۱۴۲۶/۳/۱۳ قمری – درباره زندگي خودم (مرحوم حجة الاسلام آقای حاج سید محمد علی وزیری)

درباره زندگي خودم            

 

 

بسمه تعالی ……….. یکی از علماء یزد. مرحوم حجة الاسلام آقای حاج سید محمد علی وزیری موسس کتابخانه وزیری بود که با اینجانب صمیمیت فوق العاده ای داشت. وقتی به مشهد مقدس مشرف می شد غالبا در کانون یا در منزل از ایشان پذیرائی می کردیم و من هم یک مرتبه در زمان حیات ایشان به یزد رفته بودم و با جمعی از رفقا در منزل ایشان پذیرائی می شدیم. معظم له عشق و علاقه عجیبی به جمع آوری کتب خطی و تاسیس کتابخانه عظیمی که موفق هم شد داشت. ایشان نقل می کرد که مدتها بود در پی کتاب خطی که نامش را شنیده بودم ولی آنرا پیدا نمی کردم بودم. تا یک روز در حمام دلاک محاسن مرا حناء بسته بود و من خوابیده بودم تا حناء رنگ بیندازد و چون بیکار بودم با خودم گفتم که از این کاغذی که در آن عطار حناء ریخته و پهلوی من دلاک آنرا انداخته خوب است مطالعه کنم شاید استفاده ای نمایم وقتیکه به آن ورقه نگاه کردم دیدم این کاغذ صفحه اول همان کتاب نفیسی است که من سالها دنبال آن می گشتم. با شتاب زدگی عجیبی از حمام بیرون آمدم و فورا خودم را به مغازه عطار رساندم تا مبادا اوراق دیگرش را به مردم بدهد ولی خوشبختانه او هنوز سایر اوراق آن کتاب را نکنده بود. من کتاب را از او خریدم و الان این کتاب جزء کتب نفیس کتابخانه وزیری است. یکروز مرحوم آقای وزیری به من گفت من نمی دانم چه کنم که این کتابخانه بعد از من محفوظ بماند. جمعی از علماء که در مجلس حاضر بودند هرکدام نظریه ای دادند که مقبول ایشان واقع نشد ولی من با آنکه از همه جوانتر بودم. گفتم: خوب است که شما کتابخانه وزیری یزد را شعبه ای از کتابخانه آستان قدس رضوی قرار دهید. بهتر محفوظ می ماند و وابستگی آن هم خوب است. ایشان پذیرفت و آنرا قبل از انقلاب اسلامی ایران به کتابخانه آستان قدس رضوی اهداء نمود .

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *