۱۶ رمضان ۱۴۲۳ قمری – ۳۰ آبان ۱۳۸۱ شمسی – حضرت استاد
@ متن سخنراني شب 16 رمضان المبارك 1423 مصادف با 30 آبان 1381 و 21 نوامبر 2002
1- خطبه
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَي رَسُولِ اللهِ وَ عَلَي آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا عَلَي بَقِيَّةَ اللهِ رُوحِي وَاَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.
2- عبارت قرآني آغازين (فصلت/1-5)
«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ،حم، تَنزِيلٌ مِنْ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ، كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ، بَشِيرًا وَنَذِيرًا فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ، وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَفِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ»([1])
3- معنايي رحمان و رحيم
آياتي كه تلاوت شد ظاهراً مربوط به جزوهي قبل از اين هفته هست، ولي مناسب است و مناسب ايّام، به خصوص شبهاي احياء و ليلهي قدر كه دربارهي قرآن كريم جملاتي اشاره شده است كه اين قرآن از جانب خداي رحمان و رحيم است، قرآن از جانب خدا نازل شده، نزول قرآن؛ همان طوري كه يادم ميآيد سال گذشته در اين شبها دربارهي نزول قرآن سخن به ميان آمد، همچنين امسال هم بحثهايي دربارهي نزول قرآن شبهاي احياء و شب قدر خواهم نمود، اين آيهاي كه مربوط به اين سورهي مباركه است، سورهي فصّلت، ميفرمايد: «تَنزِيلٌ مِنْ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»، همان طوري كه از احاديث و روايات استفاده ميشود و اتّفاقاً احاديث بسياري هم هست و ترجمهاي هم كه از رحمان و رحيم نوشتهاند كه در معني «بسم الله» فرمودهاند: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» يعني “به نام خداوند بخشنده و مهربان” و حال آنكه رحمان و رحيم از يك صيغه و از يك معنا و ريشه برخوردار است؛ رحمان هم از رحم و رحيم هم از رحم انتزاع شده و هر دو به معناي مهربان و مهرباني كردن است. رحمان؛ به معناي كسي است كه به همهي مردم عالم چه كافر و چه مسلمان و چه با حقيقت و چه بيحقيقت به او مهرباني ميشود و رحيم؛ به معناي كسي است كه به افراد خاصّ يكمهرباني خاصّي دارد. لذا در احاديث آمده كه معني «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» اين است كه «به نام خداوند بخشنده و مهربان»، بخشندهي مهربان، بخشندگي پروردگار به همهي مردم است و مهرباني ذات مقدّس پروردگار به يك عدّهي خاصّي است، طبعاً مهرباني خاصي هم نسبت به آنها دارد.
Cهدايت يافتگان مشمول رحيميت پروردگار هستند
در ميان مردم يك دسته هستند كه اينها راه راست را انتخاب كرده، راه صحيح را برگزيده و از راه درست حركت ميكنند. و در ميان همين مردم كساني هستند كه راههاي انحرافي را انتخاب كرده و توجّهي به پروردگارشان و راهي كه او به آنها معرّفي فرموده ندارند.
cخداوند بنا به علتي بعضي را هدايت و بعضي را گمراه ميكند
در آيات شريفه قرآن مكّرر برخورد به اين معنا ميكنيم كه خداي تعالي ميفرمايد: «يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَيُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ»([2])خدا هدايت ميكند هر كه را بخواهد و گمراه ميكند هر كِه را كه بخواهد، ظاهر اين جمله و اين آيه و بلكه آيات قرآن اين است كه هر كِه را بخواهد يعني فرقي برايش ندارد يكي را ميخواهد هدايت كند و يكي را ميخواهد گمراه كند، كه البته براي افراد با درك و هوش، مسلم است كه حتّي يك فرد عاقل اين كار را نميكند كه دو نفر مساوي، دو نفر كه صددرصد در اعمال و افكار مساوي باشند، در مقابل اين فرد عاقل بيايند به يكي از اينها بدون جهت محبّت كند و به ديگري اظهار بيمحبّتي كند؛ اين كار از يك عاقل بعيد است، شما اگر ديديد يك نفر آمد پيش يك نفري كه عاقل است، به او اظهار محبّت كرد و يك نفر ديگر آمد نزد اين فرد عاقل ولي به او اظهار محبّت نكرد شما نميگوييد: هر چه را كه او ميخواهد درست است ميگوييد: حتماً اين يك كار خوبي كرده كه اين شخص عاقل به او اظهار محبّت كرده و حتماً اين فرد دوّمي يككار بدي كرده كه آن فرد عاقل به اين بيمحبّتي كرده، بدون ترديد هم همينطور است، محال است كه يك عاقل به دو نفر كه صد درصد مساوي باشند به يكي محبّت كند و به ديگري اظهار بيمحبّتي بكند، پس چطور ميشود كه خداي حكيم يكي را هدايت كند و ديگري را گمراه كند بدون هيچ جهتي. بعضي از دانشمندان حتّي اين حرف بسيار غلط را گفتهاند و شايد در اذهان ما هم اين سخن و اين حرف و اين اعتقاد گاهي باشد؛ لذا در سؤالاتي كه ميشد بعضي سؤال ميكردند «يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَيُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ»چه معني دارد و حتّي بعضي از همين طريق و به وسيلهي همين آيات استدلال به جبر ميكردند كه خداي تعالي يكي را مجبور ميكند به كارهاي خوب، و ديگري را مجبور ميكند به كارهاي بد و در نتيجه هر كِه را بخواهد به بهشت ميبرد و هر كِه را بخواهد به جهنم ميبرد. يك عاقل اين كار را نميكند تا چه برسد به خداي حكيم و خالق عقل و آن كسي كه تمام مردم را به عقل راهنمايي ميكند: «أَفَلَا تَعْقِلُونَ»([3])ميگويد، «أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ»([4])ميگويد، «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ»([5])ميگويد. و بالاخره مردم را وادار كرده به عقل و خودش خالق عقل است و حكيم است. پس آنكه را كه هدايت ميكند علّتي دارد، آن فرد را كه گمراه ميكند علّتي دارد
#علت اينكه خداوند بعضي را هدايت و بعضي را گمراه ميكند به كوشش فرد در رسيدن به حقيقت برميگردد
علّتش هم خودش در قرآن بيان كرده «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا»([6])كساني كه در راه ما جهاد كنند، كوشش كنند و بخواهند كه به حقيقت برسند، خداي تعالي ميفرمايد: ما آنها هدايت ميكنيم پس «يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ» به اين معنا است كه كساني را كه آنها در راه رسيدن به حقيقت كوشش كنند، خداي تعالي هدايتشان ميكند و كسي كه در راه رسيدن به حقيقت كوشش نكند و بلكه لجبازي كند، با شيطان رفيق باشد آن را خدا گمراه ميكند
#گمراه كردن خدا يعني رها كردن فرد
و گمراه كردن خدا اين نيست كه او را در يك چالهاي بيندازد نگذارد پيشرفت روحي و معنوي بكند بلكه او را وا ميگذارد. گاهي در يك جايي مثلاً شما اگر رفته باشيد با يك راهنمايي توي يك شهري كه هيچ تا به حال سابقهي اين شهر را نداريد شهر شلوغ، نه كوچهها معلوم است، نه خانهها مشخص است، يك نفر شما را برده آنجا رهايتان كرده خودش هم ديگر پيدايش نيست شما گمراه شديد يعني راه را اصلاً بلد نيستيد، آدرسها را نميدانيد. گاهي براي بعضي از افراد در مكّه اين جريان پيدا شده و درست شده، مثلاً در شهر مكّه كاروان او را برداشته برده در وسط شهر، كاروان را اين شخص پيدا نميكند، كاروانچي هم دنبال اين شخص نيست، انسان در جا گم ميشود؛ خداي تعالي اگر هدايتش را از انسان بردارد در جا فراموش ميشود در جا گُم ميشود، در جا ضلالت پيدا ميكند و هيچوقت خداي تعالي، خدايي كه رحمان است هيچوقت كسي را گمراه نميكند يعني ببردش يك جايي كه گُم بشود؛ نه، همين جا رهايش ميكند به حال خودش او را وا ميگذارد كه ما از خدا بايد بخواهيم «رَبَّنَا لَاتَكِلْنَا إِلَى أَنْفُسِنَا طَرْفَةَ عَيْنٍ»([7])، خدايا! يك چشم بهم زدن ما را به خودمان وا مگذار، ما را رها نكن دست ما را ول نكن، ما را ترك نكن، و بايد در هر لحظه و در هر آنِ دنيايي است به بلا پيچده شده، دنيايي است كه شياطين در اطرافمان دائماً ميچرخند و ميخواهند ما را گمراه كنند. خدايا! ما را به حال خودمان وا نگذار.
#وسواس از شيطان است و دواي اين درد ذكر شريف «لاحول و لا قوه الا بالله» ميباشد
در وقتي كه انسان دچار وسواس ميشود زياد در روايت هست كه افرادي ميآمدند خدمت ائمهي اطهار عليهم و الصلوة السلامو به آنها عرض ميكردند كه ما دچار وسوسهي شيطان شديم هم نسبت به خدا، هم نسبت به پيشوايان دين، هم نسبت به قيامت، هم نسبت به مردم، يك وسوسهاي در دلمان پيدا شده و ناراحتمان كرده. گاهي اين وسواس به قدري شدّت پيدا ميكند كه خواب را از چشم انسان برميدارد يك حالت فوقالعاده اعصابي و از نظر روحي بسيار ناراحت كننده، ائمّهي اطهار عليهم الصلوة و السلامدر روايات مختلفي ميفرمودند كه شما زياد بگوييد«لَا اِلَهَ اِلَّا اللهُ»، «لَا حَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ اِلَّا بَاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» و امشب هم من به شما توصيه ميكنم اگر خدايي نكرده كه طبعاً شيطان دائماً مشغول وسوسه است اگر وسواسي چه دربارهي پروردگارتان، چه دربارهي ائمه اطهار، چه دربارهي بعضي از حقائق و دربارهي قيامت و دربارهي مردم وسوسهاي در فكرتان پيدا شد اگر كوتاه است، مختصر است، آمده و ميرود و دائمي نيست هفت مرتبه بگوييد: «لَا حَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ اِلَّا بَاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»، و توجّه به معنايش هم داشته باشيد، امّا اگر نه دائماً، آمده يكحالت افسردگي به شما داده و شما را دارد منحرف ميكند اينجا روزي بعد از نماز صبح صد مرتبه بگوييد: «لَا حَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ اِلَّا بَاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»،
$روح انسان به مفاهيم ذكر شريف «لاحول و لاقوه الا بالله» معتقد است و بدين جهت اين ذكر دواي درد وسواس است
چرا اين جمله براي اين جهت دوا شده؟ چرا اين دوا را براي اين مرض روحي انتخاب كردهاند؟ به علّت اين است كه روح انسان معتقد به اين كه حول و قوّه مال خدا است و مخصوص خدا است، خدايي كه علي است، خدايي كه عظيم است، خدايي كه مافوق هر نيرويي است، وقتي شما به اين معتقد شديد، ديگر به وسوسههاي شيطان، روحتان بيتوجّه ميشود و اين صفت از بين ميرود.
$شيطان را در اطراف خود راه ندهيد و الا كار انسان را تا كفر پيش ميبرد
بنابراين كوشش كنيد كه شيطان را در مرحلهي اوّل دوروبر خودتان راه ندهيد، اگر راه پيدا كرد اين را بدانيد كه وسوسهاش را زياد ميكند تا شما را از پا در ميآورد، افراد وسواسي من ديدهام كه اوايلش فقط و فقط به مثلاً تكبيرةالاحرامگفتن وسوسه دارند، نميتوانند تكبيرةالاحرامرا راحت بگويند. كمكم اين سرايت كرده و اهميّت ندادهاند رسيده به تمام نماز، كمكم به نجاست و طهارت، كمكم به عقائدشان صدمه زده، به اعتقادشان خلل وارد كرده. از اين نظر كوشش بكنيد كه همان اوائلي كه وسواس به سراغتان ميآيد، همه هم همين طورند نه فكر كنيد يكعدّهي خاصّي وسواسي هستند نه، براي همه اين مسأله است زمينهسازيهايش را خود شيطان ميكند تا شما به وسواس بيفتيد وقتي كه به وسواس افتاديد ديگر دنبالش ميآيد تا به اعتقادات ميرسد. من شخصي از اهل علم حتّي بود در مشهد، كه اين شخص به وسوسه افتاده بود به جايي رسيده بود كه ما از او احتياط ميكرديم، يعني دست تَر به او نميزديم، علاوهي بر اينكه اعتقادات قلبيش از بين رفته بود اظهار ميكرد، گاهي عصباني ميشد، گاهي به همهي مقدّسات جسارت ميكرد، خيلي بد مرضي است كسي كه وسوسه داشته باشد، يك قدم در راه كمالات نميتواند بردارد. من به يك وسواسي گفتم: تو چطور ميخواهي به طرف خدا بروي و حال اينكه شيطان را سوار كولت و كردي داري حركت ميكني! طبعاً تو كه بروي شيطان هم ميآيد شيطان رجيم پروردگار است، «اِنَّكَ رَجِيمٌ، وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ»([8])، طبعاً تا روز قيامت لعنت من بر تو باد! لعنت ميدانيد يعني چه؟ فحش تنها نيست لعنت، لعنت معنايش اين است كه از رحمت خدا، از محبّت خدا، دور باشد كسي كه ملعون است، ملعون؛ يعني كسي كه از رحمت خدا دور است آن وقت چطور تو ميخواهي به طرف رحمت خدا بروي و حال آن كه شيطان را روي دوشت سوار كردي و داري ميآيي! خدا نميگذارد توي سينهي تو و آن راكب تو كه تو مركوب او هستي ميزند
#شيطان به جاهايي كه راه ندارد از اياديش استفاده ميكند
و حتّي خيلي مواظب باشيد در همين ماهي كه ميگويند: «شيطان محبوس است» در همين ماه شيطان عواملي دارد. شما اگر يك جايي بخواهيد برويد ميبيينيد دسترسي به كارهايتان، به وظايفتان نداريد يك نائب ميگذاريد يك شخصي ميگذاريد در بين مردم كه او كار شما را بكند تا شما برگرديد. او هم اين اندازهها فهمش است، دركش است. در بين همين مردم عادي، مردمي كه به اصطلاح به نظر شما عادي ميآيند توي همينها يك عدّهاي دارد، افراد زيادي هم هستند، پيروان شيطان، شياطين زيادند در ميان همينها يك عدّهاي را وادار ميكند حتّي قبل از ماه رمضان، يك نفر مرد عامي بود ولي يك مثال خوبي ميزد؛ آن وقتهايي كه اين شخص اين مثال را ميزد يك ساعتهايي بود كوكي، يعني، كوكش ميكردند 24 ساعت كار ميكرد، بعضي از ساعتها بود كه يك ماه كار ميكرد با يك كوك، بعضي از ساعتها بود دائمالكوك بود يعني دو تا فنر داشت يكياش باز ميشد اين يكي طبعاً پر ميشد باز اين باز ميشد آن پر ميشد، ساعت كار ميكرد او مثال ميزد ميگفت كه شيطان در بين مردم ساعتهاي مختلفي را در قلبشان گذاشته، بعضيها يك شبانه روز بيشتر كوك بر نميدارند، اينها افرادي هستند كه همان روز اول ماه رمضان روحيّاتشان عوض ميشود، وسوسهشان كم ميشود ولي بعضي از افراد هستند ماه كوكند، يعني روز اول ماه رمضان كاملاً كوكشان ميكند تا آخر ماه رمضان خودشان مشغول كار هستند، بعضي هم كه دائمالكوكند كه دائماً كوك ميشوند، دائماً بعضي از افراد كوك شدند، هيچ فرقي بين ماه رمضان و ضيافت الله و ساعاتش بهترين ساعات است و روزهايش بهترين روزها است، بين اين روزهاي به اين مباركي و روزهاي قبل از ماه رمضان ندارد، فرقي نيست، در خودشان هم احساس نميكنند، آن ساعت دائمالكوك، يا آن ساعت يك ماه كوك، اگر عقل داشت، به خودش مراجعه ميكرد ميگفت: چه فرقي كرده؟ قبل از اين ماه يا بعد از اين ماه، شيطان باشد يا نباشد من كار خودم را مشغولم،
#كسي كه دست رد به سينه شيطان بزند مشمول هدايت پروردگار واقع ميشود و آنان كه هدايت الهي را نميپذيرند در گمراهي قرار ميگيرند
«يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ» خدا هدايت ميكند آن كسي كه دست به سينهي شيطان بزند و او را طردش كند، و راه صحيح را انتخاب كند و در صراط مستقيم قرار بگيرد، اين را خدا هدايت ميكند. اگر دو نفر بيايند در جلوي شما، تو اين شهر، توي اين شهر مقدّس قم آدرس يك خانهاي را از شما بخواهند شما آدرس را نوشتهايد كاملاً به اصطلاح نقشه هم كشيدهايد كه اين گم نشود، به او ميدهيد اين آدرس شما را ميگيرد ميبوسد و از همان راهي كه شما گفتيد: برو، دارد ميرود به احتمال اينكه مبادا اين اشتباه كند يك نفر را ميفرستيد همراهش، ميگوييد: برو اين را برسان به درب خانهاي كه اين ميخواهد برود، امّا يك نفر نه، آمده در مقابل شما آدرس ميخواهد؛ آدرس را شما مثل همان شخص اوّل نوشتهايد كاملاً برايش نقشه هم كشيدهايد ولي اين جلوي شما بر ميدارد آن آدرس را پاره ميكند، آن كسي را كه شما هم ميفرستيد عقبش كه گم نكند آن را هم كتكش ميزند، خوب شما چكار ميكنيد؟ ميگوييد: باشد به حال خودش، خداي تعالي هم با بندگانش همين كار را ميكند، قرآن را به شما داده، هدايت را صد درصد صحيح براي شما انجام داده، يكي ميگويد: قربان قرآنت، قرآن را ميبوسد، دقيق توي مطالبش فرو ميرود، حقايقش را درك ميكند، آدرس را دقيق متوجّه است و حركت ميكند در راه رسيدن به مقصد ميرود؛ خداي مهربان، خداي عزيز، ميبينيد هر فردي كه به او برخورد ميكند به زبانش چيزي جاري ميكند كه آن شخص راه را بهتر پيدا كند، به خدا قسم! اين مسأله ديده شده، انجام شده، گاهي شده كه اصلاً طرف گوينده هيچ متوجّه نيست كه اين شخص چه مشكلي در راهش دارد، ميآيد به زبانش جاري ميشود و حقيقت را به اين شخصي كه در راه است ميگويد و گره كارش را برطرف ميكند. يك وقتي خود من معتقد بودم كه در راه رسيدن به كمالات انسان استاد لازم ندارد، البتّه خيلي قديم، يعني ميديدم به هر كِه ميرسم يك نكتهاي برايم ميگويد كه كاملاً راه برايم باز ميشود و قطعاً اين شخص خودش متوجّه نيست كه چه ميگويد، يعني مثل اينكه يك استاد را براي من خدا رسانده و گفته اين كار را بكن. و من ميكردم به يك مقصدي ميرسيدم، گاهي اين جوري است، گاهي هم هست كه انسان با خدا لجبازي ميكند، با پروردگارش لجبازي ميكند، ميگويد: شيطان هم كه بگويد من اين حرف را، اين كار را انجام ميدهم، اين مقصد را ترك نميكنم، نه مقصد خدايي را، وسوسه را.
#شيطان در موارد گوناگوني وسوسه ميكند
مكرر شده بعضي از افراد وسواسي، اين كه ميگويم وسواسي فكر نكنيد فقط آنهايي كه در نجاست و طهارت يا در نماز وسوسه دارند آنها را ميگويم نه خيلي از افراد هستند كه شيطان به آنها وسوسه ميكند، وسوسههاي مختلف، اينها آمدهاند به ايشان ميگوييم كاري ندارد از اين به بعد هر چه مردم نجس ميدانند تو هم نجس بدان و هر چه را مردم پاك ميدانند تو هم پاك بدان، مثلاً، ميگويد: آخر چطور ميشود. ببينيد چطور ميشود كه من صد درصد، نود تا فكر كنم اين نجس است و در عين حال بگويم پاك است،
$انسان تا حقيقت هر چيزي را درك نكند نميتواند در مقابل وسوسههاي شيطان بايستد و حقيقت نجاست و طهارت فقط و فقط اعتباري است
حقيقت نجاست و طهارت مگر چيست؟ حقيقت نجاست و طهارت يك اعتبار است، اعتبار. شما فكر نكنيد يك چيز نجسي، چيزي تويش دارد كه حتماً نجس است، نه، روي مصلحتي خداي تعالي اين را گفته نجس، تا شما از آن دوري كنيد، و الا چيز فوقالعادهاي ندارد، بول با عرق، صد درصد يك چيز است، همه ميگويند كه بول و عرق بدن يك چيز است، شما عرق پيشاني خودتان را دست ميكنيد، پاك ميكنيد هيچ نجاست هم ندارد، ولي بول يك قطرهاش اگر يك جايي باشد ميگوييد: آقا اين فرش را بايد شست، اين زندگي را بايد بهم زد، اين حرفها را ميزنيد، يك اعتبار خدا گذاشته است روي بول اعتباري گذاشته كه نجس، روي عرق نه نجس نه، خون بدن گوسفند –ميخواهم نمونههايي برايتان عرض كنم كه اين را يقين بكنيد، چون تا حقيقت را درك نكنيد درست نميتوانيد توي دهان شيطان بزنيد –يك گوسفندي را شما ميكُشيد، يك مقدار خون در بدنش است بعد از كشتن، يك مقدار هم خون بيرون ميريزد بعد از كشتن، خوني كه بيرون ريخته نصف آن خوني است كه در بدن است، با هم يكي بودند، همهاش همهشان در قلب وارد ميشوند توي بدن ميپيچيند تو رگها ميپيچند، باز بر ميگردند توي قلب اين معناي خون است اصلاً، در بدن انسان زنده، يا حيوان زنده، چرا آن نجس اين پاك، چه فرقي ميكند اگر بگوييم خون بعد از اينكه از توي رگها بيرون آمد بعد نجس ميشود خوب آن هم كه توي بدن ريخته، از توي رگها بيرون آمده، چرا؟! براي اين كه خدا اعتبار كرده، گفته اين خون نجس است، شما هم بايد بگوييد نجس است، اين خون پاك است شما هم بايد بگوييد پاك است، به اين حقيقت برسيد، به حقيقت نجاست و طهارت در كلّ ده مورد ميگويند، ده چيز نجس است در تمامشان همين است، اعتبار است، حالا اگر شما نفهميديد كه اين خون است آيا جزء خون نجس يا جزء خونهاي پاك، چون خون پاك خيلي زيادتر از خون نجس است، يك مورد از تمام ده نوع خون كه هست يك موردش نجس است آن هم به قول يكي نصفش، ولي خون پاك خيلي زياد است؛ خون پشهاي كه روي بدنتان نشسته خون شما را مكيده، و بعد شما روي پيراهنتان كشتهايدش، يقين هم داريد همين خوني است كه از بدن شما خورده. اين خون پاك است و دهها نوع، دهها يعني ده نوع تقريباً خون پاك ما داريم و يك نوع خون حيواني كه وقتي بدنش را ميبُريد، يا حلقش را ميبُريد و خون ميجهد بيرون، اين كس اين موجودي كه يك چنين خون جهندهاي دارد نه مثل خون ما است، اين خون آن هم آنچه كه بيرون ميريزد نجس است، شما الان تمام بدنتان خون است، نجس نيست؟ اگر جايي را سوراخ كرديد، چاقويي انداختيد اين خون بيرون آمد آن خون بيرون آمده نجس است. خوب، اعتبار است، يعني خدا فرموده است، ائمّهي اطهار عليهم السلامفرمودهاند كه اين خون نجس، آن خون پاك.
#تربيتشدگان مكتب اهل بيت عليهم السلامدر مقام تسليم هستند
شخصي آمد خدمت امام صادق عليه الصلوة والسلامعرض كرد: اين انار را كه من در مقابل دارم اين انار سالمي است، اينها را ممكن است او نگفته باشد ولي من عرض ميكنم يك انار سالم، آورد خدمت امام صادق، به حضرت عرض كرد كه اين انار را اگر نصف كنيد، نصفش را بگوييد حرام، نصفش را بگوييد حلال، من بدون سؤال كه چرا اين قسمت حلال و اين قسمت حرام، من هم ميگويم حرام وحلال، حضرت را خوشحال كرد به او فرمود: «احسنت»، اين معني تسليم در مقابل اوامر ما است،
#ام خالد عبديه الگويي در تبعيت از صراط مستقيم
يك خانمي است به نام «امّخالد معبديّه»، توي كتاب وسائلالشيعه اين استدلال ميشود به اين روايت، آمد خدمت امام صادق عليه الصلوة و السلام، ابيبصير هم خدمت حضرت نشسته، عرض كرد: آقا! من يك درد دل كهنهاي دارم، يعني دلم از قديم درد ميكند، به اطبّاي عراق مراجعه كردهام، اطبّاي بغداد آن زمان بهترين اطبّاي دنيا بودند، اينها گفتهاند: شراب كهنه بخور تا دلت خوب بشود، زمان غربت ائمّهي اطهار است، كسي به اينها مراجعه در مسأله نميكند، حضرت فرمود: چرا آمدي از من سؤال ميكني؟! عرض كرد: «اُقَلِّدُكَ دِينِي»، من در دين از تو تقليد ميكنم، پيرو شما هستم، حضرت رو كردند به ابيبصير فرمودند: ميبيني چقدر اين زن با كمال است!([9]) ماها مقلّد در دين باشيم، پيرو خاندان عصمت باشيم، آن كاري را كه آنها گفتهاند حرام، حرام بدانيم، و آن كاري را كه آنها گفتهاند حلال، حلال بدانيم، بعد حضرت فرمود: من به تو اجازهي خوردن يك قطره شراب را نميدهم به جهت اينكه يك قطرهي شراب حوض آبي را نجس ميكند ولو اين كه جانت به لبت بيايد، گفت: چشم، چشم. كوشش بكنيم كه آنچه را گفتهاند حلال، ما هم حلال بدانيم، و آنچه را گفتند حرام، حرام بدانيم، هر چه را گفتهاند نجس، نجس بدانيم، هر چه را گفتهاند پاك، پاك بدانيم؛ شما خلال كردهايد دندانتان خون آمد ولي بيرون نياورديد خون دهان پاك، چون در باطن است، امّا اگر همان خلال را بيرون آورديد باز دو مرتبه وارد دهنتان كرديد ولو خون اندكي هم داشته باشد دهان شما را نجس ميكند. «يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَيُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ»، خداي ما شاهد است كه اكثر ماها آن هدايت واقعي را طالب نيستيم،
#در ماه مبارك رمضان هر كس ميتواند خودش را محك بزند و به ميزان هدايت و ضلالتش پي ببرد
والاّ ماه مبارك رمضان است، ماهي است كه آنقدر در وصفش خاندان عصمت و طهارت مطالبي فرمودهاند كه بايد عرض كنيم واقعاً فوقالعادگي اين ماه پيدا كرده، و از همه مهمّتر، خود قرآن است كه ميگويد: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنْ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ»([10]) يا ميفرمايد: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»، خدا نازل كرده قرآن را در شب قدر،«لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»،از هزار ماه يك شب ماه مبارك رمضان، يعني يكي از شبهاي ماه مبارك رمضان بهتر است، بهتر است نه مساوي باشد، تبعاً وقتي كه يكي از شبهاي ماه رمضان بهتر از هزار ماه باشد، خود ماه رمضان هم بهتر از هزار ماه است، اين طبيعي است، خوب شما چكار كردهايد؟ خيلي انسان خودش را ميتواند محك بزند، آيا وسوسههاي شيطان از ما ردّ شده يا هست؟ باز هم نسبت به آن كسي كه وسوسهي شيطان را دارد هنوز در ماه رمضان، آن كسي كه روز اول ماه رمضان ديگر وسوسهي شيطان كم ميشود يا تمام ميشود آن كس بهتر از اين كسي است كه در ماه رمضان هم وسوسهي شيطان دارد، مطمئن باشيد، چون ديشب گفتم لباس تقوا پوشيدهايد ولي مطمئن باشيد آني كه وسواس در دلش هست، لباس تقوا نپوشيده، آن كسي كه هنوز يك مسائلي را كه نبايد در فكرش بيايد چه در اعتقاداتش، چه در افكارش، آن شخص لباس تقوا نپوشيده، چون منافات دارد تقوا و نگهداري خود از تمام بديها با وسواس كه وسوسهي شيطان در انسان باشد،
#شيطان وسوسهاش را در هر فردي بر روي نقطه ضعف او تنظيم ميكند. بنابراين، بايد به مقام عبوديت رسيد و لباس تقوا را بر تن كرد
آن كسي كه در نجاست و طهارت وسواس دارد، آن كسي كه حتّي در اذان صبح شده يا نشده وسواس دارد، اذان مغرب شده يا نشده وسواس دارد، وسواس فرقي نميكند در هر چيزي ممكن است باشد، شيطان نظاره دارد، نظر ميكند ببيند اين سوژهاش در چي هست؟ كجاش مشكل دارد؟ چه مسألهاي در او هست كه بايد از همان راه وارد بشود، يكي را به كفر منتهي ميكند، يكي را هم به آن قدر عبادت و سختگيري بر خودش وادار ميكند تا انسان را از پا در بياورد، هر چه گفتهاند، تا وقتي كه يقين نكردي كه اذان ميگويند البته با يك تحقيق معمولي ميتواني غذا بخوري سحر و تا وقتي كه يقين نكردي اذان گفتهاند، نميتواني غذا بخوري، خيلي راحت، هر وقتي كه براي شما روزه گرفتن روي وظيفه و روزه نگرفتن روي وظيفه مساوي بود، مساوي بود، و در هر دو صورت شما خودتان را بندهي خدا ديديد بدانيد لباس تقوا داريد، امّا اگر نه وظيفهات اين است كه روزه بخوري، ناراحتي كه اي همه دارند به سوي خدا ميروند، من عقب ماندهام، تو لباس تقوا نداري اين را بدانيد، وظيفهات همين است كه روزهات را بخوري، حال نداري، مريضي، خداي تعالي صريحاً در قرآن ميفرمايد: «أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ »([11])، و همه هم فتوا دادهاند.
#اگر ميخواهيم مشمول هدايت الهي شويم بايد خود را از وسوسه دور نگه داريم
خودتان را تا ميتوانيد از وسواس دور كنيد والاّ خدا هدايتتان نميكند، «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا»([12])،يك جهادي ميخواهد يك بر خلاف هواي نفس عملكردني ميخواهد تا خداي تعالي شما را هدايت كند.
Cرحمانيت خداي تعالي عجيب است
در اين آيهاي كه امشب تلاوت شد كه قرآن نازل شدهي از جانب رحمان رحيم است، خدا به همه مهربان است، هم به كفّار، حتّي آن لحظهاي كه مثلاً انسان يك معصيت مسلّمي دارد ميكند همين كه خداي تعالي دارد به او نفس ميدهد، جان ميدهد، سلامتي به او داده، همين معناي رحمانيّت خدا است، به اين شخص هم خدا رحمان است،
Cرحميت پروردگار در ماه مبارك رمضان
ولي رحيم هم هست، قرآن براي مردمي نازل شده كه اينها جهاد با نفس بكنند، همّت بكنند، كوشش بكنند، خودشان را از گناه حفظ كنند و لباس تقوا بپوشند، آن وقت خداي تعالي رحيم است، رحيم يعني يك مهرباني خاصّي دارد، اوّل مهربانياش در اين دنيا، در اين ماه، اين است كه به مهماني، در مهماني، پذيرايياش ميكند، پذيرايي حسابي، ها!،«نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ، أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ»([13])، نفستان تسبيح است، خوابتان عبادت، وضع، بسيار خوب پُر درآمد، انسان اگر يك وضعي پيدا بكند كه وقتي هم خوابيده يك درآمدهايي برايش باشد، وقتي هم بيدار است درآمد داشته باشد، دائماً درآمد داشته باشد و در يك كناري، در يك بانكي خودشان قرارش بدهند و وقت نياز و احتياج به او پرداخت كنند، گاهي هم هست كه انسان بيدار است، چشمهايش هم باز است ولي ضرر ميكند،
cبا دوري از كينه و اقتدا به خاندان عصمت عليهم السلامكه مُظهر اَتم رحمانيت خداي تعالي هستند براي شبهاي احيا آماده شويم
كوشش كنيد انشاءالله در اين ماه مخصوصاً شبهايي است كه مقدمّهي ايّام شبهاي احياء است، شب قدر است، كوشش كنيد كه خودتان را از همهي وسواسها پاك كنيد، من از شما ميخواهم از همين الان به فكر اين باشيد كه در دلتان غل و كينهاي نسبت به احدي از مردم مسلمان نداشته باشيد، «وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا»([14])، يك قدم بسيار بلندي است براي رسيدن به كمالات، كاري هم ندارد، تو دل، با دلتان حرف بزنيد، توي دل بگوئيد: خدايا! تو شاهد باش من به هيچ وجه به آن كسي كه به من بدي كرده من كينهاي ندارم، ناراحتياي ندارم، از او گذشت ميكنم، خيلي راحت، هيچ كس هم متوجّه نيست، پيغمبر اكرم الگو است براي ما، وَ «لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»([15])، وقتي ابوسفيان آمد خدمت پيغمبراكرم، خيلي عجيب است، ماها اصلاً برايمان محال است تقريباً كه اين گونه باشيم با اين وضعي كه داريم، بايد خودمان را با پيغمبر تطبيق بدهيم، ابوسفيان؛ كسي است كه با پيغمبر جنگها كرده. زنش، حمزه را مُثْلِه كرده، آن همه فشار روي اسلام آورده در عين حال پيغمبراكرم فرمود:«اَلْيَومُ يَوْمُ الْمَرْحَمَةِ»([16])، خيلي عجيب است، قربانت يا رسولالله! امروز روز مهرباني است، امروز ما مظهريّتمان را نسبت به پروردگارمان بايد اظهار كنيم، خدا رحمان است ما هم رحمانيم، «يَوْمُ الْمَرْحَمَةِ» بلكه در روز و زمان و مكاني كه پيغمبر واقع شده همهاش رحمت شده، ميگويد: روز، روز مرحمت است، روز، روز مهرباني است. خدايا! شاهد باش كه هر كس به ما هر ظلمي كرده ما الان از او گذشتيم و تو ما را هم ببخش و بيامرز. امام سجّاد عليه الصلوة والسلامدر ماه رمضان هر يك از غلامانش يك كار بدي ميكردند اينها را يادداشت ميكرد حساب ميآورد، چند روز مانده به ماه رمضان تمام بشود، اينها را جمع ميكرد، تو فلان كار را كردي بله! آقا ببخشيد، تو فلان كار را كردي، حضرت ميفرمود من يك تقاضا از شما دارم، اگر اين كار را بكنيد همهتان را ميبخشم، بفرماييد، دست به دعا بلند كرد ميفرمود: شما آمين بگوييد خدايا! از گناهان حضرت سجّاد عليه السلامبگذر، آنها هم آمين ميگفتند، حضرت ميفرمود: من هم از گناهان شما گذشتم و روز عيدفطر هم همهشان را در راه خدا آزاد ميكرد. آخر يك قدمي انسان بايد بردارد تا از خدا تقاضاي عفو و رحمت و مهرباني بكند، امام مجتبي عليهالصلوة و السلامكه جان همهمان به قربانش، امام حليم اسمش را گذاشتند، حليم بود، يعني بدها را ميديد حلم ميكرد؛ امام سجّادعليه الصلوة والسلامآن طور عفو ميكند. حضرت مجتبي عليه الصلوة و السلاماين طور عفو ميكند، شخصي ميآيد از اهل شام است خدمت امام مجتبي بدون دليل و بيمقدمه فحش ميدهد به حضرت، جسارتها ميكند؛ حضرت ميفرمايد: تو از راه رسيدي غذا نخوردي طبعاً بيا برويم منزل، من به تو غذا بدهم، لباس نداري، لباست بدهم، مركب نداري مركبت بدهم، ميافتد به پاي امام مجتبي، ميگويد: خدا ميداند كه لباس امامت و خلافت و رسالت را بر كِه بپوشاند. ولي طبعاً اين طور است، مردم ناداني هميشه بيشتر از مردم دانا در بين مردم بودهاند اين را بدانيد.
Cافراد مهربان و رئوف در جامعه مظلوم واقع ميشوند و خدا پشتيبان مظلوم است
اين جور فردي از نظر ظاهر ضرر ميكند ولي از نظر باطن خداي تعالي به او عظمت ميدهد، غالباً افراد مهربان كه سخت نميگيرند، عكسالعمل تندي ندارد، مردم ميبينند زمينهي خوبي است، چون ذاتشان خراب شده، مردم آزاريشان در وجودشان متمركز شده، همان فرد خوب را، مظلوم را، بيشتر اذيّت ميكنند، ممكن است در دنيا اين طوري باشد، ولي خداي تعالي ميفرمايد ميدانيد چي ميگويد خدا؟ «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِينَ»، آنهايي كه در روي زمين استضعاف پيدا كردهاند، در اثر مهرباني، مردم توي سرشان زدهاند، در اثر مهرباني، مردم عكسالعمل در مقابلشان داشتهاند، و اينها هم عفو كردهاند، عبادالرحمن هستند، كه «الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمْ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»([17])، يك همچين مردماني هستند، اينها ضعيف واقع ميشوند، طبعاً يك گوسفند در وسط گرگها كه واقع ميشود ضعيف واقع ميشود امّا خدا پشتيبان است، «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِينَ»([18])، كوچك و شخصياش همين است كه يك نفر در مقابل ديگري مظلوم واقع بشود، امّا بزرگش وقتي كه در كرهي زمين همهي خوبها و صالحين ضعيف واقع شدهاند، ميبينيد كه خداي تعالي منّت بر مستضعفين ميگذارد و حضرت بقيةاللهارواحنافداهكه قدرتش متكّي و متّصل به قدرت پروردگار است ميبينيد ميفرستد، و اين مستضعفين را پيشوايان ساير مردم قرار ميدهد و زندگي صحيح و سالم به وجود ميآورد، عدل و داد را در تمام دنيا مستقر ميفرمايد.
Cسفره غفران الهي در ماه مبارك رمضان
خدايا! به آبروي امام مجتبي فرج امام زمانمان را برسان، شب جمعه است، در ماه رمضان، در هر روزي خدا يك ميليون از معصيتكارها را ميبخشد و در شب و روز جمعه در هر ساعتي يك ميليون، هزار هزار، معصيتكار را ميبخشد، يك همچين سفرهاي پهن كرده، ديگر حالا «گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه چيست»،«يَا غَفَارَ الذُّنُوبِ اِغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا»، مخصوصاً شب زيارتي حضرت ابيعبدالله الحسين است.
4- ذكر مصيبت امام حسين عليه السلاماز لسان امام مجتبي عليه السلام
حضرت امام مجتبي به حضرت سيدالشهداء فرمود:«لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ»([19])، هيچ روزي مثل روز تو اي ابيعبدالله الحسين نيست، شايد آن وقتي را به ياد ميآورد امام مجتبي كه در ميان گودي قتلگاه افتاده، زير لب ميگويد: اي قوم! جگرم از تشنگي ميسوزد، «اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا اَبَاعَبْدِاللهِ وَ عَلَي الْاَرْوَاحِ الَّتِي حِلَّتَ بِفِنَائِكَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ»([20]).
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
5- دعاي ختم مجلس
نسئلك الله اللهم و ندعوك باسمك الاعظم الاعظم الاعظم الحجة بابن الحسن يا الله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، يا رحمان يا رحيم، يا غياثالمستغيثن، يا اله العالمين
عجّل لوليّك الفرج
عجّل لوليّك الفرج
عجّل لوليّك الفرج
خدايا! همهي ما را از ياران آن حضرت در زمان ظهور آن حضرت قرار بده
خدايا! همهي ما را از ياران آن حضرت در زمان غيبت آن حضرت قرار بده
خدايا! قلب مقدّسش را از ما راضي بفرما
خدايا! گرفتاريهايمان را برطرف بفرما
خدايا! دل سالم، قلب سالم، به ما مرحمت بفرما
پروردگارا! به آبروي وليعصر قسمت ميدهيم خدايا گناهان را ببخش و بيامرز
توفيق طاعت و بندگي به ما مرحمت بفرما
خدايا! همهي ما را از اولياء وليعصر و اولياء خودت قرار بده
خدايا! در اين ماه رمضان، ما را از ضيافت كامل بهرهمند بفرما
پروردگارا! به حق مولايمان حضرت حجةبن الحسنقسمت ميدهيم
خدايا! چشمهايمان را به جمالش روشن بفرما
ايمان كامل به ما مرحمت بفرما
دلهاي ما را از وسواس شيطان دور بفرما
پروردگارا! به آبروي حضرت وليعصر قدممان، قلممان، در راه خدمت به دينت قرار بده
خدايا! مرضهاي روحيمان شفا مرحمت بفرما
مرضهاي بدنيمان شفا مرحمت بفرما، مريض منظور الساعه! لباس عافيت بپوشان
امواتمان غريق رحمت بفرما، شهدايمان را با شهداي كربلا محشور بفرما
خدمتگزاران به دين در هر لباسي كه هستند خدايا زير سايهي امام زمان محفوظشان بدار
اساتيدمان، بزرگاني كه به ما تو را معرّفي كردند خدايا! اجر جزيل به آنها مرحمت بفرما
پروردگارا! عيدي ما را در اين روز عزيز فرج مولايمان امام زمان قرار بده
عاقبت امرمان را ختم به خير بفرما
و عجل في فرج مولانا صاحبالزمان.
[1]فصلت/1-5
[2]«…يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ…» نحل/93، فاطر/8
[3]بقره/44، هود/51، صافات/138
[4]أنعام/50
[5]محمد/24، نساء/82
[6]عنكبوت/69
[7]«اَللَّهُمَّ لَا تَكِلْنَا إِلَى أَنْفُسِنَا طَرْفَةَ عَيْنٍ» مستدرك: 2/235، بلدالأمين: 350 ،مصباحكفعمي: 266
[8]ص/77-78
[9]«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَضَّاحٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ دَخَلَتْ أُمُّ خَالِدٍ الْعَبْدِيَّةُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام وَ أَنَا عِنْدَهُ فَقَالَتْ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهُ يَعْتَرِينِي قَرَاقِرُ فِي بَطْنِي [فَسَأَلَتْهُ عَنْ أَعْلَالِ النِّسَاءِ وَ قَالَتْ] وَ قَدْ وَصَفَ لِي أَطِبَّاءُ الْعِرَاقِ النَّبِيذَ بِالسَّوِيقِ وَ قَدْ وَقَفْتُ وَ عَرَفْتُ كَرَاهَتَكَ لَهُ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ لَهَا وَ مَا يَمْنَعُكِ عَنْ شُرْبِهِ قَالَتْ قَدْ قَلَّدْتُكَ دِينِي فَأَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حِينَ أَلْقَاهُ فَأُخْبِرُهُ أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عليه السلام أَمَرَنِي وَ نَهَانِي فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَلَا تَسْمَعُ إِلَى هَذِهِ الْمَرْأَةِ وَ هَذِهِ الْمَسَائِلِ لَا وَ اللَّهِ لَا آذَنُ لَكِ فِي قَطْرَةٍ مِنْهُ وَ لَا تَذُوقِي مِنْهُ قَطْرَةً فَإِنَّمَا تَنْدَمِينَ إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُكِ هَاهُنَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى حَنْجَرَتِهِ يَقُولُهَا ثَلَاثاً أَ فَهِمْتِ قَالَتْ نَعَمْ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام مَا يَبُلُّ الْمِيلَ يُنَجِّسُ حُبّاً مِنْ مَاءٍ يَقُولُهَا ثَلَاثاً»كافي:6/413،تهذيب:9/112،وسائل:25/334،بحار:59/88
[10]بقره/185
[11]بقره/184
[12]عنكبوت/69
[13]وسائل: 10/313، أمالي صدوق: 93، عيون: 1/295، مصباحكفعمي: 633، بحار: 93/356
[14]حشر/10
[15]احزاب/21
[16]«فوقف رسول الله ص و ناداه يا أبا سفيان بل اليوم يوم المرحمة اليوم أعز الله قريشا و أرسل إلى سعد فعزله عن اللواء» شرحنهجالبلاغه: 17/ 272
[17]فرقان/63
[18]قصص/5
[19]بحار: 45/218، امالي صدوق: 115، لهوف: 25، مناقب: 4/86
[20]بحار: 98/292، بلدالأمين: 271، كاملالزيارات: 177، مصباحكفعمي: 484، مصباحالمتهجد: 776
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.