۱۸ ذی الحجه ۱۴۱۰ قمری – ۲۰ دی ۱۳۶۹ شمسی- عید غدیر
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَي رَسُولِ اللهِ وَ عَلَي آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا عَلَي بَقِيَّةَ اللهِ رُوحِي وَاَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.
فرصت بسيار كمي باقيمانده از مجلسمان فقط به عنوان عرض تبريك به پيشگاه مقدس حضرت بقيةالله، صاحب الزمان، عجل الله تعالي له الفرج و عرض تبريك به شما دوستان امير المؤمنين، علي ابن ابيطالب، كه به عشق و محبت آن حضرت از شب گذشته تا به امشب انشاء الله به جهت «يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا»([1]) خوشحال و خرميد و تمام مشكلاتتان را نديده و صرف نظر كرده و به خاطر اين كه روز غدير خم بهترين روزهاي ايام عمر علي ابن ابيطالب بوده و روز سرور خاندان عصمت عليهم الصلاة و السلام بوده است خوشحاليم. اميدوارم اين خوشحالي و خرمي در بخصوص در اين جمهوري اسلامي كه بحمد الله آثار عمل به دستورات اسلام روز به روز بيشتر ظاهر ميشود، اين عيد سعيد بر همة ما مبارك باشد و در اين ايام متوجة مقام مقدس ولايت و امامت باشيم.
امسال روز غدير خم يعني مثل امروزي چهارده قرن يعني چهارده صد سال؛ از آن روزي كه مولاي متقيان روي دست در غدير خم، روي دست پيغمبر اكرم، قرار گرفت ميگذرد و از اين روز به بعد قرن پانزدهم ولايت و امامت و اعلام ولايت و امامت آغاز ميشود. خيلي جا دارد كه مردم مسلمان و بخصوص شيعة امير المؤمنين امروز را بزرگترين عيد ايام عمرش بدانند. چون صد سال ديگر يك چنين روزي كه آغاز شانزدهمين قرن باشد و پايان پانزدهمين قرن باشد خواهد بود. شايد در صد سال ديگر هيچ يك از ما نباشيم و حسرت امروز را ببريم. بياييم امروز آغاز زندگي نويني را براي خودمان تشكيل بدهيم. امروز پيوندمان را با اماممان حضرت بقيةالله ارواحنا فداه [محكم كنيم]. فرض كنيم الان در غدير خم نشستهايم؛ روي آن خاكهاي غدير خم. مسلماً اگر هر يك از دوازده امام آنجا ميبودند و بنا بود امامت آنها را اعلام كند رسول اكرم، روي دست بلند ميكرد و ميفرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ مثلاً فَهَذَا حَسَنٌ مَوْلَاهُ، فَهَذَا حُسَيْنٌ مَوْلَاهُ، فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ، فَهَذَا مُحَمَّدٌ مَوْلَاهُ، جَعْفَرٌ مَوْلَاهُ، فَهَذَا مُوسَي مَوْلَاهُ، تا ميرسيد به حضرت مهدي روحي فداه كه ميفرمود: وَ هَذَا مَهْدِيٌّ مَوْلَاهُ؛ و اين وجود مقدس را معرفي ميفرمود و طبق وظيفة هر امامي كه در هر زماني هست بايد دستش را براي بيعت با مأمومش دراز كند و با آنها بيعت كند، آنها با او بيعت كنند و آن ولايت كلية الهيه كه «خليفةالله» است، آنچه خدا بايد نسبت به بندگانش اظهار كند مولاي همهمان حضرت بقيةالله بايد اظهار كند، ما دست او را ميفشرديم. و ميگفتيم: آقا! ما مطيع توايم، بندة توايم، در پناه توايم و مسألة حجةابنالحسن عليه الصلاة و السلام مسألهاي است كه ما شيعه غافلتر از بعضي از اهل سنتيم نسبت به حضرت. تمام مسلمان دنيا در شب نيمة شعبان در همين مجلس گفتم اكثر دوستان مشهدي بخصوص تشريف داشتند، تمام مسلمانان دنيا، علمايشان، معتقد به وجود امام عصر هستند و امروز ما بايد با امام زمانمان بيعت كنيم. روز بيعت است. روز مقام ولايت است. و لذا در همين جا نزديك ظهر است و در محلي كه از بيست سال قبل به نام حجةابنالحسن نامگذاري شده بخاطر اين كه عدة زيادي از دشمنان امام زمان در اين محل بودهاند و فعاليتي شد و بحمد الله آنها رفتند و بعد از انقلاب اسلامي ايران، به درك واصل شدند و نامي از آنها باقي نماند، در بيست سال قبل اين ميدان و اين خيابان به نام صاحب الزمان و اين مسجد به نام صاحب الزمان ساخته شد و تشكيل شد. در يك محلي اينچنين نشستهايم. من فقط يك جمله ميخواهم از تمام عرايضم عرض كنم و آن اين كه ما الان فكر كنيم در غدير خم هستيم و امام زمانمان را پيغمبر به ما معرفي ميكند و ما دست دراز ميكنيم يا بقية الله! ما مطيع تو هستيم. ولايت تو را قبول كرديم.
من تحقيقات زيادي در معني كلمه ولايت كردهام در كتاب «مفردات راغب» و بقية لغتهاي اصيل و خلاصة معناي ولايت اين است كه انسان مطيع صد در صد يك فرد ولي باشد و اطاعتش روي محبت باشد. نه روي ترس. اگر اطاعت روي ترس بود مطيع است. اگر محبت تنها داشت و اطاعت نداشت محب است. اما وقتي كه هم اطاعت كرد و هم محبت داشت و محبت آن قدر شديد بود كه تمام دستورات مولايش را عمل كرد اين شخص ميشود وليّ. هم او وليّ الله است هم علي وليّ الناس است كه «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا»([2]). «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا»([3]) كه منظور ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلاماند.
بنابراين، ما با آن ارتباط قلبي و روحي عرض ميكنيم: يا حجةابن الحسن، يا صاحب الزمان! ما الان دست ارادت و دست محبت دراز ميكنيم و با تو بيعت ميكنيم و از خدا ميخواهيم كه ما وليّ تو و مولاي تو، «مَولَايَ اَنَا مَوْلَاكَ»([4])، ما غلام تو و بندة تو باشيم. و تو هم مولا و آقاي ما باشي. اين برداشت و اين نتيجه را از تشكيل اين جلسه انشاءالله داشته باشيم. اين جملة اول.
جملة دومي كه ميخواستم عرض كنم يك تاريخچة مختصري از تشكيل اين كانون بحث و انتقاد بود كه انشاء الله با نيروي بيشتري از اين به بعد فعاليت خواهد داشت.
از سال 1341 تشكيل شده و فعاليتهاي زيادي هم داشته و انشاء الله از اين به بعد هم خواهد داشت و من نميخواهم بيلان فعاليتهاي كانون را برايتان بگويم. من ميخواهم اين را عرض كنم كه انشاء الله روزهاي جمعه جلسات پاسخ به سؤالات، از ساعت هشت صبح تا ساعت ده صبح تشكيل خواهد شد. از همين جمعة پس فردا. پاسخ به سؤالات. مثل جلسات سابق كه جنابعالي تشريف داشتيد ديگر. و انشاء الله درسهاي عقايد كه بعدا اعلام ميشود به ياري پروردگار و به كمك حضرت حجةابن الحسن ارواحنا فداه انشاء الله تشكيل خواهد شد. و اميدواريم كه دوستان به يكديگر تذكر بدهند. البته اين جلسات روزهاي جمعه به جمعيت زياد ما نياز نداريم. يك نفر بيايد آنجا سؤال بكند ما جواب همان يك نفر را خواهيم داد. بقيه هم مستمع آزاد خواهند بود.
مسألة سومي كه اين مجلس ميخواستم بيان كنم، بنا بود يك كتاب از مقالات مختلف دانشمندان شيعه و سني امروز ما به آقايان بدهيم. حدود شايد براي علماء و دانشمندان اهل سنت نوشتيم علماي شيعة داخل مملكت و خارج مملكت باز براي آنها هم ارسال كرديم اين نامهها يك عده جوابهايش برگشته، نامه اين بود مضمونش تقريبا كه چون آغاز پانزدهمين قرن مقام ولايت و امامت است لذا از شما تقاضا ميكنيم كه از شما عالم محترم، دانشمند بزرگوار تقاضا داريم كه در موضوعاتي كه در اين صفحه هست يك مطلبي بنويسيد. بيست موضوع هم تعيين شد. اين بيست موضوع دربارة غدير خم بود. تاريخ غدير، شعراي غدير و امثال اينها. يك عده جواب دادهاند كه متأسفانه از علماي اهل سنت كمتر جواب داريم. شايد يكي دو تا بيشتر جواب نداريم.
البته شايد چون تو مجلس ميدانم سني نداريم عرض ميكنم شايد هم فكر كردند اين آقايان اهل سنت كه هر چه بنويسند به ضررشان است. بنويسند غدير را قبول داريم، نميتوانند نفي بكنند؛ بگويند كه غديري در كار نبوده؛ چون تمام كتب اهل سنت مسألة غدير را مطرح كردهاند. ما هم روي همين حساب گفتيم آنها چيزي بنويسند. هر چي ميتوانند بنويسند، هر چي ميخواهند بنويسند. ولي يكي دو نفر از علماي اهل سنت آنچنان سنگ تمام گذاشتهاند كه شايد يك شيعه اينطور دربارة غدير ننويسد و اين كتاب «الغدير» و كتابهاي زيادي مثل كتاب «اَبَقاة» و در فارسي كتاب «شبهاي پيشاور» و امثال اينها هست كه مطالبي و مداركي در كتب اهل سنت دربارة غدير وجود دارد. و بالاخره مسألة غدير در كتابي از كتب اهل سنت كه در مسألة امامت چيزي نوشته باشند، نميشود كه نباشد. بنابراين ناگزير بودند يك چيزي بنويسند دربارة اين كه غدير خمي بوده است. و لذا مصلحت را در اين ديدهاند كه نامه را جواب ندهند و احتمال ميدهم كه اكثراً مربوط به خارج از ايران است احتمال ميدهم كه بعداً برسد چون ديروز يك نامه از يكي از دانشمندان خارج كشور رسيد. و به همين جهت اين كتاب تأخير افتاد. يعني نتوانستيم مثل امروزي در اختيار آقايان بگذاريم. و انشاء الله اميدواريم كه به هر حال امسال سال شروع قرن پانزدهم است، تا آخر سال انشاء الله بتوانيم اين كتاب «موسوعه غدير»، موسوعة روز غدير خم، مطالبي كه از تمام دانشمندان دنيا جمع شده انشاء الله در اختيارتان بگذاريم. اين هم مطلب سوم.
مطلب چهارم، اين كه از خداي تعالي ميخواهيم خداي تعالي به ما مردم ايران كمك كند. قدر اسلاممان و انقلاب اسلاميمان را بدانيم.
به خدا قسم! بلاهايي كه بر ما نازل ميشود از قبيل زلزله و مسائلي از اين قبيل به خاطر ناشكريهايي است كه ما داريم. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ»([5]). در زماني كه اعلام ميكنند بايد زنها محجوبه باشند، در زماني كه اعلام ميكنند بايد صد در صد مردم ايران با اسلام و با قوانين اسلام خودشان را هماهنگ كنند در عين حال، متأسفانه مظاهر كوچه و بازار ما آنچه كه ظاهر ميشود در كوچه و بازار ما باز مظاهر غير اسلامي است. من دو هفته قبل از اين زلزله در حدود گيلان و آن حدودها بودم. شايد خود مردم گيلان آنطور نبودند ولي آنقدر افراد فاسق از اطراف آنجا ريخته بودند؛ زنهاي بيحجاب، افراد بي بند و بار كه در اين مرحلة دوم كه هفتة گذشته، شب جمعه آن حدود بودم، ديدم كه همة آنها محزون شدند، «إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ». اين كلمة خدا است، اين جملهاي است كه از جانب پروردگار است بر آنها. بر يك عده عذاب نازل ميشود، يك عدة ديگر متنبه شدند، شدند؛ نشدند از راه ديگري آنها را عذاب ميكنند. ما اگر صد در صد با قوانين اسلام خودمان را هماهنگ ميكرديم و هماهنگ كنيم به خدا قسم! نعمت خدا بر سر ما فرو ميريزد، در وسعت رزق قرار ميگيريم، در رفاه و آسايش قرار ميگيريم. و در آن آية شريفه ميفرمايد به بني اسرائيل كه «خدا دشمن شما را مغلوب كرد و از بين برد. فرعون را در آب غرقش كرد بعد شما را آقاي روي زمين كرد». مردمي كه توي زندانها اكثراً در اثر فشار حكومت طاغوتي بودند و ناراحت بودند و حرف حق نميتوانستند بگويند: اينها را آقاشان كرد و بزرگشان كرد و در رأس كارها قرارشان داد. «لِيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ»([6]). خدا اين كارها را كرد، براي اين كه نگاه كند ببيند چگونه شما عمل ميكنيد. آيا قدر اين حركت را ميدانيد؟ آيا قدر اين نجات از ظلم و ستم را ميدانيد؟ آيا قدر دينتان و انقلابتان و اين همه عظمت و شخصيتي كه در دنيا به شما خداي تعالي عنايت كرده اين را قدرش را ميدانيد يا نه؟ «لِيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ»
و لكن خدا نگاه كرد ديد نه ما قدر ندانستيم. هر مقدار بتوانيم به طرف فساد ميرويم. تا جايي كه جلومان را ميگيرند. زنهاي ما تا آن جايي كه براشان ممكن است موهاشان را بيرون ميگذارند. شما ديگر تو كوچه و بازار هستيد. مخفيانه بعضي از كارها انجام ميشود كه خدا نكند اينها علني بشود. خدا نكند اين مسائلي كه گفته ميشود از قبيل … چه عرض كنم، ظلمها، ستمها، بي توجهيها به مردم ضعيف انقلابي كه اين انقلاب را به وجود آوردند. انشاء الله اينها همهاش بايد درست بشود.
به هر حال، اميدواريم خداي تعالي به ما لطف بفرمايد و ما را از خواب غفلت بيدار كند و وظيفة ما مردم مسلمان كه در اين عذاب اليم قرار نگرفتيم، زير ساية علي ابن موسي الرضا هم در زمان جنگ اينجا شما در در امان بوديد هم در زلزله در اكثر جهات در اينجا، در مشهد، مردم در امان بودهاند، بايد به فكر دوستانتان آنهايي كه الان بي خانمانند؛ من رفتم خدا ميداند ديدم، يك دوستي داشتيم در همين جا مشغول، اكثر دوستان كانون بحث و انتقاد ميشناسند، يك روحاني است رفته آنجا مشغول خدمت و من ميدانم كه چقدر اين مرد خدمت كرده. ميگويد: شب زلزله هفت نفر ميهمان داشتيم. يك دختر سه ساله داشتند اينها همه از بين رفتند و من خودم هم شش ساعت تا كمر زير آوار بودم و فرياد ميزدم كه من را يك نفر بيايد نجات بدهد و امثال اينها زياد بود.
اين چراغ ما قرمز شد اين روش قبلي ما است كه سخنگو بايد سخنش را جمع كند و تمام كند. من هم تمام ميكنم اميدواريم كه در اين ساعت خداي تعالي به ما لطف بيشتري بكند و دست ما را به دست امام زمانمان برساند و با آن حضرت بيعت كنيم و از ياران خوب امام زمان عليه الصلاة و السلام باشيم.
نسئلك اللهم و ندعوك باسمك العظيم الاعظم الاعز الاجل الكرم و بامام زماننا يا الله، يا الله، يا الله…
پروردگارا! به آبروي حجةابن الحسن فرج آن حضرت را برسان.
عيدي ما را ظهور آن حضرت قرار بده.
خدايا! به آبروي امام زمان قسمت ميدهيم همة ما را از ياران خوب آن حضرت قرار بده.
اين عيد را بر همة شيعيان جهان مبارك قرار بده.
پروردگارا! به آبروي حجةابن الحسن امام راحل ما را غريق رحمت بفرما.
خدايا! به آبروي امام زمان مسئولين امر بالاخص رهبر انقلاب را زير ساية امام زمان موفق و مؤيد و منصور بدار.
خدايا! به آبروي امام زمان قسمت ميدهيم اين مملكت شيعه را در پناه امام زمان از خطرات و عذابها و فشارها حفظ بفرما.
پروردگارا! مرحوم شهيد هاشمي نژاد كه از اول تأسيس اين كانون با ما بودهاند ايشان را غريق رحمت بفرما.
اموات همهمان غريق رحمت بفرما.
عاقبت امرمان ختم به خير بفرما.
و السلام عليكم و رحمة الله.
[1] «وَ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا» وسائلالشيعه: 14/507؛ «اِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اَطْلَعَ إِلَى الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِيعَةً يَنْصُرُونَنَا وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا» بحارالأنوار:10 /114، تأويلالآياتالظاهره:641
[2] بقره/257
[3] مائده/55
[4] بحار: 99/215؛ جمالالأسبوع: 37
[5] ابراهيم/7
[6] يونس/14
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.