۲۵ ربیع الثانی ۱۴۲۶ قمری – ۱۳ خرداد ۱۳۸۴ شمسی – عدم ایمان و عدم باور به حقایق قرآن

اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم

بسم اللّه الرحمن الرحيم

الحمدللّه والصلوة و السلام علي رسول‌اللّه و علي آله آل اللّه لاسيما علي بقيةاللّه روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ / وَ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍإِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَي رَبِّ الْعالَمِينَ (شعراء / 109 – 110).

مطلبي كه هفته ي گذشته عرض شد و اين هفته تكرار مي شود بخاطر اينكه بعضي در وسط هفته تلفن كرده بودند و مطلب را درست دريافت نكرده بودند. و آن مطلب راجع به مقالاتي بود كه خانم هايي كه در مرحله ي جهاد با نفس و عبوديّت هستند اينها از حالات خودشان مقاله شان را بنويسند، وضع فعلي شان بدون حرف، بدون تشتّت فكر، كساني كه در اين دو مرحله هستند و تا اوّل جمادي الثاني براي ما مقالاتشان را بفرستند تا انتخاب بشوند و از روحياتشان اطلاع پيدا كنيم. ضمناً آقايان – نه خانمها – آنهايي كه در مرحله ي محبت و صراط مستقيم هستند مقاله بنويسند درباره ي همين دو مرحله و تا اوّل ماه جمادي الثاني براي ما بفرستند تا بعد براي آنها بيان شود كه چه وقت براي جلسه ي اختصاصي آنها بايد بيايند. همين دو مطلب بود. مطلب ديگري نداريم و خيلي ساده و ديگر انشاءاللّه دوستان چه آقايان و چه خانمها كوشش كنند -كه من يك قدری در وسط هفته به شك افتادم كه اصلاً حرفهاي ديگر ما را هم اگر همينطور بخواهند بفهمند كار مشكلي است. خيلي روشن و ساده عرض شد. درباره ي ايمان بحث مان بود. چند هفته است كه درباره ي ايمان و اينكه معني ايمان چيست عرايضي عرض شد و در آياتي كه هفته ي گذشته تلاوت كرديد برخورد به اين جمله كه فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ(شعراء / 108) در حالات انبياء گفته شد. بعد هم انبياء فرمودند به مردم كه وَ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ (شعراء / 109) ما بر اين زحماتمان، براي اين تبليغمان، از شما اجر و مزدي نمي خواهيم. اجر ما به عهده ي خداست و خداي تعالي به ما اجر خواهد داد. من در يك سميناري بود در قم وقتي كه مرحوم آيت اللّه گلپايگاني حيات داشتند سمينار براي مفاهيم قرآن بود يكي از مسائلي كه در آنجا من بخصوص مطرح كردم مسأله ي ايمان بود. به طور كلّي ما بخاطر نداشتن ايمانمان و يا ضعف ايمانمان در دنيا امتيازاتي را به عنوان مسلمانان از دست داده ايم. مطالبي كه امروز به صورت علم و يا به صورت مسائل فنّي در دنيا مطرح است اكثر آنها را قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت در هزار و چهارصد سال قبل بيان كرده اند و ما چون ايمان به اين حقيقت نداشتيم يا ضعف ايمانی نسبت به اسلام داشته ايم اينها را مطرح نكرديم تا آنكه بعدها مردمي كه مسلمان نبودند و اين مطالب را در اسلام ديدند و پيگيري كردند و به آن رسيدند به نام خود، آن امتيازات را گرفتند. در مسائل اكتشافي و صنعتي كه مربوط به دنيا بود، آنچنان پيش رفتند كه امروز همه ي صنايع را در دست گرفته اند و امتيازش را براي خود مضبوط كرده اند و ما متأسفانه جيره خوار آنها شده ايم و اگر بخواهيم يك حركتي هم بكنيم بايد با اجازه ي آنها باشد! اين مساله و اين گرفتاري كه مردم مسلمان امروز پيدا كرده اند بيشتر بخاطر همين است كه ايمان نداشته ايم. ما اگر ايمان داشتيم و به قرآن معتقد بوديم همانجا كه دين مقدس اسلام در روايات و آيات قرآن فرمودند كه مثلاً نطفه ي فرزند بيشتر مربوط به مادر است، كه در قرآن مي بينيم امام حسن و امام حسين عليهما السلام را نسبت به پيغمبر مي دهند، يا در آيات مختلف وقتي كه اسم نطفه برده مي شود نطفه را دو نطفه ميدانند يكي مربوط به زن، يكي مربوط به مرد. يا ائمه اطهار عليهم الصلاة و السلام همه جا به ما گفته اند كه وقتي نام هر كدام از فرزندان فاطمه ي زهرا را مي بريد و يا مي خواهيد به آنها سلام عرض كنيد اول بگوييد يابن رسول اللّه اي پسر پيغمبر، السلام عليك يابن رسول اللّه بعد مي گوييم السلام عليك يابن فاطمة الزهراء يا السلام عليك يابن اميرالمؤمنين اين مطلب مطرح بوده، خلفاي عباسي كه با اين مطلب مخالفت مي كردند و يا آن مرد گفت: بنونا بنو ابناءنا اين نه بخاطر اين است كه يك حقيقت ديگري را منظور كرده بودند، بخاطر آن بود كه آن امتياز را از بني هاشم، از بني فاطمه بگيرند والاّ نه آنها آن زمان اطلاع داشتند كه فرزند انسان، هم فرزند مادر است و هم پدر ولي اينها از ناحيه ي حكمت و از ناحيه وحي -كه فرق بين حكمت و فلسفه را بيان كرده ام- از ناحيه حكمت و وحي كه متكي است حكمت به وحي، اينها مي خواست آن روز اين امتياز را بگيرند نه اينكه بعد از تقريباً هزار و سيصد سال يك شخص كشيشي بيايد به عنوان اينكه من كاشف اين مسأله هستم و در دنيا امتيازش را مخصوص خودش قرار دهد. در بسياري از اين مسائل اين حقيقت هست و در مسائل مختلفِ علمي، فيزيك، شيمي، آنچه كه امروز در رياضيات مطرح است، علماي بزرگ، شاگردان ائمه اطهار عليهم الصلوةوالسلام مثل جابر بن حيّان كه از شاگردان امام صادق بود و كتابهايي در اين باره نوشته شده منتها چون ايمان مردم مسلمان نداشتند اينها را جدّي نگرفتند يعني با خودشان فكر مي كردند شايد حقيقت نداشته باشد – اين معني نداشتن ايمان است – شايد حقيقت نداشته باشد بعد ما در دنيا شرمنده بشويم! اگر مطمئن بوديم، اگر لااقل حكمت را به اندازه ي فلسفه به آن پايبند بوديم، اگر شيطان آن چنان كه درباره ي حفظ مطالب فلسفه كمك مي كند، روح ما، ايمان ما، روح ايمان ما كمك به ما مي كرد ما امروز همه ي امتيازات را داشتيم. جرج جرداق يكي از نويسنده هاست. مي گويد: آن روزي كه علي بن ابيطالب عليه الصلوةوالسلام در مسجد كوفه مي فرمود من به طُرق آسمانها آشنا هستم، اگر ما آنجا مي بوديم، پاي منبرش نشسته بوديم، به جاي آنكه سعد  وقاص بگويد سر و صورت من چند دانه مو دارد؟! از علي بن ابيطالب سؤال مي كرديم كه راه رفتن به فضایی كه خداي تعالي در قرآن فرموده: سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ (لقمان / 20) و فرموده است كه: اگر مي خواهيد به آسمانها برويد، فَانْفُذُوا لَاتَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ (رحمان / 33) آن سلطه را، آن خصوصيّتي كه با آن امكان دارد ما به فضا برويم چيست و از آن حضرت جواب مي گرفتيم و علي بن ابيطالب جواب فرموده، ائمه اطهار جواب فرموده اند، نهايت چيزي كه ما نتوانستيم آنها را براي ديگران بيان كنيم نداشتن ايمان بوده. ايمان نداشتيم. الان هم كه يك چيزهايي مربوط به آينده است، در آينده انجام خواهد شد، باز چون ايمان نداريم در سطح جهاني نمي توانيم مطرحش كنيم. مي ترسيم شايد نشود و آبروي ما برود. فراموش نمي كنم در يونان در آتن من مقاله اي نوشته بودم چون همه ي دانشمنداني كه از تمام ممالك آنجا جمع شده بودند مقالاتي داشتند در مسائلي كه مورد اتّفاق مسيحيّت و اسلام بود من يك مقاله اي نوشته بودم به يكي از دانشمندان ايران كه از من پرسيد تو مقاله ات در چه موضوعي است؟ من گفتم: در باره مصلح آخر الزمان است. گفت: اين حرفها را اينجا مطرح نكنيد كه شايد اين مسائل تحقق پيدا نكند و ما شرمنده بشويم! من گفتم: من كه شرمنده نيستم و نمي شوم! تا اين اندازه ما ايمانمان ضعيف است! مسلمان، شيعه، دانشمند، فيلسوف ولي به من مي گويد شايد نشد! از چيزهايي كه قرآن 133 آيه درباره اش تفسير شده و روايات زيادي كه شايد متجاوز از چند هزار روايت سني و شيعه نقل كرده اند و حتّي اديان مختلف هم به آن معتقدند مسأله ي ظهور حضرت بقيةاللّه كه ما اين اسم را بيشتر را مي گوييم چون اين كلمه ي بقيةالله از نظر مذاهب مختلف هم معنا مي دهد و همين معنا را در كُتب مقدّس خودشان نقل كرده اند. به اين ما معتقديم يعني همه گفته اند كه يك چنين فردي خواهد آمد و دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد. گاهي كه با بعضي از افراد انسان برخورد مي كند مي بيند خارجي ها، غير مسلمانها، ايمانشان نسبت به اين مسأله بهتر و بيشتر است تا ايمان ما! ما بايد ايمان داشته باشيم به آنچه كه پيغمبراكرم در گذشته فرموده اگر يك نفر صد تا مسأله را پيشگويي كرد و نود و نُه تاي اين مسائل تحقق پيدا كرد يك مسأله اش باقي مانده اگر اين یک مسأله را ما شك درباره اش داشته باشيم بسيار آدم نادان و نافهميم. تا چه برسد كه او متكّي به خدا باشد، تا چه برسد كه كلامش كلام وحي باشد. پيغمبراكرم چه در قرآن و چه در روايات به وسيله ي وحي بيان بسيار مطالب ارزنده اي كه همه اش تحقق پيدا كرده داشته. إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ/ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ / إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (كوثر / 1 – 3) در اين سوره ي مباركه يقيناً از شانیء كه دشمن و مبغض رسول اكرم تفسير شده منظور بني اميّه اند و كوثر كثرت نسل پيغمبراكرم از طريق فاطمه ي زهراست. اين را سنّي و شيعه همينطور تفسير كرده اند و غير از اين هم سياق آيه و ظاهر آيه دلالتي ندارد. اين را وقتي رسول اكرم فرمود و از جانب خدا نازل كرد كه بني اميه در روي زمين بودند در مقابل بني هاشم و يكي از دانشمندان اهل سنت پانصد سال قبل در كتابش نوشته كه روزي كه حسين بن علي عليه الصلوةوالسلام شهيد شدند ده هزار گهواره از بني اميه در حركت بود. ولي از نسل فاطمه ي زهرا، از نسل كوثر جز علي بن الحسين عليه الصلوةوالسلام كسي نبود ولي امروز – مي گويم پانصد سال قبل او اين مطلب را نوشته – امروز در سراسر جهان از نسل حضرت علي بن الحسين سادات هستند و يك نفر به عنوان اينكه نسلش به بني اميّه برسد وجود ندارد. از اين پيشگويي بهتر؟! از اين معجزه بهتر؟! چرا ما ايمان نداريم به آنچه كه در آتيه مي خواهد تحقق پيدا كند. چرا ما بايد ايمانمان اينقدر ضعيف باشد؟ به ما گفته اند كه شما را خدا روزي تان را مي دهد، وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا (هود / 6) همه ي مردم حتّي جاندارهاي بسيار ضعيف خدا روزي شان را مي دهد و مي بينيم هم كه مي دهد. در عين حال اگر يك روز دنبال كار مفيدي نشد برويم يا نتوانستيم برويم شب ممكن است خوابمان نبرد كه وضعِ كاري من چرا اينطور شد؟ چرا از نظر مالي من اينقدر ضعيفم؟ چرا من بايد مثلاً نيازمند به مردم باشم؟ و امثال اينها، اين بخاطر چه هست؟ بخاطر اين است كه ايمانمان به خدايي كه أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ (زمر / 36) كم است. آيا خدا براي بنده اش كافي نيست؟ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ (آل عمران / 173) بهترين و خوبترين وكيل ما خداست كه اين براي ما كافي است. امّا آن ايمان را نداريم. متزلزيم. خداي تعالي در سراسر قرآن فرموده كه هر كس تقوا داشته باشد و هر كس رعايت تقوا را بكند خداي تعالي در دنيا مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ (طلاق / 3) روزيش را مي رساند و خداي تعالي او را به بهشت مي برد، در همين آياتي كه اين هفته خوانديد بود كه: وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ (شعراء / 90) خداي تعالي براي متقيّن بهشت را قرار داده. ما در عين حال تمام كوشش مان براي دو روز دنياست که در دنيا راحت باشيم امّا آخرت را نمي دانيم چه خواهد شد. چون ايمان نداريم. من خودم يك وقتي فكر مي كردم كه فلان وعده اي كه به من در يك دعايي وعده ايي به من داده شده بود، که خيلي برايم مفيد بود، آيا اين تحقق پيدا مي كند يا نمي كند؟ ديدم فوراً به قلبم الهام شد كه إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ (آل عمران / 9) خدا وعده هايش را تخلّف نمي كند. آخر ما چرا ايمانمان ضعيف است؟ يك مقدار فكر كنيد براي چه اينقدر كم ايمانيم؟ از نظر مادّي، خدا وعده كرده كه كمك مي كند. شما يك زوج جواني كه با هم مي خواهند ازدواج كنند اينها اگر ايمان داشته باشند، نه به فكر خانه هستند، نه به فكر ماشين، نه به فكر شغل. البته وظيفه است واجب است بايد دنبالش برود. يك پدر و مادري كه داراي يك دختر هستند يك جواني مي آيد پيش شان كه با  دختر او ازدواج كند، آدم بسيار متديّني هم هست پدر، بسيار آدم خوبي هم هست اول سؤالي كه از داماد مي كند مي گويد شغلت چه هست؟ بسيار خوب، بايد شغلي داشته باشد. به يك آدم تنبل بي تقوا – چون تنبلي مساوي است با بي تقوايي – به يك آدم تنبلِ بي تقوا نبايد زن داد. مكروه هم هست، شايد از اين جهت شغلش را سؤال كرده، بعد مي پرسد كه آيا خانه اي دارد؟ پولي دارد؟ اينجاهايش ديگر اگر شغل دارد، فعّال است، تنبل نيست بقيّه اش ديگر زيادي است. چقدر تحصيل كرده؟ اقلاً بايد – بلد هم نيست ديپلم را درست ادا كند  دِپلم مي گويند، دُپلم مي گويند، از اين حرفها- خودش اصلاً  سواد نداشته، ثروتمند شده، خدا به او روزي داده ايمان به او نداده كه اقلاً به خودش قياس كند. آيا مدركي دارد يا نه؟ اگر نداشته باشد، نه! شما اگر صد نفر از پدراني كه مي خواهند دخترشان را به يك جواني بدهند در ميانِ صد نفر يك نفر پيدا نمي كنيد كه از ايمان داماد بپرسد، از تقوای او بپرسد كه اصل اينهاست. خدا صريحاً در قرآن فرموده: وَ أَنْكِحُوا الْأَيَامَي مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ (نور / 32) خوب از اين صريحتر مي شود؟! شما فرزندانتان را، دخترتان، پسرتان و حتّي آنهايي كه در بردگي شما هستند اينها را ازدواج بكنيد يعني آنها را وادار به ازدواج بكنيد اگر فقير باشند إِنْ يَكُونُوا ببينيد كلمه ي إِنْ يَكُونُوا اگر فقير باشند، فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ يك با ايمان پيدا كنيد كه به همين يك مسأله، به همين مسأله اي كه خداي تعالي به اين صراحت در قرآن فرموده ايمان داشته باشد. خيلي عجيب است! و اين ضعف ايمان ما سبب شد كه امروز -و حال اينكه مي خواست دنيا را اسلام بگيرد- مردم مسلمان ضعيفند. با اينكه خداي تعالي فرموده: لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصَارَي أَوْلِيَاءَ (مائده / 51) غير از ايران ظاهراً همه ي ممالك اسلامي تحت نفوذ يهود و نصارا است. يك مملكت حالا آن هم خدا رحمت كند مرحوم امام -رضوان اللّه تعالي عليه- را كه امشب هم شب وفات ايشان است، يك قيامي كردند واقعاً مفيد بود و متأسفانه دارد از دستمان مي رود، من همين امروز صبح گوش مي دادم يكي از علماء و يك دكتر داشتند شرايط رئيس جمهور را بيان مي كردند بيشتر حرفشان اين بود كه بايد رئيس جمهور طوري باشد كه وضع مادي مردم را تأمين كند. شما هم شنيده ايد. اصلاً سخن از تقوای او و عدالت او متأسفانه نبود، یعنی آن جلسه را من نديدم كه بگويند. من خيلي وقت اينكه تلويزيون گوش بدهم، نگاه كنم شايد ندارم، شايد گفته باشند ولي اينطوري وقتي برخورد مي كنيم چيزي كه رعايت نمي شود تقواي طرف است. آقا بين اين هشت نفر ببينيد كدام يكي از آنها متقي ترند؟ كدام يك از اينها ايمانشان بهتر است؟ به گفتار خدا و ائمه اطهار كدام يك از اينها بيشتر توجّه دارند، كدام يك به افكار بشري بيشتر پايبندند يا به حكمت الهي. به خدا قسم اگر آن حالتي كه مرحوم امام داشت همه مان مي داشتيم، اهل تزكيه نفس بوديم، اعتقاداتمان هم صحيح بود امروز اينطور نبوديم كه ندانيم رئيس جمهورمان كه هست و چه كسي را انتخاب كنيم؟ همه به خودشان اجازه بدهند بيايند نام نويسي كنند و باز هم هشت نفر در وسط ندانيم كه كدام يك از آنها بايد انتخاب بشود! و به شما دوستان عرض مي كنم بين اين هشت نفر دو جمله را توجّه داشته باشيد. يك جمله اول كه چون ما در ايران تابع ولايت فقيه هستيم و ايشان فرموده اند كه همه بايد رأي بدهند، رأي بدهيد ولي مطلب دوّم ببينيد كدام يك از اينها سابقه ي تقوايشان، عدالتشان، متكّي بودنشان به قرآن و احاديث و حكمت اسلامي بيشتر است، به او رأي بدهيد. به خدا قسم واجب است بر شما كه به اين دو موضوع عمل كنيد. ايمانمان را بايد تقويت كنيم. اگر همين چند نفري كه در اين مجلس هستند و همين عدّه اي كه صداي من را مي شنوند اگر دقّت بكنند و معتقد باشند به آنچه كه خدا و پيغمبر فرموده و ايمان به آن هم داشته باشند دنيا را ممكن است متحوّل كنند به جهت اينكه ايمان خيلي كار مي كند. يك ايماني كه مثل ايمانِ سلمان باشد، مثل ايمان ابي ذر باشد، مثل ايمان اويس قرن باشد، اويس قرن را خيلي نقل نكرده اند كه در درجه ي چندم از ايمان بود ولي عملش، از يمن در آن زمان حركت مي كند مي آيد مدينه، -خيلي راه است اين مسافت- مي آيد مدينه پيغمبر را ببينيد، پيغمبر نبودند در وطن، مادرش هم گفته بود كه اگر پيغمبر نبود معطل نمي شوي بر مي گردي. ببينيد چه ايماني است، اين پا و آن پا هم نكرد، خودش را معطل نكرد، همانجا كه رسيد و گفتند پيغمبر نيست و ممكن است تا چند روز ديگر هم نيايد برگشت. چرا؟ به خاطر اينكه به اسلام ايمان داشت. افرادي كه ايمان داشته باشند استقامت دارند، در صراط مستقيم هستند، جهاد با نفس مي كنند، چرا؟ به جهت اينكه ايمان دارند. و بنده ي كامل خدا هم خواهند بود. امّا اگر كسي ايمان نداشته باشد به قول معروف پايش روي پوست خربزه باشد به مجرّد اينكه منافعش – آن هم منافع خيالي اش – در خطر بيفتد مي بينيد كه دست از اسلام كشيد، دست از برنامه اش كشيد، دست از حتي تزكيه نفس كه از نظر تمام مردم دنيا اهميت فوق العاده ای دارد از آن هم دست كشيد. زياد داريم، زياد داريم كه منافع تخيّلي شان – تخيلي– به خطر مي افتد يا يك حرفي من برخلاف ميلشان مي زنم مي بينيد كه دست از همه چيز كشيدند. برخلاف ميل. بر فرض من اشتباه كرده باشم آنها نبايد به دست انداز بيفتند، بيايند ببينند قرآن چه مي گويد، احاديث پيغمبراكرم چه مي گويد و بالاخره بايد متوجّه اين بود كه ايمانتان را آنچنان بايد محكم كنيد متوجّه اين معنا باشيد كه هيچ بادي آن را نلغزاند، هيچ دانشمندي كه تا حالا فكر مي كرديد اين آدم بسيار خوبي است ولي خوب نبود، خوب او نبود من نبايد بگويم كه اگر اسلام حق بود فلاني چرا اين طور لغزيد؟ نه! ايمان بايد تقويت بشود. مَثل ايمان مثل كبوتري است كه در خانه ي شما لانه برايش درست كرده باشيد، يك كبوتري بياوريد در يك لانه اي بگذاريد ولي پايين اين اتاق، اين خانه درنده هايي هستند، گربه هايي هستند، سگ هايي هستند و در اينجا در حركتند، حمله هم به اين كبوتر مي كنند. اين كبوتر اينجا جا نمي گيرد هر چه هم شما بزور بخواهيد اينجا جايش بدهيد بالهايش را هم ببنديد يا حتّي بچينيد بگذاريدش آنجا با ترس و وحشت آنجا خواهد ماند و فرار مي كند. ايمان شما اينطوري است، اين صفات رذيله در حكم همان درنده ها هستند، در حكم همان گربه اي است كه در همان اتاقي كه شما مي خواهيد ايمان را نگه داريد در آنجا وجود دارد. نمي ماند، مستقر نمي شود. مستودع است، يعني وديعه است، موقتاً است امّا يك جلسه اي مي رويد در دانشگاه مي بينيد استادتان فاسق است، شما را هم دوست دارد كه جزء فسّاق باشيد، اگر نباشيد نمره خوبي به شما نمي دهد تحت تأثير او واقع مي شويد. چرا؟ به جهت اينكه ايمان نداريد و هر يك از اين كارها همين طور است. انسان بايد ايمانش آنچنان قوي باشد، امر به معروف بكند، نهي از منكر بكند و معتقد به همه ي حقايقي كه در آينده گفته اند باشد اگر اينطوري شد شما بي صاحب نيستيد، ايمان داريد به اينكه حضرت ولي عصر ارواحنافداه با شماست. ايمان داريد كه خداي تعالي با شماست. ائمه اطهار عليهم الصلوةوالسلام با شما هستند، ملائكه پروردگار يار و مددكار شما هستند، اين را ايمان داريد. چون ايمانتان محكم است همه جا پاي همه ي مشكلات ايستاده ايد. المؤمن كالجبل الراسخ بعضي كوهها هستند كه آنها هم راسخ نيستند. اينكه فرموده كالجبل الراسخ اگر در كوير برويد مي بينيد يك كوه بسيار بزرگي جلويتان است، فردا مي آييد باد تندي اگر آمده باشد كوه را برداشته زمين را صاف كرده اين را مؤمن نمي گويند. مؤمن را تشبيه به اين نمي كنند. مؤمن را تشبيه به جبل راسخ، يك كوه سنگي كه ديده ايد زياد هم هست در جايي هست سالهاست بادهاي تند، سيلهاي بسيار قوي آمده اين همينطور هست. اين را مي گويند جبل راسخ. مؤمن مثل جبل راسخ است، با بادهاي كوچك و كم فشار از پا در نمي آيد كه بماند با بادهاي بسيار شديد هم از پا در نمي آيد. با سيل و زلزله هم از پا در نمي آيد. هيچ چيز آن را از پا نمي اندازد، بنابراين پيغمبراكرم تشبيه كرده مؤمن را به جبل راسخ. لا تحرّكه العواصف عواصف هر خطري كه تصور كنيد، زلزله آمده گوشه و كنارهاي كوه را ممكن است تكان داده باشد ولي خود كوه را تكان نداده، ما ديديم مؤمنيني كه در اين حدّ بودند. خدا رحمت كند مرحوم حاج ملاآقاجان به نظر من يك مرد مجتهد، باسواد، بسيار مطّلع ولي زمان رضاخان روضه خواندن ممنوع شد. ايشان براي اينكه بتواند نام مقدس اباعبداللّه الحسين را در همان محيط خودش، در آن محيط كوچك خودش حفظ كند حاضر شد به او بگويند ديوانه، خيلي است هان! علاوه بر اينكه مردم به او مي گفتند خودش هم رفت در شناسنامه اش فاميلش را مجنون گذاشت كه وقتي من خدمتشان رسيدم بعد چون جريان عوض شده بود فاميلش را عتيق گذاشت و معروف به عتيق شد. در ميان كوچه و بازار كه راه مي رفت يك كسي به من مي گفت ديوانه تر از او تويي كه تو عقب سر او راه افتاده اي! ولي قلبش پر از ايمان و حكمت بود. ما داريم شايد معروف تر از ايشان به علم و دانش باشند امّا بخاطر اينكه يك مريدشان بدش نيايد خيلي از كارهاي بد و گناه را مي كنند بخاطر او. اين فرق مؤمن و غير مؤمن است. مؤمن باشيد، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ (نساء / 136) اي كساني كه ايمان آورده ايد ايمان بياوريد، ايمانتان ضعيف است ايمانتان را تقويت كنيد. با خودتان تصميم بگيريد همان چيزي را كه در مرحله ي استقامت گفتيم تصميم بگيريد كه به هيچ وجه از برنامه هايتان، از برنامه هاي خوب زندگيتان، از صفايتان، از صميمت تان، از حقيقتي كه به سراغتان آمده، از مطالبي كه برايتان گفته شده نسبت به آنها ضعف پيدا نكنيد. اميدوارم خداي تعالي به همه تان كمك كند و ايمانتان را تقويت كند و ايمان به حضرت بقيةاللّه ارواحنافداه داشته باشيم و بدانيم روزي آن حضرت خواهد آمد و دنيا را پر از عدل و داد مي كند و اگر شما هم مايل باشيد يا در آن زمان انشاءالله باشيد در اين دنيا خواهيد بود و اگر هم از دنيا رفتيد ديگر نوبت ما وجود مقدس امام زمان نشد، نه! شد، شما اين را بدانيد چه در اين دنيا باشيد، چه در عالم برزخ باشيد اگر اهل تزكيه نفس باشيد از ياران امام زمان عليه الصلوةوالسلام هستيد و لو نستيجرباللّه، زبانم لال بعد از مثلاً پنجاه سال ديگر حضرت تشريف بياورند شما هستيد. الان كه هستيد بعد هم هستيد ايمان داشته باشيم به اين معنا. مُردن معنايش اين است كه انسان از جايي به جايي منتقل مي شود. از محدوده اي، يك سلولي، زنداني بيرون مي آيد و در يك  فضاي باز قرار مي گيرد. خوب شما مي گوييد كه ما همين جا خوشيم.  تو نمي فهمي! اينجا خوش نيستي، اينجا سرت درد مي آيد. سرما مي خوري، وضعت نامناسب است، اينجا گرسنه مي شوي، أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَ لَا تَعْرَي (طه / 118) حضرت آدم را وقتی كه بردند در بهشت، اين بهشت خلد نبود همان بهشتهايي كه در همين كره زمين بوده يا نهايتاً در آسمان چهارم كه انشاءالله ما هم خواهيم رفت خدا به او فرمود كه تو كوشش كن از اينجا بيرون نروي، به جهت اينكه أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَ لَا تَعْرَي نه گرسنه مي شوي و نه  عريان مي شوي. ديگر نمي خواهد لباس تهيه كني، ما لباست را  دستور داديم و غذايت هم مرتّب. اينجا جاي خوبي نيست ما هستيم. صبح انسان بيدار مي شود از خواب مي بيند بدنش درد مي كند، يك ساعت بعدش صبحانه مي خورد سرش درد مي گيرد، ظهر نهار مي خورد چرتش مي گيرد، كار مي كند خسته مي شود. اينجا جاي زندگي نيست تو بيخود فكر كردي خوشي در اينجا، من كه خوشم! نه، بيخود مي گويي! هر چه باشي، هر كِه باشي، در روايت دارد اگر كسي در اين دنيا مي خواست خوش باشد كان هو سليمان بن داوود سليمان اين طوري بود. باد، جن، بشر، همه در اختيارش بودند تكيه داده بود به عصايش نگاه مي كرد به به! چقدر مسجد معظمي من ساختم، چه كردم، چه كردم، خوش بود. مردم ديدند همين طور دارد نگاه مي كند، كسي هم جرأت نمي كند برود نزديكش تا موريانه آمد عصايش را كه به آن تكيه داده بود جويد آقاي سليمان افتاد فهميدند مرده. تو چه فكر مي كني؟ بر چه چيز خودت مالكي؟ به اينها چرا ايمان پيدا نمي كني و خودت را از اين همه ناراحتي نجات نمي دهي؟ لااقل در اين دنيا مقدمات راحتي خودت را فراهم كن و آن تزكيه نفس است. خودتان را پاك كنيد. يك آلودگي، يك صفت رذيله تحت تأثير شما را قرار داده باشد، يك صفت رذيله! مثل يك سنگ يك تُني كه به پاي شما بسته باشد شما را نمي گذارد از جايت تكان بخوري. مهمترين كار، تزكيه نفس است، پاكي روح است، و قعدت بي اغلالي و حبسني نفسي بعد آمالي اين غُلهايي كه بر من وارد شده، من را نشانده –ديده ايد يك نفر را دستش را يك زنجير بسته باشند و به يك جايي قفلش كرده باشد، اين دستش هم همينطور آن پايش هم همينطور، آن پايش هم همينطور قفلش كرده باشند، زنم يك خواهش دارد، فرزندم يك خواهش دارد، – همه اش خلاف شرع- دل خودم يك خواهشي دارد، جمعيتي كه دور و بر من هستند خواهش هايي دارند، جامعه ام يك خواهش خاصّي دارد، خوب اينها همه اش قفل شده ما را نشانده، كليدش هم ندارم يا قفل سازي بايد بياوري بالاخره اين كليدها را بياورد و اين قفل ها را باز كند يا اينكه بايد همينطور بماني. ائمه اطهار عليهم الصلوةوالسلام همه كليدها در دست آنهاست و خداي تعالي هم  فرموده اين قفلها را روي ندانم كاري هايت به دست و پايت زدي. مَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍفَمِنْ نَفْسِكَ (نساء / 79) همه اش از جانب خودت است خودت را اينطور بيچاره كردي، پس بيا ما يك عدّه كليدساز، كليددار فرستاده ايم، خلقكم اللّه انوارا فجعلكم بعرشه محدقين حتي منّ علينا بكم منّت هم دارد، بله بايد هم داشته باشد. تو هم قفل هايت را باز كن. تو مي گويي نه باشد! باشد همين جا خوب است، همينطوري باشم خوب است. نه خواهشي نه تمنّايي، نه… اقلاً آنها خواهش مي كنند تو جوابگو باش. و قعدت بي اغلالي و حسبني عن نفعي بعد آمالي. آمال و آروزهايي كه برخلاف خواسته هاي پروردگار من دارم اينها من را حبسم كرده.

اين ايّام ايّامي است كه طبعاً بخاطر اينكه تعطيلات است مي بينيد معصيتها زيادتر شده، گرفتاري هاي مردم زياد است مردم از ايمانشان دور شدند و عمل صالح هم طبعاً نمي كنند چون هر جا سخن از ايمان برده شده عمل صالح پشت سرش است لازمه ي ايمان عمل صالح است كه در هفته هاي قبل عرض كردم. اميدواريم خداي تعالي به ما ايماني بدهد كه تباشر به قلبي اين قلب ما را مباشر باشد. در ماه رمضان زياد اين جمله را عرض مي كنيم ايماناًتباشر به قلبي مباشر باشد، مباشر دل ما باشد، مواظب دل ما باشد ايماناً تباشر به اعضاء بدني – البته اين جمله شايد از دعا نباشد ولي من عرض مي كنم- ايماني كه همه ي اعضاي بدن من را مباشرت بكند، مواظبت بكند، ايمان نفوذ بكند چشمم را مواظب است، گوشم را مواظب است، زبانم را مواظب است، تمام اعضاي بدنم را مواظب است. خدايا يك چنين ايماني را به ما مرحمت بفرما. ايماني به ما مرحمت بفرما كه هر چه در گذشته به ما گفته اند قبول داشته باشيم و هر چه در آينده بناست انجام بشود آنها را هم صد درصد معتقد باشيم.

السلام عليكِ يا فاطمة المعصومه، السلام  عليكِ يا امّ الائمة المعصومين عليهم السلام ايّامي است كه همه اش مصيبت است. چه از نظر ماه شمسي فردا وفات مرحوم امام و پس فردا پانزده خرداد كه من در جريان پانزده خرداد بودم. شايد اكثر شما نبوديد خيلي به مردم مسلمان در پانزده خرداد ظلم شد. كشتار زيادي شد و از نظر ماه قمري كه اصل است ايّام تعلق به فاطمه ي زهرا سلام اللّه عليها دارد تا تقريباً دهم ماه جمادي الثاني اين ايّام را بايد ما عزاداري كنيم. به ياد اين كوثر اسلام، كوثر خدا، كوثر رسول اكرم باشيم. يك جمله اي در زيارت حضرت زهرا سلام اللّه عليها هست خيلي جمله عجيبي است و لو دشمنان زياد دوست ندارند مطرح باشد كه يا ممتحنة امتحنك اللّه قبل ان يخلقك اي امتحان شده قبل از اينكه خدا خلقت بكند، در اين دنيا بياورد تو را، امتحانت كند فوجدكِ صابره . به به! خدا بنده اش را يافت كه صابر است. صابر يعني چه؟ یعنی آنچنان ايمانش قوي است آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ (بقره / 285) آمنت فاطمة سلام اللّه عليها بما انزل الي رسول اللّه من ربّه اينطوري بود. عجيب است! وقتي كه پيغمبر در بستر احتضار افتاده بود فاطمه ي زهرا طبيعي است براي همان مدّت كوتاهي كه مي خواهد بعد از پيغمبر در دنيا بماند گريه مي كرد. حضرت يك چيزي در گوشش فرمودند – ببينيد ايمان چكار مي كند – فرمودند اولين كسي كه بر من و نزد من مي آيد تو هستي. ديدند تبسم كرد. آن حالت گريه فوق العاده يك دفعه به خوشحالي برگشت. چرا؟ بخاطر اينكه به او گفتند تو مي آيي و او هم يقين داشت، ايمان داشت به  گفته پيغمبراكرم. خداي تعالي در عالم ذر امتحان كرد حضرت زهرا سلام اللّه عليها را، فوجدك صابره صبور، صبري كه اينجا گفته مي شود فكر نكنيد كه مثل صبر من و شماست که يك ناراحتي پيش آمده صبر كرديم. نه! فاطمه ي زهرا دارد مي بيند كه دايره اسلام دارد از صراط مستقيم خارج مي شود، مي بيند علي بن ابيطالب با آن همه عظمت كه فقط خداي تعالي مي داند علي يعني چه و پيغمبر، -اين در روايت است- و فاطمه ي زهرا، اين دارد از دست مي رود. اين صبر اهميت دارد، لذا وقتي كه از دار دنيا رفت فاطمه ي زهرا علي بن ابيطالب آمد كنار قبرش مي ديدند علي دارد اشك مي ريزد نفسي علي زفراتها محبوسة يا ليتها خرجت مع زفراتی لا خير بعدك في الحياة  و انما ابکی مخافة ان تطول حياتي.

نسئلك اللهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه. اللهم عجل لوليك الفرج. خدايا فرج آقاي ما امام زمان را برسان.ما را از ياران خوب آن حضرت قرار بده.قلب مقدسش را از ما راضي بفرما. دين و دنيا و آخرتمان را زير سايه امام زمانمان حفظ بفرما. پروردگارا گرفتاري هاي مسلمين برطرف بفرما. خدايا كساني كه مي خواهند به اين مملكت خدمت كنند قلبشان را تو راهنمايي بفرما. خدايا آنهايي كه مي خواهند به اين مملكت صدمه بزنند ذليلشان بفرما. پروردگارا ما را در دنيا و آخرت از ياران حجت بن الحسن قرار بده. مرض هاي روحي مان شفا عنايت بفرما. مرض هاي بدني مان شفا مرحمت بفرما. مريض منظور، مريضه منظوره الساعه لباس عافيت بپوشان. امواتمان غريق رحمت بفرما. عاقبتمان ختم بخير بفرما.و عجل في فرج مولانا.

 

لینک ویدیو در آپارات: کلیک کنید

 
 
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *