۵ رجب ۱۴۱۴ – صراط‌ مستقيم‌ دين‌ – اخلاق‌ ۶۷

اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). و علي‌ اهل‌ البيت‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 افمن‌ يمشي‌ مكب‌ علي‌ وجهه‌ احدا ام‌ من‌ يمشي‌ صبيا علي‌ صراط‌ مستقيم‌.

 اين‌ آيه‌ را همين‌ امشب‌ در سورة‌ ملك‌ قرائت‌ كردند. جملة‌ عجيبي‌ است‌. براي‌ بيداري‌ ما همين‌ آيه‌ كافيست‌. معناي‌ تحت‌ اللفظي‌ اين‌ آيه‌ اين‌ است‌. آيا كسي‌ كه‌ مكب‌ علي‌ وجهه‌، يعني‌ به‌ رو روي‌ زمين‌ افتاده‌ و هيچ‌ جا را نمي‌بينه‌، هيچي‌ سرش‌ نميشه‌، اين‌ اهدي‌ است‌، بيشتر هدايت‌ شده‌؟ يا كسي‌ كه‌ در راه‌ راست‌، در صراط‌ مستقيم‌، راه‌ راست‌، صبيا ايستاده‌، با قدمهاي‌ استوار به‌ طرف‌ حق‌ در حركت‌ است‌. شما خودتون‌ قضاوت‌ كنيد. طبعا هر عاقلي‌ ميگه‌ آن‌ هدايتش‌ و موفقيتش‌ بيشتره‌. و اصلا او موفقه‌ و اين‌ به‌ هيچ‌ وجه‌ موفق‌ نيست‌. تمام‌ اين‌ سورة‌ مباركه‌ تقريبا دربارة‌ هدايت‌ و ضلالت‌ حرف‌ ميزد. انسان‌ تمام‌ ارزشش‌ به‌ اين‌ است‌ كه‌ هدايت‌ شده‌ باشد و راه‌ راست‌ را برود. اگر گمراه‌ بشه‌ از لحظه‌اي‌ كه‌ گمراه‌ شده‌ بدبخت‌ هست‌ تا وقتي‌ كه‌ در دنيا باشد و در عالم‌ برزخ‌ و در قيامت‌ و در جهنم‌. هر چه‌ هم‌ بر انسان‌ بگذرد و انسان‌ راهش‌ را ديرتر انتخاب‌ بكند، مشكلاتش‌ بيشتر ميشه‌. در اوائل‌ جواني‌ انسان‌ اگر راهش‌ را پيدا كند انسان‌ خيلي‌ راحتتر ميتونه‌ به‌ كمال‌ برسه‌. قدر خودتون‌ را بدانيد جوانها بخصوص‌، راه‌ حق‌ را انتخاب‌ كنيد و بسوي‌ خدا از راه‌ صحيح‌ حركت‌ كنيد. صراط‌ مستقيم‌ طبق‌ روايات‌ زيادي‌ راه‌ ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلامه‌. در سورة‌ ياسين‌ مي‌خونيم‌ انك‌ لمن‌ المرسلين‌ علي‌ صراط‌ المستقيم‌. اي‌ پيغمبر تو از مرسلين‌ هستي‌. از فرستاده‌هاي‌ ما هستي‌ و بر صراط‌ مستقيم‌ هستي‌. پيغمبران‌ مي‌گفتند ان‌ ربي‌ علي‌ صراط‌ مستقيم‌. خداي‌ ما بر صراط‌ مستقيمه‌. هر چه‌ خدا گفته‌ راه‌ راسته‌. حق‌ داره‌. هر چه‌ پيغمبر فرموده‌ است‌ اينها هم‌ حق‌ است‌ و در صراط‌ مستقيمه‌. كلمات‌ ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ هم‌ همان‌ كلمات‌ پيغمبر اكرمه‌. چون‌ يك‌ كلمه‌ آنها از خودشون‌ و پيغمبر اكرم‌ هم‌ يك‌ كلمه‌ از خودش‌ و همه‌ يا با واسطه‌ يا بدون‌ واسطه‌ از جانب‌ پروردگار حرف‌ ميزنند. و حتي‌ اين‌ اعتقاد را شما بايد دربارة‌ مرجع‌ تقليدتون‌ داشته‌ باشيد. كه‌ مرجع‌ تقليد با شرايطي‌ كه‌ در هفتة‌ گذشته‌ عرض‌ شد كه‌ فقيه‌ تزكية‌ نفس‌ شده‌، ما هيچ‌ دليلي‌ نداريم‌ كه‌ ما بتوانيم‌ از فقيهي‌ كه‌ تزكية‌ نفس‌ نكرده‌ تقليد كنيم‌. فقيهي‌ كه‌ رياست‌ طلب‌ باشه‌، فقيهي‌ كه‌ دنيا دوست‌ باشه‌. فقيهي‌ كه‌ نتواند بر هواي‌ نفس‌ خودش‌ مسلط‌ بشه‌. اگر يك‌ چنين‌ فقيهي‌ پيدا كرديد ما ديگه‌ مطمئنيم‌ كه‌ او هر چه‌ ميگويد از استنباطش‌ از آيات‌ و روايات‌ است‌. اي‌ كاش‌ شماها، من‌ اي‌ كاش‌ را كه‌ ميگم‌ چون‌ ميدونم‌ گوش‌ به‌ حرفم‌ نمي‌ديد، از اين‌ جهت‌ آرزو ميكنم‌. اگر بدونم‌ گوش‌ به‌ حرف‌ ميديد جدي‌تر ميگم‌. يك‌ وقتي‌ يادمه‌ ما در كانون‌ بحث‌ و انتقاد ديني‌، بعضي‌ از خارجيها مي‌آمدند مسلمان‌ بشوند. ما مترجم‌ لازم‌ داشتيم‌ براي‌ زبان‌ انگليسي‌. مي‌فرستاديم‌ از بازار مشهد كسبه‌ را مي‌آورديم‌ براي‌ ترجمه‌ كردن‌. چون‌ اينها بهتر ترجمه‌ مي‌كردند تا حتي‌ اساتيد دانشگاه‌ زبان‌، دانشكدة‌ زبان‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اينكه‌ اينها با صحبت‌ كردن‌ انگليسي‌ را ياد گرفته‌ بودند. مرده‌ توي‌ بازار مي‌خواست‌ انگشترهايش‌ را آب‌ بكنه‌ صحبت‌ مي‌كرد، حالا ما به‌ انگشتر فروش‌ كار نداريم‌ها، مثلا فرض‌ كنيد پارچه‌ها، مثلا فرض‌ كنيد من‌ چشمم‌ به‌ افراد بيفته‌ كسبها يادم‌ مي‌آد، اگر اسم‌ بردم‌ منظورم‌ شخص‌ معيني‌ نيست‌. بالاخره‌ هر چي‌ داره‌ آب‌ كنه‌ و به‌ اين‌ خارجيها بده‌، كم‌كم‌ يك‌ دفعه‌ گفته‌ بود سلام‌ عليكم‌ ديده‌ بود نمي‌فهمه‌. گفته‌ بود مستر ديد آمد جلو. اين‌ فهميده‌ بود مستر، همينجور ياد گرفته‌ بود. چرا؟ حساب‌ كنيد ما چقدر جفاكاريم‌. چرا اينكار را كرده‌ بود؟ براي‌ اينكه‌ خوب‌ زندگيش‌ را تأمين‌ كنه‌، مشتري‌ را. الان‌ شما بريد بازار سوريه‌ آن‌ قسمتهايي‌ كه‌ ايرانيها رد ميشوند همه‌اشون‌ فارسي‌ بلدند. در عراق‌ آنوقتي‌ كه‌ راه‌ باز بود، كربلا كه‌ اصلا همه‌ ايراني‌ صحبت‌ مي‌كردند. نجف‌ هم‌ ايراني‌ مثلا بلد شده‌ بودند. اما وقتي‌ مثلا انسان‌ به‌ موصل‌ ميرفت‌ اصلا يك‌ نفر پيدا نميكرد يك‌ كلمه‌ ايراني‌ بلد باشه‌. همه‌ جا اينطوره‌. نه‌ اينكه‌ فكر كنيد در مشهد اينطوره‌. نه‌. در مكه‌ هم‌ بريد توي‌ بازارش‌ كه‌ بريد، مي‌بينيد جسته‌ و گريخته‌ بالاخره‌ فارسي‌ بلدند، زبانهاي‌ مختلف‌ ديگه‌ هم‌ بلدند. جده‌ هم‌ بريد همينطور. مدينه‌ هم‌ بريد همينطور. اين‌ يك‌ چيزي‌ نيست‌ كه‌ اعتراضي‌ به‌ شما بشه‌. حقش‌ هم‌ همينه‌ كه‌ انسان‌ وقتي‌ بخواد با يك‌ نفر كه‌ نفعش‌ در دست‌ اوست‌ صحبت‌ كنه‌، زبان‌ او را ياد بگيره‌. خوب‌ اينها را براي‌ چي‌ گفتم‌؟ ما يا به‌ خدا ايمان‌ نداريم‌ يا اهميت‌ براي‌ خدا قائل‌ نيستيم‌ يا براي‌ امام‌ زمانمون‌ ارزش‌ قائل‌ نيستيم‌ يا نفعمون‌ را در دست‌ آنها نمي‌بينيم‌ يا ميگيم‌ فايده‌اش‌ چيه‌؟ كه‌ زبان‌ عربي‌ را بلد نميشيم‌. همينجا من‌ نشسته‌ بودم‌ اين‌ قرآن‌ را گوش‌ مي‌دادم‌. توي‌ دلم‌ مي‌گفتم‌ يا حسرة‌ علي‌ الدوستاني‌ كه‌ اينجا نشستند كه‌ اين‌ آيات‌ را نمي‌فهمند. واقعا يا حسرة‌ علي‌ العباد. ما يعطين‌ الرسول‌ الا كانوا بهم‌ يستهزئون‌. باور كنيد اين‌ ياد نگرفتن‌ زبان‌ عربي‌ را مخصوصا در شبانه‌ روز، نيم‌ ساعت‌، بيست‌ دقيقه‌، مجبوري‌ عربي‌ داريد صحبت‌ مي‌كنيد، با خدا هم‌ داريد حرف‌ مي‌زنيد. نمازهاتون‌ همه‌اش‌ عربيه‌ ديگه‌ لااقل‌، حالا قرآن‌ نخونيد، و هيچ‌ به‌ فكر اين‌ نيفتاديم‌ اينهايي‌ كه‌ مي‌خونيم‌ يعني‌ چه‌؟ كه‌ گاهي‌ بعضي‌ از دوستان‌ از من‌ سؤال‌ مي‌كنند كه‌ چطور توي‌ نماز متوجه‌ خدا باشيم‌. من‌ ميگم‌ معناي‌ كلمات‌ را، چون‌ معناي‌ الفاظ‌ را بايد بلد بود تا انسان‌ متوجه‌ به‌ معناي‌ كلمات‌ باشه‌. وقتي‌ ميگه‌ الله‌ اكبر بدونه‌ يعني‌ خدا بزرگتر است‌ از آنچه‌ كه‌ بوصف‌ بياد مثلا. من‌ ان‌ يوصف‌. انسان‌ تأسف‌ ميخوره‌ و من‌ اگر الان‌ به‌ همه‌اتون‌ بگم‌ واجبه‌، دستوره‌ كه‌ شما عربي‌ ياد بگيريد، ميدونم‌ گوش‌ به‌ حرفم‌ نمي‌ديد. پس‌ بهتره‌ كه‌ نگم‌. مي‌ديد؟ نه‌ همه‌ شايد گوش‌ نمي‌دهند. يك‌ كلاسي‌ درست‌ كنيد، رفقا را، الحمد لله‌ رفقاي‌ فاضلي‌ در اين‌ مجلس‌ داريم‌، رفقاي‌ خوبي‌ داريم‌. يك‌ كلاسي‌ در هفته‌ دو ساعت‌، سه‌ ساعتتون‌ را وقف‌ عربي‌ ياد گرفتن‌ بكنيد. هيچ‌ اشكالي‌ نداره‌. تعلم‌ العربيه‌. يا مستحبه‌ يا واجب‌. از نظر اخلاقی‌ واجبه‌. از نظر فقاهتي‌ خوب‌، فقه‌ چون‌ مثل‌ بهداشت‌ عموميه‌. در بهداشت‌ عمومي‌ وقتي‌ كه‌ ادارة‌ بهداري‌ يك‌ برنامه‌اي‌ را طرح‌ ميريزه‌، همه‌ بايد واكسن‌ بزنند. اين‌ تقريبا ميرسونه‌ به‌ مستحب‌. همه‌ بايد نظافت‌ كنند، همه‌ بايد حمام‌ كنند، همه‌ بايد مواظب‌ خودشون‌ باشند، هر چه‌ توي‌ كتابها كه‌ خود من‌ هم‌ نوشتم‌، يا توي‌ كتاب‌ نوشته‌ ميشه‌ كه‌ اينها در قسمت‌ روحيات‌ و اخلاقیات‌، اينها بهداشت‌ عموميه‌. مسائل‌ و احكام‌ هم‌ همه‌اش‌ مسائل‌ عموميه‌. همه‌اش‌ عموميه‌. اينها را ميگن‌ فقاهت‌. به‌ جهت‌ اينكه‌ همه‌ نمي‌تونند زبان‌ عربي‌ را بلد باشند. ولي‌ از نظر فكري‌ حساب‌ بكنيد، همين‌ فكر. روز قيامت‌ خداي‌ تعالي‌ بگه‌ آقا مثلا مشتريهاي‌ خارجيت‌ مهمتر بودند يا من‌؟ و تو بيشتر با آنها لازم‌ بود صحبت‌ كني‌ يا با من‌؟ و تو بيشتر نفعت‌ در دست‌ آنها بود يا در دست‌ من‌؟ جدا حالا روز قيامت‌ است‌ و مي‌خوايد الان‌ چراغها را خاموش‌ كنيم‌ تا تاريكي‌ قيامت‌ را حس‌ كنيد. چراغها را نمي‌خوام‌ خاموش‌ كنيم‌. همين‌ الان‌ در اينجا، گفت‌ انسان‌ در محضر پروردگار باشه‌. همين‌ الان‌ خدا هست‌، و انشاء الله‌ منهم‌ از روي‌ هواي‌ نفس‌ صحبت‌ نميكنم‌، دارم‌ به‌ شما ميگم‌. ميگم‌ كه‌ خدا مهمتره‌ يا مشتريهاي‌ زبانهاي‌ مختلف‌؟ نفع‌ شما بيشتر در دست‌ آنهاس‌، هر كدامش‌ را هر چي‌ هست‌ بگيد، جواب‌ بديد. نفع‌ شما بيشتر در دست‌ آنهاست‌ يا در دست‌ خدا؟ ممكنه‌ يكي‌ بگه‌ در دست‌ اينها، مشتري‌ را نبايد از دست‌ داد. موقع‌ اذان‌ هي‌ خدا ميگه‌ هي‌ علي‌ خير العمل‌، يك‌ مشتري‌ چاق‌ و چله‌اي‌ هم‌ آمده‌ دم‌ مغازه‌ ايستاده‌، پولدار، معامله‌ هم‌ آمده‌ نزديك‌ شده‌ كه‌ همچين‌ انجام‌ بشه‌. مرد مي‌خواد همچين‌ جاهايي‌ بگه‌ آقا من‌ ميرم‌ نمازم‌ را مي‌خونم‌ مي‌آم‌. بعد با هم‌ معامله‌ مي‌كنيم‌. نفع‌ شما بيشتر در دست‌ مشتريست‌ يا در دست‌ خدا؟ و اهميت‌ مشتري‌ بيشتره‌ يا اهميت‌ خدا؟ ببينيد اگر در صراط‌ مستقيم‌ باشيد ميگيم‌ خدا و زباني‌ نميگيم‌ خدا، عملا هم‌ مي‌گيم‌ خدا. همانطوري‌ كه‌، من‌ يك‌ نفري‌ بود در سن‌ شايد شصت‌ يا هفتاد، ايشان‌ بعنوان‌ مترجم‌ از توي‌ بازار، انگشتر فروش‌ بود، از توي‌ بازار آمد پيش‌ ما خيلي‌ خوب‌ صحبت‌ مي‌كرد. آنوقت‌ آخه‌ سابق‌، قبل‌ از انقلاب‌ توريست‌ زياد مي‌آمد توي‌ ايران‌. توي‌ بازار، همين‌ بازار بزرگ‌ و بازار زنجير شايد مثلا نگاه‌ مي‌كرد انسان‌، ميديد بالاخره‌ هفت‌ هشت‌ تايي‌ به‌ چشمش‌ مي‌خورد. و اينها در مغازه‌ها مي‌آمدند. اين‌ آقا انگشتر فروش‌ بود. ما ازش‌ تقاضا كرديم‌ آمد. گفتيم‌ شما كي‌ انگليسي‌ ياد گرفتي‌؟ گفت‌ كه‌ من‌ اتفاقا از چند سال‌ قبل‌. شخصي‌ كه‌ حدودا هفتاد سال‌ عمرشه‌، از چند سال‌ قبل‌ انگليسي‌ را ياد گرفته‌. انگليسي‌ را از بازار ياد گرفته‌ و بهتر از همه‌ هم‌ حرف‌ ميزد. ما ديگه‌ سنمون‌ گذشته‌ و ما ديگه‌ كجا بلد ميشيم‌ و اين‌ گرفتاريها را اين‌ آقا رعايت‌ نكرده‌ بود. اگر خدا براتون‌ اهميتش‌ بيشتره‌ بايد شما رعايت‌ نكنيد. يعني‌ چي‌؟

 لذا من‌، خواستة‌ قلبيم‌ را ميگم‌، ازتون‌ تقاضا ميكنم‌. چون‌ شماها همه‌اتون‌ به‌ من‌ يك‌ تعهدي‌ داديد كه‌ هر چي‌ بگم‌ گوش‌ بديد، نمي‌خوام‌ در فشارتون‌ قرار بدم‌. ولي‌ خواستة‌ قلبيم‌ اينه‌ كه‌ تمام‌ شماها عربي‌ ياد بگيريد كه‌ وقتي‌ قرآن‌ خونده‌ ميشه‌ بدونيد چي‌ داره‌ خدا با شما حرف‌ ميزنه‌. انسان‌ يك‌ محبوبي‌ داشته‌ باشه‌، يك‌ معشوقي‌ داشته‌ باشه‌، اين‌ براش‌ يك‌ نامه‌ نوشته‌ باشه‌ به‌ يك‌ زبان‌ ديگه‌. اين‌ نامه‌ را كه‌ ميگيره‌ اول‌ مي‌بوسه‌، بعد روي‌ چشمش‌ مي‌گذاره‌، در اولين‌ فرصت‌ يك‌ مترجم‌ پيدا ميكنه‌ ببينه‌ اين‌ دوست‌ من‌ چي‌ نوشته‌. و بعد هم‌ طبق‌ دستورات‌ دوستش‌ عمل‌ ميكنه‌ و اگه‌ بنا باشه‌ اين‌ نامه‌ ادامه‌ داشته‌ باشه‌، ميره‌ اون‌ زباني‌ كه‌ دوستش‌ با آن‌ زبان‌ داره‌ براش‌ نامه‌ مي‌نويسه‌، ياد ميگيره‌. بعضي‌ از افراد منحرف‌ از راه‌ راست‌، ميگن‌ قرآن‌ يعني‌ چه‌؟ ما معناش‌ را نفهميم‌ پس‌ چرا قرآن‌ را بخونيم‌. مي‌خواستند همين‌ خوندنش‌ را هم‌ از دست‌ شما بگيرند. احترام‌ قرآن‌ يعني‌ چه‌؟ ما ميگم‌ و الذين‌ آمنوا اشد حبا لله‌. خيلي‌ عجيبه‌. علامت‌ ايمان‌ اين‌ است‌ كه‌ خدا را از همه‌ چيز بيشتر دوست‌ داشته‌ باشيد. اشد، نه‌ اينكه‌ از همه‌ چيز هم‌، اين‌ حرف‌ من‌ غلط‌ بود. و الذين‌ آمنوا اشد حبا لله‌. يعني‌ تمام‌ محبتشون‌، آنهم‌ شديد به‌ خدا هست‌. اگر محبت‌ شديد را بخواهيم‌ عشق‌ اسمش‌ را بگذاريم‌، كه‌ البته‌ از يك‌ جهتي‌ عشق‌ اسمش‌ را گذاشته‌ نميشه‌، بايد بگيم‌ كه‌ اينهايي‌ كه‌ محبت‌ به‌ خدا دارند، عاشق‌ خدا هستند. مجنون‌ را ديدند نشسته‌ روي‌ خاك‌ هي‌ همه‌ جا مي‌نويسه‌ ليلي‌ ليلي‌ ليلي‌. گر ميسر نيست‌ بر من‌ كام‌ وي‌، عشقبازي‌ ميكنم‌ با نام‌ وي‌. آدمي‌ كه‌ يا الله‌ را ترك‌ ميكنه‌، دائما بايد بر در و ديوار بدنتون‌ و وجودتون‌ و ديوارهاي‌ خونه‌اتون‌، همه‌ جا الله‌ نوشته‌ شده‌ باشه‌. و الذين‌ آمنوا اشد حبا لله‌. و در آن‌ آية‌ ديگر مي‌فرمايد قل‌ ان‌ كنتم‌ تحبون‌ الله‌ فاتبعوني‌ يحببكم‌ الله‌. اگر شما مي‌خوايد دوست‌ خدا باشيد و خدا دوست‌ باشيد بايد از صراط‌ مستقيم‌ كه‌ پيروي‌ از پيغمبر اكرم‌ هست‌ بكنيد تا خدا را دوست‌ داشته‌ باشيد. محبتش‌ را انسان‌ وقتي‌ به‌ كسي‌ ميده‌ و همة‌ محبتش‌ مال‌ اوست‌ و شديد هم‌ هست‌ اين‌ محبتش‌، وقتي‌ نامة‌ او مي‌آد اول‌ ميگيره‌ روي‌ سرش‌، روي‌ چشمش‌ مي‌گذاره‌. سواد نداري‌ قرآن‌ را ببوس‌ هر روز. من‌ يك‌ بيسوادي‌ را ديدم‌ اين‌ مي‌نشينه‌ دو زانو رو به‌ قبله‌، قرآن‌ را برميداشت‌، بيسواد بود يك‌ پير مردي‌ بود، قرآن‌ را هي‌ مي‌بوسيد، هي‌ گريه‌ ميكرد، بازش‌ ميكرد هي‌ نگاه‌ ميكرد. اين‌ خطوط‌ قرآن‌ را نگاه‌ ميكرد و هي‌ اشك‌ مي‌ريخت‌. ميگفت‌ اين‌ نامة‌ محبوب‌ من‌، نامه‌اي‌ است‌ كه‌ از جانب‌ محبوب‌ من‌ آمده‌ و عمل‌ هم‌ به‌ دستوراتش‌ ميكرد.

 در مرحلة‌ دوم‌ بايد شما بگرديد و اين‌ نامه‌ را يك‌ مترجم‌ پيدا بكنيد بديد اين‌ نامه‌ را براتون‌ ترجمه‌ كنه‌. و كم‌كم‌ خودتون‌ زبان‌ را بلد بشيد. اين‌ علامت‌ محبته‌. هر چيش‌ كسر بشه‌ بي‌ محبتي‌ شما را رسونده‌. اهميت‌ ندادن‌ شما را رسونده‌. خوب‌ شما هر روز ميگيد بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌. الرحمن‌ الرحيم‌. مالك‌ يوم‌ الدين‌، آخه‌ اين‌ يعني‌ چي‌؟ ولذا من‌ واقعا تقاضام‌ اينه‌، البته‌ تنها خدا هم‌ نيستها. خدا همة‌ زبانها را مي‌فهمه‌. زبان‌ اهل‌ بهشت‌ عربيه‌. زبان‌ اولياء خدا عربيه‌. همين‌ امروز يا ديشب‌ بود صحبت‌ بود كه‌ علماي‌ بزرگ‌ شيعه‌ همه‌اشون‌ مال‌ ايرانند و فارسي‌ زبان‌. شيخ‌ طوسي‌، شيخ‌ صدوق‌، خواجه‌ نصير الدين‌ طوسي‌، خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ سيد بحر العلوم‌. اينها، حالا زيادند. اينها منظورم‌ تمامشون‌، ابن‌ بابويه‌، خدمتون‌ عرض‌ شود كه‌ شيخ‌ كليني‌ صاحب‌، اينها همه‌اشون‌ ايراني‌ بودند. اينها زبانشون‌ هم‌ فارسي‌ بوده‌ يقينا. عرب‌ كه‌ نبودند. شيخ‌ كليني‌ صاحب‌ اصول‌ و فروع‌ كافي‌ مال‌ اين‌ حضرت‌ عبدالعظيم‌، همين‌ شهر ري‌ بوده‌. شيخ‌ طوسي‌ مال‌ طوس‌ بوده‌، همين‌ مشهد خودمون‌. خواجه‌ نصير الدين‌ طوسي‌ مال‌ همينجا بوده‌. اينها كتابهايي‌ كه‌ الان‌ نوشتند حاضره‌، از هر عربي‌ بهتر عربي‌ نوشتند و كتاب‌ نوشتند. در آن‌ زمان‌. مسافرتها مي‌كردند براي‌ يك‌ روايت‌ و عجيب‌تر اينكه‌ صحاح‌ ستة‌ اهل‌ سنت‌ هم‌ همه‌اش‌ مال‌ علماي‌ ايراني‌ بوده‌. صحيح‌ بخاري‌، بخاري‌ اهل‌ بخارا بوده‌. بخارا آنوقت‌ ما ايران‌ بوده‌. خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ نسائي‌، ترمذي‌، اينها همه‌ مال‌ همين‌ حدودهاي‌ ايران‌ و فارسي‌ زبان‌ بودند و همه‌ عربي‌ كتاب‌ نوشتند. اهميت‌ مي‌دادند مسلمانهاي‌ صدر اسلام‌. و علماي‌ بزرگ‌ شيعه‌ و سني‌ هر چه‌ علماي‌ بزرگ‌ دارند اينها ايراني‌ بودند. فارسي‌ زبان‌ بودند. حتي‌ صاحب‌ تفسير كبير كه‌ يك‌ تفسير بسيار مهم‌ در اهل‌ سنت‌ هست‌، اسمش‌ هم‌ تفسير كبيره‌، مال‌ فرخ‌ رازي‌. فخر رازي‌ مال‌ شاه‌ عبد العظيم‌ بوده‌. عربي‌ نوشته‌. چرا آدم‌ بايد اينقدر بي‌ حال‌ باشه‌. چرا اقلا به‌ اندازة‌ يك‌ سني‌ همت‌ نداشته‌ باشيد. اگر سني‌ها يك‌ پيغمبر دارند به‌ زبان‌ عربي‌ حرف‌ ميزنه‌، ما چهارده‌ معصوممون‌، اينها همه‌ عرب‌ هستند، عربي‌ صحبت‌ كردند. علاوه‌ همين‌ الان‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ زبان‌ رسمي‌ خودش‌ عربيه‌.

 بنابراين‌ اين‌ بي‌ همتيه‌ كه‌ انسان‌ همين‌ زبان‌ خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ دينش‌ را بلد نباشه‌. زبان‌ قرآنش‌ را بلد نباشه‌ و واقعا يا حسرة‌ علي‌ العباد. و اين‌ بهتون‌ عرض‌ كنم‌ مشمول‌ همين‌ آية‌ شريفه‌ ميشه‌ كه‌ چون‌ ما اهميت‌ به‌ زبان‌ قرآن‌ و زبان‌ خدا نداديم‌، پس‌ اهميت‌ به‌ خود خدا نداديم‌ و اهميت‌ به‌ پيغمبر خدا نداديم‌. پس‌ ما يعطيهم‌ بالرسول‌ الا كانوا به‌ يستهزئون‌.

 در قرآن‌ اگر دقت‌ بشه‌ خيلي‌ مسائل‌ حل‌ ميشه‌. صراط‌ مستقيم‌ معلوم‌ ميشه‌ كه‌ در چي‌ هست‌؟ در كجا هست‌؟ و ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ چه‌ موضعي‌ دارند. اينها همه‌ روشن‌ ميشه‌. افمن‌ يمشي‌ مكبا علي‌ وجهه‌ اهدي‌ ام‌ من‌ يمشي‌ سويا علي‌ صراط‌ مستقيم‌. در يك‌ آية‌ ديگر مي‌فرمايد كه‌، يادم‌ بياد خوبه‌، كه‌ فمالكم‌ كيف‌ تحكمون‌، آخر آيه‌ اينه‌ كه‌ كسي‌ كه‌ مردم‌ را هدايت‌، افمن‌ يهدي‌ الي‌ الحق‌ احق‌ ان‌ يتبع‌، كسي‌ كه‌ مردم‌ را به‌ راستي‌ و حق‌ هدايت‌ ميكنه‌، اين‌ احق‌ است‌ كه‌ پيروي‌ بشه‌. افمن‌ يهدي‌ الي‌ الحق‌ احق‌ ان‌ يتبع‌ ام‌ من‌ لا یهدی الا ان يهدي‌. كما لكم‌ كيف‌ تحكمون‌. خودش‌ احتياج‌ به‌ هدايت‌ ديگري‌ داره‌. بايد يكنفر بياد دستش‌ را بگيره‌. يك‌ كوري‌ است‌ كه‌ خودش‌ سرگردانه‌. او بهتر ميتونه‌ مردم‌ را هدايت‌ كنه‌ يا يك‌ كسي‌ كه‌ هميشه‌ به‌ حق‌ مردم‌ را هدايت‌ ميكنه‌. شما حكومت‌ كنيد؟ شما را چه‌ ميشه‌؟ حكومت‌ كنيد، حكم‌ كنيد. فما لكم‌ كيف‌ تحكمون‌. راه‌ راست‌ اينه‌. راه‌ راست‌ اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ به‌ قرآن‌ و روايات‌ و سخنان‌ مراجع‌ تقليد و كساني‌ كه‌ شما را به‌ حق‌ هدايت‌ ميكنند، راهنمايي‌ ميكنند توجه‌ بكنه‌.

 اين‌ يك‌ مطلبي‌ بود كه‌ من‌ مي‌خواستم‌ خدمت‌ آقايون‌ عرض‌ بكنم‌ و خيلي‌ اهميت‌ داشت‌ و اهميت‌ داره‌ و انشاء الله‌ دقت‌ كنيد كه‌ در مرحلة‌ اول‌ معاني‌ قرآن‌ را بفهميد و در راه‌ معناي‌ قرآن‌ اين‌ نيست‌ كه‌ شما ترجمه‌هاي‌ زيرش‌ را بخونيد. بعضي‌ها ميگن‌ خوب‌ ما ترجمه‌اش‌ را مي‌خونيم‌. نه‌. در فهميدن‌ معاني‌ قرآن‌ مستقيما يك‌ لذتي‌ است‌ كه‌ در ترجمه‌ خوندن‌ نيست‌. و قرآن‌ را نبايد ترجمه‌ كرد. اگر حقيقتش‌ را بخواهيد، قرآن‌ نبايد ترجمه‌ بشه‌. چون‌ ترجمة‌ قرآن‌، قرآن‌ نيست‌. يك‌ لطايفي‌ در قرآن‌ گفته‌ شده‌ كه‌ در ترجمه‌ هر چه‌ بخوان‌ ترجمه‌اش‌ كنند، آن‌ لطائف‌ گفته‌ نميشه‌. اين‌ يك‌ مطلب‌.

 مطلب‌ ديگر مربوط‌ به‌ ماه‌ رجبه‌. يك‌ چيزي‌ زياد از من‌ سؤال‌ ميكنند. من‌ اين‌ را اينجا جواب‌ عرض‌ كنم‌. كه‌ بعضي‌ها مي‌پرسند كه‌ ما اعمال‌ ماه‌ رجب‌ يا اعمال‌ ماه‌ شعبان‌ يا اعمال‌ ماه‌ رمضان‌ را انجام‌ بديم‌ يا نه‌؟ من‌ يك‌ جمله‌اي‌، يك‌ توضيحي‌ دربارة‌ اين‌ موضوع‌ و بطور كلي‌ عرض‌ كنم‌. عبادت‌ هدف‌ اصلي‌ خدا نيست‌. يعني‌ شما شبها تا صبح‌ نماز بخونيد، روزه‌ بگيريد، خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ دعا بخونيد، اعمال‌ عبادي‌ را انجام‌ بديد. روزة‌ مستحبي‌ بگيريد. اينها نه‌ خدا را فايده‌اي‌ براي‌ خدا داره‌ نه‌ براي‌ شما، اگر هدف‌ اصلي‌ منظور نشه‌. لذا اگر كسي‌، اين‌ روايت‌ داره‌ كه‌ عرض‌ ميكنم‌، مضمون‌ روايته‌. اگر كسي‌ تمام‌ دورة‌ سال‌ را روزه‌ بگيره‌، هر سال‌ پياده‌ مكه‌ بره‌، خدمت‌ شما عرض‌ شود شبها تا صبح‌ بيدار باشه‌ و عبادت‌ بكنه‌، و بين‌ صفا و مروه‌ خدمتتون‌ عرض‌ شود يا بين‌ ركن‌ و مقام‌ مظلوم‌ كشته‌ بشه‌، مظلوم‌ كشته‌ بشه‌. اين‌ ولايت‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را نداشته‌ باشه‌، به‌ رو توي‌ آتش‌ جهنم‌ مي‌اندازندش‌. شما ميگيد كه‌، اين‌ حالا يك‌ وقتي‌ توي‌ اهل‌ ولا گفتنش‌ خوبه‌ و همينجور سر بسته‌ هم‌ قبولش‌ ميكنند. ولي‌ نه‌، سربسته‌ قبول‌ نكنيد. تمام‌ عبادتها براي‌ اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ به‌ جايي‌ برسه‌. اگر كه‌ خداي‌ مي‌فرمايد و ما خلقت‌ الجن‌ و الانس‌ الا ليعبدون‌ ما جن‌ و انس‌ را خلق‌ نكرديم‌ مگر براي‌ عبادت‌، نتيجة‌ عبادت‌ خليفة‌ الله‌ شدنه‌. و الا اگر نتيجه‌ نميداشت‌ كار بيفايده‌اي‌ بود. شما دارو چرا مي‌خوريد؟ اين‌ را من‌ مكرر گفتم‌ كه‌ دعا و قرآن‌ و نماز و همة‌ اينها در حكم‌ دارو. دارو چرا مي‌خوريد؟ براي‌ سلامتي‌، براي‌ تقويت‌. و الا اگر دارويي‌ باشه‌ نه‌ شما را سلامت‌ كنه‌ نه‌ تقويت‌ كنه‌. و هي‌ هم‌ بخوريد. كار درستيه‌؟ عبادت‌ بايد حساب‌ شده‌ باشه‌. اين‌ كتاب‌ مفاتيح‌، اين‌ كتابهاي‌ ذكر، اين‌ كتابهاي‌ ادعيه‌، اين‌ كتابهايي‌ كه‌ هست‌ همه‌اش‌ اينها بصورت‌ داروخانه‌ است‌. شما بايد دارويي‌ را كه‌ براتون‌ لازمه‌ ازش‌ استفاده‌ كنيد. ماه‌ رجب‌، ماه‌ شعبان‌، ماه‌ رمضان‌، البته‌ تقويت‌ بيشتري‌ انسان‌، زمينه‌ هست‌ براي‌ تقويت‌ بيشتر. در اين‌ ماه‌ تا جايي‌ كه‌ خسته‌ نميشيد، اين‌ را من‌ بطور كلي‌ عرض‌ ميكنم‌، تا جايي‌ كه‌ خسته‌ نشيد، تا جايي‌ كه‌ دعا مفيد براتون‌ باشه‌. آنها كه‌ اهل‌ فهميدن‌ معناي‌ دعا هستند بيشتر استفاده‌ ميكنند. آنهايي‌ كه‌ نمي‌فهمند معني‌ دعا را، اين‌ را شما بدونيد، اين‌ دعاهاي‌ ماه‌ رجب‌ را معناش‌ را نفهميد بهتر از اينه‌ كه‌ معناي‌ يك‌ صلواتي‌ را كه‌ مي‌فهميد او را بفرستيد بهتر از تمام‌ اين‌ دعاهاست‌. هي‌ سرتون‌ را بيندازيد و هي‌ من‌ من‌ كنيد نتونيد دعا، البته‌ اين‌ را بايد علاج‌ كنيد. اين‌ مرض‌ بديه‌ كه‌ در شما هست‌ كه‌ نمي‌تونيد دعا بخونيد، نمي‌تونيد قرآن‌ بخونيد، معناش‌ را بفهميد. اما تا به‌ اينجا نرسيديد اون‌ صلواتتون‌ خيلي‌ بهتر ارزش‌ داره‌. فايده‌ است‌. بعضي‌ها ميگن‌ كه‌ مثلا فرض‌ كنيد يك‌ آقايي‌، اللهم‌ كن‌ لوليك‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌، يكي‌ از دوستان‌، آقاي‌ مهندس‌ پيشنهاد مي‌كردند همه‌ اين‌ را بخونند. گفتم‌ بعضي‌ها غلط‌ مي‌خونند نمازشون‌ باطل‌ ميشه‌. اگر شما نمي‌تونيد دعا را توي‌ قنوتتون‌ بخونيد، پنج‌ تا صلوات‌ بفرستيد. صلوات‌ را خوب‌ مي‌تونيد بفرستيد. پنج‌ تا صلوات‌، ده‌ تا صلوات‌، خدمتون‌ عرض‌ شود، خيلي‌ مي‌خوايد طولش‌ بديد، بيست‌ تا، بيست‌ تا صلوات‌ بفرستيد. هيچ‌ طور نميشه‌. اين‌ بهتر از، مخصوصا با عجل‌ فرجهم‌ هم‌ بگيد، اين‌ بهتر از هر قنوتيه‌ كه‌ شما بخونيد. نمي‌خوايد مقدس‌ بازي‌ دربياريد بگيد كه‌ آخه‌ من‌ يك‌ دعاهاي‌ زيادي‌ بخونم‌. نه‌. نه‌ به‌ خدا مي‌خوايد خودتون‌ را مقدس‌تر از آنچه‌ كه‌ هستيد نشون‌ بديد. اگر ريا به‌ مردم‌ هم‌ كه‌ بكنيد كه‌ اصلا نمازتون‌ باطل‌ ميشه‌. صلوات‌. بهترين‌ دعاست‌. حتي‌ صلوات‌ها، همين‌ مضمون‌ اللهم‌ كل‌ وليك‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ را توش‌ هست‌. منتهي‌ به‌ ضميمة‌ تمام‌ اولاد پيغمبر. امام‌ زمان‌ را كه‌ شما دعا ميكنيد و همين‌ معناي‌ كن‌ لوليك‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ در صلوات‌ گفتيد. چون‌ رحمت‌ خاصة‌ پروردگار شامل‌ اين‌ مطالب‌ ميشه‌ كه‌ وليا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا، همة‌ اينها تحت‌ عنوان‌ صلي‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). تحت‌ همين‌ عنوان‌ هست‌. پس‌ چرا انسان‌ آني‌ كه‌ فرمودند انجام‌ نده‌. من‌ خودم‌، من‌ خيال‌ نكنيد، من‌ خيلي‌ دعا بلدم‌. مي‌خوايد الان‌ حضورتون‌ بخونم‌، صحيح‌ هم‌ مي‌خونم‌، دعاهاي‌ قنوت‌ را خيلي‌ بلدم‌. لا اله‌ الا الله‌ الحليم‌ الكريم‌. لا اله‌ الا الله‌ العلي‌ العظيم‌. اينها را همه‌ را بلدم‌. خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ كل‌ لوليك‌ را هم‌ بلدم‌. ربنا آتنا في‌ الدنيا را هم‌ بلدم‌. اما باور كنيد من‌ در اكثر نمازها، مخصوصا نماز جماعت‌ كه‌ دستور هست‌ زودتر تمامش‌ كنيد، مراعات‌ كنيد، مردم‌ را كسل‌ نكنيد، بخاطر طول‌ دادن‌ نماز جماعت‌ مردم‌ را فرار نديد از نماز جماعت‌، من‌ خودم‌ گاهي‌ دوتا، سه‌ تا صلوات‌ مي‌فرستم‌. و ايني‌ هم‌ كه‌ مي‌بينيد آهسته‌، اين‌ را به‌ شما ميگم‌، آهسته‌ صلوات‌ مي‌فرستم‌ براي‌ اينكه‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود، تحقير نكنه‌ آن‌ كسي‌ كه‌ ميشنوه‌ خيال‌ ميكنه‌ كه‌ من‌ دعاي‌ خوب‌ بلد نيستم‌. اين‌ دعاهاي‌ پائين‌ را ميخونم‌. نخير. بالاترين‌ دعا صلواته‌. ان‌ الله‌ و ملائكه‌ يصلون‌ علي‌ النبي‌. خيلي‌ مهمه‌.

 بنابراين‌ در دعاها من‌ اين‌ اندازه‌ را ميدونم‌، يعني‌ بايد بگم‌، ضرر داره‌ براتون‌، كسل‌ كننده‌ نباشه‌ براتون‌. يعني‌ دعا داريد مي‌خونيد، خسته‌ شديد، هي‌ خميازه‌، توي‌ حرم‌ من‌ ديدم‌ زياد هستند. هي‌ خميازه‌ مي‌كشند و هي‌ مي‌خونند و هي‌ چرت‌ مي‌زنند و هي‌ مي‌خونند. اين‌ دعا ضرر داره‌. در روايات‌ متعددي‌ هست‌ كه‌ اگر خدا از كسي‌ راضي‌ بشه‌ يرضي‌ عنه‌ بالقليل‌. ازش‌ راضيه‌ كه‌ كم‌ عبادت‌ بكنه‌. همين‌ واجباتش‌ را انجام‌ بده‌. من‌ بعضي‌ از اولياء خدا را ديده‌ بودم‌. جزء دستور من‌ بود مني‌ كه‌ شاگرد او بودم‌ بود كه‌ نماز شب‌ بايد بخوني‌ كه‌ اگر نمي‌خوندم‌ با ما درگير ميشد. خودش‌ نماز شب‌ نميخوند. آقا چرا شما خودتون‌ نماز شب‌ نمي‌خونيد؟ مي‌فرمود كه‌، يك‌ جريانش‌ را در كتاب‌ پرواز روح‌، مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ نوشتم‌ و ديگران‌ هم‌ بودند. دوا خوردن‌ كه‌ زياد خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ مسئله‌اي‌ نيست‌. شما اگر يك‌ كسي‌ ديديد كه‌، يك‌ دكتري‌ را ديدي‌ كه‌ به‌ مريضش‌ ميگه‌ يك‌ نسخه‌ نوشته‌ بلندبالا. برو اينها را بگير، يك‌ كيسه‌ از توي‌ مطب‌، از توي‌ داروخانه‌ كه‌ بيرون‌ مي‌آئيد به‌ دستتون‌ دوا دادند. ميگيد خود اين‌ آقاي‌ دكتر چرا نميخوره‌ اين‌ دواها را؟ آخه‌. آقاي‌ دكتر خودت‌ هم‌ بيا چندتاش‌ را بخور. شب‌ و روز هم‌ با همين‌ دكتر زندگي‌ مي‌كنيد. مي‌بينيد اين‌ يك‌ دونه‌ هم‌ از اين‌ دواها نميخوره‌. غذاهايي‌ ميخوره‌ كه‌ شماها نبايد بخوريد. ميگيد اين‌ چه‌ ظلميه‌ تو به‌ ما ميكني‌؟ ما بايد اين‌ برامون‌ جا بيفته‌، اين‌ معنا برامون‌ جا بيفته‌ كه‌ دعا، عبادت‌ مثل‌ دواست‌ و براي‌ فايده‌اش‌ بايد بخوريد. حالا ممكنه‌ كه‌ شما اينجا بگيد كه‌ ائمة‌ اطهار كه‌ سالمترين‌ افراد بودند چرا اينقدر عبادت‌ مي‌كردند؟ من‌ قبل‌ از اينكه‌ شما اشكال‌ بكنيد، من‌ اشكال‌ را بكنم‌. و دارد كه‌ اينها گاهي‌ حتي‌ تورمت‌ قدماه‌. اينقدر عبادت‌ مي‌كردند كه‌ پاهاشون‌ ورم‌ ميكرد. همانطوري‌ كه‌ دوا براي‌ معالجه‌ است‌ يك‌ نوعش‌ براي‌ معالجه‌ است‌، يك‌ نوعش‌ براي‌ تقويته‌. يك‌ نوعش‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌. همين‌ دو تا را حالا من‌ شرح‌ بدم‌. يك‌ نوعش‌ براي‌ معالجه‌ است‌. شما دوا مي‌خوريد كه‌ معالجه‌ بشيد اين‌ مسلما مال‌ امام‌ نيست‌. امام‌ هم‌ هر جا دستور داده‌ براي‌ اينكه‌ ما را ياد بده‌. ديديد بچه‌ را مي‌خوان‌ دوا را بخوره‌. برمي‌دارن‌ خودشون‌ يك‌ خرده‌اي‌ همچين‌ چيز مي‌كنن‌، تحريك‌ مي‌كنند، تهييج‌ مي‌كنند. مي‌گن‌ آي‌ فلاني‌ بيا دواي‌ اين‌ را بخور. براي‌ ايكنه‌ كه‌ اين‌ حس‌ پيدا بكنه‌ به‌ خوردن‌. ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ والسلام‌ اين‌ را بهتون‌ مي‌گم‌ خوب‌ بفهميد كه‌ دعاهايي‌ كه‌ از اينها به‌ ما رسيده‌ و تو كتابها نوشتن‌ از قبيل‌ دعاهاي‌ صحيفة‌ سجاديه‌، دعاي‌ كميل‌ و دعاي‌ ابوحمزة‌ ثمالي‌ و امثال‌ اينها، اينها براي‌ تعليم‌ ما بود. والا معنا ندارد، امام‌ سجاد پا شه‌ نصف‌ شب‌ دعا بخونه‌ مخصوص‌ خودش‌ باشه‌ و اين‌ را صبح‌ بنويسه‌ بده‌ دست‌ مردم‌. شما اين‌ كار را مي‌كنيد. شما نصف‌ شب‌ بلند شديد يك‌ حال‌ پيدا كرديد خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ يك‌ مقداري‌ با خدا مناجات‌ كرديد صبح‌، پاشيد حتي‌ حاضر نيستيد به‌ يك‌ نفر بگيد كه‌ من‌ ديشب‌ يك‌ همچين‌ حالي‌ داشتم‌، يك‌ همچين‌ دعايي‌ خوندم‌.

 دعاهايي‌ كه‌ نوشتن‌ و به‌ مثلا به‌ امام‌ باقر دادند، همين‌ صحيفة‌ سجاديه‌ را حضرت‌ سجاد يكيش‌ را داد به‌ امام‌ باقر يك‌ نسخه‌اش‌ را هم‌ داد به‌ زيد ابن‌ علي‌ ابن‌ الحسين‌. اين‌ دعاها براي‌ تعليمه‌. بعضيهاش‌ هم‌ كه‌ تصريع‌ شده‌. دعاي‌ كميل‌ بن‌ زياد نخعي‌ دستور دادن‌، دعاي‌ ابوحمزة‌ ثمالي‌ دستور دادن‌. دعا را خودشون‌ مي‌خوندند كه‌ او بشنوه‌ و ياداشت‌ كنه‌، اين‌ حاج‌ محمد علي‌ فشندي‌ مي‌گه‌ اون‌ دعايي‌ كه‌ حضرت‌ ولي‌ عصر صلوات‌ الله‌ خوندن‌ يك‌ دعايي‌ بود خيلي‌ مضامين‌ خوبي‌ داشت‌ مي‌گه‌ من‌ خواستم‌ ياداشت‌ كنم‌، نگه‌ دارم‌، حضرت‌ فرمودند اين‌ دعا مخصوص‌ معصومينه‌. و من‌ نگذاشتم‌، گفتم‌ با خودم‌ حفظش‌ مي‌كنم‌، بعد كه‌ فراموش‌ كردم‌. دعايي‌ كه‌ مخصوص‌ معصوم‌ باشه‌ به‌ ما نمي‌دن‌. و لذا اين‌ دعاهايي‌ كه‌ در اختيار ما گذاشتند اكثرا دارو است‌. و خودشون‌ كه‌ خوندن‌ بخاطر اينكه‌ ما هم‌ ياد بگيريم‌ و پشت‌ سر اينها راه‌ بريم‌. گاهي‌ مي‌شه‌ اينجوري‌ مثال‌ بزنيم‌ يك‌ جاده‌اي‌ را يك‌ كسي‌ نمي‌خواد خودش‌ بره‌، يعني‌ رفته‌ اين‌ راه‌ را، اما حالا مي‌ره‌ براي‌ اينكه‌ شماها را به‌ مقصد برسونه‌. و يك‌ مقدار از دعاها، دعاهاي‌ تقويتي‌ است‌. انسان‌ به‌ مقام‌ انس‌ با پروردگار كه‌ برسه‌ ديگه‌ شب‌ و روز مي‌خواد دعا كنه‌. شب‌ و روز مي‌خواد با خدا مناجات‌ كنه‌. آني‌ نمي‌خواد از خدا جدا بشه‌. آني‌ نمي‌خواد خدمتتون‌ عرض‌ شود با خدا در ارتباط‌ نباشه‌. همش‌ مي‌خواد صحبت‌ كنه‌. و بهترين‌ و مؤدبترين‌ كلمات‌ هم‌ كلماتي‌ است‌ كه‌ معصومين‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ گفتند و از اون‌ راه‌ وارد مي‌شه‌ كه‌ و بذكرك‌ مأموره‌ قلب‌ انسان‌ گاهي‌ به‌ ياد خدا آباده‌. و بذكرك‌ مأموره‌، انسان‌ قلبش‌ به‌ ذكر خدا آباد بشه‌. البته‌ اين‌ مربوط‌ به‌ حالاي‌ ماها نيست‌ و وقتي‌ كه‌ به‌ مرحلة‌ انس‌ با پروردگار رسيديم‌ اونجا شايد شب‌ و روز هم‌ دعا بخونيم‌ باز كمه‌. مثل‌ يك‌ كسي‌ كه‌ هر چه‌ خودش‌ را تقويت‌ كنه‌ جا داره‌. هي‌ قويتر مي‌شه‌، روح‌ انسان‌ اينطوره‌. هر چه‌ تقويتش‌ كنيد قويتر مي‌شه‌ و پر ارزشتر مي‌شه‌.

 و داريم‌ ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ در اثر انس‌ با پروردگار ممكنه‌ اون‌ دعاها را شب‌ و روز اونقدر مي‌ايستاد با خدا حرف‌ مي‌زد با محبوبش‌ حرف‌ مي‌زد تا اينكه‌ پاهاش‌ ورم‌ مي‌كرد. حالا شما كه‌ بنا نيست‌ كه‌ اصلا همين‌ زبان‌ الهي‌ را ياد نگرفتي‌ هنوز خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ خدا را نشناختي‌ هنوز يك‌ دو ركعت‌ نماز مي‌خواي‌ بخوني‌ نمي‌توني‌ از اول‌ تا آخر فكرت‌ را متمركز كني‌ اينجا تو مريضي‌ تو غير از اون‌ هستي‌ كه‌ به‌ مرحلة‌ انس‌ رسيده‌ و لذت‌ از مناجات‌ با پروردگار مي‌بره‌ و خدمت‌ شما عرض‌ شود دائما مي‌ايسته‌ به‌ عبادت‌.

 خوب‌ پس‌ بنابر اين‌ دعاهاي‌ ماه‌ شعبان‌ و رجب‌ و رمضان‌ علاوه‌ بر برنامه‌ هاتون‌ اگر خواستيد بخونيد اقلا خواهش‌ من‌ اين‌ است‌ كه‌ تا اندازه‌اي‌ باشه‌ كه‌ خسته‌ نشيد. كسل‌ نشيد. اگر خواستيد يك‌ شب‌ احيايي‌ بود خواستيد بيدار باشيد تا صبح‌ جبران‌ خوابتون‌ را بكنيد در روز. و بعضيها خيال‌ مي‌كنند كه‌ اين‌ مطلب‌ سوم‌، بعضيها خيال‌ مي‌كنند كه‌ اگر اشك‌ چشم‌ نداشته‌ باشند، يعني‌ اشكشون‌ نريزه‌ يا مثلا فرض‌ كنيد كه‌ مثلا نتونن‌ از شب‌ تا صبح‌ بيدار باشند يا خوابشون‌ زياد باشه‌ اينها بده‌. شما انسان‌ به‌ اندازه‌اي‌ كه‌ لازمه‌ بايد بخوابه‌. بعضيها خوابشون‌ كمه‌، بعضيها خوابشون‌ زياده‌. غصه‌ نداره‌ كه‌ چرا خوابم‌ زياده‌. نه‌ اعصابت‌ آرامه‌ الحمد الله‌، باريك‌ الله‌ بگير بخواب‌. نه‌ واقعا اينطوره‌ها اگر انسان‌ در راه‌ راست‌ حركت‌ بكنه‌ و در صراط‌ مستقيم‌ هم‌ باشه‌ خوابش‌ عبادته‌. اگر يك‌ جوري‌ بخوابي‌ اين‌ را بهتون‌ بگم‌ يك‌ جوري‌ بخوابي‌ بخاطر كارهات‌ مثلا شما وقتي‌ غذا زيادتر از حد بخوريد اين‌ بخاراتش‌ مي‌زنه‌ بالا و بعد عطش‌ برمي‌ داريد آب‌ مي‌خوريد فتشربوا كثيرا فتلاموا كثيرا خوب‌ خوابت‌ هم‌ زياد مي‌شه‌. يك‌ وقت‌ است‌ خواب‌ مصنوعي‌ زياده‌. اين‌ البته‌ انسان‌ بايد معالجه‌اش‌ كند يك‌ خرده‌ كمتر بخور يك‌ لقمه‌، دستور اين‌ است‌ كه‌ وقتي‌ انسان‌ غذا تا خوب‌ گرسنه‌ نشده‌ غذا نخوره‌ وقتي‌ كه‌ يك‌ چند لقمه‌ مونده‌ كه‌ سير بشه‌ دست‌ بكشه‌ اينجوري‌ باشه‌. اگر اين‌ كارها را كرد و در عين‌ حال‌ خوابش‌ زياده‌ خوب‌ باريك‌ الله‌ عيبي‌ نداره‌ اين‌ مال‌ اعصاب‌ آرامته‌، اوني‌ كه‌ مي‌خواستي‌ يك‌ قرص‌ آرامبخش‌ بخوري‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود لازم‌ نيست‌ بخوري‌ و بخواب‌. هيچ‌ مهم‌ نيست‌، هيچ‌ مهم‌ نيستش‌. از (قطع‌ نوا) بهتر باش‌ تو هم‌ مشغول‌ مطالعه‌ باش‌، مشغول‌ عبادت‌ باش‌ و بهتر كه‌ خوابت‌ كمه‌ هردوش‌ بهتر. خلاصه‌.

 اشك‌ چشم‌ من‌ ندارم‌. يك‌ خرده‌ پياز بگير خرد كن‌ بمال‌ به‌ چشمت‌ تا اشك‌ چشم‌ داشته‌ باشي‌. آخه‌ چيزي‌ كه‌ به‌ اين‌ آسون‌ ممكنه‌ غصه‌ نداره‌. ايني‌ كه‌ ارزش‌ داره‌ قلبه‌. نه‌ اشك‌ چشم‌. اعصاب‌ چشم‌ گاهي‌ قويه‌ خدمتون‌ عرض‌ شود كه‌ چشم‌ انسان‌ اشك‌ نمي‌ريزه‌. بعضي‌ وقتها اعصابش‌ ضعيفه‌ هي‌ تند تند اشكش‌ مي‌ريزه‌. و يا تحريك‌ مي‌شه‌ مثلا اعصاب‌ چشم‌ آب‌ جريان‌ داره‌ اين‌ دليل‌ نه‌ بر خوب‌ بودنه‌ نه‌ بر بد بودنه‌. به‌ قول‌ يكي‌ از علما يكي‌ مي‌گفت‌ كه‌ از اون‌ روزي‌ كه‌ برادرهاي‌ يوسف‌ آمدند گريه‌ كردند اعتبار گريه‌ از بين‌ رفت‌. آمدند و جائو عباء كشاء يأكول‌ همشون‌ دوازده‌ نفر دسته‌ جمعي‌ گريه‌ مي‌كردند دروغ‌. تو دلشون‌ خوشحال‌ بودند كه‌ كار خودشون‌ را كردند ولي‌ در ظاهر گريه‌ مي‌كردند. اشك‌ چشم‌ من‌ ندارم‌. اوني‌ كه‌ مهمه‌ اين‌ است‌ كه‌ در قلب‌ تو اگر مصائب‌ سيد الشهدا خونده‌ شد اگر متوجه‌ خدا شدي‌ در قلب‌ حالت‌ حزني‌ پيدا مي‌كني‌. گاهي‌ هست‌ انسان‌ محزون‌ نيست‌ ولي‌ گريه‌ مي‌كنه‌، اشكش‌ مي‌ريزه‌. گاهي‌ هم‌ محزونه‌ اشكش‌ نمي‌ياد اوني‌ كه‌ ارزش‌ داره‌ اون‌ جهت‌ باطنه‌. كه‌ انسان‌ دلش‌ بسوزه‌ محبتش‌ تحريك‌ بشه‌ واقعا ناراحت‌ بشه‌ از اين‌ مسائل‌ اون‌ ارزش‌ داره‌. ولي‌ اشك‌ چشم‌ خودش‌، مي‌خوام‌ بگم‌ گير اين‌ مسائل‌ نباشيد فكر نكنيد اين‌ يك‌ مرضي‌ است‌. شما گريتون‌ نمي‌ياد، اشك‌ چشمتون‌ نمي‌ريزه‌ اين‌ مرض‌ نيست‌ اما اگر تو دلتون‌ خوشحال‌ باشيد يا بي‌ تفاوت‌ باشيد در مقابل‌ مصائب‌ و بيان‌ مصائب‌ حضرت‌ ابي‌ عبد الله‌ الحسين‌ اينجا چرا مريضي‌. آدم‌ بي‌ ايماني‌ هستي‌، آدم‌ بي‌ عاطفه‌اي‌ هستي‌. و طبعا لازمة‌ اين‌ حزن‌ و اندوه‌ اشك‌ هست‌. اكثرا شايد صدي‌ نود وقتي‌ كه‌ محزون‌ مي‌شن‌ اشكشون‌ هم‌ جاري‌ مي‌شه‌. اما حالا اومد و اشكش‌ جاري‌ نشد اين‌ مهم‌ نيست‌. اين‌ هم‌ بدونيد. در ماه‌ رجب‌ يك‌ مزيتي‌ براي‌ ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ والسلام‌ هست‌ كه‌ لذا ماه‌ علي‌ بن‌ ابيطالبه‌.

 شب‌ جمعه‌ هم‌ اشاره‌ كردم‌ اكثرتون‌ بوديد و در ماه‌ رجب‌ مربوط‌ به‌ ولايته‌. لذا در هيچ‌ ماهي‌ نگفتن‌ اگر در كنار يكي‌ از مشاهد مشرفه‌ بوديد اين‌ نحوه‌ زيارت‌ كنيد. الحمد الله‌ الذي‌ اشهدنا مشهد اوليائهي‌ في‌ رجب‌ و اوجب‌ علينا من‌ حقهم‌ ما قد وجب‌ تا آخر دعا. تا آخر به‌ اصطلاح‌ اين‌ زيارت‌. اين‌ زيارت‌ را بخونيد توي‌ حرم‌ كه‌ مي‌ريد خيلي‌ خوبه‌. خدا را شكر مي‌كنم‌ كه‌ ما را در ماه‌ رجب‌ در كنار يكي‌ از مشاهد مشرفه‌ قرار داد. الحمد الله‌ و بهترينش‌ و با فضيلت‌ ترينش‌ كنار قبر علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا عليه‌ الصلاة‌ والسلام‌ قرار  داد. در ماه‌ رجب‌ كوشش‌ كنيد انشاء الله‌ كه‌ معرفتون‌ نسبت‌ به‌ امامتون‌ زياد بشه‌. و ماه‌ رجب‌ از ماههايي‌ است‌ كه‌ انتظار ظهور بيشتر از هر ماهي‌ است‌. و در اين‌ ماه‌ كه‌ ماه‌ خوشي‌ و خرمي‌ روز اولش‌ تولد امام‌ باقر روز دومش‌ تولد امام‌ هادي‌ روز نهم‌ تولد امام‌ جواد، روز سيزدهمش‌ تولد علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌، روز بيست‌ و هفتم‌ مبعث‌ رسول‌ اكرم‌. يك‌ ماه‌ پر از شادي‌. البته‌ در بيست‌ و پنجم‌ اين‌ ماه‌ وفات‌ حضرت‌ موسي‌ ابن‌ جعفر است‌. كه‌ انشاء الله‌ بايد، ماهي‌ است‌ بسيار پر بركت‌ و دعاهايي‌ هم‌ كه‌ در اين‌ ماه‌ وارد شده‌ دعاهاش‌ مربوط‌ به‌ ولادته‌. الهم‌ اني‌ اسئك‌ بلمولودين‌ في‌ رجب‌ خدايا من‌ از تو مسئلك‌ مي‌كنم‌ به‌ حق‌ دو موجودي‌ كه‌ در ماه‌ رجب‌ به‌ اضافة‌ اون‌ مولد پر بركت‌ كعبه‌ كه‌ معروفه‌ و احتاج‌ به‌ تذكر نداره‌ دو تا مولود بسيار پر اهميت‌ ولي‌ از نظر مردم‌ مخفي‌. اوني‌ كه‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ در اينجا ذكر كرده‌ نفرموده‌ كه‌ مولود تولد علي‌ بن‌ ابيطالب‌ در اين‌ ماه‌ نيست‌ اين‌ دو مولود را مخصوصا ذكر كردن‌ كه‌ ما فراموش‌ نكنيم‌. محمد ابن‌ علي‌، علي‌ ابن‌ محمد الثاني‌، محمد ابن‌ علي‌ الثاني‌ و ابنه‌ علي‌ بن‌ محمد. محمد ابن‌ علي‌ دوم‌ كيه‌؟ امام‌ جواده‌. چرا؟ به‌ جهتي‌ كه‌ محمدبن‌ علي‌ اول‌ امام‌ باقره‌. او هم‌ محمد بن‌ علي‌ است‌. دومي‌ در ميان‌ ائمه‌ حضرت‌ جواد عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌  و پسرش‌ علي‌ بن‌ محمد المنتجم‌ كه‌ امام‌ هادي‌ عليه‌ السلام‌ است‌. در اين‌ ماه‌ بسيار خوب‌ است‌ كه‌ انسان‌ به‌ وسيلة‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ با خدا ارتباطش‌ را برقرار كنه‌. ماه‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ ماه‌ رجب‌ ماه‌ علي‌ بن‌ ابيطالبه‌ در بعضي‌ از روايات‌ هست‌ و ماه‌ شعبان‌ ماه‌ پيغمبر اكرمه‌ و ماه‌ رمضان‌ هم‌ ماه‌ خداست‌. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ اول‌ مظلوم‌ عالمه‌. واقعا مظلومه‌. يعني‌ حق‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ به‌ هيچ‌ وجه‌ رعايت‌ نشد.

 چون‌ تمام‌ صحبتهايي‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ دربارة‌ امامت‌ مي‌كرد اول‌ متوجه‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ بود. و اونقدري‌ هم‌ كه‌ به‌ علي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ اذيت‌ وارد كردند در اين‌ راه‌ شما فكر نكنيد كه‌ اون‌ سني‌ها هم‌ خليفه‌ قبول‌ دارند علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را، خليفه‌ قبول‌ داشتن‌ اونها مثل‌ فحش‌ دادن‌ به‌ علي‌ بن‌ ابيطالبه‌. بجهتي‌ كه‌ شما ببينيد اگر يك‌ مرجع‌ تقليد، اينجا نشسته‌ باشه‌ يك‌ قمار باز، كفتربازه‌، بي‌ سواد، معتاد، هروئيني‌ هم‌ پهلوش‌ نشسته‌ باشه‌ شما بگيد اول‌ ما اين‌ آقا را قبول‌ داريم‌ بعد شما را. شما صبر كنيد اين‌ آقا حرفهاش‌ تمام‌ بشه‌ بره‌ بعد ما مي‌آييم‌ ببينيم‌ شما چي‌ مي‌گي‌. اين‌ بزرگترين‌ اهانت‌ به‌ اون‌ مرجع‌ تقليده‌. حالا اين‌ باز قابل‌ مقايسه‌ نيست‌، اخوص‌ مردم‌ كسي‌ كه‌ وجدان‌ نداره‌، انسانيت‌ نداره‌ كسي‌ كه‌ حتي‌ فاطمة‌ زهرا را براش‌ احترام‌ قائل‌ نيست‌ كه‌ بايد از نظر همه‌ محترم‌ باشه‌، اين‌ را مي‌گه‌ اول‌ كه‌ حضرت‌ زهرا ديگه‌ ظاهر كرد گفت‌: يا ابطي‌ هذه‌ السامري‌ باجله‌. اين‌ سامري‌ كه‌ عمر را مي‌گه‌ و اجلش‌ كه‌ بي‌ بكره‌. يك‌ گوساله‌ درست‌ كرده‌، گوساله‌ واقعا گوساله‌. اين‌ را درست‌ كرده‌ بهش‌ گفته‌ كه‌ تو بيا جلو بيافت‌، مردم‌ فحشها را، چون‌ هر كاري‌ كه‌ بر خلاف‌ روش‌ صحيح‌ انجام‌ مي‌شه‌ اولش‌ فحش‌ داره‌، فحشها را مردم‌ به‌ تو بدن‌ جاده‌ را براي‌ من‌ صاف‌ كن‌. اين‌ هم‌ قبول‌ كرده‌. تا مي‌ياد حرف‌ بزنه‌ مي‌گه‌ تو چرا فضولي‌ مي‌كني‌. خيلي‌ بي‌ ارزشي‌ مي‌خوادها. در نامه‌اي‌ كه‌ به‌ عنوان‌ امضاي‌ تسليم‌ فدك‌ به‌ حضرت‌ زهرا، خوب‌ اين‌ نامه‌ را نوشت‌، امضاء هم‌ كرد عمر كلي‌ رفت‌ با او دعوا كرد. چرا اين‌ نامه‌ را امضاء كردي‌ نامه‌ را گرفت‌ پاره‌ كرد. آخه‌ اگر او خليفه‌ است‌ تو كيي‌؟ زمينه‌ را صاف‌ بكن‌ فحشها را تحمل‌ بكن‌ بگذار اذيتت‌ بكنن‌ تا من‌ بعد كس‌ ديگه‌ نباشه‌ كه‌ فحش‌ بده‌ من‌ بيام‌. واقعا گوساله‌ است‌. واقعا يك‌ موجود نافهم‌، ناداني‌ بود كه‌ روز قيامت‌ هم‌ مي‌گه‌ كه‌ فياليتني‌ لم‌ اتخذ فلانا اي‌ كاش‌ من‌ فلان‌، آخه‌ فلان‌ اسم‌ عمره‌. يكي‌ اسمش‌ منكره‌ توي‌ قرآن‌ يكي‌ هم‌ اسمش‌ فلانه‌. يا ليتني‌ فمنكرا آقاي‌ فاني‌ مي‌فهمه‌ معناش‌ را. كه‌ يكي‌ منكره‌ اسمش‌ يكي‌ هم‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ فلان‌. كه‌ اون‌ منكرا فانوا بالدبر اونجا معناش‌ ، و منكر هم‌ بدونيد در حساب‌ ابجد با عمر مساوي‌ است‌.

 يكي‌ هم‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود فلان‌. اين‌ صريح‌ روايته‌ها. فلاليتني‌ لم‌ اتخذ فلانا اون‌ ابي‌ بكر را من‌، فلاني‌ را، فلانا خليلا دوست‌ خودم‌ نگرفتم‌.من‌ را بدبخت‌ كرد، گمراهم‌ كرد، از راه‌ حق‌ بازم‌ داشت‌. بعد اذ جائني‌ بعد از اينكه‌ حق‌ براي‌ من‌ روشن‌ شده‌ بود من‌ حق‌ را مي‌ديدم‌ پيغمبر اكرم‌ را مي‌ديدم‌، علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را مي‌ديدم‌. السلام‌ علي‌ اول‌ مظلوم‌، سلام‌ بر آقايي‌ كه‌ اول‌ مظلوم‌ از آل‌ پيغمبر است‌.

 لذا خيلي‌ سخته‌ انسان‌ زن‌ عزيزش‌ اون‌ هم‌ مثل‌ فاطمة‌ زهرا اين‌ از دار دنيا بره‌ نتونه‌ علنا بياد سر قبرش‌ بنشينه‌ و براي‌ او عزاداري‌ كنه‌. شب‌ها مي‌آمد كنار قبر فاطمة‌ زهرا مي‌نشست‌، با فاطمة‌ زهرا ناله‌ ميكرد، صحبت‌ ميكرد. روح‌ مقدس‌ فاطمة‌ زهرا حاضر ميشد. مثل‌ اين‌ كسي‌ كه‌ در زندانه‌، آنطرف‌ پنجره‌ مي‌آن‌ آنهايي‌ كه‌ آزادند ميان‌ با انسان‌ صحبت‌ مي‌كنند، با زنداني‌ صحبت‌ ميكنند. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ همين‌ حال‌ را دارد. در ميان‌ زندان‌ دنيا كه‌ مي‌فرمود و الله‌ ان‌ ابن‌ ابي‌ طالب‌ آنس‌ بالموت‌ من‌ الطفل‌ بثبي‌ امه‌. بخدا قسم‌ پسر ابي‌ طالب‌ انسش‌ و اشتهاش‌ و علاقه‌اش‌ به‌ مرگ‌ بيشتر از طفل‌ به‌ پستان‌ مادره‌. گريه‌ها ميكرد. وقتي‌ هم‌ كه‌ به‌ فرق‌ نازنينش‌ شمشير وارد شد صدا زد فزت‌ برب‌ الكعبه‌. به‌ خداي‌ كعبه‌ رستگار شدم‌، نجات‌ پيدا كردم‌.

 حالا كه‌ حالي‌ پيدا كرديد همه‌ با توجه‌ رو به‌ قبله‌ بنشينيد.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *