۲۰ شوال ۱۴۲۳ قمری – ۴ دی ۱۳۸۱ شمسی – نماز
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله والصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل اللّه لاسيّما علي بقيةالله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي أعدائهم أجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
دو سه نكته دربارهي نماز در مضامين و اذكار نماز باقي مانده است آنها را انشاءاللّه امشب و فرداشب عرض كنيم و اگر بخواهيم دربارهي كلمات و فلسفهي نماز و حكمت نماز مطالبي عرض كنيم كه خيلي طول ميكشد ولي خوب شماها الحمدللّه اكثراً اهل علم و اهل تزكيه و اينها هستيد و انشاءاللّه خودتان تعمّق كنيد و مطالب را بيشتر توجّه داشته باشيد. يك مطلبي كه زياد انسان بهش شايد متوجّه نباشد و بايد توجّه داشته باشد اين كلمهي رحمان و رحيم است كه توي سورهي حمد تكرار ميشود. توي سورهي حمد دو مرتبه كلمهي رحمان و رحيم يكي در بسماللّه كه اكثراً بلكه متّفقعليه باشد كه بسماللّه جزء سوره است به خاطر اينكه خداي تبارك و تعالي در قرآن وقتي كه اسم سورهي حمد را ميبرد، سبع المثاني ميفرمايد و سبعالمثاني نميشود معنا داشته باشد جزء اينكه بسماللّه را جزء سورهي حمد بدانيم و روايات هم دارد. و در هر ركعت دو مرتبه و در دو ركعت كه نمازها معمولاً دو ركعتي است چهار مرتبه اين دوتا كلمه ذكر ميشود. اين دوتا كلمه هر دوي آن يك معنا از نظر لغوي دارد. چون هر دو صفت مشبهه هست و به معناي رحم است . رحمان به معناي راحم است و رحيم هم به معناي راحم است. ولي چون در قرآن آمده است خداي تعالي تكرار بيجهت هيچ وقت در آيات قرآن نميكند و اين دو تا كلمه مخصوصاً در بسماللّه پشت سر هم آورده، با يك عنايت خاصي هست، با يك معناي خاصي است كه عرض ميكنم. البتّه من عرض نميكنم روايات زيادي هست در تفسير همين بسماللّه الرحمن الرحيم در اوايل كتابها هست كه خداي تعالي الرحمن، خدا رحمان است براي همهي موجوداتي كه خلق كرده يا براي همهي مردم، و رحيم است للمؤمنين خاصّه، مهرباني اينجا دو تا عنايت به آن شده، يكي براي همهي مردم خدا مهربان است، هيچ فرقي نميگذارد بين بد و خوب، زن و مرد و يك مهرباني خاصّي هم نسبت به مؤمنين دارد. مهرباني خدا نسبت به عموم همين كه خلقشان كرده، همين كه بعد از گناه و معصيت و حتّي كفر و شرك و زندقه و همهي اينها ميبينيم خدا به او نفس ميدهد، جان ميدهد، سلامتياش را تضمين كرده، روزي به او ميدهد، شايد خيلي از نعمتهايي كه به همه داده به آنها هم داده، حالا هر كس ميخواهد باشد از بدترين خلق خدا از اشقياشقياء گرفته تا ائمّهي اطهار عليهم الصلوة و السلام، ميبينيم همه را خداي تعالي مساوي جان داده به آنها، نفس داده، سلامتي داده، روزي داده، ميبينيم به همه داده است. اين معناي رحمانيّت خدا است، خداي تعالي رحمان است، مهربانيِ خدا در سطح عموم، همهي مردم به گناهكار و غير گناهكار هيچ مسئلهاي ندارد كه بگويد چون تو گناهكاري من ديگر به تو روزي نميدهم، و چون تو به اصطلاح مؤمني به تو روزي ميدهم نه همه، وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىالنجم/39، هر كسي كه سعي بكند، فعاليّتي بكند خدا به او روزي ميدهد و اين معناي مهرباني است. اشقياشقياءاي كه در عالَم باشد حتي فرعون، ميبينيد به او سلامتي داده است. ميگويند چهارصد سال فرعون زنده بود توي دنيا و خدا حتّي يك سردرد به او نداد حالا البته در روايت دارد كه نگويد يا اللّه، پس به او سر درد هم نداده، هيچ ناراحتي براي او بوجود نيامده است با اينكه بالاترين و شقيترين مردم شايد ميشود گفت كه در زمان خودش فرعون بود ولي مهرباني به او كرده است. شما وقتي كه كلمهي رحمان را ميگوئيد ذهنتان متوجّه اين معنا باشد كه به همه خداي تعالي دارد روزي ميدهد. ماها معمولاً اينجوري هستيم يك خورده با ما بد بشود ديگر ميگوييم نه، ما به او كاري نداريم، دعوتش نميكنيم، خانه نيايد، از اين قبيل. حضرت ابراهيم دارد كه يك گبري، بت پرستي آمد پيش او و مهمان بود، به وضعش يك ايرادي گرفت حضرت ابراهيم، اين قهر كرد رفت، خداي تعالي فرمود كه ما يك عمر داريم به او روزي ميدهيم هيچ به او اعتراضي نكرديم كه چرا ما را نميپرستي و ما را اصلاً قبول نداري، تو يك روز آمد مهمانت شد؛ فرق بين خدا و بندهي خدا و مخلوق خدا ولو اينكه حضرت ابراهيم باشد اين است. خدا اصلاً به روي كسي نميآورد كه تو گناهكاري، تو معصيتكاري، چرا در همان مقام رحيمّيت اگر قرار بگيرد ممكن است روزياش را كم بكند، وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا طه، 124، كسي كه از ياد خدا اعراض بكند معيشتش تنگ ميشود وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا (2)وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ…(3) الطلاق، كسي كه تقوا داشته باشد روزي او را از جايي كه گمان ندارد خدا ميرساند، اينها همهاش در همان مرحلهي رحيميّت است، ولي رحمانيّت خدا ميبينيم همه آنها را روزي ميدهد. دروغگو را روزي ميدهد، راستگو را روزي ميدهد، صالح را روزي ميدهد، غير صالح را روزي ميدهد، همه را روزي ميدهد تا ميرسد به حيوانات ميبيني حتي يك حيواني كه در دل خاك است در عين حال به او روزي ميدهد و مشمول رحمانيّت خدا همه هستند همه و هيچ هم نميشود بگوئيم چرا؟ و چرا هم ندارد، اين معناي رحمانيّت است. وقتي انسان ميگويد بسم اللّه الرحمن، تا اين كلمه را گفت توي ذهنش بيايد تمام موجودات چه در كرهي زمين چه در غير كرهي زمين همه را خداي تعالي با يك مهرباني خاصّي به همهي آنها محبّت ميكند، مهرباني ميكند، و همه را هم مساوي به آنها عنايات دارد. اين معناي رحمان است.
معناي رحيم اين است كه با يك شرايطي آن مهرباني خاصّ را به آنها دارد، من در ضمن عرايض شبهاي گذشته گفتم، گفتم: مهرباني و رحمت؛ يك رحمت عامي داريم كه همين رحمانيّت به آن اشاره دارد، يك مهرباني خاصّي خداي تعالي دارد كه رحيميّت به آن اشاره است. يعني رحيميّت معناي رحيميّت آن مهرباني است. مهرباني خاص چي هست؟ كه اگر انشاءاللّه به اين مهرباني خاصّ برسيد خيلي پيشرفتتان، كارتان، وضعتان بهتر است. كساني هستند كه معصيت نميكنند، مؤمنند، بالمؤمن هستند، ايمان دارند، آرامش دارند، به خدا تكيه كردند، توكّل به پروردگار نمودهاند، كوشش ميكنند كه مثلاً در خانهي غير خدا نروند، توكّل به پروردگارشان صحيح باشد، تسليم باشند در مقابل خدا، خودشان را با جملهي بعد از اين رحماني و رحيمي كه در سورهي حمد هست كه ايّاك نعبد و ايّاك نستعين تطبيق بدهند. هم بندگي واقعي بكنند و هم كمك فقط از خدا بخواهند به هر چيزي تكيه نكنند. اصلاً معني نستعين، نستعين يعني فقط خدايا ما به تو و از تو اعانت ميخواهيم و كمك ميخواهيم، ما از كس ديگري كمك نميخواهيم. اينطوري باشند، چون بعد از بسم اللّه الرحمن الرحيم كه ميگوييد بعد الحمدللّه رب العالمين، الرحمن الرحيم، مالك يوم الدين، كه اينمالك يوم الدين هم بعد از الرّحمن و الرحيم است وصل به هم است خيلي ارزش دارد، خيلي مهم است. مالك روز جزا چه كسي هست؟ الرحمن و الرحيم، آن خدايي كه به همه مهربان است، خيلي ارزش دارد. انسان توي يك دادگاهي بخواهند او را، بگويند رئيس دادگاه چه كسي هست؟ قاضي چه كسي هست؟ ميگويند آن آقا است، يك نفري را ميگويند، عجب! خيلي آدم مهرباني است، خيلي آدم خوبي است، خيالت را يك خورده راحت ميشود، او به من هميشه كمك كرده است حالا بعيد است كه ما را خيلي مؤاخذهي زيادي بكند، اگر هم بكند روي عدالت لااقل ميكند، ببينيد بعد از كلمهي الرحمن الرحيم، مالك اليوم الدين خيلي اين به انسان اميد ميدهد، خيلي انسان را اميدوار ميكند، مالك روز جزا كه همهي اختيارات در دست اوست چه كسي هست؟ الرحمن الرحيم، آن خداي مهربان است. بعد ميگويد ايّاك نعبد، سر جريان كه واقع ميشود، ايّاك نعبد و ايّاك نستعين. شرط شامل شدن كلمهي رحيم بر انسان، آن مهرباني خاص اين است كه انسان هم از خدا كمك بخواهد در تمام كارهايش و هم بندهي واقعي خدا باشد. خودش را پاك كرده باشد، وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا عنكبوت/69، اوّل چيزي كه از معناي رحيم به دست ميآيد اين است كه خدا در همين دنيا به راهي كه راضي است و او اذن داده، خدا هدايتش ميكند. يعني شما اگر تزكيهي نفس كردهايد، ما غالباً اين طور هست كه اگر مراحل تزكيهي نفس را بگذرانيد كه ديگر بعد اگر ببينيم پايش باز هم توي لجن گير كرده و نميتواند خودش را نجات بدهد اين را ميگوئيم ديگر اين بسش است. و الاّ خودش بايد راه را براي خودش باز كند، وقتي انسان پاك شد قلبش، حكمت در آن وارد شد خودش ميداند چكار بكند، مراحل كمالات را نميتواند نگذارد، كسي كه جهاد با نفس در راه خدا ميكند لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا، ما راه خودمان را به او نشان ميدهيم، پس يكي از فوايد رحيميّت پروردگار اين است كه انسان هدايت ميشود، راهنمايي ميشود، از باطن خودش ميتواند حقايق را درك بكند، اگر روايتي را جلويش را گذاشتند حقيقتش را ميفمهد، اگر آيهي قرآني را جلويش گذاشتند حقيقت آيه را درك ميكند، دوّمي اينكه روزي او زياد ميشود، شما نگوييد كه ما خيلي اهل تقوا و اهل كمالات ديديم رزويشان كم است. روزي اين كه شما فكر ميكنيد نيست. شما چقدر مگر در شبانهروز ميخواهيد بخوريد؟ چقدر لباس ميخواهيد بپوشيد؟ چقدر خدمت شما عرض شود كه ميخواهيد داشته باشيد؟ آن اندازه كه خدا به شما داده است، حواشي و اطراف و آمال و آرزوها هست كه يك خورده انسان كسر ميآورد و علاوه بر اين، اين نيست روزي كه لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا، باصطلاح ميگوئيم وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا (2)وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ، اصلاً انسان يك بركتي در زندگياش ميبيند، به هر كس از مردم ايران اگر بگوييم كه طلبه با زن و بچّه و اجاره خانه شصت و هفتاد تومان ديگر حداكثرش حقوقش است اصلاً باورش نميآيد، مگر ميشود؟ ولي حالا شده است. حالا همين جورها هست.حالا من زياد از شهريهها اطلاع ندارنم ولي آن وقتهايي كه ما طلبه بوديم اينجا ماهي سيتومان، سي تا يك توماني نه، سيهزار تومان نه، سيتومان، سي تا يك توماني، صد تومان نه، سي تا يك توماني حقوق من و دوستمان خدا رحمتش كند آقاي هاشمينژاد بود شصت تومان ماهي اجاره ميداديم، حالا از كجا ميخورديم، غذايمان چه ميشد؟ آنها ديگر خود من هم يادم نيست چطور ميشد؟ اينجوري، الان شما همهتان همينطوري هستيد، الان بياييد بنشينيم بررسي كنيم، همينجوريهاست، اين يك بركتي است، اين معناي رحيّميت خدا است، اين كه الحمدللّه همه سالم هستيد اين معناي رحيّميت است، دربارهي مخلصين ميگويد: أُوْلَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ، الصافات/41، خداي رزق اينها را معلوم كرده است، اصلاً دانسته شده كه چه رزق است. حالا در آخرت باشد، فرقي هم نميكند، شما بدانيد توي بهشت همان رزقي دارد كه توي دنيا دارد، توي عالم برزخ دارد، همان وضعي را دارد كه توي دنيا دارد، همه جا مساوي است. خوش و خرّم، سر حال كه اگر شكر بكنيد لَأَزِيدَنَّكُمْ، لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ إبراهيم/7، اگر خودتان را در ماديّات روايت دارد كه هميشه با مادونتان مقايسه بكنيد، من پول ندارم او كمتر از من پول دارد، خوشحال باشيد و شكر بكنيد، در معنويّات به مافوقتان نگاه بكنيد فلاني چقدر با كمال است، نشسته همه دارند غيبت ميكنند ايشان به خودش ميپيچد و كمكم هم از مجلس بيرون ميآيد، چقدر باتقواست. ما يك دوستي داشتيم، يك نفر آمد گفت او غيبت شما را كرده، گفتم نه او اهل غيبت نيست. همين قدر معرّفي ميشويد كه اهل غيبت نيستيد، ديگر كسي باورش نميكند كه شما غيبت او را كرديد، رزق انسان زياد ميشود، وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ (اين خدا گفته ديگر) وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا (2)وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ، واقعاً از جايي كه انسان گمان ندارد رزقش ميرسد، حالا قضايايي اينجا هست يك مقداري ميترسم كه شماها حواستان پرت بشود چون هر كس يك وضعي دارد، يك شأني دارد، چون ما يك وقتي مطالبي راجع به بعضي از چيزهايي كه خدا ميرساند به بعضي گفته بودم آنها هم رفته بودند؛ ادا در آوردن غير از آن است كه واقعيّت يعني مناسب خود انسان باشد. ميگويند كه يك وقتي بهلول داشت كنار كوچه چون ديگر به عنوان ديوانه خودش را معرّفي كرده بود، داشت كنار كوچه گِل بازي ميكرد، زن هارونالرشيد آمد گفت چكار ميكني؟ گفت: دارم خانهي آخرت ميسازم، گفت يكياش را به ما بفروش، گفت: خوب آن خانهاي كه آنجا هست (چهار تا آجر روي هم گذاشته بود) اين خانه مال تو هست. چقدر ميشود پولش؟ اينقدر، او هم ميخواست كمكي به او بكند، پولي به او داد. شب هارونالرشيد خواب ديد كه زنش توي قصري است از او پرسيد تو اين قصر را از كجا آرودي با اين اعمالت؟ گفت: اين را ديروز از بهلول خريدم. صبح بيدار شد به او گفت: همچنين خوابي ديدم. زبيده گفت (زن هارون الرشيد) گفت: جريان اين است، ما همچنين كاري كرديم. فردا هارونالرشيد رفت ديد باز هم دارد ايشان باصطلاح گِلبازي ميكند، گفت: يكي از اين خانهها براي من بده، هر چي هم هم بخواهي ميدهم. گفت: او نديده خريد تو ديدي ميخواهي بخري. حالا اين طوري است. من يك وقتيها واقعاً يك جرياناتي پيش آمده بود كه اينها را خيلي هم دلم ميخواست نقل بكنم و نقل هم ميكردم، ديدم بعضيها همان ديده و روي آن تجربهاي كه مثلاً يكي داشته رفتند اداي آن را در آوردند، اينها نه، بايد يك چيزهاي طبيعي باشد. شما كار خودتان را بكنيد، بندگي خودتان را بكنيد، خدا را رحمان بدانيد، خدا را رحيم بدانيد، يعني آيات قرآن را باور كنيد، ماها خدا ميداند آن جوري كه به خدا توكّل ميكنيم اگر به يك آدم بيحالِ هروئيني گوشهي كوچه افتاده است اينجوري توكّل بكنيم، همينجوري كه به خدا توكّل ميكنيم به اين هروئيني توكّل بكنيم اين بر ميخورد به او، تو ميگوئي: تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ هود/56، من به خدا توكّل ميكنم، هي پشت سرش نگاه ميكند خدا انجام ميدهد يا نميدهد، خدا هم ميگويد نه، انجام نميدهم. تجربه هم ميكنيم ميبينيم نه انجام نداد، ميگوييم مثلاً به خدا توكّل كن، ابتداً، ميگويد درست است خدا، ولي انسان خودش هم از تو حركت از خدا بركت، باور بكنيد، به اون از خدا بركتش اعتقاد نداريم، يعني اگر هم اعتقاد داشته باشد خيلي لقلقهي لسان است، و الاّ خداي تعالي صريحاً در كنار الرّحمن، الرحيّم در همه جا، مهرباني خاصّي دارد به مؤمن، كسي كه توكّل بكند به خدا، خداي تعالي به او خيلي عنايت ميكند، تو توكّل واقعي بكن، تو توكّل رسمي و واقعي بكن، ببين به تو عنايت ميكند يا نميكند، به تو لطف دارد يا نه، اين معناي رحيّميت است. معناي رحيميّت خدا اين است كه افرادي هستند در ميان جامعه كه اينها متكّي بر خدا هستند، خداي تعالي واقعاً از جايي كه وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ، براي آنها ميرساند، خودش هم گمان ندارد همچنين پولي به دست او بيايد، همچنين مالي به دست او بيايد، همچنين زندگي به دست او بيايد، همچنين محبوبيّتي دست او بيايد، همچنين سلامتي به دست او بيايد، اصلاً فكر نميكند. توي جامعه است با همه دارد زندگي ميكند، يعني تمام نعمتها را خداي تعالي به او داده، حالا نميتوانم زياد توضيح بدهم دربارهي اين مسئله چون اين ميزان نباشد برايتان كه ببينيد هر كس گرفتار است پس معلوم است كه تو مشمول رحيّميت پروردگار نيست. اين گرفتاري را من و شما نميفهميم چي هست؟ گرفتاري مهم، گرفتاري اُخروي است، گرفتاري شب اوّل قبر است، گرفتاري عالم برزخ است، گرفتاري جهنم است، اينها چيزي نيست، اصلاً شما اينجور تصوّر بكنيد، نه اينجوري تصور تنها بكنيد حقيقتي است كه شما توي جلسهي امتحان صندليتان يك خورده رنگش خراب است يا گرسنهتان شده دلتان همچنين دل و وله ميرود به قول معروف يا مثلاً فرض كنيد تشنهتان هست، هيچ اصلاً حرفش را هم نزن، تو امتحانت را بده و برو، دنيا اين است. ماها بيشتر فكرمان، البتّه شما اينجوري نيستيد انشاءاللّه، بيشتر فكرمان روي باصطلاح تأمين غذاي مركبمان است كه اين گرسنه نماند، مركب زن و بچهمان گرسنه نماند، حالا روحشان مرده باشد مسألهاي نيست، بو بكند، متعفن بشود روحشان، مسئلهاي نيست. نميدانم روحشان اصلاً خواب محض باشد مسئلهاي نيست، خوب چكارش كنيم، آنجا ميگويد: چكارش كنيم؟ امّا شب بچّههايش وقتي گرسنهاند او را نميگويد چكارش بكنيم، آن را هم بگو چكارش بكنيم، حالا اين جوري شده ديگر. يك آدم چطور شد تو حتّي ما بدن را به حيوان و مركب زير پا سختمان است مثال بزنيم، حالا ميزنيم، چطور شد وقتي الاغت توي آخور جو و گندم ندارد ناراحت هستي، امّا خودت از گرسنگي مُردي هيچ ناراحت نيستي. چرا بايد اينجوري باشيم؟ اينجوري هستيم كه خدا رحيّميتش شامل حالمان نميشود، رحيّميت خدا آن چنان حسّاس و آن چنان تحت برنامه است كه اگر يك كسي حتّي خدا به او مهرباني آن طوري بكند بعد اين كبر بگيرد او را، غرور بگيرد او را، عُجب بگيرد او را، از آن سوءاستفاده بخواهد بكند، خدا اصلاً به او نميدهد تا اين كه بخواهد بده و بگيرد، نه از اوّل خدا عالم است، تو لياقت اين كه من به تو مهرباني خاصّي را داشته باشم تو نداري، همين، ماها نميدانيم بعد متوجّه ميشويم بيخود به اين مهرباني كرديم خدا ميداند از اوّل مهرباني نميكند، سوءاستفادههايي كه ماها ممكن است بكنيم از مهربانيهاي خدا، اصلاً خدا ما را توي مهرباني خودش راه نميدهد. من يكي از علماء بود خدا رحمتش بكند در عين حال، خيلي خوب بود واقعاً از نظر من خيلي آدم خوبي بود، ميرفتم خدمتش كه از او استفادهاي بكنم، ديدم يك حرفهاي بيخود ميزند، اصلاً اين حرفهايش، حتي من آن موقع بچّه بودم با آنچه كه من ميفهمم اصلاً منافات دارد، ميخواست من را جذب بكند، واقعاً ميخواست. بعدها متوجّه شدم آن اخلاصي كه ميخواست آن لحظه داشته باشد نداشت، يك چيزهايي ميگفت من اصلاً بُهتم ميزد كه اين اصلاً با هيچ روايتي، با هيچ آيهاي، خيلي راه دور نميخواهد برويد، برويد پيش همين متصوفهاي كه خيلي ادّعاي كمالات دارند، برويد پيش اينها، يك چيزهايي به شما ميگويند، يكي از همان چيزها اين است غذاي حرام، غذايي كه ولو نميداني تو حرام است اين را نخور، شايد حرام باشد و تو را از خدا دور بكند، ديگر الحمدللّه همهي دوستان ما اين را فهميدند ولو اينكه بعضيها علماء بسيار بزرگ اينها را نميدانند نه اينكه نميدانند دنبالش نرفتند و امثال اينها، اين رحيميّت پروردگار است. بتوانيد خودتان را توي دريا رحيّميت خدا بياندازيد ديگر گفت كه به اصطلاح همه چيز داريد، همه چيز، يعني نميشود خداي تعالي رحيّميتش در بعضيها جاها شاملتان بكند، در بعضيها جاها شاملتان نكند، نه! ديگر آنجا مثل يك دريايي است كه انسان خودش را مياندازد توي آن دريا، ديگر ميخواهد فرو، و غمرتني ايادي، غمره به معناي فرو رفتن توي نعمتهاي الهي است. و بتوانيد خودتان را بكشانيد توي رحيّميت خدا، لذا اگر رسيديد به آنجا زياد هم بگوييد يا رحيم، ميبينيد خداي تعالي همه چيز را به شما داد، همه چيز را، از هر چيزي كه دلتان بخواهد به شما ميدهد. اين يك موضوع بود. خداي تعالي هم خيلي دوست دارد كه شما وارد هر دو مهرباني خدا بشويد. دليلش هم همين است كه بسماللّه را ميگويد توي آن الرحمن الرحيم، توي سورهي حمد هم ميگويدالرحمن الرحيم، و نماز بدون فاتحةالكتاب نماز نيست بايد حتماً توي نماز سورهي حمد را بخوانيد حالا سورههاي ديگر را هر چه ميخواهيد بخوانيد بخوانيد. ولي سورهي حمد را بايد بخوانيد در نماز.
مسأله بعدي كه ميخواستم تذكّر بدهم مسألهي قنوت است. قنوت همين دعاي دست، فارسي آن دعاي دست است، كه البتّه مستحب است، مستحبي است كه تقريباً نيم مؤكّد است. در قنوت اين را شما بدانيد كه هر قومي، هر قبيلهاي يك نوع تواضعي در مقابل پروردگارشان، در مقابل بزرگترشان دارند. مثلاً هنديها، پاكستانيها كفهاي دستشان را روي هم ميگذارند، جلوي صورتشان را ميگيرند، اين نحوهي تواضعشان است يك قدري هم خم ميشوند. عربها دستهايشان را پهلوي هم ميگذارند مثل قنوت و اين جوري اظهار كوچكي ميكنند. ايرانيها و عجم دستهايشان را روي هم ميگذارند، كف دست معمولاً چپ را ميگذارند روي پشت دست راست، اين مسلّم است. حالا ما در نماز چكار كنيم؟ چون نماز از ناحيهي خدايي كه قرآنش به لسان عربي است نازل شده و پيغمبر هم عربي است، عرب است همان رسومات عربها را خداي تعالي امضاء كرده كه شما ميتوانيد اين را در نماز داشته باشيد. امّا نماز اين را بدانيد آقايان، نماز يك عبادت توقيفي است. توقيفي يعني محدود كردن به آنچه كه خداي تعالي دستور فرموده است و آنچه كه پيغمبر انجام داده، حالا شما نميتوانيد بگوييد خدمت شما عرض شود ما نماز صبح را سه ركعت ميخوانيم، يا مثلاً دو تا حمد توي اين سورهاي كه اين همه رحمان و رحيم دارد دوتا حمد در يك ركعت ميخوانيم، نميتوانيم. توقيفي معنايش اين است كه موقوف بر اين است كه خدا چگونه فرموده باشد، پيغمبر اكرم فرمود: همينطور كه من نماز ميخوانم شما نماز بخوانيد، پيغمبراكرم هم همينطور كه ما انشاءاللّه نماز ميخوانيم همين طوري ظاهراً نماز ميخواندند، حالا اگر ما يك چيزيهايي از خودمان در آورديم در نماز، يك كارهاي يا كارها يا الفاظ در آورديم توي نماز، ضمناً در بسماللّه الرحمن الرحيم اين را هم به شما عرض كنم از بدبختيها اهلسنت اين است كه بسماللّه الرحمن الرحيم را نميگويند! هميني كه حساسترين مطلب است، چرا به جهت اينكه گفت نگوييد. و علامت مؤمن هم اين است كه بسماللّه الرحمن الرحيم را بلند ميگويد، حتي در نمازهاي مستحبي، در نمازهاي اخفاتيّه بسماللّهي آن را مستحب است كه بلند بگويد. از خودشان اگر كسي چيزي در آورد و گذاشت توي نماز، نماز را هم باطل ميكند اين را بدانيد. وقتي اسراي ايراني را ميبردند در جلوي عمر رژه ميدادند، ميبردندشان، عبور ميدادند، اينها به رسم ايران دستها را گذاشته بودند روي هم، دست به سينه به حساب، تعظيم، اين جوري حركت ميكردند. عمر گفت چرا اينها اين كار را كردند؟ مثل اينكه شما الان يك پاكستاني ببينيد همچنين كرده، دستهايش را اين جوري كرده نديده باشيد، حالا ديديد خوب همهتان، ميگوييد اين چرا اينجوري كردند؟ گفتند: اينها در مقابل شما رسمشان است كه تواضع كنند. ايشان هم كه در بدعتگذاشتن و كارهاي جديد انجام دادن و اين حرفها يدطولايي داشت. همين نماز ترويه را خودشان ميگويند، يعني توي همهي كتابهايشان نوشته است كه عمر درست كرد و بعد هم آمد ديد همه دارند با هم نماز ميخوانند گفت: نعمة بدعة، بدعت خوبي گذاشتم، بدعت است، همهشان هم ميگويند، هيچ حرفي هم در آن نيست كه بدعت است. بعد ايشان گفت خوب ما توي نماز بايد اين تواضع را داشته باشيم، از آنجا رسم شده است، من با بزرگترين عالم مكّه يك شخصي بود بحث ميكردم راجع به همين دست بسته نماز خواندن، گفتم: از زمان پيغمبر نبود، زمان ابيبكر نبود. گفت: چرا يك روايتي دارد كه ابوهريره ميگويد من ديدم پيغمبر دست چپش را براي يك لحظه گذاشت روي دست راستش، گفتم: آنجا حتماً يك پشهاي پشت دست حضرت بوده و الاّ خوب اگر اين كار جزء نماز بود در زمان پيغمبر و بوسيلهي پيغمبر، اين ابوهريره من ديدم فلان روز پيغمبر همچنين كاري كرد اين اصلاً غلط است. بايد همه ديده باشند، اصلاً سيره باشد بر دين، نه اينكه آن زمانها نباشد و از آن زماني كه اسراي ايراني آمدهاند و اين كار نماز را باطل ميكند، چرا؟ اين اجتهاداً اينطوري هست. حالا ما ميگوييم دستمان را ميخواهيم بگذاريم روي دستمان چه اشكالي دارد؟ اگر به نيّت اين باشد كه اين كار خوبي است در نماز چون البتّه اهلسنّت هم واجب نميدانند همهي آنها، يك عدّهي آنها هستند كه دست باز هم نماز ميخوانند اگر كسي اين را جزء نماز بداند ولو مستحّب است نمازش باطل است. چيزي كه به عنوان جزء مستحب نماز است قنوت است. يعني شما اينجوري دستهايتان را نگه بداريد، جلوي صورتتان
همينطوري كه پيغمبراكرم انجام ميداد، همين طوري كه ائمّهي اطهار انجام ميدادند و نماز ميخواندند. اين كار حالا ولو ما ايراني هستيم ولو كار غير پيغمبر و ائمّهي اطهار را نبايد توي نماز انجام بدهيم. و قنوت تواضع خاصّي است كه در قرآن خداي تعالي راجع به قانتين و قنوتكنندهها و اين كه اينها آدمهاي خوبي هستند، مخبتين، اينها را خيلي به آنها اظهار محبّت فرموده حالا دربارهي آن آيهي شريفه نميخواهم صحبت كنم. اين هم يك مسأله.
اين را بدانيد كه در نماز بايد قنوت داشته باشيد نه تكفير، تكفير است البتّه اين را دست بسته نماز خواندن و اين جوري. ديگر انشاءاللّه مسائلي ديگري هست كه توي نماز كه من انشاءاللّه بقيهاش را فردا شب ميگويم خدمت شما و اميدواريم كه خداي تعالي آن نماز واقعي كه از ما خواسته است صحيح و كامل انجام بدهيم و همهي ما را جزء نمازگزاران خداي تعالي قرار بدهد و رحمانيّت و رحيّميت خدا شامل حالمان بشود در هر حال و ما هم متوكّل به پروردگار و مستعين از ذات مقدّس پروردگار انشاءاللّه باشيم و صلي اللّه سيدنا محمّد و آله اجمعين.
جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.