۱۴۲۶/۷/۸ قمری – ۱۳۸۴/۵/۲۳ شمسی – درباره خودم (دوستان حضرت آیة الله ابطحی)

درباره خودم

 

"از راست به چپ شهيد هاشمی نژاد ۲. اينجانب ۳. آقای خادمی شيرازی ۴. آقای سيد حبيب موسوی رحمة الله عليهم"

 

بسمه تعالي……..در زماني كه در قم مشغول تحصيل بودم با اين دوستان كه در تصوير ديده مي‏شوند بسيار صميمي بودم، از راست به چپ مرحوم شهيد هاشمي نژاد كه از فضلاء و سخنگويان بسيار بليغ و فصيح و بسيار متدين بود. استادي داشتند در علم اخلاق كه فرزانه و وارسته روزگار بود. نامش «شيخ علي فريدة الاسلام كاشاني» بود كه مختصري از شرح حالش را در كتاب «پرواز روح» نوشته ‏ام و مكرر به محضر حضرت بقيه اللّه علیه السلام مشرف شده بود. مرحوم شهيد هاشمي نژاد نزد اين استاد هم درس اخلاق و هم كتاب كفاية الاصول را مي‏خواند و معظم له در قم و مشهد در حوزه علميه تدريس مي‏فرمود. مرحوم شهيد هاشمي نژاد در سال ۱۳۶۰ در آخرين روز ماه ذيقعده بوسيله منافقين ترور شد و شهيد گرديد. خدا او را رحمت كند. نفر دوم اينجانب كه از سال ۱۳۳۲ با مرحوم شهيد هاشمي نژاد تا آخرين روزي كه شهيد شد رفيق صميمي بودم و كوچكترين اختلافي جز در مباحث علمي آن هم بسيار كم بين ما وجود نداشت. او شوهر همشيره من بود و من هم شوهر همشيره او بودم. نفر سوم مرحوم حجه الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ محمد خادمي است. معظم له عالم و نويسنده و يار و ناصر حضرت بقيه اللّه علیه السلام چه از نظر قلم و چه از نظر بيان و چه از نظر اعمال بودند. معظم له بخاطر اصرار زيادي كه در امر ترويج نام مقدّس امام عصر علیه السلام داشت دچار مشكلاتي در اواخر عمرش شد و با سكته قلبي اين دنيای فاني را ترك كرد و به بهشت برزخي منتقل شد. نفر چهارم مرحوم حجه الاسلام و المسلمين آقاي سيّد حبيب موسوي كه از سال ۱۳۳۳ با ايشان آشنا شدم ايشان بخاطر آن كه با مرحوم شهيد هاشمي نژاد همشهري بود با ما هم حجره شد و سپس بخاطر آن كه در سال ۱۳۴۱ ما در مشهد مقدّس اقامت كرديم ايشان هم به مشهد آمدند و با معرفي اينجانب در مسجد الرسول در محله آبكوه اقامه نماز جماعت مي‏كردند و در سال ۱۳۸۱ مبتلا به كسالت سرطان خون شدند و از دنيا رفتند. معظم له پدر يك شهيد بود كه در جنگ تحميلي عراق و ايران به شهادت رسيد. دوستاني كه در تصوير ديده مي‏شوند همه از دار دنيا رفته‏ اند و اين معني را به ما مي‏فهمانند كه دنيا خانه بقاء نيست و بايد بار گناهمان را سبك كنيم و تزكيه نفس كنيم و اين دنيا را دار بقاء ندانيم و توشه‏ اي براي آخرتمان از اين دنيا برداريم و بالأخره به فكر آخرتمان باشيم.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *