شب ۲۱ رمضان ۱۴۲۵ قمری – شب احیاء

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمْ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنْ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.(۲۵۷ / بقره)

در شب گذشته وعده کردیم که درباره‌ی اینکه امام را باید با نورانیّت شناخت و اشاره‌ای شد به آن حدیث معروف که روزی حضرت ابی‌ذر یک جمله‌ای از پیغمبراکرم شنیده بود که باید علی بن ابیطالب را به نورانیت شناخت به سلمان عرض کرد ای سلمان معرفت علی بن ابیطالب بالنورانیّت چیست؟ سلمان گفت باصطلاح ما جایی که آب هست تیمم باطل است، این تعبیر را من می‌گویم او نگفت، گفت بیا با هم برویم خدمت علی بن ابیطالب و از خود آن حضرت سؤال کنیم که شناخت شما با نورانیّت چیست؟ می‌گوید دوتایی حرکت کردیم رفتیم در خانه‌ی علی بن ابیطالب علیه‌السلام حضرت نبودند، نشستیم منتظر شدیم آقا تشریف آوردند، فرمودند چرا شما اینجا آمدید؟ عرض کردند آمدیم این سؤال را بکنیم که معرفت شما بالنورانیّه چیه؟ حضرت یک خورده‌ای آنها را احترام کردند و اینکه دو تا برادر متعهدِ خوب که به هم کمک می‌کنند معنایش همین است، و بعد آنها را بردند و معرفت بالنورانیّت را برای آنها توضیح دادند، روایت بسیار مفصل و بسیار پرمطلب و بسیار قابل توجّه اگر چه مجلس‌مان فعلاً اقتضا ندارد که همه‌ی آن مطالب را عرض کنیم و چون یک مقداری غذای پرقدرت و پرقوتی است برای هر مزاجی ثقیل است، من یک مقداری از خودم نه از خودم از آیات و روایات که مطالبِ این روایت هم تا حدّی اشاره به همان مطالب دارد عرایضی امشب عرض می‌کنم، و این مطلب و مطالبی که گفته می‌شود فقط به خاطر اینست که بزرگان دین فرموده‌اند یعنی استنباطشان از آیات و روایات این بوده که در شب قدر بهترین اعمال مذاکره‌ی علم و دانش است و بهترین علم بدست آوردن معرفت امام و رهبر عالم خلقت است.

لذا عرض می‌کنم که نور یک حقیقتی است که همه‌مان مجازی‌اش را دیده‌ایم، یک نور مجازی داریم همین چراغ‌ها یک نور حقیقی داریم که علم و دانش است، چرا اینها مجازی است؟ به خاطر اینکه این نور ظاهری و مُلکی فقط یک محیطی را روشن می‌کند و خودش هم روشن است ولی علم و دانش کلام اهل‌بیت عصمت و طهارت که کلامکم نور، قلب انسان را روشن می‌کند، خود انسان را روشن می‌کند به حقایقی می‌رسد که اگر خوب د قّت کنیم می‌بینیم همین نور ظاهری را هم علم به آن نورانیّت داده، بهرحال ضمناً شما هم ان‌شاءالله اگر خسته نشده باشید از این مجلس که نشدید چون بیانات جناب آقای نعمتی هم در همین راستا بود و شما هم چون محبّ امام زمانید، محبّ علی بن ابیطالبید از این مطالب خسته نمی‌شوید ولی من امشب نمی‌خواهم فقط امام را به شما معرّفی کنم از ما بر نمی‌آید، ولی می‌خواهم تا یک حدّی راه شناختِ امام را برای شما باز کنم تا ان‌شاءالله تا اندازه‌ای که ظرفیتمان ایجاب می‌کند امام‌شناس بشویم، آیه‌ای که تلاوت کردم جزء دوّم آیهالکرسی استاللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا، خدا ولی کسانی است که ایمان آورده‌اند، یُخْرِجُهُمْ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ،آن کسانی که ایمان آورده‌اند و ولیّ‌شان خداست، البّته خدای‌تعالی تنها، استقلالاً ولیّ مؤمنین است، ولی خودش در قرآن فرموده: إِنَّمَا وَلِیُّکُمْ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ، (مائده / ۵۴) ولیّ شما خداست و رسولش و کسی که در رکوع زکات می‌دهد که همه‌ی مفسرین نوشته‌اند منظور علی بن ابیطالب است، ولیّ شماست، حالا اگر گفتند اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا، یعنی اللّه وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ، ولی کسانی هستند که ایمان آورده‌اند، این ایمان دارای درجاتی است، هر چه درجه‌ی ایمان انسان بیشتر بشود بهتر به نور می‌رسد، هر چه انسان اعتقاداتش بیشتر بشود زودتر به نور می‌رسد، اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ، همه‌ی ماها در ظلمات هستیم، ظلمت یعنی اینکه انسان نمی‌داند چکار باید بکند، چه چیز را بشناسد و چگونه زندگی معنوی و مادّی‌اش را تنظیم کند، خدا ولیّش هست، اگر ایمانتان زیاد بشود، یُخْرِجُهُمْ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ، خدا او را خارج می‌کند از ظلمت به نور، ما در اینجا باید دو چیز را باید کاملاً توضیح بدهیم و همین عرایض را امشب می‌کنم و ان‌شاءاللّه با توسّل به خاندان عصمت و طهارت علیه الصلوه و السلام این دو چیز را امشب دریافت می‌کنیم و زندگی‌مان را سر و سامانی خواهیم داد و آن دو چیز یکی شناخت نور و بدست آوردن نور است، چکار کنیم که خدا به ما آن نور را عنایت کند و وارد نور بشویم، از تاریکی نجات پیدا کنیم، این مسأله خیلی اهمیّت دارد، اگر ان‌شاءاللّه عرایضم را امشب گوش کردید و عمل کردید کاملاً احساس می‌کنید که از ظلمت به نور وارد شدید، مثل کسی که در یک اطاق تاریکی حبسش کرده باشند یکدفعه در را باز کنند و خورشید تابیده باشد و او نور را احساس کند، نور یعنی چه؟ و چیست نور؟ و آیا ما می‌توانیم وارد نور بشویم؟ یک راه دارد خیلی راه شسته و رفته و صحیحی، این راه خدا در قرآن مشخص کرده می‌فرماید: هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ، (احزاب / ۴۳) پس راه رسیدن به نور صلوات خدا و ملائکه‌ی خداست، اگر خدا بر ما صلوات فرستاد، ملائکه هم بر ما صلوات فرستادند، ما بخواهیم و نخواهیم از ظلمت به نور وارد می‌شویم، شما می‌گویید حالا چکار کنیم که خدا صلوات بر ما بفرستد، این مسأله‌ای است، به جهت اینکه خدا فقط به پیغمبراکرم حتّی در قرآن صریحاً آل را هم نگفته، می‌فرماید:  إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ (احزاب / ۵۶) خدا و ملائکه‌اش بر نبی صلوات می‌فرستند ما چکار کنیم طبق این آیه که خدا بر ما صلوات بفرست، یک مطلبی اینجا هست خیلی ساده منتها باز هم باید توضیح داد، خدا در قرآن می‌فرماید که پیغمبر برای شما اسوه است، الگو است، اقتدا به او بکنید، مثل او بشوید تا خدا بر شما هم صلوات بفرستد، این جا یک توضیحی دارد، اگر یادتان باشد که اکثراً اهل جلسه‌ی ما هستید من گفتم که مهربانی و رحمتِ پروردگار بر سه بخش تقسیم می‌شود، یک رحمت عام است، خدای تعالی مهربانیش برای همه هست همه‌ی مردم از رحمتِ عام پروردگار، مهربانی عام پروردگار استفاده می‌کنند همین که همه‌ی ما الان داریم نفس می‌کشیم، غذا می‌خوریم، مزاج سالمی داریم، چشم‌هایمان می‌بیند، نه من و شما که شیعه هستیم اینطوری باشیم بلکه تمامِ مردم دنیا، کفّاری که اصلاً خدا را قبول ندارند آنها هم از این رحمت استفاده می‌کنند، و حتّی شمر و یزید و امثال اینها هم استفاده می‌کردند که با کلمه‌ی رحمان خدای‌تعالی بیان این مطلب را فرموده که می‌فرماید: بسم اللّه الرحمن، این رحمانیّت هست، خوب، این یک قدم جلو آمدن نه ما آمدیم خودش راه باز کرده و داریم استفاده می‌کنیم، مسئله بعدی اگر ماها شدیم معتقد خوب، اعتقاداتمان را تصحیح کردیم یعنی آنچه که خاندان عصمت و طهارت فرموده‌اند که باید به آن معتقد باشیم که ما در سی جلسه این مطالب را به عرض شما رساندیم و ان‌شاءاللّه باز هم گوش بدهید و آن اعتقادات را تصحیح کنید، درست کنید، اگر آن اعتقادات برای شما جا افتاد و اگر شما با این اعتقادات صحیح زندگی کردید و ایمان آوردید، خدای تعالی شما را مشمول رحیمیّتش می‌کند، رحیمیّت پروردگار للمؤمنین خاصّه، برای مؤمنین خصوصی است، یعنی شما حالا که اعتقاداتتان خوب شده، حالا که ایمان به خدا و عالم آخرت آوردید، راست می‌گویید، درستید، دستورات دین را خوب عمل می‌کنید، و نمازتان را خوب می‌خوانید، روزه‌تان را می‌گیرید، اعتقاداتتان شما را کنترل کرده، اعمال صحیحی انجام می‌دهید و ایمان آن چنان در بدن شما سیطره انداخته که تمامِ چشم و گوش و زبان و همه‌ی اینها را تحت کنترل قرار داده و خدا آن‌جا دست شما را می‌گیرد، یعنی یک قدم به طرف نور شما را هدایت می‌کند.

یک مرحله‌ی کاملِ مهربانی خدا و رحمت خدا همین صلوات است، صلوات رحمت خاصّه است، از طرف خدا باید شما لیاقت داشته باشید که صلوات خدا بر شما نازل بشود، یعنی چکار کرده باشید؟ اوّل ایمان به خدا و اعتقادات صحیح، دوّم طبق دستورات خدا کار کنید و سوّم جوری باشید که آن رحمت خاصّه در دل شما وارد بشود، دل شما باید از رذائل پاک شده باشد، رذائل یعنی چه؟ یعنی صفاتِ بدی که بعضی انسانها یا همه‌ی انسانها در ابتدا دارند، حسود هستند، بخیل هستند، در امور دین سست هستند، از صراط مستقیم خارج هستند، مطابق هوای نفسشان عمل می‌کنند و بنده‌ی شیطانند و خدا را عبادت نمی‌کنند، کسی که دارای این خصوصیّات باشد رذائل دارد، چرا گوش به حرف شیطان می‌دهی؟ برای اینکه حرفهای شیطان را بیشتر دوست دارم، چرا گوش به هوای نفست می‌دهی؟ چون نفسم به من می‌گوید راحت باش، نمی‌خواهد سحر بلند شوی، سحری بخوری و روزه بگیری یا نمازت را اوّل وقت بخوانی، یا اگر نماز می‌خواهی بخوانی یک نمازِ فوری سر و دست و پاشکسته‌ای بخوان و زود خودت را راحت کن، اینها صفات رذیله است، صفات رذیله بر دو بخش تقسیم می‌شود، یکی صفاتِ شیطانی است و دیگری صفاتِ حیوانی، گاهی انسان مثل حیوانات، هیچ کس به حق او تجاوز نکند، طعمه‌ای جلویش افتاده خورده، سیر شده، بقیّه‌اش مانده امّا نگاه می‌کند اطرافش که حیوانی دیگری از این نخورد، ولی انسان نباید این طور باشد، صفات رذیله را بخواهم برایتان شرح بدهم خیلی مفصل است، شماها هم اکثراً بلدید، اگر کسی هم بلد نبود در کتاب محضر  استاد جلد اوّل یادم است که همه را نوشته‌ام، صفات رذیله، این صفات رذیله در روح ماست، روحِ ما دارای صفات رذیله است، آدمی که حسود است، این صفت حسادت در کجای اوست؟ در روح است، شما به قیافه‌ی آدم حسود با آدم غیرحسود وقتی نگاه می‌کنید هیچ فرقی نمی‌بینید، در روحش است، تکبّر در روح انسان است، صفات رذیله در روح انسان است، اینها را باید تزکیه کنید، همان تزکیه‌ی نفسِ معروفی که زیاد شما شنیده‌اید، تزکیه‌ی نفس، در دلتان بنشینید، غیر صفات حمیده را راه ندهید، یک دست هم آن تو بیندازید هر چه صفت رذیله هست جمع کنید بیرون بریزید، که این صفات رذیله نمی‌گذارد که صلوات خدا شامل حال شما بشود، آیات قرآن خیلی بر این مطلب گواهی می‌دهد، به پیغمبراکرم خدای‌تعالی می‌فرماید: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً، از اموالشان صدقه بگیر، چون پول دادن به قول معروف خیلی آسان نیست، مثل جان دادن نیست که آسان باشد، پول دادن خیلی مشکل است، آدم بتواند زکات بدهد، صدقه بدهد، خمس بدهد، خیلی مشکل است، اول کاری که می‌کنی، خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً، از این اگر گذشت، تُطَهِّرُهُمْ، بعد پاکشان کن، وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا،بوسیله‌ی همین پول گرفتن  تزکیه‌شان کن، وقتی که تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا،بعدش می‌گوید وَصَلِّ عَلَیْهِمْ، اینجا لایق است آن طرف که مورد رحمت خاصّه پیغمبر، خدا، ملائکه واقع بشود، ببینید صریح قرآن است، خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ (توبه / ۱۰۳) این صلوات تو بر آنها کار را تمام می‌کند، سَکَنٌ لَهُمْ ، آرامش به انسان می‌دهد، جزء آنهایی می‌شود که یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ببینید نفس مطمئنّه، ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً  – فَادْخُلِی فِی عِبَادِی – وَادْخُلِی جَنَّتِی (فجر / ۲۷ 30) جزء آنهایی می‌شود که امتحان خوب دادند، امتحانشان را خوب دادند، کجا امتحان داده‌اند؟ وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ (بقره / ۱۵۵) صابرین امتحانشان را در همه‌ی جهات خوب داده‌اند، اگر بی‌پول شدند، صبر کردند، اگر کسی از آنها از دنیا رفت صبر کردند، اگر که کشاورزیشان بهم خورد صبر کردند، اگر فقیر شدند هر چه شد صبر کردند، بشارت بده، اینها امتحانشان خوب است، بشارت بده به آنها یک نمره بیست حسابی به آنها بده، وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ، اینها به مقامی می‌رسند خیلی عجیب است اینها، ای کاش اینها را خوب دقّت کنید، من امشب باید از شما تعهد بگیرم که به اینها عمل بکنید، به جایی می‌رسند که می‌گویند ما مال خدا هستیم، آدم خیلی مشکل است که بگوید ما مال خدا هستیم، إِنَّا لِلَّهِ، ما از خدا هستیم، وقف خدا، همه‌ی کارهایمان خدایی است، اصلاً من حول و قوه‌ای ندارم جزء آنچه که انجام می‌دهم برای خداست، این إِنَّا لِلَّهِ همین جوری نیست که کلمهً استرجاع و نمی‌دانم هر وقت مصیبتی وارد شد بگو إِنَّا لِلَّهِ ، نه این خیلی مطلب است، ما مال خدا هستیم، مال خدا کار خدا را می‌کند، آقا شما نوکر یک خانه‌ای رفتید شدید، حالا نوکر شاید گذشته باشد زمانش، کارمند یک اداره‌ای هستید، می‌گویند ساعت ده صبح بیا فلان جا، یک نفری می‌گوید، می‌گوید آقا من آن موقع در اداره‌ام، کارمند آن‌جا هستم، حالا ولش کن، می‌گویی مگر می‌شود؟ مگر می‌شود؟ ما مال آن‌جا هستیم، حقوق می‌گیرم، اگر مال آن اداره شدی کار او را باید انجام بدهی، اگر مال خدا شدید کار خدا را باید بکنید، اگر مال شیطان شدید همین کلمه‌ی خیلی فارسی کار شیطان را بکنید، ما چکاره‌ایم؟ بعضی‌هایمان مال شیطانیم، بعضی‌هایمان هم مال شیطانیم هم مال خدائیم ولی باید مال خدا باشیم، مال که می‌گویند یعنی ملکوک خدا، مملوک خدا، إِنَّا لِلَّهِ ، دیگر ببینید وقتی که امتحان تمام شد اینجا مؤمن قد امتحنه قلبه للایمان، در همین روایت خدا حفظ کند جناب آقای جاوید، این روایت نورانیّت را برای من نوشته‌اند و همین جا یک چند لحظه‌ای نگاه کردم دیدم که در همین جا دارد که اگر مؤمنی باشد که قلبش به ایمان امتحان نشده باشد و این شدائد را نپذیرفته باشد و صبر نکرده باشد این نمی‌تواند معرفت امام را پیدا کند، اگر بتواند بگوید إِنَّا لِلَّهِ، همین یک جمله را بتوانیم بگوییم خیلی خوب است، راست هم بگوییم، مثل ایاک نعبد و ایاک نستعین‌مان نباشد ها! مثل یا مولای انا مولاک در زیارت آل‌یس که معمولاً شبهای جمعه می‌خوانند نباشد، یا مولای انا مولاک، ای مولای من هم بنده‌ی توأم، تحت فرمان توأم، دروغ، دروغ نگویید، إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (بقره / ۱۵۶) این قسمت بعدش که إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ این هم خیلی مهم است، اعتقاد به قیامت داشته باشید، من یکی از چیزهایی که دلم می‌خواهد به بعضی از رفقا هم گفتم خصوصی‌ها ولی امشب به خاطر امیرالمؤمنین به همه‌تان عرض می‌کنم دلم می‌خواهد دوستانمان متوجّه باشد این است که مُردن پایان زندگی نیست، ما حالا قبل را کار نداریم، از این به بعد، چقدر آن عمر می‌کنی؟ بی‌نهایت، اگر شما یک دست لباس کثیف و پاره داشتید لباستان را عوض کردند شما می‌گویید دیگر زندگی تمام شد، این را دلم می‌خواهد، یعنی شاید هم جا نیفتد به این آسانی، هنوز من کسی را اینجور ندیدم که جا افتاده باشد که بگوید، وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ، ما هنوز زندگی داریم، آقا چقدر دیگر عمر می‌کنی؟ می‌گویی نهایت پنجاه سال دیگر زنده‌ایم، همان جوانهایش، نه، نهایت ندارد عمرتان، مسلمانی یا مسلمان نیستی، اگر مسلمانی نهایت ندارد، یک لباس عوض کردن که پایان عمر انسان نیست، شما چه مسلمان بشوید چه کافر بشوید چه متوسط باشید هیچ کدامتان لباس را نمی‌کَنید صد درصد، لباستان را عوض می‌کنند، اولیاء خدا یک لباس تمیزی جالبی که دیگر صورتش هم دانه نزند و هیچ زخم هم نداشته باشد و خیلی قیافه‌ی قشنگ داشته باشد به او می‌دهند، می‌برندش هم آسمان چهارم اینها در روایات ما پر است فوراً بدون اینکه حتی خودش متوجه بشود می‌برندش به آسمان چهارم، آن‌جا می‌گویند زندگی کن، الان هم همه‌ی گذشته‌های شیعیان علی بن ابیطالب و صالحین و اینها آن‌جا زندگی دارند می‌کنند، صریح قرآن است، وَمَنْ یُطِعْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ، کسی که اطاعت خدا و رسولش را بکند، أُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ النَّبِیِّینَ، پیغمبرها همه آنجایند، وَالصِّدِّیقِینَ، راستگوها، آنهایی که صدیقیند، وَمَنْ یُطِعْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ، پنج دسته می‌شوند، اوّل اطاعت کنندگان خدا و رسول، دوّم صالحین، سوّم صدیقین، چهارم شهداء، پنجم انبیاء، وَحَسُنَ أُوْلَئِکَ رَفِیقًا (نساء / ۶۹) خیلی هم رفقای خوبی هستند و با هم هستند. إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ، شما می‌روید پیش خدا، پیش خدا الان ما خدا را، پیش خدا هستیم از نظر هر جهت امّا احساس نمی‌کنیم خدا را، یادمان می‌رود، چون همه چیز را با این چشم‌مان می‌بینیم ولی خدا را با این چشم نمی‌شود دید، احساس نمی‌کنیم، مگر چطور بشود، مگر یک مریضی سختی پیدا بکنیم بگوییم یا اللّه، خدا هم فوری بگوید لبیک ما خوب بکند، می‌گوییم بله خدا اینجا بود، و حال اینکه همین الان که من و شما داریم اینجا نفس می‌کشیم از آن مریض سرطانی که یکدفعه خوبش می‌کنند مهم‌تر است از نظر عمل پروردگار، دارد همیشه ما را زنده نگه می‌دارد، من یک وقتی یک کوری آمده بود، رفته بود حرم حضرت رضا صلوات اللّه علیه شفا پیدا کرده بود، البته آن‌جا خیلی احترام کردیم از او، منتها وقتی رفت به رفقا گفتم که آنی که چشمش را کور کردند باز دو مرتبه بهش چشم دادند مهم‌تر است یا آن کسی که از اوّل چشم به دادند یکسره چشم دارد، کدام یکی؟ اگر شما صد تومان داشته باشید، من هم صد تومان داشته باشم، صد تومان شما را گرفتند به هر جهتی بگیرند باز دو مرتبه با عجز و التماس به تو بدهند، تو بالاتری یا از منی که نگرفته‌اند؟ از ما نگرفتند، چشم داریم، گوش داریم، زبان داریم، همه چیز داریم، حالا چطور شد تو رفتی لباس آن کسی که چشمش را شفا دادند پاره می‌کنی بعنوان تبرّک می‌بری، لباس آنهایی که همیشه چشم داشتند چرا به عنوان تبرّک نمی‌گیری اگر مؤمن باشند، پس إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ، اینجا خدای‌تعالی می‌فرماید: أُوْلَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ، می‌بینید چه زود رسیدیم به مقصد؟  أُوْلَئِکَ همین‌ها هستند که بر آنها صلوات خداست، أُوْلَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ، آن رحمت خاصّ هم به آنها می‌دهد، فکر نکنید تا حالا یک کسی اگر فرض کنید خودش را به آن مقام رساند و رحمت خاصّ پروردگار به او نازل شد چون ولا دارد بلا دیگر بهش نازل می‌شود، بعضی همچین می‌گویند، هیچ وقت هیچ دوستی به دوستش اذیّت وارد نمی‌کند، البلاء للولاء، یک معنایی دارد که اگر بخواهم صحبت کنم شاید یک نیم‌ساعتی باید حرف بزنم درباره‌اش، نه! خدا هر کسی را که خودش به جایی رساند که صلوات به او فرستاد دیگر کارش تمام است، رحمت هم هست، هم رحمت خاصّ، هم رحمت عام، هم پولدار می‌شود، هم ثروتمند می‌شود، هم بدن سالمی خواهد داشت، هم غذا را خوب هضم می‌کند، همه چیز، هر چه خوبان دارند این آقایی که صلوات به او از جانب خدا رسیده و رحمت هم به آن اضافه کرده این دارد، أُوْلَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ، (بقره / ۱۵۸) دیگر چی؟ وَأُوْلَئِکَ هُمْ الْمُهْتَدُونَ، اینها همان مفلحون هستند، چرا مفلحند؟ برای اینکه قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا (شمس / ۱) رستگار کسی است که تزکیه‌ی نفس کرده باشد، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ –  الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ (مؤمنون ۱ و۲) برای این جهت، خوب این یک مطلب که چطور به صلوات خدا برسیم و چطور وارد این نور بشویم، وقتی که این مطلب را خوب فهمیدیم این جا انسان وقتی که وارد این نور شد، ای کاش اینها را عمل کنیم قدم به قدم عمل کنیم، یعنی بیاییم تصمیم بگیریم و تمرین کنیم و امتحان بدهیم تا به نور برسیم، نور می‌آید در دلتان، این نور چیه؟ حکمت است، حکمت، حکمت چیه؟ پنجاه درصد حکمت طبق آیه‌ی شریفه‌ی قرآن عرض می‌کنم معرفت پروردگار است، وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَهَ، (لقمان / ۱۲)خدا در قرآن می‌فرماید ما به لقمان حکمت دادیم خوب، حکمت دادیم، بعد می‌فرماید که وقتی به فرزندش حکمت را تعلیم داد فرمود:  لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ(لقمان / ۱۳) می‌بینید آدم بفهمد که شرک ظلم عظیمی است، شرک فکر نکنید که مثلاً بُت‌پرستی است، امام علیه الصلوهو السلام می‌گوید همین که تو بگویی خدا حفظ کن فلان آقای دکتر اگر نبود من مُرده بودم، این مشرک است، اگر فلان پولدار نبود به من کمک نمی‌کرد من برشکست بودم، تو مشرکی، امام می‌گوید، و ما یؤمن اکثر باللّه الا وهم مشرکون، می‌گوید آقا پس چی بگوییم، آخر دکتر آمده ما را معالجه کرده، بگو اگر خدا به وسیله‌ی این دکتر، اسم این را هم بگذار این وسط، من را معالجه نمی‌کرد مرده بودم، این وسیله است، و همین طور همه چیز وسیله هستند حتی ائمه‌اطهار علیهم الصلوهو السلام اینها هم وسیله هستند، همه‌ی کارها دست خداست، اینجوری باید بگوییم، خوب، پس رسیدی به نور، نور آمد در دلت، مشرک دیگر نیستی، اللّهم عرف نفسک فان لم تعرفنی نفسک لم تعرفنی نبیک، اگر می‌خواهید از همین نور، دیگر هیچ کاری به هیچ کس نداشته باش، تو خودت را برسان به آن نور، ببین علی را چطور می‌بینی، لذا می‌فرماید: معرفتی بالنورانیه معرفت اللّه عزوجل،نورانیّت، اصلاً این روایتی که مفصل است ایشان نوشته‌اند خیلی مفصل است، یک جزوه‌ای است، تمامش روی نورانیّت دارد حرف می‌زند، معرفت بالنورانیّت، والاّ معرفت معمولی را که همه دارند، حالا شما، امام، امیرالمؤمنین را در این موقع شب، الان نزدیک یک نصف شب است، به خاطر امیرالمؤمنین همه‌ی مردم شیعه در هر کجای عالم که هستند احیاء نگه داشته‌اند، نام علی را می‌برند و اظهار ارادت به علی بن ابیطالب می‌کنند، خوب شما هم همینطور، اقل معرفت هم که در روایات دارد این است که العلم بانه اماماً مفترض الطاعه، علم به اینکه او امام مفترض‌الطاعه است، این اقلش است، امّا اگر آن چراغ دلت را روشن کردی، تزکیه‌ی نفس کردی، حکمت را وارد دلت کردی، به خدا قسم یک لذّتی انسان از یک کلمه‌ی گفتن السلام علیک یا امیرالمؤمنین می‌برد که چه عرض کنم؟ یکی از دوستان از تهران همین امروز عصری یک روایتی را برای من فاکس کرده بود من به او گفتم که این در اذن دخول در مفاتیح هم هست، و خیلی هم سندش صحیح، در اذن دخول حرم‌های ائمه علیهم‌السلام به آن‌جا می‌رسد که انسان معتقد باشد که حرفش را می‌زنیم ها! فکر نکنید شما همین را بلد شدید درست است، نه، باید ببینید، باید احساسش کنید، باید بشناسیدش، که امام علیه الصلوهو السلام میگوید وقتی می‌خواهید وارد حرم بشوید در باز که اذن دخول نمی‌خواهد خوب این در باز است، همه هم دارند می‌روند و می‌آیند، آنجا بایستی بگویی آقا اجازه می‌دهی؟         این اذن دخول‌ها که از در اوّل شروع می‌شود تا در حرم برای این است که تو را بسازندت، حواست را جمع کنند، داری کجا می‌روی، پیش کی می‌روی، برای این، والاّ ءأدخل یا اللّه، ‌ءأدخل یا رسول‌اللّه، اینها در که باز است شب و روز هم که باز است نیازی نیست، بازی که نیست، بسازید، می‌گوید الحمدللّه الذی منّ علینا بحکمنا ، عجیب است یک حکّامی برای ما خدا از جانب خودش فرستاده که یقیمون مقامه، همه‌ی صفات الهی در آنها هست، حالا صفات الهی چیه‌اند؟ ما نمی‌دانیم بدانیم در اینها باشد یا نباشد، امّا وقتی دلت پر از حکمت شد، قلبت پر از نور شد، نورانیّتی پیدا کرد اینها را می‌فهمیم، اینها را دیگر من شرح نمی‌دهم برای اینکه باید این مراحل تزکیه‌ی نفس را بگذرانید، به شما اصرار می‌کنم، خواهش می‌کنم، چی عرض کنم به خدا قسم آن قدری که من دوست دارم این مراحل تزکیه‌ی نفس را دوستانمان بگذرانند که پاک بشوند، ما داریم در دوستان بعضی‌ها پاکند، قلبشان آن چنان نورانی می‌شود هیچ درس نخوانده، سواد ندارد، اصطلاحات فلسفی و باصطلاح فقهی و اصولی را بلد نیست، ندیده، امّا می‌بینی یک حرفهایی می‌زند، من گاهی می‌نشینم از او استفاده می‌کنم، به من می‌گوید آقا اینجوری در ذهنم آمده درست است؟ خودش هم چون باصطلاح متکی به این اصطلاحات مادّی و این سر به سر قیل است و قال، متکّی به اینها نیست، باورش نمی‌شود اینها درست باشد، می‌گویم این طبق روایت است، خدا می‌داند مکرر اتفاق افتاده که طبق روایت، طبق حدیث، طبق آیات قرآن به قلبشان وارد می‌شود، از این مهم‌تر اگر کمالات روحی را ان‌شاءاللّه پیمودید یعنی بعد از تزکیه‌ی نفس هفت مرتبه و هفت مرحله هست که مربوط به کمالات روحی است که مربوط به استاد هم دیگر نیست این کمالات روحی تا به مرحله‌ی اخلاص و مخلَصین انسان برسد آن‌جا دیگر جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه، می‌بینید هر جا نشستید حاضر نیستید حرف لغو بزنید، همه‌اش حکمت می‌گویید، معرفت امام می‌گویی، معرفت خدا را حرف می‌زنی، از خدا صحبت می‌کنی، از حقایق حرف می‌زنی، تمام علوم مادی که کوچک هست، هر چه که کره‌ی زمین ما در مقابل همه‌ی مخلوقات خدا کوچک است، تمام این علوم مادی اگر یک روزی شما را سوار کنند ببرند کره‌ی ماه و کره‌ی مریخ و همه‌ی یک دور بزنید و برگردید راحت و سالم، باز مربوط به همین کره‌ی زمین است، آنچه که شما یاد می‌گیرید چیزهایی می‌فهیمد خدا می‌داند که انسان نمی‌تواند به هیچ وجه بیان کند، اصلاً قابل بیان نیست، شما مثلاً بنشینید شرح بدهید آصف بن برخیا چگونه با چه علمی تخت بلقیس را از شش ماه راه به یک چشم بهم زدن آورد پیش سلیمان، خوب چطوری می‌توانیم این را شرح بدهیم؟ ولی شما به صلوات خدا برس، خدا شب و روز بر شما صلوات بفرست، رحمتش را بر شما نازل بکند تا ببینی آیا این کارهای جزئی، واقعاً جزئی، اگر حضرت سلیمان از آصف بن برخیا نخواسته بود آصف این کار را نمی‌کرد، دید یک اجنّه‌ای آن‌جا نشسته دارد خودش را بر بشر ترجیح می‌دهد آخه تا که حضرت سلیمان گفت: أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا (نمل / ۳۸) کیه که تخت سلیمان را برای من بیاورد؟ قَالَ عِفْریتٌ مِنْ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ (نمل / ۳۹) قبل از اینکه تو از جایت بلند شوی، یعنی صبح می‌آمد حضرت سلیمان می‌نشست تا ظهر شاید، بعضی‌ها اینجوری گفتند، تا وقتی که از این مقامت بلند بشوی، از پشت میزت بلند بشوی، از محل کارت بلند بشوی، من می‌آورم، آصف بن برخیا دید سلیمان خواسته، این را هم بدانید انسان اگر ترّقی کند از اجنّه ترقیش بیشتر می‌شود، این اجنّه هم آمده، این جنّ هم آمده اینجا اظهار وجود می‌کند، گفت که أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ (نمل / ۴۰) چشمت بهم بخورد، قبل از این من می‌آورم، و آورد، عجیب! آصف بن برخیا کی بود؟ یک نفری بود که به آن علم کتاب آن هم یک مختصری رسیده بود، فرمودند، خودم هم در شبهای قبل یک اشاره‌ای کردم، در آیات و روایات هم از این مسائل زیاد است، حضرت عیسی مرده زنده می‌کند، أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ (آل عمران / ۵۰) همه‌ی این کارها هست، نگویید که پس چرا زمان ما نیست، زمان ما خیلی مادّی شدیم، آن وقتها اینجور مادّی نبودند، یعنی بالاخره هر زاهد و عابدی که باشد باز نسبت به ثروتمندان آن زمان کمتر توجّه‌اش به مادیّت است، والاّ هست، انجام می‌شود، هستند افرادی که اصلاً اعتنایی به این حرفها ندارند، معروف است می‌گویند مقدس اردبیلی سطل آب را انداخت در چاه، جواهرات آمد بالا، برگرداند، گفت من آب می‌خواهم جواهر نمی‌خواهم، برای چی؟ خودش را تزکیه کرده، خودش را ساخته، بهرحال این راه رسیدن به نور است، راه رسیدن به آن صلوات است، اگر رسیدید آن‌جا ان‌شاءاللّه معنای صلوات و نور و حکمت و همه چیز را خواهید فهمید و کوشش کنید در این مقدماتش آنهایی که کوشش نکردند عرض می‌کنم، بحمداللّه در ظرف مدّت تقریباً پانزده سال، دوستانی که جدی گرفته بودند، کار کردند، می‌بینیم رسیدند، و شماها هم ان‌شاءاللّه همه‌تان جدّی باشید یک کلمه هم اگر مربوط به من است شما عمل نکنید، اگر مربوط به قرآن عمل کنید، حتی روایات هم نمی‌گویم، قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا، به همه‌ی اینها کسی که تزکیه‌ی نفس بکند قطعاً، قد به معنای قطعاً رستگار خواهد بود. امیدواریم امشب ا ین مطلب را عمل کنید و به امید اینکه به صلوات الهی، خیلی انسان ارزش پیدا می‌کند خدا صلوات بفرست بر انسان، ملائکه‌اش بر انسان صلوات بفرستند، اسمتان مثلاً فرض کنید چه عرض کنم حالا حسین است، خدا دارد می‌گوید که رحمت را بگیرید، ملائکه می‌گیرند می‌آورند رحمت را وارد می‌کنند، این رحمت فکر نکنید که یک رحمت معمولی است همین غذا خوردن، اینها که مال رحمانیت است، رحیمیت هم هست با صلوات، که مخصوص پیغمبراکرم است. و یکی از چیزهایی هم که باز تا یک مقدار ضعیفی کمک به شما می‌کند خود صلوات است، کسی که یک مرتبه صلوات بر پیغمبر بفرست خدای‌تعالی ده مرتبه بر او صلوات می‌فرستد، منتهی صلوات هم باید با توجه باشد، صلوات رحمت خاصّه پروردگار برای پیغمبراکرم، اولاد پیغمبراکرم، صابرینی که امتحان دادند و ایمانشان خوب است، و کسانی که از ظلمات به نور وارد شدند، خدا این صلوات را بر آنها می‌فرستد، و آنها مُفلح و رستگارند، ان‌شاءاللّه این قصّه شما را از خواب شب نیندازد، قصّه تلقی نکنید، حکایت نیست، حرف خداست، کلام خداست، جدی بگیرید و ان‌شاءاللّه امیدواریم که همه‌تان، همه‌تان، یک‌یک‌تان اگر می‌خواهید امشب به چیزی برسید، اگر می‌خواهید این خواب نکردنتان، ارزشی داشته باشد، اگر می‌خواهید قرآن سرگرفتن‌تان ارزشی داشته باشد، اگر می‌خواهید روزه و نمازتان در این ماه ارزش داشته باشد، اگر می‌خواهید قدر شب قدر را بدست آورده باشید این عرایضی که عرض کردم عمل کنید. من به خدا لایشرک له قسم می‌خورم که اگر به اینها عمل کردید شما از آصف بن برخیا بالاتر خواهید بود. خدایا به ما توفیق عمل کردن به دستوراتت را مرحمت بفرما.

خوب شب شهادت امیرالمؤمنین است. خیلی انسان باید پست باشد که برای امیرالمؤمنینی که آسمان و زمین تحت فرمانش است یک جمله‌ای حضرت در یک خطبه‌ای می‌فرماید انا خالق السموات و الارض فی طرفه العین، یکی از علما می‌گفت این روایت درست نیست، گفتم چرا؟ گفت خدا می‌گوید من آسمان و زمین را شش روز خلق کردم، حضرت می‌گوید من به یک چشم بهم زدن خلق می‌کنم، این یعنی توانم بیشتر از خداست، گفتم حیف که معنی روایت را نفهمیدی، خدا هم اگر می‌خواست به یک چشم بهم زدن خلق بکند می‌توانست، یک درسی بود برای ما، تازه خدا که همان در ظرف شش شبانه روز آسمان و زمین را خلق کرد با دستش خلق کرد، طبق آیات قرآن، و یداللّه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب است، اگر بخواهد حضرت امیرالمؤمنین که آسمان و زمین را خلق نکرد که به یک چشم بهم زدن خلق بکند، اگر بخواهد با یک چشم بهم زدن آسمان‌ها و زمین را خلق می‌کند، کلمه اللّه است، یداللّه است، وجه‌اللّه است، عین‌اللّه‌ است، که اینها را من در این درس‌های اعتقادات برایتان عرض کردم، این امام با این عظمت، از روزی که امامت را بعد از پیغمبراکرم پذیرفت نه اینکه امامت را حضرت قبلاً نداشت، دیشب عرض کردم نه، علی همیشه امام بوده، پیغمبر هم همیشه امام بوده و همیشه هم خواهد بود، یک افرادی حالا متأسفانه افرادی هم که دور علی بن ابیطالب بودند ارتدّ الناس الاّ ثلاث، همه‌شان مرتد، همه‌شان در دلشان حرف می‌زدند که چرا علی اینجوری است، حتّی بعضی از خوبان از اصحاب پیغمبر که ما هم به خوبی می‌شناسیم آنها را، وقتی که ایستاده بودند نگاه می‌کردند و خیلی هم مطیع بودند، نگاه می‌کردند می‌دیدند فاطمه‌ی زهرا این طور دارند  اذیّت می‌کنند و علی هیچ نمی‌گوید، دلشان یک چیز واقع شد که خودشان دفع کردند، این ارتداد است خودش، ضعیف ارتداد است، تو آقا، همان آقایی هستی که درِ خیبر را کَندی، همان آقایی خواهی بود بعدش هم بوده که در جنگ نهروان چهار هزار جمعیّت را به درک واصل کرد، آقا قدرت تو را می‌بینیم چرا اینجوری؟ پیغمبر گفته، خدا گفته، بندگی انسان اینجا شناخته می‌شود، به خدا قسم من و شما اگر آن‌جا می‌بودیم اصلاً من که منفجر می‌شدیم، آدم ببینید فاطمه‌ی زهرا را آن جور دارند اذیّت می‌کنند، آدم از خودبی‌خود می‌شود، زینب کبری با اینکه بعد از معصومین در عظمت و اهمیّت خیلی بالاست وقتی سر مقدّس سیدالشهداء را روی نیزه می‌بینید پیشانیش آن چنان بی‌اختیار می‌خورد به چوبه‌ی محمل که می‌بینید خون از زیرش جاری شد، با اختیار اگر باشد که جایز نیست، این شما فکر می‌کنید، بس که زیاد شنید، درِ به پهلوی فاطمه زهرا زدن کار کوچکی نبوده، یک مردِ غیرتمند معمولی زن خوبش را اگر ببیند این طور آزار و اذیّت می‌کنند یک چیزی می‌گوید، یک حرفی می‌زند، آن یهودی وقتی آن جریان را دید گفت اشهد ان لا اله الاّ اللّه، گفتند تو حالا مسلمان می‌شوی؟ گفت من تا حالا مسلمان نشدم ولی الان می‌فهمم اسلام حقّ است، من این مرد دیدم درِ خیبر را کَنده، آن قدرت و قوّت را دارد، به زنش هم علاقمند است، آن هم آن زن، کوثر پیغمبر، اینجا چیزی نمی‌گوید معلوم است که این بنده‌ی خداست، این خدا را شناخته، از آن‌جا شروع شد مصائب علی بن ابیطالب علیه الصلوهو السلام، همین طور ادامه داشت، صبرت    ،من صبر کردم مثل کسی که استخوان در گلو داشته باشد و در چشمش خار فرو رفته باشد، تا نوبت به خلافت ظاهری حضرت رسید، تا حضرت می‌آمد یک کاری بکند دستور خدا را عمل کند می‌گفتند وا سنتاه اومرا، سنّت خلفای قبلی را داری تو بهم می‌زنی؟ آنها خوب بودند، آنها مطابق میل ما حرکت می‌کردند، تو چرا اینجوری می‌کنی؟ تو چرا پول نمی‌دهی؟ عجیب است، طلحه و زبیر دو شخصیّت پرقیمتی از اصحاب پیغمبر بودند سر همین جریان و مادیّت و اینها جنگ جمل را بوجود آوردند، معاویه با اینکه از اصحاب پیغمبر بود، عمر او را آن‌جا نماینده خودش کرده بود، جنگ صفین را راه انداخت، علی بن ابیطالب ، همه‌اش مصیبت بوده، مردم چقدر می‌فهمند؟ کجا علی بن ابیطالب را به نورانیّت می‌شناختند جز سلمان و ابی‌ذر و چند نفر، امشب ان‌شاءاللّه شما علی را بشناسید، فکر نکنید یک ضربت خوردن به سر حضرت، بر فرق مبارکش خیلی اهمیت دارد از نظر اینکه توهین به حضرت شده ولی این که مهم است مصائب چندین ساله حضرت، سی‌ساله‌ی حضرت، که السلام علی اوّل مظلوم، سلام بر اول مظلوم عالم، حالا اگر می‌خواهید حال عزاداری پیدا کنید کم‌کم قرآن هم بسر بگیریم ان‌شاءاللّه جناب آقای فانی هم مصائب حضرت را می‌خوانند، امشب باید همه‌مان به سر و سینه بزنیم و با اسم اعظم پروردگار که علی است همه‌ی علی بن ابیطالب علیه الصلوهو السلام را در نظر بگیریم و ان‌شاءاللّه امیدوارم علی خودش به ما امشب محبّت کند و اگر نام ما در زمره‌ی اشقیاء است محو کند و در زمره‌ی سعداء بنویسد و حتماً به فرزند عزیزش امام زمان دستور این کار را خواهد داد.

وقتی چراغ‌ها خاموش شد یک کاری می‌گویم در ذهنتان باشد و آن اینست که فرض کنید الان امام زمانتان نشسته یک دفتری هم جلویش گذاشته شما هم دارید نگاه می‌کنید، آن کارهای ما اینطوری بوده در سال گذشته، اسم ما را نوشتند فلانی آن بغلش هم نوشتند جزء اشقیاء، بدبخت‌ها، دامنش را بگیرید، آقا جان خواهش می‌کنم آن را قلم بزنید این طرف بنویسید اسم ما را، همین ساده، هیچ مشکلی ندارد، به خدا قسم من چطوری ثابت بکنم برای شما که این مطلب واقعیّت دارد، قسم می‌خورم به ذات مقدس پروردگار خودشان چون گفتند بیایید، ما می‌خواهیم اسمتان را بنویسیم، تقدیراتتان را بنویسیم، چون خودشان گفتند بیا، فرجام هم دارد، می‌شود یک کاری کرد، خوب یا علی، دامنش را بگیرید، تاریک هم است کسی نمی‌فهمد چکار دارید می‌کنید، من شبهای احیاء غالباً این مسئله در فکرم هست، دامن آقا این عبایش را بگیرید، این دامن آقا، این دامن قبایش را بگیر، هر جا که دستت می‌رسد، بگو آقا خواهش می‌کنم به جان مادرتان زهرا، شما به جان امیرالمؤمنین، شما به جان، هر کاری که می‌توانی بکن باید آقا این اسم که کنار اسم من نوشتید اشقیاء، شقی، بدبخت، این باید پاک بشود، خواهش می‌کنم، می‌خواستید ما را دعوت نکنید، سرشب یکی از دوستان می‌گفت آن چنان خواب من را گرفت که من وقتی پاشدم دیدم صبح است، می‌خواست ما را بیدار نگه نداری، جدّی است آقایان، ان‌شاءاللّه این کار را بکنید، برای ماها هم دعا کنید، برای خودتان هم دعا کنید، برای دوستانتان هم دعا کنید، حالا چراغها را خاموش کنید، همینجورکه نشستید، چون این اسم اعظم پروردگار است، من فقط روز عاشورا و شب شهادت امیرالمؤمنین این کار را خودم می‌کنم همه با توجّه، با توجّه‌ی به خدا و امیرالمؤمنین، بگویید علیّاً وا علیّاً وا علیا

 

 

لینک دانلود ویدیو: کلیک راست و ذخیره

 

جهت دانلود صوت اینجا کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *