۱ شوال ۱۴۲۳ – ۱۵ آذر ۱۳۸۱ – شب عید فطر
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسمالله الرحمن الرحيم. الحمدلله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لاسيما بقيةالله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي أعدائهم أجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، شرع لكم من الدين ما وصي به نوحاً و الّذين اوحينا اليك و ما وصّينا به ابراهيم و موسي و عيسي ان اقيموا الدّين و لا تتفرقوا فيه كبر علي المشركين ما تدعوهم اليه الله يجتبي اليه من يشاء و يهدي اليه من ينيب.
شب مبارك عيدفطر است، يك ماه روزه گرفتيد، عبادت كرديد، در ضيافتالله گذرانديد، حالا نميدانم آيا ما از آن مهمانيهايي بوديم كه خداي تعالي به ما بفرمايد كه تو مهمان خوبي بودي، يك مدّت ديگر پيش ما بمان. از مهرباني ما، از رحمت ما، از مغفرت ما، بهرهمند باش. حضرت موسي وقتي به كوه طور دعوت شد و خداي تعالي ميفرمايد:و واعدنا موسي ثلاثين ليله، ما سي شب موسي را دعوت كرديم، همانطوري كه شما سي شبانه روز مهمان خدا بوديد. با لباس تقوا و لباس فاخر معنويّت، شبها و روزهاي ماه مبارك را گذارنديد، قرآن خوانديد، خدا با شما حرف زد، دعا خوانديد شما با خدا حرف زديد، قرآن خوانديد خداي به شما دستوراتي فرمود، دعايي خوانديد شما تعهّداتي به خدا داديد، يك ماه پُر لذّت، پُر ارزش، در نهايت درجه لذّتي كه روح انسان زنده ميبود و زنده باشد چه لذّتي از اين بهتر كه در تمام لحظاتتان تسبيح بگويند. ملائكه همهي ارزششان بر اين بود كه وقتي خدايتعالي خواست حضرت آدم را خلق كند فرمود كه من ميخواهم آدم را خلق كنم. ملائكه گفتند: ما هستيم. نسبّح لك، ما براي تو تسبيح ميگوييم. طبيعي است كه اين عمل، تسبيح و تقديس، به خصوص اگر در اثر معرفت كاملي باشد، بسيار پُر ارزش است. و صلّ بحمده ربّك قبل الطلوع الشمس و قبل غروبها؛ و از آناء ليل و از نيمههاي شب تسبيح كن، تقديس كن، و اگر دقّت كرده باشيد نماز تمامش تسبيح، تقديس و تحميد است و تقديس پروردگار و تسبيح پروردگار بيشتر از هر چيزي اگر روي معرفت باشد ارزش دارد؛ لذا خداي تعالي در قرآن دربارهي جريان حضرت يونس ميفرمايد: و لو لا كان من المسبحين، اگر يونس از مسبّحين نبود، تسبيح نميكرد، للبث في بطنه الي يوم يبعثون، تا روز قيامت در شكم ماهي، در اين زندان ابد ميماند. پس تسبيح خيلي اهميّت دارد. ماه رمضاني كه بر ما گذشت انفاستان تسبيح بود،و انفاسكم فيه تسبيح، چه در خواب بوديد تسبيحگويان بوديد و چه در بيداري، چون انسان به هر حال تا وقتي كه در اين بدن است تسبيح ميگويد. يك مهماني بود كهاكلها دائم، خوراكي روحياش هميشه بود. در وقتي كه بيدار بوديد تبعاً اهل عبادتيد، اهل بندگي هستيد و وقتي هم كه به خواب ميرفتيد خداي تعالي هشت ساعت خواب شما به حساب خواب و بيكاري نميآورد. نومكم فيه عباده، خوابتان در ماه رمضان عبادت بود. لحظاتي را گذرانديم، ماهي را گذرانديم كه سرشار محبّت خدا بود و لطف الهي سرازير شده بود. شما ممكن است از نظر ظاهر چيزي به دستتان نيامده باشد ولي همهي اين ثوابها، همهي اين مسائل را، همهي آنچه كه خداي تعالي در ماه رمضان به شما داده، اينها را در حسابتان ريخته است. مثلاً انسان كارمند يك ادارهاي است رئيس اداره ميگويد مزد تو در اين مدّت مثلاً ميلياردها تومان. امّا اين پول را به دستت بدهم، تو الان نميتواني خرج كني، فايدهاي برايت ندارد، بلكه يك مقدار هم برايت زحمت است. اين پول را ميريزيم به حسابت، هر وقت مشكلي داشتي اين پول را از حسابت ميكشي. چكي مينويسي به طلبكارها ميدهي. خداي تعالي اين را يقين داشته باشيد اين مطلبي كه ميخواهم عرض كنم اگر يقين نكنيد، اگر معتقد نباشيد، همهي مسائل تقريباً زير سؤال ميرود. يقين داشته باشيد، معتقد باشيد، اين كه خدا فرموده، اينكه پيغمبرش فرموده، ائمهي اطهار فرمودهاند: نومكم فيه عباده، و انفاسكم فيه تسبيح، نفسهايتان تسبيح است و خوابتان عبادت است. شما الان چيزي به دستتان نرسيده، بعضي افراد كم ظرفيّت هستند، يك وقتي يك نفري خانهاي فروخته بود بسيار پُر قيمت، ولي آن كسي كه خانه را خريده بود، پول را به حساب اين طرف ريخته بود، در آن لحظهاي كه بعت و اشتريت، ميگفتند يك قران حتّي رد و بدل نشد، چيزي به دستش نبود، امّا مطمئن بود كه اين شخص اين پول را به حسابش ريخته، براي اينكه قبضش را آورده بود و به او داده بود كه اين قبض آن پولي است كه به حسابت ريختم و امضاء هم شده بود. حالا پيغمبراكرم از جانب خداي تعالي اين مهماني را عنوان كرده و دعوتتان كرده و شما در اين مدّت زحمت كشيدهايد، آمدهايد به اين مهماني و لباس تقوا را هم پوشيدهايد و در كنار وليّاش حضرت بقيةالله در اين مهماني عظيم شركت كردهايد؛ حالا چي به دستتان است شب آخر اين روزهها، عبادتها، انفاسكم فيه تسبيحها، نومكم فيه عبادهها، حالا چي در دستتان است. ميگوييد ما كه چيزي نداريم، من عرض نميكنم؛ پيغمبر اكرم فرموده، ائمهي اطهار فرمودند، قبضش هم قبل از آنكه وارد آن عالمي كه اين بودجه بايد به دستتان برسد خواهند داد. ربّنا عجلنا قطنا قبل يوم الحساب، قبل از قيامت آن چك، آن نوشته، آن قبض وصول اين پول، اين را ميگوييد خدا عجل لنا قطنا، قبل از اينكه روز حساب برسد، آن كاغذ را به ما بده. عجّلنا لنا قطنا قبل يوم الحساب. و چون خدا اين كلام را از قول اوليائش فرموده حتماً خواهد داد. يعني در عالم برزخ قبل از يوم الحساب عالم برزخ است، آن چك را به شما ميدهند، چه ميكنيد با اين؟ اوّل كاري كه ميكنيد يك مقدار از آن معنويّتتان، از آن بودجهتان ميدهيد تا از راه سبز به اصطلاح، از كنار گذر، از كنار قيامت، از آنجا راهي برايتان باز كنند و نوري در پيشاني شما قرار ميگيرد كه با آن نور حركت ميكنيد در آن ظلمت قيامت. آن قدر ظلمت دارد روز قيامت، كه مجرمين و منافقين ميگويند روتان را به ما برگردانيد تا ما هم سر راهمان را ببينيم، مؤمنين انشاءالله شماها، شماها كه روزه گرفتهايد، شماهايي كه امشب به عنوان اين كه مزد روزهتان را بگيريد نشستهايد، شمايي كه فردا روز عيد است و نماز عيد را ميخوانيد، آن جملاتي را مكرّر در مكرّر در دعاي دستتان ميخوانيد، شمايي كه كوشش كرديد در اين ماه تا ميتوانيد خودتان را به خدا برسانيد و كسب نور كردهايد، شماها ميگوييد شما برگرديد، به مشركين ميگوييد برگرديد، به كفّار ميگوييد برگرديد، در دنيا، در ماه رمضان، در شبهاي احياء، در شب قدر، فلتمسوا نورا، آنجا نور تهيّه كنيد. از آن كنار گذر كه خداي تعالي ميفرمايد: انّكم لمحضرون، الاّ عبادالله المخلصين، همهتان بايد در قيامت حاضر شويد مگر بندگان خالص خدا، اولئك لهم رزق معلوم، اين جمله را خوب دقّت كنيد، با عرايضي كه الان عرض كردم، تطبيق بدهيد. اولئك لهم رزق معلوم. اينها يك رزقي معلومي دارند، يك حسابي پساندازي دارند، در آن حساب پساندازي كه معلوم است و صورتش در دست آنها است. آن براي اينها است. اينها بايد از اين راه بروند اولئك لهم رزق معلوم. وارد بهشت ميشوند بدون معطلي، فواكهه، ميوههاي مختلف، ميوههاي مُلكي و ملكوتي؛ ثمرههايي كه در درخت طوبا است هر نوع ثمرهايي كه، هر نوع ميوهايي كه شما دوست داشته باشيد در آن درخت است طبق روايات. و در آن پساندازتان هر چه بخواهيد هست. شب تا صبح خوابيدهايد، توي رختخواب نفس كشيدهايد؛ انفاسكم فيه تسبيح، يك چنين ماهي را، با اين ضيافت از دست داريد ميدهيد. اگر خوب مهماني باشيد، خدا مهربان است؛ يك مهماني يك وقتي جايي رفته بود ميگفت خيلي به من خوش گذشت وقتي خواستم از آن مهماني بيرون بيايم گريهام گرفت، كجا رفتم، ماها اگر بدانيم مهماني خدا يعني چه؟ كجا ميرويم. از فردا شيطان را آزاد ميكنند دچار شيطان، دچار نفسامّاره، امّا اگر مهمان خوبي باشيم و مهمان خوبي بودهايد. مثل حضرت موسي، حضرت موسي چكار ميكرد در كوه طور كه خدا سي شب او را دعوت كرده بود وليواتممناها بعشر، ده شب خداي تعالي لنجه كرد، اين تعبير شايد خوب نباشد. ولي تعبير عوامانهاي است. خداي تعالي اصرار كرد كه تو بيشتر باش. گرفتاريهاي توي شهر را، اينها را همه را متوجّه بود. آنجا شيطان، سامري است. گوساله را درست ميكند. همه را از راه منحرف ميكند. و حضرت هارون مستضعف خواهد شد. در عين حال محضر پروردگار را كه آدم براي زن و فرزند و خانه كه در شهر دارد كه ترك نميكند. و اتممناها بعشر، فتم ميقات ربه اربعين ليله، بيشتر از ده شب اگر حضرت موسي ظرفيت ميداشت، زمينه ميداشت، وظيفه ميداشت، ميماند.
و خداي هم نگاهش ميداشت امّا بيشتر همين ده روز را هم كه مانده، سامري آمده به مردم گفته: ديديد حضرت موسي فرار كرد و رفت و بنا بود سي روزه برگردد، برنگشت. پس بيايد من خدايي برايتان درست كردهام، او را بپرستيد و همه در مقابل گوساله كه محبّت گوساله هم در دلهايشا بود. كه دلهايشان سيراب از محبّت گوساله بود. اين يك بحث مفصّلي دارد كه اين بنياسرائيل در مقابل اين گوساله طلا؛ به خدا قسم همه چيز دنيايتان گوسالهي طلا است. گوسالهي طلا سامري حرف ميزد. يك مشت از خاك پاي اسبي كه جبرئيل سوار بود، ديد تكان ميخورد فهميد حياتبخش است، برداشت ريخت توي شكم گوساله، حالا يا بعضي از روايات دارد كه مثل بوق درست كرده بود، خودش ميرفت از پشت ديوار، صدا ول ميكرد،صدايي مثل بوق بيرون ميآمد. همه افتادند به سجده و بعضي هم ميگويند نه خودش جان گرفت و گوسالهاي شد و كه امتحان سختتري بود و همه به سجده در مقابل گوساله افتادند و ما هم در اين دنيا يك چنين برنامههايي داريم، بلكه خيلي پايينتر، آنهايي صدايي شنيدند، آنهايي گوسالهي طلايي ديدند كه تبديل به گوسالهي واقعي شد. امّا ما نديده، نسنجيده، ممكن است خدايي كه توي ماه رمضان داشتيم بعد از ماه رمضان نداشته باشيم. توجّهاي به خدايي كه در ماه رمضان داشتيم بعد ماه رمضان نداشته باشيم. جدا نشويد از خدا، همين امشب شبش است، امشب ميدانيد يكي از اعمالش خواندن نمازي است كه هزار قل هو الله دارد. هزار مرتبه بايد قل هو الله را بخوانيد. معني اين نماز و اين كار اين است كه اين ميخي كه به اين دل سنگ ما در ماه رمضان فرو نرفته هر جوري است بايد بكوبيم توحيد را در دلتان بكوبيد؛ تا دل منفجر بشود. تا دل متصّل به توحيد بشود. قل هو الله سر تا پايش توحيد است. قل هو الله احد؛ توحيد ذات را در اين سورهي مباركه بيان ميكند كه من يك وقتي فكر ميكنم يكي دو سال قبل در يك جلساتي سورهي قل هو الله براي دوستان تدريس كردم و اين سوره تمامش توحيد است، تمامش وحدت است، وحدت بين خالق و مخلوق نه، ولي وحدت بين فكر ما، اخلاق ما، علم ما با ذات مقدّس پروردگار و در حقيقت متخلّق به اخلاق الله و بدانيم كه خدا لم يلد و لم يولد؛ از چيزي توليد نميشود، چيزي از او توليد نميشود. چون مجرّد است معنا ندارد كه كفوي داشته باشد.
اين را در مغزمان بايد فرو كنيم. اگر در ماه رمضان به اين حقيقت، به اين توحيد، به اين خدا انس پيدا كردهايد و رسيدهايد خوشا به حالتان. امّا اگر نرسيدهايد امشب هنوز وقت داريد. امشب هنوز ميتوانيد بكوبيد در مغزتان. كه هو الله احد؛ بكوبيد در مغزتان، يك چكشي هر چه هم ميخ محكم باشد ديوار هم محكمتر، هزار مرتبه كه با چكش محكم رويش بكوبيد بالاخره فرو ميرود. بكوبيد توي مغزتان. هو الله احد؛ الله الصمد؛ خدا صمد است. هر كجا كه بروي خدا هست، علم خدا هست، و عنده مفاتح الغيب لايعلمها الا هو و يعلم ما في البرّ و البحر و ما تسقط من ورقة الاّ يعلمها و لاحبة في الظلمات الارض، ولارطب ولايابس الاّ في كتاب مبين. همهاش هست و اين جمله را هم چون مكرّر سؤال كردند و من جواب عرض كردم و در شب 23 ماه مبارك رمضان مطلبي را گفتم كه فكر نميكنم كه آقايان متوجّهاش نباشند و توجّه اينها را ميخواستم به خاطر اينكه در جلساتي در سال گذشته توضيح داده بودم و آن مطلب اين بود كه مكرّر سؤال كردند كه وقتي كه قرآن علم خدا باشد، آيا همان علم خدا به قلب پيغمبر نازل شده؟ اين معلوم است، خدا مجرّد است، علمش عين ذاتش است، قابل تجزيه و جداشدن نيست. معقول نيست كه اين حرف را اين طوري ما بفهميم. علم خدا فرض كنيد مثل يك موجودي كه در مقابلش آينهايي گذاشته باشند ايني كه توي آئينه است؛ صددرصد شبيه همان چيزي است كه در مقابل آينه است ولي آن نيست. اين معكوس آن است، عكس آن است، تصوير آن است. و علم خدا در جاي خودش است و مجرّد است و غيرقابل انتقال. آن كه در قلب پيغمبر برگشته و در قلب پيغمبراكرم قرار گرفته معلوماتي است، تصويري است از علم خدا. اينكه ميگويند تخّلقوا باخلاق الله، شما متخلّق به اخلاق خدا بشويد، معنايش اين نيست كه اخلاق خدا و صفات خدا بيايد در وجود شما ديگر خدا خودش آن صفات را نداشته باشد؛ نه شما هم كه دلتان، روحتان، نفستان درّاكه است همان صفات را در خودتان ايجاد كنيد. ميخواهم مثلهايي بزنم ولي به قول آن شاعر ميگويد: خاك بر فرق من و تمثيل من. كجا مثال ميتواند مطلب را برساند. همين اندازه كافي است و فكر ميكنم كه همه فهميدند كه خدا خودش نميآيد در قلب پيغمبر كه حلول لازم بيايد. بلكه انعكاس قلب پيغمبر درّاكه است و صفات الهي را در خودش درك ميكند و ايجاد ميكند و تبعاً علم خدا، علم واقعي است ولي علم پيغمبر معلومات است. حالا به هر حال سوره توحيد را اگر امشب بخوانيد. البّته شما كه بحمدالله در ضيافتالله بوديد و من مطمئن هستم كه انشاءالله اگر روزههايتان را خوب گرفته باشيد، نيّتتان را خالص كرده باشيد؛ قلبتان را سالم كرده باشيد و امشب كه شب عيد است با قلب سليم به درگاه پروردگار آمده باشيد خداي تعالي ممكن است به شما بگويد حالا باش. باز هم نومكم فيه عباده، انفاسكم فيه تسبيح، در ماه شوّال هم همين طور باشيد؛ در ماه بعدش هم همينطور باشد، ذيقعده و ذيحجه و محرّم، ماههاي حرام، ماههاي محترم، ماههايي كه فلا تظلموا فيهنّ انفسكم همين طور باشد. اگر كسي در ماه رمضان توفيق توبه را پيدا نكرد ديگر اين شخص رانده شده است، مگر در روز عرفه باز با خدا يك ارتباطي برقرار كند. انشاءالله تا آمدن اين عيد سعيد با خداي تعالي مانوس هستيد و امشب، آخرهاي شب با خداي تعالي عرض كنيد خداي ما اگر بد مهماني بوديم گذشت بكن، توبه كنيد. اگر مهمانِ بدي نبوديم، اگر مهماني شما را ارج نهاديم، اگر در مهمانيِ تو ما استفاده كردهايم، باز هم ما را نگه بدار. و انشاءالله نگهتان ميدارد. انشاءالله همهتان جزو آنهايي باشيد كه يازده ماه خدا اضافه كند بر ميهمانياش، يازده ماه ديگر اضافه شود ميخورد به ماه رمضان مهماني رسمي. چه ميشود و خدا از اين بالاتر شما را انتخاب كرده، ميخواهد شما را بخرد. ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم.وقتي خدا خودش را فروخت، بنده واقعي پروردگار شد، كه بنده و خودش، العبد وما في يده كان لمولا، اگر بنده و خودش و هر چه كه دارد مال مولايش بود از مهماني بالاتر است. مهمان يك غريبه است تقريباً، حالا مهمانياش كردند ولي اگر شما بندهي واقعي خدا، كه ان لايري العبد فيما خوّله الله اليه ملكا، آن چنان بندهايي شديد كه اصلاً براي خودتان مالكيّت قائل نشديد، آن چنان بندهي خالصي شديد كه هر چه داشتيد در طبق اخلاص، خدايا من هيچي ندارم هر چه دارم مال توست، به اينجا رسيديد اينجا از مهماني بالاتر است. يك بندهي خدا آن چنان با خدا مأنوس است كه هر چه دارد ميگويد خدايا مال تو، من چيزي ندارم، همه مال توست، خودم هم مال تو هستم. انّا الله و اناّ اليه راجعون؛ ما مال خدا هستيم و حالا يك مدّتي براي يك جلسهي امتحان خودمان بفهميد كه راست ميگوييم كه مال خدا هستيم يا نه؟ ما را آوردهاند در اين دنيا. يك مدّتي در اين دنيا هستيم به عنوان اينكه امتحاني بدهيم،ليبلوكم ايّكم احسن عملاً، براي اينكه خداي تعالي به خودتان بفهماند كه كدام يكتان بهتر عمل ميكنيد؟ فقط براي اين. و الاّ اليه راجعون، ما باز هم به سوي او برميگرديم، خدمتش ميرسيم، در محضرش هستيم، يك كاري بكنيم كه اين امتحانمان درست از آب در بيايد. درست در بيايد. خداي تعالي ما را در بوتهي امتحان گذاشته در اين دنيا، ماه رمضان پيش آورده، دعيتم فيه الي ضيافتالله، به مهماني خدا دعوت شدهايد. توي مهماني چه كار ميكنيد؟ چه برنامهايي داريد؟ وضعتان چه طور است؟ اين مسائل انجام ميشود.
اما آن كسي كه بندهي واقعي خداست، يعني توبه كرده، در خودش مدّتي كار كرده و استقامت را به وجود آورده است. خود اين مسئله استقامت خيلي اهميّت دارد. محكم، با كمال ثبات، آمده درِ خانهي خدا و در راه خدا قدم برداشته است. كوچكترين انحرافي پيدا نكرده، راهش راست، صراطش مستقيم، آن چنان صراط مستقيمي را طي ميكند كه اگر همين جور ادامه بدهد، حتّي در خواب، همانطوري كه در ماه رمضان ديديد نومكم فيه عباده، در خواب هم كه باشيد آن كار خودش را ميكند، آن صراط مستقيم شما را ميبرد و بعد عشق و محبّتش به پروردگار. و عجّلت اليك رب الترضي، حضرت موسي ميگويد من عجله كردم براي اينكه خدايا تو را خشنود كنم، راضيات كنم. يك كسي را كه شما دوست داريد به او ميگوييد فلان ساعت بيايد ميبينيد نيم ساعت جلوتر آمده پشت در ايستاده، ميگوييد اين دوست، دوستياش خيلي شديد است، من از او راضي هستم. حضرت موسي اين چنين بود. انسان در ماه مبارك رمضان يك چنين حالتي اگر ميداشت بندهي واقعي خدا بود، محبّت خدا در دلش بود، روزههاي گرم تابستان حتّي اگر روزه ميگرفت كمتر، كمترين احساس ضعف نميكرد.
من يك وقتي در يك جايي واقع شده بودم، يك دوستي داشتم خيلي هم گرسنهاش بود و اتّفاقاً چيزي هم گير نميآمد. رفتيم به همين كوه خضر، گرسنهاش بود اين، من روي يك تجربهايي به او گفتم اين نام يا صمد را بگو. ميگفت يا صمد، يا صمد، يا صمد، خودش ميگفت كه هم سير شدم و هم خسته نشدم از اين كوه كه رفتم بالا و اين تأثير را دارد، ضعف انسان را برطرف ميكند ياد خدا. حضرت زهرا سلام الله عليها براي اينكه به ما درس بدهند آمد خدمت پيغمبر اكرم، يا رسولالله، خوب معلوم است حضرت تقريباً پنج تا فرزند در دنيا داشتند و يكي هم در رحم داشتند كه شش تا فرزند در سن هيجده سالگي، بين هيجده سالگي و نوزده سالگي و كار فراوان، همهي كارها را به خدمتگزار يا عليبن ابيطالب، يا حسن بن علي يا حسين وا نميگذاشتند، اكثر كارها را خودشان ميكردند، تبعاً آمدند خدمت رسول اكرم كه يك كارگري براي من در نظر بگير؛ حضرت فرمودند آن تسبيحات را بگو. 34 مرتبه بگو الله اكبر، 33 مرتبه بگو الحمدلله، 33 مرتبه هم بگو سبحانالله. اين تسبيح حضرت زهرا از همينجا شروع شد، حضرت نفرمود كه اين ذكرها ظرفهاي مرا نميشويد، حضرت نفرمود اين ذكرها مثلاً مهمانيهايي كه براي من ميآيد پذيرايي ميكند. گفت: چشم، چشم. رفت، رفت و گفت و فاطمهي زهرا بود از اوّل خلقت خودش ميدانست چه كار ميكند. ولي براي اينكه به ما تعليم بدهد، نور چشم پيغمبراكرم است، فاطمهزهرا عزيزترين موجودات عالم خلقت است از هر جهت نزد پيغمبراكرم. و اين عزيزترين چيزها را به او ياد داد و حضرت زهرا اينها را ميگفت، قدرت مافوق پيدا ميكرد و براي او تنها نبود، براي ما هم هست. اگر خواستيد يك راه طولاني پُر زحمتي، يك كار خستگيآوري، يك عمل مشكلي را انجام بدهيد ديگر البتّه يك مقدارش مربوط به ايمانتان است، يك مقدارش هم من ضامن اگر من را قبول داريد، يكي از اين اذكار را شروع كنيد مخصوصاً همين معناي صمد را در نظر بگيريد، لاحول و لاقوة الاّ بالله بگوييد، تسبيح حضرت زهرا بگوييد، ببينيد چه نيرويي پيدا ميكنيد، چه قدرتي پيدا ميكنيد. يكي از همين شبهاي ماه رمضان واقعاً حال دو كلمه صحبت با كسي نداشتم، در همين شبهاي احياء بود، حالا يادم نيست كه كدام يكي از اين شبها بود. گفتم خدايا من كه براي خودم صحبت نميكنم تو نيرو بده، باور كنيد بعد از دو ساعت و نيم كه من يكسره حرف ميزدم بعد ديدم سرحالتر از قبل از جلسه هستم. نميخواهم بگويم من اين طوريم، ولي، همهتان شما اين طوري هستيد. نهايتاً تجربه داريم. دستورات خداي تعالي را هم نبايد تجربه كرد ضمناً. حضرت زهرا سلام الله نرفت يكي دو روز تسبيح حضرت زهرا را بگويد و تجربه كند بييند كه آيا قدرتي پيدا ميكند يا نه، از همان لحظهاي كه پيغمبراكرم فرمود حضرت زهرا ميدانست. شما هم بايد بدانيد، همهمان بايد معتقد باشيم كه اين كار نيرو به انسان ميدهد، روح انسان وقتي نيرو گرفت يقيناً بدن را هم نيرومند ميكند و انسان داراي نيرو ميشود. ياد خدا، توجّه به خدا و لذا امشب كه شب عيد فطر است، عيدي است كه خداي تعالي حدوداً يك ماه از ما پذيرايي كرده است. و امشب هم كه من كم يادم ميآيد شب عيدفطر مخصوصاً ماه 29 روز باشد، و اين موقع شب اين طور قطعي باشد عيد بودنش، يعني مشهد به ما تلفن زدند كه ماه را ديده بودند هنوز اينجا هوا روشن بود كه ماه ديده نميشد. بعد هم اينجا همهتان لابد ديديد، چون يكي از واجبات مؤكّد اين است كه انسان استهلال كند شب اوّل ماه شوّال را، البته اگر يك عدّهايي كه مورد اعتمادند استهلال كردند واجب كفايي است تقريباً، از گردن، لابد شما همهتان استهلال كرديد ديديد ماه اينجا روشن، مشهد روشن، شايد سراسر ايران هيچ جا ابري در كار نبود، چون مشهد ماه را ديدند يقين بدانيد طرف تبريز و آنجاها ديده ميشود. خوب عيد به اين خوبي خدا به شما داده، امسال اين محبّت را خداي تعالي به شما كرده است. از اوّل شب اين ساعات پُر عظمت كه شايد بعد از ليلة القدر شب عيد فطر مورد عنايت پروردگار باشد درماه رمضان و ماه شوّال، فردا هم كه انشاءالله نميدانم چه ساعتي آفتاب ميزند، تقريباً ساعت هفت آفتاب ميزند بعد از ساعت هفت انشاءالله آقايان جمع ميشوند و نماز عيد را ميخوانيم و شكر ميكنيم كه خداي تعالي را كهعلي ما رزقنا من، همه چيز، نه تنها،بهيمة الانعام ، همه چيز خداي تعالي به ما لطف كرده است. به خدا قسم اگر بدانيد چه بر شما گذشته است و چه الطافي پروردگار به شما كرده است اصلاً به فكر كمبودهاي دنيويي، كسالتهاي دنيويي، كسالتهايي بدني نخواهيد بود، حسابتان پُر، كامل، و آن قدر خدا به شما داده كه اگر قيامت هر چه طول بكشد، بهشت هر چه طول بكشد، شما از حساب خودتان برداشت ميكنيد. خيلي هم سرافراز و محترم. خوب شب عيد است، شب بسيار پُر عظمت، من موفّق نشدم اين آيه قرآن را كه تلاوت كردم حتّي ترجمهاش را برايتان شما بخوانم، ولي همين عرايض انشاءالله شما را نگه بدارد در مهماني خدا، و مهمان و ميزبان حالت غريبهايي دارد. امّا بنده و مولا حالت اُنسي دارد. ما ميخواهيم در اين مدّت خداي تعالي در آن حسابي كه براي ما باز كرده اوّل كاري كه از آن حسابمان ميخواهد بردارد و برندارد آن مربوط به لطف خودش است و يقيناً برنميدارد چون خداي تعالي احتياج به آنچه كه در حساب ما هست ندارد. از همان جا بردارد يا برندارد از همان حسابمان خداي تعالي بردارد، همهاش را هم بردارد خوب است، يعني توي حسابمان هيچي نگذارد اشكال ندارد و همهي ما را از بندگان خالص خودش و از اوليائش و از دوستانش قرار بدهد.
اين را كه عرض ميكنم قبول داشته باشيد. خدا ما را بخرد، ما چيزي نداريم، هر هم چه داريم خدا خودش داده، خداي تو فرمودهاي در قرآنت، انّ الله اشتري من المؤمنين انفسهم، خدايا امشب كه شب عيد است حاضريم هر چه توي حسابمان هست بردار، خودمان هم تقديم ميشويم، چيزي نداريم، و انّ لهم الجنه، ببينيد آنچه در حسابتان است كجا به دردتان ميخورد؟ و ان لهم الجنه، يك شبانه روز ماه رمضانتان را اگر بخواهند در مقابلش پول بدهند و به شما عمر نوح را بدهند ارزش دارد اين را بدانيد. يعني ما الان نميفهميم، ميگوييم خدايا اين مرض را از ما رفع كن، يك شبانهروز ماه رمضانمان مال تو. نميخواهد در مقابلش مزد بدهيد. اگر اين كار را بكنيد آن قدر ضرر كرديد كه حساب ندارد. خيلي چون قيمت دارد انفاسكم فيه تسبيح، نومكم فيه عباده، آن هم عبادت خالص، عبادت كامل، خدايا هر چه ما در اين ماه رمضان در حسابمان ريختي ميدهيم همان بهشت را به ما عنايت كن. بهشت هم، دو بهشت، بلكه سه بهشت، يكي بهشت دنيا، در همين دنيا، همين فردا صبح بهشتمان شروع بشود، صداي مقدّسش بلند بشود الايا اهل العالم انا امامكم المنتظر، من آمدم، بهشت شروع شد، اين بهشت دنيا،وان لهم الجنه، بندهي خدا بشويد، تا بندهي امام زمان بشويد،والاجتهاد في طاعة، كوشش در اطاعت حضرت بقيةالله بكنيد، بهشتمان شروع ميشود، و هي الجنة ماوي، بهشت عالم برزخ هم در آسمان چهارم، آنجا هم عمدهي بهشتي بودنش اين است كه در كنار خاندان عصمت و طهارت هستيد،
اي كه گفتي فمن يموت يرني جان فداي كلام دلجويت
كاش روزي هزار بار من مردمي تا بديدمي رويت
يك طرف نگاه ميكني حضرت اميرالمؤمنين است، يك طرف پيغمبراكرم، يك طرف امام حسن، يك طرف امام حسين، و ساير ائمه و حتّي حضرت بقيةالله آنجا جلوهايي دارد با اينكه در روي زمين است. در آنجا نورش ميتابد. خوب آنجا كه باز بهتر. و بهتر از همه جنت خُلد است، كه انسان وارد ميكنند، چقدر بيهمّتي، بيارزشي انسان بايد داشته باشد كه اين بهشتها را نديده بگيرد و اينها را نخرد و جان خودش را دوست داشته باشد. جان ما چه ارزشي دارد؟ اميدواريم هر سه بهشت را، بهشت دنيا، بهشت برزخ، بهشت قيامت را خداي تعالي همين امشب عيدانه به ما عنايت بفرمايد.
براي دوستانمان در هر كجا كه هستند خداي تعالي همين امشب آنها را به محضر روحي و ارتباط روحي با حجتبن الحسن و در بهشت برزخي در بهشت آسمان چهارم و در بهشت خُلد قرارشان بدهد. خوب، امشب ديگر بيشتر از اين وقتتان را نميگيرم، انشاءالله اميدواريم كه ما را هم دعا كنيد، ما را هم به عنوان خدمتگزار خودتان و دوستانتان و ارادتمندان بپذيريد و انشاءالله، اين را هم ضمناً عرض كنم، چون شب بيست وسوم يك مطلبي گفتم بعضي دوستان خيلي رنجيده شدند، نسبت به بعضي كه تهمتهايي به ما ميزنند اينها چيزي نيست، شما، من اگر ناراحت بودم شما ناراحت نباشيد، انشاءالله كه روزي ميشود كه ما سرزنش آنها را نميكنيم ولي خودشان، وجدانشان، خودشان را سرزنش ميكند. و ضمناً اين مطلب را هم عرض كنم فقط و فقط دوستاني كه جزوهها را ميگيرند و ميخواندند در هر كجا كه هستند. چون بدون اين و بدون داشتن مرحله مطالب بدردشان نميخورد انشاءالله در هر هفته روزهاي جمعه البتّه با اجازه آقاي كاشاني كه جلسه دارند روز جمعه ولي خوب با ايشان صحبت كردم و انشاءالله در همان مجلس هم از وجود ايشان استفاده ميكنيم روزهاي جمعه از ساعت هشت صبح چون مناسبترين زماني است كه براي دوستاني كه در هر كجا هستند، انشاءالله يك ساعتي فقط ميخواهم صحبت كنم، يك مطالبي براي اينهايي كه در راه كمالات حالا يا جدّي يا غير جدّي قدم برداشتند و ما مسئوليتشان را پذيرفتيم، انشاءالله عرايضي عرض كنيم. البته جلسات ديگر به وسيله دوستان ديگرتان انشاءالله تشكيل ميشود. چون دوستان، دوست داشتند در شهرهاي مختلف از صحبت من استفاده بكنند كه من فكر ميكنم صحبتهاي من قابل استفاده، حالا شايد درست دروغ باشد بالاخره چون كلمات خاندان عصمت است من نميتوانم اين را بگويم، ولي به هر حال ميخواهند گوش كنند در ساعت بله هشت، نه ساعت دقيقش بعد گفته بشود ساعت هشت همه دوستان جمع بشوند در هر كجا كه هستند و انشاءالله مطالبي در ارتباط با مراحلشان گفته بشود تا انشاءالله بتوانيم همّت كنيد دوستان، بتوانيد انشاءالله شياطين زيادند، حرف مفت هم زياد است، اين را شما بدانيد، هيچ چيز سستتان نكند، اگر حرفي به شما گفتند، اين را بدانيد به من بيشتر ميگويند و اگر شما بنا است تعطيل كنيد من زودتر بايد تعطيل كنم. ولي اين حرفها انشاءالله شماها را نلغزاند. واستقم كما امرت و من تاب معك. همه بايد با پيغمبراكرم كه اين خطاب به او رسيده استقامت كنيم، يعني راه پيغمبر را در نظر بگيريم و استقامت كنيم و حركت پيغمبر در نظر بگيريم و استقامت كنيم و همهمان بگوييم لااله الاّ الله، كه معني لا اله الاّ الله انشاءالله در خودمان پياده كنيم، يعني فرمانده يكي، قانون يكي، فرمانبردار همه يكي و انشاءالله فرمان الهي را ببريم و البته خود خداي تعالي فرمودهاطيعوا الله و اطيعوا الرسول، خدا را اطاعت كنيد، رسول را اطاعت كنيد، اوليالامر منكم، اوليالامر را هم اطاعت كنيد كه اوليالامر ائمهي اطهار هستند و مرجع تقليد و خدمت شما عرض شود وليّ امر مسلمين، وحدت بينشان وجود بيايد، همهمان واحدي باشيم كه انشاءالله ما بتوانيم تمرين وحدت، تمرين توحيد بكنيم تا امام زمان عليه السلام و الصلوة انشاءالله ما ها براي ياريش انتخاب بفرمايد.
نسئلك اللهم و ندعوك، نسئلك اللهم و ندعوك، باعظم اسمائك و بمولانا يا صاحبالزمان، يا الله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، يا الرحمان يا الرحيم، يا غياث المستغثين، يا ربّا يا سيّدا عجّل لوليك الفرج، عجّل لمولانا الفرج، عجّل لسيدا الفرج،خدايا فرج مولاي ما امام زمان را برسان، خدايا در اين دنيا بهشتمان خودت با آنچه كه ما با تو تعهد دادهايم شروع بفرما. خدايا به آبروي حجتبن الحسن گرفتاريهاي مسلمين را برطرف بفرما، عدل و داد در تمام كرهي زمين مقرّر بفرما. خدايا با آبروي آقايمان حجتبن الحسن ايمان كامل به ما عنايت بفرما، خدايا شب جمعه است امشب، شب عيد است امشب، خدايا به آبروي خاندان عصمت و طهارت قسمت ميدهيم تمام دعاها و تمام نيازمندهايي را كه ما در اين ماه گذشته اظهار كرديم و از تو خواستهايم همهاش را مستجاب بفرما. پروردگارا به آبروي وليعصر قسمت ميدهيم مرضهاي روحيمان را شفا مرحمت بفرما، مريضهاي اسلام را شفا عنايت بفرما، خدايا مريض معلوم، مريضه معلومه از الساعه لباس عافيت بپوشان، امواتمان را غريق رحمت بفرما، عاقبتمان را ختم بخير بفرما. آقايان بايستيد براي زيارت آلياسين.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.