۱۳ صفر ۱۴۱۵ قمری – شرح‌ آية‌ ان‌ الذين‌ قالوا ربنا

 شرح‌ آية‌ ان‌ الذين‌ قالوا ربنا 13 صفر 1415

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. ان‌ الذين‌ قالوا ربنا الله‌ ثم‌ استقاموا تتنرل‌ عليه‌ الملائكه‌ ان‌ لا تخافوا و ان‌ لا تحزنوا.

 اگر برادران‌ عزيزم‌ امشب‌ دقت‌ كنند مايلم‌ به‌ يك‌ مسئلة‌ بسيار مهم‌ كه‌ اهميت‌ حياتي‌ در زندگي‌ همة‌ افراد بشر دارد و سرتاسر قرآن‌ مجيد بالاخص‌ در بعضي‌ از آيات‌ تمام‌ رستگاري‌ را خداي‌ تعالي‌ مربوط‌ به‌ اين‌ مسئله‌ دانسته‌، خدمت‌ برادران‌ و خواهران‌ محترم‌ عرض‌ كنم‌. امشب‌ در محضر حضرت‌ آية‌ الله‌ عظيمي‌ هستيم‌. ايشان‌ مشهد تشريف‌ داشتند. حق‌ استادي‌ به‌ من‌ دارند و انشاء الله‌ اميدواريم‌ با نفسهاي‌ قدسي‌ ايشان‌ و آن‌ يا صاحب‌ الزمانهايي‌ كه‌ من‌ از ايشان‌ تعليم‌ گرفتم‌ و سراغ‌ دارم‌، امشب‌ مجلسمون‌ مورد توجه‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ قرار بگيرد. در عين‌ حال‌ به‌ اين‌ مطلب‌ انشاء الله‌ عزيزان‌ توجه‌ كنند. پروردگار متعال‌ در اين‌ آيه‌اي‌ كه‌ ديشب‌ و امشب‌ تلاوت‌ كردم‌ مي‌فرمايد كساني‌ كه‌ مي‌گويند پروردگار ما خداست‌. ان‌ الذين‌ قالوا ربنا الله‌. پروردگار ما خداست‌. خيلي‌ ميگن‌ خدا پروردگار ماست‌. حتي‌ در آيات‌ قرآن‌ بسيار برخورد ميكنيم‌ به‌ اين‌ مضمون‌ و ان‌ سئلتهم‌ من‌ خلق‌ السماوات‌ و الارض‌ ليقولن‌ الله‌. اگر از مردم‌ بپرسيد آسمانها و زمين‌ را كي‌ خلق‌ كرده‌ ميگن‌ خدا. در يك‌ آيه‌ مي‌فرمايد افي‌ الله‌ شك‌ فاطر السماوات‌ و الارض‌. آيا در خدا هم‌ شكي‌ هست‌. ابدا.

 نوشته‌اند مرحوم‌ سيد نعمت‌ الله‌ جزايري‌ مي‌خواست‌ يك‌ كتاب‌ در اثبات‌ وجود خدا بنويسد. كنيزي‌ داشت‌ وارد شد و سؤال‌ كرد چه‌ مي‌كنيد. فرمود مي‌خوام‌ يك‌ كتابي‌ در اثبات‌ وجود خدا بنويسم‌. اين‌ كنيز اين‌ آيه‌ را خوند. افي‌ الله‌ شك‌ فاطر السماوات‌ و الارض‌. زبان‌ حال‌ و مقال‌ همة‌ ما و همة‌ مردم‌ و حتي‌ حيوانات‌ اين‌ است‌ كه‌ ربنا الله‌. پروردگار ما خداست‌. او رب‌ العالمين‌ است‌. حتي‌ اگر مي‌خواهيد حال‌ خوبي‌ توجه‌ خوبي‌ با معرفت‌ كاملي‌ به‌ خدا توجه‌ كنيد، اول‌ به‌ يكي‌ از چهارده‌ معصوم‌ و عظمت‌ روحي‌ آنها فكر كنيد. بعد بگيد خدا پروردگار اين‌ موجود است‌. كسي‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را خوب‌ بشناسد، حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ را خوب‌ بشناسد. بعد بگويد پروردگار كسي‌ است‌ كه‌ اين‌ موجود با عظمت‌ را خلق‌ كرد.

 در يك‌ حديثي‌ است‌. من‌ اين‌ حديث‌ را فكر مي‌كردم‌ فقط‌ مربوط‌ به‌ متصوفه‌ است‌. ولي‌ متصوفه‌ از آن‌ سوئ استفاده‌ كردند كه‌ ميگن‌ صورت‌ مرشد را انسان‌ در نماز در نظر بگيرد در كتاب‌ فقه‌ الرضا هم‌ اين‌ روايت‌ را من‌ ديدم‌ و در تهذيب‌ هم‌ هست‌ كه‌ وقتي‌ مي‌خواهيد به‌ نماز بايستيد فانظر واحدا من‌ الائمه‌ نصب‌ عينك‌. اگر خواستي‌ نماز خوبي‌ بخواني‌، قبل‌ از نماز يك‌ قدري‌ دربارة‌ عظمت‌ روحي‌ و دربارة‌ عظمت‌ امامت‌ فكر كن‌ و بعد بگو آن‌ خدايي‌ را عبادت‌ مي‌كنم‌ كه‌ اين‌ را خلق‌ كرده‌. اما دچار غلو نشويد.

 وقتي‌ وارد حرم‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا عليه‌ آلاف‌ التحية‌ و الثناء مي‌خواهيد بشويد و زيارت‌ جامعة‌ پر معنا را كه‌ تمام‌ معارف‌ امام‌ در زيارت‌ جامعه‌ هست‌، خواستيد بخوانيد صد مرتبه‌ در سه‌ مرحله‌ بگو الله‌ اكبر. براي‌ اينكه‌ دچار غلو نشويد. شما ميگيد كجاي‌ اين‌ زيارت‌ اگر الله‌ اكبر را نگويم‌ غلو است‌ و مبتلا به‌ غلو مي‌شوم‌؟ من‌ عرض‌ مي‌كنم‌ يك‌ جمله‌اش‌ فقط‌. ان‌ ذكر الخير اگر خيري‌ اسم‌ برده‌ شود كه‌ يكي‌ از خيرها هستي‌ است‌، ان‌ ذكر الخير كنتم‌ اوله‌ و اصله‌ و فرعه‌ و معدنه‌ و مأواه‌ و منتهاه‌. اگر اين‌ جملات‌ بدون‌ الله‌ اكبر گفته‌ بشود، انسان‌ دچار غلو شده‌ و امام‌ را خدا ميداند. اگر خيري‌ ياد شود، شما خاندان‌ عصمت‌ اول‌ آن‌ خير هستيد، اصل‌ آن‌ خير هستيد، فرع‌ آن‌ خير هستيد كه‌ من‌ عرض‌ مي‌كنم‌ يكي‌ از خيرات‌ وجوده‌. يكي‌ از خوبيها وجوده‌. اصل‌ وجود آيا ممكن‌ است‌ امام‌ باشد؟ پس‌ براي‌ خدا چي‌ باقي‌ مي‌گذاريد؟ الله‌ اكبر. بايد انسان‌ الله‌ اكبر بگويد. آن‌ امامي‌ را كه‌ براي‌ ما معرفي‌ كرده‌اند او را اگر ما بشناسيم‌ كه‌ در يكي‌ از اذن‌ دخولها عرض‌ مي‌كنيم‌ الحمد لله‌ الذي‌ من‌ علينا بحكام‌ يقومون‌ مقامه‌ لو كان‌ حاضرا في‌ المكان‌. ما حمد مي‌كنيم‌ پروردگاري‌ را كه‌ يك‌ اماماني‌ به‌ ما عنايت‌ كرده‌ كه‌ اگر خدا بنا بود مجسم‌ بشه‌، همين‌ ميشد. روايات‌ در اين‌ باره‌ زياده‌ نمي‌خوام‌ وقتتون‌ را به‌ اين‌ مطلب‌ بگذرونم‌.

 ان‌ الذين‌ قالوا ربنا الله‌. كساني‌ كه‌ مي‌گن‌ پروردگار ما خداست‌، آيا گفتن‌ تنها يا اعتقاد سطحي‌ كافيه‌؟ نه‌. چون‌ بعدش‌ داره‌ ثم‌ استقاموا تتنزل‌ عليهم‌ الملائكه‌. به‌ جايي‌ مي‌رسد كه‌ ملائكه‌ بر او نازل‌ ميشود و آرامش‌ به‌ او ميدهد. خوف‌ و حزن‌ را از او بر ميدارد. پس‌ اين‌ كلام‌ مال‌ كيست‌؟ مال‌ كساني‌ كه‌ حركت‌ به‌ سوي‌ خدا مي‌كنند، از خواب‌ غفلت‌ بيدار شدند. خيلي‌ها مدعي‌ هستند كه‌ در خواب‌ غفلت‌ نيستند. ولي‌ اكثر و بيشتر ما مردم‌ در خواب‌ غفلتيم‌. منتهي‌ خوابها سبك‌ و سنگين‌ دارد. يكي‌ آنچنان‌ در خواب‌ عميقي‌ فرو رفته‌ كه‌ صداي‌ زنگ‌ ساعت‌ را هم‌ نمي‌شنوه‌. يكي‌ از دوستان‌ مي‌گفت‌ من‌ هر شب‌ ساعت‌ را زنگ‌ مي‌گذارم‌ كه‌ براي‌ نماز شب‌ بيدار شوم‌. صبح‌ مي‌بينم‌ كه‌ ساعت‌ توي‌ باغچه‌ افتاده‌. يك‌ شب‌ گفتم‌ اين‌ چطور ميشه‌؟ معلوم‌ شد خود من‌ وقتي‌ صداي‌ اين‌ زنگ‌ ساعت‌ را متوجه‌ ميشم‌، براي‌ اينكه‌ مزاحمت‌ را رفع‌ كنم‌ آن‌ را مي‌اندازم‌ توي‌ باغچه‌. بعضي‌ها آنچنون‌ خوابشون‌ سنگينه‌ كه‌ نه‌ كتاب‌، بعضي‌ها اينطوريند. يك‌ كتاب‌ مي‌خونند يك‌ تكاني‌ مي‌خورند از خواب‌ بلند ميشن‌. شرح‌ حالات‌ يكي‌ از اولياء خدا را ميشنون‌. تكان‌ مي‌خورند. مي‌بيني‌ از جا برخاستند. آيات‌ خدا تلاوت‌ ميشه‌ اگر معناش‌ را ما بفهميم‌ و متأسفانه‌ نمي‌فهميم‌ و از تنها آهنگ‌ قرآن‌ نخواسته‌ باشيم‌ استفاده‌ بكنيم‌، اگر حقايقي‌ كه‌ در آيات‌ قرآن‌ بيان‌ شده‌ اگر ما متوجه‌ بشويم‌، قرآن‌ ما را از خواب‌ بيدار ميكنه‌. اذا در آن‌ آية‌ شريفه‌ مي‌فرمايد كه‌ قرآن‌ و آيات‌ قرآن‌ ايمان‌ انسان‌ را زياد ميكنه‌. انسان‌ را از خواب‌ غفلت‌ بيدار ميكنه‌.

 در زماني‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ در مسجد مي‌نشست‌، كفار مي‌آمدند. بعضي‌ از كفار خيلي‌ خواب‌ بلكه‌ مرده‌ بودند. بعضي‌ها نه‌ در خواب‌ غفلت‌ بودند. دشمنان‌ مي‌دونستند كه‌ اين‌ شخص‌ اگر با اين‌ خواب‌ غفلت‌ برود در مسجد صداي‌ رساي‌ پيغمبر اكرم‌ او را از خواب‌ بيدار ميكنه‌. مي‌گفتند پنبه‌ بگذار توي‌ گوشت‌. مبادا آيات‌ قرآن‌ را بشنوي‌. بعضيها پنبه‌ را بر مي‌داشتند و تحت‌ تأثير واقع‌ مي‌شدند. چون‌ كه‌ رساترين‌ رساها، بلندترين‌ صداها و تكان‌دهنده‌ترين‌ صداها، صداي‌ رسول‌ اكرم‌ و آيات‌ قرآنه‌. آيات‌ قرآن‌ خيلي‌ انسان‌ را زود از خواب‌ بيدار ميكنه‌. منتهي‌ بايد يك‌ قدري‌ معاني‌ قرآن‌ را فهميد، افلا يتدبرون‌ القران‌ تدبر در قرآن‌ كرد تا انسان‌ از خواب‌ غفلت‌ بيدار بشه‌.

 بعضي‌ها خوابشون‌ خيلي‌ عميقه‌. بايد با سنگ‌ و چوب‌ اينها را از خواب‌ بيدارشون‌ كرد. بعضي‌ها هستند كه‌ در اثر خواب‌ و ادامة‌ خواب‌ مرده‌اند. انك‌ لا تسمع‌ الموتي‌. اي‌ پيغمبر تو به‌ مرده‌ها چيزي‌ نمي‌توني‌ بشنواني‌. مرده‌ است‌. آنها صرفنظر بايد بشوند. و شما هم‌ ميتوانيد خودتون‌ رامحك‌ كنيد. اگر در محالس‌ سيد الشهدا، در مجالس‌ تذكر، در مجالس‌ تنبه‌ اگر نشستيد و از خواب‌ غفلت‌ بيدار نشديد، خودتون‌ را معرفي‌ كنيد شايد روحتون‌ مرده‌ باشد. چون‌ انسان‌ توي‌ اين‌ مجالس‌ اگر آمد، اين‌ را بهتون‌ بگم‌، مثل‌ اين‌ مجالس‌ اگر شركت‌ كرد و از خواب‌ غفلت‌ بيدار نشد، واي‌ به‌ حالش‌. ان‌ الذين‌ قالوا ربنا الله‌. يك‌ عده‌ هستند كه‌ اينها از خواب‌ غفلت‌ بيدار مي‌شوند. يعني‌ حالا ميگيد چطوره‌ علامت‌ بيدار شدن‌ از خواب‌ غفلت‌ چيه‌؟ من‌ عرض‌ مي‌كنم‌. خداي‌ تعالي‌ در قرآنش‌ شرح‌ داده‌. ميفرمايد ان‌ الله‌ اشتري‌ من‌ المؤمنين‌ انفسهم‌. جان‌ مردم‌ را ميخره‌ اگر جانت‌ را تقديم‌ كردي‌، اگر اموال‌ و جانت‌ را دادي‌، در راه‌ محبوب‌، در راه‌ رسيدن‌ به‌ معشوق‌، در راه‌ رسيدن‌ به‌ كمالات‌ و انسانيت‌، شما بدونيد كه‌ از خواب‌ غفلت‌ بيدار شديد.

 يكي‌ از شرايط‌ بيدار شدن‌ از خواب‌ غفلت‌ اين‌ است‌ كه‌ خدا در قرآن‌ مي‌فرمايد و جاهدوا باموالكم‌ و انفسكم‌ في‌ سبيل‌ الله‌. جانتون‌ و مالتون‌ را در راه‌ خدا بديد. اگر مي‌خوايد راه‌ خدا را حركت‌ كنيد. اين‌ في‌ سبيل‌ الله‌ معناش‌ اين‌ نيست‌ كه‌ شما بريد خونه‌، هر چه‌ داريد برداريد بديد به‌ فقرا يا جانتون‌ را در مثلا فرض‌ كنيد در جبهه‌، جبهة‌ جنگ‌ اسلام‌ عليه‌ كفر تقديم‌ كنيد. اين‌ يك‌ مرحله‌اشه‌. اما آني‌ كه‌ مهمه‌ اينه‌ كه‌ انسان‌ براي‌ خدا و در راه‌ خدا هم‌ حاضر باشد از جانش‌ بگذره‌ هم‌ از مالش‌. چون‌ اينها اگر انجام‌ نشه‌، موانعي‌ بوجود مي‌آورد كه‌ شما نمي‌تونيد راه‌ كمالات‌ را بپيماييد. بايد انسان‌ كاملا فداكاري‌ كند، همانطوري‌ كه‌ اصحاب‌ سيد الشهدا عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ آنهائي‌ كه‌ مي‌خواستند به‌ خدا برسند، مي‌خواستند با حسين‌ بن‌ علي‌ همگام‌ باشند كه‌ در شب‌ عاشوا حضرت‌ آنها را غربال‌ كرد و هفتاد و دو نفر از همة‌ آن‌ جمعيت‌ باقي‌ ماندند، اينها هم‌ از جانشون‌ گذشتند هم‌ از مالشون‌. و حاضر شدند كه‌ راه‌ خدا را بپيمايند. اينها اگر گفتند ربنا الله‌ قدم‌ دوم‌ را برداشتند. حالا كه‌ از جان‌ و مال‌ گذشتيد، حالا كه‌ همه‌ چيز را تقديم‌ كرديد حالا كه‌ مثل‌ همة‌ اولياء خدا در راه‌ خدا قدم‌ اول‌ را برداشتي‌، اينجا لياقت‌ پيدا مي‌كني‌ كه‌ بگي‌ مربي‌ من‌ خداست‌. اين‌ كلمة‌ ربنا الله‌، هر زباني‌ نميتونه‌ بگه‌ ربنا الله‌. ما از نظر ساختمان‌ بدني‌ ربنا الله‌. از نظر اينكه‌ ما را خدا خلق‌ كرده‌ در رحم‌ مادر كه‌ هو الذي‌ يصوركم‌ في‌ الارحام‌ كيف‌ يشاء، خداست‌ آن‌ كسي‌ كه‌ تصوير مي‌كند شما را در رحم‌ مادران‌ همانطوري‌ كه‌ بخواهد، اين‌ از نظر بدنيست‌. ربنا الله‌.

 اما از نظر روحي‌ چطور؟ كي‌ تربيت‌ شده‌ است‌ آنطوري‌ كه‌ خدا تربيت‌ مي‌كند؟ كي‌ مربيش‌ خداست‌ از نظر روحي‌ كه‌ اهميت‌ بيشتري‌ دارد؟ آن‌ كسي‌ كه‌ آنطور كه‌ پروردگار در قرآن‌ فرموده‌، همانطور باشد. آن‌ كساني‌ كه‌ وقتي‌ ميگن‌ پروردگار ما خداست‌، نه‌ ديگه‌ از خودشون‌ مالي‌ دارند، نه‌ قدرتي‌ دارند، نه‌ جاني‌ دارند، نه‌ منيتي‌ دارند. تو خود حجاب‌ خودي‌ حافظ‌ از ميان‌ برخيز. تو خودت‌ تا خودت‌ را مي‌بيني‌، تا وقتي‌ ميگي‌ من‌، تا وقتي‌ كه‌ ميگي‌ غرور من‌، شخصيت‌ من‌، تاوقتي‌ كه‌ ميگي‌، به‌ من‌ توهين‌ شد، تا وقتي‌ كه‌ ميگي‌ عظمت‌ من‌ پايمال‌ شد، تا وقتي‌ كه‌ صفات‌ رذيله‌ و منيت‌ در تو هست‌، پروردگار روح‌ تو خدا نيست‌. شيطانه‌. شيطان‌ تو را تربيت‌ كرده‌. تا وقتي‌ كه‌ كينة‌ برادران‌ مؤمنت‌ در دلت‌ هست‌ و به‌ هيچ‌ وجه‌ از او نمي‌گذري‌. تا وقتي‌ كه‌ سر برادران‌ مؤمنت‌ را كلاه‌ مي‌گذاري‌. تا وقتي‌ كه‌ غش‌ در جنست‌ مي‌كني‌. تا وقتي‌ كه‌ معصيت‌ ميكني‌ و عادت‌ به‌ معصيت‌ كردي‌، اينجا رب‌ تو شيطانه‌. نمي‌توني‌ بگي‌ ربنا الله‌.

 وقتي‌ خدا تو را تربيت‌ كرده‌ كه‌ آنطور كه‌ خدا مي‌خواد باشي‌. دلت‌ تمام‌ متوجه‌ خداست‌. تمام‌ اعضاي‌ وجودت‌ را ايمان‌ گرفته‌ باشد و تحت‌ تأثير خودش‌ قرار داده‌ باشد و كوچكترين‌ كار بر خلاف‌ خواستة‌ پروردگار نكني‌. اينجا ربت‌ خداست‌. اما اگر نگاهت‌ شيطانيه‌، گفتارت‌ شيطانيست‌. شنيدني‌هايت‌ شيطاني‌. از غيبتها بهتر لذت‌ مي‌بري‌ تا از مدح‌ ديگران‌. اگر حركاتت‌ شيطانيست‌ چطور ميتوني‌ بگي‌ ربنا الله‌. پروردگار من‌ خداست‌. اين‌ قدم‌ اولي‌ است‌ كه‌ يك‌ سالك‌ الي‌ الله‌ بايد برداره‌. يك‌ سالك‌ الي‌ الله‌ بايد اول‌ بگه‌ ربنا الله‌. ما اين‌ كلمه‌ را به‌ توبه‌ تفسير و تأويل‌ و شرح‌ داديم‌. انسان‌ بايد توبه‌ كنه‌. به‌ سوي‌ خدا برگرده‌. اگر از خواب‌ غفلت‌ بيدار شده‌.

 و اين‌ را هم‌ بدانيد مقصد اصلي‌ امام‌ زماني‌ شدن‌ و رسيدن‌ به‌ امام‌ زمانه‌. شما نگيد امام‌ زمان‌ كجاست‌ تا ما به‌ او برسيم‌؟ تو بيا تا برسي‌. تو بيا تا ببيني‌. تو بيا تا در آن‌ جلسه‌ بودند حرف‌ مرا گوش‌ مي‌ كردند. آخه‌ عادت‌ ضعفه‌ براي‌ يك‌ انسان‌. به‌ هر چيزي‌ انسان‌ معتاد باشه‌. هر چي‌. بده‌ كه‌ انسان‌ در وسط‌ بيابان‌ سيگار داره‌، وضع‌ هم‌ مناسبه‌ براي‌ سيگار كشيدن‌ توي‌ مجلس‌ نيست‌ كه‌ مزاحم‌ مردم‌ بشه‌ و ديگران‌ را اذيت‌ كنه‌. همه‌ چيز هست‌. كبريت‌ نداره‌. اسير يك‌ كبريته‌. ميره‌ پيش‌ اين‌ چوپون‌ ايني‌ را كه‌ من‌ عرض‌ مي‌كنم‌ من‌ ديدم‌. رفته‌ بود پيش‌ چوپون‌ آقا كبريت‌ داريد. يك‌ انسان‌ بايد خودش‌ را اسير عاداتش‌ بكنه‌؟ ابدا. كوشش‌ كنيد كه‌ عادتي‌ به‌ چيزي‌ حتي‌ نداشته‌ باشيد. ان‌ الذين‌ قالوا ربنا الله‌. ربتون‌ خدا باشه‌. مربيتون‌ خدا باشه‌. خدا شما را تربيت‌ كرده‌ باشه‌ نه‌ رفقا. نه‌ محيط‌، نه‌ مملكت‌، نه‌ سياست‌، هيچي‌. شما تحت‌ تربيت‌ خدا باشيد. نگاهتون‌ تحت‌ اشراف‌ پروردگار باشه‌ در محضر خدا داريد به‌ اين‌ محل‌ نگاه‌ مي‌كنيد. گفتارتون‌ با اشراف‌ پروردگار باشه‌. شنيدني‌هاتون‌ با توجه‌ به‌ اينكه‌ خدا داره‌ ميبينه‌ شما داريد چي‌ مي‌شنويد، باشه‌. حتي‌ اعمال‌ روزمره‌اتون‌ و خوابتون‌ تحت‌ اشراف‌ پروردگار باشد. نه‌ تحت‌ تربيتهاتي‌ غلط‌ و چيزهايي‌ كه‌ در بين‌ ما يا بعنوتان‌ رسومات‌ يا بعنوان‌ عادت‌ يا بعنوان‌ اينكه‌ وضع‌ محيط‌ ما، مملكت‌ ما، شهر ما، سياست‌ ما اينها را ايجاب‌ ميكنه‌. ابدا. خدا. و الا تو نگفتي‌ ربنا الله‌. خدا تو را نميگه‌. كوچكترين‌ كارت‌ اگر شيطاني‌ باشه‌ تو نمي‌توني‌ بگي‌ ربنا الله‌ و خدا هم‌ كه‌ در اين‌ آيه‌ مي‌فرمايد ان‌ الذين‌ قالوا ربنا الله‌، تو را نميگه‌.

 و معني‌ توبه‌ اينه‌ كه‌ انسان‌ صددرصد بسوي‌ خدا حركت‌ كنه‌. صددرصد بطرف‌ خدا حركت‌ كنه‌. صددرصد به‌ تعبير بعضي‌ از دوستان‌ سرته‌ كنه‌ ماشينش‌ را. ميشه‌ مثلا ماشيني‌ موتورش‌ به‌ يك‌ طرف‌ باشه‌، صندلي‌ هايش‌ به‌ يك‌ طرف‌ يا مثلا شاسي‌ اش‌ به‌ يك‌ طرف‌؟ نميشه‌ همه‌اش‌ بايد به‌ يك‌ طرف‌ باشه‌. به‌ طرف‌ خدا. چشمت‌ به‌ طرف‌ خدا. گوشت‌ به‌ طرف‌ خدا.

 و الاّ اين‌ را هم‌ بدانيد، گفتم‌ پريشب‌ كه‌ انسان‌ از مثل‌ خيلي‌ از مسائل‌ راخوبتر متوجه‌ ميشه‌. اگر در جنگ‌ بين‌ ايران‌ و عراق‌ يك‌ سربازي‌ در هفته‌ يك‌ دفعه‌ مي‌رفت‌ از صدام‌ دستور مي‌گرفت‌. بعضي‌ از آقايون‌ ارتشي‌ هستند من‌ مي‌شناسمشون‌. آقا ارتش‌ ايران‌ باهاش‌ چه‌ ميكرد؟ هفته‌اي‌ يك‌ دفعه‌. آقا من‌ يك‌ هفته‌ هست‌ تحت‌ فرمان‌ شما هستم‌. حالا يك‌ دفعه‌ هم‌ رفتم‌ از صدام‌ يك‌ چيزي‌ پرسيدم‌ و گوش‌ به‌ حرف‌ ايشان‌ كردم‌. همان‌ هفتة‌ اول‌ اعدامش‌ مي‌كردند. حالا ببينيد ما از نظر پروردگار اعدامي‌ هستيم‌ يا نه‌؟ شيطان‌ دشمن‌ خداست‌. شيطان‌ دشمن‌ خودتونه‌. فاتخذوه‌ عدوا. شما او را دشمن‌ خودتون‌ حساب‌ كنيد. روزي‌ چند تا دستور از او مي‌گيريد؟ پنجاه‌ درصد دستورات‌ از شيطان‌ نيست‌؟ هشتاد درصد؟ خدا خيرتون‌ بده‌ و كم‌كم‌ ميگيد صددرصد. صددرصد. بخدا قسم‌ شرمندگي‌ داره‌. خدا خودش‌ در قرآن‌ مي‌فرمايد و يعفو عن‌ كثير. از خيلي‌ از اينها خدا مي‌گذره‌. به‌ روتون‌ نمي‌آره‌. و الا تو كه‌ يك‌ پارچه‌ تحت‌ فرمان‌ شيطاني‌، تو ميتوني‌ بگي‌ ربنا الله‌؟ مربي‌ من‌ خداست‌. تو مربيت‌ بايد بگي‌ ربنا الشيطان‌. و اگر حركت‌ كرديد به‌ سوي‌ خدا، و توبه‌ كرديد بايد جدي‌ باشيد آقايون‌. من‌ اين‌ جمله‌ را امشب‌ دوست‌ دارم‌ همه‌ انشاء الله‌ به‌ همين‌ جملات‌ عمل‌ كنند. بعضي‌ زياد، همين‌ روزها، همين‌ ايام‌ به‌ من‌ مراجعه‌ مي‌كنند آقا من‌ استاد مي‌خوام‌، چه‌ كنم‌؟ شما كه‌ مشهديد. ما اينجا خوب‌ اينها درسه‌، ياد بگيريد. درس‌ من‌ نيست‌ كه‌ من‌ به‌ شماها بدهم‌. درسي‌ است‌ كه‌ قرآن‌ داده‌، روايات‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌ داده‌. و اگر شما بنا نباشه‌ عمل‌ بكنيد چطور ميشه‌ كه‌ استاد داشته‌ باشيد؟ خدا ميدونه‌ من‌ خودم‌ در مقابل‌ مرحوم‌ استادمون‌ چون‌ ما اينجا مي‌تونيم‌ آزادانه‌ اسم‌ ايشان‌ را ببريم‌. چون‌ در ما را به‌ اين‌ عنوان‌ معرفي‌ كردند كه‌ نويسندة‌ كتاب‌ پرواز روح‌. استادمون‌ مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ گاهي‌ يك‌ مطالبي‌ را به‌ من‌ مي‌گفت‌ كه‌ خيلي‌ مشكل‌ بود. در آن‌ وقت‌ سنم‌ كم‌ بود و گوش‌ مي‌كرد. خوب‌ شماها هم‌ دستور خدا و پيغمبر را گوش‌ كنيد. همين‌ امشب‌ بگيد ربنا الله‌. خوب‌. لازمة‌ اين‌ كلمه‌ چيه‌؟ اين‌ است‌ كه‌ كوچكترين‌ عمل‌ شيطاني‌ انشاء الله‌ از اين‌ به‌ بعد انجام‌ نديد. اين‌ دستور اول‌. و به‌ سوي‌ خدا حركت‌ كنيد.

 ابو لبابه‌ آمد يك‌ كاري‌ كرد، يك‌ گناهي‌ كرد. گناهش‌ خيلي‌ بزرگ‌ بود. آمد خودش‌ را به‌ ستون‌ توبه‌ بست‌. با ريسمون‌ بست‌. گفت‌ كسي‌ حق‌ نداره‌ من‌ را باز كنه‌ تا پيغمبر از من‌ راضي‌ بشه‌. اين‌ ستون‌ توبه‌اي‌ كه‌ در مسجد النبي‌ هست‌ استوانة‌ التوبه‌ نوشته‌ است‌، همينه‌ جريانش‌. حضرت‌ آمدند گفت‌ آقا من‌ همة‌ اموالم‌ را مي‌دهم‌ شما من‌ را ببخشيد. ببينيد توبه‌ يعني‌ اين‌. همة‌ اموالم‌ را مي‌دهم‌. حضرت‌ فرمود كه‌ بايد ببينم‌ از جانب‌ پروردگار چي‌ خبر مي‌آيد. اين‌ آيه‌ نازل‌ شد كه‌ كساني‌ كه‌ توبه‌ مي‌كنند، خذ من‌ اموالهم‌ صدقه‌ تطهرهم‌ و تزكيهم‌ بها و صل‌ عليهم‌ ان‌ صلاتك‌ سكنن‌ لهم‌. از اموالشون‌ صدقه‌ بگير. يعني‌ پولي‌ بگير يك‌ ثلث‌ اموالش‌ را پيغمبر گرفت‌ براي‌ اينكه‌ او را طاهرش‌ كنه‌ و پاكش‌ كنه‌ بوسيلة‌ اين‌ پول‌ دادن‌. الان‌ كدوم‌ يكي‌ از ما حاضريم‌ كه‌، مخصوصا افراد ثروتمند، يك‌ ثلث‌ از اموالشون‌ را بدهند براي‌ اينكه‌ خدا ببخشدشون‌. خدا از جنود شيطان‌ آنها را بياره‌ در جنود رحمان‌. از حزب‌ شيطان‌ بياره‌ در حزب‌ رحمان‌. يك‌ ثلث‌ اموالش‌ را پيغمبر تخفيف‌ داد بهش‌، يك‌ ثلث‌ اموالش‌ را حضرت‌ ازش‌ گرفت‌ و بر او صلوات‌ فرستاد و صل‌ عليهم‌ ان‌ صلاتك‌ سكنن‌ لهم‌. اين‌ صلاة‌ تو اين‌ طلب‌ رحمت‌ از جانب‌ پروردگار كه‌ تو براي‌ آنها بكني‌، آرامش‌ به‌ اينها مي‌بخشه‌. به‌ خدا قسم‌ بزرگترين‌ چيزها در زندگي‌ آرامش‌ داشتنه‌. انسان‌ راحت‌ باشه‌، نفس‌ مطمئنه‌ داشته‌ باشه‌ يا ايتها النفس‌ المطمئنه‌ ارجعي‌ الي‌ ربك‌ راضية‌ مرضيه‌ فادخلي‌ في‌ عبادي‌ و ادخلي‌ جنتي‌. كسي‌ كه‌ مي‌خواد راه‌ خدا را بپيمايه‌، اول‌ قدمش‌ توبه‌ است‌. همة‌ كتابهايي‌ كه‌ در سير و سلوك‌ نوشته‌ شده‌، اين‌ را گفته‌اند. چه‌ كتبي‌ كه‌ اهل‌ سنت‌ نوشته‌اند مثل‌ منازل‌ السائلين‌ و چه‌ كتبي‌ كه‌ علما و برجستگان‌ از دانشمندان‌ شيعي‌ نوشتند، اينها همه‌ قيد كردند كه‌ اول‌ قدم‌ توبه‌ است‌.

 توبه‌ هم‌ معناش‌ اينه‌ كه‌ من‌ از اين‌ لحظه‌ به‌ بعد ديگه‌ يك‌ كلمه‌ گوش‌ به‌ حرف‌ شيطان‌ نميدم‌. اين‌ سرباز آمده‌ ميگه‌ من‌ ديگه‌ به‌ طرف‌ صدام‌ نميرم‌. اگر چه‌ ماها نمي‌بخشيمش‌ اما خدا مي‌بخشه‌. خدا مهربانه‌. خدا رحمانه‌، خدا رحيمه‌، در قرآن‌ هر كجا سوره‌اي‌ را مي‌خواد شروع‌ كنه‌، اول‌ اعلاميه‌اش‌، اول‌ تذكرش‌ اين‌ است‌ كه‌ بنام‌ خداوند مهربان‌ بخشنده‌اي‌ كه‌ به‌ تمام‌ مردم‌ حتي‌ كفار، حتي‌ دشمنان‌ دين‌، به‌ اينها بخشنده‌ است‌، مهربان‌ است‌ و نسبت‌ به‌ تويي‌ كه‌ تصميم‌ داري‌ از امشب‌ انشاء الله‌ ديگه‌ از شيطان‌ گوش‌ به‌ حرف‌ او ندي‌ و حرفي‌ گوش‌ نكني‌، بالنسبه‌ به‌ تو يك‌ محبت‌ خاصي‌ داره‌. در معناي‌ رحيم‌ همه‌ اين‌ را گفته‌اند. روايات‌ زيادي‌ هم‌ داريم‌. شروع‌ بكن‌. شروع‌ به‌ اين‌ برنامه‌ بكن‌ ببين‌ خدا باهات‌ چه‌ ميكنه‌. از همين‌ امشب‌ خدا شروع‌ ميكنه‌ به‌ مهرباني‌ كردن‌ با تو. وقتي‌ كه‌ حساب‌ بكني‌، خيلي‌ از دوستان‌ هستند، توي‌ همين‌ مجلس‌ هستند و من‌ دوستان‌ اينطوري‌ الحمد لله‌ و المنه‌ زياد دارم‌ كه‌ اين‌ قدم‌ را برداشتند، خودشون‌ ميگن‌، ما محاسبه‌ مي‌كنيم‌. با وضع‌ قبلمون‌، با وضع‌ قبل‌ از اين‌ برنامه‌

 از نظر ظاهري‌ و باطني‌، از نظر زندگي‌ و از نظر روحي‌. از همه‌ جهت‌. كمكمون‌ كرده‌. تو قدم‌ اول‌ را بردار. يك‌ قدم‌ به‌ طرف‌ خدا حركت‌ كن‌. خداي‌ تعالي‌ امام‌ زمان‌، ده‌ قدم‌، ده‌ قدم‌ كه‌ سهله‌، او توابه‌، تواب‌ به‌ معناي‌، ما تائبيم‌، هر چه‌ بكنيم‌ تائبيم‌. تائب‌ به‌ معناي‌ اين‌ است‌ كه‌ خوب‌ حركتي‌ كرديم‌.

 من‌ يك‌ مثلي‌ اينجا دارم‌. ميگم‌ اگر كه‌ يك‌ شخصي‌ باشه‌ نه‌ پول‌ داشته‌ باشه‌، نه‌ وسيله‌ داشته‌ باشه‌، نه‌ حتي‌ پائي‌ داشته‌ باشه‌ كه‌ حركت‌ بكنه‌، يك‌ آدم‌ مفلوك‌ بيچارة‌ بي‌ پول‌ بي‌ وسيله‌، يك‌ نفر هم‌ در يك‌ شهر دوري‌ هست‌ مورد علاقه‌، او هم‌ پول‌ داره‌، هم‌ ماشين‌ داره‌، هم‌ وسيله‌ داره‌، همه‌ چي‌ داره‌. اين‌ مفلوكه‌ براي‌ او ميگه‌ كه‌ من‌ آمدم‌ چون‌ عشق‌ به‌ تو دارم‌. اومدم‌ به‌ طرفت‌. اون‌ ميگه‌ وايستا من‌ مي‌آم‌. عجيبه‌ها. تا در دروازه‌ اين‌ خودش‌ را نرسونده‌ مي‌بيني‌ او از شهر دور خودش‌ را رسونده‌. اين‌ معناش‌، اين‌ تائبه‌ اون‌ تواب‌. خداست‌. تو يك‌ اراده‌ بكن‌، به‌ خدا قسم‌ ايني‌ كه‌ ميگم‌ خدايا تو شاهدي‌ كه‌ وجدان‌ ميكنم‌ كه‌ ميگم‌ تو اراده‌ بكن‌ كه‌ بري‌ به‌ طرف‌ خدا، از همين‌ امشب‌ بگو خدايا من‌ از اين‌ لحظه‌ هر گناهي‌ كه‌ خيلي‌ هم‌ دوستش‌ دارم‌، ديگه‌ نمي‌كنم‌. هر چيزي‌ را كه‌ خيلي‌ دوست‌ دارم‌ و حرامه‌ و تو دوست‌ نداري‌، ديگه‌ انجام‌ نميدم‌، همين‌، خيلي‌ ساده‌ است‌، شما امتحان‌ بكنيد. تو اراده‌ بكن‌. ببين‌ هنوز نكرده‌ خدا آمد به‌ سراغت‌. خدا تو را در آغوش‌ گرفت‌. يك‌ لذتي‌ احساس‌ مي‌كني‌. يك‌ احساس‌ خاصي‌ پيدا مي‌كني‌. بخدا قسم‌ اگر ايني‌ كه‌ عرض‌ كردم‌ جدي‌ بگيد، خدا را مي‌بينيد. خدا را مشاهده‌ مي‌كنيد. من‌ همين‌ امشب‌ توي‌ نمازم‌ فكر مي‌كردم‌، شما نگيد توي‌ نماز مگر فكر غير از خدا، نه‌ نماز را بايد انسان‌ به‌ فكر مطالبش‌ را بكنه‌. انسان‌ در تشهد به‌ جائي‌ ميرسه‌ كه‌ ميگه‌ اشهد ان‌ لا اله‌ الا الله‌. كلمة‌ اشهد خيلي‌ مهمه‌. من‌ مشاهده‌ ميكنم‌. من‌ مي‌بينم‌. من‌ احساس‌ مي‌كنم‌ كه‌ خدايي‌ جز خدا نيست‌. و او آمده‌ مرا در آغوش‌ گرفته‌. ولي‌ متأسفانه‌ ما با خدا اينقدر بي‌ مهري‌ كرديم‌ كه‌ خجالت‌ مي‌كشيم‌.

 حالا يك‌ مثالي‌ براتون‌ بزنم‌. مي‌خوايد بي‌ مهريتون‌ را نسبت‌ به‌ خدا بفهميد؟ اگر رفته‌ باشيد در يك‌ مغازة‌ نانوائي‌ مثلا توي‌ صف‌ وايستاديد. شما خوب‌ دير آمديد ولو اينكه‌ يا هر وقت‌ آمديد توي‌ صفيد. مي‌آئيد جلو نوبتتون‌ ميشه‌. نوبتتون‌ ميشه‌. ميزنند توي‌ سينه‌اتون‌ ميگن‌ برو آخر صف‌. ميريد. سرتون‌ را مي‌اندازيد مي‌ريد آخر صف‌. باز مي‌آئيد همينطور به‌ ترتيب‌ جلو، باز ميزنند توي‌ سينتون‌ ميگن‌ برو آخر صف‌. دفعة‌ سوم‌، چهارم‌ كه‌ ميرسيد، يك‌ مشت‌ نون‌ سوختة‌ از بقيه‌ باقيمانده‌ ميدن‌ بهتون‌ ميگن‌ بريد. يا صداتون‌ در مي‌آد مي‌بينيد نونها داره‌ تموم‌ ميشه‌ ميگيد آيا وقت‌ ما نشده‌، نوبت‌ ما نشد. بخدا قسم‌ من‌ هر وقت‌ اين‌ آيه‌ را مي‌خوانم‌، الم‌ يعنن‌ الذين‌ ان‌ تخشع‌ قلوبهم‌ بذكر الله‌. پانزده‌ سال‌ اصلا به‌ ياد خدا نبودي‌، مشغول‌ بازي‌ بودي‌. بعد رفتي‌ دبيرستان‌ و دانشگاه‌ و بعد رفتي‌ دنبال‌ شغل‌. آخه‌ كي‌ وقت‌ خدا ميشه‌، نوبت‌ خدا ميشه‌؟ يا اگر روزها حساب‌ بكنيم‌. اذان‌ ميگويند شش‌ مرتبه‌ خدا صدات‌ ميزنه‌ بشتاب‌ بسوي‌ فلاح‌ و رستگاري‌، بشتاب‌ به‌ سوي‌ نماز، بشتاب‌ به‌ سوي‌ بهترين‌ اعمال‌. تو خدا را عقب‌ مي‌زني‌، حالا ما مشغول‌ كاريم‌. مي‌آئي‌ خانه‌ بعد حالا نوبت‌ باز هم‌ نوبت‌ خدا نيست‌. ما حالا مشغول‌ نهار خوردن‌ بشيم‌. بعد باز توي‌ سينة‌ خدا مي‌زني‌، بخدا قسم‌ اينطوره‌ آقايون‌.

 وقتي‌ با مشتري‌ صحبت‌ مي‌كني‌ آنچنان‌ توجه‌ با او داري‌ كه‌ مبادا يك‌ كلمه‌اي‌ خلاف‌ بگي‌ او از تو برنجه‌. اما به‌ سن‌ شصت‌ سال‌، هفتاد سال‌ بعضي‌ها رسيدند، هنوز معناي‌ نمازشون‌ را بلد نيستند. اين‌ بي‌ اعتنائي‌ به‌ خدا نيست‌؟ توي‌ سينة‌ خدا مي‌زنيم‌، دم‌ غروب‌ پا ميشيم‌ يك‌ نماز سر و دست‌ و پا شكسته‌، توي‌ نماز با بچه‌امون‌ حرف‌ مي‌زنيم‌، با همه‌ حرف‌ مي‌زنيم‌، و يك‌ ببينيد اين‌ مثالمون‌ تطبيق‌ ميكنه‌ صددرصد يا نه‌؟ خدا جا داره‌ بگه‌ الم‌ يعلنن‌ الذين‌ آمنوا ان‌ تخشع‌ قلوبهم‌ بذكر الله‌.

 اگر خواب‌ غفلت‌ نباشيد، اگر مرده‌ نباشيد همين‌ جريان‌ تو را از خواب‌ غفلت‌ سبك‌، آن‌ خواب‌ غفلت‌ عميق‌ را كه‌ گفتم‌ بيدار ميكنه‌ اقلا. حتي‌ دزدها را بيدار كرد. فضيل‌ عياض‌ ميگن‌ يك‌ شخصي‌ است‌ صوفيه‌ به‌ خودشون‌ چسبوندند. ولي‌ مردي‌ بوده‌ ظاهرا از اولياء خدا  اين‌ دزد بوده‌. داره‌ از ديوار ميره‌ بالا. اين‌ آيه‌ تلاوت‌ ميشه‌ نصف‌ شب‌. الم‌ يعلنن‌ الذين‌ آمنوا تخشع‌ قلوبهم‌ بذكر الله‌. اين‌ مي‌لرزه‌. بيدار ميشه‌ از خواب‌. ميگه‌ آنه‌. خدايا وقش‌ شده‌ چرا. من‌ تا بحال‌ اشتباه‌ مي‌كردم‌. پروردگارا وقتش‌ شده‌، ديگه‌ سي‌ سال‌ از عمرم‌ گذشته‌، چهل‌ سال‌ از عمرم‌ گذشته‌. راسته‌. نوبت‌ تو شده‌ ديگه‌ حالا. از اول‌ مي‌خواست‌ من‌ با تو باشم‌. اولين‌ كس‌ تو را قرار بدم‌.و لي‌ حالا نه‌ نوبت‌ تو شده‌ خدا. آن‌ آنه‌. از راهش‌ برگشت‌ آمد گوشة‌ خرابه‌ مشغول‌ راز و نياز با پروردگار شد.

 حر بن‌ يزيد رياحي‌ يك‌ معصيتكار، يك‌ كسي‌ كه‌ در خواب‌ غفلت‌ فرو رفته‌، اگر چه‌ بعد توبه‌ كرد و بعضي‌ مي‌خوان‌ خيلي‌ او را تبرئه‌ كنند، ولي‌ نه‌ قبلش‌ شايد بدترين‌ كار را كرد. اما، اما امام‌ است‌، مظهر رحمت‌ خداست‌. خدا خودش‌ خيلي‌ مهربانتر از امام‌ حسينه‌. ميگه‌ قل‌ لعبادي‌. ببين‌ با چه‌ مهرباني‌. بگو به‌ اين‌ بندگانم‌ قل‌ لعبادي‌ الذين‌ اصلحوا علي‌ انفسهم‌ لا تقنطوا من‌ رحمة‌ الله‌. آي‌ معصيت‌ كارها مأيوس‌ از رحمت‌ خدا نشيد. ان‌ الله‌ يغفر الذنوب‌ جميعا. همة‌ گناهانتون‌ را مي‌بخشه‌. اذا سئلك‌ عبادي‌ عني‌ فاني‌ قريب‌ اجيب‌ دعوة‌ الداع‌ اذا داع‌. اگر از من‌ سؤال‌ كردند يا پيغمبر نوبت‌ من‌ شد، يك‌ كسي‌ پرسيد مثلا خدا آيا چطوره‌، كجاست‌، چي‌ هست‌؟ اذا سئلك‌ عبادي‌ عني‌ فاني‌ قريب‌. من‌ نزديكشون‌ هستم‌. چشم‌. فوري‌ ميگم‌ لبيك‌. اجيب‌ دعوة‌ اذا دعا. بخدا قسم‌ خدا را ما خيلي‌ بهش‌ ظلم‌ كرديم‌. اين‌ خداي‌ عزيز مهربان‌، اين‌ محبوبي‌ كه‌ شب‌ و روز به‌ فكر ماست‌، شب‌ و روز با ماست‌، شب‌ و روز ما را داره‌ پرورش‌ ميدهد، رب‌ العالمينه‌ اين‌ خدا را فراموش‌ كرديم‌.

 حر بن‌ يزيد رياحي‌ روز عاشورا آمد پشت‌ خيمه‌هاي‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌. پشيمانه‌ اما مي‌شناسه‌ امامش‌ را. امامش‌ را آشناست‌. ميدونه‌ اين‌ امامي‌ است‌ مهربان‌. اين‌ مظهر همان‌ خداي‌ رحمان‌ و رحيم‌ است‌. حسين‌ بن‌ علي‌ عليه‌ السلام‌ فرمود به‌ اصحابش‌ يك‌ مهماني‌ داريم‌ دارد به‌ طرف‌ ما مي‌آيد. حر بن‌ يزيد رياحي‌ آمد طرف‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌. آقاجان‌ توبة‌ من‌ قبوله‌؟ بعله‌ تو مهمان‌ ما هستي‌. بيا پذيرائي‌ ازت‌ بكنيم‌. عرض‌ كرد من‌ مي‌خوام‌ بروم‌ جانم‌ را فداي‌ شما بكنم‌. رفت‌ به‌ طرف‌ ميدان‌. وقتي‌ كه‌ به‌ روي‌ زمين‌ افتاد حسين‌ بن‌ علي‌ آمد بالين‌ او و سر حر را به‌ دامن‌ گرفت‌ و برايش‌ مرثيه‌ مي‌خواند. اظهار محبت‌ مي‌كند. انت‌ حر كما سمتك‌ امك‌ حر. تو آزادي‌ بشارت‌ ميدهد. خدايا به‌ آبروي‌ وليعصر در دم‌ مرگ‌ امام‌ زمان‌ ما را هم‌ به‌ ما برسان‌ تا به‌ ما بشارت‌ آزادي‌ از آتش‌ جهنم‌ را مرحمت‌ بفرمايد. الهي‌ آمين‌. خدايا فرج‌ امام‌ زمان‌ ما را برسان‌. الهي‌ آمين‌. همة‌ ما را از ياران‌ خوب‌ آن‌ حضرت‌ قرار بده‌. الهي‌ آمين‌. قلب‌ مقدسش‌ را از ما راضي‌ بفرما. الهي‌ آمين‌. پروردگارا زير ساية‌ امام‌ زمان‌ ما را به‌ كمالات‌ روحي‌ موفق‌ بفرما. الهي‌ آمين‌.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *