۲۳ ربیع الثانی ۱۴۲۷ قمری – ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۵ شمسی- توضيح آيات اول سوره شمس، خصوصیات فقیه

أَعُوذُ ‌بِاللّهِ‌ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم

بِسمِ‌اللّهِ‌الرَّحمَنِ‌الرَّحِیم

 أَلحَمدُلِلّه وَالصَّلوهُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ ‌اللّه وَ عَلی آلِهِ آلِ اللّه لاسِیمَا عَلی بَقیهَ اللّه روحی وَ أَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفَداء وَاللَّعنَةُ الدّائِمَةُ عَلی أَعدَائِهِم أَجمَعین مِنَ الآنِ إلی قِیامِ یومِ الدّین.

 قال (علیه السّلام): “وَ اَمّا مَن کانَ مِنَ الفُقَهاء صائِناً لِنَفسِه حافِظاً لِدِینِه مُخالِفاً لِهَواء مُطِیعاً لِاَمرِ مُولاه فَلِلعَوامِ اَن یُقَلِّدُوه”.( وسائل الشیعه/ج ۲۷، ص ۱۳۱) من از همه ی محبتهای دوستان متشکرم، ماههاست که علاقه داشتم که در این حدود بیایم به ساری بروم و به خانواده ی مرحوم آقای ایمانی تسلیت عرض کنم و عیادتی از دوستان {بکنم}، که بحمدلله امروز دیدم صحیح و سالمند و فاتحه ای سر قبر مرحوم آقای ایمانی بخوانیم و البته آمدن من به بابلسر برای دیدن دوستان، خیلی لازم بود و بنا نبود من امشب صحبت بکنم ولی این بالا که نشستم شماها را بهتر می بینم! این چهره های نورانی، خدائی، که اگر انشالله قدر خودتان را بدانید امیرمومنان علیه السلام فرمود: “رَحِمَ اللهُ امرَءً عَرَفَ قَدرَه” (غرر الحكم /ص۲۳۳ ، حديث ۴۶۶۶ )، خدا رحمت کند آن شخصی را که قدر خودش را بداند. شما شاید تا وقتی که در این دنیا باشید یا به ملکوت اشیاء برسید – و تا نرسیده اید از حقیقت زیاد اطلاعی پیدا نکنید- ولی وقتی که به ملکوت هر چیزی توجه پیدا کردید یا از دنیا انسان برود به یک حقایقی می رسد که متأسف می شود که چرا یک لحظه را به غفلت گذراندم! در شهر بابلسر من زیاد آمده بودم قبلها، نه برای جلسات و جمعیت و اینها؛ شاید این جمع، این مقدار از افرادِ با سیر الی الله، سالک الی الله اگر وجود داشت ما نمی شناختیم و یا وجود نداشت. شما ببینید یک سرباز حضرت بقیه الله ارواحنا فداه بعد از اینکه می بیند اینجا سرباز می شود گرفت و می شود مهیای برای ظهور حضرت بقیه الله ارواحنا فداه بود، از مشهد حرکت می کند می آید اینجا و خُب وقت صرف می کنند من جداً به سهم خودم تقدیر می کنم از جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای گنجی و بعد هم سرور عزیز جناب آقای خواجه کلایی که اینها زحمت می کشند هدفشان این است که در این مؤسسه بتوانند جوانهای عزیز را، جوان و پیر هم ندارد تکیه کلام هر کسی اگر جوانها هست ولی من روی آن حساب اسم جوانها را نمی برم چون پیرها نیازشان بیشتر است. جوانها نیازشان زیادتر است همه به این مسئله احتیاج دارند مسئله ی بسیار مهمی که شما دارید قدم در راهش برمی دارید شاید نماز، زکات، حج، هیچ چیزی به این اهمیت نباشد که خدای تعالی در قرآن یازده تا قسم می خورد! یازده تا قسم! “وَالشَّمسِ وَ ضُحَاهَا”(الشمس/۱) تا می رسد به اینکه “وَنَفسٍ وَ ما سَوَّاها” (الشمس/۷) قسم به نفس و آن خدایی که این نفس را خلقش کرد. چطور خلقش کرد؟ انشاالله این مطالب را در ذهنتان بسپارید و من زیاد اینها را گفته ام ولی باز هم توجه داشته باشید. -شاید یادگاری باشد این مجلس برای همه ی ما- که خدای تعالی یازده قسم یاد کرده، اهل ادب می دانند که با کلمه ی “قد” که تأکید است، تحقیق است فرموده که “قَد اَفلَحَ”؛ همه ی ما در تمام دوران زندگی یک آرزو داریم و آن یک آرزو این است که رستگار بشویم. در هر کاری، در راهی، در هر چیزی رستگاری نصیبمان بشود. رستگاری یعنی موفقیت، رستگاری یعنی پیشرفت، رستگاری یعنی سر افرازی، رستگاری یعنی همة خوبیها را انسان یک جا دریافت کند این رستگاری است. “قَد اَفلَحَ المُومِنُون” (المؤمنون/۱) مؤمنین رستگارند. آنقدر خدا درباره ی رستگارها مطلب فرموده و عقل انسان هم برای رستگاری خیلی اهمیت قائل شده و تمام خوبان عالم دنبال رستگاری هستند. خدا در این سوره ی مبارکه یازده تا قسم می خورد که رستگاری تنها بعد از تزکیه نفس است که “قَد اَفلَحَ مَن زَکّاها”(الشمس/۹). حالا هر کسی به اندازه ی فهمش، درکش، همتش، ارزش وجودی اش؛ چون مردم هر کسی دارای یک ارزشی هست یکی دائما دنبال رستگاری است، یکی گاهی به فکر رستگاری می افتد! امّا آنکه دائماً به فکر رستگاری است باید اول تزکیه نفس کند. تزکیه نفس هم خیلی روشن، نه اینکه فکر کنید یک کار فوق العاده ای است که ما کردیم! نه، مردم خودشان را کنار کشیده اند نه اینکه شما غیر مردم باشید! زمان ما یک زمانی است که متاسفانه” ظَهَرَ الفِساد فِی البَحرِ وَ البَر بِما کَسَبَت اَیدِی النّاس”(روم/۴۱) فساد در دریا و خشکی، در بیابان و در شهر فساد ظاهر شده! “یَملَاُ الاَرض قِسطاً وَ عَدلا بَعدَ مَا مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً” (بحارالانوار/ج ۵۱، ص ۷۱ )، الان “مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً “بزرگترها به کوچکترها، افراد دارای هوای نفس نسبت به دیگران اینها دارند ظلم می کنند؛ “یَملَاُ الاَرض قِسطاً وَ عَدلاً” حضرت بقیه الله ارواحنا فداه که تشریف می آورند دنیا را پر از قسط و عدل، فلاح و رستگاری می کنند “بَعدَ مَا مُلِئَت ظُلماً وَ جَورا”. این روایت را که انتخاب کردم و خواندم که “مَن کَانَ مِنَ الفُقَهاء”، فقیه یعنی فهیم، هر کسی می فهمد. شما فکر نکنید فقیهی که در کلمات خاندان عصمت و طهارت گفته شده حتماً مراجع تقلید منظورند! آنها شاهفردش هستند، آنها بزرگترین فردش هستند ولی شماها فهمیدید فقیهید. چی را فهمیدید؟ فهمیدید راه دین، انتخاب دین، انتخاب ترک گناه و انجام واجبات چیز خوبی است! فهمیدید که رستگاری در تزکیه نفس است می بینیم این را فقیه می گویند؛ در دنیا هم فقیه است در آخرت هم فقیه است در روایات هم دارد. اگر توانست صائن نفسش باشد یعنی یک استقامتی داشته باشد که بتواند خودش را نگه بدارد، در کجا خودش را نگه بدارد؟ یک پول زیادی بهش دادند گفتند ریشت را بتراش! بگوید نه! یک پول زیادی بهش دادند گفتند یک گناه کوچک بکن! می گوید نه! من با خدا تعهد بستم قرار داد بستم که گناه نکنم! از این مهمتر نمی شود! “اَلَم اَعهَد اِلَیکُم یَا بَنِی ادَم اَن لا تَعبُدِ الشَّیطان اِنَّهُ لَکُم عَدُوٌ مُبِین” (یس/۶۰) “وَ اَنِ اعبُدُونی” (یس/۶۱) همه تان بندگی من را بکنید! یک استقامتی در بندگی خدا باید داشته باشید” هَذا صِرَاطٌ مُستَقِیم” (یس/۶۱) شما استقامت داشته باشید، خودتان را در صراط مستقیم بیندازید که بحمدلله ما هر دو هفته یک مرتبه یک مرحله ای که دعوت می کنیم در تهران، خب اکثرتان دیده اید که انبوهی از دوستان جمع می شوند “هَذَا صِرَاطٌ مُستَقِیم”. بعد می فرماید که “صَائِناً لِنَفسِه، حَافِظاً لِدِینِه” انسان باید حافظ دینش باشد! دینش را حفظ کند. راه و روشش را حفظ کند. دین یعنی راه و روش، دین اسلام یعنی راه و روش اسلام، “حَافِظاً لِدِینِه” ارزش برای دینتان، برای خودتان قائل باشید. یک کلمه انحرافی حرف نزنید! یک کلمه خلاف وظیفه تان انجام ندهید. در پرانتز عرض کنم همین امشب در موقع نماز، اذان که می گویند اگر می توانید نمازتان را بخوانید، نمی توانید یک جا ساکت باشید، خانمها امشب حرف می زدند من خیلی ازشان متأسف شدم در موقع نماز، نماز نمی توانی بخوانی بعضی از خانمها ممکن است نخواسته باشند نماز بخوانند یک جا ساکت بنشینند! سکوت از دستورات اولیه صراط مستقیم است. صمت در روایات آنقدر آمده که انسان تعجب می کند. علتش هم این است که زبان دروغ می گوید، غیبت می کند، زبان ممکن است زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد! فکر نکنید که سر آدم را می آیند می برند! نه! سر ایمانش بریده می شود! یک کلمه غیبت می کند؛ یک جمله ایی بهتان عرض کنم انشالله حتما رعایت کنید و آن هم این است که غالبا آدمهای پر حرف زیاد مبتلا به غیبت، به دروغ می شوند چون حرف حساب آنقدر زیاد نیست که انسان یک سره حرف بزند، حرف حساب یک کلمه، دو کلمه بلکه فرمودند “اَلعِلمُ نُقطَهٌ کَثَّرُهَا الجَاهِلُون” (عوالی اللئالی/ج۴،ص۱۲۹) علم یک نقطه است، یک کلمه است جهال زیادش کرده اند. حالا این بحث ان قلت و قلت دارد. حرف حساب که این اندازه نمی شود! آن وقت غیبت می کنند، دروغ می گویند، با یک غیبت می بینند که کلی معنویاتشان از دستشان رفت! خودش هم نمی فهمد. به من زیاد مراجعه می کنند حتماً به جناب آقای گنجی هم مراجعه می کنند به سایرین هم مراجعه می کنند که ما چرا پیشرفت نمی کنیم؟! فکر نمی کنند یک غیبت، یک محزون کردن یک فرد این انسان را سالها عقب می اندازد! چون خدای تعالی می فرماید که “وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِينَ”‌ (مرسلات/۱۵‏) دروغگو وای بر او! “ویل”، خدای تعالی می فرماید که “وَلا یَغتَب بَعضُکُم بَعضا اَن یُحِبُّ اَحَدُکُم اَن یَاکُلَ لَحمَ اَخِیهِ مَیتاً فَکَرِهتُمُوه” (حجرات/۱۲) دوست دارید گوشت مرده ی برادر مؤمنتان را بجوید؟! این کار را نمی کنید! غیبت این طوری است. من غالباً، -شما هم این جوری باشید حتماً! که- وقتی یک کسی می آید به من می گوید که فلانی پشت سر شما بد گفت. قاعده اش چیست؟ بگویم عجب آدم بدی بود! من این را نمی گویم! من می گویم تو آدم بدی هستی! اِ محبّت کرده آمده گفته فلانی بد گفته پشت سرت! {آن طور می گویم} چون یا دروغ می گوئی یا راست می گویی؛ اگر راست می گویی نمامی! دو بهم زن به اصطلاح فارسی، اگر راست می گویی! اگر دروغ می گویی هم نمامی و هم دروغ گو! خانمها شما هم همین طور باشید. اِ فلانی پشت سر من حرف زده! می گوید بله. دیگر از اینجا دشمنی در دلش پیدا می شود و دعوا و ناراحتیها و حسادتها! عجیب است. شیطان هم کارش همین است، از همین الان تصمیم بگیرید که اگر یک نفر آمد گفت آقای فلانی پشت سر تو بد می گوید، تو چه کار کردی؟ تو آدم به این خوبی؛ تعریفت هم می کند آدم به این خوبی تو چه کردی که فلانی دارد پشت سرت حرف می زند! عکس العملتان همین باشد که من عرض کردم؛ بگویید تو فاسق {هستی} چون یا نمامی یا دروغگو و نمامی! و او را من ازش بدی ندیدم. من یک وقتی خدمت مرحوم آیت الله میلانی نشسته بودم یک شخصی آمد گفت آقا فلانی، عین همین، من این درس را شاید از همانجا یاد گرفتم، فلانی نسبت به شما جسارت می کند، چه می کند، روی منبر حرف می زند! ایشان فرمودند او را من تا حالا عادل می دانستم الان هم عادلش می دانم تو هم با این حرفت فاسقی! هیچ وقت حرف فاسق را بر علیه یک عادل من قبول نمی کنم. آدم باید این جوری باشد اگر آمد در جلویتان بد گفت “وَاِذَا خاطَبَهُمُ الجاهِلُون قالُوا سَلامَا” (فرقان/۶۳) باید با محبّت با او برخورد کنید. شماها غیر از دیگرانید، نه اینکه مثلاً شماها حالا پری باز کردید و آسمانی را گردش کردید، نه! شما اوّل به اصطلاح تعهّدتان با ما لااقل، این است که واجباتتان را انجام بدهید محرماتتان را ترک کنید؛ اینجور نیست! هر کدامتان توی دفترتان این کلمه نوشته نیست این دفتر را بیاورید ما اصلاحش کنیم. این تعهّد است و روی این حساب شما این امتیاز را به خاطر اینکه همه گنهکارند و شما طبق وظیفه تان عمل می کنید این امتیاز را دارید. بسیار خب پس انشاءالله کوشش کنید حواشی اش را درست کنید، مکروهات. حرف زدن زیاد نداشته باشید، سکوت کنید! در موقع نماز همه تان نمازخوان باشید، در موقع عبادت همه تان عبادت بکنید. دستوراتی که به شما داده می شود در هر کدام از این مراحل، این مراحل اقتباس از روایت است همین روایت که معروف است “مَن کانَ مِنَ الفُقَهاء صائِناً لِنَفسِه” استقامت است، “حَافِظاً لِدِینِه” صراط مستقیم است، “مُخالِفاً لِهَوی” جهاد با نفس است، “مُطِیعاً لِاَمرِ مَولاه” عبودیت است. مرحله ی محبّت را چرا اینجا نگفته اند؟ چون خیلی ها اهل محبّت نیستند ولی این راه را با همین مراحل می توانند جلو بیایند، محبت هم باید باشد چون اگر با محبت انسان جلو برود خیلی کارش زودتر پیشرفت می کند ولی خب همه اهل محبت نیستند. انشاءالله اگر این طوری شدید یعنی این مراحل را طی کردید خودتان را رساندید به مرحله ی عبودیت و خودتان فهمیدید که بنده ی رسمی خدا هستید، آخر گاهی در ادارات هم هست که بعضی ها کارمند قراردادی اند بعضی ها کارمند رسمی هستند. یک چند سالی که کار می کنند خیلی هم خودشان را خوب نشان می دهند خیلی آدمهای خوبی هستند اینها می شوند کارمند رسمی، رسمی شان می کنند. کارمند رسمی دیگر در این اداره و آن اداره، این یکی آن یکی سر نمی زند! رسماً تا وقتی هم که بازنشست هم می شود در همین اداره هست. دیگر مثلاً کارمند شهرداری نمی رود یک روز هم برای فرمانداری کار بکند! می گوید اینجا من کار می کنم. حالا برای شیطان کار کردن اصلاً از این مثال هم دور است شهرداری و فرمانداری بالاخره مال یک مملکت است، مال یک دولت است. آن وقتها که جنگ بود من می گفتم اگر یک سرباز ایران برود برای صدام کار بکند یک روز! {وقتی} برگردد او را اعدامش می کنند. اگر خدای نکرده ما برای شیطان “اِنَّهُ لَکُم عَدُوٌ مُبِین”(البقره/۱۶۸و۲۰۸- الانعام/۱۴۲- یس/۶۰- الزخرف/۶۲) هم دشمن خداست وهم دشمن خودتان. شما یک دفعه هم کار بکنید، این مراحل را که انشالله طی کردید در مرحله بندگی، برگردید وقتی رفتید طرف شیطان برگردید خدا مهربان است ولی حق دارد که ما را اعدام کند! همین طوری که می بینید حتّی به اصطلاح حکومت اسلامی هم همین جور است، تو یک روز رفتی آن طرف چه کار کنی؟! چرا گوش به حرف صدام دادی؟! -می گویند دیگر!- تو اهل این مملکتی! تو سالک الی الله ای! تو بنده ی خدائی! تو پیرو خاندان عصمتی! باشیطان چه کار داشتی؟! چرا رفتی؟! می شود. منتها خدا مهربان است، بیشتر {عذاب} بشر را گذاشته برای آخرت، آن عذابهایی که در قرآن وعده فرموده آنها هست. اگر خوب کار کردید که انشاالله امیدوارم و از حضرت بقیة الله می خواهم همین امشب هم می خواهم که همه ی شما به اینجایی که می گویم برسید. اینجا کجاست؟ اینکه انشاالله از خدا بخواهید که “وَجعَلنا لِلمُتَّقِینَ اِماما”(فرقان/۷۴)؛ به به همه تان استاد متقین باشید! “وَعِبادُ الرَّحمن الَّذِینَ یَمشُونَ عَلَی الاَرضِ هَونا” (فرقان/۶۳) تا می رسد به آنجا که اینها تقاضا می کنند که خدایا ما را برای این آدمهای خوب،- متقین همین کسانی هستند که واجباتشان را انجام می دهند محرماتشان را ترک می کنند- ما را رهبر و راهنما قرار بده! ما اینها را به طرف تو دعوتشان بکنیم “وَمَن اَحسَنُ قَولاً مِمَّن دَعی اِلَی الله” (فصلت/۳۳) چه کسی بهتر است در سخن، از کسی که مردم را به سوی خدا دعوت می کند! پیغمبر اکرم نشسته علی بن ابیطالب در مقابل، می دانید دو تا بزرگ حرف بزرگ با هم می زنند! دو تا مرجع تقلید نمی آیند راجع به مثلاً فرض کنید که حالا در مملکت چه کسی وزنه را بهتر برداشت بلند کرد، این حرفها را که دو تا مرجع تقلید با هم نمی زنند، تا چه برسد به پیغمبر و علی بن ابیطالب حرف بزرگ را از این بزرگان باید شنید. فرمود: “یا علی لَأَنْ یَهْدیَ اللهُ بِکَ رَجُلاً ” ( کافی/ ۵،ص۲۸، ح ۴ )یک نفر به وسیله ی تو هدایت بشود بهتر است برای تو از دنیا و آنچه در دنیا هست که از طلا و نقره باشد که در راه خدا انفاق کنی! نه اینکه حضرت امیر که طلا و نقره ی دنیا را نمی خواهد، فرمود: “یا دنیا طَلَّقتُکَ ثَلاثاً”( نهج البلاغه/ حکمت ۷۷) اصلا رها کرده دنیا را، “غرِّ غَیرِی” از دنیایی که در راه خدا هم داده بشود ارزشش کمتر است تا اینکه یک نفر را هدایت کنی! شماها افتخار نمی کنید که اولا انشاء الله به آن مرحله و به آن مقام برسید و باید هم انجام بدهید، همه ی جاه طلبیها، همه ی حسادتها، همه ی تفرقه ها را کنار بگذارید و خودتان را بسازید، بنده ی واقعی خدا بشوید، آن وقت حجه بن الحسن ارواحنا فداه فرمود: “فَلِلعَوامِ اَن یُقَلِّدوه” اگر کسی تزکیه نفس بکند و بفهمد، -البته ظاهرش مال مرجع تقلید است در احکام ولی در مسئله ی تزکیه نفس هم هست- مردم باید بیایند از شما پیروی کنند؛ اگر پیروی کردند نجات پیدا می کنند، اگر پیروی نکردند نجات پیدا نمی کنند. انشاءالله همه ی شما موفق باشید. من هم دعایتان می کنم و هم انتظار این را دارم که یک یکتان، کوچک و بزرگ انشاالله به جایی برسید که دست دیگران را بگیرید و از مهلکه نجات بدهید من دوستانی دارم که خودشان، خانواده شان و هر که به دستشان آمده و حرفشان را گوش کرده، چون مردم بر سه قسم تقسیم می شوند یک عده همین الان مرده اند بوی تعفنشان هم بلند شده، واقعاً ها! مرده ایی که وسط افتاده بو می دهد افرادی هستند که از خواب غفلت که بیدار نمی شوند هیچ! مرده هستند؛ گوش به حرف قرآن، خاندان عصمت نمی دهند، اصلاً نمی فهمند. خدا در قرآن می فرماید که “اِنَّکَ لا تُسمِعُ المَوتَی” (نمل/۸۰- الروم/۵۲) تو به مرده که نمی توانی چیزی را بشنوانی! خب یک عده مرده هستند بوی تعفن هم می دهند؛ تعفنشان هم همان حسادتشان است، همان جاه طلبیشان است، همان مسائل مختلفی است که مردم آزاری می کنند به وسیله ی آن تعفن. یک عده هم خوب خوابند، در خواب غفلتند. علامت مرده و خواب این است که خواب را یک خورده تکانش که می دهی یک خورده که داد بالای سرش بزنی بیدار می شود ولی مرده بیدار نمی شود این علامتش است. اگر یک کسی را نصیحتش کردی گفت برو، بدانید این مرده است رهایش کنید. اینها را از خواب غفلت بیدار کنید خوابها را! این وظیفه ی همه شماست و علاوه بر این وقتی بیدار شد از خطراتی که او را تهدید می کند نجاتش بدهید. برادر مسلمان شماست “اِنَّمَا المُومِنُونَ اِخوَه” (حجرات/۱۰) راهنمائی اش کنید نجاتش بدهید که الحمدلله حالا چون در زمان انشاءالله ظهور صغری یا اصغر زندگی می کنیم عده ی زیادی از خواب غفلت بیدار شده اند مثل شماها که بحمدالله موفقید. امیدواریم که خدای تعالی به همه ی شما کمک کند و همه ی شما را یاری کند و همه ی شما را به کمالات روحی برساند و از حضرت بقیه الله ارواحنا فداه می خواهیم که تمام زحمات شما را، خدای تعالی و حضرت بقیه الله اجر عنایت کند و موفقیتتان روز به روز بیشتر بشود. (خلاصه ما هر چه هم صحبت کردیم ببخشید وقتتان را گرفتیم) انشالله کوشش کنید که در مراحل تزکیه نفس جدی باشید. نسئلک اللهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحب الزمان یا الله یا الله یا الله یا رحمن و یا رحیم یا غیاث المستغیثین عجّل لولیّک الفرج. عجّل لمولانا الفرج. خدایا همه ی ما را از یاران و اصحاب خوب امام زمان قرار بده. پروردگارا این جمع را هر چه زودتر به کمالات روحی موفق بفرما. توفیق تزکیه ی نفس کامل به همه ی ما مرحمت بفرما. خدایا مریضهای اسلام شفا مرحمت بفرما. مریضهای منظور شفای کامل مرحمت بفرما. امواتمان غریق رحمت بفرما. مرحوم آقای ایمانی را غریق رحمت بفرما. خدایا شهدایمان با شهدای کربلا محشور بفرما. امام راحلمان غریق رحمت بفرما. عاقبتمان ختم بخیر بفرما.وعجّل فی فرج مولانا صاحب الزّمان.

لینک دانلود ویدیو : 

کلیک راست و ذخیره

 
 

جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *