۱ رجب ۱۴۱۵ – محبت الهى – اخلاق ۹‍۱

اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ و الصلاة‌ والسلام‌ علي‌ رسول‌ الله‌ و علي‌ آله‌ آل‌ الله‌ لا سیما علي‌ بقية‌ الله‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء و اللعنة‌ الدائمة‌ علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذبالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. ما از همان‌ قضية‌ حضرت‌ موسي‌ كه‌ خيلي‌ مطلب‌ داره‌ براي‌ كساني‌ كه‌ توي‌ مرحلة‌ محبت‌ هستند خيلي‌ مفيده‌. خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد ما يك‌ مرتبة‌ ديگه‌ هم‌ بر تو منت‌ گذاشتيم‌ و يك‌ برنامة‌ ديگه‌ هم‌ براي‌ تو داشتيم‌ كه‌ تو به‌ صورت‌ ظاهر يادت‌ نيست‌. اوني‌ كه‌ يادشه‌ همانهايي‌ بود كه‌ در هفتة‌ گذشته‌ صحبت‌ كرديم‌. اوني‌ كه‌ يادت‌ نيست‌ كه‌ ماهام‌ يادمون‌ نيست‌. پس‌ چطور از مادر متولد شدي‌؟ چطور خداي‌ تعالي‌ تو را حفظ‌ كرد. چطور در رحم‌ مادر مراقبت‌ كرد؟ آخه‌ همانطوري‌ كه‌ حضرت‌ موسي‌ در جعبه‌ خدا حفظش‌ كرد. جعبه‌ بالاخره‌ توي‌ دنيا بود، توي‌ كرة‌ زمين‌ بود، توي‌ آب‌ بود. اون‌ شكم‌ مادر خيلي‌ بدتر از جعبه‌ است‌. خيلي‌. زودتر آدم‌ را خفه‌ مي‌كنه‌. اقلا توي‌ جعبه‌ انسان‌ چند ساعتي‌ ممكنه‌ كه‌ نفس‌ بكشه‌ اما شكم‌ مادر جاي‌ نفس‌ كشيدني‌ نيست‌. همش‌ آب‌ و آلودگي‌ و رطوبت‌ و اينهاست‌ ديگه‌. اينجا شماها را خدا حفظ‌ كرد و لقد منمنا عليك‌ مرة‌ اخري‌. يك‌ دفعة‌ ديگه‌ هم‌ خداي‌ تعالي‌ بر تو منت‌ گذاشته‌. اونجا از مادر شروع‌ كرديم‌. حضرت‌ موسي‌ وقتي‌ كه‌ از مادر متولد شد خداي‌ تعالي‌ به‌ مادر موسي‌ وحي‌ كرد. اين‌ كه‌ بعضيها خيال‌ مي‌كنند وحي‌ مخصوص‌ انبياء است‌ نه‌ اين‌ اشتباهه‌. اينجا صريحا اذ اوحينا عليك‌ امها. وحي‌ كرديم‌ به‌ مادرت‌ اونجا كه‌ وحي‌ شد. خداي‌ تعالي‌ با همه‌ حرف‌ مي‌زنه‌. يك‌ وقت‌ فكر نكنيد كه‌ فقط‌ با انبياء و مادر موسي‌ را پيدا كرده‌، نه‌. شماها هم‌ دل‌ بديد وحي‌ بهتون‌ مي‌كنه‌. ببينيد اگر پهلوي‌ كسي‌ نشسته‌ باشيد اين‌ هر چي‌ بهش‌ مي‌گيد بهتون‌ اعتنا نكنه‌. حواستون‌ جاي‌ ديگه‌ باشه‌. يا اگر حرف‌ مي‌زنه‌ شما حواستون‌ پرت‌ باشه‌. خدا بندگانش‌ را خلق‌ نكرده‌ كه‌ با اينها قهر باشه‌ حرف‌ نزنه‌. با دل‌ خدا حرف‌ مي‌زنه‌. با حيوانات‌ خدا دائما حرف‌ مي‌زنه‌ تا چه‌ برسه‌ به‌ انسان‌ كه‌ اشرف‌ مخلوقاته‌. شما وقتي‌ مي‌بينيد اينهايي‌ كه‌ عرض‌ مي‌كنم‌ دقيقا اين‌ طوره‌ها. يك‌ مشت‌ گندم‌ با يك‌ مشت‌ گندمي‌ كه‌ از چوب‌ تراشيده‌ باشن‌. چون‌ اين‌ كار را كردن‌. شبيه‌ همين‌ گندمهاست‌. اين‌ها را مي‌ريزن‌ جلوي‌ مرغ‌، خدا به‌ اينها مي‌گه‌ اين‌ يك‌ دونه‌ را بخور گندمه‌، اون‌ يك‌ دونه‌ را نخوريد چوبه‌. هي‌ تند تند تند داره‌ مي‌خوره‌، خدا داره‌ باهاش‌ حرف‌ مي‌زنه‌. والا از كجا مي‌دونست‌؟ ماها با اين‌ عقل‌ و هوشمون‌ نمي‌تونيم‌ فرق‌ بين‌ گندم‌ چوبي‌ و گندم‌ طبيعي‌ را بگذاريم‌. اين‌ از كجا مي‌فهمه‌. با اين‌ مغز كوچكش‌. همين‌ جور كه‌ داره‌ نوك‌ مي‌زنه‌ به‌ زمين‌ مي‌گه‌ بخور، نخور. بخور، نخور. از اينجا شروع‌ كردم‌ براي‌ اينكه‌ شما بدونيد كه‌ همين‌ كارهاي‌ حيوانات‌ روي‌ وحيه‌.

 تو همين‌ آيات‌ الان‌ حضرت‌ موسي‌ با فرعون‌، از راه‌ رسيديم‌، بيان‌ ميكنه‌ كه‌ ميگه‌ ربي‌ اعطي‌ كل‌ شيئا خلقه‌ ثم‌ هدي‌. خداي‌ من‌ آن‌ كسي‌ است‌ كه‌ هر چيزي‌ را خلقش‌ را بهش‌ ميده‌، آن‌ نيازمنديهاي‌ خلقتش‌ را بهش‌ ميده‌، اين‌ حيوان‌ منقار ميخواد، اين‌ حيوان‌ دندون‌ ميخواد، اين‌ حيوان‌ لب‌ مي‌خواهد، اين‌ حيوان‌ چشم‌ مي‌خواد. اون‌ حيوان‌ ديگه‌ چشم‌ نمي‌خواد، گوش‌ ميخواد. شما توي‌ حيوانات‌ وارد بشيد، خفاش‌ چشم‌ نمي‌خواد. چشمش‌ كار نميكنه‌. گوشش‌ كار ميكنه‌. صدايش‌ را پخش‌ ميكنه‌ به‌ مانعي‌ كه‌ ميخوره‌، به‌ پشه‌اي‌ كه‌ ميخوره‌، مي‌فهمه‌ آنجا پشه‌ است‌. ميره‌ آن‌ پشه‌ را ميخوره‌. و عجيب‌ اينه‌ آن‌ چيزهايي‌ كه‌ هنوز درك‌ نكردند اهل‌ دانش‌ كه‌ اين‌ وقتي‌ كه‌ صداش‌ ميخوره‌ به‌ پشه‌ و برميگرده‌ به‌ گوشش‌، از كجا مي‌فهمه‌ كه‌ اين‌ خوردنيه‌ يا مثلا فرض‌ كنيد يك‌ چيزي‌ است‌ توي‌ آسمان‌ باد داره‌ ميبره‌. نمي‌فهميم‌. و طبق‌ اين‌ آيات‌ مي‌فهميم‌ كه‌ خدا ميگه‌ اين‌ پشه‌ است‌ بخور. اين‌ انسانه‌ نرو طرفش‌. اين‌ را بايد سالها زحمت‌ بكشند دنيا و بفهمند و ما با راهنمايي‌ قرآن‌ فهميديم‌. چقدر بايد بشر پست‌ باشه‌ كه‌ خدا باهاش‌ حرف‌ بزنه‌ و او اعتنا نكنه‌. هيچوقت‌ ذات‌ اقدس‌ پروردگار با خفاش‌ صحبت‌ نميكنه‌ و با بشر صحبت‌ نكنه‌. اين‌ ميخواد انسان‌ را از توي‌ اين‌ پردة‌ باصطلاح‌ حجابها بيرون‌ بياد. حجابهايي‌ كه‌ الان‌ دوروبر ما گرفته‌ ما را از خدا قطع‌ كرده‌. شما فكر مي‌كنيد اين‌ چيزهايي‌ كه‌ هستند، مريض‌ ميشند، ميكروبه‌ وارد بدن‌ ما ميشه‌. وارد ميشند. كي‌ بهشون‌ ميگه‌ برو فلان‌ دارو را بخور، فلان‌ عمل‌ را انجام‌ بده‌ خوب‌ ميشي‌. خدا دائما با حيوانات‌ حرف‌ ميزنه‌. آنوقت‌ با توي‌ انساني‌ كه‌ فاستنعتك‌ لنفسي‌، اينجا را دقت‌ كنيد، كه‌ من‌ تو را ساخته‌ام‌ براي‌ خودم‌. گوسفند را ساخته‌ براي‌ تو، حيوانات‌ را همه‌ را ساخته‌ براي‌ تو. اما تو را براي‌ خودش‌ ساخته‌. آنوقت‌ با تويي‌ كه‌ براي‌ خودش‌ ساخته‌ با تو حرف‌ نميزنه‌ مي‌آد با حيواناتي‌ كه‌ براي‌ تو ساخته‌ حرف‌ بزنه‌! پس‌ ما چرا نمي‌فهميم‌. اين‌ ديگه‌ در فهم‌ تو گذاشته‌ ميشه‌. بيا تزكية‌ نفس‌ بكن‌ ببين‌ مي‌فهمي‌ يا نمي‌فهمي‌. بيا يك‌ خورده‌اي‌ تميز كن‌ اطراف‌ قلبت‌ را ببين‌ مي‌فهمي‌ يا نمي‌فهمي‌. به‌ خدا قسم‌ انسان‌ به‌ جايي‌ ميرسه‌ كه‌ دائما پروردگار باهاش‌ حرف‌ ميزنه‌ و انسان‌ همانطور، لااقل‌ آنطوري‌ كه‌ با مرغ‌ حرف‌ ميزنه‌، اين‌ را بخور آن‌ را نخور. و آنوقت‌ انسان‌ اگر بندة‌ خدا شد خيلي‌ ارزش‌ داره‌. وحي‌ ميكنه‌ خدا، به‌ همة‌ افراد بشر وحي‌ ميكنه‌. منتهي‌ يك‌ وقتي‌ انسان‌ نمي‌فهمه‌، از پشت‌ حجابه‌. يك‌ وقت‌ بهش‌ الهام‌ ميكنه‌. اينقدر ما بيچاره‌ و بدبختيم‌ كه‌ فرق‌ صداي‌ خدا و صداي‌ شيطون‌ نمي‌گذاريم‌. ببين‌ چقدر آدم‌ بايد بيچاره‌ باشه‌. نه‌ اينكه‌ شماها مثلا فكر كنيد يك‌ عده‌ مي‌فهمند، يك‌ عده‌ نمي‌فهمند. نه‌. اكثر و بيشتر ماها نمي‌فهميم‌. انسان‌ فرق‌ بين‌ صداي‌ باباش‌ را با صداي‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌، فرض‌ كنيد رفتگره‌ توي‌ كوچه‌ رد ميشه‌، خيلي‌ از باباش‌ دوره‌. صدا ميزنه‌ آي‌ فلاني‌. اين‌ شك‌ كنه‌ باباشه‌ داره‌ حرف‌ ميزنه‌ يا رفتگره‌ است‌؟ انسان‌ نفهمه‌، چون‌ خبيث‌ترين‌ موجودات‌ عالم‌ هستي‌ شيطانه‌. و شريفترين‌ موجودات‌ عالم‌ هستي‌ خداست‌. فرق‌ بين‌ شريفترين‌ و بدترين‌ را انسان‌ نگذاره‌. نه‌ اينكه‌ حالا فكر كنيد بعضي‌هايتون‌ مي‌گذاريد. نه‌. هنوز ما خيلي‌ مونده‌ كه‌ برسيم‌. بندة‌ خدا وقتي‌ كه‌ شديم‌، ما بلكه‌ از صداي‌ شيطان‌ گاهي‌ بيشتر خوشمون‌ مي‌آيد. صداي‌ شيطان‌، وسوسه‌هاي‌ شيطان‌ را بهتر عمل‌ مي‌كنيم‌. شما چند نفر وسواسي‌ سراغ‌ داريد؟ ميگيد خيلي‌، زياد. يك‌ قدري‌ فكر كنيد، زياد. چند نفر كسي‌ كه‌ خدا بهش‌ وحي‌ بكنه‌ و باهاش‌ حرف‌ بزنه‌ و همان‌ اندازه‌ كه‌ شيطان‌ با او حرف‌ ميزنه‌ خدا باهاش‌ حرف‌ بزنه‌، سراغ‌ داريد؟ هيچي‌. واقعا يك‌ خورده‌اي‌ دل‌ بديد وحي‌ خدا را بفهميد. خدا وحي‌ ميكنه‌. دريچه‌هاي‌ حكمت‌ به‌ قلبتون‌ باز ميشه‌، مي‌خواهيد صحبت‌ كنيد، مي‌بينيد كه‌ خدا عوض‌ شما صحبت‌ ميكنه‌. به‌ نام‌ شما تموم‌ ميشه‌. نشستيد براي‌ يك‌ كسي‌ داريد صحبت‌ مي‌كنيد، فكر مي‌كنيد، ما داريم‌ها، اين‌ را داريم‌. بعد فكر مي‌كنيد اينها را من‌ از كجا گفتم‌؟ من‌ كه‌ اينها را نمي‌دونستم‌؟ قبلا هم‌ كه‌ فكرش‌ را نكرده‌ بودم‌. مطالعه‌ هم‌ كه‌ نكرده‌ بودم‌. اينها را از كجا گفتم‌؟ تو نگفتي‌، خدا گفت‌. خدا لسان‌ تو را استخدام‌ كرد براي‌ هدايت‌ بنده‌هايش‌. لذا به‌ پيغمبرش‌ مي‌فرمايد انك‌ لم‌ تهدي‌ ان‌ احبب‌. تو هدايت‌ نميكني‌. و لكن‌ الله‌ يهدي‌ من‌ يشاء.

 خوب‌ چي‌ شد وقتي‌ كه‌ به‌ مادر موسي‌ خدا وحي‌ كرد؟ فاقض‌ فيه‌ في‌ التابوت‌. فاقض‌ فيه‌ في‌ اليم‌. اين‌ بچه‌ات‌ وقتي‌ كه‌ متولد شد بگذارش‌ توي‌ تابوت‌. تابوت‌ اسم‌ جعبه‌ است‌. حالا اين‌ تابوتهايي‌ كه‌ مورد استفاده‌ قرار ميدهند ميگنش‌ تابوت‌، بخاطر اين‌ است‌ كه‌ اين‌ عربيشه‌، حالا در فارسي‌ هم‌ استفاده‌ كرده‌اند. فاقض‌ فيه‌ في‌ اليم‌. بيندازش‌ توي‌ دريا. خودمونيم‌ كدوم‌ يكيمون‌ از اين‌ كارها مي‌كنيم‌ اگر خدا بهمون‌ وحي‌ بكنه‌؟ چون‌ ما وحيش‌ را، نه‌ كارش‌ را، هيچي‌. بچه‌ را آدم‌ بگذاردش‌ توي‌ جعبه‌، بيندازدش‌ توي‌ دريا. اگر سوراخي‌ داشته‌ باشه‌ كه‌ آب‌ ميره‌. اگر سوراخ‌ نداشته‌ باشه‌ كه‌ خفه‌ ميشه‌ بچه‌. تا كي‌ بگيرندش‌، چطور بشه‌. ماها چيزهاي‌ احتمالي‌ را در خانة‌ خدا نمي‌ريم‌. حالا اول‌ بيا در خونة‌ خدا بعد با اين‌ وسايل‌ و اسباب‌ پيش‌ برو. خوب‌ بگذارش‌ توي‌ جعبه‌ بيندازش‌ توي‌ دريا و دريا او را مي‌بردش‌ توي‌ ساحل‌، كنار دريا، موج‌ مي‌آوردش‌ كنار دريا. كي‌ اين‌ را مي‌گيردش‌؟ يأخذه‌ عدوا لي‌ و عدوا له‌. دشمن‌ تو او ميگيره‌. دشمن‌. دشمن‌ ميگيره‌. چرا خداي‌ تعالي‌ حضرت‌ موسي‌ را داد دست‌ دشمن‌؟ آنهم‌ دشمن‌ خدا و دشمن‌ حضرت‌ موسي‌. اينهمه‌ بچه‌ را كشته‌ بخاطر اينكه‌ موسي‌ متولد نشه‌. اينقدر دشمنه‌. ولي‌ او را مي‌گيره‌. چيكار خدا كرده‌؟ به‌ خدا قسم‌ اينها براي‌ ماها عبرته‌. آگهيست‌. خداي‌ تعالي‌ محبت‌ اين‌ بچه‌ را مي‌اندازه‌ توي‌ دل‌ دشمن‌. فالقيت‌ عليك‌ محبة‌ مني‌ و لتسمع‌ علي‌ عيني‌. ما انداختيم‌ محبت‌ تو را، محبتي‌ از خودمون‌، خوب‌ چيكار كرده‌؟ محبت‌، محبت‌، محبت‌ همينطوري‌. خداي‌ تعالي‌ محبت‌ را عنايت‌ ميكنه‌ همون‌ آن‌ دشمن‌، آسيه‌ زن‌ فرعون‌، اينها همه‌ دست‌ به‌ دست‌ هم‌ ميدن‌، حضرت‌ موسي‌ را بزرگش‌ مي‌كنند. ببينيد كارهايي‌ كه‌ همه‌اش‌ مربوط‌ به‌ محبته‌. حضرت‌ موسي‌ مي‌خواد شير بخوره‌. بچه‌ است‌، مي‌خواد شير بخوره‌. دايه‌ها را آوردند. زن‌ شيردار بي‌ بچه‌ زياد بود. چون‌ هر كسي‌ را بچه‌اش‌ را كشته‌ بودند، خوب‌ طبعا شير داشت‌. آوردند. هي‌ آوردند نگرفت‌، سينه‌ نگرفت‌. ديديد بعضي‌ بچه‌ها لج‌ مي‌كنند سينه‌ نمي‌گيرند. نگرفت‌. خواهر حضرت‌ موسي‌ آنجا بود. توي‌ جريان‌ بود. گفت‌ هل‌ ادلكم‌ علي‌ اهل‌ بيت‌؟ آيا دلالتتون‌ بكنم‌ به‌ يك‌ اهل‌ بيتي‌ كه‌ اين‌ را تكفل‌ بكنند. در اينجا ميفرمايد اذ تمشي‌ اخت‌ و تقول‌. خواهرت‌ آمد و گفت‌ هل‌ ادلكم‌ من‌ يكفله‌. آيا دلالتتون‌ بكنم‌ به‌ كسي‌ كه‌ او را تكفل‌ بكنه‌. ما تو را برگردونديم‌ به‌ مادرت‌. مادر را آوردند، پول‌ هم‌ بهش‌ مي‌دهند، بچه‌اش‌ را گذاشته‌ توي‌ دامنش‌، شير خودش‌ را بخوره‌. احترامش‌ هم‌ مي‌كنند. بعله‌. خدا كارش‌ اينه‌. بيائيم‌ با خدا بسازيم‌. بيائيم‌ با خدا رفيق‌ بشيم‌. به‌ خدا ضرر مي‌كنيم‌ با خدا دوستي‌ نداشته‌ باشيم‌. تمام‌ دشمن‌، دشمني‌ سخت‌تر در عالم‌ از زمان‌ حضرت‌ آدم‌ تا اين‌ زمان‌، بين‌ دو نفر دشمني‌ شديدتر از فرعون‌ و موسي‌ نبوده‌. يعني‌ كه‌ بخاطر او، صدها بچة‌ پسر را بكشند. كه‌ او بوجود نياد. ببينيد دشمني‌ در چه‌ حد. اما اين‌ دشمن‌ رفته‌ دنبال‌ دايه‌، تقاضا كرده‌، پول‌ داده‌، دايه‌ را، مادرش‌ را آورده‌، كر و كور هم‌ شده‌ هيچ‌ به‌ فكر اينكه‌ اين‌ بچة‌ خودش‌ باشه‌. اما خيلي‌ گوشهايش‌ باز بود. براي‌ اينكه‌ تو شير داري‌، بچه‌ات‌ را هم‌ كه‌ نكشتند. تو شير از كجا آورده‌اي‌؟ مي‌تونست‌ اقلا اين‌ را تحقيق‌ بكنه‌ فرعون‌ از حضرت‌ موسي‌. خودش‌ اصلا چون‌ همه‌ عادت‌ داشتند. هر كس‌ بچة‌ پسري‌ داشت‌، اينها پسرش‌ را مي‌كشتند. بعله‌ بچة‌ فلاني‌ را كشتند. تو شير داري‌ بچه‌ات‌ هم‌ كشته‌ نشده‌. از كجا آورده‌اي‌ شير را؟ هيچ‌ اصلا اين‌ سؤالها نبود. دشمن‌، دشمن‌ را خدا دوست‌ ميكنه‌. به‌ خدا قسم‌ به‌ همين‌ نسبت‌ نسبت‌ به‌ همة‌ شما اين‌ عمل‌ را ذات‌ مقدس‌ پروردگار انجام‌ ميده‌. يك‌ خورده‌ استقامت‌ داشته‌ باشيد، يك‌ خورده‌ توي‌ راه‌ راست‌ باشيد. با خدا لجبازي‌ نكنيد.

 همين‌ امشب‌، كاري‌ نداره‌، برنامه‌ باشه‌ براتون‌، همين‌ امشب‌ نيمه‌ شب‌ باشيد بگيد خدايا ما قرارداد ببنديم‌ با تو ما از اين‌ ساعت‌ به‌ بعد مريد تو باشيم‌، هر چه‌ تو ميگي‌ عمل‌ بكنيم‌، با هيچكس‌ ديگه‌ ارتباط‌ نداشته‌ باشيم‌. با خدا بسازيد. حضرت‌ موسي‌ بخاطر اينكه‌ مردم‌ هدايت‌ بشوند، نه‌ همون‌ مردم‌، دشمن‌ هدايت‌ بشه‌. خدا ببينيد چقدر مهربانه‌. ميگه‌ اذهب‌ الي‌ فرعون‌ انه‌ طغي‌. و قولا له‌، باهاش‌ تند صحبت‌ نكنيد. خيلي‌ عجيبه‌ها. باهاش‌ دعوا نكنيد. باهاش‌ با ملايمت‌ صحبت‌ كنيد. و قولا له‌ قولا لينا. در همينجا ميگه‌. اين‌ حرف‌ را كي‌، اين‌ سفارش‌ را كي‌ ميكنه‌؟ آن‌ كسي‌ كه‌ آن‌ طرف‌ را دوست‌ داره‌. فرعون‌ را خدا دوست‌ داشت‌. نميخواست‌ او جهنمي‌ بشه‌. ميگن‌ وقتي‌ افتاد توي‌ دريا، در روايات‌ اينجوري‌ داره‌، وقتي‌ افتاد توي‌ دريا هي‌ مي‌رفت‌ زير آب‌ و مي‌آمد، به‌ حضرت‌ موسي‌ گفت‌ خواهش‌ ميكنم‌ مرا ببخش‌. حضرت‌ موسي‌ گفت‌ نه‌ آقا. روايت‌ داره‌ كه‌ اگر ميگفت‌ خدايا مرا ببخش‌، خدا مي‌بخشيدش‌. اينقدر خدا مهربانه‌. اينقدر خدا را بايد دوست‌ داشت‌. كي‌ تقر عينها و لا تحزن‌. چرا به‌ مادرش‌ او را برگردونده‌ براي‌ اينكه‌ چشمش‌ روشن‌ بشه‌ براي‌ اينكه‌ بچشه‌، و محزون‌ نشه‌. خوب‌ اين‌ يك‌ محبت‌. خدا داره‌ همه‌اش‌ محبتهايش‌ را، اگر خواستيد محبت‌ كسي‌ را به‌ خودتون‌ جلب‌ كنيد، محبتهاي‌ خودتون‌ را بهش‌ بگيد. ما براي‌ تو همچين‌ كرديم‌، همچين‌ كرديم‌. اگر يك‌ كسي‌ را خواستيد اصلا طرفتون‌ نياد، اصلا ولش‌ كنيد. هيچ‌ اظهار محبت‌ بهش‌ نكنيد. محبتهايي‌ كه‌ او فراموش‌ كرده‌ شما تذكر نديد. خداي‌ تعالي‌ مي‌خواد حضرت‌ موسي‌ را به‌ خودش‌ جذب‌ كنه‌. ميگه‌ براي‌ چي‌. مي‌فرمايد و استنعت‌ لنفسي‌. باز يك‌ كار ديگه‌ كردي‌، ما محبت‌ بهت‌ كرديم‌. و قتلت‌ نفسا و نجيناك‌ من‌ الغم‌. و نجينات‌ فستلقي‌. تو يك‌ نفر را كشتي‌. البته‌ حضرت‌ موسي‌ جريانش‌، شنيديد، حضرت‌ موسي‌ نمي‌خواست‌ بكشه‌. او سيلي‌ زد، ظاهرا سيلي‌اش‌ محكم‌ بود. يا ظاهرا به‌ گيجگاهش‌ خورد، چه‌ جوري‌ بود كه‌ زمينه‌ داشت‌ براي‌ مردن‌. اين‌ مرد. فقضي‌. اون‌ را هم‌ بالاخره‌ نگذاشتيم‌. تو، اين‌ آدم‌ را كشتي‌، فنجيناك‌، نجاتت‌ داديم‌. ولكن‌ يك‌ چيزي‌ را بهتون‌ عرض‌ كنم‌. اگر كسي‌ مظلوم‌ كشته‌ بشه‌ ولو كافر باشه‌ در روايات‌ داره‌ و اين‌ تجربه‌ هم‌ شده‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ روح‌ او را آزاد ميگذاره‌ تا از طرف‌ انتقام‌ بگيره‌. بعد مؤاخذه‌اش‌، بعد مي‌گيرندش‌. اول‌ آزاد مي‌گذارند تا انتقامش‌ را از طرف‌ بگيره‌. براي‌ اينكه‌ فمن‌ قتل‌ مظلوما فقد جعلنا لوليه‌ سلطانا. توي‌ اينها بعضيها، حالا، ما نديديم‌ توي‌ تفسير اين‌ آيه‌ ممكنه‌ معناش‌ اين‌ باشه‌ كه‌ خودش‌ ولي‌ بدنشه‌. ولايت‌ بدن‌ نداره‌ و تسلط‌ پيدا ميكنه‌ روح‌ بر كسي‌ كه‌ كشته‌ او را. شما ببينيد، بعضي‌ وقتها يك‌ كارهايي‌ است‌ كه‌ هيچكس‌ نمي‌فهمه‌. كاري‌ سخت‌تر از آدم‌ كشتن‌. ممكنه‌ يكي‌ كسي‌ را بكشه‌ در چاه‌ بيندازه‌، در چاه‌ را هم‌ بگيره‌. اين‌ كه‌ سختي‌ نداره‌. اما كار ديگه‌، همه‌ مي‌فهمند. اينهمه‌ روح‌، روح‌ مظلوم‌ فعال‌ ميشه‌. اينقدر گاهي‌ فعال‌ ميشه‌، اين‌ تجربه‌ شده‌، كه‌ ميره‌ توي‌ بدن‌ آن‌ قاتل‌. قاتل‌ را مجبور ميكنه‌ بره‌ بگه‌ من‌ فلاني‌ را كشتم‌. جسدش‌ را هم‌ آنجا انداختم‌ بريد ببينيد. اين‌ زياد ديده‌ شده‌. در عين‌ حال‌ خدا نجات‌ داده‌ حضرت‌ موسي‌ را. ما نجاتت‌ داديم‌ از غم‌ و امتحانت‌ كرديم‌. فلبثت‌ السنين‌ مدين‌. خيلي‌ مجمل‌، مختصر خدا قضيه‌ را برايش‌ نقل‌ ميكنه‌. ما توي‌ شهر مدين‌ يك‌ چند سالي‌ مونديم‌. ظاهرا هفت‌ سال‌ يا هشت‌ سال‌. بعض‌ سنين‌، هفت‌ سال‌ ميگن‌. ثم‌ جعت‌ علي‌ قدر يا موسي‌. بعد برگشتي‌ با قدرت‌. با يك‌ حسابي‌، يك‌ حدي‌ اي‌ موسي‌. خوب‌. اينها براي‌ موسي‌ نيست‌. او لياقت‌ داشت‌ خدا بهش‌ گفت‌. ولي‌ ماها هم‌ اگر لياقت‌ پيدا كنيم‌ خدا بهمون‌ ميگه‌. و اصتعنتك‌ لنفسي‌. تو را من‌ ساختمت‌، صنعت‌ يعني‌ همين‌، تو را من‌ ساختمت‌ براي‌ خودم‌. بيائيم‌ امشب‌ از خدا بخواهيم‌ كه‌ خدا ما را هم‌ بسازه‌ براي‌ خودش‌. بيائيم‌ امشب‌ از خدا بخواهيم‌ كه‌ خدا ما را جوري‌ بسازه‌ كه‌ خودش‌ دوست‌ داره‌. الهنا عاملنا بفضلك‌. خدايا با من‌ با فضل‌ خودت‌ معامله‌ كن‌. در جاي‌ ديگه‌ ميگيم‌ كه‌ يفعل‌ بي‌ ما انت‌ اهلك‌. خدايا روي‌ من‌ اينجوري‌ فعل‌ انجام‌ بده‌ كه‌ تو اهلشي‌. ولو براي‌ خودت‌ بساز. و لا تفعل‌ بي‌ ما أنا اهلك‌. و اصتنعتك‌ لنفسي‌. اين‌ را به‌ حضرت‌ موسي‌ فهمونده‌، همين‌ الان‌ از همين‌ كلام‌ ديگه‌. اينجا ميگه‌ و اصتنعتك‌ لنفسي‌. همة‌ موجودات‌ را، در آسمانها، زمين‌، همه‌ را براي‌ تو خلق‌ كردم‌، تو را براي‌ خودم‌ خلق‌ كردم‌. خلق‌ السماوات‌ و الارض‌، خلق‌ لكم‌ ما في‌ السماوات‌ و ما في‌ الارض‌. براي‌ شما خدا خلق‌ كرده‌ آنچه‌ در آسمانها و زمينه‌. ولي‌ تو را براي‌ خودش‌ خلق‌ كرده‌. تو را براي‌ كي‌ خلق‌ كرده‌؟ از صبح‌ كه‌ از خواب‌ پا شدي‌، همين‌ امروز، حسابش‌ را بكنيم‌. تو الان‌ چقدر فكر كردي‌ كه‌ ما براي‌ چي‌ خلق‌ شديم‌؟ براي‌ چي‌ خلق‌ شديم‌؟ براي‌ خوردن‌ و خوابيدن‌ و زندگيهايي‌ حيواني‌، همين‌ كارهايي‌ كه‌ همه‌ دارند مي‌كنند؟ نه‌. تو را براي‌ خودش‌ خلق‌ كرده‌. به‌ فكر او باش‌. صنعت‌ هم‌ روي‌ تو انجام‌ داده‌، هنر روز تو انجام‌ داده‌. روي‌ حيوانات‌ اين‌ هنر را انجام‌ نداده‌. اين‌ صنعت‌ را انجام‌ نداده‌. روي‌ تو انجام‌ داده‌ كه‌ در اين‌ مغز كوچيكت‌، در اين‌ بدن‌ كوچيكت‌ يك‌ روحي‌ قرار داده‌ كه‌ و تلك‌ الفيه‌ عالم‌ الاكبر. تو گمان‌ ميكني‌ يك‌ چيز كوچكي‌ هستي‌. چي‌. در مقابل‌ اين‌ كهكشانها، اين‌ عوالم‌، ولي‌ در تو و في‌ كنه‌ تبل‌ عالم‌ الاكبر. عالم‌ اكبر را در تو قرار داده‌ و تو را براي‌ خودش‌. حالا كه‌ تو را براي‌ خودش‌ ساخته‌، انشاء الله‌ شماها هم‌ براي‌ خدا ساخته‌ شده‌ايد، انشاء الله‌ شما هم‌ مال‌ خدا هستيد، چيكار بايد بكنيد؟ اذهب‌ انت‌ بعت‌، اين‌ وظيفه‌است‌ها، تو هم‌ برو و برادرت‌ هم‌ بره‌، هر كه‌ را ميتوني‌ همراه‌ خودت‌ كمك‌ بگير. اگر احتياج‌ به‌ كمكه‌، كمك‌ بگير. نگو من‌ را كه‌ توي‌ قبر او نمي‌خوابونند. به‌ من‌ چه‌. نه‌. كمك‌ بگير. هر جوري‌ برات‌ ممكنه‌. كجا برو؟ انت‌ و اخوك‌ بآيات‌ و لا تنيا في‌ ذكري‌. تو و برادرت‌ با آيات‌ من‌، با آن‌ آيات‌ كه‌ نشونه‌هايي‌ كه‌ خدا بهش‌ داد، چي‌ بود نشونه‌ها؟ يكي‌ اژدها، يكي‌ هم‌ يد بيضاء. اذهبا الي‌ فرعون‌. كجا بريم‌. بريد بطرف‌ فرعون‌ دو تايي‌. چرا فرعون‌. انه‌ طغي‌. طغيان‌ كرده‌. انسان‌ وقتي‌ كه‌ از حد خودش‌ تجاوز كرد، طاغوت‌ ميشه‌، طغيانگر ميشه‌. ماها همينقدر، يك‌ دونه‌ گناه‌ بكنيم‌ طاغوتيم‌. اين‌ را شما بدونيد. يك‌ گناه‌، يك‌ معصيت‌، يك‌ عمل‌ زشت‌، حتي‌ اگر مته‌ بخواهيم‌ به‌ خشخاش‌ بگذاريم‌ و دقيق‌ بشيم‌، يك‌ مكروه‌ انجام‌ بديم‌، به‌ همان‌ نسبت‌ طاغوتيم‌، طغيانگريم‌. بايد انسان‌ طغيان‌ نكنه‌. فرعون‌ طغيان‌ كرده‌، شما بريد نصيحتش‌ بكنيد. انه‌ طغي‌ فقولا له‌. دو تا يي‌ حرف‌ كه‌ با او مي‌زنيد، حرف‌ ملايم‌ بزنيد. نگيد آي‌ فلان‌ فلان‌ شده‌، چون‌ بعضي‌ها خيلي‌ مقدسند. به‌ يك‌ زن‌ بي‌ حجاب‌ ميگن‌، زنيكه‌! روت‌ رو بپوشون‌. اونهم‌ ميگه‌ خودتي‌. راهش‌ اين‌ نيست‌. امر بمعروف‌ و نهي‌ از منكر راهش‌ اينها نيست‌. راهش‌ اينه‌ كه‌ با زبان‌ نرم‌، ملايم‌، با محبت‌. نه‌ اينكه‌ آدم‌ اظهار محبت‌ بكنه‌ بگه‌ كه‌ خانم‌ مثلا، نه‌. اونجور كه‌ لازمه‌، سرت‌ هم‌ پائينه‌، بگو خانم‌ تو كه‌ روسري‌ داري‌، يك‌ خورده‌ بيار جلوتر موهايت‌ معلوم‌ نشه‌. اين‌ خيلي‌ آسونه‌. به‌ برادرت‌ ميرسي‌ بشين‌ يك‌ مقدمه‌اي‌ براش‌ درست‌ كن‌ و بعد نصيحتش‌ كن‌ و بعد حرفت‌ را بزن‌. بگو تو كه‌ ميدوني‌ من‌ تو را خيلي‌ دوستت‌ دارم‌. اين‌ اين‌ اين‌، يك‌ خواهشي‌ مي‌خواستم‌ ازت‌ بكنم‌. چه‌ خواهشي‌؟ ريشت‌ را نتراش‌. آقا فلان‌ گناه‌ را نكن‌. اينقدر ساده‌. خيلي‌ با محبت‌. اگر گفت‌ چشم‌، يك‌ چند تا صورتش‌ را هم‌ ببوس‌ و خيلي‌ هم‌ ازش‌ ممنون‌ بشو و تشكر كن‌. من‌ نميرم‌ خونة‌ اخوي‌ براي‌ اينكه‌ مرتيكه‌ ريشش‌ را مي‌تراشه‌. چه‌ ميكنه‌، فلان‌ ميكنه‌. اگر من‌ يك‌ وقت‌ با شما تند برخورد ميكنم‌، حساب‌ من‌ غير از ديگرانه‌. شما رفيق‌، اصلا من‌ بايد اگر دستم‌ برسه‌ كتك‌ بزنم‌. آخه‌، يعني‌ تمام‌ آنچه‌ كه‌ گفته‌ شده‌ همه‌اش‌ هيچ‌. آن‌ روزي‌ كه‌ من‌ مرحلة‌ توبه‌ را بهتون‌ ميگم‌، آنجا ديگه‌ يك‌ دونه‌ گناه‌ هم‌ نبايد انجام‌ بشه‌. اين‌ تعهده‌. اگر نگيد كه‌ تو چرا؟ نه‌. ما حسابمون‌ جداست‌ و ما را استثناء بدونيد و دعوا هم‌ باهاتون‌ ميكنم‌ و اگر، الحمد لله‌ نديدم‌ كسي‌ گناه‌ بكنه‌. يك‌ گناه‌ كوچك‌ شما بكنيد، دعواي‌ حسابي‌ها! دعواي‌ حسابي‌ ميكنم‌. ولي‌ اگر به‌ افراد غريبه‌ من‌ خودمم‌ هم‌ برخورد ميكنم‌. گاهي‌ افراد هستند من‌ برخورد ميكنم‌. اينجا نه‌. با محبت‌. و قولا له‌ قولا لينا. ببينيد حضرت‌ موسي‌، ببينيد حالا قضية‌ حضرت‌ موسي‌ براتون‌ دليل‌ بيارم‌. حضرت‌ موسي‌ وقتي‌ مي‌آيد از كوه‌ طور بعد از اون‌ چهل‌ روز، مي‌بينه‌ مردم‌ گوساله‌ پرست‌ شدند، اين‌ موهاي‌ جلوي‌ سر برادرش‌ را ميگيره‌ ميكشه‌ جلو. مويش‌ را ميگيره‌، كتكش‌ ميزنه‌ كه‌ تو چرا گذاشتي‌ اينجور بشه‌. با برادرش‌ تندي‌ ميكنه‌. اما همين‌ حضرت‌ موسي‌ وقتي‌ ميره‌ در خونة‌ فرعون‌، محبت‌ باهاشون‌ برخورد ميكنه‌. شما هم‌ انشاء الله‌، شما برادر منيد. و همانطور كه‌ حضرت‌ موسي‌ با برادرش‌ برخورد ميكنه‌، من‌ آنجوري‌ برخورد ميكنم‌. و شما هم‌ از من‌ راضي‌ هستيد انشاء الله‌. بعضي‌ از رفقا از ما گله‌ مي‌كنند، ميگن‌ چرا تو با ما برخورد تند نداري‌. ميگم‌ آخه‌ اخلاق‌ هم‌ بايد انسان‌ داشته‌ باشه‌ بهرحال‌. بعله‌. فقولا له‌ قولا لينا لعله‌ يتذكر او يخشي‌. اينها چي‌ گفتند؟ قال‌ ربنا اننا نخاف‌ ان‌ نفرط‌ علينا او يفقي‌. آخه‌ آدم‌ طغيانگر، آدمي‌ كه‌ اينهمه‌ بچه‌ كشته‌، دلش‌ اصلا نلرزيده‌، ما مي‌ترسيم‌ كه‌ افراط‌ كنه‌ دربارة‌ ما، زياده‌روي‌ كنه‌ دربارة‌ ما و طغيان‌ بكنه‌ در حق‌ ما. ما آنجا چيكار كنيم‌. ما اين‌ را مي‌ترسيم‌. خدا، اينها همه‌اش‌ با شما هم‌ صحبت‌ ميكنه‌ حضرت‌ پروردگار. قال‌ لا تخافوا. نترسيد. حالا كه‌ مرحلة‌ استقامت‌ را گذروندي‌، نترس‌. اني‌ معكما. من‌ با شمام‌. به‌به‌. خدا ميگه‌ من‌ با شمام‌. انني‌ معكما. با شما هستم‌. خوب‌ من‌ هستم‌ ديگه‌. شما چه‌ قدرتي‌ بالاتر از قدرت‌ من‌ مي‌خوايد. شما به‌ خدا بگيد كه‌ خدايا من‌ مي‌ترسم‌ كه‌ روزگار، حالا، طغيان‌ ما روزگاره‌. روزگار بر وضع‌ من‌ هجوم‌ بياره‌، طغيان‌ بكنه‌، ما را ناراحت‌ كنه‌، ما را اذيت‌ كنه‌. خدا ميگه‌ تو وظيفه‌ات‌ را انجام‌ بده‌ انني‌ معك‌. من‌ با تو هستم‌. من‌ با شما هستم‌ انني‌ معكما اسمع‌ و اري‌. هم‌ صدايتون‌ را مي‌شنوم‌ هم‌ خودتون‌ را مي‌بينم‌. اسمع‌ و اري‌. فعتياه‌. فقولا انا رسول‌ ربك‌ فارسل‌ معنا بني‌ اسرائيل‌. ما كاري‌ با تو نداريم‌. ما از طرف‌ خدا آمديم‌ بني‌ اسرائيل‌ را با ما بفرست‌ بريم‌. و انذر هم‌. اينقدر اذيتشون‌ نكن‌، عذابشون‌ نكن‌، و يك‌ آياتي‌، يك‌ نشانه‌اي‌ از طرف‌ خدا آورده‌ايم‌، و السلام‌، شايد هدايت‌ بشي‌. آمدند پيش‌ فرعون‌. فقال‌ ما ربكم‌ يا موسي‌. مگه‌ غير از من‌ خدايي‌ هست‌. كيه‌ پروردگار شما اي‌ موسي‌ و هارون‌؟ قالا، قال‌، چون‌ خطاب‌ حضرت‌ موسي‌ بود. البته‌ فلم‌ ربكما كه‌، ربنا الذي‌ اعطي‌ كل‌ شي‌ء خلقه‌ ثم‌ هدي‌. ولي‌ اين‌ ميگه‌ فما ربكما يا موسي‌. قال‌ ربنا الذي‌ اعطي‌ كل‌ شي‌ء خلقه‌ ثم‌ هدي‌. حالا هر جور كه‌ بگيد. بزرگترين‌ دليل‌ در اثبات‌ وجود خدا، اين‌ را بدونيد اين‌ دليله‌. هر وقت‌ خواستيد براي‌ كسي‌ خدا را ثابت‌ كنيد، از همين‌ شعور حيواني‌، دليلش‌ را شعور حيواني‌ هم‌ هست‌. توي‌ كتاب‌ پاسخ‌ ما نوشتم‌ من‌. دليلش‌ را هم‌ شعور حيواني‌. اين‌ خيلي‌ دليل‌ قاطعيه‌. اين‌ مرغي‌ كه‌ گندم‌ و چوبها را ريختيد پيشش‌، كي‌ بهش‌ ميگه‌ گندمها را بخور چوبها را نخور. اين‌ را مي‌شمره‌ تحويلت‌ ميده‌. پدر و مادرش‌ ميگن‌ كه‌ آنها اينجا نيستند. شامه‌اش‌ ميگه‌؟ نه‌ گندم‌ بوي‌ حسابي‌ داره‌ نه‌ چوب‌. كي‌ ميگه‌؟ اين‌ شامه‌ را كي‌ بهش‌ داده‌؟ چرا ما شامه‌اممون‌ اين‌ كشش‌ را نداره‌؟ كي‌ به‌ مرغ‌ گفته‌ كه‌ بيست‌ و يك‌ روز روي‌ تخم‌ بخوابي‌؟ كي‌ به‌ مرغ‌ گفته‌ كه‌ تو بايد فلان‌ غذا را بخوري‌ فلان‌ غذا را نخوري‌. كي‌ گفته‌ وقتي‌ جوجه‌ از تخم‌ بيرون‌ آمد چه‌ جوري‌ بايد باهاش‌ رفتار كني‌؟ نه‌ كي‌ گفته‌. روي‌ شعور حيواني‌ خيلي‌ كار كنيد. اگر مي‌خواهيد يك‌ مقدار متوجه‌ ذات‌ مقدس‌ پروردگار بشيد، روي‌ شعور حيواني‌. همة‌ حيوانات‌ يك‌ شعوري‌ دارند كه‌ از نظر علمي‌ هيچ‌ راهي‌ نداره‌ مگر اينكه‌ بگيم‌ خدا با اينها حرف‌ ميزنه‌. خدا بهشون‌ ميگه‌. زندگيهاي‌ اجتماعيشون‌ مخصوصا مثل‌ زندگي‌ مورچگان‌ و زندگي‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود، موريانه‌ و زندگي‌ زنبور عسل‌، اينها عجيبه‌. كتابها نوشتند دربارة‌ نوع‌ زندگي‌ كه‌ چكارها مي‌كنند. بزرگترين‌ مهندسهاي‌ عالم‌ كاري‌ را كه‌ موريانه‌ ميتونه‌ بكنه‌ نمي‌تونند. در ساختمانهايي‌ كه‌ موريانه‌هايي‌ كه‌ در مناطق‌ گرمسيري‌ هستند كه‌ با بمب‌ خواستند خانه‌هايشون‌ را خراب‌ كنند، نتونستند. مورچه‌ ميره‌ زير زمين‌. خوب‌ آن‌ زير آب‌، باران‌، اينهمه‌ وارد خانه‌اش‌ ميشه‌. اين‌ چيكار ميكنه‌ كه‌ خفه‌ نميشه‌ آن‌ زير؟ و غذاش‌ را هم‌ حفظ‌ ميكنه‌. شما اگر تونستيد يك‌ حيوان‌ زنده‌اي‌ را در يك‌ همچين‌ جائي‌ نگهداريد. نميشه‌. نگه‌ داشته‌ نميشه‌. موريانه‌ همينطوره‌، حيوانات‌ اجتماعي‌، حيوانات‌ انفرادي‌. دقيقا عرض‌ كردم‌، همان‌ وقتي‌ كه‌ اين‌ مرغ‌ داره‌ دانه‌ را جمع‌ ميكنه‌، همانجا خدا باهاش‌ تند تند صحبت‌ ميكنه‌. و اگر خدا نباشه‌ هيچ‌ يك‌ از اينها هيچ‌ كار نمي‌تونند بكنند.

 ربنا الذي‌ اعطا كل‌ شي‌ء خلقه‌ ثم‌ هدي‌. قال‌ فما قبل‌. قبلا مگه‌ چه‌ خبر داشت‌. همين‌ ده‌ سال‌ پانزده‌ سال‌ مي‌خواست‌ بشينه‌ تاريخ‌ مرور كنه‌، مقصد دير مي‌رسيد. گاهي‌ ميشه‌ اون‌ كسي‌ كه‌ با انسان‌ بحث‌ ميكنه‌، اون‌ يك‌ چيزي‌ جلوي‌ انسان‌ ميگذاره‌ كه‌ پرت‌ كنه‌ انسان‌ را از بحث‌. و انسان‌ بشينه‌ و قضايا را نقل‌ كنه‌. مثلا حالا انسان‌ گرم‌ بحثه‌، ميپرسه‌ مكه‌ رفتي‌؟ مكه‌ چند تا مثلا در داره‌، مسجد الحرام‌ چند تا در داره‌؟ شما اينجا بگو آقا نميدونم‌. ولش‌ كن‌. نقدا بحثمون‌ را ادامه‌ بديم‌. اينجوري‌ ميشه‌. پرت‌ نشيد از بحث‌ اصلي‌ اگر مي‌خوايد به‌ مقصد برسيد. حالا اينها فنون‌ بحثه‌ كه‌ باصطلاح‌ بايد ياد گرفت‌. حضرت‌ موسي‌ هم‌ گفت‌ علي‌ ان‌ ربي‌. علمش‌ دست‌ خداست‌ و باز برگشت‌ به‌ مطلب‌ خودش‌. جعل‌ لكم‌ ارض‌ مهدا. آن‌ كسي‌ كه‌ زمين‌ را براي‌ شما مهد قرار داده‌ كه‌ اين‌ كلمه‌ خيلي‌ مهمه‌. زمين‌ حركت‌ داره‌. حركتي‌ داره‌ زير پاي‌ خودش‌، همين‌ حركت‌ وضعيش‌ را ميگه‌. روي‌ پاي‌ خودش‌، براي‌ چي‌؟ براي‌ اينكه‌ بشر استراحت‌ بكنه‌ بر روي‌ اين‌ و شب‌ و روز بوجود بياد. كه‌ دو تا آيه‌ هست‌ در قرآن‌، يكي‌ در سورة‌ مي‌فرمايد هو الذي‌ جعل‌ الارض‌ بعله‌، و جعلنا الارض‌ مهادا. ما زمين‌ را براي‌ شما گهواره‌ قرار داديم‌. بعد در اين‌، در اين‌ بحثي‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ اين‌ كلام‌ را مي‌فرمايد صحبت‌ از شب‌ و روز ميكنه‌. در آية‌ ديگه‌ كه‌ مي‌فرمايد الذي‌ جعل‌ الارض‌ كفافا كه‌ حركت‌ انتقالي‌ را ميگه‌ كفاف‌ يعني‌ حركت‌ و سريع‌ به‌ طرف‌ جلو رفتن‌. آنجا حرف‌ از ماه‌ و سال‌ ميزنه‌. اين‌ خيلي‌ دقيقه‌. اين‌ را من‌ فكر ميكنم‌ در دو مقاله‌ نوشتم‌. آقايون‌ دقت‌ كنند. خيلي‌ عجيبه‌ كه‌ هم‌ حركت‌ وضعي‌ هم‌ حركت‌ انتقالي‌ در زماني‌ كه‌ فلاسفة‌ بزرگ‌ ميگفتند زمين‌ حركت‌ نداره‌ اصلا. و سنك‌ لها لك‌ سبل‌ و انزل‌ من‌ السماء مائا فاخرجنا به‌ من‌ نبات‌ شتي‌ فكون‌ زرعوا انعامكم‌ ان‌ في‌ ذلك‌ لآيات‌ لاولي‌ الالباب‌. خوب‌.

 حضرت‌ موسي‌ مطالبي‌ اينجا هست‌ كه‌ بحثش‌ زياده‌ و طولانيست‌. اشاره‌ به‌ آن‌ نشانه‌هايي‌ كه‌ آورده‌ كرد. با حضرت‌ موسي‌ يك‌ قراري‌ گذاشتند كه‌ روز ذينفع‌، روز جشن‌ حضورتون‌ عرض‌ كنم‌، كه‌ مردم‌ همه‌ جمع‌ ميشوند شما بيائيد تا سحره‌ هم‌ بيايند و مبارزات‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ علميتون‌ شروع‌ بشه‌. آنها هم‌ آمدند. قال‌ يا موسي‌، قالوا يا موسي‌، سحره‌ گفتند اي‌ موسي‌. انا ان‌ تلقي‌ و ما نكون‌ ان‌ تلقون‌. تو اول‌ مي‌اندازي‌ يا ما اول‌ بيندازيم‌؟ تو نشون‌ ميدي‌ يا ما اول‌ نشون‌ بديم‌. حضرت‌ موسي‌ گفت‌ شما اول‌ نشون‌ بديد ببينيم‌ چيكار مي‌كنيد؟! آنها ريسمونها را ريختند. ريسمونها به‌ چشم‌ مردم‌ مثل‌ مارهايي‌ كه‌ اينها دارند حمله‌ مي‌كنند، حركت‌ مي‌كنند، نشون‌ داده‌ شد كه‌ اون‌ سحر بود. حضرت‌ موسي‌ هم‌ در دلش‌ يك‌، اوجس‌، فاوجس‌ في‌ نفسه‌ خيفة‌، خيفة‌ موسي‌. در دلش‌ يك‌ ترسي‌ پيدا شد كه‌ آخه‌ اين‌ ترس‌ نه‌ بخاطر اينكه‌ اعتماد نداشت‌. مي‌ترسيد كه‌، چون‌ وقتي‌ انسان‌ به‌ يك‌ چيزي‌ خيلي‌ عشق‌ داره‌، خيلي‌ مي‌ترسه‌. شما اگر خواسته‌ باشيد كه‌ يك‌ چيزي‌ را، يك‌ حرفتون‌ پيش‌ بره‌، يك‌ كارتون‌ موفقيت‌ داشته‌ باشه‌. با همة‌ اعتمادي‌ كه‌ داريد در دلتون‌ يك‌ ترسي‌ پيدا ميشه‌ كه‌ مبادا، همچين‌ ترس‌ ناخودآگاهيه‌ها. نه‌ اينكه‌ اين‌ ترس‌ از روي‌ ضعف‌ نيست‌ها، از روي‌ محبته‌. از كثرت‌ محبته‌. ما باز اونجا بهش‌ رسيديم‌. از توي‌ دلش‌ اطلاع‌ داشتيم‌. انك‌ لا تخف‌ انك‌ الاعلي‌. تو موفقي‌. نترس‌. حضرت‌ موسي‌ انداخت‌ آنچه‌ كه‌ در دستش‌ بود كه‌ همون‌ عصا بود، يك‌ دفعه‌ اژدهايي‌ شد و تمام‌ اينها را بلعيد، فالقي‌ سحرة‌ سجدا. همة‌ سحره‌ ريختند به‌ سجده‌. قالوا آمنا برب‌ هارون‌ و موسي‌. ما ايمان‌ آورديم‌ به‌ پروردگار هارون‌ و موسي‌. معجزه‌ هم‌ منطبق‌ با مردم‌ زمانش‌ بوده‌. هر پيغمبري‌ كه‌ مي‌آمده‌، معجزه‌اش‌ مطابق‌ آن‌ هنري‌ كه‌ مردم‌ زمان‌ داشتند بوده‌. اينطور بوده‌. حضرت‌ موسي‌ سحره‌ بودند. حضرت‌ عيسي‌ اطبا بود تقريبا حاذق‌ بودند. كه‌ حضرت‌ عيسي‌ مرده‌ زنده‌ ميكرد. و در زمان‌ پيغمبر اكرم‌، از اطراف‌، خود مردم‌ مكه‌ زياد اطلاعات‌ علمي‌ و ادبيات‌ صحيحي‌ نداشتند. ولي‌ از اطراف‌ اشعاري‌ را مي‌آوردند، يك‌ خورده‌ عوضش‌ ميكردند و اين‌ ماية‌ امتيازش‌ بوده‌. فصاحت‌ و بلاغت‌. لذا پيغمبر اكرم‌ با قرآن‌ معجزه‌اش‌ انجام‌ ميشه‌. و اين‌ بشارت‌ را بهتون‌ بدهم‌. يعني‌ اگر گفت‌ يكي‌ از علائم‌ ظهور چيه‌؟ يكي‌ از علائم‌ ظهور چون‌ قبلا مي‌گفتند كه‌ حضرت‌ وقتي‌ تشريف‌ بياورد، هر جاي‌ عالم‌، وقتي‌ حضرت‌ صداشون‌ را بلند مي‌كنند به‌ همه‌ صداشون‌ مساوي‌ ميرسه‌. و وجود مقدس‌ امام‌ زمان‌ را هم‌ مي‌بينند. آنوقتي‌ كه‌ راديو و تلويزيون‌ و امثال‌ اينها اختراع‌ نشده‌ بود، يا رادارها اختراع‌ بشه‌، اين‌ را روايات‌ ما گفتند. و ديروز كه‌ خيلي‌ مهمه‌، شايد به‌ حساب‌ نيارند، همين‌ اختراعات‌ زمانه‌. يا مثلا راديو نمي‌دونستند چي‌ هست‌. يك‌ فرستنده‌ داره‌، يك‌ گيرنده‌ داره‌، يا كار تلويزيون‌ را ميدونه‌ چي‌ هست‌. يا فرض‌ كنيد كار رادارها را ميدونه‌ چي‌ هست‌. اين‌ وقتي‌ مي‌بينه‌ يك‌ نفر آمده‌ بدون‌ فرستنده‌ و بدون‌ گيرنده‌ صدا را مساوي‌، يعني‌ آنكه‌ در مسجد الحرام‌ در مقابل‌ امام‌ عصر ارواحنا فداه‌ نشسته‌ همانطور صدا را مي‌شنوند مثل‌ هماني‌ كه‌ در آمريكا نشسته‌. و وجود مقدس‌ حضرت‌ را آن‌ كسي‌ كه‌ آنجا جلوي‌ حضرت‌ نشسته‌ آنجور مي‌بينه‌ كه‌ يك‌ شخصي‌ حضرت‌ را ميبينه‌. مساويه‌. آنجا تمام‌ آنهايي‌ كه‌ اين‌ مسائل‌ در دستشون‌ هست‌، اين‌ رادارها در دستشون‌ هست‌، اين‌ اختراعات‌ در دستشون‌ هست‌، اين‌ صنايع‌ در دستشون‌ هست‌؛ اينها همه‌ ايمان‌ مي‌آرن‌. يعني‌ اگر ايمان‌ نيارن‌ يعني‌ دليلي‌ هم‌ نداره‌. افراد دانشمند زودتر ايمان‌ مي‌آرند تا افراد غفلتمند رياست‌ طلب‌. ممكنه‌ رئيس‌ جمهور آمريكا ايمان‌ نياره‌. ولي‌ آنهايي‌ كه‌ تمام‌ رادارهاي‌ در دست‌ اونه‌، آنها ايمان‌ مي‌آورند. آني‌ كه‌ تمام‌ فرستنده‌ها، آني‌ كه‌ تمام‌ تلويزيونهاي‌ آمريكا در دستشه‌، ايمان‌ مي‌آره‌. خوب‌ حساب‌ ميكنه‌، با محاسبة‌ دقيق‌ مي‌بينه‌ اين‌ كار خداست‌. اين‌ كسي‌ كه‌ اين‌ كار را ميكنه‌ و اينطور خودش‌ را نشون‌ ميده‌ و اينطور صداش‌ را به‌ همه‌ ميرسونه‌، اين‌ شخص‌ با خدا ارتباط‌ داره‌. اين‌ خيلي‌ مهمه‌ها. ولذا آنها همه‌ ايمان‌ مي‌آورند. بعضي‌ها ميگند كه‌ چطور حضرت‌ وليعصر صلواة‌ الله‌ عليه‌ مي‌خواد با شمشير عالم‌ را فتح‌ كنه‌. اين‌ خيلي‌ ساده‌ها. وقتي‌ اين‌ دو تا معجزه‌ را حضرت‌ وليعصر از خودش‌ نشون‌ داد، تمام‌ آنهايي‌ كه‌ رادار در دستشونه‌ يك‌ خورده‌ هم‌ خدا كمك‌ ميكنه‌، رادارها در دستشونه‌، راديوها در دستشونه‌، فرستنده‌ها در دستشونه‌، اينها ايمان‌ مي‌آورند. به‌ نفع‌ حضرت‌ از اينها استفاده‌ مي‌كنند. آقاي‌ قدرتي‌ هم‌ بگه‌ من‌ رئيس‌ جمهور آمريكا هستم‌ هر كاري‌ مي‌خواد بكنه‌. اينكه‌ نميتونه‌ صداش‌ را به‌ كسي‌ برسونه‌. اون‌ كه‌ نميتونه‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ تبليغات‌ بكنه‌. تبليغات‌، من‌ يادمه‌ شبي‌ كه‌ انقلاب‌ شد ادارة‌ راديو خيلي‌ مؤثر بود. در آنجا ميگفت‌ كه‌ مردم‌ ريختند توي‌ خيابانها، مردم‌ چه‌ كردند، مردم‌ چه‌ كردند. دارند ادارة‌ راديو و تلويزيون‌ را مي‌گيرند، فلان‌ و اينها. آنهايي‌ كه‌ قدرت‌ در دستشون‌ بود، اسلحه‌ در دستشون‌ بود، آنها همه‌ ترسيدند. و اين‌ هست‌. و تازه‌ كساني‌ هم‌ كه‌ اسلحه‌ در دستشونه‌، آنها هم‌ ايمان‌ مي‌آورند. وقتي‌ كه‌ اينهايي‌ كه‌ همة‌ باصطلاح‌ قدرت‌ و كار در دستشونه‌ ايمان‌ به‌ امام‌ زمان‌ صلواة‌ الله‌ عليه‌ بياورند فرعون‌ چيكار ميتونه‌ بكنه‌؟! فرعونها چيكار مي‌تونند بكنند؟ همان‌ كاري‌ را كه‌ شاه‌ كرد، همان‌ كار را آنها هم‌ مي‌كنند. ميگذارند ميروند، گريه‌ هم‌ ميكنه‌، ناراحت‌ هم‌ ميشه‌، ميگذاره‌ مملكتش‌ را ميره‌. ديگه‌ هم‌ راهش‌ نميدهند. خيلي‌ عجيبه‌ها. ما بهترين‌ نمونه‌ براي‌ اينكه‌، چند تا بهائي‌ اول‌ انقلاب‌ آمدند پيش‌ من‌ مسلمان‌ شدند. گفتند ما خوب‌، فكر مي‌كرديم‌ امام‌ زمان‌ نميتونه‌. از اين‌ نمونه‌ فهميديم‌ كه‌ ميشه‌. حتي‌ امام‌ رضوان‌ الله‌ عليه‌ شمشير هم‌ نداشت‌. امام‌ زمان‌ شمشير داره‌ اقلا. ايشان‌ سنشون‌ ايجاب‌ نميكرد كه‌ حتي‌ شمشير به‌ دستشون‌ هم‌ بگيرند. امام‌ زمان‌ كه‌ ميتونه‌ اين‌ كار را بكنه‌. و اين‌ نمونه‌ است‌. خود ماها شعار مي‌داديم‌ كه‌ توپ‌، تانك‌، مسلسل‌، ديگر اثر ندارد. اين‌ همان‌ معنايي‌ است‌ كه‌ در روايت‌ داره‌ اينها از كار مي‌افته‌. نه‌ اينكه‌ از كار مي‌افته‌، معناش‌ اين‌ باشد كه‌ ديگر اگر كسي‌ پشت‌ مسلسل‌ بشينه‌، مسلسل‌ صدا نداره‌، نميدونم‌، تير ازش‌ بيرون‌ نميره‌. اينها نه‌. اين‌ نيست‌. كسي‌ نيست‌ اصلا اينها را بكار بيندازه‌ به‌ ضرر امام‌ زمان‌ صلواة‌ الله‌ عليه‌. و امام‌ عصر هم‌ كه‌ نمي‌خواد از آنها استفاده‌ بكنه‌ براي‌ پيشرفت‌ خودش‌. خيلي‌ ساده‌ كار انجام‌ ميشه‌. نميدونم‌ خوب‌ متوجه‌ شديد يا نه‌؟ اين‌ نمونه‌، ايني‌ كه‌ ميگم‌ روايت‌ داره‌ها كه‌ ايني‌ كه‌ الان‌ دربارة‌ حضرت‌ موسي‌ انجام‌ شده‌ و خدا دربارة‌ حضرت‌ موسي‌ انجام‌ داده‌، عينش‌ دربارة‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ السلام‌ هست‌.

 آقا سحره‌ ريختند به‌ سجده‌. تمام‌ مردم‌ همينطور. توي‌ دلشون‌ لااقل‌ ايمان‌ به‌ حضرت‌ موسي‌ آوردند. فرعون‌ مونده‌ بود، همينها كه‌ درآمدشون‌ به‌ دست‌ فرعونه‌. طلاها دست‌ فرعونه‌، اينها ماندند. اينها را مي‌بريمشون‌ در دريا غرقشون‌ مي‌كنيم‌. راحت‌. اين‌ كار را كرد. خيلي‌ ساده‌. ببينيد حضرت‌ موسي‌ حتي‌ شمشير هم‌ نكشيد عليه‌ فرعون‌. راه‌ افتاد آمد لب‌ دريا، دريا باز شد حضرت‌ موسي‌ رفت‌. فرعون‌ هم‌ گفت‌ ما با آنها فرقمون‌ چيه‌؟ ما هم‌ مي‌ريم‌. آنها وسط‌ كه‌ رسيدند، آنها خارج‌ شدند، آبها ديواره‌اش‌ بهم‌ ريخت‌. و آنها غرق‌ شدند. خيلي‌ ساده‌ انجام‌ شدها. مي‌بينيد كه‌ حضرت‌ موسي‌ شمشير هم‌ نداشت‌ و توپ‌ و تانك‌ و مسلسل‌ و اين‌ حرفها هم‌ نداشت‌ و خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ يقينا فرعون‌ وسايل‌ كشتن‌ داشت‌. چون‌ فرعون‌ بوده‌ بهرحال‌. و به‌ نظر من‌ بزرگترين‌ علامت‌ ظهور همين‌ تلفنهاي‌ بي‌ سيم‌، تلفن‌، تلگراف‌، خدمتتون‌ عرض‌ شود كه‌ راديو، تلويزيون‌، رادار، اينهاست‌. كه‌ اينها آمده‌ كه‌ معجزه‌اش‌ پشت‌ سرش‌ مي‌آيد تا ميگن‌ معجزه‌ و صنعت‌ و يا صنع‌ يا هر چي‌. فرق‌ كه‌ گذاشتند آنوقت‌ آن‌ كسي‌ كه‌ معجزه‌ را آورده‌ دنبالش‌ مي‌روند. و انشاء الله‌ اميدواريم‌ زمان‌ ما نزديك‌ زمان‌ ظهور باشه‌ .

 امشب‌ شب‌ اول‌ ماه‌ رجبه‌. اين‌ تذكر را بهتون‌ بدم‌. ماه‌ رجب‌ ماه‌ دعاست‌. دعاهاي‌ در سطح‌ بالاها. در سطح‌ خيلي‌ بلند. چون‌ بيشتر دعاهاي‌ ماه‌ رجب‌ از ناحية‌ مقدسة‌ حضرت‌ وليعصر صلواة‌ الله‌ عليه‌ رسيده‌ و امام‌ زمان‌ بياناتشون‌ و كلماتشون‌ براي‌ كلاس‌ نهائيه‌. اگر كسي‌ در دعاها دقت‌ بكنه‌، مي‌بينه‌ در سطح‌ خيلي‌ بالائي‌ دعاهاي‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ هست‌. و انشاء الله‌ اميدواريم‌ كه‌ در اين‌ ماه‌ رجب‌ كه‌ يكي‌ از ماههاي‌ محترم‌ و بنام‌ علي‌ بن‌ ابيطالبه‌. ماه‌ عليست‌. تولد علي‌ بن‌ ابيطالبه‌، ماه‌ شعبان‌ ماه‌ پيغمبره‌. ماه‌ رمضان‌ هم‌ ماه‌ خداست‌. اگر كسي‌ مي‌خواد به‌ خدا برسه‌ بايد در اين‌ ماه‌ خودش‌ را درست‌ بكنه‌. اين‌ وجه‌ الله‌ الذي‌ اليه‌ يتوجه‌ الاولياء. ائمه‌ عليهم‌ السلام‌ وجه‌ اللهند كه‌ اگر مي‌خواهيد به‌ خدا نگاه‌ كنيد بايد به‌ اينها توجه‌ كنيد. اليه‌ يتوجه‌ الاولياء.

 خوب‌ اينها خيلي‌ اهميت‌ داره‌. يك‌ مقداري‌ دعا داره‌، آنهايي‌ كه‌ مراحلشون‌ انشاء الله‌ بالاتره‌، اين‌ دعاهاي‌ روزانة‌ ماه‌ رجب‌ را بخوانند تا جائي‌ كه‌ براشون‌ ممكنه‌ و زيارت‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ كه‌ هر يك‌ از ائمه‌ در ماه‌ رجب‌ خيلي‌ اهميت‌ داره‌. در يك‌ زيارت‌ كه‌ از ناحية‌ مقدسه‌ هم‌ هست‌ اين‌، كه‌ كساني‌ كه‌ در مشاهد هستند، خوب‌ الحمد لله‌ خدا به‌ شماها لطف‌ كرده‌ شما در بهترين‌ مشاهد هستيد و پرثواب‌ترين‌ و پراجرترين‌ زيارتها و مشاهد، شما هستيد؛ اين‌ زيارت‌ رجبيه‌ را بخونيد. نهايت‌ هر وقت‌ حرم‌ مي‌رويد زيارت‌ رجبيه‌ بخونيد. الحمد لله‌ الذي‌ اشهدنا نشهد اوليائه‌ في‌ رجب‌. من‌ حمد ميكنم‌ خدايي‌ را كه‌ ما را شاهد، يعني‌ قرار داد، گذاشتمون‌، هستيم‌ توي‌ مشهد اوليائش‌ در ماه‌ رجب‌. در ماه‌ رجب‌ اين‌ لطف‌ را به‌ ما كرد. اين‌ خيلي‌ مهمه‌. و اگر انشاء الله‌ موفق‌ شديد براي‌ عمره‌ و مدينة‌ منوره‌ كه‌ بعضي‌ از دوستان‌ مي‌خوان‌ بروند، انشاء الله‌ سوغاتي‌ هم‌ برامون‌ مي‌آورند. نه‌ سوغاتي‌ تسبيح‌ و اينها نمي‌خواهيم‌ها. انشاء الله‌ از آن‌ سوغاتيهاي‌ معنوي‌، از آنها برامون‌ مي‌آورند. انشاء الله‌ آنجا هم‌ مشهد اولياء خداست‌ كه‌ چهار نفر امام‌ و رسول‌ اكرم‌ و فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها و عليهم‌ السلام‌، اينها در آنجا هستند. خوب‌ شما كه‌ حالا مشهد هستيد، اين‌ را بخونيد. هر وقت‌ در اين‌ ماه‌، اين‌ را مقيد باشيدها، در اين‌ ماه‌ هر وقت‌ مشرف‌ به‌ حرم‌ شديد، اين‌ زيارت‌ رجبيه‌، توي‌ مفاتيح‌ هم‌ هست‌ و شايد توي‌ زيارتنامه‌هاي‌ توي‌ حرم‌ هم‌ باشه‌. اولش‌ الحمدلله‌ الذي‌ اشهدنا مشهد اوليائه‌ في‌ رجب‌ و اوجب‌ من‌ حقهم‌ ناقد وجب‌ تا آخر زيارت‌. و دعاهايي‌ هست‌ در اين‌ ماه‌ اينها حتما خونده‌ بشه‌ انشاء الله‌. يكي‌ از آن‌ دعاها همين‌ دعايي‌ است‌ كه‌ امشب‌ انشاء الله‌ بعد از همين‌ الان‌ مي‌خونيم‌، يك‌ دعايي‌ است‌ كه‌ اولش‌ اين‌ است‌ كه‌ اللهم‌ اني‌ اسئلك‌ بمولودين‌ في‌ الرجب‌. دو تا مولود هست‌ كه‌ در ماه‌ رجبه‌. محمد بن‌ علي‌ الثاني‌ و ابنه‌ علي‌ بن‌ محمد المنتجب‌. كه‌ امشب‌ شب‌ تولدشونه‌. حضرت‌ هادي‌ عليه‌ الصلاة‌، امشبه‌ ديگه‌؟ نه‌ يك‌ شب‌ شب‌ تولد امام‌ هادي‌ و يك‌ شب‌ هم‌ وفاتشونه‌. كه‌ امشب‌ شب‌ تولد حضرت‌ هادي‌. تقويم‌ را نگاه‌ كنيد بد نيست‌. امشب‌ شب‌ تولد، هان‌ اينطور باشه‌. كه‌ فردا شب‌ شب‌ تولد امام‌ هادي‌ باشه‌. و پس‌ فردا شب‌ شب‌ وفاتشونه‌. بعله‌. تولد امام‌ باقر امشب‌ شب‌ اول‌ ماه‌ همچين‌ صحت‌ كامل‌ نداره‌. بهرحال‌. تولد امام‌ هادي‌ كه‌ در همين‌ دعا هم‌ مي‌گيم‌ كه‌ وابنه‌، تولد امام‌ جواد هست‌ توي‌ اين‌ ماه‌، و ابنه‌ علي‌ بن‌ محمد المنتجب‌. تولد امام‌ جواد شب‌ دهم‌ ماهه‌. اين‌ دعا را هم‌ بخونيد، خيلي‌ دعاي‌، از ناحية‌ مقدسة‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ رسيده‌ و انشاء الله‌ اين‌ دعا را هم‌ بخوندي‌. يك‌ دعاي‌ ديگه‌ هم‌ هست‌ توي‌ مفاتيح‌، اين‌ دعا را ديگه‌ من‌ بخوام‌ آدرس‌ بدم‌ مشكل‌ ميشه‌ كه‌ يا مرسل‌ الرحمه‌ في‌ معادنها، خيلي‌ دعاي‌ بالايي‌ است‌، خيلي‌ عاليه‌.

 اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌. اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌. اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌. در احاديث‌ هست‌ كه‌ هر صبح‌ و شام‌ اين‌ دعا را بخونيد، بعد از هر نماز اين‌ دعا را بخونيد. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. يا من‌ ارجوه‌ لكل‌ خير و آمنوا سخطه‌ عند كل‌ شر. يا من‌ يعطي‌ الكثير بالقليل‌. حضرت‌، حضرت‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ از اول‌ اين‌ دعا محاسن‌ شريفشون‌ را در دست‌ داشتند. شما هم‌ دستتون‌ را بگذاريد به‌ محاسنتون‌. يا من‌ ارجوه‌ لكل‌ خير و آمنوا سخطه‌ عند كل‌ شر. يا من‌ يعطي‌ الكثير بالقليل‌. اي‌ خدايي‌ كه‌ با عمل‌ كم‌ اجر زياد به‌ ما ميدي‌. يا من‌ يعطي‌ من‌ سئله‌. اي‌ خدايي‌ كه‌ عطاي‌ ميكني‌ كسي‌ را كه‌ سؤال‌ كرده‌ باشه‌، خواسته‌ باشه‌ از تو. يا من‌ يعطي‌ من‌ لم‌ يسئله‌ و من‌ لم‌ يعرفه‌ تحنن‌ منه‌ و رحمه‌. اي‌ خدايي‌ كه‌ عطا ميكني‌ به‌ كسي‌ كه‌ حتي‌ سؤال‌ از تو نكرده‌ و از تو چيزي‌ نخواسته‌ بلكه‌ حتي‌ تو را نمي‌شناسد. تو روي‌ محبت‌ خودت‌ عنايت‌ ميكني‌. حالا كه‌ اينطوره‌ خدا، اعطني‌ بمسئلتي‌ اياك‌ جميع‌ خير الدنيا و خير الآخره‌. حالا كه‌ تو به‌ همه‌ ميدي‌، به‌ همه‌ محبت‌ ميكني‌، به‌ آنهايي‌ كه‌ نمي‌شناست‌، از تو چيزي‌ نميخوان‌؛ به‌ آنها هم‌ عنايت‌ ميكني‌. به‌ من‌ كه‌ تو را مي‌شناسم‌، مني‌ كه‌ تو را دوست‌ دارم‌، مني‌ كه‌ به‌ تو معتقدم‌، مني‌ كه‌ سرم‌ را در مقابل‌ عظمت‌ تو روي‌ خاك‌ مي‌گذارم‌، بخاطر سؤالم‌ از توست‌، همة‌ خوبيهاي‌ دنيا و همة‌ خوبيهاي‌ آخرت‌ را به‌ من‌ عنايت‌ بفرما. و اصرف‌ عني‌ بمسئلتي‌ اياك‌ جميع‌ شر الدنيا و جميع‌ شر الآخره‌. خدايا همة‌ بديهاي‌ دنيا را، همة‌ بديهاي‌ آخرت‌ را از من‌ دور كن‌. و انه‌ غير منقوص‌ ما اعطيت‌. الهي‌ از تو چيزي‌ كم‌ نميشه‌. و زدني‌ من‌ فضلك‌ يا كريم‌. يا ذالجلال‌ و الاكرام‌، يا ذا النعماء و الجود. يا ذا المن‌ و الطول‌. حرم‌ شيبتي‌ علي‌ النار. بحق‌ محمد و آله‌ الاطهار.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *