۸ محرم ۱۴۱۱ قمری – صراط‌ مستقيم‌، مغضوبين‌

بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌

 الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الحمد الله‌ رب‌ العالمين‌، الرحمن‌ الرحيم‌. مالك‌ يوم‌ الدين‌، اياك‌ نعبد و اياك‌ نستعين‌.اهدنا الصراط‌ المستقيم‌، صراط‌ الذين‌ انعمت‌ عليهم‌ غير المغضوب‌ عليهم‌ و الضالين‌.

 موضوع‌ بحث‌ ما دربارة‌ صراط‌ مستقيم‌ بود. كه‌ در زيارت‌ جامعه‌ هم‌ به‌ او اشاره‌ است‌ كه‌ انتم‌ السبيل‌ الاعظم‌ صراط‌ اقوم‌. اي‌ خاندان‌ عصمت‌ شما راه‌ اعظميد. و صراط‌ اقوميد. راههايي‌ كه‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ خدا تعيين‌ كرده‌اند اكثرش‌ به‌ خدا نمي‌رسه‌. يك‌ روايتي‌ نقل‌ شده‌ كه‌ از متصوفه‌ است‌. اترب‌ الي‌ الله‌ بعدد رؤس‌ خلائق‌. راه‌ به‌ خدا به‌ عدد سر هر فردي‌ است‌. يعني‌ هر نفري‌ يك‌ راهي‌ براي‌ خدا داره‌. اين‌ حرف‌ غلطه‌. به‌ جهت‌ اين‌ كه‌ همة‌ مردم‌ بايد در يك‌ صراط‌  و اون‌ صراط‌ مستقيم‌ اون‌ هم‌ با اين‌ شرط‌ صراط‌ الذين‌ انعمت‌ عليهم‌ راه‌ كساني‌ كه‌ به‌ اونها نعمت‌ داده‌اي‌. نعمت‌ ولايت‌، به‌ اين‌ معصومين‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ چهارده‌ نور پاك‌ خداي‌ تعالي‌ نعمت‌ ولايت‌ را عنايت‌ كرده‌. ولي‌ مردمند. ولي‌ به‌ معناي‌ فرمانده‌اي‌ كه‌ با محبت‌ به‌ فرمانبردار، فرمان‌ مي‌دهد. يك‌ فرمانده‌اي‌ هست‌ كه‌ به‌ خاطر منافع‌ خودش‌ فرمان‌ مي‌ده‌. بعضي‌ فرمانده‌ها بخاطر محبتي‌ كه‌ به‌ اون‌ فرمانبردار دارند فرمان‌ مي‌دن‌. ولي‌ طفل‌ پدر يا مادره‌. چرا؟ به‌ جهتي‌ كه‌ او را از راههاي‌ كج‌ و اشتباه‌ و راههاي‌ نا صحيح‌ حفظش‌ مي‌كنند كه‌ به‌ نفع‌ خود اون‌ طفله‌. فرمان‌ مي‌ده‌ كه‌ به‌ طرف‌ چاه‌ نرو، به‌ طرف‌ خطر نرو. او را از خطر و راههاي‌ بد حفظ‌ مي‌كند. ولايت‌ تنها احاطة‌ بر امور داشتن‌ و فرماندهي‌ و اين‌ كه‌ انسان‌ يك‌ عده‌اي‌ را تحت‌ فرمان‌ خودش‌ بگيره‌ اين‌ را ولايت‌ نمي‌گن‌. اين‌ به‌ اصطلاح‌ عامريته‌. و اين‌ فرماندهي‌ است‌ به‌ فارسي‌. اما اگر هم‌ فرمان‌ داده‌ و هم‌ دوست‌ داشت‌ فرمانبردار و بخاطر نفعي‌ كه‌ در او مي‌بيند اين‌ فرمان‌ را مي‌دهد اينجا او را ولي‌ مي‌گويند در زيارت‌ روز جمعه‌ به‌ امام‌ عصر ارواحنا فدا، عرض‌ مي‌كنم‌ مولاي‌، انا مولاك‌. اي‌ فرماندهي‌ كه‌ با محبت‌ كامل‌ به‌ ما فرمان‌ مي‌دهي‌ ما فرمانبردار تو هستيم‌ روي‌ محبت‌. مولا هم‌ جنبة‌ فاعلي‌ دارد، هم‌ جنبة‌ مفعولي‌. هم‌ فرمانده‌ را مولا مي‌گن‌. فرمانده‌اي‌ را كه‌ با محبت‌ فرمان‌ مي‌ده‌ و هم‌ فرمانبرداري‌ كه‌ روي‌ محبت‌ فرمان‌ برمي‌ داره‌ به‌ هر دوي‌ اينها مي‌گن‌ مولا. و ولي‌ الله‌ ولي‌ الذين‌ آمنوا. خدا ولي‌ كساني‌ است‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌اند يعني‌ فرمان‌ مي‌دهد و روي‌ محبت‌ هم‌ فرمان‌ مي‌ده‌. و دربارة‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ يا اولياء خدا مي‌گيم‌ كه‌ علي‌ ولي‌ الله‌. مي‌گيم‌ اولياء الله‌. علي‌ ان‌ اولياء الله‌ لا خوف‌ عليهم‌ و لا هم‌ يحزنون‌. اينها اولياء خدا هستند. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ ولي‌ خداست‌. يا حجت‌ ابن‌ الحسن‌ ارواحنا فدا ولي‌ خداست‌. يعني‌ چه‌؟ يعني‌ فرماندة‌ به‌ خداست‌، نه‌. يعني‌ فرمانبرداري‌ كه‌ روي‌ محبت‌ فرمان‌ برمي‌ داره‌.

 چون‌ خدا را دوست‌ داره‌. ما ابدتك‌ خوف‌ من‌ نارك‌ مي‌فرمايد من‌ عبادت‌ نمي‌كنم‌ بخاطر ترس‌ از جهنم‌ و ما، ما ابدتك‌ خوف‌ من‌ نارك‌. و لات‌ معا الي‌ جنتك‌. نه‌ بخاطر طمع‌ به‌ بهشت‌. من‌ اگر كليد بهشت‌ و جهنم‌ را خدايا به‌ من‌ بدهي‌ من‌ باز هم‌ چون‌ تو را دوست‌ دارم‌ اطاعت‌ مي‌كنم‌. من‌ چون‌ تو را دوست‌ دارم‌. چون‌ انسان‌ گاهي‌ در خانة‌ دوستش‌ وارد مي‌شه‌ مي‌بينه‌ مشغول‌ يك‌ كاري‌ است‌. يك‌ وقت‌ هست‌ بخاطر يك‌ مزدي‌ كمك‌ مي‌كنه‌. يك‌ وقت‌ هست‌، حالا مزد فرق‌ نمي‌كنه‌ به‌ طمع‌ اين‌ كه‌ مثلا فرض‌ كنيد اينجا من‌ به‌ او كمك‌ كنم‌. اينجا بعد او مي‌ياد خونة‌ ما، ما رو كمك‌ مي‌كنه‌. يا فلان‌ اداره‌ مراجعه‌ مي‌كنم‌ من‌ هم‌ رئيس‌ يك‌ اداره‌ هستم‌، اين‌ هم‌ رئيس‌ يك‌ اداره‌ من‌ حرف‌ او را گوش‌ مي‌كنم‌ او هم‌ حرف‌ من‌ را گوش‌ خواهد كرد. به‌ اصطلاح‌ خيلي‌ عوامانه‌ نون‌ به‌ قد هم‌ بديم‌. اين‌ رو محبت‌ نيست‌. گاهي‌ مي‌شه‌ كه‌ انسان‌ روي‌ ترسه‌ كه‌ اطاعت‌ مي‌كنه‌. از يك‌ نفر مي‌ترسه‌. از يك‌ قدرتمندي‌ مي‌ترسه‌. اطاعت‌ مي‌كنه‌. اينها هردوش‌ اطاعت‌ روي‌ محبت‌ نيست‌. به‌ هر دوي‌ اينها ولي‌ نمي‌گن‌. نمي‌گن‌ اين‌ ولي‌ اللهه‌. اين‌ از اولياء خداست‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اين‌ كه‌ اين‌ مطيع‌ خداست‌. ايني‌ كه‌ از روي‌ ترس‌ اطاعت‌ كرده‌ مطيع‌ خداست‌. ايني‌ كه‌ بخاطر بهشت‌ اطاعت‌ كرده‌ مطيع‌ خداست‌. وقتي‌ انسان‌ ولي‌ خدا مي‌شود كه‌ بگه‌ خدايا چون‌ تو را دوست‌ دارم‌، ببينيد علي‌ عليه‌ السلام‌ در دعاي‌ كميل‌ چه‌ مي‌فرمايد. مي‌فرمايد و حبني‌ يا الهي‌ صبرت‌ علي‌ حر نارك‌، خيلي‌ عجيبه‌. مي‌گه‌ اومدم‌ من‌ صبر كردم‌ جهنم‌ دو اشكال‌ توش‌ هست‌، يك‌ دوري‌ از محبت‌ پروردگار و رحمت‌ و مهر پروردگاره‌ يكي‌ هم‌ آتش‌ سوزنده‌ است‌. علي‌ مي‌فرمايد كه‌ از اين‌ دو تا اوني‌ كه‌ قابل‌ تحمل‌ نيست‌ براي‌ من‌، نمي‌تونم‌ طاقت‌ در مقابلش‌ بيارم‌ حرارت‌ آتش‌ نيست‌. اين‌ حرارت‌ آتش‌ را با اين‌ كه‌ آتش‌ جهنم‌ اون‌ قدر حرارت‌ دارد كه‌ آية‌ شريفه‌ مي‌فرمايد: در هر لحظه‌ كل‌ ما نظجت‌ جلوده‌ بدلنهم‌ جلودا تا در هر لحظه‌، در هر لحظه‌ تمام‌ گوشت‌ انسان‌ سوخته‌ مي‌شه‌، خودا فورا جاش‌ گوشت‌ جمع‌ مي‌كنه‌. تبديل‌ مي‌كنه‌ و يذوق‌ العذاب‌ براي‌ اين‌ كه‌ عذاب‌ را بكشه‌. و ما در دعاي‌ كميل‌ با علي‌ بن‌ ابيطالب‌ در دعاي‌ كميل‌ مي‌فرمايد كه‌ خدايا من‌ در اين‌ دنيا از عذابهاي‌ مختصر اين‌ دنيا در فشارم‌ چطور آتشي‌ كه‌ از غضب‌ تو برخاسته‌ در مقابل‌ اون‌ تحمل‌ كنم‌. اما در عين‌ حال‌ مي‌گه‌ حالا فرض‌ كردي‌ من‌، فرض‌ كردم‌ كه‌ من‌ تحمل‌ كنم‌ آتش‌ دوزخ‌ را و هبني‌ يا الله‌، صبرت‌ علي‌ حر نارك‌، صبر كردم‌. اما دوري‌ تو را فراق‌ تو را، اين‌ كه‌ من‌ مورد محبت‌ تو واقع‌ نشدم‌ و جمعت‌ بيني‌ و بين‌ اهل‌ بلائك‌، خدايا من‌ را با دشمنان‌ خودت‌ در يك‌ جا قرار دادي‌. ما در دنيا اين‌ همه‌ از دشمنان‌ فاطمة‌ زهرا متنفريم‌ و هر كجا اسمشون‌ برده‌ مي‌شه‌ لعنشون‌ مي‌كنيم‌. حالا در قيامت‌ بياييم‌ تو جهنم‌ پهلوي‌ يكديگر عذاب‌ بكشيم‌.

 هيهات‌، هيهات‌، ما ذالك‌ الظن‌ بك‌. خدايا من‌ چنين‌ گماني‌ به‌ تو ندارم‌. و نالمعروف‌ من‌ فضلك‌. از فضل‌ و رحمت‌ تو اين‌ طور من‌ تو را نشناختم‌. من‌ را با شمر و يزيد و اولي‌ و دومي‌ و كساني‌ كه‌ هيچ‌ دوست‌ ندارم‌ اينها حتي‌ در خواب‌ ببينم‌. من‌ بيام‌ سالها در عذاب‌ تو معذب‌ بشم‌. اما چيزي‌ كه‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را، يعني‌ علي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ دستور مي‌ده‌ كه‌ در او بناليد يكي‌ فراق‌ خداست‌. فراق‌ محبت‌ خداست‌. و يكي‌ هم‌ با دشمنان‌ خدا در يك‌ جا قرار گرفتنه‌. خيلي‌ سخته‌ يك‌ دوستي‌ از اول‌ عمر تا به‌ آخر با يك‌ دوستي‌ اظهار محبت‌ كنه‌ آخرش‌ اون‌ دوست‌ اون‌ را با همان‌ دشمنش‌ به‌ يك‌ چوب‌ برونه‌. اين‌ خيلي‌ سخته‌ براي‌ انسان‌ و خدا اين‌ كار را نمي‌كنه‌. شما تا به‌ اصطلاح‌ شب‌ اول‌ قبر اين‌ محبتتون‌ را نسبت‌ به‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ و خاندان‌ عصمت‌ حفظ‌ كنيد و بغضتون‌ را نسبت‌ به‌ اونهايي‌ كه‌ فاطمة‌ زهرا اذيت‌ كردند اونهايي‌ كه‌ خاندان‌ عصمت‌ را اذيت‌ كردند، معاندين‌ حفظ‌ كنيد، يقين‌ بدونيد خدا شما را در جهنم‌ پهلوي‌ اونها نمي‌گذاره‌. يقين‌ بدونيد. براي‌ اين‌ كه‌ آخه‌ خيلي‌ بده‌. اتسلط‌ النار علي‌ وجوه‌ خرت‌ لعظمتك‌ ساجده‌. آيا آتش‌ اين‌ صورتي‌ كه‌ روي‌ سجده‌، روي‌ خاك‌ به‌ خاطر عظمت‌ تو گذاشته‌ شده‌، اين‌ آتش‌ اين‌ صورت‌ را مي‌سوزونه‌! و علي‌ السن‌ نطقت‌ بتوحيدك‌ صاقه‌. زباني‌ كه‌ گفته‌ لا اله‌ الا الله‌. زباني‌ كه‌ هميشه‌ با اين‌ زبان‌ اظهار محبت‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌  و طهارت‌، اين‌ زبان‌ به‌ آتش‌ جهنم‌ مي‌سوزه‌! و علي‌ قلوب‌ العترفت‌ بالهيتك‌ محققه‌. اين‌ دلهايي‌ كه‌ اين‌ روحي‌ كه‌ به‌ الهيت‌ تو اعتراف‌ كرده‌ آيا آتش‌ جهنم‌ اينها را مي‌سوزونه‌؟ هيهات‌، هيهات‌، ما ذالك‌ الظن‌. صراط‌ الذين‌ انعمت‌ عليهم‌. صراط‌ كساني‌ كه‌ به‌ اينها نعمت‌ دادي‌ نعمت‌ ولايت‌. امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ اگر به‌ شماها بگه‌ كه‌ سر فرزندت‌ را قطع‌ كن‌ بخاطر محبتي‌ است‌ كه‌ به‌ تو داره‌. امام‌ عصر هر چه‌ دستور بفرمايد بخاطر محبتي‌ است‌ كه‌ به‌ شما داره‌، دوستتون‌ داره‌. حضرت‌ خليل‌ الرحمن‌، ابراهيم‌ بهش‌ در خواب‌ دستور داده‌ مي‌شه‌ كه‌ اسماعيلت‌ را سرش‌ را بزن‌. برو در منا اونجا فرزندت‌ را ضبح‌ كن‌. اين‌ مي‌دونه‌ دوسته‌ داره‌ اين‌ حرف‌ را مي‌زنه‌. اين‌ يك‌ فايده‌اي‌ داره‌. كار به‌ اين‌ سختي‌ را مي‌گه‌ چشم‌. ناراحته‌ كه‌ چرا چاقو، اين‌ تيغ‌ نمي‌بره‌ سر فرزند عزيزش‌ را اون‌ هم‌ اسماعيل‌ كه‌ پيغمبري‌ بوده‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اين‌ كه‌ مي‌دونه‌ دوسته‌. اما همين‌ حضرت‌ ابراهيم‌ شيطان‌ مي‌ياد بهش‌ مي‌گه‌ كه‌ بگو لا اله‌ الا الله‌. مي‌گه‌ نه‌ تو دشمني‌ من‌ لا اله‌ الا الله‌ را الان‌ نمي‌گم‌. ما دوست‌ و دشمنمون‌ را بايد بشناسيم‌. يكي‌ از راههاي‌ مستقيمي‌ كه‌ ما بايد حتما از اون‌ پيروي‌ بكنيم‌ تولي‌ و تبري‌ است‌.

 كساني‌ كه‌ مي‌خوان‌ ما را به‌ جهنم‌ ببرند از اينها تبري‌ كنيد. الم‌ عهد عليكم‌ يا بني‌ آدم‌ ان‌ لا تعبدوا الشيطان‌. آيا من‌ با شما عهد نكردم‌ از پسران‌ آدم‌ كه‌ بندگي‌ شيطان‌ را نكنيد. چرا؟ انهم‌ لكم‌ عدوا مبين‌. دشمنتونه‌. شياطين‌ هم‌ فرقي‌ نمي‌كنند جني‌ باشند يا انسي‌. توي‌ مردم‌ يك‌ شياطيني‌ هستند كه‌ افراد را از راه‌ خدا باز مي‌دارند. مايك‌ وقتي‌ يك‌ عده‌ از طلاب‌ مشهد را مي‌فرستاديم‌ اين‌ اطراف‌ در دهات‌ و روستاها يك‌ روز آمدند گفتند كه‌ يك‌ دهي‌ را برخورد كرديم‌ اينها همشون‌ آدمهايي‌ خوبي‌ هم‌ هستند زبانشون‌، روزه‌اشون‌، چه‌، چه‌، چه‌ خيلي‌ تعريف‌ كردند. اما اينها مقلد فلان‌ آقا هستند. اون‌ آقا مجتهد هم‌ نبود. ولي‌ حالا اينها چطور شده‌ بود اونها مقلد اون‌ آقا بودند. گفتم‌ دست‌ به‌ تركيبشون‌ نزنيد. نريد بگيد كه‌ بايد اينها از كسي‌ ديگه‌اي‌ تقليد بكنند. اينها نماز مي‌خونن‌، عبادت‌ مي‌كنن‌، روزه‌ مي‌گيرند، نقدا دست‌ به‌ تركيب‌ اينها نزنيد. اينها را منحرف‌ نكنيد. يك‌ راه‌ مستقيمي‌ كه‌ به‌ خدا داره‌ مي‌رسه‌. حالا اين‌ آقا انتخاب‌ كرده‌. يك‌ وقت‌ هست‌ داريد مي‌بينيد كج‌ داره‌ مي‌ره‌، انحراف‌ داره‌ اون‌ يك‌ حرفي‌. اما يك‌ راه‌ مستقيمي‌ را، اين‌ تمام‌ اعمالش‌ مطابق‌ با دستور اسلامه‌ فقط‌ مثلا فرض‌ كنيد كه‌ از فلاني‌ كه‌ اعلم‌ نيست‌ يك‌ مسئله‌ را اشتباه‌ كرده‌ و تقليد مي‌كنه‌. خوب‌ البته‌ بايد اين‌ را هم‌ گفت‌، تذكر داد، اشتباه‌ اينها را رفع‌ كرد. اما نه‌ اون‌ اول‌ كه‌ درگيري‌ پيدا بشه‌. نمي‌دنه‌ انسان‌ يك‌ عده‌ چرا اين‌ قدر با خدا و دين‌ و همه‌ چيز، افرادي‌ هستند مثلا از خود ما اينها را با يك‌ زحماتي‌ به‌ راه‌ حق‌ كشونديم‌ يا خودشون‌ زحمت‌ كشيدن‌ به‌ راه‌ حق‌ آمدند. يكي‌ مي‌رسه‌ مي‌گه‌ اونجا نره‌، از اين‌ راه‌ نرو. اون‌ مثلا انحراف‌ داره‌. تازه‌ هم‌ نمي‌گه‌اي‌ كاش‌ يك‌ انحرافي‌ را اثبات‌ مي‌كرد. صراط‌ مستقيم‌ اوني‌ است‌ كه‌ با دستورات‌ خاندان‌ عصمت‌ تطبيق‌ كنه‌. حالا از زبان‌ هر كس‌ در اومد. صراط‌ الذين‌ انعمت‌ عليهم‌. غير المغضوب‌ عليهم‌. غير كساني‌ كه‌ به‌ اينها غضب‌ كردي‌ خدا. ببينيد يك‌ عده‌ مغضوبند، يك‌ عده‌ ظالينند. غير مغضوب‌، غير ظالين‌. اونهايي‌ كه‌ بهشون‌ غضب‌ كردي‌. اينها كيا هستند؟ اونهايي‌ كه‌ مانع‌ راه‌ خدا باشند. بدونيد اين‌ را بهترين‌ انسانها اون‌ انساني‌ است‌ كه‌ ديگران‌ را به‌ راه‌ خدا وادار كنه‌. و من‌ احسن‌ قول‌ من‌ من‌ لا اله‌ الا الله‌. كي‌ بهتر كلامي‌ را از كسي‌ كه‌ مردم‌ را به‌ طرف‌ خدا دعوت‌ مي‌كنه‌ وجود داره‌. روايات‌ هم‌ زياد، تا اونجايي‌ كه‌ خدا و پيغمبر اكرم‌ و علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ السلام‌ و علي‌ الهم‌ السلام‌  مي‌فرمايد كه‌ يا علي‌ لو عهدا بك‌ رجل‌ خير لك‌ من‌ الدنيا و ما فيها من‌ الزهر اي‌ علي‌ اگر يك‌ نفر به‌ وسيلة‌ تو هدايت‌ بشه‌ به‌ راه‌ خدا بهتر است‌ براي‌ تو اين‌ كه‌ كرة‌ زمين‌ را پر از طلا و نقره‌ بكنند و بدن‌ به‌ تو.

 اين‌ هم‌ روايات‌ كوشش‌ كنيد مردم‌ را به‌ راه‌ راست‌ وادار كنيد، به‌ صراط‌ مستقيم‌ وادار كنيد. غير المغضوب‌ عليهم‌ به‌ طرف‌ اونهايي‌ كه‌، اونهايي‌ كه‌ غضب‌ بهشون‌ شده‌. خدا يك‌ عده‌اي‌ را غضب‌ كرده‌. خودشون‌ بفهمند و يا نفهمند مغضوب‌ پروردگارند. اول‌ كساني‌ كه‌ مردم‌ را از صراط‌ مستقيم‌ منحرف‌ مي‌كنند. مردم‌ را از راه‌ حق‌ باز مي‌دارند. مانع‌ عبادت‌ بندگي‌ خدا از اونها مي‌شن‌. اينها مغضوبند، غضب‌ شده‌ بهشون‌. به‌ خدا قسم‌ هيچ‌ وقت‌ نه‌ عنوان‌ پيدا مي‌كنند، نه‌ شخصيت‌ پيدا مي‌كنند، نه‌ زندگي‌ خوبي‌ دارند هميشه‌ گرفتار، بدبخت‌ بيچاره‌، دنياشون‌ بد، آخرتشون‌ هم‌ بد. اينها مغضوبند. بهترين‌ نمونه‌ هاش‌ كه‌ روايت‌ هم‌ ذكر مي‌كنه‌ يهود هستند. مغضوب‌ در روايت‌ داره‌ كه‌ نمونه‌اش‌ بهترين‌ نمونه‌اش‌ يهود است‌. اينها ضربت‌ عليهم‌ الظلت‌ و المسكنت‌. اينها اولادان‌ پيغمبر بودند .خداي‌ تعالي‌ در قرآن‌ مي‌فرمايد يا بني‌ اسرائيل‌ اذكروا نعمتي‌ التي‌ انعمت‌ عليكم‌. بياد بياريد نعمتي‌ را كه‌ ما بهتون‌ داديم‌. و فضلتكم‌ علي‌ العالمين‌. بر همة‌ مردم‌ فضيلتتون‌ داديم‌. فرزندان‌ پيغمبر، به‌ اصطلاح‌ مثل‌ سادات‌ امت‌ پيغمبر آخر الزمان‌. اينها اين‌ قدر آقا بودند ولي‌ تيشه‌ به‌ ريشة‌ خودشون‌ زدند. اون‌ قدر با پيغمبر اكرم‌ و با حضرت‌ عيسي‌ اينها ستيز كردند كه‌ خداي‌ تعالي‌ فرمود ضربت‌ عليهم‌ الظلت‌ و ظلت‌ مال‌ اينهاست‌. شما فكر نكنيد اينها الان‌ هم‌ عزيزند. يك‌ گوشة‌ دنيا را گرفتند. اينها اگر وابستگي‌ داشته‌ باشند، اگر تكيه‌ به‌ آمريكا و مثلا ابرقدرتها نكنند ذليلترين‌ افرادند. دورشون‌ را مسلمانها گرفتند، ولو مسلمانهاي‌ ضعيف‌. همشون‌ در يك‌ جا با اينها دشمنند. ظلت‌ برشون‌، توي‌ ممالك‌ اسلامي‌ يهود حق‌ ندارند روز باراني‌ بيرون‌ بيان‌. وقتي‌ كه‌ بيرون‌ هم‌ مي‌يان‌ بايد عبا را به‌ سر بكشند چون‌ عبا به‌ سر كشيدن‌ علامت‌ ظلته‌.

 و مردم‌ بايد با اينها به‌ طور ذليل‌ وار با اينها رفتار كنند و خدا هم‌ ذليلشون‌ كرده‌. ذليتر از اين‌ معنا نمي‌شه‌ كه‌ يك‌ نفر، يا يك‌ جمع‌ يا يك‌ مملكت‌ اين‌ با داشتن‌ پول‌ با داشتن‌ ثروت‌ در عين‌ حال‌ اطرافش‌ را دشمن‌ گرفته‌ باشه‌ و همه‌ لعنش‌ كنند و وابسطه‌ تا نباشه‌ زنده‌ نتونه‌ باشه‌. اينها مغضوبند. چرا مغضوبند؟ براي‌ اين‌ كه‌ اهل‌ دنيا هستند. در كتاب‌ انجيل‌ فعلي‌ اصلا سخن‌ از قيامت‌ و آخرت‌ و بهشت‌ و جهنم‌ نيست‌. اين‌ را شما بدونيد. همش‌ سوق‌ مي‌ده‌ مردم‌ را به‌ دنيا. انجيلي‌ كه‌ خودشون‌ درست‌ كردن‌ تحريف‌ شده‌ است‌. اينجيل‌ واقعي‌ نيست‌ اينطور. اينها اهل‌ دنيا هستند. من‌ يك‌ كتابي‌ از اينها ديدم‌ ترجمه‌ كرده‌ بودند كه‌ اونها معتقدند كه‌ تمام‌ مردم‌ را كه‌ خدا خلق‌ كرده‌ براي‌ سرگرمي‌ اينها خلق‌ كرده‌. اگر مثلا سرگرميشون‌ ايجاب‌ مي‌كنه‌ كه‌ اينها را بكشن‌، بكشن‌. اگر سرگرميشون‌ ايجاب‌ مي‌كنه‌ كه‌ اينها را به‌ گاري‌ ببندند، ببندند. اگر سرگرميشون‌ ايجاب‌ مي‌كنه‌ كه‌ از اينها مثلا فرض‌ كنيد كه‌ جنبه‌هاي‌ شهوانيشون‌ را ارضا كنند بكنند، هر كاري‌ كه‌ دلشون‌ مي‌خواد. اين‌ اعلامية‌ رسمي‌ يهود بود كه‌ به‌ اصطلاح‌ گرفته‌ بودند و پخش‌ كرده‌ بودند مسلمانها اين‌ كار را كرده‌ بودند براي‌ اين‌ كه‌ ما يهوديها را بشناسيم‌ و خدا اونها مي‌گن‌ تمام‌ مردم‌ را براي‌ سرگرمي‌ ما خلق‌ كرده‌. نه‌ مثل‌ حيوانات‌ كه‌ ما ازشون‌ براي‌ استفادة‌ سرگرمي‌ ممكنه‌ احيانا بكنيم‌ اونها هم‌ همين‌ جور معتقدند.

 ولي‌ خلاصه‌ ذليلند. الان‌ اين‌ وعدة‌ دومي‌ كه‌ مقدمة‌ ظهور. عجيبه‌ اين‌ آية‌ شريفه‌ را من‌ يك‌ وقتي‌ در اول‌ سورة‌ اسراء مي‌فرمايد كه‌ ما يك‌ دفعه‌ اينها را وارد مسجد كرديم‌. همين‌ مسجد منظور قدس‌ شريفه‌. و اذا جاء وعد اخراهما دفعة‌ دوم‌ كه‌ وارد مي‌شن‌ اينها خوب‌ يك‌ قدرتي‌ پيدا مي‌كنند و يك‌ عظمتي‌ پيدا مي‌كنند اينها بعد در تفسير آيه‌ داره‌ كه‌ به‌ وسيلة‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ با اصحابش‌ اينها از بين‌ مي‌رن‌ و اين‌ دفعة‌ دومي‌ است‌ كه‌ بر مسجد الاقصي‌ اينها مسلط‌ شده‌اند. و قضينا الي‌ بني‌ اسرائيل‌ آيه‌ اگر يادم‌ بياد خيلي‌ خوبه‌، خيلي‌ عجيبه‌ صريح‌ از اعجاز قرآنه‌. كه‌ شما مرأتين‌ دو دفعه‌ وارد مسجد مي‌شيد. دو مرتبه‌. دفعة‌ دوم‌ كه‌ وارد شديد، حالا ايشان‌ قرآن‌ را دادند من‌ بد نيست‌ آيه‌ را بخونم‌ براتون‌ ببينيد خيلي‌ صريح‌. به‌ نظر من‌ از معجزات‌ قرآن‌ مجيده‌. بله‌. و قضينا الي‌ بني‌ اسرائيل‌ في‌ الكتاب‌، كتاب‌ هم‌ حالا لوح‌ محفوظه‌ يا در همين‌ قرآن‌ باشه‌ ما حكم‌ كرديم‌ براي‌ بني‌ اسرائيل‌ در كتاب‌ لبثدن‌ في‌ الارض‌ مرأتين‌. ولتعلون‌ علوا الكبيرا. دو مرتبه‌ شما در كرة‌ زمين‌ فساد مي‌كنيد. و علو كبيري‌ پيدا مي‌كنيد يعني‌ عنوان‌ پيدا مي‌كنيد. آخه‌ اين‌ يهوديها تا شصت‌ سال‌، هفتاد سال‌ قبل‌ دو نفرشون‌ نمي‌توستند دور هم‌ جمع‌ بشن‌. يعني‌ در ممالك‌ اسلامي‌ كه‌ بودند در همين‌ مشهد من‌ خودم‌ يادمه‌ كه‌ يك‌ محله‌اي‌ بود به‌ نام‌ محلة‌ يهوديها اين‌ قدر اينها را كتك‌ زده‌ بودند، اينها گفته‌ بودند ما جديد الاسلاميم‌ محلة‌ جديدها مشهد مي‌گفتند. بله‌ مي‌گه‌ كه‌ خيلي‌ دقيق‌. و لتعلون‌ علوا كبيرا و اذا جاء وعد اولائها. دفعة‌ اول‌. بعثنا عليكم‌ ما برانگيختيم‌ بر شما عباد خودمون‌ را كه‌ حالا اينجا تفسير گفته‌ شده‌ كه‌ كي‌ بوده‌ به‌ هر حال‌. كه‌ شما را از بين‌ بردند و كان‌ بعدا مسؤلا. ثم‌ ردنا لكم‌ الكره‌ كعليهم‌ بعد باز دو مرتبه‌ شما را برگردونديم‌ و ان‌ ددناكم‌ باموال‌ و بنين‌ و جعلناك‌ اكثر نفيها. دو مرتبه‌ شما جون‌ گرفتيد، قدرت‌ گرفتيد. داراي‌ فرزند شديد و داراي‌ اموال‌ شديد و زياد نفر پيدا كرديد كه‌ الان‌. اينجا ان‌ احسنتم‌، احسنتم‌ اگر خوب‌ كرديد، خوب‌ بوديد خوب‌ براي‌ خودتونه‌. همانطوري‌ كه‌ در مرتبة‌ اول‌ شمادر مسجد بوديد باز دو مرتبه‌ شما وارد مسجد مي‌شيد. اذكر ربكم‌ ان‌ يرحم‌ اگر شما خوب‌ بوديد خدا ممكن‌ است‌ بهتون‌ ترحم‌ كنه‌ و مهلتي‌ بهتون‌ بده‌ و ان‌ عدتم‌ ادنا اگر شما به‌ اصطلاح‌ برگشتيد به‌ بدي‌ خدا هم‌ برمي‌گرده‌ به‌ بدي‌ و جعلنا جهنم‌ للكافرين‌ حصيرا. كه‌ خدا وعدة‌ جهنم‌ بهشون‌ داده‌. ببينيد اين‌ عينا همين‌ مطلبي‌ است‌ كه‌ الان‌ شده‌. و مرحلة‌ دوم‌ را خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد بعدها انجام‌ خواهد شد. و الان‌ لتدخلنا المسجد كما دخلوا اول‌، و الان‌ اينطوريه‌ جريان‌ و اينها بالاخره‌ ذليلند حالا يك‌ اونها اين‌ الان‌ نهايت‌ درجة‌ قدرتشونه‌. الان‌ در اين‌ زمان‌ نهايت‌ درجة‌ قدرتشونه‌ و در تفسير داره‌ كه‌ بعد به‌ وسيلة‌ آقامون‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ اينها از توي‌ مسجد بيرونشون‌ مي‌كنند و از بين‌ مي‌برنشون‌ و خداي‌ تعالي‌ ريشة‌ يهود را خواهد كند. اينها مغضوبند. چرا معضوبند؟ بخاطر اين‌ كه‌ اهل‌ دنيا هستند. تمام‌ سرمايه‌ها را اينها جمع‌ مي‌كنند. در تمام‌ ممالكي‌ كه‌ يهود نفوذ دارند اقتصاد اون‌ ممالك‌ دست‌ يهوده‌. من‌ يك‌ وقتي‌ در استانبول‌ بودم‌ گفتند كه‌ روز جمعه‌ و شنبه‌ و يك‌ شنبه‌ تعطيله‌. گفتم‌ آخه‌ سه‌ روز در يك‌ هفته‌، گفتند بله‌. جمعه‌ مسلمانها به‌ خاطر جمعه‌ بودن‌ تعطيل‌ مي‌كنند. شنبه‌ بخاطر اين‌ كه‌ اقتصاد بازار مسلمانها دست‌ يهوديهاست‌، يهوديها تعطيل‌ مي‌كنند، طبعا بازار اينها هم‌ تعطيل‌ مي‌شه‌. روز يك‌ شنبه‌ هم‌ تعطيل‌ رسمي‌ مملكت‌ اسلامي‌ روز يك‌ شنبه‌ را يكي‌ تركيه‌ است‌ و يكي‌ هم‌ مصره‌ كه‌ به‌ جاي‌ جمعه‌ تعطيل‌ رسمي‌ باشه‌ روز يك‌ شنبه‌ تعطيل‌ رسميه‌. سه‌ روز تعطيلي‌. منظورم‌ روز شنبه‌اشه‌. مسلمانها ضعف‌ نشون‌ دادند اينطوري‌ شده‌. خداي‌ تعالي‌ غضبش‌ را بر اينها وارد كرده‌. اينها ذليلند. اينها افراد ذليل‌ اجتماع‌ هستند. غير المغضوب‌ عليهم‌. اينها اهل‌ دنيا هستند. اينها طرف‌ دنيا را گرفتند. مي‌گن‌ همش‌ كار و كوشش‌. اسلام‌ اين‌ را نگفته‌. ظالين‌ هم‌ كه‌ اونهايي‌ هستند كه‌ منحرفند. مي‌شينند از خودشون‌ مسلك‌ درست‌ مي‌كنند، مذهب‌ درست‌ مي‌كنند. دور مي‌شن‌ از حقيقت‌ و بله‌ آقا با مردم‌ نبايد زندگي‌ كرد، يك‌ گوشه‌اي‌ را گرفت‌، عبادت‌ كرد. هيچ‌ احساس‌ مسؤليتي‌ توي‌ اجتماع‌ ندارند. يك‌ همچين‌ افرادي‌ هستند. رهبانيت‌ را انتخاب‌ كردند. كه‌ بهترين‌ نمونه‌اش‌ خود مسيحي‌ها هستند. يعني‌ نه‌ مسيحيت‌ امروز. مسيحيتي‌ كه‌ انجيل‌ دستور ميده‌. انجيل‌ مسيحيت‌ را دستور داده‌ شما بدونيد اين‌ مسيحي‌ها كه‌ معروف‌ هستند مسيحي‌ هستند، يكنفر به‌ كتاب‌ انجيل‌ عمل‌ نميكنه‌، يكنفر عمل‌ نميكنه‌. به‌ جهت‌ اينكه‌ انجيل‌ بهترين‌ قوانيني‌ كه‌ در انجيل‌ هست‌، يعني‌ درست‌ترينش‌ اين‌ است‌ كه‌ اگر كسي‌ سيلي‌ بهت‌ زد، تو طرف‌ چپ‌ را هم‌ بگير بگو اينطرف‌ هم‌ بزن‌. اگر لباست‌، عبايت‌ را گرفت‌، قبايت‌ را هم‌ بده‌. اگر يك‌ قدم‌ به‌ طرف‌ خانة‌ تو تجاوز كرد دو قدم‌ راهش‌ بده‌ بگو بفرمائيد. و هيچوقت‌ هيچي‌ براي‌ خودت‌ جمع‌ آوري‌ نكن‌. در كارهاي‌ دنيا اصلا دخالت‌ نكن‌. بهترين‌ آنها كساني‌ هستند كه‌ در واتيكان‌، بروند آنجا رهبان‌ بشوند نه‌ ازدواج‌ بكنند، نه‌ مالي‌ داشته‌ باشند. اينها هستند. هيچي‌ هيچي‌. كه‌ مسيحي‌هاي‌ فعلي‌ اصلا مي‌بينند اين‌ برنامه‌ قابل‌ عمل‌ نيست‌. خوب‌. اينها ضالينند. نه‌ اينطور ترك‌ دنيا، نه‌ آنطور فرو رفتن‌ توي‌ دنيا. بلكه‌ چيكار بكن‌؟ ربنا آتنا في‌ الدنيا حسنه‌ و في‌ الآخرة‌ حسنه‌ و قنا عذاب‌ النار. ميگند يك‌ نفري‌ يك‌ ستوني‌ را گذاشته‌ بود وسط‌ مي‌رفت‌ آن‌ سرش‌ را ميگرفت‌ بلند ميكرد، اين‌ سر زمين‌ بود. مي‌آمد اين‌ سر را ميگرفت‌ آن‌ سر زمين‌ بود. گفتند چيكار ميكني‌؟ گفت‌ اينور دنيا، آنور آخرت‌. مي‌آيم‌ دنيا را بردارم‌ آخرتم‌ به‌ زمينه‌. مي‌آيم‌ آخرتم‌ را بردارم‌ دنيام‌ به‌ زمينه‌. وسط‌ چوب‌ را هم‌ كه‌ مي‌گيرم‌ نمي‌تونم‌ بلند كنم‌. اينجا چيه‌ جوابش‌؟ جوابش‌ اينه‌ كه‌ نه‌، برو قدرت‌ پيدا كن‌ وسط‌ چوب‌ را بگير. اسلام‌ ميگه‌ وسط‌ چوب‌ را بگير كه‌ هم‌ دنيا را داشته‌ باشي‌ هم‌ آخرت‌. چه‌ بهتر كه‌ انسان‌ فعاليت‌ بكنه‌ داراي‌ ثروت‌ بشه‌، فقرا را رسيدگي‌ بكنه‌، مفلوكين‌ را رسيدگي‌ بكنه‌. بهترين‌ عبادتها انفاق‌ در راه‌ خداست‌. هم‌ دنيا داشته‌ باش‌ هم‌ آخرت‌. من‌ دنيا نداشته‌ باشم‌ آخرت‌ داشته‌ باشم‌. آخرت‌ نداشته‌ باشم‌ دنيا داشته‌ باشم‌. اين‌ مغضوب‌ و ضالينه‌.

 و بالاخره‌. ما بايد در اين‌ را خيلي‌ اهميت‌ بديد. من‌ اين‌ شبها دوست‌ داشتم‌ اين‌ صراط‌ مستقيم‌ را كاملا بحث‌ كنم‌. و الان‌ يك‌ دفعه‌ چشمم‌ به‌ آن‌ تابلو افتاد كه‌ يك‌ قضيه‌اي‌ داره‌ كه‌ يك‌ نفر نوشته‌ براي‌ من‌ هديه‌ آورده‌. مرحوم‌ آميرزا مهدي‌ اصفهاني‌ يكي‌ از علماي‌ بزرگ‌ مشهد بود. ايشان‌ در اوائل‌ جواني‌ ميگويند كه‌ من‌ خيلي‌ اشتياق‌ زيادي‌ پيدا كردم‌ كه‌ به‌ كمالات‌ معنوي‌ برسم‌. اين‌ شوقي‌ است‌ كه‌ در اكثر افراد خواهد بود. مگر خيلي‌ خواب‌ و مرده‌ انسان‌ باشه‌ كه‌ اين‌ شوق‌ درش‌ وجود پيدا نكنه‌. خوب‌. رفتم‌ پيش‌ يكي‌ از اين‌ اقطاب‌ متصوفه‌ و سالها زحمت‌ كشيدم‌. پانزده‌ سال‌ رياضت‌ كشيدم‌. به‌ جائي‌ رسيدم‌ كه‌ ايشان‌ به‌ من‌ گفت‌ كه‌ تو حالا ديگه‌ خودت‌ قطبي‌. تو خودت‌ رسيدي‌ به‌ آن‌ كمال‌. ميگه‌ من‌ به‌ قلبم‌ مراجعه‌ كردم‌ ديدم‌ من‌ قطب‌ كه‌ نيستم‌ هيچي‌، همان‌ اعتقادات‌ فطري‌ اوليه‌ام‌ هم‌ همچين‌ متزلزل‌ شده‌. مأيوس‌ شديم‌ ديگه‌ از اين‌ زد و بندهاي‌ ظاهري‌ و اين‌ مردم‌ ظاهري‌ و اين‌ اقطاب‌ متصوفه‌. خدا قسمتمون‌ بكنه‌، ماها اكثرا ديگه‌، خدا لعنت‌ كنه‌ دشمنان‌ شيعه‌ را كه‌ راه‌ كربلا و عراق‌ و اينهمه‌ فيوضات‌ را به‌ روي‌ ما بستند. اكثر ماها مشرف‌ به‌ كربلا ديگه‌ حالا نشديم‌. چون‌ الان‌ حدودا بيست‌ و چند ساله‌ كه‌ راه‌ كربلا بسته‌ است‌. آنجاها خيلي‌ بركات‌ داره‌. خوب‌ انسان‌ مثلا فرض‌ كنيد كه‌ از نجف‌ از مسجد كوفه‌ يكطرف‌، مسجد سهله‌ يكطرف‌، مقام‌ مقدس‌ حضرت‌ بقية‌الله‌، يك‌ وضع‌ خاصي‌ داره‌ براي‌ انسان‌ دائما مشغول‌ مسائل‌ معنوي‌ باشه‌ كمه‌. شانزده‌ فرسخ‌ اينورتر، حدود شايد نود كيلومتر، با فاصلة‌ نود كيلومتر كربلاست‌. كه‌ ميدونيد ديگه‌ كسي‌ كه‌ مي‌خواد خدا را در عرش‌ زيارت‌ كنه‌ بره‌ حسين‌ را در كربلا زيارت‌ كنه‌. باز حدود صد و ده‌ كيلومتر آنورتر كاظمينه‌. دو تا امام‌ آنجا دفنند. صد كيلومتر آنورتر باز سامراست‌. دو تا امام‌ در آنجا دفنه‌. مقام‌ مقدس‌، خانة‌ امام‌ عسگري‌، جائي‌ كه‌ حضرت‌ وليعصر متولد شده‌، آنجا هست‌. و بالاخره‌ در عراق‌ هر جائيش‌ را شما نگاه‌ كنيد مي‌بينيد يا محل‌ زندگي‌ ائمة‌ اطهار بوده‌ يا مدفن‌ آنهاست‌ و خانة‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارته‌ كه‌ متأسفانه‌ ما نرفتيم‌. يعني‌ من‌ الحمدلله‌ رفتم‌ در همانوقتها. ولي‌ اكثر ماها موفق‌ نشده‌ايم‌. شرايط‌ ايجاب‌ نكرده‌. سابق‌ مي‌رفتند دست‌ مي‌دادند در راه‌ زيارت‌ سيد الشهداء. متوكل‌ ملعون‌ دستها را مي‌بريد و مي‌گفت‌ هر كه‌ ميخواد بره‌ براي‌ كربلا، دستش‌ را مي‌برم‌. يك‌ نفر آمد گفت‌ من‌ پارسال‌ اين‌ دستم‌ را دادم‌، يك‌ دست‌ ديگه‌ام‌ را ببر. بعضي‌ از مراجع‌ تقليد، اين‌ را بهتون‌ بگم‌، بعضي‌ از مراجع‌ تقليد در عمر يك‌ مرتبه‌ واجب‌ مي‌دونند زيارت‌ سيد الشهداء عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ را كسي‌ كه‌ استطاعت‌ داشته‌ باشه‌ در مكه‌ كسي‌ كه‌ استطاعت‌ داشته‌ باشه‌. استطاع‌ اليه‌ سبيلا. ولي‌ دربارة‌ كربلا ميگويند بدون‌ استطاعت‌ هم‌ واجبه‌. آنهايي‌ كه‌ ميگند. مثل‌ ملا آقاي‌ دربندي‌ و بعضي‌ از مراجع‌ بزرگ‌. شايد اين‌ مسئله‌ را نشنيده‌ بوديد.كه‌ استطاعت‌ شرطش‌ نيست‌. پياده‌ برو. پياده‌ برو. با نداشتن‌ پول‌ برو. هر جوري‌ برايت‌ ممكنه‌. گدائي‌ بكن‌ برو. منتهي‌ اين‌ حرفها ديگه‌ براي‌ ما اصلا مفهومي‌ نداره‌. به‌ هر نحوي‌ كه‌ براي‌ انسان‌ ميسره‌، بالاخره‌ زنده‌ برسه‌ به‌ كربلا چون‌ اگه‌ بدونه‌ زنده‌ نميرسه‌، اين‌ ديگه‌ اصلا رفتنش‌ محال‌ ميشه‌. هيچ‌. اين‌ از دستورات‌ بعضي‌ از علماست‌ و اين‌ هم‌ بهتون‌ عرض‌ كنم‌ها كه‌ يكوقتي‌ من‌ در رواياتي‌ كه‌ هست‌ در اين‌ باب‌ مطالعه‌ ميكردم‌. و باصطلاح‌ آقايون‌ علما بررسي‌ ميكردم‌ استنباط‌ ميكردم‌، تحقيق‌ ميكردم‌، تفقه‌ مي‌كردم‌، ديدم‌ حق‌ با آنها بوده‌. و خود من‌ يك‌ مرتبه‌ با همين‌ وضع‌ رفتم‌ كربلا. يعني‌ گذرنامه‌ نمي‌دادند. خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ رفتيم‌ توي‌ اين‌ باغات‌ آبادان‌، آنجا قاچاق‌، شبها آنجا خوابيديم‌ توي‌ نخلها. ترس‌، وحشت‌، چون‌ مكه‌ اگر انسان‌ اينجوري‌ بره‌ باطله‌ها. ولي‌ قبر حضرت‌ سيد الشهدا اينجوري‌ ثوابش‌ بيشتره‌. امام‌ صادق‌ دست‌ به‌ دعا بلند كرده‌. خدايا آن‌ صورتهايي‌ كه‌ در راه‌ زيارت‌ سيد الشهدا سيلي‌ ميخوره‌، باران‌ ميخوره‌، آفتاب‌ ميخوره‌ اينها را بهش‌ رحم‌ كن‌، توجه‌ كن‌. عجيبه‌. منتهي‌ حالا اصلا نه‌ با استطاعت‌ نه‌ بدون‌ استطاعت‌ ميشه‌ رفت‌. ما رفتيم‌، يك‌ سفر رفتيم‌ ما را از مرز برگردوندند. دستگير كردند. باز دو مرتبه‌ رفتيم‌. كه‌ الحمد الله‌ دفعة‌ دومش‌ موفق‌ شديم‌ ولي‌ خيلي‌ وحشت‌ داشت‌، خيلي‌ ترس‌ داشت‌. دو مملكت‌ با اين‌ حركت‌ ما مخالف‌ بودند. نصفه‌هاي‌ شب‌، خدا حفظ‌ كنه‌ يكي‌ از دوستان‌ كه‌ در مشهد منبري‌ هستند بنام‌ حاج‌ آقاي‌ والي‌، ايشان‌ هم‌ با ما بودند. ما دو نفري‌ بوديم‌ رفتيم‌. رفتيم‌ اول‌ صبح‌ اول‌ ماه‌ رمضان‌ وارد نجف‌ شديم‌ ديگه‌ خيالمون‌ راحت‌ شد. بعله‌. زيارت‌ سيد الشهدا اينه‌. حالا بد نيست‌ ديگه‌ شبهايي‌ است‌ كه‌ آرزوي‌ همة‌ شيعيان‌ دنياست‌. اين‌ است‌ كه‌ بروند در مقابل‌ قبر حسين‌ بن‌ علي‌ بگند السلام‌ عليك‌ يا ابا عبد الله‌. يا ابا عبد الله‌. خدا ميدونه‌ من‌ الان‌ حواسم‌ پرت‌ شد. به‌ ياد آن‌ حرم‌ مطهر افتادم‌. روي‌ ضريح‌ حضرت‌ نوشته‌ السلام‌ عليك‌ يا ثار الله‌. حضرت‌ سجاد نوشت‌ هذا قبر الحسين‌ الذي‌ قتلوه‌ عطشانا. كربلاي‌ عجيبي‌ است‌. خدا رحمت‌ كنه‌ مرحوم‌، اولين‌ دفعه‌اي‌ كه‌ من‌ مشرف‌ شدم‌، با مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ مشرف‌ شدم‌. هنوز حدودا چهار فرسخ‌ مانده‌ بود به‌ كربلا. ايشون‌، ماشين‌ سواري‌ گرفته‌ بوديم‌، پنج‌ نفر بوديم‌. به‌ راننده‌ گفت‌ ماشين‌ را نگه‌ دار. نگه‌ داشت‌. ما كه‌ اطلاع‌ نداشتيم‌ كجا هست‌. ايشان‌ گفت‌ از اينجا زائر حسيني‌، اين‌ زمينها حضرت‌ سيد الشهدا روزي‌ كه‌ وارد كربلا شد تمام‌ اينها را خريد. اين‌ زمينها ملك‌ سيد الشهداست‌. تربت‌ سيد الشهداست‌. كه‌ يك‌ سر سوزنش‌ شفاي‌ مرضهاي‌ بزرگه‌. ايشان‌ از ماشين‌ آمد پائين‌، يك‌ آدم‌ خيلي‌ خوش‌ سفري‌ بود، مي‌گفت‌ مي‌خنديديم‌. قصه‌هاي‌ مختلفي‌ برايمون‌ نقل‌ مي‌كرد. اما اينجا آمد پائين‌ و افتاد به‌ سجده‌ هي‌ گريه‌ كرد. قتلوك‌ و ما عرفوك‌. اين‌ جمله‌ را يادمه‌ زياد مي‌گفت‌. آقا ابي‌ عبد الله‌ تو را كشتند و نشناختندت‌. قتلوك‌ و ما عرفوك‌. بعد از مدتي‌ بلند شد. خدا گواهه‌ ما حدودا ده‌ روز در كربلا بوديم‌، يك‌ دفعه‌ ايشان‌ را متبسم‌ نديدم‌. الا سر يك‌ جرياني‌ يك‌ خورده‌اي‌ نشاطي‌ ديديم‌ در صورتش‌ كه‌ اين‌ را هم‌ من‌ در كتاب‌ پرواز روح‌ نوشته‌ام‌. ولي‌ ابدا خوشحال‌ نبود. توي‌ خيابانها راه‌ ميرفت‌، توي‌ كوچه‌ها راه‌ ميرفت‌ همينطور گريه‌ ميكرد، اشك‌ مي‌ريخت‌. من‌ يادمه‌ يك‌ روز بهش‌ گفتم‌ من‌ امروز يك‌ چيزي‌ را ديدم‌ شما بهم‌ نشان‌ نداده‌ بوديد. آخر ايشان‌ تعبيرش‌ اين‌ بود كه‌ شما چون‌، من‌ آنوقتها سنم‌ كم‌ بود، شما مثل‌ فرزند بهرحال‌ سيد الشهدا هستيد و من‌ مثل‌ مثلا خدمتگزار شما هستم‌، همه‌ جا بايد شما را ببرم‌ نشان‌ بدم‌. يك‌ روز تنها حرم‌ بودم‌. گفتند اينجا قتلگاهه‌. من‌ خودم‌ رفتم‌ گودي‌ قتلگاه‌ را ديدم‌. آمدم‌ به‌ ايشان‌ توي‌ مسافرخانه‌ گفتم‌ كه‌ من‌ امروز رفتم‌ يك‌ چيزي‌ را ديدم‌ شما به‌ من‌ نشان‌ نداديد. گفت‌ چي‌؟ گفتم‌ قتلگاه‌. گفت‌ تو سيدي‌ رفتي‌ آنجا ديدي‌ و نمردي‌ آنجا؟! تو فرزند حسين‌ بن‌ علي‌ رفتي‌ گودي‌، عجيبه‌ خدا ميدونه‌. اين‌ حرف‌ را با يك‌ حرارتي‌ ميگفت‌ كه‌ من‌ تكان‌ خوردم‌. تو رفتي‌ آنجا سر جايي‌ كه‌ حسين‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ افتاده‌ سنگها رويش‌ ريخته‌، سر از بدنش‌ جدا شده‌، زينب‌ كبري‌ آمده‌ دستها را برده‌ زير بدن‌ اين‌ شهيد و تو رفتي‌ آنجا و جانت‌ را آنجا ندادي‌. من‌ تو را نمي‌بردم‌ بخاطر اينكه‌ مي‌ترسيدم‌ آنجا تو از دنيا بروي‌، قالب‌ تهي‌ كني‌. آري‌ بخدا همينطوره‌. كربلا همه‌ جايش‌، آن‌ تل‌ زينبيه‌اش‌ خاطراتي‌ را براي‌ انسان‌ بوجود مي‌آره‌. آن‌ خيمه‌گاه‌ خاطراتي‌ را براي‌ انسان‌ بوجود مي‌آره‌. امشب‌ شب‌ هشتم‌ ماه‌ محرمه‌. بايد برايتون‌ روضه‌ خوند. بخدا قسم‌ وقتي‌ انسان‌ مقايسه‌ مي‌كنه‌ آن‌ مردان‌ خدا را، آن‌ اولياء خدا را با خودمون‌. مي‌بينيم‌ اصلا ما خيلي‌ از آنها دوريم‌، خيلي‌. و لذا هيچ‌ توجهي‌ هم‌ به‌ ما آنطور كه‌ بايد بشه‌ نخواهد شد. امشب‌ شيعه‌ نبايد آرام‌ داشته‌ باشه‌. مي‌دونيد امروز چه‌ روزي‌ بود؟ امروز روزي‌ بود كه‌ آب‌ را بر خيمه‌هاي‌ سيد الشهدا بستند. از روز اولي‌ كه‌ وارد كربلا شدند مسئلة‌ آب‌ در مخاطره‌ بود. ولي‌ كم‌ و بيش‌ تا امروز آب‌ وارد خيمه‌ها ميشد. اما مثل‌ امروز آب‌ را بر حسين‌ و اصحابش‌ بستند. روز عاشورا آنچنان‌ عطش‌ بر سيد الشهدا فشار آورده‌ بود كه‌ در روايت‌ دارد حضرت‌ وقتي‌ مي‌خواست‌ جائي‌ را نگاه‌ كند، از كثرت‌ عطش‌، مثل‌ دودي‌ مقابل‌ چشمش‌ را گرفته‌ بود. آن‌ لحظات‌ آخر آمده‌ است‌ كنار خيمه‌ها. عليكن‌ من‌ السلام‌. اي‌ اهل‌ بيت‌ پيغمبر، من‌ از شما وداع‌ ميكنم‌. منهم‌ رفتم‌ خداحافظ‌. قنداقة‌ علي‌ اصغر را به‌ دست‌ سيد الشهدا دادند. حسين‌ بن‌ علي‌ ديد اينطور طفل‌ شيرخوارش‌ را در بين‌ مردم‌ ببرد ممكن‌ است‌ متوجه‌ اهميت‌ عطش‌ نشوند. يكي‌ از دانشمندان‌ غير مسلمان‌ آلمانيه‌. در كتاب‌ حسين‌ و يارانش‌ مي‌نويسد كه‌ اگر حسين‌ بن‌ علي‌ طفل‌ شيرخوارش‌ را نياورده‌ بود، ما به‌ اهميت‌ حقانيت‌ سيد الشهدا پي‌ نمي‌برديم‌. وارد خيمه‌ها شد. عمامة‌ پيغمبر به‌ سر گذاشت‌. عباي‌ پيغمبر به‌ دوش‌ انداخت‌. سوار شتر شد. قنداقة‌ علي‌ اصغر را زير عبا قرار داد. آمد در يك‌ بلندي‌ ايستاد. مردم‌ همه‌ متوجه‌اند. حسين‌ مي‌خواد چيكار كنه‌؟ توي‌ جبهة‌ جنگ‌ كسي‌ با شتر نمي‌آيد. يك‌ دفعه‌ ديدند حسين‌ بن‌ علي‌ صدا زد يا قوم‌ ان‌ لم‌ ترحموني‌ ترحموا هذا الرضيع‌. اگر به‌ من‌ محبت‌ نمي‌كنيد، بيائيد انسان‌ باشيد و به‌ اين‌ طفل‌ شيرخوار رحم‌ كنيد. اما ترونه‌ كيف‌ يتلظي‌ عطشا. آيا نمي‌بينيد چگونه‌ از كثرت‌ عطش‌ زبان‌ به‌ دور دهان‌ مي‌چرخاند؟ مردم‌ نگاه‌ كردند ديدند اين‌ طفل‌ شيرخوار رنگش‌ پريده‌، سر به‌ طرف‌ شانه‌ خم‌ شده‌، چشمها به‌ گودي‌ نشسته‌، زبان‌ به‌ دور دهان‌ مي‌چرخاند، يك‌ همهمه‌اي‌ بين‌ اصحاب‌ و لشگر عمر سعد بوجود آمد. همه‌ گفتند حتما به‌ اين‌ طفل‌ شيرخوار آب‌ خواهند داد. ولي‌ يك‌ مرتبه‌ نگاه‌ كردند ديدند تير سه‌ شعبة‌ زهرآلود…به‌ حلقوم‌ علي‌ اصغر. و ذبح‌ الطفل‌. معمولا وقتي‌ كه‌ تير وارد ميشه‌ سوراخ‌ ميكنه‌. ولي‌ در اين‌ عبارت‌ دارد كه‌ اين‌ طفل‌ ذبح‌ شد. يعني‌ از گوش‌ تا به‌ گوش‌ علي‌ شكافته‌ شد. سيد الشهدا خونها را مي‌گرفت‌ به‌ طرف‌ آسمان‌. خدايا شاهد باش‌ اين‌ قوم‌ با ما چه‌ مي‌كنند؟! و اينما يخاطبهم‌ اذ صعب‌ معدب‌ مسموم‌ له‌ تلاشه‌. امام‌ عصر عليه‌ السلام‌ در آن‌ زيارت‌ مخصوصة‌ ناحية‌ مقدسه‌ مي‌فرمايد السلام‌ علي‌ عبد الله‌ الرضيع‌. سلام‌ بر آن‌ طفل‌ شيرخوار. المرمي‌ في‌ هجر ابيه‌. آن‌ طفل‌ شيرخواري‌ كه‌ در روي‌ دست‌ پدر هدف‌ تير سه‌ شعبة‌ زهرآلود شد. لعن‌ الله‌ قاتله‌ حرملة‌ الكاهل‌ اسدي‌. خدا لعنت‌ كند حرمله‌ را. اين‌ حرملة‌ كاهل‌ اسدي‌ كه‌ در روز عاشورا قلوب‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ را رنجانده‌.

 

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *