۱۴ جمادی الاول ۱۴۱۹ قمری – ۱۴ شهریور ۱۳۷۷ شمسی – معرفت امام عليه السلام
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد و علي آله الطيبين الطاهرين لاسيما علي سيدنا و مولانا حجة ابن الحسن روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
آياتي كه تلاوت شد اكثرا دربارة قيامتي است كه ما كمتر بهش توجه داريم و قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت بيشتر از همه چيز به آن توجه داشتند. يكي از شرائط صراط مستقيم براي يك سالك الي الله اين است كه همانطوري كه خاندان عصمت عليهم الصلاة و السلام بيشتر به قيامت توجه داشتند، ما هم بيشتر از هر چيز به قيامت و بهشت و جهنم توجه داشته باشيم. چون قبل از بهشت و جهنم همه چيز گذراست. همه چيز تمام شدنيست. همه چيز پايانپذير است. قيامت و بهشت و جهنم است كه آخر ندارد و زماني كه ثابت است، دائمي است، ابديست، آن را بيشتر بايد توجه داشت. لذا شما ميبينيد در شبهاي احياء و شب قدر بخصوص دستور دادهاند كه وقتي قرآن بر سر ميگذاريد، اين دعا را بخوانيد كه اعتقنا من النار. خدايا ما را آزاد كن از آتش. اگر چه در بعضي از ادعيه و آيات قرآن آتش كه گفته ميشود، منظور جهنم نيست. گاهي ميشود كه انسان در آتش حسد ميسوزد. گاهي در آتش بخل ميسوزد، گاهي در آتش حقد و كينه ميسوزد. گاهي در آتش فقر و دست تنگي ميسوزد. آتش اگر در آيات قرآن و روايات كه قرينهاي نداشته باشد و منظور جهنم نباشد. ممكن است منظور همين آتشهايي باشد كه در اثر نداشتن تزكية نفس و پاك نشدن، آتشي در درون انسان شعلهور ميشود كه اعماق وجود انسان را ميسوزاند. اگر آتش ظاهري پوست بدن يا گوشت بدن يا استخوان بدن را ميسوزاند، اين آتشهاي صفات رذيله و صفات ناپسند و صفات حيواني و صفات شيطاني، روح انسان را ميسوزاند. گاهي انسان آنچنان آتش صفات رذيله در وجودش شعلهور ميشود كه جدا حاضر است زمين دهن باز كند و او را فرو ببرد.
بهرحال بيشتر از هر چيز خاندان عصمت عليهم الصلاة و السلام به آتش جهنم كه ابديست اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون و بهشت كه اولئك اصحاب الجنة هم فيها خالدون، فكر ميكردند. و صراط مستقيم و كساني كه مايلند در راه راست قرار بگيرند، بايد از نظر فكري همينگونه باشند كه آنها بودند. هر چه انسان فكرش كوتاهتر باشد، به چيزهاي كوچكتر فكر ميكند. به چيزهاي ناپايدار فكر ميكند. و هرچه فكر انسان وسيعتر و عميقتر و بلندتر باشد، به چيزهاي بزرگ، پايدار، پر اهميت فكر ميكند. اين يك قاعدة كلي است. لذا بچههاي خردسال به اسباب بازي كه هيچ فايدهاي ندارد فكر ميكنند، براي او گريه ميكنند، ناراحت ميشوند. افراد بزرگ براي نداشتن خانة مسكوني فكر ميكنند، براي ثروت دنيا گاهي متأثر ميشوند و گاهي باصطالح خوشحال ميشوند. يك خوردهاي انسان روحش بزرگتر بشود، دربارة ايمانش، چقدر ايمان دارد، چقدر اعتقاداتش صحيح است فكر ميكند و اگر در صراط مستقيم دين كه ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام در آن قرار گرفتهاند، قرار بگيرد فقط و فقط به قيامت فكر ميكند. چون بزرگتر از همه قيامته. مهمتر از همه آخرته. پايدارتر از همه بهشت و جهنم است. لذا در اين آياتي كه تلاوت كرديم، خداي تعالي دربارة قيامت مطالبي فرموده كه بسيار قابل توجه بود و انشاء الله شماها كه مكرر اين آيات را تلاوت ميكنيد انشاء الله به عمقش فكر كردهايد و متوجه حقايقش شدهايد. يكي از آن آيات كه مربوط به قيامت است، همين آيهاي بود كه انتخاب كردم و مناسب امشب است و آن آيه معناش اينه كه روز قيامت، ظالم دستش را به دستش ميزنه. شما از اول اسلام تا به حالا از اولي كه بشر را خدا خلق كرده تا به امروز، ظالمتر از ابي بكر بن ابي قحافه كه از نظر فكري، نه از نظر تعصبات مذهبي، كسي كه در مقابل علي بن ابيطالب قرار بگيرد و بخاطر رياست دنيايش در به پهلوي فاطمة زهرا بزند و بخاطر چند روز خلافت، پا روي حق و حقيقت بگذارد. ظالمتر از اين انسان شايد وجود نداشته باشد. ولذا خدا اسم نميبرد. ميگويد يوم يعظ الظالم. الظالم. الظالم يعني همان ظالمي كه همهاتون ميشناسيدش. خدا ميدونه گاهي با اهل سنت من صحبت كردم. كاري كه آنها ميتوانند بكنند منكر اين مطالب بشوند. مگر ميشود كه كسي به فاطمة زهرا دختر پيغمبر اكرم يك چنين ظلمي بكند. در جوابشون گفته ميشود نه ما در آن زمان بوديم ببينيم انجام شد نه شما. ولي كتب تاريخ همان كتبي كه شما خودتون قبولش داريد اين مطالب را نوشتهاند. اين مطالب را گفتهاند. و الا اگر ثابت بشود از نظر آنها كه اين كار انجام شده در دنيا ظلمي انجام شد كه بي نظير بود. به نظر من ظلم روز عاشورا خيلي فوق العاده است. خيلي اهميت دارد و مظلومترين افراد از خاندان عصمت شايد حسين و اهل بيتش عليهم الصلاة و السلام باشند. اما اين ظلم منشأش از آن ظلمي بود كه در آن روز، در بعد از وفات پيغمبر انجام شد. يعني حرمت را شكستند. شما تارك الصلاة زياد در دنيا داريد. كساني كه شايد پيشاني به مهر و خاك در مقابل خدا به عمرشون نگذاشته باشند. اما به حد شيطان مطرود واقع نشدهاند. هر وقت توبه بكنند، برگردند، خداي تعالي ممكن است آنها را قبول كند و توبة آنها را بپذيرد. اما چرا شيطان براي يك سجده آنهم در مقابل حضرت آدم اينچنين رجيم شد. علتش را ميدونيد؟ يك علتي كه حتي روايات هم به آن اشاره كرده و شما دوستان را من امروز آگاهتون ميكنم، ميترسانمتون از اينكه يك چنين كارهايي انجام بدهيد، اين بود كه شيطان اول كسي بود كه سنگ اول را باصطلاح انداخت. من در كتاب محضر استاد اين مطلب را نوشتهام. نه اينكه فكر كنيد يك رمان نوشته باشم. نه حقايقي است كه در آيات و روايات هست. به صورت باصطلاح نقل قضيه بيان كردهام كه همة اين ارواحي كه از زمان حضرت آدم تا قيامت اينها ميخوان بيان و توي بدنها بيايند و در دنيا چند روزي امتحان بدهند و جلسة امتحان را برگزار كنند و برگردند همه حضور داشتند. همه نگاه ميكرديم. من و شما نگاه ميكرديم. مجسمة حضرت آدم را خداي تعالي خلق كرده و روح را درش دميده. ملائكه يك طرف با همة كثرتشون. انسانها هم با همة جمعيتشون كه شايد صدها ميليارد جمعيت بوده. چون از زمان حضرت آدم تا قيامت. شما فكر نكنيد تا حالا هم صدها ميليارد نشده، ميشه. امام عصر كه تشريف بياورند كه اصل زندگي بشريت در زمان ظهور خواهد بود و ماها مقدمات زندگي بشريتيم، وقتي كه تشريف بياورد تا آخر الزمان خيلي انسانها ميآيند و ميروند. اين ميلياردها، صدها ميليارد روح ايستادهاند دارند تماشا ميكنند. ملائكه هم با كثرتشون يك طرف دارند تماشا ميكنند. اينطور در مكاشفه آن شخص ديده بود كه ملائكه همه از نورند. اين را بدونيد. يعني مثلا فرض كنيد يك بيابان بي نهايتي همه ملائكه هستند. ماها هم اينطرف داريم تماشا ميكنيم. خداي تعالي فرمود و اذ قلنا للملائكه اسجدوا لآدم، در نمازهاي جماعت ديديد همه ميروند به سجده. در يك نماز جماعت پر جمعيتي. يك نفر نشسته. خيلي جلب توجه ميكنه. مخصوصا رنگش غير از رنگ سايرين باشه. همه به سجده افتادند جز ابليس. ابي و استكبر و كان من الكافرين. يك سجده نكرده، آنجا به ما، به من و شما شيطان فهموند ميشه با خدا مخالفت كرد. آخرش چي ميشه. هم دعامون را مستجاب ميكنه. چون شيطان گفت كه انظرني الي يوم يبعثون. خداي تعالي، خداي مهربان، خدايي كه لا يضيع عمل عامل منكم ذكر او انثي. عمل شما را ضايع نميكنه، عبادتهاي شما را از بين نميبره. دليلش هم اينه كه شيطان را عبادتش را از بين نبرد. حاجتش را برآورد. قال انك من المنظرين الي وقت المعلوم. از آنجا من و شما فهميديم كه ميشه با خدا مخالفت كرد. گناه تمام اين نماز نخونها، گناه تمام اين متكبرين، گناه تمام كفار به گردن آنه كه در جلوي چشم همه با خدا مخالفت كرد.
شما پدر خانواده هستيد. يك بچهاتون خيلي سركشي در مقابل شما ميكنه. ميبريدش توي خلوتي ميگيد جلوي بچههاي ديگه اينجور با من رفتار نكن. آنها هم جري ميشوند. انسان جري شد در آن روز و به شما توصيه ميكنم گناه كه نبايد بكنيد. كسي كه قدم در راه كمالات ميگذاره كه من واقعا افتخار ميكنم دوستاني دارم كه اكثرا عادلند، اكثرا اقل كاري كه ميكنند اين است كه معصيت نكنند و واجباتشون را انجام بدهند. اما اگر خواستيد، خواستند ديگران گناه بكنند، گناه مخفي بكنند. گناه علني خيلي بيشتر از گناه مخفي ولو گناه علني صغيره باشد و گناه مخفي كبيره باشد. اهميت گناه علني خيلي بيشتره. كوشش بكنيد شايد بعضيها چون توي مجلس ما، الان كه به چشمم نميخوره. انشاء الله هم به چشمم توي اين مجلس نخوره. بعضيها فكر كنند ريش تراشيدن يك گناه صغيره است. اما باور كنيد تراشيدن ريش اهميتش بيشتر از ايني كه ميگم، براي شما جلسة خصوصي است دارم عرض ميكنم، اهميتش به اين دليل از گناهان كبيره بيشتره. چون يك تابلو زده اين آقا كه من مخالف با خدايم. خيلي بده. من دستورات دين را خوب عمل نميخوام بكنم. حالا تراشيدن ريش از چند حال خارج نيست. يا حرامه كه هست. به فتواي همه حرامه. يا مكروهه ديگه بر كسي واجب كه نكرده. مستحب هم ظاهرا هيچكس فتوا نداده و مخالفت با خدا هم برداشت ميشه. برداشت يك نفري آمده بود پيش من ميگفت آقا من به ظاهرم نگاه نكن. من قرآن را حافظم، چه هستم، چه هستم، چه هستم. بعدش هم متوجه شدم دروغ ميگه. چون كسي كه با خدا مخالفت ميكنه گناه علني بالاخره نكنيد. بچههاتون را در مقابل بچههاتون گناه علني نداشته باشيد. آنها هم گنهكار ميشوند گناهش گردن شماست. اگر روز اول در خانة فاطمة زهرا را آتش نميزدند، خدا ميدونه كسي از مسلمانها با آن آيات شديد كه در قرآن آمده دربارة رعايت اهل بيت پيغمبر عليهم الصلاة و السلام، بالاخص كوثر فاطمة زهرا سلام الله عليها، كسي جرأت ميكرد نسبت به اينها توهين بكنه؟ دوازده امام را كه كشتند از همانجا شروع شد. خيمههاي ابي عبد الله الحسين را كه در كربلا آتش زدند، از آن آتش در شروع شد. غصب خلافت كه خلفاي اموي و عباسي كردند، از آنجا شروع شد.
و لذا قرآن ميگه يوم يعز الظالم. روز قيامت، تموم شد. يعني اين را بدونيد، روز قيامت كه ميشه، همة تمام شدهها ميآد به حساب. شروع ميشه. دنيا كه تمام شده، كه رئيس جمهورش، شاه، رئيس فلان اداره، رئيس فلان تشكيلات، همهاش تموم شد. حالا آمدند روح است و خداي تعالي. همه تمام شد. اينجا يوم الحسره. روز قيامت روز حسرته. يعني انسان حسرت ميبره. من توي دنيا بودم ممكن بود با يك دقيقه، گاهي ميشه با يك دقيقه كار انسان بهشتي ميشه. با يك دقيقه كار من بهشت را از دست دادم.
حضرت امير المؤمنين عليه السلام آمدند بالين آن فرد فرمودند كه بگو من اشتباه كردم، من ضامن شفاعت تو ميشوم. گفت النار و للاعار. من عار را قبول نميكنم. آتش را قبول ميكنم. البته به نظر من اعتقادي به آتش نداشت، به جهنم نداشت. و الا محاله يك همچين فكري يك انسان عاقلي داشته باشه. روزي كه ظالم دستش را به دستش ميزنه. ديديد انسان وقتي كه خيلي ناراحت ميشه، دست به دست هم ميزنه يعز الظالم علي يديه يقول چي ميگه؟ اي كاش من با فلاني رفيق نميشدم. فلاني كيه؟ همان كسي كه فاطمة زهرا سلام الله عليها گفت هذا السامري و عجله. يا اي پدر يا ابتا. ايني كه ميبيني روي منبر نشسته، اين گوساله است. و اينهم كه اينجا نشسته و داره كارها را ميگردانه، كارگرداني ميكنه، اينهم سامريست. از اين سامري اي كاش من فاصله ميگرفتم. لم اتخذ فلانا خليلا. اي كاش او را من دوست خودم قرار نميدادم. آقايون در دوستانتون خيلي دقت كنيد. چه بسا زحمات زيادي كشيديد، به كمالات رسيديد، تارك گناه و معصيت شديد. واجباتتون را انجام ميدهيد، قدم به قدم هم داريد به طرف كمالات حركت ميكنيد. اما دوستان بدي گاهي ممكنه سر راهتون قرار بگيرند و شما را از ياد خدا، از ذكر، ميدونيد مرحلة، يكي از مراحل كمالات انساني، مرحلة ذكره كه تازه خود مرحلة ذكر مراحلي دارد. يك مرحلهاش اين است كه وقتي انسان به انسان تذكراتي ميدهند، انسان تكاني ميخوره. انما المؤمنون الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم. مؤمنين كساني هستند كه وقتي خدا را به يادشون ميآورند اينها تكان ميخورند، دلشون تكان ميخوره. اين مؤمنين نسبت به آن مؤمنيني كه خداي تعالي ميفرمايد رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله فرق ميكنند. اين مؤمنين متكي بر اينند كه يك جلسهاي تشكيل بشه و يك تذكراتي بشه تا اينكه يك هفته وضع روحيشون درست بشه، منظم بشه كه متأسفانه با اينكه اين جلسه تشكيل ميشه هر هفته، دوستان اينقدر براي روحيات خودشون ارزش قائل نيستند كه مرتب شركت كنند و از بيانات دوست عزيزمون جناب آقاي نعمتي يا جناب آقاي حسنلو و از اصل جلسه، از برخورد با دوستان پاك و خوب استفاده كنند. كه من ديشب وقتي سؤال كردم كه در جلسات هفتگي اجتماعي ميشه؟ يك خوردهاي بعضي از دوستان اظهار اين كردند كه آنجوري كه بايد نه. من تأسف خوردم. خدا ميدونه شماها توي همين جلسه بيائيد همديگر را نگاه كنيد براتون مفيده، براي روحياتتون، براي كمالاتتون مفيده. چه از اين بهتر كه يك جمعيتي دور هم بنشينند و بدونند كه گناه نميكنند، بدونند كه عادلند. هر يكيشون جلو بيفته نماز باهاش بخونند. چه از اين بهتر؟ ولي متأسفانه، خوب حالا وظيفة ما اين بود كه من دوستان را به زحمت بيندازم و از راه دور آنها بيايند. از قم ايشان حركت كنه و بياد و از تهران شما حركت نكنيد و به وسط شهر تهران بيائيد. اين به خودتون ظلم كرديد. و الاّ همين ديدنتون، همين معاشرتون باور كنيد يك هفته ممكنه شما را حفظ بكنه. اينها مربوط به افراد ضعيفه كه با تذكر روبراه هستند. و الا آن كسي كه كاملا در مسائل روحي آگاهه، و ملكهاش ايمان به خدا شده، ذكر پروردگار شده، اين شخص هيچ چيز او را از ياد خدا باز نميداره. تنها چيزي كه ممكن است انسان را از ياد خدا باز بداره، رفيق بده. دوستان بد، دوستاني كه اهل تزكية نفس نيستند. با اينها معاشرت نكنيد. مجبور نيستيد كه شما با همة مردم معاشرت كنيد. بعضي از جوانها كه خدا ميدونه گاهي من بهشت را در صورت اينها ميبينم، بعضي از جوانها چه زن چه مرد ميبينم كه تمام فكرشون اين است كمه با همسري ازدواج كنند كه اهل تزكية نفس باشه. نه اينكه اهل اين جلسه باشه، جزء جمعيت شما باشه. جمعيت خاصي نيستيد شما. همة مردم انشاء الله وقتي ظهور بشه مثل شما هستند و از شما هم بهتر، در دنيا ممكنه الان افرادي (قطع صداي نوار)
اما معاشرتهاتون را خيلي ملاحظه كنيد، خيلي دقيق باشيد. دنياست ميگذره چند روزي بيشتر دنيا طول نميكشه. صد سال هم كه عمر كنيد بالاخره پايان مييابه. صد و بيست سال، صد و چهل سال، دويست سال، هزار سال بالاخره تموم ميشه. حضرت نوح هزار سال عمر كرد. كو؟ نيستش ديگه. ايشان هم فوت كرده. تنها جائي كه باقيست بهشت است، جهنم است و تنها جائي كه سرنوشت انسان در آن روشن ميشه، قيامته. آن روز روزي نباشد كه شما حسرت ببريد. يوم يعض ظالم علي يديه. يقول يا ليتني لم اتخذ فلانا خليلا. چرا اضلني عن الذكر. من دنبال ذكر ميخواست حركت كنم، دنبال قرآن كه انا نحن نزلنا الذكر، ميخواست حركت كنم. عقب پيغمبر حركت كنم، دستورات پيغمبر را عمل كنم كه و لكم في رسول الله اسوة حسنه. من ميخواسته قيافهام، ميخواسته هيكلم، ميخواسته زندگيم به شكل و قيافة پيغمبر اكرم و زندگي پيغمبر اكرم باشه. يقول يا ليتني لم يتخذ فلانا خليلا فاضلني عن الذكر بعد اذ جائني و كان الشيطان مهمش اينه، للانسان خزولا. شيطان، ما شيطان را نميشناسيم. شيطان تمام همتش اين است كه شما را از صراط مستقيم خارج كنه. تمام همتش. خيلي مهمه اين مسئله. اكثر دوستاني كه من ميشناسم در صراط مستقيم مثل يك پيچ خطرناكي كه توي جاده باشدها كه اگر كوچكترين غفلتي بكنيد پرت ميشيد، در صراط مستقيم پاشون گيره. خيلي عجيبه. صراط مستقيم را فكر نكنيد همين كه من عقايدم كه الحمد لله خوبه، نماز هم كه ميخونم، واجباتم را هم كه انجام ميدم، محرمات را هم كه ترك كردم، ديگه چي ميخوان؟ نه اين نيست. چه افراط، چه تفريط. در روايت دارد كه صراط از مو باريكتر، از شمشير تيزتر. از مو باريكتر يعني روي ريسمون ميتونيد راه بريد. نه. روي مو به طريق اولي نميشه راه رفت. جاده خيلي پهنه. اين را شما بدونيد. اتوبان هم هست، راست هم هست، مستقيم اصلا هست. راست. پيچ و خم هم نداره، به خدا هم اين جاده شما را ميرسانه، من ميگم اتوبانه، ولي از مو باريكتره. شما توي جادة اتوبان داريد با سرعت ميرويد. جاده هم باز، شما هم رانندة بسيار خوب. ماشينتون هم بعله، مدل بالاست. همة وضعتون خوب. با سرعت داريد ميرويد. يك اينجوري بكنيد ميريد توي دره. بعله. به اندازهاي كه آني كه پهلوتون نشسته نفهمه كه چقدري شما پيچونديد. من ميگفتم نيم ميليمتر. آقاي مرشد گفتند نگو نيم ميليمتر خيلي كمه. من ميگم از نيم ميليمتر هم كمتر. چون انسان وقتي فرمان را اينجوري نيم ميليمتر اينجوري گرفت، ولو سر يك كيلومتري باشه ميافته توي دره. البته جبران نكنهها. خوب برميگردونه جبران نكرده. به خدا قسم اينطوره. توي دنيا خيلي حواستون جمع باشه. خيلي دوستان شما بودند چه در مشهد چه در اينجا كه الان پرت شدهاند و شما بحمد الله خوب بعد از يكي دو ماه كه ما خدمت آقايون نرسيديم ميبينيم كه نه الحمد لله توي جادهاند. خدا را شكر ميكنيم. ولي حواستون پرت نشه. پرت نشيد از جادة صحيح.
حالا از شمشير تيزتر يعني چه؟ شمشير ميآد ميخوره به يك جاي بدن انسان يك تكهاي را ميبره. اما اگر آن پائين دره با ماشين افتاديد، آنقدر هم عميقه، خدا ميدونه، آنقدر هم عميقه اين پرتگاههاي دو طرف جادة رسيدن به خدا كه قطعة بزرگتون گوشتون خواهد بود. اينجوري ميشيد، خورد ميشيد، قابل برگشت نيست. نميتونيد برگرديد.از توي جاده بيرون نريد. پارك كنيد يك گوشه وايستيد. اهل سير و سلوك نيستيد، كسي واجب نكرده. اهل تقواييد بحمد لله. يك گوشه وايستيد. ماشينتون را پارك كنيد آنجا. هر چي هم ميخواهيد آنجا بشينيد فرمون را بپيچونيد آنور فرمون را، وقتي وايستاديد از اينطرف. باشه. مسئلهاي نيست. اما اگر ميخوايد بريد، اما هر چند وقت يك دفعه ميآئيد پيش ما ميگيد آقا چرا من رشد نكردم، چرا پيشرفت نكردم، همهاش به فكر پيشرفت و رشد و كمالاتتون هستيد، بايد مواظبت كنيد. كوچكترين غفلت نكنيد.
فاضلني عن الذكر بعد اذ جائني و كان شيطان للانسان خذولا. شيطان انسان را ميخواد بيندازد آن پائين. روزهاي اول كه شيطان با خداي تعالي درگير شد، گفت كه يك كلمه گفت. گفت لاغوينهم اجمعين. همه را اغوا ميكنم و همه را، اين جمله خيلي مهمه، و همه را از صراط مستقيم تو پرتشون ميكنم. اين صريح قرآنه. همه را، تصميمش هم جديه و عمل هم كرده. يكي را با غرور. حتي فكر نكنيد يك وقتي كه اگر خداي تعالي توفيقتون داد، اهل كمالات شديد، اهل تزكية نفس شديد، در خودتون واقعا كوچكترين رذيلهاي نديديد، بيائيد تكبر بكنيد من اينم. اون از همان راه وارد ميشه. شيطان از همانجا وارد ميشه كه خداي تعالي هم ميفرمايد و لا تزكوا انفسكم خودتون را پاك معرفي نكنيد، پاك ندونيد. چون وقتي به حسابها رسيدند و شما را پاك شناختند، آنوقت ارزش داره. روز قيامت كه از مخلَصين شما را به حساب آوردند و محسوب كردند آنجا شما ميتونيد بگيد الحمد لله كه ما موفق شديم. و الا و المخلصين في خطر عظيم. الناس كلها هالكون. همانطور كه شيطان گفته لاغوينهم اجمعين، مردم همه هالكند الا العالمين. مگر آنهايي كه عالمند. و علما هم كلهم هالكون الا العاملين. آنهائي كه اهل عملند. و العاملون كلهم هالكون. عالم هست، عمل هم به دستورات ميكنه، نمازش را مرتب، اعمالش را مرتب انجام ميده، اما هلاك ميشه. الا المخلصين. مگر آنهايي كه عملشون خالص براي خدا باشه. و الا اگر شما نماز خونديد ريائا. علاوه بر آنكه نمازتون باطله، يك گناه هم كرديد. و المخلصون ميفرمايد في خطر عظيم. خطرناكه. چون شيطان همينها را ميخواد، چون تا وقتي كه زير مخلص و مخلَص يعني پائينتر از مرحلة مخلص و مخلَص هستيد، شيطون رفيقه، سواري ميگيره. وقتي كه بندة خالص پروردگار نباشيد، شيطان سواري ازتون ميگيره. اما وقتي شما را از دست ميده كه مخلص يا مخلص باشيد. اگر مخلص يا مخلَص شديد، شيطان شما را از دست داده. لذا تمام همتش اين است از مرحلة بندگي شيطان فعاليتش دهها برابر زياد ميشه و شروع ميشه كه شما نگذاره قدم بعدي را كه و العاملون كلهم هالكون الا المخلصون. به اخلاص برسيد. به خلوص برسيد. نميخواد بگذاره. كوشش بكنيد انشاء الله حالا كه توي اين راه واقع شديد، توي اين برنامهها واقع شديد، توي اين سير الي الله قرار گرفتيد اگر ميبينيد نميتونيد جلو بريد، تا همينجا كه آمديد بسش كنيد، كافيه. اهل تقوي هستيد، اهل عبادت هستيد، ترك گناه كرديد، كي گفته كه بالاتر از مرحلة توبه مرحلهاي است. شما كه ماشينت كار نميكنه، شما كه دست فرمونت خوب نيست، شما كه باصطلاح حواست پرته، آن كنار نگهدار مزاحم ماشينهاي تند ديگه هم نباش. فهميديد چي ميگم؟ انشاء الله فهميديد. چون خداي تعالي در قرآن ميفرمايد ما با مثال براي شما مطالب را آسان ميكنيم. آنوقت خداي تعالي از مثل زدن حتي به پشه و پائينتر از پشه يا بالاتر از پشه، ان الله لا يستحيي ضرب مثلا ما بعوضة و ما فوقها براش مسئلهاي نيست.
و لذا انشاء الله فهميديد. هر وقت پشت فرمون ماشين نشستيد، فكر پشت فرمون ماشين روحتون هم باشيد و نگذاريد كه انحراف پيدا بكنيد. حتي انحراف فكري. حتي انحراف عملي. يكي از علما براي من نقل ميكرد ميگفت يكي از مشكلترين كارهام اين بودش در دوران زندگيم كه بتونم خودم را از وسوسه نجات بدم. بعضيها ميگن خوب ده دفعه انسان دستش را بشوره، آب فراوان، مخصوصا انسان در كنار يك رودخانهاي باشه، خدمتتون عرض شود كه دستم هم خنك ميشه. به قصد شستن همان يك دفعه را بشور، بعد برو توي آب بغلت. مسئلهاي نيست. بايد مبارزه كرد و الا وسواس ميآد به سراغت. حضرت امير المؤمنين صلواة الله عليه كه قلب عالم امكانه و از همه چيز اطلاع داره، آنوقتها خوب وسائل دستشوئيها و توالتها اينطور مثل زمان ما نبوده كه حتي داخل توالت هم پاك باشه. حضرت ميرفت يك مقدار آب بر ميداشت روي لباس خودشون ترشح ميكردند قبل از اينكه بروند دستشوئي. بعد ميرفتند. ميگفتند چرا اين كار را ميكني؟ فرمودند ممكنه ترشحي به من بشه من بعد بيام بگم اين همان آبي بوده كه من قبلا خودم ريختم. اين آب بول نيست. و خودم را از دست شيطان نجات بدم. وسواسيها اگر اين كارها را بكنند، اين برنامهها را انجام بدهند نجات پيدا ميكنند.
ما حالا خيال ميكنيم يك آقاي خوبي آمد خدمت امام صادق عرض كرد يك فردي هست بسيار خوبه، بسيار چه، دستهايش را ده دفعه آب ميكشه، مثلا به تعبير من حالا اين جملات در آن روايت نيست. ولي وسواس داره. حضرت فرمود چطور ميگي اين آدم عاقله و هو يطيع الشيطان. چگونه اين آدم عاقلي است كه اطاعت شيطان را ميكنه؟ دقت ميكنيد؟ صراط مستقيم فكر نكنيد حالا ما آدم خوبي شديم. لباسهامون را، اين فرش چند جاش بچه بول كرده. شما ميدونيد ولي نميدونيد كجاست. دستهاتون راتر كنيد بزنيد به اين فرش بزنيد به صورتتون بگيد انشاء الله پاكه. بعله (قطع صداي نوار)
آمده. اين حرفها را كس ديگري براي شما نميزنهها. من چون شما خيلي خودماني هستيد، منهم با شما خيلي رفيق شدم اين حرفها را ميزنم. شيطان همينجا آمده ميگه آقاجون بگذار توي آب، توي كر هم بگذار. خيلي خوب پاش را گذاشته توي كر. راحت آمده نماز ميخونه. شيطان ميگه خوب اين رفيق خوبيه. فردا، آقا آنجا هم، اين رطوبتي كه روي فرش هست، از كجا معلوم بچه بول نكرده باشه. برو پاتو را بشور. پس فردا پاك نشد. كمكم ميرسه به آنجائي كه بعله در مدرسة فيضيه ما درس ميخونديم آن زمانها لوله كشي نبود. يك شخصي دو تا آفتابة بزرگ، اقلا سي ليتري داده بود مخصوصا درست كرده بودند. خودش يكي يكي ميبرد مستراح ميگذاشت. يك مستراح را هم قرق ميكرد ميبرد آنجا ميگذاشت. دو تا آفتابه. همه هم ميايستادند تماشا. وسط كار هم دو مرتبه آفتابه را به يك كسي ميداد آقا اين را آبش كنيد بياريد. چيكار ميكرد؟ كمكم به جائي رسيد ديوانه شد اين شخص خدا ميدونه. شيطان همين را ميخواد. خذولا. خذلان شما را ميخواد، بيچارگي شما را ميخواد. فرقي نداره با آن كسي كه اصلا نه نجاست و طهارتي ميشناسه، شايد او بهتر باشه. چون او هر وقت بالاخره خودش را آب بكشه پاك ميشه، اما اين خودش را به اين زوديها نميتونه پاك بكنه. وسواسيهايي هستند در گوشه و كنار در طهارت و نجاست وسواس دارند. در تكبيرة الاحرام وسواسيند. آن زماني كه تظاهرات بود يك نفري ديدم هي ميگه الله اكبر توي خيابان. ولي سر نماز نميتونه الله اكبر بگه. همون الله اكبره. چه فرقي ميكنه. آنجا هم اگر ناصحيح ميگي كه تو را بايد از توي تظاهرات بيرون بكشند. اگر هم صحيح ميگي كه اينهم صحيحه.
خيلي مواظبت بكنيد انشاء الله كه از آنور هم نيفتيد. يك وقتي خدا نكنه فكر بكنيد كه حالا خيلي مقدس شديد هي نمازتون را آيا اين آيه را خوب خوندم يا نه؟ آيا اين كلمه را خوب ادا كردم يا نه؟ نماز من كاري نداره، من كه بيكارم نمازم را اعاده ميكنم. نه نكن اعاده. در يك روايت داره ان الله كما يحب ان يؤخذ بعظاعمه يحب ان يأخذ برخصه. همخانطوري كه خدا دوست دارد كه واجبات را اهميت بدهيد، محرمات را ترك بكنيد و عزائم پروردگار را رعايت كنيد، خدا دوست داره كه آنچه را كه مرخص كرده، گفته پاكه، گفته بسه، گفته خوبه، خدا سختگير كه نيست. حالا بياد روز قيامت به شما بگه كه تو نتونستي، مثلا لحنت طوري نبوده كه بتوني مثلا فلان كلمه را خوب ادا كني، حالا بيا ببرمت به جهنم. نمازهات همه باطل. اينجور نيست. اگر مسامحه كرده باشي چرا. اما اگر نتونستي، خوب اينهايي كه مسلمان ميشوند، ما يك وقتي زياد پيشمون مسلمان ميشوند اينهايي كه مسلمان ميشوند، تا وقتي كه حمد و سورهاشون را ياد ميگيرند، يا تا سالها حتي، خوب طول ميكشه. اين نمازها چي ميشه؟ باطله؟ روايت داره كه ملائكهاي خدا قرار داده، اينها نماز هايي ناصحيح را ميگيره ميبره حالا كجا؟ وسط راه چيكار ميكنه؟ اينها را سالمش ميكنه تحويل ميده. ولي اگر مسامحه كرده باشي امر پروردگار را و بتواني، همانطوري كه وقتي كه مكه ميرويد، نميدونم خوب اكثر شماها بالاخره يا شنيديد يا رفتيد. مكه كه انسان ميره يك جا اهميت ميده. كجاست؟ نماز طواف نساء. اينجا كلي ميره ميشينه حمد و سورهاش را درست ميكنه. به اندازهاي كه زنت را دوست داري خدا را دوست داشته باش. بعد هم نايب ميگيره هرچي هم نايب پول بخواد بهش ميده. البته ما هر وقت آنجا بوديم مجاني خونديم. آقاي بختياري شايد ولي خيلي عجيبه. اينقدر اهميت ميدهند كه چرا به خاطر اينكه اگر اين نماز را درست نخونند، زنهاي عالم برشون حرام ميشه. اين را هم بدونيد. زن خودش تنها نيست. اصلا نميتونه ازدواج كنه. زنهاي عالم برش حرام ميشوند. يعني محرمه، از مسئلة ازدواج محرمه. بعله. خوب شما اهميت بديد براي نماز غير طواف نساء هم همين اهميت را بديد. روز اول تكليفتون حمد و سورهاتون را بخونيد براي يك فردي كه حمد و سورهاش خوبه، اصلاحش كنيد. خيلي هم سخت نيست. آن مطالبي كه اهل تجويد گفتند خيليهاش خوب خوبه، محسنات قرائته و الاّ از واجبات نيست. حمد و سورهاتون را بلد بشيد، نمازتون را درست بخونيد. معناش مهمتره. به معانيش متوجه باشيد.
بهرحال شب شهادت فاطمة زهرا سلام الله عليهاست. خدا لعنت كنه آن ظالميني كه از صراط مستقيم خارج شدند و ظلم را شروع كردند و خاندان عصمت را آنچنان تحت فشار ظلم قرار دادند كه ما يكي از درخواستهايمون از پروردگار اينه كه خدايا به ما نشان بده سرور و فرج را در خاندان عصمت و طهارت. الهي آمين. اهل بيت عصمت و طهارتي كه ان الارض يرثها عبادي الصالحون، زمين مال آنهاست. بلكه ماسوي الله مال آنهاست. اينها را آنچنان مهجور و خانه نشين كردند كه علي بن ابيطالب ميفرمايد صبرت و في العين قضا و في الحلق شجا. اينقدر اينها را اذيت كردند كه امام مجتبي را ميآيند سجاده را از زير پاش ميكشند و صدا ميزنند يا مذل المؤمنين. آنقدر اذيت كردند كه فاطمة اطهر سلام الله عليها هيجده سال بيشتر در اين دنيا نمانه. آنهم بفرمايد صبت علي مصائب لو انها صبت علي الايام سرن لياليا. آنقدر مصيبت بر من فشار آورد كه اگر بر روزها فشار ميآورد، شب ميشد. ظلماني ميشد. فاطمة اطهر سلام الله عليها بعد از رحلت پدر اگر چه ما اين مصائب را براي خاطر ظهور محبتمون ميخوانيم و عرض ميكنيم، براي اينكه محبتمون شكوفا بشه نسبت به خاندان عصمت. و الا وقتي كه رسول اكرم به فاطمة زهرا فرمود كه اول كسي كه به من ملحق ميشه، تو هستي، حضرت گريهاش زياد نشد. بلكه تبسم كرد. كه پرسيدند چرا تبسم كردي؟ فرمود براي خاطر اينكه اين بشارت را پيغمبر به من داد. ولي ذكر مصيبت اين را بدونيد در اين دو سه روزي كه در خدمتتون هستيم، ذكر مصيبت به خاطر اينه كه ما بي لياقتي خودمون را بفهميم. چقدر بشر بي لياقته. خداي تعالي عزيزترين مخلوقش را براي ما فرستاده، ما با او اينطور رفتار كرديم. عايشه هشتاد سال توي دنيا زندگي كرد. اما فاطمة زهرا هيجده سال الي بيست سال در دنيا زندگي نكرده. چرا بايد ما اينقدر بي لياقت باشيم. در ميان خاندان عصمت و طهارت يكي عمر زيادي كرده ولي آنقدر به او ظلم شده كه فكر ميكنم يك روز بياد و صدا بزنه ما اوذي امام مثل ما اوذيت. آنقدري كه به من اذيت وارد شده، به هيچ امامي اذيت وارد نشده. بلكه به هيچ پيغمبري آنقدر اذيت واقع نشده. بايد از ما فراري باشد. آقا ما شيعيان تو هستيم. نه. شما لياقت نداريد.
يا بقية الله شب شهادت مادرت زهرا سلام الله عليهاست. ميخوايم حضورا تسليت بهت عرض كنيم. آيا كسي اطرافت هست كه به شما تسليت بگويد اشك چشمت را پاك كند؟ عرض ارادت كند؟ اينقدر بشر بي لياقت باشد كه امام زمانش را در بيابانها قرار بده. در وسط بيابانها باشد اگر هم برخوردي كسي بكنه با آن حضرت و بعضي بگند نميشه خدمت حضرت رسيد. آقاي مظلوم خودش فرموده من مظلومم، من غريبم، يا بقية الله آجرك الله في مصيبت امك فاطمه سلام الله عليها.
فاطمة زهرا در بستر بيماري افتاده. هر كه باشد از نظر ظاهري بيمار ميشه. محسنش سقط شده، پهلويش شكسته، مصيبت عظماي مفارقت پدر را دارد. سيلي به صورتش خورده. آمد به علي بن ابيطالب فرمود مانند طفلي كه در رحم قرار دارد، در ميان خانه نشستهاي و مثل كسي كه مورد اتهام است در ميان خانهاي. ميخواست به ما بفهماند كه علي در چه حالي بود، در چه وضعي بود. و ما هم كه نميفهميم الان خود امام زمانمون را ما در همان وضع قرار داديم به ياد آن حضرت نميافتيم. به فكر آن حضرت نميافتيم. در دنيا اينهمه ممالك هست. تنها يك مملكت ايران است كه مملكت امام زمانه. اين مردم چقدر به فكر امام زمانشون هستند؟ يا بقية الله يا صاحب الزمان. آقا. اينها دوستان تواند. اينها انشاء الله سربازان تواند. اينها ياران و خدمتگزاران تواند. دارند خودشون را درست ميكنند لياقت پيدا كنند در محضر شما باشند. امروز نظر لطفي به اين مجلسشون بفرمائيد. اگر بدنتون هم اينجا تشريف نميآورد روح مقدستون اينجا باشد و ما بتوانيم عرض كنيم السلام عليك يا بقية الله. آقا جان آجرك الله في مصيبت امك فاطمه سلام الله عليها. لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم. همه با توجه رو به قبله نشستهايد. انشاء الله امام زمانمون دعاهاي ما را آمين ميفرمايد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.