۲۷ رجب ۱۴۲۶ قمری – ۱۱ شهریور ۱۳۸۴ شمسی – مبعث رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)

اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم

بسم اللّه الرحمن الرحيم

الحمدللّه والصلوة و السلام علي رسول‌اللّه و علي آله آل اللّه لاسيما علي بقيةاللّه روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم،لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌلِمَنْكَانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَوَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً (احزاب / 21).

روزِ مبعث رسول اكرم صلي اللّه عليه وآله وسلم و روزِ عيد بزرگ مسلمانان جمعه كه متعلّق به حضرت بقيةاللّه است به همه ي شما تبريك عرض مي كنيم و اميدواريم زير سايه ي حضرت بقيةاللّه از همه ي بركات دنيوي و اخروي بهره مند گرديد. و وجود مقدّسش هميشه سايه ي مباركش بر سر ما باشد و براي هدايت مان ما را دستگيري كند. مناسب است كه امروز درباره ي حالات رسول اكرم صحبت كنيم ولي خوشبتخانه آياتي كه امروز و اين هفته اي كه گذشت همه تان تلاوت  كرديد يك مقدار زيادش مربوط به پيغمبراكرم و ارتباط ما با آن حضرت و تكليف زنهايي كه مايلند ارتباطي با رسول اكرم داشته باشند بوده است، همين آيه اي كه تلاوت كردم خداي تعالي مي فرمايد لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ، ما هر چه در امروز به عنوان تعظيم شعائر اسلامي جشن بگيريم و چراغاني كنيم و خوشحال باشيم شعائر اسلامي است كه فرموده است: وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِفَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَي الْقُلُوبِ (حج / 32) كسي كه شعائر الهي را عظمت بدهد، بزرگ بشمارد نشانه ي تقواي دل اوست. اين بجای خود كه الحمدللّه مردم ما موفقند و شما هم موفقيد و مملكتي داريم كه امتحانشان را درباره ي ذي القرباي پيغمبر خوب داده اند و تنها مملكتي است كه اين شعائر را عمل مي كنند ولي اگر به سائر ممالك اسلامي كه شيعه در آنجا وجود ندارد و يا اگر وجود دارد دشمنان بر آنها مسلّطند اين اظهار محبّت را به اهل بيت پيغمبراكرم نمي كنند ولي از اين مهم تر كه در اسلام به آن اهميّت بيشتري داده شده اصل تقواست. خود تقواست، تعظيم شعائر اسلامي از ترشّحات تقواست. فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَي الْقُلُوبِ؛ولي خود تقوا كه معنيش نگه داشتن خود از گناه و انحرافات و صفات رذيله است اهميّت بيشتري دارد و راه به وجود آوردن اين تقوا همان جمله اي است كه امروز تلاوت كردند و در هفته ي گذشته شما -طبعاً آنهايي كه مقيّد بودند و طبعاً همه تان مقيّديد- هفت روز يا هشت روز همين آيه را تلاوت كرديد. انشاءالله به حقيقتش متوجّه شده باشيد. لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ ببينيد اين آيه به اين صراحت لِمَنْكَانَ يَرْجُوا اللَّهَ براي كسي كه اميد خدا را دارد. از فرد فرد شما دوستان، چه در اينجا و چه در ساير شهرها اگر سؤال شود كه چرا مي خواهيد تزكيه نفس كنيد؟ طبعاً آنکه بر اساس صحيحي در اين راه قدم برداشته مي گويد مي خواهيم به خدا و لقاء پروردگار و اينكه آخرتمان، آخرت اولياء خدا باشد، باشيم. در اين آيه راه رسيدن به اين مقصد را خداي تعالي بيان كرده، لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ شما ببينيد پيغمبراكرم صلوات اللّه و سلامه عليه و آله كه امروز مبعوث مي شود چه صفاتي، چه خصوصياتي داشته كه ما بايد او را الگو قرار بدهيم. با شرح صدر كاملي چهل سال، با داشتن تمام علوم و حقايق، با داشتن قرآني كه بر او چهار مرتبه طبق آنچه كه قبلاً توضيح داده بودم نازل شده، با داشتن آن همه علم و دانش كه در همين دعاي ندبه خوانديد كه خداي تعالي علم ما كان و ما يكون را در او به وديعه گذاشته، با مردمي كه در احاديث و روايات و حتّي صريحاً در آيات قرآن گفته است كه اينها يك مردمان متعصّبِ نادانِ جاهلي بودند كه فرزندان خودشان را زنده در خاك مي كردند. مردم جاهلي بودند كه از شهرهاي مختلف كه به مكّه طبق رسوماتي كه بود مي آمدند و جهل آنها را مي ديدند نام آن زمان را، زمان جاهليّت گذاشته بودند. يعني زمان نفهمي، زمان ناداني، زمان بي بند و باري. اينقدر رسول اكرم شرح صدر داشت چهل سال با اين مردم زندگي كرد و چون از طرف پروردگارش مأموريّت نداشت با آنها با كمال مهرباني و امانتداري عمل فرمود تا آنجا كه او را امين ناميدند. همه تان شنيده ايد كه پيغمبر هنوز مبعوث نشده بود او را به عنوان امين معرّفي مي كردند. اين يك قدم، شما افرادي كه مي خواهيد به پيغمبر اقتدا كنيد لااقل، در مرحله ي اوّل با دوستانتان، هم كيشانتان، همسايگانتان، اقوام و خويشاوندانتان خوشرفتاري كنيد كه در ميان آنها معروف بشويد كه امينيد، خوبيد، پاكيد، راستگو و درستكاريد، همانطوري كه پيغمبراكرم اين چنين در مدّت چهل سال عمل كرد و خودش را معروف به اين جهت فرمود. دوّم در عبادتهايتان تا مي توانيد كاري كنيد كه ظاهرنمائي نشود. يك خلوتي داشته باشيد، با خدا مناجات كنيد. در خانه تان اگر يك اتاقي را انتخاب براي عبادت بكنيد لااقل ضرورت دارد. در آنجا برويد تنها با خداي عزيز حرف بزنيد، انس بگيريد و يك مقدار بين خود و خدايتان را خلوت كنيد. بعضي از مردم هستند حتّي سالكين الي اللّه در خانه با زن و فرزند، خارج خانه هم با مردم آنقدر مشغله ي بيهوده ي اجتماعي و خانوادگي دارند كه به خدا نوبت نمي رسد. اين دور است از كسي كه بايد سالك الي اللّه باشد. پيغمبراكرم چون مردم خيلي از او جدا بودند، فوق العاده منحرف بودند، وقتي كه مي خواستند خدا را بپرستند بُت مي پرستيدند. وقتي كه مي خواستند با اجتماع زندگي كنند با تكبّر و تبختر زندگي مي كردند. دروغ مي گفتند. به طرف مال دنيا بيشتر از هر چيزي حركت مي كردند، هيچ يك از صفاتشان با صفات پيغمبراكرم توافق نداشت. لذا آن حضرت در اين مدّت به غار حرا مي رفت، شما اگر به مكّه رفته باشيد مي بينيد كه غار حراء – قبلاً از شهر خيلي فاصله داشت، حالا كه نزديك شده باز از پايين كوه تا سر كوه خيلي راه است – آنجا مي رفت. يك غاري هم نبود كه اقلاً مثل غار اصحاب كهف، هفت هشت نفري را در خود جای بدهد، فقط يك نفر، آن هم رو به كعبه، آنهايي كه رفته اند مي دانند يك غاري است، جاي يك نفر كه نماز بخواند بيشتر نيست. آخر غار يك سوراخي است كه از همان جا مسجدالحرام ديده مي شود و لذا پيغمبراكرم به اعتقاد من نه با مسامحه با تحقيق عرض مي كنم كه قبل از بعثت به دستوراتي كه خدا در عالم قبل به او در قرآن داده بود عمل مي كرد و نماز را به طرف كعبه مي خواند. ولو اينكه وقتي مبعوث شد روي مصالحي يك مدتي رو به بيت المقدس يا قدس شريف نماز مي خواند و بعد به طرف كعبه برگردانده شد. فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ (بقره / 144) بنابراين پيغمبراكرم در آنجا اعمالش را انجام مي داد، با خدا در ارتباط بود و خدا بشكند قلم آنهايي را كه مي گويند پيغمبراكرم سواد نداشت، هيچ چيز نمي دانست وقتي جبرئيل آمد و گفت: اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِيخَلَقَ (علق / 1) آنجا تازه يك چيزي فهميد!اين كلامي كه من عرض كردم امام باقر، امام صادق، ائمه اطهار همه فرموده اند كه پيغمبراكرم با هفتاد زبان مي خواند و مي نوشت. امام صادق استدلال مي فرمايد، مي فرمايد: چطور ممكن است كسي كه كتابت ندارد، نمي نويسد و نه هم مي تواند بخواند چطور او به ديگران ياد مي دهد؟! هيچ وقت شده يك معلّم بي سوادي كه نه مي تواند بنويسد و نه هم بخواند اين را بفرستندش سر كلاس بگويند به بچّه ها چيز ياد بده؟! خداي تعالي در همين آيه اي كه تلاوت كردم مي فرمايد: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنِينَإِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْيَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ يتلوا يعني تلاوت مي كرد، مي خواند. وَ يُزَكِّيهِمْوَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ (آل عمران / 164) تعليم كتاب به آنها مي داد، تعليم نوشتن به آنها مي داد، تعليم خواندن به آنها مي داد. پيغمبراكرم همه ي علومي كه در دعاي ندبه هست و اودعته علم ما كان و ما يكون الي انقضاء خلقک همه را پيغمبر مي دانست و در آنجا اجازه ي بيان آنچه را كه مي داند به پيغمبراكرم داده شد و معني رسالت هم همين است. سنّي و شيعه نقل كرده اند كه پيغمبراكرم فرمود: كنت نبيّا و الادم بين الماء و الطين، من پيغمبر بودم، نبيّ يعني چه؟ يعني منبئ عن الله تعالی. از جانب خدا همه ي حقايق به او خبر داده شده و حتّي درباره ي علي بن ابيطالب، به علي مي فرمايد: كنت وليّا و الادم بين الماء و الطين، پيغمبراكرم تمام علوم را در همان لحظه اي كه خلقت شد خدا تعليمش داد. يعني در اوّل مخلوقي كه خدا خلق كرد. در بحارالانوار صدها روايت در اين باب و در كتاب ينابيع الموده اهل سنت و ساير كتب اهل سنت اين معنا آمده كه اوّل ما خلق اللّه نوري، اول چيزي كه خدا  خلق كرد نور من بود، به جابر مي فرمايد: نور نبيك يا جابر، اي جابر اوّل چيزي كه خدا خلق كرد نور پيغمبر تو بود. اول چيزي كه خدا خلق كرد روح مقدس رسول اكرم بود و لذا همان جا در همان لحظه اين ظرف را كه خلق فرمود علوم اوّلين و آخرين، هر چه كه بشريت و يا بلكه ماسوي اللّه به او نيازمند است از احكام و حقايق و معارف به پيغمبراكرم عنايت شد. از نظر مخلوقي وَ وَجَدَكَ ضَالًّاو از نظر اينكه با خدا بايد مأنوس باشد فَهَدَي (ضحي / 7) يك لحظه هم فاصله اش بيشتر نبود كه حالا بگوييد يك مدّتي پيغمبر گمراه بود بعد مثلاً فرض كنيد خدا هدايتش كرد. حرفهايي كه شبه سخناني كه سلمان رشدي در كتابش -خدا لعنتش كند- نوشته، شما مسلمانها و يا لااقل شما شيعيان معتقد نباشيد. خداي تعالي همه ي علوم را به او داد، فاتح لما سبق همه ي پيغمبران به او نيازمندند، همه ي مردم به او محتاجند، همه ي كائنات در تمام افلاك تنظيم احكامشان را پيغمبراكرم مي كند و خداي تعالي در شب قدر اين كار را انجام داد. لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (قدر / 3) چون اكثراً سخنان من را شنيده ايد متوجّه مي شويد چه عرض مي كنم. پيغمبراكرم همه ي علوم را مي دانست، بعد در غار حراء چه شد پس؟ در غار حراء فقط رسالت به پيغمبراكرم داده شد، يعني از سنّ چهل سالگي به او دستور داده شد كه آنچه كه مي داني بگو. بخوان، خواندن تنها كه در غار حراء فايده اي ندارد، براي مردم بخوان. به اسم خدايت بخوان، اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِيخَلَقَ، به اسم خدايي كه خالق است بخوان. كسي كه سواد ندارد چطور بخواند؟ چرا به او مي گويند: اِقْرَأْ، چه معنا دارد؟! در تمام كتب اهل سنت و شيعه نوشته شده كه پيغمبراكرم حتّي صاحب ينابيع الموده مي نويسد پيغمبراكرم به دليلي از قرآن اوّل موجودي بوده كه خلق شده، چون همه ي موجوداتي كه در عالم هستند يا تكويناً و يا تشريعاً بنده خدا هستند. پيغمبراكرم مأموريت پيدا مي كند از جانب پروردگار كه بفرمايد به مردم، مخصوصاً به مسيحي ها كه معتقد به اينند كه خدا فرزندي دارد كه بگو: قُلْإِنْ كَانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌفَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ (زخرف / 81) اگر براي خدا فرزندي هست من اوّل عابدم، اوّل عابد، اوّل مخلوق هم هست. چون همه ي مخلوقات بنده ي خدا هستند تكويناً يا تشريعاً، شما مي بينيد اين خورشيد تكويناً بنده ي خداست، يعني هر چه خدا امر مي كند همان كار را مي كند، اين معناي بندگي تكويني است. معني بندگي تشريعي اينست كه اختيار را داده به دست شما، ولي گفته نماز را اوّل وقت بخوان. شما مي خواهي مي خواني، نمي خواهي نمي خواني، اينجا معلوم است اختيار صددرصد در دست خدا در اينجا نيست. نه اينكه نيست، هست ولي خوب اجازه داده به شما كه يك لحظاتي، يك مدت كوتاهي تا حدّي اختيار داشته باشيد اين را مي گويند تشريعي. بنابراين موجودات عالم هستي همه شان، يا تكويناً و يا تشريعاً هم شما كه نمازت را نمي خواني فكر نكن باز بنده ي خدا نيستي، بدنت بنده ي خداست. خواسته سفيدپوست باشي، سفيدپوستي. خواسته مرد باشي، مردي، خواسته زن باشد، زن است. در اين تكوينيات كه بنده خدا هستي و لذا به بندگانش خدا خطاب مي كند:يَا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَي أَنْفُسِهِمْلَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ (زمر / 53) اي بندگان من كه زياد گناه كرديد، همين گناهكاري كه زياد گناه كرده همين بنده ي خداست. حالا اگر از نظر تشريع بنده ي خدا نباشد از نظر تكوين بنده ي خداست. بنابراين رسول اكرم بنده ي كامل خدا و اگر مي خواهيد به خدا برسيد لِمَنْكَانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ، كسي كه اميد به خدا دارد، كجا مي روي آقا؟ سير الي اللّه مي كنم. چكاره اي؟ سالك الي اللّه هستم. اگر راست مي گويي لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة، يك كارواني حركت كرده دارد به جايي مي رود آنكه مي خواهد به خطر حتماً مبتلا نشود و حتماً به مقصد زودتر برسد هر چه بيشتر خودش را به رئيس كاروان نزديك مي كند چون او راه را بلد است، او همه چيز را مي داند اگر تو عقب افتادي، جدّي نبودي، پشت سر رئيس كاروان حركت نكردي ممكن است آن عقب ها گرگها حمله كنند  طبعاً وقتي حمله بكنند جلویي ها را كاري ندارند، آن كسي كه راه را بلد است به او نمي توانند كاري داشته باشند اين عقبي ها، آنهايي كه عقب مانده اند آنها را مي گيرد. أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ، نزديك بشويد به پيغمبر. مهم ترين چيزي كه امروز ما بايد درس بگيريم از بعثت پيغمبر، اينست كه به پيغمبر نزديك بشويم. همين امروز صبح خودم، عرض سلام به پيغمبراكرم كردم و گفتم: يا رسول اللّه لا اله الاّ اللّه. هر سال آدم بايد اين كار را بكند، شاهد باش. چون فرمود: قولوا لا اله الاّ اللّه تفلحوا اگر با چشم دل نگاه كنيد شايد همين ساعتها بوده، پيغمبراكرم از كوه آمد پايين. جمعيت متوحش بودند، حالا به هر جهتي، من تاريخ نمي خواهم برايتان نقل كنم در كتاب رسول اكرم نوشته ام، مردم جمع شدند دنبال پيغمبر مي گردند تا آمد پايين، صدا زد قولوا لا اله الاّ اللّهدراين كلمه اي كه در اين ساعت ممكن است فرموده باشد خيلي حرف است، خيلي حرف است. كلمة التوحيد، كلمه ي وحدانيّت پروردگار است. كلمه اي است كه حضرت علي بن موسي الرضا در نيشابور وقتي كه فرمود و بيست هزار جمعيت نوشتند و خيلي صدا كرد سندش را هم سلسلةالذهب گذاشتند اين بود، لا اله الاّ اللّه خدا فرموده: لا اله الاّ اللّه حصني، حصن يعني يك ديوار محكمي، يك گره محكمي، يك چيزي كه انسان در پناهش از همه چيز محفوظ است اين را مي گويند حصن. حصن خدا، فمن دخل فی حصني، هر كه بيايد در اين حصار، در اين محفظه، امن من عذابي، فكرش راحت باشد ديگر خدا عذابش نمي كند. خوب اگر اينطور است ما روزي حاضريم هزارها لا اله الاّ اللّه بگوييم! بگو ولي معنايش را هم بفهم. لقلقه ي لسان نباشد، قُلْإِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَفَاتَّبِعُونِييُحْبِبْكُمُ اللَّهُ (آل عمران / 31) كي خدا شما را در حصار توحيد خودش قرارتان مي دهد؟ وقتي كه دوستتان داشته باشد، كي دوستتان دارد؟ وقتي كه شما پيغمبراكرم را اسوه ي خود قرار بدهيد، همين آيه شريفه لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ، يك اسوه ي بسيار خوب، هيچ مشكل ندارد. شما مسافرت مي خواهيد برويد، ماشين را در و ديوارش را نگاه مي كنيد، تايرهايش را نگاه مي كنيد، آيا اين سایيدگي نداشته باشد، در راه پنجر نشود، ما را معطل نكند باصطلاح راننده را يك بررسي مي كنيد كه اين دزد نباشد ما را برود در بيراهه، لختمان كند، همه ي اين كارها را مي كنيد. يعني يا طبيعتاً مي كنيد يا برايتان انجام شده يا خودتان بررسي مي كنيد. ما يك سفري در نجف بوديم مي خواستيم برويم كربلا، با اينكه بررسي كرديم حسابي ولي در عين حال ما را بردند مي خواستند در يك درّه اي در راه كربلا و نجف لختمان كنند. با اينكه بررسي كرده بوديم. اگر مي خواهيد به خدا برسيد خدايي كه قرآن را بر شما نازل كرده و اعجاز قرآن را شما در بحثتان خوب فهميديد و قرآن را معجزه مي دانيد و اين قرآن معجزه مي گويد اگر مي خواهي سالم به مقصد برسي برو در اين حصن حصين، حصن حصين چه هست؟ دو چيز است. اني تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتي، يكي كتاب خداست.اين قرآن است. قرآن آيات متشابه دارد، حالا آيات محكمش هم زياد ما نمي فهميم ولي آيات متشابهش را لااقل نمي فهميم وَ مِنهُ آياتٌ مُحکَمات وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌكه چه؟ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌفَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُاِبْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ (آل عمران / 7) براي اينكه پدر شما را در بياورند يك آياتي مي آورند در كار كه مايه ي فتنه بشود. مايه ي بدبختي تان از يك جهت بشود از يك جهت هم با زحمت از آن بيرون بياييد. آنهايي كه اهل معنويّت باشند و خدا دستشان را بگيرد با زحمت از اين آيات متشابهي كه ديگران القاء كرده اند در مي آيند و آنهايي هم كه نه، سرشان را مي اندازند پايين و پيروي شيطانند و شيطان سيرتان آنها ديگر در نمي آيند. اينطوري است، پس بنابراين چكار بايد كرد؟ ثقلين گفته اند، نگفته اند ثقلٌ، ثقلين معني اش اين است كه دو ثقل است. لم يفترقا اينها هرگز از هم جدا نمي شوند، ما ان تمسّكتم بهما نمي گويد ما ان تمسّكتم به، ما ان تمسّكتم بهما لن تضلوا ابدا اگر به هر دوي اينها تمسّك كنيد هرگز گمراه نمي شويد. اينها كه هستند؟ تا زماني كه خود پيغمبراكرم بودند كه خودشان، معلّم قرآن، مفسر قرآن، بيان كننده حكمت قرآن، والاّ مردم عرب زمان رسالت پيغمبراكرم خوب آنهايي كه ايمان آورده بودند ديگر لازم نبود كه قرآن را تعليمشان مي داد، لازم نبود كه يُعَلِّمُهُمُ الْحِكْمَةَ به مردم حكمت ياد بده. اين قرآني كه شما مي بينيد خدا شاهد است كه اگر هشتاد سال رويش كار كنيد باز وقتي كه دو مرتبه نگاهش مي كنيد مي بينيد يك مطالبي جديدي به دستتان آمد. خدا رحمت كند مرحوم آيت اللّه بروجردي تخصص ايشان در فقه بود و در فقه هم اين جمله را مي گفتند كه من مكرر دوره ي فقه را براي طلاب بيان كردم، سال آخر عمرشان چون من يك مقداري، يك مدتي درس ايشان مي رفتم من سنّم ايجاب نمي كرد كه چهل و چند سال قبل باصطلاح چند دروه از فقه ايشان را ديده باشم. ايشان آنجا مي گفتند شايد سال آخر يا سال قبل آخر بود كه من ديشب فكر مي كردم كه حالا من اين همه درس فقه گفتم ديگر احتياج به مطالعه ندارم ديروز آمدم درس گفتم، ديدم نه، احتياج به مطالعه دارم. ديشب مطالعه كردم يك مطالبي بعد بيان فرمودند مربوط به روز قبل بود كه روز قبل چون مطالعه نكردم اينها اشتباه بود. ببينيد، اين آيات احكام الهي، يك بخش شايد حتّي ضعيف قرآن است آيات احكام. قرآن يك چنين چيزي است، بايد تعليم حكمتش را پيغمبراكرم به مردم بدهد. بعد از پيغمبر چون اين روايت را خود پيغمبر در اواخر عمرشان فرمودند اني تارك فيكم الثقلين بعد از پيغمبر، عترت است. اي كاش ما زمان اهل بيت عصمت و طهارت مي بوديم، اي كاش به شما مردم به تمام مردم دنيا بفهماند خداي تعالي كه وجود مقدس امام عصر چقدر براي رهبري مردم و فهميدن حقايق قرآن اهميّت دارد. ما الان مثل آدم هاي كر و كوري هستيم كه با دست كشيدن به اين طرف و آن طرف يك چيزي مي فهميم. در يك تاريكي، در يك طويله تاريكي فيل را گذاشته بودند. رفتند مردم فيل را ببينند. آمدند دست كشيدند يكي دستش به پاي فيل رسيد، يكي دستش به گوش فيل رسيد، يكي دستش به پشت فيل رسيد. آمدند بيرون با هم اختلاف، هر كسي يك چيزي مي گفت. آقا فيل چطوري بود؟ يكي مي گفت مثل بادبزن بود، او دستش به گوشش رسيده بود. يكي مي گفت مثل تخت بود، يكي مي گفت مثل ستون بود. اختلافاتي كه الان ما داريم همه اش بر اساس همين است. دور شديم از قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام، بخصوص ما كه دور مكاني هم هستيم. آدرس امام زمانمان را نمي دانيم، ارتباطي نداريم. اگر يك وقتي هم كسي خدمت حضرت بقيةاللّه ارواحنافداه مي رسد با اجازه ي خود حضرت است، با اختيار خود حضرت است، گاهي به انسان مهلت نمي دهند كه آدم، آقا را بشناسد حتّي، اين كه ملاقات نشد. حتّي به انسان اجازه نمي دهد -خود آقا!- اجازه نمي دهد كه سؤالاتش را بكند، همه سؤالاتش را فراموش مي كند. مي گويد من مشرف شدم حرم حضرت رضا، ديدم حضرت آنجا هستند. هر چه فكر كردم كه من يك مشت حاجت داشتم، چه بود؟ يادم نيامد. گفتم: آقا، معروف است كه اين ني قليان كه در آب است اگر بيفتد در آب، پول گيرش مي آيد انسان، راست است؟ حضرت گفتند: شايد! همين اندازه استفاده كردم بعد هم تشريف بردند. من اگر خدمت امام زمان رسيدم، حوائجم را مي گويم، چه مي كنم، چه مي كنم اختيارش دست تو نيست، چه رسيدنش چه نرسيدنش، آن هم كه گفته اند تكذيبش كنيد كسي است كه بگويد من مي روم خدمت حضرت و همه ي سؤالات شما و حوائج شما و حوائج خودم را مي گيرم و مي آيم اين را تكذيبش كنيد. امّا اگر خودبخود آقا يعني خواستند كه با شما يك ملاقات كنند حالا براي اينكه ايمانتان تكميل بشود يا براي اينكه چشمتان روشن بشود آن هم در يك محدوده اي، اين هر كه بگويد اين هم نيست، قدرت امام زمان و اختيار امام زمان را منكر شده و اين هم غلط است. اين را خوب ياد داشته باشيد، همه تان بدانيد اگر كسي گفت فلاني گفته ارتباط با امام زمان ممكن است، ارتباط نيست، ربط است از طرف امام زمان، اختيار هست، امام زمان صلوات اللّه عليه تشريف دارند و كسي را بخواهند انتخاب كنند گاهي يك سنّي ناصبي را انتخاب مي كنند گاهي يك شيعه خوب را. حتّي در زمان غيبت صغري علماء بسيار بزرگي بودند مثل شيخ صدوق، مثل شیخ مفيد، امثال اينها، علماء بزرگي بودند مثل شيخ كليني صاحب كافي، اينها را انتخاب نكرده حضرت، اختيار دارد. مصالح را منظور مي كند، رفته يك روغن فروشي به نام حسين بن روح در بازار بغداد او را به عنوان نائب خاصش انتخاب كرده. اختيار دست آنهاست. با تقواي ما، ما علماء گاهي اينطوري مي گوييم، مي گوييم: من با اين همه تقوا و علم و عمامه و عبا چرا بايد من خدمت امام زمان نرسيده باشم و فلاني با آن هيكل قناسش خدمت حضرت رسيده باشد؟! پس نمي شود خدمت حضرت رسيد! اعلام هم مي كند. اين حرفها نيست، اختيار دست آقاست. هست آقا يا نيست؟ اگر هست اختيار دارد يا ندارد؟ اگر هست و اختيار دارد خوب خودش انتخاب مي كند. بعضي ها ممكن است يك دفعه هم خدمت حضرت نرسند. خيلي هم خوبند، آدمهاي خوبي اند. ضرورت ندارد، ضرورت ندارد كه شيخ صدوق خدمت حضرت برسد. دارد كار خودش را مي كند، راه خودش را دارد مي رود، خيلي هم آدم خوب و سر براهي است. حالا مصالحي، حالا نمي خواهم بگويم هر كه هم خدمت حضرت رسيد او ايمانش ضعيف بوده. نه، مصالحي را منظور مي كند حضرت بقيةاللّه.  چه کسي می گويد این حرف غلط است؟ كه مي تواند بگويد اين حرف كه عرض مي كنم غلط است؟ خيلي ها هم رسيدند خدمت حضرت، بنابراين ثقلين، هم ثِقلين خوانده شده هم ثَقلين، فكر نكنيد ثِقلين كسي خواند غلط است.     من يك روز هم بحث كردم. تارك فيكم الثقلين، دو چيز بزرگ سنگين، به اينها متمسك بشويد. اگر به اينها متمسك شديد  لن تضلّوا، الان چطوري ما متسمك بشويم؟ تمسك هم يعني دست به ضريح اينطوري بچسباني اين معناي غلطي است براي تمسك، يعني پيروي آنها باشي، با آنها باشي، معكم معكم لا مع غيركم هر چه به گوشتان رسيد اگر از قرآن است كه صدق اللّه العلي العظيم اگر از روايات است ببين از كه مي شنوي، اگر از آدم درستي مي شنوي و سندش هم صحيح است باز هم صدق اللّه العلي العظيم و صدق رسوله باز هم مال آنهاست. همینها را پیدا کنید. سخنان ديگران را بريزيد دور، به شرط اينكه -سخناني كه مي گويم: فاضربوه علي الجدار، بريزيد دور- غير از قرآن و روايات باشد. اگر ترجمه قرآن و روايات و برداشتي از قرآن و روايات باشد كه خوب شما هم عقل داريد آيات را مي بينيد، استفاده اي از آن آيات را هم خودتان مي توانيد نگاه كنيد. من به همه تان سفارش كرده ام حالا نمي دانم چقدر عمل مي شود چون همه در قم بايگاني مي شود تا آخر اين برداشتها، كه شما هم برداشتتان را بنويسيد، بفرستيد براي ما، ما شايد از شما استفاده كنيم.

أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ اسوه ي خوبي پيغمبر برايتان باشد، اگر مي خواهيد به سوي خدا حركت كنيد، اگر مي خواهيد سالك الي اللّه باشيد لِمَنْكَانَ يَرْجُوا اللَّه، اگر كسي خدا را مي خواهد، اگر كسي مي خواهد اميدي به خدا داشته باشد، اگر مي خواهد به خدا برسد، اگر سالك الي اللّه هست،  وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ روز آخر را هم – آخر نه اينكه بعدش ديگر روزي نيست – نه، يك روز بسیار طولاني كه تا خدا خدايي مي كند اين روز ادامه دارد، روز هم هست. شب تاريك نيست. روز قيامت گفته اند، يعني انسان همه چيز را جلوي چشمش مي بيند، همه ي حقايق را مشاهده مي كند، از اين جهت آخرت را، قيامت را، روز گفته اند. وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً، و ياد خدا را كه زياد هم ياد مي كنند، آخر ما بنشينيد حساب كنيد ببينيد چقدر به ياد خدا هستيد، همين الان، همين ما! چون تحت تأثير گوشمان، چشممان، لمسمان، ذائقه مان و امثال اينها واقع مي شويم كم ياد خدا هستيم. حتي بعضي ها مي گويند ما در نماز چكار كنيم به ياد خدا باشيم؟ خيلي حرف است كه در نماز هم گاهي به ياد خدا نيستيم. اين شخص اگر مي خواهد به اين مسائل برسد اسوه ي حسنه اش پيغمبراكرم است كه امروز مبعوث شد. بعثت از اين جهت بسيار مايه ي خوشحالي است و عيد بزرگي است كه خداي تعالي در قرآن مي فرمايد: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ، كفّار اينقدر ارزش ندارند كه خدا حتّي منت به آنها بگذارد. آخر منّت گذاشتن هم بر سر كسي بايد يك ارزش طرف داشته باشد، بفهمد، سرش بشود، شما يك سفره اي انداختيد همه آمده اند. يك عده اصلاً نه شما را مي شناسند، شكم را فقط مي شناسند. به اينها آدم بگويد اگر دم در بگوييد ببين ما چه سفره اي برايت انداخته ايم، چون نمي شناسد و نمي فهمد يك فحش هم ممكن است به شما بدهد. آقا شكممان را به آن برسيم. مؤمن بايد باشيد، عَلَي الْمُؤْمِنِينَ، اگر مؤمن نيست منّتي هم خدا به او، اصلاً لايق اين نیست كه منّت به او بگذارد خداي تعالي، بعد از ايمان، بعد از اينكه مؤمن شدي لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ، حالا اقتدا كن به اسوه حسنه، والاّ هيچ وقت ابوسفيان یا معاويه به او نمي گويند اقتدا كن به پيغمبر، چون نمي كند. گفته اند ولي او لايق اين جهت نيست. لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ، لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ، والاّ مي فرمود علي الناس، والاّ مي فرمود مثلاً علي البشريه، فرموده عَلَي الْمُؤْمِنِينَ، إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مؤمنيني كه چه کسانی هستند؟ مثل جعفر، مثل علي بن ابيطالب، مثل خديجه از همان روز اوّل خدا منّت گذاشت. الان هم شما اگر بدانيد امام زمان را خدا بفرست بر ما منّت گذاشته، امّا كفاري كه آن سر دنيا دنبال كارهاي زشتشان هستند نمي فهمند كه اين لازم است يا لازم نيست. وجود امام عصر ارواحنافداه را با وجود يك ابرقدرتي فرق نمي گذارند. عَلَي الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفَسِهِمْ بعضي از قراء خواندند، بعضي ها هم خواندند مِنْ أَنْفُسِهِمْ، مِنْ أَنْفُسِهِمْ معنايش اينست كه از خودتان، قُلْإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ (كهف / 110)قيافه شما را دارد، وقتي پيغمبراكرم مي نشست دائره كه مي نشستند يك نفر از خارج مي آمد نمي شناخت كه پيغمبر كدام يك از اينهاست. فرقي با ديگران نداشت. اگر مِنْ أَنْفَسِهِمْ، از نفيس ترين خانداني كه در آن زمان بوده اند. من يادم است اوّل كتاب سيوطي كه مي خوانديم آنجا يك روايتي مال سنّي ها هم هست ولي خوب، كه خداي تعالي وقتي بشر را خلق كرد نگاه كرد از ميان بشر قريش را انتخاب كرد، از ميان قريش بني هاشم، از ميان بني هاشم هم من را انتخاب كرد فلم ازل خياراً من خيار، يكسره من اختيار شده از سوي اختيارشده ها هستم. خاندان پيغمبر يك خاندان نفيسي بودند. شما فكر نكنيد سيادت از پيغمبر و از علي بن ابيطالب به سادات رسيده اصل ريشه اش از هاشم بوده. هاشم سيّد قريش بوده، سيّد بني هاشم بوده، لذا عباس عموي پيغمبر هم سيّد است كه زكات نمي شود به او داد، به فرزندان عباس هم نمي شود زكات داد و خمس مي شود به آنها داد. منتها خوب آن سيادت با اين سيادتي كه كسي از اولاد فاطمه ي زهرا باشد خيلي اهميّتش بيشتر است. اصلاً قابل مقايسه نيست، هي تشديد شد، تشديد شد مثل اينكه يك سنگي را شما پيدا كنيد يك قدری طلا داخلش داشته باشد اين طلاهايش را بكنند، در آورند، هي نابش كنند، چند عيارش كنند، كاملش كنند بعد تحويل بدهند. يعني آن فرزندان حضرت زهرا نخبه ترين ساداتند كه حتّي فرزندان علي بن ابيطالب از نسل مثلاً حضرت اباالفضل العباس  اين طور نيستند. خيلي بخاطر فاطمه ي زهرا به سادات كه از اولاد علي و فاطمه هستند اهميّت داده شده. اميدواريم كه امروز اين روز عيد عزيزمان، عيد شريفمان كه خداي تعالي بر ما منّت گذاشته و پيغمبراكرم را مبعوث كرده و بعد هم علي بن ابيطالب بهترين خلق خدا بعد از پيغمبر را امام ما قرار داده و الان هم تنها مملكتي كه نام مقدس امام عصر در سراسر آن طنين مي اندازد بدون تقيّه، در آن مملكت ما را قرار داده و انشاءالله سوّمي اش هم انجام مي شود و آن اينست كه انشاءالله حضرت بقيةاللّه تشريف بياورند و همه مان را زير سايه خودشان قرار بدهند متي ترانا و نراك، كي مي شود آقاجان كه ما تو را ببينيم، تو هم ما را ببيني، متي ترانا و نراك و قد نشرت لواء النصر تری پرچم نصر را كه دارد در بعضي روايات كه روي پرچم امام عصر نوشته: نصر من اللّه و فتح قريب،  اترانا نحفّ بك، خيلي جمله عجيبي است. آيا مي شود، مي بينيم آن روزي را كه ما دورت جمع شده باشيم، نحفّ بك، يعني دورت باشيم و أنت تأمّ الملأ  تو آقاجان تمام شخصيّتهاي بزرگ، ملأ به معناي شخصيتهاي بزرگ دنيا، تأمّ الملأ امامت همه را به عهده گرفتي، لقد ملأت الارض عدلادنيا را پر از عدل و داد كرده باشي و اذقت اعدائك هواناً و عقابا دشمنانت را به تعبير ما پدرشان را در آورده باشي، هوان و عقاب متوجّه آنها كرده باشي. حالا ما چه مي گوييم؟ مي گوييم: الحمدللّه رب العالمين، و نحن نقول الحمدللّه رب العالمين، خدايا شكر، اجدادمان، حتي انبياء، حتي امام صادق نشسته بود و اشك مي ريخت و به اميد يك چنين روزي بود، مي شود آقاجان؟ قربانت برويم. روز جمعه است. أنت الكريم من اولاد الكرام و مأمور بالضيافة و الاجاره فاضفني و اجرني صلوات اللّه عليك، پيغمبراكرم فرمود: أكرم الضيف ولو كان كافرا، آقاجان ما مي دانيم كفران كرديم، كفران نعمتهاي الهي را كرديم ولي اكرام مان بكن، امروز به ما عيدي مرحمت كن و خودت اگر يك كلمه خدا به او اجازه بدهد كه بگويد خدايا ديگر فرج من را برسان به خودش قسم خدا فرجش را مي رساند. امروز عيدي ما را اين قرار بده. خدايا به آبروي امام عصر قسمت مي دهيم همه ما را از اصحاب و ياوران خوب امام زمانمان قرار بده.

نسئلك اللهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه، پروردگارا به اسم اعظمت كه از نظر اهل معنا وجود مقدس امام زمان است قسمت مي دهيم الان فرج امام زمان ما را برسان. همه ي ما را از بهترين اصحاب و ياورانش قرار بده. قلب مقدسش را از ما راضي بفرما. خدايا به آبروي رسول اكرم ما را مسلمان واقعي قرارمان بده. به آبروي رسول اكرم قسمت مي دهيم ما را به فرزند عزيزش حجة ابن الحسن برسان. خدايا پيغمبر را براي ما اسوه، اسوه ي حسنه قرار بده. خدايا ما را به لقاء خودت، به لقاء روز قيامت با راحتي و بدون حزن برسان. پروردگارا خدمتگزاران به دين، خدمتگزاران به اين مملكت شيعه نشين به آبروي ولي عصر همه ي آنها را ياري بفرما. دشمنان اين مملكت را ذليل بفرما. پروردگارا به آبروي ولیعصر قسمت مي دهيم مرض هاي روحي مان شفا مرحمت بفرما. مريضهاي بدني، مريضهاي منظور، مريض منظور، مريضه منظوره الساعه لباس عافيت بپوشان. امواتمان، شهدامان غريق رحمت بفرما، عاقبتمان ختم بخير بفرما، و عجل في فرج مولانا.

 

لینک ویدیو در آپارات : 

کلیک کنید

 

جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید

 
 
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *