۱۴۲۵/۱۲/۳۰ قمری – ۱۳۸۳/۱۱/۲۲ شمسی – درباره خودم (مرحوم سید رضا ابطحی و ترویج دعای ندبه در مشهد)

درباره خودم

 

 "در میان جمعی از اقوام و دوستان در سن پانزده سالگی (نفر وسط من هستم که طفل خردسالی در بغل دارم)"

 

بسمه تعالي… در ادامه شرح حال خودم….. پدرم جلسات زيادي چه در منزل خودمان و چه در جلسات خانه‏ هاي ديگران تشكيل مي داد. عصرهاي جمعه هميشه دعاي سمات و قبل از آن يك نفر از روحانيين مستمعين را موعظه مي‏كرد و صبح هاي جمعه دعاي ندبه در منزل چهار نفر در ماه تشكيل داده بود و مي‏گفتند تا آن وقت كسي دعاي ندبه را نمي‏شناخت و در ايران دعاي ندبه خوانده نمي‏شد و علت اين كار پدرم (يعني جلسات دعاي ندبه) اين بود كه شخصي از اهل اصفهان حضرت بقية اللّه ارواحنا فداه را در روياي صادقه ديده بود و آن حضرت براي تعجيل در فرج‏شان دستور دعاي ندبه را داده بودند (كه اصل قضيه در كتاب پرواز روح توضيح داده شده است).

شب ها پدرم جلسات قرآن داشت و براي مردم از همان آياتي كه تلاوت مي‏شد توضيحاتي در خور فهم مستمعين و خودش مي‏گفت. جمعي از دوستانش به او كمك مي‏كردند و جلسات را تشكيل مي‏دادند يكي از آنها آقاي مشهدي احد بود كه از افسران شوروي سابق بود و در جريان متفقين به ايران آمده بود و بخاطر آنكه حضرت رضا عليه السلام او را شفا داده بودند مسلمان شده بود و مرد بسيار متديني بود كه در طرف چپ تصويرش ديده مي‏شود (و شرح حال اين شخص در كتاب پرواز روح نوشته شده است) و نفر بعدي آقاي مصطفوي استاد سيوطي ما بود و نفر بعدي حاج مراد علي بود كه او هم مرد متديني بود و نفر چهارم پدرم كه در سن چهل سالگي است و نفر پنجم آقاي مدرسي سيّد بزرگوراري بود كه با او تشريك مساعي در تشكيل جلسات مي‏كردند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *