سوره مبارکه حمد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾

به نام خداوند بخشنده مهربان (۱)

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾

تمام ستایشها، (تمام کرنشها، تمام بندگیها و تمام شکرها) براى خداوندى است که پرورش دهنده (و تربیت‏ کننده و مربّى جهان و اهل جهان و به خصوص مردم جهان و بالأخره مربّى) جهانیان است. (۲)

اَلرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾

خدائی که به هر کسی و به هر چیزی از روی مهربانی، حیات و هستی و سایر نعمتهایش را بخشیده و نسبت به مؤمنین شدیدا مهربان و به آنها لطف خاصّی دارد. (۳)

مَالِكِ  يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾

خدائى که مالک و صاحب اختیار و فرمانده کلّ در عالم آخرت و روز جزا است (و جز او کس دیگرى مگر به اذن او نمى ‏تواند در امور مردم دخالت کند). (۴)

إِيَّاكَ نَعْبُدُ …

خدایا تنها تو را می پرستیم و بندگی می کنیم…

برداشت از آیات ۱ تا ۵

مرحله عبودیت 

از این آیات استفاده می شود که پروردگار متعال، صاحب، مالک و مربی تمام عوالم وجود است و همیشه دست در کار است. او به همه مخلوقاتش مهربانی می کند که با تکرار کلمه “الرحمن” این معنی را به ما فهمانده است، به مؤمنین و کسانی که راه تزکیه نفس را پیموده اند مهربانی خاصی دارد و آنها را از راهنمائی های خاصی برخوردار می کند که با تکرار کلمه “الرحیم” در این سوره این معنی را به ما می فهماند و انسان باید در مراحل تزکیه نفس قدم بردارد تا مشمول این مهربانی خاص واقع گردد و سپس زمینه عبودیت کامل که جز خدا را نپرستد و بنده رسمی خدا بشود و از شیطان و نفس امّاره بالسوء نجات پیدا کند، بوجود آورد که از کلمه “ایّاک نعبد” استفاده می شود.

وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾

و تنها از تو کمک می خواهیم. (۵)

برداشت از آیه ۵

مرحله استقامت و اعتماد به نفس

یکی از مراحل تزکیه نفس استقامت است و یکی از ارکان استقامت اعتماد به نفس است، یعنی انسان به غیر از خدای تعالی به هیچ کس و به هیچ چیز تکیه نکند. و لذا پروردگار متعال در قرآن فرموده و در هر نماز به ما دستور داده که بگوییم «اِیّاکَ نستَعین» یعنی تنها از تو کمک می خواهیم. و به هیچ کس مستقلاً اعتماد و تکیه نمی کنیم و اگر کسی این جمله را مکرر بگوید و اعتقاد به آن پیدا کند به مقام استقامت، ثبات و پایداری کامل می رسد.

اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۶﴾

ما را به راه راست و صراط مستقیم هدایت کن. (۶)

صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ، غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿۷﴾

(منظور) راه کسانى (است) که به آنها نعمت داده اى (و مورد لطف خاصّ خود قرارشان داده اى) نه آنهائى که مورد غضب تو قرار گرفته و نه آنهائى که گمراه شده اند. (۷)

برداشت از آیات ۶ تا ۷

مرحله صراط مستقیم

هدایت تنها در دست خدا است، زیرا او علم مطلق است، جهل در او راه ندارد و لذا مطلقاً او است که همه چیز و همه کس را هدایت می کند و هدایت کامل به دست او است.
راه راست آن راهی است که هیچ اشتباهی در آن وجود نداشته باشد و قطعاً و یقیناً انسان را به کمالات روحی برساند، آن چنان که خدای تعالی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام را هدایت فرموده و به آنها این نعمت را ارزانی داشته ولی گمراهان، معصیت کاران و منحرفان که مبغوض خدا هستند از هدایت الهی برخوردار نبودند و ما هم طالب آن نیستیم که خدای تعالی راه انحرافی آنها را پیش پای ما بگذارد، لذا از خدا می خواهیم که ما را به آن طرف راهنمایی نفرماید و ما را به حال خودمان وانگذارد.

توضیح کامل تر سوره مبارکه حمد

 برگرفته از کتاب توضیح آیات قرآن کریم 

 

«توضیح بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»

«اسم» در لغت و روایات به معنای نشانه است [۱] که در عربی آن را «آیه» هم می گویند. بنابراین «اسم اللّه» به معنی نشانه خدا است که بوسیله آن نشانه، خدای تعالی شناخته می شود [۲] و به این معنی، نشانه ها و آیات خدا بر دو قسم اند:

اوّل: مخلوقات خدای تعالی هستند. یعنی در هر چیزی نشانه ای از قدرت و موجودیّت پروردگار متعال وجود دارد.

دوّم: اسم ها و نشانه های لفظی خدای تعالی مثل «رحمن» و «رحیم» است که تا حدود ۹۹ اسم از این قبیل برای خدای تعالی ذکر شده که آنها معرّف صفات ذات و صفات افعال خدای تعالی اند. و اگر کسی آنها را کاملاً بفهمد و بداند و بشناسد خدای تعالی را شناخته و کسی که خدا را بشناسد وارد بهشت می شود.

و نیز «اسم» به معنی رفعت و بلندی شأن و مقام صاحب اسم است. بنابراین «بسم اللّه» به معنی کمک گرفتن از مقام و شأن و عظمت خدای تعالی است.

و «باء» بسم اللّه به معنی استعانت است.[۳]

یکی از نشانه ها و نامهای خدای تعالی «اللّه» است. این نام شامل همه اسماء و صفات الهی می گردد. یعنی وقتی می گوئیم «اللّه»، در حقیقت همه صفات الهی را منظور نموده ایم و معنی «اللّه» یعنی ذاتی که از وهم ها و دلائل علمی و عقلی پوشیده است و همه عقول در وصف ذات او متحیّر و سرگردانند.

«رحمن» به معنای بسیار مهربان است. چون خدای تعالی به تمامی مخلوقات خود اعمّ از کافر و مشرک و مسلمان بخشندگی دارد و به آنها مهربان است، به آنان روزی می دهد و آنها را زنده نگه می دارد و سائر نعمتهای مادّی را به آنها عنایت می کند.

«رحیم» به معنای بسیار بسیار مهربان ولی تنها نسبت به مؤمنین و آنهائی که در راه کمالات قدم برداشته اند، است. آنان از مهربانی و محبّت خاصّی از جانب خدای تعالی برخوردارند که عمده آن هدایت خاص است. چنانکه فرموده: «وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا».[۴] یعنی کسانی که در راه ما کوشش کنند ما آنها را به سوی راه های سعادت هدایت می کنیم.

بنابراین معنی «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» این است که استعانت و کمک می جوئیم از نام خدا، آن خدائی که به همه مخلوقات، مهربانی می کند و به آنها وجود و حیات و رزق می دهد و همه آنها از حیات عامّه پروردگار می توانند استفاده کنند و نسبت به مؤمنین در هدایتشان و دستگیری از آنها در دنیا بی نهایت مهربان است و در آخرت آنها را در بهشت جاودان متنعّم خواهد فرمود.

بدون تردید «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» آیه ای از آیات سوره حمد است.[۵] و مستحب است که در نمازهای اخفاتیّه بلند گفته شود.[۶]

خدای تعالی سوره های قرآن و بلکه هر کلامی را با محبّت و مهربانی خاصّی شروع کرده و هر انسانی را چه مسلمان و مؤمن باشد و یا کافر و فاجر، مورد محبّت خود قرار داده است. زیرا خدای تعالی «رحمن» است یعنی به عموم مردم محبّت دارد و به آنها حیات و وجود و روزی و سلامتی و سائر نعمتها را عنایت فرموده. و «رحیم» است یعنی به مؤمنین مهربانی خاصّی که بیشتر مربوط به هدایتشان هست دارد. و بالأخره می فرماید: «وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ» [۷] یعنی رحمت من شامل همه چیز و همه کس می شود. و تمام سوره های قرآن را با «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» شروع کرده و خود را به این اوصاف معرّفی نموده است. و علاوه، برای آنکه این مهربانی را به همه مردم اعلام کند، ثوابهای زیادی برای خواندن این آیه شریفه یعنی «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» در شروع کارها، در دفع مرضها، در رفع شیاطین و بیچارگی ها قرار داده است.

علی بن ابیطالب علیه السلام در کلاهی که برای پادشاه روم فرستاد «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» را در کاغذی نوشت و در آن کلاه جاسازی کرد و به این وسیله مرض صداع او را رفع فرمود و او را مسلمان نمود.

خالد بن ولید که با لشگری در زیر «حصن حیره» فرود آمده بود، با گفتن «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» زهر مهلک را خورد و در او اثر نکرد.

رسول اکرم  صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» را بخواند خدای تعالی به هر حرفی چهار هزار حسنه به او می دهد و چهار هزار سیّئه را از نامه اعمالش محو می کند و چهار هزار درجه، او را بالا می برد.

و نیز از پیغمبر اکرم  صلی الله علیه و آله بوسیله ابن عبّاس نقل شده که فرمود: معلّمین بهترین خلق خدا بعد از پیامبرانند. زیرا وقتی معلّم، قرآن را به کودک تعلیم می دهد، در همان اوّل که «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» را به او یاد می دهد، خدای تعالی او و آن کودک و پدر و مادرش را از آتش جهنّم نجات می دهد.[۸]

ابن مسعود می گفت: هر که می خواهد از نوزده شعله آتش جهنّم نجات پیدا کند «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» را بگوید. زیرا هر حرفی از نوزده حرف «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» سپری است برای دفع یکی از شعله های آتش جهنّم.[۹]

پیغمبر اکرم  صلی الله علیه و آله فرمود: هر کاری که اهمیّتی داشته باشد و با گفتن «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» شروع نشود در وسط قطع و بریده می گردد و اگر کسی در اوّل غذا خوردن «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» نگوید، شیطان (و یا چیزهائی که ممکن است به او ضرر برسانند از قبیل میکروب های مضر و غذاهای فاسد) در غذای او شرکت می کنند.[۱۰]

بنابراین باید خدای به این مهربانی را دوست داشت و از روی محبّت او را بندگی کرد.

«توضیح الحمدللّه ربّ العالمین»

«حمد» به معنای ستایش کردن است، ستایش خدائی که کارهای خوبی را به خاطر مهربانی و محبّت به مخلوقش انجام داده است.

«الحمدللّه» به معنی تمام ستایش و همه ستایش است که باید برای خدای تعالی باشد، زیرا هر چه به انسان نیکی می رسد اصل و ریشه اش از خدا است.

«ربّ» به معنای مالک و صاحب چیزی است که آن را تربیت می کند و چون خدای تعالی مربّی و خالق و مالک همه اشیاء است و همه چیز یا تکوینا و یا تشریعا تحت تربیت او است، اگر این کلمه بی قید و شرط گفته شود فقط بر خدای تعالی اطلاق می گردد و این نام را نمی توان بر کس دیگری به عنوان اسم گذاشت، ولی اگر اضافه به چیزی بشود مثل آنکه بگوئیم فلانی ربّ من است یا پدر و مادر ربّ فرزندانشان می باشند، صحیح است.[۱۱]

در قرآن مجید ۳۸ بار کلمه «ربّ العالمین» در آیات مختلف ذکر شده و همه جا منظور خدای تعالی بوده است و کلمه «ربّ» ۱۳۰ بار در قرآن ذکر شده در اکثر آنها بر خدای تعالی اطلاق شده است. ولی ممکن است بگوئیم که چون خدای تعالی هر کاری را با اسبابش انجام می دهد [۱۲] و وسیله تربیت مخلوق، ارواح مقدّسه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اند به یک معنی به آنها هم می توان این کلمه را اطلاق کرد و آنها را مربّی و ربّ جهانیان دانست.

«عالَم» (به فتح لام که جمعش عالمین است) به معنی زمان یا حالات جمعی از موجودات زنده است. مثلاً می گویند: عالم ارواح، یا عالم قیامت، یا عالم دنیا، یا عالم ذر، یا عالم حیوانات. وقتی بنده خدائی به مقام سلامت نفس می رسد و دارای قلب سلیم می شود، متوجّه این نکته می گردد که همه عالم هستی تحت تربیت ذات مقدّس پروردگار است، و او است که همه موجودات عالم وجود را طبق نظام خاصّی در محلّ خود قرار داده. و هر کدام را برای هر چه خلق کرده به کار خود مشغول نموده و تمام موجودات از فرمان او تبعیّت می کنند و کار خود را انجام می دهند و هیچ کدام کوچکترین نافرمانی در مقابلش ندارند و فقط در این میان چون بنی آدم را گرامی داشته و به او احترام گذاشته و او را باصطلاح انسان خلق فرموده و به او عقل و اختیار داده، انتخاب را به عهده او گذاشته است. ولی بسیار اصرار دارد که انسان برای موفّقیّت خودش، برای کسب کمالاتش، برای آنکه او از تحت تربیت پروردگارش خارج نشود و با سائر مخلوقات خدا هماهنگ باشد و از دائره نظام خلقت بیرون نرود و به کمالات روحی و مقام خلیفه اللّهی برسد. زیرا اگر بیرون رفت و به کمالات روحی نرسید و از نظام خلقت خارج شد، دیگر حتّی از حیوانات که تحت تربیت تکوینی الهی هستند پست تر است که فرموده: «اُولئِکَ کَالاَْنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ» [۱۳]. لذا انسان باید همیشه بخصوص در مقابل نعمتهای الهی بگوید: «الحمد للّه ربّ العالمین» تا بوسیله این جمله کم کم خود را به طرف ستایش پروردگار و هماهنگ شدن با نظام خلقت بکشاند و بنده خدا گردد.[۱۴] گفته شده که حضرت نوح وقتی غذا می خورد می گفت: «الحمدللّه ربّ العالمین» و وقتی می نشست می گفت: «الحمدللّه ربّ العالمین» و بالاخره با هر کاری این جمله را تکرار می کرد. لذا خدای تعالی درباره اش فرمود: «اِنَّهُ کانَ عَبْدا شَکُورا» [۱۵].

بنابراین یکی از بزرگترین موضوعات معرفتی برای بشر این است که مربّی اصلی و حقیقی خود را بشناسد و خود را به او نزدیک کند و همه چیز را از او بداند و در مقابل همه نعمتهای الهی شاکر باشد تا جائی که بوسیله عبادت و بندگی به مقام قرب او برسد و او را با چشم دل ببیند و با او انس بگیرد و دست توانای او را در همه کار مؤثّر بداند. زیرا خدای تعالی بشر را بر این حقیقت یعنی آشنا شدن با مربّی خود خلق فرموده و نباید دیگری را برای خود مربّی تصوّر کند.

«توضیح الرّحمن الرّحیم»

«الرّحمن الرّحیم»، معنی و توضیح این دو کلمه ذکر شد و از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که فرمود:

پروردگار جهانیان رحمن است، زیرا به ما افراد بشر روزی می دهد و رحیم است، یعنی به ما مهربانی فرموده، زیرا دین به ما داده و دنیا و آخرتمان را تأمین نموده، دین سهل و آسانی را به ما لطف کرده و او به ما مهربانی خاصّی فرموده، زیرا ما را از دشمنان خدا و دشمنان خودمان ممتاز فرموده است.[۱۶]

«توضیح مالک یوم الدّین»

«مالک» به معنی صاحب اختیار است. خدای تعالی مالک است چون خالق موجودات است، و در بعضی از قرائتها «مَلِکِ» خوانده شده و از امام صادق علیه السلام نقل شده که آن حضرت این کلمه را در سوره حمد، «ملک» می خوانده اند و «ملک» به معنی شاهنشاه و سلطان السلاطین و راهنما و رهبر و کسی که بر رعیّت فرمانروائی می کند، می باشد.[۱۷]

«یوم» به زمان بین طلوع خورشید تا غروب خورشید می گویند و نیز به روزگار خوب و زمانهای سعادت زا گفته شده است. روز قیامت را از این جهت «روز» گفته اند که خدای تعالی با مهربانی و عفو و گذشت جزای اعمال مردم را می دهد و آن روز بهترین اوقات زندگی بشر را تشکیل می دهد.

«دین» به معنی جزا و حساب آمده است ولی در حقیقت کلمه «دین» به مجموعه قوانینی که یا از جانب خدای تعالی آمده و یا به او نسبت داده اند گفته شده، «لَکُمْ دینُکُمْ وَلِیَ دینِ».[۱۸] (یعنی دین شما مال خودتان و دین من هم مال خودم) و چون به کفّار که قوانین خودساخته شان را به خدا نسبت می دادند، خدای تعالی آن را دین گفته، پس می شود به دینهای خودساخته کلمه دین را اطلاق کرد. و چون روز قیامت روزی است که هر کسی را مطابق دین و عمل او به مجموعه قوانین الهی جزایش می دهند و در حقیقت در آن روز فقط دین هر کسی مطرح و محور است، روز قیامت را روز دین و یا «یوم الدین» گفته اند.

«خدای مهربان مالک روز جزا است»

در تفسیر آیه شریفه «مالک یوم الدّین» که باید از مجموعه روایات و آیات قرآن استفاده شود، به این نتیجه می رسیم که خدای تعالی بعد از آنکه خود را چهار مرتبه در این سوره مبارکه، به عنوان مهربان و بخشنده و رحمن و رحیم یاد کرده، می گوید که او مالک و صاحب اختیار «روز دین» است. آن روز با اهمیتی که خودش در سوره انفطار خطاب به رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده: تو نمی دانی روز دین چه روز پر اهمیّتی است. باز هم نمی دانی که روز دین چه روز پر اهمیّتی است. آن روز هیچ کس مالک چیزی نیست و تمام امور به طور کلّی در دست خدا است.[۱۹]

بنابراین آیه شریفه فوق این نوید را به مسلمانان می دهد، خدای مهربانی که در دنیا حتّی به کفّار مهربان و بخشنده بوده و به آنها حیات و سلامتی و روزی داده، مالک و صاحب اختیار روز دین است، و او جزادهنده است، کارها در دست او است و او است که در آن روز صاحب اختیار است. به عقیده اولیاء خدا و اهل معرفت امیدوار کننده ترین آیه ای که در قرآن هست، آیات اوّل سوره مبارکه حمد است. زیرا خدا با آن سابقه مهربانی که در دنیا نسبت به مخلوقش داشته چگونه ممکن است در قیامت آن مهربانی را ترک کند و بندگانش را عذاب نماید؟

امام صادق  علیه السلام وقتی سوره حمد را تلاوت می فرمود، این کلمه یعنی «مالک یوم الدین» را بی حساب تکرار می نمود.[۲۰] و امام سجّاد آن قدر این آیه را تکرار می فرمود که نزدیک بود (از شوق) روحش از بدنش خارج شود.[۲۱] آری چه چیز از این بهتر که وقتی انسان سر از خاک قبر بر می دارد و در قیامت حاضر می شود، با خدای مهربان و عفوّ و غفور روبرو شود و ببیند که تمام اختیار در دست آن دوست قدیمی و آن محبوب با وفا و صمیمی است؟ او مزدها را چندین برابر می دهد و از گناهان می گذرد و همه را مورد عفو و بخشش خود قرار می دهد و کسی حقّ چون و چرا ندارد که فرموده: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ اَسْرَفُوا عَلی اَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعا» [۲۲] یعنی ای بندگانی که بر ضرر خود از نظر گناه زیاده روی کرده اید از رحمت خدا مأیوس نشوید، زیرا خدا همه گناهان را می آمرزد.

«توضیح ایّاک نعبد و ایّاک نستعین»

«ایّاک نعبد» به معنی این است که خدای تعالی به بندگانش فرمود: بگوئید تنها تو را عبادت و بندگی می کنم.

معنی بندگی در حقیقت گوش به فرمان بودن و اطاعت کردن است و چون ممکن است انسان گوش به فرمان چند فرمانده از قبیل شیطان و نفس امّاره بالسّوء باشد، خدای تعالی در این جمله فرموده بگوئید: تنها تو را بندگی می کنیم و از دیگری اطاعت نمی کنیم.

مقام عبودیّت و بندگی آن قدر با ارزش است که خدای تعالی در قرآن علّت خلقت جنّ و انس را عبادت و بندگی که وسیله رسیدن به مقام خلیفه اللّهی است، می داند و می فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونِ».[۲۳] ما جنّ و انس را جز برای فرمانبرداری و عبادت خلق نکرده ایم.

«ایّاک نستعین» به معنی این است که خدای تعالی به بندگانش فرموده بگوئید: تنها از تو کمک و یاری می جوئیم و از غیر تو کمکی نمی خواهیم.

«بنده رسمی خدا بودن»

آری؛ مسلمان نمازگزار، مسلمان معتقد، مسلمانی که سوره حمد را از اوّل تا به این آیه شریفه یعنی «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» خوانده و خدای تعالی را به مهربانی و عظمت یاد کرده، آن قدر معرفتش بالا می رود که می گوید: «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین»، یعنی من کجا می توانم خدای به این خوبی را بگذارم و کس دیگری را بندگی کنم؟ من چگونه می توانم از خدای به این مهربانی و با آن قدرت و عظمت دست بکشم و از موجودات ضعیف و ناتوانی که آنها مانند خودم هستند کمک بگیرم؟! نه! این کار عقلائی نیست. من تنها و تنها از خدای عزیزم، از خدای مهربان و محبوبم یاری می جویم و تنها و تنها او را بندگی می کنم و بنده رسمی او می شوم. من اگر با استقامت و جدیّت بنده رسمی خدا باشم و کس دیگر را جز او نشناسم خدای تعالی مرا در کنف حمایت خودش حفظ می کند و نمی گذارد شیطان بر من مسلّط شود. زیرا خودش به شیطان خطاب فرموده که: «اِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ».[۲۴]

آری چنانکه گفتیم در قرآن کریم مسأله عبودیّت مهمترین هدف از خلقت جنّ و انس بوده که فرموده: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونِ» [۲۵] ولی واضح است که در حقیقت، عبادت به تنهائی نمی تواند اصل هدف در خلقت بشر باشد بلکه عبادت، تنها وسیله رسیدن به هدف خلقت است و هدف خلقت، «خلیفه اللّه» شدن و رسیدن به کمالات انسانی و متّصف شدن به صفات الهی است. وقتی انسان به این هدف از خلقت رسید متوجّه می شود که تنها و تنها کسی که ممکن است او را صددرصد کمک کند خدای تعالی است. لذا می گوید: «ایّاک نعبد وایّاک نستعین»؛ یعنی تنها تو را عبادت می کنیم و تنها از تو یاری می جوییم. و همچنین اگر انسان بتواند اعتماد به خدا در تمام امور پیدا کند و از همه مخلوقات سلب اعتماد نماید و تنها از او یاری بجوید و به او متّکی شود، سعادت دنیا و آخرت را دریافت کرده و حزن و ترسی از چیزی ندارد و از اولیاء خدا می شود که خدای تعالی در سوره یونس آیه ۶۲ می فرماید: «اَلا اِنَّ اَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ». یعنی آگاه باشید که اولیاء خدا نه ترسی دارند و نه حزنی دارند.

«توضیح اهدنا الصراط المستقیم»

«هدایت» یعنی راهنمائی صحیح و درست، در مقابل ضلالت و گمراهی و راهنمائی دروغ و غیر صحیح که انسان را به مقصد نمی رساند. و اگر اضلال به خدای تعالی نسبت داده شد، منظور همان هدایت نکردن و به حال خود واگذاشتن است.

معنی «اهدنا» این است که خدای تعالی به ما دستور می دهد که در مقام دعا و درخواست حوائج از پروردگار، در مرحله اوّل هدایت را از او بخواهیم و بگوئیم: خدایا ما را هدایت کن.

«صراط» به معنی راه، جادّه و گاهی این کلمه به روش و دین و نحوه زندگی و راه و روش فکری صحیح نیز گفته شده است.

«مستقیم» به معنی راست، بدون اعوجاج، دور از هرگونه افراط و تفریط است.

«هدایت الهی چیست؟»

بدون تردید هدایت الهی به دو بخش تقسیم می شود:

اوّل: هدایتی که بوسیله گفتارها و راهنمائیهای لفظی و مانند آن انجام می گردد؛ مثل فرستادن پیامبران علیهم السلام و نازل کردن کتابهای آسمانی و راهنمائیهای ظاهری که خدای تعالی همه مردم دنیا را به این وسیله به همه حقایق و سعادتها راهنمائی و هدایت کرده است.

دوّم: هدایتی که خدای تعالی کسانی را که به هدایت قبلی توجّه نموده و جزء مؤمنینی که مورد لطف الهی قرار گرفته اند بوده و رحیمیّت الهی شامل آنها شده و باید خدای تعالی بیشتر به آنها لطف کند و آنها را از شرّ راهزنان و شیاطین حفظ نماید، هدایت می کند.

و لذا در آیه «اهدنا الصّراط المستقیم»، این هدایت منظور است، این همان هدایتی است که خدای تعالی فرموده: «وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» [۲۶] یعنی کسی که در راه ما خود را به مرحله جهاد با نفس برساند و دست خود را از دست شیطان برهاند و تزکیه نفس نماید، ما او را به راه راست که متعلّق به ما است هدایت می کنیم و او را به کمالات روحی می رسانیم. پس این هدایت که در سوره حمد درخواست شده، هدایت قسم دوّم و هدایت خاصّ است. این هدایت همان هدایتی است که خدای تعالی پس از جهاد با نفس و گذراندن مرحله ششم تزکیه نفس که در جای خود ذکر شده است [۲۷] به انسان عطا می کند.

امّا «صراط مستقیم» که یکی از مراحل مهمّ تزکیه نفس است و در این سوره مبارکه خدای تعالی دستور فرموده که مسلمانان، هدایت به آن را از خدای تعالی درخواست کنند، از پر اهمیّت ترین موضوعات زندگی بشر است. زیرا در هر کاری حدّ وسط و درست و بدون افراط و تفریط آن پر ارزش است. و سپس از همه چیز مهمتر و پر ارزش تر، دین و عقائد و اخلاق انسان است که قطعا و به طریق اولی باید در صراط مستقیم باشد. تعیین این صراط مستقیم از قرآن به آسانی میسّر است. زیرا خدای تعالی در سوره یس می فرماید: «وَ اَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ» [۲۸] یعنی مرا عبادت کنید؛ این است راه راست. پس عبادت، یعنی انجام واجبات و ترک محرّمات، صراط مستقیم است. و این صراط مستقیم باید الگو و اسوه داشته باشد. لذا در سوره هود آیه ۵۶ از قول پیامبرانش می فرماید: «اِنَّ رَبّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»، پروردگارم بر راه راست است. پس صراط مستقیم در دین در مرحله اوّل آن چیزی است که خدای تعالی در قرآن و یا بوسیله رسول اکرم صلی الله علیه و آله از معارف و احکام بیان فرموده است. و باز رسولش را چون معصوم است به عنوان الگوی محسوس و چون آنچه خدا به او فرموده بیان می کند، او را صراط مستقیم و گفتارش را به عنوان راه و روش صحیح در سوره «یس» ذکر کرده و فرموده: «اِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلینَ * عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» [۲۹] یعنی تو از فرستادگان الهی هستی و بر راه راستی. یعنی سخنانت، اعمالت و حتّی سکوتت الگو و اسوه است و باید مردم مسلمان به آنها اقتداء کنند. و نیز در این آیه همه مفسّران گفته اند که در مرحله سوّم منظور از صراط مستقیم، علی بن ابیطالب و ائمّه اطهار علیهم السلام اند. زیرا آنها معصوم و بیان کننده سخنان خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اند. بنابراین هر عمل و دستور و عقیده و اخلاقی که با این الگو یعنی خدا و پیامبر و ائمّه اطهار علیهم السلام و کلمات و اعمال و عقیده و افکارشان تطبیق نکند از صراط مستقیم خارج است و اگر تطبیق کرد طبعا او را به مقصد می رساند (و ما بحث مفصّلی درباره صراط مستقیم در کتاب «سیر الی اللّه» چاپ ششم نموده ایم، به آنجا مراجعه نمائید).

«توضیح آیات تا آخر سوره حمد»

«نعمت» به معنی داشتن امتیازاتی از جانب پروردگار اعمّ از معنوی و مادّی و ضدّش بأس و تنگدستی و نداشتن امتیازات مادّی و معنوی است.[۳۰]

«غضب» به معنای شدّت داشتن و سخت بودن است. لذا سنگ سخت را «غَضْب» می گویند و غضب کردن به معنی سخت گرفتن و شدّت به خرج دادن و ملایمت نشان ندادن و شدّت عمل نشان دادن است.

و «مغضوب» به معنی کسی است که مورد شدّت و سختگیری دیگری واقع شده باشد.

«ضالّ» به معنی گم شده یا هلاک شده است. و معنی «ضالّین» ، گمشدگان و از راه حقّ و صراط مستقیم منحرف شدگان است.

«نعمت ولایت»

بدون تردید یکی از نعمتهای الهی که حتّی مایه تکمیل سائر نعمتهای پروردگار است، نعمت ولایت و داشتن امام و فرمانده معصوم و دور از خطا و اشتباه است که او از جانب پروردگار تعیین شده باشد و انسان را به سعادت راهنمائی کند و هیچ گونه اشتباهی نداشته باشد. و نیز بدون تردید، تنها دین مقدّس اسلام است که تا روز قیامت این نعمت را ارائه داده است. و تنها مذهب مقدّس شیعه است که متوجّه این نعمت عظیم الهی بوده و هر چه کسی یا گروهی به این نعمت نزدیکتر شود و از ولایت و امامت بیشتر تبعیّت کند، موّفق تر به سعادت خواهد بود. لذا در این آیه مبارکه خدای تعالی نحوه دعا کردن را به ما تعلیم می دهد و می فرماید این گونه دعا کنید: خدایا ما را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنها نعمت داده ای و آنها را از هرگونه انحراف و افراط و تفریط حفظ نموده ای، نه راه کسانی که به خاطر بی توجّهی شان به هدایت عامّه تو، مورد غضب واقع شده اند و نه کسانی که در اثر بی اعتنائی به سعادت خود، گمراه گردیده اند. کنایه از آنکه اگر کسی بخواهد موفّق به راه راست و تبعیّت از آن گردد باید حتما الگو داشته باشد و بدون راهنما و امام نمی تواند موفّق شود. لذا باید آن را از خدا بخواهد. و نفس خود را از غضب الهی بترساند. و بداند که اگر پروردگار او را به حال خود واگذار کند، او در میان گرفتاریها و جهالتها و مشکلات یافتن راه راست، حیران و سرگردان خواهد ماند و به هیچ وجه و هیچ وقت روی سعادت را نخواهد دید و مانند یهود و نصاری مورد غضب الهی و انحراف از حقیقت در دنیا و آخرت باقی خواهد ماند.

خدای تعالی در این سوره مبارکه که در هر نماز باید خوانده شود دستور داده و بلکه به لسان خود گفته که بشر باید بداند تمام کرنش و خضوع، مال خدائی است که مربّی همه است. لازمه تربیت صحیح برای هر مربّی این است که با مهربانی و بخشندگی تربیت را انجام دهد و همچنین لازمه تشویق بندگان به اطاعت و موفّقیّت به تربیت شدن این است که خدای مهربان با آن سابقه محبّت، به بندگانش اطمینان دهد که تمام اختیار در دست او است. کسی نمی تواند از او سلب اختیار کند. حتّی او به کسی اجازه نمی دهد که از اعمالش سؤال کنند [۳۱] و چون و چرائی نمایند. پس وقتی که بندگان خدا با مربّی مهربان، با مربّی بخشنده ای مثل خدای تعالی که رحمتش شامل همه می شود روبرو می گردند و او به آنها اطمینان می دهد که روز پاداش تمام اختیار در دست من است و من به طور کامل اجر و مزد همه را می دهم و تنها صاحب امتیاز آن روز منم، آنهائی که محبّت را می فهمند، با کمال اخلاص و از صمیم دل می گویند: ما هم تنها و تنها تو را عبادت می کنیم و صد درصد در اختیار توئیم. هر چه بفرمائی آن کنیم و بلکه از تو کمک می خواهیم تا ما را یاری نمائی و ما تنها از تو کمک می خواهیم و غیر تو را در بندگی و درخواست کمک نمی شناسیم، دست ما را بگیر و ما را از هرگونه انحراف و افراط و تفریط حفظ کن و در صراط مستقیم قرارمان بده و از هرگونه انحرافی که یهود و نصاری در دین داشته اند، ما را حفظ کن و ما را در سیر و سلوکمان، ما را در راه رسیدن به خودت یاری فرما.

آنچه از ائمّه اطهار علیهم السلام درباره این سوره مبارکه در ضمن روایات و سخنان حکیمانه شان نقل شده چند نکته عالمانه و عارفانه است:

«خواص سوره حمد»

اوّل: درباره فضائل این سوره مبارکه،

امام عسکری  علیه السلام فرمود: کسی که این سوره را با اعتقاد به ولایت محمّد و آل پاک آن حضرت علیهم السلام بخواند و در مقابل اوامرشان انقیاد داشته و به ظاهر این سوره ایمان داشته باشد، خدای تعالی به هر حرفی به او نیکی و خوبی عنایت می کند که آن نیکی بهتر از دنیا و آنچه در دنیا از اموال و خیرات دنیائی است می باشد و کسی که بشنود که قرائت کننده ای این سوره را می خواند، برای آن شنونده یک سوّم آنچه برای خواننده از ثواب هست، داده می شود. سپس امام عسکری علیه السلام فرمود: پس هر یک از شما هر چه بیشتر از این خوبی و نیکی که عنایت شده استفاده کنید. زیرا این بهره برداری غنیمت است که اگر غفلت کنید، از دستتان می رود که اگر این چنین شود حسرتش در دلتان باقی خواهد ماند.[۳۲]

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر سوره حمد را هفتاد مرتبه بر مرده ای بخوانند و روح او به بدنش برگردد تعجّب ندارد.[۳۳]

و فرموده اند: سوره مبارکه حمد هفتاد مرتبه بر دردی خوانده نشده جز آنکه آن درد آرام شده است.[۳۴]

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی را که سوره حمد از مرض نجات ندهد هیچ چیز او را شفا نخواهد داد.[۳۵]

در سوره حمد دو جمله هست که همان دو جمله ممکن است مایه شفای قلب و بدن انسان باشد و آن کلمه «رحمن و رحیم» و کلمه «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» است. یعنی اگر مریض هفتاد مرتبه (که شاید منظور، کثرت باشد یعنی زیاد) بگوید: خدا رحمن است، بخشنده است. خدای تعالی رحیم است یعنی مهربان است و پروردگار متعال را به این دو صفت و تأکید در مهربانی یاد کند، خدای تعالی به او هر که باشد ترحّم می کند. و او را از آن ناراحتی نجات می دهد. و همچنین وقتی مریض روحی یا بدنی مکرّر بگوید: «من تنها بنده تو هستم» و بنده آنچه دارد متعلّق به مولایش می باشد. و مولی قدرتمند باشد، یقینا او را از ناراحتی نجات می دهد و علاوه وقتی مریض می گوید: خدایا من تنها تو را عبادت می کنم و دیگر بندگی شیطان را نمی کنم و معصیت نمی نمایم، چون همه ناراحتیها در اثر معصیت بوجود می آید خدای تعالی او را می آمرزد و ناراحتیهائی که در اثر معصیت برایش پیش آمده برطرف می کند. و همچنین وقتی می گوید: «ایّاک نستعین» یعنی خدایا من تنها از تو یاری می خواهم و خدا را به یاری خود می طلبد و خدای تعالی هم چون او را متّکی به خود می بیند و می داند که او ملجأ و پناهی جز خدا ندارد به بنده اش توجّه بیشتری می کند و او را از امراض روحی و بدنی نجات می دهد.

«شکر نعمت»

دوّم: اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام فرموده اند: وقتی یک مسلمان سوره حمد را بخصوص در نماز تلاوت می کند، بعد از قرائت آن بگوید: «الحمدللّه ربّ العالمین». شاید کنایه از آن باشد که انسان در مقابل این نعمت که خدای تعالی به او اجازه داده دعا کند و بگوید: «اهدنا الصراط المستقیم …» و او را به بزرگترین راز موفّقیّت که صراط مستقیم است راهنمائی کرده، شاکر باشد و بگوید: «الحمدللّه ربّ العالمین». (چنانکه مستحب است بعد از قرائت سوره حمد در نماز جماعت مأموم بگوید: «الحمدللّه ربّ العالمین»).

«نماز معراج مؤمن است»

سوّم: اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام فرموده اند: نماز معراج مؤمن است.[۳۶] یعنی نماز، انسان را بالا می برد تا او را به خدا می رساند و موفّق به قرب او می شود و قوام نماز به سوره فاتحه الکتاب است که فرموده اند: نمازی که فاتحه الکتاب نداشته باشد نماز نیست. بنابراین فاتحه الکتاب، بُراق و مرکبی است که انسان را به معراج می برد و به خدای تعالی نزدیک می کند.

چهارم: پروردگار متعال در حدیث قدسی فرموده: «اعطیت لک و لامتک کنزا من کنوز عرشی، فاتحه الکتاب» یعنی من به تو ای رسول خدا و به امّتت گنجی از گنجهای بهشت که «فاتحه الکتاب» باشد عطا کردم. این گنج همان ثروت معنوی است که طلیعه قرآن است. و در قرآن بیان همه حقایق شده. و چیزی در آن فروگذار نگردیده است. بنابراین سوره فاتحه الکتاب برای یک فرد مؤمن بهتر از همه گنجهای عالم است.

پنجم: پروردگار متعال در قرآن فرموده: نماز، انسان را از فحشاء و منکر نهی می کند. شاید این به خاطر آن است که انسان در سوره فاتحه دستور دارد بگوید: «ایّاک نعبد»، یعنی متعهّد می شود که تنها خدا را بندگی کند. و از بندگی شیطان و نفس امّاره و مردم شیطان سیرت دوری نماید. و کسی که به این تعهّد عمل کند به هیچ وجه آلوده به منکرات و فحشاء نمی گردد.

 

[۱]      ــ فی مقدّمه تفسیر نهج البیان: «قال الاسم مشتقّ من السمه و هی العلامه فکانّه علامه لما وضع له».

[۲]      ــ قال الراوی سئلت الرضا علیه ‏السلام عن بسم اللّه؟ قال: قول القائل بسم اللّه ای اسم نفسی بسمه من سمات اللّه عزّ وجلّ وهو العبودیّه. قال: فقلت له: ما السّمه؟ قال: العلامه. بحارالأنوار جلد ۹۲ صفحه ۲۳۰ حدیث ۹٫ 

عن الصادق علیه ‏السلام انّه سئل عن بسم اللّه الرّحمن الرحیم. فقال: الباء بهاء اللّه، والسّین سناء اللّه، والمیم ملک اللّه. قال : قلت اللّه. فقال: الالف آلاء اللّه علی خلقه من النعیم بولایتنا واللام الزام اللّه خلقه ولایتنا. قلت: فالهاء؟ فقال: هو ان من خالف محمّدًا وآل محمّد صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله قلت: الرحمن. قال: بجمیع العالم. قلت: الرحیم؟ قال: بالمؤمنین خاصّه. (بحارالأنوار جلد ۹۲ صفحه ۲۳۱ حدیث ۱۲). 

قال الصادق علیه‏ السلام: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم اقرب الی اسم اللّه الاعظم من سواد العین الی بیاضها. (بحارالأنوار جلد ۹۲ صفحه ۲۵۷). 

قال عبداللّه بن سنان: سئلت الصادق علیه ‏السلام عن بسم اللّه الرّحمن الرّحیم فقال: الباء بهاء اللّه، والسّین سناء اللّه، والمیم مجداللّه وروی بعضهم ملک اللّه، واللّه اله کلّ شیٔ الرّحمن بجمیع العالم والرّحیم بالمؤمنین خاصّه. (بحارالأنوار جلد ۹۲ صفحه ۲۳۱ حدیث ۱۱).

[۳]      ــ امام علیه ‏السلام فرمود: «بسم اللّه ای استعین علی اموری کلّها باللّه الّذی لاتحق العباده الاّ له». بسم اللّه یعنی طلب یاری می‏کنم در جمیع امورم از خدائی که حقّ کسی بندگی نیست، مگر برای او. بحارالانوار جلد ۹۲ صفحه ۲۳۲

[۴]      ــ سوره عنکبوت آیه ۶۹٫

[۵]      ــ قال علی علیه‏ السلام: ان بسم اللّه الرحمن الرحیم آیه من فاتحه الکتاب وهی سبع آیات تمامها ببسم اللّه الرحمن الرحیم، سمعت رسول اللّه صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله یقول: انّ اللّه عزّ وجلّ قال لی: یا محمّد «ولقد آتیناک سبعًا من المثانی والقرآن العظیم». بحارالأنوار جلد ۹۲ صفحه ۲۲۷ سطر ۱۱٫

[۶]      ــ قال الصادق علیه ‏السلام: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم احقّ ما اجهر به وهی الآیه التی قال اللّه عزّ وجلّ «واذا ذکرت ربک فی القرآن وحده ولّوا علی ادبارهم نفورًا». بحارالأنوار جلد ۹۲ صفحه ۲۲۸ حدیث ۸٫

[۷]      ــ سوره اعراف آیه ۱۵۶٫

[۸]      ــ تفسیر روض الجنان ذیل آیه شریفه.

[۹]      ــ تفسیر مجمع البیان ذیل آیه شریفه.

[۱۰]      ــ تفسیر گازر ذیل آیه شریفه.

[۱۱]      ــ چنانکه خدای تعالی درباره پدر و مادر، این کلمه را در قرآن اطلاق فرموده و می‏گوید: «رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیرا». سوره اسراء آیه ۲۴٫

[۱۲]      ــ «یأبی اللّه أن یجری الأمور الاّ بأسبابها».

[۱۳]      ــ سوره اعراف آیه ۱۷۹٫

[۱۴]      ــ بحارالأنوار جلد ۸۵ صفحه ۲۱ سطر ۱۳ و جلد ۱۶ صفحه ۳۴۹ حدیث ۳۳ و جلد ۲ صفحه ۶۳ سطر ۲۱ و جلد ۵۱ صفحه ۴٫

[۱۵]      ــ سوره اسراء آیه ۳٫

[۱۶]      ــ تفسیر مجمع البیان.

[۱۷]      ــ این کلمه را پنج نفر از قرّاء «ملک» بدون الف خوانده‏ اند و بقیّه آنها با الف یعنی «مالک» قرائت نموده ‏اند.

[۱۸]      ــ سوره کافرون آیه ۶٫

[۱۹]      ــ سوره انفطار آیات ۱۷ ـ ۱۹٫ «وَما اَدْراکَ ما یَوْمُ الدّینِ * ثُمَّ ما اَدْراکَ ما یَوْمُ الدّینِ * یَوْمَ لاتَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئا وَالاَْمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلّهِ».

[۲۰]      ــ تفسیر عیاشی.

[۲۱]      ــ تفسیر عیاشی.

[۲۲]      ــ سوره زمر آیه ۵۳٫

[۲۳]      ــ سوره ذاریات آیه ۵۶٫

[۲۴]      ــ سوره اسراء آیه ۶۵ و سوره حجر آیه ۴۲٫

[۲۵]      ــ سوره ذاریات آیه ۵۶٫

[۲۶]      ــ سوره عنکبوت آیه ۶۹٫

[۲۷]      ــ در کتاب «سیر الی اللّه» توضیح داده شده است.

[۲۸]      ــ سوره یس آیه ۶۱٫

[۲۹]      ــ سوره یس آیه ۳ و ۴٫

[۳۰]      ــ لسان العرب.

[۳۱]      ــ «لا یُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ» سوره انبیاء آیه ۲۳٫

[۳۲]      ــ تفسیر امام حسن عسکری علیه‏ السلام.

[۳۳]      ــ تفسیر برهان.

[۳۴]      ــ تفسیر برهان.

[۳۵]      ــ تفسیر برهان.

[۳۶]      ــ بحارالانوار جلد ۸۲ صفحه ۲۴۸٫

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *