۱۳ رجب‌ ۱۴۱۷ قمری – فضائل‌ حضرت‌ علي‌(علیه السلام)

 فضائل‌ حضرت‌ علي‌(ع‌) 13 رجب‌ 1417

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌ لا سیما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداه‌ و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الان‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 قال‌ رسول‌ الله‌ صلي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلم‌ (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) و لولا انت‌ يا علي‌ لم‌ يعرف‌ المؤمنون‌ بعدي‌. و كان‌ بعده‌ هدي‌ من‌ الضلال‌ و نورا من‌ الاماع‌ و حبل‌ الله‌ المتين‌ و صراطه‌ المستقيم‌.

 جملاتي‌ است‌ كه‌ در دعاي‌ ندبه‌ و روايات‌ از رسول‌ اكرم‌ رسيده‌ است‌. بسيار جملات‌ پر معنا و خط‌ دهنده‌ و آموزنده‌ است‌. معناي‌ اين‌ جملات‌ اين‌ است‌ كه‌ اگر تو نبودي‌ اي‌ علي‌، و لولا انت‌ يا علي‌، لم‌ يعرف‌ المؤمنون‌ بعدي‌. مؤمنين‌ بعد از من‌ شناخته‌ نميشدند. اين‌ جمله‌ بسيار پر اهميت‌ است‌ بخصوص‌ اگر اهل‌ مطالعة‌ تاريخ‌ باشيد. تاريخ‌ بعد از وفات‌ رسول‌ اكرم‌ صلي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلم‌ (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) اين‌ معنا را آنچنان‌ بيان‌ ميكند كه‌ واقعا از معجزات‌ آن‌ حضرته‌. بعد از رسول‌ اكرم‌ تنها مردمي‌ كه‌ در صراط‌ مستقيم‌ باقي‌ ماندند و در راه‌ راست‌ قرار داشتند كساني‌ بودند كه‌ متمسك‌ به‌ امير المؤمنين‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ بودند. و اينها جمعيت‌ بسيار كمي‌ بودند. علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ معرفتش‌ غربالي‌ بود براي‌ مسلمين‌. دهها هزار مسلمان‌ آنها همه‌ ادعاي‌ اسلام‌ ميكردند و همه‌ كنار پيغمبر اكرم‌ آنچنان‌ خودشون‌ را به‌ خدا و دين‌ نزديك‌ معرفي‌ كرده‌ بودند كه‌ انسان‌ باورش‌ نمي‌آمد كه‌ اينها گمراه‌ باشند. حتي‌ وقتي‌ كه‌ ادعاي‌ خلافت‌ كردند مردم‌ باورشون‌ آمد كه‌ شايد اينها خليفة‌ پيغمبر باشند. با يك‌ سياست‌ خاصي‌ مردم‌ را نگهداري‌ ميكردند. هم‌ به‌ صورت‌ ظاهر اسلامشون‌ را نگه‌ مي‌داشتند و هم‌ اعمال‌ مرموزانه‌اشون‌ را انجام‌ مي‌دادند.

 در همين‌ چند روز قبل‌ بود. در تاريخ‌ مطالعه‌ ميكردم‌ روزي‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ از دار دنيا ميرفت‌ و در بستر كسالت‌ و مرض‌ افتاده‌ بود، دور جسد پيغمبر اكرم‌، دور بدن‌ آن‌ حضرت‌، جمع‌ شده‌ بودند. و دربارة‌ خلافت‌ سربگوشي‌ حرف‌ ميزدند. رسول‌ اكرم‌ متوجه‌ اين‌ نكته‌ بود. دستور فرمود كه‌ ايتوني‌ بدوات‌ و بياض‌، براي‌ من‌ يك‌ قلم‌ و كاغذ بياوريد تا براي‌ شما چيزي‌ بنويسم‌ كه‌ بعد از من‌ گمراه‌ نشويد. آنها مي‌دونستند پيغمبر اكرم‌ مي‌خواهد چه‌ بنويسد. يعني‌ جو اين‌ مجلس‌ بيانگر اين‌ معنا بود نه‌ اينكه‌ آنها مثلا علم‌ غيب‌ داشته‌ باشند. نه‌. جو بيانگر اين‌ معني‌ بود. علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را پيغمبر اكرم‌ كنار خودش‌ نشانده‌ بود و به‌ سايرين‌ دستور داده‌ بود كه‌ به‌ لشگر اسامه‌ بپيوندند. چون‌ روميها حمله‌ كرده‌ بودند و پيغمبر اكرم‌ اسامه‌ كه‌ پسر زيد بود، زيد در جنگ‌ قبلي‌ در همان‌ محل‌ كه‌ امروز باز جنگ‌ مي‌خواست‌ برقرار بشود شهيد شده‌ بود. و اسامه‌ را پيغمبر اكرم‌ دستور داد فرمانده‌ لشگر باشد كه‌ هم‌ قصاص‌ تقاص‌ خون‌ پدرش‌ را بكند و هم‌ بسيار جوان‌ با ايمان‌، پاك‌، تزكيه‌ شده‌، با كمال‌ بود. اينها را پيغمبر بيرون‌ ميكرد، علي‌ را نگه‌ ميداشت‌. اين‌ يك‌ زمينة‌ جو حاكم‌ بر آن‌ مجلس‌.

 زمينة‌ ديگري‌ كه‌ آنجا بود، صحبت‌ از خلافت‌ بود. شما نميدونم‌ يك‌ نفر كه‌ داراي‌ يك‌ قدرتي‌ باشد، يك‌ ثروتي‌ باشد، اين‌ وقتي‌ كه‌ از دار دنيا ميره‌ آنهايي‌ كه‌ زمينة‌ گرفتن‌ آن‌ قدرت‌ را دارند خيلي‌ از قيافه‌اشون‌ حتي‌ معلومه‌ كه‌ دارند خودشون‌ را آمادة‌ براي‌ جانشيني‌ او مي‌كنند. يا مثلا ثروتي‌ دارد. آنهايي‌ كه‌ ورثه‌ هستند بيشتر به‌ فكر اينند كه‌ پول‌ نقدش‌ در كجاست‌، ثروتش‌ در چه‌ جور وضعي‌ قرار گرفته‌ و پيغمبر اكرم‌ زمينه‌ را ميديد. نگاه‌ به‌ چهره‌ها كه‌ ميكرد متوجه‌ اين‌ بود كه‌ حتي‌ دلسوزيها، حتي‌ اظهار محبتها نسبت‌ به‌ پيغمبر، اينها به‌ چه‌ خاطره‌. رد و منع‌ و ايجاب‌ و قبول‌ و همة‌ اينها روي‌ اين‌ حساب‌ بود. ببينيد تا مي‌فرمايد كه‌ براي‌ من‌ كاغذ و قلم‌ بياوريد، متوجه‌ ميشوند كه‌ ممكنه‌ يك‌ وقتي‌ يك‌ چيزي‌ بنويسه‌، اين‌ نوشته‌ هم‌ چون‌ به‌ دست‌ خود پيغمبر نوشته‌ ميشد. چون‌ در همين‌ حديث‌ دارد لاكتب‌، من‌ بنويسم‌، با خط‌ خودش‌. پيغمبر اكرمي‌ كه‌ خط‌ ننوشته‌. اينجا اگر يك‌ خطي‌ نوشت‌ اين‌ در موزه‌ها نگهداري‌ ميشه‌. در بين‌ مردم‌ پخش‌ ميشه‌، مردمي‌ كه‌ نور پيغمبر اكرم‌ را بعد از سالها و هزار سال‌ و خورده‌اي‌ نگه‌ داشته‌اند، خط‌ پيغمبر اكرم‌ را معلومه‌ چطور نگه‌ ميدارند. و وقتي‌ كه‌ با خط‌ خود پيغمبر نوشته‌ شده‌ باشد كه‌ علي‌ وصي‌ من‌ است‌ بعد از من‌، ديگه‌ هيچ‌ كاري‌ نميشه‌ انجام‌ داد. لذا به‌ هر علتي‌ كه‌ شده‌ بايد اين‌ نوشته‌ را مانع‌ بشوند. ولو با ايجاد نزاع‌ بشه‌. فكر نكنيد پيغمبر اكرم‌ قاطعيت‌ نداشت‌ و به‌ مجرد اينكه‌ دعوا شد و سروصدا شد و يك‌ نفر گفت‌ كه‌ حسبنا كتاب‌ الله‌، اين‌ ديگه‌ پيغمبر اكرم‌ دست‌ از كار كشيد. نه‌. كمال‌ قاطعيت‌ را داره‌، كمال‌ استقامت‌ را داره‌. اما يك‌ وضعي‌ آنطوري‌ كه‌ در تاريخ‌ نوشته‌اند، بوجود آمد. يك‌ عده‌ آنطرف‌ پيغمبر نشسته‌ بودند، يك‌ عده‌ اينطرف‌ پيغمبر نشسته‌ بودند. با اينكه‌ يك‌ مريضي‌ در وسط‌ اطاق‌ مي‌خوابانند مخصوصا اطاق‌ كوچك‌ باشد، يك‌ جمعي‌ آنطرف‌، يك‌ جمعي‌ اينطرف‌، يك‌ جمعي‌ پائين‌ پا، بطوري‌ تشنج‌ بوجود آمد كه‌ از اينطرف‌ آنطرفيها را كتك‌ مي‌زدند و آنها اينطرفيها را مي‌زدند و هيچ‌ ملاحظة‌ پيغمبر اكرم‌ را نمي‌كردند. ملاحظة‌ اينكه‌ الان‌ ممكن‌ است‌ روي‌ بدن‌ پيغمبر بيفتند و حضرتش‌ را همانجا خداي‌ عزوجل‌ كمك‌ كرد و الا همانجا مي‌كشتند پيغمبر اكرم‌ را قبل‌ از نوشتن‌ نامه‌. كه‌ پيغمبر داراي‌ خلق‌ حسن‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ شهادت‌ به‌ خلق‌ عظيم‌ پيغمبر اكرم‌ در قرآن‌ داده‌ كه‌ انك‌ لعلي‌ خلق‌ عظيم‌. اين‌ پيغمبر آنچنان‌ عصباني‌ شد و مردم‌ را از اطاق‌ بيرون‌ كرد كه‌ ابن‌ عباس‌ ميگه‌ كه‌ يوم‌ الاثنين‌ و ما يوم‌ الاثنين‌. روز دوشنبه‌ چه‌ روزي‌ بود. چه‌ روز سختي‌ بود. بعضي‌ از مورخين‌ فكر كردند بخاطر اينكه‌ نگذاشتند پيغمبر اكرم‌ وصيتنامه‌اش‌ را بنويسه‌. اما حقيقت‌ اين‌ بود كه‌ آنجا آنچنان‌ يكديگر را زدند در حضور پيغمبر و شكافي‌ بين‌ سران‌ مسلمين‌ بوجود آمد در اثر يك‌ كه‌ حتي‌ بعضي‌ از مورخين‌ مثل‌ شهرستاني‌ در ملل‌ و نحل‌ مي‌نويسد اول‌ تفرقه‌اي‌ كه‌ بين‌ مسلمانها افتاد اين‌ بود كه‌ او با مثلا تعارف‌ و مدح‌ و اينها اسم‌ دومي‌ را مي‌برد. كه‌ دومي‌ گفت‌، آنچنان‌ مسئله‌ هم‌ معروف‌ شد و پر اهميت‌ بود كه‌ حتي‌ صحيح‌ بخاري‌ كه‌ از كتبيست‌ بسيار متعصبانه‌ نوشته‌ شده‌. و بخاري‌ بسيار مرد متعصبي‌ است‌ كه‌ فضائل‌ خاندان‌ عصمت‌ را خيلي‌ كم‌ نوشته‌. اين‌ جمله‌ را به‌ همين‌ صراحت‌ كه‌ عرض‌ ميكنم‌ نوشت‌ و نوشته‌ و الان‌ هم‌ هست‌ كه‌ قال‌ عمر ان‌ الرجل‌ ليهجر حسبنا كتاب‌ الله‌. اين‌ مرد هذيان‌ ميگه‌. اين‌ مرد قد غلب‌ عليه‌ الوجع‌. درد برش‌ فشار آورده‌. نميدونه‌ چي‌ مي‌خواهد بگويد. حسبنا كتاب‌ الله‌. براي‌ اينكه‌ خودش‌ را يك‌ مؤمن‌ يك‌ مسلمان‌ واقعي‌ معرفي‌ بكنه‌ و زمينة‌ بعدي‌ را هم‌ براي‌ خودش‌ فراهم‌ بكنه‌، متوسل‌ به‌ قرآن‌ شد كه‌ قرآن‌ براي‌ ما كافيست‌. پيغمبر همه‌ را بيرون‌ كرد. اينها از خانه‌ بيرون‌ نرفتند. يك‌ عده‌ آمدند بيرون‌ منزل‌ ايستادند. ابي‌ بكر يك‌ مقداري‌ از شهر خارج‌ شد. عمر در داخل‌ خانه‌ باقي‌ ماند. اصحاب‌ پيغمبر همه‌ رفتند. علي‌ در اطاق‌ با فاطمة‌ زهرا نشسته‌ و بعد از لحظاتي‌ اعلام‌ كردند كه‌ رسول‌ اكرم‌ از دار دنيا رفت‌. خوب‌ يك‌ همچين‌ خبري‌ وقتي‌ به‌ كسي‌ برسه‌ كه‌ مؤمن‌ باشد و محب‌ باشد چه‌ حالي‌ پيدا ميكنه‌؟ عمر چون‌ در داخل‌ بود آمد در خانه‌ را از داخل‌ گرفت‌. كسي‌ را راه‌ نميداد در داخل‌. گفت‌ هر كس‌ بگه‌ كه‌ پيغمبر از دار دنيا رفته‌ من‌ با شمشير مي‌كشمش‌. چطور شد عيسي‌ بره‌ به‌ آسمان‌ پيغمبر ما كه‌ عظمتش‌ بيشتره‌. همين‌ پيغمبري‌ كه‌ عظمتش‌ بيشتر بود آنجا گفت‌ ان‌ الرجل‌ ليهجر، چرا پيغمبري‌ كه‌ عظمتش‌ بيشتره‌ اين‌ بميره‌، خوب‌. مردم‌ بيرون‌ خانه‌ ميگفتند شايد اينها راست‌ بگويند. داخل‌ خانه‌ خوب‌ مي‌ديدند پيغمبر از دار دنيا رفته‌. ولي‌ جز علي‌ و فاطمه‌ و امام‌ حسن‌ و امام‌ حسين‌ كس‌ ديگه‌اي‌ آنجا نبود. خوب‌ چي‌ ميشه‌ اينجا؟ يك‌ نفر خبر را به‌ ابي‌ بكر رساند. كه‌ عمر همچين‌ مطلبي‌ را مطرح‌ كرده‌. نظر شما چيه‌؟ گفت‌ بياريدش‌ پيش‌ من‌. شما روي‌ اين‌ مسئله‌ دقت‌ كنيد. ببينيد چقدر با سياست‌ دارند كار مي‌كنند. كه‌ اون‌ جسارت‌ را از بين‌ ببره‌. با جمعيت‌ نيامدند داخل‌ خانه‌ كه‌ ببينند پيغمبر از دار دنيا رفته‌ يا نه‌؟ رفتند توي‌ مسجد، اين‌ را در تاريخ‌ اهل‌ سنت‌ نوشته‌ها، من‌ از كتب‌ شيعه‌ نقل‌ نميكنم‌. رفتند در مسجد، جمعيت‌ رفته‌ در مسجد پيش‌ ابي‌ بكر. ابي‌ بكر رو كرد به‌ عمر مگر نميداني‌ كه‌، خطاب‌ به‌ عمر، كه‌ خدا در قرآن‌ فرموده‌ انك‌ ميت‌ و انكم‌ ميتون‌. اي‌ پيغمبر تو مي‌ميري‌. چرا مرده‌؟ گفت‌ عجب‌ آدم‌ باسوادي‌ تو هستي‌، باريك‌ الله‌، اگر علم‌ هست‌ نزد تو هست‌. من‌ مثل‌ اينكه‌ اين‌ آيه‌ را نديده‌ بودم‌. دستت‌ را بده‌ باهات‌ بيعت‌ كنم‌. تو به‌ جاي‌ پيغمبر بنشين‌. خوب‌ دقت‌ مي‌كنيد؟ مردم‌ آن‌ وقت‌ با نداشتن‌ علم‌ و سواد و ضعف‌ ايمان‌، شايد خيلي‌ گناه‌ نداشتند كه‌ به‌ طرف‌ اين‌ مسائل‌ رفتند.

 با اين‌ زمينه‌سازيها، خدا نياره‌ براي‌ ماها يك‌ چنين‌ آزمايشهاي‌ تندي‌. خدا ميدونه‌ گاهي‌ انسان‌ در آزمايشهاي‌ الهي‌ فكر ميكنه‌، يقينا براي‌ محضر مقدس‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ اگر بخواهند جمعي‌ را انتخاب‌ بكنند، يقينا يك‌ همچين‌ امتحانهايي‌ هست‌. حالا نحوه‌اش‌ فرق‌ ميكنه‌. از همينجا ديگه‌ احتياجي‌ به‌ سقيفه‌ نبود، احتياجي‌ به‌ بحث‌ نبود، علي‌ كنار گذاشته‌ شد و ابي‌ بكر بعنوان‌ خليفه‌ جاي‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را گرفت‌. ببينيد اين‌ جمله‌اي‌ كه‌ پيغمبر مي‌فرمايد و لولا انت‌ يا علي‌ اي‌ علي‌ اگر تو نبودي‌، لم‌ يعرف‌ المؤمنون‌ بعدي‌. مؤمنين‌ بعد از من‌ شناخته‌ نميشدند. و كان‌ بعضه‌ هدي‌ من‌ الضلال‌. علي‌ بعد از پيغمبر هدايت‌ بود از گمراهي‌. يعني‌ هر كس‌ عقب‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ راه‌ افتاد، از هيچي‌ نترسيد، داراي‌ استقامت‌ بود، داراي‌ عزم‌ راسخ‌ بود، داراي‌ قدرت‌ بود، داراي‌ وفا بود، اگر يك‌ چنين‌ حالي‌ داشت‌ دست‌ از علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ نمي‌كشيد. هدي‌ من‌ الضلال‌. وجود مقدس‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ ماية‌ هدايت‌ است‌ از گمراهي‌. اگر علي‌ نبود اين‌ را بدونيد من‌ حتي‌ بعضي‌ از كتب‌ غير مسلمانها را ديدم‌. آنها از دور كه‌ به‌ اسلام‌ نگاه‌ مي‌كنند به‌ اين‌ نكته‌ همه‌اشون‌ رسيدند كه‌ اگر گذشتهاي‌ علي‌ نبود، اگر صبر علي‌ نبود، اگر سخنان‌ علي‌ نبود، اگر شجاعت‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ نبود، اگر استقامت‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ نبود؛ امروز اسلامي‌ باقي‌ نمانده‌ بود. اين‌ را عرض‌ ميكنم‌ غير مسلمانها كه‌ از دور به‌ چهرة‌ اسلام‌ نگاه‌ ميكنند اينجور قضاوت‌ مي‌كنند. و مي‌گويند اگر اسلام‌ جهانگير تا به‌ امروز نشده‌ بخاطر اين‌ است‌ كه‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را خوب‌ معرفي‌ نكردند. بخاطر اين‌ است‌ كه‌ علي‌ عليه‌ السلام‌ را مردم‌ نشناختند. عمق‌ نداشتند. كس‌ ديگري‌ را به‌ جاي‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ گذاشتند. چون‌ بزرگترين‌ جسارت‌ به‌ يك‌ شخص‌ بزرگ‌ اين‌ است‌ كه‌ يك‌ آدم‌ پستي‌ را كنار او بگذارند و مساوي‌ از اين‌ دو نفر احترام‌ كنند. فكر نكنيد كه‌ اگر به‌ يك‌ حساب‌ بخواهيد بحث‌ كنيم‌ و مطلبي‌ بگيم‌ بايد اين‌ باشد. آنها كه‌ مي‌گويند معاويه‌ يا علي‌ و ترديدي‌ در مقابل‌ معاويه‌ و علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ دارند، اينها بزرگترين‌ جسارت‌ را به‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ كرده‌اند. آن‌ فيلم‌ امام‌ علي‌ كه‌ خوب‌ ملاحظه‌ ميكنيد، اين‌ تا حدي‌ باز رعايت‌ كارش‌ را كرده‌، رعايت‌ مردم‌ غير شيعه‌ را كرده‌. و الاّ در تاريخ‌ شيعه‌ و سني‌ خيلي‌ از اين‌ تندتر و خيلي‌ از اين‌ بدتر معاويه‌ معرفي‌ شده‌. در اين‌ مدت‌ شما نديديد مثلا معاويه‌ مشروب‌ بخوره‌. همة‌ مورخين‌ نوشته‌اند كه‌ معاويه‌ مشروب‌ ميخورد. اين‌ معاويه‌ بوده‌. شايد در زمان‌ خودش‌ خبيث‌ترين‌ افراد بوده‌. حضرت‌ امير المؤمنين‌ مي‌فرمايد انزلن‌ الدهر من‌ را زمانه‌ آنقدر پائين‌ آورده‌، اي‌ كاش‌ مي‌گفتند علي‌ و سلمان‌. اي‌ كاش‌ مي‌گفتند علي‌ و ابيذر. اي‌ كاش‌ مي‌گفتند علي‌ و يك‌ مسلمان‌ معمولي‌، نميگفتند علي‌ و معاويه‌. اين‌ بزرگترين‌ توهين‌ به‌ علي‌ ابن‌ ابيطالبه‌. علي‌ و معاويه‌؟! انزلن‌ الدهر انزلن‌ الدهر حتي‌ قيل‌ علي‌ و معاويه‌. مسلمانها مي‌رفتند پيش‌ معاويه‌ و برمي‌ گشتند نزد علي‌ ابن‌ ابيطالب‌. برايشون‌ فرقي‌ نميكرد. هر كدام‌ شيرينتر بود بهتر. هر كدام‌ محبتش‌ بيشتر بود كه‌ معمولا معلومه‌، يك‌ عدة‌ خاصي‌ ماندند. يك‌ عدة‌ افراد با فكر و با شهامتي‌ ماندند. و الاّ در زمان‌ معاويه‌ كه‌ بني‌ اميه‌ كه‌ بر منبر پيغمبر رفته‌ بود بالا و خيلي‌ متأثر بود، اشك‌ مي‌ريخت‌. آية‌ شريفه‌ نازل‌ شد كه‌ خوابي‌ كه‌ ديشب‌ ديدي‌ اين‌ براي‌ امتحان‌ مردمه‌. و شجرة‌ ملعونة‌ در قرآن‌ كه‌ از ائمة‌ اطهار و خود پيغمبر اكرم‌ رسيده‌ است‌ كه‌ شجرة‌ ملعونه‌ بني‌ اميه‌ هستند. پيغمبر اكرم‌ در عالم‌ رؤيا ديدند كه‌ بوزينه‌ها بر منبرشون‌ بالا ميروند و مردم‌ فرقي‌ برايشون‌ نميكنه‌ كه‌ بوزينه‌ آنجا بالاي‌ منبر نشسته‌ باشه‌ يا مثلا علي‌ ابن‌ ابيطالب‌. و بلكه‌ ترجيح‌ مي‌دهند بوزينه‌ را بر يك‌ انسان‌ كامل‌. پيغمبر محزون‌ شد. آيه‌ نازل‌ شد كه‌ اين‌ براي‌ امتحان‌ مردمه‌. و تو محزون‌ نباش‌. و ما اريناك‌ الا فتنة‌ للناس‌. و شجرة‌ الملعونة‌ في‌ القرآن‌. شجرة‌ ملعونة‌ در قرآن‌ همينها هستند. مي‌بينيد در زيارت‌ عاشورا كه‌ زيارت‌ بسيار صحيحي‌ است‌ امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ مي‌فرمايد كه‌ اللهم‌ العن‌ بني‌ امية‌ قاطبة‌. خدايا لعنت‌ كن‌ بني‌ اميه‌ را همه‌اشون‌ را. درسته‌ كه‌ بعد از پيغمبر اول‌ بني‌ اميه‌ نيامدند اشغال‌ بكنند مقام‌ خلافت‌ را. ولي‌ زمينه‌ساز بودند. آن‌ دو نفر زمينه‌ ساز بودند كه‌ عثمان‌ آمد روي‌ كار. و بعد هم‌ معاويه‌. و اين‌ سيري‌ كه‌ داشت‌ از عثمان‌ شروع‌ شد رسيد به‌ معاويه‌ و از معاويه‌ به‌ يزيد و يزيد هم‌ كه‌ معلومه‌، حالش‌ معلومه‌. بعد خلفاي‌ اموي‌ و بدبختي‌ مردم‌ مسلمان‌ از همانوقت‌ شروع‌ شد. شما فكر كنيد يك‌ ميليارد مسلمان‌ كه‌ اسما مسلمانند، اسما پيرو قرآنند، ولي‌ به‌ يك‌ كلمة‌ از قرآن‌ توجه‌ نكردند حتي‌. چون‌ يكي‌ از مسائلي‌ كه‌ در قرآن‌، در فاتحة‌ قرآن‌، سورة‌ فاتحة‌ الكتاب‌ مثل‌ خط‌ درشتي‌ است‌ كه‌ سر روزنامه‌ها بعنوان‌ تيتر نوشته‌ ميشه‌. تمام‌ مطلب‌ قرآن‌ توي‌ فاتحة‌ الكتابه‌. در فاتحة‌ الكتاب‌ بعد از تمجيد پروردگار و مدح‌ و ثناي‌ الهي‌ و انسان‌ خودش‌ را در مقام‌ بندگي‌ كه‌ هدف‌ نهائي‌ پروردگار از خلقت‌ بشره‌، وقتي‌ انسان‌ خودش‌ را قرار ميده‌، فورا كي‌ شما مي‌تونيد بگيد اياك‌ نعبد و اياك‌ نستعين‌؟ كي‌ اياك‌ نعبد در وجود شما صددرصد پياده‌ ميشه‌؟ كي‌ تنها از خدا كمك‌ مي‌گيريد و خدا را مي‌شناسيد و غير خدا را نمي‌شناسيد؟ وقتي‌ كه‌ اهدنا الصراط‌ المستقيم‌. يعني‌ در راه‌ راست‌ قرار بگيريد. لذا در همين‌ جملات‌ مي‌فرمايد و كان‌، و بعده‌ هدي‌ من‌ الضلال‌ و نورا من‌ الاعماء و حبل‌ الله‌ المتين‌ و صراطه‌ مستقيم‌. علي‌ صراط‌ مستقيمه‌. و در تمام‌ كتب‌ فارسي‌، عجيبه‌، اهل‌ سنت‌ هم‌ نوشته‌اند. خدا رحمت‌ كنه‌ مرحوم‌ آية‌ الله‌ مرعشي‌ را، يك‌ كتابي‌ را مرحوم‌ علامة‌ حلي‌ نوشته‌ بود بنام‌ احقاق‌ الحق‌. يك‌ آدم‌ سني‌ برداشت‌ اين‌ كتاب‌ را ردش‌ را نوشت‌ بنام‌ قاضي‌ روزبهان‌. و يك‌ عالم‌ شيعه‌ بنام‌ قاضي‌ نور الله‌ شوشتري‌ رد اين‌ را نوشت‌ و اين‌ كتاب‌ را تكميل‌ كرده‌ مرحوم‌ آية‌ الله‌ مرعشي‌. و چاپ‌ شد. در آنجا از كتب‌ اهل‌ سنت‌ اين‌ كلمة‌ اهدنا الصراط‌ المستقيم‌، صراط‌ مستقيم‌ همه‌ نوشته‌اند كه‌ منظور علي‌ ابن‌ ابيطالبه‌. ميزان‌ اعمال‌. به‌ علي‌ نگاه‌ كن‌ كار كن‌. به‌ علي‌ نگاه‌ كن‌ عبادت‌ كن‌. به‌ علي‌ نگاه‌ كن‌ اخلاقیات‌ پيدا كن‌. به‌ علي‌ نگاه‌ كن‌ و شما فكر نكنيد كه‌ مثلا اهل‌ سنت‌ نمي‌تونند چيزي‌ مثلا براي‌ خلفاي‌ خودشون‌، خلفاي‌ اموي‌، خلفاي‌ عباسي‌، بوجود بياورند. مي‌تونند، وسايلشون‌ هم‌ بيشتره‌، امكاناتشون‌ هم‌ بيشتر. اما چي‌ بگند؟ كجا را به‌ فيلم‌ بكشند. در به‌ پهلوي‌ فاطمة‌ زهرا زدند را به‌ فيلم‌ بكشند؟! يا علي‌ را خانه‌ نشين‌ كردند را به‌ فيلم‌ بكشند؟ يا فرض‌ بفرمائيد كه‌ كارهايي‌ كه‌ بر خلاف‌ دستور، من‌ سال‌ گذشته‌ در ماه‌ رمضان‌ مكه‌ بودم‌. اتفاقا توي‌ آن‌ اطاقي‌ كه‌ ما بوديم‌ يك‌ تلويزيوني‌ گذاشته‌ بودند. ما شبهاي‌ ماه‌ رمضان‌ بود، همه‌اش‌ مسائل‌ ديني‌ و مذهبي‌ مطرح‌ بود. من‌ نگاه‌ ميكردم‌. عالم‌ سني‌ دربارة‌ فضائل‌ دومي‌ بحث‌ ميكرد. كسي‌ از نماز طراويح‌ بيست‌ ركعته‌ مستحب‌، هيچ‌ جاي‌ اسلام‌ نيست‌. كه‌ وقتي‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ روي‌ كار آمد و بصورت‌ ظاهر هم‌ خلافت‌ را گرفت‌ گفت‌ نماز طراويح‌ بدعته‌. همه‌ گفتند كه‌ سنت‌ عمر را هم‌ از بين‌ ميبرد. از اسلام‌ بيرون‌ نرويد. يك‌ بدعتي‌ را انجام‌ بديد. شما ببينيد اينها چي‌ را مي‌توانند به‌ تصوير بكشند؟ كجا مي‌توانند چه‌ كار خوبي‌ كرده‌اند توي‌ عالم‌؟ بعضي‌ها ميگويند كجا را فتح‌ كرد، كجا را فتح‌ كرد. فتح‌هايي‌ كه‌ شد همه‌ زير ساية‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ و حتي‌ حضرت‌ مجتبي‌ فرماندة‌ لشگر بود وقتي‌ كه‌ آمدند به‌ طرف‌ ايران‌. علي‌ اگر كمك‌ نميكرد علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ اگر موافقت‌ نميكرد، مگر اينها مي‌توانستند ايران‌ را بگيرند؟ يا ممالك‌ ديگر را بگيرند؟ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را عرض‌ كردم‌ خارجيها يعني‌ غير مسلمانها، اينها ميگويند علي‌ عليه‌ السلام‌ اگر وجود نداشت‌ مردم‌ اسلام‌ را قبول‌ نميكردند. در اين‌ كتاب‌ صوت‌ العدالة‌ الانسانيه‌ كه‌ يك‌ مسيحي‌ نوشته‌، پنج‌ جلد كتاب‌ و دانشمندان‌ خارجي‌ ازشون‌ مطالبي‌ نقل‌ كرده‌، دربارة‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ ميگه‌ كه‌ شما مردم‌ شيعه‌ علي‌ را نمي‌بينيد، ما در عرش‌ مي‌بينميش‌. شما علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را اينقدر برايش‌ بها قائليد كه‌ وقتي‌ خودش‌ مي‌آيد ميگه‌ سلوني‌ قبل‌ ان‌ تفقدوني‌ از من‌ سؤال‌ كنيد قبل‌ از آنكه‌ من‌ را نبينيد، شما ميگيد سر و صورت‌ ما چند تا مو داره‌؟ فكر نكنيد حالا سعد وقاص‌ يك‌ همچين‌ حرفي‌ زد. همة‌ ما همينطوريم‌. اگر همين‌ حالا بدونيم‌ يكي‌ از همه‌ چيز اطلاع‌ داره‌ آقا خونة‌ من‌ الان‌ چه‌ خبره‌؟ ميگه‌ خوب‌ توي‌ خونه‌ات‌ هر خبري‌ هست‌ هست‌. چقدر پول‌ توي‌ جيب‌ منه‌؟ گاهي‌ ميشه‌ بعضي‌ها ميگويند چرا ما ارواح‌ را نمي‌بينيم‌. خيال‌ مي‌كنند كه‌ (نامفهوم‌) اينجا حاضر كنند تو ببيني‌ چي‌ ازش‌ مي‌پرسي‌؟ همين‌ پولهات‌ را كجا گذاشتي‌؟ نهايتش‌ اينه‌. نميدونم‌ از اين‌ قبيل‌ صحبتها. ما دركمون‌، ظرفيتمون‌ آنقدر نيست‌ كه‌ بتوانيم‌ در محضر امام‌ زمانمون‌ باشيم‌. امام‌ زمان‌ را وقتي‌ كه‌ مي‌خواهيم‌ ببينيم‌ ميگيم‌ آقا من‌ شما را ببينم‌. حضرت‌ هم‌ ميگه‌ خيلي‌ خوب‌. من‌ فردا فلان‌ ساعت‌ فلان‌ جا بيا با من‌ ملاقات‌ كن‌. شما را به‌ خدا فردا چي‌ از حضرت‌ مي‌خواهيد؟ چي‌ حساب‌ ميكنيد، بعد روي‌ يك‌ كاغذ مي‌نويسيد كه‌ خوب‌، اين‌ سؤالات‌ را اينجوري‌ مي‌پرسم‌. من‌ نمي‌خواهم‌ به‌ شماها توهين‌ بكنم‌. شماها شايد انشاء الله‌ از كمالات‌ روحي‌ سؤال‌ كنيد. ولي‌ اكثر مردم‌ چي‌ مي‌پرسند؟ و حال‌ اينكه‌ آنچه‌ كه‌ سؤال‌ بكنيد در مقابل‌ حضرت‌ مثل‌ اين‌ است‌ كه‌ يك‌ بزرگي‌ مثلا، يك‌ شخصيتي‌ با يك‌ بچة‌ دو ساله‌ ملاقات‌ ميكنه‌. اين‌ بچة‌ دو ساله‌ اول‌ محبتي‌ كه‌ ميكنه‌ پستانكش‌ را مي‌گذاره‌ توي‌ دهن‌ آقا كه‌ اين‌ محبت‌ بچگانه‌ است‌ ديگه‌. بعد هم‌ يك‌ سؤالات‌ از همين‌ قبيل‌ بچگانه‌ ميكنه‌. و هيچوقت‌ آن‌ بزرگ‌ وقتش‌ را صرف‌ اين‌ حرفها نميكنه‌. ديدنها، شنيدنها، مكاشفات‌، اينها همه‌اش‌ براي‌ اولياء خدا خيلي‌ مراحل‌ پائيني‌ است‌. شماها كوشش‌ بكنيد انشاء الله‌ خودتون‌ را به‌ آن‌ معرفتي‌ برسانيد، به‌ آن‌ مقامي‌ از عبوديت‌ برسانيد كه‌ اگر آقا را ديديد چيكار ميكنيد؟ اگر خدمت‌ امام‌ زمان‌ رسيديد چيكار ميكنيد؟ چون‌ مستحبه‌ دستشون‌ را ببوسيم‌ دستشون‌ را مي‌بوسيم‌. مي‌رويم‌ كنار دو زانو مي‌نشينيم‌. صفحة‌ دلمون‌ را باز مي‌كنيم‌، ظرف‌ وجودمون‌ را باز مي‌كنيم‌ شرح‌ صدرمون‌ را در اختيارش‌ مي‌گذاريم‌. هر چي‌ مي‌تونه‌ او مي‌ريزه‌. رحمت‌ است‌، هر چه‌ براي‌ ما بده‌ خوبه‌. ديگه‌ حرف‌ نمي‌خواهد بزنيد. هيچي‌ نمي‌خواهد بگيد. اين‌ معناي‌ محبته‌. چون‌ كريم‌ را نمي‌خواهد يادش‌ بدي‌ كرم‌ را. به‌ شخص‌ رحيم‌ رحمت‌ را ياد نديد. چون‌ تو اگر زبانت‌ را باز كني‌ به‌ اندازة‌ فهمت‌ باز ميكني‌. و به‌ اندازة‌ فهمت‌ چيز مي‌خواهي‌. اما اگر بگذاري‌ به‌ حال‌ خودش‌ كريم‌ را، به‌ اندازة‌ كرمش‌ به‌ تو عنايت‌ ميكنه‌. اين‌ ادب‌ حضوره‌. و فكر هم‌ نكنيد كه‌ خدا، چهارده‌ معصوم‌، حضرت‌ وليعصر ارواحنا فداه‌ اينها غير از ما هستند، نه‌ هر كجا كه‌ باشيد فسيري‌ الله‌ عملكم‌ و رسوله‌ و المؤمنين‌. چون‌ صبح‌ بعد از نماز صبح‌، امروز لابد اكثرتون‌ متوجه‌ ساعت‌ امير المؤمنين‌ بوديد. چون‌ ساعت‌ اول‌ روز متعلق‌ به‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلامه‌. امروز چيكار كرديد؟. لابد اشك‌ ريختيد، گريه‌ كرديد، گفتيد آقا بده‌. قرضم‌ را ادا كن‌. نميدونم‌ چه‌ چه‌ همينها. خوبه‌. خوبه‌ به‌ جهت‌ اينكه‌ به‌ اندازة‌ استعدادت‌ و فهمت‌ حرف‌ زدي‌. كسي‌ هم‌ بهت‌ اعتراضي‌ نداره‌. اما بهترش‌ اين‌ است‌ كه‌ ميگذاشتي‌ خدا رحمت‌ كنه‌ مرحوم‌ حاج‌ ملاآقاجان‌ را. ايشان‌ در روز صبح‌ سيزده‌ ماه‌ رجب‌، من‌ در كتاب‌ پرواز روح‌ نوشتم‌، ميگفتم‌ نماز ميخوند. دقت‌ كنيد. در قنوت‌ نماز اميرالمؤمنين‌ كه‌ بودم‌، حالا چه‌ جوري‌ حضرت‌ را ميديده‌ من‌ نميدونم‌، حضرت‌ را ديدم‌. حضرت‌ بهش‌ فرموده‌ دوازده‌ عيدي‌ بهت‌ ميدهيم‌ بعد از نماز. شرحش‌ اينه‌ حالا حواست‌ را پرت‌ نكن‌. ولو توجه‌ به‌ علي‌ توجه‌ به‌ خداست‌. اگر من‌ به‌ شما نگاه‌ ميكنم‌ به‌ گوشت‌ و پوست‌ و استخوانتون‌ نگاه‌ ميكنم‌، در واقع‌ به‌ روحتون‌ دارم‌ نگاه‌ ميكنم‌. دست‌ شما كه‌ به‌ من‌ چيزي‌ ميده‌ هم‌ روحتون‌ داده‌ كه‌ اراده‌ كرده‌، و هم‌ اين‌ گوشت‌ و پوست‌ و استخوان‌ داده‌. يك‌ بحث‌ مفصليه‌. بحث‌ خيلي‌ مفصليه‌ كه‌ هر كسي‌ نميتونه‌ خوب‌ بهش‌ برسه‌. ولي‌ در عين‌ حال‌ نمي‌خواهم‌ كه‌ شما در نماز متوجه‌ كس‌ ديگه‌اي‌ باشيد، غير از خدا. و بعد هم‌ آن‌ دوازده‌ عيدي‌ را من‌ ديده‌ بودم‌. واقعا همه‌اش‌ در وجود اين‌ مرد بود. خدا رحمتش‌ كنه‌. شما لابد عيدي‌ گرفتيد ديگه‌. شما هم‌ عيدي‌هايتون‌ را گرفتيد و، عيدي‌ گرفتني‌ نيست‌، عيدي‌ دادنيه‌. بچة‌ مؤدب‌ دو زانو مي‌آيد مي‌نشينه‌، لباسهاي‌ نويش‌ را مي‌پوشه‌، ميگه‌ تبريك‌ عرض‌ ميكنم‌. كريمي‌، پدر كريمي‌ اگر باشه‌ اين‌ ميدونه‌ كه‌ اين‌ داره‌، خوب‌ ادب‌ خودش‌ را نشون‌ ميده‌. اين‌ نميگه‌ عيدي‌ بده‌. چرا، اگر بهش‌ اعتنا نكردند، ظهر شد ندادند، عصر شد ندادند، شب‌ شد ندادند. آنجا بچه‌ به‌ صدا در مي‌آيد كه‌ امروز عيدي‌ ما چي‌ شد؟ ما چيكار كرده‌ بوديم‌؟ پس‌ اول‌ صبح‌ آدم‌ چيزي‌ نميگه‌. و اينهم‌ ضمنا بدونيد الان‌ بعضي‌ها ميگويند توي‌ دلشون‌ كه‌ آقا كه‌ به‌ ما چيزي‌ ندادند. اشتباه‌ مي‌كنيد. خداي‌ تعالي‌ الطافشون‌ خفيه‌. خفي‌ الالطاف‌. يا خفي‌ الالطاف‌. همينطور شماها كه‌ شنيديد كه‌ چوب‌ خدا صدا نداره‌ هر كي‌ بخوره‌ دوا نداره‌. از اينورش‌ عذابش‌ هم‌ همچين‌ فوري‌ و آني‌ نيست‌. اينهم‌ خفيه‌. خفي‌ الالطاف‌ يعني‌ يك‌ جوري‌ ميده‌ كه‌ خودت‌ هم‌ نمي‌فهمي‌، خودت‌ هم‌ متوجه‌ نميشوي‌. يعني‌ ميگي‌ چيزي‌ نشد. صبر كن‌. تو چه‌ ميداني‌ كه‌ چي‌ شده‌ يا چي‌ نشده‌. اگر مي‌فهميدي‌ كه‌ مسئلة‌ مهمي‌ نبود. در مجموع‌ سال‌ ديگه‌ انشاء الله‌ همچين‌ روزي‌ حساب‌ بكن‌ ببين‌ چي‌ بهت‌ دادند چي‌ بهت‌ ندادند؟ چقدر بهت‌ محبت‌ كردند. تو در سر چه‌ پرتگاههايي‌ افتاده‌ بودي‌، تو چطور نزديك‌ بود در هلاكت‌ واقعي‌ بفتي‌، آنوقت‌ مي‌فهمي‌ كه‌ اِ راسته‌ها، به‌ من‌ خيلي‌ لطف‌ كردند. ميگم‌. شما ببينيد در هر عيدي‌، در هر تولدي‌، در هر روزي‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ به‌ شماها محبت‌ مي‌كنند. و الاّ ما كجا و اينهمه‌ محبت‌، اين‌ راه‌ راست‌، اين‌ صراط‌ مستقيم‌، اين‌ كمالات‌، كه‌ الحمد الله‌ الذي‌ هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي‌ ان‌ هدانا الله‌. اگر هدايت‌ خدا نبود ما نبوديم‌ كه‌ خودمون‌ هدايت‌ بشويم‌. شما چه‌ فرقي‌ داشتيد با خيلي‌ از افرادي‌ كه‌ گمراهند. خيلي‌ از افرادي‌ كه‌ مسالك‌ ديگه‌ را دارند، مذاهب‌ ديگه‌ را دارند، دينهاي‌ ديگه‌ را دارند. چه‌ فرقي‌ داشتيد؟ كي‌ شما را آورد اينجا؟ كي‌ شما را آورد توي‌ تشيع‌؟ كي‌ شما را آورد توي‌ اين‌ مسئلة‌ پر اهميت‌ كمالات‌ و الحمدلله‌ مي‌بينيد نه‌ گناهي‌ مي‌كنيد، نه‌ معصيتي‌ مي‌كنيد، زندگيتون‌ مرتب‌، وضعتون‌ درست‌. شكر كنيد. اينها نعمتهايي‌ است‌ كه‌ پروردگار به‌ هر كس‌ نميدهد.

 و لولا انت‌ يا علي‌ لم‌ يعرف‌ المؤمنون‌ بعدي‌. و كان‌ بعده‌ هدي‌ من‌ الضلال‌ و نورا من‌ الاماع‌. همه‌ كورند مگر آنكه‌ نور علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را، ولايت‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را داره‌. تنها يك‌ نور چشم‌ هست‌ و آن‌ علي‌ ابن‌ ابيطالبه‌. نور من‌ الاماع‌. امع‌ يعني‌ كوري‌. تو به‌ تاريكي‌ علي‌ را ديده‌اي‌، بلكه‌ توي‌ تاريكي‌ هم‌ علي‌ را نديده‌اي‌. و نورا من‌ الاناء و حبل‌ الله‌ المتين‌. اين‌ حبل‌ الله‌ المتيني‌ كه‌ توي‌ قرآن‌ هست‌، و اعتصموا بحبل‌ الله‌ جميعا، همه‌ متمسك‌ بشويد به‌ ريسمان‌ پروردگار. آن‌ حبل‌ الله‌ علي‌ ابن‌ ابيطالبه‌. و صراطه‌ المستقيم‌. لا يسبق‌ بقرابت‌ فيهم‌ و لا سابقة‌ في‌ ديني‌. در ارتباط‌ رحمي‌ مثل‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ نبود. پيغمبر اكرم‌ يك‌ دانه‌ كوثر داشت‌ كه‌ همه‌ چيز پيغمبر مربوط‌ به‌ آن‌ كوثر بود. يعني‌ كوثر خير كثيره‌. يعني‌ هر چه‌ خوبي‌ پيغمبر اكرم‌ داشت‌ مربوط‌ به‌ فاطمة‌ زهرا بود، اين‌ را نمي‌خواهم‌ عرض‌ كنم‌ از فاطمة‌ زهرا گرفته‌ بود، اما آينده‌اش‌ همه‌اش‌ مربوط‌ به‌ فاطمة‌ زهراست‌. اين‌ يك‌ دونه‌ كوثر را به‌ كي‌ داد؟ و لولا انت‌ يا علي‌، اگر تو علي‌ نبودي‌ توي‌ دنيا كفوي‌ براي‌ فاطمة‌ زهرا نبود. فاطمه‌ اصلا نبايد ازدواج‌ ميكرد. كفوي‌ نداشت‌. ليلكم‌ لفاطمة‌ الكفو. براي‌ فاطمه‌ كفوي‌ نبود. اين‌ كوثر را داده‌ به‌ فاطمه‌. حسن‌ و حسين‌ كه‌ سرچشمة‌ كوثرند و پيغمبر نيز يكي‌ از چيزهايي‌ كه‌ از روايات‌ استفاده‌ ميشه‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ دوست‌ داره‌ صبح‌ به‌ هر بهانه‌اي‌ امام‌ حسن‌ و امام‌ حسين‌ را به‌ خودش‌ نسبت‌ بده‌. خيلي‌ عجيبه‌ها. الحسن‌ و الحسين‌ ابناي‌، نمي‌گويه‌ ابن‌ من‌ و ابن‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌، ميگه‌ بچة‌ منه‌. براي‌ اينكه‌ كسي‌ نگه‌ اينها بچة‌ تو نيستند. بچة‌ منه‌. چون‌ از اولاد فاطمه‌ هستند، اولاد فاطمه‌ هم‌ از اولاد علي‌ ابن‌ ابيطالبند و فاطمه‌ در واقع‌ ظرفي‌ بيشتر نيست‌. چون‌ اين‌ را مطرح‌ كرده‌ بودند در آن‌ زمان‌. پيغمبر اكرم‌ به‌ هر بهانه‌اي‌، ببينيد مباهله‌ ميره‌، امام‌ حسن‌ و امام‌ حسين‌ را مي‌بره‌. آنجا گفته‌ قل‌ ابنائنا و ابنائكم‌. اولين‌ اين‌ كلمة‌ ابنائنا را گفته‌. يعني‌ روي‌ سلسلة‌ مراتب‌ بايد اول‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ بعد فاطمة‌ زهرا بعد امام‌ حسن‌ و امام‌ حسين‌ را بگه‌. اول‌ گفته‌ ابنائنا و ابنائكم‌. اين‌ انتساب‌ ابنيت‌ را پيغمبر با كمال‌ افتخار مي‌خواهد به‌ خودش‌ منتسب‌ كنه‌. در جاهاي‌ مختلف‌ در مباهلة‌ با نصاراي‌ نجران‌، با حديث‌ كساء، كه‌ اهل‌ بيت‌ ميگه‌ كه‌ هم‌ فاطمة‌ و ابوها و بعلها و بنوها، كه‌ در حديث‌ كساء مي‌آيند فرزندان‌ امير المؤمنين‌ كه‌ امام‌ حسن‌ و امام‌ حسين‌ باشند سلام‌ به‌ حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ ميكنند. السلام‌ عليك‌ يا جداه‌. اينهم‌ جواب‌ ميده‌ عليك‌ السلام‌ يا بني‌. يا مثلا ابني‌. اي‌ پسر من‌. مي‌بينيم‌ همه‌ جا. عجيبه‌ها. توي‌ روايات‌ اگر نگاه‌ بكنيد حسن‌ و حسين‌ همه‌ جا ابن‌ رسول‌ الله‌. در زيارتها همه‌ جا ميگيم‌ كه‌ يابن‌ رسول‌ الله‌، بعد ميگيم‌ السلام‌ عليك‌ يابن‌ امير المؤمنين‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اينكه‌ اينها سرمنشأ خيرات‌ بودند، خوبيها بودند. اينها سرچشمه‌ بودند. يك‌ حوضي‌ آبي‌ را شما تصور كنيد، راه‌ آب‌ كه‌ مي‌خواهند بكشند، اين‌ حوض‌ كوثر كه‌ عظمتش‌ آنقدر زياده‌ كه‌ اگر بنا بود علم‌ خدا بر ماسوي‌ الله‌، ايني‌ كه‌ ميگم‌ ماسوي‌ الله‌ براي‌ اينكه‌ مي‌خواهم‌ علم‌ خدا را محدود نكنم‌، اين‌ مسئله‌ چون‌ مربوط‌ به‌ ماسوي‌ اللهه‌ توي‌ حوض‌ كوثر جا گرفته‌. با اين‌ كوثر، چشمه‌هايي‌ كه‌ از او جاريست‌، اول‌ دو تا چشمه‌ باز شد. يكي‌ امام‌ حسن‌ و يكي‌ امام‌ حسين‌. و از او بزرگترين‌ نهر و بزرگترين‌ سرچشمه‌ آنوقت‌ آنقدر اهميت‌ داره‌ و آنقدر مهمه‌ كه‌ در تمام‌ زمانها مردم‌ سيراب‌ ميشدند از علم‌ و حكمت‌ تا رسيده‌ به‌ زمان‌ ما كه‌ چه‌ عرض‌ كنم‌؟ اين‌ چشمه‌ها همه‌ جمع‌ شده‌، يك‌ سدي‌ هم‌ خدا قرار داده‌ كه‌ خيلي‌ سرازير نشه‌، و اين‌ زمان‌ غيبته‌. اين‌ غيبت‌ هر چي‌ طول‌ بكشه‌ ما پشت‌ سد آب‌ بيشتر جمع‌ ميشه‌، علم‌ و حكمت‌ بيشتر جمع‌ ميشه‌. مردم‌ هم‌ كم‌ كم‌ دلهايشون‌ ظرف‌ ميشه‌ براي‌ دريافت‌ اين‌ آبي‌ كه‌ مي‌خواهد از اين‌ سد بيرون‌ بيايد. يك‌ دفعه‌ كه‌ ظاهر بشه‌ ميدونيد چي‌ ميشه‌؟ تمام‌ مردم‌ ظرفهايشون‌ را مي‌آورند، من‌ بررسي‌ كردم‌، اين‌ اقل‌ چيزي‌ است‌ كه‌ گفته‌ ميشه‌. چون‌ من‌ در اين‌ جهت‌ شايد ضعيف‌ فكر كنم‌ نسبت‌ به‌ بعضي‌ از علمايي‌ كه‌ در اين‌ مسئله‌ حرفي‌ زده‌اند. كه‌ نادانترين‌ مردم‌ زمان‌ بعد از ظهور از عالمترين‌ مردم‌ قبل‌ از ظهور، عالمترند. اين‌ استدلاليه‌ها. و همة‌ ماها از وجود مقدس‌ فاطمة‌ زهراست‌. آنوقت‌ خداي‌ تعالي‌ در كلمات‌ رسول‌ اكرم‌، در كلمات‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ هست‌ كه‌ اگر فاطمه‌ شوهري‌، اگر علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ نبود، شوهري‌ براي‌ فاطمه‌ نبود. شوهر يعني‌ چه‌؟ يعني‌ يك‌ موجودي‌ كه‌ با اين‌ كوثر چند روزي‌ بخواهد زندگي‌ كنه‌. چند روزي‌ همديگر را بخواهند درك‌ كنند. كفو باشند. بتونند با هم‌ معاشرت‌ كنند. و الاّ فاطمة‌ زهرا كجا و اين‌ زنهاي‌ عالم‌ كجا، مردهاي‌ عالم‌ كجا.

 لذا علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را اگر هيچ‌ فضيلتي‌ نميداشت‌ جز اينكه‌ شوهر فاطمة‌ زهرا بود. خود علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ هم‌ گاهي‌ اين‌ را بعنوان‌ يك‌ افتخار بيان‌ ميكنه‌. اگر علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ هيچ‌ فضيلتي‌ جز اين‌ فضيلت‌ نميداشت‌، از همين‌ فضيلت‌ ما استفاده‌ ميكرديم‌ كه‌ خليفة‌ بلافصل‌ پيغمبر اكرم‌ و جانشين‌ رسول‌ اكرم‌ و بالاترين‌ و پر اهميت‌ترين‌ فرد عالم‌ امكانه‌. اگر همين‌ يكي‌ بود. و حال‌ اينكه‌ فضائل‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ آنقدر زياده‌ كه‌ قرآن‌ در اين‌ جهت‌ اين‌ كلام‌ را فرموده‌. و اگر تمام‌ درختها قلم‌ بشه‌، تمام‌ جن‌ و انس‌ نويسنده‌ بشوند، درياها مركب‌ بشه‌ و نفد البحر قبل‌ ان‌ تنفد كلمات‌ ربي‌. درياها تمام‌ ميشوند و فضائل‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ تمام‌ نميشه‌. حالا اينها چي‌ هست‌ ما نمي‌فهميم‌. اگر مي‌فهميديم‌ كه‌ معطل‌ نمي‌شديم‌. و نفد البحر قبل‌ ان‌ تنفد كلمات‌ ربي‌.

 خدايا روز تولد حضرت‌ امير المؤمنينه‌. اين‌ تولد شايد شما به‌ خودتون‌ بگيد يعني‌ چي‌؟ خوب‌ تولد مال‌ يك‌ بشر معموليه‌. تولد يعني‌ لطف‌ پروردگار بر تمام‌ ما سوي‌ الله‌ در يك‌ چنين‌ روزي‌ بر اين‌ قرار گرفته‌ كه‌ اين‌ نقطة‌ فضيلت‌، اين‌ منبع‌ فضيلت‌ را بفرسته‌ به‌ كرة‌ زمين‌. لطف‌ خدا به‌ اينجا منتهي‌ شده‌. اين‌ معناي‌ تولده‌. بياردش‌ توي‌ اين‌ دنيا. تولد هر يك‌ از ائمه‌ همينه‌ كه‌ الطاف‌ پروردگار، چون‌ هميشه‌ خدا در همه‌ جاي‌ عالم‌ وجود لطف‌ داره‌. اين‌ متمركز ميشه‌ گاهي‌ و آن‌ روز تولد حضرت‌ امير المؤمنينه‌. در پس‌ پرده‌ هر چه‌ بود آمد، اسد الله‌ در وجود آمد. يكي‌ از علماي‌ بزرگ‌ ميگه‌ اسد الله‌ في‌ الوجود و هر ما كان‌ خليفه‌ الصبر كل‌ صبره‌ نحر. هر چه‌ پشت‌ پرده‌ همه‌ ظاهر شد. اين‌ شاعر هم‌ دربارة‌ اين‌ مطلب‌ اين‌ شعر را گفته‌ كه‌ اسد الله‌ در وجود آمد، در پس‌ پرده‌ هر چه‌ بود آمد. خدا رحمت‌ كنه‌ مرحوم‌ آية‌ الله‌ كوهستاني‌ ميگفت‌ كه‌ خدا يك‌ علي‌ داشت‌ آنهم‌ الحمد لله‌ نصيب‌ ما شد. اين‌ كلام‌ معموليه‌، بايد شكر كنيد. الحمد لله‌ كه‌ ما علي‌ شناس‌ شديم‌. علي‌ دوست‌ شديم‌، ولاي‌ علي‌ را پيدا كرديم‌. خدا را بايد شكر كنيم‌.

 خدايا ما در مقابل‌ همين‌ نعمتت‌ اگر تمام‌ عمر نوح‌ را سر به‌ سجده‌ بگذاريم‌ و شكر كنيم‌، كمه‌. متشكريم‌ خدايا. اين‌ ولايت‌ را براي‌ ما حفظ‌ كن‌. در دنيا حفظش‌ كن‌، در شب‌ اول‌ قبر حفظش‌ كن‌، در عالم‌ برزخ‌ حفظش‌ كن‌. ما انشاء الله‌ شيعة‌ واقعي‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ باشيم‌ و پيروي‌ از علي‌ ابن‌ ابيطالب‌. هر وقت‌ خواستيد ببينيد كه‌ چقدر فاصله‌ داريد با علي‌ ابن‌ ابيطالب‌، يك‌ قدري‌ زندگي‌ حضرت‌ را بخونيد مقايسة‌ با زندگي‌ خودتون‌ بكنيد. تنها نان‌ و نمك‌ خوردنش‌ را، اين‌ را منهم‌ انجام‌ ميدهم‌. تنها اين‌ را متوجه‌ نباشيد. فكر نكنيد كه‌ ما هم‌ حتما بايد… اين‌ كارهاي‌ ظاهري‌ را ولش‌ كنيد. فضائل‌ روحيش‌ را بدست‌ بياوريد. فضائل‌ روحيش‌. علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ چه‌ روحي‌ داشت‌. در يك‌ لحظه‌، در يك‌ لحظه‌، الله‌ لا يشغله‌ شأن‌ عن‌ الشأن‌، به‌ يتيم‌ كمال‌ محبت‌، به‌ كافر و مشرك‌ و معاند خدا، كمال‌ تندي‌ را داشت‌. اشداء علي‌ الكفار رحماء بينهم‌. نه‌ اينكه‌ غضب‌ كردي‌ توي‌ كوچه‌، آمدي‌ توي‌ خونه‌ با زن‌ بيچاره‌ات‌ دعوا بكني‌. اگر كه‌ نميدونم‌ با رفيقت‌ اوقاتت‌ تلخ‌ شد، با اين‌ رفيقت‌ هم‌ اوقاتت‌ تلخ‌ بشه‌. نتوني‌ خودت‌ را كنترل‌ كني‌. اينها بر خلاف‌ فضائل‌ انساني‌ و امير المؤمنين‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلامه‌.

 پروردگارا به‌ آبروي‌ وليعصر قسمت‌ ميدهيم‌ ما را جزء شيعيان‌ واقعي‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ قرار بده‌. الهي‌ آمين‌. شما همين‌ دعا را اگر چهل‌ مرتبه‌ بنشينيد بگيد و اين‌ دعا مستجاب‌ بشه‌، دنيا و آخرتتون‌ ديگه‌ در رفاه‌ و آسايش‌ و خوشبختي‌ و سعادته‌. همين‌. خدايا ما را از شيعيان‌ واقعي‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ قرار بده‌. الهي‌ آمين‌. پروردگارا امروز روز بسيجه‌، من‌ يك‌ مطلبي‌ را سال‌ گذشته‌ يك‌ دعوتي‌ كرده‌ بودند دربارة‌ كنگرة‌ امام‌ علي‌ مثل‌ يك‌ همچين‌ روزي‌. و امسال‌ هم‌ ظاهرا هست‌ در تهران‌. من‌ را دعوت‌ كردند منتهي‌ دير به‌ دست‌ من‌ دعوتنامه‌اش‌ رسيد. در آنجا در يك‌ مقاله‌اي‌ نوشتم‌ كه‌ تمام‌ شيعيان‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌، تمام‌ دوستان‌ علي‌، بايد وجودشون‌ بتون‌ از همة‌ تشيع‌ باشه‌. من‌ يك‌ مطلبي‌ را خدمت‌ آقايون‌ عرض‌ كنم‌، اين‌ مملكت‌، الان‌ چون‌ توي‌ مملكت‌ هستيم‌ شايد توي‌ ذهنمون‌ نيايد. اين‌ مملكت‌ در دنيا معروفه‌ به‌ مملكت‌ شيعه‌ است‌. هر چه‌ عظمت‌ پيدا بكنه‌، هر چه‌ قدرت‌ پيدا بكنه‌، شيعه‌ قدرت‌ پيدا كرده‌. اين‌ را شما بدونيد. و همة‌ ما بايد بسيج‌ بشويم‌ براي‌ حفظ‌ آبروي‌ تشيع‌ و علي‌ ابن‌ ابيطالب‌. شيعه‌ يعني‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌. علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ امروز ما هم‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداهه‌. پس‌ اينه‌، لذا من‌ عرض‌ كردم‌ كه‌ كوشش‌ بكنيد همه‌اتون‌ جزء بسيج‌ بشيد. حالا اگر رسما نشديد اقلا آمادگي‌ داشته‌ باشيد كه‌ تا صداي‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ بلند شد كه‌ الا يا اهل‌ العالم‌ انا امامكم‌ المنتظر، من‌ امام‌ منتظر شما هستم‌، يكيتون‌ نگه‌ كه‌ حالا من‌ كار دارم‌.

 ما يك‌ وقتي‌ توي‌ مجلس‌ خودمون‌ گفتيم‌ كه‌ كي‌ به‌ چايي‌ عادت‌ كرده‌، چند تا بلند شدند گفتند ما. گفتم‌ شما به‌ درد اينكه‌ تا صدا زدند حركت‌ بكنيد، خوب‌ تا چايي‌ نخوري‌ سرت‌ درد ميگيره‌ ديگه‌. حضرت‌ هم‌ دوست‌ ندارند تو سردرد بشوي‌. چون‌ همين‌ صفت‌ پيغمبر اكرم‌ را دارند. پيغمبر اكرم‌ عزيز عليه‌ ما انبتم‌. حالا فوقش‌ حالا چايي‌ را ترك‌ كردي‌ صددرصد، نميگم‌ تركش‌ كن‌، عادتا نكن‌. معتاد به‌ چيزي‌ نباش‌. معتاد به‌ سيگار نباش‌. معتاد به‌ ترياك‌ نباش‌. معتاد به‌ هروئين‌ نباش‌. اينهاش‌ كه‌ معلومه‌. معتاد به‌ هيچي‌ نباش‌. اگر مي‌خواهد انسان‌ آمادگي‌ داشته‌ باشه‌، هيچي‌ پابندش‌ نكنه‌. قطع‌ اميد از همه‌ بكن‌، دلت‌ را از همه‌ بكن‌ منافات‌ نداره‌ كه‌ شما ثروتمند باشي‌، منافات‌ نداره‌ كه‌ مغازه‌ داشته‌ باشي‌، منافات‌ نداره‌ كه‌ تجارتخانه‌ داشته‌ باشي‌، اما دلت‌ بستگي‌ به‌ آن‌ نداشته‌ باشه‌. اينجوري‌ باش‌.

 خدايا اينهايي‌ كه‌ آمادگي‌ دارند چه‌ براي‌ دفاع‌ از اين‌ مملكت‌، چه‌ براي‌ دفاع‌ از تشيع‌، چه‌ در دفاع‌ از حريم‌ اسلام‌، زير ساية‌ امام‌ عصر ارواحنا فداه‌، خدايا آنها را مؤيد و منصور بدار. الهي‌ آمين‌. پروردگارا فرج‌ امام‌ زمان‌ ما را عيدي‌ امروز ما قرار بده‌. الهي‌ آمين‌. خدايا به‌ آبروي‌ وليعصر مقام‌ معظم‌ رهبري‌ را سايه‌اشون‌ را بر سر ما مستدام‌ بدار. الهي‌ آمين‌. خدايا اين‌ (قطع‌ صداي‌ نوار)

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *