۲۹شوال ۱۴۲۳ قمری- ۱۳ دی ۱۳۸۱ شمسی – جلسه چهارم اعتقادات
متن سخنراني 29 شوال المكرم 1423 مصادف با 13 دي 1381 و 3 ژانويه 2003
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَي رَسُولِ اللهِ وَ عَلَي آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا عَلَي بَقِيَّةَ اللهِ رُوحِي وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.
«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ لايُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ، وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا هُمْ الظَّالِمِينَ ، وَنَادَوْا يَا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ ، لَقَدْ جِئْنَاكُمْ بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ»([1])
آيات شريفهي سورهي مباركهي دخان است كه بسيار اين آيات تكان دهنده و بيداركننده است.
مسئلهي مهمّي كه امروز دربارهي خداشناسي بايد عرض كنم و بسيار اهميّت دارد بعد از علم و قدرت پروردگار كه در هفتهي گذشته عرض شد، دو صفت و يا يك صفت از صفات الهي است كه انشاء الله هفتهي آينده دربارهي اين صفت و يا اين نام مقدّس پروردگار فكر كنيد و متوجّه باشيد.
اين قدمهايي كه ما بر ميداريم و انشاء الله همه با هم برميدارند، ميخواهيم به سوي خداشناسي كامل و پر حقيقتي كه عباد مخلَصين پروردگار بيان كردهاند و خداي تعالي هم در قرآن به پيغمبر اكرمش وحي كرده و اگر كسي كوتاهي كند خود به خود از اين قافله عقب ميماند و آنچه را كه گفتهام در هفتههاي گذشته، كه بايد روي آنها تكيه كنيد و فكر كنيد اگر نكرديد، خودتان ميفهميد كه عقب افتادهايد و آن راهي كه شما ميرويد غير از آن راهي است كه بندگان مخلَص پروردگار ميروند و من جدّاً عرض ميكنم هر كس نميتواند همگام حركت كند خودش را به زحمت در اين شهر بزرگ تهران كه مشكل است سر ساعت خودشان را به مجلس برسانند، خودشان را به زحمت نياندازند.
هفتهي گذشته دربارهي علم و قدرت پروردگار عرايضي عرض شد و قرار اين شد كه لااقل روزي نيم ساعت در صُنع پروردگار فكر كنيد كه انشاءالله كردهايد و علم و قدرت پروردگار كه عين ذات است براي شما روشن شده. اين هفته دربارهي رحمانيّت و رحيميّت خداي تعالي بايد فكر كنيد و يك ساعتي من دربارهي اين موضوع و توضيح اين مطلب برايتان عرايضي دارم.
در قرآن مجيد بيشتر از هر اسمي از اسماء پروردگار، به رحمانيّت و رحيميّت كه در ظاهر دو اسم است ولي در واقع يك معنا دارد، در روايات دو معنا كردهاند ولي از يك ريشه اين لغت و اين كلمه منشأ ميگيرد. رحمان است خدا، رحيم است خدا، خداي تعالي بر عدهاي از خواص، رحمت خاصّهاش را ميفرستد. بنابراين، رحمت پروردگار را بايد به سه بخش تقسيم كنيم: – خوب دقّت كنيد .
يك رحمت عام پروردگار؛ رحمت عام پروردگار مهرباني خدا به همهي مخلوقاتش، فرقي براي خدا ندارد كه اين كافر است يا آن مؤمن و يا اين ملحد و آن شخصِ صادق. همه را روزي ميدهد. «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الارْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا»، جانداري در زمين نيست، آنچه را كه ميبينيد ميگويد، آنچه را كه با چشمتان مشاهده ميكنيد كه در هفتهي گذشته در باب قدرت پروردگار و علم پروردگار، دربارهي حيوانات و آنچه در روي زمين است از حشرات و ذرّات جاندار، عرايضي عرض شد، هيچ جانداري در روي زمين نيست مگر آنكه بر عهدهي خدا است رزقش؛ «إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا»([2]) .
خوب فكر كنيد، اين همه حيوانات، آن همه حشرات، آن همه حيواناتي كه اهلي هستند و وحشي هستند در هر كجا كه هستند مهرباني پروردگار، رحمانيّت پروردگار ايجاب ميكند كه به آنها روزي بدهد. تفصيل اين موضوع را باز در كتابها گفتهاند و شكّي در آن نيست كه روزي همه به عهدهي خدا است جز بشر كه بشر را هم روزي ميدهد ولي با “كَدِّ يَمِين وَ عَرَق جَبِين”، بايد كار كند و توضيح اين مطلب را هم در هفتههاي گذشته عرض كردم. همه را روزي ميدهد، همه را جان ميدهد، همه را حيات ميدهد. براي خدا فرقي در رحمانيّت ندارد كه اين شخص شمر است يا آن، يك فرد صالح است. به همه محبّت ِرحمانيّت و مهربانيِ رحمانيّت را دارد. اين را ميگويند مهرباني عام. همه از اين مهرباني برخوردارند. فرعون و افرادي مثل او، ائمهي اطهار و اولياي خدا، همه برخوردارند و رحمانيّت خدا شامل حال همهي اينها ميشود. اين معني رحمانيّت خدا است و معني مهرباني خدا به نحو عام است.
مهرباني عام پروردگار؛ مهرباني عام پروردگار بيشتر ظهور و بروزش در دنيا است و يا در عالمهايي كه بر ما گذشته است و از دنيا بگذريم ديگر غضب پروردگار به عدهي خاصي ظالم و ملحدِ بي اعتقاد شروع ميشود. فعلاً آنچه كه ما مشاهده ميكنيم، مهرباني عام پروردگار است. مهرباني عام پروردگار فرقي بين مؤمن و كافر، بين مشرك و موحّد نميگذارد. اين را ميگويند مهرباني عام كه زياد هم شما ميتوانيد دربارهي اين مهرباني فكر كنيد و خدا را مشاهده كنيد و محبّت پروردگار را ببينيد. حتّي گاهي ميشود كه آن قدر بعضي از كفّار و مشركين را خدا در رفاه گذاشته و رحمانيّت خدا شامل حالشان شده كه مؤمنين تعجّب ميكنند كه چرا اينها اين مقدار در رحمانيّت خدا قرار گرفتهاند كه روزي شخصي آمد خدمت امام صادق عليه الصلوة و السلام عرض كرد: “يابن رسول الله من بيشتر ميبينم دوستانتان گرفتار و دشمنانتان در رفاه.”
حضرت فرمودند كه “هر كسي كار خوبي و كار بدي دارد. مؤمنين گاهي ممكن است از آنها كار زشتي سر بزند؛ خداي تعالي آنها را در همين دنيا عذابشان ميكند، گرفتارشان ميكند تا آنكه از روز اوّلي كه وارد عالم آخرت ميشوند مشكلي نداشته باشند، تصفيه حساب شده باشد. و طبعاً كفاّر و مشركين و معاندين هم يك كارهاي خوبي گاهي دارند و از خدا مزدشان را طلبكارند و خداي تعالي در دنيا به آنها محبّت، مهرباني ميكند. در دنيا آنها را بيشتر مشمول رحمانيّتش ميكند. يا طبق آن آيهي شريفه «إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا» ما به اينها مهلت ميدهيم، بهشان مهرباني ميكنيم، نعمت بهشان ميدهيم تا گناهشان را مضاعف كنند «وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»([3])، در وقتي كه وارد بر ما ميشوند، ديگر حساب خردهاي نداشته باشند، تصفيه حساب شده باشد، نگويد: “خدايا! من فلان كار خير را كردم پس مزد من چه شد؟ خدا در جواب ميفرمايد: آن نعمت و آن محبّت و آن مهرباني را من به تو كردم و حالا نوبت جزاي اعمال است. اين معناي رحمت و مهرباني عام پروردگار است.
من اينكه گاهي يك جملهي محبّت به زبانم ميآيد و ردّ ميكنم، محبّتْ، خدا به اين افراد ظالم ستمگر ندارد؛ سبق لساني است كه ميگويم محبّت، مهربان است، گاهي انسان ميشود كه به دشمنش هم مهرباني ميكند امّا محبّت به او ندارد. محبّت خدا به افراد ظالم، ستمگر، مخصوصاً افرادي مانند فرعون ندارد. ولي مهربان است.
گاهي ميشود خداي تعالي همهي اين افرادي كه تحت عنوان رحمانيّتشان قرار داده گاهي خدا ميخواهد به طرف رحيميّت هم آنها را دعوت كند، بكشاند. نه اينكه فكر كنيد بعضي افرادي كه معمولاً افراد خوشجنسي هستند؛ حتّي بدجنسترين افراد را گاهي خدا دعوتشان كرده. ميبينيد به حضرت موسي خدايتعالي ميفرمايد: «اِذْهَبْ»([4]) يا «اِذْهَبَا»، وقتي خطاب به موسي و هارون است «اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى»، برويد به طرف فرعون طغيان كرده، «فُقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا» با مهرباني، با نرمي با او صحبت كنيد، «لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى»([5]) شايد او هم بيايد، شايد او هم با مؤمنين همراه شود و مشمول رحيميّت پروردگار گردد. اين رحمت رحمانيّت، رحمت عام و مهرباني عام است. و شما روي اين مسأله زياد فكر كنيد.
فكر نكنيد كه اگر نستجيربالله خدا كارهايش حساب ميداشت، نبايد به افراد ظالم و ستمكار محبت، مهرباني، بكند. و اين مطلب را هيچ وقت تو ذهنتان نگردانيد. جوابش همين بود كه عرض كردم. و انشاءالله روي اين مسئله خوب فكر كنيد تا رحمانيّت پروردگار كاملاً در مقابل چشمتان روشن شود. به هر چه نگاه كنيد ميبينيد رحمانيّت الهي شاملش شده، اعم از مؤمن، متديّن، كافر، مشرك، همهي اينها رحمانيّت الهي شاملشان شده.
نگوييد كه من رفتم فلان گناه را كردم هيچطورم نشد. خدايتعالي صابر است. «إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافَ الْفَوْتَ»([6]) آن كسي عجله ميكند كه بترسد از دستش در برود. شما وقتي كه دشمنتان را ميبينيد و كاملاً بر او مسلّط هستيد عجله ميكنيد كه او را بگيريدش، ناراحتش كنيد، چرا؟ به خاطر اينكه ممكن است فرار كند، ديگر دسترسي به او نداشته باشيد. خداي تعالي اين طور نيست. تو دنيا شد معذّبت ميكند در مقابل ظلمي كه كردي، نشد در آخرت، نشد در جهنّم. از دست خدا و از تحت قدرت پروردگار نميتواند كسي فرار كند و خدا هم عجله ندارد به جهت اينكه خوفي در كار نيست، فراري در كار نيست،«لَايُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِكَ»([7])، كه در دعاي كميل هم ميخوانيم، پس – بنابراين، روي اين مسأله فكر كنيد.
انشاءالله بايد خوب فكر كنيد و حقيقت را كه هست در ذهنتان بسپاريد. اين مجلس، مجلس ذكر مصيبت كه بسيار ارزشمند است نيست. درس است – خوب دقّت كنيد .
بحث بعدي مهرباني خاصّ پروردگار است. لذا در قرآن خداي تعالي در مخصوصاً بسم الله، اين دو اسم را پشت سر هم پشت سر هم تكرار كرده چون اين دو اسم را اكثرمان، مخصوصاً مؤمنين و متديّنين مشاهده ميكنيم. رحيميّت پروردگار يك مهرباني خاصّي است كه به عدهي خاصّي متوجّه ميشود. خدا رحمان است براي همه، رحيم است براي مؤمنين.
چند شرط دارد كه رحيميّت پروردگار، آن عنايات خاصّه، آن مهرباني خاصّ، آن محبت – اينجا ميگويم محبت – آن محبّت خاص، آن محبّتي كه بايد به مؤمنين داشته باشد؛ اين شخصي كه مشمول رحيميت پروردگار ميشود، يك خصوصيّاتي بايد داشته باشد.
اوّل كارش اين باشد كه هيچ گناه نكند. روز قيامت كه ميشود اين افرادي كه گناه نكردهاند، افرادي كه تزكيهي نفس كردهاند، افرادي كه متوجّه خدا بودهاند اينها را خداي تعالي وقتي وارد قيامت ميشوند، خدا بهشان سلام ميفرستد، «سَلَامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ»([8]) ، من ربّ رحمان نميگويد، از طرف پروردگار رحيم؛ يعني اين بودن تان شما اينجا، اين سلامي كه خدا از ناحيهي خودش فرستاده، اين ورودتان به بهشت، اين همه نعمت در اثر رحيميّت پروردگار است. رحيم است خدا يعني مهرباني خاصّي به افراد خاصّي دارد. شرط اوّلش اين است كه مؤمن باشيد. «وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» همهي مردم در زيانند، خدا بهشان مهرباني ميكند، رحمانيّتش را اعمال ميكند امّا در زيانند، ضرر ميكنند، «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»، مگر كساني كه ايمان آورده، و عمل صالح كرده و امر به معروف نموده «وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» و وصيّت به صبر ميكنند ديگران را كه آرام باشيد، انتظار بكشيد، «انشاءالله» روز شما هم ميرسد، «وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْر»([9]).افراد مؤمني كه خدا در قرآن وصفشان كرده«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»([10]) مؤمنين رستگارند، با كلمهي «قد» هم بيان كرده؛ يعني قطعاً، تحقيقاً. خدا ميگويد: قطعاً و تحقيقاً مؤمنين رستگارند و در مقابلش «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا»([11])، رستگار است قطعاً، يقيناً كسي كه خودش را، نفسش را تزكيه كرده باشد.
در سورهي مؤمنون خداي تعالي صفات تزكيه شدهها را بيان ميكند، تا ميرسد به آنجا كه «وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ»([12])، آنهايي كه به امانات مردم، به امانتهاي خدايي، به امانتي كه خدا به آنها سپرده، كه منظور پيغمبراكرم و عترت پاك آن حضرت است، امانتي كه امروز در دست ما است و بايد در اختيار ما باشد و در كرهي زمين هست، وجود مقدّس «حجةبنالحسن» است، «وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ»عهدشان، اينها را رعايت ميكنند و صفات عجيبي خداي تعالي كه تمامش با صفات اهل تزكيهي نفس تطبيق ميكند، در سورهي مؤمنون بيان كرده است.
آنهايي مشمول رحيميّت پروردگار ميشوند كه خداي تعالي باز در جاي ديگري از قرآن وصفشان كرده، «وَعِبَادُ الرَّحْمَانِ»، عباد رحمانند اوّل، مشمول رحمانيّت خدا هم هستند. «وَعِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمْ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»([13]) تا جايي كه ميرسند به اين جمله «وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا»([14]) به آن مقام ميرسند كه براي اهل تقوا، تقاضا ميكنند كه ما را خدا خدايا! ما را رهبر قرار بده. عبادالرحمن اين چنين هستند. اينها مشمول رحيميّت پروردگارند، يعني علاوهي بر رحمانيّت، رحيميّت خداي را هم اخذ ميكنند. اين رحمت خاصّه است.
هر چه ما عرض ميكنيم كه آقايان! تزكيهي نفس كنيد، اهل تقوا باشيد، كوشش كنيد براي هواي نفس، براي اينكه مردم چه ميگويند؛ اين همه محبّت پروردگار و رحيميّت پروردگار را از دست ندهيد. براي اين است كه در دنيا ممكن است از نظر ظاهر شما چيزي متوجّه نشويد، نفهميد چه فرقي بين شما و مشركين است مملكت اسلامي، شما چه فرقي با ممالك كفر دارد. اينها را ممكن است در دوران زندگيتان متوجّه نشويد كه اگر واقعاً به حقيقت برسيد، اين را هم متوجّه ميشويد.
يك لذّتهايي خداي تعالي در مناجات با خودش، در ارتباط با خودش به انسان عنايت ميكند كه ما وقتي طلبه بوديم در كتاب سيوطي را ميخوانديم، يك وقت ديدم كه يك جملهاي آنجا نوشته كه «اَيْنَ الْمُلُوكُ وَ اَبْنَاءُ الْمُلُوكِ»، پادشاهان كه در ناز و نعمتند و پسران پادشاهان كجايند؟! بيايند ببينيد ما با حل يك مشكل علمي چه لذّتي ميبريم كه آنها به خوابشان هم نميبينند. يك لذّتهاي علمي در همين دنيا هست براي اهل ايمان. يك مطلبي كه براي انسان كشف ميشود، يك حقيقتي كه باز ميشود، آن چنان انسان لذّت ميبرد كه شايد بگويد: «در دنيا كسي، در حدّ لذّتي كه من ميبرم وجود نداشته باشد». «مكاشفات علمي». شما اگر الان چشمهايتان را روي هم بگذاريد و تمام مشاهد مشرّفه را ببينيد در حال خواب و بيداري و از زيارت اين مشاهد كاملاً استفاده كنيد، كيف كنيد به اصطلاح، اين را ميگويند «مكاشفه غير علمي»، امّا مكاشفهي علمي يك مطلبي، همين معناي رحمانيّت خدا يا رحيميّت خدا را اگر خدا ميداند توي همين مجلس من و شما خوب به حقيقتش برسيم، يك لذّتي ميبريم كه اصلاً با مكاشفات غير علمي قابل مقايسه نيست. يك مطلبي فهميدي، به يك جايي رسيدهايد، چون ما اهل علوم دنيايي هستيم و، اهل دنيا هستيم بد نيست براي بعضي اين مثل را بزنم. يك وقتي خود من در يك بخشي توي مدرسه از علم مثلاً برق بودم، داشتم نگاه ميكردم، مطالعه ميكردم، خودم را نميخواهم بگويم چون خيلي بچّهگانه است، ولي وقتي كشفش كردم آن چنان خوشحال شدم رفتم به اين و آن گفتم من يك چنين كشفي كردم كه اگر مثلاً برقي را به كجا متصل كنيد با يك سيم، ميشود چراغي روشن كرد. بعضيها هم به من خنديد گفتند: “اينها همه معلوم است همه ميدانند تو نميدانستي.” ولي لذّتش بود، ابتكارش مال من بود. من فهميده بودم. شما خيال ميكنيد كه اين مكتشفين و مخترعين كه توي آزمايشگاه روزها مينشينند و دارند چيزهايي را كشف ميكنند اينها با فشار و ناراحتي آنجا نشستهاند؟ لذّت ميبرند. آن چنان لذّت ميبرند كه گاهي از خوردن و خوابيدن فراموش ميكنند. اين به خاطر اين است كه من و شما يا اكثريتمان، انشاءالله اقليتي باشند كه اين لذّتها را لذّت ندانند و اگر يك حقيقت را يافتند، يك مطلبي دربارهي خدا، دربارهي ائمّه، دربارهي قيامتشان تشخيص دادند و درك كردند، آنجا ميفهمند كه لذّتهايي كه نيوتن و انشيتن و امثال اينها ميبرند توي آزمايشگاه، آنها لذّت نبوده، آنها لذّتهايي بوده كه يك كشفي كردند براي همين دنيايشان. ولي تو كشفي كردي كه دنيايت اصلاح ميشود، برزخت اصلاح ميشود، قيامتت اصلاح ميشود و بهشتت هم اصلاح ميشود. اينجا است كه انسان ميفهمد كه لذّت يعني چه؟ اگر ما لذّت رحمانيّت پروردگار را، لذّت رحيميّت پروردگار را بچشيم، حاضر نيستيم كار ديگري بكنيم، روزها مينشينيم روي رحمانيّت خدا فكر ميكنيم، روي رحيميّت خدا فكر ميكنيم، انشاءالله هفتهي گذشته دوستان نشستهاند پاي آنچه را كه در هفتهي قبل عرض كردم و لذّتهايش را بردهاند. و انشاءالله همهتان اين طور باشيد.
يك رحمت خاصّ الخاصي پروردگار دارد كه آن مال يك عدّهي خاصّ الخاصّي است. بعضي ميگويند: «مال ائمّهي اطهار است». ولي اين طور نيست. يك لذّت خاصّ الخاص، يك رحمت خاصّ الخاص، مال يك افراد خاصّ الخاص. آنهايي كه ميگويند مخصوص ائمهي اطهار عليهم الصلوة و السلام است، انشاءالله ندانسته ميخواهند شما را از آن رحمت دور كنند. خيلي مهّم است. و الاّ خدا در قرآن صريحاً بيان كرده كه آن رحمت شامل خيليها ميشود. فقط «همّت» ميخواهد، «جديّت» ميخواهد كه اگر آن رحمت شاملتان بشود، يك آرامش خاصّي، يك طمأنيهي خاصّي، يك ارتباط خاصّي با ذات مقدّس پروردگار پيدا ميكنيد كه اصلاً خودتان را با خدا جدا نميدانيد. ماها الان يك مشكلمان اين است كه خيلي ضعيفيم يك انسان به ما حمله كند ميترسيم، يك وعدهي ناجوري به ما بدهند وحشت ميافتيم. امّا اگر انسان يك رابطهي خاصّ الخاصّي با خدا برقرار كند، خدا را هميشه با خودش ببيند و مهرباني خاص نه، مهرباني خاصّ الخاص را از خدا مشاهده كند، به خدا قسم! خودش را فكر ميكند كه با خدا است و همهي قدرت پروردگار هم پشت سر است و اصلاً داراي قدرت پروردگار است. به طور كلّي با خدا يكي است.
شما يك رفيق قدرتمندي داشته باشيد اين با شما خصوصي كه نه، خصوصيترين خصوصيها باشد، شما هميشه راحتيد. ميگوييد: اگر فلان دستگاه با من درگير بشود، من به او ميگويم، اگر فلان مثلاً قدرتمند با من درگير بشود، به او ميگويم، اگر مثلاً فلان فقر به طرف من بيايد، به او پناه ميبرم، اگر فلان مرض به طرف من بيايد، پيش او ميروم، اينطور يك حالتي و ميرويد و استفاده هم ميكنيد مكرراً هم تجربه كردهايد، ببينيد چه حالي پيدا ميشود برايتان. خداي عظيم، خدايي كه آنقدر مهربان است كه انسان را به هيچ وجه تنها نميگذارد. فرموده من رفيقم، رفيق ميدانيد يعني چه؟ تو نميتواني رفيق خدا بشوي، ولي خدا ميگويد: «من رفيق تو هستم». رفيق يعني مدارا ميكنم با تو. تو در كمال ضعفي من با تو مدارا ميكنم، تو در كمال بيچارگي هستي من با تو هستم، «اِنّنِا مَعَكُمْ»، به حضرت موسي ميفرمايد كه من با شما هستم، «اَسْمَعُ وَ اَرَي»([15])، هم ميبينمتان، هم صدايتان را ميشنوم. بهبه! چقدر خوب است.
اين رحمت خاصّ الخاص؛ بعضي ميگويند مخصوص، چون خيلي مهم است، مخصوص ائمّهي اطهار و پيغمبراكرم است، و آن رحمت “صلوات” است. صلوات يعني رحمت خاصّهي خاصّ الخاص پروردگار، اين شامل حال پيغمبر و آلش كه ميشود، چون خداي تعالي اول سهم آنها را داده چون آنها طبق همين آياتي كه امروز تلاوت كرديد، ميفرمايد: «قُلْ إِنْ كَانَ لِلرَّحْمَانِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِين»([16])، من اوّل عابدم و اوّل مخلوقم و اوّل محبوب پروردگارم و مطالب ديگر. سهم آنها است، خدا ميفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ»، خدا و ملائكهاش اينها همه «يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ»، آن رحمت خاص الخاص را بر پيغمبر نازل ميكند.«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»، اي كساني كه ايمان آوردهايد. به كساني كه ايمان نياوردهاند كاري ندارد، به آنهايي كه ايمان آوردهاند، «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»، چون دعاهاي شما، چون تقاضاي رحمت براي آنها از شما، اين مورد توجّه است، «صَلُّوا عَلَيْهِ»([17])، شما هم از خدا درخواست رحمت خاصّ الخاص را بكنيد و بر او سلام بگوييد. خوب، تا اينجا معلوم است كه فقط مال پيغمبر است. اوّل مال پيغمبر.
امّا در ذيل همين آيه شريفه صد ها روايت كه سنّي و شيعه قبول دارند، فرمودهاند: «لاتُصَلُّوا عَلَيَّ صَلَاةً مَبْتُورَةً»([18])، كه «بتراء و مبتوره»، يعني كوتاه، صلوات بر من نفرستيد. كه من به يكي از علماي اهل سنّت گفتم، گفتم: اين نهي پيغمبر، يا حرام است اگر كسي انجام بدهد نهي را، عمل نكند يا اينكه كار مكروهي كرده. از پيغمبر اكرم سؤال كردند «صلاة بتراء» چيه؟ صلوات كوتاه چيه؟ حضرت فرمود: «اَنْ تُصَلُّوا عَلَيَّ»، اين كه بر من صلوات بفرستيد و آل من را حذف كنيد. بگوييد: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، اين جوري صلوات بفرستيد، كه اگر گفتيد: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ»، و اينجا قطعش كرديد، اين يا حرام است يا مكروه است؛ و قبول كرد. پس، ميبينيم بعد از پيغمبر آل پيغمبر است. و من در كتاب انوارالزهراء، مستدلّاً مثل آفتاب روشن كردم كه آل، منظور همهي ذريّهي پيغمبر تا روز قيامتند. خوب، ميبينيد خيلي دايره وسيع شد، خيليها را شامل شد غير از پيغمبر.
و از اين بهتر و صريحتر، خداي تعالي در قرآن مجيد ميفرمايد كه «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ»، اي منتظرين ظهور! اينها از من هست، معناي آيه نيست ولي مسلمّاً منظور همين شماها هستيد كه روز جمعه منتظر فرج آقا وليعصريد. اي منتظرين ظهور، اي مسلمانهايي كه در فشار كفر و شرك و زندقه هستيد، اي مسلمانهايي كه هميشه در فشار بودهايد از زماني كه در خانهي علي بن ابيطالب را بستند و در به پهلوي مادر ائمّهي اطهار زدند! «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ» شما را امتحانتان ميكنيم، «بِشَيْءٍ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِينَ» صبر كنندهها شماها هستيد، شماها هستيد كه اگر بفهميد و صبر كنيد ارزش دارد، نه نفهميده. خُب، به زندگي عادت كردهايم و به همهي ظلمها عادت كرديم و به همهي بي سواديها و بي فهميها و بي دركيها و بي علميها عادت كردهايم و حالا هستيم، نه. اگر بدانيد چي از شما گرفتهاند، من يك اشارهي كوچك ميكنم و آن اين است كه علي بن ابيطالب چهار سال حكومت كرد، چهار سال با سه جبهه جنگ كرد، يعني در اين چهار سال وقتش به اين كارها هم گذشت، ولي كلماتش آن چنان باقي مانده كه دنيا را تكان داده، اگر بيست و پنج سال ديگر علي هم حرف ميزد، اگر ائمّهي اطهار هم سخن ميگفتند، اگر با مردم مانند آن چهار سالي كه علي سخن گفت، سخن ميگفتند، ببينيد، ما وضعمان امروز از نظر علم و دانش و معرفت به كجا ميرسيد، ماها ظلم را عادت كردهايم، جهل را عادت به آن كردهايم، «وَ بَشِّرْ الصَّابِرِينَ»، آنهايي كه ميفهمند و صبر ميكنند، تحمّل ميكنند، معصيت نميكنند، تقوايشان را رعايت ميكنند، به اينها بشارت بده، «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ» ما خيال ميكنيم مصيبت فقط مردن يك دوستي است. نه، اين مصيبت خيلي جزئي است در مقابل مصيبت غيبت حضرت بقيةالله و دور بودن از علوم و معارف خاندان، عصمت، «قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ» يك دلخوشي دارند اين مردم مصيبتزده، مردم صابر، يك خوشحالي دارند و آن اين است كه «إِنَّا لِلَّهِ»؛ ما مال خدا هستيم «وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»، يك وقتي بر ميگرديم به سوي خدا و همهي ناراحتيهايمان رفع ميشود. اولئك، اينجا منظور مطلب من است، شما در غيبت حضرت وليعصر صبر كنيد، گناه نكنيد، حواستان جمع باشد، خودتان را آمادهي براي ظهور كنيد، خودتان را منتظر واقعي قرار بدهيد، «أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» ، خيلي عجيب است! خدا بر شما صلوات ميفرستد. هم رحمتش كه هم رحمت عام و خاص باشد و هم رحمت خاص الخاص باشد، بر شما ميفرستد؛ نميخواهيد؟ اين هديهي خوبي بود روز جمعه خداي تعالي به زبان من جاري كرد، قبول كنيد. «انشاءالله» عمل كنيد و برسانيد خودتان را تا هفتهي ديگر به آنهايي كه «أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُهتدُونَ»([19])، اينها همان مفلحوني هستند كه «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»، اينها همان مفلحوني هستند كه «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى»، اينها همان مؤمنوني هستند كه «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا». اميدوارم بحث امروز، من خودم را كوچكتر ميدانم از اين كه بگويم درس امروز ولي شماها به عنوان درس قبول كنيد، خداي تعالي شاهد است كه اگر همين حرفها را قبول كنيد، از ده سال درس دانشگاه برايتان مفيدتر است. نميدانم ممكن است بگوييد فلاني ببين چه حرفهايي ميزند؟! هر كس كمتر از اين فكر بكند، من فكر ميكنم ديرتر به حقيقت ميرسد. خودتان را به رحمت خاص الخاص پروردگار برسانيد و راهش هم، هم خدا تعيين كرده و ما هم از زبان خداي تعالي برايتان عرض كرديم.
وقت تمام شد، اميدوارم كه خداي مهربان، خداي عزيز، خداي رحمان و رحيم، خدايي كه هر چه داريم از خدا داريم، جز مهرباني و عطوفت از پروردگار چيزي نديديم، توقّعي كه امروز از او داريم عملي بشود، «اَلْمُتِوَقَعُ فِيْهِ ظُهُورُكَ»([20])، ظهور حجةبنالحسن كه به همهي مراتب و مراحل مهرباني خدا رسيدهايم اگر اين مهرباني كلي انجام بشود. خدايا! امروز كه جمعه آخر ماه شوّال است، نزديك به تولّد حضرت معصومه سلام الله عليها است و ايّام شادي خاندان عصمت و طهارت است؛ خدايا! دلهاي ما را هم شاد كن. تو هم ميداني كه دلهاي مؤمنين جر با ظهور «حجةبنالحسن» شاد نميشود. خدايا! فرج آن حضرت را برسان، همه مان را از اين سرگردانيهاي زمان غيبت نجات مرحمت بفرما.
«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا اَبَاعَبْدِاللهِ وَ عَلَي الْاَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفَنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ اَبَدًا مَا بَقِيْتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَي الْحُسَيْنِ»([21]) نام «حسين بن علي» را كه پيش حضرت آدم جبرئيل برد دلش شكست، مؤمنين علامتشان اين است كه وقتي چند دفعه گفتند: «يا حسين»، دلشان حتماً ميشكند، مصيبت لازم نيست. روز جمعه، شما دعاي ندبه ميخوانيد، «فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ وَ فَلِمِثْلِهِمْ فَلْتُذَرَفِ الدُّمُوعَ وَ الْيَصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ يَضِجَّ الضَّاجُونَ»([22]) بعد چي ميگوييد؟ «اَيْنَ الْحَسَنُ اَيْنَ الْحُسَيْنُ»، كلمهي حسين يك كلمهاي است كه دلها را آتش ميزند، «اَلسَّلام عَلَي الْحُسَيْنِ وَ عَلَي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي اَصْحَابِ الْحُسَيْنِ. اَلَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ» .
نسئلك الله و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا و سيّدنا و امامنا صاحب الزمان ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله و يااللّه و يااللّه و يااللّه و يااللّه و يا رحمن و يا رحيم
صَلّ علي محمّد و آل محمّد و صَلّ علي المؤمنين
اللهم صلي علي محمد و آل محمّد و عجل فرجهم
خدايا! فرج آقا امام زمانمان را برسان
قلب مقدسش را از ما راضي بفرما
خدايا! اين روز را روز فرج آن حضرت قرار بده
خدايا! ما را از كمالات حضرت معصومه محروم نفرما
معرفت و محبّت آنها را به ما مرحمت بفرما
محبّت آنها را به ما مرحمت بفرما
خدايا! به آبروي خاندان عصمت، به آبروي خاندان عصمت و طهارت ما را مشمول مهرباني خاصّالخاصت بگردان
درود و صلواتت را بر ما نازل بفرما
پروردگارا! حوايج اين جمع برآور
خدايا! به آبروي خاندان عصمت و طهارت ما را به كمالات روحي برسان، صفات رذيله، مرضهاي روحي را از ما دور بفرما
عاقبتمان را ختم به خير بفرما.
ضمناً مادر دوست عزيزمان – جناب آقاي شعبانيان – هفتهي گذشته من وقتي رفتم جناب آقاي بختياري اعلام كردند، حالا با حضور همه و جمعاً يك حمد و سه قل هو الله براي اين مرحومه بخوانيد.
3- خدا را بايد آن طور كه بندگان مخلَص خدا شناختهاند و خدا در قرآن فرموده است بشناسيم.
4- خداي تعالي « رحمان و رحيم » است اينها دو اسم از اسماء پروردگارند كه از ريشه « رحمت »گرفته شده است و رحمت پروردگار به سه قسم تقسيم ميشود: الف: رحمت عام ( رحمان ) ب: رحمت خاص ( رحيم ) ج: رحمت خاص الخاص: ( صلوات )
C رحمانيت كه همان رحمت عام پروردگار و مهرباني خداي تعالي است شامل حال همه موجودات اعم از حيوان و انسان، مؤمن و كافر ميشود.
– رزق و حياتي كه خداي تعالي عنايت فرموده جزء مهرباني عام است به طوري كه رزق همه مخلوقات را خداي تعالي بر عهده گرفته و تنها بشر است كه روزي او را با كار كردن ميدهد.
– محل بروز مهرباني عام پروردگار در دنيا و عوالم قبل از دنيا ميباشد و بعد از دنيا گروهي در رحمت خاص و گروهي در غضب پروردگار واقع ميشوند.
– مهرباني عام پروردگار گاهي به بعضي از مشركين و كفار آنقدر زياد است كه مؤمنين را به تعجب ميآورد و از طرفي بعضي مؤمنين در فشار زندگي ميكنند. علت اين است كه آن گروه كفار گاهاً كارهاي خوبي كردهاند كه مزدشان را از خدا طلبكارند و خداي تعالي در همين دنيا با آنها تصفيه حساب ميكند و از سوي ديگر بعضي از مؤمنين هستند كه گاهاً گناهاني انجام ميدهند و چون خداي تعالي نميخواهد در آخرت مشكلي داشته باشند در همين دنيا مشكلاتي برايشان پيش ميآيد.
– مهرباني خداي تعالي به افراد ظالم و كافر بدين جهت است كه شايد آنها هم هدايت شوند و خود را به رحمت خاص خدا برسانند و نمونه آنها فرعون است كه خداي تعالي به موسي و هارون ميفرمايد: به سوي فرعون برويد چرا كه او طغيان كرده است و با او به نرمي صحبت كنيد شايد متذكر گردد و يا خشيت پيدا كند.
– بعضي از افراد معتقد و مؤمن ميگويند كه ما رفتيم فلان گناه را كرديم و هيچ طور هم نشد. علت اين است كه خداي تعالي عجله ندارد. كسي در معذب كردن ديگران عجله ميكند كه بترسد طرفش از دستش فرار كند اما خداي تعالي اين طور نيست. در دنيا اگر نشد در آخرت. خلاصه اين كه از تحت حكومت خدا نميتوان فرار كرد.
C رحيميت كه همان رحمت خاص و محبت خاص پروردگار است شامل عده خاصي ميشود.
– رحيميت شامل كساني ميشود كه اولاً مؤمن هستند ثانياً هيچ گناه نميكنند و اهل تزكيه نفس ميباشند و خود را به فلاح و رستگاري ميرسانند ثالثاً رحيميت شامل حال كساني ميشود كه به مقام عبوديت خداي رحمان رسيدهاند و از خدا تقاضاي رهبري متقين را مينمايند.
– رحيميت و رحمت خاص پروردگار را كسي متوجه ميشود كه به حقيقت رسيده باشد. پروردگار متعال يك لذتهايي در ارتباط با خودش و در مكاشفات علمي كه براي انسان اتفاق ميافتد، قرار داده است كه اهل ايمان و علم فقط موفق به درك آن ميشوند و مهمترين دليل بر اين كه افرادي شبانهروز در مركز تحقيق نشستهاند و با عشق و علاقه اين كارها را دنبال ميكنند، همين مكاشفات علمي ميباشد كه براي آنها واقع ميگردد.
– مكاشفات علمي آن است كه يك حقيقت علمي مثل اين كه فلان ميكروب چگونه تغذيه ميكند و يا نتيجهاي كه انسان بايد از طي مرحله استقامت بدست آورد را متوجه گردد و مكاشفه غير علمي يا عيني اين است كه انسان چيزي را به صورت تصوير در ذهن خود ببيند مثلاً در مجلس روضه امام حسين u نشسته و همانجا كه ذكر مصايب آن حضرت ميشود او صحنه نبرد در عاشورا را مشاهده كند.
C صلوات يا رحمت خاص الخاص پروردگار دربرگيرنده يك افراد خاص الخاصي كه در رأس آنها ائمه اطهار o هستند و ديگران هم اگر همت و جديت بنمايند ميتوانند خود را به اين رحمت خاص الخاص پروردگار برسانند و از عواملي كه مانع رسيدن به اين مقام ميشود ضعف و ترس است.
كساني كه به رحمت خاص الخاص پروردگار رسيدهاند چون متصل به خداي عظيم شدهاند و خود را از خداي عزيز جدا نميدانند و بلكه قدرت خدا را پشت سر خودشان ميبينند لذا داراي ارتباط و طمأنينه و آرامش خاصي هستند.
دليل بر نزول رحمت خاص الخاص بر پيامبر اكرم m و آل ايشان آيه 56 احزاب است كه ميفرمايد: « خدا و ملائكه بر پيامبر صلوات ميفرستند . . . » و در ذيل اين آيه روايت از خود پيامبر اكرم m است كه مردم نبايد صلوات مبتوره و كوتاه يعني صلواتي كه در آن « آل » پيامبر m ياد نشده باشند فرستاده شود.
– دليل بر نزول رحمت خاص الخاص بر بعضي از مردم آيات 155-157 بقره است كه ميفرمايد: « حتماً حتماً مردم را به چيزي از خوف و جوع و نقص اموال و ثمرات آزمايش ميكنيم و بشارت باد صابرين را، آنهايي كه وقتي با مصيبت مواجه ميشوند ميگويند: ما از خدا هستيم و به سوي او برميگرديم. اينان هستند كه صلوات و رحمت خدا بر آنها نازل ميشود.»
– بعضي از مردم كه مشمول رحمت خاص الخاص ميشوند منتظزين ظهور حضرت ولي عصر ارواحنا فداه ميباشند چرا كه اينها براي رسيدن دولت حق و دستيابي به علم و معنويت و نجات پيدا كردن از ظلم و حكام جور صبر ميكنند و تقوا را حفظ مينمايند و اينها همان رستگاران هستند.
– آنهايي كه ميخواهند زودتر به حقيقت برسند بايد دروس اعتقادي را جدي بگيرند و به خاطر بسپارند.
5- از علائم مؤمن اين است كه وقتي چند دفعه گفتند « يا حسين » دلشان ميشكند.
جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید
[1] زخرف/75-78
[2] هود/2
[3] آلعمران/178
[4] «اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى» طه/24
[5] طه/24
[6] بحار: 9/178، فقيه: 1/15، تهذيب: 3/88
[7] مصباح المتهجد: 844
[8] يس/58
[9] عصر/1-3
[10] مؤمنون/1
[11] شمس/9
[12] مؤمنون/8
[13] فرقان/63
[14] فرقان/74
[15] طه/46
[16] زخرف/81
[17] احزاب/56
[18] وسايل الشيعه: 4/84
[19] بقره/155-157
[20] بحار: 99/215، مفاتيح الجنان: زيارت امام زمان در روز جمعه
[21] بحار: 98/290، مفاتيح الجنان: زيارت عاشورا
[22] بحار: 99/106، مفاتيح الجنان: دعاي شريف ندبه
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.