۱۳ ذی قعده ۱۴۲۳ قمری- ۲۷ دی ۱۳۸۱ شمسی – جلسه ششم اعتقادات
متن سخنراني13 ذي قعده 1423 مصادف با 27 دي 1381 و 17 ژانويه 2003
1- خطبه
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَي رَسُولِ اللهِ وَ عَلَي آلِهِ آل اللهِ لَا سِيَّمَا عَلَي بَقِيَّةِ اللهِ فِي الْعَالَمِينَ رُوحِي وَ اَرْوَاحُ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.
2- عبارت قرآني آغازين(دخان 45 و 46)
«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ ، كَغَلْيِ الْحَمِيمِ»([1])
اين آياتي كه امروز تلاوت شد، خيلي تكان دهنده بود براي كساني كه توجّه به آيات الهي ندارند و خداي نكرده گاهي گناه ميكنند و خدا را از خودشان ناراضي نگه ميدارند.
3- مقدمه درس
به طور كلّي همهمان بايد بدانيم كه هدايت و ضلالت كه بحث امروز ما خواهد بود، در دست ذات مقدس پروردگار است. همانطوري كه شايد اطّلاع داشته باشيد، بحثهايي در اوايل انشاءالله روزهاي جمعه براي دوستاني كه در اين جلسه شركت ميكنند داريم كه امروز خداي تعالي توفيق عنايت كرد در مشهد در كنار قبر حضرت علي بن موسي الرّضا عليه الصلوة و السلام باشيم. با طرح و برنامهاي كه دوستان ريختهاند انشاءالله دوستان ساير شهرستانها هم گوش ميدهند و
C قافلهي معنوي
دقيقاً همانطوري كه هفتهي گذشته عرض كردم، بايد قدم به قدم به سوي خدا برويم؛ هم اعتقاداتمان را كامل كنيم و هم صفات رذيله را از خودمان دور كنيم و هم در راه خدا قدمهاي بلندي برداريم.
c آمادهي ديدار شويم
همه با هم، همه با يك دل و يك فكر و يك گام تا آنكه كه «انشاءالله» اگر آن طوري كه به ما وعده ميدهند و مكررّ اشاره كردهاند، شايد خداي تعالي مقدّر بفرمايد در زمان ما ظهور حضرت بقيةالله ارواحنافداه ميسّر شود و «انشاءالله» همهمان از ياران خوب آن حضرت باشيم.
4- درس اين جلسه «هدايت و ضلالت»
در اعتقاداتمان بايد اين باشد كه همهي هدايت در دست خدا است.
C تقسيمات هدايت
هدايت عام داريم و هدايت خاصّ و هدايت خاصّالخاص.
C غير خدا در هدايت واسطه است
حتّي به پيغمبراكرم خداي تعالي اجازه نميدهد كه معتقد باشد كه هدايت در دست پيغمبر است. هيچ كس در هدايت افراد نميتواند دخالت كند مگر به عنوان واسطه،
5- هدايت عام
«هدايت عام» همان قرآن است كه به وسيلهي پيغمبراكرم براي ما فرستاده و همه را هدايت كرده و تمام مردم را به اين وسيله راهنمايي فرموده است.
C قرآن و سخنان فرستادگان الهي مردم را به نحو عام به خدا هدايت ميكند
با سخنان پيغمبراكرم، با سخنان ائمّهي اطهار عليهم الصلوة و السلام، مردم را هدايت كردهاند؛ به خدا هدايتشان كردهاند، به حقايق هدايتشان كردهاند، هدايت به نحو عام، همه كس فهم، براي همه،
c علت آسان بودن قرآن هدايتگري عمومي آن است
همان طوري كه در اين آيات امروز تلاوت شد كه فرمود: ما قرآن را براي تو آسان كرديم. در جاي ديگر مكرّراً خداي تعالي ميفرمايد: «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»([2])، قرآن را براي يادآوري آسان قرار داديم، هر كس بخواهد از قرآن هر مقدار استفاده كند، ميتواند. قرآن كتابي است كه در اختيار عموم هست،
C خبيثترينِ افراد عالَم نيز مورد هدايت عام پروردگار واقع ميشود
حتّي آن قدر بنياسرائيل و اهل كتاب را مورد خطاب قرار داده در هيچ كتاب آسماني، مذاهب ديگر و جمعيّتهاي ديگر را مورد خطاب قرار نداده است. مكّرر فرموده: يا بنياسرائيل! مكّرر به نصاري خطاب كرده و آنها را براي هدايت دعوت فرموده، حتّي از فرعون نگذشته و به حضرت موسي ميفرمايد: «اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى»([3])، يا در آن آيه ديگر خطاب به حضرت موسي و هارون «اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى »([4])، از فرعون خبيثتر در عالم نبوده از نظر كار و همهي مردم دنيا را، اين آيات و اين سورههاي قرآن به طرف خدا دعوت فرموده است. اين معني هدايت عام است و همه ميتوانند از اسلام تحقيق كنند، همه ميتوانند از قرآن تحقيق كنند، همه ميتوانند حقايق قرآن را به طور عادي و ساده درك كنند. اين معني هدايت عام خدا است. لذا همه را هدايت كرده، و حالا بعضي از مردم هستند توجّه نميكنند؛ همانطوري كه در اين آيات خوانديد و امروز شنيديد كه بعضي فراموش ميكنند آيات الهي را، بعضي توجّه نميكنند، آيات خدا در مقابل چشمشان هست نميبينند. من در جلسات اوايل اين جلسه در روزهاي اول عرض كردم كه
C هر چيزي در عالَم، به نحوي انسان را به خدا هدايت ميكند
انسان گاهي ميشود كه اگر يك مقدار فكر بكند همه چيز براي او نشانهي خدا است. هر چيزي كه در عالم هست از يك ذرّه گرفته كه از چند اتم ممكن است تشكيل شود تا به كهكشانها و ستارهها و كرات بالا تمام اينها نشانهاي از پروردگار هست و آيتيّت كاملي براي خداي تعالي دارد. همهي اينها هدايت ميكند انسان را.
C مردم در قبال هدايت عام پروردگار
انسانها در اين زمينه بر دو بخش تقسيم ميشوند: جمعي هدايتپذير، جمعي بي اعتنا و حيوانزاد و زندگي حيواني را ادامه ميدهند.
c افراد بي اعتنا به هدايت عام الهي از حيوانات پستتراند
هر كس به آيات الهي و هدايت پروردگار توجّه نكند، بايد او را يك حيواني دانست كه شايد حيوانات از جهتي بهتر به خاطر اين كه خداي تعالي اين سرمايهي عظيم را در اختيار آنها نگذاشته و آنها نميتوانند در آيات الهي بيشتر از آنچه كه خدا راهنماييشان كرده فكر كنند؛ امّا بشر ميتواند به اعماق وجود همه چيز از صفات و ذرّهترين و كوچكترين جاندارانها تفكّر كند. اين معناي هدايت عام است، پس در اينجا يك عدّه توجّه به هدايت عام كردهاند، يك عده هم ندارند كه آنهايي كه به هدايت عام پروردگار توجّه دارند، انساناند و بقيّه را خداي تعالي ميفرمايد: «أُوْلَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» چرا؟ براي اين كه «وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا [حتّي] وَ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا»- ببينيد – اين دو دستهاي كه عرض كردم؛ يك عدّه هستند چشم دارند امّا آيات الهي را نميبينند، گوش دارند ولي آيات الهي را نميشنوند، زبان دارند به آيات الهي باز نميشود، دل دارند امّا حقايق را نميفهمند، خداي تعالي با همين صراحت فرموده است: «أُوْلَئِكَ كَالْأَنْعَامِ» اينها مثل حيواناتند. ولي به حيوانات هم نميرسند از حيوان هم پستتر،«بَلْ هُمْ أَضَلُّ»([5]) كوشش كنيم «انشاءالله» راه رسيدن به «هدايت خاص» را ياد بگيريم، هدايت عام پروردگار را بپذيريم،
C تفكر در آيات الهي ابتداي هدايت به سوي خدا
و همان طوري كه در هفتههاي گذشته عرض كردم در هر روز چند دقيقهاي، نيم ساعتي، يك ساعتي در آيات الهي تفكّر كنيد، تا خداي تعالي از حالت حيوانيّت ما را بيرون بياورد و انسانمان قرار دهد، منتها انساني كه در كلاس اول نشسته، از هدايت عام پروردگار استفاده ميكند و اين طور نباشيم مثل همهي مردم كه هيچ به فكر حقيقت و حقايق نباشيم و اصلاً آيات الهي را فكر نكنيم و در آنها دقّت نكنيم.
c غذاي روح انسان، تفكر در آيات الهي، توجه به پروردگار و انس با خدا است
اگر يك شبانه روز بر شما گذشت كه بعيد است از شما دوستان عزيز كه اين طوري باشيد، يك شبانه روز بر شما گذشت و آن چنان غافل بوديد كه حتّي در كنار يك مثلاً بوستاني، در كنار يك درختي، در كنار افكار خودتان ننشستيد و دربارهي خداي تعالي و صفات پروردگار تفكّر نكرديد و اهميّت هم نداديد، بايد عرض كنم يا روحتان مريض است و يا خداي نكرده از دنيا يا مرده، چون از دنيا رفتنش هم درست نيست، روحتان مرده است. چرا؟ براي اينكه روح غذا ميخواهد. اگر يك نفر يك شبانه روز غذا نخورد، شما ميگوييد كه اين مريض است، ذائقه ندارد، احساس گرسنگي نميكند، اگر بيشتر ادامه پيدا كرد، ميگوييد: اين مرده است، روح انسان هم همين طور است. غذاي او تفكّر در آيات الهي است، غذاي او توجّه به پروردگار است، غذاي او انس با خدا است،
C هدايت عام مقدمهي هدايت خاص الهي است
كه اگر «انشاءالله» با همان گامهايي داريم دسته جمعي بر ميداريم به سوي خدا و در اين هدايت عام پروردگار وارد شديم انشاءالله قدم بعدي كه ورود در «هدايت خاصّ» خدا است موفّق ميشويم.
c جهاد در راه خدا
خداي تعالي در قرآن مجيد فرموده: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا»([6])، كساني كه در راه ما جهاد ميكنند؛ يعني صبح از خواب بلند شدند، يا قبل از اذان صبح از خواب بلند شدند، نماز شبشان را خواندهاند، يك مقدار تصفيهي روح پيدا كردهاند، و بعد نشستهاند تا اذان صبح دقايقي وقت دارند دربارهي آيات الهي فكر ميكنند، كه «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ» يا ميروند زير آسمان به آسمان نگاه ميكنند و اين آيات را تلاوت ميكنند، كه در اختلاف اين شب و روز، انسان وقتي به آسمان نگاه ميكند، اين ستارهها به آن بزرگي كه كرهي زمين ما در مقابل آنها بسيار كوچك است، اين اختلاف شب و روز، «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ »([7]) ميخواهيد صاحب مغز باشيد؟ ميخواهيد صاحب فكر باشيد؟ ميخواهيد از حيوانات بيايي بيرون و داراي مغز بشوي؟ مغز، خيلي مهم است. خدا هم در قرآن ميفرمايد: «لِأُولِي الْأَلْبَابِ» براي صاحبان مغز، اينها آيات الهي را در شب و روز مشاهده ميكنند. «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا» اوّل قيام در زير آسمان انسان نگاه به آسمان ميكند
# مستحبات نماز شب
اين آيات مستحب است كه انسان وقتي براي وضو گرفتن ميآيد زير آسمان، آنجا اين آيات را در قبل از نماز شب بخواند. تفكّر ميكند، فكر ميكند، با دوستانشان يك قدم بلندي بر ميدارند،
c از قافله جا نمانيم
اگر شما خواب مانديد و دوستانتان مشغول نماز شب بودند و در آيات الهي تفكّر كردند، مثل آن فردي است با يك قافلهاي حركت كرده ميخواهد به مقصدي برود و آن شخص ميخوابد، عقب ميافتد، آيا بعدش برسد يا نرسد؟ آيا بتواند جبران كند يا نتواند؟ كوشش كنيد انشاءالله تصميم بگيريد، متّعهد با خودتان باشيد، و يك فرد متّعهد مسؤولي باشيد كه شبهاي بلند زمستان، اين شبها خيلي بلند است، تا جايي كه ميتوانيد زودتر بخوابيد و از قبل از اذان صبح به اندازهاي كه يك نماز شب وقت داشته باشيد و يك چند دقيقهاي يك ربع ساعتي تفكّر كنيد در آيات الهي، خيلي مؤثّر است. يك قدم بسيار مؤثّري است در رسيدن به حقايق و رسيدن به ذات مقدس پروردگار و انس با خدا،
# حوادث بعد از دنيا
آن قدر بعد از مردن انسان ميخوابد، خدا رحمت كند روز جمعه است يادي از پدرم بكنم، ايشان ميآمد من را بيدار ميكرد، ميگفت: فلاني آن قدر در قبر ميخوابي تا خسته شوي. بلند شو. من بچّه بودم آن موقع، و واقعاً اين طور است، حالا اي كاش توي قبر انسان بگذارند انسان بخوابد، اگر «حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّيرَانِ»([8]) اين آيات را من نميتوانم الان دو مرتبه تكرار كنم، آن چنان كوبنده است، «كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ، كَغَلْيِ الْحَمِيمِ»، اين را بگيريدش، يك انسان گناهكار، اثيم، در كلمات آيات ميگويد «اثيم»، يعني كسي كه گناهكار است، فرعون را نميگويند، براي فرعون بالاتر از اينها است. بگيريدش «خُذُوهُ »([9])، بفرستيدش در جهنم، اين شخص خيلي تو مردم عزيز بود، محترم بود، بفهمد كه آن لذّتها ارزشي ندارد و اين عزّت است كه «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ»([10])، متقين ارزش دارند و عزّت دارند، كه تا سر از قبر بر ميدارند از جانب پروردگار ندا ميآيد «سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ»([11])، شما گناهكاران جدا بشويد، حق نداريد با اينها حركت كنيد، شما انسان نيستيد، اينها، اين متقّين انسانند، كه هدايت عام ما را پذيرفتهاند، «انشاءالله »كوشش كنيد،
# دنيا ارزشي ندارد
دنيا آقايان! ارزشي ندارد خدا ميداند آن قدر بي ارزش است كه اگر انسان بخواهد رويش فكر حتّي بكند انسان، حيف است انسان كه روي اينجور چيزها فكر بكند، هدايت عام را انشاءالله توجّه به آن داشته باشيد با همهي مشكلات ارزش دارد،
# فضائل نماز شب
يك نماز شب خداي تعالي در قرآنش ميفرمايد: «فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا»([12])، تو را خدا به مقام محمود، مقام پسنديده شده الهي ميرساند. دربارهي نماز شب خدا در قرآن ميفرمايد: «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ»([13])، «حسنات» كه اسم نماز شب است در اينجا، تمام گناهان را پاك ميكند، و انشاءالله كوشش كنيد مبادا اين شبها بخوابيد، استراحت كنيد؛ استراحتتان را بگذاريد وقت ديگر، و نماز شبتان را ترك نكنيد
# بهتر از نماز شب
و بالاخص و بلكه بهتر از نماز شب، تفكّر در آيات الهي و انس با پروردگار است،
6- هدايت خاص الهي
امّا «هدايت خاص»، وقتي كه جهاد كرديد، كوشش كرديد، نفستان را با آن جهاد كرديد، خداي تعالي ميفرمايد: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا»([14])، آنجا هدايت خاصّي رويش است، هدايت خاص همان هدايتي است كه در اوّل سورهي بقره ميفرمايد: «ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ»([15])، هدايت است براي متقّين، اهل تقوا، آنهايي كه هدايت عام پروردگار را پذيرفتهاند و وارد هدايت خاصّ شدهاند و ميشوند، اينجا است كه پروردگار متعال، دست آن كسي كه متّقي است، دست آن كسي كه جهاد كرده، دست آن كسي را كه خداي تعالي را ميشناسد و دربارهي آيات الهي فكر كرده، تحقيق كرده ميگيرد، «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا»، هدايت ميكنيم ما اين افراد را بر راههاي خودمان هدايت ميكنيم،
C فرق غافل و متوجه، در ارتباط با ملكوت عالم
ببينيد، از كنار حرم مطهر علي بن موسي الرّضا عبور ميكنيد چون ديشب نماز شب خواندهاي، تفكّر در آيات الهي كردهاي، دلت كشيده ميشود وارد حرم بشوي، از دم در كه اذن دخول ميگويي. ممكن است حضرت رضا عليه الصلاة و السلام به تو بگويد: دوست من در باز كه اذن دخول نميخواهد، آن اذن دخول مال كساني است كه اينها حواسشان نيست كه كجا ميروند، «اَ اَدْخُلُ يَا اللهُ»، مال كسي است كه حواسش به خدا نيست، تو كه ديشب نشستي خواب را بر خودت حرام كردي، تفكّر در آيات الهي نمودي تو وارد بشو، وقتي هم كه وارد ميشوي، آقاجان؛ «اَلسّلامُ عَلَي الْاِمَامِ الرَّئُوفِ»، امام مهربان، زيارتي مخصوص حضرت رضا عليه صلواة و السلام نزديك است، آن امام مهرباني كه «هَيَّجَ اَحْزَانَ يَوْمَ الطُّفُوفِ»([16])، يك اشك ميريزي، يك حال توجّهي پيدا ميكني، ميبيني دلت نميخواهد از حرم بيرون بروي، آن قدر مجذوب عليبن موسي الرضا هستي كه ميبيني آنجا شلوغ است، حضرت رضا را با خودت از حرم ميآوري بيرون، با تو هست، توي خانه با تو هست، آنهايي كه ميفهمند من چي ميگويم، شب ميآيد خانه، با زندگياش ميبينيد علي بن موسي الرضا هست، نه تنها آن حضرت، حضرت بقيةالله در امور زندگياش دخالت كرده، همه جا با او هست، واقعاً لذّت بخش است، افرادي هستند اين طور. در هدايت خاصّ، خدا با انسان صحبت ميكند، ائمهعليهمالسلام با انسان صحبت ميكنند، ملائكه بر انسان نازل ميشوند، همان طوري كه هفتهي گذشته نميدانم در اين جلسه بود يا جلسه ديگر، گفتم: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ» هدايت اوّل و هدايت عام را ميپذيرند، «ثُمَّ اسْتَقَامُوا»، بعد استقامت ميكنند، «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمْ الْمَلَائِكَةُ»، و بعد ميگويند: «نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ»([17])، ما وليّ شما هستيم، ما مراقب شما هستيم، ما خدمتگزار تو هستيم «اِنّ الْمَلائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا»([18])، ما خدمتگزار تو هستيم، كي خدمتگزار تو است؟ «وَ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ»، اين آيه دربارهي ملائكه است. بندگان محترم خدا، «الًذين لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ»([19])،
c زيارت حضرت رضا عليه السلام تا صحنهي قيامت
بعد از مرگ به زيارت تو ميآيد به صريح روايات، اينها مال بندگاني هستش كه به هدايت خاص دست پيدا كردند، در سه جا به زيارت تو ميآيد: در موقع قبر سؤال نيكر و منكر، حضرت رضا ميآيد نيكر و منكر، بشير و مبشّر، فقط بشارت ميدهند، نكير و منكر مبدّل ميشوند به بشير و مبشّر، يك دفعه ميگويند: خدا ماها را براي استقبال تو فرستاده، براي محبّت به تو فرستاده، ما راهنماي تو هستيم تا بهشت برزخ؛ حضرت رضا را كه ميبينند اينها عوض ميشوند. «عِنْدَ الصِّرَاطِ، عِنْدَ الْمِيزَانِ، عِنْدَ تَطَايَرَتِ الْكُتُبِ»([20])، وقتي كه اين نامههاي اعمال ميريزد اگر يك وقت خداي نكرده ديدي كه دست چپت فعّال است و دست راست كار نميكند آنجا، بدان كه از مجرمين هستي.دست اصلًا بلند نميشود اين دست هم بدون اجازه شما بلند ميشود، بگير، اصحاب شمال ميشوي. اگر ديدي نه، اين دست راستت راحت كار ميكند، دست چپت يا كار نميكند يا طبيعي دست راستت را دراز ميكني، بدان اصحاب يميني، نامهي اعمالت را ميگيري، يك نگاه ميكني، بالاي نامهنوشته «حُبُّ عَلِيِّ بْنِ اَبيطَالِبٍ»، هر آنچه كه در اين كارنامه نوشته شده زير سايهي محبّت علي بن ابيطالب ارزش دارد و تو جز متّقين هستي كه «فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ»، قرار داده، امّا اگر محبّت ابابكر و عمر باشد، هر چه كار كرده باشي به دست چپت نامهي اعمالت داده ميشود و تو را ميفرستند عقب سر همانها تا جحيم؛ اينجا هم علي بن موسي الرضا ميآيد دست راستت را فعّال ميكند، هر چه هم گناه داشتي باشي يعني فعال هست چون كمك علي بن موسي الرضا فعّال ميشود و «عِنْدَ الصِّرَاطِ» ما هم از كرهي زمين وقتي حركت ميكنيم به طرف بهشت، كه «انشاءالله» همهمان، همهي دوستان من، كه من وقتي به خدمت شماها ميرسم واقعاً لذّت از ديدن شماها ميبرم و از خدا خواستم در قيامت هم با شماها باشم و شماها ما را انشاءالله شفاعت ميكنيد و وارد بهشتمان كنيد، با اين جمع نوراني، با اين دوستان حقيقتجو حركت ميكنيم انشاءالله، ميرسيم به يك جايي كه يك مدار ناري عجيب سوزاننده است كه از دورترين راهها حرارتش ميرسد، حضرت رضا صلوات الله عليه ميرسد، اين زيارت را قدر بدانيد، ميآيد اينها از ما هستند، اينها از مناند، در قيامت يك دسته را صدا ميزنند: «اَيْنَ الرَّضَوِيُّونَ»، امام رضاييهاي كجا هستند؟ مجاورين قبر مطهّر حضرت رضا كجايند؟ آنهايي كه زيارت خاصّ كردهاند و با معرفت كه در اثر هدايت خاص به آنها نصيب شده اينها كجا هستند؟ يك عدّه ميآيند صورتهايشان مثل ماه ميدرخشد، اينها وارد صحراي محشر ميشوند، در زير سايهي امام زمانشان، زير سايهي علي بن موسي الرضا، از صراط ميگذرند و به سوي بهشت ميروند، خوب؛ اينها معناي هدايت خاص است،
C آثار وفوايد هدايت خاص
هدايت خاص قلبت را پُر از حكمت ميكند و آن چنان حكيمانه فكر ميكني كه كوچكترين اشتباهي در زندگيات، كوچكترين اشتباهي در دنيايت، كوچكترين اشتباه مضرّي در عالم آخرتت نداري. اين جوري ميشوي، خداي تعالي در قلب تو قرار گرفته، تو را هدايت ميكند، دستت را ميگيرد، راهنماييت ميكند و حتّي گاهي ميشود يك كاري كه خيال ميكني خيلي خوب است، فوق العاده پُر منفعت است، ولي خدا مانع ميشود، و اگر اهل هدايت خاصّ بشوي با خودت ميگويي كه باشد هر چه خدا ميخواهد. «وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ»، چه بسا چيزهايي را شما دوست داريد خدا نميگذارد بعد ميفهمي چه خوب شد كه نشد «وَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ خيَرٌّ لَكُمْ»([21])، چه بسا يك چيزي را سختتان است، اين چه كاري است؟ چرا من اينقدر اين بدنم درد ميكند؟ چرا من فلان كسالت را پيدا كردم؟ چرا فلان ضرر كردم؟ يك روز ميگوييد: چقدر خوب شد كه اينطوري شد. اين جوري ميشويد. آن قدر در قرآن دربارهي هدايت عام و هدايت خاص صحبت شده كه من اگر بخواهم در خصوص هدايت خاص چيزهايي عرض كنم خيلي طول ميكشد. ولي اين را بدانيد لازمهي ورود به مقام هدايت خاص انجام كامل هدايت عام است.
7- چرا به ضلالت ميافتيم
يك عدّه را خدا واميگذارد. گمراهشان به اصطلاح قرآن ميكند. آنهايي هستند كه به هدايت عام پروردگار توجّه نميكنند. «وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ»([22]) ولي «بِيَدِهِ الْخَيرِ»([23]) و دست خدا خوبي است، گمراهي كه انسانها پيدا ميكنند، قساوتي كه انسانها پيدا ميكنند در اثر بيتوجّهي به آيات شريفه قرآن است، در اثر بيتوجّهي به اسلام است، در اثر بيتوجّهي به گفتار خاندان عصمت و طهارت عليهم الصلوة و السلام است، يك كتابي ميگيري جلويت، ميگويي: به به! چه مطالب عاليهاي دارد! امّا همهاش مخالف قرآن و روايات، خوشت ميآيد. از همين جا كج كردي راه را، از صراط مستقيم خارج شدي، حالا ميافتي توي درّه، و خدا هم اعتنايت نميكند.
C خود سري نكنيم
حواستان جمع باشد، هر كتابي كه ميخوانيد، هر مطلبي را كه ميشنويد، هر چيزي كه فكر ميكنيد زير سايهي قرآن و روايات باشد، اينها معصومند، روايت هم اين طور نيست كه شما خودتان بخواهيد برويد بخوانيد، لااقل بايد يك فقاهتي داشته باشيد و الاّ پيروي از فقهاي اهل معني و كساني كه به اين هدايت خاص يا به حقيقت هدايت عام رسيدهاند، بايد باشيد. اين هم هدايت خاص،
8- هدايت خاص الخاص
و امّا «هدايت خاصّ الخاص،» كه ماها فقط بايد آرزويش در زمان ظهور بكشيم، بايد منتظر آن وجود مقدّسي كه «مهدي» است، هدايت شده است، هادي است، هدايتكننده است، آن كسي است كه به همهي حقايق عالم هستي دست پيدا كرده و از جانب پروردگار همهي حقايق به او الهام شده و يا وحي شده و از پيغمبراكرم همهي حقايق را دريافت فرموده است، از او بايد استفاده كنيم. رهبر اين هدايت خاصّ الخاص وجود مقدّس مهدي است. از اين جهت اين نام مقدّس در تمام عالَم، مخصوص حضرت بقيةالله ارواحنافداه است. شما كُتب اهلسنّت را نگاه كنيد همه نوشتهاند: مهدي ميآيد، در آخرالزّمان يك كسي ميآيد كه مردم را به همهي حقايق هدايت ميكند، كلمهي مهدي در تمام كتابهاي اهل سنت هم خيلي مشهود است و حتّي يك كتابي از كتاب اهلسنت جمعآوري كرده بود يكي از مراجع تقليد، اسمش را گذاشته بود «المهدي»، مهدي، مهدي، كه اين اسم استثنائاً اشكالي ندارد همين جوري گفته بشود. ولي سبك با آن برخورد نكنيد، مهدي نيامد و نميدانم بعضي از طرز صحبتها خيلي گاهي انسان را متأثّر ميكند. المهدي، آن كسي كه از هدايت خاصّ برخوردار است، از هدايت خاصّالخاص برخوردار است و مردم را ميتواند به هدايت خاصّ الخاص برساند، هدايت خاص ديديد اين بود كه انسان جوري بشود، از اولياء خدا بشود، به جايي برسد كه قلبش پُر از حكمت باشد، امّا هدايت خاصّ الخاص، آن كسي كه دستش به دامن حضرت مهدي عليهالصلوة و السلام است، آنچنان داراي نورانيّت ميشود كه عدّهاي را روشن ميكند، عدّهاي را به هدايت خاصّ ميرساند، كه عرض كردم من زياد نميتوانم دربارهي اين هدايت خاص الخاص صحبت كنم جز اينكه
9- چرا بيايد؟
«انشاءالله» بايد دعا كنيم روز جمعه است «اَلْمُتوَقِّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ»([24])، كه حضرت بقيةالله تشريف بياورد و آن كتاب علي بن ابيطالب را در جلوي ما بگذارد و به آن عمل كنيم و از هدايت خاصّ الخاصي كه خدا حضرت بقيةالله را عنايت كرده، پيغمبراكرم را به او عنايت كرده،
C هدايت در امام عليه السلام
«وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى»، ما فكر ميكنيم حضرت رسول اكرم خدا ميخواهد اين طور معرفي بكند كه ما يا كه ماها، يك فرد، يك نفر ناداني بوده است و هدايتش كرده و آن هدايت خاصّ الخاص، حقايق جميع علوم قرآن را خدا در همان لحظهي اول خلقت خداي تعالي به رسول اكرم عنايت كرد، همهي حقايق را شناخت، حتّي آن چنان خدا را شناخت كه معرفت خاصّ الخاص را در هفتهي گذشته عرض كردم مخصوص ائمّهي اطهار است، آن ديگر نصيب ما نميشود، آنها واسطهي فيضاند، به آن معرفت خاصّالخاص، پيغمبراكرم را هدايت فرمود: «وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى»([25])، بعد آن تمام مردم دنيارا يك روزي بيايد يك نفر غير مسلمان در كرهي زمين نباشد، به هدايتي كه خدا، حضرت رسول اكرم را كرده و از آن نور مقدّس دوازده نور و فاطمهي زهرا روشن شده كه همهشان هادي سبل پروردگارند، از آن هدايت «انشاءالله» ما هم برخوردار بشويم و آن معرفتي كه خدا به پيغمبر اكرم داده شايد يك قبسي به ما هم برسد.
C محضر حجت بن الحسن
ايني كه به شما ميگويم براي ظهور دعا كنيد، براي اينكه ارزاني بشود و عدل و داد حتي به وجود بيايد، اينها فرع قضيّه است، ايني كه دنيامان درست بشود، ايني كه حتي آخرتمان درست بشود اينها همهاش فرع قضيّه است. اصل قضيّه ميدانيد چيست؟ اين است كه انسان بنشيند در محضر حضرت حجّةابن الحسن، از معارف حقّه، از آن چه كه ماها جرأت نميكنيم بگوييم، يا حّتي نميتوانيم بگوييم، از آنها بيان كند، رشد كنيم، روحمان روح با عظمتي بشود، روحي بشود كه با خدا انس داشته باشد، با خدا يكي بشود، آن جور انسان با معرفت بشود. آن لذّتبخش است، «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»([26])،
C شباهت افرادِ در ظهور و مردم بهشت
مردم بهشت فكر نكنيد با گلابي خوردن و سيب خوردن؛ شايد يك عدّه باشند لذّت ببرند آنها مينشينند، حورالعين منتظرشان است، باغ و بوستان منتظرشان است، امّا در محضر امامشان، در محضر خدايشان، در محضر ائمّهي اطهار نشستهاند، دارند از نگاه به آنها لذّت ميبرند، از سخن آنها لذّت ميبرند، گاهي در بعضي از روايات دارد كه ساعتها اصلاً بياعتنا به همهي اين نعمتهاي پروردگارند با همهي ارزشش، امّا اين ارزشش بيشتر است. اميدواريم از اين هدايت هم بهرهمند بشويم، در بهشت، مهدي ما، ما را هدايت بكند كه امروز در دعاي ندبه خوانديد: «بِكَأْسِهِ وَ بِيَدِهِ وَاَسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ»، يك آبي بدهند ما بخوريم و برويم، هست، اين مُلكش است؛ امّا ملكوتش همان هدايت خاصّ الخاص است كه وقتي كه انسان ميخواهد وارد بهشت بشود يك جرعه از آن آداب ورود بهشت، يك جرعه از آن چيزهايي كه در بهشت براي انسان لازم است كه داشته باشد و بايد كجا برود، اگر خداي نكرده وارد بهشت شديد اوّل چشم تان به درختهاي بهشت بود و به حورالعين بود خوب است، چون خدا به تان وعده كرده و از خدا است و خوب است، امّا بهترش اين است كه نگاه كنيد ببينيد حضرت ابي عبدالله الحسين كجا نشسته، خدا رحمت كند حاج ملا آقاجان را من خواب ديدم، از او پرسيدم كجاي بهشتي؟ گفت: من خادم امام حسينم. آن جا ديگر من نگوييد: خدمتگزاري، ما برويم توي بهشت بچريم. نه، آقا كجا است؟ حجّةابن الحسني كه از آن جرعهي هدايت به من نوشاند، «وَ اَسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صلي الله عليه و آله بِكَأْسِهِ وَ بِيَدِهِ رَيًّا رَوِيًّا هَنِيّئًا سَائِغًا لا ظَمَاَ بَعْدَهُ»([27])، بعد از آن ديگر تشنگي جهل، تشنگياي كه در اثر جهل بوجود بيايد، تشنگي كه بر اثر عدم هدايت به وجود بيايد ندارند، ميدانند كجا بروند وارد بهشت ميشويد خودتان راه را بلديد، آدرس را آقا به تان داده، يكسره ميرويم خدمت پيغمبراكرم، بهبه! يكسره ميرويم خدمت ائمّهي اطهار، در «جنّت عدن»، آنجايي كه ائمّهي اطهار و فرزندانشان همه آنجا، همهي صالحين و صديقين آنجا جمعند شما برويد خودتان با آنها مخلوط ميكنيد. اميدواريم كه «انشاءالله» خداي تعالي به همهي آرزوهاي اين گونه ما كه عمل بي خود و آروزي بي خود نيست برساند و همهي ما را به همهي حقايق مؤفق بفرمايد، و هدايت عامّ و خاصّ و خاصّالخاص را نصيبمان بفرمايد.
10- روضهي امام حسين عليه السلام از لسان امام زمان ارواحنا فداه
يا اباعبدالله! گرچه دوريم به ياد تو سخن ميگوييم«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَولايَ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ بِك عَلَيْنَا وَ عَلَي جَمِيعِ اَهْلِ الْاِسْلامِ يَا اَبَاعَبْدِالله»([28]) ميگويند آقا فرموده كه فراموش نميكنم آن ساعتي را كه «اَسْرَعَ فَرَسَكَ شَارِدًا اِلَي خِيَامِكَ قَاصِدًا مُحَمْحَمًا بَاكِيًا»([29]) اين اسب يك حمحمهاي با خودش داشت نقل ميكنند كه امام فرموده اين كلمات را در آن حمحمهاش ميگفت، اشك ميريخت: «الظَلِيمَةُالظَلِيمَةُ مِنْ اُمَّةٍ قَتَلَتْ ابْنِ بِنْتِ نَبِيِّهَا»([30]) واي بر كسي كه بر امّتي كه كشتند پسر دختر پيغمبرشان را! «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
11- دعاي ختم مجلس
نسئلك اللهم و ندعوك و بأعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان يا اللّه، يا اللّه، يا اللّه، يا اللّه، يا اللّه، يا اللّه، يا اللّه، يا اللّه، يا اللّه، يا غافر الذنوب،
صلي علي محمّد و آل محمّد
عجل فرج وليك صاحب الزمان
خدايا! ما را از بهترين ياران و اصحابش قرار بده
قلب مقدسش را از ما راضي بفرما
خدايا! به آبروي خاندان عصمت و طهارت قسمت ميدهيم هر چه زودتر ما را به مولامان، امام زمانمان با قلبي سالم برسان
مرضهاي روحيمان شفا مرحمت بفرما
خدايا! مريضهاي اسلام شفا مرحمت بفرما
مريض منظور لباس عافيت بپوشان
امواتمان غريق رحمت بفرما
شهدامان با شهداي كربلا محشور بفرما
عاقبت امرمان را ختم بخير بفرما
و عجّل في فرج مولانا صاحب الزمان.
جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید
[1] دخان/45-46
[2] قمر/17
[3] طه/24
[4] طه/43-44
[5] اعراف/179
[6] عنكبوت/69
[7] آل عمران/190
[8] بحار: 41/248
[9] دخان/47
[10] قمر/54
[11] يس/58-59
[12] اسراء/79
[13] هود/114
[14] عنكبوت/69
[15] بقره/2
[16] بحار: 99/55
[17] فصلت/31
[18] عيون، باب 26، حديث: 22
[19] انبياء/27
[20] تهذيب: 6/85
[21] بقره/216
[22] فاطر/8
[23] كافي: 2/518
[24] مفاتيح الجنان، زيارت امام زمان در روز جمعه
[25] ضحي/7
[26] قمر/27
[27] مقاتيح الجنان، دعاي شريف ندبه
[28] مفاتيح الجنان، زيارت عاشورا
[29] بحار: 98/322، زيارت ناحيه مقدسه
[30] بحار: 98/322، زيارت ناحيه مقدسه
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.