۱ جمادی الثانی ۱۴۱۵ – معناي كوثر، مقام حضرت زهرا (علیهاسلام)
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله و السلام و الصلاة علي رسول الله و علي آله آل الله. لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء. و اللعنة دائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
چند معنا دربارة كوثر بيان شده، يكي اونكه نهري است كه از زير عرش جاري است و در كنار اين نهر به عدد ستارههاي آسمان جام و ظرف گذاشتهاند كه مردم از اين آب استفاده كنند خود اين تعبيرات يك معنايي داره كه چطور اين نهري كه در بهشت است از زير عرش كشيده شده، جاري شد اگر نگوييم كه ظاهر است در همان علم و حكمت لااقل بايد تعبيرش و تاويلش علم و حكمت باشد.
علم و حكمت از عرش جاري شده. وارد اين حوض شده كنار اين حوض ظرفهاي زيادي است كه تمام مردم ميتونن از اين حوض استفاده كنند، احتياجي به صف كشيدن و نوبت و اينها نيست وقتي كه كنار يك آبي ظرفهاي زيادي بود خدا قسمتتون كنه بريد مكه، در كنار چاه زمزم سابق اينطور بود كه يك ظرف بيشتر نبود طبعا اگر ده نفر ميآمدند ميخواست پشت سر هم بايستند و يكي يكي آب بخورند اما حالا شايد متجاوز از سيصد چهارصد تا ظرف هست هيچ كي هم بالاش. اگر حالا اين كنار جوبي بود كنار نهري بود خوب هر كسي ميياد يك ظرفي برمي داره، آب ميخورده. اگر اونقدر ظرف بود به عدد ستارههاي آسمان. اين تعبير خود روايته پس طبعا به عدد هر نفري يك ظرف آب هست.
وقتي كه از اين آب انسان ميخوره، اين يك تعبير كه از زير عرش جاري ميشه يك تعبير اينه كه به عدد ستارههاي آسمان ظرف كنارش هست تعبير سوم اين كه هر كس از آب كوثر بخوره ديگه تشنش نميشه. يا يضمه بعده ابدا، به هيچ وجه تشنش نميشه چون به اندازهاي كه ميخواسته خورده. در اين بين يك دسته از مردم هستند كه، اين هم باز تو روايت هست يك دسته از مردم هستند كه خودشون لازم نيست آب بردارند بخورند بهشون ميدن. مثلا اونهايي كه دعاي ندبه ميخونند بكئسه و بيده، هم با جام حضرت، اين تمناي فوق العادهاي هستها، شما وقتي كه تو يك مجلس نشستيد يك عالمي يك ولي خدايي نشسته ميخواييد آبي كه ميخوريد از ليواني كه او خورده مال اوست بخوريد، اين بخاطر محبتتونه به خاطر هر چي كه حالا، حالا هر چي فكر ميكنيد. خود امام زمان يك ظرفي داره، يك كئسي داره، يك جامي داره، كه ما در دعاي ندبه ميگيم كه بكئسه از اون جام خودش به ما آب بدهد. و با دست خودش كه نه اينكه خودت بري آب برداري بخوري نه. اين آب تعبير سوم در تمام روايات هست كه اين آب كوثر مال علي بن ابي طالبه، وصعنا من حوض جده، خدايا بياشام به ما از حوض جدش، جدش علي بن ابي طالبه. اينها از جام حضرت از دست حضرت ببينيد اين جام هست حوض را هم كه ديشب گفتم كه يعني چه؟ نهر وارد ميشه توي حوض از زير عرش الهي اين نهر جاريه يعني الرحمن علي العرش الستوي، خدا بر عرش مسلطه. و از زير عرش اين نهر جاريه اينها كه ميگم در مضامين روايته. وارد اين حوض ميشه و اين حوض منشعب به دوازده جوي كه باز اين حوض مال علي بن ابي طالبه صاحب حوض كوثره.
در تعبير ظاهري براي افرادي كه خيلي اهل بحث، به هر حال خيليها هستند ميرن تو يك مجلسي، ميگن چي خوردي؟ چي خورشت درست كرده بود؟ شايد اكثر شماها اينطور باشيد به خانه كه ميريد يك جا دعوتيد زنتون ازتون سوال ميكنه خوب چه غذايي خورديد؟ گاهي ميشه انسان اونجا مقهور يك آدمي است يك دانشمندي است نشسته و از فرمايشات او داره استفاده ميكنه. براي خود من اتفاق افتاده، به كلي يادش نيست چي خورده اونجا. من يك شب تو همين گرفتاري مبتلا شدم رفتيم منزل پرسيدنداز ما چي خوردي؟ گفتم يادم نيست مگر ميشه آدم يك جا بره غذا بخوره ولي يادش نباشه. گفتم باور كنيد، حالا بزار فكر كنم يك مقدار فكر كردم بعد يادم اومد كه پلو بود اما خورشتش چي بود؟ باز يادم نيامد علتش هم اين بود كه تمام شش دنگ حواسم به يك عالم اهل معنايي بود اونجا پهلوي من هم اتفاقا نشسته بود و از وجودش داشتم استفاده ميكردم واقعا نميدونستم، الان هم كه اينجا نشستم باز هم يادم نميياد كه اونجا خورش چي خورديم؟ يك شب ديگه منزل يكي از علما بوديم مجلس خوبي بود در خانه با اخلاص خاص دعوت كرده بود از امام عصر ارواحنا فدا در همان عالم روحي خودش، جوري مجلس را ترتيب داده بود كه ما شش دنگ حواسمون به امام زمان بود يعني يك جوري مجلس را مرتب كرده بود كه ما فكر ميكرديم الان آقا تشريف ميياره. واقعا الان هم يادم نيست كه ما اونجا، چون اينكه ميگم پلوش يادم طبعا بود، ولي خورشتش چي بود، كي اونجا بود، هيچ يادم نيست. براي شماها هم اتفاق ميافته گاهي زن انسان به انسان شك ميكنه شايد دعوت نبوده اينجوري حالا فكر ميكني چي خوردي؟
يك عده مردم هستند اينطوريند الان بهشون ميگن ميبرنت بهشت. بهشت چي داره؟ از قبل بايد سوال كنند، خدا هم شروع كرده بهشت غذاهاي بهشت را براي انسان بيان ميكنه متك علي فرش وتابعها من استبرق يا مثلا فرض كنيد كه جنات تجري من تحت الانهار نهرهايي از زيرش جاريه بسيار خور نهر كوثر هم از اون طرف ميياد از عسل، اينها واقعيت دارهها نه اينكه خلاف باشه، از عسل شيرينتر و شير سفيدتر و از آب هم روانتر. خوب اين هست اما همينه يا يك چيز ديگه هم هست؟
نه، يك بعد ملكوتي داره، اينهايي كه از كوثر استفادة خوب رفع تشنگي خيلي مهمه چون تشنگي صحراي محشر خيلي زياده شما يك جا تو صف وايستاده باشيد كه گرم هم باشه آفتاب زيادي هم باشه و بعد اونجا آب هم نباشه مدتي هم معطل شديد خوب اول كه وارد خانه كه ميشيد از صف كه نجات پيدا ميكنيد نانتونه يا هر چي را ميخريد ميياييد خانه اول ميگيد تشنگي هلاك شدم آي آب حتي چقدر خوشحال هم ميشيد كه خانمتون متوجه اين معنا شده باشه همان دم در يك آب يخ بهتون بده، خيلي خوشتون ميياد، در صحراي محشر، حالا چقدر، انشاء الله شماها معطليتون كم باشه اگر تزكيةنفس كرديد اگر تزكية نفس نكرديد خيلي معطل ميشيد اين را بهتون بگم چون تا تزكية نفس انسان نكنه وارد بهشتش نميكنند. انشاء الله معطليتون كم باشه تزكية نفس كرده باشيد معطل نشيد والا اگر چند ساعت هم معطل بشيد حالا تا چه برسه به پنجاه هزار سال، اگر انسان معطل شد تشنه ميشه. عطش فشار ميياره ميياد دم در بعضيها خودشون ميرن آب برمي دارن ميخورند بعضيها هم كه اصلا اجازه نميدن آب بخورند، هر كس كه خداي نكرده مشروب خورده باشه به او اجازه نميدن كه از حوض كوثر، با اين دهن آلوده نميشه از حوض كوثر آب بخورد ولي خوب بعضيها خودشون ميرن ميخورن بعضيها احترامشون ميكنند ملائكه مييان بهشون آب ميدن، بعضيها خيلي بالا هست وضعشون اينهاحالا به هر حال در ارتباط به عالم ملكهها بعضيها هم امامشون، خيلي مهمه. دم در بهشت ايستاده اول ميگه اين آب را بخور رفع تشنگيد بشه بعد وارد بهشت بشو كه بكئسه و بيده و بعضيها كه خيلي خصوصي هستند از همان ظرف خود امام آب ميخورند. بكئسه وبيده رميا ربيا حميدا بعده يا الرحم الراحمين و وارد بهشت ميشه خوب اين يك معنا. ماها را همان اندازه بهمون محبت كنند خيلي ممنونيم اما يك بعد معنوي فوق العاده عجيب كه اون نهر كوثر هم در اين دنيا جاريه و از اين نهر كوثر و از اين حوض كوثر در همين دنيا، همين مجلس حتي همين لحظه ممكنه شما استفاده كنيد و اون چيه؟ علم و حكمت قرآن، از زير ساق عرش جاري شده آمده كه جوي نهر اين آب وجود مقدس پيغمبر اكرمه. كه خداي تعالي در قرآن ميفرمايد و علمك مالم تكن تعلم خدا بهت تعليم داد اونچه را كه نبودي خودت بداني ظرف بزرگ اين نهر، نهر فكر نكنيد جوي، خدمت شما عرض كنم جوي آب مثلا طرقبه باشد نه.اينقدر وسيعه اونقدر بزرگه كه علم پروردگار را، حكمت الهي را تمام اونچه كه خدا ميخواد براي تمام بندگانش تا روز قيامت آب ارسال داره از اين حوض از اين نهر از اين اقيانوس در حركته آمده. من اينجا بهتون عرض كنم هميشه حوض بايد از نظر عرض و طول اگر بخواد همة علم را، همة آبي را كه از اون نهر به اون بزرگي ميياد در خودش جمع كنه بايد خيلي پهنتر و عرض و طولش بيشتر باشه، چون اونجا ميياد اينجا جمع ميشه.
دقت كرديد اين نهر ميياد عبور ميكنه اينجا در خودش ضبط ميكنه. فاطمة زهرا سلام لله عليها را كه من ديشب عرض كردم كه حوض كوثره تمام علوم پيغمبر اكرم كه به وسيلة خداي تعالي جاري كرده در قلب مقدس رسول اكرم بايد بياد در اين حوض جمع بشه. حالا ببينيد اين حوض چه خبره؟ من در فضائل فاطمة زهرا بيشتر از كوثر و سورة كوثر با همين معرفت و معاني كه براتون ميخوام عرض كنم كه انشاء الله در بهشت خواهيد فهميد بعيده خيلي بعيده كه ما در دنيا حقيقتش را بفهميم مگر اينكه خدا لطف كنه و چشمي از اون چشمهايي كه خدا به بندگان صالحش داده عنايت كنه خداي تعالي به ما بعد از كمالات روحي كه عرض كردم ديشب، اين مطلب را مرحوم حاج ملا آقا جان ميگفت من نبايد بگم ولي به هر حال ما هم ميخوايم يك اشارهاي از مطالب ايشان بكنيم ايشان نقل ميكرد: ميگفت اين حوض، حوضي كه فرض كنيد يك شط آب، يك چه عرض كنيم،شط ميدونيد چيه؟ شط را معمولا به اون نهرهاي بزرگي كه كشتي در حركتند، كساني كه آبادان رفته باشند خدمت شما عرض شود شط العرب را ديدند كه كشتيهاي بزرگ توش حركت ميكنند اين آب را به اين وسعي ميخواد وارد يك حوض بشه، اين اسمش حوضه والا خودش درياست .
و همه هم جمع بشه و از خودش نفوذ نكنه. دوازده نهر از او جاري بشه و خرده، خرده كم كم به مردم برسه والا اگر جلوي اين حوض را باز كنند، جلوي اين دريا را باز كنيم مردم غرق ميشن كه علي بن ابي طالب عليه الصلاة و السلام ميفرمايد كه: از همين حوض كوثر اونقدر علم در دل من آمده كه اندمكت علي مكنون علم يوبة يضطربتم اضطراب الاعرشيه البعيده اگر جريان پيدا ميكنه اين علم من اين آب را جلوش را نگيريد كم كم صادرش نكنيم و يك دفعه ولش بكنه شما مبهوت ميشيد ديونه ميشيد مثل كسي كه توي بيابان برهوتي اونجا گير كرده باشه وهيچي نفهمه. اين تعبيرات را در روايات زياد داريم، حتي روايات زيادي داريم كه به هر كسي، روايات ما كلمات ما همونهايي كه اينجا بيان شده همان را، همان علم را نميتونه بفهمه مگر اينكه مومني باشد كه امتحن الله للايمان مومني باشد كه قلبش امتحان شده باشد براي ايمان.
من ميخوام براي شما معرفت فاطمة زهرا را اين شبها براي شما عرض كنم. از خود فاطمه هيچ علمي تراوش نكرد يك مقداري گاهي چون از اون درياچهاي كه اون نهر در اون جاري ميشه خودش نبايد اين آب را آزاد كنه بلكه بايد در خودش نگه داره ببينيد چه قلبي داشته فاطمة زهرا؟ چه ظرفي داشته كه علي بن ابي طالب ميفرمايد هذه القلوب اوعية فخيرها اوعاهم، اين دلهاي ما مردم، دلهاي همة مردم اينها ظرفه بهترينش اوني است كه ظرفيتش بيشتر باشه بزرگتر باشه حالا ببينيد دل فاطمة زهرا چيه؟ نهري جاري شده از زير عرش جريان پيداكرده در قلب مقدس رسول اكرم، رسول اكرم شده نهر كوثر و آمده و جاري شده در اين حوض، كه حوض كوثر فاطمة زهراست و از اين حوض دوازده نهر جاري شده كه به مرور به مردم برسه كم كم به مردم برسه، به مرور زمان در اختيار مردم گذاشته بشه. به مقتضاي حال هر زماني و از هر امامي و امام اون زمان براي مردم گفته بشه حالا ببينيد فاطمة زهرا چيه؟ فاطمة زهرا اين حوضه كوثره. تمام مردم عالم اگر جمع بشن بخوان از اين وجود مقدس استفاده كنند ميتونند. اينطوريه به عدد هر فردي بلكه بيشتر چرا پيغمبر اكرم نفرمود كه اطراف اين حوض يا اطراف اين نهر ظرفهايي است به عدد خلايق؟ براي اينكه خلايق كمتر از ستارههاي آسمان هستند. يعني جمعيت كرة زمين چند ميليارده ديگه پنج ميليارد، شش ميليارد، صد ميليارد، ميليون ميليارد مثلا باشه اما ستارههاي آسمون خيلي بيشتره بي نهايته. ظرف زياد گذاشتند ظرفهاي زيادي هست از اين ظرفها هر كدامتون انشاء الله در اين دنيا از راه تزكية نفس ظرف بزرگتري را انتخاب كرديد از نهر كوثر بيشتر استفاده بكنيد.
محبت فاطمة زهرا هر چه در دلتون بيشتر شد از كوثر بيشتر استفاده ميكنيد. خوب پس در روايات داره كه نهر كوثر، حوض كوثر، و كوثر اسم فاطمة زهراست من يك گوشهاي از فوائد اين آب ولايتي كه در نهر رسول اكرم جاري است و در قلب فاطمة زهرا متمركز شده و اين فاطمه هم مال علي بن ابي طالبه صاحب حوض كوثر علي بن ابي طالبه يك گوشش را نقل ميكنم يك معناي كوثر يعني يك مصداق كوثر شفاعت رسول اكرم در روز قيامته. يك چيزي را هم بهتون بگم در عين اينكه ما نبايد مغرور بشيم اگر الان از جانب پروردگار اعلام بشه كه خدا تا حالا جهنم داشت الان جهنم را برداشت و خدا خيلي مهربان است به بندگانش و روزيشون را زياد ميده هيچ را كس را هم ماخذه براي گناه نميكنه ولي از گناه خداي تعالي متنفره يعني غضب ميياد منتهي غضبش را كتمان ميكنه، اظهار نميكنه اگر اين جور اعلام بشه چه كساني گناه ميكنن به نظر شما خداي به اين مهرباني خداي به اين خوبي، كه اينقدر مهربانه چه كساني گناه ميكنن؟ اگر تو اين مجلس اگر كسي وارد بشه ببينه كه صاحب خانه يك سفره پر از نعمتي انداخته خدا ميدونه من كه لجم، به قول يكي ميگفت لجم ميگيره تو اين سفرة پر نعمتي انداخته همه جور غذا گذاشته، ميوه هم گذاشته خدمتتون عرض شود كه اظهار محبت هم ميكنه وقتي كه ميخواييد بريد يك پاكت پول هم براي خرجي راهتون ميده نميدونم هر چند روز هم بخواييد بمونيد مانعي نداره همه جور محبت را بهتون ميكنه، ميگه حتي شما اگر سيلي به صورت من بزنيد من چيزي نميگم. چجور كسي به اين ميزبان سيلي ميزنه؟ نه واقع، اگر يك شخصي وارد شد توي اطاق گفت: حالا كه سيلي زدن آزاده بزار ما يك چند تا سيلي به اين آقا به صاحب خانه بزنيم.ها، شما چي ميگيد؟ يا لااقل تشكر هم نكنه نگه آقا ممنونيم شامي بهمون داديد اينقدر لطف كرديد، تشكر ميكنيم. عجب آدم بي شعوري است واقعا بدترين اسمها را بايد روش گذاشت، اينجوري هست يا نيست بله داريم صحبت ميكنيم. اينجوري ديگه به خدا قسم ما در مقابل خدا بايد همينطور باشيم.
آخه خدايي كه از قبل از ورودمون تو اين دنيا همه جور بهمون محبت كرده، همه جور حيات بهمون داده، زندگي بهمون داده، روزي داده معصيتهايي كه كرديم صرف نظر كرده. فرض كنيد اصلا جهنمي هم نداره، اين چه اشخاصي خدا را به غضب مييارن؟ اين كار را ميگن نكن اين تازه تمام قوانيني كه در اسلام هست ائم از حرام و واجب و مستحب و مكروه بخاطر اين است كه شماها با هم ميخواييد زندگي بكنيد ظلم به يكديگر نكنيد نسبت به يكديگر تجاوز نكنيد انسان باشيد، انسان باشيد، انسان خدا خلقتون كرده انسان باشيد. حيوان درنده نباشيد ما معتقديم، اونهايي كه اين قدر بيشعور و بي درك و بدون واقعا حيف اسم الاغه روشون بگذارند اينها باشه هر كاري ميخوان بكنن بكنن، و اون كسي كه با شناختش از پروردگار و اين كه پروردگار نسبت به اينقدر محبت داره و نعمتهاي خدا را هم قبول داره اگر معصيت، ولو يك دونه معصيت، ولو يك كار مكروه بكنه خيلي نفهمه. خيلي بيشعوره، شما يك گناهي را كرديد يك چند قدم راه بريد به خودتون بگيد اين نفهم اي بيشعور، با اينكه يك كلام راستي اگر گفته باشيد در عمرمون همينه.
من ميخوام نتيجه بگيرم، ماها خوابيم خواب، در خواب غفلت، روي يك تخت روان مارا انداخته باشن، خواب هم باشيم وارد يك همچي مجلسي بكنن بيدارمون بكنن، ديديد بعضي از بچهها چرتيند تو ماشين خوابش برده دم در مجلس يا جايي كه مهماني هست بيدارش ميكنه باز ميخوابه باز ميبرن ميزارنش تو ماشين اين بچه، غذا را خورده اما نفهميده كي غذا را داد؟ كي بود صاحبخانه؟ چي بود؟ ماها اينجوريم ماها به خدا قسم اين طوريم.
خيلي از بچه هم بچهتر از نافهم هم نافهمتر. بعضي از وقتها به من ميگن كه نگو كه به خاطر فاطمة زهرا سادات بخشيده شدند و توي جهنم نميرن، ميگم او سيدي كه وقتي كه ميگنش بخشيدنت و تو جهنم نميري و گناه ميكنه اين سيد را من اصلا آدمش نميدونم تا چه برسه به سيد. آدم نميدونمش به جهتي كه اگر آدم بود خداي تعالي به خاطر فاطمة زهرا، تو قلب فاطمة زهرا را ميرنجوني، خداي تعالي را به غضب در ميآري امام زمانت را ميرنجوني كه چي؟ ميخواي پنج دقيقه خوش باشي خاك بر سرت، اين آدمه. اين انسانه. نه ما جدا من گاهي بعضي افراد را ميبينم در خواب غفلت نيستند وگناه ميكنند اينقدر ناراحت ميشم، اينقدر رنج ميبرم اگر دستم بياد دلم ميخواد كه چند تا مشت بزنم تو مغز اينها و مغزشون از دماغشون بياد بيرون، باور كنيدها تو ديگه بيدار شدي از خواب غفلت. حالا يك وقتي هست يك كسي خوابه عرض كردم مثل همان بچهاي كه تو ماشين خوابش ميبره مادرش ورش ميداره ميياردش تو مجلس غذا را ميخوره، بيدارش ميكنه غذا را ميخوره بعد باز هم خوابش ميبره، از اين بچه فردا بپرسي تو ديشب شام خوردي ميگه يادم نيست، (قطع نوار )ميفهمه كه خداي تعالي تمام رحمتش را بر قلب پيغمبر اكرم نازل كرده كه ميفرمايد لقد جائكم رسول من انفسكم عزيز عليهما ماانعتم حريص عليكم بمومنين رئوف رحيم و رحمة للعالمينه و پيغمبري كه اينهمه رنج كشيده درگير شده با يك عده از افراد به اصطلاح انساني كه انسان نبودند، تا اينكه اين حقايق را امروز به دست ما رسودند. مواظبت كردند يك دفعه نريزه اين كه پيغمبر اكرم عليه الصلاة والسلام و صلي الله عليه و آله و سلم، مطالب را به مردم نگفت به جهت اينكه اگر جلوي اين نهر به اين وسعت را ول ميكرد و از اون ظرف يك دفعه جاري ميشد شما ببينيد كه مردم نميتونستند يك دفعه تحمل كنند سيل ميبردشون.
ريخت در قلب علي بن ابي طالب عليه الصلاة والسلام، ريخت در قلب امام حسن ريخت در قلب، اين آرام آرام اين جوي بياد مثل سدي كه درست ميكنند در مقابل كم كم اين آب را در اختيار مردم ميگذارند اينطوري كردند والا ما كجا لياقت داشتيم كه اون همه علوم را استفاده كنيم الانش لياقتش را نداريم همين مقدارش را لياقت نداريم. اون وقت خداي به اين مهرباني را پيغمبر به اين مهرباني را، فاطمة زهرايي كه مركز همة علم و حكمته حالا با اين شناختي كه اين دو سه شب از فاطمة زهرا سلام الله عليها پيدا كرديد حق داره علي بن ابي طالب وقتي ميبينه كه بعضي از خبرهاي جديد را خدا قبل از اينكه به علي بگه به فاطمة زهرا گفته، اين حوضه. حق داره ديگه لذا علي بن ابي طالب عقب عقب هم ميره، ميياد خدمت رسول اكرم پيغمبر ميفرمايد كه فاطمة مني، فاطمه از منه و من هم از فاطمه هستم. حق داره بگه فداها ابوها پدرش به قربانش. حق دارد بگه ام ابيها، مادر پدرش حق داره بياد صبح به صبح دستش را بزاره در خانة فاطمة زهرا سلام الله عليها صدا بزنه السلام عليكم يا اهل بيت النبوه اي اهل بيت پيغمبر سلام ميگم. حق داره رسول اكرم هر وقت ميخواد بره مسافرت آخرين كسي كه از او جدا ميشه فاطمه باشه و وقتي كه از مسافرت برمي گرده اول كسي كه به ملاقات او ميره فاطمة زهرا باشه. فاطمة زهرا حوض كوثره، حوض كوثر اين حوض كوثر در همين دنيا هم هست الان اگر شما يك وقت هست نشستيد كنار حوض علم سقراط و افلاطون و مثلا فلان مسلك متصرفه و محي الدين عربي و مثلا فرض كنيد كه ملاي رومي و فردوسي و امثال اينها و داراي علم شديد. سر اين حوض خوب بفرماييد اين حوضيه حالا، حالا چي داره توش؟ چه آبي هست توش؟ چه جوري هست؟ حوضه اما يك وقت هست كه سر حوض كوثر نشستيد پاك، پاكيزه يك قطرش، در روايات داره اگر يك قطرهاش را به انسانهاي دنيا بدن انسانهاي دنيا از شعف و شادي و نشاط فوق العاده ميشن. تعبير روايت حالا يادم نيست ولي خيلي موثره. يك قطرهاش، براي چي؟ براي اينكه اين كوثره. يعني خيرش كثيره. و اسمش را هم كه كوثر گذاشتند بخاطر اين است كه اين آب خيلي زياده. اين آب معنوي خيلي زياده. فاطمة زهرا سلام الله عليها حوض كوثره.
بياييم در خانة فاطمة زهرا باشيم. من كه ميگم در خانة فاطمة زهرا باشيد نميگم بگيد يا وجيهة عند الله اشفع لنا عند الله. نه منظورم اينه كه از علم فاطمة زهرا، از معارف فاطمة زهرا، از حكمت فاطمة زهرا استفاده كنيد. بگيد علم و حكمت فاطمة زهرا كجاست؟ خوب از اين نهري كه بوسيلة فرزندانش، صاحب حوض علي بن ابيطالبه و از اين نهرهاي مختلف جاري شده. اما مردم مگر همه ميفهمند كه اين نهر چه فايدهاي داره، چقدر خوبه اگر كسي از اين نهر استفاده كنه هيچوقت تشنهاش نميه. ديگه دنبال علم ديگهاي نميره. ماها كه همة علوم برامون ارزش داره جز علم قرآن بخاطر اينكه مريضيم، ذائقة آب زلال شيرين خوب را نداريم.
يك مريضي بود يك وقتي آب بهش داديم گفت تلخه اين آب. دهنش تلخ بود. گفتم يك قدري شكر بريزيم توش بديمش. باز هم تلخ بود. بعضيها ذائقهاشون اينطوريه. يعني از آب كوثر خيلي خوششون نميآد. اما از آب كثيفي كه از حلقوم بعضيها استفراغ شده كه من اگر بخوام تشبيهش كنم شما همهاتون حالتون بهم ميخوره، آن آب را خوششون ميآد و اي واي بر ما. يا حسرة علي العباد. مايعطي من رسول الا كانوا به يستهزؤن. آنوقت اولياء خدا نشستهاند نگاه ميكنند ميگن يا حسرة ميگيم واحسرتا. ديگه چقدر اشتباه ميكنيم. چقدر دانشكده و دانشگاه داريم دربارة علوم مختلف ولي دربارة علم قرآن، علم قرآن را الان اكثرمون ميگيم كه يعني قرآن را بلد باشيم بخونيم، ترجمة تحت اللفظيش هم بلد باشيم، يك قدري هم ترجمة تحت اللفظيش را آقايون ميخونند ميبينند كه چيزي، چيز مهمي نيست. يك كسي آمده بود ميگفت آقا من تمام ترجمة قرآن را خوندم. اينقدر تعريف ميكنيد. كتابهاي عزيز نسين بهتر از اينهاست. عزيز نسين را ميشناسيد. خوندنيتر، يا حسرتا. عزيز نسين يك نويسندة رمان نويس تركه. مال تركيه است. راجع به تاكسي توي خيابون نوشته و راجع به شلغم و از اين حرفها. آنوقت راست هم ميگه. اين نفهميده اين بيشتر از اين نميفهمه. خوب قصة حضرت يوسف ميخونه، يك خوردهاي قصهاش گرمتره، اما حالا شما چي ميفهميد كه انا اعطيناك الكوثر فصل لربك و انحر ان شانئك هو الابتر خوب بيائيد معناش كنيد. ما عطا كرديم به تو كوثر را. كوثر را هم همينطور معنا ميكنند. نماز بخوان شتر بكش، دشمنت مقطوع النسله. خوب اين چي شد؟ ما سه شبه داريم وقت شما را ميگيريم، اگر صد شب، خدا ميدونه با همة كمي علم و كمي فهم و درك خودم در مقابل آيات قرآن، اگر صد شب صد ساعت براتون صحبت كنم بازم ميتونم بگم. تكرار حرفهاي قبل هم نشده باشه. شماها ماها چه ميدونيم هيچكدوممون علم قرآن را بلد نيستيم، هيچكدوم تفسير قرآن، تازه مگر مفسرين ميدونند تفسير قرآن فقط و فقط امام زمان صلواة الله عليه خواهد دانست و خواهد گفت. ماها يكي از اشتباهاتمون كه واقعا حاضر نميشيم بشينيم دعا كنيم به اينكه امام عصر ظاهر بشه همينه كه خيال ميكنيم همه چيزي كه هست از آيات و روايات همين است. نخير اين دو از يعني يك دهم هم كمتر، يك دهم هم كمتر از علوم قرآن را يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر و ائمة اطهار بيان كردند. بقيهاش را امام زمان صلواة الله عليه ميآد بيان ميكنه. شما ميگيد مگه چيه؟ حالا. خداي تعالي در قرآن ميفرمايد ما فقط في الكتاب من شيء ما هيچ چيز را فروگذار نكرديم. ميفرمايد تبيان كل شيء بيان كنندة هر چيزيه. اگر ولا رطب و لا يابس الا في كتاب مبين هم اگر منظور قرآن باشه، كه بالاخره برميگرده به قرآن، خوب هيچتر و خشكي نيست مگر در قرآن علمش هست، حقيقتش هست. وقتي كه يك نهر از اين كوثر در خطباتش ميفرمايد سلوني قبل ان تفقدوني، از من بپرسيد قبل از اينكه مرا نبينيد، من در راههاي آسمانها آشناترم تا شما در راههاي زمين، وقتي اينطوري ميفرمايد، خوب اين علم داره سرازير ميشه، آماده شده كه بريزه. يك انگشتانه يك نفر برداشته، هستند پاي منبر علي بن ابيطالب خيلي حرف ميزدند، خيلي سؤال ميكردند، ابن كواء هست، سعد وقاص هست، افرادي اين قبيل خوب اين آب را كه نميشه توي اين باصطلاح ظرف كوچك ريخت. ميخوان علي را امتحان تازه بكنن. ميگن سر و صورت ما چند تا مو داره؟ حضرت فرمود من بخوام بگم كه ميدونم اما تو چطور ميخواي بفهمي كه من راست گفتم يا نه. بايد بشيني بشماري. اما يك چيزي بهت ميگم كه تاريخ ثابت كنه و آن اينه كه يك پسري تو داري. اين پسرت، پسر من ابي عبد الله الحسين را ميكشه. كه عمر سعد بود و آمد در كربلا سيد الشهدا را شهيد كرد. اين را ميتوني بفهمي. اين را تاريخ ثابت ميكنه. در ملاء عام هم فرمود پخش شد در بين مردم كه آن شب كه بهش پيشنهاد رفتن كربلا شد از طرف عبيد الله بن زياد، اين گفت كه چيكار كنم؟ وعدة استانداري ري را هم بهش داده بودند. يك عدهاي را جمع كرد مشورت كرد. دوست و دشمن گفت نرو كربلا. دشمنها براي اينكه حرف علي بن ابيطالب ثابت نشه. دوستان هم خوب بخاطر اينكه امام حسين را نكشه. همه گفتند نرو. گفت بفرمائيد خيلي خوب. متشكريم از جواب مشورتتون. خودش نشست فكر كرد. به اين نتيجه رسيد كه ميگن قيامتي هست. من ميرم فعلا، نقد را نميديم به نسيه. ميرم كربلا. حسين بن علي را شهيدش ميكنم، ميكشمش. بعد ميروم استانداري ملك ري را، آن اواخر هم توبه ميكنيم. در توبه كه بازه ميريم توبه ميكنيم. و اترك ملك الري و الري منيتي. آخرين آرزوي منه. ميگن. يقولون. ترديد داشت. شك داشت، يقين كه نداشت. خيلي هستند در بين ماها همينطور فكر ميكنند. ولي موفق به اين نميشوند كه توبه بكنند. اگر كسي اينطور فكر كرد و گناه كرد بخاطر اين فكر، يقين بدونيد كه موفق به توبه نميشه. يك وقت هست انسان غافله، معصيت ميكنه، گناه ميكنه، روي غفلت، روي جواني، روي هر چي. بعدش هم توبه ميكنه. چرا توبهاش قبول ميشه. اما اگر كسي بگه كه الان من گناه را بكنم، مثل اينكه بخواد سر خدا را كلاه بگذاره، بعدش توبه خواهم كرد. و اين شخص را خدا نميگذاره موفق بشه.
يزيد به معاويه، حالا اين را بعضيها ميخوان بگن اينطور نيست. يزيد بن معاويه به امام سجاد گفت من توبهام قبول ميشه؟ خوب امام سجاده. نفرمود كه توبهات قبول ميشه نفرمود هم كه نميشه. فرمود اگه نماز غفيله بخوني، حضرت زينب عرض كرد كه آقا آخه شما اينجور، آخه علم حضرت زينب سلام الله عليها در عين حال، من داشتم سخنان جناب آقاي نعمتي را گوش ميدادم ديدم درست تحليل ميكنند. در عين اينكه حضرت زينب مقامشون خيلي بالاست، يعني مافوق فكر ماست، مقام حضرت محسن مافوق فكر ماست، اما در مقابل ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام نميشه، قابل مقايسه نيست. لذا سؤال ميكنه كه حضرت فرمود موفق به خوندن نماز غفيله نميشه. يعني اگر اين وسيله را در دستش بگيره ممكنه كاري، اما نميشه. نخير نميشه. از يكطرف در رحمت الهي را به روي او نبسته. در رحمت الهي مفتوح براي همه است. و از طرفي هم او را راهش نداده توي اين در باز. آخه يك وقت در بازه اما يك كسي اينقدر لياقت نداره كه وارد اين در بشه. يزيد اينطوري بود. و الا در رحمت پروردگار به روي همه بازه.
خوب فاطمة اطهر سلام الله عليها امشب احتمالا شب وفاتشون باشد. چون اگر حساب بكنيم، نود و پنج روز اگر هر سه ماهي كه گذشته سي روز باشه و سه روز هم از ماه جمادي الثاني بگذره دو روز هم در ماه صفر باشه آنوقت ميشه نود و پنج روز. اما اگر آمد يكي از اين ماهها سي روز بود طبعا ميآد جلو. اگر دو تا ماه مثال بيست و نه روز بود، لذا اين سه روز، ديشب و امشب و فرداشب، احتمال قوي داره كه هر سه شب بالاخره وفات حضرت زهرا باشه. چون ما آن ماههايي كه در آن وقت بوده بيست و نه روز بوده يا سي روز بوده، بعدش چي بوده. سه ماه پشت سرهم بعيده كه سي روز تمام باشه، بلكه بايد چهار ماه سي روز باشه. ماه صفر، ربيع الاول، ربيع الاخر، جمادي الاول كه چهار ماه ميشه. احتمال خيلي قوي داره كه امشب شب شهادت فاطمة زهرا باشه و قول نود و پنج روز هم از همه موثقتر و بيشتر احتمالش هست.
من در قم بودم. طلبه بودم خيلي سنم زياد نبود. هنوز زمان مرحوم آية الله بروجردي، اين ايام در منزل ايشان مجلس عزاداري بود. يادمه در منزل ايشان من زياد آن شب گريه كردم بر فاطمة زهرا سلام الله عليه. شب در عالم رؤيا دلم ميخواد خوب گوش بديد بعد گريه كنيد. در عالم رؤيا ديدم خانة علي بن ابيطالب هستيم و علي بن ابيطالب بدن فاطمة زهرا را روي يك تختي، آنجوري كه من ميديدم، من دارم خوابم را نقل ميكنم، ولي با روايات تطبيق ميكنه. روي يك تختي خوابانده. اشاره كرد حالا تاريك بود اين قسمت من نفهميدم. ولي از نفس كشيدنها و گريه كردنها ميرسوند كه جمعيت زيادي هستند. منهم نشسته بودم. علي بن ابيطالب اعلام كردند كه همه آهسته گريه بكنند، صداشون را بلند نكنند. كنار اين تخت يك شمعي روشن كرده بودند كه نيمي از بدن فاطمة زهرا را روشن كرده بود و تمام صورت علي بن ابيطالب عليه الصلاة و السلام. خود علي بن ابيطالب هم گريه ميكرد. يك كسي هم به حضرت كمك ميكرد كه من آنجا درست متوجه نشدم كه او كي بود. ظاهرا از روايات استفاده ميشه كه اسماء بنت عميس كه كمك علي بن ابيطالب عليه الصلاة و السلام بود. حالا آنجا من متوجه نشدم. اين كمك ميكرد. كمكهاي مختلف، لباس را بيرون ميآورد، چراغ را خاموش كنيد. من تابحال دلم نيامده كه خواب را دقيق، حتي توي كتاب بنويسم. ولي امشب ميخوام، كه هر وقت خودم ميخوام گريه كنم، همين خواب را به ياد خودم ميآورم. لباسها را در ميآوردند. موهاي مقدسش، فاطمة زهرا بلند بود ريخته بود. علي بن ابيطالب آمد جلو اين موها را از روي صورت فاطمة زهرا عقب زد. خم شد صورت فاطمة زهرا را بوسيد. ولي به كسي اجازه نميدادند نزديك بشه. معلوم بود جمعيت زياده و من فكر ميكنم فرزندان فاطمة زهرا، سادات بودند كه آنجا بودند. چون مثل اين بود كه يك بيابان پر از آدم باشد ولي ساكت. بايد هم اينجور باشه. وقتي در وصيتنامهاش مينويسه كه وقع ولدي السلام الي يوم القيامه فرزندانم را تا روز قيامت سلام برسان، اينها حالا كنار جنازة مادرشون فاطمة زهرا حاضر نباشند. يقينا آنهائي كه در عالم زر بودند، شما ساداتي كه اينجا هستيد آنجا كنار بدن فاطمة زهرا سلام الله عليها بوديد. ولي همه آهسته گريه ميكردند. كسي حق جلو آمن نداشت چون امير، امير المؤمنين امير فرموده بودند ولي نگاه ميكردند. من نگاه ميكردم بدن، لباسها در آمد. بدن به قدري نحيف و ضعيف بود كه من نميتونم عرض كنم بدن فاطمة زهرا چطور بود. نميتونم غيرتم قبول نميكنه. آن كوه صبر و شجاعت، علي بن ابيطالب آب ميريختند، دست ميكشيدند، گاهگاهي خم ميشدند بدن فاطمة زهرا را ميبوسيدند. غسل دادن تمام شد. يك پارچة بسيار قيمتي كه از وضعش معلوم بود از كفنهاي اين عالم نيست كه من بعد در روايت ديدم كه كفني از بهشت براي فاطمة زهرا آوردند بدن فاطمة اطهر را علي بن ابيطالب كفن كرد. يك طرف بدن را آن شخص طبعا اسماء طبق روايات و يك طرف را هم علي بن ابيطالب گرفت از روي تخت گذاشتند، روي يك فرشي بود آنجا، روي زمين در خانة علي بن ابيطالب. علي ايستاد فرمود فرزندان فاطمة زهرا بيائيد با مادرتون وداع كنيد. اين اجازه كه داده شد البته فرزندها فرق ميكردند. آنچه كه ديده ميشه. حضرت امام حسن و امام حسين جلو، بقيه هم آمدند. فاطمة زهرا دستها را از كفن بيرون آورد. همت و عمت. ميدونيد اين دو جمله كه در احاديث هست يعني چه؟ يعني يك آهي كشيد فاطمه، يك نالهاي كرد فاطمه و مدت يديها. دستها را از كفن بيرون آورد. يك دست به گردن امام حسين، يك دست به گردن امام حسن. علي بن ابيطالب قسم ميخورد ميگد به خدا قسم ديدم اين لحظه فاطمه با فرزندانش رفتار كرد. شما حق داريد گريه كنيد. حق داريد اين مطالب را چون مكرر شنيدهايد. اگر مجسم كنيد آن منظره را، بخدا قسم نميتونيد طاقت بياريد. منادي ندا كرد يا علي، اي علي بن ابيطالب ارفعهما عن جسد امهما. از جسد فاطمه اينها را بلند كن كه ملائكة آسمان نميتونند طاقت بيارند. يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد، بگيد، يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد. يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد. يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.