انسانند وجدان دارند، انسانيت دارند. يك افراد نادان، نافهم شمر هم وجدان نداشت. يزيد هم وجدان نداشت، افراد نافهمي بودند، نفهمي بودند. كلمة نفهم مطلق به اون آدمهايي كه گناه ميكنند. شما نه اينكه فكر كنيد حالامن، من روي حساب عقلي ميگمها. اگر معتقد به خدا، خوب عذرش موجهه. اگر نعمتها را از روي خدا ندونه عذرش موجهه. اما كسي معتقد به خدا هست و نعمتها را هم از جانب خدا ميدونه اون بايد اين را واقعا تو سرش زد تا بفهمه. يك دونه گناه. مساوي نستند اصحاب جهنم. با اصحاب بهشت. اصحاب بهشت هم الفائضون. اينها فائضند. بعد خدا يك جملهاي ميگه آدم دلش ميسوزه. ميگه اگر ما اين قرآن را بر كوهها نازل كرده بوديم اي پيغمبر لو انزلنا هذا القرآن الي جبل، چقدر انسان سر سخته، نافهمه. كم دركه قلوبهم كالحجاره او اشد قصره .از سنگ سخت تره. اگر اين قرآن را بر كوهها نازل كرده ارأيته خاضع متصدعا من خشيت الله ميديد اين كوه ميلرزه. يك نگاه خدا به كوه ميكنه. فجعله دكا و خر يك تجلي. اون وقت بشر اين همه قرآن برش نازل شده. قدر اين كتاب آسماني را نميدونه. بگم چون ميترسم شامل اكثر شماها بشه، و ناراحت بشيد دلتون بسوزه، ولو اين كه كاري نكنيد. اونقدر دلتون نميسوزه كه كاري كنيد. بعضيها حتي قرآن را حتي نميتونن بخونن. واي، معناش را نميتونند بفهمند. تفسيرش را نميتونند درك كنند. مسلمان و دوست. يك نامهاي شما از دوستتون رسيده باشه اين دوستتون انگليسي بنويسه. نامه را ميگيريد نميتونيد بخونيد اين ور، اون ور يك مترجم پيدا ميكنيد آقا اين را بخون ببينم چي نوشته اين دوستمون، چي ميخواد از ما. چي ميخواد. متأسفم.
يك جواني خيلي خوشم آمد. خدا انشاء الله او را حفظش كنه. پدرش داشت پسرش را تعريف ميكرد پيش من. ايشان زبان را خوب بلده. ايشان كدام زبان را، خوب معمولا زبان انگليسي را. من خودم پرسيدم مخصوصا چه زباني بلده. پدرش هم زبان انگليسي، فلان. پسره گفت بابا من قرآن را هم بلدم به ايشان بگو. او عقلش بهتر از پدرش ميرسيد. چون حالا بر فرض هم مشتري داشته باشه حالا براي استاد دانشگاه، استاد دانشگاه ادبيات زبان او قدرش را ميدانه نه منه آخوند. گفت بابا جان بگو من قرآن را هم بلدم. ايشان را گفت بله قرآن را هم بلده. گفت بگو من يك دوره ترجمة قرآن. ديگه اينها را براش ارزشي قائل نبود باباهه. كه خيلي از اين بچهها را باباها به جهنم ميفرستند. ارزش قائل نيستند. زبان انگليسي خوبه، قرآن به چه دردي ميخوره؟ هر جا بره انگليسي حرف ميزني. بله حتي تو خونه هم (قطع نوار). بعضي وقتها تلويزيون مسخرهاشون ميكنه.بله. عربي، تو مدارس زمان شاه معلم عربي يا دبير عربي اين دبير بي ربطي بود. اهميتي نداشت. ولي دبير انگليسي از در كه ميآمد ريش تراشيده، كروات هم زده، يك كيف هم دستش، شخصيت آمد. زبان انگليسي بلده. هممون خدا نكنه اينجوري باشيم. اينقدر ما به خدا توهين ميكنيم. خدا، به خودش قسم كه اگر خدا مهربان نبود براي يكي از اين توهينهامون ما را بايد با خاك يكسان ميكرد. خدا مهربانه، ديگه حالا همه بهش توهين ميكنيم، خدا مهربان نيست، خدا غضب داره؟ زبان خدا برامون بي ارزشترين زبانهاست. كلام خدا براي ما بي ارزشترين زبانهاست. قرآن وقتي خونده ميشه حالا الحمد الله دوستان ما اينجا دو زانو مينشينند مؤدب كه من دعاشون ميكنم وقتي ميبينم قرآن ميخونند اينها اينجور دو زانو نشستهاند و گوش ميدن. اما مجالس ديگه كه اينجوري نيست. معناي كلمات خدا بي ارزشترين معناهاست. شما ميگيد نه، اگر واجب بود كه در شبانه روز شما پنج دقيقه انگليسي صحبت كنيد بالاخره اين انگليسي كه ميخواييد پنج دقيقه صحبت كنيد هر جوري بود به هر فلاكتي بود ياد ميگرفتيد. اما پنجاه سال از عمر آدم ميگذره. هر روز، روزي بيست دقيقه عربي صحبت كرده، هنوز نميدوني عربي يعني چي؟ بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد الله رب العالمين. ببينيد چقدر بي اعتناييد، چقدر توهينه به خدا. شمااگر توي يك مملكتي زندگي بكنيد بخواهيد از منافع اين مملكت استفاده بكنيد حتما قوانين اجتماعيش را قوانين سياسيش را ياد ميگيريد بالاخره ميخواييد خودتون را هماهنگ كنيد با اون. اما مستضعف در اسلام ميخواييد زندگي كنيد هنوز مسائلش را بلد نيستيد. قوانينش را بلد نيستيد. اينها توهين به خدا نيست؟ نميدونم با دو تا دوستي كه هردوشون همديگر را دوست داشته باشند هيچ وقت برخورد كرديد؟ يا شما يك نفر را دوست داشته باشيد يك نفري هم اين را دوست داشته باشه. اكثرتون برخورد كرديد. احساس ناراحتي داره، اين دوست داره امتياز داره بر اون دوست. مخصوصا خوب امتياز هم مال اين باشه.
شما همه چيز را امتياز ميديد بر خدا. ماه خدا، آقايون ماه خدا سال خدا، اين ماههاي قمري است و اين ماههاي قمري است. شما را به خدا عيد نوروز را بيشتر اهميت ميديد، ماه فروردين و يا محرم را. اون طرفش را بخواييد از عيد غدير تا محرم تعطيل كنيد، اين طرف را ميخواييد بگيد اين طرف را تعطيل كنيد. اون طرف خوشي و سرور براي آخر سال. اين طرف حزن اندوه براي ولي خدا حضرت ابي عبد الله الحسين اهل گريه هستي اين ور را اهميت بده. اهل خوشي هستي اون ور را اهميت بده. نه اهل هيچ كدام نيستيم الان. انشاء الله اول فروردين بياد اونجا ما اهل همه چيز هستيم. پدرها و بزرگترهاي فاميل حزن و اندوهشون شروع ميشه. يك جا ميخوان فرار كنند اين مهمانها نيان مزاحم نشن. چقدر پول بايد تهيه كنه عيدي بده. بچهها هم خوشحاليشون شروع ميشه. به خدا قسم ما خيلي دوريم، خيلي دوريم. بي جهت نيست كه، وقتي انسان اينها را نگاه ميكنه اين مسائل مختلفي كه ما در ارتباط با خدا داريم و ارتباط با غير خدا داريم اون وقت يك عده چشم دلشون باز ميشه ماها را به صورت حيوانات ميبينند. اي كاش به صورت حيوانات بوديم، به صورت موجودات پست، آخه جلوي سگ انسان غذا مياندازه اين دمش را تكان ميده براي انسان. خدا اين همه مهرباني به ما كرده ما ابدا. از هر حيواني هم پست تره. اولئك كالانعام، اينها هم از حيوانات هم پست ترند. ان الشر الدواد. تعبيرات عجيبي قرآن داره. بدترين جوندارها و جنبدهها و حيوانات اون انساني است كه نميفهمه و درك نداره ميگه حالا كه گناه آزاد شد پس يا علي گناه بكنيم. اين شر الدواء عند الله ثم البكم لذين لا يفع يا حور مستنفره. الاغي كه اصلا مورد تنفره. عجيبه، تعبيرات عجيب و حق هم با خداست. يعني ما بدتر از اونها هستيم با مهرباني بازم خدا اين حرفها را زده. ما خيلي بدتر از اينهاييم.
شب جمعة اول سال و اول ماه محرم و در سر سفرة رحمت الله الواسعه، حسين ابن علي عليه الصلاة و السلام نشستيم. بياييم يك تكاني به خودمون، همة حرفهايي كه من ميزنمها من براي اينه، يك عدهاي ممكنه گوشه كنار باشن، خواب باشن ما هي تكانشان ميديم پاشيد من خودم بيشتر دلم ميخواد از خواب پاشم ولي انسان خودش را تكان ميده كه ديگران هم بيدار بشن. بيدار بشيم از خواب. به جان حسين ابن علي عليه الصلاة و السلام اون كسي انسانه كه اگر خداي تعالي گفت اگر تمام گناهان روي زمين را بكني من تو را ميبخشم. اونجا حتي يك دونه مكروه هم انجام نده. اين انسانه. اگر يك اعلاميهاي خدا، براي شخص شما فرستاد كه آقا تمام گناهان براي تو آزاد خودم دوستت دارم، هر كاري بكني من مواظبتم ولي بدم ميياد از اين كارها. اگر ترك كردي تمام گناهان را و حتي مكروهات را اون وقت تو اسمت را ميشه گفت انسان. و بلكه اگر بيشتر مواظب گناه نكردن شدي. انسانتر. والا ماها نه، نه. نميتونيم اسممون را انسان بگذاريم. اين همه خداي تعالي بهشت مون ميده، هي تشويق، تشويق، تشويق. از اون ور هم هي ترسوندن، ترسوندن كه هميشه بايد دلمون بترسه و هم اميدوار باشه با يك نماز دست و پا شكستهاي بخونيم. اين را ميشه گفت انسان! حالا سر سفرة احسان ابي عبد الله الحسين نشستهايم. يا رحمت الله الواسعه. بيان امشب يك خردهاي از خواب غفلت بيدار بشيم. حواسمون را جمع كنيم بگيم خدايا، خدايا ما اشتباه كرديم. از حالا ديگه گناه نميكنيم. از حالا بي احترامي به تو نميكنيم. از حالا ديگه ما به تو توهين نميكنيم. به خدا قسم اگر ما به خدا توهين نكنيم خدا ما را بيشتر از اينها دوست داره. توهين نكنيم. اسم همه چيز را، چون (نامفهوم) مجالسي كه انس هست، خوب اين جور مجالس كه براي اين جور حرفها تشكيل شده. مثلا يك مجلس عروسي يك مجلس ديد و باز ديد همه نشستيد اگر يك آدم متديني اون گوشة مجلس نشسته باشه بگه خدا والا هيچ حرفي از خدا نيست. تو زندگيمون حرفي از خدا نيست. توي كسب و كارمون حرف از خدا نيست. توي مغزمون سخن از خدا نيست. صحبت خدا كي ميشه؟ الم يعمل الذين آمنوا ان تخشي قلوبهم لذكر الله. ما بايد برامون هفتة امر به معروف و نهي از منكر درست كنند. اين قدر ما بايد بيچاره باشيم كه يك عده زحمت ميكشن كه ما را امر به معروف و نهي از منكر كنند اون هم ما قبول نكنيم. اين واقعا انسانه؟ اينها مسلمانند؟ امر به معروف كجا، امر به معروف و نهي از منكر. امر به معروف براي كي؟ حمر المستنفره. شما هيچ وقت شده الاغه را امر به معروف و نهي از منكر كنيد؟ هيچ تأثيري داره. خداي تعالي دربارة علماي بني اسرائيلي كه توجه به خداي تعالي نميكنند ميفرمايد كه: اينها مثل الاغند كه نحمل اسفارا. فقط كتاب بارشونه، اينجوري. خدايا بيا امشب به خاطر ابي عبد الله الحسين ما را به انسانيت قبول كن. دلهاي ما دل آدم بشه ديگه. تا كي اين مغزمون ميخواد مغز حيوان باشه؟ تا كي نفهميم؟ تاكي كلام تو برامون از همة كلمات بي ارزشتر باشه؟ تا كي دستورات تو برامون از همة دستورات بي ارزشتر باشه؟ تا كي اين قدر بيچاره در زندگي خودمون باشيم؟ پروردگارا به آبروي ابي عبد الله الحسين آخه ما هم تقصير زياد نداريم ما چون اماممون را نميبينيم، اگر يك نظر اماممون به ما نگاه كنه ما او را ببينيم او هم ما رو ببينه، مطاتا ترانا و نراك. اون وقتي كه تو ما را ديدي ما هم تو را ببينيم. ما هيچ وقت گناه نميكنيم يا حجت الله يا ابوالقاسم يا بقية الله. اگر چه بايد با چشم دل و با چشم عقل و با چشم سهم و انس امام زمانمون را هميشه ناظر بر خودمان بدانيم. قرآن ميگه و قل عملوا فسيرالله عمل و رسوله و المؤمنون اما يا بقية الله قول ميديم اگر شما را ببينيم كوچكتري نگاهي نكنيم. يا لااقل عنايت شما بر سر ما باشد. در اين ماه محرم. امسال عاشورا روز جمعه است. اميد بيشتري هست. چون روايتي هست كه ظهور آقا روز عاشوراست، روايت ديگري هم هست كه ظهور آقا روز جمعه است. اين اين جمعة آينده توقع بيشتري ما داريم آقا آيا ميشه صداي نازنينت را بشنويم؟ چراغها را خاموش كنيد. صداي نازنينت را بشنويم الا يا اهل العالم ان جدي الحسين.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.