۹ محرم‌ ۱۴۱۸ قمری – ۲۵ اردبهشت ۱۳۷۶ شمس – مقام‌ حضرت‌ ابوالفضل‌(علیه السلام)

 مقام‌ حضرت‌ ابوالفضل‌(ع‌) 9 محرم‌ 1418

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمدلله‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌ لا سیما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداه‌ و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الان‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الم‌ نشرح‌ لك‌ صدرك‌ و وضعنا عنك‌ وزرك‌ الذي‌ انقض‌ زهرك‌ و رفعنا لك‌ ذكرك‌.

 چند فراز در اين‌ آية‌ شريفه‌ و اين‌ سورة‌ مباركه‌ هست‌ كه‌ مناسب‌ امشب‌ و امروز و اين‌ ايام‌ است‌. مسئلة‌ مهم‌ اخلاقی‌ كه‌ بايد انشاء الله‌ همة‌ ما عامل‌ به‌ آن‌ باشيم‌، شرح‌ صدر است‌. شرح‌ صدر بطور اجمال‌ بمعناي‌ تحمل‌ مشقات‌، ناراحتي‌ها در راه‌ خدا و زود از ميدان‌ در نرفتن‌. تحت‌ تأثير حرف‌ واقع‌ نشدن‌، غساء نبودن‌، همج‌ الرعاء نبودن‌، و بالاخره‌ با هر بادي‌ نلغزيدن‌ و استوار و داراي‌ استقامت‌ بودن‌. شرح‌ صدر خيلي‌ شعب‌ و فروع‌ دارد. ولي‌ آنچه‌ كه‌ من‌ عرض‌ كردم‌ خلاصة‌ همة‌ شعب‌ و فروع‌ شرح‌ صدر است‌. ما چون‌ در زندگي‌ بيشتر از همه‌ چيز كه‌ مفيد براي‌ سعادتمون‌ هست‌ نياز به‌ اسوه‌، الگو، اندازه‌، صراط‌ مستقيم‌، هر چي‌ كه‌ از اين‌ قبيل‌ مي‌خواهيد اسمش‌ را بگذاريد؛ داريم‌. امام‌، رهبر. انسان‌ در دنيا چون‌ جايز الخطاست‌ و اشتباه‌ ميكند، بايد حتما يك‌ الگوي‌ معصوم‌ و يك‌ امام‌ معصوم‌ و يك‌ صراط‌ مستقيمي‌ كه‌ از جانب‌ پروردگار در مقابل‌ او گذاشته‌ شده‌ باشه‌، وجود داشته‌ باشد. امير المؤمنين‌ عليه‌ السلام‌ فرمود و لابد للانسان‌ من‌ امير. براي‌ همة‌ مردم‌ دنيا يك‌ نفر لازم‌ است‌ كه‌ در رأس‌ كارش‌ قرار بگيرد. يك‌ مقدمة‌ كوتاه‌ براي‌ اثبات‌ اين‌ مسئله‌ كه‌ حتي‌ ما حق‌ نداريم‌ خودمون‌ انتخاب‌ امام‌ مطلق‌ و الگوي‌ مطلق‌ را بكنيم‌، قرآن‌ شريف‌ مي‌فرمايد ما كان‌ لهم‌ الخيره‌. ان‌ الله‌ يختار. خداي‌ تعالي‌ بايد اختيار كند. به‌ مردم‌ نميرسد كه‌ اينها اختيار كنند امامشون‌ را. امام‌ بايد از جانب‌ خدا باشد. آن‌ شخص‌ ميگه‌ خدمت‌ امام‌ حسن‌ عسگري‌ رسيدم‌. ديدم‌ فرزندش‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ در بغل‌ امام‌ عسگريست‌. مسئله‌اي‌ خواستم‌ سؤال‌ كنم‌ حضرت‌ فرمود از فرزندم‌ بپرس‌. گفتم‌ آقا چرا ما حق‌ نداريم‌ خودمون‌ امام‌ را تعيين‌ كنيم‌؟ و بايد خداي‌ تعالي‌ امام‌ را تعيين‌ كند؟ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ فرمودند كه‌ امام‌ بايد صددرصد درستكار و صحيح‌ عمل‌ باشد يا نباشد؟ گفتم‌ طبيعيست‌ كه‌ بايد اينطور باشد. حضرت‌ فرمودند آيا مردم‌ همه‌اشون‌ بر فرض‌ افكارشون‌ را بريزند روي‌ يكديگر، مي‌تونند مطمئنا و صددرصد يك‌ چنين‌ فردي‌ را انتخاب‌ كنند؟ گفتم‌ نه‌. حضرت‌ فرمود پس‌ جواب‌ تو همينه‌. بعد خودشون‌ اضافه‌ فرمودند. فرمودند آيا پيغمبران‌ اولوالعزم‌ مي‌تونند يك‌ چنين‌ كاري‌ را بكنند؟ من‌ گفتم‌ بعله‌. حضرت‌ فرمودند اين‌ موسي‌ بن‌ عمرانه‌. جريان‌ موسي‌ بن‌ عمران‌ و اختار موسي‌ من‌ قومه‌ سبعين‌ رجل‌ لميقاتنا. هفتاد نفر را حضرت‌ موسي‌ براي‌ ميقات‌ از ميان‌ تمام‌ بني‌ اسرائيل‌ انتخاب‌ كرد. اينها را برداشت‌ برد در ميقاتگاه‌، همة‌ اينها افراد بدي‌ از كار درآمدند. يعني‌ گفتند ما خدا را قبول‌ نمي‌كنيم‌ تا ببينيمش‌. كه‌ حضرت‌ موسي‌ از قول‌ خودش‌ گفت‌، چون‌ اگر از قول‌ آنها ميگفت‌، عذاب‌ بيشتر نازل‌ ميشد. خودش‌ را سپر بلا كرد. فرمود، عرض‌ كرد رب‌ ارني‌ انظر اليك‌. خدايا خودت‌ رو به‌ من‌ نشان‌ بده‌ تا ببينمت‌. قال‌ لم‌ تراني‌ ولا كن‌ انظر الي‌ جبل‌. تو من‌ را هرگز نخواهي‌ با چشم‌ سر ديد. به‌ كوه‌ نگاه‌ كن‌ اگر كوه‌ در جاي‌ خودش‌ مستقر ماند فسوف‌ تراني‌ فلما تجلا ربه‌ للجبل‌ فجعله‌ دكا و خر موسي‌ سيقا خدا يك‌ تجلي‌ كرد يك‌ اظهار قدرت‌ كرد به‌ كوه‌. كوه‌ مندد شد. يعني‌ تمامش‌ در هم‌ پاشيده‌ شد و شن‌ خرد شده‌ شد. و حضرت‌ موسي‌ هم‌ افتاد بيهوش‌ و اون‌ هفتاد نفر هم‌ مردند. كه‌ بعد با درخواست‌ حضرت‌ موسي‌ اونها زنده‌ شدند. حضرت‌ بقية‌ الله‌ مي‌فرمايد وقتي‌ كه‌ پيغمبر اولي‌ العظم‌ نتونست‌ باطن‌ افراد را خوب‌ بشناسه‌، ميزان‌ معرفتشون‌ را بفهمه‌ اين‌ را من‌ عرض‌ مي‌كنم‌ خداي‌ ستار العيوب‌ نمي‌گذارد از قلوب‌ اشخاص‌ همه‌ مطلع‌ بشوند. چطور مي‌توانند امام‌ زمانشون‌ را انتخاب‌ كنند؟ ما كان‌ لهم‌ الخيره‌.

 خدا كسي‌ را كه‌ بخواد انتخاب‌ مي‌كنه‌ و اختيار مي‌كنه‌. لذا الگوي‌ واقعي‌، الگويي‌ كه‌ صد در صد مورد اعتماد و اطمينان‌ است‌ كه‌ يك‌ سر سوزن‌ انحراف‌ ندارد اون‌ را بايد پروردگار متعال‌ انتخاب‌ كنه‌ و در مرحلة‌ اول‌ بايد اين‌ الگو از همة‌ رزائل‌ محفوذ باشه‌ و داراي‌ شرح‌ صدر باشه‌. شرح‌ صدر را اگر مي‌خوايي‌ خوب‌ بفهميد يعني‌ چه‌؟ باز به‌ اسوهمون‌ به‌ الگومون‌ به‌ مقتدامون‌ رسول‌ اكرم‌ خاتم‌ انبياء  صل‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و صلم‌ (الهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). توجه‌ كنيد. من‌ مكرر به‌ دوستان‌ در جلسات‌ خصوصي‌ گفته‌ام‌ كه‌ انساني‌ خباثت‌ بعضي‌ از اصحاب‌ پيغمبر را اگر شما يك‌ قطره‌ از اقيانوس‌ خباثت‌ بعضي‌ از اصحاب‌ پيغمبر را بدانيد حاضر نيستيد يك‌ لحظه‌ در كنار اونها بنشينيد . پيغمبر اكرم‌ مي‌دانست‌ بعضي‌ از اين‌ اصحاب‌ چه‌ مي‌كنند. بعضي‌ از اين‌ اصحاب‌ چه‌ كرده‌اند و چه‌ بوده‌اند. حضرت‌ محتبي‌ وقتي‌ با معاويه‌ و ابوسفيان‌ رو به‌ رو مي‌شوند و مطالبي‌ دربارة‌ اونها مي‌فرمايد با اينكه‌ معروف‌ است‌ حضرت‌ مجتبي‌ عليه‌ السلام‌ در تمام‌ عمر يك‌ كلمه‌ حرف‌ لغو نزده‌، يك‌ جمله‌ فحش‌ نداده‌، وقتي‌ كه‌ اين‌ اصحاب‌ پيغمبر را معرفي‌ مي‌كند از نظر ناپاكي‌ نطفه‌ از نظر بي‌ آبرو بودن‌ قبل‌ از اسلام‌ از نظر كارهايي‌ كه‌ از نظر اسلام‌ كرده‌اند واقعا انسان‌ دچار حيرت‌ مي‌شه‌ كه‌ اينها را چطور پيغمبر پذيرفت‌! و باطنا” هم‌ نپذيرفته‌. ولي‌ در كنار همان‌ افرادي‌ كه‌ در به‌ پهلوي‌ فاطمه‌اش‌ زدند. در كنار همان‌ افرادي‌ كه‌ اون‌ همه‌ ظلم‌ كردند و اين‌ را هم‌ بدانيد كه‌ پيغمبر مي‌دانست‌ كه‌ اينها چه‌ خواهند كرد. چون‌ و اعودته‌ علم‌ ماكان‌ و مايكون‌ الي‌ القضاء خلقك‌ همة‌ علوم‌ اولين‌ و آخرين‌ را رسول‌ اكرم‌ مي‌داند. در عين‌ حال‌ در كنار اينها مي‌نشست‌ به‌ اينها اون‌ قدر محبت‌ مي‌كرد كه‌ اينها طمع‌ كردند بعد از پيغمبر جانشين‌ او بشوند. اين‌ معناي‌ شرح‌ صدره‌. اگر شما بدانيد يك‌ دوستتون‌ يك‌ ضرر كوچكي‌ در فكرش‌ است‌ كه‌ به‌ شما بزنه‌ شما از همين‌ الان‌ از او بدتون‌ مي‌ياد. از او كناره‌ مي‌گيريد. اگر يك‌ ناراحتي‌ كوتاهي‌ و كوچكي‌ براي‌ شما ايجاد كرده‌ باشه‌ شما به‌ هيچ‌ وجه‌ حاضر نيستيد با او هم‌ سخن‌ بشيد. اما اين‌ رسول‌ اكرم‌ لبانش‌ متبسم‌ با اينها كمال‌ محبت‌ را انجام‌ مي‌داد والا اگر مي‌خواست‌ شرح‌ صدر نداشته‌ باشه‌. فبما رحمت‌ من‌ الله‌ لنت‌ لهم‌. بخاطر رحمت‌ و محبت‌ مهرباني‌ كه‌ خدا به‌ تو داشت‌ تو با اينها به‌ مهرباني‌ رو به‌ رو شدي‌. و لو كنت‌ فضلت‌ قليض‌ القلب‌ لنفضوا من‌ حولك‌. اگر تو يك‌ آدم‌ فرد قليض‌ القلب‌ تند خويي‌ بودي‌ مردم‌ از دورت‌ پراكنده‌ مي‌شدند. همان‌ سه‌ نفر يا هفت‌ نفري‌ كه‌ بعد از وفات‌ رسول‌ اكرم‌ باقي‌ ماندند همانها مي‌ماندند و اسلام‌ اسمي‌ نداشت‌. با هفت‌ نفر يا با سه‌ نفر كه‌ نمي‌شه‌ دين‌ را ترويج‌ كرد. لذا شرح‌ صدر خيلي‌ اهميت‌ داره‌ و بايد شما مردم‌ مسلماني‌ كه‌ مي‌خواد اقتدا به‌ پيغمبر اكرم‌ و به‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ به‌ ائمة‌ اطهار به‌ حضرت‌ بقية‌ اللهي‌ كه‌ امروز همة‌ بديهاي‌ ما را مي‌بيند. همة‌ مسائل‌ ما را متوجه‌ هست‌ در عين‌ حال‌ عكس‌ العملي‌ در مقابل‌ زشتيهاي‌ ما، گناههاي‌ ما ندارد اگر مي‌خواييد به‌ اينها اقتدا بكنيد شما هم‌ بايد لااقل‌ يك‌ سر سوزن‌ از اقيانوس‌ شرح‌ صدر حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ و حضرت‌ بقية‌ الله‌ را داشته‌ باشيد. اگر به‌ شما بدي‌ كردند عفو كنيد. اگر شما را اذيت‌ كردند گذشت‌ كنيد. اگر شما را متضرر كردند در چيزي‌ مبادا به‌ روي‌ خودتون‌ بياريد مگر براي‌ ادب‌ كردن‌ او و تربيت‌ كردن‌ او. البته‌ مسلمان‌ يك‌ بعد دارد و اون‌ بعدش‌ اين‌ است‌ كه‌ هميشه‌ بايد مربي‌ باشه‌ و مسئلة‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر كه‌ در اسلام‌ آمده‌ و اون‌ همه‌ اهميت‌ پيدا كرده‌ كه‌ حتي‌ حسين‌ ابن‌ علي‌ عليه‌ اصلاة‌ السلام‌ مي‌فرمايد من‌ بخاطر اين‌ كه‌ رياست‌ بر شما بكنم‌، خلافت‌ را بگيرم‌ من‌ قيام‌ نكردم‌ من‌ بلكه‌ براي‌ احياي‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر قيام‌ كرد. احياي‌ دين‌ جدم‌ قيام‌ كردم‌. احياي‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر خيلي‌ مهمه‌ و متأسفانه‌ مرده‌ترين‌ چيزها و واجبات‌ در بين‌ ما مردم‌ مسلمان‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكره‌. ما چكار داريم‌، چكار به‌ مردم‌ داريم‌ ما را كه‌ در قبر او نمي‌گذارند. اين‌ حالت‌ مربي‌ گري‌ از دست‌ مي‌ره‌. مربي‌ نيستيم‌. همة‌ شما بايد نسبت‌ به‌ ديگران‌ مربي‌ باشيد. اين‌ منافات‌ با شرح‌ صدر نداره‌. مربي‌ باشيد. امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر بكنيد. اگر انحرافي‌ در كسي‌ ديديد او را متوجه‌ كنيد ولي‌ ازش‌ بدتون‌ نياد. ولي‌ نسبت‌ به‌ او تند خويي‌ نكنيد. ولي‌ با مهرباني‌ با او به‌ رو بشيد. شما اين‌ را بدانيد. تمام‌ فضائل‌ را حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ به‌ اصحابش‌ فرمود. تمام‌ بديها را رسول‌ اكرم‌ به‌ اصحابشون‌ فرمودند و در عين‌ حال‌ بهشون‌ مهربان‌ بودند. در عين‌ حال‌ باهاشون‌ خوب‌ برخورد مي‌كردند.

 حضرت‌ سيد الشهدا عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌، كه‌ مربي‌ برادرش‌ ابوالفضل‌ العباسه‌. حضرت‌ امام‌ مجتبي‌ كه‌ مربي‌ حضرت‌ ابوالفضل‌ العباسه‌. امير المؤمنين‌ كه‌ مربي‌ اولية‌ حضرت‌ ابوالفضل‌ العباسه‌. اينها تمام‌ كمالات‌ را به‌ اون‌ حضرت‌ تعليم‌ دادند و لذا در زيارتشون‌ مي‌خوانيم‌ السلام‌ علي‌ عبد الصالح‌. السلام‌ عليك‌ عبد الصالح‌ در يك‌ زيارت‌ ديگر سلام‌ بر تو اي‌ بندة‌ شايسته‌. خيلي‌ قيمت‌ داره‌ كه‌ انسان‌ بندة‌ شايسته‌ باشه‌. در هر كاري‌ كه‌ هستيد شايستگي‌ خودتون‌ را در اون‌ كار نشان‌ بديد. برش‌ خودتون‌ را در اون‌ كار نشون‌ بديد. ارزش‌ خودتون‌ را در اون‌ كار نشان‌ بديد. اين‌ از چيزهايي‌ است‌ كه‌ بايد انسان‌ داشته‌ باشه‌. هر كاري‌ را كه‌ انسان‌ بايد داشته‌ باشه‌. اگر تحصيل‌ علم‌ مي‌كنيد با برش‌ باشيد عميق‌ باشيد، جدي‌ باشيد، صالح‌ باشيد. و اگر مشغول‌ هر كاري‌، چه‌ دنيايي‌ و چه‌ كار اخروي‌ چه‌ مربوط‌ به‌ بدنتون‌ باشه‌ چه‌ مربوط‌ به‌ روحتون‌. چه‌ مربوط‌ به‌ كمالات‌ روحيتون‌ و مربوط‌ به‌ تزكية‌ نفستون‌ باشه‌ از خودتون‌ اراده‌ نشون‌ بديد. صالح‌ باشيد. معني‌ صالح‌ اين‌ نيست‌ كه‌ من‌ چمه‌ مگر؟ تو اگر صالح‌ باشي‌ كوچكترين‌ گناه‌ را نمي‌كني‌. اونچه‌ را كه‌ خدا براي‌ اون‌ چيز تو را خلق‌ كرده‌ در همان‌ چيز قرار مي‌گيره‌ و در همان‌ مسئله‌ كمال‌ موفقيت‌ را پيدا مي‌كني‌. من‌ يك‌ وقتي‌ يك‌ مثلي‌ مي‌زدم‌. اسب‌ صالح‌ كدوم‌ اسبه‌؟ اسب‌ شايسته‌ خوب‌، اون‌ اسبي‌ كه‌ خوب‌ بدوه‌. گاو شايسته‌ كدوم‌ گاوه‌؟ اوني‌ كه‌ خوب‌ شير بده‌. اگر اينها جاشون‌ را با هم‌ عوض‌ كردند اين‌ اسبه‌ خوب‌ شير مي‌ده‌ اون‌ گاوه‌ خوب‌ مي‌دوه‌ هيچ‌ كدامشون‌ صالح‌ نيستند. اگر انسان‌ در راه‌ رسيدن‌ به‌ خليفة‌ اللهي‌ و مقام‌ خليفة‌ اللهي‌ قرار نگيره‌ و در هر راه‌ ديگري‌ قرار بگيره‌ هر چي‌ هم‌ پيشرفت‌ كنه‌ مثل‌ همين‌ جريانه‌ كه‌ شايسته‌ نيست‌. بندة‌ صالح‌ اون‌ كسي‌ است‌ كه‌ به‌ تمام‌ معنا به‌ تمام‌ معنا و صد در صد حتي‌ شغلش‌ را، حتي‌ زندگيش‌ را حتي‌ تمام‌ افكار و عقايدش‌ را در راه‌ رسيدن‌ به‌ كمالات‌ روحي‌ قرار بده‌. اين‌ را مي‌گن‌ شايسته‌ و حضرت‌ ابوالفضل‌ العباس‌ به‌ تصديق‌ امام‌ اين‌ بود. به‌ تصديق‌ امام‌. امامي‌ كه‌ مي‌ره‌ در مقابل‌ او مي‌ايسته‌ مي‌گه‌ السلام‌ عليك‌ اليها العبد الصالح‌ بندة‌ صالح‌ نه‌ يك‌ انسان‌ صالح‌ حتي‌. چون‌ انسان‌ از وقتي‌ كه‌ شروع‌ به‌ كمالات‌ و رسيدن‌ به‌ تزكية‌ نفس‌ و در راه‌ تزكية‌ نفس‌ قرار مي‌گيره‌ اين‌ صالحه‌. انسان‌ صالحه‌. اما تا نرسد به‌ مقام‌ عبوديت‌ و صالح‌  نباشد. در مرحلة‌ عبوديت‌ او را عبد صالح‌ خدا نمي‌گن‌. السلام‌ عليك‌ ايها العبد الصالح‌. المطيع‌ للله‌. مربي‌ اولش‌. رب‌ العالمين‌. اي‌ كاش‌ ما تحت‌ اين‌ تربيت‌ قرار بگيريم‌. مربي‌ اولش‌ خداست‌. خدا مطيع‌ لالله‌. مطيع‌ خداست‌. چون‌ انسان‌ تا مطيع‌ نباشه‌ تربيت‌ نمي‌شه‌. اگر سر خود باشه‌ به‌ هيچ‌ عنوان‌ پيشرفت‌ نداره‌. المطيع‌ لالله‌. دوم‌ و لرسوله‌. مطيع‌ پيغمبر. مطيع‌ امير المؤمنين‌. مطيع‌ حسن‌ ابن‌ علي‌، مطيع‌ حسين‌ بن‌ علي‌. المطيع‌ لالله‌ و لرسوله‌ و لامير المؤمنين‌ و الحسن‌ و الحسين‌.

 فاطمة‌ زهرا را نديده‌ بود حضرت‌ ابوالفضل‌. اما مادري‌ دارد كه‌ از روي‌ اخلاق‌ و صفات‌ فاطمة‌ زهرا اين‌ خودش‌ را تربيت‌ كرده‌ و ام‌ ابنين‌ كه‌ اسمش‌ هم‌ فاطمه‌ است‌. كه‌ گفت‌ به‌ من‌ فاطمه‌ نگيد من‌ فاطمة‌ همسر علي‌ باشم‌. فاطمة‌ زهراي‌ با اون‌ عظمت‌ هم‌ فاطمة‌ همسر علي‌ باشد. من‌ كنيز خاندان‌ علي‌ هستم‌. به‌ من‌ فاطمه‌ نگيد. لذا معروف‌ به‌ام‌ البنينه‌. چهار تا پسر تربيت‌ كرده‌ همه‌ مجاهد. همه‌ در خدمت‌ حضرت‌ سيد الشهدا فردا شب‌ كه‌ حضرت‌ اون‌ قربال‌ را برمي‌ داره‌ و تمام‌ اصحابش‌ را در اون‌ قربال‌ مي‌ريزه‌ اين‌ پنج‌ برادر، اين‌ چهار برادر يك‌ نفرشون‌ مردود نمي‌شه‌. اين‌ قدر فاطمة‌ ام‌ البنين‌ در تربيت‌ فرزند كوشش‌ كرده‌ سلام‌ الله‌ عليها. المطيع‌ لالله‌. بياييم‌ يك‌ خرده‌ خود رأييهامون‌ را، نظرات‌ شخصيمون‌ را در دينمون‌ در عباداتمون‌ كنار بگذاريم‌. خودمون‌ را در صراط‌ مستقيم‌ قرار بديم‌. داراي‌ شرح‌ صدر باشيم‌. الگوپذير باشيم‌. الگويي‌ از طرف‌ خدا تعيين‌ شده‌ اگر نمي‌تونيد بفهميد پيغمبر يعني‌ چه‌، علي‌ بن‌ ابيطالب‌ يعني‌ چه‌؟ امام‌ حسن‌ و امام‌ حسين‌ يعني‌ چي‌، و فكر مي‌كنيد اون‌ الگوها به‌ دست‌ شما نمي‌رسد فرقي‌ نمي‌كنه‌ ابوالفضل‌ الگوي‌ شما باشد. يك‌ دانشگاهي‌ روز عاشورا در كربلا حسين‌ ابن‌ علي‌ به‌ وجود آورد. يك‌ مكتب‌ پر عظمت‌ پر از علم‌ و دانش‌ روز عاشورا حضرت‌ سيد الشهدا به‌ وجود آورد كه‌ تا قيام‌ قيامت‌ مردم‌ بايد در اين‌ دانشگاه‌ در اين‌ مكتب‌ درس‌ بخوانند و باز هم‌ به‌ آخر نمي‌رسه‌. اين‌ دانشگاه‌، اين‌ مكتب‌ همه‌ نوع‌ استاد داره‌. از طفل‌ شش‌ ماهه‌ تا جوان‌ سيزده‌ ساله‌، تا مرد پر عظمت‌ بيست‌ و پنج‌ ساله‌ علي‌ اكبر و مثل‌ ابوالفضل‌ العباس‌. چون‌ امشب‌ شب‌ تاسوعاست‌. متأسفانه‌ ما از عزاداريهامون‌ هيچي‌ نمي‌فهميم‌. اكثرمون‌ فكر مي‌كنيم‌ ما بايد اينجا جمع‌ بشويم‌ اون‌ قدر تو سر و صورتمون‌ بزنند تا يك‌ قطره‌ اشك‌ بريزه‌. اون‌ قدر روضه‌هاي‌ تند بخوانند تا شايد اين‌ دل‌ سنگ‌ ما يك‌ خرده‌اي‌ نرم‌ بشه‌ اون‌ هم‌ در شب‌ تاسوعا گريه‌ كنيم‌. اون‌ قدر با فنون‌ مختلف‌ روضه‌ خواني‌ ما را بايد بچرخانند تا يك‌ حالت‌ حزني‌ به‌ خودمون‌ بگيريم‌. من‌ يك‌ مطلبي‌ خدمتتون‌ عرض‌ كنم‌. اگر ما شيعه‌ باشيم‌ اگر ما لياقت‌ خواند دعاي‌ ندبه‌ را پيداكنيم‌. در دعاي‌ ندبه‌ مي‌گه‌ و العطائب‌ من‌ اهل‌ بيت‌ محمد و علي‌ بر پاكان‌ از فرزندان‌ پيغمبر و علي‌ بن‌ ابيطالب‌ بايد فليكبي‌ الباكو. گريه‌ كنندگان‌ بايد بيان‌ و گريه‌ كنند. فلمثله‌ فلتضرت‌ الدموع‌. اشك‌ بريزند. و يلفرخ‌ السارخون‌ و يضج‌ الضاجون‌. همه‌ ضجه‌ بزنند. مگر چه‌ خبره‌؟ چه‌ روضه‌اي‌ مي‌خوان‌ امام‌ صادق‌ يا حجت‌ ابن‌ الحسن‌ بخوانه‌؟ يك‌ كلمه‌، از اين‌ حالت‌ چه‌ عرض‌ كنم‌ قصاوت‌ بياييد بيرون‌. هر روزمون‌ بايد روز عاشورا باشه‌. منتظر خوندن‌ روضه‌هاي‌ سوزناك‌ نباشيد. قصاوت‌ قلب‌ مي‌ياره‌.

 خدا رحمت‌ كنه‌ استادم‌ را به‌ من‌ توصيه‌ مي‌كرد هيچ‌ وقت‌ روضة‌ سوزناك‌ نخون‌. چون‌ هم‌ خودت‌ قصاوت‌ پيدا مي‌كني‌ هم‌ مستمعينت‌. اين‌ جا امام‌ صادق‌ مي‌فرمايد فقد يك‌ جمله‌ عين‌ الحسن‌، اگر ما محب‌ باشيم‌، اگر ما حسين‌ دوست‌ باشيم‌. همين‌ كه‌ بنشينيم‌ فكر كنيم‌ حسين‌ بن‌ علي‌ كو؟ قبرش‌ كجاست‌؟ كافيه‌. در اين‌ دعا مي‌گه‌ ضجه‌ بزنند ضجه‌ زنندگان‌. گريه‌ بكنند گريه‌ كنندگان‌. ندبه‌ بكنند، ندبه‌ كنندگان‌ كه‌ چه‌؟ عين‌ الحسن‌ و عين‌ الحسين‌. از همه‌ بالاتر عين‌ بقية‌ الله‌؟ آخه‌ چه‌ اشكالي‌ داره‌ كه‌ ما يك‌ خرده‌اي‌ بياييم‌ تو صراط‌ مستقيم‌ دين‌. يك‌ خرده‌اي‌ خودمون‌ بنشينيم‌ فكر كنيم‌. من‌ شب‌ اول‌ اين‌ مجلس‌ به‌ همة‌ شما عرض‌ كردم‌ صبح‌ و شب‌ بنشينيد تنها با خودتون‌ فكر كنيد نمي‌خواد خيلي‌ روضه‌هاي‌ تند براي‌ خودتون‌ بخوانيد. فقط‌ بنشينيد بگيد يا حسين‌. اگر ما دوست‌ باشيم‌ تزكية‌ نفس‌ كرده‌ باشيم‌. پاك‌ باشيم‌ آقايون‌. خدا مي‌دونه‌ از روايات‌ هم‌ استفاده‌ مي‌شه‌. حضرت‌ آدم‌ دويست‌ سال‌ براي‌ اون‌ ترك‌ اوليي‌ كه‌ كرد گريه‌ كرد كه‌ خدا عفوش‌ كنه‌. آخر خدا جبرئيل‌ را فرستاد گفت‌ آدم‌ بگو يا حميد به‌ حق‌ محمد يا عالي‌ به‌ حق‌ علي‌. يا فاطر به‌ حق‌ فاطمه‌. يا محسن‌ بحق‌ الحسن‌ يا قديم‌ الاحسان‌ بحق‌ الحسين‌. آدم‌ نمي‌دونه‌ هنوز چيه‌؟ چه‌ خبره‌؟ اشكش‌، كلمة‌ حسين‌ را كه‌ گفت‌ اشكش‌ ريخت‌ يك‌ يا حسين‌ بگيد بايد اشكتون‌ بريزه‌. اين‌ تجربه‌ شده‌ منتهي‌ بعضي‌ از رموز برنامه‌ها را نمي‌شه‌ براي‌ همه‌ گفت‌. كسي‌ كه‌ به‌ كمال‌ رسيده‌ باشه‌، و نفسش‌ پاك‌ شده‌ باشه‌ اين‌ يك‌ چند دقيقه‌ بنشينه‌ توجهش‌ را بده‌ به‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ بگه‌ يا حسين‌، محاله‌ اشكش‌ نريزه‌. مگر اين‌ كه‌ قلبش‌ قصي‌ باشه‌. عين‌ الحسن‌، عين‌ الحسين‌، عين‌ ابناء الحسين‌؟ من‌ اين‌ مطلب‌ را اين‌ قدر امشب‌ و امروز گفتم‌ به‌ شما براي‌ اين‌ كه‌ برنامتون‌ را اين‌ يكي‌ دو روز لااقل‌ كه‌ بهار استفاده‌ از عاشوراست‌ شما بكنيد. آخه‌ گريه‌ كردن‌ اين‌ مسائل‌ را نداره‌. از امام‌ صادق‌ سؤال‌ شد كه‌ آقا ما چطور بر ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ گريه‌ كنيم‌؟ حضرت‌ فرمود همانطور كه‌ در مصائب‌ عزيزانتون‌ گريه‌ مي‌كنيد، گريه‌ كنيد. وقتي‌ پدر انسان‌ از دنيا مي‌ره‌، فرزند انسان‌ از دنيا مي‌ره‌، لبهاش‌ پر از خنده‌ و تبسمه‌ و ولي‌ فقط‌ مشت‌ به‌ سينه‌ مي‌زنه‌ مي‌شه‌ همچين‌ چيزي‌، يا يك‌ گوشه‌اي‌ مي‌نشينه‌ و اشك‌ مي‌ريزه‌. محزونه‌. وظائفي‌ را نسبت‌ به‌ اون‌ حبوبش‌ انجام‌ مي‌ده‌. كوشش‌ كنيد از صراط‌ مستقيم‌ خارج‌ نشيد در عزاداريتون‌ اگر مي‌خواييد امام‌ زمان‌ هم‌ باهاتون‌ بياد در كنار مجلستون‌ بياسته‌ و با شما عزاداري‌ كنه‌. حاج‌ محمد علي‌ فشندي‌ حضرت‌ ولي‌ عصر فرمودند كه‌ من‌ روز عرفه‌ مي‌يام‌ به‌ خيمة‌ شما براي‌ اين‌ كه‌ روضة‌ عمويم‌ ابوالفضل‌ خوانده‌ مي‌شه‌. روضة‌ عمويم‌ ابوالفضل‌ در اون‌ خيمه‌ خوانده‌ مي‌شه‌. مي‌گه‌ وقتي‌ كه‌ عرفه‌ شد من‌ ديدم‌ آقا نيامدند، روضه‌ هم‌ داره‌ خونده‌ مي‌شه‌. حوصله‌ام‌ سر آمد از تو خيمه‌ آمدم‌ بيرون‌. ديدم‌ آقا گوشش‌ را گذاشته‌ اونجا داره‌ گوش‌ مي‌ده‌ و اشك‌ مي‌ريزه‌. همين‌. حضرت‌ بقية‌ الله‌ كه‌ صبح‌ و شب‌ گريه‌ مي‌كنند آيا گريه‌ مي‌كنند يا اينكه‌ خداي‌ نكرده‌ خودشون‌ را به‌ صورت‌ عزاداران‌ در مي‌يارند. گريه‌ كنيد. تاسوعا و عاشورا ديگه‌ روزهايي‌ نيست‌ كه‌ بخواد انسان‌ گريه‌ را به‌ شما تعليم‌ بده‌. خوب‌ حتي‌ هر سنگي‌ را كه‌ از روي‌ زمين‌ روز عاشورا برداشتند ديدند خون‌ تازه‌ زير اون‌ هست‌. آسمان‌ گريه‌ كرد بر ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌. جمادات‌ گريه‌ كردند، حيوانات‌ گريه‌ مي‌كنند.

 يك‌ شخصي‌ مي‌گه‌ من‌ يك‌ شب‌ در بيابان‌ گير گرده‌ بودم‌ تاريخ‌ هم‌ از دستم‌ در رفته‌ بود نمي‌دونستم‌ چه‌ روزي‌ از ساله‌ چه‌ ماهي‌ از ساله‌ ديدم‌ حيوانات‌ مختلف‌ اينها جمع‌ شدن‌ كنار يكديگر همه‌ محزون‌ دور هم‌ نشسته‌اند. درنده‌ هست‌، چرنده‌ هست‌. من‌ با خودم‌ فكر كردم‌ چه‌ خبره‌. يك‌ دفعه‌ چشمم‌ به‌ ماه‌ افتاد يادم‌ آمد كه‌ امشب‌ شب‌ عاشوراي‌ ابي‌ عبد الله‌ است‌. جن‌ و ملك‌ بر اين‌ آدمياني‌ كه‌ اين‌ عزيز را از دست‌ داده‌اند گريه‌ مي‌كنند. همه‌ گريه‌ مي‌كنند. اين‌ عزيز. كه‌ جانمون‌ به‌ قربانش‌. كشته‌ مي‌شود براي‌ اين‌ كه‌ ما دين‌ داشته‌ باشيم‌. كشته‌ مي‌شود براي‌ اين‌ كه‌ ما بهشتي‌ شويم‌. كشته‌ مي‌شود براي‌ اين‌ كه‌ ما دوست‌ و دشمنمون‌ را بشناسيم‌. بدانيم‌ كه‌ الگوي‌ ما يزيد نيست‌. بلكه‌ الگوي‌ ما ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ است‌. اون‌ هم‌ با اون‌ وضع‌. ابوالفضل‌ روز عاشورا و روز تاسوعا اعمالي‌ انجام‌ داده‌ كه‌اي‌ كاش‌ ما يك‌ سر سوزن‌ اون‌ اعمال‌ را ياد بگيريم‌ و عمل‌ كنيم‌. اون‌ قدر با عظمت‌ بود. روز تاسوعا در ميان‌ خيمه‌ نشسته‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ هم‌ با اصحابشون‌ نشسته‌اند هنوز جمعيت‌ زياده‌ هر كدام‌ يك‌ سؤالي‌ دارند، هر كدام‌ يك‌ حرفي‌ دارند. بعضي‌ مي‌خوان‌ قيافة‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ را ببينند نشسته‌اند. ابوالفضل‌ هم‌ در مقابل‌ برادر با ادب‌ نشسته‌. يك‌ صدايي‌ بلند شد. عين‌ بنوا اختنا؟ صدا آشنا بود. صداي‌ شمر ابن‌ ذي‌ الجوشن‌ لعنت‌ الله‌ عليهه‌. حضرت‌، حضرت‌ ابوالفضل‌ سرش‌ را پايين‌ انداخت‌ و خجالت‌ كشيد. خيلي‌ براي‌ انسان‌ سخته‌ كه‌ در ميان‌ يك‌ جمعي‌ پر از فضائل‌ نشسته‌ باشه‌ يك‌ فرد پست‌ خبيث‌ بياد انسان‌ را به‌ خودش‌ نسبت‌ بده‌. حضرت‌ بي‌ ابي‌ عبد الله‌ فرمودند كه‌ جوابش‌ را بده‌. و ان‌ كان‌ فاسقا. يعني‌ برادر ما تو را مي‌شناسيم‌ تو با او قاطي‌ نمي‌شي‌ تو آقايي‌. او فاسقه‌. جوابش‌ را بده‌. حضرت‌ ابوالفضل‌ بيرون‌ آمدن‌. يك‌ نامه‌اي‌ از ابن‌ زياد آورده‌ كه‌ من‌ الان‌ در كوفه‌ بودم‌ به‌ من‌ دستور داده‌ است‌ كه‌ با حسين‌ جنگ‌ كنم‌ اما من‌ فعاليت‌ كردم‌، خواهش‌ كردم‌ تو و برادرهات‌ مي‌تونيد از اين‌ معركه‌ بيرون‌ بياييد. كشته‌ نشيد. اين‌ كلمة‌ اين‌ مرد خبيث‌ اونچنان‌ ابوالفضل‌ را ناراحت‌ كرد كه‌ اگر امام‌ زمانش‌ اجازه‌ داده‌ بودند همانجا او را به‌ درك‌ واصل‌ مي‌كرد. فرمود خدا تو را و امان‌ نامة‌ تو اون‌ كه‌ اين‌ امان‌ نامه‌ را نوشته‌ لعنت‌ كنه‌. تو مي‌خواي‌ من‌ را از برادرم‌ جدا كني‌. اينجا شد كه‌ روز تاسوعا به‌ نام‌ ابوالفضل‌ شد.

 ببينيد وفاداري‌، بزرگي‌، آقايي‌ چقدر زياده‌. شب‌ عاشورا هم‌ اطراف‌ خيمه‌ها را گرفته‌ داره‌ پاسداري‌ مي‌كنه‌، مبادا يك‌ نفر به‌ طرف‌ حريم‌، حرم‌ حضرت‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ نگاه‌ كنه‌. رور عاشورا شد. روز عاشورا همة‌ اصحاب‌ و بني‌ هاشم‌ كشته‌ شدند و فقط‌ مانده‌ است‌ حضرت‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسن‌ و حضرت‌ ابوالفضل‌. با هم‌ متحد شدند من‌ از طرف‌ ميمنة‌ لشگر حمله‌ مي‌كنم‌ تو از طرف‌ ميصرة‌ لشگر حمله‌ كن‌ و مثل‌ قيچي‌ داشتند اين‌ لشگر را مي‌چيدند و به‌ جهنم‌ مي‌فرستادند. حضرت‌ ابوالفضل‌ آمد طرف‌ شريعه‌. در راه‌ يادش‌ بود، مشك‌ را هم‌ برداشته‌ بود و مي‌دانست‌ موفق‌ هم‌ مي‌شود. به‌ ياد فرزندان‌ تشنه‌ لب‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ افتاد. يك‌ جريان‌ نقل‌ مي‌كنند. من‌ نمي‌خوام‌ اين‌ جريان‌ را بگم‌ شما گريه‌ كنيد يك‌ مقدار بخاطر اين‌ كه‌ چرا ابوالفضل‌ وارد شريعه‌ شد. معروف‌ صحت‌ و صغم‌ سند هم‌ زياد دقت‌ نكردند ولي‌ ديدم‌ هم‌ نوشته‌اند و هم‌ بعضي‌ از بزرگان‌ بيان‌ كرده‌اند. كه‌ حضرت‌ ابوالفضل‌ از كنار خيمه‌اي‌ كه‌ در اون‌ خيمه‌ مشكهاي‌ آب‌ را اون‌ وقتي‌ كه‌ آب‌ تو خيمه‌ها بود مي‌گذاشتند. ابوالفضل‌ معلومه‌ در اين‌ خيمه‌ رطوبتي‌ در روي‌ زمين‌ هست‌. صداي‌ همهمة‌ اسبان‌ از ميان‌ خيمه‌ مي‌ياد. مگر تو خيمه‌ آب‌ هست‌؟ پردة‌ خيمه‌ را بالا زد يك‌ منظره‌اي‌ ديد. من‌ نمي‌تونم‌ عرض‌ كنم‌. نمي‌دونم‌ شما مي‌توانيد بشنويد يا نه‌. حتما شنيده‌ايد من‌ هم‌ نمي‌گم‌. بخاطر اين‌ منظره‌ و اين‌ وضع‌ رفت‌ و وارد شريعه‌ شد. مشك‌ را پر از آب‌ كرد. از شريعه‌ بيرون‌ آمد. الله‌ اكبر حضرت‌ سيد الشهدا هم‌ از اون‌ طرف‌ مي‌گه‌ الله‌ اكبر. يك‌ وقت‌ صداي‌ ابوالفضل‌ بلند شد يا اخي‌ ادرك‌ اخي‌. برادر، برادرت‌ را درياب‌.

 حسين‌ ابن‌ علي‌ دست‌ از جنگ‌ كشيد. راهي‌ كه‌ صداي‌ ابوالفضل‌ از اون‌ طرف‌ آمده‌ به‌ اون‌ راه‌ حركت‌ كرد. راوي‌ مي‌گه‌ ديدم‌ دو دفعه‌ از اسب‌ پياده‌ شد. از روز زمين‌ يك‌ چيزي‌ را برداشت‌ و بوسيد. نگاه‌ كردم‌ ديدم‌ دستهاي‌ ابوالفضل‌ العباسه‌. آمد بالين‌ برادر سر برادر را به‌ دامن‌ گرفت‌. نمي‌خوام‌ عرض‌ كنم‌ چه‌ بر سر ابوالفضل‌ آورده‌ بودند. در كتابها نوشته‌اند در مقاتل‌ نوشته‌اند. كه‌ بس‌ كه‌ تير به‌ بدن‌ ابوالفضل‌ خورده‌ بود. تمام‌ بدنش‌ پر از تير بود. يك‌ تير آمده‌ به‌ چشم‌ او خورده‌. ابوالفضل‌ عليه‌ السلام‌ يك‌ مطلبي‌ در اين‌ بين‌ داردكه‌ انشاء الله‌ براي‌ من‌ و شما درس‌ باشه‌ حالا كه‌ دلتون‌ نرم‌ باشه‌ و اشكتون‌ مي‌ريزد مي‌گه‌ والله‌ ان‌ قطعطعوا يميني‌، اي‌ مردم‌ به‌ خدا قسم‌ اگر دست‌ راست‌ من‌ را از بدنم‌ قطع‌ كرديد اني‌ احامي‌ ابدا اني‌ ديني‌ و عن‌ امام‌ يقيني‌. به‌ خدا قسم‌ با همين‌ دست‌ بريده‌، با همين‌ دست‌ قطع‌ شده‌ كه‌ امروز هم‌ دارد ابوالفضل‌ دارد تبليغ‌ مي‌كند و حمايت‌ از دينش‌ مي‌كند و در همين‌ مجلس‌ كه‌ شما نشسته‌ايد و سخنان‌ ابولفضل‌ را داريد مي‌شنويد تصميم‌ انشاء الله‌ مي‌گيريد كه‌ شما هم‌ مثل‌ ابوالفضل‌ عليه‌ السلام‌ باشيد همين‌ جملة‌ اون‌ حضرت‌ را تأييد مي‌كند. اني‌ احامي‌ من‌ حمايت‌ مي‌كنم‌ ابدا، هميشه‌ از دينم‌. حمايت‌ كنيد از دينتون‌، از مذهبتون‌. از تشيعتون‌ از اسلامتون‌. از برنامه‌هاي‌ زندگيتون‌ با اعمالتون‌ حمايت‌ كنيد. يك‌ وقت‌ نگن‌ به‌ شما تو كه‌ شيعه‌ هستي‌ اين‌ دروغ‌ يعين‌ چه‌؟ اين‌ غيبت‌ يعني‌ چي‌، اين‌ گناه‌ يعني‌ چي‌؟ اين‌ احامي‌ ابدا عن‌ ديني‌. ديگه‌ از چي‌ حمايت‌ مي‌كني‌ آقا. و عن‌ امامي‌ از امام‌ زمانم‌ هم‌ حمايت‌ مي‌كنم‌. شما امام‌ زمان‌ داريد يا نداريد؟ شما مي‌خواييد مثل‌ ابوالفضل‌ العباس‌ باشيد يا نه‌؟ اگر دستتون‌ هم‌ قطع‌ شد بگي‌ اني‌ احامي‌ ابدا عن‌ ديني‌ و عن‌ امام‌ و عن‌ امام‌ صادق‌ اليقين‌. انشاء الله‌ اميدواريم‌ همين‌ جملة‌ ابوالفضل‌ عليه‌ السلام‌ ما را در راه‌ راست‌ قرار بده‌ و حامي‌ حجت‌ ابن‌ الحسن‌ قرار بده‌. و ما را از ياران‌ خوب‌ اون‌ حضرت‌ قرار بده‌. خدايا به‌ آبروي‌ امام‌ زمانمون‌ ما را هم‌ مبتدي‌ به‌ ابوالفضل‌ العباس‌ قرارمون‌ بده‌. او را مقتداي‌ ما قرار بده‌( الهي‌ آمين‌). خدايا اون‌ راهي‌ كه‌ اون‌ حضرت‌ اون‌ بزرگوار اون‌ كه‌ جانمون‌ به‌ قربانش‌ كه‌ دوست‌ داريم‌ بريم‌ در مقابل‌ قبرش‌ بايستيم‌ و عرض‌ ادب‌ بكني‌ خديا به‌ آبروي‌ ولي‌ عصر اميدوارم‌ به‌ آبروي‌ ولي‌ عصر ارواحنا فدا خداي‌ تعالي‌ ما را از ياران‌ خوب‌ امام‌ زمان‌ قرار بده‌ (الهي‌ آمين‌). قلب‌ مقدس‌ امام‌ زمان‌ را از ما راضي‌ كند(الهي‌ آمين‌). موانع‌ راهمون‌ را خداي‌ تعالي‌ برطرف‌ كند (الهي‌ آمين‌). و ما را هر چه‌ زودتر به‌ كمالات‌ روحي‌ برساند (الهي‌ آمين‌).

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *