۱۹ شوال ۱۴۲۳ قمری – نماز

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله والصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل اللّه لاسيما علي بقية الله روحي وارواح العالمين لتراب مقدمه الفدا‌‌‌ء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

اين يكي دو شبي كه در اين هفته داريم درباره‌ي همين نماز صحبت كنيم اگر انشاءاللّه خداي تعالي توفيق داد، انشاءاللّه از هفته‌هاي بعد درباره‌ يك سلسله‌ بحثهاي علمي و يا اعتقادي و يا مسايل اخلاقی انشاءاللّه صحبت مي‌‌كنيم. در نماز بيشترين جمله‌اي كه تكرار شده يكي اللّه‌اكبر است و يكي هم تسبيح است، سبحان‌اللّه، البته هر كجا كه تسبيح هست حمد هم هست، تسبيح به معناي منزّه كردن يك چيزي است، ما مثلاً مي‌‌گوييم اين ساختمان دارد تسبيح سازنده‌اش را مي‌‌كند، تكويناً، شما الان به اين ساختمان كه نگاه كنيد مي‌‌بينيد با زبان حال مي‌‌گويد كه سازنده‌ي من كور نبوده، از نقص كوري او را پاكش مي‌‌كند، سازنده‌ي من قدرتِ بدني داشته، سازنده‌ي من عقل و فكري داشته، اينها تسبيح است ديگر تسبيح همين است دارا او را منزه‌اش مي‌‌كند از اينكه، شما اگر بگوييد سازنده اين ساختمان كور بوده خود ساختمان مي‌‌گويد نه كور نبوده، سازنده اين ساختمان شما بگوييد اصلاً فلج بوده، خيلي كم مردم باور مي‌‌كنند، مي‌‌گويند نه فلج نبوده، خود ساختمان دارد مي‌‌گويد سازنده‌ام فلج نبوده است. سازنده‌ي اين ساختمان فكر و عقل نداشته، ديوانه‌اي بوده است، نه! خود ساختمان مي‌‌گويد سازنده‌ي من عقل داشته، فكر داشته، حساب‌گر بوده، حساب داشته رياضياتش خوب بوده، تا مي‌‌رسد به يك مهندس. شما اگر خوب به خلق خدا نگاه كنيد مي‌‌بينيد كه همين‌طور تكويناً همه چيز دارد خدا را تسبيح مي‌‌كند، يك تسبيح عجيبي، ماها خوب به عمق اشيائي كه دور و برمان هست توجّه نمي‌كنيم، مثلاً من يك وقتي خودم توي يك باغي نشسته بودم، يك پيچكي از زمين رفته بود بالا، زياد هم شماها مي‌‌بينيد من فكر كردم، روي محاسبه همينطور سرانگشتي ديدم حدوداً پنجاه متر تا آن سر آن برگ آخري فاصله دارد از ريشه تا آنجا، خوب ما همين را فكر بكنيم، ببينيد تويش اگر قوي‌ترين پُمپ را گذاشته باشند پاي ريشه‌اش و از توي چشمه‌ هم آب بگيرد نه از رطوبت زمين و با سرعت هم برود توي اين، در تابستان بود هم اتفاقاً كه شايد در ظرف يك دقيقه يك قطره آب خشك مي‌‌شد توي آن آفتاب، طبعاً فرقي نمي‌گذارد توي گياه باشد يا توي زمين باشد، آفتاب كار خودش را مي‌‌كند حالا اين چكار كرده، چه جوري شده، بنشينيد واقعاً فكر كنيد كه اين برگ آخري سر آن پنجاه متر با آن برگ اوّلي، نه اين برگ اوّلي خيلي پر آب است نه آن برگ آخري كم‌آب است، خيلي عجيب است، تنظيم اين مسأله از مهم‌ترين چيزهاست، حالا آب را ، بعد هم تويش خالي نيست كه پُمپ بزنند آب برود بالا، تويش چوب است، يك رگ‌هاي ريزي دارد كه چه عرض كنم، جداً فكر كنيد. شعور حيواني كه در حيوانات هست، هزار تا كندوي عسل را كنار هم گذاشتند، صبح تمام زنبورها مي‌‌زنند بيرون، كندوها همه‌اش شبيه به هم هست، دو ساعت سه ساعت، شب مي‌‌خواهند اين زنبورها برگردند توي اين كندو، يكي‌ دانه‌شان اشتباهي نمي‌رود توي يك كندو ديگر، همه‌شان مي‌‌روند توي كندوهاي خودشان ، انسان اينجوري نيست ها! انسان اينقدر نمي‌تواند آدرس را حفظ كند، او رفته، حالا رفتن كه تا چهار كيلومتر زنبور عسل مي‌‌رود راه را گم نمي‌كند، بر مي‌‌گردد توي كندوي خودش، اين كه خودش واقعاً از مهم‌ترين چيزهاست، بعد توي كندوي خودش هم وارد مي‌‌شود، در داخل كندو هم توي آن لانه شش ضلعي خودش وارد مي‌‌شود، هيچ بحثي هم ندارد، راهنما هم نمي‌خواهد، اينها خدا را تسبيح نمي‌كند؟  و لكن لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ  الإسراء/44 شما نمي‌فهميد تسبيح اينها را، به هر چيزي كه نگاه كنيد همين‌طور است، رگهاي بدن خودتان، آقا لوله آهني را زير خاك مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند، آب هم از تويش رد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود ده سال بعد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينيد سوراخ مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود يك اشكالي پيدا مي‌‌‌‌‌‌كند ديگر، شصت سال، هفتاد سال، صد سال اين رگهاي بدن، رگهاي ريز آن هم خون از تويش عبور مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند، اينها هيچ طور نمي‌شود، پيرمردهاي صد چند ساله ديديم كه اينها چشمشان سالم است مثلاً، حالا گوشه و كنار بدنشان ممكن است ولي بعضي از رگ‌هايشان هيچ دست نخورده، اينها دارند خدا را تسبيح مي‌‌‌كنند.

شما دور و برتان را نگاه كنيد وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ، تسبيح مي‌‌كنند، همه چيز را، هر چيزي كه در عالم هست. شما نمي‌خواهد برويد كتاب زياد بخوانيد، يك خورده عقل داشته باشيد يك خورده فكر داشته باشيد، كنار يك باغچه بنشينيد هر ورقش دفتري است معرفت كردگار

 برگ درختان سبز در نظر هوشيار        هر ورقش دفتر است معرفت كردگار

همين نازهايي كه اين جا توي باغچه‌هاي قم در مي‌‌آيد من توي تابستانِ گرم بود، كه آب مي‌‌ريختي بخار مي‌‌شد، فوراً تبخير مي‌‌شد، اينها هم ريشه‌هايش تقريباً نهايتاً چهار انگشت زير زمين است يا يك وجب اين يك وجب هم خشك است گاهي اصلاً آب داده نمي‌شود يك برگش را بكَنيد فشارش بدهيد من گرفتم براي بعضي از دوستان فشار دادم قطرات زيادي آب ريخت پايين اين آب از كجا آمد، هوا كه مرطوب نيست، خشك! هواي قم است، زمين هم كه چيزي ندارد عجيب اهست ها! حالا آن طرفهاي مازندران و آنجاها باشد مي‌‌گوييم خوب هوا هم مرطوب است زمين هم مرطوب است، اتفاقاً اينها آنجاها به عمل نمي‌آيد درست پيشرفت نمي‌كند و كلّ كاكتوسها همينطورند، كاكتوس در جاهاي خشك در جاهاي بي‌آب اينها درخت حتّي مي‌‌شوند، تويش پر از آب است يك نفر مي‌‌گفت شش ماه آب را در خودش نگه مي‌‌دارد. آفتاب كار خودش را مي‌‌كند. شما نگوييد كه، اگر بگوييد آفتاب را خدا جلويش را گرفته، خوب اين بيشتر تسبيح خداست. اگر بگوييد آفتاب كار خودش را مي‌‌كند خوب آب توي اين گياه ماندنش تسبيح خداست.

بنيشينيد اينها كار است ها! خدمت شما عرض شود كه اينها مطالعه‌ي همه چيز است. يك وقت فكر نكنيد كه يك وقت بايد يك كتابي باشد و يك كامپيوتري باشد و شما همش بخوانيد بخوانيد، نه! اينجوري بخوانيد. اين تفكر است كه تفكر ساعة خير من عبادةِ سَبْعَ سَنَة، هفت سال عبادت، بعضي‌ها گفته‌اند هفتاد سال عبادت، چون اين ما بنشينيم هي بگوييم سبحان اللّهِ سبحان اللّهِ سبحان اللّهِ، ولي متوجّه اين حقايق نباشيم تسبيحِ لفظ است، تسبيحِ واقعي نيست.

هر چيزي كه نگاه كنيد همينطور است. هر چيز! اگر يك دقّتي بكنيد از توي اين طبيعتِ ظاهريتان بيرون بيايد و به حقيقت توجّه كنيد مي‌‌بينيد كه همه‌ي چيزها دارند مي‌‌گويند: خدا! همينطور كه اين ساختمان دارد، يكي دو تا سه تا از صفاتِ كه نبايد در بنّايش باشد دارد مي‌‌گويد كه بنّايِ من، سازنده‌ي من، اين خصوصيّاتي كه شما مي‌‌گوييد كه كور بوده، ديوانه بوده، نمي‌دانم اينها را نداشته و ندارد، همينطور همه‌ي اشياء دارند مي‌‌گويند: خدا قادرِ مطلق است و عالمِ مطلق است، همين دو تا كافي است. علم و قدرت. عالمِ مطلق و قادر مطلق. چون هيچ چيز نيست كه از خدمت شما عرض شود كه از قدرت پروردگار خارج باشد، هيچ چيز نيست كه از علم پروردگار خارج باشد. حيوانات چه فكري دراند؟ از كي ياد گرفته‌اند؟ يك جوجه‌ايي، اين تخم‌مرغ را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاريد زير مرغ يا توي ماشين جوجه‌كشي، جوجه در مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آيد همه‌ي كارهايي كه مادرش يعني صاحب تخم بلد بوده همه را اين هم بلد است از كجا ياد گرفته كي بهش تعليم داده؟

يا بايد بگوييم كه خودش به خودش تعليم داده كه

ذاتِ نايافته از هستي بخش        كي تواند كه شود هستي بخش

يا بايد بگوييم كه مادر، پدر يا يك معلّمي داده كه اين جوجه از توي ماشين جوجه‌كشي آمده اينجا و هيچ برخوردي نداشته با يك موجودي كه بگويد كه بهش مثلاً بگويد اگر بيست روز روي تخم خوابيدي و بعد ديدي تخم باز نشد پا شو برو ديگر، باز نمي‌شود. خوب مي‌‌خوابد تا وقتي كه به اصطلاح بايد بخوابد يعني تا ابد ممكن است بخوابد. سرِ بيست روز كه شما وقتي مي‌‌بينيد مرغ بلند شد مي‌‌گوييد بيست روز شده، يعني او به شما حساب را تحويل مي‌‌دهد نه شما به او، خيلي عجيب است!

مسأله‌ي شعور حيواني واقعاً از عجايب است، كه بشر راه افتاده عقب سرِ حيوانات از آنها چيز ياد بگيرد. توي يك كتابي، يك مجله سابق به نام مجله‌ي شكار و طبيعت در آنجا نوشته بود كه اين گچ‌گيري، گچ‌بندي كه وقتي پا مي‌‌شكند را از مرغِ ماهي‌خوار بشر ياد گرفته. پاي مرغ ماهي‌خواري شكسته بود دنبالش راه افتادند ببينند اين چكار مي‌‌كند، حالا از كجا گچ پيدا كرد آن هم گچ پخته، به پايش بست يك مدّتي پايش را راست نگه داشت تا اين جوش كرد بعد راه افتاد خيلي عجيب است خيلي از اين چيزها هست. ماها غافليم.

اين كه مي‌‌گوئيد خوابيد، غافليد، خوابيد، غافليد همين است معنايش، بنيشينيد فكر كنيد. هر چيزي را كه مي‌‌بينيد درباره‌اش يك خورده تحليل كنيد، فكر كنيد، مي‌‌بينيد كه اينها، مي‌‌بينيد همه‌شان زبانشان باز مي‌‌شود به سوي تو مي‌‌گويند سبحان اللّه، سبحان اللّه.

خدا اين مگس را چرا خلق كرده مزاحم است؟ مي‌‌‌‌‌‌‌‌بينيد همين مگسه مي‌‌‌‌‌‌‌‌گويد: سبحان اللّه، آن پشه را چرا خلق كرده كه مزاحم است؟ همان پشه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويد «سبحان اللّه»، يعني بيهوده خلق نكرده. مي‌‌‌‌‌‌‌‌بينيد همان مي‌‌‌‌‌گويد سبحان اللّه، يعني بيهوده خلق نكرده، تو نمي‌فهمي. وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ،  اسراء 44  وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ اسراء/44

هيچ چيز نيست مگر اينكه خدا را تسبيح مي‌‌كند، شما برويد توي، خيلي ساده است، نمي‌خواهد علم حيوان‌شناسي، همين ظواهرش همانچه كه همه مي‌‌فهمند، هماني كه هر كفتر بازي حتّي مي‌‌فهمد، كبوترش را مي‌‌برد سر چند فرسخي، چشمهاي بسته ولش مي‌‌كند، شما چشمهايتان را مي‌‌بينند يك وقتي مي‌‌خواهند مثلاً ببرند دادگاهي، توي آن وقتها ساواك چيزي، چشمت را مي‌‌بندند، بعد بر‌مي‌‌گردي ببيني كجا هستي. ولي اين را مي‌‌كنند توي كيسه كبوترها، كفتربازها، به اندازه‌ي كفتربازها اقلاً ماها حواسمان به تسبيح پروردگار جمع باشد، مي‌‌برند سر چهار فرسخي، پنج فرسخي، من اين كه مي‌‌گويم ديدم، ولش مي‌‌كنند، مستقيم مي‌‌آيد توي خانه‌اي كه جوجه گذاشته، تخم گذاشته و همه‌ي حيوانات همينجور. اين معناي تسبيح است، اينها را نگاه كنيد، همه‌اش مي‌‌بينيد وجودتان دارد مي‌‌گويد سبحان‌اللّه، رگ‌هاي بدنتان مي‌‌گويد سبحان‌اللّه، موهاي سرتان سبحان‌اللّه، چشمتان مي‌‌گويد سبحان‌الله، گوشتان مي‌‌گويد سبحان‌اللّه، حالا زبان كه در اختيار شماست با اين الفاظ نگويد ولي همه‌ي وجودتان دارد مي‌‌گويد سبحان‌اللّه، و بعد از سبحان‌اللّه لازمه‌ي سبحان‌اللّه الحمدللّه است اين را بدانيد. حمد با شكر فرق مي‌‌كند، حمد به معناي كُرنش كردن، كوچكي كردن، خضوع كردن، كُرنش كردن، الحمدللّه يعني تمام خضوع و تمام كُرنش‌ها مال خداست. غير از شكر، شكر در مقابل نعمت است، مخلوق را مي‌‌شود شكر كرد، ولي مخلوق را نمي‌شود حمد كرد، يعني نمي‌شود انسان به يك مخلوق بگويد: الحمدلك، چون نمي‌شود تمام خضوع در مقابل خداي بايد باشد، هر چيزي كه تسبيح بكند خدا را، حتّي همين ساختمان كه دارد بنّايش را سازنده‌اش را تسبيح مي‌‌كند خضوع هم در مقابلش دارد، يعني خضوع طبيعي و تكويني  وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِك، يسبح بحمدك، ب اينجا به معناي مع است، سبحان ربي الاعلي وبحمده، يعني مع، به معناي مع است، يعني با حمد خدا، حمد خدا هم شما مي‌‌گوييد، هماني كه وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ، هيچ چيز نيست مگر اينكه تسبيح مي‌‌كند همان را داريد شما انجام مي‌‌دهيد، منتها شما بي‌توجّه انجام مي‌‌دهيد لقلقه زبان انجام مي‌‌دهيد ولي همه‌ي موجودات با حقيقتشان، با وجودشان، با تكوينشان دارند تسبيح و حمد الهي را مي‌‌گويند. و اگر شما زبانتان با حقيقت باز نشود، فقط لقلقه زبان باشد، اين زبان شما، اين تشريع شما با تكوين كل عالم هماهنگ نيست همه‌ي عالَم بنده‌ي خدا هستند، تسبيح خدا را مي‌‌گويند، حمد خدا را مي‌‌گويند شما اگر توانستيد با همه‌ي عالم خودتان را هماهنگ بكنيد، از همه‌ي عالم هستيد، با همه‌ي عالم هستيد و همه‌ي عالم با شماست. خيلي عجيب است، همه‌ي عالم با شماست. يعني چه همه‌ي عالم با شماست؟ يعني با هم رفيقيد، بده و بستون داريد، او به ما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد ما هم به او مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهيم، هر چه از او مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيم از عالم تكوين مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيم بهمان در اختيارمان قرار داده مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و هر چي كه عالم تكوين از ما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد ما در اختيارش قرار مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهيم. حالا اينجا يك بحث خيلي طولاني مفصلي است كه من نمي‌خواهم حالا عرض كنم به خاطر اينكه طول مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كشد كه نتيجه چه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود؟ كه اگر ما مثل همه‌ي موجودات بنده‌ي خدا شديم، ما مثل همه‌ي موجودات تسبيح گفتيم، ما مثل همه‌ي موجودات حمد پروردگار را گفتيم، يعني زبانمان هم با بدنمان و خلقت هماهنگ شد، قلبمان هم با همه‌ي خلقت هماهنگ شد، هم بنده‌ي خدا شد، هم تسبيح خدا را گفت، هم حمد خدا را گفت. يكي شديم با تمام عالم خلقت، يك مثال مي‌‌‌‌‌زنم تا خوب مطلب دستتان بيايد. ببينيد اگر يك پيچي در يك كارخانه‌اي بسيار معظمي، آن پيچ خوب باشد، سالم باشد، هماهنگ باشد، هر چه همه‌ي كارخانه دارد مال اين است ، هر چه اين دارد مال كارخانه است. يكي است. اگر يك به اصطلاح پارچه‌بافي پارچه‌اي تحويل بدهد اين پيچ هم مؤثر بوده است. اگر خدمت شما عرض شود كه مثلاً فرض كنيد يك چيز ديگر بسازد، هر چه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد بسازد اين كارخانه اين هم شريك است، دقّت كرديد. اگر عالم خلقت بنده‌ي خدا هستند، تو هم شريك هستي در بندگي، تو هم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوي بنده خدا مخصوصاً بشر كه گُل سرسبد خلقت است، خداي‌ تعالي خلق كرده بني‌آدم را به اصطلاح، وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِالإسراء/70 مي‌‌‌‌‌‌‌‌بينيد كه كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ ، خدا گرامي داشته بني‌آدم را، وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا الإسراء/70،

فضيلت داده بشر را بر بيشتر خلقت خودش، خوب، اين اگر از كار افتاد، هماهنگ نبود، تسبيح واقعي نكرد، بندگي واقعي نكرد مثل پيچِ، حالا پيچ كه نبايد، تشبيه به پيچ، مثل يك توربينِ يك كارخانه مي‌‌شود بشر، مثل توربين خلقت است كه اگر آن كار نكند همه‌ي كارخانه از كار مي‌‌افتد و اگر كار بكند فايده‌اي ندارد، ببينيد چقدر صدمه به خودمان و به خلقت حتي مي‌‌زنيم، اين معناي تسبيح و حمد است. دقّت كرديد؟ حالا اگر شما توي ركوع گفتيد:سبحان ربي العظيم و بحمده، سبحان ربي، در سجده گفتي:سبحان ربي الاعلي و بحمده، ببينيد شما هماهنگ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تسبيحهم  الإسراء/44 بياييم بفهميم تسبيح همه‌ي موجودات را و تسبيح خودمان.

چيز دومي كه زياد تكرار مي‌‌شود اللّه اكبر  است، از اول اذان شروع مي‌‌شود تا آخر نماز، اين اللّه اكبر يعني چه؟ خدا بزرگتر است، خدا از چي بزرگتر است؟ امام فرمود: قربان ائمه بشويم واقعاً اينها هستند كه ما را راهنمايي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. اگر اين جمله را امام نفرمود اصلاً نمي‌فهميديم خدا بزرگتر از چيه؟ از كوهها، از آسمان، از زمين ، مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينيم هر چه بگوييم خيلي حرف بدي است، خدا را اصلاً نمي‌شود با اشياء ديگر مقايسه كرد تا بگوييم اين بزرگتر از آن است، و هر بزرگتري كوچكتري دارد، هر چيزي كه گفتيم بزرگتر است كوچكتري هم دارد. معناي اللّه اكبر چيست؟ امام مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايد: من اَنْ يوصف، خدا بزرگتر از آن چيزي است كه شما وصفش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد، از آن چيه كه وصف بشود، يعني بنشينند تمام جن و انس يك صفت از صفات الهي را صد درصد بخواهند وصف كنند، حتّي صفت خدمت شما عرض شود فعلش را ها، نگوييد صفت فعل را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانيم، نه نمي‌توانيد. مثلي بزنم برايتان تا بفهميد كه صفت فعل را هم هيچكس نمي‌تواند وصفش كند، مثلاً از باب مثال يك مهندسي هست، اين قدر قدرت فكري دارد كه يكجا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشيند، خودش يك سفينه‌ي فضانورد درست مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرستد به فضا، افراد را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد كره‌ي ماه و بر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرداند. يك همچنين قدرتي دارد، ما آن را نديديم، آن قدرتش را نديديم. ولي يك روز رفتيم خانه‌اش ديديم يك بادباكي براي بچه‌اش درست كرده كه سرگرم بشود، بچه‌اش سرگرم باشد، ما بخواهيم وصفش كنيم، بيشتر از اين نمي‌توانيم وصفش كنيم، مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييم اين آقاي مهندس همان آقايي است كه بادبادك درست كرده، اين اصلاً توهين است بهش. مي‌‌گويند يكي از مراجع يك منبري رفت يكي از مراجع را مي‌‌خواست تعريف كند بهش گفته بود كه اين آقا خط خوبي دارد، خيلي بدش آمده بود حالا همه‌ي فضايل من را ناديده گرفتي، خط خوبي دارد؟ تازه خطش هم خوب نبود بله! ما هم خدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داند اين مثال باز اصلاً با حقيقت موافق نيست. اگر ما گفتيم خدا آن كسي است كه آسمانها و زمين را خلق كرده در مقابل قدرت خدا، و در مقابل علم خدا از اين هم كمتر است كه ما بگوييم اين مهندسِ بادبادك درست كرده. چرا؟ به جهت اينكه؟ آن سفينه‌ي فضانوردي كه درست كرده آن محدود است، اين بادباك هم محدود است. امّا علم پروردگار، قدرت پروردگار نامحدود است، هر چه خلق كند، آسمانها و زمين كه سهل است، صد برابر اين آسمانها و زمين را خلق كند باز هم يك محدوده‌اي را خلق‌ كرده و علم و قدرت پروردگار نامحدود است. ببينيد اين معناي اللّه اكبر است، حالا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانيم خدا از چي بزرگتر است؟ از هر چيزي كه تو بگويي، از هر چيزي كه حتّي ائمّه‌ي اطهار و خاندان عصمت براي ما گفته‌اند درباره‌ي خدا، البته مگر اينجوري بگوييم، اوّل خوب ثابت كنيم كه همانطوري كه ائمه‌ي اطهار عليهم الصلوة و السلام انجام دادند، خوب ثابت كنيم كه خدا علمش بي‌نهايت، قدرتش بي‌نهايت است، اينها را بحث كنيم بعد بگوييم اين آسمان و زمين را هم خدا ساخته، اينجوري مثل هماني كه اول وصف كنيم آن مهندس را كه اين، اين همه قدرت فكري دارد، اين بادبادك را هم او ساخته، لذا توصيف پروردگار را احدي نمي‌تواند بكند، حتّي اگر خدا خودش، خودش وصف نكرده بود، معصومين هم نمي‌توانستند وصف كنند، خدا را منتهي آنها از زبان خود خدا ياد گرفتند و براي ما خدا را توصيف مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ (159) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (160) الصافات/159-160، بندگان مخلَص خدا آنها درست وصف مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند نه اينكه آنها نهايت وصف را هم بتوانند بكنند يا كرده باشند. نهايت وصف نيست، چون نمي‌شود نهايت ندارد، اصلاً وصف الهي نهايت ندارد، مثلاً ما مي‌‌‌‌‌‌خواهيم بگوييم قدرت خدا چقدر است؟ قدر ندارد، اندازه ندارد، محدود نيست كه ما بگوييم چقدر است. دقّت كرديد، پس بنابراين اللّه اكبر هم كه تكرار مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود با همين توجّه، اللّه‌اكبر امام فرمود: من ان يوصف، خدا بزرگتر است از آنچه كه وصف بشود، هر كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد بيايد وصفش كند، ممكن است در صراط باشد، درست باشد، صحيح باشد، امّا باز بالاتر از اين وصف است، اين هر كسي به اندازه‌ي مغزش، فكرش، عقلش، چرا؟ كلمات خاندان عصمت در صراط مستقيم است و در راه راست است و درست است امّا باز هم اين را بدانيد خودشان هم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويند: اللّه اكبر، تكبير بگوييد، يعني به اصطلاح ببينيد وقتي كه نماز را شروع مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد اوّلش اللّه‌اكبر است، در هر فصلي يك اللّه‌اكبر يا مستحب است در تكبيرة‌الاحرام هم كه واجب است، البتّه تكبيرات، سه تا تكبير بعد از نماز، بعد از نماز انسان آنها به عنوان تعقيب نماز است ها! بعضي‌ها مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينيم نماز مستحبي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانند بعد هم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويند اللّه‌اكبر، اللّه‌اكبر اللّه‌اكبر اين تعقيب ندارد حالا انشاءاللّه به قصد ورود نگويند، و الاّ اگر به قصد ورود گفتند شايد بدعت باشد. تكبير به طور كلّي گفتنش خوب است، امّا بعد از هر نماز واجب آن همه همانطوري كه مثلاً خدمت شما عرض شود لاحول  ولاقوة الاّ باللّه مي‌‌‌‌‌‌‌‌گوييد، تسبيحات حضرت زهرا مي‌‌‌‌‌‌‌‌گوييد، اين سه تا تسبيح هم به عنوان تعقيب نماز است، نماز واجب، نمازهاي مستحبي ندارد، عادت هم نكنيد به هر كاري كه همراه با عادت انجام مي‌‌شود، نماز مستحبي خوانده، سه مرتبه مي‌گويد اللّه‌اكبر، يا مي‌‌خواهد نماز مستحبي بخواند اذان مي‌‌گويند، حتي نماز آيات اذان ندارد، الصلاة مي‌‌گويند، يا نماز عيد، همينطور باز هم خوبِ رسمي است، خوب عادتي هم هست كه اين تعقيب را انسان را بگويد و بعد از اين سه تا تكبير بهترين تعقيبات، تسبيح حضرت زهراست، تسبيح حضرت زهرا را غافل نباشيد ازش، چيزي است كه پيغمبر به فاطمه‌ي زهرا تعليم داده و هيچوقت پيغمبراكرم به فاطمه‌ي زهرا يك چيز كوچكي را تعليم نمي‌دهد، يك چيزي بسيار بزرگي را تعليم مي‌‌دهد و حالا حتي در بعد از نمازهاي مستحبي هم وارد شده، نه مطلقا، نمازهايي هستش كه مي‌‌گويند بعدش تسبيح حضرت زهرا بگوييد، و تسبيح حضرت زهرا به طور كلّي در اكثر جاها چون براي كسب توان است، كسب قدرت است، كسب خدمت شما عرض شود موفقيّت‌هاي معنوي  و بدني است، بنابراين تسبيح حضرت زهرا خيلي پُر ارزش است، اميدواريم خداي تعالي همه‌ي‌مان را  توفيق تسبيح كردن خدا را، توفيق تكبير گفتن، توفيق حمد و ستايش پروردگار و كُرنش كردن در مقابل خدا را به همه‌ ما مرحمت بفرمايد و همه‌ي ما را از ياران خوب حضرت بقية‌اللّه قرار دهد، و صلی اللّه علي سيّدنا محمّد و آله اجمعين.

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *