۱۴۲۶/۶/۷ قمری – ۱۳۸۴/۴/۲۳ شمسی – درباره خودم (مرحوم آیة الله شیخ شریف رازی)

درباره خودم

 

"مرحوم آیه الله آقای حاج شیخ محمد شریف رازی رضوان الله تعالی علیه"

 

بسمه تعالي……..در سن ۱۶ سالگي بودم و در مدرسه نواب مشهد درس مي‏خواندم. روزي وارد حجره‏ ام در مدرسه نواب شدم ديدم مرد بزرگواري در گوشه حجره‏ ام به دعوت هم حجره ‏ايم آقاي سيّد جعفر واعظي آمده و نشسته است. لحظاتي من هم با ادب به محضرش نشستم. ايشان اسم مرا سؤال فرمودند و من هم از ايشان تقاضا كردم كه خودشان را معرفي كنند. ايشان فرمودند: من شيخ محمد شريف رازي هستم ولي از حضرت علي بن موسي الرضا علیه السلام لقب عتيق را گرفته ‏ام. عرض كردم ممكن است قضيه‏ تان را شرح دهيد؟ فرمود من در جواني مريض شدم به حال سكرات موت افتادم مادر پيري دارم كه بالين من نشسته بود. ملكي آمد و روح مرا قبض كرد و به آسمان برد در راه حضرت علي بن موسي الرضا علیه السلام به آن ملك فرمودند اين جوان آزاد است مادر پيرش متاثر و ناراحت است. او را آزاد بگذاريد تا به بدنش برگردد و او عتيق است (يعني آزاد شده). من به بدنم برگشتم و از آنجا نام خودم را عتيق هم مي‏دانم. من به ايشان فوق ‏العاده ارادت پيدا كردم. شبها در حجره مدرسه نواب با هم بوديم نماز شب مي‏خواند و بدنش مثل بيد از خوف خدا مي‏لرزيد. مخصوصاً وقتي كه سوره «ق» را در نافله شب قرائت مي‏كرد. معظم له سبب شد كه من از حوزه علميه مشهد به حوزه علميه قم وارد شوم. خود او در شهر ري زندگي مي‏كرد ولي بخاطر محبت به من و نگهداري از من به قم هجرت كرد و من در آنجا مشغول تحصيل شدم. آقاي حاج شيخ محمد رازي از اولياء خدا بود و با اولياء خدا رفت و آمد و آشنائي خوبي داشت. در اوائلي كه من در خدمت ايشان به حوزه علميه قم رفتم آيه اللّه بروجردي و آيه اللّه حجت و آيه اللّه صدر و آيه اللّه سيّد محمد تقي خوانساري اين چهار نفر از مراجع تقليد در قم حضور داشتند. آقاي حاج شيخ محمد رازي به مرحوم آيه اللّه حجت ارادت خاصي داشت معتقد بود كه ايشان به محضر مقدّس حضرت حجه بن الحسن ارواحنافداه مشرف مي‏شود او مرا با مسائل معنوي بخصوص ملاقات با امام عصر ارواحنافداه آشنا كرد. او مرا با اولياء خدا مانند مرحوم حاج ملا آقا جان دورادور آشنا نمود. او مرا به مجالسي كه در آنها سخن از امام عصر ارواحنافداه گفته مي‏شد مانند منزل و حسينيه حاج ميرزا ابوالقاسم عطار در تهران مي‏برد و از من مي‏خواست كه دائما متوسل به امام عصر ارواحنافداه باشم. او مرا با فدائيان اسلام مخصوصاً حضرت نواب صفوي آشنا كرد و در مسائل سياسي پاك وارد نمود. من بخاطر مطالب و قضايايي كه درباره معرفت امام عصر ارواحنافداه و تشرفاتي كه خودش يا ديگران به محضر آن حضرت داشتند به او علاقه شديدي پيدا كرده بودم و حتي در مسافرتها در خدمتش بودم. مرد آزاده ‏اي بود كه نظرات خاصي مانند نظرات مرحوم نواب صفوي در امور سياسي داشت كه بر اين اساس متاسفانه بعضي از افراد او را به انحاء مختلف متهم مي‏كردند و نگذاشتند شخصيتش معرفي شود. فراموش نمي‏كنم روز تاسوعا سال ۱۳۷۸ كه او از دنيا رفته بود به هيچ وجه او را به عنوان يك دانشمند، يك نويسنده پركار، يك شخصيت با عظمت كه مطرح نشد؛ حتي در يكي از رسانه‏ هاي خبري رحلت او را اعلام نكردند. ولي در همان روز يك هنرپيشه كه غالبا در فيلم‏ها به عنوان آبدارچي عمل مي‏كرد او را آن چنان تجليل كردند كه كم نظير بود. او داراي تاليفات و كتب زيادي بود كه اكثرا در مسائل معنوي و روحي و معرفي علماء و دانشمندان مانند كتاب «التقوي» و كتاب «آثار الحجة» و كتاب «گنجينه دانشمندان» در يازده جلد و دهها كتاب ديگر نوشته بود. او مساجدي با زحمات خودش بنا كرده بود و مدارسي را تأسيس نموده بود كه تنها بايد بگوييم اجرش با خداي تعالي باشد. خدا او را رحمت كند و با مواليانش محشورش نمايد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *