۲۲ جمادی الثانی ۱۴۱۶ قمری – ۲۵ آبان ۱۳۷۴ شمسی – عظمت حضرت زهرا در سوره قدر
عظمت حضرت فاطمه 25/8/74
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله و السلام و الصلاة علي رسول الله و علي آله آل الله. لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفدا. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. انا انزلناه في ليلة القدر و ما ادراك ما ليلة القدر ليلة القدر خير من الف شهر تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر سلام هي حتي مطلع الفجر.
دومين سورة پر عظمت قرآن كه بسيار برايش از نظر روايات اهميت قائل شدهاند، بعد از سورة كوثر، سورة قدر است. مسائل مختلفي در سورة قدر هست كه چند جملهاش را در روز فاطمة اطهر سلام الله عليها بعرض رسوندم. اگر چه افراد آن روز با افراد امشب تا حدي فرق ميكنند ولي در عين حال مطالب زيادي در اين سورة مباركه بخصوص با تطبيقش با حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها هست. اجمالات در روايت آمده كه ليلة القدر فاطمه است و اين از نظر دانشمندان و علما و بزرگان دين مسلمه. حالا چرا نام فاطمه را ليلة القدر گذاشتند؟ اساسا در بعد ملكي چرا روز قدر نداريم، شب قدر داريم؟ شب بخاطر اينكه بهتر انسان ميتواند در شب با ذات مقدس پروردگار انس بگيرد. انسان در روز چون همه كار دارند، همه مشغول كارند، همه مشغول فعاليتند، حواس انسان را همه به خود جلب ميكنند، كمتر انسان موفق ميشود كه آن انس واقعي را با پروردگارش بگيره. اگر انسان در شب بيدار بود و خدا هم كه بيداره، لا تأخذه سنة و لا نوم، نه خدا را چرتي ميگيره، نه خوابي داره و اگر انسان در شب بيدار ماند تقريبا با خدا سنخيت عملي پيدا ميكنه. وقتي كه سنخيت عملي پيدا كرد، مأنوس با خداي تعالي ميشه. يك انس بيشتري، اهل انس آنهايي كه با خدا مأنوسند، از صبح تا غروب منتظر شبند. شب برسه، مردم بخواب بروند، من بنشينم با پروردگارم مناجات كنم.
لذا چون شب قدر، شب انسه، وقت انسه و در شب بهتر انسان مأنوس ميشه با خدا. در شب قرار دادند قدر را. شب قدر بهتر از هزار ماهه. نگفتند روز قدر. و فاطمة زهرا چرا اسمش شب قدر شده؟ ما غالبا اينطوريم كه در توسلاتمون بيشتر با آنكه قبر مفصلي دارد، يعني اينطوري بگم، بيشتر تحت تأثير حواسمون هستيم. به اصطلاح عوامانه عقلمون به چشممونه. ما زياد ديديم كه مثلا مرقد مطهر حضرت امام عسگري و امام هادي كه دو تا امام در يك حرم دفنند و دو تا بزرگوار، يكي حكيمه خاتون كه بسيار عظمت داره و يكي هم حضرت نرجس يا نرگس خاتون كه مادر حضرت بقية الله است، شايد در ميان افراد بشر بعد از فاطمة زهرا و زينب كبري، خانمي در عظمت بالاتر از حضرت نرجس خاتون نباشه. اين چهار نفر در يك قبر دفنند اما مردم چون زائر زيادي ميبينند اينها ندارند، زياد اطراف قبر اين مطهرات و اين مطهرين و اين باصطلاح كعبة شيعه، زياد رفت و آمد نميكنند.
آنوقتهاي كه ما مشرف ميشديم براي عراق و كربلا، ميديديم افرادي بودند كه يك مرتبه ميرفتند، آنهم صبح ميرفتند تا عصر به سامرا ولي ده روز در نجف، ده روز در كربلا، ده روز در كاظمين ميماندند. غالبا عقلمون به چشممونه. اگر چهار امام در قبرستان بقيع نبود، اگر آن عظمتي كه آن چهار امام دارند از نظر تبليغات، نبود، حضرت امام مجتبي هست، حضرت امام سجاد هست، حضرت امام صادق، حضرت امام باقر، شايد مردم فراموش ميكردند قبرستان بقيع را. آنهم فقط موقع زائرين ايراني درش باز هست. باز هم همين ما ايرانيها وقتي ميريم آنجا شايد به فاصلة تقريبا از اينجا تا آن ديوار، با كفش ميروند. من به يك كسي گفتم كفشت را درآر. گفت اينقدر اينجا آب دهن انداختهاند كه پاي انسان كثيف ميشه. رعايت نميكنيم. با اينكه فاصله با خود قبر، شايد به شش هفت متر نميرسه. در عين حال عقلمون به چشممونه.
هميشه ما مردم اگر يك شخصي داراي يك قيافة خوبي باشه خيال ميكنيم آن عالمتر از كسي است كه قيافة مختصري داره. اين حالت در ما هست. بنابراين ما خوب دوازده تا امام داريم، پيغمبر، حضرت زهرا براي ما اينجا چه موقعيتي خواهد داشت؟ خداي تعالي اسم شريف او را، يا روايات در در لسان بزرگان دين ليلة القدر آمده. يعني اگر ميخواهد كسي با خدا ارتباط تنگاتنگي داشته باشه، انس خصوصي داشته باشه، اگر ميخواد از خداي تعالي بهتر از هر پيغمبر و امامي حاجت بگيره بايد با اين ليلة القدر، با اين وجود مقدس مرتبط باشد. يعني توسل به فاطمة زهرا مثل اظهار ارادت يا انس با خداست در نيمههاي شب قدر. در نيمههاي شب قدر مخصوصا شب بيست و سوم چه حال توجهي انسان به ذات مقدس پروردگار دارد، اگر بوسيلة فاطمه اگر كسي در خانة خدا بره، اينطور حالي پيدا ميكند. و خداي تعالي در مرحلة اول، ما فقط در اين دنيامون را منظور نكنيم، در مرحلة اول قرآن را، انا انزلناه في ليلة القدر، بر پيغمبر اكرم كه پيغمبر اكرم ميگه فداها ابوها، نازل فرمود و در حقيقت هر كه خداي تعالي از حقايق ميخواسته به پيغمبر بده، به فاطمة زهرا سلام الله عليها هم داده.
يك جملهاي را همين ديشب در راه كه ميرفتم به چشمم خورد. اين جمله اگر چه درسته، اما گاهي ميشه انسان يك جهت را يادش ميآيد و غابت عنك اشيائه خيلي چيزها را فراموش ميكنه. ايني كه ما ميگيم اگر فاطمة زهرا نبود، خدا پيغمبر و علي بن ابيطالب را خلق نميكرد، اينجوري اگر بگيم خود فاطمة زهرا راضي نيست. اين را بدونيد. بايد اين را توضيح داد. اگر پيغمبر ميبود، بعد هم علي بن ابيطالب بود و همينجا مطلب ختم ميشد، بدونيد كه بني اميه نميگذاشتند دين اسلام تا يكي دو قرن بيشتر يادي ازش بشه، اسمي ازش باقي بمانه. ايني كه ميگن اگر فاطمه نبود، خداي تعالي پيغمبر را خلق نميكرد، اين منظور اين نيست كه در اين اساس خلق نميكرد. منظور اين نيست كه پيغمبر و علي طفيل وجود فاطمة زهرا هستند. چون بعضي اينطور برداشت ميكنند. اين را فاطمة زهرا راضي نيست. برداشت اينطوري كه من عرض ميكنم شايد منظور بوده، كه اگر فاطمة زهرا نبود، زحمات پيغمبر هدر ميرفت. زحمات علي بن ابيطالب هدر ميرفت. در نتيجه چون فاطمه نبود، علي بن ابيطالب هم مأمور به صبر بود. ممكن بود امروز كه ما ميخواهيم قضاوت كنيم بگيم كه علي با رضايت خودش رفت و با ابيبكر بيعت كرد. خيلي ساده. هيچ مطلبي نشد. اما وقتي فاطمة زهرا ميآيد پشت در ميايسته و اجازة ورود نميده و در آتش ميگيره و آتشش ميدهند و در به پهلوي فاطمة زهرا ميزنند و او چادر به سر ميكنه ميگه خل ابن عمي او لاكشف بدعا رأسي و اشكوا للاله شجوني و آن خطبة عظيم را ميخوانه، آنطور درگير ميشه و حتي حاضر نميشود كه بيان براي تشييع جنازهاش و قبرش را مخفي نگه ميداره، ما متوجه ميشويم كه آنها نه. بياييم دنبال سر فاطمة زهرا و علي بن ابيطالب و خاندان عصمت و طهارت و آنها هم وقتي كه كار به آنها متوجه شد، بهرحال اگرچه در يك مدت زماني در تقيه بودند، ولي بهر حال يك روزي ميرسد كه شيعه جهان را ميگيرد، شيعه در تمام دنيا بعنوان مسلمان واقعي معرفي ميشود. شما لازم نيست كه بگوئيم بعد از ظهور اين كارها ميشه. همين الان. همين الان در دنيا تنها جمعيتي كه پا به قرص در كنار دينشون ايستادهاند، شيعيان هستند. حاضرند همه جور جانفشاني بكنند و دينشون را حفظ كنند. من در ممالك مختلف با مذاهب مختلف برخورد داشتم و تحقيقاتي داشتم. هيچ جمعيتي مثل شيعه طرفدار ائمهاشون نيستند. هيچ جمعيتي مثل شيعه اينطور متوسل به خاندان عصمت و رهبران دينيشون نيستند.
كاري نداره، يك تحقيقي. مجموعة مذاهب در هندوستان هست. شما بريد در هندوستان ببينيد كه مردم هندوستان كه تقريبا صد و چند مذهب در آنجا رسما مشغول كارند، كدام يكيشون حاضرند كه حتي دست از كار و كسبشون براي رهبرشون، براي امامشون بكشند؟ كدام يكيشون حاضرند كه اينطور نسبت به رهبران دينيشون اظهار محبت و ارادت كنند؟ اين را من اگر بخوام توضيح بدم، ساعتها بايد بشينم بحث كنم تا اينكه اين را ثابت كنم. شيعه است كه در هر كجا وجود دارد، آنجا را به هر حال يك فعاليتي ميكند كه يك انقلابي بوجود بياورد و دنيا هم امروز بدونيد از شيعه ميترسه. دنيا هم اين نميدونم بنيادگرائي اسلامي و نميدونم مسلمانهاي تند رو و اينهايي كه مبلغين ضد اسلام و شيعه در مسائلشون، در محافلشون، در رسانههاشون مطرح ميكنند، اينها همه منظورشون شيعه است. با شعار شيعه امروز دنيا داره پيشرفت ميكنه. با شعار شيعه. حالا من نميخوام خصوصيات را بگم و براي شما از روزنامهها و باصطلاح راديو و تلويزيون مطالبي عرض كنم. خودتون بهتر از من مطلعيد. حتي در همين پاكستان و هندوستان تنها و تنها جمعيتي كه زنده است، يعني همه جا مظاهر زندگي مخصوص آنهاست، شيعيان هستند. و الا مذاهب ديگه اينطور نيستند.
اين بخاطر اين است كه آن روز فاطمة زهرا سلام الله عليها قيام كرد. آن روز اين مسيري را كه عوض كردند دشمنان اسلام بعد از پيغمبر اكرم و خواستند بپيچوننش به سلطنت و زمامداري ظاهري، چون همينطور كه ميرفت اينطوري ميشد. ببينيد. خيلي رديفش مرتبه. خليفة اول و دوم خيلي با ملاحظه ميرفتند جلو. ولي سومي چون از بني اميه بود، بني اميه را آورد روي كار و بني اميه آمدند در رأس كارها واقع شدند. رسيد به جائي كه يزيد توانست رسما بگه كه لابت هاشم بالملك و لا خبر جاء و لا وحي نظر. و ديگه ميخواست سلطنت بكنه. كار نداشت ديني باشه يا ديني نباشه و در افرادي كه بعد از يزيد آمدند، همين جهت ادامه داشت. اما كلمة يا لثارات الحسين، يعني خون حسين چي ميشه؟ اين فرزند فاطمة زهراست. درس شجاعت و از خود گذشتگي را از مكتب فاطمه ياد گرفته. آمد ابي عبد الله الحسين عليه الصلاة و السلام، يك نهري از كوثر آمده كربلا و در مقابل بني اميه واقع شده. بني اميه را غرقشون كرد، فانيشون كرد، از بينشون برد. و لذا مختار همچين آدم باصطلاح از اولياء خدائي نبوده آنطور. ولي عرق ولايت داشته. حتي روايت داره كه چند روزي هم ممكنه بخاطر محبت اولي و دومي، خدا يك قدري گوشماليش بده در روز قيامت و ابي عبد الله حسين ميآد شفاعتش ميكنه. مختار قيام كرد. پشت سرش سادات قيام كردند. تا اينكه بوسيلة ابو مسلم خراساني، اينها همهاش بخاطر مظلومت ابي عبد الله حسين بود و بخاطر مظلوميت فاطمة زهرا سلام الله عليها بود. اينها قيام كردند و بني اميه را از بين بردند.
بني العباس منافق بودند، شايد بعضيهاشون از بني اميه هم بدتر بودند. اما ديدند كه نميشه اسلام را از بين برد. ظاهر اسلام را حفظ ميكردند ولي باطنا رياست ميكردند، خلافت ميكردند. لذا بعد از زمان غيبت صغري خلفاي عباسي بودند، همهاشون بعنوان خليفة پيغمبر در بين مردم حكومت ميكردند. ايني كه ما ميگيم اگر فاطمة زهرا نبود، پيغمبر و علي، خوب خدا كار عبث نميكنه. وقتي فاطمة زهرا نباشه و امام حسن و امام حسين نباشه، فرزندان فاطمه سلام الله عليها نباشند، حضرت بقية الله ارواحنا فداه نباشه، چه فايده داره كه پيغمبر اكرم و علي بن ابيطالب بيايند اينهمه زحمت بكشند؟ وقتي ميخواد از بين بره، پس خدا او را در دنيا، اينهم كه ميگويند خلق نميكرديم، نهاينكه اصلا نابود بودند. اصلا خلق نميشه. نه. گاهي خلقت در اين دنيا منظوره. انا خلقنا الانسان من النطفة امشاج نبتديه. ما انسان را خلق كرديم از نطفه. آن منظور خلقت توي اين دنياست. خلقته لنا عصمة و ملاذا. امام زمان را خدايا تو خلق كردي كه براي ما كه عصمت براي ما باشه و نگهدارنده و پناهگاه ما باشه. اين خلقت در عالم بالا منظور نيست. خلقكم اللها نوارا فجعلكم بعرضه مبتدئدين. خلقت در دنياست. منظور خلقت در دنياست. يعني خدايا امام زمان را در اين دنيا خلق كردي براي اينكه اين بدن ظاهريش را بهش دادي، كه در بين ما باشه، ما را نگهدارنده باشه و پناهگاه ما باشه. انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج اين منظور روح انسان نيست. همين خلقت بدنشه كه در همين دنيا از نطفه خدا انسان را خلق كرده. از نطفة در آميخته شده، نطفة زن و مرد. امشاج نبتلي و جعلناه سميع بصيرا. اين فجعلناه سميع بصيرا يعني روح وارد كرديم در اين بدن و او هم سميع شد و هم بصير. پس خلقتي كه اينجا ميگن اگر فاطمه نبود، خدا پيغمبراكرم و علي بن ابيطالب را خلق نميكرد، اين منظور اينه كه توي اين دنيا نميآوردشون. فايدهاي هم نداشت و خدا هم كه كار عبث نميكنه.
پس روي اين اساس اگر كسي ميخواد اين جمله را، اين روايت را نقل كنه، اينطور نبايد نقل كنه كه اگر فاطمة زهرا نبود يا خلقت نميشد، خدا پيغمبر و علي بن ابيطالب را خلق نميكرد كه برداشت مردم اين باشد كه مثلا طفيل وجود فاطمة زهرا، پيغمبر اكرم و علي بن ابيطالب خلق شدند. نه اينطور نيست. علي بن ابيطالب و پيغمبر اكرم اگر بالاتر از فاطمة زهرا نباشند، مساوي حتما هستند و پيغمبر بالاتر است. پيغمبر عظمتش خيلي بالاست. ما اين را بايد بدانيم در عالم وجود، شخصي بالاتر از پيغمبر اكرم نيست. و ايني كه بعضي از فضائل را ما اختصاص ميديم به فاطمة زهرا به جهت اينكه معمولا از فاطمة اطهر سلام الله عليها اسمي برده نميشه، دشمن زياد داره بايد ما عظمت بيشتري براي فاطمة زهرا و خدا هم اين كار را كرده و ائمة اطهار هم اين عمل را انجام دادند كه براي فاطمه بيشتر از حتي حضرت امام حسين، امام حسن كه خود امام حسين به زينب كبري ميگه كه مادرم از من بهتر بود و او از دار دنيا رفت. شيطان صبرت را از كفت نگيره. مادرم از من بهتر بود. و زهرا سلام الله عليها يقينا ميشه گفت كه در عرض اينها، در عرض سيزده معصوم ديگر و در بعضي از فضائل خوب يك فضائلي اختصاص داده شده، منجمله اين اسم ليلة القدره. يعني از طريق فاطمة زهرا خدا بهتر جوابتون را ميده. از طريق فاطمة زهرا بهتر به خدا ميرسيد. از طريق فاطمة زهرا سلام الله عليها بهتر ميتونيد رفع امراض روحي و جسميتون را بكنيد. اين معنا است. كه ليلة القدر در خود سورة قدر ميفرمايد انا انزلناه في ليلة القدر و ما ادراك ما ليلة القدر. چون ليله قدر بر همه مجهوله. خطاب هم به پيغمبر اكرمه. البته خطاباتي كه به پيغمبر اكرم هست منظور ما هستيم. تو چه ميدوني كه ليلة قدر چيه؟ شماها چه ميدونيد كه فاطمة زهرا چيه؟ هر چي ما بگيم. آخر آخرش اين است كه يك خانمي است معصومه، خيلي بزرگ. خانمها غالبا اين روزها در تلويزيونها ظاهر ميشوند و از فاطمة زهرا تعريف ميكنند. كدوم يكي از اين همه تعريفات شأن فاطمة زهراست. ما چه ميدونيم كه فاطمه يعني چي؟
مردم مسيحي وقتي كه به اين معترف باشند كه فاطمة زهرا خورشيد را، آخه مسئلة خورشيد غير از مسائل ديگره. خورشيد اگر يك لحظه از آن نظمي كه داره تكان بخوره، تمام منظومة شمسي نظمش بهم ميخوره. اين مسلمه. چون منظومه ديگه نيست. همة اين كراتي كه دور خورشيد ميچرخند، تمامشون ممكنه نابود بشوند. اما فاطمة زهرا اينها را قرص نگه ميداره كه تكان نخورند و خورشيد را ميچرخونه. اين معناي اين است كه شما نميشناسيد فاطمة زهرا را. اين معناي اين است كه و ما ادراك ما ليلة القدر. از كجا ميفهمي كه ليلة قدر چيه؟
الان اگر بعد از هزار و چهارصد سال خداي من شاهده، شب جمعه است من دارم ميگم، اين اعتقاد قلبي منه كه اگر فاطمة زهرا درخواست كنه از خدا كه خدايا عالم را نابودش كن، يك لحظه باقي نميمونه، نابود ميشه. ميآد توي مجلس ميگه خل ابن عمي او ليكشف رأسي. نفرين نكرده فاطمة زهرا. فقط تهديد كرده. پسرعموم را ول كنيد و الا سرم را ميروم باز ميكنم و اشكوا لاله شجوني. من ناراحتيم را براي خدا بيان ميكنم. پايههاي مسجد ميلرزيد. اين كي ميدونه فاطمه يعني چه؟ اگر نگيم خداي تعالي البته فاطمة زهرا دربست در اختيار خداست و خداي تعالي هم قدرتش دربست در اختيار فاطمه است. اين غلو هم نيست. ولي در عين حال بنده است. غلو هم نيست. اين معناي ليلة القدره.
يك نفر دربارة هيچ يك از ائمه اين را نگفتند، البته دربارة ائمه هست اين مطلب ولي ننوشتند، نگفتند. بعد از شهادت امام حسين سر مقدسش حرف زد، حضرت موسي بن جعفر حرف زد، صدا آمدن از طرف بدن، اين كار روحه مسئلهاي نيست. شايد گاهي بشه كه مثلا يكي از علماي بزرگ ميگفت وقتي كه مرحوم آية الله بروجردي را من بردم توي قبر خوابوندم، يك قدري آنجا توقف كردم. ديدم آقاي بروجردي داره حرف ميزنه. ايشان براي خود من نقل كرده آن عالم. الان هم زنده است. (قطع صداي نوار)
غسل دادم، گذاشتمش پايين. گفتم بچههاي فاطمه بياييد با مادرتون خداحافظي كنيد. قسم ميخوره علي بن ابيطالب، ميدونه فاطمه را ما نميتونيم بشناسيم. قسم ميخوره كه بخدا قسم لقد حمت و مددت يديها. يك نالهاي كرد فاطمه، يك آهي كشيد. بعد از غسل دادنها، و دستهايش را فاطمة زهرا باز كرد انداخت به گردن امام حسن و امام حسين. شما دربارة كدام يك از ائمه اينها را داريد؟ چرا؟ و ما ادراك ما ليلة القدر. شما چه ميدونيد كه ليلة قدر چيه. همين الان كاري نداره، فاطمة زهرا سلام الله عليها يك احترام خاصي نسبت به همة ائمه نسبت به حضرت زهرا دارند كه حساب نداره.
خدا رحمت كنه مرحوم حاج ملا آقاجان ميگفت كه من در حرم حضرت معصومه سلام الله عليها نشستم. ايشان ارواح را گاهي مشاهده ميكرد. من خودم حضور داشتم كه رفتيم سر قبر يكي از دوستانمون كه در ابهر بود، سر قبر مادرش، مادرش حدودا بيست سال قبل فوت كرده بود. ايشان تمام خصوصيات قيافه چون بعد از مرگ ديگه نامحرم نيست، كسي كه مرده، روح نامحرم نيست، تمام خصوصيات را كه اون خجالت ميكشيد، بعله حاج آقا مادر من همينجوري بود، يك خال كجاش داشت، اين وضعش چه جوري است. ميديد و علائمي هم داشت كه درست ديده بود. سر قبر يك كس ديگري رفتيم گفت ايشان اينطوري ميگه. حالا چه جوري ميديد و چه تمركزي داشت كه ماها شايد بعضيهامون نداشته باشيم، ولي ايشان اينجوري بود. حالا هم رفقايي داريم ما الحمد لله ميرن سر قبر حاج ملا آقاجان، حاج ملا آقاجان را ميبينند. اين را زياد براي ما نقل كردند. در حرم حضرت معصومه نشسته بودم. داشتم روضه، حضرت معصومه تا آن روز نميدونستم در ضريح حضرت معصومه سه تا دختر ديگه هم از ائمه دفنه. چهار نفر از خانمها نشستند و حضرت معصومه هم هست. به من فرمودند روضه بخوان. من شروع كردم به اشعار دعبل خطاب به فاطمة زهرا. فاطمة قبني يابنا لخير و اندبي نجوم السماوات باراض اين اشعار را داشتم ميخوندم يك دفعه ديدم اينها پا شدند جلوي من. نشسته بودند پا شدند. من توي دلم آمد كه حتما روضه خوندن من مطلوبشون واقع نشده و الا وسط حرف زدن كسي، روضه خواندن كسي، كسي بلند شه معلومه اين ب يتوجه شده. ميگفت ديدم كه يك نوري، ماها و ما ادراك ما ليلة القدر. اينجا ميگويند نور فاطمة زهرا آمد توي مجلس. كجا است كه از نور فاطمة زهرا خالي باشه؟ اين دلهاي شما كه داره اشكتون ميريزه به نام فاطمة زهرا، مملو از نور فاطمة زهراست. يك نوري از آن طرف ايوان آينه، مثل خورشيد، خورشيد چيه؟ آخه خورشيد نورش چشم را ميزنه، اما نور فاطمة زهرا چشم انسان را روشن ميكنه. نور خورشيد انسان را ميسوزونه، ولي نور فاطمة زهرا انسان را از آتش نجات ميده. ديدم بيبي تشريف آوردند. خوشحال شدم. آمدند اين خانمها در عالم ارواح اين احترام را براي فاطمة زهرا قائلند. ميگه يك قدم عقبتر نشستند. فاطمة زهرا جلو نشست. فرمودند حالا بخوان. من خوندم خطاب ديگه به خود فاطمة زهرا كردم. و ما ادراك ما ليلة القدر. شما چه ميدونيد ليلة قدر چيه؟
فاطمة زهرا سلام الله عليها، يك وقت هست يك كلمة تعارفي ما ميگيم، ما يك اخلاقی داريم كه بهم تعارف ميكنيم قربونت بريم. در حالي كه در دل همچين علاقهاي نداريم. اما پيغمبر هم همينطوره؟ ميگه فداها ابوها، فدايت ميگه. فدا غير از قربانه. قربان يعني نزديك تو باشم از قربه. يعني فدا يعني من نباشم تو باش. يعني من فداي تو. اين معناي فداها ابوها است. يعني اگر من نباشم تو باشي بهتر كار دين پيش ميره. من كار خودم را كردم. فداها ابوها. شما فكر ميكنيد كلمة ام ابيها كه بر فاطمة زهرا گذاشتند، اين يك تعارفي كردند بهش. نخير. اين همين معناست كه لولا فاطمه اگر فاطمه نبود شما دو تا خلقتتون بيفايده بود. يعني خلقتتون در دنيا. اين كلمه خيلي مهمه كه بعله فاطمة زهرا سلام الله عليها اينطوري بود.
چي بگم من. من با اينكه خودم را، خداي من شاهده، همينطور تصور ميكنم، اين حقيقته، نه شكسته نفسي ميكنم نه چيزي، يك ذرة كوچكي در مقابل اقيانوس معرفت خاندان عصمت و طهارت، شايد من از آنهم كمتر باشم. واقعا نميفهمم. اما اگر بخوام فضائل فاطمة زهرا را بگم، شايد گوشه كنار كساني باشند كه باورشون نياد و خداي نكرده كافر بشوند. ام ابيها ميدونيد يعني چه؟ ام اينجا مادر معمولي كه نيست. اين دختر پيغمبره. ام يعني ريشه، اساس. همه چيز پدرشه اين. همه چيز پدر. و ما ادراك ما ليلة القدر. ببينيد اين كلمه چي ميگه. چه ميدونيد ليلة قدر چيه؟ خدا يك گوشهاي را ميگه. ليلة القدر خير من الف شهر. از يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبري كه آمده، اينجا يك حساب دقيقي كه توي مجلس نميتونم بگم، متأسفام كه چرا الف شهر را با يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر تطبيق ميكنم. ولي ديگه من ميگم. شب قدر از يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبري كه آمده ارزشش بيشتره. يعني فاطمة زهرا، همان سن كمش، همان نود و پنج روزش، همان هفتاد و پنج روزش، ارزشش بيشتره براي حكومت الهي از تمام زحمات يكصد و بيست چهار هزار پيغمبر. خيرا من الف شهر. از اينجا ميخوام زود رد بشم. چون نه شب قدر ملكيش را ما ميفهميم چرا از هزار ماه بهتره نه ملكوت را شما ميفهميد. تنزل الملائكة و الروح. ملائكه و روح هر روز در يك روايت ديدم الان چون خيلي قديم ديدم اين روايت را ميترسم كم و زياد بشه و آمادگي هم نداشتم عرض كنم، ارواح اولياء و انبياء و ملائكه هر كدام ميخوان به خدا نزديك بشوند، بايد هر روز بياييند رد مقابل فاطمة زهرا اظهار ارادت كنند. تنزل الملائكة و الروح. محبت فاطمه اگر در دل اينها نباشه، اينها مطرود پروردگارند. تنزل الملائكة و الروح فيها .ميآيند و الحافين.
يك كسي از اولياء خدا به من گفت كه من البته اين لياقت را نداشتم، به من گفت كه ميخواي بدوني قبر فاطمة زهرا كجاست؟ گفتم بله. گفت يك روز برو كنار قبر پيغمبر اكرم، خانة فاطمة زهرا. يك روز هم برو بقيع، ببين كه ملائكه كجا بيشتر نازل ميشوند، ارواح كجا بيشتر نازل ميشوند. من چيزي نفهميدم، ولي يك كس ديگري يا وقت ديگري چيزي فهميد. ميگفت در قبرستان بقيع هم خيلي ملائكه نازل ميشد ولي آنجا بيشتر و او فكر كرده بود بخاطر پيغمبر و ائمه است. دقيقتر وادار كرده بود اين ولي خدا او را به اين كار، ديده بود بعله. منحصرا ميآيند اول خدمت فاطمة زهرا. ارواح همه ميآيند. ملائكه ميآيند. ائمة اطهار همه ميآيند صبح به صبح دست مادرشون را ميبوسند. علي بن ابيطالب هر روز ميآيد، وقتي كه ميآيد كنار قبر، حالا در عالم ملكش، كنار قبر فاطمة زهرا سلام الله عليها آنقدر گريه ميكنه كه خاك قبر را گل ميكنه. هاج به الحزن. هجوم ميآره حزن كه چرا بين بدن علي و بدن فاطمه يك مقدار خاك فاصله شده؟ چرا اينطوري باشه؟ و الا از نظر روحي كه با هم بودند. علي بن ابيطالب آنطور. پيغمبر اكرم وقتي كه جنازة فاطمه را در عالم ملك وارد قبر فاطمة زهرا ميكنند، دستها را ميفرسته جلو، بدن فاطمه را ميگيره. ببيند اينها همهاش احترامه. فاطمة زهرا تمام انبياء همه در خدمتش هستند.
در يك مكاشفهاي يك نفر ديده بود كه اصلا روز قيامت را برايتون بگم. روز قيامت دربارة هيچ پيغمبري، حتي پيغمبر اكرم، هيچ امامي، هيچ فردي از مخلوقات بشري، خدا اين تشريفات را برايش قائل نميشه. اين روايت را حتي اهل سنت نوشتند. كه وقتي فاطمة زهرا سلام الله عليها وارد صحراي محشر ميشه هفتاد هزار ملك از جلو حركت ميكنند. هفتاد هزار طرف راست. هفتاد هزار طرف چپ. هفتاد هزار هم پشت سر. ارواح مؤمنين هم كه محتاج او هستند. منتهي چون در بدنها آمدند، خطاب ميآد غضوا ابصاركم حتي تجوز فاطمه بنت محمد صلي الله عليه و آله اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. چشمانتون را ببنديد. امام ميفرمايد هيچ چشمي، حتي چشم انبياء، لياقت ديدن و مقام حضرت زهرا را نداره. عجيبه. كوچه ميدهند، ملائكه اطراف را گرفتند، با يك تشريفات خاصي به طرف بهشت ميره حضرت زهرا. اينجا خود حضرت زهرا سلام الله عليها تواضع ميكنه. خودش. اين را عرض كردم اين روايت متعدد نقل شده و حتي اهل سنت هم نوشتند. كه خدايا من همينطور چشم بسته، مردم چشمشون را ببندند ما بريم توي بهشت؟ اول كس هم هست كه ميخواد وارد بهشت بشه. بعد خداي تعالي ميگه يا حبيبتي، اي محبوبة من، اي عزيز من، خداي تعالي تمام محبتش را متوجه فاطمة زهرا ميكنه كه بينهايته محبتش. چي ميخواي؟ من دوستاني دارم. اينها گرفتارند. اينها در صحراي محشر در فشارند. برگرد. هر كه ميخواي تو بكن. عرض كردم اگر الان فاطمة زهرا اراده كنه ماسوي الله محو بشه، ميشه. برگرد. هر چي ميخواي. بر ميگرده فاطمه. دوستانش را جداميكنه. محبينش را جدا ميكنه. دوستان فرزندانش را جدا ميكنه. عجيبه. به جائي ميرسه، عجيبه، دقت كنيد، به جائي ميرسه كه يك نفر ميگه فاطمه من به تو حقي دارم. معلومه هيچ حقي جز اين نداره. چيه حق تو؟ من يك خانهاي داشتم، ديوار بلندي داشت، روز گرمي بود، يكي از فرزندانت آمد توي ساية ديوار منزل من در كوچه استراحت كرد و من اين حق را به تو دارم. حضرت زهرا او را هم شفاعتش ميكنه.
تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر. تمام امور در خدمت حضرت زهراست. هر چي ميگه بكنيد. خداي تعالي ميگه يا فاطمه هر چي تو بگي من انجام ميدم. هر چي. تو حبيبة من هستي. تو محبوبة من هستي. تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر. سلام. فاطمه وجودش سلامه. قربانش بشيم. در وصيت نامة خيلي مختصرش وقتي كه آن نوشته را علي بن ابيطالب زير سر ايشان ديد، ديد نوشته وقرا ولدي السلام الي يوم القيامه و بخاطر فاطمه سلام علي آل ياسين و بخاطر فاطمه سلام علي الذين اصطفي كه نميخوام شرحش را بدهم، و بخاطر فاطمه ان الله حرم لحم فاطمة علي النار. بخاطر فاطمه ان الله حرم لحم فاطمة علي البرد. كه اينها عجيبه. و بخاطر فاطمه پيغمبر اكرم فرمود اني شافع ليوم القيامه لاربع اثنا ولو جائوا بذنوب اهل الدنيا المكرم لذريتي. ذرية پيغمبر جز از طريق فاطمة زهرا كس ديگري نبوده. بخاطر فاطمه است. ساداتي كه به فاطمة زهرا ميرسند با ساداتي كه از نسل فاطمة زهرا نيستند، آنقدر فاصله دارند، آنقدر فضائلشون فرق ميكنه از زمين تا آسمون با هم فرق ميكنه. روايات را برداريد، اين كتاب انوار زهرا را من نوشتم، خيلي هم روش من زحمت كشيدم، برداريد نگاه كنيد هر چي هست بخاطر فاطمة زهرا هست. خدا بخاطر فاطمه، انشاء الله همة شماها را و دست همة شماها را به دامن امام زمان عليه الصلاة و السلام ميرسانه به شرط اينكه محبت فاطمه در دلتون باشه. انشاء الله.
خوب الحمد لله كه همين اندازه، يك سر سوزن از اقيانوس معرفت كه لو كان البحر مداد لكلمات ربي لنفد البحر قبل ان تنفد كلمات ربي و لو جئنا بمثله مددا يا كتاب وصف تو را اي فاطمة زهرا، كتاب وصف تو را آب بحر كافي نيست كهتر كنم سر انگشت و صفحه بشمارم. عظمت فاطمة زهرا همين بس كه يكي براي خدا ميشه سجده كرد، يكي هم براي فاطمة زهرا. اينها را من نميدونم زياد براتون گفتم. در سجدة نماز فاطمه زهرا، سرت را بگذار به سجده خطاب به فاطمه، انسان خطاب به كسي بكنه، سجدهاش هم براي اونه. يا مولاتي يا فاطمة اغيثيني. اي مولاي من، اي فاطمه، به من پناه بده.
به خدا قسم اگر ميتونستم در فضايل فاطمه خيلي حرف دارم. تمام قرآن را ميشه با عظمت فاطمه زهرا تطبيق كرد. سلام هي حتي مطلع الفجر. اين كار، اين عظمت، اين و ما ادراك ما ليلة القدر، اين سلام براي دوستان فاطمة زهرا تا كيه؟ تا طلوع فجر وجود مقدس حضرت حجة ابن الحسن كه آنجا كمكم براي همه ميشه. حتي مطلع الفجر.
خدايا اين هذه بضاعتنا، ما اين اندازه ميفهميم، اين اندازه اظهار ارادت به فاطمة زهرا ميكنيم، فاطمة زهرا را لا يقاصدنا احد. با زنهاي دنيا، با زنهاي آخرت، با هيچكس مقايسه نكنيد. با هيچكس. همة عظمت زينب كبري بخاطر اين بوده كه دختر فاطمة زهرا بوده. عجيبه. همة عظمت هر چه خوبان در عالم هستند، به خاطر عظمت فاطمة زهراست. نگيد كه چطور ميشه؟ من كه نميگم. اينها توي روايات هست، توي آيات قرآن هست. بريد مراجعه كنيد. ما اينجور استنباط كرديم از آنچه كه از آيات و روايت ميرسه. پيغمبر اكرم ميآد همينطور تعارف كنه به دخترش، آنهم براي چي ام ابيها، فداها ابوها. آنها اين تعارفها را ندارند. امام صادق عليه الصلاة و السلام با اسماعيل پسرشون و يكي از شيعيان دارند ميرند. رسيدند به خونه حضرت صادق به اين دوستشون تعارف نكردند بفرمائيد خونه. اسماعيل گفت آقا يك تعارفي به ايشان ميكرديم. گفت تو ميدوني كه توي خانه مانع داريم، نميتونيم. و ما اهل بيت پيغمبر اهل تعارف بيجا نيستيم. اين را ميخوام بگم. تعارف بكنيم؟ همانطور كه شما به دخترت خوشت آمده ميگي قربونت برم. پيغمبر اينجوري نيست. دخترت بدحجابت را ميگي قربونت برم. پيغمبر اينجوري نيست. دختر بي فضيلتت را ميگي قربونت برم. پيغمبر انيجوري نيست. يك كلمه حضرت نوح فرزندش را گفت كه ان ابني من اهلي. خدا نزديك بود از مقام نبوت خلعش كنه. اني اعزك ان تكون من الجاهلين. كارهاي جديه. در آيه قرآنه كه اگر تو يك كلمه حرف به ما نسبت بدي كه نبايد نسبت بدي، جدي نباشه، وحي نباشه، ما قطع وتينت ميكنيم يا رسول الله. يعني رگ حياتت را ميزنيم. اينجوريه خدا، خدا مثل ماها نيست همه چيزمون بازي باشه، شوخي باشه، تعارف باشه. فداها ابوها تعارف نكرده. حقيقت داره. ام ابيها حقيقت داره.
و اني لاجد في بدني ضعفا. اي فاطمه من ضعف در خودم احساس ميكنم. اني اعيذك بالله. نميگه يا رسول الله شما كه بالاتر از ما هستيد شما چرا. ميدونه اعيذك بالله يا ابتي من الضعف و او را از ضعف ميرهانه. بله. ما مردم هر چيزي كه بهتره، خدا كمتر توي ما نگهش ميداره. اين را بدونيد. چون لياقتش را نداريم. لياقتش را نداريم. فاطمة زهرا بهتر بود، هيجده سال توي دنيا. لياقتش را چون نداشتيم. آخه كسي با تنها دختر پيغمبر، حالا همة فضائل هيچ، اينطور رفتار ميكنه؟ عوض اينكه روز سوم بيايند تسليت بگن، پدر از دنيا رفته، من گاهي ميبينم بعضيها با بعضيها دشمنند، دعواييند، ميبينند يكي از اقوامشون از دار دنيا رفته. ميروند يك تسليتي هم بهش ميگويند. طلبكاره ميگه حالا از اين مصيبت يك خوردهاي راحت بشه، بعد بريم مطالبه كنيم. اينها چه جانورهايي بودند؟ اينها چه بودند؟ اينها چه حيواناتي بودند؟ اينها از شر الدواب بودند. عجيبه آدم فكر ميكنه، روز سوم. علي كجاست؟ فاطمة زهرا آمده دم در. خانم سلام. نه. تسليت عرض ميكنيم. نه. مينويسه كه من فهميدم فاطمة زهرا پشت در بود. جات خالي بود معاويه صداي نالة فاطمة زهرا را. لا اله الا الله. كه بين در و ديوار صدا ميزند يا فضة خضيني. همه با توجه رو به قبله بنشينيد. گاه گاهي هم يك گوشة چشمي طرف در، شايد آقامون… آقاجون اقلا بيا مادرت را به ما معرفي كن. بسم الله الرحمن الرحيم. الهي عظم البلاء. الهي عظم البلاء. و برح الخفاء و انكشف الغطاء و انقطع الرجاء و ضاقت الارض و منعت السماء و انت المستعان و اليك المشتكي. و عليك المعول في الشدة و الرخاء اللهم صل علي محمد و آل محمد اولي الامر الذين فرضت علينا طاعتهم و عرفتنا بذلك منزلتهم و فرج عنا بحقهم فرجا عاجلا قريبا كلمح البصر او هو اقرب من ذلك. يا محمد يا علي. يا علي يا محمد. اكفياني فانكما كافيان. و انصراني فانكما ناصران. يا مولانا يا صاحب الزمان. يا مولانا يا صاحب الزمان. يا مولانا يا صاحب الزمان. الغوث الغوث الغوث. ادركني ادركني ادركني. الساعه الساعه الساعه. العجل العجل العجل.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.