۲۳ رمضان ۱۴۲۳ قمری – ۷ آذر ۱۳۸۱شمسی – شب قدر
1-خطبه:
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسمالله الرحمن الرحيم. الحمدلله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لاسيما بقيةالله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي أعدائهم أجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
2- عبارت قرآني آغازين:
اعوذ بالله من الشيطان بِسمالله الرحمن الرحيم الرجيم إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (1) وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ (2) لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3) تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (4) سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5) القدر/1-5
3- شب قدراز جهت زماني:
به احتمال قوي بلكه از نظر بعضي از اولياء خدا كه من در جواني بعضي از آنها را ديده بودم معتقد بودند كه امشب يعني شب بيست و سوم ماه رمضان شب قدر است؛
4- عظمت شب قدر:
دربارهي شب قدر خيلي مطالب شنيدهايد و همانطوري كه همهي مسائلمان را كه دربارهي امور معنوي گفته ميشود جدّي نميگيريم اين مطلب را هم ولو آنكه خداي تعالي در قرآن فرموده و حتّي به پيغمبرش ميفرمايد« وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ»؛چه چيز به تو ميفهماند و از كجا ميداني كه شب قدر چيست؟ و بسيار شب قدر را در آيات ديگر قرآن باز تعريف كردهاند. در سورهي دخان ميفرمايد: «وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ، إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ» الدخان/2-3؛ ما قرآن را در شب پُر بركتي نازل كرديم،«فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» الدخان/4، در اين شب هر امري كه قطعي شده توأم با مصلحت است و بايد گفته شود اين امور در اين شب جدا ميشود، معلوم ميشود و مسلّم ميگردد.
5- اعمال شب قدر:
بنابراين اگر يك مقداري امشب را جدّي بگيريم طبعاً چند كار را امشب اگر نكنيم نبايد حتّي صبح هم به خواب برويم. اين چند كاري كه حتماً بايد امشب انجام بشود ،ديشب و پريشب دربارهاش تا حدّي صحبت كردم؛ امشب هم عرض ميكنم اين چند كار يكي بررسي باطني در وجودتان؛
الف -علامت شيعه:
شما مسلمانيد، شيعه علي بن ابيطالبيد، به امام زمان اعتقاد داريد؛ حتّي امشب زياد به ما فرمودهاند كه اين دعا را بخوانيد و اين دعا را بكنيد و با خدا اين طور مناجات كنيد كه
ب-معناي دعا«اَللَّهمَّ كُن لِوَلِيِّكَ الحُجَّةِ بنِ الحسن»:
اللهم كن الوليّك الحجة بن الحسن، خدايا براي وليّت، امام زمان، حجتبن الحسن،كن لوليّك الحجة بن الحسن صلواتك عليه و علي آبائه في هذا الساعة،اين در همين لحظه، في هذا الساعه و في كلّ الساعه، چه باش براي وليّت؟ چگونه باش براي وليّت؟«حافظ.» او را حفظ كن، نگهداريش كن، آن قدر او را نگهداري كن تا اين مردم لياقت پيدا كنند كه در محضرش باشند و تحت حكومتش قرار بگيرند و به سعادتي كه خدا منظور كرده از خلقت بشر برسند. بشر را خدا براي چه خلق كرده؟ از چيزهايي كه امشب بايد فكرش را بكنيد،
ج- علت خلقت بشر:
بشر را خداي تعالي براي اينكه در كرهي زمين و بعد در آسمان چهارم و بعد در بهشت خُلد همه جا جانشين خدا باشد؛ همه جا خليفةالله باشد؛ همين بدن به اين كوچكي كه ما فكر ميكنيم انسان يعني اين بدن؛ ما غالباً فكر ميكنيم كه انسان اين بدن داراي اين خصوصيّات كه اگر اين باشد از هر حيواني انسان پستتر است.
حيوانات يا زيباترند از نظر ظاهري از بشر يا سالمترند از نظر بدني از بشر يا اين طورند كه نيازمنديهايشان كمتر است از بدن بشر. آخر اين بشري كه از اوّل طفوليّت تا آخر مردن، از اوّل زندگي تا آخر زندگي از همهي حيوانات بلااستثناء پستتر است و بيشتر مريض ميشود خوراكش شرايط بيشتري دارد، زندگيش شرايط زيادي ميخواهد، اين بشري كه وقتي مُرد، متعفّنترين حيوانات ميشود، منفورترين حيوانات بدنش خواهد شد، اين بشر را خدا ميخواهد با توجّه به بدن خليفة الله قرار بدهد؟ معنا ندارد اصلاً، چي هست بدن انسان، خليفة الله ممكن است باشد، چيِ بدن؟ يك عدّه افرادي كه از صراط مستقيم دين خارجند، از گفتار خاندان عصمت و طهارت خارجند آنها مطالبي گفتهاند به مقدار و عقل و درك خودشان، گفتهاند كه از همين بدن روح به اصطلاح بيرون ميآيد؛ از همين بدن به وجود ميآيد، گفت:
ذات نايافته از هستي بخش كي تواند كه شود هستي بخش،
بدني كه از همهي بدني حيواناتي كه دارد پستتر و عقبتر است ميتواند روحي به وجود بياورد كه اين روح خليفةالله بشود؟ ميشود همچين چيزي؟ يك روحي به وجود بياورد كه جانشين خدا بشود؟ آنچه كه مسلّم است خداي تعالي روح بشر را خلق كرد، اينها جز معالم دينتان است، اين مطالبي كه ميخواهم امشب، كه افضل اعمال امشب تحصيل علم و دانش است برايتان عرض كنم بايد مقيّد باشيد كه به آن معتقد باشيد اگر ميخواهيد به حقيقت برسيد. نميخواهم عرض كنم چون من ميگويم بايد به آن معتقد باشيد، اين حرفِ بسيار غلطي است، جز چهارده معصوم چنين كلامي نميتوانند بگويند و اگر گفتند اشتباه كردند. ولي كلام معصومين را عرض ميكنم.
6- مبلغ دين بايد بلند گو باشد:
من يك وقتي به يكي از دوستان گفتم دعا كن من بلندگو باشم. او نفهميد كه معني حرفم چيست. گفتم: آن قدر تابع گفتار خاندان عصمت و طهارت باشم كه حتّي تُن صداي آنها را بتوانم منعكس كنم، نفس آنها را منعكس كنم، بزرگترين لطف الهي اين است كه انسان بتواند جوري باشد كه مثل اين بلندگو، شما طرف را نميبينيد ولي از لحن قول متوجّه ميشويد كه گوينده كيست.
انسان فهيم و آنچه مي فهمد:
آن چنان بايد فهمتان در علم و حكمت و پاكي دلتان بالا برود كه وقتي سخني را ميشنويد بدانيد كه اين كلام معصوم است يا كلام غير معصوم. يا كلام كسي است كه از معصوم نقل ميكند. البته همان طوري كه شبهاي گذشته دوستان اين كار را كردند. شايد دهها، مثلاً چند مجلس، حالا دهها شايد مبالغه بود، چون اقل دهها، سي تا است، نه، مجالس متعدّدي، آنهايي كه در مشهد نشستهاند و دارند گوش ميكنند به مسائلي كه در اينجا بحث ميشود ميفهمند كه آن آقايي كه صحبت كرد، مثلاً جناب حجتالاسلام و المسلمين عزيز دلمان، عزيز جانمان، آقاي كاشاني بودند و حالا من خدمتگزارتان دارم صحبت ميكنم.
از لحن ميشناسند؛ از تُن صدا درك ميكنند، اوّل بايد شما مردم مسلمان و جدّي و پيرو خاندان عصمت و تزكيهي نفس شده اوّل بايد لحن قول را بشناسيد، يك كلامي براي شما نقل شد اين آيا آيه قرآن است يا كلام رسول اكرم است يا سخن علي بن ابيطالب است يا گفتار سائر ائمّه است. اين اول كاري كه بايد پاكي شما، گوش شنواي شما، گوش دل شما بشنود قضاوت كند كه اين از كيست؟ آيا سخن دوست است يا سخن دشمن. سخن دوستي است كه از جانب خدا دوستياش منشأ گرفته يا از دشمني است كه از مثلاً از دانشمندان قبل از اسلام، از زمان فلاسفه يونان منشأ گرفته است اين معلوم بشود. اين را اوّل شما بايد بدانيد و بعد هم گوينده آن چنان سخنش دقيق با سخنان خداي تعالي و روايات و كلمات پيغمبر اكرم مطابقت داشته باشد مثل اين بلندگو كه وقتي كه بيان ميكند شما از بلندگو كه صدا را ميشنويد يا از ضبط صوت كه صدا را ميشنويد ميتوانيد بگوييد اين تُن صداي كيست؟ اين صدا مال كيست؟ اين سخن از كيست؟ و حتّي آن قدر گوينده يعني آن بلندگو آن ضبط صوت آن قدر حسّاس باشد كه تمام خصوصيّات گوينده را حتّي نفس زدن گوينده را، سرفهي گوينده را منعكس كند. نگويد اينجا صلاح نيست اين كلام گفته شود آن جا صلاح است. مگر اين كه باز خود خاندان عصمت عليهم الصلوة و السلام دستور تقيّه داده باشند و بفرمايند كه يك چنين اجتهادي انسان گوينده بكند كه اينجا در تقيّه است اين حرف را نزن و آنجا بزن. بنابراين شما هم امشب دعا كنيد، من از شماها همهتان ميخواهم كه دعا كنيد من بيشتر از يا حتّي دوستانمان كه در شهرستانها مشغول تبليغ هستند، دوستاني كه در همين جا هستند در خدمتشان هستيم، دعا كنيد ما بلندگوي خاندان عصمت و طهارت باشيم، بيشتر هم نباشيم، كمتر هم نباشيم، صدا را عوض نكنيم، صدا را طوري نكنيم كه ديگران را متنفّر كنيم، اين را امشب از خدا بخواهيد.
سخنان خدا و پيغمبر خيلي روشن و واضح و كلامي كه ميخواهم عرض كنم همان كلام خاندان عصمت و طهارت است، در روايات متعدّدي هست؛
7- معرفت استاد:
يكي از دوستانمان كه خدا انشاءالله حفظش كند، من به او گفتم كتابهاي من، بعضي مداركش نقل نشده، شما مدارك را جمع كنيد. يك روز به من گفت من تعجّب ميكنم با اينكه شما از قول امام و معصوم چيزي نقل نكرديد در كتاب، يعني نگفتهايد كه اين كلام مال امام است، ولي من مراجعه ميكنم دهها روايت به همين مضموني كه شما در كتاب نوشتهايد به همين مضمون در روايات هست. خداي من شاهد است همين كتاب در محضر استاد، اين كتاب، من اوّل روايات را به مضمون اين كلمات ديدم و بعد نوشتم. و لذا شما ببينيد تمام مطالبش مطابق احاديث و روايات است.
8- مداراي استاد با شاگرادان سست:
از مطالبي كه ميخواهم عرض كنم مربوط به امشب است؛ آنچه كه در آيات قرآن است برايتان خواندم. يكي سورهي قدر است؛ يكي هم اوّل سورهي دخان است،«فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ»الدخان/4-5، تا يك قسمتي از سوره، روايات دربارهي امشب چي ميگويد؟ خيلي دلم ميخواهد جدّي بگيريد و من به دوستان در آن اتاق كه نشسته بودم گفتم كه من حدود 10 تا 15 مطلب را با خودم فكر كرده بودم كه در اين سه شب از شما تعهّد بگيرم كه به آن عمل كنيد؛ آن سه تا مطلب اوّل را كه عرض كردم بعد به يك دليلي كه آن دليل يك مقداريش شايد نصفش معنوي بود و مربوط به خودم بود و فكر خودم و بقيّهاش هم مربوط به برخوردها بود. كه گفتم اين تعهّدات ممكن اگر من بگيرم و دوستان همه كارها را غير جدّي ميگيرند اينها را هم جدّي نگيرند ولو تا بعد از ماه رمضان كه شيطان به سراغشان بيايد، فراموش كنند و سست شوند آن وقت ممكن است مثل جريان حضرت نوح و شيطان بشود. ديشب گفتم و آن شب هم گفتم كه
– تشكر شيطان از نوح (عليه السلام):
شيطان بعد از اينكه مردم در طوفان نوح غرق شدند آمد تشكّر كرد از حضرت نوح، گفتم من ميخواستم اينها را با زحمات زياد، سالها زحمت بكشم تا به جهنّم بفرستمشان و تو با يك دعا، با يك طوفان همه را به جهنّم فرستادهاي. خيلي متشكّر.. حضرت نوح سيصد سال گريه كرد كه چرا يك خورده تحمّل نكرد، يك خورده صبر نكرد. و حالا ما هم بياييم از آقايان تعهد بگيريم اينها هم زير عهدي كه با امام زمان بستهاند بزنند و شيطان هم بيايد از ما هم تشكّر كند كه چنين تعهداتي از مردم گرفتي.
9- اسماعيل صادق الوعد الگوي وفاي به عهد:
جدّي بودن خيلي مهم است، تعهد خيلي مهم است. افرادي هستند كه در قرآن وصفشان شده و در زمان ما هم بودهاند و ديدهايم. اسماعيلي است از پيامبران البتّه اولوالعزم نيست شايد پيغمبر بزرگي هم نباشد ولي پيامبران بايد تعهّد داشته باشند، دروغ نگويند، تبعاً بايد كاملاً متعهّد و صادقالوعد باشند.
يكي از اين پيغمبرها توي دهي يك چيزي را رفيقش فراموش كرده بود در شهر كه بياورد. به ايشان گفت من بروم توي شهر آن چيز را بردارم بياورم. شما چكار ميكنيد؟ حضرت اسماعيل گفت من همين جا هستم تا تو بيايي. اين هم رفت، فراموش كرد كه چنين قراردادي گذاشته، سرش گرم زندگي شد، دوستان دورش را گرفتهاند فراموش كرد. يك سال اسماعيل در آن قريه ماند؛ البّته شما فكر ممكن است بكنيد يك جا نشست، و همان جا نشست، نه، آن جا مشغول تبليغ شد، كار كرد، حتّي مصلحت شايد بود كه اين باشد. بعد از يكسال آن بندهي خدا يادش آمد مدّتي نيست جناب اسماعيل را من نميبنيم. نيامده توي شهر، اِ نكند در همان جا در همان دهي كه قرار بود تا من برگردم مانده باشد. رفت ديد بله. ايشان از آنجا تكان نخورده است. از اينجا بيرون نيامده؛ خداي تعالي به اين اسماعيل يك مطلبي اشاره ميكند كه« إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا» مريم/54، صادق الوعد بود. اسماعيل صادقالوعد معروف شد. اين اسماعيل غير از اسماعيل فرزند ابراهيم است. يك اسماعيل ديگر است ظاهراً از تفاسير اين طوري معلوم ميشود.
ماها به وعدههايمان عمل نميكنيم، به تعهّداتمان عمل نميكنيم، به چكي كه امضاء كرديم پايش، و قرار است فلان روز پرداخت بشود و اگر اين پرداخت نشد اين بيچاره در فشار قرار ميگيرد يا او هم به همين مناسبت چك داده؛ آن طرف او هم باز به همين مناسبت چك داده، كه اگر يكي از اينها تخّلف بشود عدّهاي در فشار قرار ميگيرند. امّا هيچ اهميّت ندارد هر چه او گفت،
10- عدم تعهد علت عقب افتادگي است:
ادّعاي زيادي هم داريم. ادّعاي زيادي متأسفانه داريم، كه چرا آقا ما رشد نميكنيم، چرا به كمالات نميرسيم، چرا به خدا نرسيدهايم، چرا امام زمان نيامده با ما مصاحفه كند بگويد احوال شما چطور است. اين ادّعاها را ميكنيم آن وقت من بيايم از شما تعهّد بگيريم و شما ديگر هر چه تعهّد من و شما و دست امام عصر (ارواحنافداه) قيمت داشته باشد از امضاي خودتان بيشتر قيمت ندارد. البّته قيمت اصليش مسلّم است ولي مثل چكي كه دادهايد با آن عمل ميكنيد. آخرش ميخواهيد چكار كنيد. آقا وليعصر ما كه با تو دست نداديم با خودمان دست دادهايم. هستند افرادي كه اين طور فكر ميكنند. ما با خودمان دست دادهايم. آقا وليعصر در دعاي عهد كه امام ميفرمايد دستت را بگذارد توي دستت و تعهّد كن و با امام زمانت در حقيقت داري تعهّد ميكني، اين را كه من با آقا دست ندادهام. به خدا قسم اين را بدانيد اين بدل آن است اصل همان دست دادن با دست خود حضرت است. و اين هم بدلش است؛ اگر به به بدلش عمل نكني به اصلش هم عمل نخواهي كرد.
11-هلاكت متعاقب نقض عهد است:
در زمان پيغمبر يك عدّه زير درخت، زير شجره كه در آيات قرآن هست؛ آمدند با پيغمبراكرم بيعت كردند؛«يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ»الفتح/10. خدا ميفرمايد جز اين نيست كه اين بيعت با خدا است. خوب عمل كردند؟ نه، همينها افرادي شدند كه بعد از پيغمبر اكرم دور ابيبكر را گرفتند و بيعت با پيغمبر را در جميع خصوصيّات فراموش كردند و رفتند با ديگري بيعت كردند.
12- اي كاش نام ما را هم در آن كتاب ببرند:
ما لذا آن مطالبي كه ميخواستم عرض كنم ان شاءالله- ما مثل حضرت يونس البتّه خاك پاي حضرت يونس هم حساب نميشويم ولي در اين كاري كه خواست ايشان بود و خدا هم توي قرآن مكرّر آبروي حضرت يونس را برده كه آن آبرو بردنش هم بهتر از هر چيز است. اسم انسان را خدا ببرد ارزش دارد. كه با قومش زياد سر و كلّه زد، اينها نپذيرفتند، گفت ديگر اينها درست نميشوند، مأيوس شد، رفت در كشتي نشست، ماهي دهن باز كرد، خداي تعالي او را در دهان ماهي زنداني كرد و بعد كه برگشت خدا به سوي صدها هزار نفر آن وجود مقدّس را فرستاد،- مأيوس نبايد مبلّغ بشود،
13- درس تواضع:
ما هم انشاءالله مأيوس نميشويم و بلكه اين جلسات اين چند شب كه من در خدمتتان بودم اين جلسات يك مطلبي به من فهماند و آن مطلب اين بود كه خداي تعالي در اثر تجربه و روبرو شدن با شماها فهميدم كه من كوتاهي كردم. من تقصير كردم.
الف- مستمع صاحب سخن را بر سر كار آورد:
شما دوستان با محبّت كامل از راههاي دور كه ما همين امشب فكر ميكرديم اگر مثلاً تهران جلسه نبود اصفهان جلسه نبود، شيراز جلسه نبود، ممكن بود جمعي از اين شهرها و شهرها ديگر بيايند و جا نداشته باشيم. الان هم جايمان كم است و ضمناً من معذرت هم ميخواهم. اين محبّت اين اظهار علاقه اين اظهار عطش اين يقظهاي كه در شما الحمدلله هست، اگر پيشرفت نكرده باشيد شايد، يعني نه شايد حتماً تقصير ماست. ما كوتاهي كرديم. من ميخواهم خودم به سهم خودم عرض ميكنم و الاّ
ب- تشعشع نور استاد:
دوستان را خدا حفظ كند جناب آقاي نعمتي، جناب آقاي رفيعي كه در دبي الان مشغول تبليغ است، جناب آقاي كاشاني، جناب آقاي معلّم كه در دزفول و دوستاني كه اگر بخواهم اسم ببرم ممكن است يك وقتي فكر بشود كه اسامي دوستان را معرّفي كنم. فعّال، خوب كار ميكنند من كوتاهي كردم. اين را كه ميگويم كوتاهي شده نه از ناحيه اينها است. كارهايشان هم روشن و بحمدالله مثل مجلّه خورشيد مكّه، پاسخ گفتن به سؤالات جناب آقاي كاشاني در روزهاي جمعه در تهران،
ج- دوست شدن امتحان مي خواهد:
فعاليّتهاي خيلي زيادي كه الحمدلله در شهرهاي مختلف حتّي امشب به من در تلفن يك شخصي از اصفهان نقل ميكرد ميگفت مجلسي كه به وسيله تلفن ما داريم در اصفهان؛ آن مجلس غير از آن مجلسي است كه دوباره تشكيل ميدهيم براي عموم. آنجا دوستان خصوصي جمع ميشوند. يك جلسه ديگر در جايي ديگر باز خودشان كه آن عزيزمان جناب آقاي موسوي براي دوستان اصفهان و غير دوست، يعني همه دوستند، آنهايي كه اهل تزكيهي نفس هستند و آنهايي كه اهل تزكيهي نفس نيستند اينها را يك جلسه فوقالعاده دارند. جلسات الحمدلله است، فعّاليتها است. منتها من يك مقدار كوتاهي كردم. و از همه معذرت ميخواهم اگر چه من هم همين ترجمهي قرآن همين سخناني كه گاهي از من به گوش شما ميرسد بوده، ولي بايد بيشتر از اينها ميبود. بايد من كار بيشتر از اينها ميكردم. و لذا انشاءالله تصميم دارم بعد از ماه مبارك رمضان به ياري پروردگار در هفته يك جلسه حالا كه كارها سهل انجام ميشود؛ به قول آقاي مدّاح همين الان كه من دارم صحبت ميكنم دوازده جلسه را خود اينجا دارند تغذيه ميكنند. و از آنجا به جلسات ديگري. و جلسات متعدّد ديگر پخش ميشود. حالا كار به اين سهولت است. ما تنظيم ميكنيم اين برنامه را عرض ميكنيم فقط و فقط براي دوستاني كه اهل تزكيه نفس هستند تشخيص اين معنا هم با دوستاني كه در شهرستانها هستند اين است كه آنهايي كه جزوه ميگيرند، آنهايي كه دفتر دارند، آنهايي كه برنامه دارند توي جلسات بيايند و يك ساعتي را تعيين ميكنم كه در همهي شهرها انشاءالله بتوانند بگيرند مطالب را.
د- پيوسته حتي اگر آهسته:
و جدّاً و كمكم، هم جدّاً هم كمكم، جدّاً از لحظهي اوّلش انشاءالله هم من جدّي باشم هم شما، و كمكم يعني كمكم كاري بكنيم كه تعهّداتمان با خدايمان با بندگان خدا محكم باشد.
14- تاكيد و خواهش استاد بر تعهد:
متعهّد باشيد. شما اگر امشب هيچ دعايي حتّي آيات قرآن را هم نخوانيد هيچ عبادتي نكنيد، يك كار بكنيد با خداي تعالي و با امام زمان تعهّد كنيد كه در مقابل تعهّداتاتي كه در گذشته كردهايد و در آينده خواهيد كرد چه با خدا، چه با خلق خدا، اينها را جدّي باشيد. از همه بهتر. ميگوييد نه، اين كار را بكنيد، گناهش گردن من، ثوابش مال شما. يك كار؛ همهي حرفها مقدّمه همين است،
15- تعهد با خدا و امام زمان و خودمان در قبل از دنيا:
الف- وسواس در اثر عدم تعهد با خدا است:
شما اگر در مقابل خدا متعهّد باشيد شيطان هيچگاه به سراغتان نميآيد،«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ » يس/60 شما بندگي شيطان را نكن، شيطان ميرود ردّ كارش، غالباً آنهايي كه وسواسي هستند من اين طور به آنها ميگويم يك مدّتي اعتنا نكن به وسواسها، كمكم وسوسهات از بين ميرود. اعتنا نكن. شيطان گاهي اين حالت را دارد كه از هر چيزي كه ميبيند شما ضعف داريد، رويش حسّاس هستيد ميآيد از همانجا وارد ميشود و شما را اذيّت ميكند. اوّل چيزي كه انجام ميشود اين است كه انسان بندهي خدا ميشود و از شيطان هم اطاعت نميكند، اين يك.
ب- عهد بايد بعد از علم باشد:
دوّم اينكه متعهّد در مقابل خاندان عصمت. اين را شما بدانيد از دهها بلكه از صدها حديث و تعدادي از آيات قرآن استفاده ميشود كه ما يك عالم ارواحي داشتهايم. در عالم ارواح همهي حقايق را ياد گرفتهايم، همه چيزها را تعليم گرفتهايم از خاندان عصمت و طهارت، يك عالم ميثاقي، عالم تعهّدي داشتيم، وقتي از اين مدرسه بيرون آمديم و ما فهميديم حقايق را، اوّل كاري كه پروردگار كرد فرمود:«أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ»الأعراف/172 آيا من مربّي شما نيستم. من پروردگار شما نيستم. همه گفتند:« بَلَى» الأعراف/172. همه تعهّد كردند ما در عالم زندگي ميكنيم با توجّه به اينكه ربّ ما خدا است. مربّيمان خداست. تحت تربيت پروردگار بودهايم و بايد باشيم. اين عالم ميثاق است.
B– فرد متعهد در دامان خاندان عصمت است:
اگر به عالم ميثاقمان توجّه داشته باشيم هيچ وقت از دامن خاندان عصمت و طهارت دور نميشويم. هميشه با آنها هستيم،«مَعَكُم مَعَكُم لامَعَ غَيرِكُم، مَعَكُم مَعَكُم لامَعَ عَدُوِّكُم»، اصلاً تمام كارها حل ميشود، همه چيز درست ميشود.
ج- كاري نكنيم كه در بازخواست وجدان واقع شويم:
تعهّد سوّم در مقابل وجدانمان كه خداي تعالي در فطرتمان قرار داده هيچ بدي انجام ندهيم و همهي خوبيها را انجام بدهيم. دروغ نگوييم، غيبت نكنيم، بدخواه مردم نباشيم، طمع به مردم نداشته باشيم، اعتماد به ديگران پيدا نكنيم، مواظب كنترل غضب و شهوتمان باشيم، اينها هم چيزهايي است كه در تعهّد سوّم خداي تعالي در عالم ميثاق يعني ده يا يازدههزار سال قبل در زماني كه حضرت آدم را خداي تعالي خلق كرد از ما گرفت. اين تعهّدات را گرفت، اين تعهّدات را گذاشته حالا اگر ميخواهيد در بين مردم محبوبيّت پيدا كنيد، در بين مردم هم متعهّد معرّفي بشويد. فردي مسئول شناخته بشويد، با مردم هم به تعهّداتان عمل كنيد. امّا وقتي كه با خدا با پيغمبر با ائمّهي اطهار با وجدانت تخلّف كردي و به عهدت وفا نكردي خواهي نخواهي بعدش هم تعهدات را عمل نميكني.
16- تاكيد و خواهش استاد بر تعهد:
و لذا تأكيد ميكنم امشب، جدّاً از دوستان ميخواهم كه كوچكترين تخلّفي در تعهدتان نكنيد. كه هر تخّلف اگر اين طوري برايتان مثال بزنم بهتر است، هر تخلّفي كه از تعهّداتان ميكنيد مثل اين است كه مدتها رفتيد به بالا از آنجا يكدفعه افتادهايد پايين. سقوط ميكنيد از بين ميرويد. لذا خداي تعالي در قرآن ميفرمايد«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» تا مي رسد«وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ» المؤمنون/1-8،،«وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا» الإسراء/34. ديگر بيشتر از اين تكرار نبايد بشود.
17- عهد شكني مكرر انسان در «تنها كمك گرفتن از خدا»:
تعهّداتي كه ما با خدا در هر زماني دو مرتبه لااقل نهايتاً در نماز وتر يك مرتبه با خدا داريم ميگوييم«إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» الحمد/5، اين دو چيز خيلي مهم است. من تنها تو را عبادت ميكنم يعني نه شيطان، نه هواي نفسم، نه زنم، نه فرزندم از هيچ كس بندگي نميكنم جز خدا «وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»، به نظر من اين كلمهي دوّم يك مقداري بيشتر از كلمهي اوّل براي ما هست «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»،يعني تنها از تو كمك ميخواهم. ما فقط از تو كمك ميخواهيم، از اطبّاء چطور براي مرضت؟ نه، از دوستانت از مشتريانت، از اقوامت؟ نه، چرا؟ چرا؟ چون آنها كسي نيستند. هيچ كس به درد شما نميخورد جز خدا.
18- صراط مستقيم در كمك گرفتن از غير خدا:
اگر يك وقتي هم خواستي از طبيبي، از دارويي از چيزهايي امثال اينها كمك بگيري بگو چون خدا اين خاصيّت را در اين دوا گذاشته، چون خدا خواسته واسطهايي براي معالجهي مرضم داشته باشم و اين آقاي دكتر را قرار داده.
– درس توحيد در قضيّه اشرف الاطباء:
ما در مشهد يك وقتي يك نفري مريض شده بود خوب پيشنهاد كرديم از اولياء خدا بود مرد بسيار خوبي بود، خدا رحمتش كند، پيشنهاد كرديم برويم طبيب برايتان بياوريم، گفت چطور طبيبي باشد؟ گفتيم: طبيب حاذق. گفت: نه، اين منظورم نبود. پس چه طور طبيبي ميخواهي؟ طبيبي كه متديّن باشد، خوب باشد، با تقوا باشد، بداند كه شفا در دست او نيست، در دست خداست اين وسيله است. يك آقاي اشرفالاطبايي بود، طبيب خوبي بود، ولي يك شال سبزي هم به سرش ميبست، خيلي هم به او مراجعه ميكردند، خدا رحمتش كند، او را آورديم برايش گفت:ها، ايشان خوب است. هيچ وقت اين طوري فكر كرديد شماها؟ گفت ايشان خوبه خدا و ايشان با اينكه مرضش سخت بود با يك نسخه معالجهاش كرد، من آن وقتها جوان بودم شايد هم بچّه بودم، رفتم به اين آقاي اشرف الاطباء گفتم شما معروفيد با يك نسخه مريض را معالجه ميكنيد چكار ميكنيد كه مريض به اين سرعت خوب ميشود. دستهي قبضهاش را به من نشان داد، دست قبض مثل اين دست چك ته چك داشت، ته قبض داشت، مرض را آنجا نوشته بود، اينها را ميگويم خداي من شاهد است نميخواهم در اين شب عزيز وقتتان را بگيريم، يا قصّه برايتان بگويم، انشاءالله ياد بگيريد. انشاءالله عمل كنيد، اين را به من نشان داد، بالايش نوشته بود آقاي فلان داراي مرض فلان و من هم اين دوا را برايش تجويز كردم. اين سه تا چيز، اينها را ميبرد صبح حرم حضرت امام رضاعليه الصلوة و السلام،ميگفت آقا من اين مريضها را اين جوري معالجه كردم، باقياش دست شما، شفا دست شما، ميفهميد؟ يك همچين طبيب خوبي پيدا كنيد ولو گل گاوزبان به شما دوا بدهد شما را شفا ميدهد، شفا دست خداست، اي خدا چطور ميشود اين ميخ را ما توي مغز خودمان و شما بكوبيم. شفا دست خداست، خدا ميفرمايد:«وَإِذَا مَرِضْتُ» الشعراء/80، از قول حضرت عيسي است ظاهراً«وَإِذَا مَرِضْتُ» الشعراء/80، وقتي كه من مريض ميشوم يعني در اثر غذاهاي ناباب من خودم را مريض ميكنم، در اثر هواي نامناسب خودم را مريض ميكنم، در اثر ميكروبهايي كه در معرضش قرار گرفتم خودم را مريض ميكنم.«وَإِذَا مَرِضْتُ«، نميگويد«اِذَا اَمرَضَنِي اللهُ» خدا مرا مرض ميكند«وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِي»،الشعراء/80 نه دكتر، نه دارو، نه هيچ چيز،«فَهُوَ يَشْفِينِي»،الشعراء/80 ، او شفا ميدهد،
19- مرز توحيد و شرك:
شخصي آمد خدمت امام صادق، حضرت فرمودند:«وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» يوسف/106، اكثر اينها مؤمن به خدا نيستند، مشركند، حضرت فرمود همين كه بگويي من را فلان طبيب معالجه كرد تو مشرك هستي، بگويي فلان ثروتمند من را از برشكستگي نجات داد، مشركي. راوي ميگويد من گفتم: «اِذًا فَهَلَكنَا»، حضرت فرمود: بگو اگر خدا، آن طبيب را به اصطلاح در دلش نميانداخت كه من چه مرضي دارم و آن دواي مناسب مرض من را به من نميداد از ناحيه خدا، من مرده بودم. اينجا موحّدي، همهي كارها دست خداست، چطور انسان بتواند اين مطالب را به مردم بگويد و اينها جدّي بگيرند، آقا جدّي است اگر همين الان بگويي معلوم نيست، كافري، نجسي. همين الان بگويي كه شفا دست خدا نيست، دست طبيب است، يعني چه؟ اين جوري است. چون منكر آيهي قرآن شدي، مشركي، اين قدر همين مسئله دقيق است در اين شب عزيز عرض ميكنم، كه اگر گفتي اين انگشتر مثلاً عقيق دست من نباشد من بدبخت ميشوم. باز هم كافري، باز هم مشركي، در روايت دارد «مَن عَبَدَ الاِسمَ دُونَ المَعنَي فَهُوَ الكَافِر«،كسي كه هر اسمي را عبادت كند، بگويد اين انگشتر عقيق به من خوشبختي ميدهد، اين نعل اسب بدبخت، اين اسب بدبختي كه معلوم نيست كجا سقط شده اين نعلش دادند خوشبختي ميدهد، روز سيزده اگر فلان كارها را نكنيم نحسي به ما ميدهد، و خدا نگفته باشد مشركي اگر گفتي. كه ميخواهيم ما موّحد باشيم، خدا چون گفته انگشتر عقيق دستت بكن، چون تو كردي اين كار را، خدا به تو يك محبتي ميكند، يك مهرباني دارد، خوب، به تو كمك ميكند، همانچه كه گفته به تو ميدهد، انگشتر عقيق، انگشتر ياقوت، طلسم، نميدانم حرز، همهي اينها اگر در راستاي خداي تعالي باشد و كمك پروردگار باشد و كار خدا باشد و تو با همان فكر آن را انجام بدهي موحّدي، و الاّ براي غير خدا قدرتي قائل شدي كه اگر خدا هم نخواسته باشد من نجات پيدا ميكنم. اگر اين جوري شديد موحّديد.
20- معناي «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»القدر/3
مطلبي كه ميخواستم عرض كنم دربارهي امشب، دربارهي شب قدر اين است، بعضي ميگويند: شب قدر چه خصوصيّات دارد كه بهتر از هزار ماه است. من يك مثالي براي يكي از دوستان همين جا توي همين منزل بود كه گفتم، گفتم تو اگر دانشگاه رفته باشي، دورهي دبستان و دبيرستان و راهنمايي را گذرانده باشي، تبعاً مثلاً شايد ده سال دوازده سال بيشتر، كمتر را گذراندهاي، بگويند: فلان استاد در فلان محل، منتظر است كه تو را ببيند، يك بررسي از درسهايت بكند، به تو نمره بدهد كه آن نمره سبب ميشود به تو همه جا كار بدهند. زندگيت روبروا ميشود، همهي خوشبختيها زير سايهي آن نمره است. اگر يك همچنين حرفي بزنند شما نميگويي اگر آن لحظه نبود، آن ساعت نبود، اين ساعت خيلي براي من قيمت دارد اگر اين نبود من بيچاره بودم. و اگر دير برسيد چون خوب درس نخواندي، خوب تعهّداتت را عمل نكردي، اگر دير رسيدي به سر آن جلسه، ممكن است هر چه خودشان حساب بكنند، حساب هم خيلي عادلانه است، هر چه خودشان حساب بكنند، همان را انجام ميدهند، اين روايت دارد، عرض كردم يك كلمه غير از روايات برايتان عرض نميكنم. خودت را نرساندي در آنجا، در آن لحظه، در آن ساعت، ديگر هيچ، هر طور خودشان ميدانند، خوب حالا چي، اگر خودت را رساندي، نگاه كن ببين اگر از اشقياء هستي، از بدبختها،
– معناي «شقي»:
-شقي يعني بدبخت، يعني كسي كه در فشار است، در فشار زندگي ميكند-
ديگر اگر خودت را نرساندي ممكن است رفوزه بشوي، بعد به تو دكترا ندهند، مدرك ندهند، هيچ جا به تو كار نميدهند، هيچ درآمدي نخواهي داشت، اين جوري ميشود. ميآيي چه كار ميكني؟
– شب قدر، تمام امور بدست صاحب امر (ارواحنا فداه) است:
من در آن موقع در شهر بسيار دوري بودم، ميروم پول قرض ميكنم سوار هواپيما ميشود اوّلين دفعه هم شده كه من سوار هواپيما شدم، خودم را سر ساعت ميرسانم، ميگويم پروندهي من را آقا ميشود به من نشان بدهيد؟ ميگويند: بله، بيا ببين، اي واي همهي نمرهها، معدّل كه خراب، همه نمرهها دو، يك، صفر اينها است. آقا ميشود كاري بكنيد؟ ميشود؟ بله، بله، كار دست خودمان است. نه مدير بالاتري داريم، نه كسي را مزاحم داريم، نه كسي به ما امر و نهي ميكند، خداي تعالي تمام اختيار را داده به ما، حالا ميگويي چكار كنيم، الان اين موقع شب ساعت نمي بعد دوازده شب چكار كنيم برايت؟ آقاجان نمرهها را بيستش كنيد، درس نخواندنهاي ما را درسخوانده حساب كنيد، گناهان ما را حسنات محسوب كنيد، آقاجان، يا صاحب الزمان زبان حال اين جمع الان همين است، آقاجان بيا عوض كن،
– محبت خاندان عصمت انسان را از شقاوت مي رهاند:
آقا ميفرمايد، اولش كه ما كه من خودم را عرض ميكنم، اوّلش كه انسان اصلاً خجالت ميكشد حرف بزند تو با اين همه گناه تو آمدي چه ميگويي؟ كدام كارت درست بوده؟ معاشرتت با مردم درست بوده؟ تعهداتت درست بوده؟ اخلاقت درست بوده؟ عباداتت درست بوده؟ اينها همه نمره دارد، كدام يكياش؟ آقاجان درست نبوده. مولاي من كه ادّعايي نداشتم. درست نبوده امّا چطور ميتوانم بكنم، شما را كه دوست دارم، براي شما ميميرم آقا يا صاحبالزمان، هر يك از شما امشب خواب امام زمان را اگر ببينيد تا چند روز خوشحاليد كه ما خواب امام زمان را ديديم،اينقدر دوستتان داريم، اين محبّت را ميگذارند توي يك كفهي ترازو، خرابكاريها را هم ميگذارند، ولي اين محبّت آن قدر ارزش دارد وقتي كه يك قطره اشك بر ابيعبدالله الحسينعليه السلام،يك نفر روز قيامت ميآورند هيچ كار خوبي ندارد، كفهي ترازويش، اعمال خوبش، بالا وايستاده است، اعمال بدش رفته پايين، اين جوري است. بايد برود جهنّم، ميبينند يك ملكي صدا ميزند يك چيز مانده، يك چيز پُر قيمت مانده است، اين آقا يك قطره اشك در عزاي ابيعبدالله الحسين ريخته، ميگذارند يك دفعه آن كفهي ترازو ميرود بالا اين يكي ميآيد پايين. خدايي كه اين جور به دوستانش اظهار محبّت ميكند، پريشب گفتم، گفتم يكي از دوستانمان ميگفت كه پدرم فوت شده بود، ديديم يك نفر دم در ايستاده است، غريبه است، امّا خيلي دارد براي پدرما دارد گريه ميكند، من محبّت عجيبي از او تو دل من افتاد، من يك دفعه ياد اين مطلب افتادم كه اگر ما بر ابيعبدالله الحسين، محبوب خدا، پدر حجتبن الحسن اشك ريختيم، گريه كرديم، اظهار محبّت كرديم، حضرت وليعصر ميگويد باشد، باشد يك كاريش ميكنيم، ميدانيد چه كار ميكند، دستها را به طرف آسمان دراز ميكند، خدايا اين بندهي معصيتكارت را امشب به من ببخش. ميبخشند، خدا خودش خيلي مهربان است، ولي ميخواهد واسطهمان امام زمانمان باشد امشب.
«تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ » القدر/4، ملائكه و روح نازل شده براي همين كه بدبختها از بدبختي نجات بدهند، شقاوتمندها را از شقاوت نجات بدهند، و همهي ما را انشاءالله جز سُعداء قرار بدهند. ميبينم انشاءالله امشب با همين مختصر عرايض كمي كه عرض كردم حالتان طوري است كه زبان حالتان به امام زمانتان اين باشد آقا، آقا ما را ميشناسي خودت. بيتعهّد، معصيتكار، بيارزش، اصلاً نميشود اسممان را انسان گذاشت، ولي محبّت تو بر دل ما هست، امشب هم كه بيدار نشستهايم، لحظهي حسّاس تقديرات است، تقديرات ما را سعادت بفرمايد، از خدا بخواه سعادتمند باشيم. از خدا بخواه كه خداي تعالي عافيت به ما مرحمت بفرمايد.
21- حاجت شب قدر:
از امام سؤال كردند در شب قدر ما از خدا چه بخواهيم؟ فرمود: عافيت بخواهيد. عافيت ميدانيد يعني چه؟ يعني از نظر بدن سالم، از نظر روح سالم، از نظر گرفتاريها راحت، از جهت فقر و فلاكت راحت، عافيت كامل براي ما امشب امام زمانمان بخواهد.
22- وضعيت مردم در شب قدر:
طوماري در دستش هست، اسامي همهتان نوشته، اسامي همهي مردم را نوشته، منتها دو بخش است، يك بخش طرف راست نوشته، يك بخش طرف چپ، اين بالاي اسامي طرف چپ نوشته است شقي، اين طرف نوشته است سعيد، برو نگاه كن، آقاجان به ما اجازه بدهيد نگاه كنيم، به بعضيها اجازه نگاه كردن نميدهند، الان توي خانههاشان خوابند، غافلند، مشغول معصيت هستند، مشغول گناهند، آنها اجازه ندارند نگاه كنند، امّا اگر به شما نميخواستند اجازه بدهند اين جا جمع نميشديد، و در همه جا كه شيعيان الان بيدارند و دارند دعا ميكنند، دارند تضرّع و زاري ميكنند به اينها اجازه دادهاند، ببين، به قلبت مراجعه كن، آن كه دل توست، ببين از اين به بعد هم ميخواهي گناه بكني يا نه؟ از اين به بعد هم ميخواهي بد باشي يا نه؟ از اين به بعد هم ميخواهي بيتعهّد باشي يا نه؟ اگر ميگويي نه ديگر، نه، نه، آقا اشتباه كرديم، تا به حالش هم اشتباه كرديم، خوب معلوم است كه اجازه داده اند نگاه كني، گذشتهمان اشتباه بوده، «اتوب الله،» خدايا توبه ميكنيم، برميگرديم، استغفار ميكنيم، آن وقت به آقا عرض ميكنيم
23- تعهد به امام زمان(اروحنا فداه) با حال منا جات در شب قدر:
آقا اين مردم همهي حرفهاي من را انشاءالله قبول دارند، الان آقا حجتبن الحسن دارند صداي ما را دارد ميشنود، اگر من حواسم پرت باشد و متوجّه به وجود مقدّس حضرت نباشم اشتباه كردم، شما هم اگر توجّه نداشته باشيد اشتباه كرديد، آقاجان يا صاحبالزمان، ما در گذشته اشتباه كرديم، غافل بوديم، ولي از اين به بعد انشاءالله متعهّد ميشويم، جدّي متعهد ميشويم، شب نوزدهم دستتان را به دست ديگرتان داديد، دست راستتان به جاي دست امام زمانتان، و دست چپتان به جاي دست خودتان و به امام زمانتان در سه موردي كه لازم بود تعهد داديد، حالا اين يكي ديگر هم شب بيست و سوم است، من انشاءالله با اين كه ميترسم كه از شما تعهّد بگيرم، ولي الان توي ذهنم آمد كه باز هم همان كار را بكنيد، اين در روايات هست، دست -اگر ميتوانيد مؤدّبتر بنشيند، حال توجّه در محضر حضرتبقيةاللهرا داشته باشيد، قلبتان را خاضع كنيد در مقابل حضرت و – دست چپتان را بگذاريد توي دست راستتان، دست راستتان دست امام زمان باشد، آي خدا، ميشود يك همچنين چيزي بشود؟ خداي اين دلهاي ما را متوجّه كن به جان خودش همهي وجودمان مال امام زمان است، همهي هستيمان مال آن حضرت است، اين يك ظواهري است كه ما انجام ميدهيم تا بتوانيم شيطان را از خودمان مأيوس كنيم، اين دست مقدّس يك خوردهاي فشار بدهيد، لذّت محبّت با آن حضرت را ببر، و بگو آقا جان تعهّد ميكنيم از اين لحظه به هيچ وجه، هيچ نوع گناه نكنيم، آقا ميپذيري؟ يا ما را مثل آن متعهديني كه تعهّد كردند و تعهّد را شكستند ميداني؟ نه. باز دو مرتبه عرض ميكنيم، سه مرتبه عرض ميكنيم، هميشه عرض ميكنيم، يا بقيةالله، يا صاحب الزمان، خودت ميداني از اين عمل من غرضي جز اين كه جلوي گناه دوستان را يك وقتي ممكن است بعضي گناه بكنند، غيبت بكنند، دروغ بگويند، بيتعهّدي بكنند، من از اين جهت اين عمل را انجام ميدهم، و الاّ ما كجا و نام شما كجا، ما كجا و دست مبارك شما كجا؟ آقاجان باز هم عرض ميكنيم انشاءالله از اين بعد تا زنده هستيم گناه نكنيم، معصيت نكنيم، واجباتمان را انجام بدهيم، هذه، اين عهدي است، علي رغبتي الي يوم القيامه، شما هم بگوييد، علي رغبتي الي يوم القيامه، بهبه، بهبه،
– اثر تعهد به امام زمان(اروحنا فداه):
همهتان نوراني شديد، من قول ميدهم به شما كه هر كدامتان جدّيتر و متعهدتر سر اين مسئله باشيد، همين الان اگر نام شما از اشقياء باشد حضرت عوض ميكند و نام شما را جز سُعداء قرار ميدهد، حرفم هم همين يك كلام است، تمام احياء امشب براي همين مسئله بيشتر نبود.
– ادامه مناجات براي تتمه لطف:
آقا يا صاحبالزمان اين جمع دو زانو مؤدّب نشستهاند، نميخواهيد لطفتان را بر ما تمام كني، اكراممان كني، اگر در جمكراني كه راهت نزديك است، ولي همه جا تمام ماسويالله زير نگين مانند، مانند نگين انگشتري است براي شما، يك قدم به اينجا تشريف بياوريد، ما الان شبهاست كه در اين مجلس، اولين دفعه هم هست كه اين جمعيّت، اين نوع تكرار، و اين هر شب در اين جا جمع شديم، شب آخر هم شايد باشد، تقاضا ميكنيم آقا وليعصر يك لطفي ولو اينكه لايق نيستيم، ميدانيم، يا اگر صلاح ميدانيد، اگر اجدادتان كه با فقراء، با بدبختها، با كفّار، با معصيتكارها كه مينشستند، روح مقدّستان احاطهي علميتان در اين مجلس هست، ميدانيم، نه در اين مجلس، در همه جا هست. ولي ما يك عنايت خاصّي از شما امشب ميخواهيم. همهمان حاجت داريم، يعني نميشود. ما محتاجيم، «أَنْتُمْ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»فاطر/15، همهتان فقريد، همهمان گدايم، اگر گدا نبوديم، اگر فقر نبوديم، اگر محتاج نبوديم، توي اين مجالس چكار داشتيم. امام زمان را براي چي صدا ميزنيم. يا بقيةالله، همهمان چشممان به دست مبارك شماست.
شب قدر است لحظاتش حساب دارد. ساعاتش حساب دارد، من الان خيالم راحت است، الحمدلله، خداي تعالي بهتان لطف كرد، به خدا قسم، من قصد اين كه اين تعهّد را از شما بگيرم تا وسطهاي صحبتم نداشتم، احتمال ميدهم كه از ناحيهي خودشان باشد. دوستان خواهش ميكنم، خداي من شاهد است
24- آنچه انسان را بيچاره مي كند:
خواهشم نه به خاطر اينست كه حرف من را شما بپذيريد، خواهش ميكنم از اين لحظه به بعد گناه نكنيد، از اين لحظه به بعد واجباتتان را صحيح و خوب انجام بدهيد. گناهان انسان هم تنها مشروبخوردن، نميدانم غيبت كردن، اينها نيست، گاهي يك دل آزردن گناهي ميشود كه انسان را بيچاره ميكند. گاهي ميشود يك لقمهي حرام انسان را بيچاره ميكند. توجّه به غذاتان داشته باشيد، «فَلْيَنْظُرْ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ» عبس/24، انسان بايد به طعامش نگاه كند، نظارت داشته باشد، اين از كجا آمده، نميگويم غذا تأثير دارد خودبخود، نه غذايي كه مسلّماً حرام است نخوريد، ربايي كه مسلّماً حرام است نگيريد، رشوهايي كه مسلّماً حرام است كه فرمود:الرَّاشِي وَ المُرتَشِي كِلَيهِمَا فيِ النَّارِ، هم رشوهدهنده هم رشوهگيرنده هر دو تاي آنها در آتش جهنمند، رشوه نگيريد، رشوه ندهيد. خيلي از كارها هست حرام است و ما حواسمان نيست، توجّه نداريم. با مادر و پدر خيلي با احترام صحبت كنيد«فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ، وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ» الإسراء/24و23، خفض جناح بكن، كوچكي بكن، يك شخصي همين چند روز قبل بود به من تلفن ميزد كه مادرم مرتّب به من فحش ميدهد، گفتم: بدهد. سكوت تو دست او را برو ببوس، پيش خدا مأجوري. كوشش كنيد انشاءالله اين گناهان را هم انجام ندهيد.
ولي خدا كيست؟:
گاهي بياحترامي به اولياي خدا، كه اكثراً با شماها محشورند، اولياي خدا كه ميگويم نه يك فردي كه عمّامهاش بزرگ باشد، عبايش آن طوري باشد، نه، خداي تعالي همان طوري كه شب قدر در ميان شبها مخفي كرده، اوليائش را هم در ميان مردم مخفي كرده است. يك كارگر ممكن است اين از اولياي خدا باشد، يك آيتالله ممكن است از اولياي خدا نباشد. به همهي كساني كه ظاهرالصلاح هستند، معصيت علني نميكنند احترام كنيد. ادب داشته باشيد. اينها مطالبي است كه اگر غير از اين را بكنيد براي افرادي مثل شماها شايد گناهش بيشتر باشد، گاهي ميشود يك چيزهايي براي ديگران اشكال ندارد، براي شماها كه اهل تزكيهي نفس هستيد اشكال دارد. امام صادق به يك نفر فرمود: گناه از همه بد است، ولي از تو بدتر است، به خاطر مكاناتي كه، عند ما، به خاطر ارزشي كه ما براي تو قائليم، براي اين وضعيّتي كه پيش ما داري، وقتي كه ميروي توي مردم و گناه ميكني، وقتي كه بداخلاقی ميكني با مردم، ميگويند اين شاگرد امام صادق است. و آبروي ما ميرود،«كُونُوا لَنَا زَينًا »،براي ما زينت باشيد،و «وَلا تَكُنُوا لَنَا شَينًا»،براي ما مايهي تأسف و سرافكندگي نباشيد.
25-زبان قرآن و روايات خاندان عصمت:
كوشش كنيد انشاءالله كه الگو باشيد براي مردم، اگر الگو شديد و مردم از شما پيروي كردند و به واقعيّت رسيدند شما آنها را شفاعت كرديد، اينها مطالبي است كه بايد امشب به شما عرض بشود. از دعا خواندنها اگر عمل به اين مطالب بكنيد، كه من همهي اينها را ميخواستم تعهّد بگيرم ولي همان يكي بس است. اگر عمل به اينها بكنيد از همهي دعا خواندنها و قرآنخواندنها برايتان لازمتر است. و هر چه دعا بخوانيد، و قرآن بخوانيد، همينها را به شما ميگويد كه من فارسياش را دارم به شما ميگويم.
26-اهل تعهد زمينه سازان ظهوراند:
دوستان كمتر محفلي اين طور محفلي كه الان شما تشكيل داديد پيدا ميشود. كه من شما ها را ميشناسم، اكثر شماها را ميشناسم، اهل تزكيهي نفس هستيد، قدم اوّل را كه برداشتيد با من لااقل تعهّد داديد كه واجباتان را انجام بدهيد، محرّماتتان را ترك كنيد، توي دفاترتان نوشته شده است. بحمدالله يك همچنين جمعيتي هستيد، شما اگر قدر خودتان را بدانيد، اگر بفهميد چه هستيد، كه هستيد، بايد دست به دعا بلند كنيد، همين شما فرج حضرت وليعصر را از خدا بخواهيد و انجام بشود. منتها جدّي نگرفتهايد، بشنيد با خودتان فكر كنيد، كه من اكثر شما را ميشناسم، حالا ممكن است يك عدّهايي هميشه خوب بودند، از مادر هم خوب متولّد شدند، يك مسائلي اين طوري داشتهاند. ولي يك عدّهي زيادتان حساب بكنيد كه قبلاً چه جوري با مطالب برخورد ميكرديد، با حقايق برخورد ميكرديد، حالا چطوري داريد برخورد ميكنيد، الحمدلله اكثرتان، يا همهتان اهل معنا هستيد، اهل تزكيهي نفس هستيد، كم اتّفاق افتاده، اين هم از علائم ظهور صغري است، و الاّ در تاريخ ما نداريم كه جمعي اين طور همه ظاهرالصلاح همه با تقوا، همه با اعتقاد، همه وقتي كه اسم ترك گناه و تعهّد با امام زمان برده ميشود، من شما را دارم از اينجا ميبينيم اين حال را پيدا كرديد، اين توجّه را پيدا كرديد، از شهرها به من تلفن ميزدند، شب نوزدهم به بعد، كه آقا ما هم متعهديم، آن يكي هم ميگفت: من هم متعهدم، آن يكي هم ميگفت: من هم متعهدم، خداي من شاهد است. آقا ما را هم جزء آنهايي كه متعهدند قبول داشته باش. الحمدلله. خدا را شكر كنيد،«اَلحَمدُللهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذا وَ مَا كُنَّا لِنَهتَدِي»،ما نبوديم كه هدايت بشويم خودمان،«لَو اَن هَدَانَا اللهُ» ، اگر هدايت پروردگار نبود. هدايت پروردگار است. اگر خداي تعالي فيلمبرداري از شما نميكرد، از گذشتهتان، از الانتان، از آيندهتان، من دلم ميخواست يكيك شماها تمام زندگيتان فيلمبرداري بشود ببينيد چه بوديد؟ چه شديد؟ چقدر تغييرات روحي پيدا كرديد، با همين جلساتي كه خداي تعاليعنايت كرده است و همين جديّتي كه شما داريد و من هم دلم خواسته جديّت داشته باشم و تعهّد بگيرم.
27- خوف و رجا در تربيت:
سالهاي قبل من كسي را ميشناسم كه سال گذشته چند تا تعهّد پيش من كرده، يك لحظه خطا نكرده. احسن، خدا را شكر. اين را هم عرض كردم كه انشاءالله رجاءتان با خوف تان هم آهنگ باشد. خوبيد، بدي نكنيد. همهتان خوبيد، گناه نكنيد، همهتان شيعه عليبن ابيطالب هستيد، از آن حضرت پيروي كنيد. همهتان از دشمنان خاندان عصمت متنفريّد، از آنها دور شويد، از اعمال آنها دور شويد، اداي آنها را در نياوريد، شيطان دشمن شماست و دشمن خداست از او دوري كنيد و پيروي از او نكنيد.
27- …كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها:
شب زيارتي مخصوص حضرت ابيعبدالله الحسين است، ميشود امشب آن چه كه حسين بن علي شب عاشورا به اصحابش فرمود حضرتبقيةاللههم به ما بفرمايد يك جملهي بسيار حسّاس و جالب فرمود. البتّه همانجا استثناء داشت و انشاءالله ما جز آن استثناء هستيم، فرمود: ما رأيت ابر، خوبتر از اصحاب خودم كسي را نديدم، البتّه دارد الا اصحاب صاحبالزمان (ع)، اي خدا ميشود ما جزء آنها باشيم؟ حالا كه شما خوبيد، ابيعبدالله الحسين بعد از اين كه يك عده رفتند، غربال شدند، انشاءالله ما هم جزء غربالشدگان باقي مانده باشيم. حال كه شما خوبيد، بياييد جايگاهتان در بهشت به شما نشان بدهم. قربانت آقا ابيعبدالله الحسين. يا صاحبالزمان اينها را براي ما نقل كردند، ما هم طمع پيدا كرديم. درست است كه گذشتهمان خوب نبوده، ولي در ميان اصحاب ابيعبدالله كسي بود كه همان شب تازه مسلمان شده بود. بعضيهاشان گذشتههاي خوبي نداشتند، حرّبن رياحي گذشتهاش خيلي بد بود.
28- بابُ الحُسَينِ اَوسَع:
ولي آن قدر امام حسين مهربان است، آن قدر عزيز است، آن قدر با محبّت است، كه وقتي كه گفتهاند آقا يك مهمان برايت ميآيد، حضرت فرمود پا بشويم برويم استقبال حر، حرّ را نگذاريد خجالت بكشد. حرّ آمد اجازه ميدان خواست، رفت، وقتي كه برگشت، وقتي كه شهيد شد، وقتي كه روي زمين افتاد، حضرت ابيعبدالله الحسين آمدند بالاي سرش، سرش را به دامن گرفتند، ديديد يك شهيدي كه روي زمين افتاده، ببيند، چشمش را باز كند، ببيند يك آقايي، آن هم مثل حضرت ابيعبدالله الحسين سرش را به دامن گرفته باشد، آهستهآهسته حضرت ابيعبدالله برايش دارد مرثيه ميخواند، مدحش را ميگويد، بهبه. آقا ما هر چه بد باشيم، مثل حرّ نبوده است گذشتهي ما، حر خيلي كار بدي كرد كه مانع حركت ابيعبدالله الحسين شد و حضرت سيّدالشهداء را تحويل به دشمن داد. امّا آقا پذيرفتنش، يا صاحبالزمان ما را هم ببخش. دست به صورتش ميكشيد، خونهاي صورتش را پاك ميكرد،«يَاحُرُّ اَنتَ حُرٌّ كَمَا سَمَّتكَ اُمُّكَ حُرًّا»، تو حرّي همانطوري كه مادرت اسمت را حرّ گذاشت، آزادمردي،باركاللهكه به طرف ما آمدي. خدايا در دم مرگ، قبل از مرگ، همين امشب، سرمان را در دامان مولايمان حجتبن الحسن باشد. حال دعا داريد انشاءالله اميدوارم امشب دعاهايتان مستجاب بشود.
29- تلاش براي تمركز در لحظه دعا:
چراغها را خاموش كنيد؛ حال توسّلمان انشاءالله بيشتر باشد، اين چراغ خاموش كردن براي اين است كه اگر خواستيد گريه كنيد، خواستيد با خدا حرف بزنيد، هيچ چيز مانعتان نباشد، خجالت هم نكشيد.يا بقيةالله اجازه ميفرماييد در خدمتتان درِ خانهي خدا برويم. با اجازهي شما آقا. همه رو به قبله بنشينيد. از همهي كارهايي كه حواستان را پرت ميكند جلوگيري كنيد؛ نكنيد، اگر بدانيد اين ساعات چقدر اهميّت دارد به هيچ وجه هيچ كاري كه حواستان را پرت كند غير از خدا، غير از امام زمانتان، غير از اهل بيت عصمت و طهارت به هيچ چيز توجّه نخواهيد كرد. ما رو به قبله نشستيم، احتمال قوي دارد در جهتي باشيم كه امام زمانمان در همان جهت، در مقابل ما باشند. اگر چه احتمال اين را دارد كه حضرت بقيةاللهبدن مقدسشان در مشهد باشد، يا در مسجد جمكران، ولي بيشتر احتمال همان طرف قبله است. اگر در حرم ابيعبدالله الحسين باشد كه زيارت حسين بن علي امشب مستحّب است. شب زيارتي مخصوص ابيعبدالله الحسين است. اگر در مكّه باشد هر جايي كه غير از آن دو محلّ باشند ما با بدن مقدّسشان هم روبه رو هستيم. آقاجان قربانت برويم امشب شب شماست. همه با ما اين دعا را بخوانيد، در مفاتيح آمده است كه زياد اين دعا را بخوانيد.بسم الله الرحمن الرحيم اللهم كن لوليك الحجّة بن الحسن صلواتك عليه و آله آبائه في هذا الساعه و في كل الساعه ولياً و حافظا و قاعدا و ناصرا و دليلا و عينا حتّي تسكنه ارضك طوعا و تمتعه فيها طويلا. يا مدبّر الامور، يا وارث في القبور، يا ملين الحديد داوود، صل علي محمّد و آل محمّد.
آي خدا، شب آخر احياي ماست، شب آخريست كه ما اين مجلس روحاني به اين خوبي داريم.
30- تضرع به درگاه خدا:
خدا ميشود كه امشب كسالت، غفلت، بيتوجّهي از همهي ما برداري و ما را در صراط مستقيم قرار بدهي. و به ما توفيق استقامت عنايت كني، تا محبّت تو در دلمان جا بگيرد. جز تو را دوست نداشته باشيم. فقط تو را بخواهيم و در راه تو قدم برداريم. با نفسمان جهاد كنيم، بندهي تو باشيم، مطيع تو باشيم، تو را بخواهيم تو هم به ما لطف و عنايتي داشته باشي.
31- ناله هاي سوزان
آي خدا، خدايا آيا راهي است ما امشب امام زمانمان را ملاقات كنيم،هل اليك يابن احمد سبيل فتلقي، آيا راهي است كه ما با امام زمانمان دو كلمه درد دل كنيم، آقا چه كشيديم در غيبت شما، چه راههاي انحرافي در مقابل پاي ما گذاشتند، چقدر ما در اين دنيا فلاكت بكشيم، اذيّت ببينيم هر روزي به ما حرفي بزنند، به ما تهمتي بزنند، آي خدا خودت جواب آنهايي كه به خاطر امام زمان ما اظهار محبّت ميكنيم آنها اذيّتمان ميكنند بده. آي خدا، آي خدا، دشمنان امام زمان را در هر لباسي كه هستند ذليلشان بفرما. خدايا دوستان امام زمان را در هر وضعي كه هستند عزيزشان بفرما. خدايا تا كي؟ خدا، ما هر چه كه با تو درد دل ميكنيم ارجاعمان ميدهي به امام زمانمان، آخر ما امام زمانمان را كجا پيدا كنيم، دو كلمه حرف با او بزنيم. ولي خودش ميشنود، خداي من شاهد است من معتقدم كه كلمه كلمهي حرفهاي ما را ميشنود و براي ناراحتيمان، براي ناراحتيهاي دوستانشان اشك ميريزد.
32- تا كي هر صبح و شام مي گريد؟
اگر براي سيّدالشهداء شما شنيدهايد امام زمان صبح و شام گريه ميكند نه براي مصيبت گودي قتلگاه است براي اين است كه هدف حسين تا حالا عملي نشده، روزي كه عملي بشود به دست مقدّس خود حضرتبقيةاللهكه طلب ثار خون حسين بن علي را بكند، آنجا ديگر صبح و شب گريه نميكند.
33- مظلوميت ياران حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) در عصرغيبت:
يا بقيةالله،ميبيني چه حرفهايي به ما ميزنند؟يا بقيةالله ميبيني چه با ما ميكنند؟ در يكي از جاها بودم، يك نفر گفت كسي اگر بگويد من هر روز صبح صبحانه را با امام زمان ميخورم چه طور است؟ گفتم: خدا لعنتش كند. اگر بگويد من پهلوي امام زمان نشستم و سر سفره و من با او صحبت ميكنم. گفتم: خدا لعنتش كند. گفت اينها را براي شما ميگويند. شما اين همه دوستان من، يك دفعه اين مطالب را از من شنيدهايد؟ آقا حجتبن الحسن شب بيست و سوم ماه رمضان است، من حتّي ادّعاي ارتباط با امام زمان را نكردم.يا بقيةالله، من نميخواستم اين حرفها را اينجا بزنم، به خودت دوست دارم هر كسي اين تهمتها را درست ميكند آقا عفوش كن. من راضي نيستم ناراحت بشويد. ولي خودت جلويش را بگير، به دلش بيانداز اين حرفها را براي هيچ يك از دوستان خاندان عصمت مطرح نكنند.
34-هدف ياران حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) در عصر غيبت:
اينها يك عدّه افرادي هستند كه يا تحت تأثير دشمنان امام زمان قرار گرفتهاند و يا اينكه خودشان دشمنند، به صورت ظاهر، نفوذي هستند، آمدهاند اين تهمتها را درست ميكنند كه براي اينكه من مقيّد بشوم اسم امام زمان را ديگر نبرم. ولي كور خواندهاند. اشتباه كردهاند. همه با توجّه خداي من شاهد است از تمام اين مجالسي كه تشكيل ميشود صحبتهايي كه ميكنم، خدايا تو شاهدي شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان است، هيچ نيّتي ندارم جز اينكه يك عدّه تزكيهي نفس بشوند، پاك بشوند، وقتي امام زمانعليه الصلوة و السلامتشريف آورد اينها رويشان بشود، بروند بگويند آقا قربانت بشويم، ما هم ارادت داريم، هيچ نيّتي ديگري نداريم. و الاّ همهي كارها را ميتوانم انجام بدهم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.