۱۳ جمادی الاول ۱۴۱۶ – فضائل حضرت زهرا (سلام الله علیها)
فضائل حضرت زهرا (س) 13 ج 1 1416
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم). و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي سيدنا و مولانا حجة ابن الحسن روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
بسم الله الرحمن الرحيم. انا اعطيناك الكوثر. فصل لربك و انحر. ان شانئك هو الابتر.
در يكي دو شب گذشته دربارة اين سورة مباركه و دربارة عظمت فاطمة زهرا عرايضي تقديم شد و در شب گذشته بخصوص اين مطلب را اشاره كردم كه دربارة كوثر مفسرين شيعه سه مطلب را از روايات بيان فرمودهاند. يكي حوض كوثر و دوم نهر كوثر. سوم شفاعت كبراي پيغمبر اكرم. و از ظاهر آيه يك استفادهاي ميشود كه احتياج به تفسير ندارد. كه توضيح دادم آنچه از ظاهر آيه در مقابل ان شانئك هو الابتر به دست بياد منظور از كوثر فاطمة زهرا و آنچه كه خداي تعالي در مقابل اين سرزنش كه او فرزندي ندارد، به پيغمبر اكرم عنايت كرده است.
ولي بطور كلي يك بحثي را من قديمها يعني شايد چند سال قبل دربارهاش تحقيقاتي داشتهام. از روايات و آيات قرآن استفاده ميشود كه هر چيزي در عالم يك ملكي دارد يك ملكوتي. در قرآن شريف آمده و بيده ملكوت كل شيء. ملكوت هر چيزي بدست خداست. و هر چيزي يك ملكي دارد به اين معنا كه يك ظواهري دارد. شما الان توي اين منزل نشستهايد، آنچه مشاهده ميكنيد ديوار است و فرش است و مثلا در و امثال اينها. اما ملكوت اين خانه ممكن است يك مسائل ديگري داشته باشد. يا مثال واضحتري كه از روايات هم ميشه استفاده كرد حرمهاي ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام تشكيل شده از همين در و ديوار و ساختمان معمولي ولي يك باطني دارد كه در روايات به آن اشاره شده. مثلا دربارة حرم علي بن موسي الرضا عليه الصلاة و السلام ميفرمايد روضة من رياض الجنه. يك باغي است از باغهاي بهشت. و حال اينكه يك درخت هم درش پيدا نميشه از نظر ظاهر. معلوم ميشه ملكوتش روضة من رياض الجنه. يا فرض كنيد كه رواياتي هست كه و الحافين بقبره، ملائكهاي كه اينها دائما طواف ميكنند به قبر علي بن موسي الرضا عليه الصلاة و السلام. اينها بطور كلي ملكوت حرم مطهر را بيان ميكنند. و آنچه ما ميبينيم ملكشه. اگر انسان يك تصفية باطني بكنه، يك مقدار تزكية نفس بكنه، اين ملكوت را در همه چيز مشاهده ميكنه.
لذا قرآن مجيد ميفرمايد لئن من شيء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهه. هيچ چيز نيست در عالم مگر آنكه خدا را تسبيح ميكنند ولي شما تسبيح آنها را نميفهميد. حالا در اين مسئله اگر ما بخواهيم وارد بشويم خيلي مطلب هست و خيلي شواهد زياده كه ملكوت كعبه چي هست، ملكوت هر خانهاي با يك برنامهاي ممكنه عوض بشه، ملكوت مساجد چيست؟ كه خانة خداست. ملكوت فرض كنيد حرمهاي مطهر ائمة اطهار چيه و مطالبي از اين قبيل.
كوثر كه انشاء الله از نهرش يا از حوضش در قيامت استفاده ميكنيم دربارهاش مطالبي، روايات بيان كردهاند. حوضي است كه از آن حوض فرض كنيد حوضي كه در اينجا گفته ميشه، يعني محل اجتماع يك آبي. ما غالبا به حوضهاي منزلمون ممكنه مقايسه بكنيم و ذهنيت خودمون را دربارة حوض كوثر هم پياده بكنيم. اما نه اين حوضي كه ميخواد تمام بشريت را از زمان حضرت آدم تا آخر دنيا آب بده، اين تقريبا يك درياچهاي است. آبش بسيار شيرين، گوارا، كه در روايات هست از عسل شيرينتر و از هر چيزي كه تصور كنيد لطيفتر و انسان در قيامت كه معطل شده بخصوص آنهائي كه معطلي دارند، چون يك عده هستند در قيامت معطليشون كمه. يعني تمام كارهاشون را در دنيا روبراه كردند، تزكية نفس كردند، ولي خدا هستند، خداي تعالي دربارة اينها كه به مقام خلوص رسيدهاند ميفرمايد كه انهم لمحضرون الا عباد الله المخلصين. همة مردم بايد در قيامت حاضر بشوند مگر بندگان مخلص خدا. و ما تجزون الا ما كنتم تعملون الا عباد الله المخلصين. جزا داده نميشيد مگر انچه را كه عمل كرده باشيد. خوب طبعا حساب داره. بايد بيان پاي حساب. مگر بندگان مخلص كه اينها بدون حساب وارد بهشت ميشوند و كسي كه حساب نداشته باشه، معطلي هم نداره. بنابراين بندگان مخلص خدا، اينها بدون حساب وارد بهشت ميشوند. يك عده معاند و كفار هم هستند كه آنها هم بدون حساب وارد جهنم ميشوند. در اين بين يك عده هستند كه تزكية نفس نكردند، مثلا اهل دنيا بودند، ولي شيعة علي بن ابيطالب، آدمهاي بسيار خوب، اما محب دنيا، اما داراي صفات رذيله. اينها معطلي دارند. و حتي روايات دارد كه في حلالها حساب و في حرامها عقاب. دنيا در حلالش حسابه در حرامش عقابه. فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يرا فمن يعمل مثقال ذرة شرا يره. كل نفس بما كسب رهينه همة مردم گرو اعمالشون هستند و كل امرء بما كسب رهين. ميفرمايد بعد الا اصحاب اليمين. مگر اصحاب يمين كه اينها گرو اعمالشون نيستند. اعمال مسئلهاي نيست. زود ميشه ازش خداي تعالي بگذره. مهم صفات باطني انسانه. چون ميدونيد بهشت جاي صلح و صفاست، جاي زندگي آرامه. آنجا اگر بنا بشه كه همين حرص و طمع، و همين مسائلي كه در دنيا هست، آنجا هم وجود داشته باشه طبعا بايد همين نيروهاي انتظامي هم باشند، همين دادگاه و دادگستري و امثال اينها هم باشه و گرفتاري دزدها و چپاولگريها و رشوهخواريها هم در بهشت وجود داشته باشه. آنوقت بهشت ميشه همين دنيا.
بنابراين آنهائي كه يك مقدار بالاخره بايد در قيامت بنشينند و آنجا تزكية نفس كنند كه خيلي مشكل و خيلي طولاني خواهد بود. يعني هر دقيقة دنيا اگر به اين امر شما بپردازنيد مساويست با شايد سالها در قيامت آنهم در آن هواي گرم. آفتاب و خورشيد آمده نزديك چون ميدونيد كرة زمين آبش خشك ميشه و كوهها خورد ميشه. در گودالهاي زمين ميريزه، در يك همچين وضعي بشر از خاك بيرون ميآد و بايد در يك چنين فضاي پر از حرارت و بي آب و شايد بي هوا، آنجا پاسخ سؤالات الهي را بده، تزكية نفس كنه، آماده بشه براي رفتن توي بهشت. شفاعت هم به همين معناست كه اجازهاش ميدهند كه برود توي بهشت اما يك گوشهاي بنشين، تزكية نفس كن، با اين حالت كه نميشه وارد بهشت بشي. آنوقت انساني كه در اين فضاي گرم پر از فشار، عرق ريخته، آبي كسي به دستش نداده، حركت ميكند به مجرد اينكه وارد بهشت ميخواد بشه، امام هر جمعي، يعني آنهايي كه در زمان امير المؤمنين بودند، امير المؤمنين. آنهايي كه در زمان حضرت مجتبي بودند، حضرت مجتبي و انشاء الله ما بوسيلة حضرت بقية الله ارواحنا فداه يك جام (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم) حالا كه ميخواهيد صلوات بفرستيد به نام حضرت، صلوات بلند بفرستيد (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم) بوسيلة حضرت بقية الله ارواحنا فداه يك جام آب به ما ميدهند. شما مدركي بهتر از دعاي ندبه نداريد. دعاي ندبه از دعاهايي است كه سندش صددرصد صحيح، مضامين دعاي ندبه يا با آيات قرآن تطبيق ميكنه يا با روايات متواتره. يك همچين دعايي است. در اينجا ميگيم و اسقنا، در دعاي آخر مخصوصا كلمات آخر دعاي ندبه است. و اسقنا من حوض جده، خدايا به ما بياشام از حوض جدش امير المؤمنين، من حوض جده بكأسه با جام خود حضرت، و بيده، با دست خود حضرت، ريا رويا هنيئا صائقا لازم بعده يا ارحم الراحمين. اين آب كوثر وقتي داده ميشه، با آن عطشي كه انسان داره آنهم و سقاهم ربهم شرابا طهورا. پروردگارشون، مربيشون، مربي ما امروز حضرت بقية اللهه. چه ما بخوايم چه ما نخوايم. هر كس مربيش امام زمان شد او خوب تربيت ميشه. شما ميگيد ما چطور تحت تربيت حضرت بقية الله هستيم؟ شما اگر بخوايد به كمال برسيد بايد فكر كنيد، دقت كنيد بايد كه كاري بكنيد، زندگيتون طوري باشه، اعمالتون طوري باشه، خانوادهاتون طوري باشه كه پسند حجة ابن الحسن باشه. اين فكر خودش مربي است. اينكه امام زمان ناظر اعمال شماست مربيست حجة ابن الحسن. انتظار فرج خودش مربيست. شما اگر انتظار فرج حضرت بقية الله ارواحنا فداه را داشته باشيد اين را بدانيد كه تحت تربيت حضرت هستيد. يعني با خودتون فكر ميكنيد من با فلان دوستم ميخواستم برم مسافرت. او گفت من با تو مسافرت نميكنم. چرا آقا؟ بخاطر اينكه تو بخيلي و من دلم ميخواد دستم باز باشه توي مسافرت. هر جوري ميخوام خرج كنم. ولي تو بخيلي. يك صفت بخل مانع ارتباط تو با رفيقت ميشه. اگر تمام صفات رذيله در انسان باشه امام زمان عليه الصلاة و السلام نميپسنده. پس اول كاري كه يك منتظر حجة ابن الحسن ارواحنا فداه انجام ميده، اگر عقل داشته باشه، اگر فهم داشته باشه، اين است كه خودش را مهيا كنه كه امام زمان بپذيرتش. جوري خودش را تربيت كنه كه حجة ابن الحسن بگه آني كه من ميخوام اينه، آن سرباز و آن يار و آن دوستي كه من ميپسندم اينه، انتخابت كنه.
بنابراين مربي ما امام زمانه. من در اين موضوع خيلي ميتونم حرف بزنم ولي ميخوام رد بشم به ملكوت كوثر برسم. از ملكش رد بشيم كه همان ملكش را ما از خداي تعالي تقاضا ميكنيم كه در روز قيامت بوسيلة حجة ابن الحسن به ما عنايت كنه. اما از ملكوتش ميخوام حرف بزنم. ملكش اينه كه و سقاهم ربهم ميآشاماند سقايت ميكند، كي؟ ربشون. رب هر جمعي در دنيا امام آن جمعه. شراب، شراب فارسي نيست. چون بعضيها خيال ميكنند توي بهشت به آدم شراب ميدهند. اين كلمة عربي است. شراب يعني آشاميدني. يك آشاميدني كه طهوره. هم خودش پاكه هم تو را پاك ميكنه. آنوقتي كه در گوشة قيامت نشستي و داري تزكية نفس ميكني ميآيند يك مقدار آب هم آنجا شايد بدهند كه تو را پاك كنه، هر چه زودتر موفق بشي براي ورود به بهشت. از آن حوض كوثر كه بعدد رؤس شيعيان و در يك روايت داره بعدد تمام مردم دنيا جام دور اين حوض هست. امام هر زماني اجازه ميده، سقايت ميكنه كه از اين آب بياشامانند و ما تقاضاي بالاتري داريم كه با دست خود حضرت اين آب را به ما بدهند. اين عطش از بين ميره كه ريا رويا هنيئا صائقا لازم بعده يعني ديگه بعد از اون توي بهشت ديگه تشنه نميشيد. يك چنين آبي است. تمام اينهايي كه عرض كردم كه خيلي مفصله دربارة كوثر و حوض كوثر و البته به مناسبت اينكه توي نهر جاريه، ميگن نهر كوثر و به مناسبت اينكه در حوضي هست، در آن مجمع هست، ميگنش حوض كوثر. اما ملكوت اين حوض كه مهمتر از ملكشه. ملكوت اين نهر كه مهمتر از نهر كوثره. ملكوت خود كوثر كه مهمتر از آب كوثره، يك چيز ديگه است كه در همين دنيا هم جريان داره. الان ما اگر انشاء الله به بركت فاطمة زهرا سلام الله عليها و به بركت خاندان عصمت و به بركت قرآن و روايات كه در اختيار ماست و ما پيروي از آنهايي كه در خانة علي را بستند نكرديم، الان در همين دنيا ميتونيم دائما از آن حوض كوثر، از آن نهر كوثر، از ملكوتش به دست حجة ابن الحسن استفاده كنيم. منتهي يك مقدار دقت ميخواد، يك مقدار تحليل علمي و اعتقادي ميخواد. اي كاش شيطان از ما دور بشه و ما را آزاد بگذاره، اين فكرمون را او رهبري نكنه، خدا رهبري بكنه. دائما در نماز حتي فكر ما را گاهي شيطان رهبري ميكنه. در نماز ايستاديم، داريم با خدا ميخواهيم حرف بزنيم، اما شيطان ميآد ميگه كه فردا مثلا چند تا چك داري، چند تا بايد مثلا بدهيها را انجام بدي، كارهاي دنيا را ميآره توي ذهن انسان و فكر انسان را رهبري ميكنه.
اگر ما بتونيم از شيطان خودمون را نجات بديم كه راهي نجات از شيطان نداره جز تزكية نفس. يعني انسان بايد خودش را به مرحلة عبوديت برسانه، بندة واقعي خدا بشه، خداي تعالي به شيطان فرمود ان عبادي ليس لك عليهم سلطان. تو بر بندگان من نميتوني تسلط داشته باشي. مرحلة مخلصين برسه تا خود شيطان هم، چون شيطان در اينجا با خدا اختلاف داره. خدا ميفرمايد بر بندگانم نميتوني تسلط داشته باشي، او ميگه الا عبادهم المخلصين. مخلصين را من كاري ندارم. يعني تا مرحله خلوص شيطان با شما هست. وسوسهاش را ميكنه اما تسلط بر بندگان خدا نداره. انما سلطانه علي الذين يتولونه. تسلط او بر كساني است كه ولايت شيطان را پذيرفتهاند.
بنابراين اگر شيطان ما را رها كنه، اگر اين غل و زنجيرهايي كه به دست و پامون زده شده كه در دعاي كميل ميگيم و قعدت بي اغلالي، اين جمله را دقت كنيد. خدايا من را نشونده غلهاي من. يك زنجير با يك ميخ طويله كوبيدند توي زمين، يك قفل هم زدند به مچ دستمون. يك زنجير ديگر هم آنطرف، حالا شما ميگيد ما اينجور چيزها نداريم. شما ملكوت را اگر ببينيد، ميبيند هست. آقا من نميتونم، مستطيعم، نميتونم برم مكه. چرا؟ زنم اجازه نميده. خوب اين يك غل. من مثلا فرض كنيد منافعم اجازه نميده كه من فلان كار خير را بكنم. اين يك غل. و امثال اينها. من يكي دو تاش را ميگم شما خودتون بقيهاش را قياس كنيد. اگر نگاه كنيد ميبينيد صد تا غل و زنجير، اينها همه به زمين كوبيده. كه حتي نميتوني بلند شي بايستي. قعدت بي اغلالي. نشوندتم. اجازة وايستادن هم به من نميده. اينجوري ميخكوبم كردند. اگر اين غل و زنجيرها را ما بتونيم يكي يكي از خودمون جدا كنيم و اگر بتوانيم يك فهم الهي پيدا كنيم كه امور معنوي برامون اهميتش از امور مادي بيشتر بشه، لااقل اگر بدنمون مريض ميشه، همين امشب اگر خداي نكرده دل درد بشيم، يا نصفه شب يا بالاخره صبح بايد بريم پيش طبيب. اما اگر در اثر حسادت، در اثر يك مرض روحي خوابمون نبره، شب تا صبح خوابمون نبره، هي بغلطيم. اينهم درده ديگه چه فرق ميكنه. صبح پا ميشيم ميريم سر كارمون. نميريم پيش يك طبيب روحي. اگر هم بريم ميريم پيش طبيبهاي روانپزشك. يك اختلافي بين طبيبهاي روحي الهي هست با طبيبهاي روحي فلسفه و فيلسوف. يك اختلافي هست كه حالا اينجا من نميخوام مطرح كنم ولي اجمالا عرض ميكنم. آنها فكر ميكنند كه انسان تحت تأثير بدنشه. ولي طبيبهاي روحي الهي ميگن انسان روحش، قويه بدن تحت تأثير روحه. يعني اينطور كه شما گاهي ميشه با امراض روحي كه داريد، بدنتون را مريض ميكنيد. ولي آنها ميگن با امراض بدني كه داريد، روحتون مريض ميشه. مثلا اگر شما يك ناراحتي رواني داشته باشيد، يك مشت قرص بهتون ميده كه اعصابتون آرام بگيره و از اين راه ميخواد معالجهاتون كنه.
اما طبيب روحي الهي كه از طريق قرآن و اهل بيت عليهم الصلاة و السلام به اين مرحلة از كمال رسيده، اين ميگه بدنت اگر مريضه، بيا من روحت را تزكيه كنم، تهذيب نفس پيدا كن، بدنت هم درست ميشه. حالا اين اختلافي است بين اين دو دسته و آنچه كه من تابحال تجربه دارم، معتقدم كه حق با همين طبيبان الهي روحي است. كه امراض بسيار صعب العلاج را با تقويت روح ما تونستيم معالجه كنيم. اما امراض روحي ضعيف را تابحال من نديدم كه با باصطلاح تقويت بدن بتوانند معالجه كنند. مثلا يك نفر حسوده، من اين حسود را مثال ميزنم براي اينكه خوب ساده است. حسادت داره، اين را خدمتتون عرض شود ميشه با مثلا با معالجة بدني او را از حسادت خارج بكنند. من نديدم. يا يك وسواسي. وسواسي زياد ديديد، يك وسواسي كه خودش هم داره رنج ميكشه، اين را اگر انسان بخواد از راه تقويت بدن اين را معالجهاش كنند، نميشه. ميگيد نه تجربه كنيد. شايد توي هر فاميلي يك دونه وسواسي پيدا بشه. شما داروهاي مقوي، غذاهاي بهش بديد ببينيد هيچ فرقي ميكنه مثلا. اما از طريق باصطلاح تقويت روح من مكرر برام پيش آمده. افرادي بودند وسواس داشتند، گفتم تو جواني، اراده داري، بايد قوي باشي و برنامههايي. آقا كمكم خوب شده، درست شده. و حتي با تلقينات افرادي بودند كه مرضهاي خيلي شديدي داشتند و معالجه شدند. اين بحث يك بحث علمي خيلي مفصلي است كه من حالا نميخوام، يعني چون شب شهادت حضرت زهراست و اين حرفها مال يك مجلس و محفل علمي است. ما اگر اينجا نبود، مشهد بود، ميگفتيم كه روز جمعه تشريف بياوريد كانون بحث و انتقاد ديني، يك مؤسسهاي ما داريم بعضيها شايد بدونند، بعضيها هم شايد ندونند، يك مؤسسهاي داريم كه سي و چهار ساله، سي و سه ساله مشغول فعاليته، تا حالا حدود صد هزار سؤال اينطوري را ما جواب داديم و بحث كرديم.
حالا روح انسان در اين دنيا يك غذايي داره. و غذاي روح انسان همانطوري كه بدن انسان يك غذا داره، يك آشاميدني داره، روح انسان هم همينطوره. و بايد در دنيا انسان روحش را زنده نگه بداره و غذا به او برسانه. آن شراب طهور و ملكوت كوثر، علوم خاندان عصمت و طهارت عليهم الصلاة و السلامه. آقايون اين را كم تصور نكنيد. خدا لعنت كنه آنهايي كه در خانة خاندان عصمت و طهارت را بستند. اگر بدانيد چه ظلمي به همين ما شيعيان كردند، حساب نداره. اينها در خانة علي و فرزندانش را بستند. ما امروز نميدونيم اين دين، معنويت، ملكوت يعني چه؟ اصلا نميدونيم يعني چه. ما نميتونيم بفهميم كه همة سعادت انسان در پاكيه. اين را نميتونيم درك كنيم. خدا در قرآن ميفرمايد قد افلح من ذكاها. با كلمة قد. قبلش يازده تا قسم خورده. شما را به خدا يك آدمي را شما راستگو بدونيد. بريد نزد او. او بخواد يك مطلبي را براي شما بگه. شما اين مطلب را همينطوري باور ميكنيد ازش. ولي ميدونه شما يك آدم شكاك مرددي هستيد. يك دلايلي ميآره كه شما باور كنيد. ميبينه بازهم باور نميكنيد. شكاكتر از اينها هستيد. بي اعتناتر از اينها هستيد. يك قسم ميخوره. باز هم ميبينه نه توجه نميكنيد، دو تا قسم ميخوره. بازم ميبينه توجه نميكنيد. سه تا قسم ميخوره. ميخواي توجه كن ميخواي توجه نكن. اما خداي تعالي است، ما را دوست داره. من در بارة محبت خدا به بندگانش، بالاتر و جالبتر از اينكه مكرر اين را ميگم كه به فرعون هم خداي تعالي توجه داره. ميگه فرعون هم اگر ميشه بياريدش، از دست ما در نره. اذهبا الي فرعون انه طغي و قولا له قولا لينا. اي موسي و هارون با فرعون ملايم صحبت كنيد. نه اينكه بخاطر اينكه ملايم صحبت كردن خوبه. لعله يتذكروا او يخشي. بخاطر اينكه شايد او هم متذكر بشه. اين كيه؟ وقتي كه شايد صدها بچة شيرخوار را جلوي چشم پدر و مادر، آنهم پسر، فرعون كشته كه جانيترين افراد در طول تاريخه. ولي در عين حال ميگه خداي تعالي لعله يتذكروا او يخشي. ميدونيد چه خداي خوبي داريد؟ چه خدايي داريد كه چقدر شماها را دوست داره. اين خداي به اين مهرباني، اين خداي به اين پر محبتي، اين ما را خيلي دوست داره. ميخواد ما حقيقت را درك بكنيم. آمده يك دونه قسم خورده، ديده نه تو حواست پرته. دو تا، سه تا، نه حواست پرتتر از اينهاست. يازده تا قسم خورده. چقدر بشر بي حياست كه توجه به اين يازده تا قسم نميكنه. بعد ميفرمايد قد افلح، اين قسمها را براي چي خورده؟ قد افلح من زكاها. با كلمة قد، اهل ادب ميدونند قد را اگر بر سر فعل ماضي بياورند، به معناي تحقيق و تأكيده، قد افلح من زكيها. بتحقيق رستگار كسي است كه تزكية نفس بكنه. نه تزكية عمل، يعني من معصيت نكنم واجباتم را انجام بدم. نه. باطنم را درست كنم، نفسم را پاك كنم. اگر ما نفسمون را پاك كنيم به ملكوت همه چيز ميرسيم. اما بي اعتنائيم. با همة اين قسمها و اين كارها، شما در توي مملكت شيعي يك دانشكدة كوچك نداريد كه راه تزكية نفس را به مردم تعليم بده. انبياء آمدند براي تزكية نفس كه در قرآن هست. ميبينيد كه مكرره اين جمله تقريبا كه خداي تعالي مبعوث كرده پيغمبران را حتي پيغمبر اسلام را ليزكيهم و ليعلمهم الكتاب و الحكمه. تزكيه و بعد تعليم كتاب و حكمت. اول تزكيه. ليزكيهم براي اينكه پاكشون كنه. ولي توجه نيست. با همة اين قسمها و با همة اين تأكيدها و با همة اين سروصداها.
ميخوام عرض كنم، اين را ميخواستم عرض كنم كه بشر به معنويات توجه نداره. توجه نداره. آخر آخري كه يك توجهي به معنويات بكنه، شب وفات حضرت زهرا سلام الله عليها، بياد يك مقدار بشينه گريه كنه فردا صبح هم باز هم مشغول همان كارهاي خودش بشه. شب عاشورا يا روز عاشورا يا ايام عاشورا يك مقداري گريه كنه و خيال بكنه تمام معنويت توي همينهاست. حسين بن علي عليه الصلاة و السلام و ساير ائمه كه شهيد شدند، زحمت كشيدند و كشته شدند براي اينكه مردم خودشون را پاك كنند. پاك كنند، تزكيه كنند.
كار علي بن موسي الرضا و فاطمة زهرا سلام الله عليها شفاي سرطاني نيست. به جهت اينكه اين بدن ما مثل مركب زير پاي ماست. آنها آمدند روح ما را شفا بدهند. مثل يك طبيب، يك پرفسوري در طب تخصص داره در يك رشتة خاص، شما اسبتون را، مركبتون را ببريد، او هم حالا تواضع كنه، بجاي يك دامپزشك معالجه كنه اسب شما را. شما بگيد بهبه عجب آقايي، عجب دكتري كه اسب ما را باصطلاح معالجه كرد. بخدا قسم اگر تمام سرطانيها را حضرت رضا يك جا شفا بده و ما خوب خيلي برامون اهميت داره. چون ما همون توي مغز اسبه هستيم هنوز. اسب برامون مهمه. ما توي اون اوضاع هستيم. اگر تمام سرطانيهاي دنيا را حضرت رضا شفا بدهها، كه ما زياد ديديم الحمد لله توي مشهد و روي منبرها ميگيم و در سخنرانيها ميگيم و ما گاهي ميشه افرادي را ميفرستم براي توسل به حرم حضرت علي بن موسي الرضا عليه الصلاة و السلام، روحشون شفا پيدا ميكنه. نميتونيم بياريم مطرحشون كنيم كه اين آقا مثلا معصيتكار بود، عشق به معصيت داشت، حالا از معصيت بدش ميآد. ميگند خوب مسئلهاي نيست، تصميم گرفته. اما يك بچة كوچكي را خوب خود ما هم چه كنيم؟ ما مردم اينطوري هستيم. يك بچة كوچكي چشماش نابينا بود، رفقاي مشهديمون چندتايي در مجلس هستند، رفتند از خاك قبر علي بن موسي الرضا به چشمش ماليدند، فرداش آمد چشمش سالم، الان هم هست. اين برامون، اين را ميفهميم. اما اون را نميفهميم. چرا به جهت اينكه ما اينيم. اون نيستيم. خوب دقت ميكنيد.
اگر ما بتوانيم با روح و ملكوت يك ارتباطي برقرار كنيم. آنوقت ميفهميم كه همين الان كه ما در اين محفل نشستيم، از جام حضرت وليعصر، به دست خود حضرت وليعصر عليه الصلاة و السلام از ملكوت كوثر داريم استفاده ميكنيم. اين را كه عرض ميكنم روايات داره. حوض كوثر فاطمة زهرا سلام الله عليهاست. خود كوثر حكمتي است كه از جانب خداي تعالي به قلب پيغمبر اكرم وارد شده. نهر كوثر، همين دوازده نهري است كه جاريست و بوسيلة در زمان ما بوسيلة حجة ابن الحسن از علوم و حكمت اگر اهل اخلاص باشيد، يعني مراحل تزكية نفس را گذرونده باشيد و به مرحلة خلوص رسيده باشيد، در قلبتون حكمت جمع ميشه. در قلبتون حكمت جمع ميشه. حكمت چيه آقا؟ حكمت كلمات مثلا ارسطو و افلاطون و مثلا بو علي سينا و فلاسفة زمان خودمون و امثال اينهاست؟ نه. اينها حكمت نيست. اينها افكار بشريه. شما مراجعه كنيد به كتب لغت ببينيد دربارة كلمة فلسفه چي ميگن؟ فلسفه يعني افكار بشري كه از طريق عقل اين مطالب را درك كردند. يك روز بطلميوس بود. ميگفت تمام كرات داره دور زمين ميچرخه. فلسفة آن روز اين بود. امروز ميگن نه، نه زمين هم تازه خودش هم داره دور كرة خورشيد مثلا ميچرخه و مسائلي از اين قبيل كه به كلي فلسفة قديم را كنار گذاشتند امروز و فلسفة جديد. يعني افكار قديميها را كنار گذاشتند افكار جديديها را گرفتند.
حكمت شناخت حقايق اشيائه از طريق وحي. ببينيد و لقد آتينا لقمان الحكمه. ما به لقمان حكمت داديم و من يعطي الحكمه فقد اوتي خيرا كثيرا. ارتباط خير كثير را با كوثر شما احساس كنيد. هر كسي كه بهش حكمت داده شد، يعني يك چشمة كوچك از حكمت در قلبش باز شد، اين وصل به خير كثيره. خير كثير چيه؟ كوثره. كوثر چيه؟ فاطمة زهرا و علوم حكمتآميزي كه خداي تعالي به اين بيبي عنايت كرده. يكي از القاب فاطمة زهرا سلام الله عليها محدثه است. ما روي اين معنا حتي روي بچههامون اسم ميگذاريم محدثه، اسم فاطمة زهراست. كوثر اسم فاطمة زهراست. اما هيچ دقت كرديم محدثه يعني چه؟ حديث به معناي جديده. به معناي جديده. هر چيزي كه حادث ميشه يك كار جديدي، اين را ميگن حادث شد. محدِثي داريم، محدَثي داريم. محدث كسي است كه مطالب جديد را بيان ميكنه. يعني فرض كنيد يك خبري تازه اتفاق افتاده، هيچكس نميدونه، همين امروز اتفاق افتاده، من ميآم براي شما ميگم من ميشم محدِث. يعني حديث بيان كن. محدَث يعني كسي كه بهش خبرهاي تازه را ميدهند. كي ميده؟ خبر تازه مربوط به تقديرات عالم هستي، مربوط به ماسوي الله، خداي تعالي اين خبرهاي جديد را ميده. به طور مختصر به حسب اقتضاي مجلسمون و به اصطلاح شرح صدر اهل مجلسمون مخصوصا بعضيها، اين را عرض ميكنم كه محدث يا محدثه يعني يك خانمي كه خدا بهش خبرهاي جديد را داده. خبر جديد چيه؟ خدا يك علم مكنوني داره، به پيغمبر اكرم و ائمة اطهار خبر ميده. آنها ميشن محدَث. يعني خبر تازه. خبر تازه آمده كه انشاء الله، مثل ميگمها، يك وقت اين را نريد از قول من نقل كنيد كه فلاني اينطور گفت، انشاء الله فردا، خبر تازه، فردا امام زمان ظهور ميكنه. مثلا. انشاء الله تفألوا بالخير تجدوا. اگر يك همچين خبري باشه، اول، عجيبهها، روايت داره، اول به فاطمة زهرا در زمان خودشون گفته ميشد بعد به علي بن ابيطالب و پيغمبر و امثال اينها. عجيبه. اين معناي محدثه است.
يك روز علي بن ابيطالب وارد اطاق شد. فاطمة زهرا سلام الله عليها كه جانمون به قربانش. به خدا قسم زنها اگر بر تمام مردهاي دنيا ببالند كه يك چنين الگويي، يك چنين خانمي در بين آنها هست، جا داره. امير المؤمنين آن كسي كه ميگه ان نمجدت اضطراب العرشيه في التبيع البعيده كه معناش را اينه كه حالا اگر من بخوام علومي را كه جديدا بهم گفتند، خطبة تتنجيهاي هست در كتاب الزام الناصب يا خطبة البيان، حضرت ميفرمايد انا اعلم بطرق السماء من طرق الارض و بياناتي داره از آينده، تا روز قيامت كه ميفرمايد كل علم احاطة لا علم اخبار. اينها خيلي مطلب مهمه. اين مطالب حالا عرض كردم هر جملهايش را بايد كي مقداري صحبت كنم. اين علي با عظمت، اين روايات را بريد نگاه كنيد، وارد اطاق ميشه. فاطمة زهرا شروع ميكنه به خبر جديد. شما ديديد وقتي كه دو نفر دوست كه به هم برخورد ميكنند يكيشون يك خبرهاي جديدي مثلا توي روزنامه خونده، ميخواد اين را در اولين فرصت به دوستش بگه، تقديم كنه. خبرهاي كه خيلي جديده، خيلي جديده، از تقديرات الهي، از علم مكنون پروردگار و الا اين را بدونيد فاطمة زهرا سلام الله عليها همة علوم اولين و آخرين را داشت. ولي از علم مكنون پروردگار اين خبر جديد بهش رسيده، ولي خدا ميخواد فضيلت بده. به علي بن ابيطالب، واسطة بين، شايد براتون سنگين باشه، غير قابل هضم باشه كه من اينجور حرف ميزنم. ولي اين را در روايات هست، قابل توجيه هم هست. حضرت امير با تعجب عقب عقب رفت. آمد خدمت پيغمبر. و مطالب را عرض كرد. حضرت فرمود كه فاطمه از منه. من از فاطمه هستم. فاطمة مني، فاطمه از منه و من از فاطمه هستم. خدا را شكر، خدا را شكر كه محبت فاطمة زهرا در دلهاي ما هست. خدا را شكر كنيد كه اهل بيت عصمت و طهارت عليهم الصلاة و السلام به شما عنايتي كردهاند. شما فكر نكنيد كار خودتون بوده، الحمد لله الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لولا ان هدانا الله. حمد ميكنيم خدايي را كه ما را به اين مسئله، به اين ولايت، به اين محبت خاندان عصمت، به پيروي از خاندان عصمت ما را هدايت كرد و ما خودمون نبوديم كه هدايت بشيم. ما چه تلاشي كرديم. خدا رحمت كنه مرحوم آية الله كوهستاني را، ايشان ميفرمودند كه من براي آن جد اعلايمون كه مذهب تشيع را قبول كرده و پذيرفته، در شبانهروز يا بعد از هر نماز، ترديد از منه، يك حمد و سه قل هو الله ميخونم، هديه براي آن كسي كه از اول زحمت ما را كم كرده، مذهب تشيع را پذيرفته.
پس كوثر ملكوتش، حكمته، وحيه، از جانب خداست و حوضش، فاطمة زهراست و نهرهاي كوثر كه يك نهر بسيار پهن و پر از آب و مملو از حقايق، نصيب ما شده و ما از او داريم ميآشاميم، وجود مقدس حضرت بقية الله ارواحنا فداهه. آقايون اگر ميخواهيد از اين كوثر كمال استفاده را بكنيد، من يك مطلبي را بهتون بگم. دو مسئلة قطعي اگر شيعه باشيم، قطعيه از نظر ما. يكي امام زمان هست يكي هم خواهد آمد. اينها قطعيه، بروبرگرد نداره. و يك مسئلة احتمالي كه شايد در زمان ما بياد. شايد در اين زمان باشه. اين سه مسئله ايجاب ميكنه كه ما هرچه زودتر خودمون را بسازيم شايد مورد عنايات حضرت بقية الله واقع بشيم. نميتونيد منكر وجود مقدس امام زمان بشيد. امروز تمام دنيا حضرت وليعصر را پذيرفتهاند. تمام دنياها. بعضيها به فكر اينند كه نگذارند اين آقا تشريف بياره، فيلمها درست كردند، مطالبي گفتند، مسائلي را مطرح كردند، از غير مسلمانها، همين سياستمدارها كه دلشون ميخواد براي سياستشون و براي حفظ جاه و مقامشون با همه كس، حتي با ذات مقدس پروردگار دست و پنجه خورد كنند. و ميگن حتي من مشاهده كردم، ديدم كه بعضي كارشناسها را آوردند ميشه جلوي اين پديدهاي كه قطعا همين سالها بوجود خواهد آمد، ميشه جلوي اين را گرفت يا نه؟ اينها ميگند شايد بشه، دست و پائي ميكنيم بالاخره. ولي خداي تعالي اينها يريدون ليطفوا نور الله بافواههم. اراده كردهاند كه نور خدا را با هواي دهنشون خاموش كنند. و الله متم نوره. خدا تمام كننده است نورش را. ولو كره الكافرون. و لو كره المشركون.
و انشاء الله خداي تعالي به ما كمك كنه، شماها مردمان خوب كمك كنيد، كاري بكنيد كه انتظار ذات مقدس پروردگار و انتظار پيغمبر و انتظار تمام انبياء و اولياء در زمان ما انشاء الله عملي بشه. فنتظروا اني معكم من المنتظرين. خدا ميگهها. انتظار داشته باشيد. منهم با شما از منتظرينم. امروز مسيحيت معتقده كه اين شخص خواهد آمد. زرتشتيها معتقدند كه اين شخص خواهد آمد، كتابها نوشتند. تمام مسلمانها، شما اگر با يك سني مثلا فرض كنيد كه بيسوادي برخورد كرده باشيد و او خبر نداشته باشد، اين دليل نميشه سنيها قبول نداشته باشند. سنيها، حتي يك عالم سني داريم كه سنيها هم قبولش ندارند، ميگن آدم متعصبي است. بنام ابن باز در رياض زندگي ميكنه. مفتي اعظم وهابيته. اين كتابي نوشته دربارة اثبات وجود مقدس حضرت وليعصر ارواحنا فداه. تمام قبول دارند و اين شخص خواهد آمد. و الان اگر شما دوستان امام زمان عليه الصلاة و السلام يك خوردهاي متوجه باشيد، تزكية نفس كنيد، به خودش قسم كه احساس ميكنيد كه حكمت در قلبتون جاري ميشه. و من يعطي الحكمه فقد اوتي خيرا كثيرا و من اخلص لله اربعين صباحا، كسي كه خودش را خالص كنه و چهل روز بگذره، اين حكمت كه در قلبش جمع شده جرت من قلبه الي لسانه. ميبينه هر چي كه ميگه از حكمت ميگه. سخن او از حقايقه، درسي نخونده، علمي ندارد، آخر هر چه ما درس بخونيم، من خودم را ميگم. من از سن چهارده سالگي دارم درس فقه و اصول و طلبگي باصطلاح، توي حوزه بودم تا حالا، هر چه من تابحال درس خوندم اينها مقدمة فهم حكمته. يعني اينها مقدماتي است، نردباني است كه بايد روي پشت بام علم و دانش رفت. و الا خود علم و دانش اين را بدونيد، با درس خوندن حاصل نميشه. خدا رحمت كنه شيخ بهائي را ميگه علم رسمي سربسر قيل است و قال نه از آن كيفيتي حاصل نه حال. و ائمه عليهم الصلاة و السلام فرمودند العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء. علم يك نوري است كه بوسيلة واسطههاي وحي كه پيغمبر و ائمة معصومين عليهم الصلاة و السلام باشند، بر قلب انسان سرازير ميشه. يقذف الله من قلبه من يشاء. ببينيد پهلوي يك آدم، من يك چوپاني بود در اطراف مشهد. گاهي ميآمد پيش من. خيلي قبل. يك مطالبي را با همان لهجة دهاتي مشهديش، خود مشهديها همچين منظم مثل شما تهرانيها صحبت نميكنند. حالا اون دهات هم بود و خيلي هم اصطلاح هيچ بلد نبود. ولي اعماق حكمت را من معتقد بودم كه اگر بوعلي سينا مينشست پهلوش، بعضي از مشكلات علميش را از ايشان استفاده ميكرد. يك چيزهايي ميگفت. خودش هم نميدونست چي داره، يعني ميدونست، ميدونست چي داره ميگه، اما نميدونست اين حرفها چقدر اهميت داره. چقدر مشكلات علمي فلاسفه را حل ميكنه. گاهي به من ميگفت كه من ميخواستم ببينم كه زمين چه شكليه. ديدم كه با مسافرت نميشه. تخليه روح كردم، يك گردش كردم دور زمين آنوقت مينشست صحبت ميكرد. شما صفحة جغرافيايي را ميگذاشتيد جلوت ميديديد تمام راهها را رفته و بلده.
و من يعطي الحكمه فقد اوتي خيرا كثيرا. اي كاش ماها از خواب غفلت بيدار بشيم. فاطمة زهرا را بشناسيم و وجود مقدس اين بيبي، اين حوض كوثر، اين لطف و عنايت پروردگار را بيشتر از اين درك كنيم و فرزند عزيزش را انشاء الله از محضرش استفاده كنيم كه اللهم انا نشكوا اليك فقد نبينا و غيبت امامنا و غيبت ولينا. خدايا ما به تو شكايت ميكنيم. كجا بريم دنبال امام زمانمون. ابرضوي او غيرها ام ذي طوي. عزيز علي ان اري الخلق و لاتري. و لا اسمع لك حصيصا و لا نجوي. بنفسي انت من مغيب لم يخلق منا. بنفسي انت من ناصح ما نصح عنا. هل اليك يابن احمد سبيلا فتلقي. اي پسر پيغمبر، آيا راهي هست يك ملاقاتي با ما داشته باشي آقاجان؟ هل يتصل يومنا منك وعدت و نهزي. آقا جان چه ميشه كه يك عنايتي، يك توجهي امروز اين مردم به خاطر وفات فاطمة زهرا دست از كار و كسب كشيدهاند و در مجالس عزاداري مادرت جمع شدهاند. چراغها را خاموش كنيد حال عزائي انشاء الله امشب به خودمون، بهتر از گذشته بگيريم. اميدواريم خداي تعالي امشب به ما نظر لطف و عنايتي بفرمايد. حجتش را، بزرگ و آقاي ما را در مجلس، آيا ميشه؟ آقاجان ميشه كه ما به شما تسليت عرض كنيم؟ اين مجلس من با شناختي كه از صاحب خانه دارم، نميتونم بگم اينجا متعلق به صاحبخانة ملكيشه. مربوط به صاحبخانة حقيقي، حجة ابن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداست. اين خانه مال توست آقا. اين مجلس مال شماست. مجلس بخاطر عزاي مادرت زهرا كه ميدونيم خيلي دوستش داري، تشكيل شده. انشاء الله نظر لطف و عناياتشون در مجلس هست و توجه خاصهاشون هست.
امشب به علي چه گذشت؟ امروز وقتي آمد به خانه، اينطور كه از روايات استفاده ميشه، ديد فاطمة زهرا از دار دنيا رفته، يا علي كفني بالليل، غسلني بالليل، دفني بالليل، و لا تعلم احدا واقرا ولدي السلام الي يوم القيامه. اي فرزندان فاطمة زهرا. فاطمة زهرا در وصيتنامهاش به شما سلام رسونده. سلام مرا به فرزندانم تا روز قيامت برسان. اما مرا شب دفن كن، شب كفن كن، شب غسل بده. احدي مطلع نشه. امشب اگر با چشم دل نگاه كنيد و به مدينه سري به خانة علي عليه السلام بزنيد ميبينيد كه علي بن ابيطالب بدن فاطمه را گذاشته داره غسل ميده. همه آرام و لا تعلم احدا به احدي خبر نداده. يا امير المؤمنين. ميخواد خبر نده. همه بايد آهسته، حتي گريهاشون آهسته باشه. آرام آرام داره كارها انجام ميشه. اسماء آب ميريزه، علي داره دست ميكشه روي بدن فاطمة اطهر، جگرگوشة پيغمبر اكرم. خود علي هم آرام آرام گريه ميكنه. يك دفعه اين سكوت را خود علي شكست. سرش را گذاشت به ديوار هايهاي گريه كرد. اسماء ميگه گفتم افمن فقد الزهرا تبكي؟ آقا بخاطر دوري فاطمة زهرا گريه ميكني؟ فرمود نه. آيا بخاطر يتيم شدن حسنين گريه ميكني؟ فرمود نه. اسماء همينطور كه داشتم فاطمه را غسل ميدادم دستم به بازوي شكستة فاطمه رسيد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.