۱۷ شوال ۱۴۲۳ قمری – نماز

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله والصلاة و السلام علي رسول الله و علي آل اللّه لاسيما علي بقية الله روحي وارواح العالمين لتراب مقدمه الفدا‌‌‌ء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

يك مقداري باز هم درباره نماز و اهميّت نماز، امشب توي همين فكر بودم كه وقتي كه اقامه گفته مي‌‌شود اين حي‌ّ علي الصلاة، اگر همه اوّل اقامه بايستند و تَحَيُّ براي نماز داشته باشند اين كلمه‌هاي حيّ فقط منتقل به روح انسان مي‌‌شود كه روح انسان آماده براي نماز مي‌‌شود. امّا اگر تأخير انداختيد نماز را، يكي مشغول وضو بود، يكي مشغول حرف زدن بود اين حي‌ّ‌هايي كه شش مرتبه در اقامه گفته مي‌‌شود بي‌جا واقع مي‌‌شود. چون حّي علي ‌الصلاة، حي علي الفلاح، حّي علي الخير العملي كه تكرار مي‌‌شود در اذان و يا اذان نماز آنها مال تَحَيُّ بدني است، وقتي است، حركت به سوي محلّ نمازست. امّا حيّ‌هايي كه در اقامه گفته مي‌‌شود بايد فقط و فقط تَحَيُّ روح باشد براي نماز، يعني انسان وقتي آمادگي پيدا مي‌‌كند، آمادگي روحي كه از كارهاي ديگر فارغ شده باشد. اگر شما مشغول كارهاي ديگر باشيد، تَحَيُّ براي اقامه‌ي نماز پيدا نكرديد امّا وقتي كه همه‌ي كارهايتان را كرديد، سجده‌ي شكرتان را هم كرديد كه خدايا ما متشكريم كه تو به ما توفيق ملاقات مجدّد خودت را به ما دادي و توفيق اينكه باز هم با تو روبرو بشويم، باز هم با تو حرف بزنيم، عنايت فرمودي، لذا در اقامه يك خورده هم مختصرش كردند، تكبيره‌هاي چهارگانه اوّل نماز را دوتايش كردند، تكبير آخر را يكي كردند كه ديگر آمادگي كامل پيدا كنيد، حيّ علي الصلاه كه گفته مي‌‌شود ديگر از نظر بدني هيچ نگراني نداشته باشيد، فقط به قلبتان وارد بشود و به دلتان قرار بگيرد، حيّ علي الفلاح، به فكر فهميدن اينكه معناي فلاح چي هست؟ كه قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ المؤمنون/1، با همين فلاح يكي است. يا حيّ علي خير العمل كه گفته مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، بشتابيد به سوي بهترين اعمال كه رويش انسان وقتي همه كارها را كرده باشد فكر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند كه اين چطور بهترين اعمال است. يك مطلبي كه امشب مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستم عرض كنم و انشاءاللّه بهش توجّه داشته باشيد و چرا توفيق را خدا از سنّي‌ها گرفته در اذان و اقامه دو چيز را نمي‌گويند. يكي شهادت به ولايت علي‌بن ابيطالب آنها هم خليفه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانند علي‌بن ابيطالب را، ما هم خليفه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانيم، آنها هم ولي‌خدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانند، ما هم ولي‌ خدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانيم. اين ترديدي نيست يعني هيچ مسلماني نيست كه علي‌بن ابيطالب را ولي‌ خدا نداند، خليفه‌ي پيغمبر هم مي‌‌‌‌‌‌‌‌دانند، منتها آنها مي‌‌‌‌‌‌گويند چهارمي است، ما مي‌‌‌‌‌‌گوييم اوّلي، اين اوّل و چهارمش خيلي مسأله‌اي نيست. چرا آنها شهادت به ولايت را نمي‌دهند؟ و چرا ما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهيم؟ يك مسأله مهم اينجاست در اذان و اقامه، يكي هم مسأله‌ي خير العمل است، حيّ علي خير العمل، آنها چرا نمي‌گويند و ما چرا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييم؟ يك مسائل تاريخي دارد كه مي‌گوييد عمر گفته خير العمل جهاد است و نماز نيست. ما هم يك حرفي داريم اينجا، ما به حرف آنها كار نداريم، جهاد، در جاي خودش محفوظ و اگر ايّاك نعبد و ايّاك نستعين نباشد كه شرحش را دادم جهادي واقع نمي‌شود. يعني در نماز پايه‌ريزي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود براي جهاد، اگر كسي بنده‌ي خدا نباشد كه جهاد نمي‌كند، اگر كسي از خدا ياري نجويد كه جهاد نمي‌كند. حالا به آن بحث‌هاي مختلف كار نداريم چون نمي‌خواهم بحث‌هاي علمي را زياد اينجا عرض كنم. بحثي كه هست اين است كه در روايات دارد كه خير  العمل ولايت خاندان عصمت و طهارت است. آنها هم شايد متوجّه به اين معنا شدند كه خير العمل را حذف كردند. حالا چرا نماز بهترين اعمال است؟ و چرا ما نماز را آنقدر برايش اهميّت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهيم و ستون دين مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانيمش،ان قبلت قبل ما سواها، اگر نماز قبول شد بقيّه‌ي عبادات، بقيّه‌ي كارهاي خير هم قبول مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شودو ان ردّت رد ما سواها، و اگر ردّ شد ماسواي نماز هم هر چه عبادت باشد ردّ مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. ببينيد يك مثالي برايتان بزنم تا خوب متوجّه بشويد. نماز به منزله‌ي يك برنامه‌ايي است كه خدا به دست انسان مي‌‌‌دهد، نماز به منزله‌ي يك پروگرام، نمي‌دانم حالا هر اسمي كه مي‌‌‌خواهيد رويش بگذاريد، همان برنامه مي‌‌‌نويسند به دست كارمند مي‌‌‌دهند كه طبق اين عمل كند. طبق اين دستور عمل كن، اين شخص اگر اين كاغذ را پاره كرد و ريخت دور و فراموش هم كرد و هيِ به خودش يادآوري نكرد كه من چكار بايد بكنم، اينجا كم‌كم برنامه را فراموش مي‌‌‌كند، يادش مي‌‌‌رود و همه كارهايش روي بي‌نظمي و بي‌معنا انجام مي‌‌‌شود. ببينيد اگر آن به اصطلاح برنامه در دستتان بود، آن اساس‌نامه در دستتان بود، شما طبق او هر روز پنج مرتبه بهش نگاه مي‌‌‌كرديد و عمل مي‌‌‌كرديد ديگر به اصطلاح كارهايتان صحيح انجام شد. امّا وقتي كه اين را پاره كرديد ريختيد دور، اين را نداشتيد، كارهاتون هم كم‌كم معلوم نيست، دستورات هم معلوم نيست چه بشود ديگر شما نمي‌توانيد صحيح برنامه‌ها را انجام دهيد.

پس نماز، حالا اين بحث مفصلي دارد كه چطور نماز برنامه‌ي زندگي انسان است، برنامه‌ي سعادت انسان است، برنامه‌ي فلاح و رستگاري انسان است، حالا يك بحثي دارد حالا اگر توفيقي پيدا شد شايد برايتان عرض كنم. و امّا در نماز يك مطلب هست كه اين را كمتر بهش توجّه دارند و آن اين است كه ما گفتيم نماز عبادت است و مغز عبادت دعاست، الدعاء مخ العباده، نماز عبادت، مغز عبادت دعاست، ما در نماز يك دعاي واجبي كه، ببينيد اين خصوصيات را خوب توجّه كنيد، يك دعاي واجبي كه به قصد انشاء، به قصد دعايي ما انجام بدهيم توي نماز نيست جز صلوات. شما هيچ دعاي واجب،دو سه تا شرط دارد يكي دعا باشد، يكي واجب باشد كه در نماز انجام بشود و چون دعاهاي مستحب زياد داريم، به قصد دعايي هم ما بگوييم توي نماز جز صلوات هيچي ديگر نيست. دعاهايي كه در قنوت انجام مي‌‌دهيم: رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ بقره/201، اين واجب نيست، حتّي خود قنوتش هم واجب نيست، شما مي‌‌توانيد نمازتان را بدون قنوت بخوانيد، البتّه مستحب مؤكد است ولي واجب نيست.اهدنا الصراط المستقيم هم دعاست ولي به قصد قرآني بايد بخوانيم، پريشب، شب پنج‌شنبه عرض كردم، درست! دعاي ديگري هم نداريم توي نماز، يعني از اول نماز تا آخر نماز دعايي كه واجب باشد كه به قول شافعي، محمد بن ادريس شافعي مي‌‌گويد:

كفاكم من عظيم الشأن انّكم.

اي اهل‌بيت پيغمبر اگر كسي به شما صلاة، صلوات نفرست نماز ندارد، نمازش باطل است، حالا شما اگر صلوات تشهّد را نفرستيد اين نمازتان باطل است، سنّي‌ها هم همين را مي‌‌گويند و تمام سنّي و شيعه صلوات را دارند در تشهد نماز، آنها منتها شايد كامل‌تر هم بگويند: اللّهم صل علي محمّد و آل محمد كما صليّت علي ابراهيم و آل ابراهيم انّك حميد مجيد، يك صلوات كامل است. اين را آنها در تشهّد مي‌‌گويند. ما صلوات خلاصه‌اش را مي‌‌گوييم، همين جوري كه بهمان دستور دادند، البتّه اشكالي هم ندارد: اللّهم صل علي محمّد و آل محمد كما صليّت علي ابراهيم و آل ابراهيم، يعني نماز باطل نمي‌شود و شايد هم از بعضي از روايات استفاده مي‌‌شود كه اين اضافه را اگر بگوييد مستحب باشد، حالا بالاخره همه صلوات مي‌‌فرستند.

مغز نماز صلوات است، چون الدعاء مخ العباده، عبادت، نماز عبادت است و صلوات هم مغزش هست. و تمام مقدمات نماز را ما انجام مي‌‌دهيم چون ببينيد همه‌ي مطالب نماز، يا زبانمان زبان خدا مي‌‌شود و سوره‌ي حمد و قل‌هو اللّه يا سوره‌هاي ديگر را مي‌‌خوانيم يا هم اينكه تسبيح و تقديس پروردگار مي‌‌كنيم غائبانه، يعني وقتي مي‌‌گوييم سبحان‌اللّه، خطاب نيست به خدا، وقتي مي‌‌گوييم الحمدللّه خطاب نيست به خدا، وقتي كه مي‌‌گوييم اشهد ان لا اله الاّ الله وحده لاشريك له، خطاب به خدا نيست، چه فرقي مي‌‌كند چه طرف حاضر باشد و ما بهش خطاب بكنيم، يا حتّي حضوراً او را ببينم كه چه كه غايب باشد و نباشد. ما وقتي مي‌‌گوييم اشهد ان لا اله الاّ الله اين خطاب به حضرت ذات مقدّس پروردگار نيستش. هيچ جا نداريم.

شما از اوّل نماز اللّه‌اكبر، بعد سوره‌، حمد و سوره به عنوان زبان خدا كه ما زبان خدا شديم و داريم الان حمد و سوره را از زبان خدا مي‌‌خوانيم بعدش هم ركوع و سجود و تشهّد و بعد تسبيحات اربعه و همين، هيچ جا نداريم تا مي‌‌رسيم به صلوات. صلوات معنايش اين است كه اين قدر انسان در نماز رُشد كرده، يك نمونه‌اي كامل از معراج است، خوب دقّت كنيد، اينقدر بالا رفته، تا حالا اجازه نداشت، تا حالا توي نماز نبود كه شما خطاب به خدا بكنيد، خطاب بكنيد، با او حرف بزنيد، به آنچنان قربي برسيد كه از خدا چيز بخواهيد، تقاضايي داشته باشيد. ببينيد يك ماكت به اصطلاح معراج است نماز، از اوّل شروع مي‌‌كنيد، خدا با شما حرف مي‌‌زند ولي شما هنوز لياقت براي اينكه با خدا حرف بزنيد نداريد، ركوع مي‌‌كنيد، سجده مي‌‌كنيد، تشهّد مي‌‌خوانيد، همه‌ي كارها را مي‌‌كنيد هنوز اجازه‌تان ندادند، فقط وقتي به شما اجازه سخن با خدا را پيدا مي‌‌كنيد كه به مقام قرب برسيد، عين بلا تشبيه رسول اكرم. پيغمبراكرم يك سير زميني داشت كه: سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنْ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى اسراء/1؛ شايد بشود تشبيه كرد اذان و اقامه را به اين سير زميني، كه شما تا صداي اذان  مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شنويد، مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آييد و مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسانيد خودتان را به محلّ نماز جماعت و به محل نماز. از آنجا شروع مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد، خدا دعوتتان مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند؛ چون، حمد و سوره دعوت خداست، خدا به انسان برنامه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد، با دعوت پروردگار حركت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رويد بالا؛ ركوع مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد، تعظيم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد، سجده مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد، تعظيم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد خدمت شما عرض شود مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسيد به جايي كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيد حالا شهادت بدهيد، اَشهدُ به معناي اين است كه من مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينيم، شهيد به معناي شاهد و شاهد به معناي كسي كه دقيقاً مطلب را ديده، كِي شهادت مي‌‌تواند براي مثلاً يك ظلمي بدهد، يك عدلي بدهد، يك مسأئلي بدهد، آن كسي كه دقيقاً ديده، خيلي هم بايد دقيق ديده باشد، خيلي هم بايد احاطه داشته باشد. شهود معنايش اين است، شما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييد من شهود دارم، من شاهدم، من مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينم، دقيق هم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينم كه جز خدا، خدايي نيست، خدا يكي است. وحدانيّت خدا را شما شهادت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهيد و در مرحله‌ي دوم شهادت به رسالت رسول اكرم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهيد. ببينيد به اينجا رسيديد. يعني از نظر عروج و رشد روحي و رفتن به سوي خدا و تقرّب به جايي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسيد كه خدمت شما عرض شود شهادت مسأله هستيد، شهادت مي‌‌‌‌‌‌دهيد، اشهد ان لا اله الاّ اللّه مي‌‌‌‌‌‌گوييد و شهادت به رسالت رسول‌اكرم مي‌‌‌‌دهيد، ببينيد خيلي مسأله روشن است. اينجا جايي است كه بعد از اينكه اين را ديديد، خدا را ديديد، از ديدن ظاهري هم بالاتر، به حقيقتش به تمام صفات فعل و صفات مختلف فعلش رسيديد و آنها را مشاهده كرديد، آن وقت چي مي‌‌شود؟ اينجا اجازه داريد با خدا حرف بزنيد، از خدا چيزي بخواهيد. چيزي كه اينجا از خدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيد خيلي مهمّ است، خيلي مهم است. يك قدري روي همين صلوات، اولاً صلوات را خدا فرموده، اين دعا را خدا فرموده كه بكنيد، إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا الأحزاب/56، اين را خدا دستور داده، يعني اگر اجازه نمي‌داد اينجا ما نمي‌توانستيم با خدا اين تقاضا را داشته باشيم، دوّم اينكه ما در مقامي قرار گرفتيم، آن چنان مقام قرب عظيمي است صلوات كه براي محبوب‌ترين و باعظمت‌ترين مخلوق خدا كه پيغمبراكرم باشد ما از خدا طلب رحمت مي‌كنيم. خوب روي اين مسأله توجّه كنيد، طلب رحمت، شما با اين ضعف‌تان، با اين كوچكي‌تان، با اين كه يا خدا شما را دوست دارد، يا خدا از شما راضي نيست، بالاخره در اين مقامها هستيم، آن چنان عظمت انسان پيدا مي‌‌‌‌كند با دو ركعت نماز خواندن كه از خدا براي محبوب‌ترين و با عظمت‌ترين مخلوقش طلب رحمت مي‌‌‌كند. نمي‌دانم اين را خوب برايتان جا مي‌‌‌افتد كه به كجا رسيديد؟ به چه مقامي رسيديد؟ براي آنها و براي ذريّه‌ي او طلب رحمت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد. مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوئيد چي؟اللّهم صلّ علي محمد و آل محمّد، خدايا رحمتت را بر پيغمبر و اولاد پيغمبر و بر ذريّه‌ي پيغمبر و اهل پيغمبر نازل بفرما. اين صلوات را اگر واقعاً اين را بهتان عرض كنم، يعني ذاتاً انسان وقتي فكر مي‌‌‌‌كند مي‌‌‌‌گويد من كيم كه براي آنها طلب رحمت كنم. همينطوري اگر خدا تعالي نفرموده بود و به توي مؤمن و مسلمان عظمت نداده بود و لياقت اين جهت را خدا تثيبت نكرده بود و  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا را نفرموده بود ما خودمان بوديم، عظمت پيغمبر را نگاه مي‌كرديم، حقارت خودمان را نگاه مي‌كرديم، او يك پارچه پاكي، ما يك پارچه معصيت، او يك پارچه اطاعت، عبده ديگر، ما يك پارچه تخلّف، بياييم ما براي او طلب رحمت بكنيم. اين خيلي به اصطلاح بي‌حيائي مي‌شود اگر ما از ناحيه خودمان ‌بود. 

 

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *