۱۱ ربیع الثانی ۱۴۱۶ – ۱۶ شهریور ۱۳۷۴ – مقام سربازان امام زمان (علیه السلام)

اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الحمد لله‌ و السلام‌ و الصلاة‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌. لا سیما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء. و اللعنة‌ الدائمة‌ علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الان‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. يوم‌ يقوم‌ الروح‌ و الملائكة‌ صفا لا يتكلمون‌ الا من‌ اذن له الرحمن‌ و قال‌ صوابا.

 آياتي‌ را تلاوت‌ كردم‌ بسيار بيدار كننده‌، و اكثرش‌ براي‌ يقظه‌ و بيداري‌ انسان‌ بسيار مفيد. آيات‌ شريفة‌ قرآن‌، بايد اگر انسان‌ بيدار باشد، ايمان‌ انسان‌ را زياد كند. چون‌ در يك‌ آيه‌ مي‌فرمايد و اذا تليت‌ عليهم‌ آياته‌ زادته‌ ايمانا. وقتي‌ بر افراد مؤمن‌، افراد بيدار، آيات‌ قرآن‌ تلاوت‌ ميشود، ايمانشون‌ زياد ميشه‌. قرآن‌ و علم‌ و حكمت‌ كه‌ انبياء آمده‌اند براي‌ تعليم‌ بشر، اينها مثل‌ خوراكي‌ است‌ كه‌ روح‌ انسان‌ بايد دائما از اين‌ خوراك‌ استفاده‌ كنه‌. همانطوري‌ كه‌ اگر انسان‌ يك‌ روز غذا نخورد، ضعف‌ پيدا ميكند، همانطور اگر انسان‌ يك‌ روز از علوم‌ و حكم‌ الهي‌ استفاده‌ نكند، روحش‌ ضعف‌ پيدا ميكند و ضعف‌ روح‌ منتهي‌ به‌ كم‌كم‌ مرگ‌ روح‌ ميشه‌. شايد يك‌ مدتي‌ اگر شما صد در صد فكرتون‌ متوجه‌ دنيا يا علوم‌ دنيائي‌ باشد، يك‌ وقت‌ ببينيد روحتون‌ مرده‌ است‌، ديگه‌ آيات‌ قرآن‌ درش‌ تأثير نمي‌كند. خداي‌ تعالي‌ به‌ پيغمبر اكرم‌ مي‌فرمايد كه‌ تو اي‌ پيغمبر مرده‌ را نمي‌توني‌ چيز بشنواني‌. انك‌ لا تسمع‌ الموتي‌. آدم‌ كر را نمي‌توني‌ چيزي‌ بهش‌ ياد بدي‌. و لا تسمع‌ الصم‌ الدعا. كوشش‌ بكنيد كه‌ دلتون‌ را زنده‌ نگه‌ داريد. اگر مي‌خوايد از غذاي‌ معنوي‌ خوب‌ استفاده‌ كنيد. اگر مايليد كه‌ رزق‌ معنوي‌ مرتب‌ بهتون‌ برسد، اول‌ از ناحية‌ هر سخنگوئي‌ كه‌ زبان‌ قرآن‌ است‌، زبان‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارته‌، و بعد از خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ استفاده‌ كنيد و كم‌كم‌ از الهامات‌ الهي‌ بهرمند بشيد، كوشش‌ بكنيد كه‌ دلتون‌ را زنده‌ نگه‌ داريد. ضعف‌ هم‌ پيدا نكنه‌. هميشه‌ انسان‌ بايد يك‌ ظرفي‌ داشته‌ باشه‌ كه‌ امير المؤمنين‌ فرمود فخيرها اوعاها. بهترين‌ دلها آن‌ دلي‌ است‌ كه‌ ظرفيتش‌ بهتر باشه‌. ظرفيت‌ پيدا كنيد. رحمت‌ پروردگار، علم‌ و حكمت‌، از جانب‌ كوثر، كه‌ يكي‌ از نهرهاي‌ بزرگ‌ كوثر، وجود مقدس‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداهه‌، اين‌ جاري‌ است‌ روي‌ سر همه‌ كس‌، براي‌ همه‌ كس‌. آن‌ كسي‌ بيشتر از اين‌ كوثر، از اين‌ خير كثير، كه‌ و من‌ يعطي‌ الحكمه‌، فمن‌ اوتي‌ خيرا كثيرا. كسي‌ كه‌ بهش‌ حكمت‌ داده‌ شده‌ باشد، خير كثير بهش‌ داده‌ شده‌ و از امام‌ پرسيدند معني‌ كوثر چيه‌؟ فرمود خير كثير، بر همه‌ نازل‌ ميشه‌. حالا يك‌ كسي‌ يك‌ ظرف‌ كوچكي‌ برداشته‌، باندازة‌ يك‌ استكان‌. به‌ همان‌ اندازه‌ بهره‌مند ميشه‌. يكي‌ يك‌ قدح‌ آورده‌، يك‌ نفر يك‌ مثلا حوضي‌ آورده‌، يكي‌ هم‌ مثل‌ فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها كه‌ اقيانوس‌ كوثره‌ كه‌ اسمش‌ كوثره‌ و خداي‌ تعالي‌ او را بعنوان‌ حوض‌ كوثر معرفي‌ فرموده‌ است‌ و از منتهايي‌ كه‌ خدا بر پيغمبر اكرم‌ گذاشته‌، با منت‌ بهش‌ اين‌ جمله‌ را ميگه‌. انا اعطيناك‌ الكوثر. ما به‌ تو كوثر داديم‌ ما به‌ تو يك‌ فاطمه‌اي‌ داديم‌ كه‌ دنيا را زنده‌ ميكنه‌. و بلكه‌ بوسيلة‌ يكي‌ از فرزندانش‌، در آخر الزمان‌ تمام‌ مردم‌ سيراب‌ ميشن‌ از اين‌ نهر و از اين‌ حوض‌ كوثر، به‌ خدا قسم‌ اگر تمام‌ عمر سر به‌ سجده‌ بگذاريم‌، به‌ خاطر اينكه‌ ما امامي‌ داريم‌ مثل‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌، باز شكر نتونستيم‌ بكنيم‌. اين‌ منبع‌ حكمت‌، اين‌ مركز خير كثير، اين‌ كسي‌ كه‌ يك‌ سدي‌ از نهرهاي‌ مختلف‌ كوثر آمده‌ پشت‌ اين‌ جمع‌ شده‌ كه‌ اگر انشاء الله‌ مردم‌ آمادگي‌ پيدا كنند و حضرتش‌ ظهور كنه‌، اين‌ سد برداشته‌ بشه‌، اين‌ علم‌ و حكمت‌ سرازير بشه‌، نادانترين‌ مردم‌ آن‌ زمان‌ از داناترين‌ مردم‌ اين‌ زمان‌، ارزششون‌ بيشتر ميشه‌. ايني‌ كه‌ ميگن‌ دعا كنيد براي‌ فرج‌، براي‌ اينه‌ كه‌ ما بتونيم‌ از اين‌ حكمت‌ الهي‌، از اين‌ علم‌ الهي‌، در همين‌ آياتي‌ كه‌ تلاوت‌ كردند، و كل‌ شي‌ء احصيناه‌ كتابا حالا در يك‌ آية‌ ديگر مي‌فرمايد و كل‌ شي‌ء احصيناه‌ في‌ امام‌ مبين‌. هم‌ كتاب‌ امام‌ مبينه‌. هم‌ امام‌ مبين‌ كتابه‌. و هر دو حجة‌ ابن‌ الحسن‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلامه‌. و انشاء الله‌ خواهد آمد من‌ خيلي‌ امروز عصري‌ در يك‌ جلسه‌اي‌ حضور پيدا كردم‌. خيلي‌ اميدوار شدم‌ به‌ آيندة‌ نزديك‌. بلكه‌ از به‌ نظر من‌ از علائم‌ ظهور. و يا حتي‌ ظهور صغري‌. نشانگر عجيبي‌ است‌. يك‌ جلسه‌اي‌ صبح‌ آمدند از ما دعوت‌ كردند كه‌ هفتاد نفر از بافق‌ يزد، هزار كيلومتر راه‌ را از توي‌ اين‌ كوير، پاشدند آمدند زيارت‌ حضرت‌ رضا سلام‌ الله‌ عليه‌. گاهي‌ مي‌گفتند درجة‌ حرارت‌ پنجاه‌ بالا بود. اين‌ كوير لوت‌. با ماشين‌ انسان‌ براش‌ مشكله‌ عبور كنه‌. اينها آمدند. اينها مي‌گفتند يك‌ نيم‌ ساعتي‌ يك‌ جائي‌ ما خواستيم‌ نماز مغرب‌ و عشا بخونيم‌، دو نفرمون‌ را عقرب‌ گزيد. يك‌ بيابان‌ اينطوريه‌ ديگه‌. آب‌ را بايد تند تند به‌ اينها مي‌رسوندند. من‌ نمي‌خوام‌ بگم‌ اين‌ كارها را بكنيد يا شما هم‌ انجام‌ بديد. اما سرباز امام‌ زمان‌، اين‌ كسي‌ كه‌ با اين‌ عشق‌ يك‌ ماه‌ توي‌ آن‌ بيابان‌ قدم‌ ميزنه‌، بياد در مقابل‌ ضريح‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا، بگه‌ السلام‌ عليك‌ يا امام‌ الرئوف‌. اين‌ همت‌ اگر انشاء الله‌ زياد بشه‌، همت‌ سربازان‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌. همت‌ هيچ‌ سرباز ديگري‌ نيست‌. ببينيد عشق‌ و زيارت‌ و محبت‌ حضرت‌، خوب‌ با ماشين‌ بياييد، با هواپيما بياييد. ميگن‌ كه‌ آنجا خودمون‌ را نشون‌ نداديم‌. نمي‌تونيم‌ بگيم‌ كه‌ يا بقية‌ الله‌ ما اينيم‌. ما اين‌ قدرت‌ را داريم‌. ما اين‌ محبت‌ را داريم‌. اين‌ را نمي‌تونيم‌ بگيم‌. و الاّ آنها هم‌ ظاهرا هم‌ عقلش‌ را دارند هم‌ پولش‌ را دارند كه‌ سوار ماشين‌ بشين‌ پاشن‌ بيان‌، يا سوار هواپيما بشن‌ پاشن‌ بيا زيارت‌ حضرت‌ رضا. اما اگر اين‌ كار را كردند، كه‌ من‌ ازشون‌ تقاضا كردم‌ فردا در جلسة‌ كانون‌ بيان‌ گزارش‌ برنامه‌هاشون‌ را بدهند. چه‌ كردند. آخه‌ يك‌ وقت‌ هست‌ از راه‌ مازندران‌ مثلا فرض‌ كنيد توي‌ اين‌ قراي‌ فرض‌ بجنورد و قوچان‌ و اينها مي‌آيند، خوب‌ ميگيم‌ توي‌ هر دهي‌ استراحت‌ كردند. چند قدمي‌ برداشتند استراحت‌ كردند. ولي‌ مي‌دونيد چهارصد كيلومتر يك‌ دونه‌ حتي‌ رستوران‌، قهوه‌خانه‌ پيدا نميشه‌. اين‌ راه‌ را آمدند. مي‌خوان‌ بگن‌ يا بقية‌ الله‌ ما هستيم‌. اين‌ هم‌ علامتش‌. اين‌ علامت‌ اين‌ است‌ كه‌ داريد آماده‌ ميشيد. انشاء الله‌ آنهائي‌ كه‌ آماده‌ شدند كه‌ هستند. شماها من‌ يقين‌ دارم‌، حالا هر كي‌ هر چي‌ مي‌خواد بگه‌، بگه‌. من‌ يقين‌ دارم‌ كه‌ الان‌ اگر به‌ شما بگن‌ در وسط‌ اين‌ كوير لوت‌، حضرت‌ وليعصر ارواحنا فداه‌ هست‌ و موفق‌ هم‌ ميشيد براي‌ ديدنش‌، همه‌اتون‌، مگر حالا يكي‌ دو تايي‌ عقلشون‌ نرسه‌. همه‌تون‌ پاي‌ برهنه‌ پا ميشيد اين‌ راه‌ را مي‌ريد. دو چيز يكي‌ بدونيم‌ هست‌، يكي‌ هم‌ بدونيم‌ موفق‌ مي‌شيم‌ به‌ خدمتش‌. ولو اينكه‌ موفق‌ هم‌ انسان‌ نشده‌، در اين‌ راه‌ انسان‌ كشته‌ هم‌ بشه‌ مي‌ارزه‌. اين‌ عشق‌ هست‌، اين‌ محبت‌ هست‌. اين‌ محبت‌ هست‌ در شماها كه‌ اگر همين‌ امشب‌ خواب‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ را ببينيد چند روز خوشحاليد، سر حاليد. من‌ گفتم‌ براي‌ استقامت‌ دوستانم‌ كه‌ همه‌اشون‌ انشاء الله‌ مي‌خوان‌ بگن‌ ما هم‌ همينطور هستيم‌، يك‌ گزارشي‌ از كارتون‌ فردا بديد. اينها بشنون‌، بدونند كه‌ انسان‌ هر كاري‌ را بخواهد بكنه‌ ميتونه‌ بكنه‌. انسان‌ ميتونه‌ مقاوم‌ باشه‌. انسان‌ ميتونه‌ تصميم‌ بگيره‌. خيلي‌ عجيب‌ بود گزارشي‌ كه‌ مي‌دادند. من‌ نتونستم‌ خوب‌ ضبط‌ كنم‌ و بتونم‌ براتون‌ واگو كنم‌. مي‌ترسم‌ يك‌ وقتي‌ كم‌ و زياد بشه‌. گفتم‌ خودشون‌ بيان‌ صحبت‌ كنند. انشاءالله‌ هر كدومتون‌ توفيق‌ پيدا كرديد بياييد و انشاء الله‌ اين‌ مطالب‌ را گوش‌ بديد. عجيبه‌. اينها چيه‌؟ هيچ‌ مجتهدي‌ فتوا داده‌ شما اين‌ كار را بكنيد. حتي‌ فتوا ندادند كه‌ مستحب‌ باشه‌. اين‌ كار كار عشقه‌، اين‌ مي‌خواد بگه‌ آقا من‌ اينطور در راه‌ شما هستم‌. و همه‌اش‌ هم‌ مي‌گفتند هر از طبس‌ به‌ اينطرف‌ كه‌ هر پنج‌ كيلومتر نوشته‌ بود، مثلا پانصد كيلومتر به‌ مشهد، چهارصد و نود و پنج‌ كيلومتر به‌ مشهد، پاي‌ هر تابلو مي‌نشستيم‌ كلي‌ يا صاحب‌ الزمان‌ مي‌گفتيم‌. حالا عرض‌ كردم‌ انشاء الله‌ اگر موفق‌ بشيم‌ از زبان‌ خودشون‌ بشنويم‌، خيلي‌ عجيبه‌. اين‌ علامت‌ استقامت‌ شماست‌. همه‌اتون‌ بايد اينطور باشيد تا وقتي‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ تشريف‌ مي‌آورد، شما را قبل‌ از همه‌ انتخاب‌ كنه‌. من‌ از دوستانم‌ اين‌ خواهش‌ را دارم‌. مقاوم‌، محكم‌، ضعف‌ در خودتون‌ راه‌ ندهيد. لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم‌ الاعلون‌. سستي‌ و حزن‌ و آي‌ كي‌ چي‌ ميگه‌ و كي‌ حرف‌ ميزنه‌. ما اگر بگيم‌ ما مي‌خوايم‌ از اصحاب‌ امام‌ زمان‌ بشيم‌ حرف‌ مي‌زنند. خدا ميگه‌ و لا تهنوا و لا تحزنوا. از حرف‌ هيچكس‌ محزون‌ نشيد. از هيچ‌ دشمني‌ ناراحت‌ نشيد و انتم‌ الاعلون‌. انشاء الله‌ يك‌ روزي‌ بشه‌ بگذاريد معز الاولياء و مذل‌ الاعداء بياد تا سيه‌ روي‌ شود هر كه‌ در او غش‌ باشد. آنوقت‌ مي‌فهميد قدر اين‌ حالتون‌ و اين‌ توجهتون‌ و اين‌ استقامتتون‌ و اين‌ راه‌ راست‌ رفتنتون‌ و اين‌ مجاهدة‌ با نفستون‌ و اين‌ محببتون‌ را آنوقت‌ مي‌فهميد كه‌ چه‌ ارزشي‌ داشت‌. از بافق‌ تا اينجا، مي‌گفتن‌ بالاي‌ هزار كيلومتر راهه‌. آنهم‌ توي‌ كوير. فقط‌ مي‌خوان‌ بيان‌ بگن‌ آقا يا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ ما براي‌ زيارت‌ پدرت‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا مي‌رفتيم‌. اگر خود آقا اينجا باشه‌. آنوقت‌ از همه‌ مهمتر، يك‌ بيعت‌، يك‌ عهدنامه‌اي‌، يك‌ باصطلاح‌، يك‌ قطعنامه‌اي‌ نوشته‌ بودند كه‌ همة‌ اين‌ جمع‌ امضاء كرده‌ بودند. داشتند امضا مي‌كردند و آن‌ اينكه‌ ما از حالا به‌ بعد گناه‌ نبايد بكنيم‌. كسي‌ كه‌ اين‌ راه‌ را مي‌آد، ديگه‌ گناه‌ خيلي‌ آسونه‌ براش‌ ترك‌ كردن‌. ديگه‌ ما نمازامون‌ را اول‌ وقت‌ بخونيم‌، نماز شبمون‌ ترك‌ نشه‌. به‌ پدر و مادر مهربان‌ باشيم‌. همة‌ آن‌ دستورات‌ را خلاصه‌ كرده‌ بودند در هفت‌ مسئله‌ و امضاء مي‌كردند كه‌ ما اينجوري‌ باشيم‌. اين‌ ولايت‌ چطور آدم‌ سازه‌. اين‌ محبت‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌ چگونه‌ انسان‌ را ميسازه‌. كوشش‌ بكنيد محبتتون‌ را زياد بكنيد به‌ خاندان‌ عصمت‌. به‌ امام‌ زمانتون‌ بخصوص‌.

 من‌ هفتة‌ گذشته‌ نبودم‌ بخاطر اينكه‌ يك‌ مادري‌ از من‌ و بلكه‌ از حتي‌ شماها از دار دنيا رفته‌ بود. من‌ رفتم‌ براي‌ مجلس‌ ايشان‌. علويه‌، سيده‌، همسر مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ كه‌ مادري‌ مي‌كرد وقتي‌ من‌ در منزلشون‌ بودم‌. اين‌ خانم‌ در سيادتش‌ همين‌ بس‌ كه‌ مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ مي‌گفت‌ كه‌ من‌ در صبحي‌ بود، بعد از نماز صبح‌، چشمام‌ را گذاشته‌ بودم‌ روي‌ هم‌. يك‌ حالت‌ خوابي‌، خوابم‌ برده‌ بود. البته‌ معلوم‌ بود كه‌ خواب‌ نبوده‌. گفت‌ ديدم‌ پيغمبر اكرم‌ هستند، علي‌ بن‌ ابيطالب‌، ائمة‌ اطهار همه‌ نشستند و ما هم‌ نشستيم‌ گرم‌ صحبت‌. يك‌ مجلس‌ عالي‌ عالي‌. اين‌ خانم‌ آمد من‌ را بيدار كنه‌. من‌ گفتم‌ چشم‌ جوابش‌ را دادم‌. ولي‌ چشمام‌ را روي‌ هم‌ فشار دادم‌ كه‌ باز هم‌ ببينم‌. ديدم‌. مشغول‌ صحبت‌. دفعة‌ دوم‌ آمد. من‌ ناراحت‌ شدم‌. دستم‌ را با تندي‌ به‌ طرفش‌ دراز كردم‌. پيغمبر اكرم‌ به‌ من‌ يك‌ نگاهي‌ كرد. گفت‌ علويه‌ است‌. تو مي‌خواي‌ مثلا دست‌ به‌ طرفش‌ دراز كني‌. پاشدند رفتند. مجلس‌ بهم‌ خورد. من‌ از خواب‌ بيدار شدم‌. نشستم‌. اين‌ خانم‌ اينقدر مورد لطف‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌ بود. من‌ اينها را بعضي‌هايش‌ را در كتاب‌ پرواز روح‌ هم‌ نوشتم‌. يك‌ سه‌ تا، چهار تا فرزند داشت‌ از ايشان‌. حاج‌ ملا آقاجان‌ بخاطر اينكه‌ اينها مادرشون‌ علويه‌ است‌، جلوي‌ فرزندان‌ كوچكشون‌ پا مي‌شد مي‌ايستاد. مي‌گفت‌ من‌ سيد نيستم‌ اينها سيدند. و لطف‌ حضرت‌ رضا مي‌دونست‌ ايشان‌ را. حدود صد سال‌ از عمرشون‌ گذشته‌ بود. چون‌ چهل‌ ساله‌ كه‌ مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ فوت‌ كرده‌،. خوب‌ ايشان‌ هم‌ همسر ايشان‌ بود بهرحال‌. و كنار قبر ايشان‌، ايشان‌ را دفن‌ كردند و ما هم‌ آنجا واقعا بعنوان‌ يك‌ فرزند، من‌ هم‌ بودم‌.

 اين‌ خانم‌ محترمه‌اي‌ كه‌ اينجا در نبود ما كه‌ ما رفته‌ بوديم‌، فوت‌ كردند كه‌ مرحله‌اشون‌ بالا بود. بسيار من‌ را متأثر كرد در آنجا و من‌ مخصوصا به‌ جناب‌ آقاي‌ رفيعي‌ سفارش‌ كردم‌ كه‌ مجلس‌ را بنام‌ ايشان‌ و بنام‌ فاتحه‌ و بعنوان‌ همسر مرحوم‌ حاج‌ ملاآقاجان‌ انجام‌ هم‌ شد مثل‌ اينكه‌ و خوب‌ از همة‌ دوستان‌ متشكريم‌.

 و روز گذشته‌ وفات‌ حضرت‌ معصومه‌ سلام‌ الله‌ عليها بود. طبق‌ آنچه‌ كه‌ آية‌ الله‌ رازي‌ كه‌ در مجلس‌ تشريف‌ دارند. ايني‌ كه‌ من‌ از ايشان‌ اجازه‌ گرفتم‌ بيام‌ منبر، بخاطر اين‌ بودش‌ كه‌ هم‌ مختصر حرف‌ بزنم‌ هم‌ اين‌ تذكرات‌ را بدم‌ و هم‌ انشاء الله‌ شما مهيا بشيد براي‌ اينكه‌ اگر آقا انشاء الله‌ ظهور فرمودند، استقامتتون‌ زياد باشه‌ و اينها را من‌ چون‌ من‌ عصري‌ ديدم‌ بعضي‌ رفقا هم‌ بودند البته‌، ولي‌ خيلي‌ مهم‌ بود. اين‌ مسئله‌ هم‌ بهتون‌ عرض‌ كنم‌ كه‌ وفات‌ حضرت‌ معصومه‌ را دهم‌ ماه‌ ربيع‌ الثاني‌ نوشته‌اند و باز تذكر ديگه‌، قبر مطهر علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا را دو دفعه‌، يكي‌ به‌ وسيلة‌ شوروي‌ها و يكي‌ هم‌ به‌ وسيلة‌ رضاخان‌ ملعون‌ به‌ توپ‌ بستند و آنهم‌ دهم‌ ربيع‌ الثاني‌ بود. و هيفده‌ شهريور هم‌ كه‌ همين‌ روزهاست‌ كه‌ آنهمه‌ شهيد داده‌ شد در دوران‌ عملي‌ شدن‌ انقلاب‌. ايام‌ تقريبا ايام‌ عزاست‌. و اگر روايت‌ چهل‌ و پنج‌ روز هم‌ درست‌ باشه‌، تقريبا همين‌ روزها، وفات‌ فاطمة‌ زهرا كه‌ روايت‌ ضعيفي‌ است‌. وفات‌ فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليهاست‌. مثل‌ اينكه‌ بعله‌، همينطورها ميشه‌. ما از جهات‌ مختلف‌، مجلسمون‌ بايد امشب‌ به‌ ياد علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا، چون‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا به‌ فاطمة‌ معصومه‌ سلام‌ الله‌ عليها خيلي‌ علاقه‌ داشت‌ و آن‌ بي‌بي‌ هم‌ خيلي‌ علاقه‌ داشت‌. داشت‌ مي‌آمد براي‌ زيارت‌ امام‌ هشتم‌. در ساوه‌ مريض‌ ميشه‌. خوب‌. معصومه‌ است‌. پاكه‌. چند نفر خواب‌ ديده‌ بودند بعضي‌شون‌ امام‌ زمان‌ بعضيشون‌، كه‌ قبر مادرتون‌ زهرا كجاست‌؟ در خواب‌ گفته‌ بودند بجاي‌ قبر فاطمة‌ زهرا، فاطمة‌ معصومه‌ را در قم‌ زيارت‌ كنيد. و امام‌ مي‌فرمايد من‌ زارها وجب‌ له‌ الجنه‌. خيلي‌ حرفه‌. كسي‌ كه‌ فاطمة‌ معصومه‌ را در قم‌ زيارت‌ كنه‌، بهشت‌ بهش‌ واجبه‌. در زيارت‌ مأثورة‌ حضرت‌ معصومه‌ سلام‌ الله‌ عليها ميگيم‌ كه‌ يا فاطمة‌ اشفعي‌ لي‌ في‌ الجنة‌. فان‌ لك‌ عند الله‌ شأنا من‌ الشان‌. خيلي‌ عجيبه‌ اين‌ جمله‌. اين‌ را دربارة‌ حضرت‌ معصومه‌ ميگن‌. اي‌ فاطمه‌ روز قيامت‌ شفاعت‌ مرا بكن‌ به‌ بهشت‌. امضا كن‌ پروندة‌ مرا كه‌ مرا بفرستند به‌ بهشت‌. چرا؟ بخاطر اينكه‌ شأني‌ از شؤن‌ تو در نزد خدا داري‌. تو شخصيتي‌ داري‌ در نزد خداي‌ تعالي‌.

 يك‌ شخصي‌ از قميها مرحوم‌ ميرزاي‌ قمي‌ را در خواب‌ ديده‌ بود. از ايشان‌ سؤال‌ كرده‌ بود كه‌ حضرت‌ معصومه‌ ما مردم‌ قم‌ را شفاعت‌ ميكنه‌ در روز قيامت‌؟ ايشان‌ فرموده‌ بودند حضرت‌ معصومه‌ بايد تمام‌ مردم‌ دنيا را شفاعت‌ كنه‌. شفاعت‌ شما با ماست‌. عجيبه‌. يك‌ همچين‌ مقامي‌ دارد حضرت‌ معصومه‌ كه‌ وقتي‌ وارد شهر قم‌ ميشه‌، آن‌ عالم‌ بزرگ‌ مهار ناقة‌ حضرت‌ معصومه‌ را روي‌ دوش‌ مي‌گذاره‌، ميگه‌ كيه‌ مثل‌ من‌؟ كه‌ مهار ناقة‌ دختر موسي‌ بن‌ جعفر روي‌ شانه‌اش‌ باشه‌. انشاء الله‌ زيارت‌ حضرت‌ معصومه‌ را قدر بدانيد بجاي‌ زيارت‌ فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها. اگر اون‌ نيست‌، اين‌ هست‌.

 و از طرفي‌ يك‌ روز دعبل‌ خدمت‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا رسيد. اشعاري‌ در مراثي‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ خوند. رسيد به‌ اينجا كه‌ قبر ببغداد للنفس‌ زكية‌. يك‌ قبري‌ در بغداده‌ كه‌ اشاره‌ به‌ موسي‌ بن‌ جعفره‌. شعرش‌ طبعا تمام‌ ميشد. حضرت‌ رضا حيات‌ داشتند. حضرت‌ فرمود من‌ يك‌ دو تا شعر هستش‌ مي‌خواي‌ ملحق‌ به‌ شعرت‌ بكنم‌. گفت‌ آقا من‌ اشعار شما را در اول‌ اشعارم‌ مي‌گذارم‌. حضرت‌ فرمود نه‌ جاش‌ همنيجاست‌. و قبر بطوس‌ يا لهام‌ المصيبة‌. يك‌ قبري‌ هم‌ در طوس‌ هست‌ كه‌ چقدر مصيبت‌ بر اين‌ قبر وارد ميشه‌. آقا سابقه‌ نداره‌ كه‌ كنار قبر هيچ‌ يك‌ از ائمه‌ مكرر شيعيان‌ خالص‌ كشته‌ شده‌ باشند. جز قبر حضرت‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا. اين‌ روز عاشوراي‌ سال‌ گذشته‌ دفعة‌ چهارم‌ بود كه‌ كنار ضريح‌ حضرت‌ رضا صلواة‌ الله‌ عليه‌ شيعيان‌ كشته‌ شده‌ بودند. يك‌ دفعه‌ بوسيلة‌ عبد المؤمن‌ ازبك‌، يك‌ دفعه‌ بوسيلة‌ شورويها، يك‌ دفعه‌ هم‌ بوسيلة‌ رضا خان‌ ملعون‌، يك‌ دفعه‌ هم‌ كه‌ ديديد، اين‌ ديگه‌ جلوي‌ چشممان‌ بود. بدن‌ شيعيان‌، آنهم‌ شيعه‌اي‌ كه‌ يكي‌ مشغول‌ نمازه‌، يكي‌ مشغول‌ زيارته‌، با هيچ‌ كس‌ دعوا ندارند. اين‌ بدنشون‌ قطعه‌ قطعه‌ بشه‌ در كنار ضريح‌. امام‌ هشتم‌ عين‌ پيغمبر اكرمه‌. خدا دربارة‌ پيغمبر مي‌فرمايد كه‌ لقد جائكم‌ رسول‌ من‌ انفسكم‌ عزيز عليه‌ ما عنبتم‌(قطع‌ صداي‌ نوار)

 شيعيانش‌ اينطور در كنار قبرش‌ قطعه‌ قطعه‌ بشوند، كشته‌ مي‌شدند، عبد المؤمن‌ ازبك‌ دستور داده‌ بود هر دستي‌ به‌ ضريح‌ بود، دستها را قطع‌ كنيد كه‌ آوردند در اين‌ قتلگاه‌ كه‌ قديمي‌ها مي‌دونند قتلگاه‌ يعني‌ چه‌ كه‌ از آنجا اسمش‌ قتلگاه‌ شد، بعدش‌ باغ‌ رضوان‌ شد، الان‌ هم‌ توي‌ فلكه‌ افتاده‌، جاي‌ قبر مرحوم‌ طبرسي‌ آنجا، اونجا اينها را دفن‌ كردند و اسمش‌ را قتلگاه‌ گذاشتند.

 حضرت‌ رضا فرمود يا لهام‌ المصيبة‌ و اين‌ مصائب‌ بر قبر حضرت‌ رضا هست‌ حتي‌ يبعث‌ الله‌ تا اينكه‌ مبعوث‌ كنه‌ خداي‌ تعالي‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ را. تا آنوقت‌ هست‌. خيال‌ مي‌كنيم‌ ماها كم‌ اذيت‌ مي‌كنيم‌. حضرت‌ رضا را. آن‌ عالم‌ جليل‌ خواب‌ ديده‌ بود كه‌ بدن‌ حضرت‌ رضا را در توي‌ حرم‌ مثل‌ ميتي‌ كه‌ خوابانده‌ باشند، يك‌ پارچه‌ سفيدي‌ روشون‌ كشيدند. باد آمد و پارچه‌ را عقب‌ زد. ميگه‌ ديدم‌ بدن‌ حضرت‌ سوراخ‌ سوراخه‌. گفتم‌ آقا شما را كه‌ با زهر كشتند. اينها چيه‌؟ حضرت‌ فرمود اينهائي‌ كه‌ مي‌آن‌ زيارت‌ من‌ و فلان‌ معصيت‌ را ميكنند. نگيد كدوم‌ معصيت‌؟ هر معصيتي‌ همينطوره‌. مثل‌ تيري‌ است‌ كه‌ به‌ بدن‌ من‌ مي‌زنند. خيلي‌ بايد مواظب‌ باشيد كه‌ انشاء الله‌ كنار قبر علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا گناه‌ نكنيد. بقول‌ آن‌ عالم‌ جليل‌ گفت‌ كه‌ يزيد سر مقدس‌ سيد الشهدا را جلو گذاشته‌ بود و اطرافش‌ گناه‌ مي‌كرد. ماها بدن‌ حضرت‌ رضا را در وسط‌ گذاشتيم‌ و اطرافش‌ گناه‌ مي‌كنيم‌. خيلي‌ حواستون‌ جمع‌ باشه‌ انشاء الله‌. و اگر شهادت‌ فاطمة‌ زهرا هم‌ اينروزها باشه‌، و اگر هم‌ نباشه‌، الان‌ فاطمه‌ در ميان‌ بستر با پهلوي‌ شكسته‌ افتاده‌. يا بقية‌ الله‌ معذرت‌ مي‌خوام‌. حالي‌ داريد انشاء الله‌ امام‌ زمانتون‌ با شماو توجهات‌ خاصه‌اش‌ خواهد بود. يك‌ چند جمله‌ مصيبت‌ اين‌ بضعة‌ رسول‌ الله‌، به‌ دو نفر از فرزندانش‌ پيغمبر فرمود بضعة‌ مني‌. يكي‌ فاطمة‌ بضعة‌ مني‌. يكي‌ هم‌ فرمود ستدفن‌ بضعة‌ مني‌ بارض‌ خراسان‌. يكي‌ حضرت‌ رضا را پارة‌ تنش‌ يكي‌ هم‌ فاطمة‌ زهرا را. با اين‌ پارة‌ تن‌ فاطمة‌ زهرا مي‌دونيد چه‌ كردند؟ چراغها را خاموش‌ كنيد. من‌ خجالت‌ مي‌كشم‌ از اينكه‌ در مقابل‌ چشم‌ فرزندان‌ و شيعيانش‌ بگم‌ با اين‌ بدن‌ نحيف‌ و غصه‌دار و غم‌ ديده‌ فاطمه‌ بعد از سه‌ روز كه‌ از شهادت‌ رسول‌ اكرم‌ گذشته‌ بود چه‌ كردند. يك‌ عده‌ از اصحاب‌ پيغمبر، يا علي‌ لولا يا علي‌ لم‌ يعرف‌ المؤمنون‌ بعدي‌. آنهائي‌ كه‌ ادعاي‌ ايمان‌ مي‌كردند، ادعاي‌ اسلاميت‌ مي‌كردند، آمده‌اند جمع‌ شده‌اند اطراف‌ آن‌ مرد خبيث‌ را گرفتند. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را به‌ طرف‌ مسجد مي‌كشند. فاطمة‌ زهرا با پهلوي‌ شكسته‌ چادر عفت‌ به‌ سر انداخته‌، دامن‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ راگرفته‌، بطرف‌ خانه‌ مي‌كشد. يا بقية‌ الله‌. من‌ معذرت‌ مي‌خوام‌. اجازه‌ مي‌فرمائيد بگم‌؟ يك‌ روئي‌ به‌ مردم‌ كرد. خطابش‌ را به‌ قنفذ كرد. دست‌ زهرا را كوتاه‌ كنيد. جمعي‌ ريختند سر فاطمة‌ زهرا او را كتك‌ زدند. بازويش‌ را شكستند. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. همه‌ رو به‌ قبله‌. انشاء الله‌ اميدواريم‌ آقا بقية‌ الله‌ به‌ ما نظر لطف‌ و عنايتي‌ داشته‌ باشند. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الهي‌ عظم‌ البلاء. خدايا دنيا پر از بلاست‌، خدايا دنيا پر از ناراحتي‌، ناراحتي‌ مهم‌ ما غيبت‌ امام‌ زمان‌ ماست‌. الهي‌ عظم‌ البلاء و برح‌ الخفاء و انكشف‌ الغطاء و انقطع‌ الرجاء و ضاقت‌ الارض‌ و منعت‌ السماء و انت‌ المستعان‌. اي‌ خدا تو ياري‌، تو كمك‌ ما هستي‌. و اليك‌ المشتكي‌. و عليك‌ المعول‌ في‌ الشدة‌ و الرّخاء. اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد. اولي‌ الامر الذين‌ فرضت‌ علينا طاعتهم‌ و عرفتنا بذلك‌ منزلتهم‌. و فرّج‌ عنها بحقهم‌ فرجا عاجلا قريبا كلمح‌ البصر او هو اقرب‌ من‌ ذلك‌. يا محمد يا علي‌. يا علي‌ يا محمد. اكفياني‌ فانكما كافيان‌. و انصراني‌ فانكما ناصران‌. يا مولانا يا صاحب‌ الزمان‌. يا مولانا يا صاحب‌ الزمان‌ يا مولانا يا صاحب‌ الزمان‌ الغوث‌ الغوث‌ الغوث‌ ادركني‌ ادركني‌ ادركني‌ الساعة‌ الساعة‌ الساعة‌ العجل‌ العجل‌ العجل‌.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *