۱۴۲۶/۶/۱۶ قمری – ۱۳۸۴/۵/۲ شمسی – درباره خودم (مرحوم آیةالله سیدستار محمدی – خصوصیات روحانی واقعی)

درباره خودم

 

"اينجانب و مرحوم آيه الله سيد ستار محمدی"

 

بسمه تعالي……..يكي از دوستان صميمي من كه خاطرات بسيار خوبي از او دارم مرحوم آيه اللّه حاج سيّد ستار محمدي امام جمعه محترم ميانه بود. او مردي بسيار فعال داراي موسسات متعدد علمي و در وضع خود كم نظير بود. در شهر ميانه آذربايجان زندگي مي‏كرد و هر زمان كه ما به حضورش مي‏رسيديم از معنويات و از پاكي او استفاده مي‏كرديم. متولي امام زاده ميانه بود. و آن حرم مطهر را تعميرات اساسي كرده بود. او آن قدر سخي الطبع بود كه هميشه در خانه ‏اش به روي ميهمانان باز بود و دسته دسته مهمان بر او وارد مي‏شدند. و او از آنها پذيرايي مي‏كرد. ميهمانان و واردين وقتي بر او وارد مي‏گرديدند از معنويات و روحيات با آنها صحبت مي‏كرد. من معتقدم كه اين مرد معني واقعي يك روحاني را از خود اظهار مي‏كرد و روحاني واقعي بود. زيرا روحاني در مرحله اول بايد روح را بشناسد و صفات و خصوصيات روحي را بداند و صحت و سلامت روح را بشناسد و امراض روحي را تحقيق كند. و راه معالجه اين امراض را بداند و داروهائي كه براي آن امراض مفيد است تشخيص دهد و به مريضش دستور استفاده از آن داروها را بگويد و افراد بشر را به مقام كساني كه داراي قلب سليم ‏اند برساند و همانگونه كه يك طبيب بدني با آن كه ارزش علمي و كارش بي‏نهايت از يك طبيب روحاني پائين‏تر است اول بدن را مي‏شناسد، تشريح مي‏كند، عيب و نقصش را مي‏فهمد داروی معالجه‏ اش را بدست مي‏ آورد و امراض بدني را معالجه مي‏كند همچنين يك طبيب روحاني بايد بداند كه روح چيست و چقدر اهميت دارد و مرض و صحتش و مرگ و حياتش چگونه است نه آن كه هنوز براي جمعي مجرد مطلق بودنش و يا جسم لطيف بودنش ثابت نشده باشد و اهميتي براي امراض روحي قائل نشده حتي روح را كه هميشه باقي است به مقدار بدن كه فاني شدني است اهميت نمي‏دهند. روحي كه خداي تعالي در قرآن او را فقط با سلامت كامل مي‏پذيرد و مي‏فرمايد: «الا من اتي اللّه بقلب سليم» روحي كه اصل انسان است روحي كه زندگي دائمي انسان وابسته به سلامتي اوست روحي كه بقاء انسان به اوست. بايد اطباء روحي در ميان مردم به قدر كافي باشند تا سلامت جامعه و زندگي صحيح هر انسان تأمين شود و حال آن كه اين چنين اطباء روحي بسيار كم ‏اند و لذا وقتي كه امامعلیه السلام اين چنين اطباء روحي را معرفي مي‏كند آنها را به عنوان «كبريت احمر» يعني اكسير كم ياب به ما مي‏شناساند و مي‏گويد كه اگر اين چنين افرادي را پيدا كرديد قدرشان را بدانيد و از آنها استفاده كنيد و لذا خداي تعالي به من اين لطف را از جواني داشته كه در گوشه و كنار اين جهان اين گونه افراد را كه پيدا مي‏كردم قدر آنها را مي‏دانستم و بسوي آنها مي‏رفتم و از مجالستشان استفاده مي‏كردم.

خدا به ما و كليه افرادي كه به آنها يقظه و بيداري دست داده و اين دنيای دني را محل امتحان و زودگذر شناخته و اهميت روح را بر بدن مي‏شناسند توفيق استفاده از اين افراد را بدهد و خداي تعالي ما را موفق به دارا بودن قلب سليم بفرمايد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *