۱۲ شوال ۱۴۱۴ – تفسیر سوره زلزال، بیداری
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين. سيدنا و نبينا ابو القاسم محمد. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم) و علي آله الطيبين الطاهرين لا سیما علي سيدنا و مولانا حجت ابن الحسن روحي و ارواحنا العالمين لتراب مقدمه الفدا. و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
بسم الله الرحمن الرحيم. اذا زلزلت الارض زلزالها. و اخرجت الارض اثقالها. و قال الانسان ما لها. يوم اذا تحدث اخبارها. بان ربك اوحي لها. يوم اذا يصدر الناس اشتاتا و يروا اعمالهم فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره.
آيات قرآن تأويل و ظاهري دارد. ظاهر اين سورة مباركه مربوط به قيامت است كه زمين ميلرزد و بدنها و مردگان را از داخل خود بيرون مياندازد. انسان، انسان كامل كه امير المؤمنين است، دست به زمين ميزند و زلزلة زمين را ساكت و ساكن ميكند. آنروز است كه زمين خبرها را ميدهد. آن خبرهايي كه خدا به او وحي كرده است، در اختيار ميگذارد. مردم دسته دسته از ميان قبرها بيرون ميآيند براي اينكه اعمالشون را مشاهده كنند. كسي كه به مقدار وزن ذرهاي از كار خوب انجام داده باشد آن را ميبيند. و كسي هم كه كار بد انجام داده باشد، جزايش را خواهد ديد. اين ظاهر آيه است. در احاديثي آمده كه قيامت، دو قيامت داريم. قيامت صغري و قيامت كبري. قيامت كبري همان قيامتي است كه همه شنيدهايد و دربارهاش قرآن كريم زياد سخن گفته و همين سوره ظاهرش دلالت صريحي بر آن قيامت دارد. و شايد بيشتر از هر چيز در قرآن مجيد راجع به قيامت حرف زده شده. به اسامي مختلفي هم قيامت دارد. كه اگر بخواهم تنها اسامي قيامت را امشب شرح بدهم، وقتمون به آن نميرسد.
ولي يك قيامت صغري داريم. صغري بمعناي كوچك. اگر چه از نظر قيامت كوچك شايد باشد. ولي از نظر اثر و اهميت بزرگتر از قيامت كبري است. و آن قيامت صغري كه اكثر آياتي كه مربوط به قيامت است، به قيامت كبري است، به اين قيامت هم تطبيق ميكند؛ روز ظهور حضرت بقية الله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء است. آن روز را قيامت صغري گفتهاند. همانطوري كه در قيامت كبري انسان به نتيجة اعمالش ميرسد، در قيامت صغري هم انسانها به نتيجة اعمالشون ميرسند. و همانطوري كه در قيامت كبري زمين درش يك تحول فوق العادهاي بوجود ميآيد، همچنين در قيامت صغري هم زمين داراي يك تحول فوق العادهاي خواهد بود. و همانگونه كه در قيامت كبري زمين هر چه در او از شخصيتها، افراد گرانقيمت، خوابيدهاند، بيرون ميآيند، در قيامت صغري هم چيزهاي قيمتي زمين خارج ميشود. و روز ظهور حجة ابن الحسن ارواحنا فداه اعمال انسان ديگه به نتيجه ميرسد. بلكه اعمال انسانيت، اعمال تمام انبياء و اولياء. هدف تمام انبياء و اولياء، انتظار تمام اولياء و انبياء به نتيجه ميرسد و آنچه آنها آرزو داشتهاند، به آن آرزو ميرسند.
اين سورة مباركه كه ترتيب فكر ميكنم ترتيب بحثهاي شبهاي جمعهامون رسيده به اين سوره و تفسير اين سورة مباركه، ميگويد اذا زلزلت الارض زلزالها. زمين يك تكاني دارد. گاهي تكان ظاهريست. زلزله زلزلة ظاهريست كه همهامون ميشناسيم. چند ريشتر زمين تكان خورده و ساختمانها را بهم ريخته و خرابي بوجود آورده. يك تكاني هم گاهي از نظر معنوي هست. يك تحولي، يك لرزهاي، يك زلزلهاي. كه مثلا گاهي هست كه در زندگي، يكنواختي، خود اين يكنواختي زندگيها و حكومتها و معاشرتها، اين يكنواختيش خودش خسته كننده است. الان در زمان ما زندگيها يكنواخت شده. عادتها، رسومات، مسائل مختلف، تمام زندگي ما را تحت تأثير قرار داده. ما از زمانهاي بسيار قديم، هنوز رسوماتي در بين ما هست، هنوز سنتهايي در بين ما هست، كارهايي بعضيها شايد از دو هزار سال قبل در بين ما هنوز مرسوم است و اين خواهي نخواهي يكنواختي عجيب در زندگي بوجود آورده. بطوري كه ما به اين آسانيها نميتوانيم از آن رسومات فرار كنيم. رسمه، بعضي از چيزها هيچ مدرك علمي و ديني و اسلامي نداره. فقط رسمه. شايد پنجاه درصد زندگي ما را رسومات گرفته. مخصوصا اوقاتي پيش ميآيد مثل همين ايام فروردين رسوماتي هست. طرز زندگي خاصي هست كه بعضيهايش بهيچ وجه نه با اسلام تطبيق داره نه با عقل نه با علم. ديگه حالا اگر من بخواهم براي شما شرح بدهم شايد وقتتون گرفته بشود. خودتون بهتر ميدانيد كه مثلا هفت سين چه دليل عقلي يا علمي يا فرض كنيد كه مذهبي داره. ولي رسمه. يا سيزده بدر. خوب چه دليل علمي و عقلي داره؟ كه اگر انسان تا عصري از خانه بيرون نرفته باشه، خودش يك چيزيش ميشه. ميگه نحسي را من توي خونه نگه داشتم. نه توي كتابي نوشته شده، نه عالمي گفته، نه ديني اين را تحميل كرده، نه هيچي. اين را هم از باب نمونه يكي دو تايش را گفتم و الاّ در شبانه روز بخواهيد تحقيق كنيد رسومات، مخصوصا در مواقع حساس، در موقع تولد فرزند، يا ازدواج يا مردن. اينها حساسه. در زندگي انسان رسومات آمده همينجاها را سخت دربر گرفته. بچه كه متولد ميشه، خوب حالا رسمه كه مثلا فرض كنيد حتما ببرند در بيمارستان و آن تشريفات خاص. ولي به فكر اينكه بايد روز اول اذان در گوش راستش بگويند و اقامه در گوش چپش بگويند اكثرا نيستند. واجبات و محرمات را رعايت نميكنند در خصوص تولد فرزند ولي رسومات را خيلي رعايت ميكنند. كه خوب عرض كردم من ميخواهم يك مطلب ديگهاي بگم، رسومات را نميخواهم عرض كنم.
در موقع ازدواج كه خيلي بيشتر. اينقدر رسومات دست و پا را گرفته كه حتي عقد و باصطلاح آن مسئلة ايجاب و قبول هم تحت تأثير اين رسومات واقع شده و مسائل مختلف. حالا مثلا روي سر عروس قند نسابند چي ميشه؟ اين قند را ميسابند تا عقد خونده بشه. امثال اينها. كه اگر ضعيفترين افراد از حيث عقل، بنشينند فكر كنند كه چه فايدهاي داره، اين چه كاريست؟ حالا يك وقت هست يك دستوري از جانب خدا رسيده، از جانب ائمة اطهار رسيده. خوب ميگيم ما نميفهميم، تعبد ميكنيم. اما از جانب هيچكس نرسيده اين دستورات. اين لباس سياه بايد مرد، داماد بپوشه و لباس سفيد بايد عروس بپوشه كي گفته؟ و امثال اينها. عرض كردم خيلي هست. شايد اگر صد مسئله در مسئلة ازدواج باشه، نود و نه تايش نه مربوط به دينه نه مربوط به عقل و نه مربوط به علم.
و در موقع مردن هم همينطور. مسائل مختلفي هست. حالا شماها بهتر از من وارديد. و شماها بهتر اطلاع داريد. اين رسومات، اين مسائل در اثر دوري ما از حجت، از امام، از سرچشمة هدايت آنچنان ما را در يك پوشش يكنواختي قرار داده كه وقتي حضرت بقية الله روحي فداه تشريف ميآورند، يأتي بدينا جديد، اصلا مردم ميگويند اين اسلامي كه تاحالا ما داشتيم اين اسلامي كه اين آقا پيشنهاد ميكنه، نيست. اين اسلامي كه ما تا حالا فكر ميكرديم علل مختلفي هم داره، حتي بعيد نيست كه در فتواها هم دخالت كرده باشه بعضي از مسائل. و وقتي حضرت تشريف ميآورند، يأتي بدين جديد. اين در روايت هست. بكتاب جديد غلطه. اين در روايات نيست. كتاب جديدي امام عصر ارواحنا فداه نميآورد. قرآن همين قرآنه تا روز قيامت. ولي دستوراتي كه حضرت از ميان آيات قرآن استخراج ميكنه و به ما دستور ميده و ما در مقابلش قرار ميگيريم، ميبينيم اصلا با همة رسومات ما، با همة برخوردهاي ما و مطالبي كه تا حالا داشتيم، كلي فرق ميكنه. لذا يك تحول و يك تكان و يك زلزله آنجاست. يك زلزلة فكري. يك حركت فكري. يك حركت عقلي. وقتي كه يك نفر تمام شب و روزش به رسومات و شما پهلوي اين پيرمردهاي عوام خيلي وابستة به رسومات بنشينيد، ميبينيد كه اين بايد مغز اين آقا را تكانش داد. آخه تا كي اينقدر بگي رسمه رسمه. امام زمان ميآيد همة مغزها را تكان ميده. زلزلهاي ميشه. اذا زلزلت الارض زلزالها. تمام زمين بايد تكان بخوره. تمام مغزها بايد تكان بخوره. تمام اعمال بايد تحول درش بوجود بيايد. در بين ماها رسمه وقتي كه بازار اين مثلا راكده، كساده، يك خوردهاي حركتي ميكنند، ميبينند يك تكاني بازار خورده. يك تكان، همون تكان زلزله است. يك تكاني بايد حجة ابن الحسن به ماها بده.
خيلي هم مشكلهها، شما فكر نكنيد يك كار آسونيست كه مردم دنيا را از رسوماتشون جدا كنه و به خط دين قرارشون بده و همه هم تحت يك برنامه. اينجا تا بيست و چند فرسخي مشهد، ميبينيد كلي رسوماتشون فرق ميكنه. اين مملكت با مملكت ديگه كلي رسوماتشون در مسائل مختلف فرق ميكنه. همه بايد يك دين داشته باشند. همه بايد يك آئين داشته باشند. همه تحت پوشش دين و آنچه كه قرآن فرموده، قرار بگيرند. نه اينكه هر كسي يك رسمي داشته باشه. رسومات بطور كلي از بين بايد بره. در ايران شب چهارشنبه سوري از بين بره، در تركيه، شنيدم بلكه خيلي قطعيه، كه يك دريايي هست در آنجا ماست ميبرند آنجا را دوغ كنند. ميگويند هر وقت دوغ شد دنيا اصلاح ميشه. حالا اين هم بايد اين كارشون را ول كنند. شما به آنها ميخنديد آنها هم به ما ميخندند. خيال نكنيد كه… الحمد لله طرفينيه. رسومات كنار گذاشته بشه.
يك روش واحد، شما از اينجا حركت بكنيد برويد آنطرف دنيا، به كانادا و آمريكا و آنجاها برويد، ببينيد همان رسمهايي كه شما در مشهد داشتيد در آنجاها هست. چون همه مسلمانند. همه مسلمان واقعي هم هستند. همه يك چيز ميگويند. همه يك حرف ميزنند. همه يك برنامه دارند. لذا اين تكان فكري را حجة ابن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداء كه ميآيد، ميآره.
قسمت دوم. و اخرجت الارض اثقالها. بشر تمام كرة زمين را گرفته. بعضيها فكر ميكنند كه ممكن است ظهور حجت ابن الحسن ارواحنا فدا چند روز به آخر دنيا كه باقي مانده ايشان تشريف بيارند و خيلي نادانه اين فكر، بخاطر اين كه اگر از دنيا يك روز باقي باشد خدا اون را اين قدر طولاني ميكنه تا امام زمان بياد و ميگن ممكنه يك روز حضرت تشريف بياره. اين خيلي حرف غلطي است از نظر عقل هم غلطه از نظر روايات هم غلطه از نظر قرآن هم غلطه از نظر دانشمندان هم غلطه. از حضرت آدم گرفته با يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر و تمام ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام و بعد از اونها تمام علما و اولياء خدا انتظار ميكشند كه روزي بياد كه دنيا پر از عدل و داد بشه. اون وقت اين مقدمه را خداي تعالي قرار داده يك روز. يا حتي براي از زندگي دنيا. نه اين مقدمهاي است بسيار كوتاه حالا گاهي هم ايشان بيشتر كمتر طول بكشه و بعد عمدة زندگي اون طرفه كه بياد اين قرآني كه مهجور واقع شده، اين ديني كه منظور واقع نشده، خدا و ائمه اطهار و پيغمبر اكرمي كه متروك واقع شدهاند اينها را زنده كنه والا اين زندگي كه ما الان داريم اين زندگي نيست ماها خو گرفتيم به اين زندگي. زندگي كه نه معنويتي درش باشه نه ارتباطي با امامش انسان داشته باشه، نه حقيقت اعمال الهيش را درك بكنه، فرقي براش معصيت و كار واجب نباشه، هر دو را انجام بده. از صبح كه بلند شده نماز صبح واجبش را خونده بعد هم دو سه تا غيبت كرده بعد هم چند گناه ديگه كرده، بعد هم نماز ظهرش را خونده، نماز عصرش را خونده همه را با هم انجام ميده حالا هم اونجا نشسته راحت. آقا چكارهاي مسلمان. تو اگر مسلماني اين گناهها چي بود! اگر مسلمان نيستي اين واجبات چيه انجام دادي! فرقي براي ما نميكنه چه قرآن بخونيم چه غيبت كنيم چه خدمت شما عرض شود كه چه راست بگيم، چه دروغ بگيم ماها اينجوري بدست ميياريم ميخواييم زندگي بكنيم، هيچي. اگر يك مقدار دقت بشه روي زندگيهايي مردمي كه واقعا الان زندگي ميكنند و جنبة معنوي ندارند از معنويت هيچي استفاده نكردهاند.
تزكية نفس نميكنند به طرف كمالات حركت نميكنند. يك خرده دقت بشه. اين يك حيوان دو پايي است و خداي تعالي از اون بالاتر فرموده. كه اولئك كالانعام بل هم ازل. يا ان شاء الدوا ان الله ثم، بكم الذين شر دوا يعني بدترين حيوانات. اون انساني كه چشم بينا نداره، لهم اعيون چشم داره حقيت را درك نميكنه، نميبينه. ما چي شب و روز داريم ميبينيم. اونچه كه ما داريم ميبينيم بعضي حيوانات چشمشون خيلي تيزتر از ماست. اين مگس ميكروب توي هوا را ميبينه. خيلي چشمشون قويتر از چشم مسلح ماست. شنيدنيها را خيلي از حيوانات بهتر از ما ميشنوند. تمام اين كارهايي كه ما به عنوان يك قهرمان، به عنوان يك نميدونم برندة مسابقه انجام ميديم حيوانات بهتر از ما انجام ميدن. اگر ما سه برابر قد خودمون ميتوانيم بدويم اين ككها هزار برابر قد خودشون ميپرند. اگر ما فرض كنيد پرواز نميگمها جهش، اگر ما مثلا فرض كنيد، ما بكس ميتونيم يك نفر را بزنيم گيجش كنيم خوب شتر هم يك لگد ميزنه انسان را ميكشه. آخه چي داريم كه، خدا چه چيزهايي كه ما را براي اونها خلق نكرده از هر حيواني را خدا براي هر چيزي خلق كرده بايد عقب همان راه بره. حيوانات همان راه را ميرند. اسب خداي براي دويدن خلق كرده. اسب خوب كدوم اسبه اون اسبي كه خوب ميدوه. گاو را براي چي خلق كرده؟ براي شير دادن. گاو خوب كدومه؟ اوني كه بيشتر از همه شير بده. حالا اومد و اسب شير خوب داد گاو هم خوب دويد. اينها صالحند ميگيد نه اينها به درد نميخورند. شيرش را ميخواييم چكارش كنيم، گاوه باز هر چه ميخواد بدوه. خدا هيچ فكر كرديم ما را براي چي خلق كرده؟ نه، اون اسب را براي دويدن خدا خلقش كرده، گاو را هم براي شير دادن ما را خدا براي چي خلق كرده؟ براي دويدن! كلي وقت تلويزيون را بگيرند براي اين كه كي زودتر دويد كي ديرتر. من مخالف با ورزش نيستم. ورزش بايد انسان براي سلامتي بدنش بكنه اما كي فرض كنيد سوار اسب بهتر شد كي كمتر. اين قدري كه ما اهميت به اين مسائل ميديم شما را به خدا اهميت به سلامت روحتون داديد؟
به خودتون فكر كنيد كه من يك آدم، من يكي از اين قهرمانها را ميشناختم با من رفيق بود خدا رحمتش كنه فوت كرد. اين در كشتي قهرمان بود. خيلي استاد بود. اين با من گاهي خصوصي از جهت روحي حرف ميزد ميگفت من اين قدر ميترسم اگر شب بدونم كه يك اطاقي موش داره نميتونم تا صبح بخوابم. خوب اين ضعف روحي را چكار ميكني؟ تو بايد اين را رفع كني يا اون را. زور بازو چه فايده داره اگر روحت تو سالم نباشه؟ اگر روح تو از حسادت شب تا صبح خوابت نبرده كه چرا همساية ما خونة بهتر از من داره. تو چه فايده داره كه حالا سرت را روي پولها و گاوصندوقت گذاشته باشي. اگر تو خائني ذاتا چه ارزشي داره كه تو موجه بشي توي مردم. انسان بايد تزكية نفس بكنه. بايد نفسش را بسازه. بشر را خدا خلق كرده براي اين كه از طريق بندگي خليفة الله بشه. خليفة الله. روزي كه خواست شما را خلق بكنه فرمود اني جائل في الارض خليفه. به اصطلاح ما به ملائكه خداي تعالي گفت كه من ميخوام در روي زمين خليفه و جانشين خودم را بگذارم. خدا حالا از چه راه خدا خليفه را به وجود ميياره. از راه بندگي. و ما خلقت جن والانسان انا ليعبدون. بندة دستورات باشيد تا خليفة الله بشيد. خوب اگر يك كسي بندة خدا نبود، بندة هواي نفسش بود. به قول ما مشهديها مو خودم ميدونم چكار بكنم. براي اين كه، خوب تو مجتهدي؟ نه. تو تحصيلاتي داري؟ نه. به يك كسي گفتم تو تقليد كن. گفت من با تقليد مخالفم. گفتم نماز ميخواني يا نه؟ گفت بله. گفتم تو بالاخره گوش بده، همين نمازي كه ميخوني چهار ركعت تقليد كردي. چون تو تقليد تو آيات و روايات نكردي. تقليد كردي. تو تقليداز بقال سر كوچه كردي از پدر و مادرت كردي. ديگه از اينها تقليد نكن بيا از مرجع تقليدي كه تزكية نفس كرده و اعلمه از او تقليد كن. اين حرف بي خوديه! من با تقليد مخالفم. من با استاد مخالفم. استاد انسان نميخواد. خوب باشد كه تا بميرد در دين خودپرستي. انسان براي چه عرض كنم كوچكترين كار استاد لازم داره اون وقت براي تزكية نفس كه مشكلترين كاره استاد لازم نداره؟ كه يك نفر به من ميگه من يك مطلب تازهاي از شما شنيدم كه در كتاب سير الله نوشتيد كه حتما انسان براي رسيدن به كمالات استاد ميخواد. گفتم اين تازه نيست آقا. اين اولش در زمان حضرت موسي خداي تعالي پيغمبر اولي العظمش را فرستاد پيش خضر. و اين به او ميگه كه اهل اطبع ان تعلمني علم تو اجازه نميدي كه من از تو پيروي كنم بر اونچه كه تو بر رشد و كمالات ياد گرفتي من هم از تو چيز ياد بگيرم. اين از اينجا شروع شده. قرآن چه بود. بگيد. بعدش چطور؟ تما انبياد و اولياء آمدند براي اين كه مردم را تزكية نفس كنند و يذكيهم ببينيد صريحه قرآنه هو الذي بعث في الامين اين سورة جمعه است و رسولا و در نماز جمعه در بزرگترين اجتماع اسلامي بايد اين سوره خونده بشه هو الذي بعث في الامين رسولا منهم عليهم آياته و يذكيهم. نميگه خودشون، خودشون را تزكية نفس كنند.
پيغمبر اونها را راهنمايي كنه براي تزكية نفس. و يعلمهم الكتاب و الحكمه. اول هم تزكية نفس بعد درس خوندن و چيز ياد گرفتن. ما هيچيمون روي برنامة صحيح و صراط مستقيم نيست. تقليد كه به قول اون آقا ميگفت كه من تقليد نميكنم. به قول اين آقا كه ميگه من استاد نميخوام. ميگه خوب استاد امام زمان، بارك الله. ما نميدونستيم كه صبح به صبح خدمت امام زمان ميرسي و از او برنامه ميگيري. امام عصر ارواحنا فدا استاد همة انبياء و اولياست اين را درش حرفي نيست، ترديدي نيست. استاد تمام حتي حضرت ابراهيم افتخار ميكنه كه من شيعة علي ابن ابيطالبم و چون شيعة علي ابن ابيطالب هست خداي تعالي او را به مقامات و كمالات او را نايل كرده. اذ جاء ربه قلبه من شيعة لابراهيم اذ جاء بقلب سليم. ولي تو آخه هنوز نرسيده، اول قدمش تزكية نفسه تا دل اونچنان داراي جلا و كمال و نورانيت بشه تا، تازه خداي تعالي به وسيلة لسانش كه لسان الله حجت ابن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفدا ست اون وقت به اين وسيله به تو الهام يا وحي كنه. الهمام كنه. تو هنوز كجا؟ خودمونيم شيطان بيشتر با ماها حرف ميزنه يا امام زمان؟ يعني از طريق قلبها، طريق ظاهر نميگم. بيشتر شيطان با ما حرف ميزنه. ما با شيطان بيشتر رفيقيم. اين قدري كه به ما ياد داد كه به فلان زن نامحرم نگاه كن، فلان دروغ را بگو، فلان دروغ را بگو، بيشتر به ما القا ميشه كه هر دو اسمش القاست يا از طرف پروردگار به ما القا ميشه كه بدخواه مردم نباش، عبادت بكن، بندگي كن، به رشد كمالاتت بپرداز به فكر قيامتت باشه، به فكر شب اول قبرت باشه. كدوم يكي؟ ما بندة خدا نيستيم به اون صورت. اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرت الارض اثقالها. زمين اين بندگان وقتي كه همه يكنواخت شدند خداي تعالي اجازة اينها را بده اينجاست كه چيزهاي سنگين قيمت زمين بر زمان ظهور حجت ابن الحسن بيرون ريخته ميشه. اگر سيصد سال قبل مردم از نفت و گاز و از گاز و اينجور چيزها اطلاعي نداشتند حالا اطلاع پيدا كردند اين خيلي، يك درصد اون چيزهايي است كه بعد از ظهور ظاهر ميشه. ما هيچ اطلاعي نداريم كه اين خاك مثلا چه فايده داره. اين خاك بي ارزشه. يعني از همين خاك يك چيزهاي قيمتي درمي ياد. يك معادني كشف ميشه، يك حقايقي كشف ميشه. اخرجت الارض اثقالها. اثقال يعني چيزهاي ثقيل و گران و پر قيمتش. مردم همه روي اين اساس در رفاه و آسايشند. ديگه بعد از ظهور ممكنه انشاء الله شما با خودتون بگيد ما به چه چيزهايي وابسته بوديم، به نفت. به طلا. حالا اينها يك چيزهايي است، اينها در روايات هستها. چيزهاي پر قيمتي كه الان ارزش داره. همين طوري كه دويست، سيصد سال قبل خيلي چيزها براتون ارزش نداشت نميدونستيد دربارة همين نفت ميگن يك جايي نفت خودش بيرون زده بوده اين صاحب زمين ناراحت بوده كه اين آب گنديده چيه كه از زمين بيرون آمده به درد نميخوره. و اخرجت الارض اثقالها. حتي مغزها كه تكان ميخوره يك استعداد فوق العادهاي از اينها ظاهر ميشه يك چيزهايي ميفهمند كه قبل از ظهور نميفهميدند. خوب كنترل اين حركت چون هر حركتي، هر انقلابي يك رهبر، يك امام، يك شخصيت بارز، يك قدرتمند فوق العاده لازم داره كه كنترلش كنه كه از مدار خارج نشه. اگر انقلاب بشه و كنترل نداشته باشه. هر كسي يك راهي بگيره. مثل انقلابهايي كه در دنيا واقع شد و منتهي شد به چند دستگي در يك مملكت و تا سالها بعد از اون انقلاب مردم در جنگ و ناراحتي بودند. ولي در ايران ديديد انقلاب كه شد چون رهبر داشت، همه تحت فرمان يك نفر بودند. همه گوش به فرمان بودند، ديديد كه نسبتا آرامشي بود، و امنيتي بود، و بحمد الله خوب موفقيتي بود. همبستگي به وجود بود و همه مثل لبنان، مثلا فرض كنيد افغانستان و اينها به جان هم بيافتند اينطور نبود.در اون انقلاب عظيمي كه پوشش تمام دنيا را ميگيره اونجا يك قدرتمندي ميخواد قدرت مافوق. كه كنترل بكنه. مراقب تمام جهات باشه. لذا و قال الانسان مالها.
انسان كامل، اكثرا در جاهايي كه انسان گفتهاند در قرآن، چون انتلق علي فرد الاكمل. وقتي اين كلمه را مطلق ميگن مطلق ميشه به يك فرد كامل. اون انسان كامل. اين انسان در كامل در اون زمان حجت ابن الحسن عليه الصلاة و السلامه. او كنترل ميكنه. كنترلش ميكنه. تمام كرة زمين اونچنان تحت كنترل حضرت بقية الله ارواحنا فدا واقع ميشه كه كوچكترين اختلافي در هيچ جا از كره وجود نداره. و قال الانسان، انسان به كرة زمين خطاب ميكنه مالها. اينجاست كه علوم درش را به روي بشريت باز ميكنه و تمام ذرات حتي اتمها، همه جا، همه جا، همه چيز اينها به زبان مييان. اين كه يك سر سوزن فكر ميكنند از اونچه كه ميخواد بعد از ظهور واقع ميشه به دست آمده اينه كه صداها همه در آن فضا دفن شده. شما اگر صداي حضرت آدم را هم بخواهيد پيدا بكنيد، البته هنوز تمام اين مثل ضبط صوتي است كه، اين ضبط صوت كه الان داره كار ميكنه الان سروصدايي نداره، فقط داره ضبط ميكنه. بعد هم كه نوار تمام شد، بازهم ساكته. يك نفر ميخواهد بلد باشد بيايد اين نوار را بگذاره، اين جايي كه شاسي را كه مثلا صداي نوار را بيرون ميآوره، اين شاسي را بزنه تا صداي نوار بيرون بيايد. و تمام موجودات عالم، علم تا اينجا كشفه شدهها، اينها ضبط ميكنند. همه چيز را. ثبت ميشه. اين در قرآن هم آمده اين مطلب. نه اينكه تحقيقي باشه. نه. و آنچه كه به زمين يوم اذا، ببينيد، تحدث، اين تحدث يعني زمين حديث ميكنه. اخبارها. تمام خبرهايش را برايتون، تمام تجربيات گذشتگان، تمام مسائل مختلف تاريخي، تمام حقايق معنوي، تمام صداهاي انبياء و اولياء تمام اينها جزء اخبار زمينه، تحدث اخبارها.
خوب كي اين نوار را باز ميكنه؟ كي اين كار را انجام ميده؟ بان ربك اوحي لها. رب تو، كه در روايات داره رب الارض امام الارض. حالا اينجا من معناي رب را بخواهم شرح بدهم خيلي مفصله. چون در مجلسي داريم صحبت ميكنيم كه افراد مختلفي هستند. شايد نتونند معناي رب الارض امام الارض را خوب درك بكنند. لذا به همين اندازه كه امام زمان عليه الصلاة و السلام آن كسي است كه بيايد و اين كليد را بزنه تا صداي زمين بيرون بيايد. همين چيزهايي كه شما خيال ميكنيد كه اينها همه خاموشند. از نظر ما نامحرمان خاموشند. و الا و علم شيء الا يسبح بحمده. هيچ چيز نيست مگر اينكه تسبيح ميكند. هيچ چيز نيست مگر آنكه يك فهم و دركي در وضع خودشون دارند. هيچ چيز نيست مگر اينكه يك مراحلي دارند. اين، لذا تحدث اخبارها بان ربك اوحي لها. اينجاست كه يوم اذا يصدر الناس اشتاتا. كه يكي از مسائل بسيار مهم اسلامي كه به دست فراموشي سپرده شده، مسئلة رجعته. و ان رجعتكم حق لا ريب فيها. رجعت شما اي خاندان عصمت، حقه. شكي درش نيست. ما بايد اعتقاد به رجعت داشته باشيم. ميگيم رجعت چيه؟ رجعت وقتي كه آقا ظهور كردند، جمعي از مردم، از اولياء خدا، خدا ميدونه اگر بخاطر همينكه ما اينقدر لياقت پيدا بكنيم كه خداي تعالي به ما بگه كه بيا برگرد توي دنيا، امام زمان آمده و نياز به مثل توئي داره، ارزش داره كه انسان خودش را در اين دنيا بسازه. آخه ماها چه ارزشي داريم اگر كه به طرف كمالات حركت نكنيم؟! اين دنيا را گذرونديم، يك چند روزي توي دنيا مانديم، همة كوششامون اين بوده كه يك چيزي پيدا بكنيم بخوريم. شكممون را سير كنيم. بعد هم برويم زندگي حيواني را بگذرونيم بعد هم بميريم. اين چه فايدهاي داره. وقتي هم كه مرديم هل اتي علي الانسان علم هل ادلكم علي شيئا مذكورا، اصلا هيچي، نه توي مردم به حساب ميآئيم. فلاني مرد. خوب مرد. التماس دعا. يك چند تا اقوامشون، چند روزي فاتحهاي، تأثري، خوب اگر اخلاق خوبي داشته باشه، زندگي خوبي داشته باشه، برايش متأثر ميشوند. و الاّ ميگويند كه جهنم كه، بهتر كه راحت شديم. و بعد هم يكسالي تقريبا كه ميگذره ديگه فراموش ميشه. توي مردم بعد از چطور؟ عند الله چطور؟ خدا اصلا به ما اعتنا نميكنه. ملائكه چطور؟ اينها. ميگويند بندة خدا، اصلا هيچي هيچي. يك درخت هم اگر توي دنيا درآمده بود و خشك شده بود و رفته بود هم همينجوري بود. يك حيوان هم همينجوري بود. حالا همه نميتونند عنوان توي مردم پيدا بكنند. عنوان توي مردم چه ارزشي داره؟ اقلا يك جوري باشيد كه وقتي از دار دنيا انسان ميره، امام زمان بگه يوم علي آل الرسول عظيما. روزي كه بر آل پيغمبر خيلي سخت گذشت كه اين شخص از دار دنيا رفته. امام زمان چون خودش توي دنياست، دلش ميخواهد، البته اين منافاتي با خواست خدا نداره ولي دوست داشت اين بندة خدا توي دنيا بمانه. فاما ما ينفع الناس يدفن في الارض. اينها را گفتهاند دربارة دوستانشون. يك وقت يكي از دوستانشون از دار دنيا ميرفتند ميگفتند شما ما را تنها گذاشتيد رفتيد. حضرت سيد الشهدا به علي اكبر ميفرمايد كه بعد از تو اف بر دنيا و زندگي دنيا! حضرت امير بعد از حضرت زهرا يك همچين جملاتي داره. مثل يك زنداني كه اينجا توي زندان بوده، يك زنداني خوبي هم اينجا بوده با هم مأنوس بودند. آن يكي رفته ميگه من تنها ماندم. حالا اينجا تنهايي چيكار كنم.
در عالم برزخ، چه ارزشي داري آقا؟ تو كي هستي اصلا؟ هيچي. روز قيامت. خيلي از اولياء خدا از همين شما مردم هستيد كه وقتي وارد قيامت ميشويد تمام قيامت را نوراني ميكنيد. فكر نكنيد كه آنجا اين ايمانها، اين مسائل بي ارزشه. نه. در روز قيامت وقتي يك مؤمن، يك شيعة علي ابن ابيطالب وارد قيامت ميشه، تمام صحراي قيامت را پر نور ميكنه. با تشريفات وارد بهشتشون ميكنند. اينجا ديگه اينكه فلاني عمامهاش بزرگه، عمامهاش كوچكه، نميدونم، عبا داره قبا داره. به اينها نيست. به ايمانش، به اعتقاداتش، به پاكيش، به سلامت نفسش نگاه ميكنند. واقعا يك فكري براي اين جهت بكنيد. نگيد ما حالا جوانيم حالا زوده. نه. انسان اگر در جواني كاري كرد، ترك گناه كرد و واجباتش را انجام داد، كاري كرده. و الا پيرمردها كه خوب، طبعا در بعضي از گناهان به رويشون بسته شده. نميتونند انجام بدهند.
انسان بايد خودش را بسازه، خودش را پيدا بكنه، بيابه. اين شخص ميگه كه از ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست. انسانيت بايد انسان پيدا بكنه. خيال نكنيد كه مزاحمه، بعضيها وحشتشون ميگيره. خيال ميكنند آدم خوب شدن خيلي مشكله. و حال آدم بد شدن خيلي مشكله. چون كارهاي بد را آدم ترك ميكنه. خوب ترك كردن توي دنيا، آخه شما غيبت ميكني مشكلتره، گرفتاريش بيشتره يا ساكت باشي؟ دروغ نگي بهتره، ميشه، دنبال فحشاء و بعضي از علاف بازيها و كثافتكاريها نروي آسونتري يا توي خونه بنشيني؟ نكن. شيطان تو را تحريكت ميكنه. يك تو دهني توي دهن شيطان بزن. انسان بايد خودش را بسازه. خيلي آسونه. خيلي آسونه خوب شدن. خيلي مشكله باز در مقابل بد بودن. چون با خدا مخالف شده. با محيط مخالفي، با وجدان خودت مخالفي. با همه چيز مخالفي. و وقتي كه امام زمان صلواة الله عليه تشريف ميآورد تمام اين مسائل حل ميشه. يوم لا ينفع نفس ايمانها لم تكن آمنت من قبل. رجعت آن وقتي است كه انسان اگر قبلا ايمان نياورده باشه، اگر كار خوبي قبلا نكرده باشه، امروز ديگه به درد نميخوره. به دردش نميخوره. برميگردند ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام برميگردند توي اين دنيا. شماها هر كدامتون به درد بخوريد برتون ميگردونند توي دنيا. ميگويند بفرماييد. آقا امام زمان آمده، تو هم فرد بالياقتي بودي در زمان زندگيت. با مشكلات مبارزه كردي، پا روي هواي نفس گذاشتي، تو پاكي، تو را ما نگه داشتيم براي اينكه امام زمان، براي خدا هم دير و زوديش هيچ فرقي نميكنه. اصحاب كهف سيصد سال، شايد الان چهار هزار ساله كه از دنيا رفتهاند. روايت داره كه خدا اينها را ميآوره براي اينكه با امام زمان عليه الصلاة و السلام باشند. چقدر ارزش دارند! فتي. جوانمرداني كه اينها ايمان به خدا آوردند. چيكار كردند مگه؟ كه خيلي آسونه. چكار كردند. اينها در دستگاه دقيانوس بودند. پول مال دنيا همه چيز در اختيارشون بود. در آرزوي سعادت بيخود بودند. تااينها باقي باشند. بگن دقيانوس خداست. اين را نگفتند. و فرار كردند. خدا هم اونها را در آغوش گرفت و همانطور در آغوش داره تا تحويل به امام زمانشون بده. حضرت عيسي هم همين طور. حضرت عيسيي كه زنده برد بالا و اونجا داره تا وقتي كه حضرت ولي عصر تشريف بيارد و عيسي مسيح روح الله اون شخص با عظمت آرزو ميكشه، منتظره كه بياد در پشت سر امام زمان شما بمانه. و اين افتخار را ببره. حضرت خضر هم همين طور. حالا ديگه شماها واقعا، انشاء الله كه بندهايد. انشاءالله كه اول سال است و شماها همتون تجديد كردهايد تازهاش كرديد. خانه اتون را تميز كرديد، خانه تكاني كرديد. لباستون را تغيير داديد. وضعتون را، يك خانه تكاني دل بكنيد. گناهان را بريزيد دور. تميز كنيد خودتون را. صفات بد را بريزيد دور. شما ميگيد من چه جوري بريزم دور؟
آقا وقتي خونهات خيلي كثيفه خودت زورت نميرسه ميره يك به اصطلاح يك كسي را پيدا ميكني بيا خونة ما را تميز كن. تميز كردن هم مختلفه. يك وقت هست نقاشي هم ميخواد. يك نقاش اول ميآورند. از دو ماه جلوتر هنوز يك مونده به تحويل سال كه نمييان اين كارها را بكنند. از دو سه ماه جلوتر شروع ميكنند، خونه را رنگ ميكنند، نقاشي ميكنند، ميگن آقا چيه؟ ميگه ما دوران عيد بزرگتر خانواده هستيم، مهمان برامون ميياد خوب بده اينجور كثيف باشه. خيلي خوب. جارو ميكنه انسان، خانه تكانيهاي مختلف. ولي براي لباست سر خياطها اين قدر شلوغه. الان بيكار هستند. قبل از عيد همه ميگن كه آقا ما وقت نداريم. لباس تهيه ميكنيد. بياييم براي خدا، براي دينمون يك لحظه هم كارشه ديگه آدرسه ما قبل هم لازم نيست. اولين كاري كه ميكنيم تصميم بگيريم كه گناه نكنيم. خيلي گناه بده. از روايات استفاده ميشه كه اگر انسان گناه را متعلبا اصرار داشته باشه مثل اينه كه ائمة اطهار را كشته. من اگر بخوام رواياتش را نقل كنم پشت انسان تكان ميخوره. كه فاكانما قتل، بعضي روايات اينطوره، فكانما قتل علي سبعين مره. مثل اينه كه هفتاد مرتبه علي ابن ابيطالب را كشته باشه. خوب اين كثافت را بريز بيرون. گناه چيه كه تو اينقدر علاقه بهش داري؟! اين زني كه مثلا خودش اصلا بي ارزشه پيش خدا و دين و وجدان كه موي سرش را بيرون گذاشته، حجابش را درست رعايت نكرده، حيف چشم تو نيست كه او را نگاه كني. اين چه لياقتي داره كه تو چشمت را دوختي بهش. خيلي نقاشيها هست توي بازار خيلي از اين زيباتر. برو به آنها نگاه كن. اصلا انسان واقعا گاهي انسان دچار حيرت ميشه، انسان وقتي را كه صرف ميكنه كه به صورت يك معصيتكار، يك صورت كثيف، خدا ميدونه زيباترين زنهاي معصيتكار به چشم افراد پاك، زشتترين زنها ميآيند. چشم تو خرابه لابد. چون پر شده از شهوت. خوب چشمت را معالجه بكن. حيف تو نيست، حيف تو نيست كه چشمت را ميدوزي به صورت يك زن معصيتكار. حضرت يوسف وقتي وارد اين خانه شد، زليخا كاري كرده بود كه يوسف هر جا نگاه بكنه، چشمش به چشم زنها بيفته. زنهاي مصر را دعوت كرده بود، بهترين زنها. حضرت يوسف به دست خودش نگاه كرد. هيچ نگاه نكرد. چشم يوسف آنقدر پر ارزشه كه اصلا به صورت اينها، اينها آدمند؟! شما هيچوقت چشمتون را مياندازيد به يك مزبلهاي، يك چيزي كه چندشت بشه، حالت بهم بخوره. اولياء خدا به معصيتكارها وقتي نگاه ميكنند، حالشون بهم ميخوره. يك بوي تعفني ميدهند، آنهايي كه شامهاشون باز شده، يك آدم معصيتكار گناه كه ميكنه مثل اين است كه يك مشت نجاست متعفن به خودش ماليده. بوي تعفن ميدهند. تو به اين اظهار علاقه ميكني؟ تو ميري باهاش حرف ميزني. آخه از توي اين پوسته بيائيد بيرون يك مقداري. ببينيم خدا از ما چي خواسته؟ اگر معتقد به خدا و دين و اينها نيستيد، التماس دعا. چرا اينجا نشستهاي؟ توي محفل يهوديها بنشينيد، توي محفل خدمتتون عرض شود، زرتشتيها بنشينيد. يا زنگي زنگ يا رومي روم باصطلاح. درست بشيد. انسان بشيد.
و اميدواريم انشاء الله امشب كه شب جمعه است، شب رحمته، شب جمعة اول ساله، انشاء الله اين تصميم را همينجا هم، (نامفهوم) شخصي، نه فرديه. خدا ميدونه اگر يك ولي خدا، يك كسي كه خودش را پاك كرده، تزكيه كرده، يك مدتي بعد كه فوت كردي، توي تشييع جنازة تو بيايند، لحد را كه گذاشتند ديگه نيستند، رفتند كارشون را بكنند. ولي اگر تو خوب شدي، ملائكه همينطور طافين بقبره، دائما باهات هستند. بخدا قسم اينها راسته. من به يكي از محترمين اين چند روز قبل ميگفتم. ميگفتم اين مسائل را اكثر اولياء خدا ديدهاند. ماها كوريم نميبينيم، راسته اينها. ملائكه ميآيند، وارد ميشوند، انسان را در بغل ميگيرند. بشير و نذير، بشير و مبشر باصطلاح بجاي نكير و منكر ميآيند. سلام عرض ميكنند از طرف پروردگار. سلام من ربهم يوم رحيم. ميگويند خدا بهت سلام رسونده. و تو را روي بالشون برميدارند ميبرند ميگذارند توي بهشت. ما كجائيم؟ و اخرجت الارض اثقالها. و قال الانسان ما لها. يوم تحدث اخبارها بأن ربك اوحي لها. يوم اذا ربهم اشتاتا ليروا اعمالهم. اين جمله آدم را تكان ميده. خدا با بعضيها دقيق عمل ميكنه. فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره. و من يعمل مثقال ذرة شرا يره. به وزن ذرهاي، اگر بدي كرده باشي ميبيني. شما در يك مغازه رفته باشيد، ميبينيد اين آقا عجب حسابش دقيقه. نوشته كه مثلا يك نميدونم چه، چند گرم و چند، نخود و چند، اينقدر دقيق. يك كيلو شكر به شما داده اينقدر دقيق حساب كرده. ميگند چرا اينقدر دقيق حساب ميكنه؟ براي اينكه تو وقتي اعمالت را انجام ميدادي ميگفتي خدايا چقدر ثواب داره؟ اين كاري كه ثواب، يك وقت هست انسان كاري را انجام ميده بخاطر اينكه اين ثوابش زياده، خدا بيشتر دوست داره؛ خيلي خوبه. اما هي بخواهد مزد جمع كنه. خوب اينهم مزدت. ربنا آمنا، الهنا آمنا بفضلك. خدايا با ما به فضلت عمل كن. و لا تعاملنا بعدلك. ما اگر بخواهيم به عدل الهي، الان نماز و روزهاي كه ما ميخوانيم خيلي خوب، نماز و روزهاي كه براي ميت ميدهند فكر ميكنم كه سالش پانزده هزار تومان، اينجور قيمت داشته باشه. اين نماز و روزهاتونه، اگر خوب هم بخونيد، دقيق هم بخونيد، صحيح هم بخونيد، پانزده تومان ميارزه! بعله. كار ديگهاي هم كه ظاهرا ما نداريم. غير از نماز و روزه سالي. سالي پانزده هزار تومان تو نهايت براي خدا و براي خودت كار ميكني. آنهم اگر نمازت را صحيح بخوني. خدا در سال چقدر بهت ميده؟ چقدر بهت محبت ميكنه. ما كه نميتونيم با عدل خدا عمل كنيم. خوب اين ترازو، اعمال تو را ميگذاريم، نعمتهاي خودمون را هم ميگذاريم. ميكشيم. ببينيم تو بيشتر دادي يا ما؟ يك كاري بكنيم با خدا يگانگي داشته باشيم. خدايا نه اعمال ما، نه خدمت شما عرض شود كه حساب تو. هر چه كه ما داريم در راه تو ميدهيم، ما چيزي نداريم. ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم. ما همين جانمونه ديگه. اين را ميدهيم. تو هم در مقابل هر چي ميخواهي به ما بده. بان لهم الجنه. خداي تعالي بهشت را بهتون ميده. معاملة خوبيه. يك كسي يك سكه داشته باشه، يكي هم ده ميليارد تومان داشته باشه مثلا. كه اين مبلغ هم كمه. اينها با هم قرار مشاركت بگذارند. بگويند شما هر چي داري به ما بده، ما هم هر چي داريم به شما بدهيم. با هم زندگي بكنيم. آنطرف هم ديگه نيازي نداشته باشه. معاملة بدي نيست.
بيائيم امشب واقعا در مجلسمون اين معامله را بكنيم. آنهايي كه خوابند، در خواب غفلتند، از خواب غفلت بيدار بشوند. تا كي ميخواهيم ما در خواب غفلت بمانيم. اي مركز عالم امكان، اي نقطه مركز كون و مكان، تو شاه جواهر لاهوتي. تا آخر اشعار، يادم آمد شب جمعه است بقيهاش را نخونم. يك دم به خود آي بين چه كسي؟تو كي هستي؟ خدا تو را خليفة الله خلق كرده. اون وقت بياد بخاطر اين كه تو معصيت كردي بياندازدت توي جهنم. نبردت با خاندان عصمت و طهارت تو را محشور نكنه. روز قيامت نامة اعمال را كه به دست انسان ميدن، انسان نگاه ميكنه ميبينه عجب نوشتهاي است كه هيچ كم و زياد نداره. كوچك و بزرگ را همه را نوشتهاند تويش. اما بعضي هستند كه روز قيامت كه ميرسه، اينها حتي توي محشر حاضر نميشوند. از توي قبر مستقيم ميروند توي بهشت. مستقيمها. حتي انهم لمحضرون الا عباد الله المخلصين. و ما تجزون ما كنتم الا تعلمون الا عباد الله المخلصين. اينها بندگان مخلص خدا، پاك. هيچي ندارند غير از خدا. هيچ فكري ندارند جز خدا. خدايا ما را از بندگان مخلص خودت قرار بده. الهي آمين.
من امشب خيلي حرف زدم. اميدواريم انشاء الله كه حرف نباشه فقط. نشستيم و گفتيم و برخاستيم نباشه و انشاء الله عمل هم براي خود من لااقل، پشت سرش باشه.
السلام عليك يا ابا عبد الله. السلام عليك يابن رسول الله، السلام عليك يا ثار الله و ابن ثاره. و الوتر الموتور. اشهد انك قد اقمت الصلوة و آتيت الزكاة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر. يا ابا عبد الله. دلها را روانه كنيد به كربلا. شب جمعه است. شب زيارتي مخصوص حسين ابن عليست. بايد امشب برويم كربلا از نزديك با حسين ابن علي حرف بزنيم. اگر يك مقدار خودتون را از بدن تخليه كنيد، مسافرت كنيد، مسافرت روحي، قرب صوري در طريق عشق قرب معنويست، عاشق ار معشوق را بي وصل بيند عاشق است. اگر ميخواهيد يك قدم بلندتري برداريد برويم كنار گودي قتلگاه. هم از نظر مكان بريم جلو هم از نظر زمان. چه ساعتي را انتخاب ميكنيد؟ آن ساعتي را انتخاب كنيد كه سيد الشهداء سر در بدن داشته باشد. مانند جابر ابن عبد الله انصاري نباشد كه صدا زد حبيبي يا حسين، سه مرتبه صدا زد دوست من حسين ابن علي، جواب نشنيد. خودش جواب خودش را داد. گفت چطور ممكن است حسين ابن علي جواب مرا بدهد و حال آنكه فرسخها بين سر و بدنش جدائي افتاده است. يك ساعتي را انتخاب كنيد كه جوابتون را به شهدا را با گوش دلمون بشنويم. آن ساعتي كه افتاده است در ميان گودي قتلگاه. متوجه شد كه لشگر به طرف خيمههاي حرمش حمله ميكنند. يا بقية الله، يا صاحب الزمان آقا، ما يكي از وسائل آمرزش گناهانمون، يكي از چيزهايي كه ما را پاك ميكنه، گرية بر ابي عبد الله الحسين است. يا بقية الله امشب ما به اين نيت بر جد غريبت حسين ابن علي گريه ميكنيم كه گناهانمون بخشيده بشود، شما دست ما را بگيريد و ما را به طرف كمالات معنوي رهنمايي و هدايت كنيد.
برويم كنار گودي قتلگاه، آن ساعتي كه پيكر شهدا روي زمين افتاده. بلند شد روي دست بدن را بلند كرد و گفت آل ابي سفيان، اي پيروان معاويه و يزيد، اگر شما دين نداريد، اقلا انسان باشيد، وجدان داشته باشيد. من با شما جنگ ميكنم، شما با من جنگ ميكنيد. زنها كه گناهي ندارند. شما اينگونه به طرف خيمهها حمله ميكنيد. عمر سعد صدا زد اول برويد كار حسين ابن علي را يكسره كنيد. آمدند، كسي جرأت نكرد بيايد وارد گودي قتلگاه بشه. بعضي ميآمدند يك نگاهي ميكردند. ميديدند لبهاي سيد الشهداء در حركته. بعضي نزديكتر ميآمدند ميديدند حسين ابن علي صدا ميزند اي قوم (نامفهوم) بعضي شنيدهاند كه سيد الشهدا عرض ميكند به پروردگار كه رضا برضائك لامرك لا محبوب سواك يا غياث المستغيثين. زينب كبري وقتي كه شنيد برادرش به روي زمين افتاده، آمد در ميان صحراي كربلا اينطرف و آنطرف را گردش كرد. روي تل زينبيه قرار گرفت. چشمش در ميان گودي قتلگاه به بدن پاره پارة ابي عبد الله افتاد. ولي يك منظرهاي را مشاهده كرد كه آمد پيش عمر سعد. يابن سعد ايقتل ابوعبد الله و انت تنظر اليه. اي پسر سعد نگاه ميكني حسين ما را ميكشند…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.