۱۴۲۶/۷/۲۶ قمری – ۱۳۸۴/۶/۱۰شمسی – وفات حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و شهادت ۱۰۳۰ نفر از عزاداران در کاظمین

وفات حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و شهادت ۱۰۳۰ نفر از عزاداران در کاظمین

 

"بارگاه مطهر حضرت موسی بن جعفر عليه السلام و حضرت امام جواد عليه السلام"

 

بسمه تعالي…….. روز شهادت حضرت موسي بن جعغر علیه السلام دشمنان شيعه اثني عشريه با ترور هزار و سي نفر در موقع عزاداري در كاظمين آنان را به شهادت رساندند. اينها همه‏ شان شهيد شدند. زيرا كشته شدن در وقتي كه عزاداري براي محبوب‏ترين وليّ خدا انساني مي‏كند شهيد است و معني شهيد اين است كه اگر گناه‏كار باشد و يا صفات رذيله داشته باشد خداي تعالي او را در رديف انبياء و صالحين و صديقين قرار مي‏دهد. زيرا خداي تعالي در قرآن فرموده: «و من يطع اللّه و الرسول فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا» اين شهداء روز قيامت بدون سؤال وارد بهشت مي‏شوند و در عالم برزخ در بهشت برزخي با پروردگارشان و در كنار خداي تعالي روزي مي‏خورند. زيرا خداي تعالي فرموده: «و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل اللّه امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» اميد است خداي تعالي آنها را درجات عالي‏تري مرحمت فرمايد و عذاب دشمنان اهل‏بيت عصمت و طهارت علیهم السلام را زياد نمايد. حضرت موسي بن جعفر علیه السلام و امام جواد علیه السلام در كاظمين در يك ضريح و زير دو گنبد مدفونند و آن قدر به حوائج دوستانشان توجّه دارند كه اين دو امام بر حق را مردم باب الحوائج نام داده ‏اند.

مرحوم حاج ملا آقا جان مي‏فرمود كه وقتي وارد حرم مطهر حضرت موسي بن جعفر علیه السلام شدم ديدم كه حضرت موسي بن جعفر علیه السلام نشسته‏ اند و حضرت امام جواد علیه السلام هم در خدمت ايشان نشسته است ناگهان از جاي خود بلند شدند در حالي كه حضرت موسي بن جعفر علیه السلام سرشان را پايين انداخته بودند و حضرت امام جواد با ادب بيشتري سر را بالا گرفته و مودب ايستاده است ناگهان نور مقدّس حضرت علي بن موسي الرضا علیه السلام ظاهر شد و در ميان آنها قرار گرفت و هر سه نفر نشستند حضرت علي بن موسي الرضا علیه السلام رو به امام جواد علیه السلام كردند و فرمودند ما در كاظمين تعدادي شيعه داريم حوائج آنها را كه به شما مراجعه مي‏كنند بدهيد و نام چند نفر را بخصوص آن حضرت بردند كه يكي از آنها را من مي‏شناختم و حاجتش داشتن طبع شعر بود. وقتي صحنه عوض شد و من از حرم بيرون آمدم ديدم آن فرد معين كه من شناخته بودم حتي حرف هاي عاديش را با شعر مي‏گفت و اقرار كرد كه حاجتم همين داشتن طبع شعر بوده است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *