۲۸ صفر ۱۴۲۷ قمری – ۹ فروردین ۱۳۸۵ شمسی – امام مبین – حداقل و اعلای معرفت امام

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله و الصلاه و السلام علی رسول‌الله و علی آله آل الله لا سیما علی بقیه‌‌الله روحی و أرواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و اللعنه الدائمه علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاهٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی‏ زُجاجَهٍ الزُّجاجَهُ کأَنَّها کوْکبٌ دُرِّی یوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبارَکهٍ زَیتُونَهٍ لا شَرْقِیهٍ وَ لا غَرْبِیهٍ یکادُ زَیتُها یضی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ یهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یشاءُ (نور/۳۵)

«أُصِبْنَا بِک یا حَبِیبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِیبَهَ بِک حَیثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْی وَ حَیثُ فَقَدْنَاک فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ»

 

عظمت و برکت وجود رسول اکرم صلی الله علیه و اله

کدام مصیبت بالاتر از این‌که ارتباط بشر با پروردگار قطع شود و این وساطت از میان بشر برداشته شود، مصیبتی که در روز گذشته برای مردم بافهم، باشعور، بادرک به وجود آمد بزرگترین مصیبت بشریت بود، پیغمبراکرم از میان مردم رفت، آن پیغمبری که خدا می‌فرماید: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ (انفال/33) ای پیغمبر چون تو در میان این مردم هستی خدا این‌ها را عذاب نمی‌کند وإلّا اصحاب حضرت رسول‌اکرم از تمام اصحاب انبیاء گذشته بیشتر پیغمبر را اذیت کردند تا جایی که فرمود: «مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ».

 

دو روز آخر ماه صفر دو روز حزن و اندوه است

رحلت امام مجتبی، شهادت امام مجتبی و فردا هم که شهادت علی‌بن‌موسی‌الرضا است، این دو روز، دو روز مصیبت است، دو روز حزن و اندوه بشریت است. اگر پیغمبراکرم نبود، فرزندان او نبودند، ما حتی امروز همین مقدار از انسانیت که خیلی ضعیف است، همین را هم نداشتیم. یا بقیةالله تسلیت عرض می‌کنیم «إِلَى مَتَى أَحَارُ فِیک یا مَوْلَای، وَ إِلَى مَتَى» تا چه موقع؟ تا چند..؟ «فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِمَا وَ آلِهِمَا، فَلْیبْک الْبَاکونَ» به خدا قسم نمی‌دانیم که چه عزیزانی را از دست دادیم «أَینَ الْحَسَنُ أَینَ الْحُسَینُ أَینَ أَبْنَاءُ الْحُسَینِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ أَینَ السَّبِیلُ بَعْدَ السَّبِیلِ أَینَ الْخِیرَةُ بَعْدَ الْخِیرَةِ أَینَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَینَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَةُ» ای‌خدا «إِنَّا نَشْکو إِلَیک فَقْدَ نَبِینَا وَ غَیبَةَ إِمَامِنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَینَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ وَ کثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا» «آجرکم‌الله أعظم‌الله لکم الأجر فی مصیبة علی‌بن‌موسی‌الرضا» در کنار قبر مطهر او در شهری که طبق آن حدیث «وَ مَنْ صَارَتْ بِهِ أَرْضُ خُرَاسَانَ خُرَاسَانَ» اسم مقدس این شهر مشهد یعنی محل شهادت علی‌بن‌موسی‌الرضا است، محل شهادت، اگر با توجه نام مشهد را ببرید باید بنشینید یک گوشه اشک بریزید. چرا بشر این‌قدر کم‌فهم و کم‌درک و کم‌ظرفیت باشد که این امام رئوف، این امام مهربان، کسی که دوست و دشمن از او راضی بودند، او را آن‌چنان با زهر جفا شهید کنند که «یتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِیمِ» اباصلت می‌گوید: نگاه می‌کردم مثل مارگزیده به خود می‌پیچید. این معنای مشهد است «یا أَبَا الْحَسَنِ یا عَلِی بْنَ‌ مُوسَى أَیهَا الرِّضَا» ای آقایی که حتی به آهو توجه داری، ای آقایی که مثل جدّ بزرگوار خود پیغمبر که خدا درباره او می‌فرماید: عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ (توبه/128) به پیغمبر سخت می‌گذرد که ناراحتی شما را ببیند. حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا نمی‌تواند ناراحتی یک آهو را ببیند، جدّ بزرگوار او علی‌بن‌ابیطالب می‌فرماید: اگر تمام دنیا را به من بدهند و من بخواهم هسته‌ای را از دهان مورچه‌ای بگیرم نمی‌کنم. این مهربان‌ها را خدای‌تعالی برای ما فرستاده است.

 

حداقل معرفت امام این است که امام را «مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ» بدانیم

«خَلَقَکمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّى مَنَّ عَلَینَا بِکمْ» خدا منّت بر ما گذاشته است. «فَجَعَلَکمْ فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ» بعد از آیه نور وقتی که خدا با اشاره‌ای ائمه‌اطهار را معرفی می‌کند که آن‌قدر این آیه و این اشارات علمی و دور از فهم اکثر مردم است، بعد می‌فرماید: فی‏ بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فیهَا اسْمُهُ (نور/36) خدای‌تعالی آن‌ها را از عرش آورده است اما آن‌ها را در خانه‌هایی قرار داده است که خدا اجازه داده است که در آن خانه‌ها یاد بشود. خدای‌تعالی آن‌ها را در بدن‌هایی قرار داده است که اجازه فرموده است که این‌ها «وَ یذْکرَ» این‌که نام خدا در این خانه‌ها برده بشود. خدای‌تعالی به قدری باعظمت است که هر کسی لیاقت این‌که یا خدا را در دل بکند ندارد. ائمه‌اطهار (علیهم الصلاة و السلام) که امشب فکر می‌کردم اگر بشود و فرصت باشد یک مقدار در معرفت امام (علیه‌الصلاةوالسلام) حرف بزنم چون ائمه‌اطهار (علیهم‌السلام) درباره زیارت حضرت رضا فرموده‌اند: ثواب زیارت علی‌بن‌موسی‌الرضا هزار حج و هزار عمره مقبوله و شفاعت روز قیامت و ملاقات معصومین (علیهم‌الصلاةوالسلام) بالأخص خودِ علی‌بن‌موسی‌الرضا در سه جا «وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِیزَانِ [و عِنْدَ تَطَایرَتِ الْکتُبُ]» است. سؤال می‌شود از امام، چون امام قید «عَارِفاً بِحَقِّه‏ِِِ» را دارد، زیارت بکنید «عَارِفاً بِحَقِّهِ» چون بعید نیست یک عده‌ای بیایند در حرم‌مطهر حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا برای تماشا و معرفت به مقام امام نداشته باشند. مراحلی دارد معرفت امام که اول مرحله آن این است که معتقد باشیم به «أَنَّهُ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ» یک امامی است که واجب است اطاعت او را بکنیم، چون خدای‌تعالی در قرآن فرموده: أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ (نساء/59) خدا را اطاعت کنید، پیغمبر را اطاعت کنید و صاحبان امر را که در میان شما هستند. صاحب امر همیشه امر از عالی به دانی است، خوب دقت کنید! که این مرحله‌ای از معرفت امام را عرض کنم، همیشه امر از بالا به پایین است. بالایی و بالاتر بودن از نظر قرآن فقط در دو چیز است: یکی وقتی که یک أعلمی پیدا شود، یک شخصی که از همه افراد بشر داناتر است، آن آمر می‌شود بر همه افراد بشر. یکی هم عصمت او بالاترین باشد، الآن حضرت بقیةالله (أرواحنا فداه) در زمان ما دوازدهمین اولوالأمری است که خدا امر به اطاعت او را فرموده است و حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا هشتمین شخصی است که خدای‌تعالی امر به اطاعت از او را فرموده است، ما باید بدانیم چون خدا گفته است و دستور داده است در قرآن کریم و فرموده است: «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ» ما باید امام خود را «مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ» بدانیم، یعنی واجب است که از او اطاعت کنیم.

کلمات این‌ها هم در ضمن آیات و روایات بیان شده است و همه ما سخنان آن‌ها را می‌دانیم. این یک مرحله پایین و حداقل معرفت امام است که امام را ما «مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ» بدانیم.

 

درجه أعلای معرفت امام هم این است که ما امام را معصوم از جهل بدانیم

درجه أعلای معرفت امام هم این است که ما امام را معصوم از جهل بدانیم. این جمله شاید در کتاب‌ها دیده نشود ولی در آیات قرآن و روایات فراوان این حقیقت بیان شده است. امام از علمی که خدا بر پیغمبراکرم نازل فرموده است در اول خلقت که روز جمعه عرض کردم، همه‌ی آن علوم را دارا است. آن علوم که از جانب خدا نازل شده است بر پیغمبر چیست؟ هرچه که ماسوی‌الله از نظر مصالح نیاز دارد، ماسوی‌الله، هر چه خدا خلق کرده است، طبق آیات قرآن و روایات به پیغمبراکرم عنایت کرده است، حتی من فکر می‌کنم در کتاب محضر استاد نوشتم که از باب مثل اگر ذره‌ای را باد می‌خواهد در یک میلیارد سال بعد از جایی به جایی منتقل کند امام (علیه‌الصلاةوالسلام) امروز می‌داند، این‌قدر علم او دقیق و محیط بر ماسوی‌الله است. این را از کجا می‌گوییم؟ ادعا است، آیا دلیل عقلی یا نقلی داریم که محکم باشد یا خیر؟ دلیل نقلی که بسیار اهمیت هم دارد و خدایی که خالق همه موجودات است و همه چیز را می‌شناسد و در قرآن بیان فرموده، این است که ما اول در سوره یس… خیلی عجیب است، در سوره یس در همان اوایل سوره هم هست وَ کلَّ شَی‏ءٍ أَحْصَیناهُ فی‏ إِمامٍ مُبینٍ‏ (یس/12) ما از منکرین این آیه که ممکن است یک جاهلی پیدا شود و این صراحت آیه را بخواهد منکر بشود سؤال می‌کنیم امام مبین یعنی چه؟ معنای امام خیلی روشن است، یعنی راهنما، آدرس‌دهنده، راه را ‌نشان دهنده، حتی اگر – در بحث‌های قبل گفتم- شخصی به شما آدرس یک محلی را بدهد او در این آدرس امام شما است و شما مأموم او هستید. از همین‌جا امامت امام شروع می‌شود تا جایی که هر چه خدا می‌خواهد که بشر بفهمد و بداند یا تمام عالَم هستی باید تحت این برنامه منظم شوند، تا آن‌جا این امامت ادامه دارد. امام‌مطلق آن کسی است که همه چیزها را بداند و به خصوص که خدای‌تعالی می‌گوید: «کلَّ شَی‏ءٍ» همه چیز، استثناء ندارد «وَ کلَّ شَی‏ءٍ أَحْصَیناهُ» إحصاء کردیم. در کجا؟ در امام مبین. شما امام مبین را چطوری معنا می‌کنید؟ امام مبین آن کسی است که امامت او برای همه روشن باشد، همه! بعد از پیغمبراکرم شما در میان اصحاب رسول‌الله که همه آن‌ها یا به صورت ظاهر یا با باطن ایمان به اسلام آوردند مطالعه کنید، کاری ندارد، تاریخ هست و کتاب‌ها هست و روایات متواتره‌ای از ناحیه سنّی و شیعه هست، خیلی راحت، می‌خواهید من هم شما را راهنمایی کنم که به چه کتبی مراجعه کنید، هست. امامی که صددرصد امام است و «احتیاج الکلّ إلیه، و إستغنائه عن الکلّ» -یک شخص بزرگی این جمله را گفته است- که احتیاج همه به او و «إستغنائه عن الکلّ» إستغناء ایشان از همه، دلیل چیست؟ «دلیل على أنّه إمام الکلّ» ببینید شما یک جا ایستادید، یک نفر در مشهد هست همه آدرس‌ها را بلد است و به هیچ چیز احتیاج ندارد که به کسی دیگر مراجعه بکند، شما ببینید در زمان خلافت علی‌بن‌ابیطالب که در دنیا بودند، حضرت کسر می‌آورد، یعنی هر چیزی که سؤال می‌کردند فوراً جواب می‌فرمود، کسری که می‌گویم می‌آورد یعنی این‌که مردم سؤالی نداشتند، او مردم را تهییج می‌کرد که مردم «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» از من سؤال کنید، من راه‌های آسمان‌ها را بلد هستم، من راه‌های تمام کهکشان‌ها را بلد هستم -و من عرض می‌کنم- من راه بهشت را بلد هستم‌ «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» این جمله را مکرر می‌فرمود، این امام مبین است، مبین یعنی آشکار. ممکن است شما پیش یک بزرگی، یک کسی که خیلی می‌فهمد بروید، شک دارید که آیا سؤال شما را خوب جواب می‌دهد یا نه، اما امام مبین یعنی امامت او برای همه آشکار است، واضح است، تا می‌گویید مثلاً فلان چیز چطور است می‌بینید جواب آن را یا قبل از سؤال شما داده است و یا این‌که بعد از سؤال شما جواب می‌دهد. درباره حضرت بقیةالله (أرواحنا فداه) دارد که در سن پنج سالگی… آن وکیل حضرت عسکری وقتی آمد سؤالاتی داشت که از شهرهای مختلف جمع کرده بود و حضرت عسکری فرموده بود که آن کسی که جواب سؤالات را بدهد و بگوید در مثلاً فلان کیسه چقدر چه چیزی هست، آن جانشین من است. تمام سؤالات را جواب داد، به جعفر تائب یا جعفر کذاب وقتی که مراجعه کرده بودند، ایشان گفت: مردم چه چیزها از ما می‌خواهند، علم‌الغیب می‌گوید، مثلاً من از خراسان آوردم این‌ها چه چیزی هست، سؤالاتی که پرسش نکرده است جواب می‌خواهد. معنی امام مبین را می‌خواهم عرض کنم، خیلی واضح است، امام آشکار. در تفاسیر، در ترجمه‌های قرآن شما مراجعه کنید، نمی‌شود خدای‌تعالی یک مطلبی را برای ما بگوید و ما را سردرگم کند. می‌فرماید: «وَ کُلَّ شَی‏ءٍ أَحْصَیناهُ» یعنی ای بشر اگر می‌خواهی همه آدرس‌ها را بلد باشی، اگر می‌خواهی همه علوم را مطلع باشی باید به امام مبین مراجعه کنی «وَ کلَّ شَی‏ءٍ أَحْصَیناهُ فی‏ إِمامٍ مُبینٍ‏» این آیه خیلی مطلب دارد،

 

علم و حکمت شیعیان و منبرهای نورانی

ای کاش ما چشم دل خود را باز کنیم، در تاریکی علی‌بن‌ابیطالب را نبینیم و در روشنایی علی را ببینیم و جزء شیعیانی باشیم که در دعای ندبه از قول پیغمبر می‌گوییم و این کلام را تمام علمای اهل سنّت و شیعه خارج از دعای ندبه هم نقل کرده‌اند که «وَ أَنَّ شِیعَتُکَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ» یا علی شیعیان تو بر یک نوری سوار هستند «مَنَابِر» منبر، جایی که انسان می‌رود بر آن مسلط می‌شود، می‌نشیند و برای مردم از علم و حکمت حرف می‌زند، شیعیان تو «عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ» همین علم و حکمتی که خدا به شماها عنایت کرده است، همین فهم و درکی که خدا به شما داده است، شما فکر نکنید یک منبر درست کردند در آن پُر از مهتابی است و نورانی است، این‌که ارزشی ندارد، صدهزار مهتابی می‌خواهید مثلاً در یکی از ممالک خارج بخرید و روشن کنید. نور، نورِ معنوی است، علم است، حکمت است «الْعِلْمُ نُورٌ، کلَامُکمْ نُورٌ» قرآن نور است، همین‌طوری که حتی در آیات امشب هم که از بلندگو خواندند دیدید. «عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ» روی منبرهایی از نور، منبر را هم فکر نکنید این منبری است که شما می‌بینید، نه یک تسلطی است، منبر جایی است که انسان بر دیگران مسلط می‌شود، با نوری بر دیگران شما مسلط هستید «عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیضَّةً وُجُوهُهُمْ» یا علی صورت شیعیان تو می‌درخشد، بعد می‌فرماید: «حَوْلِی فِی الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِیرَانِی» در اطراف من هستند، همسایه من هستند، این معنی امام مبین است.

 

امام مبین دوازده امام می باشند

امام مبین برای ما روشن است، بحمدلله ما به روشنایی علی‌بن‌ابیطالب را دیدیم. آن شاعر می‌گوید:

تو به تاریکی علی را دیده‌ای             زین سبب غیری بر او بگزیده‌ای

امام یعنی همه‌ی علوم را دارد، همه چیز. ما جایی دیگری پیدا نمی‌کنیم، حتی طرفداران خلفای اموی، عباسی، خلفای ثلاثه، این‌ها هم مدعی نیستند که آن امام مبینی که «کلَّ شَی‏ءٍ أَحْصَیناهُ فی‏ إِمامٍ مُبینٍ‏» است این‌ها باشند. امام مبین را برویم پیدا کنیم، به خدا قسم در تمام مخلوقات الهی اگر بگردید غیر از دوازده امام پیدا نمی‌کنید، امام مبین، همه چیز در او هست.

 

مراتب عصمت

حالا من یک بحثی دارم که إن‌شاءالله از جناب آقای معلم تقاضا کردم که با رفقای خود کوشش کنند که… چون عصمت مراحلی دارد، عصمت از گناه، یک عده هستند معصوم از گناه هستند، آن‌قدر در ترک گناه تمرین کرده‌اند، إن‌شاءالله همه شماها این‌طور بشوید، آن‌قدر تمرین کرده‌اند که دیگر با فشار نباید خود را از گناه نگه بدارند، طبیعی نگه داشته می‌شوند. همان فهمیدن این‌که این گناه چیست و همین فهمیدن این‌که خدا کیست، همین این‌ها را از گناه نگه می‌دارد، خیلی ساده. از خطا و اشتباه، انبیاء عظام بودند که از خطا و اشتباه هم معصوم بودند، البته غیر از پیغمبراکرم که عصمت بالاتری داشت و آخرین درجه عصمت، عصمت از جهل است، چیزی که باید بداند نداند، این‌طوری نیست، عصمت از جهل است. این را با صدها روایت إن‌شاءالله وقتی جمع‌آوری شد یا خود آقایان یا من در خدمت ایشان هستم برای شما توضیح داده می‌شود. آن‌قدر روایت داریم، آن‌قدر آیات قرآن دلالت دارد، این‌ها فهرست بشود، ما امام خود را بشناسیم، ما در مقابل ضریح حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا می‌ایستیم «أَشْهَدُ أَنَّک تَشْهَدُ مَقَامِی وَ تَسْمَعُ کلامِی وَ تَرُدُّ سَلامی» این یعنی چه؟ این همه جمعیت، همین امشب اگر حرم بروید می‌بینید جا برای شما نیست، چطور تو یک نفر را در این همه جمعیت، یک‌میلیون جمعیت، هم می‌بیند و هم جواب سلام تو را می‌دهد، هم جایی که ایستادی را مشاهده می‌کند، چطور می‌شود؟ اگر مظهر «یا مَنْ لَا یشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ» نباشد می‌گوید آقایان همه صف بایستید تا بینیم چه می‌گویید، حوائج خود را بگویید، نه شماها باطناً و فطرتاً که همان فطرتی است که در عالَم ارواح شما را با آن ساخته است، همه شما، خود شما معتقد هستید همین‌جا الآن بگویند زیارت امام حسین بخوانید، همه می‌ایستید، حالا فکر این‌که حضرت سیدالشهداء اولاً در عالَم دنیا نیست و ثانیاً در مشهد نیست، به این حرف‌ها اصلاً فکر نمی‌کنید، می‌گویید: «السَّلَامُ عَلَیک یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ» عملاً همه شما عارف به حق امام هستید، می‌دانید امام همه چیز را می‌داند، می‌دانید حضرت بقیةالله (أرواحنا فداه) چه در أدنی نقاط کره زمین و بلکه خارج از کره زمین… ائمه‌اطهار، یازده امام ما الآن از نظر ظاهر که در کره زمین نیستند ولی احاطه دارند، یعنی خود خدای‌تعالی آنچه که از علم لازم بوده است به این‌ها بدهد داده است و همه را می‌دانند «وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا کانَ وَ مَا یکونُ إِلَى انْقِضَاءِ خَلْقِک» البته بحث علم غیب و بداء هست که من مکرر در درس‌ها هم گفتم که آن بحثی است مفصل و این کبرایت پروردگار ایجاب می‌کند که آن مسئله یمْحُوا اللَّهُ ما یشاءُ وَ یثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکتابِ‏ِ (رعد/39) این در اختیار خدا باشد وإلّا اگر همه چیز را مثلاً ائمه‌اطهار (علیهم‌الصلاةوالسلام) بدانند آن‌طوری که ما می‌خواهیم فکر بکنیم دست خدا بسته می‌شود یدُاللَّهِ مَغْلُولَةٌ (مائده/64) می‌شود که خدای‌تعالی فرمود: یفْعَلُ اللَّهُ ما یشاءُ (ابراهیم/27) «یمْحُوا اللَّهُ ما یشاءُ وَ یثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکتابِ»‏ِ این معرفت امام است. همه شما باید این معنا را بفهمید، خوب احساس کنید، در وجود خود خوب پیاده کنید، یعنی اگر آن‌طور شدید که در اتاق خلوت خود را با چهارده نفر همیشه مشاهده بکنید، همیشه، پیغمبراکرم هست، هیچ فرقی نمی‌کند بدن ایشان باشد یا نباشد، حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) هست و دوازده امام هم هستند، دو آیه از قرآن به این معنا کاملاً صراحت دارد وَ قُلِ اعْمَلُوا (توبه/105) بگو ای پیغمبر، مردم کار خود را بکنند اما بدانند فَسَیرَى اللَّهُ عَمَلَکمْ (توبه/105) خدا هم می‌بیند، حالا نمی‌خواهد ما روی خدا زیاد بحث بکنیم، چون این را اگر معتقد نباشیم که مسلمان… اصلاً کافر هستیم، مشرک هستیم، خدا دارد شما را می‌بیند «یرَی» دارد، با کلمه می‌بیند دارد «فَسَیرَى اللَّهُ عَمَلَکمْ» اگر کسی بگوید «سین» علامت تأخیر است یا استقبال است، البته اول باید کار تو باشد، رُتبی است، این را برای آقایان می‌گویم، رُتبی است، اول باید کار شما باشد بعد دیدن، نه این‌که… بگویید آخر فاصله می‌شود، نه، بعضی از این مفسرین گفتند منظور روز قیامت است، اگر روز قیامت بود خدای‌تعالی خود را ردیف این‌ها قرار نمی‌داد، نمی‌فرمود: «سَیرَی اللَّه» می‌گفت مثلاً «سَیرَی رسوله و المؤمنون» ردیف کرده است، با «واو» عاطفه همه را ردیف کرده است وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَى اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ (توبه/105) همه شما هر کاری بکنید می‌بینند، روز قیامت هم شهادت می‌دهند.

 

در ارتباط با خدا و معصومین علیهم السلام چشم دل خود را باز کنید

خیلی خوب است که انسان چنین محفلی در خلوت نیمه شب خود با خدا و ائمه‌اطهار و پیغمبراکرم و فاطمه‌زهرا داشته باشد. یک جوان که من خیلی او را دعا می‌کردم برای من نقل می‌کرد: نصف شب بلند شدم یک حالتی به من دست داد همه معصومین را مثل این‌که دور خود می‌دیدم، یک وقت فکر نکنید که مثلاً حضرت امیرالمؤمنین این‌جا نشسته است، آن آن‌جا نشسته است، این‌ها نبوده است، ای کاش آن چشم دل ما، ای کاش آن فهم ما باز می‌شد، باز می‌شد! همه را دیدم، همه بودند، نشستم با همه آن‌ها صحبت کردم، درددل کردم، به خدا قسم آقایان من چطوری بتوانم این مطلب را به شماها امشب بگویم تا مسیر زندگی خود را بفهمید، یکی از کسانی که شاید الآن حدود هفتاد سال از عمر او گذشته است می‌گفت: در جوانی من خود را در این دنیا در گودالی دیدم -فکر می‌کنم در کتاب محضر استاد من این را اشاره کردم- که سنگ‌ها از اطراف دارد می‌آید و وقتی بیفتد همه آن‌ها روی سر من می‌افتد و قبل از آن‌ سنگ‌ها دیدم ائمه‌اطهار (علیهم‌الصلاةوالسلام) نشسته‌اند، هر سنگی که می‌آمد من متوسل به یکی از این‌ها می‌شدم، این‌ها آن را آن طرف پرت می‌کردند. در شبانه‌روز این را بدانید خدای‌تعالی آن‌قدر سنگ‌های آسمانی را از شما پرت می‌کند آن طرف که اگر همه سنگ‌ها بریزد یک نفر انسان با ساختمان خود، با همه کاخ خود، با همه قصرهای خود باقی نمی‌ماند. سنگ‌ها را دیدید شب، شهاب ثاقب این‌ها می‌خورند به جوّ زمین، خدای‌تعالی این‌ها را پرت می‌کند، ضمناً دشمنان امام زمان و اهل‌بیت عصمت و طهارت را هم دفع می‌کند با همان سنگ‌ها که فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ (صافات/10) این هم هست. می‌گفت سنگ‌ها را دفع می‌کردند و خدا می‌داند من در زندگی او دیدم که چقدر بلا بر سر او فرود می‌آمد که بر سر همه فرود می‌آید منتها از او دفع می‌شد، خیلی عجیب است.

 

اسباب انجام همه کارها خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام هستند

آقایان مسیر زندگی خود را بدانید، خدای‌تعالی فرموده است: «أبى اللّه أن یجرى الأمور إلّا بأسبابها» اسباب دفع بلا از فقر گرفته تا امراض مختلف، اسباب آن خاندان عصمت و طهارت هستند، خود خدا می‌تواند، می‌تواند همه را از شما دفع بکند اما خدا إبا کرده است که امور را بدون اسباب انجام بدهد. الآن خدای‌تعالی می‌تواند شما را بدون غذا خوردن سیر کند، مثلاً‌ سیب را به وسیله درخت و این‌ها همین‌طور مثل باران روی سر شما بریزد، همه این‌ها می‌شود، برای خدا فرقی هم نمی‌کند، اما باید یک برنامه‌هایی باشد، جریاناتی باشد، تو بروی دانه سیب را بکاری، نهال سیب بزرگ بشود، درخت بشود، اگر سرما نزند به شما سیب بدهد، همین، وضع دنیا این است، البته آخرت این‌طوری نیست ولی وضع دنیا این است، چند مدتی باید صبر کنید، با اسباب سَروکله بزنید. یک نجار ممکن است با اراده یک در درست کند اما نه، در دنیا این‌طور است که باید ارّه داشته باشد، تیشه داشته باشد، مثلاً مسائلی دیگری که در نجاری به کار می‌رود این‌ها را داشته باشد تا در درست بشود، ائمه‌اطهار وسیله ما هستند، زبانی نگویید، بفهمید و بگویید، وسیله ما هستند «فَإِنَّکمْ وَسِیلَتِی إِلَى اللَّهِ» شماها وسیله.. این را جدی بگویید، درست بگویید، تا یک بلایی به شما متوجه شد بگویید: «یا صاحب الزمان» که از همه بالاتر و جامع‌تر و فعال‌تر برای ما مردمی که در زمان غیبت یا در زمان ظهور إن‌شاءالله خواهیم بود، وجود مقدس امام عصر (أرواحنا فداه) است. صریحاً خود ما می‌گوییم «خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلَاذاً» خدایا تو او را برای ما در این کره زمین قرار دادی که ما را نگه بدارد از این همه بلاهایی که در این دنیا است، اگر ما جدی و درست عمل بکنیم. به خدا قسم اگر شیعیان علی‌بن‌ابیطالب که بحمدلله در ایران جمع شدند، اگر درست این مطلب را بفهمند و مسئولین درست این مسئله را عمل بکنند کوچکترین فشاری روی ما نمی‌آید. یک مقداری از آن انجام شده است، همه شما دیدید، در خیلی جاها انقلاب شده است و این‌طور بدون مشکل پیشرفت نکردند، حیف که ما نمی‌فهمیم، چشم‌های ما بسته است، چشم دل نداریم. دست مقدس حضرت بقیةالله را از روز اولی که این انقلاب برپا شد فقط خود امام می‌دید ولی ماها نمی‌بینیم، راه را انحرافی می‌رویم، کج می‌رویم. ما هستیم که فلان کار را کردیم، ما هستیم که فلان جنگ را کردیم، ما هستیم که فلان پیروزی را انجام دادیم. شما می‌گویید که همه پشتیبان صدام بودند ما تنها بودیم، زمین‌های خود را گرفتید، تمام برنامه‌های خود را انجام دادید، الآن هم مرد و مردانه وسط ایستادید، همه دنیا می‌گویند آقا این کار را نکن، شما می‌گویید نه می‌کنیم، باید هم بکنیم، حق ما مسلّم ما است و تمام شد. چه کسی به شما این‌ قدرت را داده است؟

 

تحمل مصیبت ها بوسیله ائمه اطهار علیهم السلام برای بالا بردن فهم مردم

شب شهادت علی‌بن‌موسی‌الرضا است، شما فکر می‌کنید آن‌هایی که حرم‌مطهر حضرت امام هادی و امام عسکری را آن‌طور خراب کردند آن‌ها نیستند، یک نشانی در یک عاشورایی در اوایل به ما نشان دادند که آمد یک بمب در حرم‌مطهر حضرت رضا (علیه‌الصلاةوالسلام) منفجر کرد، هستند، منتها چه کسی تودهنی می‌زند؟ به خودِ امام زمان خود حضرت دست در کار است، من نمی‌خواهم وارد مسائل سیاسی بشوم وإلْا یک چیزهایی من می‌دانم، یک چیزهایی دیدم که همه شما دیدید منتها شاید اکثراً متوجه نباشند. این معنی امام است، امام مبین است. حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا را امام مبین بدانید، امام زمان خود را امام مبین بدانید وإلّا چه معنا دارد اگر حضرت بقیةالله یک انسان معمولی بود و امام مبینی که «کلَّ شَی‏ءٍ أَحْصَیناهُ فی‏ إِمامٍ مُبینٍ‏» نبود 1170 سال عمر بکند، چطور می‌شود؟ بعضی‌ها که امام را نمی‌شناسند، معتقد نیستند و آن‌هایی که می‌شناسند می‌گویند اگر صدها هزار سال دیگر هم حضرت زنده باشد باز مسئله مهمی نیست، فرق شناخت امام با نشناختن همین است. این امام مبین را… واقعاً چقدر انسان پست است، این‌جا است که از هر حیوانی پست‌تر است. این امام را… نه یک نفر آن‌ها را، نه دو نفر آن‌ها را «مَا مِنَّا إِلَّا مَسْمُومٌ أَوْ مَقْتُولٌ» هیچ یک از ما نبودیم جز آن‌که یا ما را مسموم کردند یا کشتند. ای کاش به همین اندازه اکتفاء می‌کردند، در همین دعای ندبه هست که یک عده را اسیر کردند، امام سجاد را شما چطور می‌خواهید… من که جرأت نمی‌کنم، به زبان من نمی‌آید که بگویم چطور -از کربلا به کوفه و از کوفه به شام راه زیادی است آقایان- این امام را روی شتر بی‌جهاز بنشانند که در بازار شام یک آشنا که پیدا می‌کند می‌گوید: این زنجیرها رگ‌های گردن من را قطع کرده است، همه این‌ها برای این است که ما حد خود را بفهمیم وإلّا اگر حضرت سیدالشهداء در همان روز عاشورا اراده می‌کرد همه آن‌ها از بین می‌رفتند و خود حضرت همه کارها را به عهده می‌گرفت، نه ما حد خود را بفهمیم، اندازه خود را بفهمیم، امتحان چطور می‌دهیم، این را بفهمیم، دنیا دار امتحان است.

 

خداشناسی باید از راه ائمه اطهار باشد

حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا، کسی که با آن همه درخواست و خواهش و تمنا از مدینه تا توس و بلکه تا مرو حضرت را با همان وسایل آن روز آوردند، او را احترام کردند، خود او مخصوصاً وقتی که ولیعهدی را قبول کرد به شرط این‌که من دخالت در امور شما و سیاست نکنم، به من مراجعه نکنند، من فقط حرف می‌زنم، مردم را روشن می‌کنم، در نیشابورِ ما… که إن‌شاءالله امیدواریم ما حضرت بقیةالله را این‌طوری ببینیم، مردم نیشابور جمع شدند آقا یک روایتی از جدّ خود برای ما بخوانید، به‌به، مردم دو خواهش داشتند، یکی این بود، یکی هم این‌که آقا سر خود را از داخل محمل بیرون بیاورید ما آن جمال زیبای شما را ببینیم که وقتی حضرت نقاب را برداشتند، خود را نشان دادند جمع زیادی از حال رفتند. یا بقیةالله، یا صاحب زمان، آقا همین حدیث سلسلةالذهب را برای مردم خواندند، چند هزار قلمدان مُرَّصع حاضر بود و حدیث را نوشتند «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی» جمله بعدی چه بود؟ جمله بعدی همان است که ما زیاد برای شما گفتیم، توضیح دادیم، خداشناسی از راه ائمه‌اطهار، نه از راه دانشمندان بزرگی که چه در قبل از اسلام بودند و چه بعد از اسلام و هر دوی آن‌ها با فرمایشات خاندان عصمت تفاوت دارد، فقط این «بِشَرطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» توحید شرط دارد، به خدا رسیدن… باید انسان بفهمد که چطور به خدا برسد و از چه راهی به خدا برسد.

 

ذکر مصیبت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام

حضرت این را فرمودند، آمدند در مرو به صورت ظاهر پذیرایی شدند، مردم محبت کردند، من شنیدم فردا زن‌های نوقان می‌خواهند بیایند به طرف حضرت رضا و صحن حضرت رضا، شاید شماها هم شنیده باشید، این سابقه تاریخی دارد، حضرت رضا (علیه‌الصلاةوالسلام) آن‌چنان محبوب مردم واقع شد، مأمون شاید از اول این قصد را نداشت، اگرچه بعضی از روایات غیر از این را می‌فرمایند ولی به این شدت نبود، آخر چطور می‌تواند تحمل کند که ولیعهد او آن‌قدر محبوبیت داشته باشد که یک سرسوزن آن را خودِ خلیفه نداشته باشد، لذا در اتاق خلوت حضرت رضا را خواست. حضرت طبعاً با همراه خود… چون إطلاق غلام و نوکر برای ائمه به هر شخصی که در خدمت ایشان باشد خوب نیست، همراهی داشتند، با او بود، مأنوس بود، اباصلت که ظاهراً بسیار مرد شریفی بود، به او فرمودند: من می‌روم، حضرت عالِم به همه چیز هست. اگر دیدی وقتی که بیرون می‌آیم عبا را به سر خود کشیدم با من صحبت نکن. اباصلت می‌گوید: من ایستاده بودم دیدم حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا بیرون آمدند، عبا را به سر خود کشیدند، می‌گوید: من حرف نزدم، علت این‌که حضرت رضا فرمود: با من حرف نزن یا درها را ببند کسی به دیدن من نیاید، غربت حضرت نبود، اگر آزاد می‌گذاشت همه می‌آمدند، طبعاً از حال حضرت سؤال می‌کردند، امام هم که نمی‌تواند دروغ بگوید، پس بنابراین می‌خواست مأمون را رسوا کند، نه نیایند، هیچ کس نیاید. می‌گوید: من دیدم آقا «یتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِیمِ» مثل مارگزیده به خود می‌پیچد «تَقَطَّعَتْ» تمام آنچه که در وجود مقدس حضرت بود همه قطعه قطعه شده است، حال بسیار بدی پیدا کرده است… که البته من این‌طور روضه‌ها را نمی‌خوانم اما می‌خواهم به آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا عرض کنم: آقا من از اول عمر در محضر شما بودم و هرچه که دارم و هست مربوط به الطاف شما است و توسلاتی که پدر من به شما داشته است و درخواست‌هایی که داشتیم. آقا شب شهادت شما است، این مردم هم اکثراً کسانی هستند که برای رسیدن به معرفت شما، حقیقت و خدای‌تعالی دارند زحمت می‌کشند، می‌گوید: همین‌طوری که در خانه ایستاده بودم یک وقت دیدم یک جوانی که أشبه الناس به علی‌بن‌موسی‌الرضا می‌باشد وارد شد، گفتم: آقا از کجا تشریف آوردید؟ فرمود: آن کسی که من را به یک چشم بر هم زدن از مدینه به توس رسانده است، از در بسته هم می‌تواند وارد کند. وارد حجره شد، دیدم آقا حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا از جا بلند شدند، فرزند خود را در بغل گرفتند، اشک می‌ریزند تا آنکه امام از دار دنیا رحلت فرمودند و شهید شدند، امام جواد ایشان را غسل داد و تمام مراسمی که باید امامی برای امامی داشته باشد انجام داد و برگشت «السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ الَّذِی هَیجَ أَحْزَانَ یوْمِ الطُّفُوفِ» سلام ما بر آن آقایی که وقتی از دار دنیا رفت احزان روز عاشورا را تهییج کرد. همه آمدند برای این‌که تشیع جنازه حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا را بکنند، از توس می‌خواهند امام را به این‌جا بیاورند. همه آمدند، مردم آن وقت نوقان و سناباد همه رفتند، زن‌های نوقان از شوهران خود تقاضا می‌کردند که ما هم بیاییم، شاید آن‌ها اجازه نمی‌دادند، عفت آن‌ها، پاکی آن‌ها اجازه نمی‌داد که زن‌های آن‌ها بیایند برای تشیع جنازه، در تاریخ دارد که مهریه‌های خود را بخشیدند، گفتند: به ما اجازه بدهید تا ما برای تشیع جنازه علی‌بن‌موسی‌الرضا برویم و بسیار کار خوبی است که فردا زن‌های نوقان انجام می‌دهند. این شَبِه‌ها را، این تعزیه‌ها را باید ما ادامه بدهیم تا این‌که فراموش نشود محبت مردم خراسان به حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا. اما در کربلا بعد از سه شبانه روز که بدن بی‌سر حضرت سیدالشهداء به روی زمین افتاده است، امام سجاد آمده است، بنی‌اسد می‌ترسند، بالأخره بدن پاره‌پاره حسین‌بن‌علی را دفن کردند. «السَّلَامُ عَلَیک یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِک وَ عَلَیک مِنِّی سَلَامُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِی اللَّیلُ وَ النَّهَارُ وَ لَا جَعَلَهُ اللَّهُ» خدایا این زیارت را آخرین زیارت ما قرار نده. اگر ما همین امشب هم مُردیم زیارت بعدی ما در عالم برزخ و بهشت برزخی باشد «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَینِ وَ عَلَى عَلِی بْنِ الْحُسَینِ وَ عَلَى أَوْلَادِ الْحُسَینِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَینِ… الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلَامُ»

«نسئلک اللهم و ندعوک بأعظم أسمائک و بإسمک الأعظم الأعظم الأعظم الحجة‌بن‌الحسن یا الله یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ یا الله یا الله» خدایا امشب وسیله‌های زیادی داریم، پیغمبراکرم، امام مجتبی، حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا و در کنار قبر ایشان هم هستیم. خدایا به ما رحم کن. خدایا به ما رحم کن و ما را از این تاریکی غیبت حضرت بقیةالله نجات عنایت بفرما. پروردگارا هرچه زودتر فرج امام زمان ما را برسان. خدایا این جمع را، کسانی که اهل تزکیه‌نفس هستند همه را از یاران خوب امام عصر قرار بده. همه شیعیان علی‌بن‌ابیطالب را موفق به زمان ظهور آن حضرت بفرما. پروردگارا به آبروی حجة‌بن‌الحسن گرفتاری‌های مسلمین، شیعیان علی‌بن‌ابیطالب برطرف بفرما. خدایا به آبروی آقای ما حجة‌بن‌الحسن معرفت امام زمان را به ما مرحمت بفرما. محبت آن حضرت را در دل‌های ما زیادتر بفرما. خدایا گرفتاری‌های ما، امراض روحی ما را برطرف بفرما. خدایا مریض‌های بدنی اسلام را، کسالت‌های آن‌ها و امراض آن‌ها را برطرف بفرما. مریض‌هایی که منظور نظر این جمع هستند الساعه لباس عافیت بپوشان. اموات ما را غریق رحمت بفرما. خدایا آن‌هایی که به این مملکت شیعه‌نشین خدمت می‌کنند بالأخص آن‌هایی که روی إخلاص خدمت می‌کنند همه را در پناه امام زمان حفظ بفرما. رهبر عزیز ما را در پناه امام زمان محفوظ بدار. خدایا گذشتگان ما، علما، دانشمندانی که ربانی بودند و اساتید ما را غریق رحمت بفرما. خدا امام راحل ما، شهدای ما غریق رحمت بفرما. عاقبت امر ما ختم به خیر بفرما. و عجل فی فرجه.

جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید

 
 
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *