۱۸ شوال ۱۴۲۳ قمری – نماز

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله والصلاة و السلام علي رسول الله و آله اجمعين لاسيما علي بقية الله روحي وارواح العالمين لتراب مقدمه الفدا‌‌‌ء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

در مسئله‌ي نماز همانطوري كه در شبهاي گذشته يك مقداري بهش اشاره شد مسأله‌ي مهمي كه در نماز هست، خضوع و خشوع مقابل پروردگار است. خداي تعالي مي‌‌فرمايد كه: كساني كه خاشعند نماز برايشان خيلي بزرگ و سنگين است. افرادي هستند كه اينها خضوع و خشوع عادتشان شده، فهميدند كه خدايي هست و بر همه‌ي كارها ناظرست و او را از رگ گردن نزديك‌تر مي‌‌بينند و هيچ چيز را نمي‌بينند جز اينكه خدا را قبلش، بعدش، با او مي‌‌بينند. بلكه مشاهده مي‌‌كنند و لذا ما مي‌‌گوييم:اشهد ان لا اله الاّ اللّه، وقتي كه وحدانيّت خدا را انسان ببيند طبعاً خود خدا را بهتر احساس مي‌‌كند، و بهتر مشاهده مي‌‌كند و ما در اذان و اقامه اشهد ان لا اله الاّ اللّه،در تشهد مي‌‌گوييم: اشهد ان لا اله الاّ اللّه، و اگر اين معنا خوب در وجودمان، در روحمان جا بيفتد و اين شهادت را واقعي عرض كنيم به پروردگار، طبعاً خدا را در هر حال مي‌‌بينيم و خاضع و خاشع هم هستيم. وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ بقره/45، نماز و روزه، از اين دو چيز استعانت كنيد ولي نماز براي غير خاشعين بزرگ است، سنگين است، مشكل است، ما زياد ديديم كه روزه را بهتر مردم مقيّدند تا نماز. خيلي‌ها هستند كه نماز را مشكل‌تر انجام مي‌‌دهند تا روزه، لذا خداي تعالي مي‌‌فرمايد: إِنَّهَا، ضمير إِنَّهَا بيشتر مفسرين گفتند كه به صلاة بر مي‌‌گردد، صلاة با تمام شرايطش و حقايقش براي غير خاشعين خيلي سنگين است، مشكل است. من يك وقتي گفتم شايد پنجاه درصد مردم، مخصوصاً تابستان نماز صبح نمي‌خوانند، قضا مي‌كنند و اين با حسن‌ظن است ها! و الاّ بيشتر، و پنجاه درصد شايد بيست و پنج درصد لااقل از مردم مسلمان شيعه نماز نمي‌خوانند، زياد ديديم. حالا شما توي حوزه‌ي علميّه‌ي قم هستيد و با طلبه‌ها محشوريد، مي‌‌بينيد نماز مي‌‌خوانند. ولي نه اينجور نيست اصلاً. نماز، را شيعه هست كه خانوادگي نماز را اصلاً بلد نيستند و سخت است برايشان، سنگين است برايشان، صبح مخصوصاً. لذا خداي تعالي فرموده: حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى بقره/238، بعضي‌ها مي‌‌گويند وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى نماز عصر است كه بعيد هم نيست كه همين باشد ولي بعضي‌ها گفتند كه نماز صبح است و صلاة را بايد محافظت كرد. لقمان به پسرش گفت: اذ كنت في الصلاة فاحفظ قلبك؛ وقتي توي نماز هستي، قلبت را حفظ كن، حواست به خدا باشد. خيلي از مردم هستند كه توي نماز حواسشان به خدا جمع نيست و پرت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، شايد هم اكثر ماها بگوييم چكار كنيم كه حواسمان پرت نشود. در مرحله‌ي اوّل بايد به نكات و حقايقي كه توي كلمات نماز هست توجّه كرد. يعني وقتي كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييد: بسم‌اللّه الرحمن الرحيم، يا بلكه از تكبيرة‌الاحرام، اصلاًتكبيرة‌الاحرام يعني چه؟ يعني اللّه‌اكبرِ، اللّه‌اكبري كه همه چيز بر انسان حرام مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود جز نماز خواندن و توجه به خدا. ديگر نمي‌توانيد حرف بزنيد، نمي‌توانيد رويتان را از قبله برگردانيد نمي‌توانيد غذا بخوريد، نمي‌توانيد آب بخوريد، نمي‌توانيد كارهايي كه منافات با نماز دارد انجام بدهيد. اين معنايتكبيرة‌الاحرام است، همه چيز را بايد پشت سر بيندازيد و بگوييد اللّه‌اكبر، و وقتي هم كه وارد نماز شديد، حالا ظاهرتان را، مُلكتان را خداي تعالي دستور فرموده، ائمه‌ي اطهار دستور فرمودند، مراجع تقليد حكم كردند كه ظاهرتان را حفظ كنيد. ايستاده باشيد، رو به قبله باشيد، غذا نخوريد، خدمت شما عرض شود كه آن كارهايي كه به ظاهر در اختيار شماست كه اكثر ماها هم اين كارها را نمي‌كنيم، از آن طرف هم فرمودند كه دلتان را حفظ كنيد. اين ديگر دست ما نيست. يك وقت نماز را شروع كرديم، مي‌‌‌خواستيم هم قلبمان را حفظ كنيم ولي تا آخر نماز يك فكرهايي توي ذهنمان آمده، يك مطالبي توي ذهنمان آمده، يك سوءظن‌هايي توي ذهنمان بوده، همه را، گفت: يك كسي مي‌‌‌گفت: هر وقت خواستي يك چيزي را گم بودي خواستي پيدايش كني نماز بخوان، چون انسان خوب، طبعاً هم راست مي‌‌گويد، حواس انسان جمع مي‌‌شود بايد يك جايي فكر كند، به خدا كه فكر نمي‌كند، به نعمت و آثار پروردگار فكر نمي‌‌كند به آن مشكلي كه دارد فكر مي‌‌كند و آن مشكلش اين است كه چيزي گُم كرده و پيدا مي‌‌كند، حواسش جمع مي‌‌شود. اين جور نماز خواندن خوب مشكل است، إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ، كسي كه به اصطلاح نماز را مي‌‌خواند و به معراج مي‌‌رود، همانطوري كه ديشب عرض كردم، قدم به قدم بر مي‌‌دارد و هم سير عرضي مي‌‌كند و هم سير صعودي مي‌‌كند و مي‌‌رود بالا تا جايي مي‌‌رسد كه لياقت اين معنا را پيدا مي‌‌كند كه از خدا تقاضاي صلوات و درود را بر پيغمبر و آل پيغمبر بكند. مي‌‌گويد كه خدايا صلواتت را بر پيغمبر نازل كن. آخر تو كِي هستي كه از خدا تقاضاي رحمت مي‌‌كني براي پيغمبر با آن عظمت؟ من آن كسي هستم كه خدا را تمجيد كردم، خدا را حمد كردم، خودم را خالص كردم براي اينكه بنده خدا باشم، خودم را خالص كردم براي اينكه از هيچ كس كمك نگيرم جز خدا، ايّاك نعبد و ايّاك نستعين، و در صراط مستقيم باشم و كوچكترين انحرافي نداشته باشد، نه فكرم انحراف داشته باشد، نه عملم انحراف داشته باشد. و بعد هم اگر يك سوره‌اي خوانده باشم كه بيشتر و مستحب است كه سوره‌ي توحيد يا سوره‌ي قدر، سوره‌ي قدر را من گاهي فكر مي‌‌‌كردم كه چرا اينقدر گفته‌اند در نمازها بخوانيد؟ حتّي در شب بيست و سوّم ماه رمضان هزار مرتبه سوره‌ي قدر را اگر كسي بخواند يقينش كامل مي‌‌‌‌‌شود، البتّه سوره‌ي قدر خواندن تنها نيست، بايد با توجّه به حقيقت سوره‌ي قدر انسان هزار مرتبه را بخواند. اگر شما يك چكشي را برداشتيد و يك ميخي هم بود، اين چكش را روي ميخ نزديد، هزارتا چكش بزنيد به بغل ميخ، آن طرف ميخ يا كج بزنيد، آن ميخ فرو نمي‌ورد بايد متوجّه سوره‌ي قدر بشويد من در بعضي از عرايضم عرض كردم كه سوره‌ي قدر و نزول قرآن در شب قدر چيزي است كه تمام ماسوي ‌اللّه را قرآن تحت نظام مي‌‌‌‌آورد، قانون‌‌نامه‌اي است؛ در شب قدر قرآن كه نازل شده يك قانون‌نامه‌اي نازل شده كه همه‌ي موجودات حتّي از اتم و سلول تا كهكشانها و همه‌ي عوالم اينها را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد تحت نظام، يعني آن وقتي كه خدا قرآن را نازل كرد و شب قدر بود، آسمان و زمين را بوجود آورد يعني بعد از آنكه خداي تعاليفي سِتّةِ ايّام ثُمَّ اسْتَوَى بقره/29، آسمان، آسمانها را خلق كرد و زمين را خلق كرد، بعد از اينكه خلق كرد خوب يك نظامي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد داشته باشد، يك قانون‌نامه‌اي بايد داشته باشد، اين قانون‌نامه‌اي را بدهند به دست يك مجري مقتدري مثل پيغمبراكرم و علي‌بن ابيطالب و ائمّه‌ي اطهار، كه آنها اجرا كنند در كلّ عالَم. كل عالمي كه ما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييم نه فقط ستاره‌ها و اينها. حتّي اتم را؛ همان كه الكترون‌ها دور هسته دارند مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چرخند با آن سرعت، تمام اينها خدمتتان عرض شود كه با قرآن تنظيم شده، با آن علم پروردگار، با معلومات رسول اكرم، با مجريي كه مثل پيغمبراكرم كه قرآن را خدا در اوّل خلقت بر قلبش نازل كرده و حالا وقتي كه آسمانها و زمين را خلق كرده به وسيله او اجرا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند، ماسوي‌اللّه را و احكام ماسوي‌اللّه را، شما فكر نكنيد همين جور آسمان و زمين دارند حركت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند، ستاره‌ها دارند حركت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند، ماه و خورشيد دارند حركت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند، همه‌ي اينها به قدر است. يعني با يك حسابي است، با يك تقديري است كه خداي تعالي در شب قدر در نزول دوّم كه اوّل نزولش، نزول قرآن بر قلب پيغمبر بوده، بعد هم بر تمام ماسوي‌اللّه بوده. خوب حالا چرا ما بايد توي نمازمان سوره‌ي قدر بخوانيم، براي اينكه متوجّه اين حقيقت بشويم كه قرآن دارد حاكم بر تمام ماسوي اللّه است. نزول چهارم، براي من و شماست كه ما ازش استفاده كنيم. چون كره‌ي زمين، چقدر همه‌اش قدر و قوّاره‌اش هست؟ و ما چقدر قدر و قوّاره‌مان هست؟ بايد خيلي پايين بيايد قرآن نازل بشود تا نوبت به ما برسد. يعني آن وقتي كه آسمانها و زمين بوجود آمد و خدا قرآن را بر آسمانها و زمين نازل كرد، بهشت را خلق كرد، جهنّم را خلق كرد، هر چيزي كه در عالم لازم بود كه وجود داشته باشد خلق فرموده و قانون‌نامه‌اشان همه‌اش را، همين قرآن است. يك همچنين اعتقادي بايد داشته باشيم. براي كسي كه از دار دنيا رفته، اين را بدانيد فاتحه من روايت نديدم كه فاتحه بخوانيد. البتّه خيلي سيره‌اي شده، همه‌ي مسلمانها حتّي سني‌ها فاتحه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواندند. امّا روايت در خصوص سوره‌ي قدر دارد كه وقتي رفتيد سر قبر يك مسلماني سوره‌ي قدر را بخوانيد. در مجالستان در وقتي كه بياد يك كسي كه از دنيا رفته سوره‌ي قدر را بخوانيد. قدر يعني اين وضعي كه الان پيش آمده است اين روي يك حسابي، وقتي سوره‌ي قدر را مي‌‌‌‌خوانيد يعني روي يك حسابي است كه اين شخص مرده، روي يك حسابي است كه اين شخص الان دفن شده و من اين سوره را برايش مي‌‌خوانم هم او بفهمد كه حساب دارد كار دنيا هم من باز متوجّه باشم. توي نماز سوره‌ي قدر را بخوانيد هم من بفهمم، هم مأمومين بفهمند كه همه‌ كارها روي حساب است، همه‌ي چيزها روي تقديرات الهي است. تقديرات يعني اينجور، باز جبري نشود كه خيال كنيد كه همه‌ي كارها تقدير الهي و انجام شدني، كسي هم نمي‌تواند دخالت كند، نه! تمام كارهايي كه انجام مي‌‌شود خدا انجام مي‌‌دهد، حتّي تصادفات ممكن است واقعاً خدا انجام بدهد امّا يك بخش از كارهايي كه انجام مي‌‌شود، يك بخشش، مربوط به اعمال ماست و مزد و جزاي اعمال ماست، مثل يك دزدي كه دزدي مي‌‌كند، مي‌‌برندش توي محكمه آنجا صدتا شلاق بهش مي‌‌گويند بزنيد، يا مثلاً دستش را بُبريد. خوب، اين دستش را وقتي كه مي‌‌برند، اين دست را در واقع خودش بريده و در يك معنا قاضي دستور داده كه بُبرند. ما الان هر مصيبتي كه بهمان مي‌‌رسد، طبق آيه‌ي شريفه قرآن است، در يك جا مي‌‌فرمايد: قُل كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ  النساء/78همه‌اش از جانب خداست، در يك جاي ديگر مي‌‌گويد هر چه كه بدي به شما مي‌‌رسد از ناحيه خودتان است. هر دوي آنها درست است. به دزد مي‌‌توانيم بگوييم كه قاضي دستور داده كه دستت او را ببرند و مي‌توانيم بگوييم كه خودت كاري كردي كه دستت بريده شود. ببيند، هر دوي آنها درست است، يك بخش از كارهايي كه انجام مي‌‌شود اين مربوط به ماست و خدا انجام مي‌‌دهد، باز هم خدا انجام مي‌‌دهد. يك بخشي ديگري كه از كارها انجام مي‌‌شود كه خوب است، اينها همه‌اش مربوط به خداست، ما اصلاً لياقت نداريم كه كاري بكنيم كه برايمان خداي تعالي يك كار خوبي بكند. خوب اينها را دقّت كنيد، مثلاً چطور؟ ما حالا نمازمان چقدر ارزش دارد كه خدا به خاطر اين نمازمان بهمان روزي بدهد؟ اين نماز ما چقدر با اين كيفيتي كه دارد چقدر ارزش دارد كه اين اعمال، اين عبادات، ميزان خوبي و بدي انسان باشد؟

ميزان خوبي و بدي نماز خواندن تنها نيست. خوارج بودند كه اينها خدمت شما عرض شود شب و روز نماز مي‌‌‌‌‌خواندند، عبادت مي‌‌‌‌‌كردند، رفته بودند تو بيانانها، ولي ولايت را قبول نكرده بودند. ولايت يعني چه؟ يعني آنچه كه خدمت شما عرض شود كه مولايشان، اميرالمؤمنين، فرمانده‌شان مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويد اينها عمل بكنند. اين را قبول نكرده بودند ولايت نداشتند، نماز مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواندند. ركوع مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردند، سجود مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردند، نمي‌دانم خودشان را مثل خاشعين قرار داده بودند، همه‌ي كارها را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردند امّا چون باطنشان را درست نكرده بودند با اندك چيزي به سوءظن‌هايي كه شامل اميرالمؤمنين عليه‌الصلوة و السلام هم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد مبتلا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدند، آنقدر افراد را كشتند به خاطر همين مسائل سوءظني كه داشتند، يكي از امراض خيلي خطرناك براي يك انسان داشتن سوءظن است. البتّه سوءظن ما گفتيم نداريم، اين را بدانيد آني كه در اسلام، هيچوقت، هيچ جا گفته نشده سوءظن، اين ظنّ انحرافي، ظنّي كه انسان آنطوري كه گفته‌اند گمان نداشته باشد و برخلاف، از صراط مستقيم خلاصه خارج شدن اين جور بگويم. افرادي بودند همين‌ها كساني بودند كه حي علي خير العمل را درست نگفته بودند،حي علي خير العمل يعني چه؟ يعني به بهترين اعمال شتاب كنيد كه در روايت دارد، ديشب هم جناب آقاي رفيعي روايتش را خواندند ظاهراً و روايت دارد كه ديشب من فراموش كردم اين تكّه را بگوييم كه اين حي علي خير العمل منظور ولايت علي‌بن ابيطالب است، ولايت خاندان اطهار عصمت و طهارت است و ولايت خاندان و عصمت و طهارت توي نماز هيچ جا ظاهر نيست، جز در صلوات؛ صلوات است كه مخ عبادت است، صلوات است كه همه‌ي نماز پوست است و، ديشب اين را توضيح دادم، پوست است نماز و حقيقتش و مغزش صلوات است. صلوات چه فايده‌اي دارد؟ چه معنايي دارد؟ اوّلاً ارتباط با به خداست، ثانياً اظهار محبّت به پيغمبراكرم و آل اوست، و ولايت است و ثالثاً انسان را به جايي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشاند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در معراجي كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رود به جايي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رساند كه آنقدر پُر قيمت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، آنقدر پُر عظمت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود كه از خدا براي بهترين خلق خدا طلب رحمت خاصّ‌الخاص مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند. پس بنابراين نماز يك باطني دارد، يك ملكوتي دارد كه ملكوتش ايّاك نعبد و ايّاك نستعين، اهدنا الصراط المستقيم تا آخر سوره و سوره‌ي قدر را كه گفته‌اند در ركعت اوّل يعني مستحب است در نماز ركعت اولي و دوّم خيلي چيز نيست بعضي‌ها در ركعت دوّم سوره‌ي قدر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانند، سوره‌ي توحيد را در ركعت اوّل مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانند. خدا رحمت كند يك وقتي مرحوم آيت‌اللّه نجفي مرعشي ديدم كه سوره‌اي كه ايشان مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستند بخوانند در ركعت دوّم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانند، حالا! يا در ركعت اوّل يا در ركعت دوّم سوره‌ي قدر كه خوانده مي‌‌شود، اگر درست خوانده بشود با توجّه خوانده بشود با آن عرايضي كه من در شب قدر عرض كردم، شب بيست و سوم عرض كردم با آن توجّه خوانده بشود يك دفعه براي انسان خضوع و خشوع ايجاد مي‌‌كند. خدايي كه همه‌ي عوالم را خلق كرده و نظم داده و با احكامي كه در قرآن نازل شده همه چيز را منظم كرده اين خدا در مقابلش تو ايستادي و تو مي‌‌گويي بهش ايّاك نعبد و ايّاك نستعين، تو بهش داري حرف مي‌‌زني، صحبت مي‌‌كني، سوره‌ي قل هو اللّه كه در نمازها اكثراً بايد خوانده بشود و در نماز اميرالمؤمنين عليه‌الصلوة و السلام دويست تا قل هو اللّه دارد كه اگر كسي با اين توجّه مختصري كه، من وقتم خيلي زياد نيست كه عرض كنم، خيلي مختصر عرض مي‌‌كنم با اين توجّه بخواند، واقعاً انسان را از اين رو به آن رو مي‌‌كند، اين نماز اميرالمؤمنين خيلي عجيب است. خدا رحمت كند مرحوم حاج ملا آقاجان مي‌‌گفت كه من در صبح سيزده ماه رجب نماز اميرالمؤمنين را خواندم، در قنوت نماز؛ ببينيد انسان را اينجور بالا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد در قنوت نماز يك دفعه، حالا خواب مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ديده، بعيد است كه ايشان تو قنوت نماز آن هم ايستاده را خوابش ببرد، مكاشفه مي‌‌‌‌‌‌‌كرده، باز هم نيمه خواب است. يا مثلاً واقعاً مشاهده مي‌‌‌‌‌كرده، حالا هر چيزي، من اين را در نوشته‌هايشان ديدم علي‌بن ابيطالب را در مقابل خودش مي‌‌‌‌بيند، حضرت مي‌‌‌‌فرمايند دوازده‌تا عيدي بهت داديم بعد از نماز چون خوب توي نماز حواسش پرت مي‌‌‌‌شود طبعاً يعني حواس هم پرت نمي‌شود، من يك معنايي از كلمه‌ي علي يك وقتي به يكي از دوستان عرض مي‌‌‌‌كردم كه اگر انسان علي بگويد هم متوجّه خداست، هم متوجّه علي‌بن ابيطالب، با مثال خيلي چيزي كه همه بفهمند چون مجلسمان بهرحال همه جور ظروف تويش هست ولي اجمالاً عرض مي‌‌‌‌كنم اگر من دارم با شما صحبت مي‌‌‌‌كنم، روح شما يا بدن شما مورد خطاب است. مي‌‌‌‌گوييد اصلاً بدن بي‌روح را ما اصلاً با او حرف نمي‌زديم. روح بدون بدن را هم نمي‌بينيم كه بايش حرف بزنيم، يك همچنين حالتي يا علي گفتن دارد و خدمتتان عرض شود و همين طور چيزهاي ديگر، كار نداريم. ما بعضي مطالب را سربسته بگوييم، بعدش هيِ از ما سؤال مي‌‌كنند. امروز خيلي يك عدّه مي‌‌خواستند بدانند كه آن راه، آن راهي كه خداي تعالي و پيغمبر اكرم و ائمّه‌ي اطهار بر ما صلوات بفرستند غير از انفاق، غير از صدقه دادن، خوب دقّت كنيد من چي مي‌‌گويم كه بعضي‌ها بد جور سؤال مي‌‌كردند، معلوم بود كه مطلب را متوجّه نشده بودند. آخر من گفتم كه آيه‌ي شريفه مي‌‌فرمايد: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ  سَكَن لَهُم التوبة/103 صلوات پيغمبر بر آنها بفرست كه صلوات تو آرامش به آنها مي‌‌دهد، گفتيم كه يك راه آسانتر از صدقه دادن، چون پول دادن جان كه نيست آدم راحت بدهد پول دادن خيلي مشكل است. خدمت شما عرض شود پول دادن مشكل است، امّا يك راهي كه شايد يك خورده سريعتر از اين هم باشد و كه امشب مي‌‌گويم ديگر، مي‌‌گويم ولي شرطش اين است كه سهل نشماريدش، بگوييد اِِ اين كه ما خودمان مي‌‌دانستيم، خوب خيلي چيزهاست كه آدم مي‌‌داند ولي بهش توجّه ندارد. خدمت شما عرض شود آن راه آسانتر و سهل‌تر و انشاءاللّه بهتر براي مخصوصاً بي‌پولها، براي آنهايي كه نمي‌توانند صدقه بدهند اين است كه صلوات بفرستيد. صلوات، خود صلوات روايت دارد كه هر كس بر پيغمبر و آل پيغمبر صلوات بفرست خداي تعالي و ائمّه‌ي اطهار ده مرتبه بهش صلوات مي‌‌فرستند. مي‌‌خواهيد پيغمبر بهتان صلوات بفرست، برايتان طلب رحمت كند، شما براي پيغمبر طلب رحمت خاص‌الخاص بكنيد تا او هم، روايت زيادي هم دارد ها! نه اينكه فكر كنيد مثلاً من مي‌‌گويم يك دانه روايت دارد. شما همين الان بگوييد اللهم صل علي محمّد و آل محمّد، خدا و پيغمبر و ائمه‌ي اطهار و ملائكه ده مرتبه بر شما صلوات مي‌‌فرستند. خيلي راه آساني است ديگر، هر چه مي‌‌توانيد صلوات بفرستيد. در شب و روز جمعه هزار مرتبه صلوات وارد شده، در شب و روز جمعه ملائكه‌اي مخصوص اين هستند كه بيايند روي زمين، ببينيد هر كس صلوات مي‌‌فرستد بهش نمره بدهند، محبّت بكنند، صلوات‌هايش را بردارند ببرند آسمان، حالا اين معنايش را ما خودمان بايد بفهميم بعد بگوييم. بالاخره ملائكه‌ي مخصوصي اين جهت هستند كه بهش كمك كنند. يا لااقل ده مرتبه بهش صلوات بفرستند. صلوات، خود صلوات، صلوات ايجاد مي‌‌كند. شما صلوات بفرستيد، چون: مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا انعام/160، شما يك كار خوبي كه كرده‌ايد كه همين صلوات است ده مرتبه  عَشْرُ أَمْثَالِهَا ديگر ده مرتبه خدا برايتان صلوات مي‌‌فرستد، پيغمبراكرم هم برايتان صلوات مي‌‌فرستد، ائمّه‌ي اطهار هم صلوات مي‌‌فرستند، يعني خداي تعالي اگر صلوات بفرستد حتماً آنهاي ديگر صلوات مي‌‌فرستند، اين معماي ديشب، معما هم بعيد مي‌‌دانم، همه‌تان شايد مي‌‌دانستيد حالا يعني مي‌‌دانيد. خدمت شما عرض شود كه و يك چيزي هم مي‌‌گفتم، چي بود؟ كه از اينجا رفتم به يك جا، بله خيلي از چيزها هست مثل يا علي، يا محمّد، يا حسن، اينها چون ما ائمّه‌ي اطهار را اگر اينجور تعبير كنيم اشكالي ندارد، ائمّه‌ي اطهارعليهم الصلوة و السلام را مخلوقي كه مثل اعلاي پروردگارند در عالَم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسيم. اينها مثل اعلاي پروردگارند،  وَلِلَّهِ الْمَثَلُ عُليا النحل/60، مثل اعلا يعني خدا مثلاً ها، نمي‌شود توي ماها بيايد، جسم نيست، مركّب نيست، مرئي نيست، صفات سلبيه خدا را كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانيد، اينجوري نيستش خداي تعالي، خوب ما چطور با خدايي كه وجودش با وجود ما دوتاست، هيچ ارتباطي ما لِتّراب و رب الارباب، چكار كنيم، چه جور بتوانيم با خدا ارتباط داشته باشيم؟ خداي تعالي يك موجودي خلق كرده كه از يك بُعد خداست و از يك بُعد بشر. قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ  الكهف/110تا اينجاش بَشَرٌ مِثْلنا، ولي يُوحَى إِلَيَّ ارتباط آن طرفيش است، بلاتشبيه شما آب و آتش را نمي‌توانيد جمعش كنيد، يك ديگي را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوريد وسط مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاريد، از يك طرف حرارت را به خودش جذب مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند از يك طرف به آب حرارت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. يك همچنين وساططي، البته باز هم خاك بر فرق من و تمثيل من، اين تمثيل غلط است يعني نمي‌شود اصلاً با آنچه كه هست، ولي خوب براي اينكه ذهنتان تقريبي پيدا بكند، نزديك بشود اينطوري است كه اگر يك چيزي نتوانست با يك چيزي مستقيم تماس داشته باشد، واسطه‌اي كه از يك جهت با او و از يك جهت  اين ارتباط برقرار بكند آنها را وسط مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارند كه نه آتش خاموش بشود و آب از بين برود. يك همچنين كاري مي‌‌‌كنند، خداي تعالي به وسيله پيغمبر تمام شريعت را براي ما نازل كرده، هيچ كس لياقت نداشته كه مستقيم شريعت را از پروردگار بگيرد، توي ماها هستند، توي شيعه هستند، توي اهل معنا، توي اهل معرفت هستند كه به اصطلاح مي‌‌گويند نه ما به جايي مي‌‌رسيم كه مستقيم از خداي تعالي فيض مي‌‌گيريم. من توي پرواز روح نوشته‌ام اشاره به يك عدّه‌ي خاصي بود كه خوب حالا الحمدللّه زياد شدند، و معلوم است كه مي‌‌خواهد ظهور بشود. دقّت كرديد؟ يك عدّه هستند كه اينها مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويند ما از خدا مستقيم استفاده مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم، حتّي به يكي از مشايخشان من گفتم كه من ديدم شما نماز را همينجور كه ما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانيم شما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانيد و روزه هم همينطور، بله تأييد شده، گفتند: همان كاري كه پيغمبراكرم فرموده ما دو مرتبه تأييد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم شما هم اينكار را بكنيد، تا اين حدّ، يك عدّه همين‌جوريند، ولي خدا رحمت كند استاد اعتقاداتمان، باز همين حاج ملاآقاجان، مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت كه تا توي بهشت، تا وقتي كه ما ديگر هيچ وقت ما خدا نمي‌شويم، پيغمبر هم نمي‌شويم، امام هم نمي‌شويم، هيچوقت، هميشه آنها فيض بر ما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند، از خدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيرند به ما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند در طول قرار گرفتيم نه در عرض آنها، در طول يعني خدا، ائمّه‌ي اطهار عليهم الصلوة و السلام و بعد هم ما، ما بايد هميشه جيره‌خوار خاندان عصمت و طهارت باشيم، هميشه بايد ما دستممان به در خانه‌ي امام زمان دراز باشد، وقتي كه دم در بهشت كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسيم، وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا انسان/21، خوب خودمان حالا نمي‌شود ما برويم از همان حوض هر چه دلمان مي‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد آب بخوريم، حالا آن حوض منظور آب كوثر باشد، مي‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد علم و حكمت باشد، هر چه مي‌‌‌‌‌‌خواهد، نمي‌شود؟ نه! آني كه تو مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوري آن وقت لجن است، آني كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهي با دست خودت بخوري لجن است، تو نمي‌شناسي آب كوثر چي هست. تو نمي‌شناسي علم و حكمت چي هست و مثلاً علوم بشري چي هست، تو اينها را فرق نمي‌گذاري، مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويي عجب مسأله‌ي خوب و خوشمزه‌اي، انسان مخصوصاً خودش دست و پا كرده باشد، يك حكمتي، كه اسمش حكمت نيست همان فلسفه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود در ذهنش به وجود آورده باشد خيلي به نظرش خوشمزه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آيد، همه جا هم نقل مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند مخصوصاً با الفاظ و اصطلاحات خاص اينها را بيان مي‌‌‌‌‌كند، خيلي هم لذّت مي‌‌‌‌‌برد خودش، امّا چون ذائقه نداري، چون مريضي، چون تو ارتباطي با سلام و صلوات و سلام نداري بنابراين خوب لجن است اينها، هر چه باشد لجن است. آب كوثر، يك چيز ديگر است، آب كوثر آن آبي است كه هم انسان لذّت مي‌‌برد، هم از به اصطلاح زير سايه‌ي قرآن و روايات است، هم از آن نهر خاصّ كه نهر كوثر مي‌‌گويندش، از آن حكمت خاص سرازير مي‌‌شود، خوب البتّه هر كسي ممكن است ادّعايي داشته باشد، ولي شما اگر خواستيد بشناسيد كه حكمت، آنچه كه واقعيت دارد از حوض كوثر سرچشمه گرفته است چي هست؟ برويد مراجعه كنيد به آيات و روايات، ببيند اگر اينها را تأييد كرد خوب معلوم است كه اين از حوض كوثر است، اگر تأييد نكرد و اگر خودتان مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيد برسانيد بايد به همين وسيله برسانيد، يعني برويد اوّل قرآن و روايات را همه چيز را خوب مطالعه كنيد و كوشش كنيد از آن دايره خارج نشويد در صحبت‌هايتان، و خلوصي هم داشته باشيد، اخلاصي هم داشته باشيد، كه  من اخلص للّه اربعين صباحاً جَرَتْ ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه، اميدواريم انشاءاللّه حال امشب متشتتاتي گفتيم ولي اميدواريم كه اين مسايل در ذهنهايتان باقي بماند و خودتان را از همه‌ي كينه‌ها، از همه‌ي حسادتها، از همه‌ي حقدها، از همه‌ي امراض روحي‌ها حفظ كنيد تا اين آب زلال حكمت انشاءاللّه در قلبتان جاري بشود و چون مال شماها آب قليل است، يعني مال همه‌مان آب قليل است اگر كه سر سوزني نجاست تويش بخورد نجسش مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند، اصلاً بايد بريزيد دور‌، انشاءاللّه ظرفتان آنقدر بزرگ باشد كه لااقل يك كُر از آب حكمت در قلبتان جاري بشود كه اگر يك وقتي هم دست نجسي خورد دست آن طرف پاك بشود، اگر ظرف نجسي هم تويش خورد ظرف او پاك بشود، اگر يك نفري با شما رفيق شد خواست دست نجسش را توي قلب شما وارد كند، دستش را پاك كنيد و الاّ تا وقتي كه قلبتان، آن ظرفتان به اندازه‌ي كُر حكمت نگيرد با افراد ناباب، افراد نجس، افرادي كه مريضند، نزديك نشويد يا كم نزديك بشويد. نگذاريد دستشان بخورد چون نجس مي‌‌كنند، وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا، لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنْ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي  الفرقان/27-28 – 29

ابابكر، در روايت درباره‌ي ابابكر است اين آيه، ابابكر با عمر نزديك شد، اگر، البتّه قلب خودش بدتر از قلب او بود، هر دويشان مثل هم بودند، اگر يك وقتي هم آب مضاف داشته، آب لجني داشته، بالاخره آن نجسش هم كرده، آب مضاف زود نجس مي‌‌شود حالا يك كُر هم باشد، ده كُر هم باشد بعضي وقتها اينطوري است، كوشش كنيد كه انشا‌ءاللّه با افرادي كه نجسند تماس نداشته باشيد، و الاّ ماها غالباً آن ظرف دلمان به كُر نرسيده است هنوز، خيلي مواظب قلبتان باشيد و خيلي هم كوشش بكنيد كه انشاءاللّه قلبتان را توسعه بدهيد، شرح صدر پيدا كنيد كه حضرت فرمود: و خيرها أوْعاها، بهترينش آن است كه ظرف بزرگ باشد، اقلاً اندازه‌ي يك كُر باشد، اگر يك دست نجسي آن وقت برويد طرف كساني كه نجسند، دلشان ناپاكند، وقتي رفتيد طرف آنها، آنها پاك مي‌‌شوند نه شما نجس بشويد، كه اگر ظرفيت دلتان زياد شد، آنها پاك مي‌‌شوند نه شما، شما پاك‌كننده هستيد و انشاءاللّه اميدواريم همه‌تان به همين حقيقت برسيد و كوشش ‌‌كنيد كه شيطان را از خودتان دور كنيد چون شيطان ظرفتان را اصلاً چپه مي‌‌كند، اين را بدانيد يعني يك ظرفي كه انسان دارد يك وقتي مي‌‌آيد كثيفش مي‌‌كند كه آن هم فرقي نمي‌كند يا چپه‌اش مي‌‌كند. اگر حكمت هم، چون فرمود، بله، الناس كلّهم هالكون، ان عالمون و عالمون كلّهم هالكون انّما عاملون و عاملون كلّهم هالكون انّما الا المخلصون و المخلصون في خطر العظيم، تازه هنوز خيال نكنيد كه مُخلص شديد، مگر حالا عرض كردم قلبي پيدا كنيد مثل قلب ائمه‌اطهار، نه مثل، يك خورده‌اي نمونه‌ي قلب ائمّه‌اطهار عليهم‌الصلاة و السلام كه اگر هر چه ظرف نجس، هر چه بزنند تويش پاك كننده باشد و نجس نشود.  وصلي الله سيدنا محمد و آله اجمعين.

 

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *