۱۴۲۶/۸/۴ قمری – ۱۳۸۴/۶/۱۸ شمسی – درباره خودم (شکر عنایات پروردگار متعال)

درباره خودم

 

"خيابان بين الحرمين در کربلا که حرم مطهر حضرت سيدالشهداء از دور نمايان است"

 

درباره خودم

بسمه تعالي……..امروز كه روز ميلاد مسعود حضرت اباالفضل العباس علیه السلام است در پايان عرايضم درباره خودم در سخنان روز خطاب به كساني كه غير از آنچه در اين زندگي نامه نوشته‏ ام مي‏گويند و مايلند تهمت بزنند و غيبت بكنند اين را بدانند كه «ان اللّه يدافع عن الذين آمنوا» و بدانند كه من از اين بادها نمي‏لغزم و درس استقامت را در جواني از استادم ياد گرفته ‏ام و به صدها نفر درس استقامت را داده ‏ام.

من از اول عمرم تا به امروز در هيچ حزب و هيچ گروهي چه سياسي و يا غير سياسي نبوده ‏ام هميشه طرفدار حق بوده‏ ام ولو آن كه منافع دنيويم به خطر افتاده باشد. براي زندگي خودم و خانواده ‏ام كوشيده‏ ام كه در توسعه مالي باشم و هيچ گاه از وجوهات و پول بادآورده استفاده نكرده ‏ام و هيچ گاه چشم طمع به مال مردم نداشته ‏ام. گاهي اگر مريدان ثروتمندي بسويم آمده‏ اند آنها از من استفاده مادي كرده ولي من كوشش كرده ‏ام كه از آنها استفاده مادي نكنم. خودم را يك روحاني متمول و داراي عزت نفس معرفي كرده ‏ام و در اين جهت از انبياء كه مي‏فرمودند: «لا اسئلكم عليه من اجر» پيروي نموده‏ ام . هميشه از جواني تا امروز ديگران از من توقع مالي داشته ولي من به هيچ وجه توقعي از كسي نداشته ‏ام. زندگيم با حق التاليف و خريد و فروش املاك و استفاده از آنها كه پروردگارم به آنها بركت خاصي داده گذشته است. همه دوستان مي‏دانند و مشاهده كرده ‏اند كه الطاف پروردگار و نعمت‏هاي او آن چنان سرشار براي من بوده كه اگر غير از اين را بگويم ناشكري كرده و بدستور «و اما بنعمة ربك فحدث» عمل نكرده‏ ام.

خدايا تو را شكر مي‏كنم كه به كوري چشم دشمنان امام عصر علیه السلام كه من خود را محب آن حضرت مي‏دانم و او «معز الاولياء» است به وسيله آن بزرگوار همه نعمت‏هاي مادي و معنوي به طوري كه با مقايسه با ديگران كه به آن حضرت اظهار محبت نمي‏كنند خودم و متعلقينم بالاخص كساني كه از آنها گوش به دستوراتم داده‏ اند و امر به معروف و نهي از منكر مرا پذيرفته ‏اند از جهات مختلف به بهترين وجه زندگي كرده‏ ايم و خداي تعالي به من عنايات زيادي داشته است كه اگر بخواهم شرحش را بنويسم و بيان كنم همه دچار حيرت مي‏شوند و شايد حسودها حسادتشان تشديد شود ولي اين قدر مي‏گويم كه مرا محبوبم به اذن پروردگارش از مهالك حتمي در مدت عمرم نجات داد از فقر و بيچارگي كه زمينه ‏اش را شديدا داشتم مرا نجات داد از انحرافات اعتقادي كه زمينه ‏اش برايم مهيا بود در سايه قرآن و كلمات اهل‏بيت علیهم السلام نجات داد از امراض مختلف بدني كه بسوي من در طول زندگي هجوم آورده بودند و گاهي خودشان را نشان مي‏دادند نجات داد و از امراض روحي كه ممكن بود با استقامتي كه از جواني در خود ايجاد كرده بودم خودم و مردمم و شايد مملكتم و دينم را به باد بدهم تزكيه‏ ام فرمود و استادي به من معرفي كرد كه او را از حضرت بقيه اللّه علیه السلام گرفته بودم مرا نجات داد.

اميدوارم نعمت‏هاي خدا را تا حدي كه او را از خود راضي كنم بيان كرده باشم و لو اين كه فرموده است: «و ان تعدوا نعمة اللّه لاتحصوها»

از خوانندگان محترم تقاضايم اينست كه آنچه در اين نوشته ‏ها مي‏خوانند آنها را مبالغه تصور نكنند آنها را خلاف واقع فكر نكنند و هر چه مي‏خواهند بگويند همين‏ هايي باشد كه نوشته ‏ام.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *