۶ ذی قعده ۱۴۲۳قمری – ۷ بهمن ۱۳۸۱ شمسی- جلسه پنجم اعتقادات

خطبه

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلْحَمْدُ للهِ رب العالمین وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ آله اجمعین لَا سِیمَا عَلَی بَقِیةِ اللهِ فی العالمین رُوحِی وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ مِنَ الانِ اِلَی قِیامِ یوْمِ الدِّینِ.

تذكرات روشنگر

امروز مطلبی را می خواهم به عرض آقایان محترم و بانوان محترمه عرض كنم كه خیلی اهمیت دارد؛ شاید روشنگر مسیرمان به سوی حقّ و حقیقت باشد.

بعضی به مقام عالی ولی خدايی رسيده اند

حدوداً شاید بیشتر از 15 سال است كه جمعی از دوستان، راه تزكیه ی نفس را با این ترتیبی كه همه اطّلاع دارید با یكدیگر در حركتیم. البتّه جمعی از دوستان بحمدالله توفیقات بسیار خوبی به دست آورده اند و شاید به مرحله ی ولی خدا به معنای عامش، نه به معنای خاصّ و نه به معنای خاصّ الخاص، رسیده اند.

تجربه ی سال ها تلاش

تجربه برای ما ثابت كرده كه این راه با این ترتیب كه دقیقاً طبق آیات و روایات زیادی هست بسیار راه خوب و سهل الوصول برای رسیدن به لقاء پروردگار است. ولی اكثریت كه گاهگاهی برخورد می كنم، می بینم متأسفانه خوب نتوانسته اند این راه را حركت كنند.

تصميم اخير

لذا در ماه مبارك رمضان به فكر این افتادم كه یكی مسأله ی اعتقادی دوستان را با آن ها كار كنم و بعد هم مسایل تزكیه ی نفس و مراحل تزكیه ی نفس را عمیقاً و جدّاً با دوستان عزیزم همكاری كنم و مانند یك كاروانی كه به مقصدی دست جمعی حركت كرده اند، قدم به قدم به سوی خدا برویم و معارف حقّه را جدّاً و تحقیقاً از قرآن مجید با همان كلیدی كه روز اوّل این جلسه عرض كردم، موفّق شویم.

اعلام استاد

لذا من مطلبی كه می خواهم عرض كنم و تقریباً شبیه به اعلامیه است برای عموم، نه عموم مردم، بلكه عموم دوستانی كه در راه تزكیه ی نفس هستند در هر كجا هستند، می خواهم عرض كنم همه مان با هم،

جدی بگیرید

دسته جمعی بیاییم قدم هایی به طرف خدا برداریم. این یكی از مسایل زندگیمان را جدّی بگیریم و مثل سایر مسایل زندگی مان با مسامحه با آن روبرو نشویم. چون دنیا و آخرت، عالم برزخ و قیامت، راحتی آن ها و بلكه سلامت روح انسان بستگی به همین مسأله دارد.

قافله معنوی

شما همه تان باید تصوّر كنید كه یك قافله بسیار بزرگ از نظر معنوی؛ از نظر تعداد، همین عدّه ای كه هستید

دین را در متن زندگی قرار دهید

به كارهای مختلف دنیویی كاری نداشته باشید و اگر هم در امور مختلف از قبیل تجارت، سیاست و مسایل مختلف هستید، در حاشیه قرارش بدهید و مسأله ی دینتان، معارفتان، كمالاتتان و تزكیه ی نفستان را در متن قرار بدهید.

سستی اعتقادی

چیزی كه در ماه مبارك رمضان فكر كردم این بود كه اكثراً دوستان در عقایدشان سستند. ما به گمان آن كه، كسی كه می آید برای تزكیه ی نفس حتماً مسایل اعتقادیش درست است و تقریباً شیعیان پنجاه درصد اصول اعتقادیشان به خاطر مذهبشان، به خاطر آن كه در دامن پدر و مادر شیعه رشد كرده اند، در جلسات عزاداری ابی عبدالله الحسین علیه السلام نشسته اند و معارف برای آن ها گفته شده، پنجاه درصد درست است. ولی گاهی و نه گاهی بلكه بیشتر اوقات اكثر دوستان كه سستند در پیشرفت كارها و در مراحلشان سست حركت می كنند، تحقیق كرده ام مربوط به عقایدشان است.

حاصل اعتقادات محكم و صحیح

اگر آن طوری كه در این دو سه هفته من درباره ی صفات پروردگار چند جمله ای گفته ام در جلسات قبل هم گفته می شد شاید همه متوجّه وجود پروردگار در وجود خودشان در تمام جاها كه ” مَا رَأَیتُ شَیئًا اِلَّا وَ رَأَیتُ اللهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ ” می شدند و رفتن به سوی خدا برایشان بسیار آسان بود؛ بلكه جدّیتر بودند.

تحقق سوغات ملكوتی كربلاء

من در سفر كربلا كه مشرّف شده بودم در ماه محرّم گذشته، وقتی آمدم به شما گفتم كه یك هدیه برایتان آورده ام و آن جدّی بودن در همه چیز و همه كار و دوستان هم بالاخص بعضی جدّی گرفته اند و درك كرده اند كه چه می گویم. امّا در این جا من خودم، احساس كردم كه من هم باید جدّی باشم.

اول قدم دراصول اعتقادات شناخت خدا است

و لذا، یك دوره اصول اعتقادات را برایتان خیلی واضح و سطحی؛ چون شناختن خدا خیلی مشكل در یك معنا كه به وسیله ی درس و تدریس، تقریباً محال است بیان شود.

خدا خودش باید خودش را معرفی كند

ولی آنچه كه ممكن است بیان شود، همان چیزهایی است كه پروردگار متعال خودش در قرآن فرموده و ما هم باید معتقد باشیم كه خدا باید خودش، خودش را معرفی كند كه علی علیه السلام می فرماید: ” يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ “؛ خدا باید خودش را خودش معرّفی كند.

شناخت عام

یك معرّفی عام است؛ همه ی مردم دنیا باید تا آن حدّ خدا را بشناسند از راه استدلال، دلایل علمی و عقلی كه در زیر سایه ی قرآن كریم آمده، این حدّ و این اندازه از شناختن، شناختن عام است.

كسب شناخت عام پروردگار برای تمام مذاهب دنیا ممكن است

درست است كه مذاهب دیگر غیر از شیعه خدا را آن طور كه باید نمی شناسد، ولی این را عرض كنم كه اگر عقبش بروند، همه ی مسیحی ها، همه ی یهودی ها، تمام مذاهب مختلف دیگر، معرفت عام پروردگار را كه از لسان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام بیان شده، ممكن است درك كنند. و لذا كتاب های مختلفی هم در این ارتباط نوشته اند و آن خدایی را كه ائمّه ی شیعه معرّفی فرموده اند حتّی غیر مسلمان ها هم در كُتبِشان معرفی كرده اند. مثلاً كتابی است به نام: اثبات وجود خدا، كه چهل نفر از دانشمندان غیر مسلمان، از راه نظم عجیب عالم و مسایل علمی خدا را اثبات كرده اند؛ و كتاب های دیگر هم در این راستا نوشته شده كه نمی خواهم حالا برایتان شرح بدهم، ولی معرفت عام صحیح كه در كلمات خاندان عصمت و طهارت هست كه یك نمونه از آن معرفت را و از آن شناخت را در كتابِ توحید مفضّل آمده- اكثرتان خواندید و گرفتید و مطالعه كردید- این را معرفت عام می گویند. همه ی مردم می توانند این گونه خدا را بشناسند و همه ی مردم حتّی مردم نیشابوری كه در زمان علی بن موسی الرضا علیه السلام بودند و در اطراف آن حضرت جمع شدند، حضرت كلمه ی ” لا اِلَهَ اِلَّا اللهُ ” را كه از لسان پروردگار فرمود، ” حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ فِی حِصْنِی اَمِنَ مِنْ عَذَابِی “، – البته یك جمله اضافه كرد- ” بِشَرْطِهَا وَ اَنَا مِنْ شُرُوطِهَا “، یعنی آن طوری كه ما تعلیم می دهیم، شما باید وحدت خدا و توحید پروردگار را بشناسید و همه هم قبول كردند؛ حالا در میان این ها عبّاسی بود، سنّی بود، شیعه شاید بسیار كم بود، همه فهمیدند كه شناختن پروردگار از لسان ائمّه ی اطهار علیهم السلام كه آن ها آگاهترین مردم روی كره ی زمین اند در شناختن پروردگار، یاد گرفتند، قبول كردند، نقل كردند و بعد هم معتقد شدند. پس، می بینید كه یك معرفت عامی است كه از ناحیه ی ائمّه علیهم السلام پخش شده و این معرفت عام را همه ی افراد می توانند كسب كنند.

شناخت خاص خدا

امّا یك معرفت خاصّ و معرفت خاصّ الخاص است كه:

معرفت خاص چگونه بدست می آید

معرفت خاص با تزكیه ی نفس و پاك شدن دل بوجود می آید. از طریق استدلالات عقلی و استدلالات نقلی شاید صحیح بدست نیاید. باید انسان خودش را پاك كند، ظرف دلش را كاملاً تمیز كند، بعد آن ظرف دل را در مقابل پروردگارش قرار بدهد تا آنچه از حكمت ممكن است در آن قلب بریزد؛ كه آن معرفت، معرفت واقعی پروردگار است و این معرفت است كه معرفت خاص است. برای افراد خاص، برای كسانی كه اهل گناه نباشند، اهل معصیت نباشند، برای كسانی كه بتوانند قدم هایی به سوی خدا بردارند كه ان شاءالله اكثر شماها از همین قبیلید.

شناخت خاص الخاص خدا

ولی یك معرفت خاص الخاص است.

شناخت خاص الخاص مخصوص كیست؟

آن معرفت خاص الخاص مخصوص پیغمبراكرم و ائمّه ی اطهار علیهم السلام است. شاید بعضی از انبیاء اولوالعزم هم دارا باشند. این معرفت خاص الخاص آن قدر اهمیت دارد كه ما باید به سوی آن معرفت برویم شاید در قیامت و بهشت نصیبمان بشود. شاید قبصی از آن خورشید تابانی كه در قلب ائمّه ی اطهار علیهم السلام هست نصیب ما بگردد.

توصیف خدا از غیر مخلَصین غلط است

لذا خدای تعالی در قرآن مجید می فرماید: ” سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یصِفُونَ ” هر چه كه شماها و غیر مسلمان ها و تمام مردم دنیا خدا را وصف كنید، حتّی با توصیف معرفت عام پروردگار- حالا یك اشاره ایی می كنم كه چطور حتّی با توصیف عام پروردگار هم همین است- منّزه است خدا از آنچه كه همه وصفش كنند، هر كس وصفش كند، ” إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ” (صافات/159-160) مگر بندگان پاك شده، آن هایی كه خدای تعالی درباره شان فرموده: ” إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا ” (احزاب/33) آن هایی كه معصومند، آن هایی كه پاكند، آن هایی كه عصمت از جهل حتّی دارند كه- در بحث های گذشته توضیح داده ام- آن هایی كه خاصّ الخاصند، آن ها می توانند خدا را وصف كنند

غیر مخلَصین در توصیف خدا باید پیرو مخلَصین باشند

و شماها هم باید پیرو آن ها باشید، یعنی در همان راه حركت كنید. شناخت شما، خدا را با استدلالات علمی عقلی و نقلی و آیات و روایات غلط نیست چون شیعه هستید، پیرو مخلصین هستید، امّا اگر یك مقدار این معرفت را ما بازش كنیم، می بینیم توهین به پروردگار است،

مثال

از باب مثال شاید مثالم را هم شنیده باشید، باز عرض می كنم. از باب مثال، اگر یك مهندسی به تنهایی بتواند یك سفینه ی فضانورد درست كند و به فضا بفرستد بدون آن كه هیچگونه مشكلی پیدا كند یك چنین قدرتی داشته باشد. شما یك روز رفتید به منزلش، می بینید یك بادبادكی برای طفلش درست كرده. شما اگر گفتید: این مهندس آن قدر قدرت دارد كه می تواند بادبادك درست كند، به او توهین كردید. آقا این مهندس كسی است كه به تنهایی سفینه ی فضانورد درست كرده، به فضا فرستاده، تو این طوری توصیفش می كنی. حالا بیاییم درباره ی پروردگار و توصیفات عاممان، همان طوری كه آن مهندس را گفتید بادبادك ساز است درست است او ساخته، او داده به فرزندش، ولی در عین حال به او توهین است، همین طور اگر ما گفتیم خدا آن كسی است كه این آسمان ها و كهكشان ها و زمین و مخلوق را خلق كرده، چون تمام مخلوق در مقابل خالق مثل صفر است در مقابل بی نهایت، تمام آنچه كه خدا اظهار قدرت كرده درباره ی خلقت ماسوی الله حتی، محدود است و هر چه خلق كرده محدود است و حتّی از آن بادبادك هم كمتر است در مقابل قدرت بی نهایتش، در مقابل عظمت بی نهایتش، در مقابل علم بی نهایتش، این محدود است. ولی درست است او خلق كرده، خودش از همین راه وارد شده و مردم را به سوی معرفت خودش دعوت كرده، شما نمی توانید بفهمید كه سفینه ی فضانورد یعنی چه؟ آن مهندس چه كرده؟ به شما می گوید: من آن كسی هستم كه این بادبادك را خلق كردم، ایجاد كردم، تا شما را به طرف خودش دعوت كند، و

 چه وقت به معرفت خاص الخاص می رسیم؟

وقتی كه رسیدید ان شاءالله به آن مقامی كه فهمیدید، مثل فهمی كه نسبت به آن مهندس دارید، فهمیدید كه سفینه ی فضانورد یعنی چه؟ این چه خاصیتی دارد؟ این چه كار می كند؟ چقدر قدرت لازم دارد، وقتی به آن جا رسیدید آن وقت به شما آن سفینه ی فضانورد و كارش را بیان می كند، وقتی كه ما ان شاءالله از همین راه رفتیم، به جایی رسیدیم كه عقلمان عقل مافوق شد، فهم مان فهم مافوق شد، ما با آن افرادی كه به مقام معرفت خاصّ الخاص رسیده اند با آن ها هماهنگ شدیم، در كنار آن ها بودیم، با آن ها زندگی كردیم، كه در زیارت جامعه می گوییم: ” مَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ غَیرِكُمْ “، با شما باشیم، همیشه با شما باشیم، رشد كنیم، به كمالات برسیم، شاید میلیون ها سال روح بشر لازم داشته باشد تا از شناخت این بادبادكی كه خدا خلق كرده، این آسمان و زمینی كه خدای تعالی خلق كرده به جایی برسیم كه بفهمیم خدا یعنی چه؟ وصف پروردگار چگونه است؟ خدا چگونه باید توصیف شود؟ و چگونه باید با پروردگار ارتباط برقرار كرد؟

كمال بی معرفتی

ما هر جا كه وارد مجلسی می شویم احتمال می دهیم یك زنی آن جا باشد یك یاالله می گوییم، وقتی كه در یك جایی می خواهیم خودمان را نشان بدهیم به جایی این كه خودمان را نشان بدهیم اسم خودمان را ببریم یاالله می گوییم، می خواهیم از خدا طلب رحمت خاصّ الخاصّ را برای پیغمبر و آلش بكنیم، صلوات می فرستیم تا مثلاً فرض كنید فلانی استراحت كند، راحت باشد، قرآن می خوانیم تا مردم جمع بشوند، مجلس برپا بشود، قرآن می خوانیم برای این كه مرده مان كه از دنیا رفته یك مقداری آرام بگیرد و حال آن كه بیشتر ناراحتش می كنیم؛ این است كه ما خدا را نشناختیم.

 راه كسب معرفت

باید یك مقدار عقب استادمان برویم. استاد ما، حجةبن الحسن علیه السلام است. این استادی است كه در عالم ارواح در سر كلاس آنچه باید به ما بگوید گفته و ما فراموش كرده ایم. این استادی است كه خدا را حقیقتاً به ما معرّفی كرده

خدا امتحان گرفت

لذا روزی كه از ما پرسید- خود خدای تعالی- شاید می خواست به ما بفهماند كه آیا ما درسمان را خوب خوانده ایم یا نه؟ ” أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ” آیا من مربّی شما نیستم؟ من ربّ شما نیستم؟ اگر شاگردی استادش را نشناسد، اگر معلمش را نشناسد و درسی به او نداده باشد، می گوید: من شما را نمی شناسم،

نتیجه ی امتحان اول موفقیت آمیز بود

همه مان گفتیم: ” بَلَی “. شناختیم خدا را، این استاد به ما یاد داد. همه مان گفتیم: ” بَلَی “، یعنی خدایا! تو را ما می شناسیم، آن طور كه لازم است می شناسیم، بله ای گفتیم كه خدا هم قبول كرد، ” بَلَی “، ” أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ” با كلمه ی رب هم بیان كرده، یعنی من مربّی شما نبودم؟! من شما را تربیت نكردم؟! درست است سر كلاس شما ائمّه ی اطهار علیهم السلام بودند، امّا به دستور من بوده، مدیر مدرسه من بودم، آن ها معلّمین بودند، پس، ” أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ “؟ همه گفتیم: ” بَلَی ” (اعراف/172)

در خواب غفلت فرو رفته ایم

پس چرا امروز به بستر ” لا ” خفتی؟ به قول مرحوم شیخ بهایی:

در روز الست بلی گفتی

امروز به بستر ” لا ” خفتی؟

چرا همه را فراموش كردی؟

هدف انبیاء

انبیاء و تمام اولیاء آمده اند كه شما را از خواب بیدار كنند، به شما همان جمله ی اوّل را گوشزد كنند.

درس این جلسه، ربوبیت پروردگار

یكی از اسماء پروردگار كه من تصمیم داشتم امروز درباره ی این اسم شریف و پر عظمت صحبت كنم، مسئله ی ربّ است، ربوبیت پروردگار است. در سوره ی حمد وقتی كه شروع می كنید بعد از درس هفته ی گذشته كه الرحمن الرحیم، بود ببینید می گویید: ” بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ” (حمد/1-2)

خدا ربّ همه ی عوالم وجود است

خدا ربّ همه ی عوالم وجود است، همه را او تربیت كرده، همه را او ساخته.

چرا بعضی از خدا دور می شوند؟

چرا پس بعضی زندیقند، بعضی كافرند، بعضی مشركند؟ یكی از سخنگوها را دیدم كه می گفت: همه تحت تربیت پروردگارند و همه به جای خود درستند، یك جمله ای را این جا انداخته بودند و آن جمله این است كه خدا همه را خوب تربیت كرده، همه را خوب ساخته، همه از كلاس های خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام كه خارج شدند، همه خوب بودند، امّا بعدها خراب شدند، هر كسی یك راهی را رفت، هر كسی به یك طریقی حركت كرد، حتّی ایشان می گفت: شیطان هم در جای خودش خوب است

شیطان را بشناسیم

ولی ما پرونده ی شیطان را ورق می زنیم، شیطان اسمش شیطان نیست، اصل اسمش حارث است و بعد به خاطر این كه مردم را به كارهای بد و خوب مشتبه كرد، ابلیس شد و چون موذی است و اذیت كن است و مردم را از راه حق دور می كند، شیطان شد.

بررسی پرونده ی شیطان

حالا شیطان، همان ابلیس، این شخص را پرونده اش را ورق می زنیم. خدا وقتی خلقش كرد، این در میان ملائكه مشغول عبادت بود؛ خود ما هم همین طوریم، در سنین خردسالی، در وقت شیرخوارگی نه شرارتی داریم، نه حسادتی داریم، نه بخلی داریم، نه كفری داریم، بعضی می گویند: چشم ها هم باز است و حقایق را می بیند، ولی بعدها، در میان ملائكه عبادت كرد، آن قدر هم عبادتش ارزش داشت كه

استجابت دعای شیطان

وقتی كه به خدا عرض كرد: ” رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَى یوْمِ یبْعَثُونَ ” (حجر/36)، خدایا من را مهلت بده تا روز قیامت؛ شما هر چه این دعا را بكنید، روزی صد مرتبه هم این دعا را بكنید خدا اجابت نمی كند، امّا او را اجابت كرد در مقابل اعمالش، عباداتش، ” أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى ” (آل عمران/195) خدا عمل كسی را ضایع نمی كند،

علت انحراف

امّا یك دفعه شیطان؛ من اسم شیطان را می برم برای این كه خودمان هم تطبیق می كنیم با راه و روش او، یك دفعه در اثر یك تكبّر، یك خودخواهی، یك نگاه كردن به لباس و بدن، یك نگاه كردن به ظاهر و غافل شدن از معنویت، ببینید دارد به ما نزدیك می شود، یك نگاه كردن به ثروت و غافل شدن از امراض روحی، همه ی این ها با شیطان تطبیق می كند، گفت كه ” خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ ” (اعراف/12) او از خاك است من از آتشم، من حرارت دارم، حركت دارم، می سوزانم، ولی او چه كار می تواند بكند؟ خاك است. نرفت روی روحیات. نكند ما هم مثل شیطان حركت كنیم. من یك شبی به یكی از دوستان از نزدیكان گفتم: یك یك این آقایانی كه اهل تزكیه ی نفسند، همان سست هایشان، همان كم فعالیت هایشان، برای من ارزشش از چی بگویم، حتی مقایسه كردن با قدرتمندترین شخصیت های دنیایی كه فقط دنیا را متوجّه است، كه اكثر و بلكه همه ی ممالك دنیا امروز این طورند، بگذارید از مملكت ما كه بحمدالله انقلابی شد و وضعی پیدا كرده؛ تمام دنیا شما بروید نگاه كنید، از همه ی این ها، همه ی این قدرت ها، قدرتمندها برای من ارزششان بیشتر است، چرا؟ به جهت این كه من به قدرتشان نگاه نمی كنم، ثروتشان نگاه نمی كنم، من به موقعیت و نام و نشانشان نگاه نمی كنم؛ به تقواشان نگاه می كنم كه خدای تعالی در قرآن مجید فرموده: ” إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ” (حجرات/13)، خدا همه را خوب تربیت كرده، همه را خوب ساخته، ” مَا أَصَابَكَ مِنْ سَیئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ ” (نساء/79) تو خودت بودی خودت را خراب كردی، شیطان یك تكّبر كرد، یك ظاهربینی كرد، ما نكند ظاهربین باشیم، ما نكند خدای نكرده به قدرت، به ثروت، به مكنت، به قیافه، به این گونه مسایل نگاه كنیم، و الاّ همان كار شیطان را كردیم، منتها شیطان خیلی شخصیتش بالاتر بود خدا رویش حساب باز كرد ولی برای ما حسابی باز نمی كند، زود هم عفومان می كند، زود هم از ما می گذرد.

معنای ربوبیت پروردگار

خدا ربّ است، همه ی موجودات را تربیت كرده، ” رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى كُلَّ شَیءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ” (طه/50)، خدا همه ی اشیاء را؛ پروردگار من می دانی فرعون كی هست؟ آن كسی است كه همه ی اشیاء را خلق كرده و تربیتشان كرده و خلقتشان را بهشان داده، خلقتشان را بهشان داده یعنی چه؟ یعنی اگر بنا باشد شما یك مبلی بسازید، این مبل را هر چه لازم دارد برایش درست می كنید، یك كارخانه ای را بنا شد شما بسازید، نمی شود صد تا پیچ، صد تا مهره، امثال این ها را درست نكنید برایش؟ نه، همه اش را درست كردید راه افتاده و بهترین هم شده، شما را هم خدا همین طور خلقتان كرده، این معنای ربوبیت پروردگار است، شما را آن چنان خلق كرده و آنچه را كه لازم بوده در هفته های گذشته عرض كردم به شما تعلیم داده كه شما مانند انبیاء باشید.

دنیا، امتحان دقیق

در عالم میثاق خدای تعالی همه ی بشر را جمع كرده، همه را، بهشان فرمود كه در دنیا دل نبندید یك مجلس امتحانی است كه می خواهیم شما را امتحان كنیم. توی جلسه امتحان به دانش آموز می آیند یك مقداری شكلات می دهند، یك مقداری شیرینی می دهند، یك رفیقی كه با این گرم بگیرد كنارش می گذارند تا ببینید این دانش آموز به فكر درسش هست یا نیست؟ یك دانش آموز زرنگ شیرینی را می گیرد حتّی به صورت آن كسی كه شیرینی داده نگاه نمی كند می گذارد، به رفیق بغل دستش نگاه نمی كند، من خودم در یك امتحانی بودم یكی از دوستان پهلوم نشسته بود تا آخر امتحان من ندیدمش، نگاهش نمی كند مبادا حواسش پرت شود، استفاده ای كه نمی توانیم از او بكنیم والاّ تقلب می شود، امّا ممكن است همین من از همه چیز غافل كند، نگاهش نمی کنم. به سقف اتاق یا محلی كه امتحان می كنند نگاه نمی كند، حالا سقف كلّی نقش و نگاری شده، اصلاً نگاه نمی كند، اهمیت نمی دهد كه این صندلی زیر پایش چگونه است؟ شكسته است؟ قیمتی است؟ پر ارزش است، نه، همه اش، تمام حواسش به ورقه ی امتحانی است ما هم توی دنیا باید این طوری باشیم، تمام حواسمان به ورقه ی امتحانی مان باشد حتّی اگر خانه می سازید، اگر مغازه می روید، همه ی این ها باید در راه خدا و به خاطر امتحانت باشد، حالا اگر یك جوانی كه می خواهد مهندس راه و ساختمان بشود، این در جلسه ی امتحان نقشه ی ساختمان را خوب كشید این امتحانش را خوب داده،

كار مرضی خدای تعالی در دنیا

یكی از كارهایی كه خدای تعالی در دنیا- كه من هم زیاد به دوستانم توصیه می كنم- دستور داده که باید مردم مسلمان و مطیع پروردگار انجام بدهند، ” هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا ” (هود/61) طلب آبادی می كند از شما در روی زمین، زمین را آباد كنید، اینی كه می خواهی بروی خانه ساخته ی كهنه را بخری، یك زمین بخر، ساختمان بساز، بگذار دیگران استفاده كنند. اینی كه می خواهی باغ كامل پر میوه بخری، یك زمین بخر تویش درخت بكار، میوه بده برای دیگران. یك پیرمرد هشتاد ساله ای بود تازه یك زمینی خریده بود و نهالكاری می كرد، بعد از چند سالی هم فوت كرد، من آن موقع از او پرسیدم تو چرا این قدر زحمت می كشی؟ گفت: كاشتند و ما خوردیم و می كاریم دیگران بخورند. می فهمید، این قدر تن پرور و یك گوشه نشسته، مگر كسی باشد از علماء، روح مردم را دارد می سازد و كارش این است، آن بحث دیگری داریم امّا تویی كه كار دیگری نداری این جوری انجام بده،

در دنیا همه باید مربی باشند

ربّ باش، مربّی باش، مربّی زمین باش، مربّی ساختمان باش، مربی فرزندانت باش، مربّی اهل و عیالت باش، مربّی دوستانت باش و مربّی كلّ عالم، مانند حجةبن الحسن ارواحناالفداه باش.

یاور امام زمان ارواحنا فداه یعنی مربی

اینی كه می گویید: ما را از یاران امام زمان قرار بده، یعنی چه؟ یعنی ما كه شخصاً نمی توانیم این كار را بكنیم پس در كنار او باشیم، او كه می كند ما هم كمكش باشیم،

ملاقات با امام زمان ارواحنا فداه برای درس ربوبیت گرفتن است

اینی كه روز جمعه در دعای ندبه آن طور اشك می ریزی و یك ملاقات از آن حضرت می خواهی فقط می خواهی چشم و ابروی حضرت را ببینی؟ بسیار خوب، امّا این كم است، خود امام زمان ارواحنافداه هم راضی نیست، ملاقات بكن، برنامه بگیر، همان طور كه او ربّ العالمین است، همان طوری كه خدای تعالی ربّ العالمین است تو هم آرزوی ربّ العالمین بودن داشته باش، مربّی باش، معلّم باش، حالابعضی ها خیال می كنند معلم باش یعنی برو سر كلاس اول دبستان یا دانشگاه، این هم یك نوع مربّی بودن است امّا مربی روح مردم باش، مربّی مردم كره ی زمین باش، فكرت را بالا ببر.

سوره ی كهف درس صراط مستقیم می دهد

شما كمتر- از نظر ذات عرض می كنم نه از نظر الان و مقام- از ذوالقرنین كه نیستید كه در قرآن خدایتعالی وصفش را كرده. از مشرق تا به مغرب عالم را تسخیر كرد در سوره ی كهف، این كه می گوییم سوره ی كهف را بخوانید به خاطر این است كه در دنیاتان مثل ذوالقرنین باشید، در آخرتتان مثل اصحاب كهف باشید، ذوالقرنین دنیا را گرفت، اصحاب كهف دنیا را ول كردند؛ هر دو جنبه را با هم داشته باش، هر دوی آن ممدوح است، از نظر پروردگار مدح شده، ما جزء آن بیچارگانی نیستیم كه به اسم تصوف یا به اسم های دیگر و متأسّفانه این تهمت هم، به من هم می زنند و حال این كه اگر بیایند با خود من معاشرت كنند، می فهمند كه صددرصد به عكس است، ما مثل آن ها نیستیم كه دنیا را ول كنیم، برویم بچسبیم به آخرت، دنیا هم جز دستورات خدا است كه آبادش كنیم. آخرتمان را هم باید آباد كنیم، زندگیمان را هم باید به آن کاملاً برسیم. می گویید: نمی توانم. ضعیفی، استقامت داشته باش، قدرت داشته باش، قوی باش.

فاكتورهای موفقیت

نمی توانم، در زندگی یك بشر نباید وجود داشته باشد. به یكی از دوستان می گفتم كه هیچ وقت نگو من ندارم، من نمی توانم، اگر به تو گفتند این خانه را مثلا یك میلیارد قیمتش است می توانی بخری، می خواهی بخری، بگو: بله ولی الان مصلحت من نیست. اگر مصلحت باشد و اسراف نباشد، خدا فوراً پولش را می گذارد تو كف دستت، می گویند نه، برنامه های زندگیتان را همین جوری درست كنید، یعنی چیزی كه مصلحتتان نیست و اسراف هم در زندگیتان نیست؛ این دوتا چیز را عمل كنید؛ ببینید خدا ردیف می كند كارهایتان را یا نه؟ من به شما همه تان توصیه می كنم، هیچ وقت نگویید: نمی توانم، می توانید، همه كار را می توانید، هر كاری كه …

عقلمان را بكار بیندازیم

بشرید، بشر را خدا یك مغز به او داده، حیوانات پرنده را خدا به ایشان دو تا بال فقط داده می روند توی آسمان ها، بشر هم خیلی دوست داشت برود توی آسمان ها پرواز كند، خدای تعالی به او عقل داده، فكر داده، خودش كه سهل است، صدها تن آهن و آلات را با چهارصد پنجاه نفر آدم می برد بالا و سالم هم فرود می آورد. ببینید چی دارید شما! ولی امروز به بسترِ لا خفتی، دستت را از دامن امام زمانت كه مظهر قدرت پروردگار است كوتاه كردی، به قدرت جزئی خودت متكّی شدی، به فكر خودت كه در یك محدودِ خیلی محدود به آن متكّی شدی.

اهل علم باشیم

حتی فكر نكنید خانم ها، اینکه من مقید كه بگویم: حتی توی خانه بیاید بنشینند، نمی گویم این ها بیكار باشند، اهل علم باشند

تربیت فرزند

و از همه ی كارهای مهمی كه هم مرد و زن باید به آن اهمیت بدهند، تربیت بچّه است، خیال می كنند تربیت بچّه_ چون بلد هم نیستند تربیت را_ خیال می كنند تربیت بچّه این است كه مثلاً یكی بزنند توی سرش، بگویند یك گوشه بشین. تربیت باید بكنید، یك ضبط صوتی خدا گذاشته است در اختیارت، ضبط صوت است، آن از لحظه ای كه متولد می شود، دارد ضبط می كند تا وقتی كه به زبان می آید، تا وقتی كه… تا همیشه، دقّت كردید،

انحرافات اخلاقی در فرزند

خوب، تو با این ضبط صوت چه پر كردی، نشسته اید دو طرف بچه، پدر به زن، زن به پدر، به مادر فحش داد او هم یاد گرفت، ضبط كرد، حالا بزرگ شده این فحش ها را از كجا یاد گرفته؟ از تو، ما كی فحش دادیم تو یادت نیست. باور كنید این طور است، این بداخلاقی را از كجا یاد گرفته؟ از تو یاد گرفته. بچّه ای كه از شكم مادر در آمده و تازه راه افتاده و دو سال بیشتر ندارد این اخلاقیات و این صفات یعنی چه؟ از تو یاد گرفته، هیچ به فكر نیستیم، ربوبیت نداریم،

نتیجه ی تربیت فرزند

بگذارید جوری عمل كنید با فرزندانتان كه وقتی كه بزرگ شد، در قنوت نمازش بگوید: ” رَّبِّ اِرْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیانِی صَغِیرًا ” (اسراء/24) من كوچك كه بودم، این ها من را تربیت كردند، خدایا! ای پروردگار من؛ آن ها را مورد رحمت قرار بده، همان طوری كه من وقتی كوچك بودم این ها من را تربیت كردند، امّا وقتی مربی این طوری شد، من تو كتاب سیر الی الله در همان مرحله ی یقظه قضایایی نوشته ام كه وقتی بچه بزرگ می شود فقط باید بگوید كه شیطان مرا تربیت كرد، من را خواب كرد، من را از خدا دور كرد، بیاید این را بگوید.

ذی القعده ماه علی بن موسی الرضا علیه السلام

روز جمعه است، دل ها را متوجّه حضرت بقیةالله ارواحنافداه بكنید، جمعه ی اوّل ماه ذیقعدةالحرام است، ماه های حرام از این ماه شروع می شود، ماه های بسیار محترم، ” فَلَا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَكُمْ ” (توبه/36)، در این ماه ها به خودتان ظلم نكنید، مبادا گناه بكنید كه گناه در این ماه ها از آیات قرآن استفاده می شود كه عذابش بیشتر است، این ماه متعلق به حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام است، یازدهم این ماه تولّد پر بركت آن وجود مقدس است، بیست و سوم و بیست و پنجم این ماه زیارتی مخصوص حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام است و آخر این ماه همان طوری كه اوّل این ماه تولد حضرت معصومه علیهاالسلام بود، آخر این ماه هم شهادت امام جواد علیه السلام فرزند عزیزش است، لذا ماه امام هشتم است، ماه علی بن موسی الرّضا علیه السلام است.

ذكر مصیبت علی بن موسی الرّضا علیه السلام

” اَلسَّلامُ عَلَی مَنْ اَمَرَ اَوْلادَهُ وَ عَیالَهُ “، سلام بر آن آقایی كه وقتی می خواست از مدینه حركت كند، اهل و عیالش را امر كرد بیاید بر غربت من گریه كنید، می خواست اعلام كند كه من از این سفر بر نمی گردم، ” اَلسَّلامُ عَلَی الْاِمَامِ الرَّئُوفِ “، سلام بر امام مهربانی كه ” اَلَّذِی هَیجَ اَحْزَانَ یوْمَ الطُّفُوفِ “، آن كسی كه مصایب روز عاشورا را ظاهر كرد،

ذكر مصیبت حضرت سیدالشهداء علیه السلام

فرمود: ” یابْنَ شَبِیب ” ای پسر شبیب، ” اِنْ كُنْتَ بَاكِیاً لِشَی فَاِبْكِ عَلَی جَدِّی الْحُسَینِ “، اگر خواستی به چیزی گریه كنی، بر جدّم حسین بن علی علیه السلام گریه كن. ” اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا اَبَاعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یابْنَ رَسُولُ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ “.

دعای ختم مجلس

” نسئلك الله و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان یاالله یاالله یاالله یاالله یاالله یاالله یاالله یاالله،

اللهم عجّل لولیك الفرج

و العافیة و النّصر

و مُدَّ فی عمره الشریف

و زین الارض بطول الابقاء

خدایا! همه ی ما را از یاران خوب آن حضرت قرار بده

ما را به معرفت خودت نایل بفرما

پروردگارا! به آبروی خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام قَسمت می دهیم مشكلات مسلمین بالاخص شیعه را برطرف بفرما

حوائج این جمع را برآور

پروردگارا! مشاهد مشرّفه عراق را از دست ظالمین و حمله ی ظالمین حفظ بفرما

خدایا! به آبروی ولیعصر زیارت ابی عبدالله الحسین و زیارت قبرش، زیارت امیرالمؤمنین و زیارت مرقد مطهرش را نصیب همه مان بفرما

خدایا! حجّ خانه ات را نصیب همه مان بفرما، دوستانمان كه عازم حجّاند، خدایا!، به سلامت آن ها را برگردان

پروردگارا! به آبروی ولی عصر مشكلات همه ی این جمع را، حوایج این جمع را برآور، مشكلاتشان رفع بفرما

پروردگارا! مرحوم آقای هاشمی را غریق رحمت بفرما

و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزمان.

 لینک دانلود فیلم جلسه

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *